«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

این فایل نحوه شناخت و رفع چند مانع مخفی اما اساسی در برابر رسیدن به استقلال مالی را توضیح می دهد. همان موانعی که موجب شده افراد زیادی با وجود تلاش بسیار، هنوز وضعیت مالی دلخواه شان را نداشته باشند. متن زیر، یکی از نکات این فایل را توضیح می دهد. برای آگاهی از سایر مطالب، لازم است از فایل صوتی یا تصویری این مطلب استفاده نمایید تا با درک بهتر قوانین، زندگی بهتری برای خود بسازید.


چرا بعضی خواسته ها راحت رخ می دهد اما برخی به سختی و برخی از خواسته ها نیز هرگز رخ نمی دهد؟

برای پیدا کردن جواب این سوال، لازم است اول چند واژه را معرفی کنم که در دوره کشف قوانین زندگی، به منظور درک ملموس تر قوانین زندگی، مکرراً به کار می برم.
این واژه ها کمک می کند، منطق ساده ی قوانین زندگی و نحوه استفاده از آن قوانین را در روند شکل گیری و خلق خواسته ات بشناسی.

زیرا وقتی منطق چیزی درک شود، ذهن به این راحتی نمی تواند به آن منطق حمله کند. از طرفی تعهدی که موجب می شود آن قوانین را مثل وحی منزل اجرا نمایی، از دل این منطق زاده می شود.

واژه اول: گاز

گاز استعاره ای است از نیروی حرکت به سمت خواسته. شور و شوق درونی برای داشتن آن خواسته و انگیزه و ایمانی که موجب می شود، با تمام وجودت بخواهی خواسته ای را داشته باشی و  برایش، اقدام عملی به خرج می دهی.

واژه دوم: ترمز

باورها و نگرش هایی محدود کننده است که مثل یک سدّ بتُنی جلوی جریان انگیزه و شور و اشتیاقی را می گیرد که نیروی محرکه برای تحقق خواسته هاست.
ترمز ها، یا همان موانعی ذهنی که سدّ راه خواسته هاست، حاصل تجربه های ناخواسته و باورهای محدود کننده ای است که در طی سالیان، از طرف جامعه ای که در آن بزرگ شده ایم، به ما القا شده و کم کم جزو باورها و نگرش های ما نیز شده است.

به عبارت دیگر، اگر در محیطی ایزوله رشد می کردیم به گونه ای که هیچ باور محدود کننده ای از جامعه به ما القا نمی شد، هیچ مانع ذهنی یا ترمزی در ذهن مان شکل نمی گرفت.

در این صورت، به محض اینکه خواسته ای در وجودمان شکل می گرفت، بلافاصله محقق می شد. دلیل تحقق راحت و آسان بعضی خواسته ها این است که، هیچ ترمزی درباره آن خواسته در ذهن وجود ندارد. این خاصیت جهان است که به محض شکل گرفتن خواسته ای، اگر هیچ مانع ذهنی ای در برابر آن خواسته نباشد، محقق می شود.خواسته هایی که کمی سخت محقق می شوند، یعنی ترمز هایی در ذهن در برابر آن خواسته وجود دارد. اما در پروسه تحقق خواسته، فرد بالاخره موفق می شود پایش را از روی آن ترمز بردارد.
اما خواسته هایی که هرگز محقق نمی شوند، با ترمزهایی بسیار قوی و ریشه داری مواجه اند که حتی شناسایی آنها نیز کار ساده ای نیست چه برسد به حذف آنها.
زیرا ظاهر این ترمز ها بسیار منطقی و قابل قبول است. آنقدر که نه تنها به سختی می توان آنها را به عنوان یک مانع شناخت، بلکه گاهی در لباس یک ویژگی مهم و عالی ظاهر می شود که خیلی ها آن را لازمه رسیدن به خواسته می دانند. یعنی مثل گرگی در لباس بره ظاهر شده و  کاملاً ما را از مسیر گمراه می کند.

دلیل اینکه خواسته ای با وجود شور و اشتیاق و حتی تلاش ذهنی فراوانی محقق نمی شود، این است که یک پای شما روی گاز است و پای دیگر به شدت ترمز را فشار می دهد!

مأموریت دوره کشف قوانین زندگی، به پا کردن انقلابی وسیع برای شناسایی و حذف این ترمزهاست.

کار این دوره، کسب مهارت تشخیص ترمز ها و نحوه حذف آنهاست. این دوره با زبانی ساده، عملی و کارا، اول قوانین زندگی را به شما می شناساند،

سپس به شما کمک می کند تا از این شناخت، ذره بینی بسازی برای شناسایی و حذف ترمزهایی که موجب شده، خواسته ای که آنهمه برایش زمان و انرژی صرف کرده ای، محقق نشود.

اگر بتوانی خود را در محیط ایزوله این دوره نگه داری و مثل وحی منزل آگاهی های این دوره را در زندگی ات اجرا نمایی، ترمز هایی را در ذهنت از بین می بری که سالهاست مانع تحقق خواسته هایت شده است و تجربیاتی برای خود رقم می زنی که سالها به دنبال تجربه آنها بوده ای.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری «هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز
    454MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی «هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز
    26MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Aida» در این صفحه: 6
  1. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    سلام استاد نازننیم

    استاد این اواخر انقدر شدت اگاهی هام زیاد شده که اصلا نمیرسم تو کاغذ بنویسمشون?? چه برسه اجراشون کنم .ولی خدای مهربانم رو بی نهایت سپاسگزارم. استاد خواستی میتوینم باهم دیگه مسابقه هم بزاریم ??

    چندتاشو میخوام اینجا برای شما و دوستان مهربانم بنویسم.

    ??یکیش در مورد پیدا کردن ترمزهاس. خب من همیشه توی افکار و گفتگوهای ذهنیم زوم میکردم ببینم چه خبره تا ترمزهارو پیدا کنم. یکم پیشرفت کردم و فهمیدم ی سری چیزا هم هست به شکل گفتگو نیست بلکه ب شکل تصویره. سناریوهایی ک از پس ذهنمون هرازچندگاهی میگذره. ی سریاشونم اصلا مث بک گراند روی مغزمون نصبه و اصلا متوجهش نیستیم.

    مثال:

    + وقتی من همیشه بخواسته هام فکر میکنم ولی تصویری ک تو ذهنم هست ی فاصله چند صد کیلومتری یا چن هزار مدار بالاتر از جای الانمه، خب این خودش ی باوره دیگه درسته؟! ن صدا داره ن فکر. فقط تصویره! باوری که تصویر فاصله من از خواسته هامه. وقتی اینو فهمیدم ازون به بعد وقتی به خواسته هام فکر میکردم اونارو نزدیک خودم و دوربرم خودم میددیم نه ی جای دور تو اسمونا و بین ستاره ها! و من خیلی ازین سناریوهای تصویریو کشف کردم و درستشون کردم.

    + یا در مورد رابطه عاطفی همیشه تصورم دوست پسر بود نه همسر!!! خب این یعنی این خواسته خیلی از نظر ذهن من بزرگه یا هنوز باور لیاقت رو به اون اندازه پیدا نکردم یا هرچی… هرچی هست نشون میده که فاصله فرکانسی من از خواستم خیلی زیاده.

    ولی همین پریروز بهم گفته شد: برای پیدا کردن ی سری از ترمزها نگاه کن به چه محیطهایی هدایت میشی، ب کجاها میری، چ ادمهایی رو عمدتا دوربر خودت میبینی. چه حرفایی رو میشنوی، چ صحنه هایی و میبینی. وقتی ی چیزی بارها و بارها داره تکرار میشه یعنی تو همون باور رو داری. من داشتم روی باورهای روان شناسی ثروت 1 فکر میکردم که خدایا کدوم پاشنه اشیل منه؟! کدوم مهمتره! من فکر میکردم باور لیافت یا باور فراوانیه. اما نگا کردم دیدیم چندماه که دائما توی محیطهایی هستم ، به سمت کارها و شغلهایی هدایت میشم که هیچ ادم درستی نمیبینم! همون باور که: فقط از راه درست میشه ثروتمند شدف رو نمیبینم! یعنی 90درصد جاهایی ک این اواخر بودم و دیدم: ادمهایی بودن که فقط میخاستن بقیه رو سرکیسه کنن، کارشون ارزشمند نبود، دروغ میگفتن برای پول، کارشون رو درست انجام نمیدادن،با خوردن حق بقیه داشتن پول کسب میکردن. وعده وعیدهای الک ب من میدادن و بعد میددیم همش دروغه! و ی سری چیزای این مدلی. خب فهمیدم که اقا جان من این باورم مشکل داره ک ثروتمندا ادمای بدی هستن و از راه نادرست دارن پول درمیارن. والا مگه میشه همش ب سمت اینجور کارها و ادمها و محیطها هدایت شم؟!! و این درحالی بود که من فکر میکردم این باورم ایراد نداره و دیگه این باور در من ساخته شده که: ثروتمندا ادمای خوبی هستن و از راه درست ثروتمند شدن. اما خب وقتی عکس این باورو میبینیم یعنی حتماا ی جایی ته ذهنم این کده هست. والا محاله تو شرایطی قرار بگیرم ک مدام این باور رو بببیم. پس ازین به بعد باید ب دقت ب اتفاقای اطرفمون نگا کنیم ببینیم چی داره دوربرمون میگذرده. چون همووون داره باورهای مارو بهم برمیگردونه.

    ی قول مولانا: تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست

    ??مساله دوم در مورد همین ازدواج که گفتین هست. ی اگاهی که بدست اوردم و البته از روی تضادهایی ک بهش برخوردم هم بود. ازدواج ی موضوع دوسویسه. یعنی ما باید هم باورهامون رو در مورد ازدواج و همسر درست کنیم. هم در مورد خودمون. یعنی ما هم باید باورهای ازدواجمون درست بشه و هم خودمون امادگی پیدا کنیم. امادگی ک ما باید پیدا کنیم باید ببینیم که ایا ما از نظر درونی و روانی رشد لازم رو برای ازدواج پیدا کردیم یانه. والا اگر اون ادمه هم بیاد و رابطه شکل بگیره چون من ی کد(یا کدها) اشتباه تو ذهنم دارم باعث میشم ی گندی ب رابطه بخوره. مثال میزم. وقتی من هنوز این باور رو دارم که مدام برای طرفم از خودم و کارام مایه میگذارم و اون رو مقدم بر خوردم میدونم، خب مشخصه اگر ادم رویایی من پیدا شه باز من میرم تو رابطه، باز از خودم مایه میذارم، یعد ی سری توقعات و انتظارات در من ایجاد شه، جمع میشه جمع میشه و یهووو میترکم و میرنم همه چیو میترکونم.??خب ملومه ا وقتی این مورد رو درست نکردم و واقعا روش کار نکردم اون ادمه پیداش نمیشه. اون ازدواجه اتفاق نیمفته. پس من باید برم ببینم برای ی رابطه خوب چیا لازمه اونارو پیدا کنم و توی خودم حلشون کنم. ی عالمه ازین موارد ریزو درشت تو این چند روزه تو خودم پیدا کردم.

    قبلا تمام تمرکزم روی این بود ک ببینم در مورد ازواج چه ترمزی دارم! اما این اواخر بخصوص با فایل امروز شما فهمیدم که اقا جان من باید همه ترمزهای ممکن رو پیدا کنم. تو رابطه عاطفی ی عالمه بعد وجود داره ک باید همه اونارو بررسی کرد. ی بعد رابطه، من و شخصیت منه و امادگی منه. ی یعد رابطه طرف مقابله و باورهایی ک از جنس مخالف دارم. ی بعدش خود ماهیت ازدواجه و ی عالمه چیز دیگه.

    من تا حالا فکر یمکردم خب قانون میگه بایدب ا خودت هماهنگ بشی و همین کافیه. یعنی فکر میکردم فقط باید رو چیزای خوب توجه و تمرکز کنم و احساس خوبی داشته باشم تا درهماهنگی قرار بگیرم. و این ی برداشت ناقص از قانونه.

    استاد اگر بدونی کجااااها چقدر قانون رو اشتباه یا ناقش فهمیدم ??? نمیدونم جز تکاملمه یا چی??

    ??ی موضوع مهم دیگه استاد . ی باوری هست که میگید: باید با احساس خوب پول خرج کنیم و این باور رو بسازیم که 10 برابرش ب ما برمیگرده. این باور خیلی مهمه.

    توی توضیحاتش میگید:. پول اگر ب جریان نیفته میگنده. مث اب ک اگر ی جایی ساکن بمونه گند میخوره بهش.

    من این بحث رو تونستم با قانون دوم ترمودینامیک یعنی قانون آنتروپی اثباتش کنم.

    قانون آنتروپی میگه:

    اول اینکه هر چیزی وکه تو دنیا هست به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید: جامعه، دانشگاه، خونه، ماشین، پول و… هرچیزی رو میشه ی سیستم تعریف کرد.

    قانون انتروپی میگه وقتی سیستم بسته باشه ،یعنی در تبادل انرژی با محیط اطرافش نباشه، آنتروپیش افزایش پیدا میکنه. یعنی به بی نظمی تمایل پیدا میکنه و تعادل انرژیش بهم میخوره. حتی ساختار ذراتش تغییر میکنه توی مسائل شیمیایی تر مث درون ی گاز.

    میگه برای اینکه این سیستم بتونه نظم و تعادلش رو حفظ کنه ، باید بتونه با محیط اطرافش ، تبادل انرژی کنه.

    خب حالا در نظر بگیرید که پول هم یک سیستمه. پس نباید بزاریم این سیستم بسته بمونه. باید اجازه بدیم در تبادل با محیط اطرافش قرار بگیره. یعنی باید پول خرج کنیم تا به جریان بیفته. و وقتی این جریان وجود نداشته باشه پول میگنده. چون اون تعادل انرژیش بهم میخوره. اقا جا پول خرج کن دیگه. واضح تر ازین بگم ؟??? دیگه چهان خودش داره میگه قانون من اینجوریه

    ?کمک کردن به دیگران که تو فیال قبلی توضیح داده شد رو با همین قانون انتروپی بررسیش کنید.

    استاد خیلی حرف دارم. اصلا تمومی نداره .

    وقتایی ک این اگاهی ها میان هرجای که هستم همونجا کارمو ول میکنم اینارو یادداشت میگنم. وسط جلسه کاری. وسط خواب، وسط خیابون??

    حس میکنم هرچی اینارو بیشتر به اشتراک میزارم بیشتر میشن. اصلن فکر کنم این خودش همون قانون انتروپیه ?? درتبادل انرژی با محیط اطرافم. از طریق ارسال و دریافت اگاهی ها و تجربیاتم.

    همتونو میدوستم . بوس بوسی??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 171 رای:
  2. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    سلام دوست مهربانم

    خیلی خوب شد اینارو نوشتین و استاد توی سایت گذاشتن.

    این مقاله ای که بهش اشاره کردین واقعا فوق العااااااااااادست. من هفته پیش خوندمش و وقتی خوندم اصلا ذهنم زیرو رو شد . یعنی میشه زندگیمو ب قبل و بعدش تقسیم کرد???

    من فکر میکردم اگر برای خواستم ی زمانیو تعیین کنم جهان اونو توی برنامه ریزی در نظر میگیره??

    ولی وقتی خوندم دیدیم بابا جهان اصلا با زمان کاری نداره. جهان فقط با فرکانس من کار داره. هروقت فرکانسم ب اون مقدار لازم برسه اون خواسته وارد زندگیم میشه. حالا ممکنه ی روز باشه یا چند سال!!

    فهمیدم که بابام جان جهان نه با برنامه ریزی من کاری داره نه خودش واسم برنامه ریزی میکنه ک برام زمان مشخص کنه! اون وقت ب فرکانس من نگا میکنه.

    من ادمی بودم که مدار صب تا شب کارم این بودش ک هی مرور کنم بگم خب امروز گذشت این هفته گذشت این ماه گذشت، فلان چیز نشد. واااای بدبخت شدم. الان این هفته م تموم میشه ماه دبعدم تموم میشه سال بعدم تموم میشه و… یعنی هیمنجوری واس خودم میبافتمااااا. یعنی معیار من شده بود زمان ن کیفیت زندگیم و میزان رسیدن ب خواسته هام!!

    اصلاااا وقتی یاد گرفتم زمان رو از معادله زندگیم حذف کنم خیلیییییییی ارامشم بیشتر شده. اصلا فهمیدم هیچ قالب بندی وجود نداره ک بگی فلان چیز باید فلان موقع اتفاق بیفته. من فقط قراره لذت ببرم و تو مسیر زندگیم ک دارم پیش میرم یکی یکی خواسته هام برسم.

    اصلا این مقتله جلسه اول دوره رویاها رو خیلی واسه من clear کرد. خیلی خیلی

    استاد جا داره در مورد یان مقاله هم ی فایلی چیزی تهیه کنید. بخدااااااااااا خیلی موضوع مهمیه. من حدود ی سالونیم پیش توی بخضشعقل کل هم سوال پرسیده بودم ک ایا برای خواسته ها باید ددلاین بزاریم یانه. و الان جوابشو گرفتم.

    استاد خواهش میکنم به این موضوع زیاد بپردازین. اصلااااااااااااااااا این بحث زمان خیلی خیلی دغدغست. چون فکر میکنیم معیار موفقیتتمون باید باز مان سنجیده شه. فکر میکنیم معیار موفقیتمون در نتیجه گرفتن از قانون بر مبنای زمانه! اصلا مفهوم فرکانس و باور و اینا خیلی ب زمان گره خورده تو ذهن ما.

    همه فک میکنن منظور از تکامل تکامل زمانیه. در حالیکه منظور تکامل فرکانسیه.

    یعنی اگر بتونیم این زمان رو از معدله زندگیمون حذف کنیم فکر میکنم خیلی سرعت رشد و پیشرفتمون بالالتر میره. چون به مفهوم لذت بردن از زندگی میرسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  3. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    من فکر میکنم ایشون تکامل رو تکامل زمانی تلقی کردن. در حالیکه منظور تکامل فرکانسیه. و این 2تا زمین تا اسمون باهم فرق دارن. دوست عزیزم ی مقاله ای توی قسمت راهکارهای دوره جهان بینی توحیدی هست در مورد مشخص کردن زمان رسیدن به خواسته ها. ازون استفاده کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    تکامل قانونه. نه باور!

    از ب وجود اومدن این جهان تا تشکیل منظومه شمسی و سیارات و بعدش تک سلولیا تا تبدیل شدنشون ب انسان همه تکامل رو طی کردن.

    منظور هم تکامل زمانی نیست. تکامل فرکانسیه. تکامل فرکانسی یعنی توش زمان مطرح نیس و فقط فرکانس مطرحه. و این یعنی هرکی رو باورهاش بهتر و بیشتر کار کنه سریعتر تکاملش رو طی کنه. پس اینکه بعضیا سریعتر یا کندتر تکاملشون رو طی میکنند، بخاطر “طی شدن زمان” نیس. بخاطر طی کردن فرکانسها و مدارهاست.

    البته بعید میدونم ایناروندونید. شاید سوالتون چیز دیگه ایه و منظورتون رو خوب نرسوندین یا من نتونستم متوجهش بشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    سلام دوست مهربام

    اول اینکه بهتون تبریک میگم درین مسیر هستین. و چقر عالی ک همسرتون هم با شما هم مدار و هم فرکانسه. این نعمت بزرگیه وبایدر وزی هزاران بار خدارو سپاسگزار باشید . تحسینتون میکنم.

    1=این سوالی که پرسیدین برای خرید خونه و بتر دن شرایط مالیتون فقط باید شما رو باورهاتون کار کنید یا همسرتون: ببینید دوست عزیزم این سوال نشون میده که هنوز قانون رو خوب درک نکردین. قانون ی بازی تک نفرست. اگر شما روی باورهاتون کار کنید وقتی ب مدار و فرکانس خونه مورد نظرتون برسید حتما اون رو بدست میارید.و راههای زیادی برای رسیدن شما باون خواسته وجود داره. مثلا تو ی قرعه کسی برنده میشید. یا بخاطر باورها و بالارفتن مدارتون ب سمت کسبو کار و درامدی هدایت میشید که خودتون اون خونه رو بخرید. یا هم ممکنه همسرتون تغییر کنه و بهتر و بیشتر رو باورهاش کار کنه و اون خونه رو بخره و شمارو هم ببره توش. یعنی میخام بگم دوست عزیزم وقتی داری رو خودت کار میکنید، تنهایی رو خودت کار کن. توی فرکانس باید از همسرت جدابشی. چون زندگی هرکس فقط تحت تاثیر فرکانسهای خودشه و لاغیر. شما اگر تو فرکانسش نباشی حتی اگر همسرت تو فرکانس اون خونه قرار بگیره و تهش کنه ممکنه هزارتا اتفاق این وس بیفته ک شما سهمی ازون خونه نداشته باشی. دوست خوبم ای مثال رو زدم که طرز کار فرکانسهارو بگم ک فرکانسها تک نفره عمل میکنن. شما نمیتونی با فرکانست بخوای ک همسرت فرکانسشو تغییر بده و اون خونه رو بخره. بحث مسئولیت پذیری هم از همینجا ناشی میشه که هر یک از ما خودمون مسئول زندگیمون هستیم و فقط خودمون و به تنهایی مسئول هرانچه ک براون رخ میده هستیم. پس شما فقط روی خودت کار کن اگر لازم باشه خودبخورد تحت تاثیر فرکانس و مدار شما همسرتون هم بیشتر رو خودش کار میکنه. اگرم ایشون دری مدار و فرکانس نباشه از ی جای دیگه بهت داده میشه اون خواسته. نه در مورد خونه که در مرئد تمام خواسته ها باید به این اصل پایبند باشید.

    2=در مرود اینکه ایا باید ازون خونه برید با یمونید یا کجا برید و چطوری برید. جواب این سوال رو هیچ کسی نمیدونه. حتی استاد عباس منش. فقط نیروی هدایت گر درونی شما میتونه جواب این سوال رو ب شما بده. فقط خدا میتونه شارو رهانمایی کنه. شما باید ب اون منبع انرژی وصل شید و ازون سوال کنید. در مورد تمام سوالات زندگیتون فقط ب خدا وصل بشید.فقط اون جواب رو میدونه.

    3=در مورد اون سوال که گفتین نکنه مشکلتون کمبود عزت نفسه یا نه خیلیم مورد خوبیه ک کینه ای نیستین. چنتا نکته میگم. با توجه به اونها جواب خودتون رو دربیارید.

    نکته اول. دوست خوبم عزت نفس و ارزش قائل شدن برای خود به این معنی نیست که به دیگران بی احترامی کنیم. یا کینه ازشون ب دل بگیریم. یا بهشون دری وری بگیم. یا سربالا جوابشون رو بدیم. یا ب درو دیورا بکوبونیمشون. ممکنه بعضیا که خودم قبلا جزشون بودم این سو برداشت رو از مفهوم باور ارزشمندی و اور یلاقت بکنن.

    درحالیکه بخشندگی و بزرگوار بودن یکی از نیکوترین خصلتهاییه ک ما باید در خودمون ایجاد بکنیم. و باید بتونیم از هر موضوعی راحت راحت بگذریم و رد شیم. باید بتونیم بقیه رو ببخشیم و به این بزرگ بودن هم افتخار کنیم. اصلااا قانون همینو میگه.

    عزت نفس ی موضوع درونیه. نه صرفا بیرونی. ما باید از درون خودمون رو ارزشند بدونیم و اینو تو فرکانسهامون تو حرفامون رفتارهامون و کارهامون و خواسته هامون نشون بدیم. واین ب معنای این نیس ک مثلا: هی بیام ی موضوعیو تو سر طرف مقابلم بکوبم تا بهش نشون بدم من ادم ارزشمندیم!

    اینا نکات ریزی هست ک باید خوب بهشون فکر کینم و درکشون کنیم تا بتونیم مرز خیلی چیزارو درست تشخیص بدیم.

    نکته دوم: اگرکینه به دل نمیگیرید و واس این باهاشون حرف میزنید که ازشما نرنجن، اگر دنیال تایید شدن هستین، اگر دنبال جلب ترحم و محبت هستین، یعنی اگر از جایگاه فرکانسی این رفتارو رو انجام میدین ک پشتش ترس، نگرانی یا خلایی در درون شماست، نتیجه این فرکانس، فرکانس مشابه خودشه. یعنی ادامه داشتن رفتارهای بد اونها. (منظورم این نیس کینه به دل بگیریدااا منظورم اینه ب فرکانسی که دارین میفرستین نگاه کنید)

    یعنی میخام بگم خیلی مهمه که نگا کنیم ببینیم رفتارهای ما از چ جایگاه فرکانسی صورت میگیره و پشتش چ نیتی هست. چون چیزی ک ما به عنوان نتیجه شاهدش خواهیم بود و به ما برخواهد گشت، فرکانسی مشابه فرکانس نیت و انگیزه ما خواهد داشت.

    دوستان خیلی از ترمزها رو از روی همین موضوعی ک گفتم میتونید پیدا کنید. به جایگاه فرکانسی و نیت و انگیزه، حرفاتون رفتاراتون و کاراتون نگاه کنید.

    4=دوست خوبم دیگه نشنوم بگی خواستم باهاتون دردو دل کنم?? ما حق نداریم با هیچ کس دردو دل کنیم. حنی خدا. چون خدا هیچی نمیفهمه?? اون فقط فرکانس میفهمه.

    اگر مادرتون میاد میگه اخی دخترم تو خونه نداریف در واقع مادرت اینه درون توئه. اینه باورهای توئه. داره اونچه ک در پس ذهنت میگذره رو بهت میگه. محاله چیزی در درون تو نباشه ولی بیرون از خودت ببینیش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: