هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    سلام به دوستان خوبم و استاد عباسمنش و بانو شایسته

    خدا روشکر این فایل عالی رو

    شنیدم و انگیزه ام برای خرید دوره احساس لیاقت زیاد بود زیاد تر شد

    ولی الان در حال حاضر دوره عزت نفس رو میخرم و بعدش احساس لیاقت میدونم تمرین داره و خودم رو باید برای تمریناتش آماده کنم

    میدونم بیشتر مشکلات بشر ردی همین احساس لیاقت که با خود ارزشمندی و احساس لیاقت داشتن و ارتباط عمیق با منبع هستی خیلی از مشکلاتم آسون میشن …

    سال خوبی پر از پول پر از سلامتی روابط عالی حال خوب رو برای همتون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  2. -
    علی راد گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    سلام استاد ممنونم از حس و حال خوب همیشگی شما

    من علی هستم از مازندران سال نو رو خدمت شما و همه دوستان هم فرکانسی خودم و همه مردم دنیا تبریک عرض میکنم.

    بسیار سپاسگزارم بابت این زمانی که همیشه برای انتقال دانش برای ما صرف میکنید و بدونید که ما قدر دان این لحظات هستیم.

    در خصوص حس ارزشمندی و ارتقا شخصیت بهتر یا همان من بهتر با آموزه های شما من توی 4مرحله به صورت بنیادی تمرین کردم تا برای من تبدیل به یک نظم شخصی بشود

    1)به گفته گاندی شکوفایی انسان فاصله بین کاریست که انجام میدهد و کاری که توانایی انجامش را دارد.

    ومن با ایجاد احساس لیاقت و انضباط شخصی و باور و ایمان و حفظ حال خوب این فاصله را کمتر کردم و نتایج سال گذشته من خیره کننده بود .

    2)،چرچیل:مسئولیت پذیری بهای بزرگ بودنه

    هر روز تصمیماتی رو که میگیری رو بررسی کن و مسئولیت نتیجه رو قبول کن و هروز سعی کن یه درجه بیشتر مسئولیت پذیر باشی

    ببین چه کاری که همیشه از انجام دادنش اکراه داری رو میخوای مسئولیتشو بپذیرید و به قول امیرالمومنین دروازه رستگاری پشت کارهایی نهفتست که از انجامش اکراه داری.

    (مسئولیت پذیرفتن واقعیت امروزم که قبول کنم 100امروزم نتیجه فقط رفتارها وتصمیمات خودم هست و هیچ کس رو مقصرندانم )

    به گفته شما استاد عباس منش عزیز در دوره ارزشمند کشف قوانین زندگی که گفتید هیچ عامل بیرونی تاثیر گذار در زندگی شما نیست و تنها خود شما هستید که با افکارتان آینده خود رو رقم میزنید و تاکید شما بر تمام افکار و احساس غالب بود به درستی و ظرافت تمام.

    3)موضوع بعدی اصلاح شیوه نگرش هست. وجه تمایز آدم های موفق و غیر موفق نوع مواجه آنها و شیوه نگرش آنها نسبت به اتفاقات ناخوشایند زندگی میباشد(دقیقا در شرایط یکسان منظورم هست)

    بنابراین اگر ما بخواهیم به آدم بهتری تبدیل بشیم، باید من بهتری بسازیم و یکی از موضوعات مهم در من بهتر اصلاح شیوه نگرش هست که برای حصول این امر باید شیوه نگرشمون رو نسبت به سه چیز اصلاح کنیم

    1_خودمون

    2_تواناییهامون

    3_و در مورد امکاناتمون

    که در این سه مورد هم شما در دوره کشف قوانین زندگی مفصل توضیح دادید.

    (میزان شکست هر فرد تو کسب و کار یا تو زندگیش ارتباط مستقیمی با تمایل اون فرد به پذیرش بهانه هایی که از نگاه جامعه قابله قبوله داره؟ مثلاً میگم چرا اینجوری شد؟میگه نوسان دلار. میگم چرا اینجوری شد؟ میگه فرزندم نمیزاره من تو خونه کار کنم. میگم چرا اینجوری شد؟ میگه حساب کتابم اینجوری شد و حسابداری خوب عمل نکرد چراااا؟ چون فلان ،چون محیطم فلااان چون مادرم بیسان)

    هر دلیلی میاره جز اینکه مسئولیت خودشو برداره.

    چگونه میشود اینگونه نبود ، راه حل چیه؟؟؟؟؟؟!

    1_قدر شناسی نسبت به همه اتفاقات و نگاه کردن به آن به عنوان مسیری برای ارتقا من بهتر

    2_نسبت به اتفاقات واکنش سریع نشون ندهیم

    و عادت های قبلی رو تکرار نکنیم و از خودمون بپرسیم چطور مواجهه ای داشته باشم به من بهتری تبدیل میشوم یعنی اینکه واکنش هامون رو آگاهانه کنیم

    3_و سوم اینکه پس از هر اتفاقی چه خوشایند و چه ناخوشایند از خودت بپرسی این اتفاق برای من چه فایده ای داشت

    و با این اتفاق جدید چگونه میتوانم در اصلاح شیوه نگرشم نسبت به خودم و توانایی هام و امکاناتم استفاده کنم

    و من واقعا از خداوند بابت آشنایی با استاد عباس منش سپاسگزارم همانطور که تو متن یکی از فایل های رایگان شما خواندم که نوشته بودید

    اگر شما الان اینجا هستید و دارید این متن رو مطالعه میکنید علتش اینه که خواسته شما این بوده ، شما راه رو طلب کردید و خدا شما را به استاد در مسیر خواسته تو هدایت کرد و من سپاسگزارم از این امر و مرحله آخر هم که من رو واقعا به چالش میکشید و هنوز هم می‌کشه

    4) انضباط ذهنی هست .

    در طول روز چقدر ذهنت غیر متمرکز به چیز های متفرقه و حواشی فکر میکنه.؟؟؟

    برای اینکه تبدیل به من بهتری بشویم باید به ذهنمون عادت بدیم که منظم باشه به طور معمول وقتی که ما کار مهمی داریم به دلیل خستگی ذهنمون منحرف میشه درگیر افکاری میشیم که خیلی مرتبط با کاری که داریم انجام می‌دیم نیست گاها هم خیلی بی ارزشه چرا چون قبلاً ذهنمون رو تربیت نکردیم که تمرکز کنه و از طریق تمرکز حواشی رو از ذهنمون پاک کنه.

    چگونه این کار را انجام دهیم؟؟؟

    جمله مهم(انسان اگر چرایی داشته باشه با هر چگونگی کنار می اید_#نیچه)

    نکته مهمی که در اوایل دوره کشف قوانین زندگی روزنه نامفهومی تو ذهنم بود ویکی از مواردی که باعث میشود شما هم مثل من نتونید تمرکز داشته باشید یا تمرکز خود را از دست بدهید (خواسته هایی است که در ذهنتان بزرگ است)

    یعنی شما به این خواسته ها نمی‌رسی زیرا برای شما بزرگ است و بآن و رسیدن به آن باور ندارید بلکه فقط خواسته شما هست ….راه حل؟ (استاد عباس منش)

    شما باید تکامل را طی کنید و قدم ها و اقدامات روزانه و مستمر در مسیر آن خواسته بزرگ بردارید و با رسیدن به موفقیت های کوچکتر باور خود را تقویت کنید تا جایی که آن خواسته دیگر برایتان بزرگ نباشد بلکه به باور قوی ای تبدیل گردد که بعد آن مطمئن باشید محقق میگردد.

    (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ)

    خداوند کسیست که این توانایی را به تو داده

    و به تو گفته من به تو نزدیکم و اگر تو مرا بخوانی من به تو پاسخ میگویم و میخواهد که دعوتش را به نعمتهای بی پایانش بپذیریم و به او ایمااااان بیاوریم.(نه اسلام)

    و به تو این تعهد را داده که فقط خود او برای تو کافیست (أَ لَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ)

    و برای اهمیت ایمان و اطمینان خاطر مومنان بر اهمیت ایمان و استقامت بر ایمان خود فرموده

    (إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ)

    مجددا سال نو همگی مبارک باشه و امیدوارم همگی ما در پناه خداوندگار بزرگ با سلامتی و سرور خانواده بزرگتر و با دانش تر و سپاسگزار تری تشکیل دهیم.

    و در پایان استاد مطلبی که باید ذکر کنم این هستش که من از دسته دانشجویانی هستم که کامنت کمی میگذارم ولی واقعا این کار به چه علت هست خودم هم نمیدانم و نمیخواهم بهانه الکی هم بیارم ولی سعی میکنم که بیشتر در این امر سهیم باشم چون خودم هم از کامنت دوستانم در سایت بسیار کمک گرفتم. اما از صمیم قلب عاشقتونم و عاشق این خانواده بزرگ استاد عباس منش عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1078 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا کامنتت چراغی رو تو دل و قلب من روشن کرد

      از خدا هدایت خواسته بودم و یهو اومدم تو سایت و به کامنت شما جلب شدم و جوابم رو دادید

      دوست عزیز شما کامنت بزار و بگو قربه الی الله

      وای شما چه حرف بزرگی زدید و باز ایمانم به خدا شنونده داناست رو محکم و محکم تر کردید .ممنونم از خدای مهربانم که هرلحظه شنونده حرفای گفته و حتی نگفته توی دلم مونده هست و جوابم رو میده.

      دوست عزیز باید همان طور که میخونی بنویسی چقدر از شما ممنونم که نویسنده صدای خدام بودی.البته که اگه بخوام تحریک ت کنم تا بنویسی خدا میخواست این حرف رو بهم برسونه و جرقه رو بزنه اگه تو الهامی که بهت شده بود رو نمی نوشتی به دست کسی دیگه این کار رو میکرد

      پس بهتره سعی کنیم هرلحظه در فرکانس خدا باشیم تا دست خدا باشیم

      من خیلی جاها کارهای خیر می کنم و دخترم میگه مامان چرا اینقدر خودت رو صرف دیگران میکنی میگم چون دوست دارم در فرکانس خدام باشم و البته که اولویت اول خودم هستم ولی خب حالم خوبه وقتی دارم به خلق الله خدمت میکنم.

      خیلی ممنون از کامنت جامع کامل ت عزیزم.بهتره برگردم و دوباره مطالعه کنم‌.

      آرزو میکنم هر روز بهتر از دیروز باشی

      در پناه حق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سمیرا برجلو گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام و‌عرض تبریک سال نو‌

    خدمت استاد جان دل و‌مریم بانو

    چقدر این دوره احساس لیاقت ترکوند اسفندماه منو از همه لحاظ پرداخت بدهی میلیاردی از طریق ورودی درامد و جهش ده برابریم بالا برد در یکماه و‌همه چیز در جهان احساس لیاقته و بس احساس خودارزشمندی ،تو هزاری دوره روانشناسی ثروت عبارات تاکیدی باورهای قدرتمند مالی در درونت ایجاد کنی، ولی عمیقا خودت لایق ندونی و این احساس لیاقت و از این جنس افکار به جهان هستی ندی،بی نتیجه بودن و وقت تلف کردن و‌چقدر من ارزش قائل شدم برای کار ارزشمندم در این ماه و‌حتی برای قرادادهای جدید درصد بالا اعلام کردم

    چون کارم ارزشمند و مقدس

    من سال 1403 رو سال احساس لیاقت و احساس ارزشمندی خودم نامگزاری کردم

    خدای من چقدر این جهانت باحاله ،اینکه پاسخ فرکانس هارو در لحظه بر میگردونی و‌من واقعا مثل شما تو هر زمینه مخصوصا زمینه مالی رشد عالی داشتم بعلت لایق دونستن خودم تو این موقعیت و احساس ارزشمندی و لیاقت خودم بوده ، اما بزرگترین ضعف من در روابط و فدا کردن و تمام کردن خودم برای همه و الویت دسته دوم بودن خودم در زندگی بوده دغدغه من حل مسائل دیگران بدون حتی درخواستشون از من بوده و نقش ناجی و خدارو بازی کردن بوده که بزرگترین اسیب بوده و همین فرکانس بی ارزشی که به جهان هستی دادم از طریق خود اون نفرات با بی احترامی بهم برگشته

    و خداروشکر که فهمیدم مشکل دلسوز بودن نبود

    همه چیز قانونه در این جهان هستی و طبق منطق من افکاری که به جهان ساطع کردم مدام حس بی ارزشی خودم بوده و نداشتن اولویت برای خودم بوده

    و اما من براحتی خالق رویاهام هستم و به اندازه کافی طعم خوشبختی مالی چشیدم ولی کل ثروت جهان در اختیارت باشه و حس ارزشمندی مکملش نباشه مثل چرخ پنچر یه ماشین

    و اما سمیرا سال 1403برای خودش هدفگزاری میکنه و اینجا میزارم که به شرط حیات سال 1404 بیام بخونم و متوجه روند رشدم بشم به صورت مکتوب

    1-هدف‌من رشد شخصیتی خودم و دوست داشتن خودم و احترام گذاشتن به خودم

    و ایجاد ویژگی هایی در درونم که منو به این حس ارزشمندی خودم هرروز نزدیک و نزدیک ترم کنه

    2-سمیرا امسال از طریق قانون سلامتی به وزن ایده ال میرسه حداقل 20کیلو کاهش وزن در یکسال و طی کردن روند تکامل ورزش جز لاینفک زندگیم

    ویژگی های لازم برای رسیدن این هدف ورزش کردن و غذای سالم و مراقبت از سلامتیم

    3-حذف ادم های سمی زندگیم هرچقدر هم نزدیک باشن اعم از خانواده

    ویژگی لازم برای رسیدن به این نتیجه ،کنترل روابط اولویت داشتن خودم قبل ازهمه ، کمک کردن در صورت درخواست دیگران ،ترک دلیوزی های بیجا ،نقش خدا رو باز نکردن و مسئولیت نداشتن نسبت به زندگژ دیگران

    4-احترام بیشتر گذاشتن به کسانی که بهم احترام میزارن

    5-اموزش دیدن و ترک فضای مجازی امروز 8فروردین اینستاگرامم حذف کردم و جای چرخیدن ساعت ها در اکسپلور وقت برای دوره احیاس لیاقت و قانون سلامتی

    6-هدایت خداوند و خرید دوره کشف قوانین زندگی و کار کردن رو ترمز ها و باورهای محدود کننده و جایگزین کردن افکار و باور های قدرتمند

    خدایا شکرت برای هدایتت برای این اموزش برای این فایل عالی که بزرگترین تلنگر زندگیم بود و پاسنه آشیل ضعف روابطیم فهمیدم که حس عدم ارزشمندی و داشتن احساس لیاقت خودم بود

    خداوند میبینه چقدر برای خودمون ارزش قائلیم و ظرفم چقدر بزرگ امسال رو احساس لیاقتم کار میکنم و ظرف و پیمانه مو بزرگ و بزرگ تر میکنم

    هر غذایی رو امسال به جسم و روحم نمیدم

    برای زمان و‌وقت خودم ارزش قائلم

    خدایی که جز تو‌کسی نیست بهترین ها رابرایم فراهم کن و هرگز دست از هدایت من برندار

    آمین

    با آرزوی شادی و تندرستی توام با احساس لیاقت برای تک تک عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 1922 روز

      سلام دوست همفرکانسی ام.سال نومبارک.تبریک میگم به شما بابت برنامه ریزی عالی که انجام دادی برای این سال پُربرکت امیدوارم که در تک تک آیتم هایی که گفتی موفق باشی وخبرهای خوبتو بخونیم .دوره قانون سلامتی واقعا معجزه میکنه اگر درست اجرا بشه 20کیلویی که گفتی درماه اول بدون زحمت وناراحتی کم خواهی کرد .به امید روزهای پُرازسلامتی وشادی بیشتر برای شما وخانواده محترم.درپناه خداباشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

    سالی ک گذشت برای من واقعا یکی از بهترین سالهای زندگیم بود

    سالی که تمام دستاوردهام از حد تصورم، فراتر بود

    همه ی این دستاوردها،به جهت تغییر فرکانسها و باورهای من و پیدا کردن ترمزها و تغییر شخصیتم بود

    با هدایت من به این فایل،اهداف امسال یعنی 403 کاملا درونیه و هیچ ربطی به بیرون از من نداره

    چون لاجرم به دلیل تجربه ی شخصیم در این سالی ک‌گذشت،نتایج مالی و‌مادی اتفاق میفته

    شناخت شرکهای مخفی من و توحیدی عمل کردن،منجر به پایان یک رابطه 6 7 ساله ای که در راه دادگاهو دفتر وکیل بودم ،شد

    به مقدار کم،احساس لیاقت داشتن و حس ارزشمندی به کار و علمم،منجر به خارج شدن از محل کارم و مستقل شدن و برپایی باشگاه شد

    با پرورش احساس ارزشمندی و‌توحیدی ،باور و عمل کردن،منجر به جذب و هدایت شاگردانی شد که من یک ریال برای دیده شدن هزینه نکردم

    به جهت اگاه شدن به تاثیر ورودی ها،ماهاست در فضای مجازی نیسم و‌چقدر برای خودم ارزش قائلم ک در سایت رفتوامد کردم

    به دلیل درک شناخته حس درونیه خودم و حذف تایید شدن از طرف بقیه و حرف مردم،در کنار ورزش هدایت شدم به کلاس هنگ درام و در مدت خیلیییی کم،در حال دستیابی به صلاحیته اموزش دادن هستم و البته کنسرت

    به جهت الویت برای احساس درونیه خودم و مجدد حذف باگ حرف مردم،هدایت شدم به موتور سواری و کلاس های عالیه استادم برای یادگیری تجربه ی عالی از موتور سواری در سطح شهر و خیابان با موتورهای سی بی ار و ار اس ک که کاستوم شده بودن(داشتن موتور یا ماشینی که کاستوم شده باشه و سلیقه ای دیزاین شده باشه از علایقه منه)

    تعویض ماشینم از پراید به دنا پلاس اپشنال صفر

    احساس عالی در روابطم و محترم بودن و محبت بیش از قبل دریافت کردن به جهت همین احساس لیاقت

    ازادی زمانی و‌مکانی و تا حدی مالی داشتن در تجربیات بسیار زیادی از طبیعت گردی و دیدن زیبایی های این دنیا و البته تجربه های جدیدی ک تا به امسال نداشتم

    از همه مهمتر و خیلیییی مهمتر،احساس ارامش،احساس رهایی

    من تقریبا یکساله دلم نگرفته،چون درک کردم ک همه ی ادمهای دورو نزدیک زندگیم،دارای این قدرت هستن ک زندگیه عالی داشته باشن و با احساس نگرانی و غصه ی من،هیچ کمکی نمیکنه

    یادگرفتم که با داشتن شرکا و قدرت دادن به عوامل بیرونی،موجب ترس و استرس خودم میشم

    یاد گرفتم که بودن در لحظه و نبودن در گذشته و اینده و بخشیدنه خودم برای هرانچه ک گذشته ،باعث تجربه ی بهتر میشه

    بنا به هدایت خدا و خیر و خوبی که برای همه ی ما میخواد،من در حال حاضر شرایطی دارم که ساعت ها تنها در خانه هستم و متعهدانه مجدد شروع به کار کردن روی فایل احساس لیاقت و البته ادامه ی 12قدم و قدم سوم و جلسه 15 ام ثروت یک ،میکنم

    به حق که هدایت بودین و هستین

    اگه مهاجرت به امریکا میخوام باید اول خودمو لایق بدونم، باید خودمو بهتر درک کنم که چرا اصلا مهاجرت؟ باید توحیدمو قوی کنم ،باید باور کنم که من لایق راهای سریعو راحت هستم ،باید باور کنم که من لایق ازادی بیشتر. هستم و قطعا با این باورها،جهان لاجرم منو در اون محیط یا هر محیطی ک همچین احساسی دارم هدایت میکنه

    پس مهم نیس مقصد کجاست،مهم ایجاد اون حس عالیه که من میخوامش برای احساس ارامش بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 865 روز

      به نام الله یکتا

      چقدر لذت بردم از خواندن یک عالمه نتایج زیبا که نشان از تعهد و عمل کردن به اصل هست و چقدر عالیه که باور کنیم که ما هیچ تاثیری در تغییر دیگران نداریم و باید تمرکزمون روی خودمون و بهبود شخصیتمون باشه تا نتایج بهتر و بهتر بشه…

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    چقدر خوشحالمه امروز و دیشب فایل هایی رو دیدم که تلنگر بودن برام برای شروع سال جدید

    امان از این ذهن نجواگر … وقتی شما اشاره کردین به اینکه بعضیا هر سال مشابه سال قبلشون هستن، من یه لحظه به خودم گفتم اره! تو چه فرقی کردی از پارسال!!

    در صورتیکه بیشترین تفاوت عظیم من امسال اتفاق افتاد .. یعنی روند انقدر سربالایی تندی بود که واقعا خودم کف میکنم و از «درون» شاد هستم و به خودم افتخار میکنم

    *از لحاظ مالی … جالب اینکه دور دومی که دوره احساس لیاقت رو گوش دادم باز شدت گرفت .. خیلی جالبه .. شاه دوره س .. بی نظیره .. نمیشه توصیفش کنم که چقددددر این احساس لیاقت «گنج» هست و اصلا درکش نمیکنیم تاااا وقتی که روی خودمون کار کنیم

    *از لحاظ روابط …. یعنی آس.. خدایا شکرت .. با دوره «عزت نفس» خیلی از درون قوی شده بودم و خودم رو استعدادهام رو پذیرفته بودم و قبول داشتم که در نتیجه ش در بیرون هم عزت و احترام و دوست داشته شدن رو تجربه میکردم .. اما دوره احساس لیاقت یه لول عجیبی به همه چیز اضافه کرد ..

    در واقع مثل آب خوردن، دقیقا به همین راحتی و بی دغدغه ای ، چند نفر از اطرافم رفتن که دو نفرشون رو کاملا ایمان داشتم که باید برن ولی اتفاق نمیفتاد واقعا … با دوره احساس لیاقت این دو نفر اول از بقیه محو شدن انگار که تا الان وجود نداشتن توی زندگی من.. و جالب تر اینکه وقتی رفتن انگار سد و مانع برداشتن شد تا آدم های هزاران برابر بهترش وارد زندگیم‌ بشن

    *مثلا خیلی خیلی زیاد خودم رو ارزشمند میدونم و درگیر حواشی نمیشم .. کارم رو لول بالا و ارزشمند میدونم و اصلا خار و خفیفش نمیکنم با رفتارها و یا کلماتم… قبلا کارم رو‌«مهم و حیاتی» میدونستم ، اما الان «ارزشمند» میدونم که بقیه چون ارزشش رو میفهمن سراغم میان..

    حتی انقدر خودم رو ارزشمند میدونم که هدف گذاری های معقول داشته باشم با ایمان به اینکه میتونم و میشه و خدا برام بهترین رو می‌خواد ..

    و انقدر برای خودم ارزش قائل هستم که از هر فرصتی استفاده میکنم تا فایل ها رو گوش بدم چه رایگان و چه محصولات و کامنت میذارم، کامنت میخونم، در عقل کل فعالیت میکنم که چقدر همین قسمت بهم کمک کرده برای درک مفاهیم و قوانین …

    از لحاظ سلامتی .. که توی خواب شب هم نمیدیدم این قدر تیز ذهنی و جسمی باشم و ده ها و ده ها تغییر فوق العاده با دوره «قانون سلامتی» که در قسمت کامنت هاش نوشتم

    سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  6. -
    ایکا گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام بر استاد عزیز و سلام بر بانو شایسته

    سال نو مبارک، سالی که هر چی می خواهیم خلق می کنیم به کمک خداوند هدایتگرمون

    بی نهایت سپاسگزارم و از اعماق وجودم خوشحالم برای این همه آگاهیهای ناب و برای این همه باورهای ریشه ای.

    استاد، من از همون لحظه اول گوش دادن، شروع به عمل کردن به این آگاهی ها کردم، چون ایمان خیلی قوی دارم به حرفهای شما و به آگاهی ها و باورهای فوق العاده تون.

    فایل را در منزل، رانندگی، غذاخوردن و صدالبته موقع پیاده روی های بسیار بسیار طولانی گوش دادم (اونقدر گوش دادم که هنگام پخش اونها در گوشم به یک حالت مراقبه وارد میشم!)

    دقیقا مثل فایل “درسهایی از بازی پینگ پونگ” ، جهان خیلی سریع و عجیب به من واکنش نشان داد

    اتفاقات خیلی خوشایند، هدایتگر، آرامش بخش و لذت بخش برای من اتفاق افتاد (در همین سه روز!)

    چهار باور خودارزشمند کننده (به نظر خودم) را با موبایلم ضبط کردم و شروع کردم به گوش دادن و صدالبته نوشتن و نوشتن (خودم را در همین سه روزه بمباران کردم!)

    یکسری از اتفاقات یا بهتره بگم رخدادهای هدایتی را اینجا براتون میارم (خیلی زیاد بودند ولی خیلی حسی و دلی همین چند تا را می نویسم) :

    1.برای اولین بار در عمرم به طرز عجیب، تعطیلات عید را تنها شدم و واقعا چه سعادتی که بتوانم در کمال تمرکز و آرامش در خودم کنکاش کنم، کتاب بخونم و ورزش کنم و در لحظه حال بیشتر و بیشتر بمانم و آگاه تر شوم و از همه بهتر روی احساس ارزشمندی و لیاقت خودم لیزری تمرکز کنم.

    2.یک الهام عجیب (در زمینه مالی) همین پریروز تمام وجودم را فراگرفت در ظاهر غیرمنطقی (اما من با فکر کردن راجبش لبریز از احساس خوب می شدم) و به یاد حرفهای شما (در مورد خرید اون سهام در بورس) به خودم گفتم که می خواهم ایمانم به انرژی عالم گیر و به خداوند بیشتر و بیشتر بشه و من این کار را کردم و در عرض یک روز 1000 دلار سود کردم و تازه بعدش فهمیدم که این همان باران نعمت الهی بود که من ظرفم را بزرگتر کردم و اون همیشه بوده.

    3. در یکی از پیاده روی هام یک لحظه یاد درسهای بازی پینگ پونگ افتادم و شروع کردم به گوش دادنش و دلم خواست که بعد از سالهای طولانی این بازی را تجربه کنم، به طرز عجیبی از یک مسیری رفتم که تا حالا نرفته بودم و شگفتا! با سه میز پینگ پونگ سنگی با روکش شیشه ای (خیلی خوشگل) مواجه شدم ، پیش خودم گفتم من در همین دو روزه احساس لیاقتم به خاطر همین گوش دادن فایل و تفکر بسیار بسیار عمیق و نوشتن و گوش دادن به چهار باور خودارزشمند کننده، بسیار بالاتر رفته.

    باز هم به خدای درونم گفتم می خواهم ایمانم به تو قویتر بشه! به میز اول رسیدم ، دونفر داشتند تازه گرم می کردند که بازی را شروع کنند، میز دوم خالی بود و میز سوم دو نفر آقای جوان و خوش اخلاق و پر انرژی داشتند بازی می کردند که یهویی یکی شون چرخید و راکت حرفه ای و زیبایش را به طرفم دراز کرد و گفت بازی می کنید؟!! گفتم چرا که نه :)

    اون گفت که خیلی وقته داره بازی می کنه و میخواد استراحت کنه. من هم بعد از چندین سال (حدود 10 سال!) شروع به بازی کردم و چقدر غرق لذت شدم و شروع به سپاسگزاری به سبک بانو شایسته کردم. هیچ کدوم از بازی ها را نبردم :) ولی یک لبخند عمیقی تمام صورتم را در تمام اون لحظات بازی گرفته بود.

    4.اما اتفاق عجیب تر! دیشب بعد از سه ساعت پیاده روی و البته در حین گوش دادن به چهار باوری که ضبط کرده بودم و همچنین با نگاه کردن به درختان پرشکوفه و سپاسگزاری به خاطر این همه زیبایی و این همه حس خوب، شاید برای 20 یا 30 ثانیه (دقیقا نمیدونم!) احساس کردم در محضر خدا خیلی خیلی دوست داشتنی هستم و بعدش از همه چی کنده شدم و قلبم را در حضورش احساس کردم، بدنم بود اما نبود، پاهام روی زمین بودند اما نبودند! (واقعا این حس را با کلمات نمیشه توصیف کرد) نیروی لحظه حال که اکهارت تله همیشه راجبش حرف میزد من را غرق خودش کرد! من برای اولین بار لبریز از شور و شعف غیرقابل توصیف شدم! تا به خودم اومدم دیدم اشک شوق دارم میریزم انگار اندازه کل خوشحالی کودکیم در من بارگذاری شد! و من باز سپاسگزارتر شدم و ایمانم به این مسیر قویتر شد.

    من امسال و تمام سالهای عمرم، هر ساعت و لحظه ام را بر احساس ارزشمندی خودم کار می کنم چون در همین دو روز چیزهایی دیدم، هدایتهایی شدم و اتفاقاتی برام رخ داد که من را مصمم تر کرد.

    من هر چی خودم را لایق تر و ارزشمندتر بدونم جایگاهم،احساسم و حالم بهتر و بهتر میشه.

    سپاس خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      سیدمحمدحسینی گفته:
      مدت عضویت: 2119 روز

      از خواندن کامنت شما و بیشتر از اون حس و حالی که دارید لذت بردید و من هم تا حدودی این چند روز این حس و حال رو مثل شما تجربه کردم انشالله که امسال بهترین ها نصبیت بشه دوست من.

      این حس یکی شدن با خدا حس بی نظیری هست که واقعا قابل توصیف باید کلمه ای نیست تا انسان خودش تجربه نکنه و حسش نکنه نمیشه اون رو گفت واقعا همینطوره که گفتید . ممنون از این کامنت زیباتون . لحظه حال همه چیز در لحظه حال اتفاق می افته همون حالی که مؤمنان در اون قرار دارند در ترسی از آینده نه غمی از گذشته انشالله همیشه و در این سال نو و پر خیر برکت شما و همه دوستان در لحظه حال زندگی کنند که از باور احساس لیاقت میاد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم بهروزی گفته:
      مدت عضویت: 2091 روز

      همین الان قلبم میگه که بنویسم و من هم بدون مقاومت و بدون مقدمه و حتی بدون سلام و احوالپرسی مینویسم

      راستش اومدم دو سه تا کامنت بخونم و برم دنبال کارم اما کامنت شما همینجا میخکوبم کرد اصلا میخواستم کامنتای جلسه 13 روانشناسی ثروت یک رو بخونم اما هدایت شدم به اینجا کامنت تون رو خوندم رفتم توضیحات پروفایل تون رو هم خوندم پر شدم از عشق الهی و پاهام از روی زمین کنده شد عاشق حال و هوای این روزهاتون شدم لطفاً بازم از این حال و هوا بنویسید برامون…

      خدایا ازت سپاسگزارم که هستی و خدای منی و ارباب منی و به من فرصت و اجازه بندگی کردن دادی و چقققدر قشنگه بندگی کردن برای تو و عشق بازی کردن با تو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ژینا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 731 روز

    (به نام خدای یکتای هدایتگر)

    سلام به بهترین استاد دنیا

    سلام به مریم جان شایسته

    سلام به همه دوستای عزیزم در این سایت توحیدی

    خداروشکر میکنم که به تمام درخواست های ما پاسخ میده.

    استاد تمام این چند روز داشتم تو ذهنم به خودم میگفتم خدایااااا چی میشه استاد تا قبل از سال جدید یه فایل از این حال و هوا و هدف گذاری و‌ روی ماه خودش بذاره:)))

    و امروز که دیدم بعد از مدت ها فایل جدید گذاشتین ، ناخودآگاه یه لبخند به پهنای صورت روی‌ لبام‌ اومد و خداروشکر کردم.

    استاد این فایل واسه من یه نشانه بود که خدا هدایتم کرد دریافتش کنم.

    خدا از طریق این فایل به من گفت ژیناااا هدفای سال جدیدتو فلان اندام ، فلان لباس ، فلان گوشی ، فلان نمره و… نذار

    هدفتو رشد و گسترش خودت بذار.هدفتو این بذار که توی سال 1403 ظرفتو بزرگتر کنی و لاجرم اون ظرف بزرگ نعمت بیشتری رو تو خودش جا میده!!

    تو اصلاااا نیازی نیست رو نعمتا تمرکز کنی ، تو تمرکز کن رو خودت ، رو باورهات ، رو پاشنه آشیلت ، رو عزت نفست ، رو احساس لیاقتت ، رو ایمانت ، رو عملگراییت و…

    و لاجرم چنین شخصیتی آسان میشه برای آسانی ها

    لاجرم نعمت و ثروت و همه ی چیزای خوب و قشنگ رو به سمت خودش میکشه

    لاجرم جهان به خدمتش درمیاد…

    —————————–

    در راستای این نشانه ی ارزشمندی که امروز و قبل از سال جدید دریافت کردم ، هدف گذاریم رو انجام میدم :

    امسال مهم ترین هدف من رشد شخصیتی ‌و گسترش خودم خواهد بود

    امسال مهم ترین هدف من خرید دوره عزت نفس و کار کردن روی اون هستش

    امسال برای من سال عزت نفس خواهد بود

    سالی که از هر جهت بزرگتر میشم و ظرف وجودیم رو گسترش میدم و غرق میشم در این آگاهیا و آسان میشم برای آسانی ها…

    با ایده گرفتن از کامنت دوستای عزیزم ، منم نتایج سال 1402 رو مینویسم :

    -مهم ترین نتیجه ی امسالم این بود که تونستم از کنکورم با سربلندی و موفقیت بیرون بیام و پزشکی روزانه قبول بشم

    -نتیجه ی بعدی انجام پروژه ی پرچالش رانندگی بود که خداروشکر تونستم از پسش بربیام و آیین نامه و امتحان شهر رو همون دفعه اول قبول شدم و بعد عید گواهینامم رو میگیرم:)

    -نتیجه ی بعدی که خیلی بابتش سپاسگزارم ، خیلی جدی تر وارد این مسیر و این آگاهیا شدم و هر روز من داره‌ با این سایت شروع میشه و با این سایت به پایان میرسه و هر روز که میگذره دارم نتایج بیشتری رو تو زندگیم میبینم و بیشتر وارد این مدار بی نظیر میشم

    -تونستم محیط دانشگاه رو تجربه کنم و کلی دوست و ارتباطات عالی برقرار کنم که حتی تو خوابم نمیتونستم ببینم و جنبه هایی از خودم رو تجربه کردم که تا حالا نمیدونستم وجود دارن!

    -ترم یک تونستم نمره هایی توی درسای سخت رشته م بگیرم که هیچکس در تاریخ اون دانشکده نتونسته بود بگیره و معدل الف و نفر اول کلاس شدم

    -پزشکی رو به عنوان عشق و‌ علاقه ی واقعی زندگیم ، که دلم میخواد هم عشقم باشه هم شغلم باشه پیدا کردم و عاشقانه براش وقت گذاشتم و میذارم و وقتی که دارم واسش تلاش میکنم و درس میخونم و یاد میگیرم ، حتی یک لحظه ازش خسته نمیشم و متوجه گذر زمان نمیشم.

    خدایا شکرت که سال 1402 رو واسه من سالی بینظیر و پربار رقم زدی و من رو‌ لایق دونستی که این سال رو در این مدار و در کنار بنده های صالح و توحیدیت به پایان برسونم.

    خدایا ازت ممنونم که سال 1403 از سال قبل هم بهتر خواهد بود ، به شرط اینکه من بمونم و قدم بردارم در این مسیر زیبا…

    سال نو همگی پیشاپیش مبارک …. عاشقتونم:))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام و درود خداوند بر شما دوست عزیزم

      اسمتون رو که دیدم بلافاصله در ذهنم جرقه زد که شما کرد هستین و وقتی که کامنت و کپشنتون رو خوندم دیدم درست حدس زدم.برایم جالب بود که در سن کم با استاد آشنا شدین و خدا رو شکر نتایج عالی رو کسب کردین و دارید در مسیر علایقتون گام بر می دارین. دلیلی که باعث شد براتون کامنت بگذارم این بود که معمولا ما کردها نسبت به سایر اقوام کمتر از این آگاهی ها برخورداریم و برای رشد و پیشرفت و بهبود زندگی خودمان وقت می گذاریم و هزینه میکنیم و خیلی خوشحال شدم که شما راه رفته سایرین رو نرفتین و تونستید یه فرد موفق و آگاه و خودساخته برای جامعه و یک الگوی مناسب برای اطرافیانتان بشید. سال نو رو به شما وخانواده عزیزتون تبریک میگم و امیدوارم به اهدافی که برای سال پیش رو انتخاب کردید برسید. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        ژینا صالحی گفته:
        مدت عضویت: 731 روز

        سلام خدمت شما دوست عزیزم

        ازتون ممنونم که با کامنت پر مهرتون قلبم رو روشن کردید

        واقعا خوشحالم که اینجا دوستای کورد و هم زبون دارم و از این بابت خداروشکر میکنم

        همیشه پیگیر مسیرتون هستم و از شما شاگرد اولای این سایت الگو میگیرم

        سال نوتونم پیشاپیش مبارک باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام خانم دکتر ژینا ی عزیز و مومن و موحد

      ژینا جان شما را تحسین می کنم که در این سن کم تونستید مسیر درست زندگی رو پیدا کنید و در آن ثابت قدم بمونید تا به نتیجه رسیدید. به شما تبریک می گم این موفقیت هایی که تا الان کسب کرده اید و اکر با همین فرمون پیش روید،صدای موفقیت های شما گوش جهان را کَر خواهد کرد.

      این مسیر زیبا را ادامه دهید تا نوید بخش سلامت و تندرستی در جامعه آینده باشید تا دیگر مردم برا سلامت تر شدن به شما مراجعه کنند نه سالم شدن.

      کار شما بسیار مقدس است، ان شاءالله خدای مهربان یار و یاور شما باشه عزیزم

      ژینا جان در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و سعادتمند تر و ثروتمند تر باشی دختر زیبا و قشنگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        ژینا صالحی گفته:
        مدت عضویت: 731 روز

        (به نام خداوند یکتای هدایتگر)

        سلام بهت رضوان قشنگم

        امیدوارم حالت عالی باشه

        خیلی ازتون ممنونم که واسم کامنت گذاشتی و کلیییی خوشحالم کردی

        منم خیلی شما رو تحسین میکنم که جز شاگرد اولای این سایت توحیدی هستید و همیشه ازتون الگو میگیرم

        انشالله همیشه در فرکانس خداوند باشی عزیزدلم:)))

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پری سیفی گفته:
      مدت عضویت: 2534 روز

      سلام ژینای عزیز

      من‌از طریق کامنت داداشم اسداله عزیز به کامنت شما هدایت شدم

      طبق معمول همیشه بعد از خوندن کامنتتون رفتم داستان هدایتتون رو خوندم چقدر لذت بردم که در سن 16سالگی شروع به تغییر کردید. من هیچ ادعایی ندارم و راستش از عملکردم هم راضی نیستم اما انصافا شاگردهای استاد انسانهای خاصی هستن. وگرنه چند تا نوجوون 16ساله دغدغه‌شون شناخت خداونده؟ اونقدر که هدایت بشن به چنین استاد بینظیری و چنین سایتی

      واقعا موفقیت و به دنبال موفقیت بودن ربطی به سن نداره. شما در بهترین زمان هدایت شدی به بهترین مکان

      از خدا میخوام که هدایت کنه شما رو که در این مسیر بمونید و هر روز شاهد موفقیت‌هاتون باشیم

      همیشه در پناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        ژینا صالحی گفته:
        مدت عضویت: 731 روز

        سلام بهت پری عزیزم

        ازت ممنونم که با کامنت زیبات خوشحالم کردی و به من لطف داشتی

        واقعا آدم اگر اینجاس ، حضور داره و تلاش میکنه واسه رشد خودش ، به معنای واقعی خوشبخته و باید حسابی قدر این خوشبختی رو بدونه

        امیدوارم همه ی ما بتونیم توی این مسیر ثابت قدم باشیم و این آموزه ها رو‌ اصل زندگیمون قرار بدیم

        موفق باشی عزیزم:)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرضیه قادری گفته:
      مدت عضویت: 707 روز

      سلااام عزیزم،واقعاتحسینتون میکنم وارد این مسیر مقدس شدید،،،داستان آشنا شدنت با سایت رو خوندم،،راستش منم کنکوریم،وباگ ذهنم زمانه،که البته خیلیی بهترشده،،سوالی ازت داشتم واینکه سه ماه آخر که شروع کردی روزانه چندساعت می خوندی واگر توصیه ای هست بهم بگی عاالیه،،مرسی که هستی…و خدارو شکر برای قوانین ثابت…خداروشکر که هرلحظه مراقبمونه..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ژینا صالحی گفته:
        مدت عضویت: 731 روز

        سلام عزیزم امیدورام حال دلت عالی باشه

        راستش من 3 ماه آخر میانگین 7 ، 8 ساعت مطالعه داشتم ولی خیلی مفید میخوندم

        و‌ به طور کلی این 3 ماه رو‌ به هیچ چیز فکر نکن و تا حد امکان با هیچ کس در ارتباط نباش که فرکانست خراب نشه

        فقط با برنامه ریزی برو جلو و به خدا توکل کن

        مهم ترین کاری که این 3 ماه و البته کل زندگیت باید انجام بدی کنترل ذهن و کنترل نجوا هاس

        موفق باشی:)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فاطمه رضایی گفته:
          مدت عضویت: 840 روز

          سلامم ژینای عزیزم

          به صورت هدایتی اسمتون چشمک زد برام تو لایک کامنت هدایت خداونده ببین چند وقت پیش یه کامنتی بزاری بین دوستان که خداوند هدایت کرده لایک کنن یکیشون چشمک بزنه و بری و ببینی و پاسخ سوالت و هدایت خدا بشه برات و یه دوست جدید و قشنگ تو سایت الهی استاد پیدا کنی خدایا من عاشقتم شکرت

          ممنونم که به قلبتون گوش میدید

          وقتی داستان اشناییتون رو خوندم خیلیی حس خوبی گرفتم

          هم سنیم و منم دغدغه هام همینجوری بود و خیلی صحبت هاتون هدایتی بود برام امروز که نوشتم شده درسته مثالی ندارن ولی میدونم میشه منم میتونم از خدا خواستم مثال بزنه برام هدایتم کنه سمت کسانی که تونسته اند تو تایم کم از پس کنکور و نهایی بر بیان و منو به شما هدایت کرد خواستم پیام بدم بهتون نمیدونستم کجا که این کامنتتون که راجع به ساعت مطالعه است دیدم خدای من چه زیبا هدایت میکنی

          خیلیی خوشحالم برات عزیزم من بهت افتخار میکنم دختر تو تونستی تو سه ماه پزشکی قبول شی

          و کنترل کنی ذهنتو

          تونستی دفعه اول رانندگی رو قبول شی

          این عالیههه

          دو تا ادم هم سن و سال و انقدر نتایج متفاوت تو سایت استاد همینه که تو اون فایل که استاد راجع به توهم فهمیدن قانون میگفتن که یه عده فکر میکنن قانون رو فهمیدن یا فقط فکر میکنن و عمل نمیکنن همینه

          علت تفاوت نتایج با ورودی یکسان

          خیلی خوشحالم که خدا هدایتم کرد و منو یقین رسوند که میشود خواستم اول ازتون تشکر کنم که انقد قشنگ از نتایجتون گفتین و باعث گسترش باور میشود در جهان شدین و از طرف خدا صحبت کردین تو پروفایلتون و کامنتا دختر زیبا با این اسم قشنگتون و اصالت کُرد و اینهمه دستاورد

          واقعا افتخار و الگوی ماها هستین تو این مسیر خداروشکر برای بی نهایت دلیل

          میشه اگه توصیه ای دارید در مورد نحوه ی برنامه ریزی تون راهنماییم کنید

          من خیلی کم کاری کردم در کل

          تغیر رشته دادم پارسال برای

          کنکور تیر ماه تازه افتادم تو مسیری که باید سال دهم میومدم ولی خب الخیر فی ما وقع هر چند که انتخاب خودم بود و اشتباه بود:)

          امسال دیگه جدی وایسادم پای تغیر و رشته ای که دوسش دارم رو کنکور میدم

          میدونی انگار هیچ وقت درست درس نخونده باشم تو دبیرستان

          برنامه ریزی درست و عمل بهش انقدر برام سخت شده که گاهی میام فکر میکنم بدون برنامه هم میشه ولی اینجوری انگیزه ای واسه شروع درس خوندن ندارم

          اره هر موقع شده برا من بدون برنامه ریزی بوده همینجوری یهویی نشستم و فلان درس رو خوندم و نتیجه خوب گرفتم تو امتحانش البته این برا قبل دبیرستانه

          و احساس میکنم شاید به جز ترمز های ذهنیم به خاطر همینه که موفقیت های درسیم انگشت شماره

          ساعت مطالعه ام هم خیلی پایینه و فکر می‌کنم اونی موفقه که همه ی روز درس بخونه و کمالگرایی اجازه رو بهم نمیده که اون یه ذره هم بخونم سوالامو میپرسم اگه شد پاسخ بدین هر چقدر تونستید

          سپاسگزارم

          برنامه ریزی صبر استقامت

          چجوری تونستید تو سه ماه؟

          قبلش هم همیقدر میخوندید منطورم ابنه عادت داشتید به این تایم مطالعه یا عادت رو ساختید تو همین مدت ؟

          چطور انگیزتون رو حفظ کردید روزی بود ک درس نخوندید تو مسیر ؟

          به کارای دیگه هم میرسیدید؟

          اگه به برنامه نمیرسیدید چی از مشاور کمک گرفتید یا خودتون برنامه ریزی رو انجام دادید ؟

          اون مدت چجور رو باورتون کار کردید که از مسیر خارج نشید؟

          من خیلی رو مسائل معنوی وقت میزارم و چون باعث ارامشم میشه همین اومدن به سایت و نماز و نماز قضا ها البته که بسیار وقتمو میگیره

          قران میخونم

          خیلی زیاد با خودم فکر میکنم و

          شایدم به خاطر باور کمبود فکر میکنم وقت ندارم برا درس

          کلا بابت اینا امروز خداوند هدایتم کرد به این باور

          که درس خوندن معنوی ترین کار جهانه (حداقل الان برا من)

          مثل باوری که استاد در مورد ثروت ساختن تکرار و باورش میکنم و به خدا توکل میکنم ایمان دارم نتیجه میده کنار تلاش

          به نظرتون چی کارا کنم که بهتر عمل کنم تو مسیر

          خیلی ممنونم از وجودتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            ژینا صالحی گفته:
            مدت عضویت: 731 روز

            (به نام خداوند یکتای هدایتگر)

            سلام بهت فاطمه عزیزم

            امیدوارم حالت عالی باشه و ‌در فرکانس خداوند باشی

            خیلی ازت سپاسگزارم واسه لطفی که تو کامنتت بهم داشتی و با دستان پرمهرت واسم نوشتی:)))

            عزیزدلم خیلی خوشحالم واست که هدف داری و واسش تلاش میکنی و مطمئنم که اگه با صبر تو مسیر درست قدم برداری ، قطعا و صد در صد بهش میرسی

            اگر اجازه بدی من در مورد سوالاتت چند تا نکته رو‌ بهت بگم که انشالله واست مفید باشه و‌ مسیرت رو هموارتر کنه

            1-اصلا در مورد درس خوندن کمالگرا نباش ، هر موقع هر چقدر که تونستی بخون حتی شده در حد مرور چند تا فرمول یا چند تا واژه…همین درس خوندنای کوچیک کوچیک آخر سر جمع میشن و یه نتیجه بزرگ رو واست رقم میزنن

            2-من به ساعت مطالعه بالا از اول عادت نداشتم و کم کم تو اون چند ماه ساختمش من قبل از فروردین به یاد ندارم روزی درست حسابی درس خونده باشم

            ولی از فروردین به بعد که جدی نشستم پای درسم ، کم کم ساعت مطالعه رو آوردم بالا و رو میانگین 8 ساعت فیکسش کردم

            بعضی روزا میشد کمتر بخونم ، بعضی روزا بیشتر…ولی سعی میکردم میانگین رو همیشه حفظ کنم

            3-عزیزم باور بسیار عالی رو ساختی و من واقعا بهت تبریک میگم این باور که در حال حاضر واسه تو درس خوندن معنوی ترین کار دنیاست بهترین باور ممکنه

            پس همینجا پاسخ سوالت رو هم میگیری

            یعنی اگه نتونستی نماز بخونی یا عبادت کنی یا قضا ها رو به جا بیاری هیچ اشکالی نداره چون عبادت تو الان درس خوندنه

            مطمئن باش این کار الان تو رو از هر کاری بیشتر به خدا نزدیک‌ میکنه و اتصالت رو با خدا برقرار میکنه

            پس ازت میخوام خیلی رو این موضوع حساسیت نداشته باشی

            4-سعی کن با برنامه ریزی خودت و به سبکی که خودت باهاش راحتی پیش بری

            حتما لازم نیست مشاور داشته باشی ، با برنامه ریزی شخصی خودتم صد در صد میتونی موفق بشی

            اگر هم یه وقتایی به برنامه ت نرسیدی هیچ اشکالی نداره

            ذهنت رو پاک کن و دوباره شروع کن

            و در نهایت کنترل ذهن مهم ترین کار تو و کلید موفقیتت هستش

            خودت رو بابت تموم اشتباهات و کم کاری هایی که در گذشته داشتی ببخش و با یه احساس خوب از نو و صفر شروع کن

            مطمئن باش موفق‌ میشی

            امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم عزیز دلم:)))

            در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت و موفق باشی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شینا زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 606 روز

    سلام به خدا

    سلام به جهان

    سلام به استاد عباس‌ منش و خانم شایسته

    سلام بر بچه های سایت

    من خیلی خوش حالم که در کنار شما هستم. راستی عید نوروزتون مبارک من خیلی هیجان دارم تا اتفاقات این هفته رو بگم .از کجا شروع کنم، آها خوب استاد من می خواهم در باره‌ی کتاب قرآن کریم صحبت کنم بهترین هدیه ی خداوند به ما و پیامبر ما

    توی کتاب قرآنمان قصه هایی داریم به نام قصه ی آیه ها خیلی قشنگ هستند. حالا می خوام در باره‌ی قصه های قرآن تعریف کنم چون استاد تاحالا خیلی برامون درباره‌ی قرآن گفتن گفتم که من بهتره فرقی کنم و راستی دو روز دیگه عیده عیده 1403 دل تو دلم نیست امروز خیلی سرمون شلوغ بودخودتون بهتر می دو نی تمیز کاری و خونه تکونی این جور چیزا خلاصه داستان ما درباره ی زندگی حضرت مریم است که خداوند نجاتش داده و خوشبختش کرده خوب داستان از اینجا شروع می شه از روی کتاب براتون می خونم

    حضرت زکریا عصا زنان وارد حیاط بزرگ مسجد الاقصی شد به سختی از پله های چوبی کنار حیاط با لا رفت و به محل عبادت حضرت مریم ،که خودش آن را برایش آماده کرده بود نزدیک شد .زمزمه ای دلنشین به گوش می رسید . حضرت زکریا گفت :((همیشه در حال عبادت است !به یاد روزی افتاد که حضرت مریم دختر بچه ای خردسال بودو مادرش برای انجام نذرخود،اورا نزد علمای دین آورد .مریم اولین دختری بود که مادرش اورا نذر خدمت و عبادت خانه ی خدا کرد. پیش از آن فقط پسران را نذر می کردند! پدر مریم ، حضرت عمران (ع)سال های پیش از دنیا رفته بودو همه علمای بیت المقدس دوست داشتند سر پرستی حضرت مریم را به عهده گیرند . با آن که حضرت زکریا(ع) شوهر خاله ی او بود ، رضایت داد برای انتخاب سر پرست حضرت مریم قرعه کشی شود. همه در تب و تاب بودند لب ها به ذکر تکان می خورد و چشم ها نگران بود . ناگهان در مقابل چشم همه .قرعه به نام حضرت زکریا در آمد . او خوشحال شدو سجده ی شکر به جا آورد خاطرات گذشته فکر حضرت زکریا مشغول کرده بود که او به اتاق حضرت مریم رسید . در زد و به آرامی وارد شد. حضرت مریم در محراب مشغول عبادت و نیایش بود پرده ای پراشک جلوی چشمان حضرت زکریا(ع)پوشانده بود. زیر لب دعا کرد:خدایا!عبادت های این بنده ی پاک را بپذیر . وقتی که حضرت زکریا (ع)دوباره نگاه کرد و به محراب رفت ظر فی پر از میوه های رنگارنگ و میوه های پاییز ی در کنار سجاده ی حضرت مریم دید، و توجه حضرت زکریا (ع) جلب کرد. حضرت زکریا (ع) دوست داشت بداند که چه کسی به ملاقات مریم آمده و آن ظرف میوه را برایش آورده است .نماز حضرت مریم تمام شد. آهسته سر برگرداندو سلام کرد و پرسید :((عمو جان چه شده نگرانید !حضرت زکریا(ع)نتوانست لب باز کند .حضرت مریم بر خواست و سبدی را که نارنگی و انگور و انار و گلابی بود، مقابل حضرت زکریا (ع) گرفت و گفت :بفر مایید حضرت زکریا(ع) با تعجب پرسید :میوه های پاییزی !درفصل آغاز بهار حضرت مریم گفت: این میوه های بهشتی هستند . خداوند به هرکس که بخواهد نعمت هایی فراوان می دهد. حضرت زکریا (ع) در آن لحظه نور امیدی در دل شکفت و دست به آسمان گرفت و به خداوند گفت : خداوندا به من نسل شایسته ای ببخش که همانا تو شنونده و مستجاب کننده‌ی دعا هستی .

    اگه شما خوب خونده باشید می دونید داستان از چه قراره البته من خلاصه کردم براتون حالا می خوام بعد از ظهر امروز رو برایتون تعریف کنم

    من خیلی خسته بودم کمی خوابیدم وقتی بیدار شدم بابام داشت با گوشیش حرف می زد اون برای یک کاری داشت می رفت اونجا من دوست نداشتم که با هاش برم آخه خیلی خسته بودم و نه غذا خوردم و نه کاری انجام داده بودم خلاصه تلفن بابام تموم شد و گفت من میخواهم بروم مهران من از خواب بیدار شدم ونمی دونم که چی شد که یک صدای خیلی خیلی بلند شنیدم اون پیام این بود که اگه با بابام برم خیلی خوش بهم میگذره. من هم علاقه پیداکردم و گفتم بابا منم باهات بیام مهران و با بابام رفتیم بابام خیلی خوشحال بود و خیلی خوش گذشت دوتایی . مامانم رفته بود اداره و متاسفانه نبود و خود مون دوتایی رفتیم چیز های شگفت انگیزی دیدیم و این هدایت از خداوند بود واقعا خداوند خوبی تو رو می خواد نه بدیت اون بهترین چیزی که ساخت ما بودیم پس بهتره ارزش خودمون رو نگه داریم

    ممنونم از عمو رسول و خاله فهیمه که خیلی دوستشون دارم و برام کامنت قشنگ نوشتند و خاله سعیده رو هم عاشقونه خیلی دوست دارم بهترینش تو بودی عاشقتم از ته قلب و دوست دارم روزی تو را بغل کنم و دوست دارم که کنار تمام خاله های سایت باشم . عیدتون مبارک باشه خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1221 روز

      سلام شینا خانوم عزیز

      من عاشق توام شینا جان .مثل همیشه کامنتهای زیبا و پر از آگاهی نوشتی و من لذت بردم از هر کلمش

      از داستان زیبای حضرت مریم که پر از توحید بود و توکل

      و مخصوصا جمله آخرت که بهترین خلقتی که خداوند داشت خلقت ما بود و ما ارزشمندیم و باید قدر دان خودمون باشیم

      این جمله زیباتو یاداشت کردم و بالای سرم زدم که همیشه جلو روم باشه

      ممنونم ازت فرشته زمینی بابت کامنت زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2199 روز

      سلام شینای عزیزم دختر مو مشکی زیبا دختر خوشکل نازنینم

      عید شما هم مبارک

      آغاز نو شدن فصل بهار رو بهت تبریک میگم

      انشالله همیشه و همیشه کنار بابا و مامان نازنینت بخوبی و خوشی و شادمانی بسر ببری

      مرسی مرسی از داستان حضرت مریم . چقدر قشنگ داستان رو توضیح دادی و بیشتر فهمیدم که حضرت زکریا شوهر خاله ی حضرت مریم بود و اینکه در قرعه کشی اسم حضرت زکریا برای سرپرستی مریم در آمده بود نشان از قدرت فرکانس بالای زکریا بود و اینکه در مدار خواسته اش قرار گرفته بود برام جالب بود

      شینای عزیزم ممنونم که برامون نوشتی عزیزم

      چقدر قشنگ نوشتی . انگار جنس کامنت هات با گذشته فرق کرده .. چقدر مدل نوشتنت عالی تر شده انگار مدارت بالاتر رفته دختر قشنگم

      بازم برامون بیا و بنویس که من همیشه از نوشته هات درس های خوبی رو یاد میگیرم

      بازم عید نوروز رو به تو دختر قشنگم تبریک میگم

      خدا رو شکر که مامان و بابای خوبی داری

      نگاه کردم به تاریخ روز شمارت فکرشو بکن 132 روزه وارد سایت شدی و اینقدر قشنگ می نویسی و مطمعنان در این سال جدید روند رشد و آگاهی تو بیشتر هم خواهد شد

      بخدا باعث افتخار ماست که چنین دختر نازنینی در این سایت حضور داره ممنونم مرسی مرسی برای حضورت

      سال نو مبارک بوس بوس عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2975 روز

      بنام رب العالمین

      سلام به شینای عزیزونازنین

      عیدت مبارک نازنینم

      خداروشکر که در این ساعت شب هدایت شدم به کامنت بی نظیرت

      میدونی خاله یه حسی بهم گفت برو کامنت شینا را پیدا کن خاله جان قربونت برم کامنتت جواب درخواستم از خداوند بود الان که دارم برات مینویسم از این جواب خداوند اشکم جاریه

      عزیز دلم مهربونم‌احسنت به تو چقدر عالی داستانی از قرآن کریم ،آن هم داستان حضرت مریم را تعریف کردی

      بهت افتخار میکنم که باقلب پاکت الهام الله را دریافت کردی وبه آن عمل کردی ونتیجه آن لذت وشادی بیشتر بود خداروشکر که بهت خوش گذشت وغیرازاین ممکن نبود

      چه خوب گفتی که ما باید ارزش خودمون رو بدونیم

      عزیز دلم یه خدا قوت جانانه بهت میگم

      امیدوارم سال خوب وپراز شادی وسلامتی وثروت پیش رو داشته باشی

      روی چون ماهت را باعشق میبوسم

      منن خیلی دوست دارم وعاشقتم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 2085 روز

    سلام استاد عزیز

    چه فایل خوب و به موقعی بود

    پر از جملات و مثال های ارزشمند

    مثالی که من میتونم در این باره درباره خودم بزنم که به طور وسواس گونه ای تمام جنبه های زندگی من رو با خودش درگیر کرده بود این بود که خب من خیلی خیلی خیلی زیاد نسبت به بعضی نواحی بدن و صورتم احساس insecurity و عدم پذیرش داشتم .

    طوری که توی شبکات اجتماعی همیشه حواسم بود عکسی که آپلود میکنم از زاویه ای باشه که بی نقص و پرفکت باشه

    عکسایی که د‌وستانم ازم میگرفتند رو چک میکردم و بهشون‌ میگفتم حتما قبل از آپلود کردن نشونم بدن

    یا یه مثال شدید ترش اینه که با دوست پسرم که بیرون میرفتم به طرز وسواس گونه ای همیشه حواسم بود سمت راستش راه برم و بشینم که اون نیمرخم رو نبینه

    به جایی رسیده بود که حس کردم واقعا وقتی بیرونم و یا میخوام یه عکس ساده اپلود کنم احساس بسیار بدی متحمل میشدم و خب همه ی این دردسر ها به خاطر این بود که احساس میکردم

    من به خودی خود ارزشمند نیستم و باید ارزشم رو با ظاهرم به بقیه “ثابت” کنم.

    اکثر مواقع اگر مشکلی در ارتباطاتم برام پیش میومد سریع ربطش میدادم به ظاهرم و تو ذهنم این فکر بود که حتما چون امروز این لباس رو پوشیدی فلانی این رفتار رو باهات داشت . و واقعا هم دلیلش همین بود چون من از کودکی به این مسئله که من چیزی نیستم جز ظاهرم باور عمیقی داشتم ! ( هنوز هم دارم و هیچوقت کاملا از بین نرفته)

    و به طرز وحشتناکی زندگی و ارتباطاتم رو درگیر خودش کرده بود .

    گاهی که اون طوری که دلم میخواست تیپ نمیزدم و نگران بودم اونطوری میخوام دیده نمیشم ، و همون موقع اگر میدیدم افراد به من احترام نمیذارن ، این رو میپذیرفتم ! چرا ؟ چون بهشون حق میدادم که آره من الان اونطوری که میخوام زیبا نیستم پس حقمه که بهم احترام گذاشته نشه

    این نوع رفتار ها رو میپذیرفتم!

    تمام این ها به جایی رسیده بود که واقعا دیگه از خودم بدم میومد و هویتم رو گم کرده بودم.

    اولین اتفاقی که پیش اومد و باعث تغییر این باور مخرب در من شد

    آگاه شدن به افکارم بود .

    تمام‌این رفتار ها رو من ناآگاهانه انجام میدادم و از کودکی در ناخوداگاهم نفوذ کرده بودند .

    اولین قدم این بود که من متوجه شدم دارم چه بلایی سر خود عزیزم میارم .

    آگاه شدم به افکار مخرب درونیم .

    افکاری مثل : سارا تو الان میخواهی احساس کنی ارزشمندی پس بیا یه عکس فوق العاده خوب از خودت آپلود کن تا تعریف و تمجید ها این احساس رو در تو ارضا کنند .

    سارا الان اگه کرم پودر نزنی بری بیرون بقیه دوستت ندارن…

    سارا رنگ فلان لباس باعث میشه فلانی بگه چه بهش نمیاد پس رنگی که خودت دوست داری رو نپوش .

    ”متوجه شدم “ با این افکار و به مثابه رفتار ها چه ضربه ای به احساس خود ارزشیم میزنم

    قدم دوم این بود که افکار صحیح رو جایگزین کنم

    جملات درون ذهنم رو اصلاح کردم

    ابتدا حالت نمایشی داشت و واسم عجیب و خنده دار و “ غیر قابل باور “ بودند

    مثل اینکه سارای عزیزم تو بی نهایت زیبایی بدون نیاز به هیچ آرایشی

    حتی از نیمرخ راستت هم زیبا ترینی …

    تکرار این جملات با احساس خوب

    به ذهنم جهت داد

    اما کافی نبود

    ولی آمادم کرد برای قدم بعدی..

    قدم سوم این بود که اقدام کنم

    به خودم گفتم سارای عزیزم

    احساس خود ارزشمندیت رو جز با عمل کردن نمیتونی به خودت ثابت کنی و بقبولونی .

    جملات زیبا و فقط تو آینه به خودت گفتن که من ارزشمندم و قربون صدقه خودم رفتن

    فقط و فقط یک اعتماد به نفس سطحی و کاغذی در من ایجاد میکنه

    باید اقدام کنم تا “خودم “ تا “کودک درونم “عمیقا باورش بشه که من جدی هستم ….!

    پس اومدم چیکار کردم ؟

    ترسناک ترین کاری که میشد رو انجام دادم ……

    رفتم توی گالری گوشیم بی آرایش ترین و غیر قابل پذیرش ترین زاویه و خلاصه “ با نقص ترین” عکسی که از خودم داشتم رو پیدا کردم

    اون عکسی که همیشه میترسیدم کسی ببینتش

    پیداش کردم و باید آپلودش میکردم توی expose ترین جای ممکن

    عکس پروفایلم .

    صدای ذهنمم که وظیفه ش رو انجام میداد و میکفت اگه این عکس رو آپلود کنی

    دیگه کسی دوست نداره ……..

    فالورات چه فکری میکنن….

    وقتی همه بفهمن تو زشتی دیگه از کجا میخوای توجه بگیری ؟ ….

    اما

    اما

    یه صدای دیگه بود تو ذهنم که از همه ی این ها قوی تر بود ..

    صدای خدای مهربونم

    یک آن داستان ابراهیم نبی اومد تو ذهنم

    شکستن بت ها ..

    راه حل همین بود ، باید بت های ذهنم رو میشکوندم

    باید میشکوندم !

    باید اون عکس رو آپلود میکردم

    اون عکس واقعی ترین و نزدیک ترین بود به من واقعی . زیبایی اون عکس به آرایش وابسته نبود

    به لبخند من بود که تو صورتم نقش بسته بود و همین کافی بود .

    عکس رو آپلود کردم

    و واقعا

    واقعا انگار یه بار فوق العاده سنگین از روی دوشم برداشته شد

    بهترین احساس عمرم رو داشتم …..

    احساس آزادی …

    به خودم افتخار کردم .

    نمیدونم چطور بگم انجام دادن این کار چقدر برای من ترسناک بود .

    البته که

    البته که

    اینجا داستان تموم نشد به هیج عنوان .

    همچنان افکار ها بودند تو ذهنم و باید کنترل و جایگزینشون میکردم

    همونطور که حدس میزدم لایک های سابق رو دریافت نکردم دیگه

    خیلی از فالورهام ارتباطشون رو با من قطع کردند

    و من هنوز این افکار رو داشتم که سارا عجب اشتباهی کردی !!!

    نباید آپلود میکردی

    گند زدی تو همه چی. و ازین دست نجواها

    اما مهم این بود که من همواره هرموقع این فکر ها میومدن به خودم میکفتم و “ یادآوری “ میکردم که

    من عکس هامو در واقعی ترین حالت ممکن share میکنم

    و با این کار به خودم احترام میذارم

    دیگران دیگه در اولویت من نیستند که به خاطرشون آرایش کنم یا لباس های باز و بی نقص بپوشم

    بلکه

    “من و فکر خودم در اولیت هستیم “

    و همین کافی هست .

    اقدام بعدی بدون آرایش بیرون رفتن بود

    و قطع ارتباط و تعیین حد و مرزها با آدم هایی که از کودکی به من احساس بی ارزشی میدادند .

    این مثال من بود

    که استاد بعد از این که این فایل شمارو دیدم چقدر مطمئن تر شدم و چقدر مصمم تر در ادامه دادن مسیر احترام به خودم .

    همه ی این قدم ها رو همواره باید بردارم و به خودم همواره یادآوری کنم تا

    کاملا باورم بشه که من انسان محترمی هستم

    که من انسان ارزشمندی هستم .

    ممنون از استاد و همه دوستان که تا انتها مطالعه کردید کامنتم رو.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1397 روز

      سلام سارا عزیز

      چقدر کیف کردم از کامنتت خیلی سپاسگزارم که نوشتید

      اونجایی که توضیح دادید که مثل حضرت ابراهیم بت شکن شدید و ذهن چموش رو به تسخیر خودت درآوردی ،خیلی برام قشنگ بود.کار خیلی بزرگی کردی بهت تبریک میگم و آرزوی بهترین نعمت‌ها رو از خدا براتون دارم.

      کل درسهای استاد باید به بت شکنی ختم بشه و اقدام عملی انجام بدیم .آفرین به عملگراییت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 965 روز

      سلام و درود بر دوست خوب توحیدیم خواهر گلم سارا

      اسم خواهرمنم ساراست

      شما هم خواهر معنوی من هستین

      بهت تبریک میگم بخاطر جرات و شجاعتی که بخرج دادی و با تبر ابراهیمی زدی تمام بت های جاهلیت درونتو دربداغون کردی آفرین برتو ای احسن برتو خیلی خیلی لذت بزدم از کامنت بینظیرت و چقد دلم گرم شد که منم بتهای درونم و لت پار کنم تا زیباترین احساس ودریافت کنم براتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم موفق و پیروز باشین منتظر رشد و پیشرفت های بیشتر و بهتر از طرف شما هستیم تا دلگزم بشیم به راه توحیدی که توش هستیم الهی شکررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سارا گفته:
        مدت عضویت: 2085 روز

        سلام آقای بختیار پور

        ممنون که برام نوشتید

        لبخندی زدم و حس بسیار خوبی پیدا کردم از بودن توی این جمع زیبا ..

        انجام دادن این کار بی نهایت احساس خوبی داره

        ترسناکه ولی بعد از انجام دادنش میفهمی چه غل و زنجیری رو از دست و پای خودت باز کردی .

        اما امان از نجوا‌ها

        که شرک مثل یک مورچه سیاه در دل تاریکی شب هست که روی یک سنگ سیاه راه میره ..

        باید خیلی حواسمون به گفتگو های ذهنیمون باشه

        خیلی زیاد….

        از اونموقع که این کامنت رو نوشتم ( البته که من ننوشتم .. خدای عزیزم این توانایی رو در من بیدار کرد ، مگرنه منو چه به این آگاهی ها..) ده بار شایدم بیشتر اومدم دوباره خوندمش که برام مرور بشه چرا اینکارو کردم و به خودم یادآوری بکنم

        ( چون من اینکارو مداوم انجام میدم و عکسم رو share میکنم که غلبه کنم به برده بودن برای دیگران)

        اگر نتونم ذهنمو پس از شکستن بت ها کنترل کنم باز میرم یه بت دیگه میذارم جای اون .

        یعنی همون لحظه که نجوا هست باید ذهن رو کنترل کرد اگه حواله کنم برای بعدا میمونه و یهو به خودت میای میبینی بعله.. بت ها برگشتن چون تو نفهمیدی کنترل کردن نجوا ها مهم ترین کار زندگیته و نباید حوالش کنی برای بعدا …

        اینارو برای خودم مینویسم که یادآوری بشه

        الان عیده و مدام در حال رفت و آمد هست خونمون

        خب اقوامی رو میبینم که از وقتی یادم میاد و‌از کودکی در حال ثابت کردن ارزشم بهشون بودم

        ( که خب هیجوقت هیچوقت بهشون ثابت نمیشد )

        چقدررر این روز ها ذهن نجواگرم بر حسب عادت میاد بهم میگه حالا یکم آرایش کن بهتر باشی پیششون

        میگه حالا باشه تو خوشگلی بدون آرایشم ولی آرایش هم بکن که خوشگل تر شی حیف تو نیس؟

        ولی خیلی موقع ها دستم میره تا اون بیل بیلکو بمالم به صورتم ولی جلوی خودمو میگیرمو به خودم یادآوری میکنم که من الان میخوام خودمو به “ خودم “ ثابت کنم .. میدونم که میخوای این یکم آرایش و کم جلوه بدی تو ذهنم ولی من دارم یه باور مخرب بزرگ رو از بین میبرم تو ذهنم با انجام ندادن همین کار کوچیک!

        و واقعا میگم

        هرچی بیشتر توی عمل سعی میکنم خودمو .. خود ارزشی خودمو بالا ببرم

        چقدر رفتار دیگران با من بهتر شده …..

        وقتی دیگه رها کردم و واسم مهم نیس که خودمو بهشون ثابت کنم چقدر همشون دارن میان سمتم..

        به همین قرآن قسم

        دیشب دوست پسر سابقم که یادمه پارسال التماسش میکردم باهم بمونیم بهم پیام داد عذر خواهی کرد و درخواست کرد به هم برگردیم .

        و “من “ ایندفعه بهش گفتم که ما اوقات خوبی با هم داشتیم ولی متاسفانه برای هم ساخته نشدیم …

        خداروشکر

        به اندازه ارزنی باورهام ساخته میشه

        همونقدر نتیجش رو مبینم ..

        دوستانی که سراغمم نمیکرفتن به من پیام میدن

        آدمایی که نکران فکرشون درباره خودم بودم و محتاج توجهشون

        از وقتی رها کردم و خودم شدم

        اونا میان سمتم

        البته که این مسیر تکاملیه و من تازه شروعش کردم و هنوز خیلی خیلی جای بهتر شدن داره .

        فقط مهم ترین چیز اینه که به خودم یادآوری کنم

        اگه یه لحظه اجازه بدم اون نجواهه که تو ذهنم میگه سارا دلت رو خوش کن به تایید دیگران

        خودتو دوباره فرو کن تو منجلاب تایید دیگران

        اگه یه لحظه حواسم بهش نباشه

        همچین جولون میده و شاخ و برگ هاش اضافه میشه که

        دیگه هرس کردنش سخته…

        ممنون ازت مجید عزیز

        که نوشتی برام و باعث شدی بیام و یه مرور دوباره بکنم مسیرمو .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مجید بختیارپور عمران گفته:
          مدت عضویت: 965 روز

          سلام خواهرگلم

          ممنونم از توجه تان بله باید همیشه خودمونو مرور کنیم حواسمون به نجواهای درونمون به تایید خواستن از دیگران به کمال گرایی به توقع داشتن به تاریک اندیشی باشه که اگه افسار ذهنمونو ول کنیم یک اسب چموشی میشه که باید زیر دست و پاش له بشیم و من دعا میکنم تا همیشه این ذهن تاریک اندیش مونو متوقف کنیم بهش جولان ندیم تا بتوانیم نور خدارو به درونمون هدایت کنیم تا به آرامش درونی برسیم که این آرامش درونی همه چی و هرچیز خوب و زیبا و رفاه مالی و معنوی رو برامون به همراه داره الهی موفقیت باشه برای شما و همه ما. بازم ممنونم از توجه تان متشکرم متشکرم متشکرم

          موفق و شاد باشی خواهرخوبم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 464 روز

    به نام خداوند نور و مهربانی .

    امروز برگ اول سفر خودشناسی من شروع میشود . از امروز یک شخصیت جدید و توحیدی تر میسازم در این مسیر گام برمیدارم . ایمانم را به خداوند نشان میدهم و به امید خدا نتایج خوبی میگیرم .

    احساس لیاقت : من در این زمینه شدیدا مشکل دارم .

    من وقتی صحبت میکنم هم در ذهنم خودم خودم را مسخره میکنم و به حرف هایم ایمان و اعتقاد ندارم و حس میکنم حرف درستی نمیزنم .

    من حتی به یکی از دوستانم شدیدا وابسته شدم و او را کنترل میکردم و او از زندگیم رفت به بدترین حالت .

    من به خودم اعتماد و اعتقاد ندارم خودم را قبول ندارم و احساس ارزشمندی نمیکنم .

    من خودم را با دیگران مقایسه میکنم و از موفقیت دیگران ناراحت میشم و احساس بی کفایتی میکنم .

    من نمیتوانم تصمیماتم را عملی کنم در بلند مدت .

    من مشکلات زیادی در این زمینه دارم و باید روی خودم کار کنم .

    به امید خداوند امروز شروع کردم .

    خدایا سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      فرزانه علیان گفته:
      مدت عضویت: 1843 روز

      فاطمه عزیزم سلام

      بهت تبریک میگم که تصمیم گرفتی از خودت یک شخصیت جدید بسازی

      تحسینت میکنم که در این مسیر توحیدی گام برداشتی

      تحسینت میکنم که قصد داری شخصیتت رو ارتقا بدی و یک فاطمه ی ارزشمندتر رو به جهان اطرافت ارائه بدی…

      خوشحالم که یک نفر دیگه به جمع این خانواده صمیمی و الهی پیوست

      خدایا شکرت

      دوست عزیزم

      اینجا توی این سایت، همه چیز بهشتیه

      همه چیز رنگ و بویی از نور و عشقِ خداوند رو در خودش داره

      کلام استاد عزیزمون، همون کلام خداست که بهمون آرامش میده و نور حقیقت رو به قلب هامون میتابونه

      هرکسی که اینجاست و از فایل های ناب استاد استفاده کرده و به اونها عمل کرده، نتایج بی نظیری در زندگیش گرفته

      شما هم بعد از مدتی استفاده کردن از آگاهی های این سایت، پس از عمل کردن به آنچه که میشنوی، میتونی نتایج رو در زندگیت ببینی

      پس از اینکه تکاملت رو طی کردی و ثابت قدم بودی در این مسیری که خداوند هدایتت کرده، آرامش قلبی و الهی رو در وجودت احساس خواهی کرد(((:

      من بعنوان یکی از اعضای این خانواده بزرگ و الهی، خواستم بهت تبریک بگم تولدت رو به این مسیر نورانی و پر از عشق

      امیدوارم بزودی بیای و از نتایجت برامون بنویسی و مارو خوشحال کنی

      اینجا به تمام خواسته هات میرسی

      به شرط ایمان، به شرط توحید و به شرط عمل به هر آنچه که از زبان استاد میشنوی…

      امیدوارم بهترین ها برات رقم بخوره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      کوثر احسانی تبار گفته:
      مدت عضویت: 1819 روز

      سلام

      چقدر تحسینت می کنم

      افرین به تو،یه نکته ای که از کامنت تو گرفتم این بود که خودت رو قبول نداری

      و این یه تلنگر بود به من که خیلی قبلتر ها اگه روی خودم کار میکردم اگر اشتیاق فراوان داشتم خب میشد اما اگه تغییر شرایط جزئ بود،من خودم رو قبول نداشتم که کاری کنم و انقدر اطمینان نداشتم که بتونم،اما الان تو بهم تلنگر زدی

      که هرکاری میکنی باید خودت رو اول قبول داشته باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: