قلبی که به سوی خداوند باز می شود - صفحه 36

742 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    به نام خدای مهربانم

    فایل نشانه امروزم: قلبی که به سوی خداوند باز می شود

    سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم

    بررسی سوره فوق العاده و سراسر بشارت انشراح

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾

    آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم؟

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾

    و بار سنگین را از تو بر نداشتیم؟

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾

    همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی می‏کرد.

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾

    و آوازه تو را بلند کردیم.

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾

    بنابراین مسلما با سختی آسانی است.

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾

    و مسلما با سختی آسانی است.

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾

    پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می‏شوی، به مهم دیگری پرداز

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾

    و به سوی پروردگارت توجه کن.

    خدایا چقدر فوق العاده است که این سوره رو به عنوان فایل نشانه ام برام فرستادی.

    فکر میکنم هر کس که این سوره رو میخونه، میتونه با شرایط و موقعیتهایی که خودش توی زندگیش داشته، تطبیقش بده و مصداقهاش رو توی زندگی خودش ببینه.

    یعنی احتمالا برای خیلیا پیش اومده که یه زمانهایی یه بارِ گرانی، به شکل نگرانی ها و ترسها و مسائل و مشکلات داشتن، که نه تنها خیلی آسون و ساده حل شدن، بلکه کلی خیر و برکت هم، از قِبَل اونها بدست اومده: همون برداشته شدن بار گران و بلند شدن آوازه.

    الان توی یه برهه ای از زندگیم هستم که دنبال راه حل برای برداشتن ترمزی هستم که تازه پیداش کردم. توی کامنتها، توی متن فایلها، توی صحبتهای استاد، همش دنبال یه راهی هستم که اصولی و درست حلش کنم.

    بعد از یه مدت کلنجار رفتن و دست و پا زدن، هدایت شدم که توی عقل کل از دوستانم بپرسم و پیشنهادهای که میگن رو انجام بدم.

    بعدش، هدایت شدم به دسته فایلهای دانلودی «ایمانی که استمرار در عمل می‌آورد». دارم فایلهایی که توجهم رو جلب میکنن گوش میدم. متنهاشون رو میخونم. قسمتهای مهمش رو توی دریم بردم کپی میکنم.

    من مصمم که این ترمز رو بر دارم. من نمیخوام آشغالا رو بزارم زیر مبل. من از خدای خودم درخواست کردم که راه حل این کار رو جلو پام بزاره، و ان شا الله با هدایت خودش این موضوع رو حل میکنم.

    حالا که همزمان با این تلاشها، خدا این سوره رو برای نشانه ام فرستاد، حالا که داره میگه «باباجون مگه هربار خودم بار گرانت رو برنداشتم؟! هنوز هم شک داری که این بار هم خودم راه رو بر تو آسون میکنم؟!» خیلی انرژی و انگیزه ام بیشتر شده.

    خدایا من رو ببخش که ترسهام مانع اجرای سریع الهاماتت میشه.

    خدایا من میخوام اینقدر ایمانم قوی بشه، که الهاماتت رو به سرعت اجرا کنم. دست دست نکنم. دو دوتا چهارتا نکنم. الهاماتت رو سریع تشخیص بدم. نگم از کجا معلوم الهام باشه.

    من میخوام از ترسهام بزرگتر بشم.

    خدایا من دارم سعی میکنم بنده بهتری برات باشم.

    خدایا من رو ببخش اگه هنوز اون قدری که شایسته است، ایمانم قوی نیست. ولی قول میدم به تلاشم ادامه بدم. قول میدم دنبال راه حلها بگردم. از خودت میخوام که این راه رو بر من آسون کنی، راه حل ها رو بر من آشکار کنی. از خودت میخوام که من رو یاری و هدایت کنی که از عمل کنندگان باشم. از خودت میخوام که هدایتم کنی که بنده بهتری برات باشم. از خودت میخوام.

    خدایا قلب من رو باز کن. میخوام صدات رو بلندتر و واضح تر بشنوم. با همه وجودم بشنوم.

    خدایا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم. میدونم که اون بر من تسلطی نداره. چون این وعده توئه، و چه کسی از تو به عهدش وفادارتره.

    خدایا شکرت

    خدای من….. همین الان که داشتم این کامنت رو مینوشتم، یه خبر فوق العاده دریافت کردم. چیزی که 4 ماه منتظرش بودم. خدایا شکرت. واقعا این فایل نشانه همش بشارته.

    خدایا قلب من رو باز کن که من هم زمره اون بندگان صالحت قرار بگیرم، که اصل رو از فرع تشخیص میدن. من میخوام یاد بگیرم، مسلط بشم به اینکه بیام آگاهانه از قدرت خلق زندگیم استفاده کنم.

    و این جملات فوق العاده استاد:

    واقعا هیچ هدفی نیست که بزرگتر از خداوند باشه

    همه چی دست یافتنیه

    همه چی دست یافتنیه

    اصلا به خاطر همینه که ما ذکر الله اکبر رو داریم. البته به شرطی که بدونیم داریم چی میگیم، نه اینکه طوطی وار تکرارش کنیم. برای اینه که این باور رو در خودمون ایجاد کنیم. وگرنه خداوند که نیازی نداره ما این کلمات رو تکرار کنیم.

    اعتبار و شهرت و ثروت و هرچه که ما داریم، از آنه خداونده.

    چه قدرتی غیر از خداوند میتونه این کارها رو انجام بده؟

    من اصلا باور ندارم که کسه دیگه ای غیر از خداوند بتونه زندگی من رو کنترل کنه. خداوند برای من، فقط نیکی و پاکی و درستی میخواد. برای من فقط خوبی میخواد.

    مرتب توی ذهنم باید بگم:

    هیچ کسی در جهان، کنترلی بر زندگی من نداره، غیر از خودم. و اگر من بتونم ایمانم رو به خداوند حفظ کنم، همه چی به نفع من میشه. همه چی به نفع من میشه.

    هر چقدر که بتونیم اعتبار رو به خداوند بدیم و هر چقدر که بتونیم ازش درخواست کنیم که ما رو هدایت کنه، و قلبمون رو باز کنه که درک کنیم، میبینیم که این اتفاق میوفته و خداوند داره همیشه هدایت میکنه. ولی ما خودمون قلبمون رو بسته بودیم با افکارمون، با ورودیهامون، با ترسمون، با شرکمون، با بی ایمانیمون.

    وقتی هم باورهامون رو تغییر بدیم، وقتی ایمانمون رو تقویت کنیم، وقتی توحید رو بذاریم جای شرک، وقتی توکل رو بذاریم جای ترس، اونوقت اون بارهای روی دوشمون برداشته میشه و خداوند هدایت میکنه و میبینیم که «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» است. میبینیم که اگه اون سختی ها بوده، آسونی هم بوده ولی ما سختیش رو دریافت کردیم. و بعدش آسونی رو دریافت میکنیم، اگر که مسیرمون رو عوض کنیم.

    خدای آسان سازم شکرت

    استاد جان، خانم شایسته زیبا، ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1771 روز

      سلام به دوست عزیزم مهشید جان

      شما رو تحسین می کنم برای این کامنت دلی و زیبایی که نوشتی

      خیلی از خوندنش لذت بردم

      من امروز بعد از اینکه کامنت خودم رو ارسال کردم اومدم دیدگاه دخترم نسیم زمانی رو که سال گذشته برای این فایل گذاشته بود و همینطور جوابهایی که دوستان به کامنتش داده بودند رو مطالعه کردم که یکی از اونها شما بودید

      و هدایت شدم به خوندن کامنت شما

      چقدر درخواستهای خودم و شما رو از خداوند شبیه به هم دیدم

      من توی دفتر سپاسگزاریم خیلی روزها می نویسم که

      خدایا شکرت که میخوام بنده خوبی برات باشم،

      خدایا هدایتم کن که صدای الهاماتت رو واضح تر و بلندتر بشنوم

      و هم تو دفترم و هم در قنوت نمازهام از خداوند درخواست می کنم

      رب زدنی علماً و الحقنی بالصالحین

      و شما هم در کامنتتون همین ها رو بیان کردید

      اونجا که جملات استاد رو نقل کردید که

      واقعا هیچ هدفی نیست که بزرگتر از خداوند باشه

      همه چی دست یافتنیه

      همه چی دست یافتنیه

      بعدش خیلی زیبا و درست و بجا گفتید که

      اصلا به خاطر همینه که ما ذکر الله اکبر رو داریم. البته به شرطی که بدونیم داریم چی میگیم، نه اینکه طوطی وار تکرارش کنیم. برای اینه که این باور رو در خودمون ایجاد کنیم. وگرنه خداوند که نیازی نداره ما این کلمات رو تکرار کنیم.

      باز هم از شما سپاسگزار و ممنونم

      و از خداوند بهترینها رو براتون درخواست می کنم

      شاد و سلامت و سرافراز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهشید گفته:
        مدت عضویت: 1645 روز

        سلام فاطمه خانم

        چند روز بود که توی سایت نیومده بودم و امروز داشتم لیست کارهایی که میخوام انجام بدم رو توی تمرین ستاره قطبیم مینوشتم که یه حسی بهم گفت برو سایت رو چک کن.

        و وقتی اومدم توی سایت دیدم 2 تا نقطه آبی دارم.

        من نمیدونستم شما مادر نسیم جان زمانی هستید.

        بهتون تبریک میگم که چنین خانواده آگاهی دارید و خودتون و دختران زیباتون به این مسیر زیبا هدایت شدید.

        خوشحالم که کامنتم به دلتون نشست و ممنونم که برام کامنت نوشتید، و باعث شد دوباره متن کامنت خودم رو بخونم و یه بار دیگه شکرگزار خدای بخشنده و هدایتگرم باشم.

        یه جمله ای توی کامنتتون نوشتید که وقتی بقیه متن کامنتتون رو خوندم، دیدم که واقعا همینطوره.

        نوشته بودید:

        چقدر درخواستهای خودم و شما رو از خداوند شبیه به هم دیدم

        فاطمه خانم،

        من چند روزه که هدایت شدم که در قنوت نمازم این جملات رو بگم:

        رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ و الحقنی بالصالحین والابرار

        خداوندا از جانب خودت به من نور و علم و حکمتی عطا کن

        (جمله اول رو معمولا عربی میگم و جمله دوم رو فارسی)

        واقعا خیلی شبیه درخواست شماست… و چقدر جالب که هردومون توی قنوت نمازمون اینارو میگفتیم.

        من کامنت شما رو یه نشانه از خدا میدونم که داره بهم میگه خودش این کلمات رو بر زبان من جاری کرده، و صدای من میشنوه، و اگر در این راه ثابت قدم باشم، خودش هم مسئولیت تحققش رو به عهده میگیره:

        لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ خَالِدِینَ کَانَ عَلَى رَبِّکَ وَعْدًا مَسْئُولًا ﴿فرقان/16﴾

        جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند پروردگار تو مسؤول [تحقق] این وعده است

        و واقعا خدا بزرگتر است

        بازم ازتون سپاسگزارم که برام نوشتید.

        در آغوش خدا شاد و سربلند باشید ان شا الله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    لایق بهترین ها گفته:
    مدت عضویت: 2125 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربانم

    من زهرا هستم و با اکانت همسرم کامنت میذارم.

    خیلی دلتنگتونیم استاد.

    سوره انشراح: آیا برای تو سینه ات را نگشاده ایم و بار گران را از دوش تو برنداشتیم؟ همان بار گرانی که پشت تو را میشکست و نامت را بلندآوازه نکردیم؟

    خدایا سینه ام را برایم بگشا. خدایا قلبم را به سوی خودت باز کن. استاد دو سال تمام بود که خدای درونم را فراموش کرده بودم. قلبم بسته بود و هیچ صدای خدا رو نمیشنیدم و این درو اوندر میزدم. مثل یک دیوانه مجنون و سرگشته بودم تو دنیا که این در و اون در میزدم در جست و جوی خدا، در جست و جوی خوشبختی.

    تا اینکه وسط دوره احساس لیاقت بودیم، یه نشونه دیدم که باز اونم نشونه قلبی نبود و از کلمات بود که زندگی تو از این به بعد همیشه رو به بهتر شدن خواهد رفت. وقتی سال 2024 شروع شد، چالش داشتم و هر روز این چالش بزرگتر میشد و نمیدونستم چیکار باید بکنم. و انتخابی جز اعتماد به خداوند نداشتم. ولی زندگی من از همون چالش که خدا میدونه اون زمان برای من در حد آتش ابراهیم بود، برای من گلستان رو به وجود آورد. منو به تسلیم در برابر رب رسوند و وقتی تسلیم شدم آرام آرام صدای قلبم، صدای خداوند بالاتر رفت. حالا بیشتر از همیشه صدای قلبم رو میشنوم. ذهنم خیلی از اوقات خاموشه و در جنگ با خودم و دیگران نیست. و استاد، من میفهمم باز شدن قلب یعنی چی. با تمام وجودم می فهمم باز شدن قلب یعنی چی. و دوست دارم همیشه تو این مدار بمونم. وقتی طعم اینکه ذهنت آرام و دور از تشویش باشه، و صدای قلبت که صدای خدای درونته رو بشنوی رو بچشی، دیگه دلت نمیخواد اون آرامش رو از دست بدی.

    استاد نگم از نتایجم براتون، الان 7 ماه از سال گذشته و مدارم اندازه 7 سال تغییر کرده. قبلاها استاد، خوشبختی بهم سیخ میزد، خوشی و راحتی بهم سیخ میزد، رابطه عاشقانم بهم سیخ میزد. درکی از طبیعی زندگی کردن که شما میگفتین نداشتم. استاد یه جایی تو یه فایلی میگین کار کردن روی خود یعنی منطقی کردن خواسته ها، این 7 ماه خیلی چیزها برام طبیعی و منطقی شد. دیگه وقتی رابطه عاشقانم خوبه، میگم طبیعیش اینه. قبلاها دلم برای دوستام میسوخت و میگفتم کاش اونا هم لذت داشتن یه رابطه عاشقانه رو بچشن. و دنبال یه موردی میگشتم برای دعوا. یادمه استاد چندوقت پیش رابطه عاشفانه م خیلی عالی بود و یه یه ماهی بود هیچ بحثی نداشتیم با همسرم و همش هماهنگی بود؛ باز من هی انگار بهم سیخ بزنه ذهنم شروع کرده بود؛ و آگاهانه داشتم میگفتم نه اینقدر خوشبختی طبیعیه؛ یهو یه اهنگی رو شنیدم میگفت “عشق که از در میاد اونو جوابش نکن.” دیدم ای بابا این همین حکایت منه!!! یا قبلا تو امریکا که رستوران میرفتم تو ناخوداگاهم میگفتم الان پدر و مادر و خواهر برادرام گناه دارن وبه خودم احساس گناه میدادم و همش دنبال فدا کردن خودم برای بقیه بودم. و چقدر جهان از من میگذشت چون خودم از خودم میگذشتم. استاد؛ امسال خیلی بیشتر از همه سالها به حرفاتون عمل کردم. استاد، این روزها خیلی بیشتر از همیشه به خودم آسون میگیرم و اون فرمانده کمال طلب و مچگیر وجودم صداش کمتر شده و بیشتر خودمو شناختم و به پذیرش رسیدم. قبلاها مدام خودم رو سرزنش میکردم و کلی نشتی انرژی داشتم انگار که با خودم پدرکشتگی داشته باشم.

    استاد با تمام وجودم این روزها جملات شما رو درک میکنم. وقتی که میگید کفه عزت نفس از همه عوامل موفقیت سنگین تره. وقتی دارم از بین دوستانم الگوهایی رو پیدا میکنم توی زمینه کاریم موفق هستند، میبینم که خیلی راحت به موفقیت رسیدند و علی بی غم هستند و اون عامل طلایی عزت نفس رو دارند.

    استاد وقتی میگید نعمت ها در حال باریدن هستند، ظرف تو چقدر بزرگه من این روزها این جمله شما رو درک میکنم. من با ظرف اندازه کف دست وایساده بودم و به خدا میگفتم اندازه یه کامیون موفقیت بذار توش. ترسها منو در بر گرفته بودن و من از بررسی ترسهام فهمیدم که ظرفم کوچیکه. وای استاد، چقدر هر جمله شما تو دوره عزت نفس جای کار داره. چقدر هر جملتون رو باید تمرین کنم. استاد قبلا از مسافرت کردن تنهایی تو آمریکا میترسیدیم و همش دنبال پایه بودیم. تو دو ماه اخیر سه بار مسافرت تنهایی رفتیم و هربار چقدر ما رشد کردیم و درک کردم که چرا خانم شایسته همیشه میگه من باید برم تو دل ترسهام.

    استاد قبلا یه سری آدمهارو تو ذهنم بزرگ کرده بودم و وقتی بهم زنگ میزدن تمام دست و پام میلرزید و گونه هام داغ میشدن. تازه چند روز پیش یکی از همون ادمها بهم زنگ زده بود و من دیدم ااااا چرا ایندفه نه دست و پام میلرزه نه داغ کردم؟ اندازه اون ادم که کوچیک نشده. من بزرگ شدم. من فهمیدم بین من و هیچ انسان دیگه ای تفاوتی نیست. استاد یادم اومد یه بار که خیلی ترس داشتم از حرف زدن با این آدمها، خدا نصف شب از خواب بیدارم کرد و بهم گفت تو بهترینی و بعدها من تو قران دیدم که خدا به حضرت موسی هم چنین حرفی رو زده تا بهش اعتماد به نفس بده: قُلْنا لا تَخَفْ‏ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلى‏ (68 طه)

    استاد قبلاها موفقیت هامو نمیدیدیم. کور بودم. ذهنم همه رو فیلتر میکرد و هرگز طعم تحسین و افتخار به خود رو نچشیدم. استاد این مدت بارها موفقیت هام و لوح تقدیرهام رو مرور کردم. و دیدم که وقتی خودم موفقیت هام رو میبینم جهان بیرون هم میبینشون. باز ایمانم به حرف های شما بیشتر شد. باز بیشتر به عدل خداوند پی بردم. تازگیها برای اینکه کمالگراییمو ازش کم کنم شروع کردم حتی برای موفقیت هایی که صد نبودم و مثلا رتبه سوم بودم یا مثلا نمرم 95 از صد بوده هم تحسین مینویسم برای خودم و چقدر تشنگیم کمتر شده به توجه دیگران.

    استاد اون باری که به دوش من بود و خدا برش داشت بار احساس گناه بود و دلسوزی و خداوند اینها رو برداشت. استاد واقعا خداوند از ما نمیخواد که شاخ غولو بشکنیم. من وقتی لیست کردم که از چه چیزهایی میترسم دیدم برای من آسونتره که یکی یکی برم توی دلشون تا اینکه سر جام بمونم و در عذاب بی ایمانی باشم و ترس ساخته ذهنم. و چقدر این مدت آگاهانه رفتم تو دل ترسهام یا وقتی یه اتفاق خوبی برام میفتاد و بهم سیخ میزد با گفت و گوهای ذهنیم میگفتم من لایقشم، این طبیعیه. یا بارها میخواستم دلسوزی و از خودگذشتگی کنم ولی کنترل ذهن میکردم و میگفتم اولویت خودم هستم و من خدای زندگی دیگران نیستم. استاد، خدا به شما هر چی که میخواین بده که من هرچی هم گوش بدم به حرفهای شما باز کمه.

    استاد این روزها فهمیدم که رشدم رو نسبت به خودم بسنجم و چقدر لذت بخشه تمرکز روی خود. یادمه یه جایی گفتین اگر تمرکزتون به هر دلیلی از خودتون بره روی دیگران، از مسیر دور میشید. و این حرف چقدر درسته استاد. وقتی ما تمرکز میکنیم روی دیگران در حال جنگ هستیم و صدای قلبمون صدای خدای درونمون کم و کم میشه و شنیدنش خیلی سخته و ما با هر اتفاقی به هم میریزیم و اسب چموش ذهن همه کنترل رو میگیره دستش. و چقدر وقتی تمرکزمون روی خودمونه الهامات خدارو بهتر میشنویم و به مسیر مختص خودمون هدایت میشیم.

    استاد چقدر شرک نورزیدن تمرین میخواد. چقدر تمرین میخواد ایمان به اینکه خدا تنها قدرته. اینها گفتنش خیلی آسونه و به موقعش که چالش داری و باید کنترل ذهن کنی چقدر سخت میشه. استاد، امسال دوبار چالشهای به شدت سختی رو از سر گذروندم و به شدت درک کردم که وقتی کنترل ذهن میکنی، ورق کامل برمیگرده. وقتی میگی فقط یه قدرت وجود داره و اون قدرت بمن اجازه داده که زندگیمو خلق کنم و تصمیم میگیری این چیزی که خلق کردی رو عوض کنی با نادیده گرفتنش یا با رو کردن و توجه کردن به اون اتفاق قشنگ که میخوای بیفته. استاد من برگشتن ورق روزگار رو دیدم. من بارها با خودم این جمله شما رو تکرار میکنم: ” از چی میخوای بترسی؟ به کی میخوای باج بدی وقتی خودت داری خلق میکنی؟”

    خانم شایسته مهربانم، چقدر خوب اشاره میکنید به تشخیص اصل از فرع، استاد چقدر این روزها این حرف رو هم درک میکنم. قبلاها میدیدم یکی به موفقیت رسیده به هر عاملی ربطش میدادم، الان وقتی یکیو میبینم موفق شده؛ مطمئنم از قوانین به صورت آگاهانه یا نااگاهانه استفاده کرده. تمرکز کرده؛ توجه کرده به خواستش؛ قدم ها رو برداشته و پشت ترسها نمونده و در نهایت تو جهان مادی به وجودش آورده.

    استاد، من قبلا خودمو یادم رفته از بس با این آدم جدیدحال میکنم. ولی میدونم قبلا برام آسون نبوده تحسین کردن دیگرانی که نعمت هایی که من میخوام رو الان دارن. ولی الان بارها میشینم و پیدا میکنم الگوها رو و تحسینشون میکنم. شاید اولها داشتم یه کار خلاف باورها و سیم کشی های ذهنم انجام میدادم و برام عجیب بود ولی حالا طبیعی شده. اینها همش بار بودن روی کمرما.

    خدایا منو هدایت کن به راه کسانی که به انها نعمت دادی نه راه گمراهان. خدایا منو هدایت کن به سمت آسانیها. من مشتاق تغییرم. من به تو توکل میکنم و تو بهترین وکیلی. تو فقط برای من نیکی و پاکی و درستی میخوای.

    برداشتن ترمزها یعنی آسان شدن برای آسانیها. خدایا هزار بار شکرت برای این نکته ای که یاد گرفتم.

    اره. استاد. شما درست میگید. من هر وقت هدف دارم تو زندگیم، یه جوری اطمینان و اعتماد به نفس دارم انگار قدمهام محکم تر هستند. ولی وقتی هدفی ندارم انگار سرگردون و سست هستم. خیلی تفاوت هست واقعا.

    استاد پارسال چند بار ایمیل زدم به خانم شایسته که بیایم دیدنتون. ولی امسال مطمئنم شما پاییز میاید نیویورک و من شما رو میبینم. خیلی مشتاق دیدارتون هستم. ممنونم از این فایل پر از اگاهی های ناب

    خیلی دوستون دارم استادای عزیزم

    در پناه خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      زهرابانو گفته:
      مدت عضویت: 1776 روز

      سلام برشما دوست عزیز که قطعا لایق بهترینها هستین

      اینگار که خدا گفته شما نوشتین ومن چقدر احساس هماهنگی داشتم با جملات شما ،ازتون ممنونم به خاطر اینکه صریح وروان وروشن در مورد خودتون گفتین

      من هم خودمو گذاشتم در غالب صحبت‌های شما چقدررر احساس خوبی بهم داد دقیق همونجایی که داشت تمرکزم میرفت روی دیگری برخوردم به کامنت شما

      وقتی به منبع وصل باشیم اینطوری دقیق هدایت ها از راه میرسه وصحه میذاره به درست بودن مسیر وپاکسازی اشتباها واینکه تو بسیار ارزشمندی لطفا حواست به خودت باشه ….چشمممممممم

      متشکرم دوست عزیز گل گفتی!!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      میثم بهمن گفته:
      مدت عضویت: 908 روز

      سلام دوست عزیزممنونم که منوبیاد خدم آوردی چند روزیه که پیش خدم میگفتم چرا الهامات ویا هدایتی رو درک نمیکنم از خداوند وتوی کامنت تو فهمیدم چون من تمرکزم روی دیگرانه دلسوزی بیخودی که تاثیری هم نداره وفقط منو ازمسیرم وخداوند دور کرده سپاسگزارخداوند هستم که هدایتم کرد کامنت شمارو بخونم وبفهمم که چرا بااین که درخواست میکنم ولی هدایتی نمیاد چون چند وقته احساسم خوب نیست وتمرکزم روی دیگرانه ودرست کردنشون ازخدامیخوام کمکم کنه مسیرم رو گم نکنم وازشما دوست عزیز سپاسگزارم که به زیبایی به من این درک رودادید که چیکار کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لایق بهترین ها گفته:
      مدت عضویت: 2125 روز

      سلام به استاد مهربان و خانم شایسته عزیزم

      من زهرا هستم و با اکانت همسرم کامنت میذارم.

      استاد یکی از دوستان زیر این کامنت من پاسخ نوشته بودن باعث شدن من برگردم و کامنتمو بخونم و ببینم الان هم از سه ماه پیشم خیلی بهتر شدم با کار کردن روی دوره های شما و زندگیم بازهم روان تر شده و این مدارهای خوشبختی انتهایی ندارند خدارا شکر.

      استاد خیلی دوست دارم ببینمتون. چند بار ایمیل هم زدم به خانم شایسته و مطمئن بودم در زمان درست شما رو میبینم.

      من اخیرا 100 قسمت اول سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم و به خودم گفتم من دیدار با استاد و خانم شایسته رو جذب میکنم!!!!

      دیروز تجسم کردم که شما پاییز تشریف میارید آپ استیت و من دعوتتون میکنم با هم قهوه بخوریم.

      استاد؛

      حالا امروز دیدم پایین این کامنتم این جمله بود “امسال مطمئنم شما پاییز میاید نیویورک و من شما رو میبینم. خیلی مشتاق دیدارتون هستم. ممنونم از این فایل پر از اگاهی های ناب” خیلی خوشحالم که نشونه دیدم از این تجسمم.

      و خیلی خوشحالم که خیللللللی زود میبینمتون.

      دوستون دارم استادای بی نظیرم

      به امید دیدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهدیه الوندی مهر گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته ی عزیز

    این فایل رو من ماه ها پیش شنیده بودم

    و الان باز هم حس کردم نیاز دارم بشنومش

    استاد من اومد مسیر و ندیدم

    اون نقطه ای که فقط راحتی هست و آسانی هست و نعمت هست و هنوز تجربه نکردم

    اما الان به خوبی دیدم که نتیجه ی شرک

    بی ایمانی چه بار سنگین و طاقت فرسایی هست

    بی ایمانی یعنی ترس

    بی ایمانی یعنی همان نگرانی از آینده

    و تصمیماتی که از سر این نگرانی شدید انسان میگیره و پایانش به ناکجا آباده

    تصمیمی و در زندگیم گرفتم که نه علاقه ای به اون داشتم نه حتی اجبار شدیدی برای گرفتن این تصمیم

    ولی فقط و فقط بر پایه ی احساسی بنام ترس این تصمیم رو گرفتم

    و نتیجش شد ماه ها رنج و سختی ای که خودم به خودم تحمیل کردم

    من همیشه فکر میکردم انسان با ایمانی هستم

    تا وقتی که دیدم از سر نگرانی یک سری تصمیم هارو میگیرم

    و بخاطر ترس سراغ رویا هام نمیرم

    و حاضرم در مسیری که علاقه ای بهش ندارم شکست بخورم اما در مسیر رویا هام قدم بر ندارم و شجاعت بخرج ندم

    و الان تو نقطه ایم که با سر رفتم تو دیوار

    الان تازههههه متوجه شدم که من بودم که خودم رو آسان کردم برای سختی ها

    من بودم که خودم رو لایق مسیر آسانی ها نمی‌دیدم

    من بودم که با باور غلط و ریشه دار تو وجودم که میگفت آدم فقط باید به درو دیوار بخوره و زجر بکشه تا به موفقیت برسه

    با این باور و دیدگاه مسیر سختی هارو انتخاب کردم

    سختی هاشم به جون خریدم و نتیجه حتی نزدیک به اون موفقیت هم نبود

    برای اولین بار رسیدم به اون نقطه ای که فهمیدم

    تلاش بیش از اندازه دلیلی بر موفقیت یا خوشبختی انسان نخواهد بود

    وگرنه کارگر معدن میلیاردر بود

    و یک میلیون شرکت کننده کنکور همه موفق

    من تلاش کردم

    بسیار هم تلاش کردم

    با حال خوب با حال بد

    اما با تصمیمی که از همون ابتدا از سر شرک گرفته بودمش

    از سر اینکه باور نداشتم خدایی که تا امروز مراقب تو بوده

    تو هر مسیری که قدم بذاری بازم مراقب تو هست

    خدایی که تا امروز روزیتو رسونده تو هر مسیری قدم برداری بازم روزیتو می‌رسونه

    و خب نتیجه این شد که به چیزی که می خواستم و براش از سلامت روحی و جسمیم زدم نرسیدم

    به معنای واقعی کلمه خودم رو آسان کردم برای سختی ها

    از عمد مسیر سختی هارو انتخاب کردم

    و چون باور نکردم که میشود آسان رسید

    باور نکردم که خداوند می خواهد آسان برسم

    باور نکردم که لیاقت خوشبختی و موفقیت رو دارم حتی اگه دیوانه وار تلاش نکرده باشم

    به خوبی درک کردم که انسان می‌تونه با ذهن خودش برای خودش زندانی بسازه با هزاران محدودیتی که دست و پاشو می‌بنده و توان رشد و ازش میگیره

    زندانی که در حقیقت وجود نداره ، اما زنجیر میشه به دست و پای ایده های خوبی که زمانی به ذهنت میرسه که آرامش داری و در حال خوبی هستی

    از خداوند می خوام که قلبم رو باز کنه در برابر آگاهی هایی که منو رشد میده ، آگاهی هایی که این زندان ذهنی رو می‌شکنه

    و چشم های نابینای من در مقابل نعمت ها و موقعیت های خوب زندگیم روشن می‌کنه

    و مهم تر از همه از خدا می خوام من رو هدایت کنه به مسیر کسانی که به آنها نعمت داده و نه گمراهان

    و من هم یاد بگیرم خودم رو آسان کنم برای آسانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    بنام خدای هدایتگر ،سلام استاد عزیزم ومریم دوست داشتنی ،به به ،امروز ازصبح که ستاره قطبی رو کار کردم خدا داره باهام حرف میزنه ازطرق مختلف این چندمین نشانه ست،خدایا مرسیییییییییی که داری باهام حرف میزنی چون من همه ادمها رواززندگیم حذف کردم وگفتم خدایا تو باش فقط تو ،تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجویم وبه قول استاد خدا جوابتو خیلی سریع میده،امروز خدا بااین ایه باحرفهای استاد داره یادم میاره که دیدی توچه شرایطی بودی من توی شرایط سختی بودم ولی حالا اینجام انقدر راحتی رفاه ،ولی یادم رفته بود تا با شنیدن این ایه یه عالمه تجربه بازشد توذهنم ،ازکجا به اینجا رسیدم من هم گاهی فکر کردن به شرایط قبلم قابل هضم نیست ،فقط خدا،الم نشرح لک صدرک ،بله ای خدای عزیزم سینه منو گشودی ،ازت ممنونم شکر،شکر،شکر،خدا این حرفها رو به هرکسی میگه که ازش خواسته این جواب خدا صرفا متعلق به شخص خاصی نیست ،من قبلاً حتی اگه خدا برام وحی نازل میکرد هم متوجه نمیشدم چون گنگ وکروکور بودم ،امروز اینجا دارم میبینم که بهم اجازه داده خالق باشم وحالا داره بهم میگه ،همه ما به یک اندازه دسترسی داریم به خداوند چقدر این جمله استاد قشنگه ،تودلم تاثیر گذاشت ،چون فراغت یافتی بااشتیاق به سوی پروردگارت بیا،این همون تمرین ستاره قطبیه که بعد اینکه روز رو شب کردی فراغت یافتی بیا سمت خدا،ودوباره این روش استاد که دنبال حرکت وتلاشه وهرگز نقطه پایانی براش نیست اینجا خدا داره میگه اگر به هرانچه که بهت دادم دلیل نمیشه بشینی وبگی خب رسیدم ،چون واقعاً بعد تلاش برای رسیدن به خواسته حالا باید به خودت امتیاز بدی بری جلو شاید تاالان به این دلیل خواسته هامو نداده چون میدونه متوقف میشم ولی نه من بی نهایتم وقراره برای قدم بعدی اماده بشم اینکه دوازده قدم کار کردم نگم خب دیگه رسیدم به خواسته م نه باید برم جلو و محصولات دیگه روبخرم کلی کار هست که من باید انجام بدم ازخلق زندگیم گرفته تا اینکه جهان را جای بهتری برای زندگی کنم ،خدایا هدایتم کن متوقف نشم ،البته تازمانی که دستم تودست استاد واین مجموعه ست نگران نیستم ،چون استاد هرگز متوقف نشد وهرروز داره جلو میره ،اینکه بعد اینهمه موفقیت همه اینارو به خدانسبت دادن اوج موفقیت اینکه بعدش همچنان بااو باشی خیلی نکته مهمیه ،استاد شما ومریم الگوی کامل انسانیت هستید عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 507 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    خداوندا تنها تورا می پرستم و تنها ازتو یاری می جویم مرا به راه راست و راه نعمت هدایت کن .

    نشانه امشب من سوره انشراح بود و در ساعت 1 شب هدایت شدم به این قسمت وقطعا خداوند می خواست با من هم کلام بشه.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾

    آیا براى تو سینه‏ ات را نگشاده‏ ایم (1)

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾

    و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾

    [بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾

    و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾

    پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾

    آرى با دشوارى آسانى است (6)

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾

    پس چون فراغت‏ یافتى به طاعت درکوش (7)

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾

    و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8).

    من الان شاید سنگینی های زیادی روی دوشم هست اما اعتقاد قلبی شدید دارم که به یقین با هر سختی آسانیست .

    مرضیه خداوند خواست بگه چرا نگرانی چرا میترسی چرا به انتهای مسیر شک داری چرا درگیر حرفهای دیگران و آینده هستی؟

    مگه خداوند نیست

    مگه خدا تو قرانش نگفته هرسختی باهاش آسانی دوبار تاکید کرده که قطعا به یقین برسی

    قطعا پس با هر سختی آسانیست .

    چرا نگرانی چرا از خداوند شرح صدر نمی خوای ؟

    چرا در مسیر حق دچار تردید میشی؟

    چرا اعتراض میکنی ؟

    مگه نمیگن عاشقان کشته گان معشوقن در نیاید ز کشتگان آواز ؟

    چرا نگران تایید دیگرانی مرضیه؟

    خدا بخواهد برات نامت بلند اوازه میکنه

    خدا مگه هدایتت نکرد به این سمت ؟مگه خودش تو بدترین شبها دستت نگرفته؟

    خداوندا دوستت دارم

    خداوندا بی نهایت عاشقتم

    خداوندا اول تویی اخر تویی ظاهر تویی باطن تویی

    میگن منصور حلاج دار زدن چون فریاد می زد انا الحق من خدام.وقتی این داستان می خوندم میگفتم چقدر یک نفر کافر شده که خودش خدا دونسته

    اما الان متوجه شدم انا الحق یعنی چی .همه ما اگر به اصل برگردیم ذره ایی از خدایم .

    مرضیه عظمت تو مشکلات تو در برابر عظمت خداوند،هیچی نیست.

    عکس هایی که جیمز وب از اسمان گرفت دیدی ؟

    ما اگر این جهان به یه کهکشان تشبیه کنیم کره زمین یه ذره زیر اتمی نیست .من در برابر عظمت جهان هستی به اندازه یک پروتون نیستم.

    اما خداوند بی نهایت برای انسان ارزش قائل شده.

    تو اگر سختی هم کشیدی به خاطر این بود که در برابر حق تسلیم نشدی .بت داشتی !

    یعنی چی ؟

    یعنی حضرت ابراهیم بتهای زمان خودش شکست.

    استعاره ای هست. یعنی چی استعاره پشتش چیست؟

    خوب برای چی خدا تو قران امد این داستان آورده آیا خداوند بیکار بوده که بیاد داستان بگه بعد هیچ؟

    خیر بت های زمان ما این که بدون هیچ تحقیقی میایم میگیم اسلام اوردیم اما ماه محرم و صفر دوماه تمام می شینیم زار می زنیم گریه می کنیم برای کی برای بنده ای‌؟

    میریم جمکران دیوار مسجد می بوسیم این چیه بت پرستی نیست هست.

    میریم حرم امام رضا چراغونی می کنیم گریه ها می کنیم پیاده روی اربعین می رویم ‌.

    کل سال دروغ و فریب و غیبت ونیرنگ در ماه رمضان به سمت خدا روی می اوریم اونم با ریا تظاهر‌.

    میگیم خدایا تنها تورا می پرستیم بعد چابلوسی مدیر معلم رئیس و خانواده می کنیم دنبال پارتی دنبال پول اینا چیه اینا بت نیست؟

    میریم پیش دعا نویس پیش رمال

    نذر می کنیم هزاران صلوات وتوکل به غیر خدا می کنیم .

    در حالی که خدا فرمودند با هر سختی آسانی

    جز من از کسی کمک نخواه .تو من صدا کن من هدایتت می کنم من مراقبتم

    وقتی میگه داره میگه به شکرانه اون سنگینی،که ازت برداشتم من عبادت کن

    پس چرا خدا فراموش می کنی توکل می کنی به ضریح اهنی حرم ؟

    آیاجزاین که حتی ذرات زیر اتمی اون اهن تسبییح خدا می گن؟

    تک تک اجزای هستی رو به سوی خدا خم کردن و ذکر خدا می گویند .هرکس با زبان خودش .

    چرا مرضیه ناسپاسی ؟چرا انقدر خودت درگیر حرفها و قضاوت های دیگران میکنی چرا برات. مهم در نگاه دیگران چطور به نظر می رسی؟

    اصل این جهان خداست اول خداست دوم خداست

    میگه الله نور السماوات و الارض

    خدا نور یعنی می تاپه تاریکی بر طرف می کنه موانع مشکلات برطرف می کنه .

    وقتی سوار یه هواپیما میشی قطار میشی اتوبوس میشی به راننده اعتماد می کنی دیگه نمی ترسی

    پس چرا اندازه یک راننده به خدا اعتماد نداری خدایی که گفته به یقین سختی اسانی باهمه

    مهم به درک زاویه نگاه تو برمیگرده.

    و اینکه چه بسا تو چیزی دوست داری اما برات سختی شر همراه داره

    و چه بسا چیزی بدت میاد در حالی که سود خالص برات

    مثل اون امپول سرم دردناکی که میزنی اما تحمل می کنی میگی دکتر درس خونده به فکر سلامتی من هست .

    یعنی به خدا اندازه یک دکتر اعتماد نداری؟

    خداگفته نترس و غمگین نباش و به من توکل کن

    خودش گفته:

    هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].

    خداوند خودش گفته من بخواه من صدا کن به من توکل کن من درستش می کنم .

    و در ارتباط با اخر سوره چرا اهداف مناسب نداری ؟چرا اهمال کاری می کنی

    چرا کار امروز به فردا می اندازی خداوند خواست هدایتت کنه که از زمان خودت درست استفاده کنی.🩵

    با تشکر از استاد و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی

    ساعت 01:46

    16خرداد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      ارمغان رضوی گفته:
      مدت عضویت: 1296 روز

      وااای استاد :-)))))

      سلام مرضیه جون خوبی

      وااای من خیلی خوشحالم این عکسه پروفایله شما نشونه ی منه نشونه ی بی نهایت قوی ای هست خدارو میلیاردها بار شکرت

      ماشین من سانتافه س و اینجا تو این عکس ماشین عروستون هست و چقد لباس عروستون قشنگه چقد میکاپتون زیباس چقد همه چی عاشقانه و بینظیر و رویایی و رمانتیک هست خدایاشکرت وهدف من که ازدواج با کسی هست که دوسش دارم و الانم داشتم به اون بنده خدا فکر میکردم وااای خدایا وااای استاد چه نشونه ی فوق العاده ای خدایاشکرت خدایاشکرت عاشقتونم من تو مسیر درستم با قدرت ادامه میدم عاشقتونم خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سپیده گفته:
        مدت عضویت: 507 روز

        سلام ارمغان قشنگم سلام دختر زیبا خوش قلبم چقدر وایب کامنتت دوست داشتم خوشگلم یهو کلی انرژی مثبت همراه با گفتن اسمم بهم ارسال کردی .من مجردم و این عکس برای گرفتن انرژی مثبت روی پروفایلم گذاشتم و وقتی تو این کامنت برام گذاشتی مهر تاییدی شد بر تصوراتم عاشقتم دوست عزیزم دوست دارم ممنون بابت حس خوبت ‌

        امیدوارم که هردومون شب عروسیمون همچین عکسی بگیریم با ارزوی بهترینا برات

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          ارمغان رضوی گفته:
          مدت عضویت: 1296 روز

          سلام عزیزم

          وااای چقد جالب

          من فکر کردم واقعیه و واقعا واقعیه دوره های قانون آفرینش استاد عزیزمون رو استفاده کن قسمته سومش بخشه تجسمش و مدیتیشناش فوق العاده س و واقعا برات اتفاقات عالی رو رقم میزنه و من مطمئنم بهش میرسیم هردومون به اهدافمون خیلی زود

          الهی آمین

          منتظر نتایجه عالی و عاشقونه ت هستم عزیزدلم

          در پناه الله یکتا باشی خوشگل خانم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 592 روز

    سلام به دوستان عزیزم واین گروه بهشتی وبه نورانیت خداوندی که روحش در وجودم دمیده شده ومن در دل تاریکی بارها نجات داده وبه سمت روشنایی هدایت کرده چون لیاقتشو داشتم واز خداوند سپاس گزارم بابت این فرصت که در اختیارم گذاشته چقدر با اومدن توی این سایت ایمانم تقویت میشه انگار تو آغوش خداوند هستم چقدر باورهای نسبت خداوند عوض شده وهمیشه دیدگاهم نسبت به خداوند فکر کردم خداوند هم مثل من فکر میکنه به خاطر حرف های مردم وبه عمال مردم وبه خاطر کفرهای مردم من عذاب می کشیدم واین عذاب این احساحس گناه چقدر مرو عذاب میداد وترس ونگرانی برام ایجاد می کرد اون دنیا می خواهد می خواهد چی بشه الان فهمیدم که خداوند خودش عین خیالش نیست که بنده چیکار میکنه وتاثیر نداره کفر دیگران به روی خداوند واینکه من نیومدم که از حق خداوند دفاع کنم من خیلی کوچک تر اونی هستم که بخوام از خداوند دفاع کنم به قول خداوند که میکه اگه خودت در گیرهمچون شرایطی قرار بدی خودت در عذاب اونا گیر همیشه فکردم این چطور می خوان پیشه خداوند جواب بدن الان دارم به نتیجه میرسم که اعمال دیگران رفتار دیگران چه ربطی به من داره خداوند یه نوری هست که تو وجود من که سر شار از انرژی ومسیر هدایت میشه برای رهای برای آزادی برای خوشبختی برای احساحس خوب برای سلامتی برای برای رشد تکاملی برای رسیدن به قله های بزرگ واینکه خدای درون من بخشنده ومهربان وبا آغوش باز اون هدایت مطلبم واینقدر اعتماد بهش دارم که وقتی درخواست ازش میکنم روح و روانم تازه میشه دیگه در برابر شراط مقاوت نشون نمیدم همه چیز او می سپارم خداوند اصل آگاهی درون این فایل ها چون اصل توحید در قرآن همه این فایل هست چقدر ایمانم تقویت شده چقده احساحس شادی دارم از خداوند می خواهم آنچان کمک کنه تو این مسیر تا به اون شرایط دلخواه درونیم برسم خدایا بی نهایت سپاس گزارم هیچ دکتری قدرتی بالا تر شفاعت خداوند وجود نداره این باور منه مطمئنم خداوند دل این تضاد خودشو به من نشون داد بعد از مدتی روح روانم داره آرامش میگره خدایا امید روزی که بیا بنویسم با هماهنگی کامل با خداوند قرار گرفتم نه به معنای کمال گرای به معنای رهای از ترس ورسیدن به روشنای وخرج کردن کانون توجه ام روی زیبای ها وتمر کز روی خودم ونقات مثبت درونم وشروع کنم به تحسین کردن خودم چقدر بخشیدن خودم حالمو خوب میکنه واین خدا میگه هر چقدر تو خودت بشتر دوست داشته باشی والگوی ذهنیم رو استادم باشه وبچه های سایت خداوند آنچان روحم رو لطیف کن تا اشک از چشمام جاری بشه چقدر این مدت با ترس های الکی روحم رو آزار دام و الان دوست دارم لطافت روحم رو در آغوش بگیرم خدایا مرسی که هستی مرسی که تو سخت‌ترین شرایط بلندم کردی واین که پذیرفتم تمام مشکلات رو خودم به وجودم آوردم ودیگه دنبال مقصر نمی گردم ومی بخشم خودم ودیگران دو این که به شخصیت حقیقی درون خودم آگاه وبیدارم وبا تعغیر زاویه نگاهم نسبت به خودم واون شخصیت ارزشمند درونیم که ذات پاکم هست رسیدم وافتخار میکنم به خودم یا رب دستم رو گرفتی من به خاطر عدم آگاهی کم لطفی کردم ولی تو بخاطر بزرگیت همیشه دست منو گرفتی چون این لیاقت درون دیده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3458 روز

    سلام به همه امیدوارم عالی باشید

    بعد از یه غیبت نسبتا طولانی قصد دارم دوباره خوندن قرآن رو

    آیه ی امشب از آیه های قلب استخراج شده

    که دیوانم میکنه اسمش هم که میاد

    إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ‎﴿۶﴾‏ خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‎﴿٧﴾

    در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند -چه بیمشان دهی، چه بیمشان ندهی- بر ایشان یکسان است؛ [آنها] نخواهند گروید. (6) خداوند بر دلهای آنان، و بر شنوایی ایشان مُهر نهاده؛ و بر دیدگانشان پرده‌ای است؛ و آنان را عذابی دردناک است.(7)

    خطاب این آیه به کسایی که ایمان نمیارن

    براشون فرقی نداره

    که دعوتشون کنی

    و توی آیه بعدی میاد میگه که خداوند بر قلب هایشان مهر گذاشته

    اول از قلب شروع میکنم

    این چن وقتی که نبودم خیلی بیکار نبودم

    و با موسسه ای آشنا شدم به نام هارت مث

    کار این موسسه اینکه بررسی میکنه قلب چه تاثیری توی زندگی آدمها داره

    نه این شرکت ربطی به قانون جذب داره

    نه ربطی به موفقیت داره

    اینا اومدن یه تحقیقی انجام دادن

    و فهمیدن که قلب هم مغز داره

    آره درست خوندید

    توی قسمت های بالایی قلب چهل هزار نورون وجود داره

    و جالبتر اینکه رسیدن به این نتیجه که

    مغز برای تصمیم گیری نیاز داره به اینکه از قلب سوال بپرسه

    باید از قلب اجازه بگیره

    برای همینه که کسی که مرگ مغزی بشه میتونه زنده بمونه

    چون قلب هست

    و قلب خودش مغز مجزا داره و میتونه بدنو اداره کنه

    همه ی اینا رو گفتم تا برسم به این ریشه قلب

    و بر خلاف نظر استاد که میگه این قلب گوشتی یعنی فوآد

    ولی نظر من چیزه دیگه اس

    و نظر ایشونم محترمه

    و قلب توی قرآن همون قلبه خودمونه

    همین قلبه که ظاهرش یه تلمبه اس

    ولی کارهایی میکنه که ما اصن فکرش رو هم نمیکنیم

    توی این آیه خدا میاد میگه که خدا روی قلبشون مهر گذاشته

    باورتون نمیشه اینو توی پرانتز میگم

    خیلی اتفاقی سایت استاد عباسمنش را به یکی از دوستام نشون دادم

    با گوشیش رفت توی سایتش

    و به طرز جادویی وارد صفحه ای شد به اسم فلبی که به سوی خدا باز میشود

    و من کلی لذت بردم

    نشستم فایل رو با عشق گوش کردم

    و تصمیم گرفتم این کامنت در مورد قلب باشه

    واقعا لذت بخش بود

    اما برسیم به خود قلب

    وقتی خدا میخاد بگه برای اونا فرقی نداره که دعتشون کنی

    اونا ایمان نمیارن

    یه چیزی

    اول از همه یادمون باشه که دونه دونه آیه های قرآن مخاطبش ماییم

    یعنی اگه گفت قوم اسرائیل اون داره به قوم اسرائیل درون من اشاره میکنه

    حالا داره میگه کافرا

    منم یه بخشیم کافره

    منم اندازه یه نخود نعمت های خدا رو دریافت کردم

    ولی تا دلت بخاد توی ذهنم باورهای کفرآلود هست

    حالا داره میگه مهم نیس چی میگذره بیرون اونا

    اونا ایمان نمیارن

    اگه قرار باشه خدا توی این آیه با من باشه

    به نظرت چه جوری میتونم برداشت کنم ازش

    من اینطوری برداشت میکنم

    که مثلا همین استاد خودمون استاد عباسمنش

    یه سری حرفا میزنه

    همه ام میگیم که چه قدر حرفهاش خوبه

    اما آیا به همه ی حرفها از ته ته قلبمون عمل میکنیم؟

    جواب برای من نه

    یه نههه گنده اس

    حالا خدا میگه که بر قلبهاشون مهر گذاشتیم

    یعنی ما برای اینکه بتونیم حرفهای درست حرفهای انعمت علیهمی بشنویم باید قلبمون آماده باشه

    باید خدا قلبمون رو باز کرده باشه

    همون چیزی که استاد توی این فایل میگه

    قلبی که به سمت خدا باز میشود

    تهش بگم

    اینجوری نیست که هرکسی از در میاد تو

    خدا بگه خب بفرما واسه انعمت علیهم شدن

    نه مثل وضو میمونه

    برای اینکه وارد این قسمت بشی اول باید وضو داشته باشی

    وضو گرفتنشم باید با درخواست از خدا باشه

    که اجازه بده تو اصن روی باورهات کاری کنی

    تا زمانی که خدا اجازه نده قلبت باز بشه دقیقا مثل مفهموم همین آیه اصن خدا تو رو غریبه میدونه

    حق نداری وارد این جا بشی

    حق نداری روی باورهات کار کنی

    تا نگردی آشنا زین پرده راضی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    و همه ی اینا با درخواست از خداست

    من فک میکردم که راه بازه

    خب بیا روی باورهات کار کن

    اگه تک به تک این فایل ها رو با گوشت بشنوی تا زمانی که قلبتو خدا باز نکرده باشه

    تو هیچ کاری نمیتونی بکنی

    و زمانی ک درخواست کردی

    محرم شدی

    خدا اجازه داد

    خدا لایقت دونس

    میتونی با قلب باز تازه وارد مسیر انعمت علیهم بشیم

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون بنده هایی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 785 روز

    به نام مربی واسپانسرکل کائنات.سلاااااااااام لطیف به لطافت بارانی که ازدیشب برسرشهرمشهدمقدس بی ریامیبارد،راتقدیم میکنم به صاحب وآفریننده جهان هستی.

    سلاااااااااام به استادعزیزم وسلام به مریم گلی

    حالانوبت بچه های گل استادشد. سلام بهاری به قلبهای گشاده ی همتون همیشه ازصمیم قلبم، چی قبل ازآشنایی باقانون جذب، وچی الان فقط یک کاربلد بودم دعای خیرم بدرقه ی راه همه است.درتاریخ1348/2/20خداازکرم خودش به پدرومادرشوهرم یک بهشت پرازبرکت توی فصل بهارتقدیم کرده به نام حسین آقا، روح ویاد این پدرومادربهشتی راباذکرصلوات گرامی میدارم.وقدمهای طلایی عزیزدلم راکه ازبهشت ازل به بهشت کره ی خاکی نهاده اندرو تبریک میگم،عزیزم عاشقتم.خدایاسایه ی همه ی پدرومادران وهمسران رابرای هممون نگهدارباش .آمین، وروح کسانی که به بهشت ابدی سفرکردن شادبگردان الهی آمین. یکی ازاتفاقهای طلایی که این هفته برام پیش اومدروبراتون مینویسم.روزیکشنبه، دندانم چندوقتی بودکه موادپرشده اش ریخته بودوبه عصب رسیده بود،راستش ازدکتررفتن برای هردردی استرس دارم، عزمم راجزم کردم ودوتاانگشترطلاکه ازقبل داشتم برداشتم رفتم زرگری برای فروش قیمت بگیرم که دندانم رادرست کنم.کی بعدازمن میخواداستفاده مالم راازخودم بهترببره!خوب زرگریها همه تعطیل بودن ساعت12ظهر!ازیک خانم پرسیدم چراتعطیله؟گفت:نمیدونم، به یکی ازدوستان که بنگاهی داره تماس گرفتم که شمابازاری هستید چرازرگریهاتعطیله؟اونم خبرنداشت. ازلحظه ی اول گفتم یک نشانست، رفتم کلنیک نزدیک خونه،که ازدوسال قبل پرونده داشتم،پرسیدم خانم دکتری که موردنظرم بودبعدازظهرهستند؟خانم منشی محترمانه گفتند:نه صبح بودن رفتند. گفتم مگه یکشنبه وسه شنبه بعدازظهرهانیستند؟فرمودندالان برنامشون تغیرکرده هروقت بتونن میان، یک خانم منشی دیکه هم بود،که همکارشون رواعصابش رفته بود کمی عصبی بودحرف منشی که بامن صحبت میکدروقطع کردوتندتندجواب منوداد که برم منم بالبخندگفتم:ناراحتت کردن ؟!گفت:اعصابم خرابه سوالهای شماهم توی سرمه، گفتم ناراحت نباش یک لبخندبزن من خودم خانم دکترمو پیدامیکنم. منشی لبخندزد. منم آمدم وازقبل شماره همراه خانم دکترراداشتم تماس گرفتم جواب ندادن بعدازظهر خانم دکتربامن تماس گرفتن که عزیزم بامن کارداشتین تماس گرفته بودین؟گفتم:بله کمی درمورددندانم توضیح دادم، که دوسال قبل هم اومدم پیش شما بنده خدا گفتن خبرتون میدم کی تشریف بیارین. شب برام پیام فرستادن فرداساعت10الی12 مطب هستم. آدرس مطب میلان پشت خونمون بود.ازقبلا یک کمی بلدبودم صبح بعدازنوشتن شکرگذاری، که خدایاشکرت هم کلینیک هستی هم دندانپزشک وهم خودمن هستی!ازخونه راه افتادم رفتم مطب خیلی محترمانه پذیرش کردن وبرای عصب کشی وپست وروکش قیمت داد.وگفت مطب وکلینیک خیلی فرق نداره، شب باعزیزدلم صحبت کردم وتصمیم گرفتم برم برای درمان چون واقعا لازم بود. شب شدزنگزدم کلینیک صدای خانم جوانی روشنیدم مهربان ومودب جواب دادن گفتم:یک نوبت برای فلان دکتر فرمودن فرداساعت9صبح شمااولین نفری گفتم:برای معاینه نه براپرکردن گفت خوب برای هرچی تعجب کردم!که حضوری میرفتی یک هفته بعدنوبت میدادن ولی الان این مدل نوبت فرداصبح رفتم 1دقیقه مانده بودبرسم کلینیک تماس گرفتن خانم شمانوبت دارین برای ساعت9 گفتم پشت درب کلینیکم واردشدم بالبخندسلام کردم دخترجوانی بالبخندجواب دادوگفت منتظرباشید الان خانم دکترمیان، خانم دکترواردشدن صدازدن رفتم خانم جوان دستیارخانم دکترمنوراهنمای کردن به اتاق ،اخه توی سالن چندتادکترومریض بود واین اتاق که برای بچه هاتزئین کرده بودن وفضای زیبایی بود منوبردن .نشستم خانم دکترازصورتم فهمیدکه چه خبره پرسیدعزیزم استرس داری؟گفتم بله من دوسال قبل برای پرکردن دندانم اومدم چون خیلی مهربونین بازهم اومدم تشکرکردن ازتحسین کردن من وگفتند من ارام آمپول میزنم!به آرامی آمپول زد ودندانم بی حس شد.ومن یک معتادبه تمام معنا هستم برای شنیدن فایلهای استاد ازخونه هنزفری به گوشمه میرم بیرون میام فقط گوش میدم حالاهرچی فهمیدم نوشجانم به هرحال، حالم که خوب هست. به خانم دکترگفتم اگرسوالی ازمن ندارین هنزفری وصل باشه ؟گفتندراحت باش حالابااون سروصداچی میفهمی لالایی استادتوحیدعملی7که طولانی است راوصل کردم وآرام بودم، باتزریق آمپول اشکهام سرازیرشددستیارخانم دکترسریع برام آب آوردن که بخورم وآرام بشم. عصب کشی شروع شدوسط کارخانم دکترفرمودن پست وروکشم همین الان کاراشو انجام بدیم من اشاره کردم هزینه عصب کشی دارم بعدازتمام شدن کارگفتم بذارین باپسرم تماس بگیرم برای هزینه پسرم گفت تاظهرپول توحسابم میادتاشب براشون واریزمیکنم همون خانم منشی که روزقبل کفت صداتون توی سرمه الان باروی گشاده دارن میگن عیب نداره مریض خودمونه حرفشون قبوله براشون غالب بگیرین وغالب گیری برای پست انجام شد.وقراربودبعدازمن یک مرض دیگرروویزیت کنندکه کسی برای ویزیت هم نیامد!چرا؟چونکه این خواسته من به خدابودکه دکترم باش پولم باش و…….خدادرابعادخانم دکترمهربان مرامیزبان بود. برای همگی شمااستادوشاگردان آرزوی سلامتی وثروتمندی راازخدای یکتا میخواهم صبحتون بخیر درپناه الله یکتاباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    زینب رستگارمقدم گفته:
    مدت عضویت: 659 روز

    سلام به استادگرامی و خانم شایسته عزیز

    سلام به شما دوستان خوش قلب

    خیلی خوشحالم که امروز به این فایل هدایت شدم و واقعا آگاهی به جایی رو کسب کردم از این فایل ،

    چقدر من از نوجوانی تا کنون هر زمانی که زندگی برایم سخت میشد این آیه ی ان مع العسر یسرا ، فان مع العسر یسرا را با خودم تکرار میکردم و انگیزه میگرفتم،

    اما امروز خدارا شاکرم که به درک درست از این آیه رسیدم….

    آیات اولیه ی این سوره همونطور که استاد عزیزو مریم جان اشاره کردند، خیلی واضح و قشنگ بعد از دوره کشف قوانین زندگی و انجام تمرینات برای من اتفاق افتاد و اصلا نگاهم به زندگی جور دیگری شد…

    دیگه بابت هیچ چیزی دیگران رو مقصر نمیکنم و همه چیز رو از درون خودم طلب میکنم تا برایم اتفاق بیوفتد…

    چقدر زیباتر میشه زندگی وقتی که انسان برای قدم به قدم زندگیش برنامه داشته باشه، هدف داشته باشه…

    از خداوند بزرگ میخوام به مسیرهایی هدایت بشیم که درک و عمل این رو داشته باشیم که بعد از رسیدن به یک هدفمون در زندگی ، هدف بعدی رو پر قدرت برنامه ریزی کنیم و با توکل به خداوند برای رسیدن به اهداف زندگی پیش بریم و نزاریم دل و دنیامون بی هدف و بی انگیزه باشه…

    چه خانواده قشنگی بشه اون خانواده ای که همه اعضای خانواده با هدف و با باورهای قوی پیش برن…

    من به تازگی مادر شدم و خیلی خوشحالم که دارم باورهای قدرتمندتری پیدا میکنم تا عمل بهتری برای تربیت نسل و خانواده ام‌داشته باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 912 روز

    سلام استادجان ومریم مهربانم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت قرآن ناطقی که اینطور آیه هایش از زبان شیوای استاد، نورآگاهی می شونددرجای جای وجودوزندگیمان وقلبی که آرام آرام ازتلاطم هانجات یافته وبااحساس وآرامش ،جایگاه خودرابازمی یابدوخداوندچه زیباقلبمان راروی اصول زیبایی که به واسطه هدایتش به سمت بنده ای توحیدی که فقط نظاره گر روند روبه رشدوپیشرفت شان شده ایم ،بازمی کند ودیگرشرایطمان تغییر می کند وجهت درستش رابه سمت مسیررویایی سرسبز وساده وآسان که استادمان برایمان متصوّر می شوند ادامه می دهیم ،واقعیت های جهان رادرکنارقوانین ارزشمندوتاثیرگذارآن درتمام جنبه های زندگی می پذیریم وباقاطعیت وپایبندیودن وتعهدی صادقانه،روندرشدخودرا بااحساس عالی وهدایت های زیبای خداوند ادامه می دهیم .

    واقعا یک گاری پرازباورهای نادرست به خودبسته وزندگی داشت ،بیهوده وپوچ ادامه پیدامی کرد

    لحظات سخت درزندگی ام ،بابت ناآگاهی وبی هدفی درزندگیم گذشت اما امروز باخودم وخدایی که یک زندگی عالی درکناراستادی بی نظیربه من عطاکرده ،چندچندم ؟؟؟!!!!درغم گذشته ویاباامید،ایمان وتوکل ودست دردست خداوندواستادم ودریایی ازآگاهی، برای یک زندگی سراسرهدفمندوروبه رشدوپیشرفت شخصیتی وزندگیم ….

    ومن تمام باورهای مثبت راجایگزین تمام گذشته خود کردم وخداوندرادرتمام تاروپودم به جریان انداخته وگوش به فرمانش باقدرت ایمان وتوکل به پیش رفتم واین شدکه دیگرسختی رانپذیرفتم چون خدای من خدای عشق است وبرای من خیر،خوشی،سعادت ،ثروت،سلامتی وهمه چیزهای نیک رامی خواهد.خدایاعاشقتم.

    بله من آن گاری رابه لب پرتگاه برده وبه پایین انداختم ولب آن پرتگاه نشستم وسقوطش رادیدم وهرروزبه خودم یادآوری می کنم که حواست باشدنزدیک بودبه اسفل السافلین نزدیک شوی وخداونددستانت راگرفت ودردستان استادتوحیدیت قرارداد.

    ومن هم هرروزعاشقانه تر عاشق استادم وخدای استادم شدم وزندگی بهشتی رادرتمام ابعادخلق کردم وهرروزعالی ترومصمّم تردراین مسیراعجاب انگیز…..

    چقدر داشتن هدف ،احساس عالی به من تزریق می کند،هرسری یک هدف باانگیزه بالا وهدایت های زیبای خداوندواین مسیرلذت بخش هرروزادامه دارد…….

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: