وقتی صحبت از قانون جذب می شود، تصورِ بسیاری از افراد این است که قانون جذب یک موضوع فانتزی است که می گوید باید خوشبین باشیم. آنها خوشبینی را اینگونه تفسیر می کنند که خودمان را گول بزنیم و اگر اوضاع زندگی بر وفق مرادمان نیست، خودمان را فریب داده و بگوییم “خیلی هم اوضاع عالی است”. یا اگر در حال تجربه چیزی هستیم که نمی خواهیم، با تلقین ،خودمان را مجبور به پذیرشِ آن موضوع کرده و وانمود کنیم که این همان چیزی است که می خواهیم.
اما این یک برداشت کاملا اشتباه از قانون جذب است.
ما به شما پیشنهاد می کنیم به هر موضوعی و اتفاقی در زندگی تان از زاویه ای نگاه کنید که احساسِ خوبی به شما بدهد. این بزرگترین قانونِ حاکم بر هستی است و ما نام آنرا “مثبت اندیشی و تمرکز بر نکات مثبت” می گذاریم. این نگاهی است که به شما قدرت می دهد.
وقتی از قانون جذب صحبت می کنیم، منظورمان یک قانونِ طبیعی مانند قانون گرانش است که همواره و همیشه و همه جا و برای همه، به یک شکل عمل می کند و هر فردی در هر جایی از این قانون فقط و فقط یک نتیجه را خواهد گرفت. ممکن است افراد متفاوت باشد اما قطعا نتیجه یک است.
این موضوع به ما می گوید که جهان بر اساسِ قوانینی بدون تغییر اداره می شود. چه شما از این قوانین آگاه باشید و چه نباشید، این قوانین در هر لحظه زندگی شما را رهبری می کنند. امادرک و بکارگیری آگاهانه این قوانین، شما را بر اتفاقات زندگی تان مسلط می کند.
این قانون می گوید:
شما در هر لحظه از زندگی تان با توجه کردن به هر چیزی، فرکانسی به کائنات ارسال کرده و اتفاقات و تجربیاتی از جنسِ همان فرکانس ها را به زندگی تان دعوت می کنید.
بعنوان مثال اگر شما اکنون د رحال فکر کردن به بدهی تان هستید و بخاطر آن احساس بدی دارید، در حال ارسال فرکانسی معادل “درخواستِ بدهی بیشتر” به کائنات هستید. بنابراین چیزی نیز که در آینده تجربه خواهید کرد، بدهی بیشتر است.
از زمانیکه این قانون را درک نمودم، شروع به تحقیق برای یافتنِ نشانه های بیشتر این قانون در جنبه های مختلف بوده ام. با افرادِ موفقِ زیادی مصاحبه کرده و جزئیات این قانون را از موفقیت هایشان استخراج نموده ام. دیدگاه های متفاوتی را بررسی کرده ام و نتیجه ی حاصله این است که:
ممکن است افراد موفق از کلماتِ متفاوتی استفاده نموده باشند، اما چیزی که در تمام آنها مشترک بوده است، یک قانون است که یک نتیجه را به دنبال دارد و آنهم “موفقیت ” است. بنابراین جهان به کلمات شما کاری ندارد. جهان بر اساس فرکانسِ شما عمل می کند و فرکانسِ شما حاصل باورهایی است که درباره هر موضوعی در ناخوآگاه تان دارید.
این مصاحبه، حاصل دو نگاهِ متفاوت به یک قانون است که یک نتیجه را به دنبال دارد. زیرا اصل و اساس همواره و در هر شکل، اسم و قالبی اصل است و جواب می دهد.
مهندس شعبانعلی با نگاهی منطقی و من با نگاهی کوانتومی، دو بعد متفاوت قانون ِجذب را بررسی و پاسخ هایی ارائه می دهیم که به نتیجه ای یکسان می انجامد. چون قانون همواره یکی است.
با ما همراه باشید…
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی مصاحبه استاد عباس منش با مهندس شعبانعلی درباره قانون جذب27MB60 دقیقه
چه موقع هایی توجه من باعث شکل گیری زندگیم شده
من میخوام اینو از هم حنبه ی مثبت و هم جنبه ی منفی توی زندگیم نگاه کنم
من توی زندگیم به چه چیزهایی توجه کردم و گسترش اش دادم توی زندگیم ؟؟
یکی به پسر هایی که خرج کن نیستن
من به این مورد متاسفانه خیلی حساس شدم چند وقت :)
و دقیقا میدونم از وقتی که یک تضاد به وجود اومد و من بعد از اون تضاد نتونستم ذهنمو کنترل کنم و هی بهش توجه کردم از اون موقع به بعد بیشتر شد درحالیکه قبلش اینجور نبوده تو زندگیم و دوستایی که باهاشون در ارتباط بودم
بعد از اون تضاد من توجهم روی پسرهایی که کمی خصاصت دارن و خرج کن و لارج نیستن بیشتر شد و بعدش موردای بیشتر از همین برام اتفاق افتاد که بازم ناراحتم کرد و کنترل نکردن توجهم فرکانسشو بیشتر کرد
ولی دیگه ازین به بعد که دارم پایه ای قوانین رو کار میکنم دارم روی مثبت ها توجه میکنم ، یعنی تکذیب میکنم ویژگی منفی افراد رو و میگم در این دنیا فقط خوبی و مثبت هست اگر تو غیر از این میبینی مشکل از دیدگاه توعه
مشکل من چیه ؟
اینه که بهش توجه کردم
درواقع توجه به نکات منفی و فهمیدنش و دیدنش و صبحت کردن دربارش خودش نشون میده که مشکل کار از منه
چون منم که نباید به منفی ها توجه کنم و حتی اگر دیدم روم رو اونور کنم و بهش توجه نکنم
پس این قدم اول که تو توجه کردی و مشکل از منه
و قدم دوم اینه که میگم من در مدار این چنین چیزی بودم و من با تغییر مدارم به راحتی میتونم تنها مثبت ها و خوبی هارو ببینم پس برمیگردیم به قدم اول بهش توجه نکن تا با توجه به مثبت ها مدارت تغییر کنه و به جایی برسی که نیازی به تکذیب و بی توجهی به منفی ها نباشه بلکه اونقدر مدارت تو رفته بالا که فقط خوبی ها و مثبت ها هست و تحسین و توجه کردن بهشون یا حداقل 99 درصد مواقع اینجور هست :))))
.
.
.
.
یکی مثال دیگه رابطه ام با داداشم که بهتر شده :
من با داداشم رابطه ام در سنین نوجوانی خیلی خوب نبود
میزان دعواها و کارهای خشن و بی احترامی ها بینمون کم نبود …
و من از یک جایی تصمیم گرفتم اینو تغییر بدم
چون بزرگتر شده بودم دیگه سیزده سالم نبود و به نظرم زشت میومد یک دختر هجده ساله به بالا بخواد چنین چیزهایی رو تجربه کنه
خب داشتم میگفتم
من تصمیم گرفتم که بی توجهی کنم
گفتم هر چیزی که توی زندگیت هست نگار تو داری میسازیش و تو مسئول زندگیت هستی
اگر داداشت نوبتش میشه ظرف نمیشوره ، اگر کثیف کاری میکنه ، اگر بی انظباته ، اگر دستمالاشو پرو پخش میکنه ، اگر بهت بی احترامی میکنه و … مسئولش تویی چون این توی زندگی تو وجود داره
و قانون میگه تو 100% مسئول زندگیت هستی
پس تصمیم گرفتم بهش بی توجهی کنم
گاهی بی احترامی میکرد ، کلمات زشت به کار میبرد ، بی نظمی و … ولی من توجه نمیکردم و واکنش نشون نمیدادم
قبلا واکنش نشون میدادم فکر میکردم حق من ضایع شده و باید پسش بگیرم ( سنین نوجوانی 12 تا 17)
با درک بهتر قانون فهمیدم که اصلا بی عدالتی و ضایع شدنی در دنیا وجود نداره
پس اول سعی کردم واکنش نشون ندم
بعد سعی کردم خودخوری و سرزنش و توجه بهش نکنم …
خلاصه بگم که الان کلی رابطمون خوب شده نسبت به چند سال پیش
همین الان که داشتم اینا رو مینوشتم اومد تو اتاقم یه حرف خیلی خنده دار زد کلی منو خندوند …. خخخخخخ الهی قربونش برم بهترین داداش دنیاست
اون چندین ساله پیش دوره ی نوجوانیم اتاقمون جدا بود و کلی باهم دعوا داشتیم
الان دو ساله که اتاقمون یکیه و با هم توی یه اتاق زندگی میکنیم اما یک درصد اون اتفاقات رو دو ساله تجربه نکردم
خیلی خیلی کمتر شده هرچی فکر میکنم یادم نمیاد
البته هنوزم گاهی توجه میکنم مثلا بهش تذکر میدم ظرفارو بشور ، رخت خوابتو جمع کن ، دستمالارو پخش نکن و …
ولی باز هم میدونم عیب از منه
من باید روی خودم کار کنم تا اتفاقات زندگیم تغییر کنه و دارم سعی میکنم همین نکات ریز رو هم مثل تذکر دادنا از بین ببرم و بهش توجه نکنم و تمرکزم رو بذارم روی خودم تا بهتر و بهتر بشه زندگیم :)))))
.
.
.
.
.
یکی رابطه ام پدر مادرم بهتر شده ولی هنوز هست
پدر مادرم هم گاهی باهم ناسازگاری داریم
نسبت به سه سال پیش خیلی بهتر شده ولی باز هم کمی هست و کمی هست
به نسبتی که تونستم توجهم رو بذارم روی نکات مثبتشون رابطه ام باهاشون بهتر شد و به نسبتی که نتونستم و به منفی ها توجه کردم و واکنش نشون دادم بدتر شد …
و باز همچنان تلاش من ادامه داره برای تغییر خودم
واقعا واکنش نشون ندادن فکر میکنم اولین کاره
اگر واکنش نشون ندی و نخوای از حق خودت دفاع کنی ، نخوای به قولی عدالت رو برقرار کنی و خودتو ثابت کنی و…
و بعدش ذهنتو کنترل کنی و توی ذهنت سرزنش نکنی و بدی نگی و جهت بدی ذهنتو به خوبی ها و مثبت ها
شاید اون لحظه نتونیم به نکات مثبت فرد مقابل کنیم اشکالی نداره به چیزی که اون لحظه بهمون حس خوبی میده توجه کنیم … مثلا دوستمون ، مثلا اهدافمون ، مثلا لباس هامون ، خریدهامون و …
اگرم میتونیم که بهتر به فلان ویژگی های خوبشون توجه کنیم
مثلا بگم عه پدرم فلان لباسو اون روز برام خرید
فلان غذا رو خرید ، فلان مسافرتو برد ، فلان روز قربون صدقه منو رفت ، و …
هر جوری شده باااااید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم به سمت خوبی ها و مثبت ها …
.
.
((((((من اینا رو نوشتم تا یاداوری بشه برام که قانون جذب چطور داره دقیق کار میکنه )))))))
.
.
قانون جذب در تمام لحظات زندگی ما هست
از قبل تولد تا بدو تولد و بعد از مرگ و …
به نظرم همیشه هست و خواهد بود …
.
.
.
برام یک چیزی خیلی جالبه توی این مصاحبه
اقای استاد شعبانعلی با نگاهی مادیگرا و نتیجه قابل مشاهده و فیزیکی به همون نتایجی میرسه که استاد عباسمنش با دیدگاه کوانتومی و متافیزیکی و انرژیکی غیر قابل دیدن و شهودی میرسه
.
برام خیلی تعجبی بود
من افراد زیادی رو میشناسم که به خاطر دیدگاه مادی گراشون از بیخ و بن با این قوانین و به قول خودشون دک بازار استادان تدریس قوانین مخالفن
.
چطوری یک فردی با دیدگاه همونا به یک نتیجه با استاد عباسمنش رسیده ؟؟؟؟
چه چیزی فرق میکنه این وسط ؟؟
چطور ممکنه ؟؟؟
دو نفر مادی گرا
یک نفر به شدت مخالف استاد
یک نفر موافق و هم نظر با استاد
نمیدونم جریان چیه
هنوز نمیدونم چرا یک سری افراد جوری مخالفن با قانون جذب و این جور قوانین کیهانی که رگ گردنشون پاره میشه از شدت مخالفتشون
داداش همین بنده بزرگوار یکی از این افراده :)))
فکر میکنم شاید به این برمیگرده که افراد نمیخوان قبول کنن میتونن اونجوری که میخوان زندگیشونو بسازن ولی بازم سوال میشه برام که چرا نمیخوان ؟؟
چه چیزی باعث میشه نخوان ؟؟؟
برادر من هم مادی گرا هست …
چطوری به اون نتیجه ای که استاد شعبانعلی میرسه اون نمیرسه ؟؟؟
:))) امیدوارم یک روز جوابشو بفهمم ولی ازونجایی که اصل نیست فعلا ازش میگذرم
.
.
.
.
خب قانون جذب سه تا مرحله داره
اول درخواست
دوم پاسخ از خداوند که همیشه اجابت شده هست از پیش
سوم دریافت ما
مرحله اول برای همه مشخصه
همه میدونن چی میخوان میدونن پول و ثروت میخوان
و مرحله دوم هم که همیشه هست و بوده و جواب داده شده از قبل
ولی چرا ما دریافت نمیکنیم ؟؟
چون در مرحله ی سوم
ما باورهای هماهنگ با خواسته هامون ایجاد نکردیم
اما درواقع به نظر من اشتباه از مرحله سوم نیست
از همون مرحله ی اوله
به نظر من ما هممون همواره داریم این سه مرحله حتی مرحله ی سوم رو در هر لحظه ی زندگیمون تجربه میکنیم و دریافت میکنیم
اما در مرحله ی اول
خواستنه پول به معنای ارسال فرکانس پول نیست
همه میگن ما پول میخوایم ولی این درخواست پول بیشتر نیست که خداوند در مرحله دوم اینو اجابت کنه
در واقع درخواست بیشتر ادمها با توجهشون کمبود پوله
و خداوند در مرحله دوم اجابت میکنه و کمبود پول رو میفرسته
و مرحله ی سوم ما کمبود پول رو تجربه و دریافت میکنیم
این به نظر من تبیین درست تریه تا اینکه بگیم ادمها مرحله یک و دو رو دارن ولی سه رو ندارن …
.
.
.
استاد عباسمنش میگن که ما با برخورد به تضاد درخواست هامون به وجود میاد
و در جواب استاد شعبانعلی خیییلی جواب عالی میدن
که بهترین و موفق ترین ادمها کسایی ان که قبل از برخورد با تضاد درخواست کنن
و این دقیقا چیزیه که دیشب داشتم بهش فکر میکردم :)))
خداجونم چه قدر جالب
انرژی های هم مدار همو جذب میکنن دیروز داشتم به این موضوع فکر میکردم و فایلی رو جذب کردم که درباره ی دقیقا همین موضوع حرف میزنه :)))
تایید و تحسین قانون +++++
خب در ادامه استاد شعبانعلی میگه اینکار کاره عموم مردم نیست و فکر میکنم ادمهای خاص میتونن اینکارو انجام بدن
.
.
خب من بگم که دیشب داشتم به همین موضوع فکر میکردم
چیکار کنم که قبل از تضاد درخواست کنم ؟؟
چطور اینقدر قوی و بلند پرواز باشم ؟؟
کامنتی که دیشب داشتم میخوندم میگفت سه تا درخواست وجود داره
یکی وقتی شرایط بیرونی تحمیل میشه بهت یعنی اونقدر شرایط بد میشه که مجبوری تغییر کنی
یکی وقتی که شرایطت خوبه ولی افرادی بهتر و بالاتر تو هستن و روحیه رقابت طلبی ات میخواد به اون ها برسی
یکی (بهترین) وقتی که یک عامل درونی تو رو سوق میده به پیشرفت و رشدی که انتها نداره …
مورد اول و دوم نقطه ی ایستا دارن
یعنی تو به یه جایی میرسی که دیگه شرایطت خوبه می ایستی
و یا به جایی میرسی که هیچ کس بهتر از تو نیست و می ایستی
اما مورد سوم هیچ ایستایی نداره
تو شرایطت فوق العادست و بهترین هستی اما همچنان ادامه میدی و همچنان با تمام وجود میخوای رشد و پیشرفت کنی
و این یک عامل درونی میخواد
اون دو تا عاملشون چون بیرونیه نقطه ی ایستا و پایان دارن
اما سومیه چون درونیه هیچ انتهایی نداره
سومیه همونیه که استاد شعبانعلی میگه کسایی ان که بدون تضاد درخواست میکنن …
و در ادامه گفت اینها آدمهای خاصی ان
و به نظر من اینجا رو ایشون کمی ناشفاف گفتن
درسته که انجام اینکار سخته و 99 درصد مردم دنیا اینطور نیستن
اما صد در صد با کار کردن روی خودمون و تشنه بودن هر کسی که واقعا بخواد میتونه به این نقطه برسه
من خودم دقیق نمیدونم چطور باید خودم اینطور بشم
و دیشب کلی به این فکر کردم که چطور میتونم من جزو این افراد باشم
و یک فکری اومد به ذهنم که در اینده استاد یک دوره در مورد این موضوع درست میکنن و درباره ی این موضوع تدریس میکنن که چگونه همیشه از عوامل درونی قبل از برخورد با تضاد برای رشد و پیشرفت کمک بگیریم
که این دوره برای افراده میلیاردره تقریبا :)))
میدونی چون افرادی که میلیاردر شدن نیاز دارن بهش
نه تنها میلیاردر بلکه موفق ترین در کارشون مثلا موفق ترین ورزشکار ، موفق ترین خواننده ، موفق ترین نقاش و …
.
.
این یک مهارته که کسی که واقعا بخواد میتونه به دستش بیاره و البته که صد در صد تعهد میخواد اما به این معنا نیست که عموم مردم نتونن
نه میتونن چون انسانن اما نمیخوان
.
اون مرحله خواستنه و تشنه بودنه هست که خیلی سخته به وجود اوردنش
.
.
واقعا تحسین میکنم استاد شعبانعلی رو به با نگاه مادی گرای خودشون چه قدر زیبا به موضوعات نگاه میکنن .
من همین الان رفتم سرچ کردم اسمشون رو سایتشون رو دیدم و واقعا لذت بردم و خیلی خوشم اومد از سایتشون و کارشون تحسینشون میکنم …
.
.
چیکار کنم که قبل از برخورد با تضاد من به قول استاد شعبانعلی از تمام کارایی ذهنم برای رشد استفاده کنم ؟؟
این چیزیه که خیلی باید بهش فکر کنم و جوابشو پیدا کنم
.
.
.
.
استاد با قانون جذب اومدن واکنش مارو به مسائل به ظاهر منفی توضیح دادن
و من همینا رو به خودم با این مثال توضیح میدم که
تمام این جهان سیستمه
این سیستم همون قانون جذبه همون الله توی قرانه همون خداونده همون انرژیه که نه به وجود میاد نه از بین میره فقط از شکلی به شکلی دیگه تغییر میکنه این همون لم یلد و لم یولد هست
حالا این پایه و اساس اش بر اینه که جهان رشد و پیشرفت و گسترش کنه
برای همین هرررر اتفاقی که در زندگیه من میوفته در جهت رشد و پیشرفت و گسترش من هست
هرررر اتفاقی
حتی مرگ عزیزی ، حتی تصادف ، حتی از دست دادن اموالم ، حتی …
همگی چه خوب چه بد در جهت رشد و گسترش و قوی تر شدن من و جهان هستن چون غیر از این وجود نداره
اما واکنش من و باور من نشون میده که اون تهش برای زندگیه من خوب بشه یا نشه …
در هر جهت چه واکنش من منفی باشه و من فرکانس منفی بفرستم و تهش به ضررم بشه مثلا زندان بیوفتم معتاد بشم و …
و چه واکنش مثبت داشته باشم و فرکانس مثبت بفرستم و تهش به نفعم تموم بشه مثلا پولدار بشم قوی تر بشم مستقل بشم و …
در هر صورت دارم به رشد جهان کمک میکنم چون این اصل و اصول جهانه
به قول استاد توی یکی از فایلهاش
یک معتاد داره به پیشرفته جهان کمک میکنه چون دانشمندان رو به فکر یافتن راهی یا ساختن دارویی براشون میکنه و یا الگویی میشن که بقیه نخوان مثل اونا باشن و اینجوری باعث رشد و پیشرفت جهان میشن …
زندگیه ما هم همینطوره …
تنها میمونه که انتخاب ما چی باشه
مثبت رو انتخاب کنیم و خودمون هم با جهان رشد کنیم
یا منفی رو انتخاب کنیم و خودمون بریم پایین و جهان رشد کنه
.
.
.
چهههه قدر عااااشق جمله ی استاد شعبانعلی شدممممم مننن
.
.
هیچ رویدادی به خودیه خودش معنا نداره مگر معنایی که تو بهش میدی
ببین میوه ی درخت اون تضاد چیه باید میوه اش رو تحویل بدی
من این دو تا رو وصلش میدم به باور توجه به خواسته ها و مثبت ها
من اینو میخوام باوری کنم تا بیشتر به خواسته هام و مثبت ها که اول کار دربارش صحبت کردیم توجه کنم
.
ببینید خیلی قشنگ و جالبه ها
این باور داره به من میگه وقتی یک اتفاق منفی میوفته
اون اصلا منفی نیست
اون هیچ معنایی نداره اگر منفیه مشکل از دیدگاه توعه همون چیزی که اول کامنت گفتم
در واقع در این دنیا هییییچ منفی و مثبتی وجود نداره
همه چیز به خودیه خود بی معنا و نامفهومه
تویی که داری انرژی مثبت و منفی رو به وجود میاری
و ببینیم میوه ی درخت و نکته ی مثبت اتفاقی یا تضادی که برام افتاده چیه ؟؟
بااااید میوه ی شیرینش رو دربیارم
.
یک نکته ی جالب دیگه
اینم اوایل همین کامنت دربارش حرف زدم
سه تا دیدگاه مذهبی ، ماتریالیست ، کوانتومی
میتونن هر سه به یک نتیجه برسن
اما من توی ذهنم افرادی هستن از سه این گروه به این نتایج نمیرسن و تازه برعکس خیلی مخالف این نوع نگرش هستن :)
چه چیزی باعث میشه یک مذهبی به همین نتیجه یکسان برسه ولی یک مذهبی دیگه به برعکسش ؟:)
.
.
.
.
چه قدررر زیبا اصطلاحات علمی رو استاد شعبانعلی به کار میبرن
انسانهایی که مرکز کنترل درونی دارن و انسانهایی که مرکز کنترل بیرونی دارن
و چیزی که ما در تمام این سالها از استاد یاد گرفتیم اینه که بدونیم تموم همه ی زندگیه من به عوامل درونی من برمیگرده و نه عوامل بیرونی
.
این مثال استاد شعبانعلی برام خیلی واضح کرد که نگار خیلی باید در کنار توجهت حواست به جملاتت باشه
اگر دیر رسیدی نگو ترافیک بود بگو من برنامه ریزی درستی نداشتم …
واقعا چند باره شده که به کلاسم دیر رسیدم و گفتم ببخشید ترافیک بود … و این یعنی من هنوز به قانون ایمان نیوردم که زندگیم رو خودم رقم میزنم
شاید به زبون بگم اره قانون جذب وجود داره
اره من با باورام دارم زندگیمو خلق میکنم
ولی این باور نشده در ذهنم تا وقتی چنین جملاتی رو در زندگیم به کار میبرم
و وقتی باور نشه نتیجه ای در زندگیم رخ نمیده
یعنی تا باور نکنی که زندگیت 100 دردصد در دسته توعه و مسئولش تویی و نه ترافیک
نمیتونی پول بسازی چون واقعا باور نداری که زندگیت 100دردصد در دسته توعه …
خداجونم شکرت
.
وقتی داداشم رخت خوابشو مرتب نمیکنه مسئولش تویی و تو به وجودش اوردی چون در زندگی تو هست …
.
واااای خداااای من چه قددددرررر همه موضوعات به هم پیوست دارن و هر چیزی که من بهش فکر کردم و گفتم توی فایل جلوتر گفته شد
اخرای فایل استاد میگه
احمق واکنش نشون میده و جنگنجو عمل میکنه
یادتونه اول کامنتم چی گفتم در مورد نکته ای درباره ی توجه
گفتم من یاد گرفتم اول از همه واکنش نشون ندم
و بعد فکرمو کنترل کنم :)))
و دقیقا همینو استاد اخر این فایل گفت :))) چیزی که من اول فایل دربارش صحبت کردم قبل از اینکه این قسمتو اخرو شنیده باشم :)))
من واقعا با مثالی که از زندگیه خودم زدم الگو اوردم که چطور واکنش نشون دادن بدتر میکنه اوضاع رو چون توجهت رو میذاره روز منفی ها
و چطور واکنش نشون ندادن و رو برگردوندن شرایط رو به نفعت تغییر میده همون شرایطی که در ظاهر تو دخیل و مسئول نیستی از نظر دیگران اما خودت میدونی که هستی :)
.
.
این فایل خیییلی برام فایله فرکانسی بود
نمیدونم چی شد یه دفعه اومدم این فایلو گوش بدم
ولی دقیقا هر چیزی که چند روزه بهش فکر میکردم یا اول فایل بهش فکر میکردم چند دیقه جلوتر دربارش حرف زده شد اینی که گفتم فقط یک نمونه اش بود :))))
الهی شکرت
سپاسگزارم از استاد عباسمنش و استاد شعبانعلی عزیز و از اشنایی با ایشون خیلی خوشبختم :)))