ساختن کسب و کاری موفق از توانمندی هایت - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

900 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیرحسین سادات گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به سید حسین عباس منش گلم و

    همه ی دوستان بی نظیرم در سایت

    روز ۳۲

    خداروشکر

    واقعا تو این مدت حداقل یک یا دو ساعت به سفرنامه می پردازم و طی روز هم از تمرینایی که استاد گفته استفاده میکنم و هر لحظه سعی میکنم با خودم و خدای خودم در هماهنگی کامل باشم و لذت ببرم از لحظه هام ؛

    این فایل پر از اگاهی های بی نظیری بود که واقعا از استاد ممنونم ، خواستم بگم استاد من حست رو از حرفات میگیرم ، صحیح فرمودید که هرکی که تو مدار باشه ، حس شمارو میگیره .

    همه توجهم امروز به یک نکته از بسیار نکته این فایل جلب شد ، اینکه استاد گفت : من همه چیز رو باهم دارم ؛

    ثروت ، سلامت ، عشق ، شهرت ، روابط بی نظیر و … .

    نظرم خیلی جلب شد ؛

    اینکه استاد در هماهنگی کامل با نیروی منبع هستن و هر لحظه هم فاصله ذهن و مغزشون کمتر و کمتر میشه ، این کد رو به من میده که اگه هرکسی هم اینکارو کنه ، یعنی خودشو با اصل خودش هماهنگ کنه و هرلحظه از زاویه دید روح خودش به مسائل نگاه کنه و همچنین باورهای منطبق با آگاهی ها و باورای روحش داشته باشه ، میتونه خیلی طبیعی همه چیز رو باهم تجربه کنه ؛

    چون وقتی با اصل خودش یا همون خدای خودش هماهنگه ، به عبارتی با همه ی هستی هماهنگه و بسیار طبیعیه که ادمی هر آن چیز خوبی که تو دنیا هست رو تجربه کنه .

    زیرا در جا و مداری درست قرار میگیره که، سلامتی و ثروت و عشق و موفقیت و شهرت و …. همگی انجاست و می توان به صورت بسیار طبیعی و آسان آن ها را دریافت کرد ؛

    استاد شما مسیری رو به ما نشون میدید که در نهایت فقط به ثروت و موفقیت نمیرسد ، بلکه در مسیر سلامتی ، تجربه های لذت بخش تازه ، عشق ، شهرت و … وجود دارد .

    استقلال مالی ، زمانی لذت بخش می شود که دارای چاشنی ، استقلال و آزادی زمانی شود؛

    زیرا باید ثروت در زندگی شما ، سبب کسب تجربه ها و لذایذی تازه شود .

    خدایا از تو سپاس گزارم که در مسیر سعادت خویش به پکیج کاملی از همه چیز های خوب دنیا میرسم و در هرکدام تکاملم را طی میکنم ؛

    سید حسین بزرگوار از شما بابت همه مهربونی هاتون سپاسگزارم .

    برای همگی ارزوی سلامتی ، سعادت و سرور دارم

    دوستتون دارم

    در پناه حق😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1796 روز

    بنام خداوند برکت دهنده به کسب و کار من

    روز شمار روز ۳۲ من

    خدا هر‌انسانی را با یک علائقه خاص در این دنیا آفرید تا جهانش را گسترش دهد

    تصور‌کنید همه عاشق پزشکی بودند خب اون وقت کی‌ میرفت دنبال کشاورزی تا در جهان خداوندی میوه موجود باشد؟

    هر کس در این جهان علائقی دارد و دنبال کردن همین علائق است که به رشد جهان کمک میکند

    و در دل این علائق خدا بی نهایت ثروت قرار داده است که شاه کلید ورود به این دریای بی کران ثروت باورهای مناسب در مورد کسب و کار و پول و … است

    و یکی از مهمترین‌ باور‌ها در این امر‌ این است که:

    من بی نیاز از اجیر شخص یا نهادی شدن هستم و رئیس کار خودم هستم زیرا خداوند مرا آزاد آفریده است و از روح خودش در من دمیده

    من خودم این باور‌ را از کلام امام صادق علیه السلام یاد گرفتم، کلامی که به عقیده ام تنها دو سه درصد مردم جهان آن را می فهمند که مضمون سخنشان این است که :

    هر کس‌خودش را اجیر کند رزق و روزی را بر خودش محدود کرده است

    چه کلام زیبایی که مفهومش این است که ذهن آزاد و نامحدود داشته باش در مسیر و در راستای علائقت کار کن و خود را محدود به هیچ کس‌ و هیچ چیز نکن

    نهادینه کردن این‌ باور‌ در وجود خود جسارت و شجاعت و جهاد اکبر‌ میخواهد

    خلاصه که:

    آسمان فرصت پرواز بلند است ولی

    قصه این است چه اندازه کبوتر باشی

    خدا برای همه‌ ما آزادی و نامحدود بودن میخواهد

    خدا برای همه ما ثروت بی کران میخواهد

    خدا برای همه ما روابط عالی میخواهد

    خدا برای همه ما سلامتی میخوهد

    اصلا خدا برای همه ما بهترین ها را میخواهد چون خیر مطلق است

    منتها قصه اینه که درسته که خدا برای ما میخواهد اما ما چقدر میخوایم؟ظرف ما چقدر برای دریافت این نعمت ها بزرگه؟و…

    خدایا شکرت آنگونه که لایق شکر هستی

    ردپای بعدی من بعد از دوران آموزشی سربازی خواهد بود چون اونجا به گوشی دسترسی ندارم که احتمالا میشه ۱۵ روز بعد

    و میخوام اینجا بگم که خیلی دوست داشتم از سربازی معاف بشم مثل استاد که داستانشون را در قسمت گفتگو با دوستان گفتن اما تا الان اینجوری‌ نبوده که نمیدونم چه عاملی مانع این شد که به آرزوم نرسم ولی میدانم مسلما خیری درون این قضیه است که شاید الان نفهمم ولی بعدها میفهمم

    استاد عباس منش ازتون سپاسگزارم🌹

    خانم شایسته مهربان ازتون ممنونم🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    بشیراحمد نیازی گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی ام

    روز شمار تحول زندگی من روز سی و دوم

    شغلی که عاشق هستی رو پیاد کن و وارد ان شغل بشو و با باورهای درست ثروت بینهایت بدست بیار

    من خودم رو که نسبت به بقیه دوستانم مقایسه می کنم خیلی ادم تنوع طلبی بودم و دوستداشتم از همه کار ها سر دربیارم و منم همیشه این باور های محدود کننده توی ذهنم بود که مثلا کار های هنری پولی نداره و نمی شه با این شغل در اینده به درامد رسید موقعه ایی که دبیرستان می رفتم سال اول که انتخاب رشته بود رو رشته ایی دست گذاشتم که اصلا علاقه ایی نداشتم و به خودم می گفتم که این شغل مثلا پزشکی پول داره و اون شغل مثلا روانشناسی پولش نسبت به پزشکی کمتره اون موقع میل من بیشتر به سمت روان شناسی و رشته انسانی بود ولی من با باور محدود کننده رفتم تو رشته ایی که شغل های پر درامدی داره

    و یه جورایی می خواستم بگم که من خیلی پزشکی رو دوستدارم با اینکه قلبنا در اون شرایط دوست داشتم رشته روانشناسی برم یادمه اون موقع می رفتم کتابخونه به جای مطالعه کتب درسی کتب روانشناسی می خوندم و از اونجایی که هیچ موقع اعتماد به نفس نداشتم یه بار نیومدم یه کاری روی برای دل خودم انجام بدم و رفتم سراغ شغلی که بهش علاقه نداشتم و باور مردم و خودم این بود پزشکی پولش بیشتره که در نهایت رفتم رشته تجربی که که اصلا علاقه ایی بهش نداشتم و تا دپیلم رو به زور خوندم و کلا از درس متنفر شده بودم چون شغلی که دوستداشتم رو نرفته بودم و خودم رو درگیر کاری که بدم میومد کرده بودم و نظر بقیه از نظر خودم مقدم تر بود و من ادمی بودم که باب میل بقیه کاری رو انجام می ده از درس و مدرسه کلا متنفر شدم و کلا قیدشو زدم

    از مدرسه اومدم بیرون و باز دوباره همون دیدگاه قبلی رو داشتم با اینکه از درس نتیجه نگرفتم علاقه شدیدی به اشپزی داشتم و حتی بیشتر موقعه ها به مادرم می گفتم غذا درست نکنه و بزاره من درست کنم و از اشپزی لذت می بردم و انواع غذا های مختلف رو درست می کردم و همیشه هم بهترین طعم و مزه رو داشت داداش بزرگم همیشه منو مسخره می کرد که تو خیلی شکمو هستی و می خوای برای شکمت کار کنی و بری اشپزی و منم که از بچگی با حرف های بقیه قید علاقه مو می زدم و حتی یکبار هم نشدم از اون کاری که دوستدارم دفاع کنم و این دفعه هم قید اشپزی رو زدم تو خانواده ی ما باب این بود که فقط باید مشغول باشی و یه پولی دربیاری شغل مورد علاقه که اصلا معنی نداشت و فقط پول نقد ملاک زندگی بود و این تفکر باعث شد برم سمت کار بنایی و دو سالی رو بردست داداشام بودم من چهار تا برادر دارم دو تا از من بزرگترن و دوتا کوچیک تر دوتا بزرگه باهم بودن و دوتا کوچیکه هم باهم یعنی از لحاظ شخصیتی خیلی بهم نزدیک بودند و من داداش وسطی اخلاقم با هیچ کدومشون جور نبود وهمیشه توی ذهنم خودم رو سر زنش می کردم که اونا رو ببین چقدر با اعتماد به نفس حرفشونو می زنن و کاری رو که دوس دارن انجام می دن من برادر سر به زیر و اروم خانواده بودم و همیشه مطیع و فرمان بردار بودم و هیچ موقعه تو زندگیم حرف دلم رو نمی زدم و همیشه توی ذهنم به خودمی می گفتم بی عرضه و ترسو چون هیچ موقعه از کاری که دوس داشتم دفاع نکردم و مثل عروسک خیمه شب بازی با ساز هر کسی می رقصیدم و یادمه تو جمع های خانوادگی همیشه سرم پایین بود و هیچ موقع ابراز وجود نمی کردم و حتی یه جوک و حرفی نمی زدم و همیشه اروم سر به زیر بودم

    خب از بحث اصلی خارج نشیم من بعد از مدرسه سه چهار سال بدون هدف و اینده شغلی شاگرد برادرام بودم و هیچ‌موقعه به شغل مورد علاقم فکر نمی کردم یه جورایی به فراموشی سپرده بودم تا اینکه برادرام یکی یکی ازدواج کردن و به مرور زمان از هم فاصله گرفتیم و من هم چنان همون کارگر ساده بودم و نمی دونستم عمرم چه جوری می گذره بعد از چند سال کارگری اومدم و دوباره رفته اشپزخانه کار کردم ایندفعه نه برای علاقه بلکه برای پول یه سالی کار کردم خیلی خوب پیش می رفت و موفق بودم ولی باور های مخرب تو شغل اشپزی و حرف های اشپزها که می گفتن پول نداره سخته طاقت فرساعه و …. منم دوباره قید اینکار رو زدم دوباره از اشپزخونه اومدم بیرون

    باز دوباره یکی دو سال بی هدف و انگیزه عمرم گذشت و باز طبق معمول همون کارگری رو انجام می دادم از بس خودم رو پایین اورده بودم و کلا قید علاقه مو زده بودم که بد جور سر در گم بودم و مثل یک کلاف نخ که تو در تو بهم پیچیده شده در خودم گم بودم و هیچ برنامه خاصی نداشتم نه ازدواج کردم و نه تو شغل خاصی به مهارت رسیدم شدم یه ادم همه کاره هیچ کاره هر کاری انجام می دادم ولی تو هیچ کاری حرفه ایی نبودم و این روزها وشب ها ذهنم رو مشغول خودش کرده بود باز دوباره رو اوردم به کار های هنری کلا علاقم به کار های ریزه کاری و نقاشی و خوشنویسی و اینا بیشتره یه مدت خوشنویسی کار کردم یه مدت اومدم توی یوتیوب و کلیپ های کاری های هنری رو نگاه می کردم ۶ ماه اومدم گلدان سیمانی پارچه درست کردم و همچنان هیچ پولی ازش در نیوردم بعد ازاون رفتم سراغ ارویگامی و ۶ ماه دیگه هم تو این کار بودم و نتیجه نگرفتم یه مدت با سیم مفتول درخت و عقرب و دستبند درست کردم و بعد از اون می خواستم شغل زیور الات رزینی رو کار کنم و خیلی بهش علاقه نشون دادم ولی ایندفعه با نظر مخالف مادرم بر خوردم که این شغل زنانس و به دردت نمی خوره و من دوباره و همچنان شش ماه تا یک سال توی این کار بودم از این کار هم نتیجه نگرفتم و باز اومدم بیرون

    و دوباره رفتم سمت کارگری که پول بدست بیارم بنایی، جوشکاری ، بتن ریزی ، گچکاری ، تیغه چینی ، سیمانکاری و کلی کار دیگه رو رفتم ولی هیچ کدوم علاقم نبود و با اجبار و سختی کار می کردم که دوباره سنگ کاری نظرم رو جلب کرد و ایندفعه دو سالی توی اینکار بودم و بخاطر اینکه چشمام ظعیف بود و یکی دوبار دکتر رفتم گفت اگر سلامتی چشمات برات مهمه شغلتو عوض کن چون سنگکاری نود درصدش گردو خاکه و کلا چشم های منو ضعیف کرده بود و چشمم حساس شده بود به گرد و خاک و مثل کاسه خون چشم ها سرخ می شد و درد می گرفت

    از این کار هم اومدم بیرون و باز دوباره مثل اسبی که افسارش پاره شده و دیوانه وار و بدون هدف می دوه منم همین جوری شده بودم می خواستم ازدواج کنم تا بلکه با ورود یک نفر به زندگیم یکم انگیزه بگیرم و سرم به زندگی گرم بشه گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه یه روز به خودم اومدم و شدم یه جوان ۲۷ ساله هیچ کاره همه دوست و رفیق ها سرنوشتشون معلوم وپی زندگیشون و من همچنان سر در گم بودم که کم کم با قانون جذب و بعد هم با استاد اشنا شدم و بعد از کلی دیدن فایل های رایگان عزت نفس دوره عزت نفس رو خریدم و شروع کردم به گوش کردن که استاد در مورد کار مورد علاقه صحبت کردند که تو فایل های دیگه هدف گذاری و برنامه ریزی گفته بودند کارهایی که بهشون علاقه دارین رو مشخص کنید و بعد یکی از اون کار ها رو انجام بدین منم سه تا شغل رو اولویت بندی کردم گفتم می رم انجام میدم ببینم علاقم تو کدوم کار بیشتره کار اول ارایشگری بود رفتم هزینه کردم و سه چهار ماه وقت گذاشتم و بعد متوجه شدم به این کار هم علاقه ندارم

    کار دومم نقاشی ساختمون بود تو اینکار هم دو سه ماهی رفتم و در اخر بیخیال این شغل شدم یکی از دلایلش سمباده زنی بود که با ایجاد گرد و خاک دوباره چشمام سرخ می شد و درد می گرفتم

    و کار سوم نقاشی روی کاغذ بود که به وسیله ابجیم هدایت شدم به شغل تاتو که یه جورایی مثل نقاشی می مونه طرح رو شابلون می زنی و انتقال می دی روی پست مصنوعی و بعد اروم اروم روی طرح کار می کنی و ی۶ کاریه که خیلی باید زمان بزاری و خیلی زمان بره و منم که به کار های ریزه کاری علاقه دارم و این کارو الان با تمام وجودم دوستدارم و با باورهای مناسب و درستی که توی دوره عزت نفس هست این اعتماد رو بدست اوردم که من می تونم تو کارم حرفه ایی بشم و هر موقعه تاتو انجام می دم نمی دونم که زمان کی می گذره و با تمام کردن کار یه حس فوق العاده پر نشاط در وجود من ازاد می شه و خیلی بهم خوش میگذره انجام اینکار و بعد از ۲۷ سال به کاری که دوستدارم رسیدم و طبق قانون تکامل دیگه عجله ندارم و دیگه نگران نیستم که من از بقیه دوستام عقب موندم خدارو صد هزار مرتبه شکر من به سایتی هدایت شدم که بهترین استاد دنیا رو داره و استاد عباسمنش با دوره های بی نظیرش می تونه ظرف یکی دو سال اون سال های از دست رفته مو جبران کنه و من خدا جون رو صد هزار مرتبه شکر می کنم که به من توفیق داده عضو این خانواده عزیز بشم و به دستاورد هایی برسم که در خواب خودمم نمی دیدم

    استاد جان من الان باید تکاملم رو طی کنم اول از همه دوره روانشناسی ۱ رو می خرم و بعدش به ترتیب ۲و ۳ و مطمئنم که مثل دوره عزت نفس بهترین نتیجه رو می گیرم

    استاد جان عاشقتم و ممنون بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    Ayda Zinati گفته:
    مدت عضویت: 1533 روز

    ردِ پای روزِ سی و دوم…

    اعتراف میکنم از صب که این فایلو گوش کردم از درو دیوار برام نشونه اومده!!!

    نشونه در مورد کسب و کار شخصی یا کاری که باید انجام داد برای کسب درآمد…

    هر کسی هر حرفی میزنه در مورد کسب و کاره

    در مورد سود،پول،موفقیت مالی و…

    وااااقعا جالبه برام چقدر واضح تر از قبل دارم قانونه توجهات هرروزم رو درک میکنم و به عینه میبینم که خلق میشه

    فکر میکردم باور ساختن خیلی طول میکشه از همووووووووون روز اول که روش فکر کردن عوض میشه،الگو ها تغییر میکنه نتایج تا ۵۰ درصدی برعکسِ قبل میشن…

    انقدر نرم و اروم و طبیعیییی که فقطططط لذت میبری

    منم هدفم اینه که خودم واسه خودم کار کنم

    قبلا واسه بقیه کار میکردم تا حدودی تجربشو دارم هرچند کم اما همون کمش خیلییی واسم آزار دهنده بود

    من باید آدمی بشم که پلی باشم برای اینکه دیگران به آرزوهاشون برسن نه اینکه وسیله ای بشم که فقط دیگران ازم استفاده کنن واسه رویاهای خودشون:)

    استاد توی این فایل یه حرفی زدن خیلییی کمک کننده بود:

    تمرینی که شکل فکر کردن رو عوض کنه

    چه سرنخ جالبی بود برای ساخت تمرین شخصی و داشتن کلیییی خلاقیت واسه ساخت باور

    روز به روز که میگذره ساخت باور برام لذت بخش تر میشه جای اینکه یه زجر باشه یا یه کار خسته کننده

    خیلی سادست اگر توی مسیره درست قرار بگیری

    اگر توی مسیره غلط باشی ۱۰۰ کیلومترم که بکنی به طلا نمیرسی حتی اگر ناامید نشی اما اگر توی مسیره درست باشی نتایجه درست و دلخواه برات امید و انگیزه میشن

    پول انتها نداره تنها این دنیای مادیه که انتها داره اگر زیبا زندگی کنی تا ابد زیبا زندگی میکنی

    آدمی که اگاه باشه حداقل با دست خودش خودشو نابود نمیکنه

    نکته اینجاست که باید همیشه سعی کرد در مسیره درست قرار گرفت+استمرار+استمرار+استمرار+کنترل ورودی ها+ جمله ی کلیدی(حرفهای جامعه رو نشنیدن)

    و نکته ای که خیلیییی درک قشنگیو بهم داد

    یه درک جدید و کارا:

    استاد گفتن من خیلی به خودم سخت میگیرم که بهترین دوره و فایل رو بذارم تا نه تنها در روابط و کسب و کار و…. نتیجه بگیرید بلکه از نظر سلامتی در تمام ابعاد هم نتیجه توی دستتون باشه

    سلامتی که از طریقِ روابط نادرست

    یا کسب و کارِ غلط یا ثروتِ ناپایدار و… از بین میره

    با درست کردنِ مسیره درست تمام ابعاد از حوضه های مختلف تغییر میکنه

    یعنی روابط به خودیه خود چندین بُعد داره:

    -ارامش در روابط

    -عدم شرک

    -استقلال

    -باورهای همراستا

    -سلامت توی روابط و….

    و همین طور بقیه به همین روال

    این درکی بود که متوجه شدم نمیدونم خوب گفتمش یا نه

    بعضی وقتا آدم یه سری چیزارو درک میکنه که اصلا قابل گفتن نیست

    نمیشه واضح توضیح داد اما قلب و وجود من میگیرتش و برش میداره واسه زندگی ^.^

    این فایلم مثل همیییییشه فوق العاده بود

    خدایا شکرت❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فرهاد سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2065 روز

    سلام به استاد و خانوم شایسته که خیلی دلمون برایش تنگ شده بود در این مدت که روی اپدیت دوره تمرکز کرده بودن.

    عشق در زندگی جایگاه مهمی داره.خیلی از افراد عشق رو فقط در روابط خلاصه میکنند.

    اما عشق باید در تمام جنبه های زندگی باشه.

    عاشق کار نبودن و ادامه دادن اون کار مثل این میمونه که با کسی ازدواج کنی که دوستش نداری و هر روز باید تحملش کنی.

    اگر عاشق دیدن جاهای جدید و زیبا نباشی و با دیدن کوچک ترین چیز زیبا ذوق زده نشوی،حتی اگر هم به بهترین نقاط دنیا سفر کنی هیچ احساس لذتی بهت دست نمیده.

    (مهمترین عشقی که باید در زندگی داشته باشیم) اگر ما عاشق خود نباشیم(عزت نفس نداشته باشیم)دقیقا زندگی مثل جهنم میشود،خود را لایق هیچ چیز نمیدانیم،حرکتی نمیکنیم،نه خودمون رو دوست داریم و نه دیگران رو،دائما به خودمون سرکوفت میزنیم و…….. .

    اگر غذایی که درست میکنی با عشق نباشد میشود کوفت و پایین میرود.

    اگر عاشق خداوندت نباشی دائما به او ناسزا میگویی و رابط ای با او نمیتوانی برقرار کنی.

    تمام کار هایی که میکنی باید با احساس خوب و عشق باشد،حتی نفس کشیدن،اب خوردن و….

    چون اگر عشق در هر چیزی که باشه طعم و رنگش متفاوت است،لذت بخش تر میشود،جذاب تر میشود و…

    پس سعی کن عاشق تر باشی و بدنبال عشقت بروی چون زندگی اون روی خودش رو به تو نشون میده.

    اکثر ادم های دنیا حاضرند سی سال صبح زود از خواب بیدار شند و سر کاری بروند که عاشقش نیستند،حاضرند افرادی را تحمل کنند که از انها نفرت دارند،در کل،حاضرند تمام زندگی شان، تمام وجودشان و تمام زمانشان را برای ناخواسته های خود بگذارند اما حاضر نیستند قدمی در مسیر خواسته های خود بردارند(حالا میفهمم که استاد عباسمنش چرا میگه که،در مسیر ثروتمند شدن ۹۹٪افراد جهان معلولند و ما به راحتی میتوانیم موفق شویم و نیازی به تلاش زیاد نیست.)

    ما در جهانی زندگی میکنیم که به شور و اشتیاق ما واکنش نشان میدهد،به فرکانس ما واکنش نشان میدهد.

    نصیحت خودم به خودم این است،

    اهدافت را بشناس(خواسته ها)

    به دنبال اهدافت برو

    باور های متناسب با خواسته هات درست کن

    عزت نفست را بالاببر

    ایمانت را به خدای درست،درست کن

    و علاقه ات را به خواسته هایت با عمل و ادامه دادن به جهان ثابت کن تا،جهان زمین و زمان را به هم بدوزد که تو به خواسته ات برسی

    و رسیدن به خواسته هایت پاداش تو خواهد بود.

    چه زیباست زمانی که،به استقلال مالی رسیده ای،ازادی کامل زمانی و مکانی داری،در خانه رویاهایت هستی،در کنار فرد مورد علاقه ات هستی و در یک کلام جهان را مسخر خود کرده ای و به خود احسنت میگویی که شجاعت این را بخرج دادی که کار درست را انجام دهی.

    به امید روزی که همه ما باور کنیم که این باورهاست که زندگی ما را میسازد و حرکت کنیم.

    استاد عزیز و خانوم شایسته گرامی خیلی ممنونم که اینگونه به رسالت خود عمل میکنید

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    سلام استاد عزیزم🌱

    روز ۳۲ ام از روز شمارِ تحولِ زندگیِ من🌱

    خداروهزاران بار شکر میکنم بخاطر ادامه دادنم در این سفرنامه🙏🙏🙏

    یک عاااالمه نتایج تا الان گرفتم و واقعا احساس میکنم مدارم چقدرررر بالاتر رفته

    چقدررر احساس بهتری دارم چقدرر آروم ترم چقدررر سپاسگزار ترم چقدررر دیدگاهم نسبت به همه چیز تغییر کرده چقدررر باورهام نسبت به مسائل تغییر کرده چقدر احساس میکنم از بدنه ی جامعه کنده شدم چقدرر بیشتر تونستم ورودیهام رو کنترل کنم و از ناخواسته ها اعراض کنم چقدر چشمام زیبابین تر شده چقدرررر دستان مهربان خداوند رو در همه حال حس میکنم و چقدررر خداوند با بی نهایت دستانش بهم کمک میکنه و…و…واقعا نمیدونم چی بگم….

    خدایا شکرت…

    استاد عزیزم چقدر سفرنامه ی من در امروز با فایل جدیدتون “چگونه مولد ثروت باشیم” و ایده ی ثروت سازی که به ذهنم رسیده و قصد انجامش رو داشتم هماهنگ شده

    من همه وسایل لازم برای راه اندازیش رو تهیه کرده بودم اما ترس داشتم اعتماد به نفس نداشتم نجواهای شیطانی داشت در من نفوذ میکرد اما همین فایل ها یک نشونه بود که من نا امید نشم که حرکت کنم از تواناییهام استفاده کنم مهارت کسب کنم به حقوق آخر ماهم قانع نباشم به اینکه هم خونه دارم هم کارمند و هم همسر دارم خودم رو گول نزنم، نگم خب همسرم وظیفشه بره کار کنه بیاره!! نه!! من به خودم فکررر کردم به عنوان یک انسانِ مستقل!! با خودم گفتم تو مسئول خودت هستی تو سرشار از توانایی و خلاقیتی وابسته به کسی نیستی نذار بگندی نذار منتظر یه اتفاق یا معجزه باشی حرکت کن و حرکت کن

    قبلا هم یک عااااالمه مهارت کسب کردی و نا تموم گذاشتیشون! چرا؟! چون نتونستی ذهنت رو کنترل کنی چون نتونستی نجواها رو کنترل کنی چون اعتماد به نفس نداشتی که دیده بشی یا محصولت دیده بشه چون فکر میکردی یک عاااالمه آدم هستن که دارن همین کار رو انجام میدن پس چرا تو هم باید انجام بدی؟! چون از علاقت خجالت میکشیدی و اونها رو پیدا نکردی

    اما فقط یک جمله از شما کافی بود که مثل تلنگری به من زده بشه، اینکه تواناییهات رو پرورش بده مهارت کسب کن ادامه بده و ادامه بده

    و من امروز همین کار رو کردم با قدرت دارم پیشه میرم به امید خدا در آینده قصد دارم برند شخصی خودم رو داشته باشم و محصولاتم با برند خودم به فروش برسن🙏🙏🙏 و به امید الله مهربان یک مهاجرت بی نظییییر و و عالی رو در بهترین کشور دنیا همراه با همسر عزیزم داشته باشیم

    خداروهزاران بارررر شکر میکنم و باورتون نمیشه چقدرررر خوشحال و هیجان زده ام و چقدررر احساسِ بودن! میکنم

    عاشقتونم❣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 1585 روز

    به نام خداوند مهربان

    روز سی و دوم سفرنامه:

    سلام به همه دوستان عزیزم

    استاد من هم روزهای اول که به قیمت بسته های شما نگاه میکردم میگفتم خیلی گرونه.اما تکاملم رو طی کردم و از فایلهای رایگان شروع کردم،بعد هدایت شدم به سمت ثروت1. و وقتی از این بسته استفاده کردم دیدم اگر آدم تمام دارایی هاش رو بده بابت این آموزه ها باز هم ارزش داره.

    برای منی که درآمدم واقعا صفر بود و کلی هم بدهکار بودم.اما الان به لطف خدا و با استفاده از آموزه های شمایی که قطعا دستی از دستان خداوند هستی،وضعیتم زمن تا آسمون با سال قبل فرق میکنه.درآمدم خیلی خوب.بدهی تقریبا صفر شده و بغیر از اینها کلی جلو ضرر و زیان ناشی از عدم درک قوانین گرفته شده.

    ممنونم ازت استادی که با عشق تمام آنچه رو که میدونه برامون کارساز هست رو میگی بهمون.حتما خرید این بسته رو توی برنامم میذارم و قبل از اینکه بیام کامنت بنویسم توی دفتر خواسته هام،یادداشتش کردم و از خدا خواستم که در مسیرش قرارم بده تا بتونم تهیه کنم.

    شادف سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3402 روز

    روزشمار تحول زندگی من، فصل دوم، فایل شماره ی ۳۲:

    من مدت زمان خیلی زیاد طول کشید تا تکاملم طی بشه که بدونم میتونم از خداوند ثروت هم بخوام، من اونقدر باورهام در مورد ثروت ایراد داشت که فکر نمیکردم صحیحه که از خداوند ثروت بخوام یا اینکه خداوند میتونه بهم ثروت بده یا میخواد که ثروت بده.

    اما‌ همیشه میدونستم یه راهی هست، یه راهی هست که بشه راحت به ثروت رسید بدون اینکه بخوای دین و ایمانتو قربانی کنی یا آدم بدی بشی.

    من به خاطر باورهای اشتباهم در مورد ثروت توی کسب و کار سابقم کلی موفقیت کاری داشتم اما هیچ وقت موفق نشدم ثروتمند بشم، اما دلیل اینکه وارد کار مورد علاقه ام شدم فقط پول نبود من واقعا دنبال رشد بودم و نمیتونستم به یه زندگی معمولی بسنده کنم، من در تمام قدم هایی که در شغل قبلیم برداشتم حضور خدا و مددهای اون رو حس میکردم و عاشق تجربه ی بیشتر این حضور بودم، میخواستم بیشتر حس کنم وجودش رو و محرک اصلی من برای استعفا از شغلم و اومدن توی مسیر علاقه ام همین ایمانم بود، من میخواستم ایمانم رو به خداوند نشون بدم، اما وقتی هدایت شدم به سایت، چون قبلش چیزای خوبی درباره ی استاد نشنیده بودم فکر میکردم دارن به زور منو میکشونن میبرن قتلگاه، فکر میکردم دارم دینم رو قربانی میکنم سر دنیام و تو دلم میگفتم خدایا مجبورم تو منو ببخش، نمیدونستم که با اومدنم توی سایت خدای واقعی رو پیدا میکنم، دارم میرم جایی که توی کسب و کارم هم میتونم کلی ثروت بسازم هم خدا رو داشته باشم‌ هم خانواده ام رو هم سلامتی رو، هم دنیا رو و هم آخرت رو، نمیدونستم این کشش من به این مسیر کار خود خداست، خدایی که لاجرم هدایت میکنه وقتی تو مَحرَم میشی.

    من اومدم توی مسیری که نیازی نبود سلامتیم رو بدم روابطم رو بدم دینم رو بدم تا دنیا رو داشته باشم، اومدم توی مسیری که همه ی اینا رو با هم بهم میده چرا؟چون از خودش خواستم، چون خودش منبع همه ی ایناس.

    الان دیگه مقاومتم نسبت به ثروت خیلی خیلی کم شده، فکر نمیکنم که ثروت روابطم رو خراب میکنه یا از خدا دورم میکنه یا مشکلات متعدد میاره، فهمیدم که اتفاقا برعکس اگر‌میخوام به خدا برسم و روابط خوب و پایداری رو تجربه کنم و مشکلاتم از بین بره باید ثروتمند بشم راه دیگه ای وجود نداره، به قول مریم جان عزیزم، انرژی پاک خالص و خداگونه ی ثروت تمام جنبه های زندگیم رو بهبود میبخشه…

    من اصلا نمیدونستم با کسب و کار میشه به همه چیز رسید نمیدونستم که کسب و کار میتونه تجربه ی بهتری از زندگی بهم بده همش فکر میکردم کسب و کار  یعنی به زور رفتن سر کار چون مجبوری و به پولش نیاز داری برای اینکه مشکلات مالیتو حل کنی، اصلا فکر نمیکردم که کسب و کار قراره به من خودارزشی و عزت نفس بده قراره روابطم رو گسترده تر کنه سلامتی و آرامش بده استقلال و آزادی مالی و زمانی و مکانی بده و در یک کلام هر آنچه از زندگی میخوام رو برام تامین کنه.

    همیشه به خاطر باورهای اشتباه کار رو جدای از زندگی و خوشی و تفریح دیدم، همیشه کار برام زور بوده، چرا؟چون اعتماد به نفس نداشتم عزت نفسم پایین بود باور نداشتم توانمندیم رو، باور نداشتم که میتونم پول زیادی بسازم باور نداشتم که میتونم مسائل رو حل کنم، فکر میکردم کار یعنی زجر، حل مسائل یعنی دردسر، فکر میکردم ثروتمندا آدمای عجیب غریبی ان آدمای خاصی ان و ویژگی های خاصی دارن یا کار خاصی انجام دادن، چرا؟چون هیچ وقت یه آدم ثروتمند از نزدیک ندیده بود چون تا بوده اطراف من آدمای با ذهن فقیر بودن، ثروت همیشه ازم دور بود و خیلی دور میدیدمش، اما یه روزی که به خاطر تضادها و از اونور ایمانی که در روند تکاملیم در شغل سابقم شکل گرفته بود با عزت نفسی که ساخته شده بود از خود خدا خواستم و بعدش خدا استاد رو نشونم داد، حرف های استاد زندگیش و حتی خودش و شخصیت اش اینقدر به چشمم آشنا اومد که انگار هزار ساله استاد رو میشناسم و من با دیدن استاد و شنیدن حرفاش، حرفایی که از قبل باور داشتم و فقط دنبال مهر تایید بودم، باور کردم که میشود میشود من هم ثروتمند شوم و وقتی که باور کردم عمل کردم از کارم استعفا دادم و اومدم در مسیر علائم و در این چند سال خدا میدونه که چقدر تغییر کردم و این زندگی دقیقا همون زندگی ای هست که من میخواستمش و احساس میکنم خوشبخت ترین آدم روی کره ی زمینم و امسال به یاری خدا سال نتایج مالی بزرگ من هست چون دارم حس میکنم نشانه ها دارن از درآمدهای دو رقمی و سه رقمی با من صحبت میکنن، خدایا شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3022 روز

    بنام الله

    سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جان ودوستان گلم

    روزشمارتحول زندگی من 32

    واقعیت استاد تا حالا در مورد افزایش درآمدم فکر نکردم وحتی به تجربه های دوستان در خصوص موفقیت مالیشان گوش نمیدادم حتما هنوز از لحاظ فرکانسی در مدارش نبودم ولی الان با دیدن فایلهای سفر به دور آمریکا وزندگی دربهشت برای اینکه بخوام آزادی زمانی ومکانی داشته باشم باید کسب وکار شخصی داشته باشم تا برای دوروز مرخصی مجبور نباشم چندروز اضافه کاری وایسم ویا تو مسافرت جوابگوی تلفنهای مربوط به کارم باشم برااینکه بتونم هرچه خواستم تهیه کنم بدون نگاه به قیمت و2 ،2 تا 4تا کردن تهیه کنم باید رو باورهای ثروتم کار کنم استاد من تازه متوجه شدم میتونم از آشپزی که کاریه که باعشق انجام میدم همچنین پرورش گل وگیاه بعنوان منبع درآمدم فکر کنم درسته تغییر مال کسانیکه شجاعت به خرج میدن واز منطقه امن خود بیرون میان ولی من همیشه این ترسها را داشتم اگراز کارم بیرون بیام نتونم هیچ کاری بکنم چه ،آیا همسرم به تنهایی از عهده مخارج زندگیمون بر میاد ،وهزاران ترس ونگرانی دیگه بازنشستگی چه ؟پول توجیبیم چه ؟خیلیاهمین منبع درآمد هم ندارند وهزار فکر دیگه که مرامجبور میکرد از دنبال علائقم رفتن صرف نظر کنم ممنونم استاد آموزه های شما و دیدن زندگی شما خیلی چیزها را برام روشن کرد صدالبته که شغلی که مورد علاقه ات باشه بهت برا پیشرفت انگیزه میده وقتی من هنگام کار کردن لذت ببرم وعشق کنم پس در همه حال احساس خوبی دارم وطبق قانون حاکم بر جهان احساس خوب=مساوی اتفاقات خوب صددرصد که این کار برامن هم از لحاظ مالی وهم روابط وهم آزادی زمانی ومکانی وهم از لحاظ معنوی بهترینها را پیش روم قرار میده خداسپاسگزارم ممنون استاد جان مریم عزیز

    در پناه خداوند یکتا شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    روز 32 از سفرنامه من

    به نام خدای هدایتگر

    تو این فایل استاد درباره دوره ثروت 3 صحبت کردند . من دارم تکاملی از فایلهای رایگان استفاده میکنم هرچند ثروت 1و2 هم خرید کردم . مهم نیست که همه دوره هارو بخریم مهم انجام دادن تمرینات بصورت تمرکزی هست تا کم کم تکاملمون طی بشه . وقتی در فرکانس پایین هستیم نمیتونیم به صحبتهایی که فرکانسشون بالا هست عمل کنیم چون ذهنمون اصلا درکی نداره . ولی سفرنامه خیلی داره کمک میکنه بهم که به خودم اجازه بدم قدم به قدم از پایین بیام بالا . ولی با خرید ثروت 1 و گوش دادن توقع داشتم که پرش بلندی بکنم که این شدنی نیست . من که 38 سال باورهای منفی داشتم و نمیتونستم راهمو و علاقمو پیدا کنم نباید توقع داشته باشم که با مدت کم به نتایج بزرگ برسم . من اوایل خیلی عجله میکردم ولی الان به خودم سخت نمیگیرم . هرروز کامنت میخونم فایل گوش میدم . هرچقدر تمرکزی و مداوم انجام بدم به نفع خودم و آیندم هست و هرچقدر هم تنبلی کنم و بیخیال باشم به ضرر خودم و به خواسته هایی که میخوام خیلی دیرتر میرسم .

    خداروشکر احساس میکنم نسبت به قبل خیلی بهتر شدم .

    خداروشکر میکنم که سالها در سردرگمی بودم و تو درو دیوار الان به ثبات رسیدم و دارم مهارت کسب میکنم در هنر خودم هنری که عاشقش هستم و خب از طریقش درآمد هم دارم اگرچه الان خیلی کم و جزئی هست ولی مطمانم با قوی کردن باورهام به درآمد زیاد میرسم . چون در هنرم مهارت به اندازه کافی دارم و میتونم پول زیادی بدست بیارم و خیلی از دوستانم که همین هنر من رو دارن انجام میدن میبینم که قیمتهای بالایی بفروش میرسونند کارهاشونو .

    همیشه میگفتم یجای کار درست نیست و نمیدونستم چه چیزی مانع پیشرفت من هست .

    الان میدونم تنها مانع من باورهای منفی و احساس عدم لیاقتم بوده .

    با کمک خدا و آموزشهای بینظیر استاد و تلاشهای مریم جان و همچنین با خوندن کامنتهای دوستان مطمانم که به نتایج دلخواهم میرسم .

    خدایا شکرت که منو در این مسیر فوق الهاده قرار دادی️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: