روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 347 (به ترتیب امتیاز)

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منصوره علیان گفته:
    مدت عضویت: 2485 روز

    سلام بر همه دوستان عزیزم

    ردپای روز چهارم

    اصل و اساس کل دوره ها در یک فایل رایگان واقعا سپاس گزارم استاد عباس منش عزیز خدایا شکرت که من را به این راه هدایت کردی

    اما نکات مثبت امروزم خدایا سپاس گزارم برای امروز که فوق العاده بود

    سپاس گزارم برای سلامتی فوق العاده خودم و خانواده ام

    سپاس گزارم برای نعمت هایی که بدون اینکه تلاشی برای داشتن آنها کنم به من داده ای

    خدایا برای زیبایی طبیعت ات سپاس گزارم

    برای اینکه کار دارم سپاس گزارم

    برای اینکه امروز هم روی خودم کار کردم سپاس گزارم

    برای امیدی که به فردا دارم سپاس گزارم

    و برای فرصت سپاس گزاری که به من داده ای سپاس گزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3666 روز

    با سلام و احترام به استاد عزیز، مریم عزیز و همه دوستان هم فرکانسی ام

    از مدتی که خدای خودم رو جوری شناختم که واقعا ازش لذت میبرم، ۶ سال میگذره. واقعا خدا رو سپاس بخاطر این آشنایی من از خدا با وجودگفته های استاد عزیز که واقعا دوستش دارم.‌

    بله استاد من هم از امروز تصمیم گرفتم این سفرنامه آن را شروع کنم که ظرفم رو بزرگتر کنم و سوراخ های ته ظرفم رو هم ببندم. آگاهی هایم بیشتر بیشتر بشه. این هم بگم که من از یه ذره آگاهی که پیدا کنم هم کیف میکنم. حتی خیلی کوچک و همیشه به خودم فرصت میدم که بازم آگاه تر بشم. این آگاه شدن همیشه ادامه داره و همین چقدر کیف داره که ما هر روز میتونیم آگاه تر بشیم. خیلی موقع تا آگاهی ها یادموم میره. پس باید همینطور یادآور براش داشته باشیم. با همین گوش کردن های بیشتر و بیشتر. چون واقعا ذهن مقاومت داره، بخاطر اینکه یه عمر طولانی یه شکل دیگه فکر کرده.پس تلاش بسیار میخواد. به امید خدا تلاش میکنم که از این فایل های سفرنامه هم لذت بسیار ببرم و همین طور ظرف آگاهی ام را بزرگتر کنم و بعدش همینطور اتفاق های بهتر برام بیافته و بعد درکم بالاتر بره و بعد دوباره بزرگتر شدن دوباره ظرف و بعد اتفاق های خوب بیشتر و …. همینطور ادامه داشته باشه. واقعا خدا رو سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم..

    امروز ۲۰ شهریور ماهه ۱۴۰۰ عه و این اولین باریه که دارم روی این سایت کامنت میذارم.واقعا نمیدونم چی میخام بگم..اما شروع میکنم به تایپ کردن تا خودش گفته بشه..استاد من ۳ ساله که با شما آشنا شدم..یعنی از سن ۱۵ سالگی، ولی به طور جدی یک ساله که اومدم و عضو این سایت شدم‌..وسط راه خیلی دور میشدم..حتی اونقدری دور شدم که یه دوره ای با افسردگی سر و کله میزدم و اوضاعم خیلی نابود بود😂 ولی بازم یه نیرویی منو سر پا کرد و خداروشکر میکنم که الان این جام و بدون افت کردنی ۵ ماهی هست که به طور پیوسته دارم رو خودم و باورام کار میکنم.خدایا شکرت

    وقتی فکر میکنم که چه طور آشنا شدم…واقعا از هدایتی بودنش زبونم قاصر میمونه و فقط یه لبخنده که رو لبام میشینه..درست مثل الان که واقعا نمیدونم چطوری اومدم به این صفحه..واقعا نمیدونم..نمیدونم دستم خورد؟..کدوم گزینه ارو زدم؟سر کنجکاوی بود؟..اصن چیشد یهو…که دیدم تو این صفحه ام( هدایت شدم) و یه چیزی درونم میگه هم سفر شو..با این که مقدمه ارو خونده بودم که باید برای هر فایل یک ردپا گذاشت..اما گفتم بذار فعلا یکم راجبش فکر کنم و بعد..فایلی که صفحه هدایت کرد(اعتماد به نفس) رو گوش دادم..اما حس کردم این برای من کافی نیست..شروع کردم به گوش دادن فایل های ۱ و ۲ و ۳ اعتماد به نفسی که قبلا دانلود کرده بودم و روی گوشیم داشتمشون.. و تو طول روزم…واقعا نشانه هاییو میدیدم که بهم میگفت دارم خوب پیش میرم..هرجا میرفتم یه چیزی از اعتماد به نفس گفته بود..یهو میرفتم تو واتساپ یه متن واسم ارسال شده بود درباره اعتماد به نفس..جایی میرفتم ادماییو میدیدم که دارن درباره اعتماد به نفس صحبت میکنن…و واقعا باوور های محدود کننده و ترمز طورم دارن واسم نمایان میشن…این هی داره بولد تر و بولد تر میشه که چقدر اساسیه این عزت نفس…! راستش من همیشه فکر میکردم اعتماد به نفس نداشتنم یه چیز ارثیه..یعنی چون کلن خانواده ی مادرم و.. مثل من اعتراض داشتن از این که چرا اعتماد به نفسمون پایینه و ما هیچوقت نمیتونیم بریم جلوی یه ملتی حرف بزنیم.. و حرفایی از این دست و تعریفایی که از اعتماد به نفس داشتن..فکر میکردم که هرچقدر تلاش کنم کاری از دستم ساخته نیست..چون ارثیه و به هرحال هرکسی یه جوره دیگه؟.و این از بچگی واسه من پر رنگ و پر رنگ تر شده بود که منم شبیه اونام..تو بچگی خجالت میکشیدم بگم فلان چیزو میخام..بزرگتر ک شدم اگه قرار میشد برم جلوی صف مدرسه و چیزی بگم،هزار بار میمردم و زنده میشدم..و حتی تا همین دوسال پیش هم..کنفرانس دادن درس جلوی یه دوربین(اموزش پرورش) و یه جمعیت ۳۰ نفره..چنان استرس وحشتناکی درونم ایجاد میکرد که مطالب یادم میرفت و دستام خیس عرق میشد و صدامم دچار لرزش..!،واقعا نمیفهمیدم چه اتفاقی داره میوفته و چرا مدام بدتر میشم..این چه ارثیه که بدون داشتن حق انتخابی داخلش باید بشینم و مدام اسیب ببینم؟اینم فقط چون بقیه خانوادمم همینن؟..ناعادلانس!…اما چیزایی که شنیدم و دیدم و اتفاقاتی که افتاد منو وادار کرد که راجبش عمیقا فکر کنم…و به این نتیجه رسیدم که درواقع “ریشه”ی این باور محدود کننده ارثیه‌..نه خوده اون عمل… و سعی کردم بهتر باشم…ریشه یابی کنم و بهتر و بهتر شم

    یاده جمله ی استاد افتادم..”در ابتدا ظرف وجودی هرکس(باوراش) درست شبیه ظرف پدر و مادرشه”…اینم واقعا همینه..این باورای محدود کننده اس که اگه حواسمون بهش نباشه میتونه نسل به نسل بچرخه و چقدر واویلا میشه اگر که جلوش گرفته نشه‌..واقعا چه موضوع مهمیه واسه فکر کردن…چه اگاهی های نابیه‌..خدایا شکررت

    ۱_خداوند بخشنده اس اگه خطای بزرگی ازت نبینه اون کوچیک هارم میبخشه و این چقدر عمیق و پر از مفهومه…

    ۲_ هیچ کس نمیتونه زندگی کسیو در جهت مثبت یا منفی تغییر بده و حتی با کشتن هم نمیشه کسیو نابود کرد:)

    این دوتا جمله میتونه موجب ریشه یابیه خیلی از باورای مخربمون باشه..و ۳ روزه دارم بهشون فکر میکنم و فکر میکنم..

    و چقدر قشنگه که تا به حال حتی جرئت کامنت گذاشتن هم نداشتم بخاطر اعتماد به نفس نه چندان رضایت بخشم..ولی الان دارم سعی میکنم جلوی خودمو بگیرم تا کمتر حرف بزنم تا مفید تر واقع شده باشه کلماتم‌..

    و اومدم اینجا تا قول بدم و متعهد شم.،

    که باید سالم تر باشم

    باید خوشحال تر باشم

    باید عشق بیشتری بورزم

    باید ثروت مند تر بشم

    باید اعتماد به نفس بالاتری داشته باشم!!

    و باید بیشتر به خداوند نزدیک تر شم..

    و چقدر این تعهد زیباست وقتی که قراره بهش عمل شه..:)

    عاشقتونم و امیدوارم در پناه حق همواره لبخند بر لب داشته باشین..چرا که این لبخنده که نشون دهنده ی ارامش درونیه و این ارامش درونیه که موجب موفقیت های بیشمار میشه..♡

    روزخوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    منصوره علیان گفته:
    مدت عضویت: 2485 روز

    سلامی با عشق به تمام عزیزان

    چه جنبه ای از زندگی من نیاز به تغییر دارد؟ 🤔

    چند وقتی است که می خواهم روی تنفسم تمرین کنم و ورزش کنم و دلیل اینکه هنوز شروع نکردم این است که باوری دارم که باید با این باور ها عوض شود:

    من هر کاری را شروع کنم با اراده به پایان می رسانم.

    من اراده ای قوی دارم.

    کافیست من اراده کنم هر چیز ی موجود می شود.

    من قدم اول را که بردارم کارها تا آخر آسان می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مژده عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    به نام رب العالمین

    سلام خدمت استاد عزیزم، بانو شایسته و دوستان گلم🌸🌸

    خدای من چقدر زیبا بود درک و فهمیدن معنی عدالت الهی، اینجاست که متوجه میشی خداوند چقدر عادله و به چه زیبایی و نظم و حساب و کتابی دنیا رو آفریده، خدای من اگر تفکر استاد عباسمنشی از دوره ی دبستان و در تمام مقاطع تحصیلی به ما و بچه هامون تدریس میشد چیییییییی میشد???

    چه دنیایی میشد اون دنیا💓💓 دنیایی پر از آگاهی واقعی، پر از شناخت الهی واقعی، پر از یکتا پرستی واقعی😍😍✨

    احساس یه آدم بیسواد یا خوابی رو دارم که داره کم کم سواد یاد میگیره و کم کم بیدار میشه و معنی کلماتی که فقط به گوش آشنا بوده رو درک میکنه، خدای من شکررررررررت، چقدر زیباست وقتی متوجه میشوی که تو خالق زندگیت هستی و تمام اتفاقات زندگیت بدون استثنا نتیجه ی باورهات هستن، چه احساس آرامش قلبی ای به آدم دست میده نفست راست میشه خیالت راحت میشه و دلت میخواد با عشق زندگیتو بسازی از نو، چون حالا تیکه گاه خداست ، اونم کی?خدای واقعی، خدایی که خیلی مهربونه، و تنها فرمانروای جهانه و همه چی در ید قدرتشه و به تو هم این قدرت رو داده که فقط خودت خالق زندگیت باشی، عاشقتممممم خدای من، اینجاست که عاشق توحید میشی و دلت میخواد با تمام وجود یکتا پرستی کنی و بندگی، عاشقتونم استاد عزیزم که اینقدر زیبا ما رو آگاه میکنید و آگاهی میدین، خدارو صد هزاررررر مرتبه شکر که ما شما رو داریم، خدارو صد هزارررررر مرتبه شکر که خدا شما رو برای ما آفرید خودش حافظتون باشه

    مژده، 21/شهریور/1400💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    ردپای دوم:

    این فایل رو قبلا هم شنیده بودم..اما اینبار انگار چیزای بیشتری ازش فهمیدم..

    قانون رو قبلا میدونستم اما اینبار انگار بیشتر درکش میکنم..

    میدونستم که خالق تمام اتفاقات زندگیمون خودمون هستیم.، اما با این حال دونستنم فقط در حدی بود که بخام اینو تعریفش کنم..نه این که کاملا درکش کنم و بهش عمل کنم..

    واقعا جواب سوالاتم داده شد

    با این که میدونستم همه چیز رو خودمون خلق میکنیم..اما وقتش ک میشد و یه اتفاقی میوفتاد که اصلا توش دستی نداشتم..واسم سوال پیش میومد که این دیگه چرا..مگه چیکار کردم؟ چطور اینو ساختم وقتی بیزارم از پیش اومدنش؟ و مدام این توی سرم میگذشت که در حقم ظلم شده..ولی بازم قبولش نداشتم…یه تضاد بزرگ تو سرم بود…با خودم میگفتم یا جواب سوالمو پیدا میکنم یا کلن هیچ قانونی وجود نداره که تماما بشه اتفاقاتو خودمون رقم بزنیم..

    و اما جواب سوالمو گرفتم..

    “اگر بدانی که‌، تمام تمرکزی که با هر دلیل‌، منطق و استدلال‌، صرف یافتن مقصر یا اثبات تقصیر می‌شود‌، یک فرکانس ناخواسته است که ناخواسته‌ی دیگری را می‌سازد یا یک احساس بد است که اتفاق بدِ بعدی را خلق می‌کند‌، آیا باز هم “حق به جانب بودن” برایت مهم‌تر از “احساس خوب داشتن‌” خواهد بود؟!”

    وقتی رو ناخواسته بودنش و مورد ظلم قرار گرفتنت توجه کنی…بیشتر واست اتفاقاتی میوفتن که ناخواسته ان و اینو بهت ثابت میکنن:)

    و چقدر از این نکته غافل بودم…باید با طلا نوشتش این جمله ارو..

    و چقد با ایات زیبای قرآن این مطلب بیشتر جا میوفته…چقدر باور این که کسی نمیتونه زندگیتو خراب کنه قوی تر میشه..

    خدا با اون عظمتش..میگه من بی نیازم از ایمان و پیروی شما…و اگه کفر بورزید…فقط به “خودتون” ظلم کردین..

    کشش عجیبی سمت ایات قرآن پیدا کردم..به دنبال اصل بودن…به دنبال قوی تر کردن باورهام

    و الان میفهمم باوری که توی وجودت ریشه داشته باشه با باوری که سطحی باشه..چقدر متفاوته

    خدایا شکرت بابت بزرگتر شدن ظرف آگاهی هام..

    ازت ممنونم استاد

    در پناه حق باشید♡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مینا مارکارادی گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    به نام الله یکتا خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم که این فرصت به من داده شد که بیام اینجا بنویسم که من قلبا ایمان دارم که باید حرکت کنم من عاشق تغییرم عاشق اعتماد به خدا و حرکت کردن در دل ناشناخته ها چون ایمان دارم خدا کمکم میکندو از استاد عزیزم تشکر میکنم و مریم بانو عزیز که به الهامت قلبی خود توجه کردنند واین فایل های هرچند کوتاه ولی سراسر گنج را برای ما ساخته اند بسیار سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سارا مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    به نام خدای یکتا

    استاد عزیزم سلام و خداقوت

    استاد عزیزم خداروشکر میکنم تو این سن تو این مسیر قرار گرفتم و میتونم خالق زندگی خودم باشم.و چقدر خدا عاشقانه من رو دوستداره که منو تو این مسیر قرار داده.

    چقدر حرفاتون آرامش بخشه،و چقدر خیلی از ماها از نبود عزت نفس و احساس گناه رنج میبریم و مدام خودمونو به خاطر اشتباهات کوچیک سرزنش میکنم .

    چقدر این جملتون رو دوسدارم استاد عزیزم که کلمه ظلم بارها در قرآن اومده و منظور از ظلم، ظلم انسان به خودشه و خدا هیچوقت به بنده هاش ظلم نمیکنه چون خدا بیشتر از ما دوسداره که ما به موفقیت برسیم.

    ما توانایی تغیر زندگی هیچکس رو نداریم جز خودمون و این بهترین خبریه که میتونه حالمون رو خوب کنه.باید جهاد کنیم،جهاد کنیم و خالق زندگی خودمون باشیم و از تمام خطاها و اشتباهاتمون برای خودمون پله بسازیم برای بالاتررفتن چون انسان برای رشد و پیشرفتش به شکل های مختلف خطا میکنه.

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که در این راه قرار گرفتم تا تغیر کنم.

    استاد عزیزم عاشقتونم

    در پناه خدا همیشه شاد و ثروت و سعادت مند در دنیا آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    لیلی گفته:
    مدت عضویت: 1518 روز

    سلام. امروز تصمیم گرفتم متفاوت بودن رو شروع کنم. طوری زندگی کنم که لایق خلیفه و جانشین خداست. استاد جان می خوام بهشت خودمو بسازم. باعث افتخار خودم و خدای مهربانم باشم. هر لحظه رو عاشقانه زندگی کنم. فایل های عزت نفستون رو خریداری کردم، تصمیم دارم به درونم سفر کنم. می خوام مثل شما به قله برسم. مطمئنم که می رسم. اینم اولین جا پای من، بماند به یادگار. قرارمون قله، من، شما، بچه های سایت و خدا، به امید دیدار. یک دنیا عاشقتونم. خدایا مرسی که خدای من شدی، مرسی که هستی……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    دریا رحیم پور گفته:
    مدت عضویت: 2004 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    خدا رو شکر میکنم که به این آموزش و فایل هدایت شدم تا بهتر خودم و ترمزهای ذهنیم رو بشناسم.

    همیشه با خودم فکر می کردم که از لحاظ عزت نفس اوکی هستم ولی همیشه یکسری اتفاقات یکسان

    برام تکرار می شد، می دونستم تا درس اون اتفاق رو نگیرم به مرحله بعد نمیرم ولی متوجه نمی شدم باید

    چکار کنم دیروز داشتم فایل استاد رو در مورد ثروت گوش می دادم ،گفتن اگه از عزت نفس مشکل داشته

    باشی هر چقدر روی باورهات هم کار کنی باز نتیجه نمی گیری، آمدم سرچ کردم و به این فایل رسیدم که

    در مورد عذاب وجدان بود تازه فهمیدم که ترمزم چیه ، با اینکه اگه اتفاقی میافتاد می گفتم بخشیدم

    ( خودم رو یا اون طرف مقابلم ) رو ولی باز تو ذهنم مرورش میکردم این یعنی همون احساس گناه و عذاب

    وجدان که استاد میگن . بقول استاد من نمی تونم به کسی ضربه بزنم یا زندگی کسی رو خراب کنم و با این

    باور واقعا می تونم خودم رو ببخشم و یک قدم به جلو بردارم .

    خدایا شکرت که منو به مسیر درست هدایت کردی.ممنونم که سکان زندگی منو تو دستت گرفتی و رو به جلو

    و در مسیر درست در حرکتی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: