وقتی صحبت از قانون جذب می شود، تصورِ بسیاری از افراد این است که قانون جذب یک موضوع فانتزی است که می گوید باید خوشبین باشیم. آنها خوشبینی را اینگونه تفسیر می کنند که خودمان را گول بزنیم و اگر اوضاع زندگی بر وفق مرادمان نیست، خودمان را فریب داده و بگوییم “خیلی هم اوضاع عالی است”. یا اگر در حال تجربه چیزی هستیم که نمی خواهیم، با تلقین ،خودمان را مجبور به پذیرشِ آن موضوع کرده و وانمود کنیم که این همان چیزی است که می خواهیم.
اما این یک برداشت کاملا اشتباه از قانون جذب است.
ما به شما پیشنهاد می کنیم به هر موضوعی و اتفاقی در زندگی تان از زاویه ای نگاه کنید که احساسِ خوبی به شما بدهد. این بزرگترین قانونِ حاکم بر هستی است و ما نام آنرا “مثبت اندیشی و تمرکز بر نکات مثبت” می گذاریم. این نگاهی است که به شما قدرت می دهد.
وقتی از قانون جذب صحبت می کنیم، منظورمان یک قانونِ طبیعی مانند قانون گرانش است که همواره و همیشه و همه جا و برای همه، به یک شکل عمل می کند و هر فردی در هر جایی از این قانون فقط و فقط یک نتیجه را خواهد گرفت. ممکن است افراد متفاوت باشد اما قطعا نتیجه یک است.
این موضوع به ما می گوید که جهان بر اساسِ قوانینی بدون تغییر اداره می شود. چه شما از این قوانین آگاه باشید و چه نباشید، این قوانین در هر لحظه زندگی شما را رهبری می کنند. امادرک و بکارگیری آگاهانه این قوانین، شما را بر اتفاقات زندگی تان مسلط می کند.
این قانون می گوید:
شما در هر لحظه از زندگی تان با توجه کردن به هر چیزی، فرکانسی به کائنات ارسال کرده و اتفاقات و تجربیاتی از جنسِ همان فرکانس ها را به زندگی تان دعوت می کنید.
بعنوان مثال اگر شما اکنون د رحال فکر کردن به بدهی تان هستید و بخاطر آن احساس بدی دارید، در حال ارسال فرکانسی معادل “درخواستِ بدهی بیشتر” به کائنات هستید. بنابراین چیزی نیز که در آینده تجربه خواهید کرد، بدهی بیشتر است.
از زمانیکه این قانون را درک نمودم، شروع به تحقیق برای یافتنِ نشانه های بیشتر این قانون در جنبه های مختلف بوده ام. با افرادِ موفقِ زیادی مصاحبه کرده و جزئیات این قانون را از موفقیت هایشان استخراج نموده ام. دیدگاه های متفاوتی را بررسی کرده ام و نتیجه ی حاصله این است که:
ممکن است افراد موفق از کلماتِ متفاوتی استفاده نموده باشند، اما چیزی که در تمام آنها مشترک بوده است، یک قانون است که یک نتیجه را به دنبال دارد و آنهم “موفقیت ” است. بنابراین جهان به کلمات شما کاری ندارد. جهان بر اساس فرکانسِ شما عمل می کند و فرکانسِ شما حاصل باورهایی است که درباره هر موضوعی در ناخوآگاه تان دارید.
این مصاحبه، حاصل دو نگاهِ متفاوت به یک قانون است که یک نتیجه را به دنبال دارد. زیرا اصل و اساس همواره و در هر شکل، اسم و قالبی اصل است و جواب می دهد.
مهندس شعبانعلی با نگاهی منطقی و من با نگاهی کوانتومی، دو بعد متفاوت قانون ِجذب را بررسی و پاسخ هایی ارائه می دهیم که به نتیجه ای یکسان می انجامد. چون قانون همواره یکی است.
با ما همراه باشید…
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی مصاحبه استاد عباس منش با مهندس شعبانعلی درباره قانون جذب27MB60 دقیقه
به نام ❤حضرت دوست❤ که هر چه دارم از اوست…
به نام رَبّ العالَمین که دوست دارم روزی برسد که یاد او یکّه تاز قلبم باشد…که او همه، زیبایی است .او همه ،عشق است.او همه ،شادی است،بودن زیر پرچم توحیدش همه آزادگی است….
امروز(۱۳۹۹/۹/۳ )حدود هفده روزه که من در روز دوم سفرم هستم و من همچنان کوله پشتیم تو فایل دوم بازه و هنوز نرفتم برای روز سوم!!!عجله ای هم ندارم ،از این جا یاد گرفتم که عجله علامت باور کمبوده و یه زنگ هشداره.چند روز دیگه تو این خونه من یک ساله میشم🎂🎂🎂🎁🎁🎁🎉🎉🎉
من از چهارده سال پیش خیلی آهسته داشتم مطالعه می کردم و مطالعه می کردم ….تا اینکه دو سال پیش یه روز با خودم گفتم تو این همه اطلاعات داری در این زمینه پس چرا وضع و حالت به این حاله؟؟؟از خدا خواستم که کمکم کنه و من به مسیرهایی هدایت شدم که فهمیدم که من فقط کسب آگاهی می کردم و انگار فقط ولع داشتم برای آگاهی بیشتر!!!در عرض دو سه روز چندین بار و به چندین زبان دیدم و یا شنیدم که استفاده از آنچه میدانی بسیار مهم تر از کسب دانایی بیشتر است!
بله من آگاهی داشتم اما بدون عمل بود برای همین وضع و حالم با آگاهی من تناسبی نداشت!با خودم گفتم من فقط مغزم رو مثل یه کتابخونه ی پر از کتاب کردم که درش قفله و کتابا فقط دارن خاک می خورن!کم کم عمل به دانسته هام رو آغاز کردم و تکاملی رسیدم به سایت ” دابل یو ،عباس منش دات کام” (خیلی اسم این سایت قشنگه😉)
و الان هم که اینجا هستم تکاملی به این رسیدم که عجله نداشته باشم و قطعاً در زمان درست، من به آگاهی های درستِ مورد نیاز خودم خواهم رسید و این آرامش به من حال خوب و خوشی میده.
یادم نیست کِی، من این فایل رو قبلاً هم گوش کرده بودم اما با گوش سر، نه با گوش جان!به قول عباس منشی ها😊حتماً تو مدارش نبودم که این درکی که امروز از این فایل دارم اون موقع نداشتم.و قطعاً هست حقایقی در این فایل که من بعداً در مدارش قرار خواهم گرفت😀
فایل رو گوش کردم و کامنت ها رو تک به تک خوندم و نت برداری کردم و روی بعضیاش هم فکر کردم و تا اینکه رسیدم به مرور دوباره خود فایل و نت برداریش کردم.اگه بخوام همه ی نکته هایی که امروز از این فایل یادداشت کردم رو بنویسم که یه مثنوی نکته میشه،من مینویسم تا اون جا که توان دارم شاید طولانی بشه اما اولین بازخوردش برای خودم هست و البته برای دیگران
🌟جهان از انرژی تشکیل شده و دارای مدیری هست که هر کس نامی براش می ذاره (به قول شیخ بهایی:هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید…)و من دوست دارم بگم خداوند!خداوند به طرز عجیبی انرژی های مشابه را هم جهت می کنه با همدیگه و اتفاق هایی که برای انسان ها رخ میده در واقع به دلیل فرکانس هایی است که خود شخص آنها رو به جهان هستی ارسال میکنه، هر چند نا آگاهانه باشه!
🌟اکثر افراد این رو نمی پذیرند و می گویند که من این شرایط رو جذب نکردم و من می خواهم که ثروتمند(منظورم در همه ی زمینه هاست) باشم پس چرا این اتفاق نمی افته؟؟؟؟
🌟قانون جذب پاسخ میده:آنچه که تو به زبان می آوری خیلی مهم نیست!حتی آنچه که تو می خواهی خیییییییلی مهم نیست!!!!!و حتی آن تصویری که تو می سازی هم مهم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!(این جمله استاد دیگه خیییییلی تو مغزم بومممم بوممممم صدا کرد)آن باورها و عقاید درونی که در وجود توست داره آینده تو رو رقم میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!
🌟فرکانس غالب توست که مهم است نه افکار لحظه ای تو!!!!! یه روز تصویر سازی ثروت بکنم و با خودم تجسم کنم که محصولات استاد رو خریدم یا می خرم و بعد یه هفته دلشوره داشته باشم که حلقه ام رو بفروشم یا مثلاً پول قرض کنم یا مثلاً یه وام بگیرم بعد که پولدار شدم قسطش رو میدم دیگه😂😂😂😂این یه هفته دلشوره آیا حرفی به جز باور فقر و کمبود و عجله و طمع و …داره ؟؟؟قطعاً نه!!!تا زمانیکه خیالم از رسیدن به محصولات راحت نیست یعنی من به باور فراوانی نرسیدم ،به باور این که من در زمان مناسب به آگاهی های مناسب خواهم رسید نرسیدم.و هر وقت به این باور ها رسیدم فرکانس غالب من آرامش و لذت خواهد بود و اون وقته که فاصله بین من و خواسته ام از بین میره و من به دریافت می رسم!
🌟رویه ی عادی مغز فیلتراسیون اطلاعات ورودی هست به دلخواه خود مغز.انسان موفق بر خلاف رویه مغز خودش تصمیم میگیره که من اینو می خوام و اونو نمی خوام و اینجاست که تفاوت آدم ها نمود پیدا می کنه هر چند در شرایط یکسانی باشند و دلیل آن هم اینست که اطلاعات متفاوتی را از شرایط یکسانی دریافت می کنند و به قول استاد شعبانعلی این که ما تصمیم بگیریم که یک تفکر و تصور غالب برای رسیدن به خواسته مان داشته باشیم عملاً یک 🌟انقلاب است چرا که خلاف روال عادی مغز است
🌟وقتی انسان تمام اطلاعاتی که در مسیر هدفش است را دریافت می کند و با آن قدرت عجیبی که خودش دارد قطعاً به هدفش می رسد، چرا نرسد؟
🌟ما در هر لحظه می توانیم به آنچه می خواهیم توجه کنیم و اتفاقی که می افتد اینست که آنچه در اکنون توجه ما را به خودش جلب می کند چیزی است که در آینده اتفاق می افتد.رابطه تنگاتنگی بین آنچه که به آن توجه می کنی و آنچه که برای تو اتفاق می افتد وجود دارد
🌟وقتی تو روی پارامتر ها حساس میشی کمک میکنی که شرایط شکل گیری آنها در محیط زیادبشه.آدمی که توجه اش را روی سرقت و نا امنی می گذارد قطعاً سرقت و ناامنی بیشتری را جذب می کند.
🌟از هر چی بترسی سرت میاد،در واقع به این دلیله که تو بیشتر بهش فکر( توجه)می کنی!
آدم های خوش شانس و بیخیال ویژگی غالبشان بیخیالی است.اگر تمرکزشان را روی چیزهای مثبت نمی گذارند حداقل روی چیزهای منفی هم نمی گذارند.
🌟ما وقتی رویدادهای ناخوشایندی را در ذهن پیش بینی می کنیم در واقع مسیر را برای وقوع آن تسهیل می کنیم.
تنش ذهن را بیشتر از اینکه به هدف متمرکز کند متوجه این می کند که چه اتفاق بدی ممکن است بیافتد !کسی که در مسیر نگاهش فقط به سنگ ها باشد بعید است بتواند به جلو نگاه کند و پایش به سنگ ها گیر می کند!
🌟مراحل قانون جذب:
🔍۱_درخواست
🔍۲_پاسخ
🔍۳_دریافت
مرحله اول که درخواست است خیلی هم آگاهانه نیست،معمولاً انسان تا وقتی به تضاد برنخورد درخواست نمیکند(وضوح از طریق تضاد)
👇این جمله استاد دوباره تو مغزم بووووم بوووووم صدا کرد😊
💥وضوح درخواست آگاهانه نیست ولی این که کی این درخواست به ما برسد همش برمیگرده به حال خوب ما!
🌟این جمله ی استاد شعبانعلی رو درک نکردم اما می نویسم انسان قوی انسانی است که بتواند قبل از اینکه به تعارض بخورد برای خودش خلق خواسته بکند🌟
مرحله دوم پاسخ است.قانون:خداوند حتماً قبول می کندادعونی استجب لکم
هم مثبت هم منفی،برای مرحله دوم نیازی نیست ما کاری بکنیم چون همیشه پذیرفته شده است!
مرحله سوم مرحله دریافت است.ما وقتی به پاسخ می رسیم که فرکانس ما با فرکانس خواسته مان هم جهت باشد.
درخواست شخص یک رابطه عاشقانه است.اما احساس او نگرانی است.احساس او نشان می دهد که حالش خوب است یا نه ؟به خواسته اش می رسد یا نه؟
🌟اگر در طول روز احساس غالب من شادی باشد این به این معناست که با خواسته ام هم فرکانسم و به هر چه بخواهم می رسم
🌟مغزمان یک سری فعالیت ها و تحلیل هایی دارد که خروجی آنها عملاً به شکل حس خوب و یا حال خوب و یا برعکس حس بد و یا حال بد بیرون می آید .که البته این فعالیت ها نتیجه دیدگاه های غالب خودمان است.
💥واکنش من به اتفاقات پیرامون من نشان می دهد که اتفاقات بعدی چیست؟ مثبت و یا منفی بودن اتفاقات بعدی بستگی کاملاً بستگی به فرکانس ارسالی خودمان دارد.فرکانس ما هم همان واکنش ما به اتفاقات پیرامون ماست.همان قطب نمای ماست.حتی اگر اتفاق ناخوشایند باشد این واکنش من است که به من نشان می دهد که قضیه ختم بخیر می شود یا نه!
اتفاقات پیرامون ما مجموعه ای از خوشایند ها و ناخوشایندهاست.آنچه که خوشایند است طبیعتاً خوشحال کننده است و به خودی خود احساس ما خوب است و کافیست با حس شکرگزاری بیشتر در حال خوب بمانیم و فرکانس قوی تری ارسال کنیم.اما کار مهم و یا سخت ما همان تضادهاست که کوچک و بزرگ در طی روز رخ می دهند،به قول بعضی ها مشکلات!
اینکه من چگونه می توانم در قضایای ناخوشایند خودم را کنترل کنم قطب نمای اصلی ماست!این جاست که نشان می دهد که آیازندگی ام در دستان خودم است یا نه؟
کنار حس و حال خوبم ،من باید خودم را تربیت کنم برای دریافت میوه درخت مشکلات(مرحوم علامه جعفری)
من باید یاد بگیرم از زاویه دیگری به اتفاقات ناخوشایند نگاه کنم(استاد عباس منش)
برای اینکه انسان مسیر زندگی اش را به سمت موفقیت و پیشرفت ببرد هیچ گزینه ای غیر از این ندارد.باید این را بپذیریم که هیچ رویدادی نمی تواند نتیجه ی بدی داشته باشد،مگر این که من بهش اجازه بدم.(استاد شعبانعلی)
🌟💥قانون:اگر بتوانی به اتفاقات جور دیگری نگاه کنی نه تنها آن اتفاق جور دیگری می شود و خوب می شود بلکه کلی اتفاق های خوب دیگری هم وارد زندگی ات می شود👏👏👏✌خوب دیدن خودش یک سپاسگزاری است برای همین هم نعمت هایت بیشتر و بیشتر خواهد شد…به نظر من سپاسگزاری در چنین مواردی قدرت فرکانس قویتری نسبت به سپاسگزاری در شرایط عادی و خوب داره.سپاسگزاری در شرایط نرمال و دلبخواه هم خودش کار بزرگی هست چرا که انسان های زیادی همین سپاسگزاری رو هم انجام نمیدن،اما سپاسگزاری در مواقع برخورد با تضاد حکم جهاد اکبر رو داره.جهاد اکبر جهاد با نفس هست ،جهاد با شیطان ذهن هست،که جایگاهش از اسمش هم پیداست.
🌟وقتی اتفاقی برای چندین بار در زندگی ات پیش میاد باید از خودت بپرسی مدل ذهنی من چیست؟که این اتفاق برایم می افتد؟
🌟قانون:تو توانایی این را داری که با فکرت حالت رو خوب کنی و اگه بتونی به این توانایی برسی اتفاقات پشت سر هم به صورت زنجیره ای برایت خوب می شود
🌟غمی که مذهب ما ازش حرف میزنه ماتم نیست،
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
هر که شد کشته او نیک سرانجام افتاد
به نظر من حافظ خیلی هوشمندانه و زیبا جنس این غم رو بیان کرده
🌟نجوی از طرف شیطان است و غمگین کننده است.چون وعده شیطان همیشه کمبود و فقر است.یعنی حواسمون باشه اگه افکارمون به کمبود و فقر و هر گونه احساس ناخوشایند می رسه باید بدونیم این وعده شیطان هست و خداوند هم بارها هشدار داده به پیامبرانش که غمگین نباشند
🌟اساساً ادعای دین این است که برای ما سعادت و خوشبختی بیاورد.وقتی می گوییم خوشبختی ،معنای شادی هم دارد.احساس خوشبختی همان رضایت و شادی درونی است.💥دین اگر نتواند در دنیا برای ما شادی بیاورد بعید است که بتواند در آخرت برای ما چیزی داشته باشد💥.همین الان یاد یه چیزی افتادم، من عاشق این عبارت از وصیت نامه امام خمینی(ره) هستم:
⬅ با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا➡..
🌟چطور ممکنه یک انسان اینقدررررر مطمئن باشه و اینقدرررر زیبا از رفتن به اون دنیا صحبت کنه مگر اینکه خودش رو خالق زندگی در هر دو دنیا بدونه!!!بدون در نظر گرفتن وجهه سیاسی و مذهبی و ملی ایشون چند باری به این جمله هاش فکر کنید،من که از بچگی همیشه برام سوال بود،الان یه کوچولو میفهمم چی گفته😊
🌟هیچگونه ناعدالتی در جهان نیست!
هر کس در هر فضایی هست دقیقاً به خاطر فرکانس های خودش هست،اگر فرکانست رو عوض کنی فضات حتماً عوض میشه….
🌟ناراضی بودن از وضع موجود و شکایت از وضع موجود دو تا دیدگاه متفاوته…
ناراضی حرکتی برای رضایت میکند و شاکی شکایت می کند به امید اینکه نفر دیگری حق او را بستاند….
🌟ویژگی عمده انسان های موفق مرکز کنترل درونی است!حتی اگر در بیرون برایشان اتفاق بدی بیافتد می گویند من باید مسئولیت خودم را بپذیرم اما آدم هایی که مرکز کنترل بیرونی دارند حتی اگر خودشان اشتباهی بکنند به شدت به گردن دیگران می اندازند…
🌟این نگرشی که من مسئولم اگر آرام آرام به همه ی جنبه های زندگی تَسرّی پیدا کند که من هیچ چیز و هیچ کسی را غیر از خودم مسئول نبینم ،علم و تحقیق در سراسر دنیا نشان می دهد که می تواند ریشه ی موفقیت باشد…
آدم هایی که اینگونه فکر می کنند کمتر از نیم درصد کل کره زمین اند.💥کسی که بتواند اینگونه به زندگی اش نگاه کند می تواند زندگی اش را کنترل کند و معجزات در زندگی اش رخ می دهد.
🌟در مشکل روابط عاطفی قانون جذب می گوید اولاً روابط عاطفی ای که دارید خودتان بوجود آوردید،دوماً برای بیرون رفت از نکات منفی یک رابطه تنها کاری که باید بکنی تمرکز بر نکات مثبت طرف مقابلت است.
هرررر روز باااااید این کار را بکنی!لیستی بنویسی از نکات مثبت او و اگر این کار را چند روز و یا چند هفته ادامه دهی آن شخص آن طور که تو می خواهی می شود!به طرز غریبی!حداقل در مورد تو!(من این رو خودم به شخصه تجربه کردم هم در گذشته و هم امروز که دارم این کامنت رو می نویسم فقط فرقش اینه که امروز حرفه ای تر شدم و زودتر به جواب می رسم.)..
این هنر که تو وقتی داری به رویدادهای اطرافت نگاه می کنی فیلتراسیون ذهنی ات رو جوری عوض کنی که بتونی حقایق مثبت رو (نیمه پر لیوان)را پررنگ تر ببینی، خوشبینی آموخته شده نام داره ….💥بیاموزیم حداقل به خودمان بیاموزیم که برداشت های متفاوتی داشته باشیم قطعاً بازخورد های متفاوتی دریافت خواهیم کرد!و این تلاشی است زیبا برای تغییر دنیا به سمت دنیای خوبتر و شیرین تری!
🌟💥💥💥اگر دیدگاهت را عوض کنی اتفاقات مطمئناً عوض می شوند!
اگر دیدگاهت را عوض کنی اتفاقات مطمئناً عوض می شوند!
اگر دیگاهت را عوض کنی اتفاقات مطمئناً عوض می شوند!
.
.
.
تکلیف شب!📒 صد بار از روی این جمله👆 با خط خوانا و خوش بنویس!😊😊😊😊
🌟دنیا را می شود به دو دسته تقسیم کرد!
چه دسته بندی دقیقی!👏👏👏👏
اقلیت خیییلی کوچکی که…
💥زندگی رااااا برااااای خودشاااان و دیگراااان می سااااازند
و…
اکثریتی که آن جوری که دیگران برایشان ساااااخته اند زندگی می کنند!!!!
باید همیشه رصد کنیم و ببینیم تو کدوم دسته هستیم،به نظر من این شامل تمامی جنبه های زندگی میشه و در تمامی جنبه ها باید جزء اون اقلیت باشیم…
🌟هر نوع قانونی که کمک می کند به آدم ها که از آن اکثریت گله وار در بیان و اقلیت معمار واری باشند که زندگی خودشان و دیگر انسان ها رو بسازند قطعاً به انسان خدمت می کند!
و باید بگم من عاااااااااشق این فایل شدم و باید بگم استاد عباس منش عزیز خودشون استاد شعبانعلی رو می شناختند و می دونستند که این مصاحبه خودش به تنهایی صدتا کلاس درس برای دیگران خواهد شد و خودشون هم چند بار استاد شعبانعلی رو تحسین کردن و خیییلی لذت بردم که خیلی راحت بیان کردن که از ایشون چیز یاد گرفتن و استاد شعبانعلی هم خیلی زیبا و هوشمندانه استاد و کار استاد رو تحسین کردن.
وچقددددر قشنگ به حرف هم گوش می دادند و چقدددر قشنگ به هم جواب می دادن.عااااالی بوووود عاااااااالی.
از هر دو استاد متشکرم من کلّللللللی نکات خوب یاد گرفتم از زبان هرررر دو استاد.
خدا به هر دوی شما خیر کثیر در دین و دنیا و آخرت عطا کنه
و به همه ی انسان هایی که سعی می کنند هم خودشون خوب زندگی کنند و هم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه…
از شما دوست عزیز که که این مثنوی طولانیِ کامنت من رو خوندی بینهایت سپاسگزارم و برات آرزوی فراوانی روزی در همه ی جنبه های زندگیت دارم.الهی که طعم زندگیت طعم عسل باشه که عاااااشقشم و همیشه دلت شااااد باشه و لبت خندون…❤❤❤
و در آخر می رسم به خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تره و می بوسَمَش و می بویَمَش… و از برای هدایتش در نوشتن این کامنت سپاسگزارم❤❤❤
کامنت شماره۳( و چه جالب سه روز طول کشید تا این کامنت رو بنویسم😊امروز ۱۳۹۹/۹/۵هست)
❤به نام مهربان خدای هستی بخش
❤به نام او که جانان من است
هم عشق و هم ایمان من است
❤الهی شکرت برای نعمت های بیشماری که هر روز و هرررر روز به زندگی من سرازیر می کنی…
❤الهی شکرت برای کارهایی که فکرش رو نمی کردم یه روز بتونم انجام بدم و این روزها دارم به آسانی انجامشون میدم…
❤الهی شکرت برای این که طعم شیرین فَسَیُنَسِرُه لِلیُسری رو ذره ذره و تکاملی بهم می چشونی…
❤الهی شکرت برای دیدن لایکی که امروز برق سبزش شادی قشنگی تو دلم انداخت…
چقدر آروووومم! آرووووم تر از همیشه!
انگار این لایک استاد مهر کارنامه ی یک ساله ی من تو این خونه اس….تولد یک سالگیم تو این خونه نزدیکه🎂🎂🎂🎁🎁🎁🎁🎉🎉🎉
با دیدن این نشونه ی سبز قشنگ انرژیم چندین برااااابر شد و به لطف جانان از فردا روز سوم سفرم رو با فایل شماره ۳ شروع میکنم .
استاد عباس منش ممنون که کامنت من رو که خودش یه مثنوی بود رو خوندین
ممنون که لایک شما نشانه ی مهمی بود که من از خداوند گرفتم به خاطر ….
دو هفته دیگه روز تولد من تو این خونه است و نمیدونم که اون روز روز چندم سفرم هست!کوله پشتیم رو هر جای این خونه باشم باز می کنم و همونجا تولد میگیرم
……
برای تک تک بچه های این سایت از خداوند طلب فراوانی میکنم…در همه ی زمینه های زندگی…
مریم خانم عززززیز متشکرم از شما
متشکرم
و در آخر ،از خدای قشنگ خودم سپاسگزارم که چشم من رو به زیبایی و فراوانی این دنیا باز کرد
خدایی که در تک تک خالهای بال پروانه پیداست…
و خدایی که در پای عطر گل یاس می پیچد…
و خدایی که اینجاست درون قلبم نزدیکِ نزدیک….
به نام حضرت دوست که هر چه دارم از اوست
به نام او که زیباست و زیبا می آفریند
به نام او که نقطه ی ثقل هستی است
به نام او که حساب و کتابش هم یکتاست
به نام او که تو، یک قدم بیایی به سمتش، او صد قدم به سمتت می آید
به نام او که نا گفته هایم را می داند و هم اوست که آنها را بر زبانم می راند و باز هم اوست که اجابت می کند و باز هم باید وجودم با او یکی شود!
او یکتاست و بی نیاز!
اما من نیازمندم!نیازمند به یکی شدن با او!
نیازمند به اینکه با پس زدن قدرت های باطلی که در وجود ساخته ام سلام کنم به قادر مطلق!
بهتر بگویم با شکستن بت هایی که در وجودم ساخته ام آیین ابراهیم بت شکن(درود خداوند بر او باد) را به جای آورم ،و نماز بخوانم!
نمازهایی که بی یاد تو خواندم را اگر از من بپذیری از کرامت والای خودت است !
خجالت می کشم بگویم این سال ها نماز خواندم چرا که مرده متحرکی بودم که سجاده ام را بی آنکه بدانم قبله کجاست پهن کرده ام.در بیست و چهار ساعت شبانه روزم تو کمرنگ بودی و وقت نماز بی رنگ!
می گفتم ” الله اکبر ” اما شیطان ذهنم می گفت:
آنچه که بزرگتر است بدهی های همسرت است!
آنچه که بزرگتر است اجاره بهای خانه است!
آنچه که بزرگتر است مشکلات روحی توست!
آنچه که بزرگتر است اختلافی است که در دلت با خانواده ی همسرت داری!
آنچه که بزرگتر است نداشتن پول است!
آنچه که بزرگتر است مهمانی ای است که آخر هفته باید بدهی و مهم است که چگونه پیش برود و تو هیچ پولی نداری !…
آنچه که بزرگتر است نگرانی عظیم تو برای آینده ی فرزندانت است …..
و من در درونم نمازم را با این بزرگتر ها که آنقدر برایم بزرگ و بلند قامت بودند که خدای درونم باید سرش را اگر وقت می کرد بلند کند تا شاید بتواند ببیند و اگر صلاح می دانست به بعضی از آنها رسیدگی کند!…
گریه امانم نمیده خداااااااااآااااا
استغفرالله ربّی و اتوب الیه…..
صدای اذان صبح بلند شده و خجالت می کشم بگم من این سال ها نماز می خوندم!
تو اگر بپذیری همه از خدایی توست نه از بندگی من!
کمکم کن بزرگ خدای من!مهربان ترین من!
خداوند پروانه های قشنگ!
خداوند گل های رنگ رنگ!
خداوند رنگین کمان و خداوند عشق!
کمکم کن تا تمامی بت های درونم را بشکنم و هر لحظه در خواب و بیداری به نماز بایستم و بگویم
با تمام وجود بگویم الله اکبر
………الله اکبر….الله اکبر……..
خداااااایا!اومدم صفحه هشتم کامنت های این فایل رو بخونم و نت برداری کنم گفتی باید کامنت بذاری و من چون به خودم قول دادم هر چی گفتی بگم چشم!گفتم چشم و اومدم کامنت بذارم اما اون لحظه گفتم فقط یه صفحه مونده تا مرور کامنت های این فایل تموم بشه اما حتماً خدا می خواد باهام حرف بزنه ،می خواد درِ یه گنجینه ی دیگه ای رو برام باز کنه!و دیدم الان سیزده روزه که من تو روز دوم سفرم هستم و هنوز روز دوم من تموم نشده و فقط خدا می دونه که چه نعمت هایی سرازیر شدن به قلب و جان من و خانواده ی زیبای پنج نفره ی ما!
ما فقط همین یه گوشی رو داریم و خدا رو هزاااار مرتبه شکر!
و الان یادم اومد که صفحه موبایلم بدون این خاموش باشه سیاه می شد و من می ذاشتمش کنار و می گفتم خودش برمی گرده😀حدود نیم ساعت طول می کشید و بعد می دیدم درست میشه!البته اوایل خاموش روشنش می کردم و باتریش رو در می آوردم و بعد درست می شد.مدتی که گذشت دیگه این کار رو نمی کردم و با خودم گفتم همه ی کارهای من باید راحت پیش بره این چه دردسریه برای خودم درست می کنم و این همه مراحل طی می کنم که صفحه گوشی روشن بشه !خب نشه!و بعد هر وقت اینطوری می شد رهاش می کردم و می گفتم خودش درست میشه و واقعاً هم اصلاً نگرانش نبودم.نگران نبودم که اگه خراب بشه من چجوری بیام سایت و چجوری به مطالعه و کلاس آنلاین پسرم برسم و …شیطان ذهن هر کدوم اینارو که یادآوری می کرد جواب می دادم میگفتم هر آگاهی ای که قراره کسب کنم خدا راهش رو باز میکنه.بهش می گفتم من حداقل هفتصد تا برگه کوچیک نت برداری کردم و فقط اگه همه اونارو مرور کنم دوباره کلی چیز یاد می گیرم.بهش گفتم از پس درس بچه هام هم بر میام.خلاصه هر چی میگفت جواب داشتم براش تا اینکه دیگه خفه شد😂و دیگه هر وقت صفحه اش سیاه میشد منم فقط می ذاشتمش یه گوشه و بعد اصلاً یادم می رفت. بچه هام میرفتن سراغشو با خوشحالی می گفتن مامان گوشی خودش درست شده😊.هفتم مهر بود ،با همسرم بردیمش تعمیر.گفتن یک میلیون و ششصد فقط پول صفحه اش میشه …گفتم آقا اگه درستش نکنم همینجوری که الان هست چقدر برام کار می کنه ؟گفت شاید دو هفته!گفت تاچ گوشیتون حدود دو سانت از بالا کلاً داغونه.خیلی مواظب باشین که ضربه نخوره و فقط یه گلس برام عوض کرد …
ما قرار بود فرداش بریم مسافرت،بریم قم پیش پدر و مادرم البته هنوز به کسی نگفته بودیم.
من و همسرم به هم نگاه کردیم و لبخند زدیم و از مغازه اومدیم بیرون.
آره ما باید با اون پول میرفتیم مسافرت و خوش می گذروندیم نه اینکه من پول تعمیر موبایل بدم.و ما انگار نشنیدیم که اون آقا گفت گوشی فقط دو هفته کار میکنه!😀
و جالبه که ما اون دو هفته رو رفتیم قم و چه مسافرتی بود خییییلی خوش گذشت خیییلی.البته قرار بود سه چهار روزه برگردیم اما شد دو هفته.و اونجا موبایلم افتاد هیچی نشد!
گوشیم ضربه خورد هیچی نشد!خخخخخ😆
تازه اون گلس جدید هم ترک برداشت و بازم هیچی نشد😆
و از اون روز تا الان چند بار پیش اومده بچه هام اشتباهی پاشون رفته رو گوشی و دختر ده ساله ام با استرس می گفت مامان آقاهه گفته بود ضربه نخوره و من با لبخند گوشیم رو میگرفتم می دیدم صفحه سیاه شده و باز هم با لبخند کلید پهلوی گوشی رو فشار می دادم و صفحه گوشی خودش دوباره بر می گشت و …الان حداقل چهار تا دو هفته گذشته و من هنووووز دارم با همون گوشی کار می کنم.و اتفاقاً همسرم هم میاد با همین گوشی به این خونه زیبا سر میزنه و خدا می دونه چه بهشتی در پیش رو داریم.
و خدا رو شکر می کنم برای بودن تو این خونه…
استاد عباسمنش عزیز! خدا خیر کثیر به شما عطا کنه
مریم خانم عزیز!هر وقت کامنت می نویسم یاد این حرف شما میافتم که خدا می دونه که گذاشتن این ردپا از خودتون چقدر شما رو بزرگتر میکنه….
و امروز تو این رد پا خودم با تمام وجودم دیدم!
من فقط خواستم بنویسم به نام حضرت دوست و بعد دیدم همینطور میگه و من می نویسم اصلاً نمی دونستم قراره به من بگه تو این سال ها نمازم نماز نبوده ….اصلاً نمی دونستم که قراره برای گوشیم شکرگزاری کنم اینجا ….خدااااااا جون خییییلی دوستت دارم!
امروز باید کامنت های این فایل رو تموم میکردم و بعد هم طبق برنامه ای که گذاشتم می رفتم سراغ خود فایل و نکته بردای از این فایل باارزششش!به ظاهر یه روز عقب افتادم اما اینطور نیست اشکی که امروز تو بسم الله این فایل ریختم جنسش با همه اشکایی که تا حالا ریختم فرق می کرد و خداروشکر می کنم که این لحظه ها رو امروز به من داد.
الان هم باید برم و با عشق زیر کتری رو روشن کنم و با عشق چایی دم کنم و با عشق بچه هام رو بیدار کنم و با همسرم عزیز دلم که خودش بیداره الان،با عشق صبحانه بخوریم و یه روز قشنگ و رویایی دیگه رو با هم شروع کنیم.
خدایا با نام قشنگت آغاز کردم و با نام قشنگ تو تمام میکنم
دوستت دارم مهربان خدای من!
(کامنت شماره ۲)
نمیدونم الان شما تو چه موقعیتی هستین…..
اما این که استاد عباس منش تو چه موقعیتی هست کاملاً مشخصه
من مدت کوتاهی هست که عضو این سایتم
من کلاً تو زندگیم هر چه خواستم یاد بگیرم تو ذهنم دنبال بهترین استادش بودم و همیشه هم برام جور میشده ناخودآگاه.الان هم مطمئنم که استاد عباس منش بهترین استاد برای یاد دادن راهی هستن که خودشون رفتن و به نتیجه عاااالی هم رسیدن.اینکه شما به خاطر یه مورد که از زندگی خصوصی ایشون که البته به خاطر روح بزرگی که دارن تو فایل هاشون در موردش صحبت هم کردن تمام موفقیت هاشون رو زیر سوال بردین جای بسی تعجبه!!!!این فقط یا از سر دشمنی و حسادت میتونه باشه و یا از جهل و نادانی!که در هر دو صورت شمایین که مشکل دارین ،نه استاد جان!حالا که شما به این مورد خاص اشاره وقیحانه داشتین من خیلی محترمانه به شما بگم که من از همین بعد زندگی تقریباً خوبی داشتم اما با کمبود هایی مواجه بودم و حتی گاهی با پسرفت هایی.اما تو همین مدت کوتاه که از فایل های رایگان استاد عزیز دارم استفاده میکنم در بعد های مختلفی در زندگیم پیشرفت حیرت انگیزی داشتم مخصوصاً در این مورد .و این علاوه بر جذب خودم که همیشه تو رویام دنبال بهترین استاد در هر زمینه ای بودم ،ناب بودن تدریس های استاد عباس منش رو هم میرسونه.اینجا تو این خونه ی زیبا کامنت هایی رو خوندم که زندگی ها به طرز حیرت آوری زیبا و آرامش بخش شده.امثال شما که وقتی یک نقطه ی کوچک رو روی یه پارچه با ارزش ابریشم سفید ببینن کلاً منکر سفیدی و ابریشم بودن اون پارچه بشن باید به حال خودشون فکر کنن که چرا دیدشون اینقدرررر منفی هست که نمیتونن زیبایی ها رو ببینن.
ضمن اینکه به نظر من شما حتی به استاد شعبانعلی هم بی احترامی کردین!
و همینطور هم به افردای که دارای لکنت زبان هستن.
و چه بسا انسانی که به ظاهر در صحبتش تیک یا مکث و یا به قول شما لکنت داشته باشه اما عقل و فهم و درک و شعورش از خیلی ها بیشتر هم باشه….
برای استاد عباس منش عزیز و استاد شعبانعلی محترم آرزوی موفقیت و شادی و سلامتی و ثروت روافزون دارم و
برای شما هم آرزوی درک و فهم بیشتر دارم.البته این کامنت شما به تاریخ دو سال و دو ماه پیش هست اما اگر در این مورد خاص به درک درستی رسیده بودین باید میامدین و همینجا زیر کامنت خودتون کامنت تغییر موضع میگذاشتین….
سلام آقا امین،همکلاسی عزیز!
وقتت بخیر و نیکی!
چقدر کوتاه و زیبا و کامل نوشتین!فوق العاده بود و آموزنده!
خیلی لذت بردم.چه نکات خوبی رو یادآور شدین!
مخصوصاً این عبارت شما درس بزرگی برای من شد و باید تعمیم بدم به همه ی لحظه های زندگیم
این جا که نوشتین :
اولاً دقیقاً حرفاتونو زدید بدون هیچ ملاحظه ای و مثل یک معدن کار ماهر الماس درون این دوست و گنجینه های درونش رو استخراج کردید به جای اطلاعات بیهوده …
این مهارت استاد عباسمنش هست ،استخراج بهترین های ممکن از لحظه لحظه ی زندگیشون .فرقی نمی کنه در چه وضعیتی باشن در هر موقعیتی که باشن بهترین ها رو از دل اون لحظه بیرون می کشن و اینجا هم که مصاحبه بوده بهترین ها رو از درون این مصاحبه هم از درون خودشون و هم از درون طرف مقابل بیرون کشیدن و نتیجه این مصاحبه بینظیر شد که هر چی گوش بدیم کمه و هر چی بهش فکر کنیم و توجه کنیم بازم کمه
خداروشکر
خداروشکر از هدایت امروز من که تصمیم برای مرور کامنت های لایک خورده ی این فایل با ارزش بود
خداروشکر از وجود هم کلاسی های خودم در این خونه ی صمیمی و زیبا
و خداروشکر از این کامنت فوق العاده آموزنده شما که درس مهمی رو به من یادآور شد
من باااااید مثل استادم بشم و بهترین ها رو در هر لحظه از زندگیم بیرون بکشم
استاد وقتی فایل ضبط می کنن با عشق و لذت این کار رو می کنن
وقتی به تفریح میرن با عشق و لذت هست
من در سفر به دور مریکا دیدم که چطور استاد وقتی حتس چند روز پشت سرهم نمیرو می خورن طوری با لذت نوش جان میکنن گویا چند وقته که نیمرو نخورده بودن😋😋😋
وقتی با مریم جان صحبت میکنن طوری صحبت می کنن که هر لحظه عشق و لذت در جوشش هست
وقتی با مایک عزیز صحبت می کنن خییییلی قشنگه و من عاشق نگاهشون به مایک هستم در تمامی لحظه ها این پدر عشق به فرزند از نگاهش می ریزه…
در برخورد با طبیعت….انگار تک تک برگ های سبز برای استاد رنگ سبز متفاوت و خاص خودشون رو دارن…
انگار هر رودخونه برای استاد صدای پای خودش رو داره…
انگار هر جوجه برای استاد لطافت و با نمکی خودش رو داره که اون جور با لذت تو سریال بهشت جوجه رو به لپ خودش میچسبونه و از لطافت پرهاش لذت میبره…
حتی آر-وی هم برای استاد تکراری نیست و اگه قصد داره یکی دیگه بگیره برای استفاده و راحتی بیشتر هست نه اینکه حالا این آر_وی دلش رو زده…
من شک ندارم که با این همه امکاناتی که استاد داره الان اگه بهش یه پیکان درب و داغون بدی که باهاش مسافرت بره استاد چنان با لذت تو پیکان میشینه که پیکان به عمرش ندیده باشه کسی اینجور باهاش رفتار کرده باشه…
آخه مرددددد تو چقدر بزرگی!
خوشا به سعادتت استاد!
حتی تو خوندن کامنت ها هم اگه دقت کرده باشین حرف اصلی یکیه اما استاد هرررر روز با عشق کامنت ها رو بدون این که براشون تکراری باشه می خونن…
و من دیووونه ی لایک استاد جان هستممممم هر جا هر لایکی از ایشون ببینم لذت می برم…
اینا همه نشون میده استاد از لحظه لحظه زندگیش لذت میبره و احساس خوب داره و برای همینه که شده استاد عباس منش
استاد قانون رو حقیقتاً درک کرده
به نظر من در این دنیا الان کسی وجود نداره که مثل استاد عباسمنش اینقدر عمیق قانون رو درک کرده باشه
شاید استادای بزرگی باشن که قانون رو درک کرده باشن اما فکر نمیکنم تا این حد کسی باشه…
و این به خاطر اینه که حتی قانووووون هم برای استاد تکراری نیست و همیشه از نظر استاد خاصیتی برای کشف شدن داره….
من عااااااااشقتم استااااااد
خدارو شکر هزاران مرتبه
خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تری شکرت
شکر …
شکر…
شکر ….
گریه امانم نمیده و من دیگه نمیتونم بنویسم…..
واااای خداااااااا!
الحمدلله رب العالمین…
الرّحمن الرّحیم….
اینجا در ساعت ۵:۱۹ کامنت رو بسته بودم اما لان داشتم برای امروزم برنامه ریزی میکردم که چه کارهایی انجام بدم چند تا تیتر که نوشتم یه نکته ای به قلبم سرازیر شد و احساس کردم باید بیام و در ادامه ی کامنتم بنویسم.
چند بار از استاد عزیزم شنیدم که استاد اصلاًبرنامه ریزی نمی کنه و هدایتی کارها پیش میره!!!!
همیشه این برام یه علامت سوال بزرگ بود!!!
جوابش رو انگار خدا تو همین کامنتی که نوشتم به من داد!
داشتن اهداف با برنامه ریزی فرق داره،من وقتی بنویسم که باید در فلان روز ،در فلان ساعت، فلان کار رو انجام بدم ،ممکنه انجام اون کار در اون ساعت بهترین استفاده از اون لحظه نباشه !و من گمراهانه با خودم بگم من برنامه ریزی کردم که اون کار رو انجام بدم! و لذت انجام کار دیگری که الان وقت انجامش هست رو به خاطر برنامه ریزیم بذارم کنار مطمئناً حال خوبی نخواهم داشت حتی اگه طبق برنامه ریزیم پیش رفته باشم.الان که بر می گردم به گذشته این رو بهتر درک میکنم!
این یک سالی که من سعی کردم لحظه هام رو دریابم و کاری که در اون لحظه مشخص می شد و انجام می دادم آرامش بیشتری داشتم …
استا برنامه ریزی نمی کنه چون هدایت میشه به بهترین ها و با لذت و آرامش اون کار رو انجام میده و این چرخه در زندگی استاد ادامه داره و برای همین همیشه بهترین ها وارد زندگی استاد جان میشه..
نوش جونتون استاد این بهترین های فزاینده…
از شما دوست عزیز که کامنتم رو خوندی متشکرم.
و باز هم از خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تر است هم سپاسگزارممممممم.
عاااااااشقتم خداااااا جون….
کامنت شماره ۵
سلام برادر عزیزم آقای جلایی!
از این همه لطف و محبتی که به من دارید متشکرم!
من از شما ممنونم که وقت گذاشتی و کامنت مثنوی وارِ من رو خوندی!
دنبال یه موضوعی بودم که اتفاقی رسیدم به کامنت بازخورد شما !بینهایت از شما عزیز متشکرم و امیدوارم که حال دلت همیشه خوب باشه!لبت همیشه خندون باشه برادر عزیزم!
برات آرزوهای خوب دارم از جنس بهار که عطر شکوفا شدنش تو رو سرمست کنه ….
به خدای مهربان می سپارمت موفق باشی همیشه و همه جا…