«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

این فایل نحوه شناخت و رفع چند مانع مخفی اما اساسی در برابر رسیدن به استقلال مالی را توضیح می دهد. همان موانعی که موجب شده افراد زیادی با وجود تلاش بسیار، هنوز وضعیت مالی دلخواه شان را نداشته باشند. متن زیر، یکی از نکات این فایل را توضیح می دهد. برای آگاهی از سایر مطالب، لازم است از فایل صوتی یا تصویری این مطلب استفاده نمایید تا با درک بهتر قوانین، زندگی بهتری برای خود بسازید.


چرا بعضی خواسته ها راحت رخ می دهد اما برخی به سختی و برخی از خواسته ها نیز هرگز رخ نمی دهد؟

برای پیدا کردن جواب این سوال، لازم است اول چند واژه را معرفی کنم که در دوره کشف قوانین زندگی، به منظور درک ملموس تر قوانین زندگی، مکرراً به کار می برم.
این واژه ها کمک می کند، منطق ساده ی قوانین زندگی و نحوه استفاده از آن قوانین را در روند شکل گیری و خلق خواسته ات بشناسی.

زیرا وقتی منطق چیزی درک شود، ذهن به این راحتی نمی تواند به آن منطق حمله کند. از طرفی تعهدی که موجب می شود آن قوانین را مثل وحی منزل اجرا نمایی، از دل این منطق زاده می شود.

واژه اول: گاز

گاز استعاره ای است از نیروی حرکت به سمت خواسته. شور و شوق درونی برای داشتن آن خواسته و انگیزه و ایمانی که موجب می شود، با تمام وجودت بخواهی خواسته ای را داشته باشی و  برایش، اقدام عملی به خرج می دهی.

واژه دوم: ترمز

باورها و نگرش هایی محدود کننده است که مثل یک سدّ بتُنی جلوی جریان انگیزه و شور و اشتیاقی را می گیرد که نیروی محرکه برای تحقق خواسته هاست.
ترمز ها، یا همان موانعی ذهنی که سدّ راه خواسته هاست، حاصل تجربه های ناخواسته و باورهای محدود کننده ای است که در طی سالیان، از طرف جامعه ای که در آن بزرگ شده ایم، به ما القا شده و کم کم جزو باورها و نگرش های ما نیز شده است.

به عبارت دیگر، اگر در محیطی ایزوله رشد می کردیم به گونه ای که هیچ باور محدود کننده ای از جامعه به ما القا نمی شد، هیچ مانع ذهنی یا ترمزی در ذهن مان شکل نمی گرفت.

در این صورت، به محض اینکه خواسته ای در وجودمان شکل می گرفت، بلافاصله محقق می شد. دلیل تحقق راحت و آسان بعضی خواسته ها این است که، هیچ ترمزی درباره آن خواسته در ذهن وجود ندارد. این خاصیت جهان است که به محض شکل گرفتن خواسته ای، اگر هیچ مانع ذهنی ای در برابر آن خواسته نباشد، محقق می شود.خواسته هایی که کمی سخت محقق می شوند، یعنی ترمز هایی در ذهن در برابر آن خواسته وجود دارد. اما در پروسه تحقق خواسته، فرد بالاخره موفق می شود پایش را از روی آن ترمز بردارد.
اما خواسته هایی که هرگز محقق نمی شوند، با ترمزهایی بسیار قوی و ریشه داری مواجه اند که حتی شناسایی آنها نیز کار ساده ای نیست چه برسد به حذف آنها.
زیرا ظاهر این ترمز ها بسیار منطقی و قابل قبول است. آنقدر که نه تنها به سختی می توان آنها را به عنوان یک مانع شناخت، بلکه گاهی در لباس یک ویژگی مهم و عالی ظاهر می شود که خیلی ها آن را لازمه رسیدن به خواسته می دانند. یعنی مثل گرگی در لباس بره ظاهر شده و  کاملاً ما را از مسیر گمراه می کند.

دلیل اینکه خواسته ای با وجود شور و اشتیاق و حتی تلاش ذهنی فراوانی محقق نمی شود، این است که یک پای شما روی گاز است و پای دیگر به شدت ترمز را فشار می دهد!

مأموریت دوره کشف قوانین زندگی، به پا کردن انقلابی وسیع برای شناسایی و حذف این ترمزهاست.

کار این دوره، کسب مهارت تشخیص ترمز ها و نحوه حذف آنهاست. این دوره با زبانی ساده، عملی و کارا، اول قوانین زندگی را به شما می شناساند،

سپس به شما کمک می کند تا از این شناخت، ذره بینی بسازی برای شناسایی و حذف ترمزهایی که موجب شده، خواسته ای که آنهمه برایش زمان و انرژی صرف کرده ای، محقق نشود.

اگر بتوانی خود را در محیط ایزوله این دوره نگه داری و مثل وحی منزل آگاهی های این دوره را در زندگی ات اجرا نمایی، ترمز هایی را در ذهنت از بین می بری که سالهاست مانع تحقق خواسته هایت شده است و تجربیاتی برای خود رقم می زنی که سالها به دنبال تجربه آنها بوده ای.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری «هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز
    454MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی «هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز
    26MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Poyol LoL» در این صفحه: 2
  1. -
    Poyol LoL گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    با عرض سلام

    امشب به سمت یک شعر فوق العاده از مولانا هدایت شدم که جواب خیلی از سئوالات درباره نماز خوندن و برقراری ارتباط با خداونده،حالا من یک توضیحی میدم بعد میزارم شعر خواستین خودتون بیشتر تخقیق کنید،اصل موضوع اینه که ما باید به شیوه‌ای که راحتیم و به شیوه خودمون ارتباط برقرار کنیم و اصولا برا همینه که درباره نماز توضیحی نداده شده در قران،و این بیت خیلی مهمهههه که گفتم بزارم و فکر کنین خیلی مهمه

    ما زبان را ننگریم و قال را

    ما روان را بنگریم و حال را

    ناظر قلبیم اگر خاشع بود

    گرچه گفت لفظ ناخاضع رود

    چه جالب که خدا میگه اصولا مهم نیست چی تو دهنته و چه حرفی میزنی باورها و فرکانس هاتون و مهم تر احساستونه(حال)که باهاشون کار داریم(و دقت کنید از ما استفاده کرده)و میگه شیوه ارتباط با خدا حتی اگر از الفاظ ناخاضع هم باشه اما موجب ارامش قلب بشه بازم درسته(حالا شعر میزارم بفهمین)پس سخت نگیرید راحت باشید خداست دیگه?بلاخره من خودمم از اونم چه ارزوها و تصورات و ضعف هام ازش قایم کنم چه نکنم(مثلا این موضوع در من هست که اره مثلا من خیلی این مدل چیز رو‌ خوشم میاد(حالا همسر،خونه،ماشین و…)اما میگم واقعا زشته من بگم چی مثلا،بگم زن زیبا میخوام مثلا?و میگم ولش کن الان خدا میشنوه میگه غلط کردی بچه پررو حرامه زشته بَده باید خودتو کنترل کنی چمیدونم برادرم نگاهت و هزاران حرفی که در کودکی از هزاران کانال و‌ مسجد و… شنیدم(حالا خوبه رفتم تو قران به تفاسیر حوری ها برخورد کردم بعد به خودم گفتم پسر این خدا که از همه پسرا هم در این موضوعات پایه‌تر اصلا موضوعاتی رو توصیف کرده که من تصور کردم گفتم راست میگه واقعا فوق‌العاده میشه)و همه اینها در اعماق ذهنم درحال تکرار شدنه و من فقط میتونم نظاره گر باشم!!!(چون هنوز نتونستم به اون قسمت ها برسم تکاملللللل)و من عاشق موسی هستم تو قران حتی از ابراهیمم بیشتر(خودم فکر میکنم چون شخصیت ابراهیم درست نشناختمه اخه اصلا به طرز عجیبی هربار رفتم به داستان های موسی برخوردم و‌ فکر میکنم یعنی الان الهام شد که اینم بخشی از تکامله یکدفعه نمیشه ابراهیم شد?)اصلا این مرد فوق العادس عجزش بیان میکنه عصبانی میشه میترسه و فوق العااااااادس وای خدا،اونجا که زودتر میره به غار خدا بهش میگه چرا شتابزده اومدی میگه برای اینکه تورو خشنود و راضی کنم???????

    طه

    وَمَا أَعْجَلَکَ عَن قَوْمِکَ یَا مُوسَىٰ

    ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﻮم ﺧﻮﺩ [ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ ]ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻲ ؟(٨٣)

    قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ

    ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﺷﺘﺎﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﻱ . ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻚ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ .(٨۴)

    فوق العادس کلا!و خیلی هم خدا داستانش توی قران توضیح داده!

    اما شعر،امیدوارم موفق و ثروتمند باشید خدایا شکرت ازت سپاسگذارم

    دید موسی یک شبانی را براه

    کو همی‌گفت ای گزیننده اله

    تو کجایی تا شوم من چاکرت

    چارقت دوزم کنم شانه سرت

    جامه‌ات شویم شپشهاات کشم

    شیر پیشت آورم ای محتشم

    دستکت بوسم بمالم پایکت

    وقت خواب آید بروبم جایکت

    ای فدای تو همه بزهای من

    ای بیادت هیهی و هیهای من

    این نمط بیهوده می‌گفت آن شبان

    گفت موسی با کی است این ای فلان

    گفت با آنکس که ما را آفرید

    این زمین و چرخ ازو آمد پدید

    گفت موسی های بس مدبر شدی

    خود مسلمان ناشده کافر شدی

    این چه ژاژست این چه کفرست و فشار

    پنبه‌ای اندر دهان خود فشار

    گند کفر تو جهان را گنده کرد

    کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

    چارق و پاتابه لایق مر تراست

    آفتابی را چنینها کی رواست

    گر نبندی زین سخن تو حلق را

    آتشی آید بسوزد خلق را

    آتشی گر نامدست این دود چیست

    جان سیه گشته روان مردود چیست

    گر همی‌دانی که یزدان داورست

    ژاژ و گستاخی ترا چون باورست

    دوستی بی‌خرد خود دشمنیست

    حق تعالی زین چنین خدمت غنیست

    با کی می‌گویی تو این با عم و خال

    جسم و حاجت در صفات ذوالجلال

    شیر او نوشد که در نشو و نماست

    چارق او پوشد که او محتاج پاست

    ور برای بنده‌شست این گفت تو

    آنک حق گفت او منست و من خود او

    آنک گفت انی مرضت لم تعد

    من شدم رنجور او تنها نشد

    آنک بی یسمع و بی یبصر شده‌ست

    در حق آن بنده این هم بیهده‌ست

    بی ادب گفتن سخن با خاص حق

    دل بمیراند سیه دارد ورق

    گر تو مردی را بخوانی فاطمه

    گرچه یک جنس‌اند مرد و زن همه

    قصد خون تو کند تا ممکنست

    گرچه خوش‌خو و حلیم و ساکنست

    فاطمه مدحست در حق زنان

    مرد را گویی بود زخم سنان

    دست و پا در حق ما استایش است

    در حق پاکی حق آلایش است

    لم یلد لم یولد او را لایق است

    والد و مولود را او خالق است

    هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست

    هرچه مولودست او زین سوی جوست

    زانک از فساد است و مهین

    حادثست و محدثی خواهد یقین

    گفت ای موسی دهانم دوختی

    وز پشیمانی تو جانم سوختی

    جامه را بدرید و آهی کرد تفت

    سر نهاد اندر بیابانی و رفت

    وحی آمد سوی موسی از خدا

    بندهٔ ما را ز ما کردی جدا

    تو برای وصل کردن آمدی

    یا برای فصل کردن آمدی

    ?نکته مهمی که خیلیا میخوان وصل کنن بدتر فصل میکنن مثل همون جملاتی که گفتم شنیدم??

    تا توانی پا منه اندر فراق

    ابغض الاشیاء عندی الطلاق

    هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام

    هر کسی را اصطلاحی داده‌ام

    در حق او مدح و در حق تو ذم

    در حق او شهد و در حق تو سم

    ما بری از پاک و ناپاکی همه

    از گرانجانی و چالاکی همه

    من نکردم امر تا سودی کنم

    بلک تا بر بندگان جودی کنم

    هندوان را اصطلاح هند مدح

    سندیان را اصطلاح سند مدح

    من نگردم پاک از تسبیحشان

    پاک هم ایشان شوند و درفشان

    ما زبان را ننگریم و قال را

    ما روان را بنگریم و حال را

    ناظر قلبیم اگر خاشع بود

    گرچه گفت لفظ ناخاضع رود

    زانک دل جوهر بود گفتن عرض

    پس طفیل آمد عرض جوهر غرض

    چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز

    سوز خواهم سوز با آن سوز ساز

    آتشی از عشق در جان بر فروز

    سر بسر فکر و عبارت را بسوز

    دوستان خیلی طولانیه اگه خواستین برین کاملش بخونین و به اندازه ظرفتون درک کنید ،خدایا شکرت ازت سپاسگذارم،الحمدالله رب العالمین?انگاری با هدایت به این مسیر یه قلب نو‌ بهم هدیه داد بعد از تمام شکست های زندگیم!!!!!!?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Poyol LoL گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    سلام خوبی مرسی قربونت فدات?

    راستش اینم من ننوشتم!خداروشکر بخاطر تمام این درک و اگاهی و هدایت و حمایت ها،امیدوارم شاد موفق ثروتمند و سعادتمند باشید،باشیم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: