در این فایل استاد عباس منش، اصلی اساسی درباره هدف گذاری و نحوه تحقق اهداف را شرح داده است. اصلی که کلید تحقق خواسته های واقعی است اما در فرایند هدف گذاری اغلب نادیده گرفته می شود.
اگر تصمیم داری شروع سال جدید، شروع تغییرات اساسی در تمام جنبه های زندگی ات باشد، با تمرکز این فایل را گوش بده، کلیدهای آن را یادداشت کن و از این کلید ها برای هدف گذاری و تغییر زندگی ات در تمام جنبه ها، کمک بگیر.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع کامل تر درباره محتوای این فایل: دوره احساس لیاقت
در اهمیت نقش ” احساس لیاقت” در میزان تجربه خوشبختی در زندگی، همین جمله کافی است که:
غالبترین فرکانسی که هر فرد به جهان ارسال می کند، باوری است که نسبت به خودش و میزان ارزشمندی اش دارد. به همین دلیل شرایط زندگی هر فرد – به قطع یقین – بازتاب مستقیمِ میزان احساس لیاقت درونی اوست. “فرکانس احساس لیاقت” – با اختلاف – تعیین کنندهترین عامل است برای اینکه:
- مسیر زندگی ما چقدر روان باشد؛
- نعمتها چقدر به راحتی و از مجراهای مختلف وارد زندگی ما بشود؛
- چقدر راحت به سمت ایده ها و فرصت های پرثمر هدایت شویم ؛
- و چقدر در رضایت درونی زندگی کنیم یا بالعکس؛
طبق قانون، به اندازه ای که فرد از درون احساس لیاقت دارد، به همان اندازه با نعمت های این جهان هم – مدار می شود. بنابراین، هر کوچکترین بهبودی که در احساس لیاقت خود ایجاد می کنیم، تغییراتی اساسی در کیفیت زندگی ما ایجاد می کند که قابل مقایسه با نقش هیچ فاکتور دیگر یا هیچ میزان تلاش فیزیکی نیست.
ماموریت دوره «احساس لیاقت» هدایت شما در مسیر بازسازی احساس لیاقت است. این دوره فرایند این بازسازی را از خودشناسی شروع میکند تا دانشجوی دوره در قدم اول:
- ارزیابیای صحیح از احساس خود ارزشمندی حقیقتی خود بدست آورد؛
- ایرادهای شخصیتی اش را پیدا کند؛
- بداند چه عادت های شخصیتی محدود کننده ای را باید تغییر دهد و چه عادت های شخصیتی سازنده ای را باید ایجاد کند
- و به این شکل بازسازی احساس خود ارزشمندی و “بهبود شخصیت” خود را در عمل یاد بگیرد.
سپس با هر بهبودی که فرد در احساس لیاقت درونی خود ایجاد می کند، ظرف وجودش بزرگتر می شود. به خاطر این ظرف بزرگتر است که جهان خود به خود شرایط بیرونی او را بهبود میدهد؛ مسیر را برایش هموار میکند؛ لاجرم هدف هایش محقق می شود؛ تلاش هایش به ثمر می نشیند و درهایی از خیر و برکت به زندگی اش گشوده میشود؛
زیرا طبق قانون، جهان طراحی شده تا در هر لحظه، کیفیت اتفاقات و شرایط زندگی ما را بر اساس “کیفیت احساس لیاقت ما” بروزرسانی کند.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره ” احساس لیاقت “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری هدفی متفاوت برای سال جدید603MB40 دقیقه
- فایل صوتی هدفی متفاوت برای سال جدید39MB40 دقیقه
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان خوبم
خدایا ازت سپاسگزارم برای دریافت این آگاهی های ارزشمند
من هنوز دوره احساس لیاقت و نخریدم ولی دارم با همین فایلهای رایگان ایراد های خودم و پیدا میکنم و روش کار میکنم
وقتی که اومدیم خونه جدیدمون با همسایه طبقه بالایی مون دوست شدیم و باهم ارتباط داشتیم
اوایل که تازه اومده بودیم چون ما رو نمیشناختن خیلی رعایت میکردن که از خونشون سر و صدایی پایین نیاد
ولی یه مدت که گذشت و یه کم باهم ارتباط برقرار کردیم دیدم که اصلا دیگه رعایت نمیکنن و تا یه حدی که دیگه اصلا براشون مهم نبود الان نصفه شبه و ما خواب هستیم
مخصوصا صدای صندلی هاشون و مبل هاشون از بس روی سرامیک ها میکشیدن که من بعضی وقتا با صدای جابجایی صندلی ها نصفه شب بیدار میشدم از خواب
اوایل هر وقت مارو میدیدن میگفتن که ببخشید اگه سر و صدایی چیزی هست و از این حرفا
ما هم هی میگفتیم نه اشکال نداره نه مهم نیست
بعد از یه مدت احساس کردم دیگه اصلا براشون مهم نیست و انگار از این رابطه داره سو استفاده میشه
این اواخر دیدم که واقعا دارم اذیت میشم از دستشون و دارم شرایط و تحمل میکنم و بهشون حرفی نمیزنم
چرا؟
به خاطر کمبود عزت نفس
البته اینم میتونم بگم که پدرم یه آدمی هست که میگه اشکال نداره بزار ما اذیت بشیم ولی مردم راحت باشن
اگه ما اذیت بشیم مهم نیست ولی دیگران یه وقت اذیت نشن
منم همیشه اینطوری بودم و فکر میکردم این رفتار درستیه و این عادت و داشتم که خودم مهم نیستم ولی دیگران مهم هستن
من حرفی نزنم که کسی ناراحت نشه
من حرفی نزنم که دیگران راحت باشن
تا اینکه چند روز پیش دیدم واقعا دارم از دست همسایه مون اذیت میشم و خیلی هم سختم بود که بخوام بهشون چیزی بگم یا اعتراض کنم
ولی یه روز بهشون زنگ زدم و خیلی محترمانه گفتم که سر و صداتون خیلی زیاد هست و باعث ایجاد مزاحمت برای ما شده
ما میخوایم استراحت کنیم لطفا یه کم رعایت کنید
و اینکه یه فکری هم برای صندلی هاتون بکنین چون خیلی سر و صداشون میاد پایین
ایشون که یه خانومی هستن که چند سال هم از من بزرگتر هست کلی معذرت خواهی کرد و دیدم فرداش خودش بهم زنگ زد
کلی معذرت خواهی کرد و گفت در اولین فرصت یه فکری برای صندلی هامون میکنیم که صداش شما رو اذیت نکنه
و بهم گفت میدونم که سر وصدای ما زیاده و شما تا الانم خیلی صبوری کردین
یعنی طرف خودش میدونه داره مزاحمت ایجاد میکنه ولی چون ما هیچی نمیگفتیم و به قول استاد با شوخی و خنده رفع و رجوعش میکردیم اونا هم به خودشون اجازه میدادن که حتی نصفه شب هم سر و صدا کنن
یه جایی من فکر میکردم که باید به نکات مثبت توجه کنم و این اعتراض من میشه تمرکز بر نکات منفی
ولی دیدم نه من به بهانه اینکه باید به نکات مثبت توجه کنم دارم رو نداشتن اعتماد به نفسم سرپوش میزارم و جایی که باید اعتماد به نفسم و نشون بدم دارم فرار میکنم
من اعتماد به نفس ندارم که به طرف بگم
یا برای آسایش و راحتی خودم ارزش قائل نیستم بعد دارم به بهانه اینکه نباید به نکات منفی توجه کنم خودم و اذیت میکنم و میگم خودش درست میشه
من هیچی نگم من اذیت بشم و بیام به نکات مثبت توجه کنم و اینا خودشون درست میشن
ولی به خودم گفتم این یک مسئله ست که باید حل بشه
تا تو بهشون نگی ما داریم اذیت میشیم که اون نمیفهمه و به کار خودش ادامه میده و فکر میکنه تو از شرایط راضی هستی که حرفی نمیزنی
البته همسرم بهم میگفت که باید بهشون بگیم من میگفتم نه زشته ولش کن چیزی نگو
ولی وقتی دیدم دارم اذیت میشم
خیلی محترمانه خودم بهشون گفتم و از اون موقع هم دیگه سر و صدایی نشد ما هم دیگه اذیت نمیشیم
اگه ما خیلی خوب رو خودمون کار کرده باشیم و خودمون و بشناسییم متوجه میشیم کجاها باید عزت نفس مون و نشون بدیم و کجاها باید برای خودمون ارزش قائل باشیم ولی ازش فرار میکنیم
خدایا ازت سپاسگزارم که بهم فرصت نوشتن دادی
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان ارزشمندم
سال نو به همگی مبارک باشه
انشالا تو سال جدید بتونیم شخصیت مون و بهبود بدیم و هرروزمون بهتر از روز قبل باشه
من تو کامنت قبلیم نوشتم که من هم به پیشنهاد استاد هدف امسالم و گذاشتم که رو احساس لیاقتم کار کنم
از وقتی با قوانین آشنا شدم یه سری آدم ها رو آگاهانه حذف کردم و جهان هم بهم کمک کرد و بعضی آدم ها خود به خود از زندگیم حذف شدن
ولی هنوز جرات حذف یه سری افراد و نداشتم چون نگران حرف مردم بودن پاشنه آشیلم هست
امسال به خودم گفتم من عیدم رو همونطوری که خودم دوست دارم میگذرونم
من برای زمانم ارزش قائل هستم و همونطوری که خودم دلم میخواد ازش استفاده میکنم
قرار نیست چون فلانی فامیل من هست یا فامیل همسرم هست من باهاش رفت و آمد داشته باشم در صورتی که طرف پر از مشکل و مسئله و خلا و احساس قربانی بودن هست
وقتی میدونم اگه برم تو این جمع چیزی یاد نمیگرم و چیزی به من اضافه نمیشه پس چرا برم
اگه من برای خودم ارزش قائل باشم جایی میرم که یه چیزی یاد بگیرم
با افرادی ارتباط برقرار میکنم که حالشون خوبه که موفق هستن که ثروتمند هستن که روابط قشنگی دارن
من خیلی به رفتارهای پدرم دقت کردم و دیدم که دقیقا من هم مثل پدرم رفتار میکردم ولی الان دارم سعی میکنم که رفتارهام و بهبود بدم
چون پدرم یه آدمی هست که حرف دیگران براش مهمه و همیشه یه جوری رفتار میکنه که کسی از دستش ناراحت نشه
یه نمونه اش همین دید و بازدید عید و مهمونی رفتن ها هست
قشنگ دارم میبینم که یه جایی دوست نداره بره یا زمانش و نداره یا حوصله اش و نداره بره ولی به خاطر اینکه کسی از دستش ناراحت نشه میره
یا به خاطر اینکه کسی پشت سرش حرف نزنه میره
قشنگ میبینم که داره خودش و اذیت میکنه به خاطر حرف مردم
منم دقیقا همینطوری بودم
فقط به خاطر اینکه کسی از دستم ناراحت نشه با یه سری افراد رفت و آمد میکردم
یا هرسال به خاطر اینکه فلانی از دستم ناراحت نشه دعوتشون میکردم خونه ام
با اینکه میدونستم طرف پر از مشکل و مسئله و پر از خلا هست
با اینکه دوست نداشتم باهاش ارتباط داشته باشم ولی فقط به خاطر اینکه فامیل من هست یا فامیل همسرم و فقط به خاطر اینکه از دستم ناراحت نشه مجبور بودم باهاش ارتباط داشته باشم
الان دارم به رفتارهای خواهرم و برادرهام دقت میکنم میبینم اونا هم همین رفتارهای پدرم و آوردن تو زندگی خودشون
مثلا میرن مهمونی میان بعد بهشون خوش نمیگذره یا یه رفتار نامناسب از طرف مقابل میبینن
بعد من بهشون میگم خوب چرا میری مگه مجبوری ؟
وقتی جایی بهت خوش نمیگذره چرا میری؟
جواب اینه که خوب زشته اگه نریم
خوب نمیشه که نریم
شاید الان چند روز میشه که مثل قبل خیلی فایل گوش ندادم چون میدونم قانون چیه و باید بهش عمل کنم
میدونم ایرادم کجاست و باید درستش کنم
و اومدم خیلی به رفتارهای خودم و خواهر برادرهام دقت کردم و دیدم که این رفتارها از کجا داره آب میخوره
دیدم که دلیل خیلی از رفتارهام به خاطر حرف مردم بوده
حالا این مردم میتونه هرکسی باشه
یکی از اونا پدرم بود که هرکاری میکردم که از دستم ناراحت نشه
هرجایی میرفتم که پدرم از دستم ناراحت نشه
شاید خیلی از رفتارها رو انجام میدادم حتی اگه اذیت میشدم فقط به خاطر اینکه محبوب و مورد تایید پدرم باشم
یا خانواده همسرم که همیشه میخواستم مورد تاییدشون باشم و نگران حرفشون بودم
البته اینم بگم برای یه سری افراد دلیل رفت و آمد با یه سری آدم ها برمیگرده به شرک
چون وقتی از یه نفر پرسیدم چرا جایی که دوست نداری میری یا چرا با آدمی که مناسب نیست رفت و آمد میکنی
در جواب گفت چون میخوام آدم ها رو برای خودم نگه دارم که تو روزای سخت زندگیم کنارم باشن و شاید یه روزی بهشون احتیاج داشته باشم
اونجا فهمیدم که چقدر باورهای من تغییر کرده و چقدر متفاوت از دیگران فکر میکنم
انگار امسال نیاز داشتم بازم یه سری افراد نامناسب و از زندگیم حذف کنم بدون اینکه نگران حرفشون باشم
هرجایی که دیدم اونجا حال من خوب نیست نرفتم حتی از افراد نزدیک خانواده خودم و همسرم
اگر من برای خودم ارزش قائل باشم جایی که میدونم ورودی نامناسب میگیرم نمیرم و اجازه میدم که جهان من و با افراد مناسب هم مدار کنه
خدایا شکرت که آزادم هرطوری که دوست دارم زندگی کنم
خدایا شکرت که قدرت خلق زندگیم و به دست خودم دادی
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدایا ازت سپاسگزارم که هر لحظه هدایتم میکنی به مسیر درست
استاد عزیزم من پارسال اواخر اسفند بود که دوره حل مسائل رو شروع کردم و وقتی آگاهی های این دوره رو گوش دادم کاملا برام قابل لمس بود که چرا من هرسال هدفم رو میزارم برای مسائل مالی و به هدفم نمیرسم
چون یه عالمه مسئله تو زندگی من بود که اون مسائل تمرکز و انرژی من رو میگرفت و اصلا من تمرکزی رو اهدف خودم و رو کسب و کارم نداشتم
این سالی که گذشت من تمام هدفم رو گذاشتم که رو شخصیتم کار کنم و بیام ضعف های شخصیتیم رو بهبود بدم
هدفم رو گذاشتم برای تقویت عزت نفسم و اینکه برای خودم ارزش قائل باشم
استاد بزرگترین پاشنه آشیل من داشتن یه شخصیت ایثار گر و دلسوز برای دیگران بود طوری که اصلا اهداف خودم برام مهم نبود و همیشه اولویتم دیگران بودن
خیلی عالی تونستم با دوره حل مسائل این پاشنه آشیلم رو پیدا کنم و بهبود بدم
و با هربار نه گفتن به دیگران و با هر بار ارزش قائل شدن برای خودم و با هربار مهم نبودن حرف دیگران برام
عزت نفس من پله پله رشد کرد
با اینکه قبلا شرایط کاری من یه جوری بود که هرروز میرفتم سرکار حتی روزهای تعطیل و کلا تایمم پر بود ولی همیشه دیگران از من درخواست داشتن و من مجبور بودم که از کارم و از زمانم بزنم و برم مسائل اونا رو حل کنم یا خواسته هاشون رو اجابت کنم
ولی از وقتی رو خودم کار کردم و به خودم تعهد دادم که حلال مسائل دیگران نباشم و به درخواست هاشون با قدرت بگم نه
حتی به پدر و مادرم
از وقتی تعهد دادم که برای زمانم و انرژیم ارزش قائل باشم و زمانم رو برای خودم خرج کنم نه برای دیگران
کاملا رفتار جهان با من عوض شد
این سالی که گذشت با اینکه من به آزادی زمانی کامل رسیدم و دیگه مثل سالهای قبل پر مشغله نبودم ولی دیگه ازم درخواستی نمیشد
تمام زمانم و تایمم و انرژیم برای خودم بود
خوب قطعا تمرکزم رفت رو اهداف خودم و کارم و خوب طبیعتا نتایج مالی هم بهتر و بهتر شد
وقتی من اومدم رو بهبود شخصیتم کار کردم در نتیجه رابطه ام با همسرم بهتر شد و اون مسائلی که تو روابط عاطفی من بود برطرف شد در نتیجه آرامشم بیشتر شد و من میتونستم تمرکزم رو بزارم رو کسب و کارم
تا وقتی من تو روابط عاطفیم مشکل داشتم نمیتونستم تمرکزی رو درآمدم داشته باشم و هرسال میومدم اهداف مالی برای خودم انتخاب میکردم و به هیچ کدوم نمیرسیدم
ولی واقعا به این درک رسیدم که اگه من بیام رو بهبود شخصیتم کارکنم خود به خود به اهداف مالیم هم میرسم
استاد یکی از بهترین باورهایی که دوره حل مسائل در من ساخت این بود که
خدا راه حل تمام مسائل رو میدونه و من رو به جواب مسئله ام هدایت میکنه
و الان برای کوچکترین کارهام هم از خدا هدایت میخوام
اگه من فقط یه مورد از سریال سفر به دور امریکا یاد گرفته باشم و باورش کرده باشم
این جمله خانوم شایسته عزیز بود که گفتن
خدایا تو از خود من به نیازم آگاه تری پس در بهترین زمان نیاز من رو برطرف میکنی
منم از خدا هدایت خواستم و گفتم خدایا من چی و باید بهبود بدم ؟
خدایا نیاز من چیه؟
من و هدایت کن و بهم بگو برای سال جدید بیام کدوم دوره رو کار کنم ؟
خدا بارها و بارها بهم نشانه داد که تو باید رو احساس لیاقتت کار کنی
گفتم خدایا بهم بگو که ترمز من چیه ایراد من چیه ؟ و من و هدایت کن که بتونم اونو اصلاحش کنم
و چقدر خدا قشنگ هدایتم کرد به جواب و یکی از بزرگترین ترمز هام رو پیدا کردم
من یه برادر زاده دارم که 14 سالشه و همیشه هر چیزی و که میخواد خیلی راحت از پدر و مادرش درخواست میکنه و همیشه اون درخواستش اجابت میشه حالا چه از طریق پدر و مادرش چه از راه های دیگه
بارها شده یه چیزی خواسته و اونو به عنوان هدیه دریافت کرده
قشنگ میبینم که هر چیزی که میخواد جهان براش فراهم میکنه
اصلا هم به این فکر نمیکنه که گرونه یا پولش از کجا میخواد بیاد
اون درخواستش و میده و خدا به هر حال از یه راهی براش اجابت میکنه
حالا این دختر از نظر بقیه دختریه که اصلا به فکر باباش نیست
همش میگه اینو میخوام اونو میخوام
اصلا قانع نیست
خیلی پر توقعه
چند روز پیش باهم رفته بودیم خرید و هر چیزی که لازم داشت و خرید
وقتی اومدیم خونه دیدم که یه نفر براش 500 هزار تومن پول به عنوان عیدی فرستاده و کلی خوشحال شد
دیدم یه ساعت جدید هم دستشه گفت اینم هدیه گرفتم
اونجا این جرقه تو ذهن من خورد که ببین این دختر از نظر بقیه خودخواهه و همش داره درخواست میکنه و اصلا قانع نیست
در صورتی که جهان داره بهش پاداش میده
اون همیشه خودش و لایق بهترین چیزا میدونه و همیشه هم بهترین ها رو دریافت میکنه ولی این از نظر دیگران چیز خوبی نیست
من دیدم تو ذهن من خوب بودن مترادف شده با قانع بودن و کم خواستن
تو ذهن من داشتن احساس لیاقت و ارزش قائل شدن برای خودت مترادف شده با خودخواه بودن و پررو بودن
من از بچگی با این باورهای غلط بزرگ شدم و الان هم
تو ذهن من این باور شکل گرفته که اگه من قانع باشم زن خوبی هستم
و یادم افتاد استاد تو دوره قانون آفرینش هم به این موضوع اشاره کردن که زن خوب زنی نیست که قانع باشه بلکه اون زنی که درخواست میکنه زن خوبیه
و خودم هزارتا مثال برای خودم آوردم که من با همین درخواست نکردن و با قانع بودن و نشون دادن عدم لیاقت خودم چقدر نعمتها رو از خودم دور کردم
کاملا برام واضح بود که نعمتها چطوری اومدن ولی من دریافتشون نکردم
بارها و بارها همسرم خواسته برام چیزی بخره ولی خودم نخواستم چون احساس میکردم اگه بخوام میشم پررو میشم پر توقع
الان چند روزه که این ترمز و پیدا کردم و دارم این باور رو در خودم میسازم که هرچقدر من بیشتر بخوام و هرچقدر بیشتر برای خودم ارزش قائل باشم و هرچقدر احساس لیاقت داشته باشم جهان به من پاداش بیشتری میده
اگر من خودم رو لایق بدونم اتفاقا همسرم هم بیشتر دوستم داره
هر چقدر من بیشتر بخوام یعنی فراوانی رو بیشتر باور کردم پس خدا رو بیشتر باور کردم
و همچنین دارم رو باور فروانی هم کار میکنم چون فکر میکنم ریشه همه اینا برمیگرده به باور کمبود
وقتی من به فراوانی باور داشته باشم دیگه نمیگم نمیخوام دیگه نمیخوام قانع باشم
من همیشه وقتی میخوام یه باوری رو تغییر بدم و باورهای خوب بسازم میام برای خودم الگو پیدا میکنم
و هرروز دارم برای خودم مثال پیدا میکنم از افرادی که احساس لیاقت میکنن و چطوری دارن به خواسته هاشون میرسن و جهان بهشون پاداش میده
و افرادی که برای خودشون هیچ چیزی نمیخوان و همیشه به فکر دیگران هستن یا قانع هستن و جهان چطوری داره نعمتها رو ازشون دور میکنه
استاد تو همین چند روزه که دارم باورهای خوب میسازم درباره این موضوع قشنگ میفهمم که جهان داره بهم واکنش نشون میده
چقدر تو این چند روز عیدی گرفتم
چقدر خدا بهم رزق بی حساب داد
چقدر رفتار آدم ها با من عوض شده و بهم بیشتر احترام میزارن و تحسینم میکنن
چقدر طلب داشتم که اصلا یادم رفته بود ولی خودشون به حسابم واریز کردن
چقدر بیشتر خودم و دوست دارم و با خودم به صلح رسیدم
منم هدف امسالم رو گذاشتم که رو احساس لیاقتم کار کنم
استاد ازتون ممنونم که به این موضوع اشاره کردین که بیایم تو سال جدید شخصیتمون و بهبود بدیم
انشالا که سال جدید برای همه مون پر از آگاهی و تجربه های قشنگ باشه
به نام خداوند هدایتگر
سلام به ژینای عزیزم
سال نو رو بهت تبریک میگم دوست خوبم
ازت ممنونم عزیز دلم که برام نوشتی و خوشحالم کردی
خدارو شکر که برات مفید بوده
منم تحسینت میکنم که با ترست روبه رو شدی و جایی که لازم بود اعتماد به نفست و نشون دادی و قاطعانه و محکم حرفت و زدی
با همین اقدام کردن و رفتن تو دل ترست کلی عزت نفست تقویت میشه و جهان بهت پاداش میده
خدارو شکر که اینجا هستیم و بهم کمک میکنیم
برات آرزوی بهترین ها رو دارم و امیدوارم امسال برات پر از اتفاقات قشنگ باشه
در پناه الله یکتا باشی عزیزم
به نام خداوند هدایتگر
سلام دوست خوبم زهرا جان
سال نو رو بهت تبریک میگم عزیزم انشالا که سالی پر از ثروت و برکت و سلامتی و عشق و شادی داشته باشی عزیزم
زهرا جان ازت ممنونم که برام نوشتی
خدارو شکر که برات مفید بوده عزیزم
انشالا که امسال برات پر از اتفاقات قشنگ باشه
در پناه خدا باشی عزیزم
به نام خداوند هدایتگر
سلام به شما دوست ارزشمندم
من هم سال نو رو به شما تبریک میگم و امیدوارم که امسال براتون پر از ثروت و سلامتی و شادی و اتفاقات قشنگ باشه
انشالا برای شما هم بهترین نتایج و موفقیتها رقم بخوره
ممنونم که برام نوشتین و خوشحالم که براتون مفید بوده
در پناه خدای مهربان باشید
به نام خداوند هدایتگر
سلام سمانه جان دوست خوبم
منم سال نو رو بهت تبریک میگم عزیزم
امیدوارم که در کنار خانواده عزیزت بهترین اتفاقها برات رقم بخوره و با اومدن نی نی قشنگتون خیر و برکت و ثروت و عشق خداوند بیشتر از قبل تو زندگی تون جاری بشه
ممنونم که برام نوشتی عزیزم
خوشحالم که دوستان خوبی مثل تو دارم که بهم دیگه کمک میکنیم برای حرکت در مسیر درست
عاشقتم عزیزم
در پناه خدا باشی