قلبی که به سوی خداوند باز می شود

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مهشید عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خداوند به شکل فوق العاده ای این سوره رو به عنوان نشانه امروز من فرستاد.

فکر میکنم هر کس که این سوره رو میخونه، میتونه با شرایط و موقعیت هایی که خودش توی زندگیش داشته، تطبیقش بده و مصداق هایش رو توی زندگی خودش ببینه.

یعنی احتمالا برای خیلیا پیش اومده که یه زمانهایی یه بارِ گرانی، به شکل نگرانی ها و ترسها و مسائل و مشکلات داشتن، که نه تنها خیلی آسون و ساده حل شدن، بلکه کلی خیر و برکت هم، از قِبَل اونها بدست اومده: همون برداشته شدن بار گران و بلند شدن آوازه.

الان توی یه برهه ای از زندگیم هستم که دنبال راه حل برای برداشتن ترمزی هستم که تازه پیداش کردم. توی کامنتها، توی متن فایلها، توی صحبتهای استاد، همش دنبال یه راهی هستم که اصولی و درست حلش کنم.

بعد از یه مدت کلنجار رفتن و دست و پا زدن، هدایت شدم که توی عقل کل از دوستانم بپرسم و پیشنهادهای که میگن رو انجام بدم.

بعدش، هدایت شدم به دسته فایلهای دانلودی «ایمانی که استمرار در عمل می‌آورد». دارم فایلهایی که توجهم رو جلب میکنن گوش میدم. متن هاشون رو میخونم. قسمتهای مهمش رو توی دریم بردم کپی میکنم.

من مصمم که این ترمز رو بردارم. من نمیخوام آشغالا رو بزارم زیر مبل. من از خدای خودم درخواست کردم که راه حل این کار رو جلو پام بزاره، و ان شا الله با هدایت خودش این موضوع رو حل میکنم.

حالا که همزمان با این تلاشها، خدا این سوره رو برای نشانه ام فرستاد، حالا که داره میگه «باباجون مگه هربار خودم بار گرانت رو برنداشتم؟! هنوز هم شک داری که این بار هم خودم راه رو بر تو آسون میکنم؟!» خیلی انرژی و انگیزه ام بیشتر شده.

خدایا من میخوام اینقدر ایمانم قوی بشه، که الهامات تو رو به سرعت اجرا کنم. دست دست نکنم. دو دوتا چهارتا نکنم. الهامات رو سریع تشخیص بدم. نگم از کجا معلوم الهام باشه. من میخوام از ترسهام بزرگتر بشم. خدایا من دارم سعی میکنم بنده بهتری برات باشم.

خدایا قلب من رو باز کن. میخوام صدات رو بلندتر و واضح تر بشنوم. با همه وجودم بشنوم. خدایا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم. میدونم که اون بر من تسلطی نداره. چون این وعده توئه و چه کسی از تو به عهدش وفادار تره.

خدای من، همین الان که داشتم این کامنت رو می نوشتم، یه خبر فوق العاده دریافت کردم. چیزی که 4 ماه منتظرش بودم. خدایا قلب من رو باز کن که من هم زمره اون بندگان صالحت قرار بگیرم، که اصل رو از فرع تشخیص میدن. من میخوام یاد بگیرم، مسلط بشم به اینکه بیام آگاهانه از قدرت خلق زندگیم استفاده کنم. و این جملات فوق العاده استاد قلبم رو آروم کرد:

هیچ هدفی نیست که بزرگتر از خداوند باشه؛

همه چی دست یافتنیه؛

همه چی دست یافتنیه؛


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری قلبی که به سوی خداوند باز می شود
    480MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی قلبی که به سوی خداوند باز می شود
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

742 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    سلام استاد سلام مریم جان

    آیات قرآن و تفسیرهای شما عجیب روح را نوازش میدهد

    الم النشرح لک صدرک

    وقتی داشتید توضیح میدادید یاد خودم افتادم

    چند سال پیش چه بار گرانی روی دوشم بود و چقدر سخت درآمد داشتیم

    و چقدر خواستن هر چیز برنامه میخواست یا اینکه نمیخریدم

    مدتی پیش با همسرم صحبت میکردم و گفتم خداروشکر که چه خوب خدا راهها رو باز کرد و توانستیم .تو همون کار درآمد بهتری و بهتری داشته باشیم

    و اکنون خیلی بهتر زندگی و خرج میکنیم

    خدایا شکرت بابت باری که از روی دوشمان برداشتید

    خدایا شکرت بابت اینکه آسان کردی برایمان کارها و دریافت ها را

    خدایا تنها تو را دارم و تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    مرا به راه راسکه پر از نعمت و برکت هدایت کن

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    188مین گام سربلندی روی مدار روزشمارزندگی.

    به نام خدا ،یاهمین قانون الهی، سلام به خدا.

    سلام به بهشت پارادایس،سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.

    خداروشکرمیکنم به خاطر هرآنچه دارم.

    بابت سلامتی خانواده ی سایت بهشتی.

    وخانواده ی خونی و فرشته ی عزیزخانواده دخترگلم.

    دمت گرم خداجون که درابعاددختربرامون، توبهشت خاکی سروری میکنی.

    من این فایل زیباروخیلی گوش میکنم.

    البته فایلهاهمه برام درس دارن الّافایلهایی که ازتوحیدوقرآن برام ،گفته :میشه وای نمیدونیدچقدرتمام کوارکهای وجودم پرازکیف ولذت میشه فقط خدادرکم میکنه.

    چون ازبچگی راه کج رو، دیدم وشنیدم باخداوقرآن بود.

    ولی پرازشلوغی ونجواهای شیطان بود.

    وگرنه منم که دنبال کفروشرک ورزی نبودم!!!!!!

    دیگه همینی که بودوازکسی اولًاسوال نمیپرسیدم.

    وچیزهایی رو که می گفتن: ازروی دل می‌شنیدم.به دلم نمی نشست.

    چون الهی نبود.

    گاهی ازمرگ وبعدازمرگ،ازمادرم سوال میکردم چندکلمه ی به ظاهرخوب میگفت :ولی نه جواب من اون نبود.

    خدارحمت کنه مادربی سوادمن هم همین دانش وعلموآگاهی،را ازآخوندهای قدیمی شنیده بود.

    نه ازبچه های امروزی!!!!!!!! بدون سندومدرک اونی که توذهنشون هست رومیگن.

    دوست دارم اینجورفایلهاروببلعم میدونیدکه چی میگم !!!!!!؟؟؟؟؟واقعیتِ.

    الان بازهم سردمیشم،خسته میشم،تومسیرکم میارم.

    گریه میکنم به صورت کمرنگ.بیحال یواش.

    ولی دیگه ناامیدنمیشم ،استرس روازپامیندازم.

    فقط شکرگذاری فقط الخیروفی ماوقع فقط ازکنارسختی میگم سستی هم داره اون روی سست سکه رو، نگاه میکنم.

    دیگه بعدازسختی، آسونی درکارنیست!!!!!!!!!!!!!

    چون همراه با سختی آسونی وجودداره من بایدشکارچی مثبتهاباشم که الحمدوالله دارم روخودم به‌صورت شبانه روزی روی خودم کارمیکنم.

    وای! وای! وای! وای !وای !وای! وای! وای !وای! وای !

    وای! خدای من چی سریع همین الان .

    ان مع العسریسری شد.

    چقدرسریع اتفاق افتاد.

    هنوزمن دارم ازفایل بازشدن قلب کامنت مینویسم ولی خداسریع منو موردامتحان قرارم داد.

    به خداکه خنده داره!!! خخخخخخخخخخخ.

    وهمین الان که کامنت مینویسم عزیزدلم از راه رسید!!!!

    خیلی بی موقعه بود.

    پرسیدم: چرااین وقت روزاومدی خانه!!!!!!

    میخندیدمیگفت: پسرصاحب ماشین ،خیلی ادعاش شده به خاطرخبرکشی رانندهاکه مدام میگن پسرحاجی خیلی باسرعت بالارانندگی میکنه!!!!!

    میگفته: پسرت باسرعت بالارانندگی میکنه میخواسته درگیری بالابره عزیزدلم گفته :عفب تربرو،چون این هم جونه تااندازه ای احترامت رو نگه میداره بعدازاحترام دیگه اختیاردستش رونداره،دستش میره بالاروی صورتت میادپائین!!!!!!!

    پسرصاحب ماشین گفته: ماشین روبذاره بره!!!!!!

    عزیزدلم گفته :چشم پسرم که سوئیچهاروتحویل بده من بزرگترم قبلش خودم ماشین روتحویل میدم!!!!!!!!!

    هرچی همکارهای دیگه گفتن حاجی برگرد.

    باعزت نفس واعتمادبه نفس گفته: ماازجایی که بریم دوباره برنمیگردیم.

    خوب چون همفرکانس نبودن آخه اینهاراننده میخوان که آشمال چی باشه پسرمن باپدرش سرشون توکارخودشون بوده.

    که حتی اون راننده ای که شوهروپسرم رو،به اینهامعرفی کرده.

    تاشنیده این دوستت پدروپسرماشین روگذاشتندرفتند!!!!!

    بنده خدا پشت فرمون بوده حالش بدمیشه ماشین روکنارخیابون پارک میکنه میشینه به گریه کردن که چرابااین پدروپسرباعزت واحترام هستند.

    این گونه برخوردشده چرا؟؟؟چرا؟؟؟چرا؟؟؟؟؟¡!!!!!!!!

    عزیدلم کفت: بنده خدامدیونی برای ماغصه بخوری چون خداجای بهتری برای ماگذاشته.

    خداروشکرالان رفتم سفره ی ناهارپهن کنم .

    به پسردومم خبردادن کاربرنده شدی.

    چقدرهمگی خندیدیم یک خریدبرنده شده یک قلم جنس بخره ببره تحویل بده هرچندهزینه کنه 10برابرش روتحویل بگیره.آره این همون خدای قانون منده ازاینطرف به عزیزدلم میگم :شادباش هرچی خیره همون میشه،ازاین طرف خدابرای خریدکردن لوازم به پسر2میگه 10برابرش رودادم.

    الهی شکرت عاشقتونم خدایامیدونم برامون بهترینهارو

    تومشتت داری.

    الذین یومنون بالغیب برای ماس.

    آرزوی سعادت وخوشبختی رو برای همه دارم.

    اینم سختی وسستی باهم.خخخخخخ.

    الهی شکرت بازهم جهان هستی به نفع ما رأی روصادرکرد.

    خدایاخودت میدونی الان واحدپیش فروش روبایدپول بریزیم وخرجش روفقط تومیتونی جورکنی .

    عاشقتونم وخیلی هم حالِ دلم خوبه ازاین اتفاق.

    چون خداباماست تعهدداده. همه رقمه خدمتمون کنه.

    حدوا 27الی28سال پیش هم دقیقاهمین اتفاق برای عزیزدلم رخ داد.

    چندسال بودروی جرثقیل کارمیکرد.

    بعدبه درخواست من توسط دوست خواهرم معرفی شدبه شرکت اتوبوسرانی خط واحداونم ازصبح تاظهرساعت کاراداری ازخونه رفت به‌ کمتراز یک ساعت آزمایشی کارکرده وقبولش کردن وبرای ناهاربرگشت خونه!!!!

    استخدام درعرض کمترازیک ساعت واقعابرای شوهرمن اتفاق افتاد.

    ولی کی بودکه قدرشوبدونه!!!!!!

    ازبس که عزیزدلم دوست داشت جمعه هاوتعطیلی ها خودشوبرسونه روستامون ازصبح باخط واحد روستابره وتاشب وقتشو،بادوستاش سرکنه .!!!!!!

    بعدشب که دیگه بی دروپیکربودباهمون خط واحدروستابرمیگشت خونه!!!!!!!

    کلا5شنبه وجمعه تاروزشنبه یکشنبه باهم قهربودیم.

    یعنی جهنم داشتیم نه زندگی!!!!!!!

    وقتی استادمیگن بگوگذشته ام رو، دوست دارم.

    میگم واقعاکه!!¡!!!!

    ولی چون سکوی پرتاب بوده دوستش دارم.

    انگارنه انگارزن وبچه داره!!!!!!!

    صاحب جرثقیل آمدگفت: حقوقت رو زیادمیکنیم و……

    وعده های سرخرمن دادن.که توفقط برای ماکارکن وجرثقیل هم جمعه هادراختیارخودت باشه باخانواده برو، تفریح.

    وجنابعالی سرکاردولتی نرفت.

    منم هموزسنی نداشتم که مقاومت کنم که این کار،اتوبوسرانی به سادگی قبول شدی رو ادامه بده!!!!!

    ولی خودش دوست نداشت بره کاردولتی به فکرخوشگذرانی خودش بود.

    فکرمیکردفقط بره سرکاربخورونمیربیاره کرایه خونه روبده دیگه تموم زندگی همینه!!!!!!!

    نه تفریح نه سرگرمی واقعاکه به خودم وبچه هام ظلم کردم.

    ومن که نمیتونستم تغیرش بدم.

    اون زمان که نمیدونستم.وتمام کارهامون بااسترس وجنگ ودعوابود.

    وچیزی نداشتیم که به ماشین تبدیل کنیم که شغل خودش رانندگی رو، ادامه بده.

    حالاهرجوربودگذشت!¡!!!!!!!

    الهی تابی نهایتهاکه تو خودت اندازه اش رو ،میدونی فقط به خاطراین اتفاق که خدمتتون عرض میکنم شکرت.

    این شروع اتفاق به ظاهربی احترامی وبدکه 27الی28سال پیش رخ داد.

    خوب حالا پسرهای صاحب ماشین جرثقیل بزرگترشدن پدرشون هرچی ازتوجیبشون پیدامیکرده سریع میگفتن ازآقای(؟)راننده است!!!!!!!!!!!

    وهمین شازده پسرصاحب جرثقیل که تاحالازیردست عزیزدلم شاگردی می‌کرد.

    بحث شون شده خیلی شیک گفته :ماخودمون بزرگ شدیم .

    دیگه به راننده نیازنداریم !!!!!!!!!!سوئیچهاروبذاروبروووووووووووو!!!!!!!!!

    آخ که الان دلم چقدرخنک شدکه اون موقع خودم وکل خانوادم میگفتم:این کاردولتی اتوبوسرانی رو برو.ادامه بده.

    میگفت :جمعه هاروچکارکنم!!!!!!؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخخخخ

    همون 27الی28سال پیش هم سرظهرآمد خانه یعنی خیلی بی موقع!!!

    تعریف کردپسرصاحب ماشین این حرف رو زده.

    خوب آگاهی که نداشتیم ولی ناراحت بودیم.

    گوشی وتلفن هم نداشتیم ! سریع رفت روستامون پیش دوستش که باماشین مشهدوشمال کارمیکردن.

    جریان روگفته: بود.دوستش گفته: اشکال نداره، فرداد ماشین میرسه بیاباهم بریم، خوش میگذره!

    استادمیدونم که همه باوردارید دقیقامثل اتفاقی که برای شماافتادازکاراومدین بیرون.

    برای عزیزدلم هم اتفاق افتاد.برگردیم عقب ترچندسال قبل تر،توی اداره ی کاربرای رانندگی پایه ی یک ثبت نام کرده بود.وآدرس خانه ی فکرکنم برادرش روداده بود.توی روستا.

    ونامه ی درخواست کار رفته روستاوبه مااطلاع دادن.

    عزیزدلم ازموقع که یک سرویس رفت شمال هنوزبرنگشته بود.

    خودم حامله هم بودم.

    صبح زودبلندشدم اول رفتم سرخط شرکت واحد پسردایی عزیزدلم که تواین شرکت راننده بود مشورت کردم که این اتفاقات رخ داده واین نامه هم برامون رسیده که اتوبوسرانی به راننده نیازداره.

    اونم بنده ی خدا گفت :معطل نکن هرکاری که بایدانجام بدی بروانجام بده.

    ازجایی که من خیلی توزندگیم فعال بودم واین کارهارومثل آب خوردن انجام میدادم .

    هوای گرم ولی باعشششششقققق فراوان، ولی باامیدبی نهایت که اصلا خدارونمیشناختم!!!!!

    فقط همون خدای ذهن خودم بود.

    ولی خداپشت وپناهم بود.

    حالابعضی جاهاپیاده وبعضی جاهاباخط واحدمیرفتم.توی اتوبوسهای خط واحد بیشترپسردایی عزیزدلم رومیشناختن معرفی میکردم که حتی یک بلیط واحدهم پرداخت نکنم .

    الهی شکرتوی دوروز، درساعت اداری،اداره ی کارمشهدرفتم راهنمایی کردن که تشریف ببرین به این مکانهای اداری، شهرداری، مدرسه ی روستامون، آموزش پرورش طرقبه،استانداری مشهدوبعدنامه روبیارین اداره ی کار.

    تموم این کارهاروازجون ودل انجام دادم باپاکه نمیرفتم با، بالهام پروازمیکردم میرفتم.

    کارهاانجام گرفت درمشیت الهیه الان!!!

    نه اون زمان !!¡!!!! خخخخخخخخخخخ.

    دیگه گفتن: حالافقط بایدشوهرتون تشریف بیارن وبقیه ی کارهاروانجام بده.

    وقتی عزیزدلم آمدجریان روگفتم وتمام اتفاقات این دوروز، روکه انجام دادم تعریف کردم .

    پرسیدم حالاچی میگی؟ میری تواتوبوسرانی!!!!!؟؟؟؟؟؟

    گفت آره چراکه نرم!!!؟؟؟؟

    ودرحین انجام کارهای اداری وآزمایش رانندگی و کارکردن توی تعمیرگاههای اتوبوسرانی غیره که اینبار3ماه طول کشیدکه پشت فرمان اتوبوس نشست.

    وبرعکس سری اول صبح رفت کمتراز یک ساعت امتحان الکی چون معرفی شده بودقبول کردند.

    وشب گفتن فردابیااتوبوس تحویل بگیر!!!!!

    بلاخره توی این 3ماه باعزیزدلم رفتیم اداره کاربرای شکایت حق وحقوقاتمون ازصاحب جرثقیل.

    زمان دادگاهی رسید.

    رفتیم اداره ی کارخودم پابه پای شوهرم بودم وگرنه خودش که(؟؟؟؟!!!!)نداشت.

    توی اداره ی کارصاحب جرثقیل که خیلی مثلا زرنگ بوده یک نامه ای میزاره روی میزقاضی!!!!!

    باامضای عزیزدلم که بنده حق وحقوقاتم رو، دریافت کردم.!!!!!!!!

    آقای قاضی میپرسن این برگه چیست؟؟؟!!!!

    آقاجواب دادن این راننده تمام حق وحقوقاتش روازمادریافت کردن!!!!!!

    عزیزدلم میگه: من اصلا نمیدونم این امضاءرو کی ، وکجاوبرای چی ازمن گرفتن!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

    آقای قاضی میگه: آقای فلانی این کاغذروببر، بذارلب کوزه آب سردش رو، بخور!!!!!!!!!

    شماحق بیمه برای راننده پرداخت نمیکنی برای من نامه آوردی !!!!!!!!!

    خیلی شیک رأی روصادروبه آدرسشون ارسال شده وپول ماروتحویل دادن.

    وهمون اولین هفته ای که اتوبوس راتحویل عزیزدلم داده بودن برای رانندگی.

    7مین شب کاری پسر4باخیروبرکت به دنیااومدقربون قدمهای پربرکتش بشم که هنوزخیروبرکتش ادامه دارد.

    خوب همون توگوشی جهان رو عزیزدلم خرد!!!!!کلاازتعطیلات گذشت وکارکردحتی تعطیلات رواگه میخواستی، تعطیل کنی بایدبااداره هماهنگ میکردی وتعهدمیدادی کلا تعطیلیهاروسرکارنمیام.

    ولی کل تعطیلات روکارکردچون تعطیلات حقوق دوبله بود.

    میگفت: ماکه جایی نمیریم کارمیکنم.

    آره میخواست بره دمِ قهوه خونه بشینه که چی بشه؟؟!!!

    وهمیشه میگفت :خوب باب دلت شده دیگه جمعه هاسرکارم!!!!

    من تاهمین چندوقت پیش از5شنبه هاوجمعه هانفرت نفرت نفرت تابی نهایت داشتم.

    الهی بازهم تا بی نهایتها توراسپاسگذارم که که جمعه ها هم سرکاربود.

    به خدا دلم خنک شدولی خب زندگی یک جورایی گذشت.

    امیدوارم بقیش خوش باشیم.آمین.

    واقعاخیلی طول کشیدخودم حالم یک جوری شدخوابم گرفت امیدوارم ردپای خوبی بوده باشه.

    وخداازکوتاهترین مسیرهابرامون رزق بی نهایت میرسونه.

    ارزق ورزقان/ارزق ویطلبک.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    سوره ی انشراح:

    -یکی از زیباترین سوره های قرآن است

    -حاوی نکات ارزشمندی است که درک آن در تمام جنبه های زندگی به ما کمک می کند

    -خداوند در این آیه با پیامبر صحبت می کند

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾

    آیا براى تو سینه‏ ات را نگشاده‏ ایم (1)

    -خداوند با باز کردن قلب به ما کمک می کند پیام های او را راحت تر دریافت کرده اصل را از فرع تشخیص دهیم

    -برای دریافت پیام ها و هدایت های خداوند تنها کافی است از او درخواست کنیم

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾

    و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)

    -نتیجه درک پیام خداوند برداشته شدن بار سنگین از دوش ماست

    -اگر درک درستی از پیام ها قوانین و هدایت های خداوند نداشته باشیم جریان زندگی ما با تقلا زجر و سختی فراوان پیش می رود

    -ترمزها و باورهای منفی همان بارهای سنگینی است که اگر برداشته شود به خواسته های خود دست میابیم

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾

    [بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾

    و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)

    -با دریافت پیام های خداوند و درک درست قوانین نام ما در بین افراد پر آوازه می شود

    -تمام اتفاقات خوب تنها زمانی برای ما رخ می دهد که شرح صدر اتفاق بیافتد

    -زمانی که تنها قدرت را از آن خداوند می دانیم بارها از دوش ما برداشته شده قلب ما برای درک خداوند و زیباییها بیشتر می شود

    -با داشتن باورهای مناسب افراد شرایط موقعیت ها ایده ها به سمت ما هدایت شده موقعیت های چالش زا همواره به نفع ما پایان می پذیرد

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾

    پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾

    آرى با دشوارى آسانى است (6)

    -همراه با هر سختی آسانی است

    -سختی ها و آسانی ها در کنار هم قرار دارند

    -تنها با تغییر باورها در مدار آسانی قرار می گیریم

    -جهان سرشار از تضادهاست ما با باورهای خود انتخاب می کنیم چه چیز را دریافت کنیم

    -ما با افکار خود انتخاب می کنیم با سختی ها یا آسانی ها هم مدار شویم

    -با برداشتن ترمزها و مقاومت های ذهنی برای آسانی ها آسان می شویم

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾

    پس چون فراغت‏ یافتى به طاعت درکوش (7)

    -با داشتن خواسته و هدف ذوق و شوق حرکت کردن داشته و احساس بهتری داریم

    -به محض تحقق اهدافمان به سراغ تحقق سایر اهداف خود برویم

    -موفقیت مسیر نه رسیدن به مقصد خاصی است

    -تنها تا زمانی که برای تحقق اهداف خود حرکت می کنیم به رشد و پیشرفت دست میابیم

    -پیش از دستیابی به هدف هدف بعدی را مشخص کنیم

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾

    و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)

    -با حساب کردن بر هدایت های خداوند انجام تمام کارها و تحقق تمام خواسته ها به راحتی امکان پذیر است

    -با ایمان باور توکل تنها به خداوند هیچ هدفی نیست که به آن دست نیابیم

    -هیچ هدفی بزرگتر از خداوند نیست

    -هر آن چیزی که در زندگی خود داریم تنها از آن خداوند است

    -خداوند افراد شرایط موقعیت های مناسب را به سمت ما هدایت می کند

    -با ایمان به خداوند تمام اتفاقات هر چقدر نامناسب به نفع ما پایان می پذیرد

    -خداوند همواره در حال هدایت ماست

    -با داشتن باورهای مناسب آسانی ها را دریافت می کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم خانوم نازنین و زیبا

    استاد جان من هرچقدر هم از شما سپاسگذاری کنم کمه

    نمیدونستم که این کامنتی که می‌خوام بگذارم رو کجا بگذارم

    حسم گفت اینجا

    استاد شما منو با نیرویی در وجود خودم آشنا کردین

    شما منو با اصلی آشنا کردین که بی نیاز شدم از غیر

    زمان برد تا بتونم بفهممش و بتونم صداشو بشنوم

    من نمی‌فهمیدم اصلا شما چی میگید اون موقع که با خدا صحبت میکنم و صداشو می‌شنوم

    نمی‌دونم این چه حسیه

    خیلی عجیبه

    میدونین

    میتونی قشنگ بفهمی که چه کلامی درسته چه کلامی غلط

    استاد این حسه تو هر لحظه تو هر کاری تو هر چیزی تو هر مطلبی تو هر آموزشی

    اگر خواست بهش باشه

    اگر بخوای از اون استفاده کنی

    به قول خودش خیر و شر مارو به ما میگه

    اگر تسلیمش باشیم

    استاد اینقدرررررر منو به اصل نزدیک کردین

    که واقعا نمیتونم چیزی جز اون رو بپذیرم یا حتی توی صحبت با کسی یا آموزش دادن به کسی

    توی هر موضوعی برم سراغ فرع میدونین

    یعنی وااااقعا تمام صحبت های ما تمام کارهای ما تمام اقدامات ما باید حول این قانون این اصل انجام بشه

    وگرنه قلبم آلارم میده اصلا

    البته که خیلی از مواقع ذهن کنترل رو‌ میگره به دست

    اما به اندازه ای که میتونم ذهن رو خاموش کنم

    میتونم صدای قلبم رو بشنوم

    همین چند دقیقه پیش یک آهنگ فرکانسی گذاشتم که خیلی منو خارج کرد از دنیای مادی ، و با خداوند صحبت کردم و کلی بهم چیز گفت

    کلی بهم احساس لیاقت و ارزشمندی داد ،کلی توانایی ها و دستاورد هامو به یادم آورد و یک ایده ی خیلی خوب بهم داد

    میبینی استاد

    چیکار کردی

    به تکنیک یاد ندادی

    چقدر شما خوبییییین استاد به خدا چقدر ازتون ممنون باشم

    چقدر از خداوندی که بین من و شماست سپاسگذار باشم

    مهمترین کار زندگیم این باید باشه که هر روز زمان بگذارم و بهش وصل بشم

    در مورد هر موضوعی

    واقعا هرکس بهترین جواب ها پیش خودشه

    میدونین چرا ما از شما حس بد نمی‌گیریم و صدای شما به قلم ما میشینه

    چون اولا شما هر چی میگید وصل شدین به قلبتون و از اون گرفتید و گفتید

    یعنی خودشه

    دوم اینکه شما تکنیک نمیگید

    چرا

    شما از یک مسیری حرکت کردین که شمارو رسوندن به اصل

    شما اونو دارین در اختیار ما قرار میدین که اصله اصله اصله اصله

    دقیقا کلمه‌ی الله

    یعنی میتونیم از این به بعد به جای اینکه بالای دفترمون بنویسم الله بنویسیم اصلا بنویسیم قانون

    که به یاد بیاریم که هیچ چیزی شانسی نیست

    بدونیم باید از کی بخوایم

    بدونیم باید از می کمک بگیریم

    بدونیم همه چیز داره طبق قانون اتفاق می افته

    بدونیم که اون یارو یاور ماست هدایت گر ماست و مارو به هرچی که بخوایم می‌رسونه به هرچی

    ،

    چقدر آرومم استاد

    چقدر آرامش دارم

    در مورد آینده ترسی ندارم عجله ای هم ندارم

    البته این حالتو وقتی دارم که به خدای خودم وصل میشم و باهاش ارتباط برقرار میکنم

    تا وقتی که درگیر ایده ها. و گفته ها و راه حل های دیگران و ذهنم نشم

    ،

    ایده های خوب ایده هایی هست که تو حالت آرامش تو حالت خلا تو حالت قلب بازی به ما داده میشه

    صحبت هایی به دل می‌نشیند گسترش پیدا می‌کند

    که از درون قلب آدم بیاد

    نه فقط حرف باشه

    کارهایی به دل می‌نشیند محصولاتی خیلی پرفروش میشود که از درون خلق شده باشد با احساس خلق شده باشد

    اون باور و اون احساسه که روی احساس مشتری تاثیر مثبت میگذاره

    باورهای من نسبت به خودم به توانایی هام به محصولاتمو به خدماتم هست که نتیجه ی اصلی رو ایجاد می‌کنه

    احساس لیاقت منه نسبت به همه چی

    که کارها و انجام میده

    و

    کی به این موارد دست پیدا میکنم

    وقتی که به منبع وصل باشم

    وقتی که ازش سوال بپرسم و صداشو ایدشو راهکارشو بشنوم

    امروز یه ایده بهم داد که چطور روی باورهای ثروتم کار کنم

    امروز یه ایده بهم داد که چطور از تجربیاتم و علایقم پول بسازم

    هر روز داره بهم میگه که چه عاملی عامل اصلیه

    هر روز بهم میگه که اگر میخوای محصولتو بفروش و خوب بفروشی باید به محصولت اطمینان داشته باشی

    هر روز بهم میگه اگر میخوای یک صحبتی کنی که تاثیر گذار باشه باید خودت باورش داشته باشی و بهش عمل کرده باشی و از درونت بیاد نه اینکه فقط حرف بزنی

    بهم میگه روی چیز های روی ایده های دست بگذار که باااااورشون داری خودتو باور داری

    اگر نداری

    برو اول کار کن باور کن بعد بیا بگو بعد بیا ارائه کن

    اونه که تاثیر گذاره

    هروقت بهش وصل میشم

    نظر دیگران برام کم اهمیت تر میشه

    هروقت بهش وصل میشم آروم میشم از حرص زدن از عجله کردن دور میشم

    استاد

    وااااقعا خیلی خیلی از موضوعات قرعه خیلی

    درسته یه سری افراد وصل شدن به درونشون و راهکار خودشون ایده ی خودشونو بیرون کشیدن و دارن عرضه میکنن

    اما این به این معنی نیست که این تنها راهه

    این تنها ایدست

    نه

    ما بینهایتیم

    ،

    میدونین

    درسته اول از همه برای اینکه اصلا بتونی این نیرو رو بشناسی نیاز به آموزش هست

    که اونم در جواب سوال ما آگاهانه ی خودت از جهان هدایت میشی به آموزش هایی که تو رو با قوانین آشنا کنه

    مثل خودم که 4 سال پیش وااااااقعا میخواستم بدونم که این خدا کیه چیه چطور کار می‌کنه

    و منو هدایت کرد به استاد عزیزم

    یعنی قلب من با مدار و فرکانسی که توش بودم با استاد همخونی داشت و چقدررررر راضی و خوشحالم که منو آورد پیش بهترین کسی که می‌تونست باشه

    شاید

    نمی‌دونم

    ولی من راضیم

    خیلی راضیم

    حالا این به این معنا نیست که فقط استاد تو کل دنیا هست که می‌تونه هدایتکره ما باشه

    نه بی نهایت راه هست

    که خداوند افراد مختلف رو با توجه به مدار و شرایطشون هدایت می‌کنه به شرایطی که جواب مسائلشونو بگیرن

    ،

    و همین قشنگیه جهانه

    که همه چیز بی انتهاست

    همه چیز

    یک شغل خاص نیست که مارو ثروتمند می‌کنه

    یک ایده ی خاص نیست که مارو ثروتمند می‌کنه

    یک آدم خاص نیست

    یک راهکار خاص نیست

    جهان با توجه به سوال ما و مدار ما مارو هدایت می‌کنه به جواب

    در هر لحظه داره این کارو انجام میده

    آیه ی فوق العاده که اذا سالک عبادی

    که خداوند همواره در حال اجابت درخواست درخواست کننده هاست

    یعنی در هر لحظه داره جواب سوالات و درخواست های مارو میده

    با دقت صد در صد

    حالا ما باید بیایم در جهت رشد در جهت خواسته هامون در جهت خوشبختی از خداوند سوال بپرسیم و جواب بگیریم ،

    که همه چیز با سواله

    یعنی سعی کنیم سوال های خوب از منبع بی انتها بپرسیم

    تا الله مهربان هدایتمون کنه به جواب ها به ایده ها به راهکار ها

    ،

    هر روز باید این قوانین رو به یاد خودم بیارم

    تا درگیر فرعیات نشم

    گیج‌ نشم

    گم‌ نشم

    حس ترس عجله کمبود میاد سراغم

    وقتی که بهش وصلم

    حالم خوبه آرامش دارم

    و این آرامشه که داره کارها و انجام میده

    و اون برای من کافیه کافیست

    هر چی رو بخوام بهم میده

    هرچی

    فقط سعی کنم ذهن و احساساتم رو کنترل کنم

    تمرکزم روی خودم باشه روی کنترل احساساتم روی کانون توجهم به سمت خواسته ام باشه

    اون کارارو انجام میده

    خدایا شکرت

    استاد جانم سپاسگذارم سپاسگذارم واقعا، مریم خانوم نازنین و مهربان و دوست داشتنی مرسی که هستین

    خدارو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    محمود ناصری گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    سلام استاد این فایل رو از دیشب تا الان 3 یا 4 بار گوش دادم.

    واقعا خیلی لذت بردم.

    استاد منم مثل شما مشابه پیامبر اومد تو ذهنم.

    استاد یه زمانی یعتی همین پارسال من کلی قرض بدهی اجاره خانه و . . . داشتم.

    ولی استاد خداشاهاده با آموزش های کشف قوانین همه پرداخت شد از همه مهمتر به هیچ عنوان غمگین نبودم.و لذت بردم بدهی پرداخت کردم.

    استاد با دوره ثروت 1 من صاحبخونه شدم.

    و همچنان این مسیر رو ادامه میدم.

    استاد در مورد هدف داشتن هم خیلی خوب صحبت کردین منم تو این تله تا حالا افتادم.

    وخیلی مهمه که همیشه هدف داشته باشیم و رو به جلو حرکت کنیم.

    اتفاقا دو روزی میشه دوباره دوره کشف قوانین رو شروع کردم.

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گام هشتم از تحول زنده‌گی من

    من ازین فایل سیراب نمیشم هر چقدر که گوش کنم شاید ده بار شده که گوشش میکنم اما بازهم دلم می‌خواهد گوشش بدم و برای من خیلی درس داشت .

    وقتیکه صحبت در مورد الهامات الهی می‌شود و یادم میفتد که من زمانیکه از الهاماتی الهی استفاده کردم چقدررر همه‌ چیز عالی شده اما زمانیکه در مدار دریافت الهامات الهی قرار نگرفتم ، چقدر زیان کردم و هر وقتیکه رها کردیم و به خداوند واگذار کردیم همه چیز عالی شده ،

    فقط کافیست که قلب ما را پاک کنیم و بخواهیم که تغییر کنیم و بعد هدایت می‌شویم، یادی زمانی میفتم که همیشه از خداوند کمک میخواستم و تنها دلیل اینکه حالا در سایت استم اینست که من قبلا از خداوند خواستم . حتی مشکلاتی که بوجود می‌آیید من به خودم میگم در دل این مشکل قرار است که برای من چیزی را بگوید و من چقدر شکر گذار استم بابت گذشته ام که آدمای نادرست با من در ارتباط بود یا موضوعات منفی دگه که وجود داشت . آنها باعث شدند که من از خداوند درخواست هدایت کردم و آنهم هدایتم کرد .

    در جهانی که ما زنده‌گی میکنیم دوقطب وجود دارد، و این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم که به کدام جهت توجه میکنیم به فرصت یا به کمبود .

    خدایت شکرت بابت اینهمه آگاهی که در این فایل بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: