وقتی صحبت از قانون جذب می شود، تصورِ بسیاری از افراد این است که قانون جذب یک موضوع فانتزی است که می گوید باید خوشبین باشیم. آنها خوشبینی را اینگونه تفسیر می کنند که خودمان را گول بزنیم و اگر اوضاع زندگی بر وفق مرادمان نیست، خودمان را فریب داده و بگوییم “خیلی هم اوضاع عالی است”. یا اگر در حال تجربه چیزی هستیم که نمی خواهیم، با تلقین ،خودمان را مجبور به پذیرشِ آن موضوع کرده و وانمود کنیم که این همان چیزی است که می خواهیم.
اما این یک برداشت کاملا اشتباه از قانون جذب است.
ما به شما پیشنهاد می کنیم به هر موضوعی و اتفاقی در زندگی تان از زاویه ای نگاه کنید که احساسِ خوبی به شما بدهد. این بزرگترین قانونِ حاکم بر هستی است و ما نام آنرا “مثبت اندیشی و تمرکز بر نکات مثبت” می گذاریم. این نگاهی است که به شما قدرت می دهد.
وقتی از قانون جذب صحبت می کنیم، منظورمان یک قانونِ طبیعی مانند قانون گرانش است که همواره و همیشه و همه جا و برای همه، به یک شکل عمل می کند و هر فردی در هر جایی از این قانون فقط و فقط یک نتیجه را خواهد گرفت. ممکن است افراد متفاوت باشد اما قطعا نتیجه یک است.
این موضوع به ما می گوید که جهان بر اساسِ قوانینی بدون تغییر اداره می شود. چه شما از این قوانین آگاه باشید و چه نباشید، این قوانین در هر لحظه زندگی شما را رهبری می کنند. امادرک و بکارگیری آگاهانه این قوانین، شما را بر اتفاقات زندگی تان مسلط می کند.
این قانون می گوید:
شما در هر لحظه از زندگی تان با توجه کردن به هر چیزی، فرکانسی به کائنات ارسال کرده و اتفاقات و تجربیاتی از جنسِ همان فرکانس ها را به زندگی تان دعوت می کنید.
بعنوان مثال اگر شما اکنون د رحال فکر کردن به بدهی تان هستید و بخاطر آن احساس بدی دارید، در حال ارسال فرکانسی معادل “درخواستِ بدهی بیشتر” به کائنات هستید. بنابراین چیزی نیز که در آینده تجربه خواهید کرد، بدهی بیشتر است.
از زمانیکه این قانون را درک نمودم، شروع به تحقیق برای یافتنِ نشانه های بیشتر این قانون در جنبه های مختلف بوده ام. با افرادِ موفقِ زیادی مصاحبه کرده و جزئیات این قانون را از موفقیت هایشان استخراج نموده ام. دیدگاه های متفاوتی را بررسی کرده ام و نتیجه ی حاصله این است که:
ممکن است افراد موفق از کلماتِ متفاوتی استفاده نموده باشند، اما چیزی که در تمام آنها مشترک بوده است، یک قانون است که یک نتیجه را به دنبال دارد و آنهم “موفقیت ” است. بنابراین جهان به کلمات شما کاری ندارد. جهان بر اساس فرکانسِ شما عمل می کند و فرکانسِ شما حاصل باورهایی است که درباره هر موضوعی در ناخوآگاه تان دارید.
این مصاحبه، حاصل دو نگاهِ متفاوت به یک قانون است که یک نتیجه را به دنبال دارد. زیرا اصل و اساس همواره و در هر شکل، اسم و قالبی اصل است و جواب می دهد.
مهندس شعبانعلی با نگاهی منطقی و من با نگاهی کوانتومی، دو بعد متفاوت قانون ِجذب را بررسی و پاسخ هایی ارائه می دهیم که به نتیجه ای یکسان می انجامد. چون قانون همواره یکی است.
با ما همراه باشید…
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی مصاحبه استاد عباس منش با مهندس شعبانعلی درباره قانون جذب27MB60 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم🌹، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی🌷، سلام به استاد شعبانعلی🌼 و سلام به همه دوستای گلم در خانواده صمیمی عباس منش🦋، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
خدا رو شکر، این مصاحبه فوقالعاده بود، خیلی جالب بود، من آقای شعبانعلی رو از چندین سال پیش میشناختم در حدود سال ۹۲ و مدتها از روزنوشتهها استفاده و با مطالب سایت متمم زندگی میکردم. ایشون خیلی انسان شریف و اهل مطالعهای هست و من به شخصه خیلی دوستشون دارم و خیلی چیز ازشون یاد گرفتم.🌹😍
استاد گلم🌹، تحسینتون میکنم که گفتید از آقای شعبانعلی تاثیر گرفتید و این موضوع رو چیز بدی برای خودتون نمیدونید.
واقعا میشه از این فایل چیزهای زیادی یاد گرفت، استاد با نگاه انرژی و قانون جذب و نگاه معنوی و مهندس شعبانعلی با نگاه روانشناسی ساختاری، روانشناسی رفتاری و نگاه قوانین دنیای مادی، موضوع قانون جذب رو بررسی میکنن.
درباره کلیت قانون جذب من یاد گرفتم که میشه حتی با نگاه علمی به قضیه نگاه کرد، واقعا این دلیل منطقی هست که ما حجم اطلاعاتیکه در هر لحظه توسط حواس مختلفمون دریافت میکنیم، واقعا خیلی زیاده، غیر قابل تصوره، نمونهاش اینه که اگر از یه مسیری توی شهر و محله خودمون رو طی کنیم، حتی توی مسیرهای تکراری هم، افراد، نوشتهها و کلی وسایل نقلیه رو میبینیم، اما درصد کمی از اونها یادمون میمونه، مثلا صحبتها، پلاک ماشینها و خیلی چیزهای دیگه یادمون نمیمونه، چون ذهن یاد گرفته که این حجم عظیم اطلاعات رو فیلتر کنه و یه سری اطلاعات خاصی یادمون میمونه، وقتی ما در دراز مدت تصمیم میگیریم به خواستههامون توجه کنیم، درواقع داریم به ذهنمون میگیم برخلاف روال قبلی به چه چیزهایی توجه کنه و چه اطلاعاتی رو دریافت کنه، به عبارتی ذهن میفهمه چی میخواد. به خاطر همین موضوع هست که وقتی تصمیم میگیریم به یه ماشین خاص یا یه خونه خاص برسیم، در طول شبانه روز بیشتر اون ماشین رو توی خیابون میبینیم🚗 یا این مثال که استاد درباره افراد خوششانس گفتن😉، ویژگی بارز این افراد اینه که خیلی بیخیالن، خیلی علی بیغمن، این ویژگی وقتی با یه مشکلی مواجه میشن خودش رو نشون میده، که این افراد به هم نمیریزن، احساسشون بد نمیشه، یا حداقل به مدت طولانی توی احساس بد نمیمونن. یکی دیگه از نشانههای قانون جذب توی زندگی ما، که کمک میکنه درک بهتری داشته باشیم از موضوع و اینکه دلایل منطقی رو توی ذهن ما بیشتر کنه، موضوع واکنش جسم ما به کانون توجه ما هست. ما میتونیم بارها توی زندگی خودمون ببینیم که وقتی تمرکزمون بر روی ترس از آینده، غم و نگرانی بر گذشته یا کلا توجه به ناخواستهها بوده، میبینیم نفسهامون بریده بریده میشه، سردرد میگیریم، دل پیچه میگیریم. میخوام بگم جسم ما طبق کانون توجه ما واکنش نشون میده✨ و این یه پیغامه که ما تصمیم بگیریم همین مسیر رو ادامه بدیم یا بوسیله تغییر کانون توجهمون، زندگیمون رو تغییر بدیم.
من یاد گرفتم از مهندس شعبانعلی که اتفاقات به خودی خود مثبت یا منفی نیستن، اون نگاه و نگرش ما به مسأله مشخص میکنه که چه بازخوردی از سمت جهان دریافت کنیم.🤔 در این مورد یاد صحبتهای استادم افتادم که گفتن اگر ما بدونیم پریز برق داره، هیچوقت دست نمیکنیم توی پریز، حالا باید بدونیم احساس بد در حکم همون پریز یا آتیشه🔥، حالا با این آگاهی وقتی گوشیمون میوفته و LCD اش میشکنه، باید بتونیم از زاویهای به موضوع نگاه کنیم که احساسمون بد نشه، که این موضوع کنترل ذهن میخواد، که بگیم حتما در این مسأله و به ظاهر مشکل خیری برای من نهفته هست و ما میتونیم خاطراتی رو با خودمون مرور کنیم که ظاهرش بد بوده ولی ختم بخیر شده. این نگاه خیلی کمک میکنه که من از این مسأله این موضوع رو یاد گرفتم، این درس رو یاد گرفتم🦋، به قول مهندس شعبانعلی عزیزم که گفتن وقتی تصادف کردم، به خودم گفتم این دوران شکستگی پای من که تموم میشه، اما این ماجرا چه میوهای خواهد داشت برای من و ریکوردر گذاشتن و رادیو مذاکره متولد شد. برای استادم هم ماجرای فوت شدن فرزندشون درس داره برای من، استاد سپاسگزاری کردن بخاطر فرزند اولشون و به خاطر داشتههاشون و این نگاه درهایی از نعمت رو براشون باز کرده.🌺
استادم توی این مصاحبه گفتن قانون جذب میگه اون توجه غالب و اون فرکانس غالب شماست که داره زندگی شما رو مشخص میکنه و اگر ما حالمون خوب باشه، فرکانس خوب بفرستیم، نتیجه خوب هم دریافت میکنیم و گفتن این چیزیکه قانون میگه برخلاف این موضوع هست که به اسم دین یا دین اسلام توی ذهن ما هست که نباید حالت خوب باشه، خوبه وقتهایی آدم ناراحت باشه، برای بزرگان دینش توی مجالس روضه شرکت کنه و درباره تحقیقاتشون در زمینه قرآن و قانون جذب اشاره کردن، گفتن برای مثال ریشه کلمه حزن😥 به جز یک مورد همواره با لای نفی آمده که غمگین نباشین، اون یک بار هم به زیبایی میفرماید نجواهای شیطان😈 برای اینه که شما رو محزون کنه:
إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ لِیَحۡزُنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَیۡسَ بِضَآرِّهِمۡ شَیۡـًٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ
(۱۰) مجادله
همانا سخن پنهانی از سوی شیطان است تا کسانی را که ایمان آوردهاند اندوهگین سازد؛ و جز به فرمانِ الله، نمیتواند هیچ ضرری به آنان برساند؛ پس مؤمنان باید بر الله توکل کنند.🌷
مهندس شعبانعلی هم به زیبایی گفتن که تفاوت وجود داره بین دین واقعی و اونچه که افراد به عنوان دین قبول دارن، با همه اینها گفتن که این موضوع خیلی جای بحث داره و خیلی پیچیده هست و چقدر دیدگاهشون رو تحسین میکنم که گفتن کلا دین با شعار سعادت در دنیا و آخرت وارد شده، با شعار خوشبختی در دنیا و آخرت وارد شده و من نمیتونم بپذیرم که توی این دنیا باید ناراحت و غمگین باشم به وعده روزیکه در اون دنیا در بهشت باشم و حالم خوب باشه.
قبلاً که مطالبشون رو مطالعه میکردم، یادم هست که میگفتن حرف اهل عرفان رو درباره اثبات وجود خدا بیشتر قبول دارن که درباره عشق و محبت به خدا صحبت میکنن تا صحبت افرادیکه از دلیل و منطق استفاده میکنن و میگفتن وقتی صحبتهای اهل فلسفه رو درباره خدا میشنوم، جز سفسطه به ذهنم نمیاد❤️، تحسینشون میکنم و فکر میکنم خدا رو با محبت و از طریق قلب بهتر میشه اثبات کرد.
اینجا یاد صحبت استادم افتادم که تنها اعتقاد به خدا که کاری رو انجام نمیده، فارغ از هر دین و مسلک، خدا باید درست تعریف بشه، اعتقاد درست به خدای درسته که کار انجام میده. ما اگر میخوایم خدا برامون کار انجام بده، باید باور به رحمانیت خدا، رزاقیت خدا، باور به وهابیت خدا رو در خودمون تقویت کنیم. این باورهای توحیدی خیلی زیادن و به همین چند مورد خلاصه نمیشن.💓
موضوع بعدی اینکه استاد گفتن همه ما انسانها بکمک فرکانسهایی که داریم به جهان ارسال میکنیم، اتفاقات زندگیمون رو خلق میکنیم و این مثال رو مطرح کردن که استاد به خاطر کارشون به افراد مشاوره میدادن و بعضی خانمها میگفتن فلان همسرم به من خیانت کرده، بعد که ریز میشی میبینی این فرد دائم داشته گوشی طرف مقابلش رو در طول یک سال قبل چک میکرده، دائم به اخبار و صحبتهایی که مردها چنین و چنان هستن گوش میداده و برای مثال از همسر اولش جدا شده درحالیکه خیانتی در کار نبوده و بعد از یک سال این اتفاق در زندگیش بوجود آمده، مهندس شعبانعلی در اینباره گفتن توی روانشناسی یک موضوعی مطرح شده به اسم تحلیل رفتار متقابل، به این معنا یک نفر که توی یه رابطه همیشه با حالت ترس دروغ میگه، طرف مقابل احتمالا خیلی زود عصبانی میشه و منتظره که سر هر موضوع به ظاهر کوچیکی یه دعوا راه بندازه، خب این خشونت این فرد باعث میشه که فرد مقابل از دروغ گفتن و نقش بازی کردن استفاده کنه. پس همه چیز رو خودمون بوجود میاریم. مثال مهندس هم بسیار عالی بود که گفتن توی یه سازمانی، مدیر تصمیم میگیره توی محیط کار، دوربین مداربسته نصب کنه برای ردگیری و نظارت بر ورود و خروج غیرقانونی در سازمان، چون مدیر به این موضوع حساس شده و توجهاش به این سمت رفته، فکر میکنه با این اقدام مسأله رو حل کرده درحالیکه اون افرادیکه غیرقانونی رفت و آمد میکردن، الان راههای جدیدتری پیدا میکنن😏 و حتی برای اون افرادیکه ورود و خروج غیرقانونی هم نداشتن، جای سوال پیش میاد که ماجرا چیه و حتی به نظر من ممکنه اعتماد بین مدیر و کارکنان هم آسیب ببینه، در هر صورت این ما هستیم که داریم زندگیمون رو خلق میکنیم.🔶
این موضوع مطرح شد که قانون میگه هیچگونه بیعدالتی در جهان وجود ندارد و هرچیز و هرکسی در جای درست خودش قرار داره🌺، مهندس به زیبایی گفتن که نارضایتی از وضع موجود به معنای گله و شکایت کردن و یا بهونه آوردن نیست، به معنای اینه که من با توجه به توانمندیهام از وضع موجودم قانع نیستم، نه اینکه انتظار داشته باشم یکی دیگهای بیاد و مسأله من رو حل کنه، نه، من خودم مسئولیت کارم رو میپذیرم و تاکید کردن یکی از ویژگیهای افراد موفق در هر زمینهای اینه که در شرایطی که همه معتقدند: عوامل بیرونی تاثیر داشته، این فرد میگه: من میدونم که باید بهتر عمل میکردم و مسئولیت کارم رو میپذیرم،💪 درحالیکه واقعا هرچقدر نگاه میکنیم نقش این فرد رو در خلق فلان اتفاق پیدا نمیکنیم، که این فرد اون نقش رو پذیرفته، به زیبایی گفتن توی روانشناسی یه موضوعی مطرح میشه به اسم کانون کنترل درونی و بیرونی و این موضوع در افراد مختلف متفاوته، افرادیکه نقطه کنترل درونیشون قوی هست، عامل رخ دادن اتفاقات رو در درون خودشون جستجو میکنن و مسئولیت کارشون رو میپذیرن، در حالیکه بعضی افراد در زمانهایی که بیشتر افراد معتقدند این فرد بهخاطر رفتار خودش گرفتار این مسأله شده، باز هم عامل رو در بیرون خودشون جستجو میکنن.🌸 مهندس شعبانعلی به زیبایی گفتن روانشناسی امروز میگه اگر یک نفر یک بار یا دو بار گرفتار یه اتفاق یکسان میشه، ممکنه عوامل بیرونی تاثیر داشتن، اما علم روانشناسی تحلیل رفتار متقابل میگه اگر یه اتفاق بارها به شکلهای مختلف توی زندگی فردی اتفاق میوفته، این فرد خودش این اتفاق رو خلق کرده. باید برگرده به نوع بکگراند، نوع نگاه، باورهای غالب یا هر اسمی که بخوایم روش بذاریم، باید بگیم این فرد خودش این مسأله رو خلق کرده🍎، استاد میگن وقتی یک الگوی یکسان در زندگی فردی رخ میده، نشان از باورهای غالبی میده که بصورت ناخودآگاه داره اتفاقات مشابه رو رقم میزنه. یک فردیکه دائما خونش رو دزد میزنه، یا وارد هر رابطه عاطفی میشه میبینه فرد مقابلش داره کنترلش میکنه، بعد از فلان رابطه بیرون میاد، فرد دوم هم همینطوره، فقط اسامی تغییر کرده و مفاهیم یکسانه.
در پایان خدا رو شکر میکنم، استاد عزیزم رو تحسین میکنم، استاد شعبانعلی عزیز رو تحسین میکنم و از هر دوی شما بزرگواران تشکر میکنم که به من درسهای زیادی دادید.🙏😍
امیدوارم همه شما دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد🌹، سلامت🔶، ثروتمند💖 و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟