در این فایل استاد عباس منش، اصلی اساسی درباره هدف گذاری و نحوه تحقق اهداف را شرح داده است. اصلی که کلید تحقق خواسته های واقعی است اما در فرایند هدف گذاری اغلب نادیده گرفته می شود.
اگر تصمیم داری شروع سال جدید، شروع تغییرات اساسی در تمام جنبه های زندگی ات باشد، با تمرکز این فایل را گوش بده، کلیدهای آن را یادداشت کن و از این کلید ها برای هدف گذاری و تغییر زندگی ات در تمام جنبه ها، کمک بگیر.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع کامل تر درباره محتوای این فایل: دوره احساس لیاقت
در اهمیت نقش ” احساس لیاقت” در میزان تجربه خوشبختی در زندگی، همین جمله کافی است که:
غالبترین فرکانسی که هر فرد به جهان ارسال می کند، باوری است که نسبت به خودش و میزان ارزشمندی اش دارد. به همین دلیل شرایط زندگی هر فرد – به قطع یقین – بازتاب مستقیمِ میزان احساس لیاقت درونی اوست. “فرکانس احساس لیاقت” – با اختلاف – تعیین کنندهترین عامل است برای اینکه:
- مسیر زندگی ما چقدر روان باشد؛
- نعمتها چقدر به راحتی و از مجراهای مختلف وارد زندگی ما بشود؛
- چقدر راحت به سمت ایده ها و فرصت های پرثمر هدایت شویم ؛
- و چقدر در رضایت درونی زندگی کنیم یا بالعکس؛
طبق قانون، به اندازه ای که فرد از درون احساس لیاقت دارد، به همان اندازه با نعمت های این جهان هم – مدار می شود. بنابراین، هر کوچکترین بهبودی که در احساس لیاقت خود ایجاد می کنیم، تغییراتی اساسی در کیفیت زندگی ما ایجاد می کند که قابل مقایسه با نقش هیچ فاکتور دیگر یا هیچ میزان تلاش فیزیکی نیست.
ماموریت دوره «احساس لیاقت» هدایت شما در مسیر بازسازی احساس لیاقت است. این دوره فرایند این بازسازی را از خودشناسی شروع میکند تا دانشجوی دوره در قدم اول:
- ارزیابیای صحیح از احساس خود ارزشمندی حقیقتی خود بدست آورد؛
- ایرادهای شخصیتی اش را پیدا کند؛
- بداند چه عادت های شخصیتی محدود کننده ای را باید تغییر دهد و چه عادت های شخصیتی سازنده ای را باید ایجاد کند
- و به این شکل بازسازی احساس خود ارزشمندی و “بهبود شخصیت” خود را در عمل یاد بگیرد.
سپس با هر بهبودی که فرد در احساس لیاقت درونی خود ایجاد می کند، ظرف وجودش بزرگتر می شود. به خاطر این ظرف بزرگتر است که جهان خود به خود شرایط بیرونی او را بهبود میدهد؛ مسیر را برایش هموار میکند؛ لاجرم هدف هایش محقق می شود؛ تلاش هایش به ثمر می نشیند و درهایی از خیر و برکت به زندگی اش گشوده میشود؛
زیرا طبق قانون، جهان طراحی شده تا در هر لحظه، کیفیت اتفاقات و شرایط زندگی ما را بر اساس “کیفیت احساس لیاقت ما” بروزرسانی کند.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره ” احساس لیاقت “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری هدفی متفاوت برای سال جدید603MB40 دقیقه
- فایل صوتی هدفی متفاوت برای سال جدید39MB40 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
سلام به همه بچهای سایت، و آقا ابراهیم پشت صحنه سایت، منم از طرف خودم سال نو رو به همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش تبریک میگم. امیدوارم سالی پر از تغیر و تحول باشه برای هممون، دیروز که به همه دوستان و دوروبریها عیدو تبریک میگفتم به کسایی که دوسشون داشتم میگفتم امیدوارم امسال ذهنیت جدیدی بتونی بسازی، شخصیت بهتر و باورهای سالمی بسازی، چرا که این اواخر سال بارها و بارها بهم ثابت شد یادت نره شمسی، اصل اینه که اول روی خودت کار کنی و بعد اقدام فیزیکی انجام بدی. و خودمو انقدر درگیر کار فیزیکی کرده بودم که تو عمل هیچی کم نزاشته بودم اما نتیجه نمیاومد، فقط بخاطر اینه تلاش ذهنی نداشتم فایلامو مرتب گوش نمیکردم کامنتای بچهارو نمیخوندم، یا انقدر خسته بودم که موقع فایل گوش دادن خوابم میبرد.
و دیروز بعد اونهمه تبریکات عید به بقیه گفتم نکنه استاد سال جدید فایل گذاشته باشه برای عید یه نگاه انداختم و دیدم بلههههه چه فایلی، طبق معمول چقدر به موقع چقدر متناسب با حس و حال الانم، و استاد تازگیا به این نتیجه رسیدم که نیسته من فقط بگم باور فراوانیم مشکل داره یا فقط باور اینکه هرچی ثروتمند تر بشم از راه خدا دور تر میشم غلطه و من دارمش، متوجه شدم مسئله اینجاست که وقتی شما اینهمه مثال میزنی که ترمزِ تو اینه اونه فلانه… اگر ده تا بگی، مشکل ذهنِ من یکی از اون ده تا نیست، بلکه حداقل هشت تا از اون ده تا مشکل منه، و نه فقط من! اینا باورهای اشتباهیه که به قول شما همه مردم دنیا دارن، بارها گفتین تو همین کشورای آمریکایی اروپایی هم هستن کسایی که گدایی میکنن نون ندارن بخورن، آسمون خدا همهجا همین رنگیه، یا خودتو تغیر میدی ارتقا میدی یا هی میای پایین و پایینتر، و من چقدر نیاز داشتم بشنوم که وقتی خودم احساس میکنم محصولم ارزشمند نیست مخاطب این حسو دریافت میکنه،،،
من به تازگی عمیقا اینو تجربه کردم، من چند ماه پیش از شغلم بیرون اومدم و تصمیم گرفتم آنلاین شاپ خودمو بزنم، دوره احساس لیاقتو خریداری کردم، و گفتم دوره و کارمو باهم پیش میبرم، چند جلسه جلو رفتم مینوشتم و تازه داشتم متوجه میشدم که اوه اوه چه ذهنیت داغونی دارم، کم کم وارد حوزه کسب و کار شخصی که شدم سر و صدای اطرافیان شروع شد که آره تبلیغات و فلان و این مهمه، اون مهمه برای فروش بالا باید فلان کار کنی و من با اینکه تا حالا اینهمههههه نتیجه واقعا عالی از راه و سبک استاد گرفته بودم این اشتباهو کردم (و به خودم گفتم استاد توی فلان فایل گفتن تبلیغ بَده اما اگر فلانی از تبلیغاتش نتیجه میگیره چون ذهنشو از قبل ساخته و هدایت میشه به تبلیغ خوبه…) اما اصلا ظرف من اماده نبود و من اصلا هنوز ذهنیت درستی راجب ثروت نساخته بودم، یه تبلیغ رزرو کردم و واقعا یه تعدادی مشتری برام اومد اما از اونجایی که واقعا هنوز اول کارم بود محصولاتم نمیتونست اون حجم مشتری رو ساپورت کنه که هر روز یه جنس جدید ارائه بدم مشتری ها هی کمتر شد و با یه اتفاق بیرونی کوچیک و مریض شدنم در یک بازه زمانی که نمیتونستم کار کنم، کل اون مسیری که تازه شروع کرده بودمو بهم پیچیدم و خرابش کردم. مشتریها همه پرید پولم رفت و هزینهای که بابت تبلیغمم کرده بودم سوخت شد.
و همون روزا یک فایل از استاد دیدم به اسم قدرت اراده در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان که دقیقا همین روند اشتباه تبلیغ رزرو کردن منو توضیح دادن و گفتن وقتی تبلیغ رزرو میکنی داری پاداش اشتباه میدی به مغزت باید احساس ارزشمندی رو از درون بسازی و جهان به تو مشتری بده،،، و گفتن که من یادگرفتم تو زندگیم پاداش اشتباه ندم به مغزم که یه تبلیغ رزرو کنم و یهو فروش بره بالا و بعد مدتی که اومد پایین فکر کنم پس فروشم به تبلیغ وابستهت *درصورتیکه فروش به خودم به ارزشمندی ذهنم وابستهست،،،، و این جمله استاد مخ منو ترکوند.
به خودم گفتم ایرادی نداره این اولین تجربه من توی کسب و کار شخصیه دوباره شروع میکنم و قسم خوردم دیگه تبلیغ بی تبلیغ یک ماهی شده که دوباره شروع کردم و فضای کاریمو جابجا کردم، دیگه تبلیغ رزرو نکردم و همش خودم تلاشمو بیشتر میکردم کلی چیز یادگرفتم کلی ایده امتحان کردم، ایدهها بعضیاش جواب میداد و بعضیاش نه اما این حرف استادو قبول داشتم و دارم که تو حوزه کسب و کار یه سری ایده ها ممکنه جواب ندن اما در اون زمان باید انجامشون میدادی و عملیشون میکردی که یه سری چیزهارو یادبگیری و خب سعی میکردم به ایدهها عمل کنم و این کارم میکردم، چندتا نکته جالب متوجه شدم اولیش اینکه: خب تو اصلا هیچ تبلیغی هم نکنی وقتی ادامه میدی مشتری میاد بالاخره، اما ممکنه مثل من کم باشه، کار من آنلاین شاپ لباسه و در این حد کم بوده که هر ماه دوتا نهایت سه تا لباس فروش میرفته البته که حجم و تعداد لباسها هم خیلی بالا نبوده، اما وقتی فروش کمتر از خرجیه که دارم پشت صحنه کار پیاده میکنم پس باید انگشت اشارمو بگیرم طرف خودم، ذهنم مشکل داره باورای مالیم مشکل داره، من توی عملکرد خیلی خیلی خوبم ( خودم بهش مطمئن نیستم اما همه میگن چقدر کیفیت عکس و کلیپ خوبه چقدر مدل لباس قشنگه چقدر همه کارای پیگیری رو عالی انجام میدم) اما مشتری نمیاد پس ذهنه که خرابه وگرنه عملکردم کافیه،
دوم اینکه : اومدم روی دوره ثروت که خواهرم از سایت خریده شروع کردم کار کردن و نشونه میومد اما چون تلاش فیزیکیم اونقدر زیاد بود که خسته میشدم و وقت مرتب و دائما فایل گوش دادنو نداشتم همش وقفه میفتاد، *اما تاکید میکنم وقتی که گوش میدادم پول میومد، مثلا یهو یه بدهی از شرکتی که قبلا کار میکردم توی حسابم بوده و اونو برام واریز میکردن یا از طرف بانک یا ادارهای یه مبلغی برام واریز میشد یا حتی مخارجم بخاطر یه اتفاقی کمتر میشد یا اعضای خانوادم خواهرام مثلا بخاطر اینکه قبلا جایی کار میکردم که حقوق بگیر بودم و درآمدم تقریبا خوب بود و به خواهرام پول تو جیبی میدادم، مثلا برای جبران اون موقعها چون میدونستن دیگه فعلا ورودی مالی بالایی ندارم خودشون برای محبت و جبران پول واریز میکردن برام، خدا شاهده هربار ک گوش میدادم فایلهای دوره روانشناسی ثروت 1 رو یه نشونه هایی همون روز یا فرداش میاومد و تمرینارو انجام میدادم اما همش میگفتم خدایا چرا از اینور و اونور پول میاد اما از شغل و کارم نمیاد؟ چرا بجای اینکه فلان اداره برام پول بریزه مشتری نمیاد که همونو پرداخت کنه و ازم خرید کنه و من الان چند هفتهای بود که هر روز اینو از خودم میپرسیدم و الان بازم این فایل استاد بهترین جواب برای شرایط،الانم بود،،،، من نشونه میبینم پول میرسه اما از شغلم خیلی کم میرسه و بیشتر از جاهای دیگهست….
استاد میگه: وقتی خودت ارزش قائل نباشی این حسو به مشتری انتقال میدی.
من میدونم محصولاتم واقعا جنسش خوبه واقعا کاربردیه واقعا من روی قسمتِ عمل کردن به کیفیت به دقت به تمیزی دوخت اهمیت میدم اماااا من براش ارزش قائل نیستم…. از کجا میفهمم اینو؟ چرا؟ چون موقع تعیین قیمت هی میارمش پایین که نکنه گرونتر از بقیه باشه گرونتر از بازار باشه، با اینکه جنسش بهترین جنس بازاره، دوختش حرف نداره، رنگش مدلش همه چی عالیه پس باید قیمتشم از عموم و اکثر بازار بالاتر باشه،،،، من برای کارم ارزش قائل نیستم ولی از اون طرف توقع دارم اینهمه اقدام عملی جواب بده، دوره روانشناسی ثروتو گوش میدم کار میکنم مینویسم پول میاد ولی از درون شغل و کارم نمیاد از اطراف میاد،،،، چون من برای کارم ارزش قائل نیستم من احساس لیاقت رو ندارم وسلام.
انسان هرچی بالاتر میره خواستههاش نیازهاش و توقعش از خودش بیشتر میشه،،، این متنی که بالا نوشتم دغدغه الان منه، اما خالی از لطف نیست که بگم من تا حالا بارها و بارها نتایج بزرگی گرفتم یادمه من اوایل که با استاد آشنا شده بودم فقط از خدام بود شاغل بشم و درآمد داشته باشم، و به صدتا در زده بودم و نشده بود اما با استاد که هم مسیر شدم گفت برو از کارگری شروع کن درها باز میشه و همونطورم شد و من اون زمانها از کارگری و حقوق بگیر بودن شروع کردم و بعد یک سال به درآمد خوبی برای اون موقع رسیدم… اما توقع الانم از خودم اینه که دیگه کسب و کار شخصی خودمو داشته باشم.
پس من توی مسیرم و زندگی هنوز ادامه داره اما هرچی میگذره بیشتر مثالهای استاد تو زندگیم نمایان میشه، هرجا که میبینم اوه گیر کردم و دارم خراب میکنم همه چیو، به خودم میام میبینم یک هفتهست فایل گوش ندادم و ذهنمو دادم دست جامعه و دارم چوبشو میخورم و دوباره بر میگردم سمت استاد؛ و در نتیجه این منطقیه که استاد میگن بین بچههای سایت هستن کسایی که مثلا یک بازه دو ماهه از همه چیز و همه کس جدا شدن و تمرکزی چسبیدن به اموزشها و نتایج بزرگ وارد زندگیشون شده.
ممنونم از استاد عزیزم که بهترین دعای سال رو در حقم کرد، استاد تو دوره ثروت میگفتن تو شخصیتت بهتر و بزرگتر و سالم تر بشه، ارزشت بیشتر میشه و ارزشت بیشتر بشه قطعا درامدت هم بیشتر میشه آرزوهات خودشون تیک میخورن. و توی این فایلم دقیقا همینو گفتن.
اینجا این تعهد رو برای خودم مینویسم که منی که تو قسمت عملکرد خوبم و اینو در طول روز همه بهم میگن جز خودم و وقتی فایل ثروت گوش میدم پول میاد اما نه از دل کسب و کار خودم، من باید باید باید احساس ارزشمندی رو از درونم ایجاد کنم و دست از مقایسه کردن خودم با کسایی که دهها ساله توی حوزه پوشاک هستن بردارم.
حتی یک مثال خیلی خوب هم اینجا دارم که بگم، یه دختری هم سن و سال خودم توی حوزه شبیه به کارِ ما کار میکنه و کسب و کار شخصی خودشو داره، من موقع تعیین قیمت اجناس چندباری شد میومدم قیمت خودمو با اون مقایسه میکردم و اون موقع فکر میکردم نباید قیمتم خیلی بیشتر از بقیه باشه(*این یعنی عدم اطمینان من به کار خودم، خودم باید قیمت و ارزش کارمو مشخص میکردم چیکار دارم به بقیه بازار اصلا) هستن آنلاین شاپهایی که مانتو 300 هزار تومنی دارن هستن آنلاین شاپهایی که مانتو چهار پنج میلیونی دارن که حتی خودم رفتم یکبار یکی از این مزون هارو توی تهران دیدم تمرین استاد توی دوره ثروت بود.
وقتی قیمتمو با اون دختر مقایسه میکردم گفتم خدایا چرا مال اینا اینقدر ارزونه ولی کار ما اینقدر گرون درمیاد تازه با حداقل سود من حساب میکنم…. گفتم بزار یکی ازشون سفارش بدم بیاد ببینم چجوریه من یه لباس مشابه لباسای خودمون از شاپ اونا سفارش دادم، بعد چند وقت اومد رسید و من تقریبا دو سه روز درگیری ذهنی داشتم از وقتی که دیدمش،،، اون آنلاین شاپ به گفته خودش که بنظرم دلیلی هم نداشت دروغ بگه و از تعداد بالای ارسالیهاش معلوم هم بود، گفته بود بالای هزارتا از اون لباس فروخته بودن، اما جنس لباس تقریبا پنج شیش درجه یا حتی بیشتر ضعیفتر از جنسی بود که من کار میفروختم و با اینکه گرون نبود لباسشون اما به همون قیمت که داشت هم نمیارزید و اما اون دختر اون قیمت رو براش گذاشته بود، و داشت از اون شغل و کار نتیجه میگرفت نتایج بزرگی هم گرفته بود، خداروشکر توی چند ماه دیگه سایت خودشم راه انداخته بود، هستن کسایی که لباس به اون نازکی رو دوست داشته باشن و نه تنها فروشش بد نبود بلکه پیام رضایت هم از مشتریاش دریافت میکرد. اون لباس هرچقدر خوب یا بد از دید اون دختر که صاحب شغل و کارش بود خیلی خوب بود و تفاوتها همینجاست که یکی نتایج بزرگ میگیره یکی کوچیک،،، بحث فقط شروع کردن و زیرپا گذاشتن ترسها نیست و این چیزیه که کلیپهای انگیزشی میگن میگن فقط شروع کن،، اما نه! بعضیا مثل من توی قسمت عملکرد کم نمیزارن اما ذهنه که نمیزاره نتیجه بیاد ترمزاییه که استاد میگه.
میگم یک باور نیست چندین و چند تا باور نابود کننده غلطه که داریم،
قیمتمو با دیگران مقایسه میکنم چون احساس ارزشمندی ندارم.
قیمتمو میارم پایین چون فکر میکنم مشتری نیست مردم پول ندارن پس باور فراوانی ندارم.
پول وارد زندگیم نمیشه چون تو تصورات خودم از آینده اینو دارم که وقتی ثروتمند شدم آدم مغروری هستم و کسیو تحویل نمیگیرم پس باورم اینه که اگر پولدار بشم از خدا دور میشم و چون هم خدارو میخوام هم پول، در این دنیا جمع تضاد ها ناممکنه و تا وقتی این دوتا رو متضاد هم میبینم هی میدوم اما نمیرسم.
خدا کمکم کنه امسال بتونم دوره احساس لیاقت و ثروت1 رو تخصصی کار کنم و بعد بیام زیر همین کامنتم نتایجشو بنویسم الهی به امید تو
واسه تکمیل حرفای استادم یک مثال دیگه هم دارم اینکه استاد میگن عادتهای جدید ایجاد کردن و شخصیت بهتر ساختن رو بزارین اهداف امسالتون، توی یک فایلی استاد میگفتن یه عادت جدید بسازین و شدیدا متعهد بشین نسبت بهش تا انجامش بدین و تمومش کنین، اینجوری یه سد بزرگ تو ذهنتون میشکنه و اصلا امید به زندگی تو وجودتون بیدار میشه چون هرجا دیگه گیر کنین میگین من فلان موقع تونستم اون کارو توی زندگیم انجام بدم این که چیزی نیست، من اینکارو چندباری تا حالا انجام دادم یکی انجام تمرین آگهی بازرگانی بود که خیلییییی منو بزرگتر کرد، یکی اینکه از بچگیم فکر میکردم چون دخترم و سنم کمه نمیتونم کار کنم و پول بسازم حتی از کار کردن برای دیگران (*بس که از بچگی از پدرم شنیده بودم تو برو برای دیگران مجانی کار کن کارو یادبگیری و اون سالا ک هنوز استادو نشناخته بودم یک بار اینکارو کردم به مدت چند ماه فقط و اصلا این نشسته بود تو ذهنم که پول مهم نیست مهم اینه کار بلد باشی) برای شکستن این باور و ساخت این باور که من میتونم پول بسازم به کمک فایلهای استاد بالاخره توی 19 سالگیم رفتم توی فروشگاهها با حقوق کم ( اما نه مجانی) کار کردم و تازه بعد چندین ماه گفتم دیدی شد دیدی تونستم، و همیشه برام افتخاره که میگم آره من از 19 سالگیم تونستم شاغل بشم و پول بسازم، که حتی یک سال بعد سرپرست همون فروشگاهها شده بودم. و بله وقتی یک سد ذهتی رو میشکنی کلی امیدوار میشی به زندگی.
حالا سد ذهنی الانم اینه که اینبار خودم پول بسازم حقوق بگیر نباشم، چون راه اونو یادگرفتم مسئولیت پذیری و کارگر یا کارمند بودنو یادگرفتم اما حالا سد ذهنی که باید بشکنم اینه که من میتونم کارآفرین بشم.
راجب ترک عادتای بَد مثل چرخ زدن توی فضای مجازی من اون عادتو نداشتم و خیلیم به خددم میبالیدم اما به خودم اومدم دیدم یه عادت بد دیگه دارم که خیلی از دختر و پسرای جوون هم دارن، اونم استفاده زیاد از ایرپاده، من خیلی ایرپاد استفاده میکردم و خیلی آهنگ گوش می دادم، چندین ساعت در روز و کل تایم عمرم موقع کار یا انجام کارای روزانه ایرپاد و اهنگ تو گوشم بود. و دیدم وای من اصلا بدون ایرپاد نمیتونم دو قدم پیاده تو شهرک راه برم همش باید یه آهنگی چیزی تو گوشم باشه، چند وقت پیش به خودم گفتم اگر این عادت بدو بتونم ترک کنم هم میتونم تایم بیشتری فایل گوش بدم و هم سلامتی گوشامو به خطر نمیندازم. به قول استاد اگر برای سلامتی خودت ارزش قائل باشی حفظش میکنی نه که خودت با دست خودت چشمتو بزاری پای اینستا، گوشتو بزاری پای ایرپاد و اهنگ و ….
و بخدا ده بار براش اهرم رنج و لذت نوشتم هی دور از دسترسم میزاشتم ولی دوباره برش میداشتم اما بالاخره پذیرفتم که این اعتیاد منه، اعتیاد یکی به مواد مخدره یکی به فضای مجازی یکی به آهنگ گوش دادنه و اینقدر نوشتم نوشتم و به بد بودنش فکر کردم که الان منی که روزی حداقل سه چهار ساعت ایرپاد تو گوشام بود، بیست و شیش روزه که دست بهش نزدم و قول دادم که تا 30 روز برسونمش و حقیقتا اصلا هم منتظر نیستم 30 روز تموم شه که برم سمتش چون دیگه نمیخوامش، عمر و وقت و سلامتیم مهمتره و من کلی چیزای جدید راجب شغلم یاد گرفتم تو این 26 روز و خب خدا هم پاداششو بهم داده اینقدر این 26 روز حالم خوبه اینقدر معجزات کوچیک و بزرگ دیدم اینقدر اتفاقای خوب افتاده و از اطرافیانم محبت بهم رسیده که ته نداره…. و این رفتار جهان با منیه که گفتم من ارزشمندم سلامتیم ارزشمنده نباید اینقدر ایرپاد تو گوشم باشه و اهنگای چرت وارد ذهنم کنم. هرچند که من جوونی نیستم که اهنگای دپ و غمگین گوش بدم چون اونو دیگه مطمئنم ذهنمو داغون میکنه، اما ارزش گوشهام بیشتر از این حرفاست. و تمام اون تایم هایی که توی مسیرها بودم و ایراپاد تو گوشم بود رو الانا با خدا حرف میزنم با خودم حرف میزنم و بهتر میفهمم کجای کارم لنگ میزنه. همش ذهنیتمه همش.
منم دوباره از نو دوره احساس لیاقت رو شروع میکنم چون با گوش دادن این فایل باز دیدم احساس ارزشمندی رو ندارم. و از خدا میخوام کمکم کنه که هرچی دارم از خودش دارم.
خداروشکر بخاطر داشتن استادی که اینقدر قلبش و روحش به خدا نزدیکه که همیشه فایلهاش بهترین جواب برای شرایط اون لحظه ماست.
امیدوارم سالی پر از تغیر و بهبود شخصیت پیش روی هممون باشه، خدایا شکرت.