هدفی متفاوت برای سال جدید

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و همه دوستان عزیز خودم.

اول از هرچیزی خدارو شکر میکنم بابت وجود خودش بابت ارزن توکل و یقینی که تو دلم انداخته تا راهشو پیدا کنم تا بتونم این دونه ارزنو کنم انبار ارزن…. خدایا هزار مرتبه شکرت بخاطر خودت خودت خودت…

خداروشکر میکنم بخاطر وجود عزیزانی که واسطه شدن بین من و خدای من تا بتونم راهپو پیدا کنم و راهنمایی بشم به سایت عباسمنش…

همیشه میگفتم کم کم میرم جلو و زود اون چیزایی که باید یاد بگیرم و یاد میگیرم و از شغلی که دارم میام بیرون و کار مورد علاقمو دنبال میکنم .همیشه میگفتم ایشالا 5 6 ماه دیگه تمومه و دیگه سر این کاری که دارم نمیرم… نمیدونستم که وقت تعیین کردن برای خدا یعنی به تعویق افتادن برنامه..

بعد از کار کردن رو خودم و استفاده از فایلای دانلودی بعد 5 یا 6 ماه ، یه روز پیش خودم گفتم خدایا دیگه من وقت مشخص نمیکنم ، هرموقع وقتش شد خودت نشونتو بفرست .خودت وکیل تام الاختیار من بودی تا الان از این به بعدم خودت باش و خودت درستش کن…

تا اینکه قبل از سال 1403 خدا نشونشو فرستاد و اون شد که باید میشد و سر یه بحث جزئی گفتن دیگه حق ورود به کار رو نداری…

نمیدونم چرا ولی انگار دنیا رو بهم دادن ، کاری به بعدش نداشتم چون وکیل داشتم..چون توکلم به خودش بوده و هست.

از همه طرف دوست و همکار و خانواده که بیا و رایزنی کن برگرد سرکارت قبل عیدیه تو راهی داری و فلان و بمان..حتی از طرف کسایی که چند سالم ازشون بی خبر بودم تماس داشتم و بعد از شنیدن اینکه از کار اومدم بیرون ، پیشنهاد کارای بهتر و با مزایای بهتر تو صنعت گرفتم..

تو دلم گفتم خدایا من تو رو وکیل خودم قرار دادم برای رسیدن به اون چیزی که میخوام و برام مقدر کردی…پس اگه این حرفا و تماسا امتحان توئه که من همشو رد میکنم و اگرم وسوسه شیطونه که ندید میگیرم…چون منو راهنمایی کردی به مسیرم و خودتم هدایتم میکنی..

برا خودم حداقل و وسط مشخص کرده بودم که تا جون گرفتن کسب و کارم این کارا رو انجام بدم و درامد داشته باشم…

نیومدم که بگم از اون موقع تا الان به هدفم رسیدم ، اومدم نقطه صفر خودمو الان بگم زیر این پست که موضوعشم “هدف متفاوت برای سال جدید” هست و تلاشمو کنم و با توکل به خدا و هدایت الله برسم به اونجایی که خدام برای من معین کرده و بعدش تو سال 1404 بیام و این نظر خودمو با اون موقع چک کنم و حداروشکر کنم بابت اون پیشرفتی که خدا وعده شو بهم داده بود و بهش رسیدم…

همیشه میگفتم خدایا بهم بده به اندازه تلاشم و لیاقتم و بیشتر از ارزوهام..

ولی الان بهش میگم ” خدایا به من و هرکسی که بهت توکل کرده و تو رو وکیل خودش قرار داده ، به وسعت بزرگی و عظمت خودت روزی بده از توکل ، سلامتی ، ثروت ، عشق ، زیبایی و هر انچه که خودت میپسندی که ما داشته باشیم”

خدایا هزارمرتبه شکرت بخاطر وجود خودت بخاطر وعده هات بخاطر سلامتی که دارم بخاطر آرامشی که با وجود تو دارم ، بخاطر عزیزانم که کنارم هستن ، بخاطر هر انچه که برام مقدر کردی و داری کمکم میکنی تا بهش برسم ،

خدای من ، شکرت شکرت شکرت بخاطر اینکه وعده دادی و بهش عمل کردی…

تا اون اندازه هنوز جلو نرفتم که بتونم صد در صد خودمو و ذهنمو کنترل کنم ، هر موقعم که وسوسه شیطان میاد سراغم میرم و جناب مولانا پلی میشه بین من و خدای من..نه یک بار نه دوبار بلکه چندین بار که در مورد هدفم و مقدرات خدا نیت کردم و زدم روی دکمه استخاره مولانا ، این متن اومد بدون یک نقطه کم و زیاد :

“برای هرآنچه نیت کرده اید قبل از هرچیز دعای مادرتان پشت و پناه نیتتان است اما گاهی در حقش کم لطفی میکنید و احساسش را نادیده میگیرید دل مادرتان را بدست آورید او اگر راضی باشد همه مسائل و مشکلات شما با چشم برهم زدنی حل خواهد شد.”

1403.01.05

15:45