همه ما می خواهیم آدم های موفق، محبوب و شایسته ای باشیم، خواه موفقیت در کسب و کار باشد، خواه درس، ورزش، ارتباطات و هر جنبه ی دیگری
اما سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:
چقدر توانایی تحسینِ موفقیت های دیگران را داری؟!
آیا می توانی به جای انکار موفقیت های دیگران، یا ناکارآمد و بی ارزش جلوه دادنِ دستاوردهایشان، آنها را تحسین کنی؟
آیا می توانی فارغ از ویژگی های شخصیتی آن فرد موفق، “موفقیت” را درباره او، تحسین کنی؟
“تحسین موفقیت”، توانای بزرگی است که از هر فردی بر نمی آید. زیرا اساس این نوع رفتار، باورهای قدرتمند کننده ای است که آن فرد توانسته ایجاد نماید.
وقتی می توانی موفقیت فردی را تحسین کنی که توانسته به موفقیت مالی برسد، یعنی باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت ساخته ای:
باور اینکه، جهان به اندازه کافی برای همه ما ثروت دارد.
باور اینکه با ثروتمند شدن هر فرد، فرصت ها برای ثروتمند شدن دیگران، بیشتر و بیشتر می شود.
باور اینکه با ثروتمند شدن هر فرد، الگوهای بیشتری ایجاد می شود تا امکان ثروتمند شدن را در نظرمان، امری بدیهی نماید.
و…
حسادت، از ناکامی های فرد نشأت می گیرد. به همین دلیل معمولاً، افراد حسود و منتقد، افرادی اند که نه تنها آن موفقیت ها را ندارند، بلکه تحمل دیدن افرادی که آن موفقیت ها را کسب نموده اند را نیز ندارند!
درست است که عادت به تحسین موفقیت های دیگران به جای انکار یا انتقاد آنها، کار ساده ای نیست،
اما آیا اگر به شما بگویم:
وقتی به دست آوردهای فردی حسادت می ورزی، یا به جای تحسین آنها، شروع به انتقاد یا کم ارزش جلوه دادن شان می نمایی، در حقیقت منکرِ “موفقیت” می شوی، آیا باز هم همین روش را ادامه می دهی؟!
اگر به شما بگویم، طبق قانون، “نمی شود همزمان هم خواستار موفقیت بود و هم آن را انکار کرد”.
و اگر بگویم، طبق قانون، وقتی موفقیت را نقد می کنی، دقیقاً با دستان خودت، راه ورود موفقیت را به زندگی ات می بندی! آیا باز هم این روش را ادامه می دهی؟!
و اگر خود خداوند بگوید:
جهان را به گونه ای طراحی نموده ام که:
شما با سرعت به سمت موفقیتی هدایت می شوی، که تحسین اش می کنی و با سرعت از موفقیتی دور می شوی، که آن را انکار یا بی ارزش تلقی می کنی.
در این صورت، آیا باز هم خیلی راحت، انتقاد، انکار یا حسادت را به جای تحسین انتخاب می کنی؟!
تصمیم با توست:
مشخص کن که چه تجاربی را می خواهی داشته باشی و از چه تجاربی دور شوی! سپس بر اساس این تشخیص، حسادت یا تحسین را برگزین! و نتیجه را بسنج
به شما قول می دهم، به وضوح در میابی که:
باید موفقیت را تحسین نمود، حتی اگر از آن شخص موفق خوشت نمی آید.
یاید موفقیت را تحسین نمود، حتی اگر خودت با وجود تلاش زیاد، موفق به کسب آن نشده باشی.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD173MB16 دقیقه
- فایل صوتی ترمزی مخفی بنام «انکار دستاوردهای دیگران»15MB16 دقیقه
سلام به استادموفق خودمون.چ موضوع جالب وخوبی .حسادت یاتحسین .واقعن انتخاب هرکدوم کاملاانسان رادردومسیرمتفاوت که نقطه مقابل هم هستن قرارمیده .اول راجع به حسادت که یکی ازنقصهای من بوده وشایدالان یه جاهای باشه منتهی سریع حسم راعوض میکنم ونمیزارم تواون حالت بمونم صحبت میکنم .زمانی که انسان حسادت میکنه به کسی اولاکه یعنی چشم دیدن اون نقطه ی قوت طرف مقابل رانداره واین ازکمبودخودمنه که دارم حسادت میکنم سرچشمه می گیره .لازم نیس منم دقیقا همان چیزی رایاهمان کاری راکه اون طرف کرده داشته باشم یاانجام بدم وقتی که من ازدرون خلاهای زیادی داشته باشم وازاعتمادبه نفس کمی برخوردارباشم این حس بد،سراغم میادودقیقا همانطورکه استادگقت باوجوددیدن موفقیتی یاهرچیزی ،من منکراون میشم چون نمیتونم بالاتریابهترازخودم راببینم واین همون نقطعه ضعف من هستش که سعی میکنم پنهونش کنم ولی ازدرون منوآشفته میکنه وذهن منوسمی وخراب میکنه وباعث میشه حال خوب راازخودم دورکنم حتی گاهی این حسادت منجربه کینه ورنجش ازطرف مقابلم میشه بدون اینکه اون بنده خدا،آسیب یاگزندی به من زده باشه وچ روزهاوساعتهای خوبی راازدست میدم وب خاطرهمین حسادت چ نواقص دیگه ای سراغم میان که هرکدوم به نحوی باعث آزارروح وروان من میشن ،خودمن توخلوت خودم فهمیدم که حسادت یک بیماری روانی هس وهرجاکه میادسراغم بایدحتمن ازخودم دورش کنم .پس بنابراین به خاطرخودم برای آرامش درون وبیرون خودم تصمیم گرفتم که این اخلاق منفی رابرای همیشه کناربزارم البته حسادت من به همه آدمهاتوهرزمینه ،نبودفقط نسبت به تعدادکمی ازاطرافیانم بودکه هیچ وقت دلم نمیخاس اوناازمن جلوبزنن یابهترباشن یابهتردیده بشن اماهمین تعدادکم گاهی حسادت بهشون منودیوانه میکرددیوانه زنجیری ،میدونیدچرا؟!چون همیشه راجع به اونهابدمیگفتم همیشه دنبال نقطعه ضعفهاشون میگشتم تاپیش این واون بگم کلاهمیشه دوس داشتم به هردلیلی خرابشون کنم همیشه غیبتشونومیکردم که هیچ بلکه خیلی جاهاتهمت هم میزدم و،برچسبهای بدی بهشون میزدم وااای خدای من آخه چرایه انسان به خاطرضعف وجودی خودش انقدبایدبدجنس بشه .حالامتوجه شدیداین حسادت چ حس خانمانسوزیه!خداروشکرخداروشکرازوجوداین برنامه هاوگوش کردن فایلهای استادوکارکردن روی اعتمادبه نفس وعزت نفس خودم ،سعی کردم روی خودم واین نقصم خیلی کارکنم واین حس بدومنفی راباحس خوب که استادفرمودن یعنی تحسین جایگزین کنم البته برای شروع کارخیلی سخت بودودردناک .میدونیددردناک ازاین جهت که حالامن برای ازبین بردن این اخلاق منفی میخام برخلاف میلم هرجاکه این حس سراغم میاد،بیام ازاون طرف هم رودر،روی خودش هم جایی که درموردش صحبت میشه من موفقیتها وخوبیهاوزیباییهاشوبگم خب طبیعتا درموردکسی که تاحالایه حس دیگه ای داشتی بخای تعریف کنی به نظرم یه کم سخته ولی شروع کردم ومدام به خودم یاداوری وتاکیدمیکردم بگوومی گفتم ،این موضوع باعث شداروم آروم حسهای بدم ازبین برن وجالب اینکه حسهای خوب می گرفتم ومی دیدم که چقدبااینکارم اون طرف راخوشحال میکنم واونم شروع به تعریف وتمجیدازمن میکنه چقدخوب وجالب به هم انگیزه میدیم وانرژی مثبت ازهمدیگه می گیریم بله به همین راحتی البته الان راحت شدش باتمرین ،میدونیداولش به خاطرغروری که داری ،سخته امابعدمتوجه میشی صحبت کردن یاتحسین کسی باعث پایمال شدن غرورت نمیشه که هیچ بلکه عزت واحترام خودت راخیلی به مراتب بالاترمی بری وچقدبااین کارت به طرف مقابلت انگیزه وذوق وهیجان بیشتری میدی پس چراوقتی میشه بااین یه کارکوچیک دل کسیوشادکنیم ،نکنیم .بله امروزیادگرفتم تاحس حسادت میادسراغم سریع مچ خودموبگیرم وبرخلافش عمل کنم تحسین کنم .ممنون استادجونم که این موضوع مهم رایادآوری کردیدسپاس ازشمااستادعزیزودوست داشتنی که هرچه دارم ازسخنان گرانبهای شماس عاشقتم