قلبی که به سوی خداوند باز می شود - صفحه 24

742 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    به نام خدا

    ردپای 82

    سلام استاد عزیز و دوستان گرامی

    از وقتی یادم میاد به من برچسبی خورده بود با این موضوع ،که تو مشکل قلبی داری!

    4 سال اخیر هر روز 2تا قرص قلب میخوردم

    و منع ورزش بودم

    بعد از آشنایی با استاد حالم خیلی خوب بود ،خیلی وقت بود که قلبم آروم آروم شده بود

    به جز یک مورد که مربوط به 10،12 روز پیش بود که اون هم به خاطر نجوا ها بود

    چندین بار به خودم میگفتم ،من دیگه احتیاجی به قرص قلب ندارم ،دیگه لازم نیس قلبم با منبع دیگه ای آروم میشه! نهایت یه قرص برای وقتایی که حالم بد شد مثلا

    امروز رفتم پیش دکتر و شرح حال دادم ،بنده خدا نزدیک 10_15دقیقه داشت اکو قلب می‌گرفت تا بفهمه دقیقا چه خبره

    برگشت گفت ،شما مشکل خاصی نداری ،آنقدر جزئی که حتی نیازی به مصرف دارو هم نیس!حتی منع ورزش هم نیستی دیگه!

    کم کم قرص هاتو کم کن و دیگه استفاده نکن

    من شکی ندارم که این لحظه رو خودم خلق کردم ،تو این 80 روز بارها می‌شنیدم که دیگه لازم نیس قرص بخوری حالت خوب شده

    یکی از بندها رو از پام جدا کردم و حالا میتونم مثل انسان عادی زندگی کنم !یادمه خیلی والیبال دوست داشتم تو مدرسه جزو تیم بودم و به سرعت عضو تیم شهر شدم

    اما به خاطر خانواده ام ادامه ندادم ،چون تو چشمای مادرم نگرانی بابت قلبم میدیدم

    اون بنده های خدا حرفی نمیزدن و حمایت میکردن ،اما من میفهمیدم ،من اون زمان به یک باور اجازه دادم جلوی بودن من در شرایط دلخواهم بگیره

    خداروشکر

    راستش درک من راجب آروم شدن قلبم یا با شاهد عینی《 البذکر الله تطمئن القلوب》

    واقعا خدارو تو زندگیم حس میکنم ،نه تو موقع خاص نه در زمان شادی یا غم ،تو اکثر لحظات، رفیق و هم صحبت من تو این روزهاس، از خودش راهنمایی میگیرم و خلاصه حسابی باهم دوست شدیم

    من خیلی از ترس ها،خرافات،شک هاو… بعد از آشتی با خدا ،از دست دادم

    یه جور حس محافظت شدگی ،یه اطمینان که اتفاق خاصی قرار نیس بیفته ،اگر هم بیفته خودت خالقش بودی ،ببین چیکار کردی به چی توجه کردی که خلق شده

    باعث شد من با آرامش زندگی کنم و وقتی آرامش خدایی هست ترس شیطانی نیس

    البته چون هنوز این حس خالص خالص نیس ،از گوشه و کنار باورهای قبلی رو می‌شنوم اما ذهنم کنترول میکنم که زیبایی هارو ببینم

    خداروشکر برای خالق بودن خداروشکر که لیاقت خلق آگاهانه زندگیم پیدا کردم

    از استاد عزیز هم ممنونم که آرامش به قلب من برگردوندین با آگاهی های توحیدی

    درپناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1905 روز

      سلام به همه ی عزیزان

      سلام به فاطمه جانم و قلبِ پر قدرت و قشنگش…

      در حالیکه تازه ارسال نهایی رو زدم بعد از یک ساعت نوشتن کامنت برات در پاسخ به کامنتی که برام فرستادی…

      و اما حالا

      این لحظه

      من دارم برای ردپای شماره 82 تو پاسخ میذارم…

      آفرین بهت، آفرین

      سلامتیِ قلبِ نازنینت رو خودت خلق کردی برای خودت، به پشتوانه ی قدرت و اختیاری که خدا بهت داده، پشتت به خدا گرمه و خلقش کردی…

      یادِ فایلهای شگفت انگیز آرامش در پرتو آگاهی افتادم …

      در رابطه با سلامتی، عشق و …

      اعتراف میکنم اوایل نه تنها خوشم نیومد از فایلهای آرامش در پرتو اگاهی، بلکه برام عجیب بود استاد اینا چیه گذاشتین تو سایت؟؟؟

      پوزش فراوان استاد، مدار و فرکانسم در حد لالیگا پایین بود، اصلا درک نمیکردم این فایلها چقدر جواهرن، چقدر خالص و ناب هستن، الان عشق میکنم گوش میدم، دوباره و چند باره، کوتاه، مختصر و مفید سرشار از آگاهی های نابن.

      دیوانه کننده هستن…

      منو عاشق خودشون کردن، مخصوصا الان یاد فایلِ عشق افتادم که شگفت انگیز هست…

      فاطمه جان ان شاالله قلبت پرتوان، پر انرژی و پر قدرت بتپه برات و لذت ببری از زندگیت هر ثانیه.

      راستی سمانه جون:

      شادی تو زندگی، لذت بردن از زندگی میتونه با دلیل های خیلی خیلی خیلی ساده، کوچولو و ریز، در ظاهر معمولی و بدیهی تو زندگی به وجود بیاد، مثل دیدن پروانه های شادی که امروز دور گلهای پارک میچرخیدن و رقصان بودن، غذای خوشمزه ی مادر، داشتن نعمتِ آب، هوای خنکِ در دسترس، لبخند و …

      حسبی الله

      با یادِ خدا، قلب ها آرام می گیرد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2438 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    خیلی وقته ننوشتم ولی الان میخوام بنویسم خدایا خودت بهم بگو هر چی که لازم هست بنویسم تا قبل از هر کسی یه رد پای محکمی باشه برای خودم از همین آیه اول این سوره تا به یاد بیارم تا برای خودم یادآوری اش کنم

    وقتی خداوند بهم میگه الم نشرح لک صدرک؟ چرا خدا جونم تو قلب من رو به سوی خودت باز کردی. به قول استاد این زمانی اتفاق افتاد که من خواستم و نخواستم باور کنم همینه که هست و خدای من وقتی شروع کردم به ساختن این باور تو ذهن و وجودم همه چی شروع کرد به تغییر کردن به بهتر شدن، اینقدر که الان حال خوبم پایدارتر شده بیشتر وقتها حالم خوبه

    تو شغلی منی که دختری بودم که همیشه سعی کردم کار کنم ولی خب اوایلش بخاطر آشنا نبودنم با قانون سخت می گذشت ولی الان به اندازه ای که روی خودم کار کردم راحت تر شده، خیلی اطرافیانم رو می بینم که از دیگران میخوان کاری واسشون بکنند ولی من به لطف آگاهی هایی که اینجا با فایل های رایکان و دوره هایی که خریدم نوش جون کردم دیگرانی که بقیه خودشون رو میکشن کاری واسشون انجام بدن من همون دیگران رو حتی اگر کاری واسم کرده باشند ازش خارج شدم، حدود 4 سال پیش عموم من رو به یکی از اداره های مطرح استانمون معرفی کردم و من رفتم اونجا شاغل شدم اداره ای که قبل رفتنم خیلی واسم بزرگ بود رفتم و دو سال اونجا بودم ولی بعدش حس کردم متعلق به اونجا نیستم و کار نیاید اینقدر سخت باشه که من اونجا کلی بهم سخت میگذره و همین شد با اینکه یه منبع مشخص درامدی واسم بود ولی خارج شدم با اینکه حتی همکارام بعدش سعی کردن منو منصرف کنند و همین باعث شد فضا رو باز کنم برای ورود تجربه هایی که میخوام که یکی از مهم ترین آپشت هاش راحت بودنش و لذت بردن بود و همین باعث شد هدایت بشم به حوزه ای که تا چند سال پیش حتی نمی تونستم تو رویاهام هم بهش فکر کنم و اون عکاسیه که همین امروز هم اتفاقا سر یه برنامه عکاسی از مسابقات کونگ فو بودم

    یا یکی از مهم ترین تجربه ها و درس هایی که از این سوره گرفتم مربوط به امسال که اگر اینجا در این فضا نبودم اگر این آگاهی ها رو دریافت نکرده بودم خیلی عجیب غریب و سخت بود و اونم رفتن مادرم از این دنیا بود که با تمام وجودم این آیه رو تو این تجربه و اتفاق زندگی کردم طوری که همون لحظه اول که مادرم رو دیدم بجای طلبکار بودن ازش که من رو چرا تنها گذاشت ازش تشکر کردم برای سالهایی که داشتمش و بهش قول دادم که از این به بعد خوشحال تر و موفق تر و حال خوب تر خواهم بود

    ممنونم استاد عزیزم

    بی نهایت سپاسگذارم از شما از مریم بانوی زیبای شایسته جان

    از دوستان بی نظیرم که چـــــــــقدر کیف میکنم و یاد میگریم از کامنت های فوق العاده شون

    دوستتون دارم خــــــــیلی

    هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    شادمهر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    به نام خدا

    سلام به همه

    چقدر زیبا بود این فایل و چقدر همزمانی به معنای حقیقت کلمه برای من اتفاق افتاد دقیقا به همچین صحبتهایی نیاز داشتم . دنبال یه ترمز بزرگ تو زندگیم میگردم و خدا جوابمو داد که که به زودی این بار بزرگ از روی تو برداشته میشه . این ترمز و من از بچگی داشنم تا حالا که 33 سالمه در مورد روابط هست که با هیچ کس نمی تونم ارتباط بگیرم ولی احساس میکنم به زودی میتونم پیداش کنم با یاری الله مهربانیها .

    این همه زیبایی و طبیعت زیبا فقط با توجه به زیبایی ها می تونید به دست بیارید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    نفیسه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1636 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم .

    الهی به امید تو شروع میکنم و نمیدونم کی تموم بشه متنم و این همه حرفی که توی دلم هست .

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز .

    ازتون سپاسگذارم بابت این فایل که به محض دیدن بنرش توی صفحه اول سایت در حال راه رفتن وایستادم ورفتم یه صندلی پیدا کردم و نشستم تا ببینم قراره به کجا هدایت بشم . استاد اصلا اسم فایل حاوی یه نوری بود ، و چهره خندان شما و خانوم شایسته این روحانی بودن فایل رو چند برابر میکرد . بعضی فایل ها اصلا حتی بنرش توحیدی هست . مث این فایل ، مث فایل پدیده همزمانی ، مثل فایل هدایت خداوند و افتادن یه ماده شوینده و فایلی که بعدش تهیه شد و چه هدایتی بود . یاد اون آیه افتادم که خداوند در سوره بقره میگه خداوند را باکی نیست از ابنکه به پشه ای و یا فراتر از آن مثل بزند … ماجرای تولید اون فایل هم همین شد که یه ماده شوینده بشه هدایتگر قوم و قبیله ایی که به دنبال یکتا پرستی و موحد بودن هستن و خداوند آنها رو با یک ماده شوینده هدایت میکنه .

    موحد بودن میتونه به همین سادگی هدایتت کنه ، میتونه با یه حرف ، با یه بارون ، با یه منظره و…. هدایتت کنه . مث پیامبر که هدایت شد . مث استاد عباس منش که هدایت شد ، مث خانوم شایسته که هدایت شد و مث نفیسه که هدایت شد . همین الان وسط تابستون داغ و هوای بسیار گرم یه بارون زیبا هوای تهرانو لطیف کرد که به محض شنیدنش پریدم دم پنجره و سپاس گفتم و گفتم این هدایته ، این نویده ، این نعمته … من دو روز پیش گفتم خدایا ای مهربان ترین مهربانان تو حکیمی و مدبر و تدبیر گر ، احساس میکنم که دلم بارون میخواد ، احساس میکنم که نیاز دارم بارون ببینم . دلم برای رحمت بارونت تنگ شده و امروز اینو دیدم که رحمت الهی نصیبم شد و ابرهای باران زا به سمت من هدایت شد و الان داره با نسیم بعد از بارون صورتم رو نوازش میکنه . چقدر این نسیم لذت فراوونی رو بهم میده .

    و اما همزمانی فایل شما با هدایتی که دنبالش بودم حال این روزای منو بهتر و منو بهت زده تر میکنه از اینکه بهم میگه نفیسه قلبتو باز کن …

    خداوند با این فایل باهام حرف زد ، خداوند ترمز زندگی منو بهم گفت ، خداوند دوباره و دوباره هدایتم کرد .

    من چهار سوره شمس ، لیل ،ضحی و شرح رو خیلی دوست دارم و هرجا احساس کنم مشکلاتم داره بهم فشار میاره به این 4تا سوره مراجعه میکنم و چقدر در همه ابعاد بهم کمک میکنه ، چقدر دیدم رو باز میکنه ، چقدر قلبمو اروم میکنه …‌‌‌‌‌…..

    وقتی خدا بهم میگه :نفیسه مگه سینه ات رو نگشاده ام ؟ و بار سنگین ات را از دوشت برنداشتم ؟ ان که برای تو کمرشکن بود ؟ و نامت رو بلند نکردم ؟

    چرا تو قلبمو و سینه ام رو باز کردی با فردی به نام استاد عباس منش که دست تو بود تا بهمون از زبان تو بگه ،،، از زبان تو بگه که نذار بار زندگیت شونه هاتو خم کنه … سینه ام رو گشاده ایی با این حرفت که گفتی دنیا قانون داره …. با این نویدت قلبم آروم گرفت …. نگرانی ازم دور شد ، دیدم باز شد ، قدرت رو از بیرونم گرفتم … دیگه برام مسخره هست وقتی یکی میگه فلانی یا بهمانی نمیذاره ، فلانی قدرت داره ، و هزاران باور مسخره شرک آلود که توی مغزمم دیگه نمیگنجه … و بار سنگین رو از دوشم برداشتی ، باری که هزاران نفر رو میبینم در اطرافم دارن باهاش زندگی میکنن ولی من سه ساله که اون بار از دوشم برداشته شده ، باری که همه فکر میکنن طبیعیه و جزئی از روند زندگیه …. ولی من دیدم نه اونو نمیخوام و به خاطر کم بودن مقاومت هام و باورهای هم جهت سریع بهش رسیدم که هر کی میفهمه میگه چقدر شانس داشتی … یا چقدر خدا دوست داشته و چیزایی مث این …. ولی من میگم این لطف خدا بوده و به نظرم یه نعمت طبیعی هست . و دیگه کمر شکن نیست … نعمت شده … تمامش نعمته …

    و نامت را بلند نکردیم ؟

    چرا نامم را بلند کردی اینقدر بلند که خودم خبر ندارم … اینقدر عزت دادی که افرادی و کسانی در موردم صحبت میکنن که من نمیشناسمشون …. میان جلو سلام و احوالپرسی میکنن و ازم تشکر میکنن به خاطر کارهام ولی من نمیشناسمشون و میزبان میاد تا بهم معرفی شون کنه … آره تو اسم منو پیچوندی تو گوش مردم . توی همه فک و فامیل ، توی همه همکارام …. تو به من عزت دادی …

    اما چرا فراموش میکنیم . چرا یادمون میره .؟؟؟؟؟؟؟

    چرا یادمون میره با هر سختی آسانی هست …

    چرا تاکیدت رو بر این موضوع فراموش میکنیم

    چرا راه رو برای شیطان ذهن باز میذاریم ….

    چرا به قول شما خوشی بهمون نیومده ….

    چرا خودمون رو لایق این آسانی های ممتد نمیدونیم

    چرا غرق در خوشی میشیم و یادمون میره بعد از اینکه فارغ بشیم باید سراغ کوشش دیگه ،برنامه بعدی ،هدف بعدی بریم ….

    اینا همش به خاطر اینه که باورهامون تثبیت نشده … هویت و شخصیتمون قوی نشده ……

    فکر نمیکنیم که اون کار کردن ها بود که شرایط این شد ….

    اطمینان نمیکنیم که سی سال روش زندگیمون رو رها کنیم و به چیزی که نمیبینیم دل ببندیم

    همونی که خدا توی اولین سوره به عنوان اولین ویژگی متقین میگه :به غیب ایمان دارند …

    آخه سی سال همه چیو با چشم دیدی … فکر نمیکنی فرکانس بوده که این نتایجت رو رقم زده …

    آخه فرکانسو نمیبینی ….

    به قول شما که توی دوره 12قدم میگین اگر یه کار عملی انجام بدم یه اتفاقی داره می افته اما کار ذهنی که کاری نمیکنه …..

    اما …

    اما….

    اما…

    دقیقاً همینه که داره کارا رو انجام میده

    دقیقاً همینه که داره اون کارای عملیت رو به نتیجه میرسونه …..

    من جزو آدمایی هستم که استاد انجام دادن کار فیزیکی هستم . یکی از پاشنه های اشیلم هم همینه …..

    اینکه بیام و بخوام باور کنم کار ذهنی بعد این همه کار یدی فقط موثره واقعا مث سیمان و بتنی هست که تا مغز سرم چسبیده … خیلی تلاش ،خیلی مثال، خیلی باور هست که باید جایگزین بشه … اینقدر سخت و سفت چسبیده که بعد از راه اندازی کسب و کارم که افتتاح کردم نتیجه نگرفتم … تلاش فیزیکی کردم ،همت کردم ،پا رو ترسام گذاشتم … اما جواب ؟؟؟

    نشد

    نشد

    نشد

    توی اون لحظه احساس کردم خدا نشسته جلوم زل زده تو چشام و با یه لبخند میگه :

    خسته شدی ؟

    من : اره

    خدا :بهت گفتم قانون رو … نگفتم ؟

    من :چرا گفتی!

    خدا:پس چرا عمل نمیکنی ؟

    من :…………

    چرا ! نفیسه ! چرا ؟؟؟؟؟؟؟

    چرا سیمان کار فیزیکی سخت توی جان و جسمت رسوخ کرده ؟

    چرا خودتو لایق یه زندگی آسون با درآمد بالا نمیدونی ؟

    اصلاً بگو ببینم کی بهت گفته پول دراوردن از راه سخته ،از تلاش فیزیکی زیاده؟؟؟

    مگه قرآن رو نخوندی ؟؟؟؟؟

    مگه نمیگه با هر سختی اسونیه

    مگه نمیگه اگر صدق بالحسنی بشی آسون میشی برای اسونی ها ….

    مگه نمیگه خداوند در دین سختی قرار نداده

    این همه آیه برای آسونی … این همه آیه برای راحتی

    بازم به فکر سختی هستی …‌‌

    عجب از این شیطان ذهن که چقدر قشنگ مسیر گمراهی رو برات آذین بندی میکنه …

    چقدر قشنگ با این سختی ها تو رو قدرتمند زندگی خودت نشون میده !!!!

    چقدر بهت میباله که تو قوی هستی اشکال نداره و هزاران حیله و مکر دیگه که شده نقطه ضعف های من که شیطان بیشتر از خودم منو میشناسه و از طریق اونها بهم حمله میکنه ؟؟؟

    خدایا چه هدایتی بود ،

    چه حرفی بود ،

    چه راهنمایی بود ،

    انشالله به لطف خدا بتونم با یادآوری زمان هایی که سینه ام را گشاده کردی و بارم رو از دوشم برداشتی و نامم رو بلند آوازه کردی هر روزم رو با این مهربانی تو اغاز کنم …. هر روزم را با یادآوری مهربانی ات که هیچ کس رئوف تر از تو نیست شروع کنم.

    چه کسی مهربانتر ؟

    چه کسی بخشنده تر ؟

    چه کسی رزاق تر ؟

    چه کسی کارساز تر ؟

    چه کسی وهاب تر ؟

    چه کسی عاشق تر ؟

    چه کسی بی نیاز تر ؟

    چه کسی ثروتمند تر ؟

    چه کسی سلامت بخش تر ؟

    چه کسی راهنما تر ؟

    چه کسی شنوا تر ؟

    چه کسی بینا تر ؟

    چه کسی نزدیکتر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    معبودم دستانم را در دستانت میگذارم و سر تسلیم فرود می‌آورم و شاد و آرام به آغوشت برمیگردم که سینه ام دوباره گشاده شود و آرامش حاصل از این هماهنگی به جان و جسمم رسوخ کند !

    تا آسان شوم برای آسانی ها

    و چه کسی از خدا به عهدش وفادار تر هست؟؟

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ

    «ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻱ، ﺩﻝ ﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻣﺎﻳﻞ ﻣﮕﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺒﺨﺶ. ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺍﻱ. (٨) ال عمران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2065 روز

    سلام بر استادان عزیزم و بچه های قرآنی و توحیدی سایت محشر استاد عباس منش

    استاد جانم با اجازه تون میخوام بخشی از کلام زیباتونو به نقل از این آیه که فرمودید کمی بازش کنم و البته

    خواستم تا شهودمو مشهود کنم

    چیزی که همه دوستان متوجه نشدند یا کمتر بهش توجه کردند مفهوم حرف ربط «مع,» به معنی,«با» در این آیه بود که بسیار حائز اهمیته

    « فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا

    إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرٗا»

    دو مورد مهم قابل به ذکره

    خداوند تاکید ویژه میکنه بر قانونی که در آیه دیگری بیان شده

    « کُلًّا نُمِدُّ هٰؤُلاءِ وَهٰؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّکَ ۚ وَما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحظورًا﴿20﴾

    هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک می‌دهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است.

    اول اینکه سختی با آسانی در یک شرایط و در یک زمان میتونه اتفاق بیفته

    یعنی من مخیر هستم که کدوم شرایط رو با ذهنم انتخاب کنم و خدا براین تاکید داره

    میخواد بگه ببین بشر اگر شرایط فعلیت سخته چون خودت خواستی و خلق و انتخاب کردی که سخت باشه تو میتونستی با همون قدرتی که من «خدا» بهت دادم شرایط آسانی رو فراهم کنی.

    اما برداشت ما چیه؟

    اینکه به غلط به ما گفتن بشین تو سختی کاری نکن بعدش همه چی آسون میشه

    و واااای بر ما که چه برداشت غلطی داریم از این آیه و همش منتظریم که خدا یا یکی بیاد و زندگی رو بر ما آسون کنه( اگه منتظر خدا هم بودیم باز یه امیدی بود)

    خب من و شمایی که الان دیگه قانون رو میدونیم پس نباید منتظر یک معجزه یا اتفاقی از بیرون باشیم

    اگر زندگی اکنون من سخته چون من سختش کردم و بعدش هم سخت خواهد بودو معمولا و بلکه سخت تر هم خواهد شد.

    چَراااااا؟ چونکه ما اصلاً تلاشی برای آسان شدنش نکردیم.

    اینجاست که باید بدونی و بفهمی که تا زمانی که با قوانین این کائنات آشنا نشدی زندگیت همینه

    بر فرض هم که آشنا شدی و میدونی قانون چی میگه خب درستش کن(ایمان عملی)

    بله تنها کسی که میتونه این زندگی رو آسون کنه همونیه که سختش کرده

    هرجاش هم قانون رو خوب نفهمیدی خب هدایت بخواه و همین قسمت از سوره فاتحه رو بگو

    « خدایا تنها تو ا میپرستم و تنها از تو یاری می خواهم ، مرا به راه راست هدایت کن ، به راه کسانی که به آنها نعمت بخشیده ای»

    به کیا نعمت بخشیده ؟

    به اونایی که نعمت خواستند

    زندگی آسون خواستند

    چون. « وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿186﴾و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى ‏کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (186)

    و باز میرسیم به همون تقوی «کنترل ذهن و نفس»

    پس نتیجه اینکه

    دوست قرآنی من : خداوند به وضوح هم قوانین رو گفته و هم راه خلاص شدن از شرایط سخت رو

    کجا؟ تو این آیه و چندین آیه دیگه,,:

    «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا

    وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»

    [هرکس تقوی پیشه کند و به خدا توکل و اعتماد کند) برایش راه نجاتى قرار داده، از مسیرى که خودش نپندارد، روزیش میدهد، و کسى که بر خدا توکل کند، او وى را بس است، که خدا بکار خویش مى‌رسد(مسلط بر اوضاع و شرایط است)، و خدا براى هر چیزى مقدار و اندازه‌اى قرار داده]

    اینجا ست که میفهمی «از ماست که بر ماست» یعنی چی

    راز بزرگی که احتمالا نمیدونید یا به خوبی درکش نکردید اینه که:« هر کسی یک جهان منحصر به فرد داره و مخصوص به خودش و در مرکز اون جهان خودشه و خدا و خالق جهان خودش و بقیه نسبت به اون مخلوق محسوب میشن و میتونه جهان خودش رو به هر شکلی که بخواد بچینه و بسازه»

    زشت یا زیبا و سخت ویا آسان بودنش دیگه دست خودشه و اینجاست که این آیه این راز رو بیشتر برات باز میکنه: « وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿13﴾و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد(مسخر شما گردانید) همه از اوست قطعا در این [امر] براى مردمى که مى‏ اندیشند نشانه‏ هایى است (13)

    خب پس بیندیش!!!! بیشتر از همیشه

    تا نشانه های هدایت رو در پس اندیشه هات پیدا کنی تا وضوح و عظمت خداوند رو بیشتر درک کنی که دائم داره بهت تقلب میرسونه تا مردود نشی.

    خب همه ما اینا رو میدونستیم تا قبل از اینکه به این جهان تشریف بیاریم

    اما اینقدر درگیر نجواهای ذهن و شیطان شدیم تا بر قلب ، این سیستم بزرگ الهامات ، زنگار غفلت نشست و صدای بیسیم خدا خاموش شد

    قلبی که تنها سیستم ارتباطی ما با خالقمون بود.

    هنوزم دیر نشده بچه ها

    یه کم به دلمون دل بدیم و خدا همیشه منتظر بازگشت ماست( صد بار اگر توبه شکستی باز آ)

    باشد تا رستگار شویم ( ان شاءالله)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 915 روز

      به نام الله مهربان

      سلام دوست خوبم .بسیار از کامنت زیبای شما سپاسگزارم انگار برای من بود کلمه به کلمه اش

      چقدر به این نگاه این احساس این ایات نیاز داشتم.

      خدایا شکرت

      خدایا سپاسگزارم ک منو ب این کامنت زیبا هدایت کردی و با من صحبت کردی

      دلم میخواد هزار بار از روی کامنتتون بخونم و از بر بشم

      « هر کسی یک جهان منحصر به فرد داره و مخصوص به خودش و در مرکز اون جهان خودشه و خدا و خالق جهان خودش و بقیه نسبت به اون مخلوق محسوب میشن و میتونه جهان خودش رو به هر شکلی که بخواد بچینه و بسازه»

      بشینم تفکر کنم و تمرینها رو انجام بدم و باور کنم با همه وجودم این جمله رو

      بازم از شما دوست عزیز سپاسگزارم ک اینقدر زیبا نوشتید

      در پناه الله مهربان باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2065 روز

        سلام ماریای عزیز

        خداوند را شاکرم برای درک این راز بزرگ هستی که نشان دهنده قلب بزرگ شما برای ورود الهامات الهیه

        محض اطلاع شما (در کامنت های قبلی ام بهش اشاره کردم)

        آنچه بیان شد همه مشاهداتی بود که در سال گذشته پس از یک تصادف شدید، روح من عروج کرد و جهان های موازی و بسیاری از قوانین این عالم بینهایت رو درک کردم و چند روز پیش یکی از اساتید عرفان اونو به شکل واضحی توضیح دادند که گویا ایشون هم سفری مشابه من داشتند.

        در نهایت خیلی خوشحال و شاکرم که کلامم مفید واقع شد.

        الهی هزاران بار شکر و سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام رب جمیل

    سلام ب استاد عزیزم ومریم نازنین

    و سلام ب همه ی دوستان توحیدی الهیم

    استاد چقد شما دو عزیز دوسداشتنی بهم میایین

    لباستون خیلی زیباست ست جذاب و متفاوتی هست

    چقد من آرامش میگیرم از نگاه پراز عشق شما چقد تحسین میکنم رابطه الهی وعاشقانه تونو

    خییلی زیباست و این خواسته رو درمن بوجود میاره ب کمتر از چنین رابطه ی فوق العاده ای راضی نشم

    حتی بیشترش و هم میخوام

    چقد مریم جان زیبا شدن خیلی مدل موهاش زیباست و بهش میاد

    حس میکنم خیلی جوون تر شدین

    استاد این رشد کردن چقد خوبه

    چقد لذت بخشه هرسری آگاهی های جدید ک دریافت میکنم

    حس میکنم ک چقد دارم بزرگتر میشم درکم بیشتر میشه

    قبلا ک میشنیدم

    ک شکر نعمت نعمتت افزون کند

    کفر نعمت از کفت بیرون کند

    باخودم میگفتم خب یعنی چی

    من بگم خدایا شکرت نعمتم زیاد میشه

    اصن چی دارم واسه شکر کردن

    یا تو قرآن خونده بودم ک بعد از اینکه قیامت شد و به اعمال همه رسیدگی کردن و (خودمم و جز جهنمی ها حساب میکردم)

    مقربین وصالحین ومومنین ومحسنین مسلمین با خدا همنشین میشن و همش ب تسبیح وستایش خدا مسغول ان و جز سلام و دورود وخوبی چیزی نمیشنون

    اصن ذهنم کنجکاو بود ک چی میگن بیشتراز یه خداشکرت میگن

    مگه چیزی دیگه م هست خخخخخ

    یا نهج البلاغه رو هم نگاهی انداخته بودم ک خطبه های ک درمورد مرگ و آخرت واینکه ی جا دیدم نوشته بود زمین منتظره تا تو بمیری

    تا حسابتو برسه تو شب اول قبر غذای موریانه و کرم بشی

    چقد من نماز وحشت خوندم برای کسایی ک مرده بودن دلم میسوخت براشون

    چقد منتظر شب های قدر میشدم تا بیاد برم مسجد با التماس و زاری دل خدارو نرم کنم تا بلکم منو ببخسه

    چقد من التماس امام حسین و حضرت ابوالفضل وکردم ک حاجتم و بدن

    خدای من

    نمیدونم اینا چطور داره یادم میاد پشت سرهم

    چقد صدای نجوای ذهنم بلند بود

    گوش آسمون و هم کر میکرد

    چقد خودم و حقیر وبی ارزش میدیدم

    خودمو لایق داشتن آرزوهای رنگی نمیدیدم

    خودمو نمیدیدم

    خودمو نمیشناختم

    نمیدونستم چی میخوام

    کجا دارم میرم

    فقط روزم وشب میکردم و شبم و روز

    تا اینکه ب بزرگ ترین تضاد زندگیم خوردم اونم بخاطر افکار تا وباورهای خودم

    همه رو مقصر میدونستم الا خودم

    تا اینکه هدایت شدم ب کتاب راز

    چقد درکش برام سخت بود

    یکسال طول کشید تا تمومش کردم

    بعد از طریق گروه های شکر گزاری یه چیزایی متوجه شدم ک چطوره قانون جذب

    چقد تاثیر داشت روم اینقد تمرین شکرگزاری 28روزه رو مینوشتم دستم درد میگرفت فقط مینوشتم

    بعد کم کم حسم خوب شد و دوسداشتم بیشتر یاد بگیرم

    ک توهمون گروه شکرگزاری خدا ی فرشته یه دست الهی شو سر راهم قرار داد

    یه اقایی ی سری اومد پی وی من و ازم پرسید

    چطور حالم و خوب کنم باشکرگزاری

    منم صادقانه هرچی بلد بودم گفتم بهش وکلی خوسحال بودم ک تونستم کمکی کرده باشم (خیلی حسم خوب شده بود تو گروه شکرگزاری)

    بعد خودش شروع کرد کامل توضیح دادن گفتم شما ک خودت استادی یه استیکر لبخند فرستاد برام

    یعنی من لبخند خدارو میدیدم

    بعد از استر گفت

    از ابراهام

    از آنتونی رابینز

    واز استادش :)))

    استادی ک الان استاد خودمه

    استاد استادم

    استااااد فایل هایی ک برام میفرستاد منو پرواز میداد روحم سبک میشد

    فایل روح خداوند در بدن ماست

    فک کنم نزدیک شاید100بار گوش داده باشم

    چقد دنیای منو رنگی کرد

    آرزوهام جوانه زدن

    قلبم روشن شد

    خدا بهم لبخند زد

    قلبم لبریز آرامش شد

    وقلبم باز شد ب سمت خدایی ک همیشه ازش فرار میکردم

    وباز ازش هدایت خواستم چون تشنه ی اگاهی های جدید بودم

    دوسداشتم استادم باعشق برام وقت بزاره و قدم ب قدم برام گره های ذهنم و باز کنه

    و خیلی قشنگ من هدایت کرد ب اینجا این مکان امن الهی

    این استاد پراز عشق الله

    این انسان موحد یکتا پرست

    استاااد عزیزم خییلی خوسحالم ک اینجام و اون بار سنگین گناه ازم برداشته شده

    وقلبم باز شده الان دارم رو فایل های توحیدی کار مبکنم چقد فوق العاده ن

    من هیچی نمیدونم و عاجزم از درک الله هرچی جلو تر میرم متوجه میشم من چقد محدودم

    از خدا هدایت میخوام ک کمکم کنه تا ثابت قدم باشم تواین مسیر الهی

    واز صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2025 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    چقدر زیبا بود این 30 دقیقه

    سه بار گوش دادم و هر دفه ش جدید بود

    یه جلسه کامل از باورهای غنی توحیدی

    من شما رو تحسین میکنم برای این همه توحید و یکتا پرستی

    و خودم رو متعهد میکنم برای تمرین توحید بیشتر و دوری از شرک و قدرت دادن به غیر و اینکه بارها و بارها این فایل بی نظیر رو گوش بدم

    خیلی روی باورهای توحیدی همیشه سعی کردم کار کنم ولی این فایل درهای جدیدی رو به روی من باز کرد … یه تلنگری بود که به خودم مطمئن نشم ، غره نشم به خودم و بدونم که هنوز خیلی راهه تا از شرک کمرنگ شم

    و اینکه چقدر زیبا در مورد آیات توضیح دادین

    کاش دوره قرآنی هم میذاشتین .. امیدوارم یه روز خدا از زبان شما قرآن رو برای ما شفاف تر کنه

    سپاس از استاد عباسمنش و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  8. -
    ساحل گفته:
    مدت عضویت: 3238 روز

    .سلام به استاد و دوستان عزیزم

    بغضم میگیره هر دفعه که این فایل رو گوش میدم چه قدر این خدا رحمان و رحیمه چه قدر فرماروای خوبیه چه قدر بندگیه خدا خوب و راحته

    استاد با این فایل شما خیلی فکر کردم به وقتی هاییکه خدا قلب من رو گشود

    اینجا مینویسم که یادم نره این گشایش ها رو

    اونموقعی که من تو یه موقعیت سخت قرار گرفته بودم پاییز سال گذشته در حدی که از استرس تنگی نفس گرفته بودم شب بود گفتم اینجوری نمیشه رفتم رفتم باشگاه، با وجود کلی نجوا که میگفت هوا سرده و ولش کن و… ولی رفتم که ذهنم کنترل بشه یه صدایی بهم میگفت امشب اینجوری اروم شدی فردا چکار میکنی ؟ فردا صبح دوباره همین آش و همین کاسه است ، استاد شب خوابیدم صبح با زنگ دوستم بیدار شدم که گفت تولد مامانمه میخوایم بریم طبیعت کناررودخونه تو هم بیا استاد رفتم و اینقدر به جای زیبایی هدایت شدیم که من هیچ وقت پاییز به این قشنگی ندیده بودم و اونجا اصلا ارتباطم با خدا قوی تر شد تو دل طبیعت کنار رودخونه‌ی خروشان و اونجا دقیقا قلبم گشوده شد

    اونجایی که تو رابطه ام به مشکل برخوردم با همسرم و تو با عجیب ترین اتفاق ممکن مشکل من رو حل کردی به طریقی که تو فیلم ها نشون میدن مشکل آدم ها حل میشه و آدم میگه این با حقیقت کیلومترها فاصله داره

    اونجا که من آرزوی مهاجرت داشتم ، دوست داشتم تو یه دانشگاه خوب درس بخونم ولی رتبه‌ام خوب نشد و تو با یکی از دستان خودت مسیر مهاجرت من رو هموار کردی

    اون جا که امروز سر جلسه کنکور عملی ارشد من استرس گرفته بودم و تو زمان بندیم به مشکل خوردم ولی تو با هدایتت کاری کردی که همون دیر شدنه باعث شد از تکنیکی استفاده کنم که کارم خیلی خوب بشه و همون موقع سر جلسه قلبم آروم شد و دقیقا در کارم گشایش ایجاد کردی

    اونجایی که من مهاجرت کرده بودم تهران و تنها بودم ، همسرم مریض شد و من واقعا روزای سختی پشت سر میزاشتم و غمگین بودم مامانمو به طرز معجزه آساییی فرستادی اینجا و قلبم رو گشودی

    استاد من امسال شب های قدر بود با خودم گفتم بزار ببینم اینا چی میخونن تو این دعای جوشن کبیر رفتم سرچ کردم و معنی فارسی شو خوندم تو یه قسمتش میگه

    ای دوست انکه دوستی ندارد ، ای پزشک آن که پزشکی ندارد ، ای پاسخگوی آنکه پاسخگویی ندارد ، ای یار مهربان آن که یار مهربانی ندارد ، ای رهنمای آن که رهنمایی ندارد ، ای رحم کننده‌ی آنکه رحم کنندهه‌ای ندارد ، ای همنشین آنکه هم نشینی ندارد ، ای تکیه‌گاه آنکه تکیه‌گاهی ندارد ، ای اندوخته آنکه اندوخته‌ای ندارد ، ای پناه آن که پناهی ندارد، ای فریادرس آنکه فریاد رسی ندارد ، ای افتخار آنکه افتخاری ندارد، ای توانمندیه آنکه توان ندارد ، ای مدورسان آنکه یاوری ندارد، ای همدم آنکه همدمی ندارد ، ای ایمنی بخش آنکه ایمنی ندارد

    و وقتی که دقیق میشینم زندگی خودمو نگاه میکنیم برای تک تک جمله های بالا مثال و الگو دارم و چه قدر سپاسگزارم از شما که ما رو توحیدی کردید و سپاسگزارم که این قدر بااین فایلتون نور رو به قلب من تابوندین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  9. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چقدر این فایل و این آگاهی‌ها نیاز الان من بود

    خیلی جالبه وقتی که افکار منفی میاد سراغم که میخواد احساسم رو بد کنه درست در زمان مناسب و مکان مناسب من هدایت میشم به آگاهی‌های که لازمه الان منه و بمن کمک میکنه تا مسیرم و اصلاح کنم و تو مسیر خداوند قرار بگیرم و احساسم بهتر بشه

    اینها همش کار خداوند که هر لحظه داره منو هدایت میکنه و حواسش بمن هست و منو همواره حمایت میکنه

    الان به لطف خدا و تمریناتی که تو دوره کشف قوانین دارم انجام میدم یه مدتی هست که به طرز جادویی کارها تو زندگی و مخصوصا بیزنس من خیلی عالی و باکیفیت داره میچرخه

    و وقتی از نگاه کلی به زندگیم نگاه میکنم دقیقا تو تک تک اتفاقات مخصوصا بیزنسم دقیقا دستان خداوند رو دارم میبینم که داره تمام کارهای منو انجام میده تا من خیلی راحت و اسون به خواسته‌ام برسم

    امروز افکار منفی داشت سراغم می‌اومد که اگر تو فلان قسمت بیزنست مشکل پیش بیاد میخواهی چیکار کنی ؟

    از اونجایی که همیشه دارم روی خودم کار میکنم میدونم اگر تو احساس بد بمونم یعنی اینکه دارم کد ناخواسته میفرستم

    بنابراین هدایت شدم سمت سایت و این فایل جدید استاد رو دیدم و آگاهی‌های لازم رو از زبان استاد دریافت کردم خداشکر و حالم خیلی بهتر شد

    وقتی به سوره شرح بصورت کلی نگاه میکنی

    در واقع خدا داره کاری میکنه که ما به نکات مثبت و اتفاقات خوبی که خداوند برامون ایجاد کرده و رقم زده توجه کنیم و بیاد بیاریم و حواسمون باشه که ما از کجا به کجا رسیدیم و بیاد بیاریم که هر جایی که سختی بوده تو دلش اسانی هم بوده و بعد اون سختی برای من محبتی شده برای رشد و پیشرفت بیشتر

    یه مثال از خودم بزنم

    من تو کار خودم که تولید و کشت گیاه الوئه ورا هست

    اوایل کار خیلی به اینکار علاقه‌مند شدم و اومدم به لطف خدا کار رو استارت زدم و شروع کردم بعداز مدت حدود یکی دو سال که از کشت و تولید من میگذشت احساس کردم همه چی رو یاد گرفتم و برام عادی شد و باز میخواستم بالاتر برم و بیشتر رشد کنم

    و همین خواسته باعث شد من به تضاد مشکل فروش و نبود بازار مناسب در داخل کشور بربخورم و یه جورایی من به سختی برخوردم ولی این سختی باعث نشد من کنار بکشم یا فرار کنم

    و با خودم بستم که من باید از همین کار و همین شغل به درجات بالا بریم و این مسیری که من باید تا اخر برم

    بنابراین این شد که من وارد بازار و تجارت و خرید و فروش برگ و محصولات الوئه ورا در داخل کشور شدم

    و الان که حدود 5 سال که علاوه بر تولید بیشتر تمرکز اصلی من تو قسمت تجارت این محصول هست به شدت به کار تجارت این محصول بیشتر بیشتر علاقه مند شدم تا کشت و تولید این محصول

    بنابراین مسیری که من وارد شدم مسیری بوده توش کلی سختی داشته کلی بالا پایین و مشکلات و مسائل زیاده داشته که البته همچنان داره

    مثل

    مشتری پیدا کردن

    نحوه قرارداد

    نحوه تامین کالا

    نحوه ارسال و حمل و نقل

    داشتن اعتبار مناسب در بازار

    وووو خیلی چیزهای دیگه که تک تکشون کلی مسائل ریز و درشت داشتن که تو مسیر بودن که من به لطف هدایت خدا حل کردم و جلو رفتم

    ( که البته همین الان که دارم با شما صحبت میکنم مسئله دیگه تو تجارتم دارم که انشالله اون هم خدا کمک میکنه و حل میشه )

    ولی چون من به این کار علاقه دارم و دوست دارم مسائل رو حل کنم و برم شیرینی و اون نعمت تو دل اون سختی رو بدست بیارم و انجام اینکار خیلی برام با ارزشتر و مهم است و این باعث میشه من رشد کنم و ظرفم بزرگتر بشه

    و خدا میدونه تو همین کاری که من دارم انجام میدم چقدر کشاورز و چقدر کارخانه‌دار و چقدر کارگرها و ادمها در کنار اینکاری که من دارم انجام میدم کلی نون دارند میخرند و تو زندگیشون داره باکیفیت‌تر میشه و کلی لذت بیشتری رو تجربه میکنند

    این سوره دقیقا مثال زندگی و کارهایی که من انجام دادم تو دل کار رو برام بیشتر بیاد میاره

    اینکه قبل از اینکه با این قوانین و این آگاهی‌ها اشنا باشم

    من ادم بی‌هدف و بی‌انگیزه بودم که شرایط زندگی بسیار سخت داشتم و بادی به هر جهت بودم

    ولی ارام ارام به لطف هدایت خدا اون سختیها از روی دوش من ورداشته شد و بعد وارد مسیر دلخواه خودم شدم و بعد تو کارم به اندازه و ظرف الان خودم تو بازار کلی اعتبار پیدا کردم و شناخته شدم و با ادمها و کارخانه‌دارهای بزرگ دارم کار میکنم و هر روز برای خودم هدف دارم و بدنبال رشد و پیشرفت هستم

    اینها دقیقا مسیری که من انتخاب کردم و خداوند هم قدم به قدم داره منو هدایت میکنه و سختیها و مشکلات رو برام میفرسته تا مسیرم رو اصلاح کنم و برام واضح‌تر بشه تا از اینی که هستم بیشتر و بیشتر رشد کنم

    پس با هر سختی اسانی هست

    این تو هستی که باید بتونی احساس خودت رو کنترل کنی و ادامه بدی و از خدا هدایت بخواهی تا بتونی اون اسانی رو پیدا کنی

    عاشق همه تون هستم

    دوست داشتم وصف این سوره رو با اتفاقات زندگی خودم مقایسه کنم که دقیقا ربط داره به شرایطی که تو زندگیم دارم تجربه میکنم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  10. -
    فهیمه ومحمد گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام استاد نازنینم و خانم شایسته مهربون و دوستان نازنین و توحیدی من

    این چند روز به خاطر تضادی که توش هستم واقعا سنگینی تو قلبم احساس میکردم و همش میگفتم خدایا قلبم رو آروم کن هدایتم کن ,ارامش بهم عطا کن ,,دیروز صبح که از خواب بیدار شدم اومدم تو سایت دیدم فایل جدید اومده رو سایت و اسم فایل برای من این اومد جلوی ذهنم که خدا قلبت رو باز کرد چشمای من این جمله رو.میدید ,سریع دانلود کنم اما چون یه هفته اس دارم میرم سر یه کاری البته فعلا به صورت آزمایشی دارم میرم نتونستم گوش بدم ,ظهر که برگشتم خونه اومد تو سایت وفایل رو.گوش دادم ,تازه قشنگ اسم فایل رو دیدم گفتم خدایا من چطور اون لحظه ندیدم اسم فایل رو و فقط دیدم که داری بهم میگی خدا قلبت رو باز کرد ,استاد عزیزم نمیدونی چقدر بهتر شدم تو.کنترل ذهن چقدر بهتر میتونم تو ناراحتی وشرایط ناراحت کننده افکارم رو ببرم به سمت مثبت ,چقدر زودتر میتونم اعراض کنم ,وتحسین کنم ,نمیگم خیلی خوب شدم اما میتونم بگم 20درصد رشد داشتم ,به گفته شما همین 20درصد هم جای شکر داره ونشون میده دارم پله پله میام بالا ,,قبلا من حسادت میکردم اما الان میتونم تحسین کنم ,با همین تحسین کردن موفقیت های دیگران تونستم به ترسم غلبه کنم و رانندگی کنم و بشینم پشت فرمون و الان راحت برم محل کارم و برگردم بدون اینکه نگران باشم ماشین گیرم میاد یا نه ,دیر برسم ,من موقعی که میرفتم بیرون هر خانمی که میدیدم پشت فرمون نشسته و رانندگی میکنه آگاهانه تحسینش میکردم میگفتم افرین خانم و دختر شجاع ,تحسینت میکنم که اینقدر خوب رانندگی میکنی ,تا اینکه خودمم تونستم به ترسم غلبه کنم و بشینم پشت فرمون هرچند هنوز کامل کامل مهارت کسب نکردم اما تونستم تو این 5ماه که رانندگی میکنم تکاملم رو خوب طی کنم و بیشتر موارد رانندگی رو یاد بگیرم و تو مسیرهای شلوغ برم ,همه این ها اعتبارش برمیگرده به خداوند و شما استاد نازنینم که با کمک دوره های شما صحبت های شما که با جون و دل برامون میگین من تونستم رانندگی کنم و به ترسام غلبه کنم ,20درصد رشد کنم آروم تر بشم ,کنترل ذهن بهتر داشته باشم

    ان شاالله همیشه سلامت و شاد و.ثروتمند باشین استاد نازنینم وخانم شایسته و همه دوستانم که کامنت منو میخونن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: