باورهای بشری که تبدیل به قانون شده‌اند - صفحه 6

370 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کلاهبردار خدا و همه گفته:
    مدت عضویت: 1855 روز

    سلام بر استاد عزیز

    واقعا تازه دارم معنای باور و کار کردن اون درزندگی رو کم کم متوجه می شوم امیدوارم با باورهای زیبا زندگی زیبا بسازم و بفهمم که در زندگی هستم که مسول صد درصدش منم… هنوز خیلی اول راهم خیلی زیاد… رو باورهای بنیادین باید کار کنم… امیدوارم به خودم کمک کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    کاربر حذف شده گفته:
    مدت عضویت: 1451 روز

    به نام رب العالمین

    این قسمت: «باورهای بشری که تبدیل به قانون شده اند»

    موضوع این مقاله اینه که در سطح جامعه باورهای متفاوتی وجود داره و به همون نسبت نتایج متفاوتی نیز وجود داره

    قسمت جالب این اتفاق اینه که تمام افراد، شرایط کل جهان، رویدادهای جهان، اتفاقات زندگیشون، اتفاقای زندگی بقیه و هر چیزی رو با معیار باورهای خودشون میسنجن…

    یعنی طرف یک سری باور داره در باره موضوعات، و دلیل همه ی اتفاقات رو هم با همون باورها میسنجه و در ظاهر بسیار هم منطقی هست…در واقع هر استدلالی از هر کسی از نظر خودش منطقیه….

    موضوع بسیار بسیار مهم اینه که ما در مواجهه با افراد گوناگون، باید بشدت مراقب باشیم، تا باورهای اونا در ما اثر نزاره…

    قانون اصلی جهان اینه که باورهای ما تعیین کننده ی نتیجه ی زندگی ما هستن….باور های هر فرد عامل اصلی برای ایجاد نتایج اون فرد هستن…نه چیز دیگه ای….فقط باور های اون فرد هست

    همیشه باید این نکته رو در نظر داشت…هرکسی هر نوع باوری داشته باشه به همون نسبت نتایجش هم شبیه باوراشه

    به همین دلیل در مواجهه با افراد باید این نکته یادمون باشه که چیز ثابتی وجود نداره که بخواد برای ما هم اتفاق بیفته…اگر کسی داره تجربیات خودش رو در مورد موضوعات مختلف به ما میگه….باید در هر لحظه به خودمون بگیم که این فرد بخاطر باورهاش این نتایج رو گرفته…

    اگر فرد مقابل نتایجی گرفته که ما نمیخوایم بگیریم، باید این نکته رو به خودمون گوشزد کنیم و اگر فرد مقابل نتایج دلخواه مارو گرفته، باید برای خودمون الگو برداری کنیم و منطقی کنیم که این فرد تونسته پس منم میتونم…

    در واقع ممکنه ما در مواجهه با افراد ناخودآگاه ازشون تاثیرات منفی یا مثبت بگیریم و این میتونه روی باورهای ما بسیار تاثیرگزار باشه

    پس حواسمون باشه که:

    اولا تمام نتایج افراد چه خوب چه بد، بخاطر جنس باوراشونه و نه هیچ عامل دیگه ای

    ثانیا ما باید آگاهانه الگوهای مناسب رو انتخاب کنیم و ازشون الگو بگیریم و مراقب باشیم افراد به ما باورهای نادرست خودشون رو تحمیل نکنن…و مراقب ورودی هامون باشیم و آگاهانه سعی کنیم الگوها و باورهای مناسبی که برای تحقق خواسته هامون نیاز داریم رو خودمون انتخاب کنیم

    باز هم تاکید میکنم…وقتی یک فرد میاد از تجربه ی مثلا 20 ساله ی خودش میگه، این تجربیات برای ذهن ما بسیار منطقیه، ذهن ما میگه خب این فرد 20 سال تو این حوزه تلاش کرده و این شده نتیجش

    خیلی مهمه که الگوهای درست که نتایج عالی گرفتن رو ببینیم و تحسین و تایید کنیم…چون بسیار تاثیرگزار در باورهای ما هستن

    ورودی ها بسیار مهم هستن تو اینکه چه باوری در ما شکل بگیره…

    درس این قسمت:

    تو هر زمینه ای هر تجربه ای میتونه وجود داشته باشه

    ممکنه یک فرد تو یک حوزه ای 20 سال فعالیت کرده باشه و تمام این 20 سال سرشار از موفقیت و ثروت و لذت و عشق بوده باشه

    و ممکنه فرد دیگه ای در همین زمینه 20 سال فعالیت کرده باشه و تمام تجربیاتش شکست و فقر و احساس بد بوده باشه

    هیچ چیزی در این دنیا ثابت نیست….فقط و فقط باورهای ما تعیین میکنن که ما چه تجربه ای داشته باشیم….بنابراین: الگوهای مناسب و در جهت خواسته هامون رو ببینیم و تایید کنیم و بدونیم هرنوع باوری داشته باشیم همون رو تجربه میکنیم

    25 تیر 1400

    03:59 PM

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  3. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    سلام استاد عزیز

    من نمیدونم چرا این فایل اینقدر دور از دسترس مونده چون به محض پرسیدن سوالم جوابشو اینجا پیدا کردم

    سوال من این بود که شنیده بودم و دیده بودم که افراد وقتی نمایشگاهی برگزرا میکنن حداقل 20 تا اثر رو نمایش میدن و از طرفی به من گفته بودن یه چند سالی قایم باش خودتو نشون نده بعد یهو طوفانی شروع کن که یهووی معروف شی و همه بشناست و من میگفتم با خودم یعنی با 4 تا اثر نمیشه نمایشگاه راه انداخت؟اینطوری بازدهیش هم بالاتره یا اینکه حتما باید اول تو خفا باشم اون اول تا اینکه اینجا جوابم رو پیدا کردم

    اینکه یکسری صحبت هایی هست در هر حوزه ی کاری که افراد فکر میکنن قانونه و باید به این شیوه عمل بکنن در صورتی که میشه به بقیه شیوه ها هم عمل کرد در صورتی که با ورهای درستی داشته باشی

    باورهایی مثل باور لیاقت در مورد خودت کارت و محصولت و همراهی خداوند

    باورهایی مثل باور فراوانی در مورد سبک محصولاتت و سلیقه ها و افراد آماده ای که تو کل دنیا وجود دارن

    و یک عالمه باور دیگه که الان نمیدونم و تو روند تکاملی باید فهمیدشون

    دقیقا مثل همون باور مالی ای که در مورد یهودی ها پیدا کرده بودین که چیزی رو نمیفروشن برای اینکه چیزی رو بخرن در صورتی که داخل خیلی جوامع میگن نه باید چیزی فروخته بشه تا یک چیز بهتر خریداری بشه

    اون قانون در جامعهی یهودی هاست و این قانون هم در کل دنیا هست حداقل ولی نتایجش متفاوته اونم زمین تا آسمون

    پس میشه اینطوری گفت که این مواردی که برای من سوال در موردشون پیش اومده بود که اولین نمایشگاهم بتونه 4 تا از کارهام باشه یا اینکه من نمیخوام یهو بعد چند سال خودم رو نشون بدم و دوست دارم کارهام دیده بشه در نمایشگاه ها یک کار درستیه .حالا درسته که من نشنیدم کسی این باورها رو داشته باشه ولی این دلیل نمیشه که منی که با قدرت خلق کنندگی به این دنیا اومدم نتونم این شرایط رو برای خودم خلق کنم آروم آروم

    یکی دیگه از ترمزهای ذهنیم برداشته شد

    یک قانون نانوشته ای که نمیدونم چرا ولی خیلی از افراد انجامش میدادن و میدن در صورتی که به نظرم این طرز فکری که من دارم خیلی بهتره خیلی بازده ای بالاتری داره خیلی برای خودم بیشتر پیشرفت داره چون اعتماد به نفسم رو میبره بالاتر

    چه قدر حال عالیم عالی تر شد

    ممنون استاد بابت برداشتم امکان کامنت های لایک شده با اینکه اون اوایل سخت بود برام ولی بعدش به خدا بیشتر تکیه کردم و راحت تر نشونه هاش و درساش رو میفهمم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      حسن صفری گفته:
      مدت عضویت: 1667 روز

      درود بر شما و دیگر دوستان

      کاملا با شما موافقم

      چون خودم علاقه مند به هنر هستم بار ها و بارها این باورهای محدود کننده رو شنیدم و همین باورهایی که دیگران به خوردم دادند متاسفانه نتایج خوبی به همراه نداشتند.

      خوشحالم که به این نتیجه رسیدم که با تغییر باورها,نتایج به شدت تغییر میکنند

      امیدوارم اتفاقات خوبی در انتظار شما و دیگر دوستان باشه…

      خدایا شکرت که هر لحطه باورهای زیباتری پیدا میکنم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سارا سهیلی گفته:
        مدت عضویت: 1761 روز

        سلام دوست همفرکانسی

        خیلی ممنونم بابت پیامی که نوشتید برام چون باعث خودم یکبار دیگه بازهم این صفحه رو بخونم و نقش واقعی تاثیر باورها رو توی زندگیم بفهمم

        اشتباهاتم رو متوجه بشم

        و بدونم که باید برای موفقیتم فقط باور داسته باشم من موفق میشم چون خودم خالقشم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    میترا اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام براستاد عزیز وسلام بر دوستان گرامی .استاد بزرگوار خیلی خیلی ممنون بابت این مقاله مفیدتون خیلی بهش نیاز داشتم دقیقا یکی از پاشنه های آشیل من این موضوع بود که تو این مقاله بهش پاسخ داده شد.باز هم ممنون خداروشکر که در کنارتون هستم وازتون درس یاد میگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام و عرض ارادت به استاد عباسمنش

    این مقاله و مطلب در مورد باور واقعا عالی بود.

    من این فایل رو در راستای فایل های بخش “قوانین بدون تغییر خداوند” باز کردم و مطالعه کردم.

    بنظر بـــاور همون سنـــگ مبنـــای عدالـــت خداونـــد هست.

    که تمام موجودات با سیستم ارتعاشی و موج بودن شون در مقیاس کوچیک تر میتونن این به حقیقت منجر شدن و تجربه کردن اونا در عالم واقعیت رو توضیح بده.

    اما موضوع باور خیلی عمیق تر از یک کلمه است و انگار باوجودی که من خیلی شنیدم و کار کردم هنوز گاهی میمونم که درست متوجه شدم یا نه.

    اما اینو خوب متوجه شدم که همه چیز در ابعاد خیلی کوچیکتر انرژی هستن از سنگ گرفته تا هوا تا حتی فکر و جسم ما…

    وقتی ریز بینانه و دقت کوچکتر از نانو به چیز مادی در این دنیا نگاه میکنیم به عنصر و اتم و الکترون و پروتون میرسیم و به کوآرک. حتی سلول های زنده ما از این قضیه مستثنی نیستن.

    یعنی مثلا یک سلول پوست ما یا یک سلول گیاهی که از هسته و میتوکندری و … تشکیل شدن. حتی همون مولکول DNA ما که در تمام سلول های ما تکثیر شدهاون مولکول از اتم و … تشکیل شده.

    حتی در ابعاد بزرگتر مثل ستاره ها و سیارات و کهکشان ها و … همه و همه رو خوب و با دقتی شرف نگاه کنیم به چیزی مشترک میرسیم.

    حالا اینجا انسانی که اشرف مخلوقات شده چطور میتواند به مانند خالق خودش بیافریند. بله قطعا از یک قانون جهان شمول وکلی در تمام ابعاد پیروی میشود تا فارغ از رنگ و ملیت و زبان و مکان همه ی این اشرف مخلوقات با عدالت از این توانایی بهره ببرن.

    اون توانایی ما انسان ها چیزی نیست جز قدرت تنظیم این انرژی و دریافت و پرداخت این انرژی و این اساسی ترین چیزی که در تمام چیزهای موجود در جهان مادی یکسان است.

    پس خالق انرژی و خالق این اساس هستیم ما میتوانیم تغییر بدهیم و تغییر کنیم.

    حالا سوال اینجاست چگونه؟ ما انسان ها به عنوان موجوداتی که قدرت تعقل و تفکر و اختیار داریم پس باید از طریق همین چیز نادیده شدنی در وجود خودمون تنظیمات اساسی این خلق ها را انجام دهیم. حالا از کجا بدونیم این چیزی که دیده نمیشه داره کار میکنه یا اصلا واقعا درست متوجه شدیم. مسلما از نتایجی که به بار می آید.

    نمیدونم چی شد این جملات تو ذهنم اومد برای دیدگاه این مقاله و نقل قول از استاد با عنوان “باور” ولی قطعا دانسته ها و شنیده های خودم رو مرور کردم. حالا چقدر درست یا چقدر غلط کم کم در مسیر اصلاح میشم.

    مسیر زیبای زندگی که سرشار از تجربه کردن و کنجکاویی کردن و کشف کردن است. اکنون من در مسیر کشف قوانین زندگی و عملکرد ها هستم…

    و این مقاله مثال حال و روز من است برای کسب و کاری که میخواهم ازش پول دربیاورم.

    من هیچ وقت کسب و کاری نداشته ام و همیشه در شرکت یا دفتری مشغول به کار بودم. اما در حال حاضر امکانی رو دارم که خودم قرار هست خلق کنم.

    واقعا جالبه نمیدونم چه باوری دارم که الان شرایط کاری من اینطور پیش رفته.

    من در شرکتی که عاملیت فروش محصولات ساختمانی هست مشغول به کار شدم از پارسال اوایل پاییز ۹۸ و اوایل سال ۹۹ توسط مدیر عاملیت به من پیشنهاد شد تا به جای افزایش حقوق (بعد از تعهد چندماهه ابتدای شروع همکاری ام) با ایشان شریک در سهم فروش شوم.(ناگفته نماند من اصلا از کار فروش خوشم نمیاد یا اینکه بخوام به عنوان بازاریاب باشم اما اکنون این تضاد و ادامه دادن در این مسیر منو به جای دیگه داره میکشونه) خلاصه که من اتفاقا پیشنهاد کاری دیگه اییهم بهم شد که اصلا فکرش رو نمیکردم،چون اصلا دنبال کار نبودم. از طرف بچه های خانه معدن(محیط و افرادی مرتبط با رشته تحصیلی من که زمین شناسی هست) کار پیشنهاد شد برای مصاحبه هم رفتم و اتفاقا با حقوق بالاتر از پیشنهاد دفتر فعلی ام به من کار پیشنهاد شد.(در همین زمان ها روی باور خودم کار میکردم و سفر به دور آمریکا رو میدیدم)

    با وجود تصمیم سخت بین موندن در دفتر فعلی و این شرایط حقوقی جدید رو تجربه کردن تــــا رفتن به کار جدید و به ظاهر مرتبط با علایق و رشته من. خلاصه که من موندن در این دفتر رو قبول کردم و انتخاب کردم تا همین کاری که ظاهرا بیشتر داشتم یادش میگرفتم رو ادامه بدم با شرایط پورسانت و …

    من همیشه برای امنیت خاطر و اینکه بتونم برنامه ریزی برای پرداخت بدهی ها داشته باشم ترجیح میدادم که حقوق مشخص داشته باشم و اصلا سمت کارهای پورسانتی یا اینکه حقوق نامشخص و تعیین شده خاص نداشته باشه نمیرفتم.(در حقیقت شاید میترسیدم نمیدونم،شاید فقط این راه رو بلد بودم.شاید منطقی تر بود چون مرتبط بود با علاقه و رشته ی تحصیلی من)

    جالبه در سال جدید با شیوع این بیماری که برای من فقط همه اش خیر داشت(واقعا ازت ممنونم ویروس کرونا) محل دفترمون هم جابجاشد(قبل از سال ۹۹ خونمون رو هم عوض کردیم.) محل جدیدی که جناب مهندس قرارداد بستن کمتر از ۵ دقیقه پیاده راه هست تا خونه ما (برای شرایط موجود فرصت عالی پیش اومد واقعا خداروشکر. چون من در بهترین زمان و بهترین مکان هستم.واقعا عجب هدایتی بود در این داستانم بهش توجه نکرده بودم. پس درست تصمیم گرفتم با ندای قلبم نه منطقم) بعد آخرین صحبت قرار شد در دفتر جدیدنیروی جدیدی هم بگیریم که همه چی با من باشه،آموزش، مدیریت و هماهنگی و پیگیری و آگهی زدن هم بامن باشه و بعد سه الی چهار ماه حقوق پرسنل نصف نصف با مهندس داشته باشم.

    تمام امکانات و کلید و وسایل و لپ تاپ(همینی که با خودم خونه هم میارم و فایل دانلود میکنم و الانم این دیدگاه رو تایپ میکنم. واقعا خداروشکر) و تلفن و میزها و … در اختیار من شده بود.

    فقط من مونده بودم که تنهایی مدیریت کنم و تلاش کنم(دیگه خود آقای مهندس کمتر دفتر میومدن و بهتره بگم به کارها کار نداشتن مگر مشتری رو با هماهنگی به ایشون ارجاع بدم) و بعد گرفتن نیرو جدی شد. من مصاحبه میگرفتم من نظر میدادم و من فکرمیکردم(واقعا انگار تکاملی پیش رفتما…) با وجود این صحبت ها من هنوز درآمد بالایی ندارم ولی بدون حقوق نبودم.

    اما قطعا یک سری ایرادات در باورها و رفتارهام دارم یا شاید دارم سیر تکاملی و یادگرفتن و داشتن یک دفتر کوچیک کاری رو پیش میبرم نمیدونم.

    اما الان که نیروی قبلی قراردادش تموم شد و کارایی مناسبی هم دیگه نداشت باید دوباره نیرو استخدام کنم و نصف حقوقش از من میره و خودمم باید درآمد خوبی با فروش بسازم.

    باید قبول کنم که منم یک فروشنده هستم اونم یک فروشنده تخصصی روی یک محصول با مشتری خاص خودش.

    من یک مدیر هم هستم. چون اول از همه باید خودمو مدیریت کنم و بعد دفتر و نیرویی که قراره استخدام کنم. من قراره دوباره آگهی استخدام بزنم. اما کمی این ماه ترسیدم چرا چون قضیه نصف حقوق نیرو رو من هم باید بدم و یکم نگران شدم. یک نجواهایی به گوشم میاد…اما من باید خودمو باور کنم و خدای خودم رو باور کنم که اگر منو تا اینجا به این راحتی هدایت کرده بعد از این هم هدایت میکنه.

    نیرویی با توانمندی بالا و کارآمد که بلده پول بسازه. و منم ازش چیزی یادمیگیرم و میتونم چیزهایی هم بهش یاد بدم و مدیریتش کنم.

    بازهم باید بنویسم تا باورهای مخرب و ترمزهام رو دربیارم.

    آخه تضاد دیگه اینکه احساس میکنم کسب و کاری رو دارم در حد کوچیک و الان بصورت جدی باید هزینه های نیرو و دفتر هم متقبل بشم و یکم تو خودم نمیبینم. شاید اعتماد بنفس یا عزت نفسم مشکل داره نمیدونم. شاید خودمو دست کم میگیرم. شاید چون تا حالا اینجوری کار نکردم و جدید هست میترسم که نشه. شاید این کمال گرایی من مانع میشه چون مثل پارسال خودم نمیتونم کار کنم چون کارهای فاکتور و موارد دیگه هم منو درگیر میکنه…نمیدونم خلاصه که هر چی هست باورهای من رفتارها و نتایج منو رقم زده و از این بعد هم میزنه و من متعهد هستم تا باورهای خوب بسازم باورهای بد رو پیدا کنم و مسائلم رو حل کنم…. خدایا مثل همیشه منو هدایت کن. منو راهنمایی کن و به من شجاعت اقدامات بزرگتر و تصمیمات بزرگتر بده. منو آماده دریافت نعمت های بیشتر بکن…. خدا جونم ممنونم بخاطر نعمت تفکر و تعقلت. بخاطر این دنیای قانون مندت. بخاطر بی نهایت دستانی داری بخاطر این لپ تاپ که بی منت بی هیچ حرفی دارمش.خدایا چقدر اتفاقات راحت میفتن وقتی فقط به تو بسپارم. خدایا منو خودمم به خودت میسپارم….

    پیش بسوی شناخت قوانین

    پیش بسوی شناخت بیشتر کلمه باور و شناسایی باورها و عملکردشون

    پیش بسوی پیشرفت و در جریان هدایت الهی قرار گرفتن….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      حجت احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2671 روز

      سلام به دوست عزیز هم فرکانسی و استاد گرامی

      که این مقاله را برای ما نوشتن

      که بیایم باور های درست هم جهت با خواسته و ارز هامون بسازیم

      دوست عزیز واقعان لذت بردم از کامنت زیبایت

      اینجای که گفتین

      خدای مثل همیشه منو هدایت کن منو راهنمای کن وبه من شجاعت بده اقدامات بزرگ تصمیمات بزرگتر بده

      منو اماده دریافت نعمت های بیشتری بکن

      دوست عزیز می سپارمت به اغوش عاشق گرم پروردگار ماه باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به شما دوست عزیز هم فرکانسی

        سلام آقا حجت احمدی دوست داشتنی

        اول از همه با همین هیجانی که خوشحال شدم تا صبح لپ تاپ رو بازکردمو اومدم دیدم تو سایت نقطه آبی رنگ دارم، ازتون تشکر میکنم با خوشحالی هیجان دیدن این لحظه ایی که برام ایجاد کردین واقعا سپاس گزارم.

        برای من داشتن نقطه آبی رنگ به معنای این هست که دارم در مسیر درست قدم برمیدارم ودوستانی که توی این مسیر هستن برام دست تکون میدن که برو داری خوب پیش میری، دست تکون میدن یعنی ما هم با تو هم مسیر هستیم و پیش برو و لذت ببر.

        با این دیدگاهی که برای خودم ساختم دیدن نقطه آبی رنگ برام خیلی خیلی ارزشمند و انرژی بخش تر میشه.

        حالا این قسمت اول انرژی که خودم برای خودم تعریف کردم و هربار از دیدن نقطه های ابی رنگ به وجد میام و مثل روز اول خوشحال میشم.

        قسمت بعد برای این ذوق زده شده بودنم برای این بود که امروز در تمرین “فانوس دریایی من” یکجورایی از خدا خواسته بودم که منو هدایت کنه به دوستان هم فرکانس ترم، اگرقرار هست دیداری حرفی چیزی باشه با دوستان هم فرکانسی ام باشه.(مدتی هم هست که انگار بخاطر در ارتباط بودن با بعضی دوستانم که در اول مسیر تغییر هستن گیر کردم واتفاقا هربار هم هماهنگ کردیم نشده همو ببینیم. برای همین از خدا هدایت خواستم و خدا با من حرف زد گفت دوستان هم فرکانس تو در اینجا هستن.برگرد و مجدد کامنت بخون و کامنت بذار. و دیدن نقطه آبی منو شگفت زده کرد از این هماهنگی و تمرینی که هربار دارم در انجامش مصمم تر میشم خدایا شکرت)

        و نکته بعدی خوشحال شدنم تاریخ کامنتم بود که مبوط به آذر99 بود

        و رفتم کامنتم رو خوندم و یاد چه اتفاقاتی افتادم و مسیری که امروز هستم رو بیشتر دیدم واقعا ممنونم که باعثا این همه اتفاق شدین حجت عزیز. الان که مینوسیم یک بغض شیرین در گلوم اومده که میدونم اینا هدایت های خداست و شما هم دستی از دستان خدا شدی که ازش خواستم هر لحظه با من حرف بزنه و منو هدایت کنه.

        و نکته شیرین تر نکته ایی بود که شما از کامنت من اشاره کرده بودین.

        خدایا متشکرم به من شجاعتی در سال 99 دادی که بزرگترین تصمیم زندگی ام رو گرفتم رها کردن همه چیز و بخشیدن با ایمان به اینکه قانون اگر درسته پس دوباره با همسرم میسازیم و مهاجرت کردیم در اوج زیبایی و راحتی تصمیم شجاعانه ایی گرفتیم. خدایا شکرت برای این یادآوری ها. برای دیدن پاشنه های آشیلم اینکه چرا متوقف شدم.

        من تازه 13 روز هست که دوره روان شناسی ثروت 2 رو دارم.کاری هم اکنون ندارم اما مطمئنم اینا نشونه هایی برای یک تحول جدید هست.

        واقعا ازتون ممنونم که باعث شدین نویسم، باعث شدین به یاد بیاروم آنچه که باید یادآوری میشد. متشکرم برای این حس خوبی که الان دارم . واقعا ممنونم برام کامنت گذاشتی حجت عزیز واقعا صمیمانه سپاس گزارم برای ردپایی قشنگی که گذاشتی.

        ممنونم که اینقدر عالی دارین روی خودتون کار میکنید تا جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنید، ممنونم که هستین.

        براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا میخوام

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          حجت احمدی گفته:
          مدت عضویت: 2671 روز

          باسلام خدمت دوست همفرکانسی

          که باعث ایجاد انگیزه و حس خوبی که در شما شدم

          و از شما هم سپاسگزارم که باعث ایجاد اعتمادبه نفس و خود باوری در خودم شدم وتمام تمرکزم را روی سرمایه خودم و

          کانون توجهم را روی زیبایها جهان بگزارم

          دوست عزیز این جهان جهان فرکانسها هست

          هرچه قدر که روی باور هامون کار کنیم به همون اندازه

          نتیجه میگیریم

          این جهان کاری به کار فیزیکی نداره به فرکانس هامون پاسخ میدهد

          که چه فرکانسی یا چه ارتعاشی به جهان ارسال میکنیم

          دوست عزیز میسپارمت به آغوش عاشق گرم پروردگار

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            فهیمه پژوهنده گفته:
            مدت عضویت: 2161 روز

            سلام به شما حجت عزیز

            سال نو مبارک

            بقول استاد امسال بهتر از پارسال و هرسال بهتر از سال قبل باشه براتون….

            چقدر این فانوس دریایی و هدایت خواستن از خدا هممیشه جواب میده فقط کافیه با ایمان در مسیر بمونیم. واقعا این جهان جهانی ارتعاشی است.

            خدایا شکرت برای داشتن دوستان خوبی مثل شما

            برای بودن در این بهترین جای دنیا در این جمع خانواده صمیمی استاد عباسمنش خدایا شکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    شیما ولیان گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    سلام

    خداروشاکرم که هرروز من رودرمسیر درست وصحیح باورهای غلطم آگاه تر میکنه وخیلی شاکرم که آدمای خوش بیانی باقدرت بیان عالی سرراهم قرارمیده،من خودم باور غلطی که طی سالیان زندگیم که راجب استخدامی توذهنم کردن هیچوقت حس خوبی بهش ندارم واینکه همیشه گفتن تا پارتی نباشه باختی والان میفهمم این باور غلط خودم که باعث شده به استخدامی حس خوبی نداشته باشم والان فهمیدم تاخداهست هیچ چیزی غیرممکن نیست ودرمسیردرست کردن باورم منوقرارداده واین یعنی برد خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    علی خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    سلام بعضی از جملاتی که استاد نوشتن خیلی من رو تکان داد و دراز کشیدم زمین واقعا فرق این سایت با بقیه جامعه از زمین است تا آسمان…. در مورد صحبتشون راجب بازاریابی با اینکه از استاد این متن رو اولین بار بود میدیدم ولی خیلی جالب بود پارسال منم تو بازاریابی شبکه ای هم دقیقا همین شرایط رو داشتم دوستانی که میگفتن باید برای دعوت فلان کار و کنی … من میگفتم نه چون قبلا شما اینطوری دعوت کردین ملاک نیست من با روش خود پیش میرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    Darioush گفته:
    مدت عضویت: 2703 روز

    اره راست میگی. هیچ کاری به درد نمیخوره. فقط باید صب تا شب فایلای شما رو گوش داد. اصن کار نباید کرد! همون فایلا رو گوش بدی همه چی خودش خوب میشه. راستی یه کار دیگه هم میتونیم بکنیم اینه که پول بدیم بخریم محصولات شما رو. تنها کارای مجاز تو دنیا گوش دادن فایلای اسسسسستاد و خریدن محصولاته ایشونه. بقیه کارا هیچ کدوم به هیچ نتیجه ای نمیرسه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3758 روز

    سلام به استاد عزیزی که نحوه ی نگرشش ، زندگی مان را تغییر میدهد.

    استاد همین تیتر” باورهای بشری که تبدیل به قانون شده اند” چقدر آگاهی دهنده هست. من میدانم که هنوز ذهنم مقاومت داره نسبت به خیلی چیزها و دارم تلاش میکنم بهترش کنم.امید دارم بتوانم پیامهایتان را درک کنم و در عمل اجرا نمایم.دست حق نگهدارتان باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: