توانایی تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-06-03 09:27:082020-08-28 08:17:36توانایی تمرکز بر نکات مثبتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود بر استاد جانم
سلام بر خانم شایسته عزیزم
سلام بر دوستان گل وگلابم
استاد جان این فایل نشانه امروز من بود و آنقدر با حال و وضعیت من در این شرایط جور بود که اشکم را در آورد
ممنونم خدای خوبم که با این نشانه ها باهام حرف میزنی بهم الهام میکنی مرا هدایت میکنی
استاد عزیزم این فایل 13 دقیقه ای مرا تکان داد مرا له تفکر واداشت. به من یاد آوری کرد که یادت باشه هر جا هستی همش به خاطر باور های خودت هست .
چقدر زیبا درباره تمرکز بر نکات مثبت گفتید منم به لطف آموزش های شما بسیار بسیار تغییر کردم
اما گاهی این ذهن چموش لگد پرانی میکنه و باعث میشه از مسیر دور شویم .
استاد مقاله ابتدای فایل را که خواندم یه جایی واقعا ایست کردم و دیدم حال وروزهای امروز منه
(((وقتی کار فرمایت توانمندی های تو را نمی بیند و به شخص دیگری ارتقای شغلی می دهد چقدر می توانی نکات مثبتش را ببینی )))
من رشته ام کارشناس آزمایشگاه هست و نزدیک 22سال هست که دارم کار میکنم واقعا با جون و دل و باعشق کار کردم همیشه سعی کردم تا جایی که میتوانم رفتارم با مراجعین خوب و مطلوب باشه ،طوری باهاشون بر خورد کنم که انتظار دارم با خودم رفتار بشه ،در محل کارم تعدادی از آزمایشات مهم که نبود به اصرار من به کارشناس مسئول به مرکز ما آورده شد وتا مدتها من انجام میدادم از نظر خودم در کارم جزو بهترینها هستم
و حدود یه ماه پیش از بین همکارانم یکی را به عنوان بهترین انتخاب کردن ازش تجلیل و قدر دانی شد و من این را حق خودم میدانستم
با اینکه خیلی روی خودم کار کردم تا این موضوع برام بی اهمیت باشه و باهاش خوب کنار بیام اما ته دلم از کارشناس مسئول دلخور شدم
به خودم گفتم شاید با من مشکلی داشته که من را انتخاب نکرده .
واستاد این فایل شما چقدر حالم را خوب کرد
در ذهنم نکات مثبتش را مرور کردم و به خودم گفتم خب برای اونم سخته بین چند کارمند خوب یکی را انتخاب کنه اگه منم انتخاب شده بودم چه بسا اونهای دیگه دلخور میشدن همین که من آنقدر به خودم اطمینان دارم که میدانم کارم بهترین است و مردم مرا دوست دارن با من مثل یه دوست برخورد میکنن و کلی دعا گویم هستن کافیه
از این لحظه دلخوری و ناراحتی را میریزم دور
تمام توجه خودم را روی زیبایی ها ،خوبی ها،نکات مثبت رئیس و همکارانم میگزارم سعی میکنم از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم .
خدا را شکر برای این فایل عالی که رزق امروزم بود
خدا را هزاران بار سپاسگزارم
سلام ب همه عزیزان
استاد از گفتن ته دیگ شما متوجه شدم این فایل و قبلا هم شنیده بودم و امروز بعد از تمیرن ستاره قطبی دوباره هدایت شدم و چقدر من درک بهتری دارم از این فایل . و الان متوجه شدم چرا هدایت شدم ب این فایل و آگاهی های این فایل
مردم آمریکا خیلی افراد هپی دارند و این باعث شده خیلی از اتفاقاتی ک در ایران ما ایرانی ها تو هر زمینه ای باهاش چالش داریم و نداشته باشن
و من بار ها و بار اینو عینن دیدم و فکر کردم این روش عادی زندگی کردن . و هر فردی ی سبکی از زندگی و داره .
ولی اینا همش بخاطر افکاری بوده ک جامعه از روزی ک من شروع ب صحبت کردن کردم ب خورد مغز من داده
از وقتی اومدم تو قدم اول . سعی داشتم غیبت و قضاوت رو کم کنم و ی جاهایی موفق بودم و ی جاهایی ک تو جمع قرار گرفتم طبق قبل رفتار کردم با کمی ویرایش افکاری ولی حس کردم ک مدارم در حال پایین اومدن با غیبت و قضاوت دیگران و سعی در بهبود بیشترش دارم ب تکامل نیاز داره چون من 20 سال با مادر و جامعه ای بزرگ شدم ک جز قضاوت و غیبت و حسادت و مقایسه کردن هیچ پیشرفتی تو زندگیشون ندیدم جز بالاتر رفتن کیفیت غیبت ها و قضاوت هاشون . و من زمان نیاز دارم برای تغییر اساسی دادن و در این یک ماه از نظر خودم خیلی خوب پیش رفتم ب لطف خداوند و هدایت هاش .
من هم بخاطر افکاری ک دارم با ی سری افراد ک رو ب رو میشم اون بُعد منفی و تکذیب کننده تو نگاه اول ب دید من میاد
و ب تازگی تو قدم اول ک هستم ، سعی دارم دیدنم نسبت ب افراد تغییر بدم و دنبال وجه خوبشون باشم و یادمه قبلا خیلی از اینکه با فرد جدیدی اشناییت پیدا کنم حس بی لیاقتی و بی ارزش بودن داشتم ک اون از من بالاتره و همه دوسش دارن و ووو . تا اینکه الان متوجه شدم ن بابا اینطور نیست طرف تو فکر من بد بوده وگرنه در واقعیت بد نبوده و این در گذشته در صورتی این طرز فکر و داشتم ک خود طرف بخاد با من ارتباط بگیره و من این دید مخربم نسبت بهش شکسته بشه . ولی الان خیلیییی بهبود داشتم تو ارتباط داشتن با افراد و از اون باور ها و دیدگاه های بد نمیگم خبری نیست ولی خیلی بهتر شدم خداروشکر .
چقدر این فایل ب دیدگاه بهتر من نسبت ب بندگان خداوند تغییر کرد و چقدر الان احساسم خوبه ک اشک تو چشام حلقه زده و روحم جلا پیدا کرده و این ینی مسیر درست و الان درک کردم هدایتم ب این فایل رو
خدایا شکرت شکرت شکرت
استااااد عزیزم عاشقتم ک انقد دست زیبایی شدی از خداوند برای راهنمایی بهبود باور های من
به نام خداوند مهربان
سلام ب استاد عزیزم مریم جان
و خانواده روحی من
اینکه بتونیم توجه بزاریم روی نکته مثبت کار زمان بریه تا توش ماهر بشیم
ولی نباید کمالگرا باشیم
تکامل باید طی بشه
انقد تکرار کنیم تا کم کم ناخودآگاه این اتفاق بیفته
منم خاطرات زیادی دارم و مثال دارم برای این قضیه ک با تغییر کانون توجهم و باورم واقعا خوب بوده
مثال یک :
من عید 403/404
تنهایی رفتم سفر رفتم شهرمون ک 8ساعت راهشه از کرج
اولش پدرم مادرم
مخصوصا پدرم (بخاطر عقاید ک تو دختری و فلان )
کلی منو ترسوند خیلی خیلی زیاد
ولی من ب این باور رسیده بودم ک خداوند حافظ منه و قراره ی تجربه خوب باشه
قراره یکم رشد کنم
سارایی که تو عمرش تنها جایی نرفته و. ترسو بوده
الان داره میره یاد بگیره
سعی کردم زیاد با بابام بحث نکنم
چون از سن قانونی من چند سال گذشته بود و عملا من آزاد بودم
و من خیلی یهویی بلیط میگرفتم
خودمم تعجب میکردم
خیلی سریع و یهویی میگرفتم برای چند روز بعد
و درسته همش توی اتوبوس بودم کل راهو
ولی انقد بهم حس قدرت میداد
انقد آدمای محترمی بودن توی اون ساعت
انقد خوش گذشت آهنگ گذاشتن دست زدن از این حرفا
کلی خوراکی خریدم و لذت بردم
و پدر من فکرش این بود یکی مزاحمت میشه
باورتون بشه یا ن
وقتی با پدرم میرفتم مسافرت پسرا بیشتر ب من نگاه میکردن تا در تنهایی
توی تنهایی واقعا حس قدرت داشتم حس اینکه من تونستم
و من واقعا عاشق اینم ک برم شهرای مختلف بگردم
جای دیگر زندگی کنم
دوس دارم تغییر بدم خودمو انعطاف پذیری در من هست
مثلا من از بچگی چندین ماه از مادر و پدرم دور بودم حتی یه روزم نبودم ک بگم دلم تنگ شده
حتی ی عمه ام داشتم ک وابسته بودیم ولی نمیگفتم دلم تنگ شده
یعنی اصلا آدمی نیستم ک احساس دلتنگی بخواد اذیتم کنه
یا مثلا از بچگی تا جایی ک یادمه آدم حسودی نبودم واقعا
خیلی موقع ها پدرم برای داداشم ی خوراکی میخرید و برای من نمیخرید درسته اولش یکم ناراحت میشدم ولی بعد زود فراموش میکردم
مثلا دیروز بابام داداشمو برد کلاس آرایشگری ثبت نام کنه
و این فکر ک پس چرا برای کلاس تو چیزی نداده میومد تو ذهنم
ولی خدا شاهده دیروز حس موفقیت داشتم
حس عمیق ذوق که داداشم میره ب کار خودش میرسه منم تو خونه ب خودم میرسم ب کارام میرسم
از وقتیم ک دارم روی خودم کار میکنم هروقت ذهنم میگه پس چرا برای تو نگرفت و..
من ب خودم هی یادآوری میکنم ک سارا تو خودت پر از توانایی هستی تو خدا رو داری و این کافیه برات
خودت انقد رشد میکنی انقد ب خواسته هات میرسی که خودتم تعجب کنی
و مثلا الان ی مدته دقت کردم بیرون ک میرم ذهنم خودش میگه عه این چ خوشگله چ خانم خوشتیپی چ لباس قشنگی
چون قبلا هم روی این نکات مثبت کار کردم ذهنم باهاش آشناست
ولی باید خیلی بیشتر کار کنم
برای همین اومدم تعهد دادم و ی سری تمرین گذاشتم مثلا نوشتن داشته ها
نکات مثبت افراد
نکات مثبت اتفاقات
حتی نکته مثبت اتفاقی ک بظاهر درد آور بوده
الان ک دارم اینو مینویسم واقها حس خوبی دارم حس رشد حس موفقیت
چون از اول هم معیارم برای موفقیت رسیدنه نبود عمل کردنه بود
همین ک الان درمان لکنتم چند ماه دیگه درمان اولیش تموم میشه میره تو تثبیت
همینکه ی مدته جدی شروع کردم رو خودم کار میکنم همین ب من حس رشد میده
و اینو بگم توی فضای مجازی مخصوصا اینستاگرام نرید اگر کاری ندارید پاکش کنید
اینستا نسبت ب یوتوب خیلی بیشتر تمرکزش روی نکات منفی دنیاست
من توی یوتوب چیزایی رو سرچ میکنم یا مربوط ب اگاهیه
یا درمورد مهارت های کار مورد علاقم
یا ویدیو طنز ک دوس دارم و حس خوبی بهم میده
بخواهیم و انجام بدیم تا ببینیم ک قدرت دست ماست