ترمزی مخفی بنام «انکار دستاوردهای دیگران» - صفحه 14

489 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد میرابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3993 روز

    سلام دوستان و استاد

    من دوره های روانشناسی ثروت 1،2،3 را با کمک چند تا از دوستانم تهیه کردیم.

    باید بگم که دوره روانشناسی ثروت 3 یک دوره فوق تخصصی ثروت است.

    بنده بیست و دو سالمه و خیلی خوشحالم و تشکر میکنم از خداوند و استاد عباس منش که هدفشان اشاعه توحید و اینکه زیبا زندگی کنند و کمک کنند دنیا جای زیبا تری برای زندگی کردن شود.

    و خداوند را سپاس گزارم که در این سن کم مرا به این آگاهی ها رساند.

    الان ابتدای استفاده از این دوره ها هستم و چند وقت دیگه با خبر های خوب دوستان و استاد را خوشحال میکنم.

    اما انصافا دوره روانشناسی ثروت سه زندگی شما را نه فقط در حوزه کسب و کار و ثروت بلکه در تمام جنبه های زندگی طوری متحول میکند که شما در همه این زمینه ها راضی و در بهترین شرایط زندگی کنید.

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3059 روز

    به نظرم خداوند لذت می برد که ما خواسته های بزرگ داشته باشم این را حس درونی ام بهم گفت . زمانی که خواسته امان را در نهایت حالتی که می شود از خدا می خواهیم خداوند از شنیدنش بسیار خوشحال تر می شود . فکر می کنم علتش این است که فراوانی و قدرت خدا را بیشتر باور می کنیم .

    اشتباه ما ادم ها این است که مرتب شرطی می شویم و خودمان را باروزهای قبل گذشته مقایسه می کنیم یا حتی زمان هایی که برای اهداف یا خواسته تلاش کافی کردیم و نتیجه نگرفتیم . هر روز یک تولد و شروع جدید است و شرایط با قبل متفاوت است . دلیل نمی شود اگر روزی نتیجه نگرفتیم اوضاع همین طور بماند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    امید حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3169 روز

    سلام به بهترین استاد جهان

    سلام به بهترین دوست لحضه هایم

    سلام به بهترین اموزگاری که تا الان داشتم

    سلام به بهترین استادی که همه خوبی ها لیاقتشه

    سلام به استادی که شب و روز از ما گرفته و ما رو عاشق خودش و خدای جهان کرده.

    سلام استاد عزیزم که همه را حیران خودت کردی .چی بگم که هر چی بگم کم گفتم!!

    استاد به فکر شما افتادن هم حال ما رو خوب میکنه چه برسه استفاده از اگاهی هایی که به ما میدید.

    استاد دیشب خوابتون دیدم.خاب دیدم که یه سری ناخالصی ها رو از دورور من پاکسازی میکردید.

    خاب دیدم که امده بودید شهر ما.با هم عکس هم گرفتیم??

    نفر سوم خاست بیاد با هم عکس بگیریم تو خاب نزاشتمش بیادمیخاستم فقط،خودم و خوتون با هم جفتی فقط توی عکس باشیم??

    استاد l love you

    استاد همیشه لبت خندون باشه

    استاد میدونی??

    استاد در پناه خالق یکتا باشی،خودت و خانوادت

    ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فریبا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 3117 روز

    سلام استاد و گروه تحقیقاتی عباس منش و دوستان عزیزم

    من قبل از شما با سایت های مختلفی آشنا شدم ، برای اینکه سرشت و طبیعت خودم را تغییر دهم ولی عملاً هیچ کدوم از آنها به من کمکی نکرد چون واقعاً نمی دانستم چه کار کنم؟ از کجا شروع کنم.

    ولی وقتی که فایل های رایگان استاد را در این سایت دانلود کردم متوجه شدم مشکل از اعتقادات من است . دوری من از خداوند مهربان و ندیدن نشانه هایی که برای هدایت من می فرستد. به قدری ساده با حسادت کردن خودم را از موفقیت دور کردم ، به قدری تحت تاثیر حرف های اطرافیان قرار می گرفتم که هر شب به خاطر این طرز تفکراتم از خداوند متعال آمرزش می خواهم .

    به عنوان مثال در سایت های دیگر می خواندم که با صداقت رفتار کنید ، اعتماد به نفس داشته باشید برای داشتن اعتماد به نفس محکم حرف خود را بگویید. واقعیت این است که وقتی من همه ی این کارها را انجام می دادم اوضاع بهتر نمی شد هیچ … تازه بدتر هم می شد . همان مقداری که اعتماد به نفس هم داشتم را از دست می دادم.

    ولی وقتی که نظرات دوستانم را در قسمت عقل کل می خواندم خیلی کمکم کرد ، چون اکثر دوستان محصولات استاد را تهیه کردند و جواب های کاملی به سوالها می دادند.

    وقتی که با جملات تاکیدی بر روی خواسته های خودم کار کردم ، بعد از مدتی فهمیدم برای غیبت کردن یا دروغ گفتن دیگه نیازی نیست جلوی خودم را بگیرم چون فرسنگ ها با این خصوصیات و با انسانهای دروغگو فاصله گرفتم.من سرشت خودم را تغییر دادم و یک انسان جدیدی را خلق کردم. نعمت ها به قدری طبیعی در سر راه من قرار گرفت که اصلاً نمی فهمیدم چه زمانی به دست شان آوردم. فقط زمانی متوجه می شدم آنها را به دست آوردم که دفتر شکرگزاری خودم را باز می کردم و آنها را می نوشتم. و سپاسگزاری می کردم

    وقتی فایل آخر استاد «موفقیت دیگران را تحسین کنیم» را گوش کردم لیست کسانی را که موفق شده بودند ولی من به آنها حسودی می کردم را یادداشت کردم ولی دیدم همه ی آن موفقیت ها را یک ساله و بدون رابطه و ضابطه های انسانی و فقط به واسطه دست های خداوند دریافت کردم. موفقیت هایی که انسانهای دیگه به دیگران التماس می کنند ، خودشان را تحقیر می کنند حتی حاضرند اعتقاد و دین خودشان را از دست بدهند،

    به خاطر همین می خواهم به آن دسته از عزیزانی که می خواهند حتماً محصولات استاد را تهیه کنند ولی مشکل مالی دارند بگویم: اول با نظرات قسمت عقل کل شروع کنید و سعی کنید همه ی آنها را تمرین کنید ، چون نظرات عقل کل همه برگرفته از آموزش های استاد عباس منش هستند بعد از یک مدتی می بینید انسان دیگری شده اید ، قوی تر و محکم تر. و چون طبیعت خودتان را طی این آموزش ها تغییر می دهید به آموزش های استاد نزدیک تر می شوید آرام آرام محصولات استاد به دستتان می رسد.

    در پناه خداوند بلندمرتبه باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    امیرپرویز سالاری گفته:
    مدت عضویت: 3296 روز

    سلام وقت همه دوستان بخیر

    میخواستم موضوعی رو که همین دیروز تجربه کردم رو بیان کنم :

    من همیشه از احساس خوب به عنوان کلید اصلی در رسیدن به همه خواسته ها یاد میکنم و مهم ترین چیز توی زندگی من ، که همیشه باید بهش توجه داشته باشم همینه و در واقع احساس خوب ما از باورهای خوب ما نشأت میگیره .

    دیروز یک شخصی با من تماس گرفت اما من جوابش رو به دلایلی ندادم و میدونستم چه کاری داره در مورد کار

    بود و از اونجا که من برای تفریح خارج از شهر رفته بودم چند بار زنگ زد ولی من جوابش رو ندادم ،بعد از زنگ زدن اون شخص احساس بدی درون من ایجاد شد و کلا ذهن منو مشغول خودش کرد که نکنه مثلا فلان کار رو بکنه یا فلان فکر رو بکنه و کلا احساس خوبی نداشتم و اومدم کانون توجهم رو از روی اون فرد برداشتم و گذاشتم روی چیزهایی در اون لحظه بتونه احساس بهتری بهم بده و اما باز فکر اون تماس دوباره میومد و نمی گذاشت از تفریحم لذت ببرم و احساس کردم تا تماس نگیرم و موضوع رو حل نکنم آروم نمیشم و این کار رو کردم و تماس گرفتم با اون فرد و موضوع حل شد و بعدش کلا لذت بردم از جایی که بودم .

    میخوام بگم خیلی وقتا نمیشه کانون توجه رو از روی کاری برداشت اگرم برداری باز هم میاد چون تو باید اون مساله رو حل کنی و باید بری توی دل موضوع و اون رو حل کنی تا آروم بشی

    و من تجربه های زیادی داشتم وقتی رفتم موضوعی رو حل کنم قبلش برام یه غول بزرگ بوده ولی وقتی وارد اون مساله شدم دیدم ترسی که داشتم فقط یک توهم بود و چقدر راحت مساله قابل حل بود.

    ما نباید از مشکلات و افراد فرار کنیم چون این کار واقعا اعتماد بنفس ما رو کاهش میده و احساس بدی درون ما ایجاد میکنه و این یک سم هست برای. کسی که میخوات پیشرفت بکنه باید وارد مسائل و مشکلات بشیم و اونا رو حل کنیم نه که ازش فرار کنیم و مطمئنا ترسی که از قبل داری خیلی راحت از بین میره وقتی وارد اون موضوع میشی

    و در واقع من توی زندگیم هر مساله ایی که احساس بدی بهم میده یا میازار مش کنار یا خودم حلش میکنم و اجازه نمیدم هیچ چیز احساس منو بد کنه (البته کار آسونی نیست ) و مهمتر از همه با احساس بدی که ایجاد میشه باورهای نامناسب رو هم پیدا میکنم

    واقعا فکر میکنم مهم ترین کار همینه که احساس خودمون رو کنترل کنیم و بدونیم چه باورهایی داریم و باورهای مناسب رو ایجاد کنیم

    با آرزوی موفقیت روزافزون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    شایان صلاحی گفته:
    مدت عضویت: 3441 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز،گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد بی نظیر…

    چقدر بعضی از باور های اشتباه ما در ذهنمون پنهانه،ما رو کنترل میکنه ولی خودشو نشون نمیده.در واقع مثل دستهای پشت پرده می مونند بعضی از باور ها و تا وقتی عمیقا توی ذهنمون کاوش نکنیم حضورشون رو به طور واضح درک نمیکنیم وهمینطوری به ما صدمه میزنند.

    بعد از دیدن این فایل تازه متوجه شدم که آره منم خیلی از موفقیت هارو که از نظرمن بی ارزش بوده مسخره می کردم و این باور بدو داشتم.

    استاد سپاس فراوان برای فایل های بی نظیرتون…

    آنچه اکنون نیازمند اثبات از منبرها می باشد علم زندگیست.ما نیازمند واعظانی هستیم که به جای اینکه در مورد چگونگی با ما صحبت کنند،با رفتار و شخصیت خود این چگونگی رو نشانمان دهند.ما نیازمند واعظی هستیم که خود ثروتمند،سلامت و شاداب و عاشق باشد تا به ما یاد دهد که چگونه می توانیم به این چیزها برسیم.و زمانی که چنین فردی پیدا شود،پیروان زیاد و وفاداری پیدا خواهد کرد(برگرفته از کتاب علم ثروت والاس وتلز)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3234 روز

    سلام بر استاد نازنینم و گروه محترمشون

    و سلام به شما دوستان عزیز

    چنتا سوال از خود استاد داشتم که اگر شما دوستان هم نظر خودتونو بنویسید سپاسگزارم.(فکر کردم بهترین جا برای پرسیدن اینجا باشه )

    1٫من حس میکنم قانون رو خوب بلدم.البته دقیقترش اینطوری باید بگم که روز بروز بهتر قانون رو یاد میگیرم و تمام سعیم اینه هرچقد میتونم رو خودم کار کنم و لحظه به لحظه توی جزیی ترین مسایلم حواسم به قانون باشه.با تمام وجودم به قانون ایمان دارم و میدونم تنها راه تغییر شرایط فعلی، تغییر مدارم هست. اما انقد که تو فایلها میشنوم تغییر باورها سخته،بعضی وقتا فکر میکنم من(شخص خودم) نمیتونم باورهامو تغییر بدم، تواناییشو ندارم،نمیتونم فرکانسمو تغییر بدم و مدارمو عوض کنم. بعضی وقتا میگم همه نمیتونن اینکارو بکنند. دلیلش هم اینکه میبینم همه نتیجه نمیگیرن.با اینکه نشونه فراوان و در حد معجزه میبینم، میگم خب اینا به چه دردم میخوره من خواستم یه چیز دیگست. از کجا باید فهمید باورها تغییر کردن، منظورم درحدی نیست که نشونه هارو ببینی. منظورم درحدیکه مطمئن باشی حتما اتفاق میفته. بحث ایمان هم اینجا مطرح نیس که بگی پس ایمانت به خداکمه، چون خدا برای کسی خدایی میکنه که باورهاش عوض شه. و من مشکلم همین تغییر باورهاست.

    2٫ میشه در مورد وابستگی بیشتر توضیح بدین؟دقیقا چی هست. اینکه میگین مانعی در رسیدن به خواسته هامونه یا میتونه عاملی باشه برای از دست دادن چیزایی که به دست آوردیم، چرا و به چه علت… حس میکنم این عادلانه نیس…چون ما ادمیم احساس داریم، حس تعلق و مالکییت داریم…

    این سوالها به شدت ذهنمو درگیر کردن و خیلی ممنون میشم اگر استاد راجع به این مسائل هم صحبت کنن. از دوستان هم اگر کسی فکر میکنه قبلا راجع به اینها صحبت شده ممنون میشم فایلهاشو بهم معرفی کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3234 روز

      در پی پاسخی که اینجا نوشته بودم یه سوال جدی برام پیش اومد:

      احساس خوب= اتفاق خوب و احساس بد= اتفاق بد

      من به اتفاق بد فکر میکنم ولی احساسم خوبه…. چون اتفاق بدی بوده و توجه و تمرکزم براونه، پس اتفاق بد رو دارم جذب میکنم

      ولی من احساس خوب دارم پس باید اتفاق خوب رو جذب کنم

      این تناقض رو لطفا یکی توضیح بده که کل قانون داره برام زیر سوال میره :)))))))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3234 روز

      استاد ی دونه ای… اونم واسه نمونه ای :)))))

      یعنی استاد گل کاشتی..گل که چه عرض کنم…درخت کاشتید

      ی محصول تهیه میکنید برای ی چیزی… ادم تهیش میکنه یا میره حتی کامنتای بچه هارو میخونه(با عرض شرمندگی من ادمی بودم که در گذشته همرو هیچی ندون!!!! میدیدم) یهووو جواب سوالایی رو میگیره (که هیچ ربطی به عنوان اون دوره ندااااااااااااااااااااره )که ماهها باهاش درگیر بوووووووووده و ی سری اشتباهاتش میاد جلو چشش که به قول خودتون مثل ی سد اب رو پشت خودش جمع کرده… استاد سدمو برداشتمو دارم با دست و پر کلی خبرهای خوب میام بزودی… نمیدونید به کجاها هدایت شدم و چه اتفاقاتی برام داره میفته….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3059 روز

    خالی از حرف شدم.

    می خواستم در مورد خداوند بگویم . چقدر خوب است که همیشه به او فکر کنم . چقدر خوب است که او همیشه کارهایم را انجام می دهد . چقدر خوب است لازم نیست من هیچ کاری بکنم فقط از او می خواهم . چقدر خوب است که او مقتدر و پیروز است و هیچوقت شکست نمی خورد .

    چقدر خوب که فکر کردن به او مایه آرامش و خوشحالی است . من غیر از این ها چه می توانم بخواهم .

    با خودم فکر می کنم چیزی غیر از او هم می تواند وجود داشته باشد چرا که انگار همه چیز از اوست و حتی خود من هم به خاطر او هستم .

    به من گفته بود در این دنیا با تضادهایی روبرو می شوم که احساساتم را بد می کند اما در کنارش بهم گفت که هر لحظه کنارم است و از من محافظت و نگهداری می کند و هدایتم می کند . دلم می خواهد این را همیشه به ذهنم بسپارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3234 روز

    سلام بر استاد نازنینم و گروه محترمشون

    و سلام به شما دوستان عزیز

    چنتا سوال از خود استاد داشتم که اگر شما دوستان هم نظر خودتونو بنویسید سپاسگزارم.(فکر کردم بهترین جا برای پرسیدن اینجا باشه )

    1٫من حس میکنم قانون رو خوب بلدم.البته دقیقترش اینطوری باید بگم که روز بروز بهتر قانون رو یاد میگیرم و تمام سعیم اینه هرچقد میتونم رو خودم کار کنم و لحظه به لحظه توی جزیی ترین مسایلم حواسم به قانون باشه.با تمام وجودم به قانون ایمان دارم و میدونم تنها راه تغییر شرایط فعلی، تغییر مدارم هست. اما انقد که تو فایلها میشنوم تغییر باورها سخته،بعضی وقتا فکر میکنم من(شخص خودم) نمیتونم باورهامو تغییر بدم، تواناییشو ندارم،نمیتونم فرکانسمو تغییر بدم و مدارمو عوض کنم. بعضی وقتا میگم همه نمیتونن اینکارو بکنند. دلیلش هم اینکه میبینم همه نتیجه نمیگیرن.با اینکه نشونه فراوان و در حد معجزه میبینم، میگم خب اینا به چه دردم میخوره من خواستم یه چیز دیگست. از کجا باید فهمید باورها تغییر کردن، منظورم درحدی نیست که نشونه هارو ببینی. منظورم درحدیکه مطمئن باشی حتما اتفاق میفته. بحث ایمان هم اینجا مطرح نیس که بگی پس ایمانت به خداکمه، چون خدا برای کسی خدایی میکنه که باورهاش عوض شه. و من مشکلم همین تغییر باورهاست.

    2٫ میشه در مورد وابستگی بیشتر توضیح بدین؟دقیقا چی هست. اینکه میگین مانعی در رسیدن به خواسته هامونه یا میتونه عاملی باشه برای از دست دادن چیزایی که به دست آوردیم، چرا و به چه علت… حس میکنم این عادلانه نیس…چون ما ادمیم احساس داریم، حس تعلق و مالکییت داریم…

    2٫ دچار ی مشکل خیلی بزرگ هستم. میدونم که همواره باید توجه و تمرکزمو کنترل کنم و رو خواسته ها بزارم نه ناخواسته ها. اما من از فکر کردن به گذشته با همون خاطرات تلخش لذت میبرم!!!!!!!! چرا واقعا؟ دلیلش چیه و راه حلش چیه؟

    به نظرم اکثر آدما دچار این تناقض هستیم بدون اینکه متوجهش باشیم. این مورد توی روابط عاطفی خیلی شایعه.من خودم درگیر ی رابطه ای بودم به شدت تلخ و سخت،میدونم که بخاطر باورهای اشتباهم بوده و مسئولیت 100درصدشو میپذیرم، درسهای بسیار بسیار زیادی هم گرفتم، موهبتها و هدایایی که برای من در راستای تکامل و رسیدن به خواسته های واقعیم داشته،بقدری زیاده که به سختیش می ارزید(هرچند به قول استاد اگر زرنک باشی جهان همون سختیارم بهت نمیده).رابطه تموم شده و من به هیچ وجه قصد برگشت ندارم. اما خیلی فکر میکنم. بقدری فکر میکنم که میبینم چند ساعت گذشته و من متوجه گذر زمان نبودم. خوب که تجزیه تحلیل میکنم میبینم که من از مرور همون خاطرات تلخ!! هم لذت میبرم!!!!! ممنون میشم همگی کمک کنید ریشه و دلیلیشو بدونم و اینکه راه درمانش چیه.

    این سوالها به شدت ذهنمو درگیر کردن و خیلی ممنون میشم اگر استاد راجع به این مسائل هم صحبت کنن. از دوستان هم اگر کسی فکر میکنه قبلا راجع به اینها صحبت شده ممنون میشم فایلهاشو بهم معرفی کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3234 روز

      سلام استادجان و خانم فرهادی و خانم شایسته عزیز

      و سلام به همه شما دوستان گلم

      من راه حل سوال آخرمو پیدا کردم(البته دلیلش رو هنوز نمیدونم که چه اتفاقی در مغز میفته که گاهی از فکر کردن به تلخی و سختی هم میشه لذت برد)

      +خانم آینا راداکبری عزیز تو یکی از کامنتهاشون تو دوره روانشناسی ثروت1 که حدود 5ماه پیش گذاشتند نوشتند که” این قدر حواسم به کارهای خود و افکار خودم هست که فکر دیگری ندارم و این یکی از بزرگترین دستاوردهای شما برای من است.”

      +یک کامنتی هم تو تلگرام منتشر شد در مورد تکامل که بسیار زیبا توضیح داده بودند منظور از تکامل زمانی است نه تکامل ذهنی.

      این مدت که با فکر کردن به گذشته(تلخ) لذب میبردم با خودم اینطور استدلال میکردم: الان فکر میکنم، دیگه بعدا فکر نمیکنم، خواسته های منم که الان قرار نیس جلوم ظاهرشه اینده میخاد بهم داده شه… پس اشکالی نداره الان فکر کنم.

      این 2تارو با هم که ترکیب کردم گفتم: اولا اینکه ما در لحظه باید حواسمون به فرکانسی باشه که میفرستیم،ثانیا من اگر الان فرکانس نامناسب بفرستم یعنی از خواسته واقعیم دور شدم، یعنی فاصله فرکانسی من بیشتر شده با خواستم(و تبع اون زمان رسیدنم بیشتر میشه چون باید بیشتر تلاش کنم تا اون فاصله فرکانسی رو کم کنم، این تلاش بیشتر یعنی باید زمان بیشتری بزارم). پس الان باید به گذشته فکر نکنم (ولذت آنی نبرم) تا سریعتر بتونم به خواستم برسم و لذت واقعیو اون موقع تجربه کنم.

      استاد هر روز که میگذره یه چیزی از قانون درمیارم. هردفعه فکر میکنم دیگه قانون رو کامل یاد گرفتم. اما روز بروز میبینم چقد چیزای ریز و عمیقی وجود داره که باید بهش توجه کرد. نمیدونم ایا این خوبه و نشون دهنده تکامل من هست، یا خودم ادم سخت گیری بودم قبلا(الان خوب شدم ولی انگار نشدم!) اینطوری میشه و این باور رو جهان در مورد خود قانون هم بهم برمیگردونه!!!یعنی هرچیزیو که نگا میکنی فقط نمایش خالص قانون رو میبینی…خدایا شکرت بخاطر قوانین ثابتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فرشته گفته:
    مدت عضویت: 3744 روز

    استاد عزیز و گرانقدرم.

    ممکنه از شما و گروه تحقیقاتی زحمتکش شما خواهش کنیم که در صورت امکان، نظراتی که دوستان درباره جمع بندی و درک قوانین هستی با توجه به آموزه های شما ( نه نظرات شخصی که درباره داستان زندگی افراد و پیشرفتهاشون هستش) درج میکنند رو در صورت صحیح بودن در پایین همان نظر تایید بفرمایید و در صورت درک اشتباه در بعضی از قسمتهای آن با اصلاح جملات اشتباه به کار برده شده توسط کاربر به طوری که مشخص شود چگونه جمله اش اصلاح شده و جمله یا درک غلط ایشان هم چه بوده است. ان را برای درک درست تر همه اعضای سایت به نمایش بگذارید.

    چون در یکی از صفحات همین فایل جواب بعضی از دوستانمان را در پاسخ به سوال یکی از دوستان تایید کردید و این باعث شد که من پاسخ آنها را بارها و بارها مطالعه کرده و قسمتهای اصلی را خلاصه برداری و کپی نمایم و هر روز انها را برای یاد اوری قانون مرور کنم.وحتی خودم هم نکات جا افتاده ای را به آن اضافه کنم.

    مخصوصا در قسمت عقل کل که اکثر دوستان پاسخهایی مبتنی با قانون میدهند ولی به دلیل تنوع در دید گاه ها گاهی گیج کننده میشود.

    ممنون و سپاسگذارم از شما استاد عزیزمون و خانوم فرهادی عزیز و مهربان و خانوم شایسته گرامی که زحمات زیادی برای سایت می‌کشند.

    دوستون داریم عاشقانه.???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: