آگاهی های «قدم اول | دوره 12 قدم» در یک نگاه

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

متن بخشی از صحبت های استاد عباس‌نش در این قسمت:

کل دوره 12 قدم فلسفه‌اش این بود که قانون تکامل رو در عمل اجرا کنیم در مسیر پیشرفت. یعنی یک گروهی جمع بشیم و شروع کنیم به اجرای قانون در زندگیمون به صورت خیلی جدی.

این دوره من به دانشجوها زیاد تمرین میدم. همون تمرین هایی که خودم انجام دادم که باعث شد اینقدر تغییر توی زندگیم ایجاد بشه. من بارها گفتم که کارکردن روی خودتون و اصلاح و بهبود باورهاتون مثل نفس کشیدنه، مثل غذا خوردنه، مثل آب خوردنه، اینجوری نیست که من بیام بگم من دیروز رفتم یه بشکه آب خوردم برای اینکه تا چهار روز بعد نیاز به آب نداشته باشم☹⚘

یعنی تغییرات توی زندگی ما به واسطه افکاریه که ما داریم به جهان هستی ارسال میکنیم، قانون کلی جهان اینه که جهان داره به افکار هر لحظه ما واکنش نشون میده، یعنی در هر لحظه با توجه کردن به موضوعات مختلف، اتفاقات مختلف، ما داریم فرکانس‌هایی رو به جهان ارسال میکنیم، جهان هم داره از جنس همون فرکانس‌ها اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنه، شرایط، آدمها، ایده ها، اتفاقاتی رو وارد زندگی ما میکنه که هم جنس با فرکانس های ارسالی ماست، ما در هر لحظه داریم زندگی خودمون رو خلق میکنیم.

مثل یه ورزشکاری که همیشه داره ورزش میکنه تا بدن آماده ای داشته باشه، یعنی حتی یه فوتبالیستِ خیلی مطرحی اگر توی باشگاهش با مربی به مشکل بر بخوره و مربی اصلاً توی تیم راهش نده یعنی بگه تو روی نیمکت هم نمیخواد بشینی، جزء لیست 18 نفره تیم هم نیستی، اصلاً دوست نداریم با تو کار کنیم، ولی قرارداد داری با تیم فوتبال ما، با باشگاه ما، اون فوتبالیست هر روز خودش تمرین میکنه برای این که بدنش آماده باشه، حتی زمانی که بازی نمیکنه، یعنی بازی نمیکنه میدونه که لج کردن باهاش و داستان شده و مشکل شده، هر چی که هست قرار نیست تا آخر فصل هم بهش بازی برسه، اما میدونه اگه قراره برای فصل بعد که به فرض قراردادش با این باشگاه تموم میشه آماده باشه برای تیمهای دیگه از لحاظ جسمی از لحاظ ذهنی باید همیشه در حال تمرین باشه، به همین دلیل خودش خصوصی برای خودش تمرین میکنه. یعنی قاعده بازیه.

برای اینکه ما همیشه سیراب باشیم همیشه آب میخوریم، برای اینکه سیر باشیم همیشه غذا میخوریم، یعنی این نیست که من بیام یک هفته آب بخورم، یک هفته غذا بخورم، بگم برای یک ماه آینده نیاز ندارم. در واقع خیلی از دوستان در مورد مباحث ما اینجوری فکر میکنن، من یه دوره ای کار کردم، یه فایلی رو گوش کردم، یک کتابی از آقای عباسمنش خوندم، فلان دوره‌ رو بودم، کار کردیم دیگه همون یه دوره رو کار کردیم، یه مدت هم خیلی خوب بود و شرایط خیلی خوب بود، یعنی این تیکه رو همه تون شنیدین از توی کامنت های دوستان: من فلان دوره رو اومدم خیلی اتفاقات خوبی افتاد و عالی بود، اما بعدش دیگه جواب نداد، دیگه اون نتایج خیلی خوب برای من اتفاق نیفتاد.

دلیلش اینه من توی تمام دوره ها گفتم افکار ما داره اتفاقات رو رقم میزنه، داره شرایط رو رقم میزنه، وقتی که ما هر لحظه داریم افکارمون رو به سمت مثبت جهت‌دهی میکنیم، داریم باور های مناسب میسازیم، زندگی ما روی غلتکه، وقتی که ما این کارو نمیکنیم معلومه دیگه نتیجه هم تغییر میکنه وقتی که شما کود مناسب، نور مناسب، آب مناسب به یک گیاه ندی مهم نیست که چند سال این کارو درست انجام دادی، اگه شما 20 سال یک باغی رو آماده کرده باشی با بهترین کیفیت، کافیه چند ماه روی این باغ کار نکنی آب بهش ندی، کل اون 20 سال از بین میره. فرکانس هم همینه، خوبیه فرکانس همینه، اصلاً زیبایی جهان هستی همینه که ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق می‌کنیم، بنابراین اگر می‌خواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم، کاری که من دارم انجام میدم، کار کردن روی خودمون و شخصیتمون هم به معنای شاخ غول شکستن نیست. یعنی مواظب ورودی های ذهن مون هستیم، روزی یکی دو ساعت روی ذهنمون کار میکنیم، توی راه رفتن به سرکار توی راه برگشت از سرکار به جای اینکه بشینیم پای شبکه‌های اجتماعی به جای اینکه بشینیم پای برنامه های تلویزیونی به جای اینکه وقتمون رو با افراد نامناسب پر کنیم میشینیم روی باورهای خودمون کار می‌کنیم کاری که من انجام دادم.

من وقتی روی باورهام کار کردم یه سری آدم های نامناسب خود به خود حذف شدن، یه سری ها رو هم خودم حذف کردم، وقتی شروع کردم به کار کردن روی خودم، قشنگ جهان به صورت کاملاً واضح نشون داد که من دارم تغییر می کنم. چطور نشون داد؟ از حذف شدن آدم های نامربوط به منِ جدید، یعنی یه آدمهایی بودن توی زندگی من. دوست ها، رفیق ها، قبلا خیلی باهم حال میکردیم، اما وقتی من تغییر کردم دیگه توی فرکانس اونا نبودم، به محض اینکه من تغییر کردم خود به خود یه سری اتفاقات افتاد اصلا رفتن از مدار من، دیگه خبری ازشون ندارم، کسایی که اگه دو روز همدیگه رو نمی دیدیم شاکی میشدیم. نشستم به جای این داستان‌ها، تلویزیون رو الان چند ساله قطع کردم و الان تلویزیون برای ایکس باکس هستش، ولی اینکه بشینیم پای برنامه های تلویزیونی و وقت بذاریم که اصلاً وقتش رو ندارم، علاقه ای هم ندارم که وقت برای این چیزها بذارم. اگه که افکار من داره اتفاقات رو رقم میزنه اگه توجه من داره نتایج زندگی منو رقم میزنه باید مراقب توجهم باشم، اگه من خوراک منفی به ذهنم بدم، باورهای نادرست به ذهنم بدم، از سریال ها از برنامه ها از افراد از کتاب های نامناسب، از موضوعات نامناسب، خب منم همون نتیجه رو میگیرم که بقیه مردم دارن میگیرن، به همین دلیل من اومدم خیلی جدی کلا اون سیستم تلویزیون نگاه کردن که قبلاً میشستیم سریال ها رو نگاه میکردیم، برنامه ها رو نگاه می کردیم اونها رو حذف کردم.

دوستایی که توی فرکانس من نبودن نمیخوام بگم نامناسب میخوام بگم من یه مسیر دیگه رفتم اونا توی یه مسیر دیگه. مثل کسی که میخواد بره دانشگاه برای دکترا داره کار میکنه، خب یکسری بچه ها هستن اصلاً علاقه به درس ندارن، خب این وقت کمتری رو باید با اونها بگذرونه، وقت بیشتری رو باید برای درس هاش بزاره، دیگه اونها رو هم رها کردم تمرکزم رو گذاشتم روی کار کردن روی خودم، یعنی اینو کی من شروع کردم، از موقعی که راننده تاکسی بودم توی بندرعباس، اینا مال اون موقع است، من از اون موقع شروع کردم هیچی هم نداشتم ولی وقتی که قانون رو درک کردم و فهمیدم قانون اینجوری عمل میکنه دیگه تصمیمم رو گرفته بودم و تعهد داده بودم به خودم، بعد دیگه خیلی راحت آدم های مناسب وارد زندگی من شدن، اتفاقات و شرایط زندگی من تغییر کرد، سلامتی جسمانی، ارتباطاتم، وضعیت مالی.

یعنی کاری که من دارم کل زندگیم انجام میدم، هیچوقت هم فکر نمی کنم که خب حالا منی که این همه سال با تمام وجود دارم روی قانون کار می کنم دیگه کافیه. نه منی که دارم تدریس می کنم یه ذره که از این فضا دور میشم، یه ذره که از این نوع تفکر دور میشم احساس می کنم که علفهای هرز شروع کردن به رشد کردن، قشنگ میفهمم که یه ذره اخلاقم داره تند تر میشه، یه ذره ترس هام داره بیشتر میشه، یه ذره مثلاً اون تمرکز روی مسائل زندگیم داره کمتر میشه، هدایت های الهی رو کمتر دریافت می کنم، اصلاً نتیجه خیلی واضح خودش رو نشون میده، به همین دلیل با همه این تجربه ها که من داشتم تصمیم گرفتم که یه دوره ای رو حداقل دوازده قدم شروع کنیم و تمام اون تجربیاتم، تمام اون نتایج و تمام اون چیزایی که باعث پیشرفتم شده باهاشون در میون بذارم و ازشون بخوام تمرین کنن و پیگیری کنن و اونایی که دوره های قبلی رو تهیه کردن به مراتب آماده ترن و سریع تر پیشرفت می‌کنن. اما اگه کسی دوره های قبلی رو هم تهیه نکرده ولی با تعهد شروع کنه و واقعا همون تعهدی که من به خودم دادم شروع کنه ورودی هاش رو کنترل کنه و خودش رو غرق کنه توی این آگاهی‌ها، اصلاً توی همون روزهای اول نتایج خودش رو نشون میدن.

در جلسه اول ار دوره 12 قدم یک چکاپ فرکانسی برای شما طراحی کردم تا قبل از اینکه این دوره رو شروع کنید مشخص بشه که وضعیت شما توی نقطه شروع چی بوده؟! توی وضعیت مالی و روابط و سلامتی و معنویت کجا هستید، توی چه جایگاهی هستید، اینو بنویسید که عکس قبل از عمل داشته باشیم که توی قدم دوازده یه بار دیگه چکاپ فرکانسی کنیم ببینیم چقدر تغییر کردیم و خیلی از دوستان میگفتند ما تا به حال اصلا اینطور به خودمون و باورهامون و به ذهنمون نگاه نکرده بودیم ما تازه داریم خودمون رو میشناسیم، افکارمون رو میشناسیم، باورهامون رو میشناسیم، دلیل واکنش هامون رو میشناسیم، دلیل رفتار هامون رو میشناسیم، دلیل نتایج زندگیمون رو داریم میشناسیم با چکاپ فرکانسی⚘

بچه هایی که دارن بهای محصولات رو پرداخت میکنن از محصولات استفاده میکنن اصلاً توی یک فرکانس متفاوتی هستن، درکشون از دنیا فرق میکنه، به همین دلیل کل کامنت محصولات رو گذاشتیم برای اونایی که توی دوره ها شرکت کردن، چون اصلاً فضای فرکانسی این دو نوع افراد همون تفاوت بین یا ایها الناس با یا ایها الذین آمنو هست توی قرآن برید کل آیه هایی که با یا ایها الناس شروع شده بخونید توی قرآن بعد مقایسه کنید با کل آیه هایی که با یا ایها الذین آمنو شروع شده توی قرآن، درک می کنید نگاه خداوند رو وقتی که با یا ایها الناس استفاده کرده و تفاوتش رو با وقتی که با یا ایها الذین آمنو استفاده کرده، این همون تفاوتیه که من توی کامنت های بچه ها توی فایل های دانلودی و محصولات میبینم به همین دلیل گفتیم این کامنت ها رو جدا میکنیم اون دوستانی که از لحاظ مداری از لحاظ فرکانسی آماده بودن میان محصولات رو تهیه میکنن، بعد با دوستان دیگه کار میکنن و تجربیاتشون رو به اشتراک میذارن و بعد می فهمن که چقدر فکرشون، نحوه تفکرشون، آگاهی شون تغییر کرده از وقتی که دارن به صورت جدی و با تعهد با پرداخت بها دارن روی خودشون کار می‌کنن.

تاریخ عضویت در سایت به تنهایی کافی نیست، چون که ممکنه یه نفری بیاد بره توی دانشگاه ثبت نام کنه ولی اصلاً سرکلاس نره بگه شیش ساله توی این دانشگاهم ولی هیچ کلاسی رو نرفته، این مهم نیست. اونایی که تاریخ عضویت بالایی دارن و کار کردن. از کجا میفهمیم که کار کردن؟ از جنس کامنت هاشون، یعنی ممکنه یه نفر باشه 1500 روز تاریخ عضویتش باشه ولی اصلاً نرفته باشه فایل گوش کنه فقط اومده ثبت نام کرده و رفته و اصلاً هیچ کار نکرده روی فایل ها. از کامنتهاش میفهمم که این بنده خدا قوانین رو درک نکرده که این نوع نگاه رو داره یا این دیدگاه رو در مورد این موضوع خاص داره این اون چیزایی هست که هی به من نشون میده که وقتی که تفکر تغییر میکنه این باورها تغییر میکنه، این نوع نگاه تغییر میکنه، بعد نتایج تغییر میکنه به صورت پایدار. یعنی اول نوع نگاه، باورها، عقاید، به صورت بنیادین تغییر میکنه و بعد نتایج تغییر میکنه به صورت بنیادین این اتفاقی بود که برای من افتاد.

همونجوری که ما برای زنده موندن هر روز غذا میخوریم هزینه هم می کنیم براش، مگه کسی هست که برای غذا خوردن هزینه نکنه، برای لباس خریدن هزینه نکنه، برای مکان زندگی کردن هزینه نکنه، همه داریم هزینه می‌کنیم، برای همه چی داریم هزینه می‌کنیم به همون شکل باید برای افکار درست، باورهای درست، آگاهی‌های درست، هزینه کنیم این هزینه هم زمانیه، هم مالیه، هم تعهده، که من می خوام حتماً روی خودم کار کنم که نتیجش چیه؟ نتیجش خوشبختیه، نتیجش شادیه.

چرا هر روز تعداد بیشتری از افراد عضو سایت ما میشن و با ما ادامه میدن چون نتیجه دارن می گیرن، چون دارن میفهمن که حالشون بهتر شده، روحیه شون بهتر شده، درآمدشون بیشتر شده، روابط عاطفی‌شون بهتر شده، آگاهی شون از خداوند، از جهان، از کارکرد جهان بهتر شده، افرادی که دارن از برنامه ما استفاده می کنن خیلی راحت دلیل اتفاقات زندگیشون رو می فهمن، خیلی راحت دلیل اتفاقات زندگی دیگران رو می فهمن، خیلی راحت میتونن پیش بینی کنن که چه نوع تفکری چه نتایجی رو به وجود میاره، این آگاهی خودش ارزشمنده، مثل یک پیشگو شما زندگیت رو پیشگویی میکنی، میگی اگه من با این نوع تفکر و از این مسیر برم به این نتیجه میرسم. اگه میخوام نتیجه رو عوض کنم باید نحوه تفکر و مسیرم رو عوض کنم. این اون چیزیه که انگیزه منه برای کار کردن که افراد بیشتری خالق زندگی خودشون باشن. چه افرادی؟ افرادی که واقعاً مشتاقن ادامه بدن، همونجوری که مشتاقن هر روز نفس بکشن، همونجوری که مشتاقن هر روز آب بخورن، هر روز غذا بخورن، به همون شکل مشتاق باشن که افکارشون رو کنترل کنن، باورهای درست ایجاد کنن، به همون اندازه که مراقبن غذایی که می‌خورن فاسد نباشه، به همون اندازه که مراقبن آبی که می خورن فاسد نباشه، به همون اندازه مراقب باشن که چه ورودی هایی رو دارن به ذهنشون میدن، چه اخباری رو دارن گوش می کنن، با چه آدم هایی دارن رفت و آمد می‌کنن، چه باورهایی رو دارن، چه دیدگاهی رو نسبت به خداوند دارن، به همون اندازه مهم باشه براشون⚜

این افراد رو آدم باهاشون لذت میبره کار کنه چرا؟؟ چون نتیجه می‌گیرن، یعنی شما اگه مدیر یک مدرسه باشید خیلی مشتاقید که افرادی توی اون مدرسه ثبت نام کنن که مشتاق درس خوندن باشن، نه دانش آموزانی که اصلا علاقه‌ای به درس ندارن، پدر مادرشون به زور برداشتن آوردنشون اونجا، اصلاً علاقه ای ندارید که یه همچین مدرسه ای رو مدیریت کنید و هر روز جنگ و دعوا باشه و بچه هایی که هیچ علاقه‌ای به درس ندارن و میخوان از در و دیوار فرار کنن، شما باید تازه اونها رو آماده کنید. نه، ترجیح اینه حتماً ترجیح همه اینه که من می خوام با آدم هایی کار کنم که خودشون هم دوست دارن پیشرفت کنن، خودشون هم دوست دارن توی مثال مدرسه درس بخونن.

منم یه همچین ترجیحی دارم دوست دارم با افرادی کار کنم که خودشون علاقه مندن به تغییر زندگیشون، همونقدری که من علاقه داشتم، خودشون امیدوارن به تغییر زندگی شون، خودشون امیدوارن به رحمت خداوند، ناامید نمیشن از رحمت خداوند، همون جوری که من علاقه داشتم، همون جوری که من امید داشتم به همین دلیل دوره 12 قدم به این شکل آماده شد من خیلی راضیم، اصلاً فکر من برای آموزش خیلی جهت‌دهی شد توی این دوره، یعنی خیلی تکلیف من روشنِ و میدونم که هیچ عجله‌ای نیست توی روند آموزش و ما میخواهیم 12 قدم رو با هم ادامه بدیم و آروم آروم کار کنیم، مفاهیم پایه ای رو کار کنیم، تمرین کنیم، آماده بشیم، بریم سراغ مرحله بعد، دوباره توی قدم های بعدی برگردیم قدمهای قبلی رو دوباره با هم مرور کنیم، تمریناتش رو باهم فِرِش کنیم، تازه کنیم و بعد قدم دوازده مقایسه کنن دوستان زندگیشون رو اصلاً یه آدم دیگه ای میشید، من قول میدم اگه شما این دوره رو جدی بگیرید و کار کنید روی خودتون، اصلاً زندگیتون در تمام ابعاد هیچ ربطی به زمانی که این دوره رو شروع کردید نخواهد داشت.

از وقتی که من سعی کردم جور دیگه ای نگاه کنم به دنیا، باورهای درست رو در ذهن خودم ایجاد کنم، افکارم رو به مسیرهای درست جهت‌دهی کنم، نپذیرم هرچی که از قبل به من گفتن، اون وقت نتایج اتفاق افتاد خیلی از ماها راحت فراموش میکنیم دلیل موفقیت هامون چیه، یعنی وقتی که نمی نویسیم، وقتی که مکتوب نمیکنیم، بعداً فکر میکنیم شانسی شده، یا بلاخره موقش بود که این نتایج به وجود بیاد، اما وقتی که مینویسی قبل از اینکه وارد دوره 12 قدم بشم جایگاهم چی بوده، نوشتید، مکتوب کردید و بعد از دوره جایگاهمونو می نویسیم و مقایسه می کنیم بدون تردید درک می‌کنیم که دلیل این تفاوت چی بوده، اون وقت که درک کردیم اتفاقی که برای من میفته وقتی که من درک کردم دلیل تفاوت‌های زندگیم چیه، دیگه این مسیر رو رها نکردم، دلیل اینکه این مسیر رو رها نمیکنم و هر روز روی خودم کار می کنم و ساعت ها وقت میزارم برای بهبود باورهام، دلیلش اینه که فهمیدم این روند، این نوع نگاه باعث این نتایج شده.

قسمت دوم تمرین ستاره قطبی که بسیار تمرین فوق العاده ای هست برای جهت دهی افکار، برای باز کردن در نعمت ها، برای دریافت الهامات، برای کمک گرفتن از خداوند که کارهامون رو انجام بده، این تمرین بسیار ساده اما بسیار بسیار تاثیرگذاره که هر قدم روش کار میکنیم

جلسه سوم تمرکز بر روی نکات مثبت و زیبایی ها بود که در هر قدم جاهای زیبایی که بهش برخورد می‌کنم توضیح میدم در موردش و به بچه ها میگم نکات زیباشو پیدا کنید و در موردش صحبت کنید و یاد بگیریم توی هر شرایطی که هستیم زیبایی هارو ببینیم. هر چقدر اوضاع بد باشه فکر نکنید به همون میزان نیازه که زمان ببره تا اوضاع خوب بشه چون تجربه زندگی من همین بوده واقعا میتونه خیلی خیلی زود تمام اون کمبودها جبران بشه تمام این مسائل جبران بشه وقتی شما تغییر می کنید. یعنی این نگاه مثبت به یک حادثه طبیعی مثل سیل هست که اسمش رو گذاشتن بلاهای طبیعی، این همه نعمت و آب و ثروت وارد زندگی همه مردم ایران شده، اینا ازش استفاده خواهد شد، این مواد غنی که الان با این آب رودخانه که به شکل گل و لای اومده اینا مواد غنی کشاورزیه، اینا گنجِ داره میاد، الماسِ که داره میاد، الان خیلی ها که توی مدارش نیستن شاید درک نکنن، به همین دلیل استفاده نمیکنن ازش، اما اونایی که باورهای درست دارن و توی هر شرایطی تمرکز بر روی نکات مثبت دارن از این گنج ها استفاده خواهند کرد، از این موقعیت‌ها استفاده خواهند کرد.

خداوند میتونه همه چیز رو درست کنه مهم نیست که چقدر اوضاع خراب باشه همه چیز میتونه تغییر کنه، حتی به این شکل که توی یک هفته چنین حجمی از باران بیاد که رودخونه ها پر بشه، سدها پر بشه، مایی که همش می شنیدیم آب نیست. مادر من بس که این اخبارو نگاه میکرد توی ایران که من بودم، میومد میگفت جنگ جهانی سوم بر سر آبه! می گفتم اینا رو از کجا داری میگی؟ میگفت اخبار، دکتر فلانی گفته. این یک اتفاقیه که میشه اینجوری بهش نگاه کرد، میشه نگاه کرد که چقدر بدبخت شدیم بیچاره شدیم!

اون کسی که مثل من و بچه هایی که با من هستن تصمیم میگیره به شرایط جوری نگاه کنه که احساس بهتری پیدا کنه، باورهای درستی توش پیدا کنه، اون هدایت میشه به مسیرهای بهتر، اون از همین مسائل ایده میگیره برای ثروت ساختن، تمام پیشرفت های بشری بر اساس همین اتفاقات طبیعی بوده، کشتی ها چه جوری پیشرفت کردن؟ کشتی ها غرق شدن. روند جهان همینه. همه تغییرات، تکنولوژی، همه پیشرفت های بشری، همه قطار های مدرن، همه دستگاه ها، همه ماشین ها، همه پیشرفت‌ها، همه این ترمز ای بی اس، هرچی که شما می‌بینید توی اطرافتون، بعد از یکسری حادثه ها اتفاق افتاده و فکر شده بهش و تغییر پیدا کرده بنابراین تضادها مایه بدبختی نیست. اما برای اون عده ای که میتونن جور دیگه‌ای به مسائل نگاه کنن، این تفاوت نگاهه که نتیجه رو به وجود میاره.

اون موقع که بارون میومد میگفتن خداوند عذاب کرده که خشکسالی بشه، بعد که بارون اومد می‌گفتن خداوند عذاب کرده که سیل بیاد، یعنی در هر دو حالت یک سری آدم‌ها هر اتفاقی بیفته عذاب میبینن، یک سری آدم‌ها توی هر اتفاقی فرصت میبینن. از همون خشکسالیش هم فرصت می بینن، خشکسالی هم نعمت خوبی بوده، این نیست که باران نعمت خوبی بوده خشکسالی نعمت نبوده. اینا همشون نگاه ماست که داره دسته بندی میکنه این ها رو. میگه خشکسالی ضرره، باران نعمته، نه همون خشکسالی کلی ایده برای شرکت ها، برای مهندس ها، برای کشاورز ها ایجاد میکنه که از این فضا پول بسازن، موفقیت ایجاد کنن، پیشرفت ایجاد کنن، خشکسالی برای دبی نممت بوده، مگه دبی جنگل داره، مگه دبی کوه داره، مگه باران داره، مگه رودخونه داره، همون خشکسالی براش نعمت بوده، نشسته از فضاهای دیگه اش استفاده کرده، از موقعیت تنگه هرمز استفاده کرده برای باربری، برای دپو کردن محصولات کشورهای دیگه، برای واردات برای صادرات جاذبه های طبیعی کوه و جنگل و دریا و رودخانه زیبا نداشته، اما اومده جاذبه های مصنوعی ایجاد کرده، اون نعمت بوده براش. نگاه متفاوت افرادی که اونجا بودن باعث شد که از این نعمت استفاده کنن⚘

همه مردم اونجا از این نعمت استفاده نکردن، اونایی که متفاوت نگاه میکردن به قضایا، و فرصت هارو توی هر شرایطی میدیدن از اون نعمت ها استفاده کردن، بنابراین برچسبی که ما به اتفاقات میزنیم نشون دهنده نتیجه ایه که ما از اتفاقات میگیریم. اگه شما توی هر شرایطی فرصت ها رو ببینی و بگی یه فرصته من باید پیداش کنم اسمش هرچی هست، اسمش زلزله است، همون داستانی که توی جنگ جهانی دوم بود بمب می ریختن رو سر مردم ژاپن،سوئیچی رو هوندا با همون بمب های عمل نکرده با موتور همون بمب های عمل نکرده آنها رو وصل میکرد به دوچرخه، موتور سیکلت درست می کرد می فروخت، این نگاه افراده که متفاوته نسبت به اتفاقات یکسان که نتایج متفاوت ایجاد میشه

حالا اونی که تو سر خودش میزنه خشکسالیه، سیل هم بیاد دوباره تو سر خودش میزنه. اونیکه تو خشکسالی نعمت و فرصت رو میبینه سیل هم که بیاد نعمت و فرصت رو میبینه. حالا چی میشه که بتونیم اینجوری فکر کنیم این نیاز داره به تمرین، دلیل اینکه دوره 12 قدم خیلی نتایج بزرگی خواهد داشت به خاطر اینه که تمرین می‌کنیم برای اینکه اینجوری فکر کنیم. یک شبه این نوع تفکر به وجود نمیاد اما وقتی کار میکنیم، ورودی هامون رو کنترل می‌کنیم، باورهامون رو ایجاد می‌کنیم، نتایج رو میگیریم از این نوع تفکر‌مون بهتر و بهتر میتونیم روش کار کنیم،

هر قدم یک جلسه تمرکز بر روی نکات مثبت داریم که یاد بگیریم زیبایی هارو ببینیم قدم اول تمرکز بر روی نکات مثبتِ یک نمایشگاه هنرهای دستی بود، من به بچه ها گفتم که اگه شما یکی از غرفه داران این نمایشگاه بودید یکی از هنرمندان این نمایشگاه بودید که اومدن توی این شهر جنساشون رو میفروختن شما چه باورهایی ایجاد می‌کردید که محصولات تون رو بهتر بفروشید؟ چه باورهایی ایجاد می کردید که فروش خیلی بالایی داشته باشید؟

یعنی گنجینه‌ای از باورهای فوق العاده توی این جلسه کامنت گذاشتن که اگه کسی به 5 درصد اونها عمل کنه کسب و کارش واقعاً متحول میشه، یعنی 5% اون باور هایی که دوستان نوشتن اگه کسی بهشون عمل کنه واقعا زندگی مالیش توی هر بیزینسی که باشه، اصلاً مهم نیست که توی چه بیزینسی هست توی هر بیزینسی باشه زندگی مالیش از زمین تا آسمون تفاوت خواهد کرد.

جلسه بعدی توضیحات بیشتری دادم بر روی تمرکز بر روی زیبایی ها که یک جهت‌دهی بدم افکار رو، یه ذره بازم باورهای مناسبی رو تو ذهن بچه‌ها ایجاد کنم که بسیار بسیار تونستن کمک کنن به درک بهتر بحث نوع نگاه ما به اتفاقات و شرایط و نحوه تمرکز بر روی نکات مثبت.

جلسه بعدی قدم اول چگونه فکر خدارا بخوانیم در قرآن است.

در هر قدم یک جلسه داریم که میاییم قوانین خداوند رو توی قرآن پیدا می کنیم همون مسیری که باعث شکوفایی زندگی من شد، من نگاهم به قرآن یک کتابی هست، من همون موقع هم به خدا گفتم من فرضم بر اینه، نگاه من اینه که من وسط بیابونی به دنیا اومدم، هیچکس هم پیش من نیست، یک کتابی از اون بالا افتاده پایین، تو گفتی این کتاب راهنمای هدایت متقینه، این راهنمای زندگیِ، من با این دیدگاه دارم از این کتاب استفاده می کنم، با این دیدگاهی که راهنمای نحوه زندگی کردنه، حالا توی این کتاب یه سری از افراد خود قرآن سوره آل عمران آیه 7 میگه، این کتاب خودش اذعان میکنه که این کتاب دو قسمته، یک قسمتش آیه های محکمه هُنَ اُمُ الکتاب یک قسمتش آیه‌های متشابه هست، اُخَر متشابهات

میگه اونایی که در قلبشون بیماریه یا مرضه، رفتن سراغ تفسیر و تأویل آیات متشابه، یعنی این کتابی که راهنماست من به ضرس قاطع میگم بالای 98 درصد مسلمان های دنیا که اذعان میکنن که مسلمونن و قرآن میخونن و دین اسلام و از این صحبت‌ها، اصلاً بویی از آیات محکم نبردن، تموم تمرکز بر آیات متشابه است و دنبال تفسیر کردن اون آیاتن که خودِ خدا توی قران گفته که تفسیر این آیات رو هیچ کس جز الله نمیدونه.

بارها و بارها من دیدم بچه ها پرسیدن استاد خدا خودش توی قرآن گفته ما شما رو در رنج آفریدیم: لقدخلقنا الانسان فی کبد: ما شما رو در رنج آفریدیم. پس این چیه؟

جواب این هست که:

کلمه‌ای که ریشه اش یک بار توی قران اومده و  غیر از بحث سختی و رنج معنای دیگری هم داره که یعنی: روی دو پا بودن هم هست، یعنی کبد دوتا معنی داره رنج و سختی و یا حیوان یا انسانی که بر روی دو پا حرکت میکنه

حالا اینکه چرا اون معنا و معنای رنج رو ازش استنباط کردن این بماند و چرا کل این آیه های دیگه رو رها کردن و رفتن سراغ این، کل آیه هایی که گفته قرآن رو برای شما آسان کردیم، ما به شما این نعمت ها رو دادیم، ما شما رو هدایت داریم میکنیم، لا خوف علیهم ولا هم یحزنون. اگه این مسیر رو برید همه چی زیباست، شما بصورت فیها خالدون در بهشت هستید، اگه این مسیر رو برید و اونا رو همه رو ول کردن، کاری بهش ندارن و این چرا اینجا اینو گفته.

خب ما اومدیم توی دوره 12 قدم، هر قدم یک جلسه‌ای رو اختصاص میدیم به موضوعاتی که اصل و اساس قرآن و اساس زندگی ماست و آیه هایی که بارها و بارها و بارها تکرار شده، یعنی آیه های اصلی قرآن آیه هایی نیست که یک بار توی قران اومده باشه، بارها و بارها به شکل های مختلف از زوایای مختلف تکرار شده، اونا رو کسی نمیخونه میره سراغ بحث‌های حاشیه‌ای. یعنی این کاری که داعش و گروه‌های افراطی مسلمانان انجام دادن، طالبان، القاعده، اینا اسمشون استفاده از قرآنه، اینا قران رو نخوندن اصلاً. اصلاً هیچ کدومشون آیه های محکم رو ندیدن، اصلاً تموم تمرکز روی آیه های متشابه است، آیه هایی که یک بار توی قرآن اومده و اصلاً موضوعیتش چیز دیگه‌ایه، اما برداشت اینا، اینا اومدن به قول قرآن تفسیرش کردن، تاویلش کردن. کیا؟ اونایی که خودِ خداوند میگه قلبشون مرض و بیماریه، تو قلبشون مرضِ، کسی که قلبش بیماری باشه میره سراغ سوء استفاده، میره سراغ برداشت های نادرست.

توی دانشگاه هم همینه، یه دانشجویی اومده اذیت کنه، اومده استاد رو اذیت کنه، مچ بگیره، تو قلبش بیماریه، اون میاد فقط منتظره یه چیزی استاد بگه که اذیتش کنه، مچ بگیره، حرف هاش رو یه جور دیگه تعبیر کنه، بگه شما اون موقع اینو گفتی چرا الان اینو میگی، یعنی توی تمام زندگی ما داریم یه همچین آدمهایی که توی قلبشون مرض و بیماریه، کتاب میخونه برای این میخونه که اذیت کنه طرف رو، نمیخونه که چیزی یاد بگیره، میخونه که تضاد توش پیدا کنه، میخونه که توش مشکل پیدا کنه، میخونه که مسخره کنه، تو درس هست، تو دانشگاه هست، تو کار هست.

طرف رفته سرکار یه عالمه موضوع هست برای یادگیری ولی میخواد فقط نکات منفی رو ببینه، تو قلبش بیماریه دیگه، ما میاییم به یک شیوه جدید و متفاوتی که من ندیدم تا حالا توی دنیا اصلاً انجام شده باشه، توی آمریکا مسجد های خیلی خوبی هست توی این کشور، یعنی پول های خوبی خرج میشه و برادران اهل تسنن هستن، مسجد های خیلی شیک و باکلاس، من بارها رفتم، چه دوستان شیعه و اهل تسنن سوالاتی که من از قرآن پیدا کرده بودم و مواردی که پیدا کرده بودم و بهش رسیده بودم ازشون می پرسیدم حتی طرف فردی که از بالاترین مراجع دینی اومده توی این کشور و امام جماعته و داره تدریس میکنه مباحث قرآنی رو، نمی تونست جواب بده، اصلا جوابی براشون نداشت که من میگفتم مثلاً تفاوت بین شیءَ و رودَ در قرآن تفاوت بین الله و رب در قرآن، تفاوت بین ذنب و اثم و جناح در قرآن، تفاوت بین یا ایها الذین آمنو و یا ایها الناس در قرآن، این سوال ها رو وقتی می پرسیدم با اینکه عرب زبان بودن و زبانشون زبان قرآنه ولی جواب این بود که مثل همن. من گفتم اگه مثله همن پس چرا متفاوت استفاده شده. میگفتن نه مثل همن، یک کاربرد دارن☹

خلاصه یک قسمت از کار ما اینه که ما درک کنیم فکر خدا رو، اسمش رو هم گذاشتیم چگونه فکر خدارا بخوانیم در قرآن و نمیدونید چه استفاده هایی کردم از آیه های محکم، آیه هایی که بارها و بارها تکرار شده و چه ایمانی در من ایجاد کرده که خدایی که خالق این زمین و آسمونه آگاهی‌های رو به صورت واضح و صریح داده که استفاده کنید که خوشبخت بشید در دنیا و آخرت. ما میگیم که ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار: در دنیا و آخرت بهمون میده، نه فقط بحث آخرت. کی گفته که کل قرآن و کل دین برای آخرته؟ نه! بهت آموزش میده چه جوری ثروتمند بشی، قران بهت آموزش میده چه جوری خوشبخت باشی، چطور سلامت باشید، چه نگاهی باعث چه نتایجی میشه، چطور هدایت رو دریافت کنیم، ریشه هَدَیَ بارها در قران تکرار شده و همه نتایجی که من گرفتم هدایت الله بوده.

جلسه 6 قدم اول در مورد هدف گذاری با استفاده از قانون تکامل هست، تمرینی که ما دادیم تمرین هدف‌گذاری بود و من اومدم گفتم چه روشهایی هدف گذاری جواب نمیده و چه روشی جواب میده، تجربه من گفته، نتایج من گفته و اومدم گفتم با استفاده از قانون تکامل چطور هدف گذاری کنیم، یعنی روشی که میتونه قدم به قدم مارو به هر خواسته‌ای برسونه چی هست و چطور باید انرژی بگیریم از هدف هایی که بهش رسیدیم برای هدف های بعدی، مکانیزم حرکت ما چیه، بسیار بسیار جلسه مفیدی بود که دوستان چقدر متحول شدن.

و در نهایت جلسه هفتم جلسه پاسخ به سوالات بود و بحث تعهد برای موفقیت مالی من توی دوره 12 قدم خیلی دوست دارم روی بحث موفقیت مالی هی تاکید کنم یعنی برنامه دارم که ماتوی قدم ها حداقل یک جلسه رو به صورت خیلی جدی روی بحث موفقیت مالی کار کنیم چون مسئله ای هست که خیلی ها باهاش درگیرن، یعنی خیلی علاقه دارم که این باور رو در شما ایجاد کنم که باید ثروتمند بشید، ثروتمند شدن معنوی ترین کاریه که توی زندگیتون میتونید انجام بدید. از از هر کاری که توی دنیا فکر میکنید معنوی تره. از هر چیزی که فکر میکنید، از هرکاری که فکر میکنید ثروتمند شدن معنوی تره. یعنی فقط فکر کنید اگه شما یا مردم دنیا ثروتمند باشن چقدر کارهای درست بیشتری انجام میدن و چقدر کارهای نادرست کمتری انجام میدن. معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه. تنها راه رسیدن به خداوند ثروتمند شدنه. تنها راه گذر از دنیای مادی، گذشتن از مادیات، رسیدن به اونهاست. اینها راهش اینه. هیچ راه دیگه ای نیست، هر کسی میگه خودش به هیچ نتیجه‌ای نرسیده، تنها راهی که تو خدا رو باور کنی اینه که ثروتمند بشی باورهای خدای گونه ایجاد کنی، به قول سلیمان انک انت الوهاب. که نعمت هایی رو دریافت کنی که باعث بشه خدا رو تو زندگیت احساس کنی، یک انسان ثروتمند میتونه خدا رو احساس کنه.

یک انسان فقیر باید فقط دنبال قرض و قوله و اجاره خونه و یه لقمه نون باشه، وقت نمیکنه خدا رو توی وجود خودش پیدا کنه من موقعی که قدم اول رو گذاشتم روی سایت گفتم که اونایی که توی مدار هستن بیان، اونایی که متعهد هستن برای اینکه بدونید آمادگیش رو دارید یا نه نشونه ها رو ببینید، خداوند به شما میگه، خداوند شما رو هدایت میکنه، یه سری اتفاقات میفته، یه سری نشونه‌ها رخ میده که قلبت بهت میگه باید توی این دوره شرکت کنی. اگه نشونه ها رخ داد که فقط خودت میفهمی یعنی توضیحش برای بقیه سخته، فقط خودت میفهمی. این اتفاق به صورت عجیبی افتاد، این پول به صورت عجیبی وارد حسابم شد، این اتفاق، این خواب، این موفقیت، این یک نشونه است که خدا میگه توی این مسیر ادامه بده اگه این نشونه برات اتفاق افتاد، من که خدا نیستم که نشانه ها رو توی زندگیت ایجاد کنم⚘

این که من اینقدر اعتماد دارم به برنامه خداوند اینه، اگه این اتفاق برات افتاد بیا توی دوره شرکت کن، اگه بعد از شنیدن این فایل و صحبت کردن و تکرار این مطالب، چند بار این فایل رو به صورت صوتی گوش کن اگه نشونه ای توی زندگی دیدی، اگه یک اتفاقی افتاد که قلبت بهت گفت این نشونشه، قلبت بهت گفت، هیچ کس دیگه ای هم نمیتونه بهت بگه دوره رو شروع کن، اگه هیچ اتفاقی نیفتاد هیچ نشونه‌ای ندیدی فعلا آمادگی برای دوره نداری، از فایل های دیگه استفاده کن.

من دوست دارم با آدم هایی کار کنم که واقعاً متعهد هستن برای تغییر، اونایی که متعهد هستن حتماً نشونه ها رو دریافت می کنن و شرایط براشون فراهم میشه که بتونن ادامه بدن، این اون رفتاریه که من در مقابل خداوند داشتم، اعتماد به خداوند که میگفتم خدایا خودت آدم های مناسب رو برای من بیار، توی تمام قسمت ها. یعنی تمام موارد من از خدا خواستم که آدم های مناسب، شرایط مناسب، اتفاقات مناسب رو برای من بیار و همیشه اینکارو کردم. این نبوده که من بخوام خیلی دست و پا بزنم و خودم انتخاب کنم بگم نه این باشه اون نباشه. یعنی من تقریباً هیچ چیزی رو به این شکل که من بیام وسواس‌گونه انتخاب کنم که نه این نیاد، این بیاد، این فلان بشه، اینجا نریم، من میگم خدا هدایتم میکنه، خدا آدم های مناسب رو میاره، اون کسی که مناسب باشه میاد. یکی از کارهایی که اتفاق میفته بارها و بارها پیش میاد آدم دعوت میکنه افراد رو به خونه اش، من میگم من دعوتم رو می کنم، اگه اینا توی مدار باشن میان، فقط آدم های مناسب میان،  یعنی من نگران نیستم که الان یه آدمی رو دعوت کنم آدم نامناسبی باشه بعد بلند شه بیاد توی خونه من. میگم اگه توی مدار من نباشه اصلا نمیاد توی خونه من، چه دعوتش کنم چه دعوتش نکنم. اصلاً کار من اینه، زندگی من اینه، به خاطر همین نگران این مسائل نیستم، یعنی اینقدر من دیدم برنامه خداوند رو توی زندگیم که اصلاً نگران این مسائل نیستم. توی کارم، توی دوره هام، فایل ها و توی سایتم هم همین روند هست. به همین دلیل هم میگم من اصلاً تبلیغ ندارم و نمیرم توی سایت های دیگه تبلیغ کنم، توی شبکه‌های اجتماعی تبلیغ کنم پول بدم برای من تبلیغ کنید، کاربر بیارید. مثل کاری که همه دارن انجام میدن، التماس میکنن تو رو خدا بیایید برنامه های ما رو استفاده کنید هیچ کدوم از این کارها رو من نکردم، به این دلیل که مطمئن بودم، یعنی از وقتی که من قانون رو درک کردم دیگه تبلیغات نداشتم، الان چندین ساله از وقتی که من قانون رو درک کردم من یک ریال تبلیغات نداشتم. چرا نداشتم؟ به خاطر این که میگفتم من روی خودم کار می کنم آدم های مناسب وارد زندگیم میشن، آدم های مناسب وارد سایت من میشن، آدم های مناسب وارد برنامه های من میشن و اینم نتیجه ای که الان هست. این همون چیزیه که اتفاق افتاده توی زندگی من. به همین دلیل هم هیچ اصراری نیست که شما توی دوره 12 قدم باشید. اگه نشونه ها رو دیدید خودتون هدایت میشید.

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.


اطلاعات بیشتر درباره دوره 12 قدم و نحوه شرکت در این دوره

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    676MB
    57 دقیقه
  • فایل صوتی آگاهی های «قدم اول | دوره 12 قدم» در یک نگاه
    52MB
    57 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

789 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیرحسین ادیبی» در این صفحه: 1
  1. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2913 روز

    سلام سلام سلام

    استاد نمیدونید این روزا چقدر حال من خوبه با کار کردن تمرکزی روی فایل هاتون، و میدونم که دلیل حال خوبم کار کردن مداوم این چند روزه و کامنت گذاشتنه و به همین دلیل انشاالله دیگه این روند رو قطع نمیکنم هیچوقت

    آگاهی های قدم اول در یک نگاه

    تغییرات توی زندگی، مثل نفس کشیدنه، مثل غذا خوردنه، مثل آب خوردنه؛ اینجوری نیست که من بیام بگم دیروز یک بشکه آب خوردم برای اینکه تا 4 روز بعد نیاز به آب نداشته باشم!

    تغییرات توی زندگی ما به واسطه ی افکاری هست که هرلحظه داریم به جهان هستی ارسال میکنیم؛ قانون جهان اینه که ما با توجه کردن به هرچیزی، داریم فرکانس هایی به جهان ارسال میکنیم و جهان هم به فرکانس های هر لحظه ی ما پاسخ میده و از جنس همون فرکانس ها وارد زندگی ما میکنه و اتفاقات، شرایط، افراد، ایده ها و تمام زندگی مارو طبق اون فرکانس های ارسالی رقم میزنه.

    یعنی ما در هرلحظه داریم زندگی خودمون رو خلق میکنیم؛ مثل ورزشکاری که داره هر روز ورزش میکنه تا بدن آماده ای داشته باشه؛ حتی بازیکن فوتبالی که با مربی به مشکل خورده و مربی کلا از لیست 18 نفره تیم اونو خط زده، باز هم باید به صورت اختصاصی تمرین کنه تا بتونه فصل بعد آماده باشه و برای یک تیم دیگه بازی کنه.

    این قاعده ی جهان هستیه؛ ما همیشه باید آب بخوریم تا سیراب باشیم، ما همیشه باید غذا بخوریم تا سیر باشیم و انرژی داشته باشیم؛

    خیلی از افرادی که با این مباحث آشنا میشن، فکر میکنن که مثلا یک بار فلان فایل یا دوره رو دیدن، یا فلان کتاب رو خوندن و همشون هم اذعان میکنن که یک مدت خیلی اوضاع خوب بود اما بعدش دیگه جواب نداد.

    مثل خود من استاد که الان که دارم چندین روزه تمرکزی کار میکنم، انگار ذوق و شوق و احساس خوب و احساس قدرتی که قبلا درونم بود تازه بیدار شده و هی دوست دارم بازم کار کنم؛ و این حالت وقتی ایجاد میشه که ما هر روز و هر روز و هر روز فرکانس های خوب بفرستیم تا این فرکانس ها انقدر تقویت بشن تا بتونه نتایج ملموس ایجاد کنه، که اولیش احساس خوبه و به نظر من اینجوری کار کردنه که لذت داره و حال میده چون احساس خوب میاره، اگه هی سینوسی کار کنیم و یک مدت باشیم و یک مدت نباشیم، اون لذت رو نمیده و آدم انگیزه ای نداره اصلا.

    افکار هرلحظه ی ما داره زندگی مارو رقم میزنه، وقتی ما هر لحظه داریم افکار خوب و باورهای خوب رو کار میکنیم و مرور میکنیم نتایج تغییر میکنه، اما وقتی اینکار نکنیم نتایج از بین میره.

    حتی یک باغی که 20 سال روش کار کردیم و به ثمر نشسته و قوی شده، حتی این باغ هم اگه چند ماه روش کار نکنیم از بین میره کاملا؛ یعنی حتی کسی که باوراش خیلی قوی هم شده، اگه رها کنه همه چیو از دست میده به مرور.

    فرکانس هم همینه، و خوبی و زیبایی فرکانس هم همینه که ما در “هرلحظه” داریم اتفاقاتمون رو خلق میکنیم و اگه میخوایم نتایج، نتایجِ پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم.

    روی خودمون کار کردن هم کار سختی نیست، به این معنیه که مراقب ورودی های ذهنمون باشیم و روزی یکی دو ساعت یا هرچقدر تونستیم روی خودمون کار میکنیم.

    شبکه های اجتماعی رو حذف کنیم، افراد نامناسب رو حذف کنیم ورودی های منفی رو حذف کنیم، تلوزیون رو حذف کنیم.

    و وقتی میایم روی خودمون کار میکنیم و با تعهد شروع میکنیم به اینکار، جهان خودش کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه و تغییرات درونی مارو به ما نشون میده، به اینصورت که افرادی که به این مسیری که ما میخوایم بریم نامربوط هستن و تو این مدار نیستن رو حذف میکنه برامون.

    و استاد چه تجربه ی جالب و عجیبی، افرادی که دو روز اگه همو نمیدیدن ناراحت میشدین و شاکی میشدین، وقتی تغییر کردین کلا از زندگیتون رفتن و هنوز که هنوزه ازشون خبر ندارید!! چقدر این قانون کارش رو خوب و به موقع انجام میده واقعا!

    خب پس وقتی قانون اینه که توجه من داره زندگیم رو رقم میزنه، بیام کنترلش کنم و ورودی های نامناسب ندم…اگه همون ورودی های منفی رو بدم به ذهنم، منم همون نتیجه ای رو میگیرم که مردم میگیرن؛ اگه من همون مسیر عامه ی مردم رو برم، نتایج منم میشه عین همونا. آیا من نتیجه ی بقیه مردم رو میخوام؟ اگه نمیخوام باید متفاوت فکر کنم و متفاوت عمل کنم در غیبر اینصورت منم میشم یکی از همون مردم.

    وقتی میدونیم قانون چیه باید تصمیم جدی بگیریم که میخوام تو این مسیر باشم و دیگه باید با تعهد و با تمرکز کار کنم روی خودم…باید تصمیم قاطع بگیریم و کلا رو خودمون کار کنیم.

    وقتی اینکارو میکنیم و ادامه میدیم، کم کم افراد مناسب میان تو زندگیمون، سلامتی میاد، ثروت میاد، حال خوب میاد؛ پس ادامه میدم… و به قول شما استاد که شماهم که دارید تدریس میکنید این موضوعات رو و شاید بهتر از همه ی ما کار کنید روی خودتون، یک ذره که از این فضا دور میشید علف های هرز و افکار منفی میاد سراغتون

    یعنی این یک نکته ی خیلی مهم برای خودمه، که استاد عباسمنش با اونهمه نتایج و با این ایمانی که درونش ایجاد شده، یک ذره که روی خودش کار نمیکنه ذهنش نجوا میکنه و میخواد برگرده به روند قبلی! این خیلی نکته ی مهمیه که حواسمون باشه.

    و میگید که وقتی یک مدت دور میشم از این فضا، هدایت های کمتری دریافت میکنم، اخلاقم تندتر میشه، ترس هام داره بیشتر میشه…

    پس با تعهد کار کنیم و خودمون رو غرق کنیم توی این آگاهی ها…

    و استاد چقدر جالب که شما وقتی کامنت هارو میخواید منتشر کنید بدون نگاه کردن به اینکه این کامنت تو کدوم صفحه از سایت گذاشته شده خیلی خوب متوجه میشید که روی فایل های دانلودیه یا روی محصولات و این تفاوت فرکانسی چقدر مشهوده و حتی توی این سایت هم افراد تو مدار های بسیار متفاوتی هستن.

    و نکته ی قرآنی و کلید قرآنی:

    تفاوت یا ایها الناس با یا ایها الذین آمنوا توی قران رو چک کنیم، استاد من موقع هایی که قران میخونم دقت میکنم به صورت سطحی که خدا در مورد این دو گروه متفاوت صحبت میکنه و برای افرادی که ایمان آوردن نصیحت ها و پیشنهادهای بسیار دقیق و ریز و خیلی مهم داره ولی برای یا ایها الناس خیلی کلی صحبت میکنه و دقیق ورود پیدا نمیکنه.

    پس اینو بدونیم که اول نوع نگاه و باورها به صورت بنیادین تغییر میکنه و بعد نتایج تغییر میکنه؛ پس یادمون باشه همونجور که هر روز غذا میخوریم وهزینه هم میکنیم، باید برای ذهن و باورهامون هم هزینه کنیم، هزینه هم مالیه، هم زمانیه، هم تعهده که من میخوام با تمام وجود کار کنم.

    و استاد واقعا همینطوره که دلیل استفاده ی اینهمه افراد از سایت شما نتیجه ست…نتیجه ی حال خوبی، نتیجه ی مالی، روابطی، عزت نفسی…

    و همینکه وقتی ما روی قانون به نسبت خیلی زیادی مسلط میشیم، میتونیم زندگی خودمون رو پیش بینی کنیم، میتونیم دلیل اتفاقات زندگیمون رو بفهمیم، میتونیم دلیل اتفاقات زندگی بقیه رو بفهمیم.

    میدونیم که این نتایج ما دلیلش این نوع تفکره و برای اینکه نتیجه رو عوض کنیم باید نحوه ی تفکر رو عوض کنیم.

    و استاد واقعا همینه که افرادی میتونن با برنامه های شما نتایج خوب بگیرن که مشتاق باشن که افکارشون رو تغییر بدن، و به نظر من این اشتیاق رو وقتی بدست میاریم که خوب کار کنیم و لذت ببریم از کار کردن، چون داره حالمون رو خوب میکنه و عشق به آدم میده، همین حال خوب آدم رو مشتاق تر میکنه

    وقتی کسی غذا میخوره، سختش نیست، چون با لذت اینکارو میکنه و بهش حال میده، به همین دلیل بازم دوست داره ادامه بده و غذا بخوره.

    باید همونطور که برامون مهمه که غذایی که میخوریم فاسد نباشه و خراب نباشه و توش آشغال نباشه، به همین اندازه مراقب باشیم چه نگاهی به خدا داریم، چه افکاری داریم، با چه افرادی ارتباط داریم، چه چیزهایی میشنویم؟

    به همون اندازه باید مراقب اینچیزا باشیم…

    و همونجور که شما انقدر متفاوت فکر میکردید که همه میدونستن این تفاوت دیدگاه های شمارو، همونجور نتایج شماهم متفاوت شده از بقیه…و این حتما بخاطر تغییر نگاه و تغییر باورهای شما بود و اونوقت نتایج اتفاق افتاد

    و یک نکته ی بسیار کلیدی و تاثیرگزار که گفتید استاد: اینکه ما خیلی اوقات فراموش میکنیم که دلیل نتایجمون چی بوده! فراموش میکنیم کجا بودیم و الان کجا هستیم، فراموش میکنیم اصلا چه تغییراتی داشتیم!

    و اگه این اتفاق بیفته و ندونیم که ما واقعا تغییر کردیم و واقعا نتایج ما کاملا عوض شده، اگه اینجوری بشه ما رها میکنیم این مسیر رو، چون نمیدونیم که دلیل اصلی موفقیت ها چی بوده؛ ولی اگه بدونیم که ما قبلا کجا بودیم، تو چه وضعیتی بودیم، الان کجاییم، تو چه وضعیتی هستیم، اصلا این تغییرات از کی شروع شد؟ از وقتی که روی این برنامه ها کار میکنیم…وقتی اینو بدونیم بازم کار میکنیم و ادامه میدیم

    و برای اینکه این ایمان و عامل تغییرات رو یادمون باشه چکاپ فرکانسی بنویسیم هر مدت، استاد تو یه فایل دیگه گفته بودید که خود شما هر 3 ماه یا 6 ماه اینکارو میکنید، و این خیلی کمک میکنه و منم چندین بار این چکاپ هارو نوشتم و باید بازم بنویسم تا بعدا بدونم چی باعث این نتایج شد

    و استاد چقدر این توجه بر نکات مثبت اهمیت داره که شما هر قدم یک قسمت رو اختصاص دادید به این موضوع…واااقعا هم استاد خیلی مهمه، الان من متوجه میشم غیر از حال خوبی که اینکار برام میاره، اصلا یکسری فکرهای منفی دیگه نمیاد تو ذهنم و حس میکنم کلا مدارم داره جدا میشه، اصلا استاد من این مدتی که هر روز اینکارو میکردم و تمرکز روی نکات مثبت میزاشتم، انگار خودم رو با بقیه افراد جدا میدونم و حس میکنم من تو یه دنیای دیگه هستم و خیلی از اوقات بقیه آدما که دوستام هستن رو دیگه حتی علاقه ای ندارم باهاشون باشم…یکسری افکار منفی اصلا خطور نمیکنه به ذهنم دیگه…ولی قبلا بشدت افکار منفی داشتم در طول روز و آزارم میداد، قبلا منظورم همین یک ماه پیشه…قبلا نمیتونستم که تنها باشم و حتما باید با کسی بیرونی میرفتم، با صحبت میکردم تا حالم خوب باشه، الان اصلا نمیخوام بیرون برم و علاقه ای ندارم با کسی باشم…انقدر که حالم خوب شده و این اتفاق و این حال و هوا تو همین مدت رخ داده… استاد میدونید چه حسی دارم؟ این حس و حال رو دارم که انگار قراره یه عالمه اتفاق خوب بیفته و هزاران تغییر انجام بشه و یه عالمه نتیجه بیاد و من از الان ذوقش رو دارم… مثلا اولین بار کسی یک play station میخره که تا حالا نداشته و تجربه نکرده اونو، الان اونو خریده و خیلی ذوق داره که اونو خریده و قراره که یه عالمه لذت ببره ازش…استاد من دقیقا این حس رو دارم و نمیدونم میتونم این حس رو منتقل کنم یا نه، انگار یه عالمه چیز جدید و شرایط جدید و موقعیت جدید و کلا زندگی جدید در انتظارمه و من ناخوداگاه ذوق و شوق تجربه کردنش رو دارم…و حس بسیار شیرینیه

    یعنی این تمرکز روی نکات مثبت چه کارها که نمیکنه، خیلی تاثیرداره خیلی…من الان تازه دارم یه ذره درک میکنم تاثیرش رو و واقعا که شاهکاره و چقدر از لحاظ ذهنی مدار آدم رو عوض میکنه…اصلا این تغییر مدار رو حس میکنم من..متوجه میشم کلا افکار و علایق من تو همین مدت کم چقدر عوض شده

    *

    و آفرین به اون دوستمون که انقدر قشنگ نوشته بود که اینهمه سال همه میگفتن ایران خشکسالیه، اما با اونهمه سیلی که اون زمان اتفاق افتاد این باور رو نشون میده که خدا میتونه تو مدت خیلی کمی، همه ی سالهارو جبران کنه…و این باور رو من همیشه به خودم میگم…خدا میتونه تو مدت بسیار کمی همه چیزو تغییر بده و جبران کنه…

    و نکته ی طلایی: هرچقدر اوضاع بد باشه، فکر نکنیم که همون مقدار طول میکشه که اوضاع خوب بشه، واقعا خیلی خیلی زودتر همه چیز میتونه تغییر کنه و این چقدر حس خوبی میده و تجربه ی شما هم هست

    و خداروشکر که اونموقع یه عالمه آب و یه عالمه مواد غنی بخاطر همون سیل به وجود اومد و چقدر خاک رو تغذیه کرد و نو کرد همه چیو، چقدر سفره های زیرزمینی رو پر از آب کرد…چقدر تمیز کرد همه جارو، وقتی توی یک دره یا روخونه سیل جاری میشه، تمام اون کثیفی ها و لجن های اونجارو میشوره و میبره و کاملا تمیزش میکنه…سدها پر میشه..زمین سیراب میشه تا مدتی…درخت ها و برگ ها بخاطر این بارون تمیز میشن…هوا پاک میشه…چشمه های طبیعی بیشتر و بهتر جاری میشن و تغذیه میشن…اینا نکته ی مثبته…اینا فقط خیر و خوبی و برکته…همش سود و نعمته

    و اینو بگیم به خودمون که خداوند میتونه تو یک زمان کم همه چیزو جبران کنه…

    و کسی که میتونه به شرایط جوری نگاه کنه که باورهای خوبی بده و احساس خوبی داشته باشه و از هرچیزی نکته ی مثبتش رو بکشه بیرون، اون هدایت میشه به مسیرهای بهتر…

    تمام اتفاقاتی از این قبیل، باعث پیشرفت و امنیت بیشتر و ثروت بیشتر و نعمت بیشتر میشه…

    تمام پیشرفت ها و تکنولوژی ها بعد از اتفاقاتی مثل این رخ داده و بهش فکر شده و خلق شده…پس تضاد ها مایه ی بدبختی نیست…اما برای کسایی اینجوریه که میتونن جور دیگه ای نگاه کنن

    و چقدر این نگاه خوبه که حتی خشکسالی رو هم نعمت بدونیم، و نه اینکه نعمت بدونیم، این واقعا نعمته، اینا واقعا همشون نعمتن، چه سیل چه خشکسالی

    دبی رو میبینیم که همون خشکسالی باعث شده که اینهمه پیشرفت کنه و الان همه از تمام دنیا عاشق اینن که برن دبی…دبی که نه جنگل داره نه کوه داره نه رودخونه داره نه بارون داره…اما همون خشکی باعث شده که اینهمه پیشرفت کنه و موفق باشه…

    نگاه متفاوت افراد اونجا باعث شد جور دیگه ای نگاه کنن به شرایط و هدایت شدن به این موفقیت ها…

    پس توی هرچیزی یک فرصته، یک نعمته و یک ثروته…برچسبی که به اتفاقات میزنیم نشون میده چه برداشتی از اون داریم

    مثل جنگ جهانی دوم که سویچیرو هوندا با بمب های عمل نکرده موتور سیکلت درست میکرد و میفروخت و ثروت ایجاد میکرد..

    و استاد واقعا همینجوریه که میگید، من دقیقا یادمه زمان این سیل، افرادی رو داشتیم که میگفتن آره جایی که بارون نیاد یعنی خدا خوشش نمیاد ازونا و عذاب داره میده…و وقتی هم که سیل اومد، دقیقا همون آدمایی که اینو میگفت، بازم گفت که خدا این سرزمین رو عذاب کرده و گرفتارشون کرده!!!

    واقعا همینه که اون فرد توی همه چی عذاب میبینه، چون نگاهش اینه…

    و این نیازه داره به تمرین به استمرار به مداومت به کار کردن روی باور ها به دیدن نتایج تغییر نگاه…و باید تمرینش کرد…و باید یاد گرفت زیبایی هارو دید..

    و قسمت چگونه فکر خدا را بخوانیم در قران…و استاد چه تمثیل خوبی کردید که به خدا گفتید من فرضم بر اینه که تو یک بیابون به دنیا اومدم و کسی هم پیشم نیست و یک کتاب از اون بالا افتاده زمین و به قول خدا هدایت متقینه و راهنمای زندگیه..

    و به قول خود قران که میگه این قران 2 قسمت هست آیاتش، آیات متشابه و آیات ام الکتاب یا اصل کتاب

    و واقعا همینه استاد که 98 درصد مسلمونا و شاید بیشتر، تمام تمرکزشون روی آیات متشابه هست که خود خدا میگه تفسیر اینارو فقط من میدونم…

    استاد من چند بار قران رو خوندم و این بحث تمرکز روی نکات مثبت که فکر نمیکنم در طول تاریخ کسی جز شما بهش اشاره کرده باشه، چقدر واضح تو قران اومده

    یعنی صدها بار خدا گفته، یاد بیارید نعمت الله را برخودتون، و توضیح میده که فلان جا نجات پیدا کردید، فلان جا نعمت داده شدید، فلان جا بخشیده شدید، فلان جا پیروز شدید…صدها بار میگه یاد بیارید نعمت الله را بر خودتان…به یاد بیارید، مرور کنید!

    صدها بار میگه این نعمت و این نعمت و این نعمت رو چجوری انکار میکنید؟

    میگه نعمت های الله بر خودت رو بازگو کن!! خدای من….

    واقعا صدها بار خدا داره تمرکز روی نکات مثبت رو یاوآوری میکنه که واقعا بی انتهاست توی قران و همه جا گفته…و استاد این موضوع قطعا از اصل های قرآنه که شما هم خیلی روش تاکید دارید…

    اما واقعا به قول شما استاد هیچکس به این آیات محکم کاری نداره و همه رفتن سراغ چیزهایی که یک بار دوبار اومده و میگن این چیه!

    و نشونه ی آیات اصلی اینه که بارها و بارها از زوایای مختلف بررسی شده و آورده شده…مثل ربوبیت، مثل تمرکز روی نکات مثبت…

    و استاد این افرادی که به قول قران بیماری در قلبشونه، یک پله فراتر هم رفتن، یعنی چیزهایی رو اصل کردن که نه تنها یک بار دوبار نیومده، بلکه اصلا اشاره ای هم نشده تو قران! و اومدن اونارو کردن اصل…

    و خداروشکر میکنم که در این لحظه و توی زندگیم من رو لایق این کرد و بهم این لطف بزرگ رو کرد که بتونم تو این مسیر باشیم و این آیات محکم و مخصوصا این توجه به نکات مثبت، ربوبیت و…رو درک کنم و ایمانم بیشتر بشه که خدا هم عاشق اینه که من پیشرفت کنم و من خوب زندگی کنم… و چقدر نگاه خوبی ایجاد میکنه نسبت به خدا

    و استاد این دعای ربنا آتنا فی الدنیا حسنه رو من قبلا فکر میکردم که از دین و مذهب اومده اما وقتی قران رو خوندم دیدم یک آیه ی قرانیه…و خدا داره راهنمایی میکنه و میگه هر دوتا دنیا رو بخواید

    خدا گفته کسی که فقط دنیارو میخواد فقط دنیارو میدیم

    کسی هم که هم دنیا و هم آخرت رو بخواد دوتاش رو بهش میدیم

    یعنی من خودم این آیه هارو خوندم تو قران و خداروشکر میکنم…

    و به قول شما قران یاد میگه چجوری ثروتمند باشیم، چجوری سلامت باشیم، استاد الان که داریم اینارو مینویسم و مرور میکنم داره اشکم در میاد…این آیه ها مثل پازل چیده شده تو ذهنم و میبینیم که قران واقعا آموزش ثروتمند شدن داده…آموزش حال خوب و ایمان و شادی داده…آموزش سعادت در دنیا و آخرت داده…واقعا احساساتی میشه آدم…

    *

    و موضوع اینکه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست، باید خیلی روی این باور کار کنیم و واقعا هم منطق میگه همینه…کسایی که ثروتمند هستن چقدر کارهای خوب و نیک و درستی انجام میدن و چقدر کار های نامناسب انجام نمیدن…

    حضرت سلیمان رو داریم که قصر بلورین داشت و انقدر ثروتمند بود و انقدر داشت و بی نیاز بود که هدیه ی ملکه سبا تو چشمش بی ارزش بود و وقتی ملکه ی سبا بهش هدیه میده، سلیمان میگه خدا بمن خیلی بهتر از این داده

    و این نشون دهنده ی ثروتمند بودن سلیمانه و میبینیم که سلیمان از شایستگان درگاه خداست…و نشون میده که ثروتمند شدن منافاتی با توحیدی بودن و بهشتی بودن نداره…

    تنها راه رسیدن به خداوند ثروتمند شدنه…تنها راه گذر از دنیای مادی و سیراب شدن ازش، رسیدن بهشه…هیچ راه دیگه ای نیست…تنها راه اینکه خدارو باور کنیم و خدارو بشناسیم اینه که ثروتمند بشیم…تنها راه احساس کردن خدا اینه که ثروتمند بشیم…

    و بحث هدایت خدا رو گفتید که چقدر لذت بخش بود این جمله که میگید من نگران نیستم که جایی آدم نامناسبی بیاد پیش من یا خونه ی من، من به خدا میگم کسی که مناسبه رو بیار، کسی که مناسب هست رو بیار تو مسافرت و مسیری که هستیم، کسی که مناسبه رو بیار توی شراط مختلف…

    و استااااد من این کلید رو از این به بعد استفاده میکنم و به خدا میگم هرکسی که مناسبه رو بیار برای من، و رها میکنم و سعی میکنم این شکل زندگیم باشه و همیشه یادش بیارم…

    همیشه از خدا بخوام که کسی که مناسب هست رو بیار و دیگه رها باشم و با لذت زندگی کنم و اون اینکارو کنه و منم همزمان روی خودم باید کار کنم…

    و چقدر چقدر این جملات آرامش بخشه که میگید من دعوت میکنم آدمارو به خونه ی خودم، و کسی که مناسب باشه میاد فقط، کسی که مناسب نباشه اصلا تو مدار نیست که بیاد…و من اصلا نگران نیستم کسی که مناسب نیست بیاد و دردسر درست کنه…واقعا کلید بسیار ارزشمندی بود استاد…من این فایل رو چندین بار گوش داده بودم اما اصلا به اینکه این شیوه رو استفاده کنم نیفتادم و حواسم نبود بهش

    چقدر باور ارزشمندیه…چقدر ارزشمنده…که ما نگران این مسائل نباشیم که افراد نامناسب بیان تو زندگیمون…از خدا بخوایم که فرد مناسب رو بیاره و دیگه نگرانش نباشیم و اون خودش هدایت میکنه همیشه و همیشه و همیشه

    فقط آدمای مناسب میتونن بیان پیش من، اگر اومدن یعنی مناسبن و از بودن باهاشون لذت میبرم…استاد واقعا خیلی عالی بود این نکته…به خدا اعتماد کنیم و ازش بخوایم که افراد مناسب رو بیاره برامون تو هر موضوعی

    استاد فایل بسیار پرباری بود…واقعا لذت برم و حالم خیلی خوب شد و باورهای فوق العاده ای مرور شد برام…فایل بسیار ارزشمندی بود مثل بقیه فایل هاتون…سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: