«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-70.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-08 07:11:452024-07-17 15:56:29«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمزشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ب نام خدا
سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش واستادعزیزم
چقدر این قسمت استعاره گازو ترمزو دوست داشتم ودارم.خیلی احساسم ناب بود وقتی این فایل گوش دادم راستش من از مدتهاقبل شروع کردم روی ترمزهام کارکردن..دیدن سریال زندگی دربهشت.والبته پیش خودم گفتم ترمزهای پیداکنم فرکانسام عوض ش.اونوقت اون فرکانسام منو هدایت میکنه برای تهیه محصولات شما.راستش الان تو موقعیتی نیستم ک از سایت بخرم.برای همین ساکن هم نبودم و خودم دست ب کارشدم برای این ترمزاام.ولی وقتی این فایل دیدم تازه متوجه شدم ترمزهای.۲تانی.مثلا برای ازدواج.وممکنه برای ۱خواسته ترمزها هستن.وهمه ی اونارو برطرف کنم بعد توقع رسیدن ب خواستم داشته باشم.قدرت اون رسیدن ب اون خواسته دربرابر قدرت اون ترمزها هیچ واقعا.وچ قدرتی دارن ترمزهای ما.میدونستم ولی تااین حد بااین جزئیات ن.تازه فک میکردم مثلا۱.۲ترمز دارم برای هرموضوع خب دلیلشو فهمیدم باوردرست براش گذاشتم پس چرابهش نمیرسم.نگو ترمزهازیادن.وفقط ۱بعدی نگاه میکردم مثلا فقط برای۱موضوع.فک نمیکردم حتی ب تعویق افتادن مسافرتهام دلیلش منطق های ذهن خودم درعین ب ظاهر درست ولی ترمزن دربرابر خواستم.خدایاشکرت باعشق ک فهمیدم درک کردم.استادقبلنافایل ک میدیدم میگفتم کی تموم میشه وفلان.حوصلم سر میرفت ولی دیشب ازساعت۱۱:۳۰شروع کردن ب دیدن این فایل.وهرجابرام مبهم بودقطع میکردم میزدم عقب از اول گوش بدم آنقدر این کارو تکرار کردم ک خوب متوجه موضوع بشم بااینکا خوابم میومدو خواب آلود بودم.ب زمانش نگاه میکردم میگفتم من ک تااینکه گوش دادم تحمل کنم تاآخرش.دقیقاتو دقیقه های ۲۴.۲۵.ساعت۱:۲۰شب تموم کردم ولی بازهم انرژی داشتم دیگه خوابم نمیومد ازذوق فهمیدن این آگاهیها.انقدر برام شیرین بود مزش.خدایاشکرت باعشق.
مثالهاتونو دوست داشتم.من اصلا این شیوه فهم موضوع با مثال زدنو دوست دارم.وقتی کسی برام چیزی بگه بامثال کیف میکنم و بهتر درک میکنم.خدایاشکرت باعشق.اون مثال ریکوردر.واقعا عالی بودباجزئیات در حدلالیگا.اونجا ک گفتین پامو از رو ترمزا بردارم باراین فشار استخونامو میشکنه اگه ادامه دار باشه ترمزا.اگه پامو برندارم.وبعدش آروم باشم ماشین باسرعت حرکت میکنه.سریع میرسم ب خواستم.دقیقا وقتی مثال میزدبد یاد ماشین افتادم آخه دارم گواهینامه رانندگی میگیرم.ب این فک کردم ک تو تعریف موتور ماشین میگفتیم عین۱کارخونس مواد اولیه داره.۱ورودی.فعل وانفعالاتی توش انجام میشه.و۱خروجی.موتور اون ورودی ک بنزین.میسوزونه ب انرژی حرکتی تبدیل میکنه ک ماشین حرکت میکنه.پس اگه ۱خروجی ک میخوام خود خواستم باشه مواد اولیش.ورودیش باید ازجنس خودش باشه نمیتونم نفت جای بنزین بریزم.توقع داشته باشم ماشینم حرکت میکنه.واقعاکیف کردم انگار تازه داره برام واضح میشه.ک اصلاقضیه چیه.هراماو اگری برای خواستم ب جنس خواستم نمیخوره.حتی ممکنه توقالب چیزهای ب ظاهر موردقبول جامعه باشه ولس ب خواستم نمیخوره.وخیلی باید حواسم باشه توشناساییشون.اینکه انقدراون ذره بینم دقیق باشه هیچی از دیدگانم پنهان نش.خفی نمونه.خدایاشکرت باعشق استاد ممنونتم برای این فایل.براز وقتی ک میگذاری واین آگاهی ها رومیگی.میدونم همش براز خودت لذت ولی دلیل نی ک ازت تشکر نکنم.مرسی از وجودت.مرسی ک این آگاهیهارو باماب اشتراک میزاری.اونجا ک صدات رفت بالا واقعا حس کردم ک ازتمام وجودت وجودت دادمیزنه ک بابا من میگم گوش بدید بشنوید عمل کنید اونجا گفتم چقدر این بنده خدایی صداقت میخواد ک مازندگیمونو آگاهانه خلق کنیم برای رسیدن ب خواسته هامون و واقعا از عمق وجودش میخواد فقط ظاهر نی.خدایاشکرت باعشق.ممنونم ازت استاد عزیز حتی برای دادزدنت.برای حسن صداقتت.خدایاشکرت باعشق
وامااون آهنگ ک آخر بعد حرفاتون بود عاشق اون آهنگم.وکیف میکنم از شنیدن اون آهنگ.خیلی حال داد.تو اون رستوران سلف سرویس.شماو مایک هرکدوم اون چیو ک میخواستیم انتخاب کردین.خدایاشکرت باعشق برای این حق انتخاب دادن ب هم واین آزادی تو انتخاب.خدایاشکرت باعشق ک این رستوران پراز فراوانی.پراز رنگاهی خوشمزه.پراز دوست داشتنی های خوشمزه.خدایاشکرت باعشق براز این همه تنوع.واووووووووو.من عاشق این جور جاهای ک باوجود فراوانی وتنوع انتخاب کنم خودم و آزادی عمل توانتخاب.قبول سلایق مختلف.خدایاکرت باعشق واینکه این آزادی مالی.هرچز میخوای انتخاب میکنی و میخری و میخوری وااااااوووووووووووووخدایاشکرت باعشق.خدایاشکرت
خدایاشکرت باعشق.استادعاشق این انتخابات ک هرجابخوای فابل بزاری بهترین جارو برای نمای پشتت انتخاب میکنی.بهترین ویو رو ک حتی مایی ک داریم فایل گو میدیدم خسته نشیم تمرکزمون رو زیباییهای اون مکان هم باشه اونطوری فک کنم تاثیرگذاریشم بیشتره خدایاشکرت باعشق.ومن عاشق اون اتوبوس هایی بودم ک از اون جاده های بالا میرفتن چ رنگهایی داشتن چ شکلی واااااووووووو.حالا سوارشدن بشی چ کیفی داره از اون اتوبوسها ویوی بیرون وپایین اون جاده اون جاهای سرسبز چ کیفی میکنن راننده هاش از رانندگی تو اون ویو.خدایاشکرت باعشق.استاد دوستت دارم باعشق.وخودمو دوست دارم برای نوشتن این کامنت.این درکم.خدایاشکرت باعشق. خدایاشکرت باعشق برای وجود انگشتانم ک منو تو تایپ همراهی میکنن.خدایاشکرت برای گوشیم. خدایاشکرت باعشق.خدایاشکرت باعشق ب ای اون وجودم ک همیشه یادگیری دوست داره.خسته نمیشه از یادگیری.دقیقا هرجا ک فک کرد دیگه کامل شدم هما چز میدونم چیزای جدید یاد گرفتمو فهمیدم جابرای یادگیری دارم.خدایاشکرت باعشق. وقبل همه این شک گذاریها از خدای خودم ممنونم ک تواین مسیرم.منو هدایت میکنه.وهمیشه حواسش بهم هس.
استاد۱چیزی بگم همیشه میگفتم حرفهای استاد برام گنگ.درکش.سخت حرف میزنه وبیشتر یادگیریم آقایون طبق کامنت بچه هابودبارهاخواستم برم سراغ اساتیدی ک راحت و بامثال حرف میزنن.ولی بازم صبوری کردم چون وو۱از فایلتون خودتون گفتید اگه بامن شروع کردیدبامن ادامه بدید یاباهر استادی.تمرکزتون۱جاباشه.ولی بااین فایل حال کردم.خدایاشکرت باعشق. تازه دارم متوجه میشم اصلا مراقب ودودی ها بودن یعنی چی.وخدامزدونا د طول روز چقدر ورودی میدیم ازجنس های مختلف ب این ذهن از اونطرف چقدر دنیابرامون مهر میزنه بانمونه هاش ب این ورودی ها.حالا درست یاغلط.واقعا کار راحتی نی.تعهد زیادی میخواد ۱جهاداکبر واقعی تو عمل ن فقط حرف.خیلی حواس جم میخوادکنترل بی چون وچرا.سرعت عمل بالا ک همون لحظه دست بکار شیم.ب محض شنیدن.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک فهمیدم درمورد۱خواسته وقتی فک میکنم یاحرف میزنم انقدرحواسم باشه ک اولین فکر یاحرفم در مورد اون موضوع چیه.ک نشون دهنده ی نوع فرکانسم باورم در مورد اون خواستس.
درآخر بینهایت دوستتون دارم.خدایاشکرت راعشق
به نام خداوندم ، فرمانروای آسمانها و زمین
سلام به استاد و خانم شایسته و همه ی همسفرهای عزیزم
روز پنجاه و هفتم سفرنامه
بر اساس حرفای استاد در این فایل من شناخت خیلی کمی روی خودم دارم و از خروجی ذهنم اگاه نیستم
زمانی باید برم سراغ ترمزها که باورهای خوبی در مورد خواسته ها بسازم و بعد اگر نتیجه بدست نمیاد باید به فکرم شک کنم به باورها و نگرشم در مورد خواسته ام
الان میفهمم که چه خبرهههههه …
خواسته ها به محض واضح شدن اجابت میشن و تنها مانع دریافتشون باورهای محدود کننده منه.
در این مورد کاملا اول راهم و واقعا باید خودم و افکارم رو آنالیز کنم .
دلیل رسیدن ها و نرسیدن هام در فکر و باور خودمه ولی هنوز بهشون اشراف ندارم .
برایند باورهای محدود کننده و قدرتمند کننده من در مورد یک موضوع خاص خروجی رو تعیین میکنه اگر کفه باورهای قدرتمند کننده سنگین باشه پس نتیجه دلخواهه و اگر کفه باورهای محدود کننده سنگین باشه نتیجه نادلخواهه یا اصلا بوجود نمیاد .
و اصلا تشخیص اینکه کدوم باور داره کمکت میکنه و کدوم داره جلوی حرکتت رو میگیره خودش یه پروسه اس.
به قول استاد اول باید بپذیرم که فکر من داره زندگی منو میسازه و بعد دنبال ترمزها باشم.
خدایا شکرت
سلام بنام معبودی همتایم دوست دارم وعاشقت هستم ای خالق همه زیبایها و سلام به استادعزیزم و مریم خانم و دوستان خانواده صمیمی وتوحیدیم دوستون دارم وخیلی خوشحالم که تو این مسیر اللهی هدایت شدم وخداروشکرکه توفیق این برگ از سفرنامعه ۵۷هم شنیدم وبابت هم مدار شدن با خواسته و گاز ترمز هست وخیلی باارزش هست استادعزیزم سپاسگزارم که این قانون یاد ما میدید و تشکر واقعا استاد درسته اگرباورهای قوی نداشته باشیم رشد نمی کنیم واگرندونیم فرق بین گازوترمزروبه قول خودتون مامان روترمز لح میشه ولی ما حالیمون نیست و این یعنی شکست ولی خیلی خوشحالم که تو این راه ومسیرهدایت شدم وبا قانون مندی این سیستم جهان هستی دارم دوره تکاملم رو به خوبی میگذرونم و این خیلی عالیه سپاسگزارم ای رب جلیل که هدهیتم میکنی وبهم میگی چکارکنم من به تازگی یه امتحانی رو خودم کردم وبه خودم گفتم هرچی ذهنم میخادبگه بگه ولی من میخام خودم امتحان کنم می بینم به قول استاد که ایمانی که عمل نمی آوردن رب مفتی هست و این یعنی داریم پامونوروترمز نگه داشتیم و ولش نمی کنیم وفقط گوش به حرف ذهنمان دادیم که ها نمیشودویااینکه غیرقابل تحمل هست ولی اگر عمل کنی بهش وپاتوبگذاری رو گاز دیگه میری باسرعت خیلی بالا ومیرسی به اوج عدل اللهی که موقعیت هست ومن حرکت کردم گفتم اعظم دیگه بس تاکی میخای کاری نکنی حرکت نکنی دنیا ربع دیگران داشته باشی ودرسلته باشی دسترسی ولی راست کسی باشی که نکنه اگر این رفتاربکنی دیگه بدبخت میشی وادمهاهستن که تو بهشون احتیاج داری ولی گفتم نه دیگه بس دیگه خسته شدم وخودن دست بکارشدم و رفتم خونه ای کرایه کردم خودم پیگیرشدم و گفتم خدایا من میخام این کار بکنم ومیخام تمام خرج مخارج خودم فراهم کنم ونیازی به کسی ندارم فقط میخوام آور نداشته باشم وبه تو فقط وصل باشم ومتکی تو باشم وبه غیرتودست نیاز به هیچ کس دراز نکنم و رفتم وحرکت کردم و تمام مشغولیت زندگیم خودن به عهده گرفتم و الان داره جواب میده خلیلی عالی وزیبا وبه آرامش خواصی رسیدم به آزادی رسیدم اینکه بله من آزاد ور ها اافریده شدم از همه چیز خداجونم سپاسگزارم که هر لحظه حضورت را احساس میکنم ولی هنوز خییلی باید رو خودم کار کنم هنوز خیلی کاردارم داری رب جلیل میخام که منو توحیدی کن ا وفقط تسلیم اراده او باشم و مثل ابراهیمش که هدایتش کرد من هم هدایت کنه استادعزیزم واقعا تو بهشت هستی واقعا امکانات عالی دراختیارت هست وخداروصدهزاران مرتبه شکر من تمام سعیمومیکنم و تلاش که بهترینهارو خلق کنم وخواب عزیزم رو خوشحال کنم وشمااستادعزیزم رو اون غذاهای خیلی خوشکل و حتما هم خوش مزه وخوش طعم هستن رنگ ولعابشون که خیلی به آدم چشمک میزنه وآدمووسوسه میکنه نوش جانتان گوارای وجودتون ومایکل عزیزنوش جونت وامیدوارزودارم روز به روز لحضه به لحضه عالی وعالیتربشید به امید آن روز نزدیک که بیام اونجا تو بهشت وپیشتون ببینیمتون از نزدیک همه شما دوستان عزیزم رو به معبودیکتایم میسپارم شاد وخندان سالم وصعادتمندباشیددراین دنیا درآخرت موفق باشید عزیزان توحیدی
به نام الله مهربان
برگ ۵۷ سفرنامه
چطور میتوانیم ترمز ها را پیدا کنیم و باورهای مربوط به انها را تغییر بدهیم ؟و به نسبتی که بتوانیم این کار را انجام بدهیم سرعت رسیدن به خواسته ها بیشتر میشود
چه کسانی توانایی انجام این کار را دارند ؟کسانی که باور دارند که این افکارشان است که کارها را انجام میدهد ، باور دارند که خداوند سریع جواب میدهد ، باور دارند که می خواهی و میشود
قانون جهان اینکه میخواهی و میشود ولی اگر میخواهی و نمیشود به این معناس که ترمزها ی وجود دارد که مانع تحقق خواسته ها میشود.
پس اگر باورهای درست درباره ی خواسته داشته باشی (اول باورهای درست را ساخته باشی)و ترمزها را برداری اتفاقات خوب پشت سر هم رخ می دهد
من پرم از این گاز و ترمزها رنگارنگ.
اولینش داشتن شغل که الان متوجه شدم چرا نتونستم شغل داشته باشم چون در ذهنم کلی ترمزهای علنی و پنهان دارم نسبت به شغل .
دومین مورد که الان خیلی وقته ذهنم درگیرشه ازدواج که من خواهان زندگی با کسی بودم از جنس آرامش ، مبادی آداب ، پول خرج کن ، خوش گذران ،اهل تفریح ،اهل کتاب و موسیقی ، کسی با مدیرت و توانایی مالی قوی و….
و در عمل با کسی دارم زندگی و عمرم میگذره که دقیقا خلاف خواسته هام هست
و باورهایی که داشتم و الان به ذهنم خطور میکنن متوجه میشم این باورها ترمزهای بسیار ناجوری بودن که وضعیت الان منو ناخوش کردن .
فایل خیلی جالب و بسیار آگاهی بخشی بود
حداقل متوجه شدم چه خبره .
دوستای عزیزم خوشحال میشم اگر باورهای مناسب برای ساختن باورهای جدید اشاره کنید.
سپاس برای خداوند بخشاینده موهبتها
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت عقل کل
ردپای ۵۷
خدایا سپاسگذارم به خاطر این که تازه مفهوم گاز و ترمز و مدار را درک کردم و بعد از شنیدن فایل شروع به پیدا کردن ترمزهای ذهنم کردم و واقعا که ترمزها اینقدر منطقی هستند که من اصلا فکر نمیکردم که این مسئله ترمز من باشد.
بعنوان مثال من میخواستم که ماشین بخرم و چند ماه هست که در فکر خرید ماشین هستم ولی نتوانستم که بخرم تا اینکه دیشب فایل را گوش کردم و دیدم ترمز من نداشتن پارکینگ است و فکر اینکه باید ماشین را بیرون بگذارم باعث شده است که خریدن ماشین برای من محقق نشود.الان دارم روی ترمزم کار میکنم تا بتوانم به خواسته ام برسم.
خدایا شکرت
امیدوارم همیشه در زندگی موفق و پیروز
تمام
خدانگهدار
سلام استاد عزیزم
رد🚶57 آموخته های این قسمت(آرزوهایت بغل توست توفقط باورکن وبجای ترمز گاز بده چون اگردرکنار گاز ترمز باشه مسافتی طی نخواهد شد)
استاد عزیزم انشاالله هرچه زودتر بتونم تمامی دورهاتون رو تهیه کنم
خیلی خوشحالم خیلی خیلی خوشحالم
ازاینکه آگاهیهایی دارم که تنها محدود انسانها جهان دارند
واین خودش ثروت است
چون مثل بقیه به مسائل نگاه نمیکنم
مثل بقیه غرغر نمیزنم
مثل بقیه به فکر هیچ خبری نیستم
وبهتراز همه دارم جوری عمل میکنم که خودم خبرساز شدم
وهمه از دستاوردهایتم مگویند
شاید دستاورهای مالی چندان بزرگی ندارم که با کار کردن روی آنها بدستشان میاورم
اما همین اینکه چند 1درصدهای واقعی جهان هستم یعنی همه چیز
خدای خوبم بی نهایت شکرت
از اینکه با استاد عباسمنش هستم
ویقین دارم که میام امریکا پیش استاد
من وردپای۵۷👣
سلام به استادعباسمش عزیزم ودیگردوستان سایت
این فایلوصبح زود دوبارگوش کردم قبلا هم صوتیش رو بارها گوش کرده بودم
امیداورم که درکش کرده باشم ،
خانم شایسته میفرمایندکه حتی اگه یک مطلب روبگیری وتوزندگیت بکارببری ،توبرنده داستان هستی
من ازاینکه استاد توفایلهاشون به سریع الاجابه بودن جهان اشاره میکنن خیلی لذت میبرم
واینکه تنها سد نرسیدن به خواسته هام فقط خودمم
خودمم بایدازسر راه خواسته هام برم کنار تا وارد زندگیم شن
اما ترمز ها وموانع ذهنی دارم که مانع این ورودمیشم
اوناچین؟
تو روابط عاطفی فکرمیکنم کیه که هوش ومهارت ودانش درک من وخواسته هاموداشته باشه
پس بایدباهمین نقص های ارتباطی و رفتاری بسازم
توحوزه مالی میگم ،با وقت کمی که من برا کارم میذارم نمیتونم انتظار ثروت زیادداشته باشم
توسلامتی خوب دارم عمل میکنم و مانع ذهنیم کمترهست چون پدربزرگ مادربزرگم تازمان مرگشون تو ۸۲سالگی سلامت بودنو شبام برنج میخوردن🤭🤭
حوزه مال وارتباط عاطفی
حوزهایی هستند که من پام رو ترمز هست حالا باخرید بسته روانشناسی ثروت میخوام باورهای ثروت سازمو تقویت کنمو برای کارمم محصول کسب وکارشخصی روخریدم
روابطمم باهمین توسایت بودنو تغذیه ی هر روز ذهنمو کنترل ورودی هام میخوام حال خوبموحفظ کنم تااتفاق های خوب ازراه برسه
وبعدش برم سراغ محصول عشق و مودت در روابط
بااینکارا میخوام ترمزهاموبشناسمو پاموازروش بردارمو تخت گاااااااز برم به سوی اهدافم
به به دادم دنیای زیبایی که انتظارمو میکشه رو میبینم
پیش به سوی بهترین ها✈
به نام رب غنی سلام .
گاز و ترمز
گاز چی تمام باورهای قوی که به ما کمک میکنه تا به خواسته خودمان به راحتی برسیم باورهایی که همان خروجی های ذهن ما هستند که از طریق ورودهای ذهن ما یا همان کانون توجه ما شکل میگیره
ترمز چی باورهای محدود کننده گفت و گوهای منفی من باخودم گفت و گوهایی که مخالف خواسته های من است و تمرکز مرا بر روی ناخواسته ها میگذارد تا خواسته ها
اولین باور قبل این که به دنبال ترمز های خود در مسائل مختلف در ایجاد خواسته های مختلف داشته باشیم باور به این که تمام خواسته های ما به وسیله گاز و ترمز های ما هستند که بدست می ایند ویا فراموش می شوند در بدترین حالت
هرچی گاز ها بیشتر و قوی تر باشه راحت تر و سریع تر به خواسته مان میرسیم هرچه ترمز ها بیشتر و قوی تر باشه هر چقدر گاز دهیم فایده ندارد تا ترمز هارا پیدا نکنیم ساختن گاز های مختلف بی فایده است اما همین که شروع به شناسایی و حذف ترمز ها میکنیم روند تغییر میکند و در همین روند است که گاز های مورد نیاز و جای گزین ترمز ها را میسازیم گاز هایی که منطق ما ان ها را قبول می کند و باعث میشود راحت تر به خواسته های خود برسیم راحت تر و سریع تر تکامل خود را برای رسیدن به خواسته ها طی کنیم
مثلا وقتی می خواهی ثروتمند شوی اما به دنبال این هستی که مالیات هر چیز چقدر است در واقع داری از خواسته خود دور میشوی و می گویی هر چقدر ثروتمند شوم باید بیشتر و بیشتر پول بدهم پس ذهن منطقی این را قبول نمی کند. و این خروجی را به جهان اعلام میکنی که نمی خواهی ثروتمند شوی و یا درباره ی ازدواج دوست از جهتی دوست داری ازدواج کنی اما از جهتی ترمز هایی داری مثل عدم لیاقت خود عزت نفس پایین کمبود همسر و… که با خود یا حتی در محاوره هایت با افراد می گویی و میشنوی و با این ورودی ها این ترمز و یا خروجی را اعلام میکنی که نمیشود ازدواج کرد .
استاد شما خیلی زیبا ذهنتون کنترل کردیدوقتی هواپیما اومد نه تنها ناراحت نشدید و به نجواها اجازه. ورود ندادید بلکه اون تحسین کردید و این نشان میده ما باید تحت هر شرایطی وقتی به چیزی که برخلاف میل ما در ان زمان هست اعراض کنیم و به دنبال نگاهی باشیم نکته مثبتی باشیم تا حال مارا خوب نگه دارد.
در پناه الله شاد و پیروز و ثروتمند و سلامت و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت.
سلام دوستان (◍•ᴗ•◍)❤
من یه مدتها که احساس مکردم از مسیر دو شدم. بی انرژی و کسل بودم و نگران.
و خدا رو شکر فهمیدم که من مدتیه بی انگیزه شدم و بیخیال.
سری به سایت زدم و دیدم که خیلی وقته فعالیت نکردم و رو خودم کار نکردم.
بخاطر همین تعهد دادم که دوباره و مصمم تر شروع کنم.
و خیلی خوب شروع شد. فایلای خوبی از استاد گوش دادم و فهمیدم باید خیلی بیشتر کار کنم.
حتی درباره چگونگی باور سازی فایلی گوش دادم که خیلی کمکم کرد.
میخوام جملات کلیدی و همون باور ها رو جدا کنم و بارها گوش کنم و دنبال مثال بگردم تا باورام اصلاح بشه.
الان هم برای شروع تصمیم گرفتم دوهفته تمرکزمو بر نکات مثبت بزارم ( چیزی که نبودش و ناپیوسته بودنش تو زندگیم حس میشد ) و نتیجشو خیلی دوس دارم بیبینم.
الان روز دومه
صبح هوا عالی بود و به سمت محل کارم دوچرخه سواری کردم. من شاگردم تو یه مغازه فنی.
و همین مکان هم واقعا هدایت و نعمتی از خداس برام که بتونم دور از بدنه جامعه تنها رو باورام کار کنم.
قبلا سرم خیلی شلوغ بود اما الان که تعهد شروع دوباره دادم خیلی وقت اضافه دارم و استادم همیشه بیرونه.
صبحم باهم صبحونه خوردیم. البته قبلا باهم خوب نبودیم و ازوقتی دارم تمرکزمو بر نکات مثبت میزارم رابطمون خیلی بهتر شده.
من یه موتور تو سطح شهر دیدم و خیلی خوشم اومد و همش بهش فکر میکردم.
اول که تو خیابون چندتا ازش دیدم
حالا هم که موتور فروشی های اطرافمون هم ازش چندتا اوردن. (人 •͈ᴗ•͈)یکیشم دقیقا بغلمونه
امروز کتاب های هم که سفارش داده بودم اومد و خیلی خوشحال بودم البته همیشه فکر میکردم که مادرم کلا مخالف علاقمه و میخواد جلومو بگیره و بگه فقط درس بخونم ولی خیلی استقبال کرد و خوشش اومد .
البته که کلا رابطم از اول با اطرافیانم خوب نبود.
دونه دونه سعی کردم رو خودم کار کنم و رابطمو با اطرافیانم بهتر کنم و یکی پس از دیگری جواب میداد و برام خیلی جالب بود.
حتی مادر وقتی یکی از کار ها مو که برای اون نوشته بودم شنید خیلی خوشش اومد و مطمئنم که تو این راه همراهیم میکنه.
من یه خواهر کوچک ترم دارم
البته کلا دلم میخواس یه عالمه خواهر داشته باشم.
خواهر کوچولوم امروز دوستاشو اورده بود خونه و دوستاش به من میگفتن ( میتونیم بهت بگیم داداش؟)
صحنه زیبایی برای من بود.😄😁
و کلا امروز روز خیلی قشنگی بود.
احساس میکنم دوباره دارم به اصل وصل میشم و حالم خیلی خوبه .
خدارو شکر
فعلا (◍•ᴗ•◍)❤