روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 332
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم استاد عباس منش و بقیه عزیزان من الان فایل اول روز شمار تحول زندگیم را دیدم و آمدم کامنت بزارم که هم یاد بگیرم و هم عادت کنم من شش سال پیش با شما از طریق دوستم آشنا شدم اما حیف درکتون نکردم و الان دوباره استارت زدم به امید خدا تو این مسیر باهم پیش بریم و رشد کنیم دوستتون دارم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و همه ی دوستان
فصل اول سفرنامه من به پایان رسید، چه مبارک سفری..
با شروع این سفر بود که از هدایت پروردگارم شگفت زده شدم، وقتی سی روز پیش یه صدایی بهم گفت شروع کن، فقط گفتم چشم
چون قرار بود به کنترل ذهن من کمک کند.
چون دقیق بعد از سه روز شروعِ این سفر به یه تضادی خوردیم.
که اگه این تعهد رو برای این سفر نمیدادم معلوم نبود چه بر سر این باورها و فرکانس های نوپای من میومد
ولی از اونجا که گفتم سرم بره، حتما این تعهد رو انجام میدم
پس همه جوره مراقب این گیاهی که یه کوچولو از ریشه زده بیرون بودم..
و من دیدم که خداوند چطور جهان رو مسخر من کرد. چطور من رو سرند کرد.دیدم که چطور کور و کر شده بودم برای اون ناخواسته ها
خیلی ذهنم رو کنترل کردم خیلی هااااا..
اما ارزشش رو داشت…
آخ که فقط در حال سجده کردن بودم در پیشگاه پروردگارم.
چه پاداش هایی داشت برام این تعهد، چه برکت ها و چه رزق های بغیر الحساب،چقدر ظرف وجودم بزرگتر شد، و عزت نفسم رشد کرد..
استاد عزیزم من اینجا بود که متوجه شدم چقدر ظرفم بزرگتر شده، چون آگاهی های بیشتری رو درک کردم توی این سی روز،که جدید بودن.
تمام اتفاقات زندگی ما رو فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال میکنیم رقم میزنه
و اساس فرکانس های ما از باورهای ما نشأت میگیرد
حدود 4 سال طول کشید تا این قانون رو درک کنم. چون الان احساس می کنم درونم خیلی بزرگتر شده، احساسم بهتر شده، تکاملم بیشتر طی شده و نشانه ها رو با وضوح بهتر میبینم.
و اکنون نیز تعهد میدهم که این روند رو ادامه دهم،
در مسیر درک قوانین خداوند و عمل بهشون ثابت قدم میمونم
و خیلی خوشحالم که آگاهانه رد پای شما و خانم شایسته رو دنبال میکنم و با اعتماد پام رو میزارم جا پای شما تا من هم قله رو فتح کنم.
خانم شایسته گفتند که فقط با هدایت های الهی فایل برای هر روز انتخاب می کردند.و چقدر ترتیب فایل ها عالی بود، مخصوصا کامنتِ مریم عزیز برای هر جلسه
من واقعا این حد از تلاش های شما برای سایت رو تحسین میکنم، چون چیزی که ما میبینیم، نشون میده که چه عشق و علاقه ای و به دنبال آن چه پشتکار و زحمتی هست در پشت صحنه این سایت
جای جای این سایت نیاز داره به کار کردن و بررسی
مثلا یه نمونه این که هر روز این حجم از کامنت رو در فایل های دانلودی و محصولات و عقل کل خوندن و بررسی کردن و از فیلتر قوانین رد کردن و منتشر کردن،
خودش یک پروسه ست.
استاد عزیزم ازت سپاسگزارم هزاران بار
تو همون کسی بودی که به خدا نزدیک بودی و شدی پیام آور عشق و من همون غرق شده در تاریکی بودم که نجاتم دادی
فصل اول سفرنامه به پایان اومد و خیلی برام شیرین بود که روز آخر مصادف شد با شب و روزهای کریسمس
آخه من نسبت به پارسال خیلی تغییر کردم و امسال نشونه هایی دیدم که دارم به یکی از خواسته هام نزدیک تر میشوم..
کریسمس مبارک
بنام خداوند هدایتگر مهربان
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و گرامی
به یاری خداوند متعال و استعانت از او با خودم متعهد شدم فصل اول تحول زندگی را با ایمان و تعهد دوچندان آغاز کنم و هرروز یک نکته از آن را برای عملی کردن انتخاب کنم و مطمئن هستم اگر هرروز تنها به یک آگاهی که از این سری فایلهای دریافت میکنم عمل کنم و آرام آرام جزئی از شخصیتم شود در پایان تحولی عظیم در خودم خواهم دید
(1.0) به توان 365 = 1.00
ولی (1.01) به توان 365 = 37.7
یعنی اینکه اگر من هرروزم را بدون تغییر و مثل روزهای قبل طی کنم در پایان یکسال همان نتایج قبلی را خواهم دید ولی اگر هرروز تنها یک قدم کوچک بردارم در پایان سال زندگی من متحول خواهد شد و همانگونه که در فرمول بالا مشخص است تفاوت در نتیجه بسیار مشهود است
و اما مطالبی که از روز اول یاد گرفتم و بایستی درک بیشتری داشته باشم و آنرا در زندگیام عملی کنم :
* احساس گناه مخربترین باوری است که ما را بشدت از مسیر صحیح دور کرده و در مسیر ناخواستهها قرار میدهد. استاد در فایلهای زیادی از این احساس صحبت کردهاند و بشدت تاکید داشتهاند که بایستی از آن پرهیز کرد جلسات نهم و دهم دوره فوق العاده احساس لیاقت در اینخصوص بسیار مطالب فوقالعادهای مطرح شده
*یاد گرفتم که من اندازه سرسوزنی قدرت تغییر دیگران یا تاثیر در زندگی دیگران را ندارم و برعکس به همان اندازه قدرت تغییر و تاثیر زندگی خودم را دارم ، پس بایستی سرم را از زندگی دیگران خارج کرده و فقط و فقط روی تغییر خودم تمرکز داشته باشم
اگر بتوانم از این جلسه همین دو مورد را درک کرده و عمل کنم تاثیر بزرگی در نتایجم مشهود خواهد شد :
اینکه همیشه مراقب خودم و احساسم باشم و هروقت احساس گناهی کردم به یاد بیاورم که خداوند بسیار غفور و رحیم است و اشتباهات مرا میبخشد پس سریعاً از این احساس بد خارج شوم و دیگر اینکه دست از تغییر دیگران و تمرکز بر روی زندگی آنها برداشته و فقط تمرکزی لیزری روی خودم بگذارم
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیز و شایسته ی عزیز و دوستان عباس منشی
نکته هایی که از این فایل و کامنت ها دریافت کردم:
ما باید مثل عموم مردم نباشیم و ارمون و تیز کنیم (ماجرای اون دونفر که استاد گفتن)بعد اونوقت که توی زمان خیلی کوتاه و با انرژی خیلی کم میتونیم درخت و قطع کنیم.
اگر باورهای ما درست بشه نمیخواد بدوییم رزق و روری و نعمت و ثروت به دنبالمون میاد شاید شماهم مثل من الگوهای قدیمی دارید که برای موفق شدن باید سخت تلاش کرد و پول به راحتی به دست نمیاد ولی نه این باور اشتباهه ما باید جوری روی باورهامون کار کنیم که ورودی مالی راحتی داشته باشیم و تو مسیر موفق شدن از مسیر لذت ببریم و هرچیزی که میخوایم حتما نیاز نیست سختی بکشیم تا اون و بدست بیاریم همه چی به راحتی میشه به دست بیاد این ترمز مخفی که من داشتم نسبت به این موضوع.
استاد میگن وقت بذار برای تغییر باورهات وقت بذار برای تغییر دیدگاهت وقت بذار برای اینکه ببینی چه باورهایی داشتی که چه نتایجی رو برات به وجود اورده که از گذشتگانت گرفتی و اصلا بهشون فکرم نکردی و باعث شده زندگی انقدر سخت بشه انقدر روابط عاطفی سخت بشه انقدرشرایط مالی بد بشه انقدر مشکلات برات به وجود بیاد”چون تمام اتافاقات زندکی تو بخاطر باورهاته تمام شرایطی که داری به خاطر افکارو فرکانسته” خیلی خوبه که به درجه ای از تکامل رسیدم که هر اتفاق ناخوشایندی که برا بیوفته میگم خب این تقصیر منه شاید در لحظه یکی دیگرو مقصر بدونم ولی سریع یادم میاد تمام شرایط زندگیمو خودم رقم میزنم و سریع خودم و جم و جور میکنم که دنبال اون فرکانس و باور مخربی بگردم که این اتفاقات و رقم زده راستی تا حالا بهش فکر کردین که چه باورهایی از گذشتگانمون بمون رسیده که حتی بهشونم فکر نکردیم؟من بخاطر شرایط خانوادگی که توش بزرگ شدم این باور مخرب و دارم که راحت نمیتونم درخواستمو بگم سه ساعت برنامه میچیدم که قراره چی بشه اگه درخواستمو بگم و فکر میکردم راحت نمیشه به موفقیت و ازادی مالی رسید یعنی همه چیز با سختی به دست میاد ولی نه فهمیدم اون گفت و گوی ذهنی که قبل از درخواست کردن دارم اون مخربترین کاری که میتونم انجام بدم چون فرکانس همون گفت و گوی ذهنی و من دارم با اون گفت و گو فرکانس میفرستم و شرایط و از دید کوتاه خودم رقم میزنم ولی فهمیدم نباید اینکارو کنم و خواستمو بگم و به شرایطی که قراره برام رقم بخوره فکر نکنم و رها باشم و بذارم جهان برام خواستمو رقم بزنه. قبلا فکر میکردم بجای این همه وقت گذاشتن توی سایت میتونم کارای مفید تری انجام بدم ولی الان فکر میکنم که مفید ترین کاری که میتونم در روز انجان بدم موند تو سایت و نوشتن و فکر کردن راجب باورهامه و برای خودم وقت گذاشتنه و گشتن دنبال کد های مخربه بعضی وقتا حوصله نداری بیای توی سایت و کامنت بخونی بنویسی طبیعی به جاش این کارو با کار مورد علاقت مچ کن من وقتی میدیدم الان رو مود گوش کردن به فایل ها نیستم اول کاری که دوست داشتمو انجام میدادم وبعد گرفتن اون حس خوب و انگیزا فایل های استاد و گوش میدادم اون کار مورد علاقه حتما نباید بزرگ باشه حتی میتونه گوش دادن به اهنگی باشه که دوستش داری.
اینم خیلی مهم که احساس خوبی داشته باشیم چون توی جهان هیچ چیز ثابت نیست و طبیعی که بعضی وقتا رو مود نباشیم ولی این خیلی عالیه که احساسات ما دست خودمونه و اگر دیدیم احساس خوبی نداریم سریع دست به کار شیم چون احساس خوب اتفاقات و رقم میزنه و برعکسش.
توی کامنت یکی از دوستان خوندم که گفته بودن اگر از یه نفر بپرسید که چه احساسی داره و اون صادقانه احساسش و بیان کنه درحقیقت چیزی که میگه ارتعاشیه که تو اون فرکانس قرار داره یعنی کسی که میگه عالی هستم یعنی توارتعاش خیلی خوبی قرار داره و این جالب بود برام بیا از خودمون بپرسیم که الان چه احساسی داریم؟من الان احساس خوبی دارم که صبح بیدار شدم و دارم چای و شیرینیمو میخورم و کامنت میذارم صبحی که اینطور شروع شه تا اخر شب یعنی قراره کلی احساس خوب بیشتری داشته باشم و اتفاقات خوبی برام بیوفته.
بعضی وقتا یسری نگرانی ها راجب اینده و کارم دارم و میدونم که این اشتباه و طبق قانون اگه پیش برم من باید هیچ غمی نسبت به گذشته نداشته باشم و هیچ نگرانی نسبت به اینده نداشته باشم و این نشون میده که هنوز کلی جای کار دارم و شرک خفیفی دارم چرا؟چونکه اگر به خدا ایمان کامل داشته باشی و رها باشی هیچ ترسی برا اینده نباید داشته باشم چون خدا خودش هدایتم میکنه واصلا وقتق خدا هست ترسی وجود نداره و من فقط باید قدم هارو بردارم استاد توی یکی از فایل های گفته بودن که تو قدم اول و وردار خدا هزاران قدم برای توبرمیداره و من حرکت میکنم خدا دستمو میگیره و نمیذاره بارم رو زمین بمونه.
یه چیز دیگه ای که یاد گرفتم رفتن تو دل ترس هاست یعنی من اگر احساس کنم از چیزی میترسیم میگم اوکی عاطی خانم ترسیدی پس باید انجامش بدی و انجامش میدم و میبینم نبابا این که راحت بود ذهنم الکی شلوغش کرده و درواقع ترسی وجود نداره اون ذهنه ما که میسازتش چند وقت پیشم یه سگ خوشکلی دیدم (فوبیای سگ داشتم) و گفتم خب تو از این خوشت اومد الان وقتشه از صاحبش اجازه بگیری و بر ترست غلبه کنی و بری بهش دست بزنی اینکارو کردم و دیدم وای خدایا من اینجا چقدر نرمن چقدر قشنگن و اینجا بود که اون سگرو ول نمیکردم و هعی میخواستم بهش دست بزنم نه به اول که با ترس و ضربان قلب بالا نزدیکش شدم نه به بعدش…
یه چیز دیگه ایم که فهمیدم این بود که ما هرچیزی که بخوایم برامون اتفاق میوفته فقط باید با اون خواستمون از نظر فرکانسی هماهنگ بشیم و الان برای من اون خواسته هنوز اونجور که میخوام اتفاق نیوفتاده ویعنی هنوز جای کار کردن دارم و باید بیشتر کار کنم و بیشتر وقت بذارم تا تکاملم زودتر طی شه راستی شماهم مثل من فکر میکردین تکامل یعنی گذر زمان؟ولی نه الان فهمیدم تکامل یعنی تجربه های من نسبت به اون موضوع یعنی من اگر بخوان سریع تر تکامل و طی کنم سریع تر میتونم بدوم بقول استاد(مثالشو دقیق یادم نیست امیدوارم درست گفته باسمش) اگر بخوایم ساعت درست کنیم و سالی یدونه ساعت درست کنیم پنج سال طول میکشه که اون ساعت مدنظرمون و درست کنیم ولی اگر بیایم روزی یدونه ساعت درست کنیم توی پنج روز به اون موفقیت میرسیم بجای پنج سال یعنی همه چیز دست خودمونه خب عاطی خانم پس چرا بیشتر واسه کارت وقت نمیذاری اگر اینارو میدونی؟درسته من هنوز به صورت مستمر از کارم درامد ندارم ولی این نباید بذاره دل سرد بشم و اگه خواسته ی من اینه که مسترش بشم باید بیشتر وقت بذارم و روی ترمز هایی که جلومو گرفتن و هرچقدر قدم برمیدارم نمیذارن به اون خواستم برسم باید بیشتر کار کنم و اون ترمزهای مخفی رو پیدا کنم این نباید باعث بشه احساس بدی پیدا کنم نه فقط بایداز زندگیم لذت ببرم و الان هرکاری که در توانم هست و انجام بدم نباید فکر کنم اگه فلان چیزو داشتم همه چیز بهتر میشد نه تو توی اون شرایط نیستی و فکر میکنی بهتر عمل میکنی الان با این شرایط چکار میتونی بکنی؟کار کردن روی باورهام و پیدا کردن ترمزهای مخفی راجب کارم و تمرین کردن خب پس همینارو باید انجام بدم دیگه.
کارایی که باید برای شروع فصل اول دوره ی روز شمار تحول زندگی من انجام بدم چیه؟ باید به خودم قول بدم و متعهد بشم هرروز فایل هارو گوش بدم وهروز هرچیزی که یادگرفتمو کامنت کنم حتی اگه شده یه نکته کامنت هاروهم بخونم.
درنتیجه میبینم که از شخصیت قبلیم کلی فاصله گرفتم و غیرممکن های زیادی توی زندگیم ممکن شدن و باتعهد به این مسیر مشتری به کسب و کارم میاد عشق در رابطه ام میشه سلامتی به جسم و جانم میاد و ارامشی وصف ناپذیر و بی انتها تو وجودم جاری میشه و فقط باید توی این مسیر بمونم و هدایت های خداوند و دریافت کنم.
بهم الهام شد که یه چکاپ فرکانسی از وضع الانم بنویسم و تا اخر این فصل یا دوره باز چکاپ فرکانسی و انجام بدم مطمئنم تغیرات خیلی خوبی رو طی میکنم.
خدایا من سپاسگذارم بابت این حال خوب و احساس خوب خدایا من سپاسگذارن برای این هدایت شدنا و اگاهی های خدایا من سپاسگذارم بابت این روز قشنگ خدایا من سپاسگذارم برای سلامت جسمی که دارم خدایا عاشقتم که انقدر عاشقمی و انقدر قشنگ هدایتم میکنی.
شاد سلامت موفق و ثوتمند باشید.
سلام با بینهایت عشق
13. سیزدهمین روزشمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتانه خدا
امروز نقاشیامو تکمیل کردم و عکسشونو همراه قیمتاشون فرستادم برای نمایشگاهی که ثبتنام کردم و قراره 8 دی ماه برگزار بشه
امروز تا بعد از ظهر که نقاشیامو تکمیل کردم ،داشتم به این فکر میکردم که چیزی نبود که امروز برام متفاوت باشه و درس بزرگی باشه برام تا یاد بگیرم
بعد من چون هر روز نقاشی میکشم و رنگ و قلمو و میز و همه وسایلام موقع نقاشی کشیدن دورم میذارم یه وقتایی که نه بیشتر وقتا جمع نمیکردم میگفتم فردا باز میکشم دیگه بعد همینجوری اتاقم درهم و پریشون میشد قبلا چند باری خواستم که مرتب کنم هر روز که نقاشی تموم میشه ولی باز تنبلی میکردم
امروز یه لحظه دیدم دور و اطرافم شلوغه یه حسی که داشت اذیتم میکرد انگار فکرمو درگیر میکرد گفتم بذار تمیز کنم
در حین تمیز کردن داشتم به هزینه کلاسایی که ثبتنام کردم مثلا پول کلاس طلا جواهرات و نصفش مونده هنوز ندادم
یا میخوام کلاس رنگ روغن هفته بعد ثبتنام کنم
یا میخوام قلمو بگیرم برای کارام
یا موقع ثبتنام به کلاس طراحی طلا جواهرات اصلا فکر هیچیو نکردم که ممکنه چیا لازم داشته باشم فقط فکرم این بود که ایده داده شده برم ثبتنام کنم و وقتی اومدم کلاس دیدم لپ تاپ با سی پی یو بالا نیاز هست و لپ تاپ من قدیمی بود که نشد نرم افزار طلا نصب بشه رو تصمیم گرفتم هدیه بدم و برای لپ تاپ جدید تلاش کنم تا لپ تاپ بگیرم
داشتم میگفتم خدایا دلیلش چیه چرا من هنوز نتونستم با وجود شروع کردن به کار درآمدی به اونصورت ندارم همینجور داشتم از خودم میپرسیدم چه باورایی باید تکرار کنم و توحیدی تر عمل کنم
همین که اینو گفتم بعد یکم استراحت کردم و گوشیمو گرفتم دستم و رفتم اینستاگرام که طراحیای طلا جواهرات ببینم یاد بگیرم از طراحیا
بعد یهویی فایلای کوتاه که تو اکسپلور میاد و که حرفای استاد عباسمنش رو تیکه تیکه میذارن دوسه تا دیدم بعد یه عکس توجهمو جلب کرد همین که باز کردم میگفت :
چرا میگیم افراد ثروتمند خونه های پاک و تمیزی دارن ؟
وای من اینو شنیدم یه صدایی گفت همینه دقت کن
فهمیدم که خدا داره بهم میگه هر روز مرتب باش تمیز کن بعد نقاشی کشیدن اتاقتو ،نذار رنگات رو زمین بمونه
همینو که شنیدم گفتم حتما یکی از دلایلی که فعلا ثروت نیومده وارد اتاقم بشه همینه که هر روز بعد نقاشی همه رو جمع کنم
وسایلایی که استفاده نمیکنم و بذارم بیرون
بعد داشتم با مامانم حرف میزدم ،یه وسیله بود گفت فردا میبرم میدم به بازیافت
یهویی یه صدا باز بهم گفت دقت کن نه این درست نیست
بعد به مامانم گفتم نکنه اینم یه باور اشتباهه که جلو ورود ثروت رو به خونمون گرفته
مثلا ما با دادن وسیله های خراب یا کاغذ و چیزای دیگه به بازیافت این فرکانس و باور رو داریم که کمبود هست
یا اینکه ما لیاقت ثروت رو نداریم و میبریم به بازیافت میدیم تا با پول اون یه وسیله بگیریم
یا اینکه با جمع کردن بازیافتایی که تو خونمون از وسیله هایی که استفاده نمیکنیم و نگه داشتیم این فرکانس و میفرستیم که من فقیرم
اینا رو که یکی یکی به مامانم میگفتم بهش گفتم دیگه بازیافتیای خونمونو به بازیافت ندیم میذاریم کنار آشغال هر کس لازم داشت خودش برمیداره میبره
بعد گفتم ببین خدا قشنگ جواب سوالمو داد
که اینارو در کنار باورایی که درمورد ثروت تکرار میکنی و میسازی و در کنار توحیدی عمل کردن و قدرت رو به من دادن انجام بده
اونوقت تابلوهات بفروش میرسه تو سعی و تلاشتو بکن نتیجه رو بسپر به خدا و احساس خوبت رو داشته باش
امروز واقعا درس بزرگی بهم داد
و اینکه به فایلای استاد گوش میدادم دوتا فایل رو تصادفی انتخاب کردم تو هردوتا میگفت که از مسیر لذت ببر و به خواسته ات نچسب اونجوری خیلی راحت به خواسته ات میرسی
یه چیز جالب دیگه اینکه من دو روزه که یکم سرماخوردم دوبار رفتم بیرون یه بار برای فروش پفیلا ،یه بارم برای گرفتن رنگ و وسایل پفیلا و امروزم که داشتم اتاقمو مرتب میکردم انقد حس سلامتی داشتم دیگه درد حس نمیکردم تو بدنم حتی آبریزش بینیمم قطع شد سوزش چشمام رفت
وقتی تموم کردم و اومدم نشستم یهو سرماخوردگیمو حس کردم
اینو نوشتم تا بگم تو یکی از فایلای استاد شنیده بودم که استاد میگفت یه زمانی کلی کار میکردن و وقتی برای بیکاری نداشتن و اصلا مریض نمیشدن چون در تلاش برای اهداف بودن ،همین که کارشون تموم شد همکارشون مریض شده بود
بعد میگفتن که وقتی مشغول کاری با عشق کارتو انجام میدی فرصت مریضی نداری ولی وقتی بیکار میشی …
من قبول نکردم اون حرف استادو میگفتم آخه مگه میشه حتما خسته بوده مریض شده
امروز قشنگ درک کردم حرف استادو
به خودم گفتم ببین تو کار آنچنانی هم نکرده بودی سرماخوردگی داشتی تا شروع کردی به تمیز کردن اتاقت حالت بهتر شد
درسته قبلا تو این سه ماه یاد گرفتم موقع کار انقد تو طول روز با خدا حرف میزنم که فقط انرژی بالا حس میکنم و سلامتی دارم ،ولی اینجا بود که یاد گرفتم همیشه با عشق سعی کنم کار کنم و توجهم به نکات مثبت و حرف زدن با خدا بیشتر باشه تا بیشتر از مسیر لذت ببرم
خدایا شکرت بینهایت سپاسگزارت هستم که بهم درس بزرگی دادی و سعی میکنم از این به بعد عمل کنم و هر روز برای تمیز نگه داشتن اتاقم بعد از هر نقاشی تلاش کنم تا خودم هم کیف کنم از یه اتاق پر از رنگ و نقاشی
چقدر این سوال کردن خوبه وقتی سوال میکنی خدا زود جوابو میذاره کف دستت با نشونه های مختلف
خدای خاص و پر از عشق و مهربون و عزیزم دوستت دارم بی نهایت شکرت
سلام با بی نهایت عشق
12. دوازدهمین رد پای من از این جعبه شگفتانه خدا روز شمار تحول زندگی من
دیروز من خواستم طرح اولیه تابلویی که تو فایلای قبل بهتون گفتم ،رو روی بوم بکشم ،ولی هر کاری کردم نشد
همون خطوطی که خدا در عرض یک ربع بهم الهام و هدایت کرد و به دستام قدرت داد تا طرح بکشن
و بعد تبدیل به یه تابلوی زیبای حیوانات و انسان شد
که شعرشم بهم الهام کرده بود
هر دم از این باغ بری میرسد نغز تر از نغز تری میرسد
من چون طرح اولیه شو دیگه روش هرچی شکل دیدم از خط و خطوط کشیدم فقط عکس طرح اولیه رو داشتم
به هر کس نشون میدادم تعجب میکردن که خودم کشیدمش !!!
منم ته دلم میگفتم نه خدا کشیده
چند روز پیش عکس کارمو به عموم نشون دادم ،گفت ببین نقاشای خارجی چیا میکشن
خندیدم گفتم عمو من خودم کشیدم بعد چند بار گفت خودت کشیدی گفتم آره
بعد که تابلومو که طرح تکمیل شده شو آوردم دید گفت کاش طرح اولیه ات هم بود کنار تابلوت دوتاش باهم که هر کس دید بگی اینو الهام گرفتم و از خطوط یه سری حیوانات دیدم و کشیدم
بعد گفتم راست میگیا چرا به فکر خودم نرسید
همون لحظه گفتم حتما خدا میخواد بهم بگه کاراتو از این به بعد اینجوری بکش
بعد من امروز خواستم طرح اولیه همون کارمو دوباره بکشم ولی نتونستم چون خط و خطوطش درهم و زیاد بود و فرم و نقاشی کار متفاوت بود رنگش در نیومد
اولش که خواستم شروع کنم گفتم خدا تو ایده شو دادی خودتم کمک کن
ولی بعد دیدم نتونستم گفتم باشه اشکالی نداره ،این تابلومو گذشت ولی تابلوهای بعدی رو ایده ای که خدا از طریق عموم بهم گفت میکشم
بعد دیدم تابلویی که شروع کردم چیکار کنم گفتم خدا خودت کمک کن بعد دوباره شروع کردم مثل قبلی طرح کشیدم با انگشتای دستم
ولی باز وقتی تموم شد شبیه هیچی نبود جز چند تا خط تو هم رفته و عجیب
هی نگاه کردم پرسیدم خدا چیه این خطا تو بگو من هیچی نمیدونم هرچی نگاه میکردم هیچی نمیفهمیدم فقط شبیه یه درخت و شاخ و برگ میدیدم
خیلی باخدا حرف زدم گفتم من این تابلو رو دوباره رنگ سفید بزنم از اول بکشم؟؟؟
تو بهم بگو
بعد همینجور داشتم نگاه میکردم هی میگفتم آخه فرم خطوط شبیه یه چیزه انگار یه جایی دیدم قبلا
بعد یهویی یادم اومد نقاشی استاد فرشچیان رفتم گوگل نوشتم نقاشیاشو که آورد ،دیدم تابلو من که فقط خط و خطوطه با رنگ طرح کلیش شبیه نقاشی روز پنجم آفرینش استاد فرشچیانه
عکسشو کنار عکس نقاشی خودم گذاشتم و بردم به مامان و داداشم نشون دادم داداشم گفت آره شبیه فرم کلیه نقاشی استاد فرشچیانه
برام شگفتی که داشت این بود که من که نقاشی هاشو یادم نمونده شاید نگاه کردم قبلا ولی طرح کلیش یادم نبود
البته میدونم همه رو خدا قدرت دستامو گرفت و خودش حرکت داد دستامو
بعد داداشم گفت نقاشیتو تغییر بده این خطوطا رو نکش نقاشی خوب بکش خاص تر باشه
خودمم اولش خواستم بذارم فرداش دوباره از روش رنگ کنم ،اومدم بخوابم گفتم خدایا من چطوری طرحامو بفروشم ؟
حالا فردا یه عکس میگیرم از تابلو و بعد دوباره طرح دیگه میکشم روش ، یهویی یه صدای ملایمی گفت بذار تو سایت عکس کاراتو
بلافاصله گوشیمو گرفتم دستم رفتم درمورد فروش عکس در سایت های خارجی نوشتم
بعد دیدم که آورد خودتون هم میتونید سایت طراحی کنید و کاراتونو بذارید برای فروش یا حتی عکس کاراتونو فقط میتونید بفروشید
بعد درموردش خوندم ولی یکم سخت بود مراحلش به خودم گفتم نه انجامش میدی تو میتونی فقط کافیه حرکت کنی اینم یه ایده و هدایت از خداست برای تو
بعد که از گوگل اومدم بیرون رفتم اینستاگرام نمیدونم اصلا چرا رفتم ولی بعد که دیدم فیلم یکی از نقاشایی که میشناختمش دیدم تمام نقاشیاشو داره بسته بندی میکنه و کپشنشو خوندم دیدم نوشته کارام یه جا فروش رفت و میفرستمشون به موزه ای در هنگ کنگ
وقتی اینو دیدم خیلی خوشحال شدم براش تو نظرات نوشتم که کلی خوشحال شدم و کیف کردم
بعد گفتم حتما اینم نشونه هست که اگه سایت برای کارام راه اندازی کنم نقاشیام به فروش میرسن و این راهیه که خدا بهم الهام کرد و من سعی میکنم زود انجامش بدم و عمل کنم بهش
تا این ساعت بیدار بودم و داشتم درمورد راه اندازی سایت میخوندم یهویی گفتم بذار ببینم تو سایت استاد عباس منش هست اومدم قسمت عقل کل دیدم هست
توضیحات دوستای خوبمو که خوندم کمی واضح تر شد برام که چجوری باید عمل کنم
خداروشکر میکنم که هر لحظه بهم کمک میکنه و از سایت خوبتون هم از خدا سپاسگزارم بی نهایت و از وجود دوستانی که با راهنمایی هاشون که دستی از دستان خدا هستن از خدا سپاسگزارم
شادی و عشق و سلامتی و ثروت باشه براتون
سلام بسیار صمیمانه دارم خدمت استاد عزیزم وبانو نازنین و عضای خوب خانواده استاد عباسمنش
امروز روزی دوم روزشمار تحویل زنده گی من بود
اول خدا را سپاسگزارم بابت اینکه برام انگیزه داد که مسیری روزشمار تحویل زنده گی را کار کنم وادامه بیدم
درس های که امروز از این آموزش های استادم آموختم این بود
1اگر من از کسی بیترسم به خدا شرک قایل شدم و خداوند گفته تمام گناهان بخشیده میشه جز اونان که بخدا شریک قرار داده
2اگر ظلمی بر ما میشه مسئولش خودی ما هستیم چون به خدا ایمان نداریم و خودی ما را مظلوم میدانیم که ظالم پیدا میشه
درنتیجه این درسم آموختم ما خودمون مسئول خوبی یا بدی زنده گی خود هستیم، هیچ کس مسئول شرایط زنده گی ما نیست وما نیز مسئول شرایط زندگی کسی نیستیم
3دعا کردن به حق دیگران خیر وخوبی را به خودی ما برمیگردونه پس همیشه با نیت خالیص در حق دیگران دعا کنیم و خداوند جواب دعاهای مون را به خودی مون منعکس میکنه
4مطالعه قرآن کریم برای درک بهتر ومطمئن ساختن خودمون از گفته های خداوند و درک بهتری قانون سیتمی خداوند
خداراصدهزار بار سپاسگزارم که به من توفق درک این آموزه ها را داد و منم به خودم وخدای خودم تعهد میدم این آموزه هارا در زندگی خود عملی کنم و تا سه ماه بعد شاهد بهترین حالت وشرایط باشم خدایا شکرت بابت این همه زیبایی های زنده گیم
خدایا شکرت بابت درک کردنم به قانون سیستمی بدون تغیر خداوند
خدایا شکرت بابت حضورم در این سایت
خدایا شکرت بابت نوشتن این کامنتم
خدایا شکرت بابت این شکرگزاریم
خداعزیزم سپاسگزارتم دوستت دارم وعاشقتم
سلام
وقت بخیر
امیدوارم که حال همه ی عزیزان عالی باشه.
من چندین سال هست که بر روی این فایل ها و هم چنین محصولات کار کرده ام.
اما متاسفانه جزو شاگرد های تنبل کلاس بوده ام و به صورت پیوسته کار نمی کردم.
مدتی خیلی کم کار میکردم بعد هم رها می کردم
اما دوباره با توجه به شرایط کاری خیلی سخت ام قصد دارم که دیگه این دفعه دل به کار بدم و بتونم تو این مسیر ثابت قدم باشم و همواره بر روی خودم کار بکنم
سلام با بی نهایت عشق برای شما
11.یازدهمین رد پای من در این جعبه شگفت انگیز خدا روز شمار تحول زندگی من
از وقتی شروع کردم به آگاهانه دقت کردن به فرکانس هایی که میفرستم تا میبینم افکاری درحال رفت و آمد هست، زود شروع میکنم به زیبایی ها توجه میکنم یا باخدا زود حرف میزنم
امروز رفتم وسایل پفیلا بگیرم و رنگ اکریلیک که کلی شگفتی دیدم
خدا از طریق آدما بهم محبت کرد از فروشنده های خوب و با احترام و ارزشمندی که ارتباط برقرار کردنشون فوق العاده بود روبرو شدم
چند نفر بهم کمک کردن تا وسیله هامو جابجا کنن و وقتی این همه محبت رو دیدم چنان ذوقی داشتم که میگفتم خدا تویی داری بهم محبت میکنیا ازت ممنونم
الان دیگه هر روز آسانسور ،اتوبوس ،بی آر تی ،قطار مترو همه چی وقتی من میرسم زود میاد و سوار میشم خیلی راحت جوری میرسن که من تازه اومدم تو ایستگاه و باز کلی ذوقشو میکنم
من یاد گرفتم از فایل هدیه تولدم ،که الان چند روزه دارم باهر بار گوش دادن بهش خیلی چیزا یاد میگیرم و بهش سعی میکنم عمل کنم
اینجا که استاد میگه :
چقد همه چی در زندگی انسان تغییر میکنه وقتی خود انسان تغییر میکنه
و در مورد اینکه بذاریم راحت پیش بره روال طبیعی خودشو طی کنه
سعی خودمو میکنم تا عمل کنم و واقعا حال خوبمو که میبینم متوجه میشم که مسیرم درسته و ادامه میدم و از خدا سپاسگزارم و باز هم ازش کمک میخوام
خداروشکر میکنم که تو این سایت پر از عشق و آگاهی هستم و تلاش میکنم تا هر روز در این مسیر لذت ببرم و خوشحال هستم از مسیر پر از عشق و شادی و سلامتی و زیبا
به نام خدا
سلام
هر چیزی باید تکامل خودشا طی کنه منم 3 ساله که فایل های رایگان را گوش فقط گوش میدادم ولی الان احساس میکنم درک بیشتری را دارم چون مطالب بهتر و شفاف تر درک میکنم،کمی عمل گرا تر شدم قبلا فقط گوش میدادم ولی الان سعی میکنم یکم عملشون کنم این مطالب را تا اونجایی که میتونم
قانون فرکانس،مدار،ظرف وجود واقعا بهترین تعریف هست برای این مطالب که آدم هر چی درکش از قانون میره بالاتر بهتر میتونه مطالب را بفهمه و عمل کنه حرفها که همون حرفه ولی من دیگه اون آدم سابق نیستم،فرکانس من برای درک بالاتر رفته
از خانم شایسته تشکر ویژه دارم بابت فراهم آوردن چنین محیط ارزشمندی
واقعا کامنت بچه ها عالی هست انرژی آدم چندین برابر میشه و کلی ذوق حرکت پیدا میکنه آدم