مقدمه دوره ۱۲ قدم - صفحه 38
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-77.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-24 00:31:422024-07-21 14:55:41مقدمه دوره ۱۲ قدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
دوره زیبا و بی نظیر دوازده قدم اولین دوره ای بود که خریداری کردیم. ما چون پیش از این اماده دریافت مطالب ان نبودیم ابتدای کار چیزی از ان درک نکردیم اما به مرور زمان و با گوش دادن مکرر به نتایج باور نکردنی در مدت زمان بسیار کوتاه دست یافتیم. خصوصا از نظر مالی کالاهایی را که خریداری کرده ایم برای ما داشتنش ارزویی چندین ساله بود. اکنون که به انها نگاه می کنیم خودمان شگفت زده شده که چگونه وارد زندگی ما شده اند. فرایند شکل گیری خواسته ها به قدری ساده و بدیهی اتفاق می افتد که متوجه ان نخواهیم شد. اما پس از گذشت چندین ماه اوضاع به قدری تغییر می کند که اگر به انها توجهی نداشته باشیم فراموش می کنیم که در چه جایگاهی بودیم.
در زمینه ارتباط با خداوند و معنویت دیدگاه ما به شدت و کاملا تغییر کرده و عمل کرد خداوند را بیشتر از سابق درک می کنیم. میزان ارامش ما بسیار بیشتر شده و جهان را قانونمند و عادلانه می دانیم که خودمان خالق ان هستیم. جهان تصادفی و شانسی نیست و خداوند چیزی را برای ما رقم نمی زند. همه چیز بستگی به باورها و فرکانسهای ما دارد.
در زمینه روابط نیز بسیاری از افراد منفی از زندگی ما خود به خود حذف شده و دیگران برای ما احترام زیادی قایل هستند. خودمان تا حدودی افراد مورد علاقیمان را انتخاب می کنیم.
در زمینه سلامتی در شروع قدم اول استاد قانون سلامتی را منتشر کردند و پول خرید دوره به طرز معجزه اسایی برای ما فراهم شده و توانستیم به راحتی ان را خریداری کنیم و پس از ان سلامتی ما روز به روز بیشتر شده و انرژی ما افزایش یافته و به هیچ وجه نگران بیماری ها نبوده و به ارامش ذهنی رسیده ایم.
در زمینه عزت نفس احساس لیاقت ما به شدت نسبت به گذشته افزایش یافته به راحتی به دیگران نه می گوییم و توانایی ارتباط با افراد غریبه و افرادی که از نظر اجتماعی و ثروت از ما بالاتر هستند بیشتر شده . نظر دیگران برای ما تا حدودی کم اهمیت و زندگی به سبک شخصی برای ما حائز اهمیت است. خودمان را تنها با خودمان مقایسه کرده و بر روی دیگران تمرکز نمی کنیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام زیبای رب من..فرمانروای زمین و آسمان من..
نشانه های من…خدایا شکرت..اگر نمی تونم 12 قدم بخرم و در فرکانسش نیستم ..اما امروز صب کتاب استاد جونم و چگونه فکر خدا بخوانیم و خریدم ..خدایا شکرت ..از خوشحالی قند تو دلم آب شده …میتونم و میدونم بعدیش قانون سلامتی خواهد بود..دوست دارم اول از جسمم شروع کنم و ورودی جسمم و درست کنم بعد دورههای دیگه رو بخرم…استاد جون دعام کن
قوانین و یاد بگیرم..ب خودم میگم ..زهره از کم و متوسط بودن بیا بیرون …بالا و بالا و بالاتر ان شالله و یاری خداوند..
خخخخخخ مثل بچه ها که هدیه میگیرند .خوشحالم از هدیه ای خداوند امروز ب من داد و خودم آنقدر ارزشمند بودم که
هدیه خداوند را پذیرا باشم.خدایا شکرت…
جالب پولش هم هدیه ب من رسید ..خدایا باز شکرت…
خیلی ب خودم میگم زهره نتایج باید برای استاد و دوستان بزاری..از خوشحالی دستم آمد روی کیبورد وکامپیوتر و گفتم
برای دوستان هم شر کنم..شاید برای دوستان یا استاد کوچک باش..اما برای من بی نهایت .
من همانی هستم که صب ها با دلشوره ،ترس از همه مدلش خخخخخ.دوست نداشتن خودم و در جنگ با خود.
عصبی،پرخاشگر،بد شانس،بدبین،بیماری خودم ..پسرم..ههههه من همونم…
اما الان قلبم را باز کردم و خداوند نورش ،حضورش ، را ب من می تاباند و دستانم را گرفت آورد در مکتب خانه یکتاپرستی
ثبت نامم کرد و گفت فقط توحید را از این استاد بیاموز …تو درست را یاد بگیر و بندگی کن من هم برات پادشاهی میکنم
خدایا شکرت..
من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی تا با درک قوانین جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم.
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این قوانین رو در قالب 12 قدم برامون تهیه کردید و یک ساااااال با آگاهی های شما رشد کردیم و لذت بردیم ازاین فرصت زیبای زیستن
استاد عباسمنش عزیزم ، تسلیم بودن در برابر قانون تکامل، برای من، کارِ آسونی نیست.
میدونم که اگر توحیدی تر باشم و ایمانم به قوانین بیشتر بشه و بهتر درکشون کنم ، اگر یقین داشته باشم که فرکانس من داره نتایج رو برام خلق میکنه وبجای گیر دادن به عوامل بیرونی بیشتر رو خودم تمرکز بزارم اونوقت ،دیگه عجله ای برای رسیدن به هیچ خواسته ای ندارم .
من میدونم که عجله های الآنم برای اینکه من هنوز قوانین رو خوب بلد نیستم ،
واقعا متعهدم به کار کردن لیزری روی خودم .
پس باز هم با رعایت قانون تکامل آرام میگیرم و فقط در آرامش بااستفاده از محصولات شما و آگاهی های این سایت ،روی خودم کار میکنم .
دوستتون دارم و عشق برای همه ی بچههای سایت توحیدی عباسمنش 🟢
دوستتون دارم
سلام ماریا جان
سلام وصد سلام
دوست خوبم زیبا مکتوب کردی
سپاسگذارم هستی
سپاسگذارم آگاهی های این خانواده بزرگ رو برام امشب دوباره تاکید وآرام برام بولد کردی ممنون وسپاسگذارم ماریای عزیزم .
سپاسگذارم
از مکتوب کردنت بسیار نخوشم آمد
سپاس
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی تا با درک قوانین جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم.
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این قوانین رو در قالب 12 قدم برامون تهیه کردید و یک ساااااال با آگاهی های شما رشد کردیم و لذت بردیم ازاین فرصت زیبای زیستن
استاد عباسمنش عزیزم ، تسلیم بودن در برابر قانون تکامل، برای من، کارِ آسونی نیست.
میدونم که اگر توحیدی تر باشم و ایمانم به قوانین بیشتر بشه و بهتر درکشون کنم ، اگر یقین داشته باشم که فرکانس من داره نتایج رو برام خلق میکنه وبجای گیر دادن به عوامل بیرونی بیشتر رو خودم تمرکز بزارم اونوقت ،دیگه عجله ای برای رسیدن به هیچ خواسته ای ندارم .
من میدونم که عجله های الآنم برای اینکه من هنوز قوانین رو خوب بلد نیستم ،
واقعا متعهدم به کار کردن لیزری روی خودم .
پس باز هم با رعایت قانون تکامل آرام میگیرم و فقط در آرامش بااستفاده از محصولات شما و آگاهی های این سایت ،روی خودم کار میکنم .
دوستتون دارم و عشق برای همه ی بچههای سایت توحیدی عباسمنش 🟢
دوستتون دارم
بنام خدای محقق کننده خواسته هایم بزیبایی و اسانی و عزت
(میخام ی رد پا اینجا بزارم)
رد پای دوازده قدم همه جای سایت هست
هرجا دیدگاهی میخونم
هرجا کسی صحبت از تغییرات بنیادین میکنه بدنبالش دوازده قدم هم اومده
دوازده قدم تکاملی و روبه جلو که در هر جنبه زندگی که فکرش کنی اثر میکنه
دوازده قدمی که بخشی از اون خوندن فکر خداست
بخشی از اون زیبابینی
بخشی ازاون تمرین فوقالعاده ستاره قطبی
است
دوازده قدمی که حکم نقشه راهی داره به سمت ساختن زندگی که لایقش هستیم
من عاشق این دوره هستم
عاشق تحولاتی که بچه های دوره با عمل به اگاهی های این دوره ایجاد کردن
عاشق عمل کردن به آگاهی هاش هستم
من برای خودم ی نشانه گذاشتم
نشانه ای برای خرید این دوره آگاهی بخش
ـــــــــــ
و مشتاقانه سپاسگزارم که میتونم بزودی در این دوره شرکت کنم
راستش من چندین دوره از استاد بواسطه خواهرم که خرید کردن دارم
و با دوره کشف قوانین زندگی هااا میکنم
روزهااا میگذرونم
نوشته هاااا دارم
و خیلی هم قدردان خواهرم و استاد هستم که اجازه دسترسی اون رو به من داده اند
من هربار هزاران بار شکر میگم از داشتن چنین گنجی
اما خودم خیلی دوست دارم که دوازده قدم رو تهیه کنم
و قدم به قدم با اون حرکت کنم
دوست دارم کنار بچه های دوره باشم
و کامنت بزارم
دوست دارم تغییرات چکاپ فرکانسیم رو ببینم
هرچند که تا به امروزِ حضورم در سایت، زندگیم شباهتی به قبل از حضورم در سایت نداره
اما میدونم هنوز باید رشد کرد
باید بهبود داد
باید کار کرد
باید وقت گذاشت
و امروز در این تاریخ تمام وجودم خواستنِ دوازده قدم شده اونهم با خرید خودم و حضورم در بخش دوره
و میدونم که بزودی تحربه اش میکنم
چون قانون ثابته
قانون تغییر ناپذیره
چون جهان پاسخ دهنده هست
اخ که چقدر عاشق این جهان و قوانینش هستم
.
استاد جان ایشالله بزودی در دوازده قدم میبینمتون
سلام و درود خداوند بر چنین آدمهای مسله عباس منش و استاد محمد علی طاهری که چون خیری از خدا به سمت آنان آمد دوست دارند آن خیر را با تمام مردم جهان شریک شوند و دیگران هم از آن آگاهیها بهر ببرند راستش من چند سال پیش از فایلهای سوتی وتصویر استادمحمد علی طاهری گوش میدادم خیلی هم خوب بودند و فکر نمیکردم دیگه کسی باشه که مسله طاهری آگاهی های خوبی به مردم برسونه بعد از گذشته چند سال دیگه گوش ندادم وی تعقیراتی هم توی زندگیم داشت بعد دوباره از طریق ی وابستگی های که توی زندگی داشتم وارد فاز جدیدی از افسردگی شدیدی از زندگی شدم در حد جنون تا اینکه یک روز به یکی از دوستانم که خیلی مذهبی بود زنگ زدم گفتم پیغامی اسمانی از کسی دریافت نکردی شاید به سود من هم باشد تا از این بهران افسردگی و این بیماری فکری نجات پیدا کنم گفت آره یکی از دوستانم پکجی از یک آقا خریده که قبلا آخوند بوده گوش میدم خیلی خوبه میفرستم برات خوب گوش کن شاید دوریت همین باشد فرستاد برام به اسم استاد عرشیان فر خیلی هم خوب صحبت میرد توی صحبتهاش میگفت استادم ایجوری میگف اینجوری میگفت تحقیق کردم ببینم استاد عرشیانفر کیست بعد از طریق گوگل فهمیدم اسسسستاد فوق استادها آقای سید حسین عباس منش هست که الان سه ماه هست به فایل های تصویری ش گوش میدم خیلی حالم بهتر شده چون از کل زندگیش و سرگذشت باخبر هستم و هم امیدی شد که به آرزوهای بزرگم برسم و در این دنیای زیبا ناکام به جهنم نروم مهر تعیدی بهشت رو ازش گرفتم شاد وتندرست باشید هر جا که هستید استاد بزرگوار الله یارت
سلام
به دلایل مختلف که یجای دیگه گفته بودم
دقیقا 8 شهریور انگار بیدار شدم و یه اکانت دیگه ساختم برای شروع خوب بود و انگار تعهد دادم که از نو شروع کنم
اما بعدش دیدم که الان بهش نیازی نیس دیگه
چون دوره هام رو این اکانت بود و کار رو برام سخت میکرد
البته متوجه شدم نگران نظر بقیه هم بودم
در مورد تاریخ عضویت این اکانتم
اما تو این یک هفته که تعهد دادم حسابی دارم با دوره عزت نفس پیش میرم
همون روزی که تعهد دادم یه کامنت با اون اکانتم رو مقدمه کتاب رویاها گذاشتم
کل کامنتم در مورد تجربیاتم از عدم درک قانون تکامل بود
نه تنها درکش نکردم دوسش نداشتم!
انگار قانون طبق میل من عوض میشه!
خلاصه هدایت شدم کلا از اون اکانت خارج شدم و با اکانت اصلی خودم همه جا باشم
حسم گفت اون کامنت رو روی یکی از فایلای مربوط بع تکامل بذار
البته هنوز این فایل رو ندیدم
راستی درسته عدم درک قانون تکامل یکی از ایراداتم بود اما اصلی ترینش عزت نفس بود
متن کامنت:
سلام استاد
من 3 سال و نیمه شما رو میشناسم و تو سایت هم بودم
اما مثال همون فردی بودم که انگار اومده باشگاه ثبت نام کرده چندماه یبار میاد میره
دوسه ماه تمرکزی هر ساعت تمرین میکنه
ولی یسال میره ی عالمه فست فود و…میخوره ورزش نمیکنه و ….
تازه توقع سیکس پک هم داره!
تمرکز رو همه اینها میدونم فقط در صورتی بهم کمک میکنه که درسهاش رو بگیرم و به عنوان تجربه نگاهش کنم
و البته نتایج و خوبی ها و نقاط قوتمم مرور کنم
تصمیم گرفتم از نو توی این دانشگاه ثبت نام کنم
بنظر خودم باید اخراج میشدم
چون یه عالمه درس پاس نشده داشتم
بگذریم..
شروع کردم از کتاب رویاها
این قسمت از کتاب در مورد من حرف میزد
آیا شما تجربه کوبیدن خانه ی قدیمی ِ تان و ساختن دوباره اش را داشته اید؟!
اگر خانه ی شما آنچنان هم بد نباشد و ساختارش به گونه ای باشد که بتوان هنوز آن را تحمل کرد، شما نهایت
ِ کاری که برای بهبود آن انجام میدهید، تعمیراتی جزئی است که آن را بهتر نماید و همچنان به زندگی در آن
خانه ادامه میدهید…
اما اگر ساختار خانه آنچنان کهنه، پوسیده و ویران باشد که هیچ تعمیراتی جوابگوی رو به راه ساختنش نباشد،
ِ آنگاه دل را به دریا زده، خانه را در هم کوبیده و ساختن بنای جدیدی را آغاز میکنید.
درست است که این کار نسبت به تعمیر، با سختی بیشتر و هزینه بیشتری همراه است اما نتیجه کار، خانه ای کاملا متفاوت است که هیچ ربطی به بنای قبلی ندارد
من داشتم اون خونه قبلی 18 سال پیش رو که نیمه داغون بود زیباسازی میکردم
حدودا 3 سال و نیم هم هی خراب میشد هی من میخواستم ظاهرش رو قشنگ کنم
توقع بهترین سازه جهان رو هم ازش داشتم
خانه از پای بست ویران است/خواجه در فکر نقش ایوان است
خواجه ی ما که من باشم انقدر چک خورد از جهان تا اینکه فهمید اینطوری فایده نداره
حتی این کار به قوانین هم بدبینم کرده بود
دیدم به استاد عباسمنش هم بماند
میخوام بگم چه تجاربی برای من داشت
و اینکه فکر نکنیم مسیر اشتباه حتی به ظاهر قشنگ نتایج خوب داره
حتی اگه 300 سال هم منتظر بمونی نه تنها اوضاع خوب نمیشه بلکه بدتر میشه
چون یه مسیری رو داری میری و فکر میکنی درسته و خیلی هم متوقعی ولی کاملا اشتباه فکر میکنی
در متن قسمت خوش آمد گویی اومده:
نخواه و انتظار نداشته باش که یک شبه این ساز کار را تمام و کمال درک کنی و به کار ببندی و یک شبه، باورهای محدودکننده و شرکآلود ذهن -که نتیجه ورودیهای نامناسب در طی سالها بوده- را تبدیل به باورهای قدرتمند کننده و توحیدی نمایی.
درک این ساز و کار و اجرای آن در زندگی، یک فرایند تکاملی است و این عجله، فقط تو را ناامید و بیانگیزه می نماید و لذت بردن از مسیر را از تو می رباید و در نهایت تو را از مسیر خارج کرده و حتی ممکن است به شیوه قبلیات باز گرداند
راستش من اینو میدونستم که همیشه انقد عجله دارم که حتی نمیتونم نفس عمیق و آرام بکشم
ولی درکش نمیکردم دلیلش هم این بود در گفته های استاد اصلا تعمق نمیکردم حتی اگه چندبار خونده میشد انگار فقط انجام وظیفه بود که فقط انجام بشه ولو با هرکیفیتی
فکر میکنم دلیلش هم همین عدم فهم تکامل بود
باید اول دندون این عجله رو میکشیدم بعد به هر کار دیگه ای حتی فکر میکردم
تنها هدف از نوشتن اینها اینه که بدونم اشکال از کجا بوده و اصلاح بشه
اولین کار مهم اینه که ارام ارام این عادته جایگزین بشه با صبر
آخ که بی دلیل نیست اینقدر قران از صبر گفته
جالبه الان که مینویسم آرومم
و انگار کم کم این بذر رو دارم میکارم
من برای تغییر عجله داشتم
فکر میکردم یه شبه ست
به جای اینکه تمرکزم رو بهبود خودم باشه
ثمره اون کارکردنا برام مهم بود
عجله من رو نتیجه گرا و ناسپاس کرده بود
بهبود برای من معنی نداشت
تغییری بزرگ در شخصیتم و نتایجم میخواستم
کمی بهتر برام ارزشمند نبود
به خاطر همین نتایج بزرگ نمیشد
چون سپاسگزاری و تمرکز رو داشته ها و شدنها نبود
بلکه تمرکز روی کمبود بود
و عجله باعث اون شده بود
باعث شده بود کمالگرا بشم
خوبی ها به چشمم نیاد
و همیشه شکارچی منفی ها باشم
چون من کمالگرا بودم و به جای 90 درصد پر لیوان تمرکزم رو 10 درصدخالی بود
عجله برای من در ذهنم از بهشت جهنم ساخته بود
من تو بهشت زندگی میکردم اما نمیدیدم
عجله کور و کر م کرده بود
عجله باعث شد تصمیمات اشتباه بگیرم
تصمیمات احساسی
دمدمی مزاج بشم
یروز یچیز بگم
فرداش یچیز دیگه
و نجواهای ذهن خودم و بقیه باورهای شرک آلود در این مورد به من تزریق میکرد و داشت قوی تر میشد
که دلیلش اینه تو متولد فلان ماهی
فلان ماهیا اینجوری ان
در این حد مسخره
ولی در آن زمان منطقی
عجله باعث شده بود
از نعمتها لذت نبرم
و همیشه بگم پس چرا نشد
راستشو بخواید عجله باعث نشد برم دنبال پیشرفت بلکه حتی باعث پسرفتم شد
برخلاف تصورم
چون انقد تمرکزت رو نداشته هاست
که از مدار پیشرفت خارج میشی
عجله باعث میشه گه تند گه اهسته بری
عجله باعث افسردگی من در مقطع هایی شد
فکر نمیکردم قانون تکامل انقد مهم باشه
کلا من اصلا حرف های استاد رو گوش ندادم
شنیدم
خیلیم شنیدم اما به قول خودشون
انگار مثل یه آهنگ بوده
مثل یه قصه
که همینجوری بشنوی و رد شی
عجله باعث میشه که تمرکز نذاری روی یک کار خاص
مدام از این شاخه به اون شاخه بری
عجله باعث میشه زندگی برات زجر و زجر و زجر بشه
و آسون بشی برای سختی ها
انقد کتک خورت ملس میشه که تعجب میکنی
عجله باعث میشه نذاری خدا هدایتت کنه
و با ذهن محدود و بسیار بسیار محدود کننده خودت پیش بری
عجله باعث میشه به قول قران تلاشهات پراکنده باشه
فایده ای نداره
عجله باعث میشه زود ناامید بشی و دست بکشی از کنترل ورودی هات و خودتو بندازی تو دل کثیفی و ی عالمه ورودی بد به خودت بدی
که مثال فیزیکیش میشه خوردن یه عالمه سوسک و… در این حد چندش
چون نمیتونی صبر کنی که اون خوراک های خوب به ثمر بشینه
و هی برگردی به مثبتها
و دوباره ناامیدی
دوباره منفی بشی
تمام اینها تجربه خود منه
و باید ازشون درس بگیرم
عجله بهت احساس گناه میده
باعث خود سرزنشیت میشه
چون تکامل رو نفهمیدی و نمیذاری اروم اروم تغییر کنی
و مهم نیس چقد دوره و فایل داری و گوش دادی
چون در عمل تغییرات پایدار نداشتی نتیجه ها نادلخواهه
انقد خودم خودم رو سرزنش کردم تو این یکسال
که مهم ترین تعهدم به خودم اینه
هرکاری از دستت براومد انجام بده
بقیه ش مهم نیست
چون دیگه خودم خسته شده بودم واقعا
بنظرم دوسال اولی که در سایت حضور داشتم بهتر بود عملکردم
البته بازم اون عجله بود ولی خیلی کمتر
فرض کن اون موقع 40 درصد بود
ولی یه سال و نیم اخیر به 99 درصد رسیده بود!!!!!
دلیلش هم این بود یادمه من از یجایی به بعد گفتم اینجوری فایده نداره نتایج باید خیلی بزرگ باشه
فکر میکردم اون نتیجه حالا به زعم من بزرگ
یهویی اتفاق میفته و من باید یه کاری بکنم
ولی راه اصلیش همون اروم اروم گوش دادن فابلا و هی یه ذره بهتر و بهتر و بهتر شدناست
که البته تا ابد هم ادامه داره
ولی تو ذهن من این بود که به اینا برسم و تموم
دیگه زندگی کنم و راحت باشم و اینا
همون مثال یه سال بخور نون و تره…
اما اون روش نه تنها جواب نداد بلکه من رو کامل از مسیر خارج کرد
و کلی تجربه های دیگه که بالاتر گفتم و در ادامه هم میگم
همیشه یکی از نجواهای اصلیمم این بود
که بقیه با استاد دارن هی پیشرفت میکنند
تو چرا از یه جایی به بعد هی اومدی پایین
و حالت هم انقد بده
کلا حس و حالم برگشته بود به چندین سال قبل که یه عالمه تضاد داشتم و به نوعی تو دل جهنم بودم
اما این بار ذهنم برام جهنم ساخته بود ولی اوضاع اونقدر بد نبود
اصلا بد نبود
فقط با تمرکز بر کمبودها و ناسپاسی که عادت شده بود حس و حالم به شدت بد بود و این حس بد اتفاقای بد رو ارام ارام داشت جذب میکرد
چون حتی در روند منفی هم سرعتی وجود نداره
کلا تو دنیای مادی که بعد زمان وجود داره همه چیز روند داره و تکاملش باید طی بشه
البته اگر فرض رو بر این بگیریم که سایر عوامل فراهم هستند
خیلی وقتها همونطور که قبلا گفتم منتظریم تکامل طی بشه
مثل این میمونه که دونه ای کاشته نشده باشه و منتظر باشم سبز بشه
و حتی بدتر از اون متوقع باشم و بگم پس میوه هاش کجاست؟
در این حد خنده دار
ولی واقعا این ذهن من بود
و از خودم فرار نمیکنم
چون این بار میخوام با خودم به صلح برسم
عجله نمیذاشت من خودم رو تجربه کنم
خودم رو بشناسم
فقط یک چیز رو می شناخت آن هم نتایج ظاهری بود
به هر حال خواستم مسیری که تا حالا اومدم رو برای خودم مرور کنم و شروعی نو داشته باشم
آرام ولی ادامه دار
من بارها به ایمان رسیدم و به خدا و قانونش ایمان آوردم یعنی مطمئن شدم که حقیقت چیه
ولی دوباره دچار شک شدم و مشرک شدم
چون عجله داشتم
و البته آن ایمان نبود
ایمان یعنی همیشگی یعنی هرروز هر لحظه تکرار بشه
یومنون یعنی همیشه ایمان میاورند
درسته من کلی قدم برداشتم
کارای مثبت کردم افکار مثبت داشتم
حتی ی روزایی خیلی خیلی زیاد نهایت توانم را گذاشتم
اما استمراره که مهمه
حتی اگه هرروز یک قدم برمیداری اما همون رو فردا هم ادامه بده
باید به تثبیت برسه ثابت بشه عادت بشه بعد برم سراغ قدم بعد
من نباید الان انتظار مثبت اندیشی و اقدامات عملی استاد رو از خودم داشته باشم
من فقط باید در حد توانم هرنکته ای شنیدم اولا خوب درکش کنم مرورش کنم تا بفهممش بعد بهش عمل کنم
و اون عمل رو اونقد تکرارش کنم که به عادت تبدیل بشه
مثل دست شستن
مثل غذا خوردن
اگه به عادتهامون نگاه کنیم میبینیم هرروز در حال انجام کلی کار هستیم
بدون اینکه بهشون فکر کنیم برنامه داشته باشیم یا حتی برامون سخت باشه
چون اونا دونه دونه عادت شدند
پسرخاله کوچکم الان میدونه دستاش کثیف شد باید بشوره و این به عادت تبدیل شده براش
اما هنوز غذا خوردن براش عادت نشده و مقاومت میکنه
یه وقتایی اصلا نمیخواد غذا بخوره
و مثلا به اصرار والدین و اطرافیان و….این کار رو انجام مبده
چرا؟چون هنوز این رفتار براش عادت نشده
که باید غذا بخوره
این بهترین مثال برای خود منه
که یاد بگیرم چطوری عادت های خوب رو تو وجود بسازم
دیگع کاری به قبلا ندارم
ولی تا حد امکان از تجربیاتم استفاده میکنم
و باید درسهاش رو بگیرم
من همیشه دوست دارم بتونم از تجربیات بقیه استفاده کنم و لزوما همه چیو خودم تجربه نکنم
اما انقد مقاومت داشتم که باید اینا رو تجربه میکردم تا به صورت کاملا ملموس برای همیشه توذهنم بمونه که چه افکاری و چه عادتهایی چه نتایجی رو به همراه داره
عجله باعث میشه بدون درک درست از صحبتای استاد بخوای یهویی تصمیم بگیری
یا حتی به نجواهای ذهنیت گوش بدی و یادت نباشه احساست بده و این الهام نیست
راه درست بهت آرامش میده
عجله باعث میشه از بقیه توقع داشته باشی که راهنماییت کنند تا تو زود به مسیر برسی
و نخوای خودت تفکر و تعمق کنی و تجربه کنی
و این اعتماد به نفست رو نابود میکنه
همین من رو به شدت وابسته چندنفر از عزیزانم که تو این سایت بودند کرده بود
و نظر اونا برام خیلی مهم بود جوری که ازشون میترسیدم و هی بازم تصمیم اشتباه میگرفتم چون ترس و…من رو تو مسیر غلط قرار داده بود
و خودمم نمیدونستم دلیل اون رفتارام چی بود و چرا ثبات ندارم
چون من دنبال تایید بودم و هی عجله داشتم یه نتایجی بگیرم و هویتم رو تو اونا میدیدم
عجله باعث میشه خودت رو مقایسه کنی
و بدون توجه به مدار الانت قدمهایی برداری که اصلا برای شرایط الانت نیس و سازگار نیست با مدار الانت و توهم بزنی که داری به الهاماتت گوش میدی
عجله باعث میشه که خودت رو نشناسی و فقط ببینی این و اون چی میگن
حتی افراد مثبت و حتی استاد
دنبال این باشی اونا بهت بگن چه راهی بری بهتره و سبک شخصی خودت رو نداشته باشی
و به این دقت نکنی که حرفهای اون ادم طبق شرایط خودش هست نه برای همه
منظورم در مورد مثلا علاقه و شغل و خواسته هاست
نه خود قانون که ثابت و برای همه یکیه
مثلا بارها استاد گفته کنکور و مسیر اکادمیک و…راه ایشون نبوده و خارج شده ازش
یا مثلا یه فرد خواسته ش اینه همیشه تو سفر زندگی کنه
منم چون این ادمها رو قبول دارم ناخوداگاه میخوام هر رفتاری از اون ادماا رو تکرار کنم میگم خب منم همونیو میخوام که اینا میگن
البته ابنجا میفهمم دلیلش کمبود اعتماد به نفسه
چون من خودم رو باور ندارم
یه برگی در بادم که هر سمتی من رو میشه برد
یعنی نه خواسته ای دارم نه هیچی
به قول کامنت یکی از دوستان که امروز گفته بودند وقتی هدف جدی نداری جهان برات دغدغه درست میکنه که اونا رو حل کنی
یعنی نمیشه بیکار بود تو این جهان
اون وقت این همه ادم هدف نداریم
و هدفی هم باشه مقطعی و کپی از روی بقیه ست
من تمام این موارد رو میگم که ازشون درس بگیرم و شروعی باشه برای بهبود
اینجا متوجه شدم به شدت اعتماد به نفس مهمه و قدم اول هست
تا این اعتماد به نفسه نباشه اصلا منی نیست که بخواد هدفی هم داشته باشه
بخدا اصلا نه ادم مشکل داری وجود داره نه عجیب غریب
همه مثل همیم فقط باید بفهمیم که چطور این قوانین ثابت رو درک و عملی کنیم
بارها و بارها ذهنم بهم میگفت تو فرق داری
برای تو نمیشه
یجورایی اون زیرا به شدت معتقد بودم به خدای انسانی
نه خدای سیستمی
این اواخر فهمیدم که چقد این ذهنیت رو داشنم که تهش خدا انتخابگره یجورایی باید تایید کنه و بخواد بعد بشه
یه چیز ظریف و ریزی بود
خیلیم به ظاهر مخالف اون نوع تفکر بودما
اما خودم به شدت توذهنم اجرا میشد
یه درس دیگه ای که تو این مدت گرفتم
میرزا غلط گیر بودن بقیه و اصلاح حرفای اوناست
یجورایی فکر میکردم با اینکار باورای خوب میسازم
اما با بحث و حتی مقاومت و انکار چه تو ذهنم چه حرف زدن بیشتر وارد مدار اونا شدم و اون باورا رو تقویت کردم
بهترین کار اعراض بود
باید تماما روت رو برگردونی اونور
با هرروشی که بلدی
ذهن که رفت جای دبگه ای دیگه تمومه
اصلا روش تمرکز نمیکنه
ولی من میدیدم که با اون کارا هی احساسم بدترمیشه
و نتیجه هم نمیگیرم
راهم اشتباه بود
یه وقتایی هم تایید ادمها برامون مهمه دنبال یار و پایه و همراهیم
من به شدت برای یکی از عزیزانم این دیدگاه رو داشتم
خب با قوانین تونسته بودم رابطه ای رویایی خلق کنم باهاش و خیلیها تعجب میکردند و غبطه میخوردند
این باعث شده بود فکر کنم خب با هم باید پیشرفت کنیم و این حرفها
یادم رفته بود من تنها هستم و یه روح مجردم
اونقد وابسته بودم و حق رو به خودم مبدادم
که حتی خود خدا هم میگفت اشتباهه نمیفهمیدم
یروز خیلی واضح خدا هدایتم کرد و انگار داشت همینجوری نداها میومد
که شدیدا وابسته ای و باید قطع بشه و….
و خیلی حس بدی بود
مثل این میمونه ی دختر کوچولو باشی
و بهترین و زیباترین عروسکی که داری رو ازت بگیرن ولی به جاش بهترین عروسک جهان رو بهت بدن
اما تو ندیش و فکر کنی اونی که داری بهترینه
در حالی که اینطور نیست
میدونستم خداوند چی میگه و انگار برام جا افتاد
قبلا حتی یک درصد شک نداشتم که رفتارم غلطه در مورد اون ادم
تازه بهش افتخارم میکردم
الان میفهمم باورها انقد جزوی از ما میشن که باید دقت کنی تا تشخیصشون بدی
خیلی خوبه
خوشحالم که دارم مینویسم
خوشحالم که از نو میخوام شروع کنم
آرام آرام
آهسته
هدفم فعلا کشیدن دندون عجله ست
آرام آرام میخوام بِکِشَمِش
حسم خیلی خوبه
از وقتی شروع کردم به نوشتم کامنت حدودا ساعت 9 بود فکر کنم و چندتا جوش رو صورتم داشتم نیم ساعت پیش دقت کردم محو شده بودند
حال خوب انقد اثر گذاره
من خیلی خوشحالم که اینا رو نوشتم
همونطور که بالاتر گفتم از ی تایمی به بعد نگران بودم که چرا من شیب مثبت رو به بالا ندارم و همش سینوسی ام
ولی الان قلبم میگه تو تنها نیستی و این مشکل خیلیاست چون کامنتهایی رو هم در این مورد خوندم
و دلیلش رو تو کل کامنت گفتم
عجله
مخرب ترین عادت جهان
خداروشکر که نوشتم
به عنوان قسمت پایانی کامنت
خواستم در مورد قدمهایی که این مدت برداشتم و به نتایج خوب منجر شد بگم به طور خلاصه
تو کامنتای بعدی کامل تر میگم
کلمه عذاب رو تو قران سرچ کردم و کل ایاتش رو نوشتم برای خودم
اون تایم حسم خیلی خوب بود که میفهمیدم برای چیا عذاب اومده و چقد قانون رو تو جای جای اون ایات دیدم
چندین روز باری فراوانی انجام دادم و چه چیزایی نوشتم که عینا همونا یا بهتر از اونا رو تونستم داشته باشم
سپاسگزاری نوشتم و حسم خیلی خوب میشد
رو روابط به طور عملی تمرین اجرا کردم و همون چند روز اول نتیجه محسوس رو دیدم
با این باور که تمام ادمها روح خدا رو تو وجودشون دارن فارغ از ذهنشون همه خوبن
وقتی درکش کردم یکم عمل کردم خیلی تاثیرش رو دیدم روی رابطم با چندتا ادم که قبلش نادلخواه بود
در مورد پول هروقت فراوانی رو فهمیدم و به پول متمرکز شدم صحبت از فراوانی و….شد یه عالمه فکت که نشونه بود و مهرتایید بر قوانین
و البته پول های بیشتر وارد حسابم شد
تو دوسال اول خیلی وقتا ستاره قطبی انجام دادم و واقعا خلق ها کردم و حسم خوب بود در طول روز
این مدت هم یبار انقد واقعی بود که مو به مو خلق کردم و ایمان آوردم چقد میتونیم خلق کنیم
اصلی ترین نکته این تمرین و کلا خلق هزخواسته اون احساس واقعی و خوب موقع تجسمشه
یه وقتایی اصلا تجسم نمیکنیم یا در حد انجام وظیفه ست
اما اون حس خوب و لذت و اینکه ایمان میاری که میشه وقتی اونجوری تصور کنی صد درصد میشه
من اینا رو تجربه کردم
و اون حس خوب یجورایی ادامه دار میشه و در ادامه راه هم حست خوبه و حس خوب هی خواسته هات رو برات میاره
جوری که میفتی تو صراط مستقیم و هرلحظه ت نه تنها لذته بلکه هی میری جلو میگی عه این خواستم و بعد بهت داده میشه تیک میزنی و بعدی و بعدی و بعدی….
از خودم میپرسم خب تو که اینا رو میدونستی
و انقد واضح همه چی ام دیدی و تجربه کردی
چرا از مسیر خارج شدی و اون داستانا و
جواب :عجله
همیشه استاد میگه همون اتفاقات خوب اولیه برام شد ایمان و باور برای ادامه راه
اما دقت که کردم برای من عادی بود و یچیزی که انگار باید می بوده
ی چیزی به اسم ناسپاسی
ندیدن نعمتها ندیدن نشانه ها
فقط و فقط وابسته بودن به یه سری نتایج
که اونم زود بیاد اگه دیر باشه فایده نداره
یه عالمه ریشه داره بنظرم هر اتفاق خوب یا بدی
نمیشه گفت فقط این عامل یا فقط اون عامل
اما برای من اصلی ترینش عدم درک قانون تکامل بود چون از یجایی به بعد من به این رسیده بودم که همه چی همین جاست و باید ادامه داد
اما من ی راه های دیگه ای میرفتم
و تا ب ی تضاد برخورد میکردم سریع خدافظی میکردم یجوری ام بودم که ببین نمیشه و نمیذارن و..
فکر میکردم برای بقیه همه چی گل و بلبله
و یا اینکه درستش اینه یهویی همه چی متحول شه و اینا چیه و از این حرفا
البته بازم برمیگرده به نداشتن هدف جدی که تو راه درست نگهت داره
و نداشتن اون هدفم برمیگرده به عدم اعتماد به نفس
خب حالا چی نمیذاره اون اعتماد به نفسه رو قوی کنم و هی بهتر بشم؟
عجله و عدم درک قانون تکامل
باید بفهمم کم کم و اروم اروم هی این ذهنه ساخته میشه قشنگ میشه
باید یاد بگیرم تمرکزم رو مثبتها باشه و رو اون قسمت پر لیوان
تو هر موضوعی
در مورد خودم،اتفاقات و ادمها.
چطوری این عادت رو بسازم؟فقط باید اینجا بمونم
خیلی این سایت ایزوله و پر از امکاناته
باید درست استفاده کنم از این امکانات
و به تغییرم کمک کنه
هربار ورودی مورد نیازی که حسم رو خوب میکنه به ذهنم بدم
و خوب بفهممش و درکش کنم
اینجا این امکانات برای استفادست نه اینکه هرکی بیشتر همه چیو تست کنه برنده شه بلکه کمیت مهمه و اصلا مسابقه ای در کار نیست
کمیت و اون درک و عمل مهمه
نه تعداد
خیلی مهمه که بفهمم اینو
خیلی مهمه بدونم اصلا هدف چیه
چرا اینجا ام چرا این مطالب رو میخوانم یا گوش میدم دلیلم چیه؟صرف مطالعه یا شنیدن به من کمک نمیکنه
مثل ی امتحانه که کسی که خوب نفهمیده باشه حتی اگه تمام کتابم حفظ باشه به درد نمیخوره چون نمیتونه سوال حل کنه
الان هم موضوع همینه
من باید درک کنم که هدفم چیه از وقت گذاشتن برای این مطالب
هدف این نیست که بیشتر و بیشتر بدونم و به همه جا سرک بکشم
هدف اینه خوب درک کنم و به دردم بخوره
من تازه دارم متوجه میشم
فرق واقعی این دوتا رو
4 بار رفتم تمرین آگهی تبلیغاتی انجام دادم
ساز یادگرفتم
کلی نرم افرار یادگرفتم
کلی کار با اپلیکیشن های مختلف یادگرفت
یه عالمه مهارت مختلف یادگرفتم
خیلی خلاصه میگم ولی تمرکزم رو روی جرئیاتشون میذارم بعدا که بدونم چقد توانا ام
اقدامات عملی زیادی انجام دادم
تو دوسال اول به صورت پیوسته به شدت مو به مو عمل میکردم هر ایده ای که به ذهنم میومد
و این مدت هم مسیری که در اصل علاقه قلبیم از سن کم بود رو خواستم شروع کنم همون اول چقد ایده داشتم و انجامش دادم
اونجاهایی بود که قلبم میگفت و انجام دادم
و البته ذهنمم کلی مسیر و راهکار داد که انجامش دادم و حس بد داد و تو مسیر من نبود
اما نکات خوبی داشت که میگم
مثلا اون تجارب و دانسته ها و اموزشها بهم در بقیه مسیرها کمک میکنه
یا مسیرهای خلاف قوانین درستی قانون رو برام اثبات میکنه
جاهایی که با تمام وجود خواستم بهش رسیدم
و فهمیدم باید واقعا بخوای تا بشه
و زورکی نیست
بلکه خواسته از قلبت میاد راهکاراش هم از قلبت میاد قدمها رو هم بهت میگه و شرایط و…. رو هم برات فراهم میکنه
البته قبلش اومدی تو مسبر درست
و باورهای خوبی ساخته شده
و ایده ها رو که بهت میگه تو فقط انجام میدی
و میبینی چقد عالی و راحت و دلچسب بود
هم مسیر هم مقصد
این یعنی خواسته واقعی
و ترکیبش با باورای درست
خیلی حس خوبیه من تجربه ش رو داشتم
در مورد رسالت یا علاقه یا هرچیزی
میخوام بگم خیلی سخت گرفتم
و هی گوش دادن و اجرای ایده های ذهن هم من رو از مسیر منحرف میکرد
چون تقلا میکردم و عجله داشتم برای شروع و ورود به مسیر علاقه و فکر میکردم اونجا سریع نتیجه میگیرم
کلا نذاشتم با ارامش هدایت بشم
فکر میکردم خودم سریعتر درستش میکنم
اما هی دورتر شدم و حالمم که نگم
تنها کاری که باید میکردم همون جایی که بودم بهترینم رو میذاشتم و کار فیزیکی رو رها نمیکردم بلکه خودشناسی میکردم و رو اعتماد به نفسم کار میکردم اروم اروم هدایت میشدم همونطوری که قبلش شدم
در مورد تصمیم
من دقت کردم هروقت خواستم تصمیم بگیرم هدایت خواستنم جوری بود که خدایا تو برای من تصمیم بگیر
یجوری که انگار خدا انسانه و اون انتخاب کنه
من این رو درک نکرده بودم که من خواسته م باید واضح باشه و خدا قدم به قدم من رو هدایت مبکنه
من ناخودآگاه مبخواستم خدا انتخاب کنه
همون بحث صلاح و غیر صلاح
با اینکه به ظاهر مخالف اون دیدگاه بودم
و از اونور فکر میکردم سریع باید انتخاب کنی کدوم راه رو میخوای بری
بدون خودشناسی و با اعتماد به نفس پایین!!!
مثل اینه حتی 1 میلیون هم نداری.بشینی فکر کنی 1 میلیارد رو چجوری سرمایه گذاری کنم
و خیلیم خودت رو اذیت کنی و تقلا کنی برای فهمبدنش و راهکار پیدا کردن
اگه به حرف استاد گوش کنم از این اتفاقات پیش نمیاد
چاره فقط بودن درست تو مسیره
و گوش دادن فایلا جوری که درک بشه به فهم برسه و بعدش عمل و هی تکرار اون عمل
فایلا نباید قطع بشن هیچ وقت
اینا اگاهی های خالصی ان که از قلب استاد میاد از سمت خدا
نه چیزی که فکر شده باشه و از قبل سناریو داشته باشه
این کامنت تماما برای خودم بود جوری که نمیدونم چی نوشتم چون اصلا برنگشتم به قبل
و باید بارها بخونمش
به عنوان کلام اخر
من از نو متولد شدم امروز
کاملا احساسش میکنم
وشاید همه اون ها باید تجربه میشد و لازم بود
چه برای من الان
چه برای من سالها بعد
راستی من قبلا نمینوشتم
خیلی دلایل هم برای خودم داشتم
که دیگه مهم نیست
الان میخوام باشم و بنویسم
و چقد بهم کمک کرد این نوشتن
با اینکه اولین بارم بود
خدایاشکرت
سلام وصد سلام وسپاسگذارم
دوست خوبم بهناز عزیز ممنون وسپاسگذارم بابت این مکتوبات بی نظیر وحرفهای زیبایت .سپاسگذارم
شما بی نظیرید عالی تشکر دست گلت رو میبوسم سپاسگذارم
از اول تا آخر بسیار مرا تکان داد واین حرفهای خدا بود امروز مرا بسمت الوهیت روان کرد خیلی دلم گرفته بود استرس داشتم نگرانی داشت از پا در میآورد روحیه ام رو اما با خواندن کامنت شما نازنین آرامش زیبا وعمیق رو دارم وسپاسگرذارم
آیا شما تجربه کوبیدن خانه ی قدیمی ِ تان و ساختن دوباره اش را داشته اید؟!
اگر خانه ی شما آنچنان هم بد نباشد و ساختارش به گونه ای باشد که بتوان هنوز آن را تحمل کرد، شما نهایت
ِ کاری که برای بهبود آن انجام میدهید، تعمیراتی جزئی است که آن را بهتر نماید و همچنان به زندگی در آن
خانه ادامه میدهید…
اما اگر ساختار خانه آنچنان کهنه، پوسیده و ویران باشد که هیچ تعمیراتی جوابگوی رو به راه ساختنش نباشد،
ِ آنگاه دل را به دریا زده، خانه را در هم کوبیده و ساختن بنای جدیدی را آغاز میکنید.
درست است که این کار نسبت به تعمیر، با سختی بیشتر و هزینه بیشتری همراه است اما نتیجه کار، خانه ای کاملا متفاوت است که هیچ ربطی به بنای قبلی ندارد
من داشتم اون خونه قبلی 18 سال پیش رو که نیمه داغون بود زیباسازی میکردم
حدودا 3 سال و نیم هم هی خراب میشد هی من میخواستم ظاهرش رو قشنگ کنم
توقع بهترین سازه جهان رو هم ازش داشتم
خانه از پای بست ویران است/خواجه در فکر نقش ایوان است
خواجه ی ما که من باشم انقدر چک خورد از جهان تا اینکه فهمید اینطوری فایده نداره
حتی این کار به قوانین هم بدبینم کرده بود
دیدم به استاد عباسمنش هم بماند
میخوام بگم چه تجاربی برای من داشت
و اینکه فکر نکنیم مسیر اشتباه حتی به ظاهر قشنگ نتایج خوب داره
حتی اگه 300 سال هم منتظر بمونی نه تنها اوضاع خوب نمیشه بلکه بدتر میشه
چون یه مسیری رو داری میری و فکر میکنی درسته و خیلی هم متوقعی ولی کاملا اشتباه فکر میکنی
در متن قسمت خوش آمد گویی اومده:
نخواه و انتظار نداشته باش که یک شبه این ساز کار را تمام و کمال درک کنی و به کار ببندی و یک شبه، باورهای محدودکننده و شرکآلود ذهن -که نتیجه ورودیهای نامناسب در طی سالها بوده- را تبدیل به باورهای قدرتمند کننده و توحیدی نمایی.
درک این ساز و کار و اجرای آن در زندگی، یک فرایند تکاملی است و این عجله، فقط تو را ناامید و بیانگیزه می نماید و لذت بردن از مسیر را از تو می رباید و در نهایت تو را از مسیر خارج کرده و حتی ممکن است به شیوه قبلیات باز گرداند
راستش من اینو میدونستم که همیشه انقد عجله دارم که حتی نمیتونم نفس عمیق و آرام بکشم
سپاسگذارم
سلام به دوست عزیزم
چقد خوشحالم و سپاسگزار خدای خودم هستم که اینقد زیبا من رو هدایت کرد تا بنویسم اعتبار تک تک کلمات از خودشه عاشقتونم
دوست مهربانم پیامتون نشانه ی بسیار زیبایی برای من بود
واقعا واقعا به مدت طولانی این احساس شما را داشتم
اما تسلیم شدم در برابر خدا ک الان احساس زنده بودن دارم
خدایاشکرت
براتون ارزوی ثروت و سلامتی و خوشبختی دارم شاد و موفق باشید
درود بهناز جانم
حال دلت کوک و متصل به الله
.
چه نوشته ای
چه درکی
چه عمقی
خودش ی کتاب هست
افرین از شناختی که به خودت پیدا کردی و سپاسگزارم که راهنمای من شدی
چقدر لذت بردم از درکتون از عجله
ممنون که اینقدر با حوصله برامون نوشتی
دیدگاه عمیقت رو ذخیره کردم برای خودم تا دوباره و سه باره بخونم
خوش بدرخشی و امیدوارم که تکامل رو انچنان نرم و روان طی کنی که بیای و برامون از رشدت بگی
سلام عزیزم
من کامنت تون رو دیده بودم
اما انگار الان زمانش بود براتون بنویسم
بعد از تمام اون ریشه یابی ها
رسیدم به احساس عدم لیاقت
همه چیز همینه
همیشه میگفتم چرا ادامه نمیدم چرا یه کاری درسته ولی انجامش نمیدم چرا از مسیر خارج میشم دور میشم و…..
دیدم کلا برای خودم ارزش قائل نبودم تا برای زمانم،زندگیم و هرچیزی که مربوط به منه ارزش قائل باشم
و عجله فقط بخش کوچکی بود
همیشه به جای حل یک ترمز یا هرچیزی فقط خودمو سرزنش میکردم و این باعث بدتر شدن میشد به خودم میومدم مدت زیادی متوقف مونده بودم و از خودم میپرسیدم پس این همه مدت چکار میکردم؟؟؟جوابش فقط نشخوار فکری بود.به صورت خیلی شدید
هرچند حسم میگه بهتره آخرین باری باشه که در موردش حرف میزنم و به جای تمرکز کردن روش بهتره کلی ورودی خوب بدم وگرنه هربار فقط همه چی بدتر میشه
تفاوت تو نوع نگاه منه به خودم و زندگیم و جهان
وگرنه ظواهر فقط یه بازیه یه توهمه که به راحتی قابل تغییره
کاش انقد درگیر ظواهر نشم و با این ذهن یکی نشم که مدتهای طولانی وقتم به overthink بگذره
عاشقتونم
سلام میکنم بهت و افتخار میکنم دوستی در اسن سایت الهی دارم به اسم رها
خیلی خیلی خیلی خیلی درس گرفتم از کامنتت و افتخار میکنم که به چنین خودشناسی و درکی رسیدی
کامنتت رو ک میخوندم هر خطش دقیقا اینجوری بودم که…
اععع دقیقا حرف منه، دقیقا تجربه منه… منم همین اشتباه و داشتم
و سپاسگذار خداوند که هدایتم کرد تا این کامنت رو بخونم
درخواست ستاره قطبی امروزم بود که خدا میخوام من و از این سردرگمی بیاری بیرون
و رقم خورد خواستم
سردرگمی من عجله بود، نفهمیدن قانون تکامل بود،
مرسی رها جان امیدوارم هرجا هستی در کمال آرامش در مسیر درست درحال حرکت و طی کردن تکاملت برای رسیدن به مدارهای بالاتر باشی
سلام استاد نازنبنم
من سیما
در تاریخ 29.07.2023
تعهد میدم که از همین امروز دوباره شروع کنم و به تمام آگاهی های این دوره عمل کنم و تمرینات شو با تمام وجودم انجام بدم و سعی کنم شخصیت سپاسگذاری در خودم بسازم
و در تمام جنبه ها خودم رو تغییر بدم
این تعهد نامه رو هم در دفتر خودم نوشتم و هم خواستم اینجا بنویسم که یادم نره و ذهنم نخاد بیاد و عجله رو در وجودم بزاره و بگه کو نتایج
من با قدرت تعهد نامه ام رو مینویسم و شروع میکنم به ساخت یک سیمای جدید از پایه از اساس
و امیدوارم خداوند در لین مسیر هدایتم کنع تا مسیر درست رو پیدا کنم حرکت کنم و ادامه بدم
سلام به سیمای عزیز
میدونی و با تمام وجود به این درک رسیدی که کار کردن روی خودت و شخصیت ات مسیر سعادت و خوشبختی و آرامش و شادی و برکت و وفور نعمت هیت به یقین بهش رسیدی ولی باید براش تلاش کنی باید براش وقت و انرژی بزاری باید بهاشو بپردازی و هیچ راه میونبری هم وجود نداره تو باید از اساس و پایه روی خودت کار کنی بائو خودت آگاهانه روی خودت کلر کنی و لین مسیری عست که تا آخرین لحظه زندگیت ادامه داره کار کردن روی باور ها که اجداد هزاران ساله ما به ما رسیده تعهد میخاد استقامت میخاد پایداری میخاد این که فکر کنی رها میکنی و براش کاری انجام نمیدی باورهای درست ساخته میشه درست نیست
این راهی هست که وقتی خداوند بهت این همه نشانه داد ابن همه لطف شو شامل حال ات کرد باید ادامه بدی بابد اون الطاف خداوند سوختی بشه برات برای با قدرت بیشتر کار کردن روی خودت روی نگه داشتن احساس خوب خودت روی آرامش ات و شکرگزاری نه ابنکه فقط به زبان بگی سپاسگزارم باید شخصیت سپاسگذاری داشته باشی باید بتونی به تمام جوانب زندکیت جوری نگاه کنی که بهت احساس بهتری بده
اینکه تمام دوره هارو داشته باشی چیزی در زندگی تو تغییری نمیکنه فکر کن یک بچه ای رفته مدرسه و یا دانشگاه و تمام کتاب های اون رشته رو داره و میگه چرا من نمیرم پله بعدی
باید الان بشینه اون درس هارو بخونه به درک برسه ازشون لستفادا کنه صرف داشتن کتاب درسی کسی رو رشد نداده
ولی تو باید حالا که توی این مدرسه هستی و داری چیز یاد میگیری
از اون درس ها در زندکی ات به طور عملی استفاده کنی فکر نکن با اینکه زیاد فایل گوش بدی ولی هیچ تغییری در رفتار هات شخصیت ات و الگدی زندکیت ایجاد نکنه تو میری به مدار های بالاتر نه تو در هر مدار اگاهی هایی دریافت مبکنی و وفتی اون اگاهی ها جزئی از شخصیت ات شد و تونستی در زندگیت استفادا کنی بعد میری به مدار بالاتر و اون جا هم باز اگاهی هایی هست که باید بهشون عمل کنی به کلر بگیری تا تغییر کنی شاید بعضی وقت ها یک فایل رو باید هزاران هزار بار گوش بدی تا بشه جزئی از موست و استخوان و شخصیت ات و بعد بری فایل بعدی تمام عمر ات عجله کردی بدو بدو کردی یک سال به خودت زمان بده تمام توجه و تمرکز ات رو از بیرون بردار بزار بقیه هر جور هستن باشن به رفتار بقیه توجه نکن یک سال بزار روی تغییر شخصیت ات به رفتار های همسر و فرزندان ات توجهی نکن اگه تو درست بشه شخصیت ات خدای تو که مالک و ناظر بر تمام قلب هاست اون ها رو در زمان درست اش به زیبایی هدایت میکنه او به تمام قلب ها آگاهی داره و بندگان اش رو به بینهاااااااااایت طریق هدایت میکنه نگران هدایت بقیه نباش نشان اون هارو بیاری توی این مسیر تو فقط خودت فقط و فقط خودت تغییر کن فکر نکن خدای تو محدوده و فقط همین راه هدایت هست خداوند بینهاااااااااایت مسیر برای هدایت بندگان اش داره و هر کس به شکل کاملا منحصر بفردی به مسیر درست هدایت میشه و نمیخاد مسیر تو همون مسیری باشه که به بقیه هم جواب بده
تو خودت باید فقط و فقط روی خودت کار کنی و نخواه هم گه یک دفعه ای تغییر خیلی بزرگی داشته باشی نه آرام آرام گله و شکایت هارو کم کن
آرام آرام بیشتر به داشته هایی که خداوند بهت داده نگاه کن آرام آرام کم در طول روز سعی کن به رفتار های فرزندان ات از ضاویه ای نگاه کنی که بهت یک کوچولو حس بهتری بده
به رفتار های همسر ات جوری نگاه کن که یه ذره به آرامش بیشتر برسی
آرام آرام کمتر قدرت رو در ذهن ات به عوامل بیرونی بدی به مدرک ، تحصیلات ، پدر مادر ، و یا رئیس و اینا کم کم آرام آرام قدرت و انرژی ذهنی تو کمتر روی این عوامل بیرونی بزار و با خودت بگو من اگر روی خودم کار کنم خدای من همه مسیر هارو برام باز مبکنه ک راه هارو برام هموار میکنه
سعی کن اگه تضادی توی زندگیات بوجود میاد از ضاویه ای بهش نگاه کنی که بتونی پله ای کنی برای بالا رفتن به مدار های بالاتر و باهاش روند رشد تو سریع تر کنی و از ضاویه و نقطه ای بهش نگاه کنی که به یک کوچولو احساس بهتر برسی
سعی کن از داشته های همین الان ات که خداوند لطف کرده و در اختیار ات قرار داده لذت ببری و سپاسگذار خداوند باشی همین الان هم خیلی پله اومدی بالا قدر جایگاهی که هستی رو بدون و سپاسگذار خالق ات باش و برو بالاتر
سعی کن خودت خالق شادی و حس خوب باشی تو که این میتونی الکی و بدون هیچ دلیلی ناراحت باشی حالا سعی کن همین کار رو برای شادی و حس خوب انجام بدی برای خودت شادی تولید کن حس تو خوب کن با یه چای گرم درست کردن برای خودت با گوش دادن به موسیقی پرندگان با دیدن طبیعت بکر با غذا دادن به مرغابی ها با رفتن به پارک با فرزندان ات و بازی و شادی کردن باهاشون با غذا پختن با پرنسس هات با در آغوش گرفتن فرشته هات با شنیدن آهنگ های شاد و قشنگ با نقاشی کشیدن با بچه هات با ورزش کردن با حمام آب گرم در دل این پاییز دل انگیز با راه رفتن روی برگه های خشک و شنیدن صداشون تو میتونی با بینهااااایت طریق حس خوب رو خلق کنی و همبن لحظه فرکانس های زیبا و قشنگ تری به جهان خالق ات بفرستی حالا همسر ات حال نداره اشکال نداره بهش زمان بده سعی کن با مثلا رفتن و نشستن روی بالکن و شنیدن به ثدای پرنده ها این فرکانس سپاسگزاری رو تولید کنی برو پیاده روی کن و با بچه هات بازی کن مهم این هست که تو بتونی در یک فرکانس احساس خوب مداوم خودتو نگه داری دنبال یه دلیل خاص نباش برای شادی مثلا تا اون وصیله رو نخریدم ساد نمیشم تو خیلی وسایل رو میخاستی و با عجله و زور زدن بهش رسیدی بعد دیدی بابا ابن که چیزی نبود من اینقدر خودم رو براش اذیت کردم کاش از زندگیم بیشتر لذت میبردم
پس قدر داشته های همین الان تو بدون که روزی رویا هات بودن و سعی کن احساس خوب رو خودت تولید کنی
حالا اگه این وسط مسط ها هم یه اتفاقی افتاد که دلیل شو ندونستی و ظاهر اش جالی نبود برات بگو من نمیدونم حتما میخاد کلی خیر و متفت بهم برسونی و من با ذهن محدودم الان چیزی نمیبینم ولی خداوند خودش میدونه من روند شکرکزاری و حال خوب ام رو قطع نمیکنم و با فدرت ادامه میدم در نهایت این هم به خیر من خواهد شد و خدای من خودش به بهترین شکل ممکن برام مدیریت میکنه وظیفه من تولید احساس خوب شادی شکرکزاری و امید و ایمان هست و سعی کن هر روز توی این فرکانس بیشتر و مداوم تر بمونی و اون وقت میری پله هارو بالا هم از زندکیت لذت بردی هم رشد کردی پس سعی کن این مسیر کار کردن روی خودت سپاسگزاری بحاطر داسته هات صبح که از خواب بیدار میشی رو ادامه بدی و هرکز هم به روزی فکر نکنی که دیگه من همچی رو میدونم و تمام دیگه برم دنبال زندگیم زندکی تو باید این کار ها باشه این جزئی از وجودت باشه و تا آخر عمر ات این مسیر ادامه داره
سلامی دوباره به سیمای نازنینم
میدونم که خیلی داری تلاش میکنی توی مسیر بمونی و این استقامت و پایداری و صبوری ات حتما از جانب لطف و رحمت و عشق الهی پاسخ داده خواهد شد این مسیری هست که خودت انتخاب کردی خودت خواستی اون اسب وحشی که در وجودت هست رو رامکنی واکنش گرا نباشی و خودت خالق زندگیت باشی خودت بسازی و خلق کنی و به زندگیت افتخار کنی خداوند رحمن با رحمت اش همه مواد اولیه رو بهت قرار داده یک ذهن قوانین ثابت و پایدار و احساس ات که بفهمی فعلا در حال خلق چه چیز هایی هستی خوب بسم الله دستا رو بالا بزن و قدم بزار که خلق کنی برگی نباشی توی باد و شرایط و اتفاقات تورو و کانون توجه تورو هر جایی ببره خداوند بینهایت به قلب تو نزدیک ایت هدایت یاری و همایت ات مبکنع تو تو این مسیر تنها نیستی خداوند هرکز دست رحمت اش و همایت اش رو از پشت تو برنداشته و نمیداره ونهواهد داشت داری خوب پیش میری ادامه بده بینهاآااایت توانایی قدرت استعداد پتانسیل و نور در وجود تو هست که آماده به ظهور رسیدن هستند تو بزرگ خلق شدی این مسیری نیست که برای مدت محدودی باشه این مسیری هست که تا لحظه ای که زنده هستی باید ادامه داده باشه و بتونی هوای دل پذیر و دل انگیز به قله رسیدن رو استشمام کنی و بینهایت به درختی توانمند و قدرتمند تبدیل بشه که بینهااااایت میتونه میوه و محصول بده که هر بادی و هر خس و خاشاکی نتونه بهش آسیبی برسونه درختی تنومند که بینهایت ریشه های قوی و قدرتمند داره که مقاوم استوار و ثابت نگه داشته اش و خداوند رحمن و منان در این راه همراهته بزرگترین نشانه لینگه تو به خداب خودت وصل هستی امنیت ارامش شادی و حال خوب توست و ابنکه از درون شاداب باشی و قدردان الطاف پروردگارت و قدر داشته هاتو بدونی بدون که رحمت پرکردگارت بوده که تو تا این مرحله رسیدی و من قدردان دستان پر مهر خدای رحمن ام استاد مهربانم هم هستم که بینهایت نور و رحمت و برکت وارد زندگبم شد و لطف خداوند بینهایت بزرگ و عظیم است و از خداوند مبخام که به زندگی استادم هم برکت و به وجودش نور و رحمت جاری کنه ️
به نام خدای مهربان. سلام خدمت همهی دوستان عزیزم.
من ابتدای سال وقتی میخواستم هدف گذاری کنم هیچ هدفی به ذهنم نمیرسید که براش اشتیاق داشته باشم و به هدفهای کوچک روزانهام که در حوزههای مختلف بهبود ایجاد کنم ادامه دادم اما هدف بلند مدت نداشتم. مثلا فایلهای آموزشیم رو تولید کردم دوره اماده کردم تصمیم گرفتم مثبت بین تر باشم، تصمیم گرفتم سپاسگزاری روزانه داشته باشم، تصمیم گرفتم روی باورهام همچنان کارکنم، درزمینه گل و گیاه که علاقه دارم هم برای روحیه خودم حرکت کنم و کارهایی رو انجام بدم که به احساسم کمک میکنه و دوستشون دارم و .. ولی اینکه یک هدف جامع داشته باشم و به وضوح در موردش برسم نداشتم و گفتم خداوند هدایتم میکنه که در زمان مناسب و مکان مناسب این هدفگذاری رو انجام بدم و سبک هدفمند زندگی کردن و حرکت کردن در راستاش رو هم بهش برسم. به لطف خداوند در تیر ماه زمانش رسید و من هدف سالم رو مشخص کردم که میخواهم امسال سالی باشه به نام سال پول و ثروت و و نوشتم که میخواهم به چه دست آورد های مالی ای برسم و در ضمن نگاه کردم به گذشته ام که چه دستاوردهای مالی ای داشته ام و یک هدف خیلی بزرگتر از آنچه تونستم رو ننوشتم مثلا میخوام یک خانه فلان میلیارد تومنی داشته باشم.. نه گفتم بگذار ببینم چی رو تا الان تونستم بخرم و پولش رو بسازم یک چیز بزرگ انتخاب میکنم بنابراین یک هدف بیش از 4 برابری از نظر پولسازی برای خودم در نظر گرفتم و نوشتم که دقیقا چه وسایلی رو میخوام بخرم و چه کارهایی رو با این میزان ثروت میخوام انجام بدم. یعنی به قول استاد مثل زمانی که میخواهی بری فروشگاه خرید انجام بدی دقیقا مشخص میکنی چه لباسی میخواهی از فروشنده منم همین کار رو انجام دادم که چیزهایی رو از خدا برای امسال میخوام رو نوشتم نه اینکه فقط بنویسم میخوام ثروتمند بشم. اسم سال پول و ثروت هست و نوشتم که دقیقا میخوام با این پول چه کنم. الان هم تمام توجهام به همین مسیر هست و میدونم که باید باورهای مناسبی در مورد این هدف بسازم. یعنی اول به وضوح برسم در مورد هدفم که رسیدم و دوم باورهایی که من رو به این هدف میرسونه رو ایجاد کنم.الان باید روی باورها کار کنم. از خدا خیلی سوال پرسیدم که خدایا میخوام شرایطم رو تغییر بدم باید چه کاری انجام بدم؟ تا شب قبل از خواب این سوال با من بود صبح که از خواب بلند شدم دقیقا بهم گفته شد که قدم اول دوازده قدم رو کار کن که در خصوص مسائل مالی صحبت شده. و من تصمیم گرفتم که دوازده قدم رو شروع کنم.
فایل مقدمه رو گوش دادم، نکات ارزشمندی داشت که مهم ترین نکتهها برای من اینهاست:
1- استاد دقیقا میخواد همان نتایج و تاثیری که در زندگی خودش گذاشته رو در این دوره به ما هم منتقل کنه و نتایج با تمرین کردن این آگاهی ها خیلی میتونه بزرگ باشه
2- تغییر زندگی و نتایج پایدار حاصل تغییر عادات هست و ما باید یک سری عادات جدید در خودمون ایجاد کنیم عادت درست فکر کردن، عادت تمرکز برنکات مثبت، عادت باورهای مناسب ایجاد کردن و …
3- قانون تکامل اصل هست و ما اگر به مدت یکسال هر روز روی باورهامون کار کنیم شخصیتمون عوض میشه و نتایجمون عوض میشه
4- تغییر کردن نیاز داره به تعهد خودمون و اگر ما تعهد بدیم که تمرینات فایلها رو انجام بدیم و فرکانسهامون رو عوض کنیم نتایج عوض میشه و نتایج پایدار حاصل تمرین هر روزه هست
5- گوش دادن فایلهای استاد بدون باور کردن استاد و بدون باور کردن مطالب کاری انجام نمیده و ما باید اول باور کنیم و خودمان بخواهیم که این تغییرات رو ایجاد کنیم و سمت خودمون رو درست انجام بدیم و بعد نتایج خودش رو نشون میده
6- از همون اول به اندازه ای که تغییر میکنیم نتایج دریافت میشه اما نتایج پایدار حاصل تغییر عادات هست که تغییر عادات حاصل انجام هر روزه تمرینات هست
7- دندون عجله رو بکشیم که آقا من میخوام همین فردا زندگیم متحول بشه. نه باید مثل تمرین عضله سازی که هفته اول تمرین میکنی از هفته دوم میفهمی که بدنت قوی تر شده به همون صورت ادامه بدیم. یعنی باید اجازه بدیم عضلات شکل بگیره. هر هفته تمرین میکنی و از هفته بعد وزنههای بهتر رو میتونی بزنی و دوباره وقتی وزنه بهتر رو یک هفته زدی میبینی هفته بعدش دوباره میتونی وزنه بهتری رو بلند کنی و تو زندگیتم میبینی نتایج داره بهتر میشه آدم ها بهتر میشن روابط بهتر میشه ثروت بیشتر میشه اتفاقات بهتر میشه و این نشونه هست که اگر ادامه بدی هفته بعد نتایج دوباره از اینها بهتر میشه
8- ابتدا تغییر عادات و تغییر شکل فکری در ابتدا سخت هست ولی با مداومت و تمرین کردن درست میشه همانطور که برای استاد اینطور شده
9- در یک دفتر خوشکل تعهد بدیم که من محمد صادق امام بخش زاده تعهد میدهم که در تاریخ 28/04/1402 تا آخر و با تمام وجود با باور قوی تمام جلسات و تمرینات دوره دوازده قدم را انجام میدهم و امضا کنیم
10- ما باید طرف خودمون رو انجام بدیم تا خداوند هم طرف خودش رو انجام بده. ما باید فرکانس های خودمون رو درست کنیم تا خداوند هم کار رو انجام بده و شرایط و اتفاقات رو تغییر بده
خدایا شکرت بابت این آگاهیها و ایمانی که در درونم ایجاد کرده ای و بهم دادی.
خداوند دوست دارد که من صاحب همه چیز باشم همه آن چیزهایی که من دوست دارم و زندگی مرا زیبا و شکوفاتر میسازد
ردپای 28
سلام به استاد نمونه و الگوی من
امروز نشانه رو زدم اومدم این فایل استاد از مقدمه دوازده قدم لذت بردم واقعا این دوره چکار میکنه آدم رو اگه واقعا تعهدی بری جلو مثل کارگاه کوزه گری میمونه تو رو بعد از چند ماه یه آدم دیگه میسازه
الان که من چند ماهی هست با همسرم داریم گوش میکنیم و تو دفتر یاداشت میکنم همه جلساتشو و لیزری میریم جلو و عمل میکنیم آگاهی هاشو در زندگی روز مره مون چه حس و حاله خوبی داره
الان قدم 9 رو شروع کردیم بعضی اوقات برمیگردم و جلسه اول رو نوشته هاشو میخونم میبینم چقدر من تغییر کردم
در بعضی جاها خیلی خوب تغییر کردم ولی بعضی جاها هنوز کار داره
و از خدا هدایت میخواهم قدم به قدم کمکم کنه و آگاهی به من بدهد
و خدا رو هزار مرتبه شکر میگویم که با این سایت و استاد عزیز آشنا شدم
استاد ممنونم سپاسگزار بودن وجودت در زندگیم هر لحظه هستم
سلام خدمت استاد بزرگوار و رسول زمانه و مریم عزیزم و همه دوستای قشنگم
امروز میخوام زبان خدا باشم براتون
من دیشب با تضادهایی که برخوردم با تمام وجودم خواستم تغییر بدم شخصیتمو که
این تغییر شخصیتم رو از دوره بی نظیر بی نظیر بی نظیر و……..بی نظیر عزت نفس شروع کردم.
بارها کار رو شروع میکردم و با یه تضاد هدفمو تغییر میدادم . با یه چالش به هدفم شک میکردم و… این مسیر ادامه داشت تا بازم با تضاد دوره عزت نفسو کار کردم یعنی هر چی درمورد این دوره بگم کم گفتم که هدایت الله ام بود . خریدمش باتمرکز کامل و تعهد کار کردم کار کردم و کار کردم میدونید چی شد؟
.
.
.
.
.
دیگه هدف تعیین میکنم اهرم رنج و لذتش مینویسم انجامش میدم میرم هدف بعدیم که خدا هدایت گونه بهم میگه.
از سال 1400 فریاد خدا میزنه بیا 12 قدم ولی من به شدت کمال گرا بودم یعنی استاد میگن یه نشونه دیدی بیا دوره رو کار کن من با هر بار گوش دادن حتی باورتون نمیشه خوندن متن دوره نشونه ها از زبان خود خود خدا که وعده بهم داده تحقق وعده اش رو به عنوان نشونه میبینم ولی نداشتم آقا اقرار میکنم که عزت نفس لازم نداشتم . ولی همین جا به خودم به خدای خودم قول میدم که یه شخصیت جدید بسازم که خودم با خودم کیف کنم بگم آهان این اونیه که من همیشه میخواستم چون من انقدر که بزرگ شدن از درون برام لذت بخشه انقدر که نتایج پایدار رو دوست دارم لذت های آنی و نتیجه های گذرا رو اصلا دوست ندارم. نتایج باید بزرگو عالی و پایدار باشن .
پیشنهاد دارم برای تویی که داری کامنت منو میخونی :
از خدا هدایت بخواه حتی برای شنیدن فایلا.روش طی شدن تکامل هر فردی منحصر به فرده . خودمن بارها شنیده بودم که فایلای رایگان اول گوش کن ودلیل مقاومتم به دوره ها همین بود ولی متوجه نبودم که من شاید با سایت استاد دیر آشنا شدم ولی تو عمل حرفای استاد که حرفای خداست رو انجام دادم. من فکر میکردم تا فایلای رایگان گوش ندم لایق و آماده محصولات نیستم در صورتی که کاملا اشتباهه . برای همه چی به نشونه های الهی اعتقاد داشتم خدا میگفت و من میگفتم چشم و انجامش میدادم برای دوره های استاد بسیار مقاومت داشتم هنوزم دارم و این کار شیطانه میدونم قشنگ حسش میکنم حتی من برای شروع دوره اول قران رو ختم کردم که حرفای استاد رو با احترام فراوانی که براشون قائلم با قران مطابقت بدم دلیلشم ورودی های بدی هست که از استاد شنیدم که مقصر صد درصدش هم خودمم.
تا یه نتیجه گرفتم فوری مسیری که رفتم تند و تند به خونوادم گفتم و همونی که استاد میگن با سر رفتم تو دیوار طوری که الان قاچاقی با استاد دارم ادامه میدم . البته من از دوره عزت نفس یاد گرفتم که اینو تضادی ببینم که باعث رشدم میشه باعث میشه صبح ها زودتر بیدار بشم و سحر خیز بشم و در سکوت و آرامش لذت بخش رو خودم کار کنم.
خلاصه مطلب . هیجی لذت بخش تر از کار کردن رو خودم نیست. دوست عزیزم رو خودت کار کن همه چی اوکی میشه.
استاد نمیدونم چرا انقدر من شما رو دوستی میدارم (با لحن بچه گونه بخونیدش)
عاشق شما و همه مومنین و مومنات
Shi