«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2266 روز

    درود فراوان

    روز 57 سفر نامه

    ترمز مالیات باید داد ، رو من دارم. وقتی افکار و باور ادم داغون باشه حتی فیلم انگیزشی و یا کتاب موفقیت هم به ضرر ادم هست و فقط ترسها و قسمتهایی که باور محدود کننده داره رو ثبت میکنه

    یادمه کتاب‌های هوش مالی رابرت کیوساکی رو میخوندم و در مورد اینکه دست اخر بیشترین مالیات رو فقرا یا قشر متوسط میدن و ثروتمندا بلد هستن چطور از مالیات فرار کنن ، نوشته بود. کاری نداریم که کتاب درسته یا غلط . ذهن من بدترین باورها رو برداشت میکرده از کتاب

    من چون خودمو نمیتونستم ثروتمند تصور کنم و حس واقعی و غالبم فقر و محدودیت بود ، پس میگفتم پول زور از ادم مستقیم و غیر مستقیم گرفته میشود .

    مالیات مساوی با پول زوره توی ذهنم. باور درست در مورد اینکه در قبال مالیات چه منافعی برای من فراهم هست ، چه خدماتی میدهدند از بهره مالیات به جامعه ای که من توش رفت و امد دارم و زندگی میکنم رو باید بسازم و درستش کنم باورهامو

    حتی پوز کارت خوان یک فکر بزرگ میشه برام وقتی ایده یک کسب و کار میاد سراغم . هنوز مثل دوسال اخیر حتی مالیات علنی نمیگرفتن و فقط اخبارش بود از ده سال پیش من بحث سیاسی راه مینداختم پول زوره و کیسه دوختن و این نشستن پای اخبار باور اینکه اقا با پول ما حالا میخان به جاهایی که ربطی به کشور نداره کمک کنن و غیره و فقط باورهایی به ضرر خودم میساختم و من هیچی نشدم

    میگم وای پوس یا پوز حالا میخا بری بانک . بانک رفتن هم ترمزه برام . عزا میگیرم توی ذهنم میشه برزخ وقتی اسم کار اداری میاد . فحش هرچی پشت میزی با عرض پوزش میدم بخاطر باور و افکار غلط در مورد کارمندای بانک و اداره ها ساختم

    وقتی استاد میگه که ملک تو امریکا با دلار 10 هزار تومنی ، پنج میلیارد تومان سالانه مالیات داره مغز من توش نمیگنجه که چقدر باید روی گاز و یا روبه جلو باشه برای یک ادم که بگه خب خونه و ملک خوب میخرم سالی یکماه میرم توش حتی خالی هم باشه اشکال نداره و مالیاتش رو میدم .

    داستان باور مثل اینه که من یچیزی رو قبول دارم ولی عمل نمیکنم . قبول دارم ترمز باید رها باشه ولی پام چسبیده روش.

    باید باید باید و باید دست از جنگ بردارم . وقتی هم گاز بدی و هم ترمز بگیری فقط لنت سابیده میشه و به موتور فشار میاد. سوخت میره بالا و نتیجه هیچ فقط یک متر حرکت اونم با روحیه و جسم و روان داغون . اونوقت میگم نمیدونم چرا عصبیم . چرا بیقرارم و کلافه . چرا جسمم میریزه بهم یهو درد مفاصل میگیرم و…. چرا حوصله زن بچه ندارم . حوصله مشتری و کارفرما ندارم . اگر جسم و روان و روح من ماشین باشه خب این ترمزها میخاد چه بسر من بیارن

    از خداوند میخام بهم کمک کنه همینجور که اگاه میشم و ترمز میشناسم ، جسارت و شهامت بهم بده پام از روش هم بردارم . با توکل به خودش انشالله

    اقدامات عملی اینه اول باور درست کنم . بعد برم وقت بگذرونم توی بانک و ادارات کارهای عقب افتاده انجام بدم ، و آشتی باشم با وقت گزاشتن اینجور جاها

    سپاس فراوان از استاد بزرگوار و همراهان عزیز سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1165 روز

    به نام خداوند هدایتگرم، خداوند رزاقم ، خداوند عادلم

    خداوندا بی نهایت سپاس گذارت هستم که قوانین جهان را به این زیبایی و ثابت خلق کردی .

    سلام بر استاد جان و همه ی اعضای بهشتی

    خداوند میفرماید

    انسان را خلق کردم تا سودی از من برد

    این یعنی خداوند میخواهد ما شاد ، ثروت مند زندگی کنیم

    وقتی میتوانیم خوشبخت ، سعادتمند ، ثروتمند باشیم که بپذیریم همه ی اتفاقات زندگی ما به دست خودمان خلق میشود و دیگران هیچ و هیچ تاثیری در آن ندارند ، تنها داشته های ما فرکانس های ما است نه پدر ثروت مند یا فلان کشور ، فلان رشته ، فلان دانشگاه

    استاد چقدر زیباست این جمله

    خداوند سیستم جهان را طوری خلق کرده که به محض اراده کردن ما ان چیز برای ما خلق میشود اگر نمیشود یا دیر می‌شود یعنی یه چیزی این وسط ایراد داره و باید برگردیم به درونمون و ببینیم چ باورهایی داریم چ ترمز ذهنی مانع ایجاد ان شده

    قانون اینه که

    اگر ترمز ها را برداریم خواسته ها خودبه خود اتفاق می افتد.

    استاد جان پارسال که اولین بار این ویدئو رو دیدم در مدار نبودم و همش منتظر بودم که مثلا یه راز خیلی خاصی رو بگید رازی که هیچ کس نمیدونه و آخرش دیدم که ای بابا نگفت که رازش چیه خخخخخ خداروشکر که اکنون در مدار درست قرار گرفتم و کنار خداوند و شما هستم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 630 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز

    روز 57 ام

    واقعاً وقتی به دنیای بچه ها بیشتر تمرکز می‌کنی بهتر میتونی این قوانین رو درک بکنی

    بارها شده من برای پسر کوچیکم خریدهایی کردم که خودش از من نخواسته بود و وقتی بهش دادم آنقدر ذوق کرده و بهم گفته مامان از کجا می‌دونستی من آرزوم بود این وسیله رو داشته باشم

    برای اینکه به ارزوهامون برسیم باید دوباره سعی کنیم کودک بشیم مثل بچه ها از خدا بخواهیم و مطمئن باشیم که هر آنچه که بخواهیم بهمون داده میشود

    اصلأ این طبیعی هستش که هر آنچه را که ما اراده میکنیم انجام شود فقط باید ذهنمون رو از ترمزها از نشدها پاک بکنیم

    خداوند آسمان ها و زمین را مسخر ما کرده و ما باید خیلی ساده و آسان به خواسته هامون برسیم

    خدایا همه ی ما را به بهترین ها هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    به نام الله هدایتگربه سوی خواسته ها

    سلام دوستان خوبم

    این فایل نشونه من بودازطرف پروردگارمتعال

    قانون جهان هستی=میخواهی ومیشود

    واقعاخیلی راحت میشه به خواسته هامون برسیم مثل اب خوردن راحته

    راحت میشه ثروتمندشدکه این خودش یک باورقدرتمندکننده هست درمقابل باور6ای محدودکننده وترمزهای مخفی ذهن که میگه بایدسختی کشیدتاپولدارشداماالان من بادیدن الگوهای زیادکه بایک ایده خیلی ساده دارن میلیاردهاتومان ثروت میسازند

    اینوبه خودت1000باربگو=ثروتمندشدن اسونه وراحته

    ثروتمندشدن نیازی به تلاش فیزیکی زیادی نداره ونیازبه تلاش دهنی داره وبایدباالهامات خداوندجلوبریم وخداوندماروهدایت میکنه وشهودروجایگزین عقل کنیم

    تمام زندگی مادردرون خودماست وافکاروباورهای محدودکننده وبایداین افکارمنفی کاملاپاک بشن ومثل یک تخته سفیدکه درابتدای به دنیااومدن ماکه هیچ باورمحدودکننده ای نداشتیم وازقبل شیرمااماده بوده ولی باطی شدن سال هااین باورهاوخاطرات بد جایگزین افکارخوب شدندوبایدبرداشته شوندوپاک شوندوجای اون روالهامات وشهودالهی قراربگیره

    چون مالایق هم صحبتی باخداوندیم

    مابایدرهاباشیم وحالمون عالی باشه وبه خواسته هانچسبیم وخداوندخودش ماروهدایت میکنه وحمایتمون میکنه

    خداوندسریع الاجابس وپاسخ میدهدبه درخواست های ماومابه راحتی به خواسته هامون میرسیم

    کافیه تسلیم اوباشیم وشکایت نکنیم ومسعولیت تمام زندگیمون روبرعهده بگیریم

    خداوندازطریق دستان بینهایتش ماروبه خواسته هامون میرسونه

    رهاباش ودرلحظه زندگی کن

    کافیه ترمزها روبرداریم وبه خودمون بگیم

    بینهایت ثروت ونعمت دردنیاوجودداره واون هاروتحسین کنیم وشکرگذارباشیم والگوهاروببینیم

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد بی نظیرم و خانم شایسته و خانواده ام

    عجب ایستی کردم مننننننن

    یکی بیاد خط ترمز رو متر کنه

    من خوش خیال رو بگو داشتم رو خودم کار میکردم که نتیجه بشه دریافت خواسته ولی خداروشکر خیلی کار راحتر داره پیش میره و البته ذهن فکر میکنه میخوام بگم اشتباه کردم…

    نخییررررررررر

    برا چیو الان میگم

    دم خروس از اونجا زد بیرون که الان این فایلو دیدم و اددددددددد نشانه امروزم بود

    اللهِ صمد منو خوب اورد تو جاده ی خواسته هام که اسفالته که هیچچچچ سرازیری هم هست..البته من تازه از حاده خاکی و دره عمیق ذهنم دارم بکسل کنان با وینچ و جرثقیل و زور خودم(اگاهی های رایگان استاد توی فایل ها) دارم به حرکتم ادامه میدم و این خوشحال کننده ست..

    من با خودم طی کردم که خواسته ی کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشم..و روی کاغذ گفتم فلان و فلان..و به کوتاه مدته توی همین هفته رسیدم و ماشین شد خواسته بلند مدت تقریبا یکی دو ساله ام که با پول بخرم..

    و همون خواسته کوتاه مدتم رو هم با بودن توی سایتو و کامنت خوندن عزیزان و ها و کامنت گذاشتن و فایلای ضبطی استاد و خودم و دفتر پرکردنا و شکر گزاری رسیدم…خدارو صدهزار مرتبه شکر..

    حالا قسمت جذاب اینجا بود تا استاد در مورد دوستشون تو فایل صحبت میکردن سر نخ روگرفتم..

    سرنخ که چه عرض کنم طناب لنگر کشتیااا

    مطالبو که تو نوت نوشتم کپی میکنم تا یادم بمونه چی هستتتتت در ذهن من..

    اسم این کامنتو میذارم:

    رد پای اژدها

    فقط ترمزارو ببین

    اگر ماشین داشته باشم حتما باید به بقیه قرضش بدم و این قرض دادنه منو نگران و مضطرب میکنه و اعصاب منو بهم میریزه و زهرمارم میکنه..پس همون بهتر که نداشته باشم حداقل خوبی که داره اینکه درسته پیاده میرم و همیشه ی خدا میگم تو چرا نمیتونی ماشین بدست بیاری ..هیم میگی من ماشینم رو جذب میکنم..اذیت میشم ولی بهتر که اذیت بشم تو گرما و سرما و به جسمم فشار بیاد روحم و شخصیتم پیش عالم و ادم بره که این نتونسته هنوز یه موتور بخره ولی همون فشار ذهنی رو که ندارم بهترر..عجب..(حالا اون فشارو دارم تو نداشتن خواسته تجربه میکنم :/ )

    اگر ماشین داشته باشم چون جایی برا پارکش ندارم منو مضطرب میکنه که دزدی بیاد چیزی ازش بدزده و یا چون ماشین باکیفیتی و درجه یکی هست یه فقیر و رهگذری گدایی چیزی از لج اینکه من پولدارم و اون نداره و من ماشین خوب دارم ، میاد و خط میندازه بهش کلی از قیمتش میوفته بعد کی پول داره خرجش کنه..پس همون بهتر من به خواسته ام نرسم این دردسر هم ندارم..

    اگر ماشین داشته باشم میشه تاکسی بقیه..منم که روم نمیشه به خانوادم به برادرم بگم نه چون ناراحت میشن چون میگن خسیسه و این یعنی من ادم بدی هستم و بهتر که نداشته باشم..

    اگر ماشین داشته باشم ممکنه توی مسافرت تصادف کنم و جنگ و دعوایی بشه و دلم خوش باشه که ماشین خریدم بعد این داستان درست بشه..پس همون بهتر که نداشته باشم

    اگر ماشین داشته باشم هزینه های مصرفیش خیلی بالاست..مخصوصا ماشین قشنگا و جدیدا..اونا که خریدن خیلی پول دارن منم که به اندازه اونا ندارم ..اصن بیخیال ماشین میشم و همون پیاده مث چی اون همه اذیت شدن رو بجون میخرم و خودم رو نابود میکنم فقط بخاطر اینکه شاااااید یه بلایی الکی سرماشینم بیاد و نشه ازش لذتی که میخوام رو ببرم..

    اگر ماشین داشته باشم چشمم میزنن بعد چون پیشرفتم یهویی بوده و ترکوندم تو وضع مالی بقیه دلش میخواد و نمیتونن داشته باشن منو رنج میده.و اخرش چی میشه؟جوان مرگ میشم..پس همووون بهتر که ماشین نداشته باشم و این همه دردسر رو بکشم…

    اگر ماشین داشته باشم توی خیابون یکی میاد فحشی میده و میره بعد چون من ماشینم رو دوست دارم چون با عشق و تلاش خریدمش ،میاد و یه لگدی چیزی میزنه بعد من که زورشو ندارم بعد دیگه …پس همون بهتر که ماشین نداشته باشم و این درد و بی آبرویی رو تجربه نکنم..

    اگر ماشین داشته باشم اطرافیان بهم حسادت میکنن و این حسادت باعث کدورت میشه..پس همون بهتر که ماشین نداشته باشم و همه دور هم جمع باشیم و بخندیم..

    ماشین داشتن خرج میاره..

    ماشین داشتن فشار مالی میاره

    ماشین داشتن خستگی بعد رانندگی میاره

    اونایی ماشین دارن که عُقده ایین..و احساس کمبود توجه دارن..برا همین ماشین میخرن که به رخ ملت بکشن..بعد ناراحتی بقیه رو میبینم زهر مارم میشه

    پس همون بهتر که ماشین نداشته باشم و الان تا حدودی کمتر ناراحتم ولی عب نداره ..

    اگر ماشین داشته باشم از من گرفته میشه

    اگر ماشین داشته باشم به مردم اسیب میزنم با سرعت رفتم با گاز دادنم با صدای موزیکم..

    اگر ماشین داشته باشم تو کار خلاف و اینا میبرم..

    اگر ماشین داشته باشم زود به زود خراب میشه و وسایلشم گرونه و کیفیت نداره..اینا همش دردسره

    اگر ماشین داشته باشم ادم خوشحال تری میشم و این به من نمیاد..اصن ادم که نباید بخنده

    (تعریف ادم خوشحال از زبان بقیه:ادم خوشحال از درون خوشحاله و از بیرون بروز نمیده..چرا؟.چون اصلا خوشحال بودن وقتی بقیه ناراحتن چه معنی میده)انگار یکی یه هارد پر از صحبتای بقیه رو گذاشته تو سر من ..

    ادم مخصوصا ادمی که فامیل مارو داره باید خیلی اخمو و نچسب و ابروها گره خورده و در حالت اماده باش بمونه و گرنه این ادم نیس و این مشکل داره و بقیه عیبش میکنن

    اگر ماشین داشته باشم و برادرم نداشته باشه چی؟؟

    نزدیکان میگن بیا(با حالت اینکه اگر این کارو نکنی خدا ازت راضی نیست..مادرت داره میگه بگو چشم و گرنه خدا عذابت میکنه) ماشینتو بده بهش اونم برادرته از خونته..

    اگر ماشین داشته باشم نمیتونم راحت ازش لذت ببرم چون ته دلم راضی نیستم که بقیه بدون وسیله برن..این ضرب المثل یادم اومد که گهی زین به پشت و گهی پشت به زین!!!

    یعنی با استدلال اون موقعم و درکم در سن 15 سالگی که حالا شده باوری برا خودش،یعنی دلخوش به این دوسه روز زندگی دنیایی نداشته باش..ماشین میخری بعد دوروز دیگه میمیری مالت گیر … میاد

    اگر ماشین داشته باشم از کارو زندگیم میوفتم..یا برای بقیه یا برا کارای الکی ..چون قبلا ماشین زیر پام بوده یادمه همش دنبال رفیقو کارای مسخره میرفتم..اخر شبم با نگرانی از اینکه باک ماشین خالی شده باید با خواری بگم پول بدین بنزین بزنم..

    اگر ماشین داشته باشم..داشتنش از نداشتنش رنج آور تره…

    اگر ماشین داشته باشم چون به خواستم رسیدم مغرور میشم و قطع ارتباط میکنم..و قطع ارتباط باعث عذاب میشه ..

    اگر ماشین داشته باشم از تایمم خوب استفاده نمیکنم و کل روزم هدر میره چرا؟چون قبلا اینجوری بودم تو سن کم..یا دوستام اینجوری بودن..

    اها این دیگه خیلی خفنه..

    اگر ماشین داشته باشم میشم امبولانس مریضای فامیل..هی باید اینو ببری دکتر هی اونو بیاری..ساعت 3 بیدارت میکنن بیا فلانی حالش بده با ماشین ببرش دکتر..همین به تنهایی یه بوستر قوی ترمزه لعنتییی..

    اگر ماشین داشته باشم با احساساتم بازی میشه..چون من ادم دل پاک و ساده ای هستم راحت بقیه از امکاناتی که دارم سوءاستفاده میکنن منم برای اینکه خودمو قانع کنم میگم نه بابا حالا یبار که چیزی نمیشه یا نه بابا اونا منو دوست دارن و من اشتباه فکر میکنم..

    اگر ماشین داشته باشم مجبورم دروغ بگم ماشین فلان عیبو داره یا اگه ازش زیاد استفاده کنم فلان بلا سرش میاد..(جالبه بین هر ده بیستا راننده اسنپ،خیلی معلومه که به دروغ میگن ماشینم خرابه اگر کولر بزنم یا ..)

    اگر ماشین داشته باشم گرمای خوزستان خرابش میکنه و این خرابی یعنی زهرماری بدست اوردن خواسته

    اگر ماشین داشته باشم فلان آدم آشنارو رو خوشم نمیاد رو مجبورم برسونم و اگر نرسونم بازم گیرم چون میاد پخش میکنه که فلانی منو دید و نرسوند..(اینم جالبه که همین حالا که پیادم،بعضی ادما که قبلا میدیدم سوار ماشینن ولی حالا خودم پیادم و منو نمیرسونن یا خودشون رو به ندیدن میزنن)

    اگر ماشین داشته باشم اصن به خواسته رسیدن انگار یه اشتباهه یه گناه یه بی قانونیه یه ظلمیه که داری به بقیه میکنی..یا خدا اونایی رو که به خواستشون میرسن مخصوصا ماشین و پول و امکانات کلا علاقه ی چندانی بهشون نداره یا از دایره ی تحت کنترل خدا خارجه و یجورایی از دستِ خدا در رفته ..یه اشتباهی شده..و گرنه که خدا به آسونی به کسی چیزی نمیده..(این صدا صدای ادمای توی مسجدیه که توی ده دوازده سالگی داره از تو ذهنم رد میشه)

    اصن آدم پیاده با خداست ..مومنه..کافر اونه که سوار ماشینه..

    اگر ماشین داشته باشم خودمو گم میکنم..یا شایدم به قول مادرم از راه(همون راهیه که معلوم نیس به کجا میرسه و فقط برا تنبیه و گوش مالی و کنترل کردن ذهن بچه ها استفاده میشده) بدر میشم..

    اگر ماشین داشته باشم لابد کار سختی باید بکنم یا یه وامی یه قرعه کشی یه چیزی باید اسمم در بیاد تا من بهش برسم.(تبلیغات بانک ها و تلوزیون)

    اگر ماشین داشته باشم میخوام فقط برم دنبال فسق و فجور (اینم چون هم سن و سالام انجام میدادن البته از نظر من و دوستان اطرافم در دوران راهنمایی که اینم قضاوت بوده..

    و جالبه که همون دوستام یا ماشین ندارن یا ماشین خراب دارن یا فقط موتور…همینم خودش یه ترمزه که چون دوستام ندارن یا با سختی بدست اوردن یا از کسی میگیرن پس منم اینو به عنوان یه رسم و سنت پذیرفتم و انگار باید همینجور پیش بره..

    اگر ماشین داشته باشم از خدا دور میشم ..اینم بخاطر کانون توجه منفی ام به ادم های گذشته بوده که ماشین خوب داشتن ولی نه نماز میخوندن و نه چیزی..همیشه هم خوشحال بودن..

    اگر ماشین داشته باشم انگار از دِین کسی درمیام و یا برعکسش.. هرچی هست یجور حس سواستفاده کردن در خودم رو حس میکنم..

    اگر ماشین داشته باشم چون مال خودمه و چیزای که در بچگی از خودم بوده رو بقیه بدون اجازه از من میگرفتن یا دست میزدن و من واقعاااا ناراحت میشدم بعد تا کسی میفهمید میگفت عب نداره تو بگذر اون اشتباه کرد تو که میفهمی ساکت شو(یعنی توی اون حد از فشار و ناراحتی بمون و به درک..اصن تو مگه مهمی؟!)

    پس قطعا ماشین هم همون بلا سرش میاد..

    چون مال منه..برا همین سالها من از ماشین بقیه استفاده میکردم و اصلا هم ته دلم راضی نبودم ..انگار یه جبری بوده که من حتما مال خودمو نداشته باشم..

    اگر ماشین داشته باشم و بقیه بگن بده بهمون و منم بگم نه انگار ظلمی در حق اونا کردم یا یجور خصلت بد دارم و بقیه رو ازار میدم..

    اگر ماشین داشته باشم مجبور میشم بقیه رو با خودم مسافرت یا بیرون ببرم که بهم خوش بگذره و گرنه بهم خوش نمیگذره و جالبه الان هم نه ماشین دارم و نه با کسی جایی میرم و نه بهم خوش میگذره نه در حد خیلی زیاد..

    اگر ماشین داشته باشم دولت تعرفه ها یا سازوکاری میذاره که از ماشین دارا یا کسایی که ماشین خوب سوار میشن پولی زوری بگیره..

    اصن انگار پول داشتن جُرمه..یه جنگِ علیه بشریته..یه جنگه با دین و خدا..اصن انگار هرکی پولدارتر باشه به یه نحوی یه کار خلافی کرده که پولدار شده(ببین محسن جان باورهای مخربت ترمزات داره میزنه بیرون..خداروشکر کن)

    اگر ماشین داشته باشم بقیه از من متنفر میشن چرا؟ چون هر وقت چیز خوب و بدردبخوری داشتم ناخوداگاه با بقیه بهم زدم (همون داستان سوءاستفاده کردن و استفاده ابزاری از خودت و امکاناتت)

    اصن انگار ماشین داشتن فقط از طریق قرعه کشی و برنده شدن امکان داره اینم بخاطر تبلیغات زیاد تو سطح شهرو تلوزیونه..

    حالا اون همه ادم با پول خودشون خریدن بعد ذهن من فقط به همون یکی دو سه تا راه چسبیده و اِلّا و بِلّا باید تو قرعه کشیا شرکت کنی تا برنده بشی و گرنه برات امکان پذیر نیست..ینی شرک..یعنی بستن راه های بی شمار خدا..همون قدم نهادن تو گام های شیطان

    اگر ماشین داشته باشم بلد نیستم خوب ازش استفاده کنم ..حتما هم در راه خدا استفاده نمیکنم..(افکارو ببین خدای من..چه باورای محدود کننده ای داره زندگیمو محدود میکنه و آزادی هامو میگیره)

    اگر ماشین داشته باشم چون خیّرم به بقیه نمیرسه پس همون بهتر که نداشته باشم..

    استاد درست میگه..

    میگه بگو چه افکاری داری تا بهت بگم زندگی قبلا و الانت و اینده ت چی هست

    الهی معذرت

    الهی کمکم کن

    الهی دستمو بگیر

    الهی تو که منو اوردی تا اینجا،پس تا اخر منو ببر

    الهی ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    به نام خداوند بخشنده

    روز 57 سفرنامه

    سلام به استاد گرامی و بانو شایسته عزیز

    استاد من امروز چند تا ترمز خودمو پیدا کردم

    پول در آوردن سخته

    من نمیتونم به اون جایگاهی که مد نظرم هست برسم

    اگه به شهر خوش آب و هوا مهاجرت کنم همه فامیل تو کل سال میان خونم

    اگه پولدار بشم باید به همه کمک کنم

    پولدار شدن من رو از خدا دور می‌کنه

    پیدا کردن شغل مناسب پارتی میخواد

    کلی باورهای غلط داشتم در مورد ثروت پاهام روی ترمز بوده و هی گاز دادم

    ممنونم استاد گرامی با این آموزشهای بینظیرتون. 2 بار این فایل و گوش دادم می‌دونم کمه باید بارها و بارها گوش کنم تا حسابی درکش کنم و عمل کنم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود به همسفرای عزیز زوز شمار

    چقدر دلم تنگ شده بود برای نوشتن

    اونم تو سال جدید کنار همسرم

    توی فضای بکر روستایی به دور از اینترنت

    به طور هدایتی الان اینترنت دارم و همین چند مین پیش به همسرم گفتم دلم میخواد کامنتمو بزارم و دلم برای سایت تنگ شده

    و حالا در مورد این فایل وتمرکز رو ترمز و گاز

    خیلی واضح این چند روزه گازو ترمزهایی از اطرافیانم دیدممممممممممم که نگم

    از بس متوقف و هیچ رشدی وجود نداشته

    به میزان تغییر باورهام شرایط بهتر شده

    داشتن دفتر ستاره قطبی

    باور این که تمام اتفاقات رو خودمون رقم میزنیم

    باعث شده که عادت کنیم به درخواست کردن

    و برداشتن این ترمز که میشود با نوشتن از خداوند بخوای هر چیزی رو

    واقعا انجام دادن تمرین های استاد همیشه زندگیمو روغن کاری کرده تا همه چیز روون تر پیش بره به لطف الله یکتا

    اگه میبینم شرایط تغییر کرده یکم بهتر شده

    پس باورهام یکم بهتر شده

    نتیج بیرونی یکم بهتر شده باورهام یکم تغییر کرده

    واقعا با هیچ کس دیگه کاری ندارم

    فقط تلاشم رو تغییر و جنس افکاره

    خیلی کیف میکنم ایرادو وتمرکزم بر میگرده به فرکانس خودم

    چون جهان بدون نقص کار میکنه

    خدا درست داره کار میکنه

    من چی دارم میفرستم

    من دارم قوی تر میشوم به شناخت افکارم

    من میام فقط رو ترمزام کار میکنم ونتایج هر روز بهتر میشود

    به به چه قان.ن خفنی

    چه سیستم خوبی

    واقعا خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز پنجاه و هفتم از فصل دوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    دوستم و مادرم به دایرکتم حلقه فیلم میفرستند اصرار هم دارند ببین من قبلا میدیدم ولی نمیخوام ببینم وقتی به من هیچ کمکی نمیکنن و ورودی منفی میدن به ذهنم ترجیح میدم نبینم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه ای که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم

    تو اینستاگرام هدایت شدم به پیج یه دختری که 31 سالشه یه دختر ظریف و لاغر و بی بی فیص وقتی ویدیوهاش رو دیدم کلی تحسینش کردم

    چه باور و ایمانی رو واسه خودش ساخته دستمریزاد باورهای مخربم رو زد نابود کرد

    یه دختر ایرانی 31 ساله با ماشین پراید مشکی مدل پایین تنهایی سفر میره خدای من

    تنها باشی یه دختر باشی ماشینت پراید مدل پایین باشه جاده پر از برف باشه بری تو طبیعت بری تو جنگل پر از برف اصلا هم نترسی ببین چه ایمانی رو ساخته و میگه من هرروز روی ذهنم کار میکنم میگه منم میترسم ولی با اینکه میترسم حرکت میکنم پیش میرم ماجراجویی میکنم

    میره سفر و جاده های پر پیچ و خم رو رانندگی میکنه اونم تو برف میره تنهایی تو جنگل قدم میزنه حتی شب هم میمونه کلبه اجاره میکنه غذا درست میکنه ویدئو میگیره میذاره پیجش  تحسین برانگیزه

    ازش پرسیدند حتما حمایت مالی میکنه پدرت گفت نه از 19 سالگی مستقل هستم و هیچ حمایتی از طرف خونوادم نشدم و خیلی خوشحالم که خودم می‌سازم زندگیمو

    حتی سفر خارجی هم واسه خودش هدیه داده روز تولدش و رفته و لذت برده آفرین واقعا

    یه جوری این دختر در لحظه هست یه جوری شکرگزاری میکنه با حال خوب چی بگم من خیلی تحسینش کردم

    پس موفقیت هیچ ربطی به جنسیت و سرمایه اولیه و حمایت خانواده و مکان زندگی و شغل خاص و استعداد خاصی نداره

    این باور رو در من میسازه که منم پراید دارم پس میتونم لذت ببرم میتونم سفر کنم هیچ محدودیتی در کار نیست

    خدایا شکرت بابت اینکه کلی مشتری پیام‌ دادند برا پودر زعفران

    خدایا شکرت بابت اینکه 3 تا مشتری بابت پودر زعفران تماس گرفتند

    خدایا شکرت بابت اینکه با دوستم رفتیم بیرون و کباب برام خرید و خوردیم لذت بردیم

    خدایا شکرت بابت اینکه مادرم برای جهیزیه ام آفتابه صورتی رنگ خوشگل خرید

    خدایا شکرت بابت اینکه عینک دودی هدیه دادم به خواهرم

    خدایا شکرت بابت اینکه یه مشتری که قبلا ازم خرید کرده بود زنگ زد و گفت 25 بسته خریدم پودر زعفران ازت و 19 بسته اش مونده میشه پس بدی پولم رو منم با اعتماد به نفس گفتم نه نمیتونم بعدش گفت ضررشو میکشم و این حرفا از 15 تومن بهش داده بودم که گفتم 10 تومن ازت میخرم که میشه 190 تومن و اونم قبول کرد و این تضاد برام شد یک نعمت و همش سود و سود سود هست برام و حالا من اونارو از 15 تومن بفروشم 95 تومن سود میکنم اضافه و اگه 20 تومن بفروشم 190 تومن سود میکنم خدایااااا شکرت

    خدایا شکرت بابت اینکه از یه شلواری خوشم اومده بود ولی دلم نمیومد بخرم توی خرید کردن یکم مقاومت دارم که اونم بخاطر باورهای محدود کنندمه از یه چیزی خوشم میاد مقاومت دارم که بخرمش همش میگم نه نمیخرم پولم کم میشه!!بالاخره خریدمش یه شلوار طوسی روشن ژاپ دار مام استایل بسیار خوشگل با قیمت 450 تومن خدایااااا شکرت

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    «هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز

    استاد درمورد گاز و ترمز صحبت می‌کنند

    گاز چیه؟گاز یعنی شما به سمت خواسته هاتون حرکت میکنید

    ترمز چیه؟ترمز یعنی باورهایی دارید که جلوی شما رو برای رسیدن به خواسته هاتون میگیره

    اما این ترمزها 99 درصدشون ناخودآگاه هست

    باید کشفشون کنی درکشون کنی و باید بفهمی که کجاها باورات ایراد داره

    تمرکز استاد تو دوره کشف قوانین زندگی اینه که  قوانین جهان رو درک کنیم بعد ببینیم چه باورهایی داریم که مارو داره از خواسته هامون دور میکنه

    جهان طوری طراحی شده که جواب خواسته ها رو خیلی سریع میده

    جهان خیلی سریع و راحت به سلول‌های بدن پاسخ میده

    به خواسته های موجودات جهان پاسخ میده

    به خواسته های کره زمین پاسخ میده

    به قول‌ قرآن جهان خیلی سریع الاجابه

    خیلی سریع اجابت میکنه خواسته هارو

    اگر شما ترمز نداشته باشید یعنی باورهای متضاد با خواسته تون رو نداشته باشید به محض اینکه اراده میکنید به دستش میارید

    یعنی بارها و بارها شده که شما یه خواسته ای رو می‌خواستید تا گفتید اتفاق افتاده یادمه بچه که بودم تو دلم میگفتم پدرم الان بیرونه کاش فلان چیزو بخره بهش نمیگفتم ولی میومد خونه میدیدم همون چیزی رو خریده که من میخواستم الانم اون باورم مونده وقتی تو دلم میگم این اتفاق کوچیک بیفته و واقعا خیلی سریع میفته

    مثلا گفتی کاشکی فلان دوستم زنگ بزنه و واقعا فلان دوستت زنگ زده من در مورد دوستم خاطره هر وقت فکر کردم دیدم واقعا زنگ زده

    یا یه غذایی رو دوس داشتم مامانم اون روز درست کنه بدون اینکه به مامانم بگم درست کرده

    این اتفاق ها بارها و بارها افتاده

    یا زمان مدرسه میگفتم معلممون امروز منو صدا کنه پای تخته خوب درس خوندم و معلممون صدام می‌کرد

    یا خیلی مواقع تو دلم گفتم زنداییم یا عموم اینا امروز حتما میان خونمون و واقعا این اتفاق خیلی سریع افتاده و جهان خیلی سریع پاسخ داده به خواسته من

    چون حتما هیچ ترمزی در این موردها ندارم که پاسخ رو دریافت کردم

    و خیلی موارد تا گفتی اتفاق افتاده انقدر سریع اتفاق افتاده که اصلا میگیم واوووو خدایاااا چجوری آخه من همین الان خواستم شد 

    جهان کلا سیستمش اینطوریه یعنی میخواهی ؟ میشود

    جهان اینجوری پاسخ میده به فرکانس ها

    میخواهی؟میشود

    اگر میخواهی یا نمی‌شود یا به سختی می‌شود یا دیر میشود یا با بدبختی میشود برمیگرده به ترمز ها

    یعنی اگر ما ترمز [باورهای نامناسب]نداشته باشیم اراده می‌کنیم و اتفاق میفتد

    چرا ؟ چون خداوند فرموده ما جهان رو مسخر شما کردیم یعنی جهان گوش به فرمان شماست

    زمین و آسمانها خداوند می‌فرماید گوش به فرمان شماست

    مسخر یعنی چی؟یعنی گوش به فرمان بگو چشم من انجام میدم

    جهان بسیار بسیار منظم و دقیق مارو به خواسته هامون میرسونه

    نمیتونیم درک کنیم که جهان چجوری داره این کارو انجام میده

    خداوند بی نهایت دست داره که اتفاقات رو رقم بزنه

    اگر باورهای مناسب درمورد خواستمون داشته باشیم و ترمز هم نداشته باشیم به سرعت و سهولت به خواستمون می‌رسیم

    استاد میگه سرعت رسیدن من به خواسته هام داره هرروز سریعتر میشه راحت تر و با کیفیت تر میشه

    چرا بعضی خواسته ها سخت تر و بعضی خواسته ها راحت تر اتقاق میفته؟

    جواب اینه که اگه ترمز نداشته باشی خیلی راحت و سریع به خواستت میرسی

    اگه ترمز نداشته باشی به محض اینکه پاتو به گاز بذاری ماشین پرواز میکنه

    ما خیلیامون ترمز داریم ترمز هایی بسیار سفت و سخت که زنگ زده سالها و مثل سنگ تکون نمیخورن حالا هر چقدرم میخوای گاز بده

    اما به محض اینکه روغن رو میزنی این زنگ ها باز میشه وقتی که پاتو از ترمز برمیداری چنان با سرعت اتفاقات رخ میده که حد و حساب نداره

    کیا میتونند این ترمزها رو پیدا کنند و باورهای مناسب ایجاد کنند؟

    کسانیکه باور دارند افکارشون اتفاقات رو رقم میزنه و باور دارند خداوند سریع الاجابه باور دارند جهان طوری طراحی شده که شما میخواهی و میشود و باور دارند که اگه میخواهی و نمی‌شود ایراد از خودشونه نه از جهان

    استاد میگه ترمزهایی پیدا میکنم که میگم اصلا این کجای ذهن من بوده چجوری من اینو نفهمیدم بعد نشستم پیدا کردم که عه این باور رو من دارم

    استاد وقتی از خریدها و خواسته هایی که بهش رسیدند به دوستشون میگن و دوستشون اولین سوالی که میکنه اینه که چقدر مالیات میدی ؟

    یعنی توی ذهن دوست استاد اینه که هرچقدر پول بسازی باید مالیات بدی

    به جای اینکه بگه چه خوب منم میتونم اگه شما تونستید بلکه میگه که مالیاتش چقدره و این ترمز نمیذاره که ایشون ثروتمند بشند

    طرف خواستش اینه که به موفقیت و ثروت برسه ولی از اونور یه باور نامناسبی داره که اگه من به ثروت برسم باید مالیات بیشتری پرداخت کنم

    این فرد چندین ساله که متوقفه وضعیت مالیش بخاطر این باورش این ترمزش

    یعنی اگر بدونیم این ترمزها نمی‌ذارن که ما به خواسته هامون برسیم به محض اینکه پامونو از ترمز برمی‌داریم نمی‌تونیم تصور کنیم سرعت و راحتی رسیدن به خواسته هامون چقدر میره بالا

    به شرط اینکه باوراتو روش کار کرده باشی اتفاقات پشت سر هم بوم بوم بوم میفته

    دوست استاد میگه که نمیدونم خدا چرا نمیخواد برای من؟!

    و همش به استاد میگه خدا برات خواسته

    خدا تو رو انتخاب کرده تو دوردانه شدی

    الان تو هرکاری کنی جواب میده تو دست به هر کاری بزنی جواب میده دعا کن برا ما که خدا برا ما هم بخواد

    به دلایلی خدا برام نمیخواد هر تلاشی میکنم نمیشه

    این دوست استاد باور اینو داره که چون پیامبر 40 سالگی مبعوث شد پس هروقت 40 سالم که شد روز استارت خوشبختی های منه

    الان 47 اینا میشه سنش ولی اونموقع ها فکر میکرد اگه 40 سالش بشه موفق میشه و تا اونموقع هیچ حرکتی نمی‌کرد

    با باورهای خوب تو سن بیست و چند سالگی کلی موفقیت کسب کردند ولی بعدش با باورهای مخربی که رشد دادند تو ذهنشون اون موفقیت متوقف شد و دیگه رشد نکردند بخاطر این باورها و ترمزهایی که استاد گفتند

    کلی باورهای مخرب مذهبی دارند که این باورها دارند خودشونو خوب جلوه میدن گرگ هستند در لباس بره

    استاد میگه من این ترمزها رو داشتم بعدش برداشتم و کوهی از ثروت وارد زندگی من شده

    بعدش که یه ذره پیش میره یه سری ترمزهای دیگه هست دوباره برمیدارم و…

    وقتی شما قانون جهان رو میدونید که افکار و باورهای شما اتفاقات زندگیتون رو رقم میزنه وقتی اتفاقات رقم نمیخوره میگی من چه افکاری دارم؟

    دیگه به بابا، نه نه ،دولت ،خدا ،دلار و… به هیچکس کاری نداری میگی ببینم من خروجی که دارم ارسال میکنم به جهان هستی چه ایرادی داره

    دیگه به عوامل بیرونی تمرکز نمیکنی میگی من چی دارم میفرستم

    میای روی اون ترمزها کار میکنی و نتایج هرروز    و هرروز بیشتر و بیشتر میشه

    بچه ها رو ببینید چقدر راحت به خواسته هاشون می‌رسند

    به محض اینکه به دنیا بیان شیرشون آماده هست

    چقدر راحت به خواسته هاشون می‌رسند بچه ها خواهرزادم السا خانم میگفت تولدمه و باید واسم تولد بگیرید و حتی ماشین برقی هم خواسته و میدونه که میرسه به این خواستش چون ترمزی نداره فقط به میشود فکر میکنه

    پنجشنبه این هفته قراره واسش تولد بگیرند امشب رفته بودند خونه دوست پدرش اونجا واسش کیک خریدند و کادو خریدند و واسش تولد گرفتند میبینی چقدر راحت به خواستش رسید به محض اینکه می‌خواهد میشود

    این ترمزها نمی‌ذارن که تو به خواستت برسی

    انقدر ورودی های منفی از اطرافیان شنیدیم که اینا شدند ترمز ما تو ذهنمون که نمیذاره این ترمزها به خواستمون برسیم

    میخوای ازدواج کنی؟

    دوس داری ازدواج کنی ولی هزاران باور نامناسب داری

    نه بابا دختر و پسر خوب کمه

    همه خراب شدند

    ازدواج سخته و اگه ازدواج کنم آزادیم گرفته میشه

    همه این باورها رو داری بعد میگی چرا نمیشه

    میخوای ثروتمند شی ولی نگران مالیات ندادنی

    بعد میگی پول نمیسازم؟!

    میخوای بری مسافرت نگرانی اونجا غریبه ای

    زبونشونو بلد نیستی هزینه هاش بالائه  و از کارت میفتی و بعد میگی مسافرت جور نمیشه؟!

    هزار تا ترمز داری در مقابل این خواستت بنده خدا

    قانون اینه اگه ترمز ها رو برداری خواسته هاتون خود به خود اتفاق میفته

    دست بردار از دیگران رو مقصر دانستن

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    بهزاد گفته:
    مدت عضویت: 2724 روز

    سلام

    خیلی دوست دارم عباسمنش و به تمام صحبت هات با تمام وجودم ایمان داریم و ازت ممنونم اطلاعاتتون با ما به اشتراک می زاری . تمام تلاشم اینکه بیام فلوریدا تا عملا ثابت کنم همه چیز شدنیه

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: