مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- شواهدی موثق درباره “عدم تأثیر عوامل بیرونی” در ساختن ثروت؛
عوامل بیرونی از قبیل: موقعیت جغرافیایی، اقتصاد مملکت، فرهنگ مردم و…
- هربار مسئله ای را حل می کنی، این تجربه، ایمان شما را هم به حمایت های خداوند و هم به توانایی هایت بیشتر می کند؛
- ایمان و باور چگونه ساخته می شود؛
- همیشه برای هر مسئله، “راهکار” وجود دارد حتی اگر به نظر غیر قابل حل برسد؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که عوامل حواس پرتی را از ذهن خود حذف می کنی؛
- “هدایت”، برای افرادی قابل تشخیص است که ایمان خود را در عمل نشان می دهند؛
- “کنترل ذهن”، کلیدی است که همواره درهای بسته را باز می کند؛
- پاداش های خداوند برای کنترل ذهن (تقوا)، عظیم و پایدار است؛
- نشانه کنترل ذهن؛
- باورهایی برای کنترل ذهن؛
- پر رنگترین نشانه درباره “راهکارهای هدایتگرانه خداوند” این است که: ، با شرایط و امکانات کنونی شما قابل اجراست؛
- “رعایت قانون تکامل”، اصلی حیاتی برای پایداری نتایج است؛
- پایه و اساس کسب و کار خود را بدون عجله، آرام آرام اما مستحکم بساز؛
- ظرف وجود ما برای دریافت نعمت های بیشتر، به آرامی و با برداشتن قدمهای مستمر بزرگ می شود. پس عجله برای رسیدن به نتیجه ای بزرگ، فقط مسیر شما را سخت می کند؛
- هرگز چنین چیزی به عنوان “موفقیت سریع و یک شبه”، وجود ندارد؛
- “درآمد ساختن” را با همان امکانات، شرایط و مهارتی شروع کن که الان داری. سپس آرام آرام آن را رشد بده؛
برای درک جزئیات دقیق تر این مفاهیم و اجرای آن در زندگی، پیشنهاد می کنیم این فایل را بارها گوش دهید، از آن نکته برداری کنید و این نکته ها را در بخش نظرات با سایر دوستان خود به اشتراک بگذارید.
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر:
مطالعه نتایج دانشجویان از دوره های آموزشی استاد عباس منش (testimonial)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری الگویی مناسب برای کسب و کار575MB35 دقیقه
- فایل صوتی الگویی مناسب برای کسب و کار34MB35 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم که در مداری هستم که میتونم بیام و فایل گوش کنم و نکته برداری کنم و تایم بزارم برای کامنت نوشتن و این رو مهم ترین کار زندگیم بدونم ،یعنی کار کردن روی خودم و فرکانس هام ،چون که تمام زندگیم داره با فرکانس های ارسالیم رقم میخوره و این فرکانس های حاصل ورودی هاییه که در هر لحظه دارم به ذهنم میدم ،و جهان اینه ی درون منه ،اگر بی احترامی میبینم به این دلیل که درونا به خودم احترام نمیزارم ، اگر تحقیر میشم به این دلیل که مدام دارم خودمو تحقیر میکنم ،اگر مسخره و تخریب میشم به این دلیل که مدام دارم خودم رو تخریب و سرزنش میکنم و برعکس اگر احترام میبینم به این دلیل که به خودم ارزش و احترام قایلم ،اگر منو دوست دارن به این دلیل که خودمو دوس دارم و با خودم در صلحم ،اگر به درخواست هام پاسخ مثبت و با عشق میدن به این دلیل که خودم رو بسیار ارزشمند و لایق میدونم که به درخواست هام در نهایت عزت و احترام پاسخ داده بشه .
تصمیم گرفتم هر موقع اومدم پایین و احساس کردم عامل بیرونی تاثیر گذاره توی کسب و کارم و زندگیم ،بیام و این فایل رو گوش کنم و خجالت بکشم .
هر موقع که احساس کردم که درک کردم توحید رو و اجرای توحید در عمل رو بیام این فایل رو گوش کنم و بگم که نه تو هنوز هیچی از توحید نمیدونی ،توحید باید در عمل اجرا بشه و ایمان با عمل موجب خلق نتیجه میشه و ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ،
امروز ب یه درکی رسیدم که خیلی کمکم میکنه تا نجواهای ذهنم رو کنترل کنم ، اونم اینکه به خودم گفتم که عزیزم تو هر موقع متعهد به کنترل ورودی ها بودی و ذهنت رو کنترل کردی ،فقط اوضاع خوب پیش رفته و پول ساختی و هر موقع از مسیر خارج شدی بنا به هر دلیلی شرایط برگشته به حالت قبل و این عادلانه ترین حالتیه که میشه وجود داشته باشه ،
پس تو به اندازه ی تعهدت برای کنترل ورودیها و ساختن و پرورش باورهای قدرتمند کننده نتیجه میگیری نه به اندازه ی روزهایی که داره سپری میشه و هی ذهنت میگه قانون جواب نمیده ،نه قانون من هر موقع متعهدم داره جواب میده چه در جهت مثبت و چه از مسیر خارج میشم ونتایج ناپدید میشه و این عادلانه ترین حالته ، پس نیازی نیست خودمون رو سرزنش کنیم به خاطر نتایجی که باید میگرفتیم و هنوز نگرفتیم ، چون من خودم متعهد شدم و نتایج اومده و پول ساختم و بعدش ادامه ندادم یا شل کردم و هر چی که هس ،ومن فقط باید روی این نقطه ضعف کار کنم که ادامه بدم و فک میکنم خیلی ریشه داره این موضوع و این باور توی وجود ما ،
این باور که همهی ما انتظار داریم یه چند مدت روی باور هامون کار کردیم دیگه شرایط اونطور خوب پیش بره تا آخر عمر ،و این باور نمی زاره که ما ادامه بدیم مسیر رو
این باور ،باور ذهن فقیره که دوست داره راحت باشه و کاری نکنه و پول بیاد ،ولی نه جهان به این شکل عمل نمیکنه ،
چرا میگم این باور ریشه داره ؟؟؟وبد هم ریشه داره ،حالا شمارو نمیدونم ،من در مورد خودم میگم . حالا چرا این باور ریشه داره ؟؟؟نه درمورد پول بلکه تو خیلی از موارد ؟؟؟
من خب بدنسازی کار میکنم و یه یه سالی میشه به صورت کامل شاید 7یا هشت ماه ،خب خیلی از افراد که میان تو این رشته و دیگه ادامه نمیدن ،میگن که ولش کن ورزش نامردیه ،میگم چرا ؟؟؟طرف میگه آخه یه ماه نمیری دیگه بدنت میخوابه !!!!
یا یه دوستی دیشب بعد یه سال همو دیدیم و تغییرات منو دید تو این یه سال و گفت که خیلی خوب شدی و اینا و برگشت یه حرفی زد ،گف که : الان تو یه سالم نری باشگاه بدنت این حالت میمونه !!!!
و من بیشتر پی بردم که ملت همه دارن اینجوری فک میکنن که آقا هر چیزی باشه یه مدت کار بشه و بعد دیگه ول شد همون نتایج خوب هی تکرار بشه ،همه ها اکثریت همه همه همه
و به قول استاد با اینکه تو کل جهان اطرافمون داریم این موضوع رو میبینیم که به اندازه ای که داریم کار میکنیم رو موضوع رو مهارت و یا هر چیزی ،نتایج بهتر میشه و ادامه پیدا میکنه ،اما خب نمیبینیم و یادمون میره و اصن خیلی جاها دوست داریم قانون خودش رو با افکار من وفق بده نه من با قانون ،
و وقتی این حرف رو زد و گفت که تو یه سالم باشگاه نری بدنت اینجوری میمونه ،من تو ذهنم گفتم اصن چرا من باید یه سال باشگاه نرم ؟؟؟ چرا باید به سال ورزش نکنم ؟؟؟به چه دلیل ؟؟؟
البته خوب انگیزه ها متفاوته دیگه
ولی میخوام بگم که ملت اینجوری فک میکنن و حتی خوده ما که اینارو میدونیم ،راحت درکمون رو از کارکرد جهان ازدست میدیم ،
اما خوبیش اینه من حداقل خودم وقتی که نتایج خوب قطع میشن ،توقع بیجا ندارم از جهان و خداوند و هزاران عامل بیرونی رو سرزنش نمیکنم و میدونم که از کجا آب خورد این نتایج و چجوری و به چه دلیل هم از بین رف ؟؟؟ و من باید مدام روی این پاشنه ی اشیل کار کنم و به یاد بیارم که جهان هستی داره با احساس من اتفاقات رو رقم میزنع و من باید احساسم خوب باشه در هر لحظه و این احساس خوب داشتن در هر لحظه ،مستلزم ایجاد باورهای قدرتمند کنندس تا از احساس خوب من در هر لحظه پشتیبانی بشه توسط این باورها ،
احساس خوب الکی به وجود نمیاد ،البته احساس خوب واقعی ها
و این احساس خوب حاصل کنترل دایمی ورودی های ذهن است .
حاصل دادن ورودی های مناسب در هر لحظس نه یک مقطع خاص
خدارو شکر که حداقل میدونیم که این قطع و وصلی و این پدید اومدن نتایج خوب و از بین رفتنشون از کجا اب میخوره ؟؟؟به خاطر کنترل ذهن و کار کردن روی باورها ، و دیگه هزاران عامل بیرونی رو مقصر نمیدونیم که تاثیر بذاره توی روند رشد ما ، و این مارو خیلی جلو میندازه از اکثریت و چیزی که میمونه این وسط ،عمل به دانسته هاست
یعنی من میدونم باید ورودی هامو کنترل کنم و این یک آگاهیه و قانونه ،حالا به اندازه ای که این قانون رو در هر لحظه دارم در عمل اجرا میکنم ،دارم نتیجه ازش میگیرم ،
من میدونم که توحید همه چیزه و این یک آگاهیه ،حالا به اندازه ای که توحید رو در عمل اجرا میکنم دارم نتیجه میگیرم از این قانون ،
من میدونم که کنترل ذهن همه چیزه و این یک آگاهی و قانونه ،حالا به اندازه ای که در شرایط به ظاهر نامناسب ذهنم رو کنترل میکنم ،دارم ازش نتیجه میگیرم و اتفاقات میان ،
من میدونم که به چه شکل ظرف وجود من بزرگتر میشه و این یک آگاهیه و به اندازه ای که با سپاس گزاری بابت داشته ها و کنترل ذهن در شرایط نامناسب و رسیدن به احساس آرامش و عمل به ایده ی الهامی و خلق نتایج دلخواه و بعد در موقعیت های بعدی با یادآوری مساعلی که قبلاً با هدایت و حمایت خداوند مهربان حل کردیم ، ظرف وجود ما بزرگتر میشه .
و همهی اینها وقتی تاثیر گذاره که به مرحله عمل دربیان
،
خیلی خوبه که ما این آگاهی هارو داریم ،ولی عمل به این آگاهی هاس که مارو از بدنه ی جامعه میکنه و نتیجه هامونو متفاوت میکنه نه فقط تکرار این آگاهی ها ،
هیچ عاملی تاثیر گذار نیست و من اینو میدونم و این خیلی منو جلو میندازه ولی به شرطی که در عمل هم اینو ثابت کنم وبا باورهای درست حرکت کنم و فقط و فقط فرکانس هامو عامل نتیجه گیری بدونم ،
خیلی ها این آگاهی هارو ندارن
مثلا مثال هادی چوپان رو میزنم که یه سال مستر المپیا آورد و اول شد تو این رشته و سال بعد با اینکه همه معتقد بودن که دومی چند قهرمانیم میاره و بدنش با اختلاف از نزدیکترین رقباش بهتر بود ،اما دوم شد و بعد این آقا اینطوری برداشت کرده که چون من توی خلوت تمرین کردم و توی یوتیوب و فضای مجازی کلا نبودم این یک سال رو و چون اصن من قدرت رسانه ای نداشتم ،نتونستم تکرار کنم قهرمانی رو و اومد فعالیتش رو توی فضای مجازی شروع کرد و این رو عامل دونست ، در صورتی که این یک الگوی بیرونیه و یک عامل بیرونیه و باید تو باور هامون کنکاش کنیم اصل قضیه نتیجه گرفتن یا نگرفتن رو ، فرکانس داره کار انجام میده نه رسانه و هوادارای رسانه ای و حجم تبلیغات و اسپانسر و رسانه ،نه اصل یه چیز دیگس و همه ی اینها وقتی تاثیر گذاره که در راستای این اصل به کار گرفته شده باشن ،
هیچ عامل بیرونی تاثیر گذار نیست و خداوند قدرت این رو داره که در سخت ترین شرایط راه رو اسون کنه و مسیر رو باز کنه برای ما ، روی ایمان خودمون و روی قدرت خدای خودمون که کارها رو انجام میده کار کنیم و خدا رو بزرگتر ببینیم
وقتی یک دختر توی یه کشور جنگ زده از درآمد صفر رسیده به روزی حتی هزاروصد دلار آمریکا ،که البته تعهد داشته و عمل کرده به دانسته ها و آگاهی ها ،چرا برا مایی که توی کشور صلحه و عینه آب خوردنه پول ساختن نتونیم ؟؟؟
وقتی آرنولد شوراتزنگر در زمان جنگ جهانی دوم از دهکدش توی آلمان مهاجرت میکنه و توی جنگ جهانی و زمان جنگ زمان جننننننننننننننننننننگ ،زمان جننننننننننگ تونسته و رسیده ،اونوخ واقعا حرفی میمونه ؟؟؟چطوری من توی این اوضاع فوق العاده بیام شرک بورزم و بگم شرایط اقتصاد و رکود و پول دست مردم نیست ؟؟؟؟
اگه یک دختر توی افغانستان تونسته منم میتونم
اگه آرنولد تو زمان جنگ جهانی تونسته منم میتونم
این ها و هزاران هزار الگوی دیگه ثابت کردن که وقتی حرکت میکنی خداوند درهارو باز میکنه ،وقتی ذهنت رو کنترل میکنی خداوند بهت میگه چیکار کنی و الهامات همیشه به طرف یک ذهن آرام میان ،
توحید یعنی به غیر از فرکانس های من هیچ عاملی تاثیر گذار نیست حتی جنگ و طالبان و ……. و در این حد ما قدرت داریم و با این خداوند سروکار داریم که مسخر ما کرده زمین و آسمانهارو
سپاس گزار خداوندم بابت اینکه هدایت میکنه مارو
خدایا به ما تعهدی بده تا به دانسته هامون عمل کنیم و ادامه بدیم .
در پناه الله یکتا
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر هدایت الهی و مسیر احساس خوب
خدایا شکرت بابت همه چیز
شکرت بابت این قوانین ساده و بدون تغییر و اینکه قدرت خلق زندگیمو دادی دست فرکانس های من و من بسیار ارزشمند و لایقم چون یک موجود فرکانسی هستم وخدا از روحش درمن دمیده .
میخوام راجب تجربیات خودم تو کسب و کار در سال گذشته بگم ، کامنت مرضیه عزیز تو یکی از فایل های دانلودیه و چند مدت پیش خوندمش تا جایی که یادمه و کلی تحسین کردم و به قول استاد این کامنت تمام اون تضادها رو که میشه بهونه کرد رو تو خودش جا داده ،اما چیه که بتونه حریف انسانی بشود که به این پی برده که در جهانی قانون مند زندگی میکنه ؟؟؟انسانی که به یقین رسیده که خداوند قدرت خلق لحظه به لحظه ی زندگیشو داده دست خودش و با فرکانس های ارسالیش که نشان گرفته از باورهاشه که باورها نشات گرفته از ورودی هاشه میتونه زندگیشو خلق کنه
انسانی که به موجودیت فرکانسی خودش پی برده و میدونه که اگر سمت خودش رو درست انجام بده و هر لحظه سعی کنه با توجه به نکات مثبت به احساس بهتری برسه و در این احساس باقی بمونه و هر چقدر در این احساس بیشتر باقی بمونه بیشتر و بیشتر از هدایت های الهی بهره مند میشه ،انسانی که به این آگاهی رسیده که اگر من با تمرکز به نکات مثبت و دادن ورودی های مناسب و برداشتن ترمزها و ساختن باورهای مناسب وهم جهت با خواسته با دیدن الگوهای مناسب رو کاره خودمو درست انجام بدم ،خداوند از اونور همیشه کاره خودشو بی نقص انجام میده ،
مسیری که خودم رفتم و نتیجه گرفتم به این شکل بوده
من پارسال تصمیم گرفتم که وارد کار ملک بشم و بدون هیچ تجربه ای با توکل شروع کردم ،
و ورودی هامو کنترل میکردم و توجهم به داشته هام بود و هر لحظه سعی میکردم لذت ببرم و به یک هفته نکشید که من یک قرارداد بستم و اولین مبلغ به حسابم واریز شد به مقدار 2میلیون و پونصد ،خب برای من خیلی ارزشمند بود که تونستم با انرژی ذهنیم وبا استفاده از قانون پول آسان به دست بیارم ،
الان که فکرش رو میکنم ،میبینم که من سپرده بودم و اصن هدایت میشدم ،مثلا من هدایت شدم تا یک باور مخربی رو بشکنم و اون باور این بود که پول در آوردن سخته و من هدایت شدم به عقل کل و سوال چرا پول درآوردن آسانترین کار دنیاست و فقط میخوندم و الگوهارو میدیدم و لذت میبردم وکم کم این صدا تو گوشم کم شد که میگف هه نشستی رو صندلی چایی میخوری و میخوای پول میلیونی دربیاری؟؟؟ و من هدایت شدم و همکارانی دیدم که بله با چایی خوردن و باعشق دارم مثل آب خوردن پول در میارن ،
یکی از دوستان هم به جمله نوشته بود که خیلی به دلم نشست اونم اینکه نوشته بود تو خواب نمیشه آب خورد ولی میشه پول در آورد پس پول درآوردن از آب خوردن هم ساده تره ،همون حرفی که استاد میزنع و میگه ثروت مثل اکسیژنه ، تو فقط باید نفس بکشی و دستت رو از جلو دماغت بکشی نیاز نیست دنبال اکسیژن بگردی ،
این باور خب منطقیم بود برام که در من باشه ،چون من قبل از آشنایی با قانون از صب تا شب کار میکردم توی شغل های مختلف با حقوق ثابت و چند غاز ، اونم دوشیفت تو مغازه فست فودی تو بندرعباس از ساعت 9صب تا 12شب یا بعضاً 2شب و حتی یک بار یادمه ،یک پستی رو دیدم که نوشته بود قیمت ساعت رونالدو نمیدونم چند میلیارده ،ساعت الماسی که خریده بود و نوشته بود اگر یک نفر با حقوق 10میلیون در ماه بدون هیچ هزینه ای کار کنه باید تا نمیدونم 700سال کار کنه تا به این مبلغ برسه ، هههههه و من یادمه تا چند روز افسردگی گرفتم وبعدشم که حواسمو با حواشی پرت کردم .
خلاصه بعد از اون معامله من قشنگ داشتم پیش میرفتم ،اما آنقدر افرادی که تو کاره ملک بودن مینالیدن که من هم یه موقع هایی توجهم پرت میشد و نتایج کم رنگ میشد ولی به محض اینکه از احساس خوبم فاصله میگرفتم ،سریع به خودم میومدم و میگفتم ورودی هامو کنترل نکردم اینجوری میشه و بعد میومدم روی باور فراوانی و الگوی مناسب تو این کسب و کار میگشتم ، ولی خب چون این قطعی و وصلی بود و من هراز چند گاهی کنترل ورودیمو از دست میدادم و تو قانونم حتی تا این اندازه که الان میدونم ،پارسال نابلد بودم و در این مسیر ادامه داره و مطمعنم سال بعد میگم که پارسال از قانون هیچی حالیم نبوده و امیدوارم با یاری خداوند در مسیر قانون و احساس خوب حرکت کنم ،خلاصه من بخاطر این مسیر رفت و برگشت بین عوامل بیرونی و باورهای مناسب یه دوماهی از به جای دیگه پول میساختم اما از اینکار نه ،یعنی تابستون گذشته ،اما ارتباطم با خداوند انقد خوب بود و انقد قلبم آروم بود و امید وار بودم که دوباره با کارکردن روی سایت و فایل های دانلودی و کتاب رویاها من برگشتم و روی باور فراوانی کار میکردم و روی احساس خوب و دوباره معامله انجام دادم و دوباره و دوباره و در آمد من هر ماه رفت بالا به شکل ملموس و قشنگ ریز به ریز ارتباط بین این افکار و باورها و این ورودی های مالی رو احساس میکردم و هم چنین ردپای قانون تکامل که خیلی واضح بود و من دقیقا داشتم میدیدم که ظرف وجودم آرام آرام طبق قانون تکامل داره بزرگتر میشه و ساخته میشه به اندازه ای که داشتم روی نکات مثبت تمرکز میکردم و بیشتر در احساس خوب میموندم و هر شب بابت اتفاقات خوب سپاس گذار خداوند بودم که میتونم بگم که قوی ترین تمرین و تاثیر گذارترین و شگفت انگیز ترین و معجزه آسانترین تمرینی بود که تو زندگیم انجام دادم و قشنگ روزهایی که شبش نمینوشتم و تعلل میکردم و مثلا یه روزی انجامش نمیدادم ،قشنگ اون احساس خوبی که در هر لحظه و تمام ساعات روز داشتم کم کم کم رنگ میشد و من میدیدم این رو و سریع برمیگشتم و تمرین رو انجام میدادم ،و خیلی روی احساسم حساس شده بودم و امیدوارم همش اونطوری حساس باشم به این احساس خوب و آرامش داشتن و در این احساس بودن .
من توی این مسیری که تا به اینجا تعریف کردم کلی هدایت خداوند و اشک و گریه ی شوق بود ،هدایت به کار کردن روی باورهای مخرب و دیدن الگوهای مناسب ،یعنی من بعده اون باور سخت پول درآوردن که روش کار کردم و بهتر شد ،بعدش از خداوند کمک میخواستم تا هدایت کنه تا روی باورهای ثروت آفرین کار کنم و هدایت کرد به باگی که همه ی ما فک میکنیم داریم حالا یکی کم رنگ و یکی پررنگ تر
اونم اینکه تو گفتگوی ذهنیم من دیدم به وضوح به من الهام شد که من معنویت و ثروت رو از هم جدا میبینم و خدا شاهده سه چهار روز که روی این باور کار کردم یک مبلغ دو برابر مبالغ قبلی اومد به حسابم و من بازهم ارتباط بین باورها و ورودی مالی رو دیدم اماخب انسان فراموش کاره و باید اینها تکرار بشن ،
یعنی میخوام بگم که از موقعی که من با تمام وجودم ورودی هامو کنترل کردم و خودمو بستم کار کردن روی باورها در حالی که بقیه همکارام دیگه اصن ناامید شدن از این وضعیت بازار ،اما من هر ماه معامله داشتم و هیچ عامل بیرونی رو مقصر نمیدونستم زمانی که معامله ام بهم میخورد یا درست پیش نمیرفت یا اتفاق به ظاهر بد میفتاد سعی میکردم همش ذهنم رو کنترل کنم و به احساس بهتری برسم و آنقدر با این کار و این کنترل ذهن نتیجهی اون اتفاق رو به نفع خودم رقم میزدم که خدا به سرم شاهده ،انقد حس و حال خوبی بود که یادمه به یک تضاد تو کارم برخوردم و تو یکی از معامله هام و روزایی بود که انقد من متصل بودم که این تضاد حتی در لحظات اول هم نتونست ضره ای به من نگرانی بده و فقط نوشتم که چطور میخوام پیش بره و به خدا سپردم و فقط توجه به نکات مثبت و بودن در آرامش اولویت من بود و تو راه که داشتم میرفتم یه لحظه برگشتم دیدم که یه دختر بچه داره بهم لبخند میزنه تو خیابون بغل ماشین پیش باباش و اون لبخند و هم زمانی و اون حس و حال و همه و همه دست به دست هم داد که من فک نمیکنم تا آخره عمرم اون لبخند یادم بره و با اون لبخند قلب من با من حرف زد و قشنگ خدا بهم گف که همینو ازت میخوام ،ادامه بده ،من ازت راضیم ،،،، الله اکبر الآنم اشک شوق تو چشمام جمع شده ،واقعا اگر ما فارغ از هر چیزی وجودمونو پر کنیم از خداوند و عطر و بوی خداوند هر جا سعی کنیم ببینیم ،چه می شود واقعا؟؟؟ و خداوند دقیقا اون تضاد رو طوری پیش برد که من نوشته بودم
ذهن عزیز ،هنوزم میخوای بگی اینا شانسیه؟؟؟هنوزم میخوای نجوا کنی که نه یک بار اتفاق افتاد و وصلش کنی به هزاران عامل بیرونی به غیر از باورها و توکل و ایمان و کنترل ذهن و ورودی های مناسب دادن؟؟؟
نه من دیگه دستت رو خوندم و یک بار نیست هزاران مثال برات دارم از زمانهایی که تونستم با احساس خوبم خداوند رو اجابت کنم و نتیجهی تمام اتفاقات به نفع من تغییر کنه و برعکس هزاران مثال دارم از اینکه نتونستم آسمان خودمو حفظ کنم و به حرف تو گوش دادم و احساس بده من اتفاقات بد رو رقم زده برام ،و من به این الگو رسیدم ،
من درک میکنم ارتباط میان احساس خوب و خوش شانسی و اتفاقات خوب رو
و برعکس من درک میکنم ارتباط میان احساس بد و اتفاقات بد رو ،چون این قانونه و تجربه زندگی من اینو تایید میکنه
من درک میکنم ارتباط میان باورهای مناسبم و اتفاقات مناسب رو
من درک میکنم ارتباط بین سپاس گذاری بابت روابط زیبام و بهتر و بهتر شدن و عاشقانه تر شدن بیشتر و بیشتر اون روابط رو چون تجربه سرتاسر پارسالم همینو میگه
من درک میکنم ارتباط میان سپاس گذاری بابت پولی که تو حسابمه و توجه به داشته هام و دریافت پول بیشتر
من درک میکنم ارتباط بین سپاس گزاری بابت سلامتی و قوای جسمیم و قوی تر شدنم برای انجام تمرینات توباشگاه
من درک میکنم ارتباط بین برداشتن یک مقاومت ذهنی و باور مخرب و رخ دادن نتیجه رو .
البته ذهن عزیز من ، من باهات نمیجنگم ها ،نظر شمام محترمه ،ولی من انتخاب میکنم که مسیر خداوند و مسیر آرامش و احساس خوب رو فالو کنم و ازت میخوام که به حرفایی که قلب من میزنع و به هدایت های قلب من عمل کنی نه حرفای خودت
،ذهن عزیزم تو هر چقدرم چموش باشی ،افسارت دست خودمه و کسی که بندگی اربابش رو میکنه سرور شیطانه و من میخوام بندگی ارباب خودم رو بکنم .
خداوندا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله یکتا از تک تک لحظات زندگی لذت ببریم و بزرگترین اولویت ما احساس خوب ما و احساس آرامش ما در هر لحظه باشه ،بقیش کاره جهانه نه ما
عاشقتونم .
سلام به مرضیه جان عزیز
چقدر شما خوب عمل کردی عزیزه دل
من قبل از اینکه استاد بخونه کامنت شمارو ،کامنت رو خونده بودم و یادمه کلی تحسین کردم اونموقع شما ،البته نمیدونم کامنتم هم زیره اون کامنت گذاشتم براتون یا نه ،
ولی به قول استاد تمام تضادها و بهانه هایی که میشد گیو آپ کنی رو شما بهش برخوردی و داشتی ولی سعی کردی ورودی هارو کنترل کنی و در اون شرایط واقعا سخت بتونی ذهنت رو آرام نگه داری و رو دوش خدا سوار شی ،
اونجا که با ایمانت بیزنست رو راه انداختی و اونجا که پندمیک شد و باز هم ایمانت رو نشون دادی و گفتی خدا هست و از این به بعدش هست و همیشه هست و توجهت رو از تمام عوامل بیرونی برداشتی و شما یک الگوی مناسب برای هر کسب و کاری هستی و استاد خیلی قشنگ اسم فایل رو انتخاب کردن ،چون شما توحید واقعی رو در عمل اجرا کردی و قدرت رو از همه و همه و همه گرفتی و دادی به رب ، که خداوند هم قدرت رو داده به ما و فقط باید دستمون رو بزاریم تو دستش ، شما خیلی بی نظیر عمل کردی به قانون و من خیلی تحسین میکنم شمارو بابت این توانایی کنترل ذهن در اون شرایط ،
عجب
توحید یعنی چی ؟؟؟
یعنی توانایی دیدن دوچرخه پدر برای دلی وری ؟؟؟اره؟؟؟
دمت گرم که کوچکترین امکانات خودت رو دیدی و این میسر نمیشد مگر با تمام وجود خواستن و اعتماد کردن به خداوند و با یک دوچرخه خدا کاری برات کرد و در آمدی برای خودت و پدر عزیزت رقم زد که شاید چنتا شرکت بزرگ اون زمان نمیتونستن این کارو بکنن ،قشنگیش میدونی کجاست ؟؟؟اینکه بی منت این کارهارو برا ما انجام میده ،بی منت میبخشه و بی منت تقلب میرسونه که همون هدایت هاشه ،اگر که ما شاگرد زرنگی باشیم و دل و به دریا بزنیم و بخوایم همش تقلب کنیم و از اون کمک بخوایم .
دختر خوب شما بی نظیری من درس گرفتم از شجاعت شما ،از ایمان شما ،از تمرکز لیزری شما برای اجرای قانون و تعهد شما برای کنترل ورودی ها که همشون یک چیزه ،قدم برداشتن در مسیر توحید که یکی یکی در هارو باز میکنه برای ما .
خدایا صدهزار مرتبه شکرت .
خدایا تویی که بعضی موقع ها دریا رو برای بنده ی با ایمانت میشکافی و یا گاهی با یک دوچرخه اینجوری معجزه میکنی . من عاشقتم خدایا
عاشقتم مرضیه ،شما یک الگوی مناسبی برای کسب و کار
امیدوارم حال دلت همیشه خوب باشه و همواره در مسیر توحید ثابت قدم باشی و از نتایج بزرگ و بزرگترت همیشه بخونم و لذت ببرم .
در پناه الله یکتا .
سلام پاکیزه جان عزیزم
چقدر قشنگ نوشتی و چقدر تک تک کلماتت زنده بودن برام
شعر زیبایی که نوشتی اشکمو درآورد و تمام بدنمو لرزوند ،
من عاشقتم دختر چقدر تحسینت کردم که انقد خوب روی خودت کار کردی ، اونجایی که نوشتی من اون شب خدارو حس کردم و تمام وجودمو آرامش گرفت ،کلمه به کلمشو حس کردم و حتی حست رو حس کردم ،
میدونم چه حس نابیه ،میدونم به یکی که سه چهار روز تو کویره و زیره آفتاب سوزان و نفس های آخرش و داره میکشه اگه یه لیوان آب خنک بدی چجوری زنده میشه ، میدونم که وجودت چقدر خشکیده بود و تشنه ی حس خداوند ،و اون حس مثل اون لیوان آب تو بیابون چطور زندت کرد ،من همشو حس میکنم چون بودم چون اون حس خیلی از شب ها چنان وجودم رو پر کرده که اشکام بند نیومده و هیج جوره نمیشه توضیحش داد ،هیچ مثالی برای درک این حس عمیق درونی و حضورش ،هیچ مثالی برای توضیح این صلح درونی و احساس رضایت عمیق داشتن از همه ی شرایط زندگی وبا صلح بودن با ذره ذره ی جهان هستی نیست ،هیچ مثال و تشبیهی حتی نزدیکشم نیست به نظرم ،من و تو و این بچه ها تو این فضای بهشتی خدای واقعی رو پیدا کردیم ،اونوخ ذهن بیاد بگه کو نتایج؟؟؟بیاد بگه کو دست اورد؟؟؟بیاد بگه کو موفقیت هات؟؟؟و مام بگیم راست میگه ؟؟؟؟؟اره ؟؟؟؟؟
چه دست آورد و موفقیتی بالاتر از پیدا کردن رب و معبود واقعی خودت ؟؟؟چه نتیجه ای بزرگتر از این صلح درونی و احساس خوشبختی درتک تک لحظات زندگی ؟؟؟چه نتیجه ای بزرگتر از این روابط عاشقانه که حس میکنی که تمام انسانها پاره ای از توان و با تمام قلبت بهشون عشق میورزی؟؟؟چه نتیجه ای بزرگتر از این که تو چند سال گذشته خوده من حتی یک بار به دکتر مراجعه نکردم و یک قرص برای بیماری نخوردم؟؟؟ ذهن بارم میخواد بگه نتایج و دست آورد ؟؟؟
بهش بگو با چه مقدار پول میتونی این آرامش درونی و احساس رضایت رو بخری ؟؟؟
بهش بگو با چه مقدار پول میتونی این روابط عاشقانه رو بخری ؟؟؟
بهش بگو با چه مقدار پول میتونی این سلامتی رو بخری؟؟؟
ببین جوابی داره ؟؟؟اصن میشه خرید ؟؟؟
من تخت خواب رو میتونم با پول بخرم اما خواب آرام رو هرگز
من خونه رو میتونم با پول بخرم اما امنیت رو هرگز
من بیمه رو میتونم با پول ردیف کنم ،اما سلامتی رو هرگز
چه دست آوردی بزرگتر از اینها؟؟؟
شیطان همیشه به شما وعده فقر و کمبود میدهد و خداوند همواره وعدهی فزونی و ثروت و بخششی بی حد و اندازه
شیطان کارش نجواست و کم رنگ و بی اهمیت نشون دادن این دست آوردهای بزرگ ،چون میدونه با ادامه این مسیر با حفظ این آرامش درونی و ماندن در احساس خوب جهان هر بار بیشتر و بیشتر در مقابل ما و خواسته های کرنش میکنه و خداوند بیشتر و بیشتر هدایتمون میکنه به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت ،شیطان میترسه ،شیطان میدونه که پاکیزه و رضا و بچه ها نازنین این بهشت کلید اصلی رو که توحید و توکله و اعتماده رو پیدا کردن و میتونن باهاش تمام قفل هارو باز کنن ،میدونه ما تو مسیرشیم و با سپاس گزاری بیشتر داریم ظرف وجودمونو بزرگ تر میکنیم تا نعمت های بیشتری توش جا بگیره و داره سنگ میندازه تو مسیر ،داره هی بی اهمیت میکنه این دست آوردهای بزرگ رو و میخواد بگه که اون کلیدی که پیدا کردی به درد نمیخوره ولش کن بندازش بره ،ولی کور خونده
فک کن کلید تمام گنجینه های آسمانها و زمین و دنیا و آخرت و سعادت و خوشبختی رو پیدا کردی و تو دستته ،اونوخ این بی ارزش داره بهت میگه بندازش بره ،ههههه
واقعا میندازیش بره؟؟؟
واگاه باشید که نجوا تنها از ناحیه شیطان است تا مومنان و ایمان آورندگان را غمگین کند
هر فکر خوب صحبت خداوند مهربان باماست
و هر فکری که به ما احساس بدی بده هر فکری از جانب شیطانه
صدهزار مرتبه شکرت بابت نعمت احساسات که خداوند منت گذاشته برما و به ما عطا کرده تا مسیر خداوند رو از مسیر شیطان تشخیص بدیم و شیطان چیزی نیست جز دوری از خداوند
دوری از روشنایی
و سپاس گزار خداوندم که مرا از یک تک سلولی هدایت کرد و تنومندم ساخت و برای هیچ یک از اعضای بدنم و این ذهن خارق العاده و این قلبی که هر لحظه داره میتپه و سلولهایی که هر لحظه دارن هدایت میشن تو وجودم ،تریلیونها سلول ،من برای هیچ کدوم اینها کاری نکردم ،و حتی به جرات میگم که برای دست آوردهام هم کاری نکردم و همش اون انجام داده به قول این شعر که میگه :
هرگاه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هرگاه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
من تسلیمم خداوند مهربانم
همه تویی
هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان)
دوست قشنگم سپاس گزارم ازت که باعث این صلاه شدی
خداوند رو برای تک تک لحظاتت آرزومندم و آرزو میکنم به هر شکلی که میخوای خدا تو زندگیت تجلی پیدا کنه .
در پناه الله یکتا.
سلام حسین جان عزیز
امیدوارم بترکونی داداش
حسین جان من فقط نظرم رو درمورد آگهی و تبلیغات میگم و اینکه توضیحاتت رو خوندم و درست نوشتی باید همون باورهایی که نوشتی روی خودت کار کنی و تکامل هم که در تمام موارد باید رعایت بشه
درمورد آگهی و تبلیغات من موافق نیستم و اصن جبهه ای هم نگرفتم تو این موضوع توی کار ملک هم من تا الان هدایتی رفتم جلو ،وهدایت خواستم و سعی کردم بیشتر روی این باور کار کنم که خداوند تبلیغ منو میکنه مثل کاری که برای محمد کرد بدون اینترنت و فضای مجازی
من یک بار یادمه از خداوند هدایت خواستم و خداوند منو هدایت کرد به فایل چرا ترامپ رییس جمهور آمریکا شد و اونجا همش صحبت از سبک شخصی بود و قلبم میگفت تو کاری به بقیه نداشته باش سبک شخصی خودت رو داشته باش وبا قانون تطبیق بده ،
بعدش فکر کردم و دیدم که آقا من اینکه با افکارم رقم میزنم دنیامو ،حتی یک درصد هم درکش نکردم ،چرا ؟؟؟چون دنباله رو بقیه هستم و میگم خب دیگه راهش لابد همین بوده ،چون این همه آدم دارن این حرکت ها و این تبلیغات و آگهی هارو میرن ،غافل از اینکه بابا 99درصد جامعه حتی نمیدونن که دنیا یک سری قوانین داره ،وبعد اومدم و سعی کردم توی تجسمات و باورهام جوری که میخوام باشه و شخصیت خودمو ،مشتری هامو ،ویژگی هاشونو و همه و همه رو بسازم هر طوری که عشقم میکشه و طبق اون قانونی که من با افکارم دارم رقم میزنم و اون قانونی که استاد عباس منش رو بدون داشتن مدرک روانشناسی و خیلی چیزهای دیگه که عموم مردم فاکتور میدونستن برای موفقیت ،برخلاف همهی اینا چیزی اتفاق افتاد که استاد تو ذهنش ساخت و هیچ کدوم اون حرفهارو قبول نکرد ، و موفق شد
و منم ساختم و اتفاق افتاد
موقعی که همه رسماً پذیرفته بودن که آقا الان همه ی معامله ها چکیه و مشتری نقد نیست من مشتری نقد داشتم و حتی رو این باور کار میکردم که مشتری های من دست به نقد و صادق و آدمای لارجی هستن و اصن تخفیف نمیخوان و واقعا تخفیف نمیخواست و فقط میگفتن که آقای زارعی این ملک به نظرم با این موقعیت و این سازه انقد قیمت داره و و بحث از تخفیف نمیرد و من انتقال میدادم و معامله انجام میشد ،
یا مثلاً اینجا بزرگترین معضل گرفتن کمیسیونه و میگن که مشتری جون یه لب میشه سره کمیسیون
ولی من روی این باور که کاره من کاره ارزشمندیه و مشتری هایی که به کسب و کار من هدایت میشن انسانهایی قدرشناس هستن و ارزش بالایی برای خدمتی که بهشون ارایه میدم قاعل هستن و در نهایت عزت و احترام کمیسیون درخواستی منو پرداخت میکنن و همین اتفاق هم میافتاد و تازه مثلا میگفتم حالا عجله ای نیست و فردا میزنی ،میگفتن نه همین الان بزنم ،چرا ؟ چون من به خدا گفته بودم که مشتری های دست به نقد بیار برام
و میخوام بگم که این در حالیه که من اصن نه مشاور املاکم و نه مالیات دارم نه دارایی و از این صحبتها ،من واسطه ی ملکیم و بیرون معامله میکنم و مشتری هام هر کجا راحت باشن ،میریم تو اون بنگاه مینویسیم و پول بنگاه رو جدا پرداخت میکنن و کمیسیون منو جدا ، یعنی میخوام بگم که من هرچی ساختم توی ذهنم اتفاق افتاده و نگاه به بقیه نکردم چون آگاه نیستن ،
درکل داداش میخوام بگم که ما باید دید ایلان ماسکی داشته باشیم به این کار همون فایل بی نظیر استاد عزیز با آقا ابراهیم گل که خودم الان مشتاق شدم برم گوشش کنم ،
یعنی چی ؟؟؟ یعنی بیایم به جای اینکه مثلا روال عادی این کار رو (مشاور املاکی رو)
بپذیریم و بخوایم بعضی جاهاشو تغییر بدیم و باور سازی کنیم ،بیایم نپذیریم و از ریشه طبق قانون بررسی کنیم و به نتیجه برسیم و روی این باور کار کنیم که هرچیزی توی ذهنم بسازم اتفاق میوفته برات مثال هم زدم که باور پذیر بشه ،
ملکی که میگفتن مثلا قیمت پرش انقده ،من تو ذهنم تجسم میکردم که 600یا 700میلیون بالاتر از اون قیمت فروختم و به خدا میگفتم مشتریشو بفرس و میفرستاد و با همون قیمت میفروختم ،هر چیزی که بسازی اتفاق میوفته ،
داداش با عشق برات نوشتم و آرزوی موفقیت دارم برات و بگم که من هیچ ادعایی ندارم که حتی اندازه یک درصد به گفته هام دارم عمل میکنم و از خدا هدایت میخوام تا عمل کنم ،
میخواستم درمورد تبلیغات بگم که اون فایلی خدا بیادم آورد کاره دوتامونم راحت کرد برای درک قانون ،بهت پیشنهاد میکنم که اون فایل رو حتما ببینی و صددرصد به جواب سوالاتت میرسی درمورد تبلیغات ، البته اسم فایل یادم نیست و از خدا هدایت میخوام تا هدایت کنه تا گوشش بدم و بنویسم
ولی اینو بگم که رو این باور کار کن که خداوند تبلیغ منو میکنه و براش الگو بیار ،اشخاصی مثل استاد که بدون تبلیغ تمام شبکه های و کانال های مجازیش در حال رشده و همین سایت که ترکونده چون تمرکز استاد روی سایته بیشتر و روی بقیه تمرکز خاصی نداره ،وقتی این باور رو داریم اتفاقی که میفته اینه که ما هدایت میشیم به کاره عملی که باید انجام بشه درزمان و مکان مناسب تا مثلا تبلیغ بشه برای من و…..
راجب این موضوع هرچقدر از دید قانون نگاه کنیم بهتر درکش میکنیم ،
مبحث مدارها
اینکه ب بیام روی باورهام کار کنم و اجازه بدم خداوند هدایت کنه تا چجوری محصولمو معرفی کنم ،در زمان و مکان مناسب ،یکبار میگه الان وقتشه توی دیوار بزارش ،یه بار میگه این فایلی که سپردن و جایی نزار دست نگه دار و یه روز بعد یه مشتری حضوری از بی نهایت راه هدایت میشه به سمت تو ،میدونی همش بحث ایمانه و بحث اعتماد بهش و اون ایمان کسی رو که به اون توکل کرده رو هیچوخ ضایع نمیکنه .
فایل استاد با آقا ابراهیم رو پیدا کن و گوش بده و هم چنین فایل چرا ترامپ رییس جمهور آمریکا شد رو هم حتما گوش بده .
امیدوارم تونسته باشه جوابم کمکی بهت کرده باشه .
در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزم ،بالا بالاها ببینمت خوش قلب .
دوست دارم .
سلام آقا عادل عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه دوست خوبم
اومدم بنویسم و تحسینت کنم این حد از ایمان رو و اعتماد به خداوند و جسارت و شجاعت رو که اومدی یه شهر جدید و کارتو شروع کردی و خداوند هم هرگزایمان کسی رو که به اون توکل کرده رو ضایع نمیکنه و جواب میده ،
تحسین میکنم درکت از قانون رو ،اونجایی که وقتی گفتن که ترکا تعصبین و زبون بلد نباشی فلان و فلان …. تو دلت بهشون خندیدی و گفتی این باورهای شماست نه من و بازهم تحسین میکنم که انقد باورهای زیبایی ساختی که خداوند با این مشتریهای خوب پاسخ داد ،
واقعا همینه همه چیز باوره ماست و هرکسی داره دنیای مجزای خودشو با فرکانس هاش خلق میکنه
من خودم ترکم و توی پادگانی که خدمت کردم سمت خودمون 80نود درصد پادگان و گروهان ما کرد بودن و هم زبون خودت ، و من اونموقع اصن راجب این قوانین هم هیچی نمیدونستم ولی خدارو صدهزار مرتبه شکر که فقط خوبی میدیدم و از اون اول و حتی قبل از آشنایی با قوانین هیچ گونه تعصبی به نژاد و فلان و از این چیا نداشتم و باورت نمیشه اونقدی که من با کردا حال میکردم و وقت میگذروندیم تو پادگان و هوای همو داشتیم با هم زبونای خودم نداشتم و همش از کردا خوبی و محبت دیدم و عشق و هر موقع کسی میخواست فرق بزاره و بدگویی کنه نمیزاشتم ادامه بده و یادش بخیر روزی که امضاهامو جمع کردم و داشتم برای آخرین بار قدم میزدم تا دژبانی که پادگانو ترک کنم که یک مسیر طولانی بود از گروهان تا اونجا اونم تو برج 5 تابستون گرم ،اما یادمه یعنی فیلمش هست تو گوشیم که کردایی که منو همراهی کردن این همه مسیر تا خدافظی کنن از ترکا بیشتر بودن و چقدر احساساتی شدیم و گریه کردیم بغل هم و چقدر بی معنیه بعضی برچسب ها مثل نژاد و فلان و فلان و فلان و حتی الان باهاشون در ارتباطم و همش میگن کاری داشتی فقط لب تر کن
و اینها همه و همه رو گفتم تا تصدیق کنم کامنت زیبای شمارو که وادارم کرد به نوشتن و خدارو صدهزار مرتبه شکر که مارو از تعصبات و از همه ی اون پرده هایی که باعث میشد هدایت نشیم ،چشم و گوشمون و بازکرد و الان در مسیر سعادت و خوشبختی هستیم و حالمون خوبه از درون .
خدایا شکرت .
در پناه الله یکتا همیشه ثروتمند و سعادتمند و خوشبخت باشی در دنیا و آخرت دوست عزیزم .
به نام خداوند مهربان
سلام به شما سید جان
سلام به روی ماهت و قلب نازنین و روح پاک و زلالت که این همه زیبا میبینی و احساس خوب دادی با این نوشته هات
سپاس گزار خداوندم بابت داشتن دوست نازنینی مثل شما سید جاااان عشق
با اون احساس نابی که نوشتی برام رو حس کردم و انقد این حس قوی بود که منتقل شد و چقدرررر حس و حالمو این نوشته ها عالی کرد و ناخودآگاه دست به قلم شدم و بنویسم برات و تشکر کنم ازت ،الهی که همواره به همین زیبایی متصل باشیم به خداوند واز خدا میخوام هزاران برابر اون عشق و احساس خوبی که با نوشته هات دادی رو به هر شکلی که میخوای وارد زندگیت کنه و آرزو میکنم همواره غرق در نعمت و سلامتی و خوشبختی و سعادت باشی .
سپاس گزارم دوست عزیزم بابت لطفی که به من دارین
خدایا شکرت .
یاده این آیه افتادم که خداوند میفرماید ما دلهای شمارو به هم نزدیک کردیم و از کینه و نفرت پاک کردیم تا به نیکی ازهم یاد کنید .
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزم .