الگویی مناسب برای کسب و کار - صفحه 10

764 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اکرم گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 800 روز

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز خداروشکر میکنم بابت وجود شما چند وقت بود که شما فایل نداشتیدخیلی دوست داشتم بازم شمارو ببینم از خداوند سپاسگزارم بابت این که من را همیشه هدایت میکند استاد جان دلم میخواد دوره جدید رو ندیده بخرم من ایمان دارم حتما یک محصول بینظیر است تجربه ثابت ‌کرده سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    علیرضا شکری گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان

    و تمام دوستانی که این فایل و کامنت منو میخونن

    منمدتیه که فکرم درگیر همین کسب و کار و این موضوع ها هست ولی با یه حالتی که انگار فکری به ذهنم نمیرسه متوقف میشه شاید هرچقد زور میزنم که یه ایده ای به ذهنم برسه باز انگار چیزی نیست

    ولی الان که این فایل رو دیدم یه چیزای به ذهنم اومد که قبل هم میومد جدی نمیگرفتمش شاید که عملی نمیشد یا با بهونه های که وقت نمیکنم من که مشغول کارم و… نمیتونم اون کارم برای خودم انجام بدم

    با اینکه کارگاه برای خودمونه ولی کار برای فرد دیگه ای هست بخاطر این گفتم که وقت نمیکنم کار خودمم پیشش انجام بدم

    ولی الان که از بیرون از این شرایط نگاه میکنم میبینم میشه کار هارو به کارگر ها بسپارم و خودم کار خودمو به تنهایی انجام بدم که هیچ اختلالی در کار پیش نیاد که کار طرف هم راه بیوفته هم کار خودم

    ولی با این حال شاید نجوا های شیطان یا ترس از بعضی از مسائل نمیزاره که عملیشون کنم با اینکه خیلی دوست دارم برای خودم تولید کنم

    فقط خواستم تجربیاتمو ، ذهنیتمو اینجا بنویسم شاید کمکی به خودم شاید کمکی به دوستان کرده باشم

    انشالله خداوند همه مارو هدایت و حمایت کنه

    از خدا برای شما و خودم هدایت میخوام

    در پناه الله سلامت و ثروت مند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    یونس منصوری گفته:
    مدت عضویت: 3469 روز

    باسلام و خداقوت

    استاد اینکه شما میگید انسان باید تکامل رو طی کنه تا ب اونی ک می خواد برسه رو دقیقا تجربه کردم

    سال 98 ی سوده خیلی زیادی تو بورس ایران کردم ولی از اونجایی که شما گفتید ذهن من برای اون مقدار پول اصلا آمادگی نداشت و من کل سود و اصل پول رو از دست دادم و کاملا ب حرفتون ک می گید باید آرام آرام رفت جلو تا ذهن آمادگیش رو داشته باشه رو کاملا تجربش کردم و الان دارم دیگه گام ب گام میرم جلو و آهسته و پیوسته و دنبال ی شبه پولدار شدن دیگه نیستم و سعی می کنم ذهن رو آماده اون شرایط کنم،کاملا حرفتون رو قبول دارم ک ذهن باید آمادگی اون شرایط رو داشته باشه وگرنه کلا همه رو از دست میدی اگر ذهن آمادگی نداشته باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 942 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد خوبم سلام خانم شایسته عزیز سلام دوستان خوبم

    چقدر دلم برایتان تنگ شده بود استاد جان وچقدر خوشحال شدم که فایل جدید روی سایت آمده

    عجب فایل عالی وکاربردی سرشار از نکات ارزشمند

    اول استاد جان زیبایی های پارادایس خارق العاده بود همه جا سرسبز زیبا هوای بهاری واقعا لذت بخش، بود

    چقدر از نتایج مرضیه عزیز خوشحال شدم تحسینش، کردم وباور های ثروت ساز را در من تقویت کرد

    چه انتخاب عالی داشتید استاد عزیز صحبت‌هایتان در توضیح مطالب چقدر قشنگ بود

    واقعا ایمان مرضیه عزیز وباورهای قدرتمند در شرایط سخت فوق‌العاده بوده است توکل بر خدا برداشتن قدم اول وبا آنچه که داشته کسب وکارش را شروع کرده وخداوند وقتی ایمان وتلاشش را دیده رونق داده به کسب وکارش

    چقدر ما می‌توانیم از مرضیه جان الگو بگیریم پا روی ترسهایمان بگزاریم نقش کشور، دولت، اوضاع اقتصادی را کمرنگ کنیم وبا توکل برخدا وایمان و باورهای درست دست به اقدام بزنیم کاری که دوست داریم را استارتش را بزنیم در مسیر ناامید نشویم وبا قدرت ادامه دهیم

    خود من مدتهاست در فکر اینم که یه کسب وکار برای خودم راه بندازم واز خداوند میخوام بهم ایده عالی بده هدایتم کنه ولی هنوز دست به اقدام عملی نزدم وچقدر خوب گفتید که با آنچه داریم شروع کنیم فکر گرفتن وام و هزینه های سنگین که در توانمان نیست نباشیم خودمان را مقروض نکنیم وآرامش وآسایش را از خودمون نگیریم

    استاد چقدر شخصیت صاحب تلگرام برام جالب آموزنده بود اینکه با افراد کم چنین کار بزرگی را انجام می‌دهد وتمام تمرکزش روی کارش است نمیخواد برای نشان دادن خودش به دیگران کاری را انجام دهد

    واقعا نکات بسیار خوب واموزنده ای در این فایل بود وباید چندین بار گوش بدهم نکته برداری کنم ویاد بگیرم باید تکاملم را طی کنم وقدم به قدم به هدفم نزدیک شوم

    ممنون استاد خوب ومریم عزیزم

    خدارا هزاران بار شکر برای این مسیر سبز وزیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    مهدی محمدی قره چی گفته:
    مدت عضویت: 723 روز

    سلام استاد عزیز و مریم شایسته و دوستان گرامی

    این اولین بار دارم کامنت میزارم و دیدم این فایل فعلا الان که من میبینمش اصلا کامنت نداره و تحریک شدم امروز کامنت بذارم استاد عزیز من یه درخواستی ازتون داشتم اون هم اینه که یه دوره محصول درباره عمل به دانسته ها بزارید چون بزرگترین معضل فعلی من هست و می دونم که خیلی توی سایت و فایل ها درباره اش توضیح دادین ولی خب چون خیلی دربارش عاجز شدم که دیگه ای در خواست رو کردم امید وارم که کامنت ام به دست رسیده باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    زینب قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 745 روز

    به نام الله یکتا و مهربانم

    سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز وهمه دوستان

    استاد ازتون سپاسگزارم بخاطر این مطالب ارزشمند ک همیشه دراختیارمون میگذارین از خدا میخوام همیشه ب زندگیتون برکت و عشق فراوان بده

    چقدر آگاهی های این دوره به من کمک کردو یاداور شد که تکامل خودم رو فراموش نکنم چقدر نیاز داشتم به این یاداوری و ممنونم از دوست خوبم مرضیه جان

    امسال که تولید پوشاک خودم رو استارت زدم بعداز مدتی چون فروش زیاد نداشتم کمی استرس گرفتم و همچنین عجله برای خرید و تولید خیلی بیشتر داشتم و از طرفی دچار سردرگمی شدم که چی تولید کنم ک فروش بره با اینکه میدونستم رشد کردن توی هر کاری روند خودش رو داره اما نا خوداگاه میخاستم زودتر برسم ب اون نتیجه ای که میخام

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که همیشه هدایتم میکنه به بهترین راه .

    من هم باید با درنظر گرفتن شرایطی که دارم توانایی که در حال حاضر دارم تجربه ای که تا الان کسب کردم منتظر نتیجه باشم نه زور زدن بیش از حد یا همون فشار دادن گاز و ترمز همزمان

    طبق درکی که از تکامل پیدا کردم من الان بهترین نتیجه رو گرفتم و با تلاش نه چندان زیاد در زمینه فروش 20درصد محصولاتم رو توی یک ماه فروختم واین بهترین نتیجه گرفتن توی این زمانه مطمعنم که با تغییر باور هام و بهبودشون وبزرگتر کردن ظرف وجودی برای دریافت نعمت ب مرور زمان میتونم این درصد رو خیلی بالا ببرم

    هیچ موفقیتی یک شبه به وجود نمیاد

    مثل نتایجی ک قبلا گرفتم از رشد کسبو کارم با وجود مشکلاتی که سر راهم بود من تونستم نتیجه دلخواهم رو بگیرم از پس این کار هم برمیام

    عاشقتونم در پناه الله یکتا همیشه شادو پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    مهستی خیرابادی گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام الله که هر لحظه در حال هدایت همه ما انسانها ست

    سلام استاد مریم بانو وهمه دوستان عزیز دراین سایت بی نظیر

    دلمون واستون تنگ شده بود چقد ذوق کردم وقتی وارد سایت شدم وصورت ماه استاد عزیزم و دیدم چقد دلم واسه بانوی عشق تنگ شده

    استاد امروز وقتی داشتم واسه بار دوم سریال زندگی در بهشت رو می‌دیدم که در اون قسمت فقط داشتین از هدایت خداوند صحبت میکردین و دقیقا با این فایل شباهت زیادی داشت

    واقعا این فایل عالی بود که باید روی کنترل ذهن کار کنیم اینکه در اطراف ما چی میگذره مهم نیست

    باید تمام توجهمون رو روی اون کاری که میخواهیم انجام بدیم بزاریم وباورهایی روایجاد کنیم وقدم اول رو باهمون شرایطی که داریم برداریم باید توکل کرد واز خداوند هدایت خواست وقتی ما آماده میشیم وقتی ذهنمون رو کنترل توجه رو از عوامل بیرون برمی‌داریم ومیزاریم روی اون خواسته ای که داریم

    خداوند ایده‌هایی رو بهت الهام می‌کنه ودر اینجا

    این ماهستیم که باید قدم اول رو برداریم وقتی قدم اول برداشته شد خداوند چندین قدم رو واستون برمیداره ودرراینجا ایمان ما بالا میره

    واسه دوست عزیزم مرضیه جان آرزوی سلامتی و موفقیت های بیشتر دارم و بسیار لذت بردم از شنیدم کامنت زیبایی که نوشته بودن واین برای من درس بزرگی داشت امیدوارم که بتونیم از فایلها که هر کدوم مثل گنج هستن در تمامی جنبه‌های زندگی استفاده کنیم تا بتونیم از زندگی کردن دراین دنیای زیبایی که خداوند خلق کرده بهترین استفاده رو داشته باشیم باز هم استاد ومریم جون که زحمت میکشن واین فایلهای بی نظیر رو باما به اشتراک میزارین سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم الرزاق الوهاب العلیم الغفور التواب الغنی القریب المجیب الحی الذی لا یموت. سلام خدای مهربونم که درخواست های مرا در کمترین زمان اجابت می کنی. خدایا تو را سپاس بخاطر بنده ی خاص ات سید حسین عباسمنش که آینه ی تجلی صفاتت است. استاد عزیزم سلام، مریم بانوی زیبا سلام، دوستان توحیدی ام سلام و صد سلام به روی ماه همتون، عاشقانه همه ی شما عزیزان رو دوست دارم. اون موقع که دوستان در گفتگوی دوستان با استاد میگفتند: استاد عاشقتونیم…. اصلا این جمله رو درک نمی کردم، الان دارم کم کم به درک کمی از این جمله میرسم و میگم استاد عاشقتونم برای شما و مریم جان، بوسه ای از عشق میفرستم. و امروز میخوام یه رد پای کوچکی از خودم بذارم.یکماه قبل عید بود که به کار کوتاهی هدایت شدم، سالن در بهترین نقطه ی شهر است، ولی مشتری زیادی نداشت چون تازه افتتاح شده بود و هنوز هم نداره. من هر روز میرم سالن و 90 درصد روزها تا الان بیکار بودم یا کار های تمرینی انجام میدادم، به دوره بافت هم هدایت شدم که خیلی بیشتر از کوتاهی به اون علاقه مند شدم، برای اینکه یه آشنایی بیشتری یا به قولی تبلغ بیشتری برای سالنمون باشه به مدت یکهفته برای بچه های کلاس اول تا پنجم، لاین کوتاهی و بافت که مربوط به خودم است بصورت هدیه قرار دادیم. اول که خواستم همچین کاری بکنمم، این مسئله در ذهنم چرخید که جذب مشتری به کلر رایگان انجام دادن نیست و … ولی با یادم اومد استاد اول با کار رایگان در دانشگاه بندر عباس شروع کرد، پس میشه گفت برای کسب مهارت بیشتر و پر کردن سابقه کاری این طرح رایگان خوبه. واین سه روز چه روزهای خوبی بود چون بچه ها مشتری ما بودن و کلی با اونها حال می کردم .دیروز از ساعت 4 تا 8 یکسر بافت زدم بدون یک ذره خستگی یا احساس گرسنگی یا تشنگی و اصلا گذر زمان رو احساس نمی کردم، و اونجایی که استاد میگفت از صبح تا شب بدون وقفه سیمنار برگزار می کرد رو متوجه شدم یعنی چی؟ من داشتم رایگان کار می کردم ولی با عشق و علاقه. این جای کار خیلی خوبه که با عشق کار می کنم ولی ایراد کار اونجایی است که من هنوز نتونستم به اندازه کافی مشتری جذب کنم و در مدار ماهی یه میلیون تومان هستم، و این اصلا خوب نیست و من دارم به خودم چه ظلم بزرگی می کنم، ودوست دارم از این مدار داغون بیام بیرون و از خدای مهربان درخواست هدایت کردم و این فایل پاسخ به درخواست من بود. و چقدر خوشحال شدم وقتی این فایل رو روی بنر سایت دیدیم و امروز برام عید بود، خدایا سپاسگذارم که به درخواستم توسط بنده ی خاص و توحیدی ات پاسخ دادی، کمکم کن از این مدار، به مداری نزدیک تر به تعمت و ثروت خروج کنم. خدایا من به هر خیری که از جانب توست فقیرم. استاد عزیزم یک دنیا سپاس بخاطر وجود نازنین تان. بخاطر بهبود هایی که در سایت میدهید، بخاطر دوره های بی‌نظیری که تهیه می کنید. بیصبرانه منتظر دوره جدید هستم، ان شاءالله لیاقت شرکت در دوره رو داشته باشم. در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و سعادتمند تر باشیم الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1285 روز

      سلاااام رضوان جاااانممم

      خانم اجازه؟ ما کی بیایم امیدیه موهای مارو ببافی؟از الان نوبت !

      ببین آخرش نیومدی نیومدی !خودم دارم میاااام جنووووب!

      رضوان ولی خداوکیلی به این خدا بگو امسال بخاطر من یکم شعله زیرِ جنوب‌ رو‌کم کنه :) من عادت ندارم ،سریع ته میگیرم:))))

      رضوان جاااانم،خدا میدونه چقدر برات خوشحالم

      داستان شروع کار تو،داستان همون شعر قشنگی که استاد همیشه میخونه:

      تو خود پای در راه بنه و هییییچ مپرس

      خود راه بگویدت که چون باید کرد

      یک پیشنهاد از روشنی قلبم،یک تمرکز لیزر فوکس بزار روی فایل های دانلودی ثروت،اصلا فقط گوش کردن بهشون مدار ثروتت رو بالاتر میبره…اونوقت مشتری ها خوودشون به قول پاکیزه جان کرووور کرووور پیدا شون میشه …

      دوستت دارم و منتظر خوندن ردپاهای بعدیت هستم.

      بوووس به کله ت

      واینجاست که شاعر میگه:

      داااارم میاااام پییییشت

      جاااده چه هموااااره

      هوا چقدر بوی عطر توووورو‌‌ دااااارررره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2224 روز

        به نام خدای سعیده ی قشنگم

        سلام عشقم سلام جونم. امروز صبح با چشمان نیمه باز گوشی رو برداشتم گفتم الان حتما سعیده جان کامنت گذاشته برم بخونم و دیدم بله سعیده قشنگم کامنت گذاشته و شروع به خواندن کامنتت کردم،و قصد داشتم تا فرصت هست برات پاسخ بنویسم که شما پیشدستی کردی و زودتر پاسخ نوشتی و قلبم رو به نور الهی ات روشن تر کردی، مررررسی رفیق. از خوشحالی و شادی گوشی رو بغل کردم و خدا را شکر کردم.

        آبادانی ها یه تیکه کلامی دارند میگن “خدا رو کولت” که با “چه خبرته” تقریبا یکی است.

        حالا من میگن سعیده جان، رو کول خدایی، بابا دیروز بارون زد هوا نسبت به سال‌های قبل خیلی بهاری است، خدا داره زورش رو میزنه که هوا رو تا اونجایی که راه داره خنک نگه داره برای ورود شما،من دیگه چی بگم.

        دیروز که بارون میزد همش شما تو فکرم بودید و با خودم میگفتم، ببین ما هر سال این موقع از گرما هلاک بودیم امسال ببین چی شده، تا الان که نزدیک خرداد هستیم داره بارون میزنه و هوا نسبت به هر سال بهتره، به وضوح دارم می بینم خدا چطور هوات رو داره، عشق من.

        مررررسی عزیزم بخاطر تاکید بر گوش دادن فایل های ثروت، اتفاقا فایل ها رو دنلود کردم در یه پوشه جدا گذاشتم ولی لامصب این باور که پول و ثروت رو جدا از خدا و عامل دوری از خدا دونستن ، چنان سخت است که با این همه گوش دادن من تازه فقط به پی بردم که این باورها چقدر ریشه دار و سخت هستند،خدا خودش کمکم کنه.

        عشقم خوش آمدی به جنوب، فکر کنم این بار این سکو شما رو مستقیم میبره به دیدار استاد و به هر آنچه که دوست داری.

        ان شاءالله در بهترین زمان و مکان همدیگر رو ببینیم و ساعت ها بشینی یه دل سیر برام صحبت کنی و من گوش کنم.

        دوست دارم میبوسمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        جواد یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2735 روز

        سلام خانم شهریاری

        کجایین شما خواهر

        اتفاقی از رو نوتفیکیشن کامنت خواهرم رضوان خانم هدایت شدم بالا ببینم چی نوشته که اینهمه پاسخ اومده دیدم اه

        شمام اینجایین خیلی خوشحال شدم

        مثل همیشه با انرژی و شوخ طبعی پاسخ گذاشتید بیاد اون زمانی میفتم که تو کلاس میگفتین نارنگی بردین

        بگذریم

        در این هوای گرم بندر و البته زیبایی مسحور کننده دریای تمیییز آن که به اقیانوس راه داره

        راستی یه چیزی

        راه به اقیانوس داشتن دریا رو پاک میکنه و پاک هم نگه میداره مهم نیست چقدر دریا کوچولو باشه

        و بالعکس راه نداشتن به اقیانوس دریا رو هر چقدر هم بزرگ باشه مکدر میکنه

        براتون نشستن در زیر درخت انجیر معابد و خوندن کتاب کیمیاگر و هر چند از گاهی پاسخ به کامنت های سایت رو آرزو میکنم

        به امید خواندن کامنت های پر از نتایج ترکوندنی

        بقول حمید حنیف

        والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          سعیده شهریاری گفته:
          مدت عضویت: 1285 روز

          سلام به برادر عزیزم آقاجواد

          سلام و سلامتی و نور و عشق و‌رحمت الله برای شما و خانواده عزیز قشنگتون

          من یک تبریک جانانه به شما بدهکارم برای عضو نازنین جدید خانواده تون،الهی که الله حافظ و نگهدارش باشه…لطفا دست های کوچولوش رو از طرف خاله ی راه دورش ببوسید.

          البته یک تشکر برای کامنت قبلی که برام گذاشتید،بینهایت قشنگ بود و با خوندنش کلی حالم خوب شد.

          کم مینویسی داداش،از علم و‌هوش‌و ذکاوتت بیشتر زکات بده :)

          داداش جواد عزیزم صدای من رو‌میشنوی از جزیره ی زیبای توحیدی کیش،مجتمع تجاری پردیس

          درکنار انسان های ثروتمند بی نهایت مهربون و‌خاکی…

          نشستم اینجا،زیر باد کولر…

          بیکار …گاهی مطالعه کاری،گاهی قرآن…سر زدن به سایت و…

          حالا این وسط اگر مشتری بیاد و سوالی داشته باشه از فروشنده بپرسه و ایشون ندونه!!!من راهنماییشون میکنم …همین

          هروقت بیام سرکار…هروقت برم…

          هر فروشگاهی که‌دلم خواست برم…

          خلاصه که سلام من از مدار آسونی ها…من همون آدمم که اعزام مریض بدحال ِرو به فوت میرفتم.

          صدای آژیر آمبولانس هنوز توی گوشمه…و‌اون جاده ی شلوغ کمربندی ساری که تو‌جاده ی برعکس حرکتِ ماشین ها میرفتیم تا زودتر برسیم به بیمارستان

          من همون آدمم داداش…

          و فقط و فقط و فقط اینکه الان اینجام از هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی و لاغیر …

          امروز 8 روز از مهاجرت کبری من میگذره و با تموم شگفتی هاش احتیاج دارم یکم اوضاع رو استیبل کنم و انشالله خیلی زود به فعالیت در این غارحرایِ من ،که منو از فرش به عرش رسونده برمیگردم….

          ازتون بی نهایت سپاسگزارم و به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای از شما…

          به امید دیدار روی ماه خانواده ی قشنگتون در بهترین زمان و‌مکان

          درپناه نورِ آسمون ها وزمین باشید همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
          • -
            عاطفه نوری گفته:
            مدت عضویت: 1956 روز

            درود و برکت و رحمت بینهایت الله به شما سعیده جان عزیزم رفیق شفیق الله…

            الهی که هرلحظه زندگی شما سعیده جانم در کیش پر از توکل تقوی برکت رحمت و اتصال بینهایت باشه

            الهی که هرلحظه قوی تر عمل کنی و قوی تر کامنت بنویسی و من خودم به شخصه قوی تر الگو برداری کنم از شما سعیده جان پاک توحیدی خالص

            الهی که نور الله تمام سلولهای شمارو فرا بگیره

            الهی که برسی به پادشاهی در کیش (تعز من تشاااا)

            الهی که فتح کنی پر قدرت و عزت و بینیاز از هر کسی پله های موفقیت و ثروت رو در کیش زیبا…

            من لذت میبرم من عاشقانه تحسین میکنم ای دختر شجاع و توحیدی

            من عشق میورزم به شما سعیده جانم انگار که خودم هستم چه فرقی میکند من یا شما همه از او هستیم نقطه ی اتصال ما همه توحید است و لاغیر…

            من عاشقانه تحسین میکنم و سپاسگزارم سعیده جان عزیزم بابت این همه تقوی توکل توحید جهاد عزت نفس قدرت شجاعت استقامت و تسلیم بودن…الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا…

            الهی صد هزاران بار سپاس بابت این همه آگاهی و هدایت و ادامه دادن…

            سعیده جانم بیشتر بنویس بیشتر بگو چرا که الگویی عزیز واقعی مقتدر موفق و ثروتمند و غنی هستی برایم…

            عاشقانه ستایشت میکنم و تحسین و عشق میورزم بینهایت به تک تک قدمهای توحیدی ک برداشتی و ادامه دادی و میدهی….

            قطعا که وارثان زمین بندگان صالح و مومن الله هستند…

            من متعهدترم هرلحظه بیشتر قوی تر محکمتر عاشقانه تر ادامه دهم حتی با چالشها و تضادهایی ک دارم و میدانم که الله حواسش هست و اوست که قدرت بینهایت هست و حکیم بینهایت و روزی دهنده و عزت دهنده ‌شفا دهنده بینهایت …

            الهی و ربی من لی غیرک…

            ایاک نعبد و ایاک نستعین…

            الحمدلله رب العالمین…

            الله زیبایم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        آذر نادران گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام سعیده جان

        چقدرازخوندن کامنتت خندیدم وچقدراحساس خوبی پیداکردم حرفهای استاد رو باشیطنت خاصی گفتی وچقدربه دلم نشست

        به این خدا بگو امسال بخاطر من یکم شعله زیرِ جنوب‌ رو‌کم کنه :) من عادت ندارم ،سریع ته میگیرم:))))

        توخودپای درراه بنه وهیچ نپرس

        که خودراه بگویدت که چون بایدکرد

        همینطور رضوان جان چقدرزیبا گفتی

        مثل استاد از یک جایی رایگان شروع کردی

        آموزش دادن، واینجوری هم مشتری جمع میکنی

        هم تجربت بیشترمیشه

        وباورخوبی که داری اینه استاد ازی جایی شروع کردو موفق شد برام منم میشه

        آفرین که یادت هست قانون تکامل بایدرعایت بشه وبه اندازه ای که حرکت میکنی و روخودت کارمیکنی مدارت به همون اندازه بالاترمیره

        آفرین به تو

        خبرهای خوب درراهه ومدارت بازم داره بالاتر میره عزیزم

        به خدای بزرگ میسپارمتون

        خدانگهدار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1391 روز

      سلام و صد سلام به خواهر دردانه‌ی جنوبی‌ام،رضوان خانم گرامی.

      حال شما؟احوال شما؟ خوب هستید؟امیدوارم عالی باشید.در کنار همه‌ی اعضای این خانواده‌ی صمیمی.

      ضمن سپاس گذاری از شما،بابت میهمان نوازی و هدایای ارزشمندتان،تبریک عرض می‌کنم،شروع کار جدیدتان و برایتان از خداوند قادر متعال هرآنچه خیر و برکت است درخواست می‌نمایم.

      ما همچنان چشم به راهیم تا سعادت دیدارتان را در شهر ساوه نصیبمان نمایید.

      برایتان از قادر متعال سلامتی،شادی،خوشبختی،ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به دستان پر قدرتش می‌سپارمتان.خدانگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2224 روز

        به نام خدای بخشنده ی مهربان

        سلام به برادر عزیزم آقا مجید حرفت عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم

        دیدار شما و خانواده گرامی تان در آن روز بهاری در آن پارک زیبا، سعادتی بود که خداوند مرا مهمان کرده‌ بود. خدا را شکر همه چیز و همه حال خوب و عالی است و روز به روز بهتر و بهتر می شود. منم دارم برای دیدار شما در شهر زیبای ساوه روز شماری می کنم. ان شاءالله در بهترین زمان و مکان این دیدار میسر شود.چند روز پیش، با آن رب انار بسیار خوشمزه، فسنجون درست کردم، فوق العاده شد.خواستم به زهره جان پیام بدم دوباره تشکر کنم، میسر نشد. الان از شما و زهره جان وانتخاب این سوغاتی ارزشمند تشکری دوباره می کنم.

        ان شاءالله در پناه حق روزبه روز شما و زهره جان و دخترای گل تون شادتر و موفق تر و سعادتمند تر و ثروتمند تر باشید الهی آمین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام خانوم یوسفی عزیز

      چه خوب که به جمع ما آرایشگرا پیوستی

      داشتم کامنت شما رو میخوندم زندگی کاری من که 15 سال پیش استارت خورد و کلی بالا پایین شدم جلو چشمام رژه رفت کلی خاطرات خوب بهم یادآور شد

      من سال 88 استارت کارمو توی یه روستا که الان دیگه شهر شده برای خودش زدم با کمترین امکانات موجود ،یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنویی ،پول که اصلا نداشتم ،دانشجو بودم ترم 4 دانشگاه از فرط بی پولی به دست پای پدرم افتادم که بهم کمک کنه به کاری که از سن 15 سالگی که بصورت رایگان برای همه درو همسایه و فامیل انجام میدادم ،راه بندازم

      پدر من بسیار ادم لجباز و یه دنده ای بود و حتی منو سرزنش میکرد که این کار مال تو نیست تو لیاقت همچین کاری نداری

      خلاصه من بودم و خدای خودم و یه تصمیم بزرگ که تا اون موقع حتی جرات اجراشو نداشتم ،ولی اون ایده الهامی اینقدر قوی بود که شهامت اجراشو پیدا کردم و خدا شاهده که هیچ پول نداشتم و چون شهریه دانشگاه نزدیک بود و پدرم شهریه دانشگاه رو بهن داد که پرداخت کنم تصمیم گرفتم این پول برای استارت کارم ردش حساب کنم

      با دانشگاه صحبت کردم و قرار شد شهریه رو بصورت اقساط پرداختش کنم و سرمایه من برای شروع کارم شد 150 هزارتومن سال 87

      وقتی این تصمیم گرفتم یه پیرمرد مهربون پیدا شده مغازشو بهم اجاره داد و تا دو ماه بعد هیچ پولی ازم نگرفت

      دایم اومد توی کارهای که میتونست کمکم کنه کنارم بود

      دوستانی که میشناختم به محض شنیدن این موضوع هر کمکی از دستشون براومد برام انجام دادن و دورم جمع شدن تا کار من رونق بگیره

      طولی نکشید من صاحب یک مغازه 3×4 شدم توی پس کوچه با کمترین مهارت ممکن

      توی سه ماه خداوند هر روز برام مشتری فرستاد طوری که نه خسته بشم و بیشتر از ظرفیتم بشه و کل بدهی که ازم طلب داشتن پرداخت کنم

      بعد از اون تا 6 ماه بعدش هیچ مشتری نداشتم در حد یک یا دو نفر در روز

      اونجا بود که اشتیاق من دست بکار شد و بدون دونستن قانون شروع کروم به تجسم و از خدا درخواست کردن

      این جمله من دقیقا یادم میاد که از خدا میخواستم که از صب بیام آرایشگاه و غروب خورشید نتونم ببینم بسکه سرم شلوغ باشه

      و اینو هرار بار تجسم کردم ،و اتفاقی که افتاد این بود که بعد از تقریبا 9 ماه کاری من هر روز اینقدر سرم شلوغ بود که به مدت 15 سال هر روز از صب تا شب درگیر مشتریام و رزق من 100 برابر یه کارگر ساده شده

      الان هنرجوهای زیادی دارم ،آموزشگاه تاسیس کردم و حتی یه آکادمی تشکیل دادم برای جامعه آرایشگرا که برنامه گسترششو دادم ،خلاصه آبجی عزیزم هیچ نامید نشو ،ایدهای ساده ای که گفتی مثل همین بچهای مدرسه ای رو من خودم اجرا کردم و بازخوردش خیلی زیاد بود برام بدون تبلیغ و حتی سالن خاصی از همه جا و حتی شهرهای دیگه و حتی هیمن امیده همیشه مشتری داشتم و دارم

      با همین فرمون برو جلو ایشاله جواب زحماتت رو خواهی دید یه روز برامون تعریف میکنی

      پیروز موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
      • -
        پریسا علیمی گفته:
        مدت عضویت: 841 روز

        سلام جناب کرمی عزیز وقتتون پرازخیر وشادی باشه کامنت شما روخیلی هدایتی خوندم

        من هم ازشما سوالی داشتم من کارمند دولتم وبه مدت یکسال شروع به درمان حرفه ای بیماران دیابتی نموده ام برکت اینکار درحقوقم یک افزایش هفت میلیون درماه با تعداد بیمارکمتربوده الهی شکرت بابت همین مهارتم وتعهداتم به درمان بیمارانم پزشک نمونه کشوری تامین اجتماعی 1402شناخته شدم

        ولی من به فرمایش آقای رضا روشن عطارتصمیم گرفتم به صورت آنلاین هم بیمار ویزیت کنم چون خیلی زیاد آزادی زمانی ومکانی ام رادوست دارم و ترجیح میدم وابستگی به حقوق کارمندی رو کم کنم چون به مدت 25 ساله که رایگان کار کردم اوایل کار واسم خیلی سخت بود که پول از دست مردم بگیرم به شکر خدا ظرف مدت یک سال حدود 170 ویزیت موفق موفق با درجه کیفیت بالا ر سایت‌های معتبر ویزیت آنلاین داشتم ولی ولی به تازگی تعداد بیماران کاهش پیدا کرده، در تمرین ستاره قطبی درخواست روزانه ویزیت‌های بیشتری را بدون تعیین کردن راه از خدا خواستم ؛ولی نمی‌دونم ایراد کارم کجاست؟ در صورتی که حس خوبم رو در تمام طول روز دارم سعی می‌کنم کارم رو با عشق و علاقه انجام بدم به نظر شما چقدر زمان می‌بره تا به حد تکامل مثل شما برسم ؟ضمن ضمناً به تازگی ایده تشکیل کانال تلگرامی به ذهنم خطور کرده

        ممنون میشم راهنمایی کنید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          محمد کرمی گفته:
          مدت عضویت: 1219 روز

          سلام خانوم علیمی عزیز

          سپاسگزارتم دوست عزیزم که این کامنت رو در قالب پرسش جواب دادین و باعث صلاه من شدین ،در این ساعت از شبانه روز

          بزار از تجربیات خودم در کارم بگم شاید بهتر بتونم منظور خوومو برسونم

          من چون هیچ وقت نمیتونستم کارمندی رو قبول کنم و در سنین پایین که هیچ ایده ای برای کسب کار نداشتم و تقریبا همه کار میکردم برای تامین مخارجم مثل کارگری ،برقکاری و هر کاری که شما فکر میکنید من انجام دادم ولی هیچ وقت دل به هیچ کاری نمیدادم و همیشه این جمله تاکیدی رو بدون اینکه از قوانین سر در بیارم به خودم میگفتم

          من کاری رو به خوبی یاد میگیرم که عاشقانه دوسشدارم و با عشق حال در اون کار پولم میسازم

          و نتیجشم این شد که از مهارتی که در سنین 15 سالگی بهش علاقه پیدا کردم سوق پیدا کردم و خدا رو شکر همش عشق و حال خنده به همراه پول درآوردن بود ،اینا که گفتم پیش مقدمه این موضوع بود که اولا:برای خودتون و کاری که الان مشغولشید جمله تاکیدی داشته باشید و همیشه با خودتون بصورت کلامی تکرار کنید ،اولش شاید جملات تاکیدی تاثیر خاصی نداشته باشه ولی بعد از یه مدت متوجه تغییر رفتارت خواهی شد

          دوما:الگو پیدا کن برای کاری که میخوای انجام بدی و پیگر الگوها باش تا برای ذهنت منطقی بشه

          سوما:نتایجی که گرفتی مثل همین ویزتهای که انجام دادی رو بارها با خودت تکرار کن و نزار نجواها بهت غلبه کنه

          چهارما:از تجسم استفاده کن ،برای خودت یه پوشه درست کن و هر تصویری که بهت القا میکنه که شرایط مورد نظر داری در اون پوشه بزار و هر شب قبل خواب و صب موقع بیداری نگاش کن و با احساس خوب به زندگیت برس

          من وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبنم تمام این کارهای که گفتم انجام دادم مثل تجسم که واقعا بهم کمک کرد ،و میتونه به شما هم کمک کنه چون سیستم همه ما آدمها مثل همه و قانون احساس خوب =اتفاقات خوب برای همه ما یکسان

          من الان توی دوره 12 قدم دانشجو هستم و تازه بعد از یکسال متوجه شدم وقتی که درخواستی از خدا دارم و شروع میکنم به استفاده از قوانین مثل بهش فکر کردن تجسم کردن و هر چیزی که زیاد بهش بچسبم باعث میشه ازش دور بشم و خیلی وقتا حتی بهش نزدیکم نشم چه برسه که خواستم اجابت بشه ،ولی از وقتی شل تر گرفتم و با احساس رهایی هر صب چیزهای که دوسدارم تجسم میکنم و رهاش میکنم و مطمئنم که خداوند منو به خواستم میرسونه فقط باید حالم خوب باشه و نزارم توی حس بد بمونم خواستهام بصورت کاملا طبیعی تیک میخوره و اصلا نیازی به فشار و تقلا نیست

          پیشنهاد میکنم سمت خودتو که تحقیق در مورد کارت هست و یادگیری چیزهای که لازمه رو انجام بدی و بقیشو بسپاری به الله و به قانون اعتماد کنی و ضمنا به نشانها آگاه باش ،من همیشه از خدا هدایت میخواستم که درآمدم بیشتر بشه و جالب اینکه از همون ساعت و همون روز نشانها میمومد و من هر چی آگاهانتر منتظر نشانها بودم بهتر درکشون میکردم

          یه مثال ساده بگم بهت

          چند وقت بود که از لحاظ درآمدی به یه حدی رسیده بودم و دوسداشتم درآمد بالاتر رو تجربه کنم و با ذهن منطقیم و چیزی که خیلی بهش علاقه دارم فقط ایده آموزش میومد سراغم در حالی که من آمادگیشو لون لحظه نداشتم سعی کردم خودم آماده کنم و شروع کردم به تحقیق ،اما درآمد من از روزی شروع شد که من در حین تحقیق بودم ولی میدیدم مشتریا من ازم یه خدمات که تا الان انجام نداده بودم درخواست میکردن و نشانها بصورت پی در پی میمومد که باید اون خدمات اجرا کنم و کاری به آموزش نداشته باشم ،منم وقتی متوجه نشانها شدم انجامش دادم و بعد از یک ماه درآمد من سه برابر شد به همین سادگی

          میخوام بهت بگم وقتی درخواستی داری سعی کن دست خدا رو باز بزاری تا مسیر بهت نشون بده و این کارم از طریق نشانها میگه

          و البته وقتی میدونی که نقطه ضعف داری از گرفتن پول بابت خدماتت ،پس باید این نقطه ضعف روش کار کنی و تا حلش نکنی نتیجه بزرگتر نمیاد سراغت و این یک قانون است

          آبجی عزیزم سعی کردم تا جای که میشه توضیح بدم و اگر سوالی داشتی بازم بپرس با جون دل جواب میدم چون به خودم هم خیلی کمک کرد

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            پریسا علیمی گفته:
            مدت عضویت: 841 روز

            مهرمندانه سپاسگزارم ازبذل توجه شماسرورگرامی

            توضیحات بسیارجامع وکامل بود تک به تک نکات راباگوش گوش جان می‌سپارم و امیدوارم که در تک تک مراحل زندگی پربارتان پرسود و پایدار بمانید

            در هفته اخیر به این نتیجه رسیدم که شاید توکل کافی نداشتم و برای رسیدن به هدف بسیار عجله دارم

            تمرکزم را به صورت 100 درصدی روی افزایش مهارت‌ها در رشته تخصصی‌ام ادامه خواهم داد و با ایمان پروردگار تمام هدفم را بدون توجه به کسب درآمد روی افزایش کیفیت کار و ارتقا سلامت بیماران خواهم گذاشت

            واقعا سپاسگزارم ازشما

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
            • -
              محمد کرمی گفته:
              مدت عضویت: 1219 روز

              خانوم علیمی عزیز سلام

              عشق منو از یه نقطه از ایران با موشک ایلان ماسک به قلبتون پذیرا باشین ،صب بیدار شدم و با توجه به تعهدم در انجام تمرینات دورهای استاد شروع کردم به دیدن آموزشها و بعدش با حال خوب اومدم سر کار و قبل از شروع کار اومدم سراغ سایت استاد عزیز که نقطه آبی رضوان خانوم وپین کردن جوابی که در این فایل بهش دادم منو به کامنت خودم در جواب به شما هدایت کرد

              کامنت خودمو مرور کردم و لذت بردم و میخوام یه نکته در مورد درک جدیدی که نسبت به قانون و سوال شما دارم برای شما کامنت کنم و اونم اینکه

              آبجی عزیزم منم یه زمانی دغدغم این بود چطور درآمد خودمو به یه عدد خاص برسونم و از درآمد 20 میلیونی چطور 80 میلیونش کنم و همش درگیر این موضوع بودم که چه کاری انجام بدم ،اولش تقلا میکردم ایدهامو مینوشتم و سعی در انجامش بودم ،بعضیهاشونو خیلی خوب بود و جواب میداد و بعضیاشون یکم با مدارم فاصله داشت و تیک نمیخورد ،یه خورده از لحاظ مالی بهتر شدم و شروع کردم به لذت بردن از اون افزایش درآمده مثل اینکه بدهی هامو بهتر پرداخت کردم و دیگه خبری از طلبکار نبود ،مثل خریدن چیزهایی که تا قبل افزایش درآمدم نمیتونستم برای فرزندم داشته باشم ولی الان به راحتی انجامش میدادم ،مثل رعایت کردن قانون سلامتی و خوراکی هایی که لازم داشتم و ‌..

              اما نکته کجاست ؟

              نکته این بود که درسته من یکم درآمدم بیشتر شد و همراه شد با تلاش و لذت در کار مورد علاقم ولی تا زمانی که آرامش نیومد توی زندگیم و من بجای آروم بودن در حین اجرای ایدهام دنبال رسیدن به اون عدد خاص بودم به افزایش درآمد نرسیدم ،بلکه زمانی افزایش درآمده شروع شد که من با لذت بردن از اجرای ایدهام در حالت سپاسگزاری و آرمش قرار گرفتم

              هر چقدر بیشتر آروم و سپاسگزار شدم درآمد من افزایشش بیشتر و بیشتر شد تضادها کنار رفتم چون من متمرکز بودم روی اهدافم با حال خوب

              چند روزه که در دوره 12 قدم در قدم چهارم بشدت قفل کرده بودم و هر کاری میکردم که آگاهی های اسن جلسه رو بتون زود ازش بگذرم نشد و تقریبا یک ماه روی این قدمها راکد موندم و فقط دقت میکردم به این آگاهی ها و نتیجه من از این قدم این شد که نباید بفکر یک عدد خاص به عنوان درآمد باشم بلکه باید بدنبال رشد شخصیت خودم باشم و لذت ببرم از مسیرم و صبر و ایمان به معنای اینکه من به قوانین خداوند ایمان دارم و میدونم اگر الان در حال کار کردن روی خودم و شخصیت خودم و آرامش خودم هست یعنی من صبر کردم و ایمان یعنی قوانین خداوند ثابت و با اینکه من فرکانس نمیبینم ولی اون احساس آرامشی که در مسیر درست و با انجام کارهای درستی که من دارم انجام میدم نتیجش میشه هر چیزی که منو به احساس بهتر برسونه

              استاد توضیح میدن در این قدم که عدد خاص نیست که منو به آرامش میرسونه بلکه حال خوبه که منو به هر چیزی که ما اسمشو خوب میزاریم میرسونه ،ایشون یه جا میگن که هر کسی کاری که انجام میده با احساس خوب باشه در نهایت نتیجه میشه به نفعش و همه ما هر کاری که داریم انجام میدم برای احساس بهتره نه برای رسیدن به عدد خاص

              من سعی کردم درکی که پیدا کرده بودمو اینجا باهاتون به اشتراک بگذارم و امیدوارم درست مطلب ادا کرده باشم

              همین جا هم از خانوم یوسفی عزیز بسیار تشکر میکنم که باعث شد این آگاهی ها رو با شما به اشتراک بگذارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مصطفی پوری گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    به نام خداوندی که جهان را برای اهل ایمان آسان کرده

    ای کسانی که ایمان آوردید ایمان بیاورید

    من سالهاست در خیلی از زمینه ها بی ایمان بودم

    الان درست تر فهمیدم

    خدایا شکر فهمیدم مسئله کارم دقیقا کجاست ،، خدایا الان هدایت میخوام ،کمکم کن بهونه نیارم ،،حرکت کنم ، رشد کنم

    خدایا شکرت بابت این نتایج عالی

    خدایا شکرت بابت استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 863 روز

      به نام الله یکتا

      ای کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید

      چقدر مفهومی و زیبا نوشتی

      هر روز باید ایمان بیاوریم،هر لحظه باید ایمان بیاوریم،وقتی فکر میکنم میبینم هر چقدر هم ایمان بیاورم با یه بشکن اون ایمان میپره

      خیلی باید روی خودم کار کنم،فکر میکنیم که خوب شدیم کافیه یه ذره شرایط سخت بشه،خیلی راحت میشیم همون آدم مشرک قبلی

      شک نکن و ادامه بده و توکل کن و از سپاسگذاران باش،برای خودم نوشتم

      ممنونم ازت بابت این آیه شگفت انگیز

      یا ایها الذین آمنوا آمنوا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه قانعی گفته:
    مدت عضویت: 965 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد امروز این فایل شما هدایتی بود برای من برای شروع یک قدم

    دیشب تصمیم گرفتم که امروز کوکی های که پختم رو برای تست به کافه ها ببرم ،ذهنم خیلی صدا میداد که اگر نشد ،اگر کسی قبول نکرد و کلی نجوا های دیگه

    صبح که بیدار شدم به خدا گفتم خدایا هدایتم کن بهم بگو چکار کنم این تصمیمی که گرفتم درسته یا نه .

    ستاره قطبی م رو نوشتم ،بعد از یک ساعت اومدم سایت باز کردم منتظر روز شمار بودم که دیدم شما فایل جدید گذاشتین اونم با موضوع کسب و کار ،شوکه شدم استاد فایل گوش دادم فوق العاده بود البته من این کامنت رو چند ماه پیش خونده بودم ولی فایل و توضیحات شما یه چیز دیگه بود .همش به خودم میگفتم ابن نشونه است که خدا برای من فرستاده ،چند بار فایل گوش دادم و رفتم یک صفحه اهرم رنج و لذت نوشتم و نزدیک ظهر تصمیم داشتم برم برای معرفی محصول استاد استرس تمام وجودم گرفت ولی مدام فایل شما رو میزدم روی تکرار و تا جلوی در اولین کافه صدای شما تو گوشم بود ،رفتم توی کافه آنقدر استرس داشتم وقتی داشتم محصولم رو معرفی میکردم تمام بدنم می‌لرزید ،دستام بشدت می‌لرزید و فروشنده هم داشت به من نگاه میکرد ،تپش قلب گرفته بودم حتی خودم صدای قلبم رو می‌شنیدم اومدم بیرون رفتم برای کافه بعدی اونجا به من خدا گفتم خدایا بهم قدرت بده ،اعتماد به نفس بده که بتونم درست صحبت کنم نمی‌خوام به خودم بلرزم وقتی دارم با فروشنده صحبت میکنم رفتم داخل به قول خانم شایسته عزیز یه اپسیلون بهتر بودم البته بگم این برای کافه های خیلی معمولی بود ولی برای من اونا یه قول بزرگ بودن رفتم انجام دادم و رفتم بعدی و بعدی دیگه چندتا رو رفتم انگار برام عادی شد خیلی راحت میرفتم داخل و محصولم رو معرفی میکردم و بهشون شماره تماس میدادم که اگر اوکی بودن باهام تماس بگیرن که براشون سفارش بزنم .شش تا کافه رفتم و برگشتم خونه استاد انگار کوه کنده بودم حس میکردم تمام بدنم درد می‌کنه از فشار نجوا و شکست اون نجوا ها . اومدم خونه ناهارم خوردم و استراحت کردم دوباره غروب رفتم برای معرفی محصول اما این سری فرقش این بود که جرات کردم و رفتم داخل کافه های لاکچری و خفن و به راحتی محصولم و معرفی میکردم و شماره میدادم و میرفتم بعدی .

    استاد هنوز هیچ کس بهم زنگ نزده و کسی بهم سفارش نداد ولی بزرگترین دست‌آوردن این بود که فاطمه الان با فاطمه صبح زمین تا آسمون فرق کرده ،جرات و جسارت پیدا کرده،اعتماد به نفس پیدا کرده بود به خودم گفتم درسته کسی هنوز سفارش نداده به قول پگاه مرجانی همون خدایی که من رو تو این مسیر قرار داد همون خدا من رو به هر چیزی که می‌خوام می‌رسونه ،من ایمان دارم که خدا بهم روزی شگفت انگیز میده به قول شما تو یه فایلی گفتین صد جا رفتی جواب نداد ولی یه مشتری از یه جایی میاد که تلافی اون صد نفر در میاره ،تمام حرفهای شما امروز تو ذهنم مرور شد که میشه اینم جزو مسیر تکامل ،استاد عاشقتم که امروز با این فایل بهم انگیزه دادی،انشالله به زودی میام و از دستاوردهام براتون می‌نویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 863 روز

      به نام الله یکتا

      همین لحظه ای که شجاعت به خرج دادی و اینکار رو انجام دادی همین رو زندگی کردی…

      همین لذت بردن از شجاعتت و همین خروج از دایره امنت و همین توکلت یعنی تو امروز رو زندگی کردی

      بهش فکر کن و فقط لذت ببر ازش از این همه ایمان و شجاعت و قدرت، و با تکرارش نشون بده چقدر قدرتمندی تا جهان بهت تعظیم کنه….

      خدا هست و همین بس….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فاطمه قانعی گفته:
        مدت عضویت: 965 روز

        سلام دوست عزیز

        از شما سپاسگزارم بابت نگاه خیلی زیباتون من کامنت شما رو از دید هدایت الله میبینم برای خودم تا بیشتر روی خودم کار کنم تا بیشتر در مسیر باشم .

        از خدا می‌خوام که به همه ما ایمان محکم بده تا بیشتر از مسیر زندگی لذت ببریم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      سلام فاطمه خانم

      احساسی که بعد از معرفی محصول داری را تجربه کردم بی نهایت غرور آمیز و افتخار آمیز که غلبه کردی به نجواها و دیدی که ذهن میتونه محدودت کنه اما این محدودیت فقط تا زمانی قدرت داره که قدمی برنداشتیم اما به محض اقدام کلا از بین میره و فاصله بین شدن و نشده ضخامتش کمتراز نخِ یا پرده ای ذهنی است

      لذت بردم از حرکت کردنت دختر

      سپاس که نوشتی

      استاد ومریم بانو ممنون بابت این فایل زیبا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه قانعی گفته:
        مدت عضویت: 965 روز

        سلام دوست عزیز

        دقیقا درست میفرمایید محدودیت فقط تا زمانی قدرت داره که اقدام نکردی واقعا این رو اون روز تجربه کردم بعد از اقدام انگار دیگه محدودیت معنی نداره و تبدیل میشه به قدرت برای حرکت های بعدی ،وقتی اون محدودیت توی وجودم تبدیل شد به قدرت باعث شد که من شجاعت پیدا کنم و جاهای بیشتری برم برای معرفی ،درسته تا به این لحظه هنوز سفارشی نگرفتم ولی از نظر خودم من جهاد اکبر کردم منی که همیشه خجالتی بودم و خیلی برام سخت بود صحبت کردن توی جمع یا ارتباط با افراد جدید

        انشاالله که خداوند همه ما رو در مسیر دریافت رزق بی انتهای خودش قرار بده.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مصطفی پوری گفته:
          مدت عضویت: 1935 روز

          سلام

          تا الان نمیدونستم اینقدر سریع میشه پاسخ دیدگاه را داد و جواب متقابل گرفت اینم یک محدودیت که شکست توی ذهنم

          چند سال پیش که فروشنده بودم برای فروش بیشتر فکر میکردم چه کنم که ایده معرفی محصولات به لاغری ترین قشرها بهم داده شد،، مثلا دکترها که توی مطب بهشون معرفی میکردم

          یا طلا فروشها توی مغازه هاشون

          یا وکلا توی دفتر کارشون

          یا مهندس‌ها توی آفیسشون

          خیلی جواب گرفتم،، چون اقدام کردم و چقدر سطح فروشم بالا رفت و اعتماد بنفس بالاتری و انسانهای با سطح بالا اصلا بهت روحیه میدن وتشویق میکنن

          اینم تجربه ای از اقدام کردنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: