«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 41

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ریحانه معارف وند گفته:
    مدت عضویت: 867 روز

    سلام به همه دوستان فوق العاده بینظیرم در این بهشت زیبا.خصوصا استاد و مریم خانم عزیزم.من در رابطه با این فایل یه خواسته ای رو میخوام اشاره کنم بهش که واقعا بنظر من نشدنی بود ولی وقتی با تمام وجود و بدون ترمز و با ارامش واطمینان از خدا خواستم بدستش اوردم.حسش خیلی عالی بود انگار سبکی،رهایی ،رو ابرهایی و دریچه های قلبت بازه و لبخند رو لبهاته از رسیدن بهش.ماجرا از این قراره که پارسال ما رفتیم مسافرت (چند خانواده).من خیلی دلم میخواست که برای 1 بار هم که شده برم خونه خواهر یکی از جاری هام.من در روز 1 سفرمون وقتی خواهر جاریم زنگ زده بود بهش ببینه کجان رسیدن یا نه و…با احساس بینهایت عالی و عشق گفتم خیلی سلام برسون بهش.انگار این اومد تو ذهن و وجودم که میبینمش تو خونشون.ما اصلا هیچ رفت و امدی با هم نداشتیم فقط چند بار که همدیگه رو دیده بودیم سلام علیک کرده بودیم و من یه حس دوست داشتن عجیبی نسبت بهش دارم.بعد موقع برگشتن (بعد از2،3 روز) از مسافرت که البته چند ساعتی راه بود تا خونه اونا (در زنجان)رفتیم اونجا شام رو.البته با اصرار خیلی زیاد که پشت تلفن کرد درحال صحبت با جاریم.هر کس هم یه نظر میداد در مورد رفتن یا نرفتن.خیلی خیلی مهربون بود این خانم دقیقا مثل جاریم و البته همسرش هم همینطور.شامش هم که بی نظیر بود.بنده خدا اخرشم خونشون رو تحویل ما 20 نفر دادند و رفتند خونه یکی از بستگانشون که ما راحت باشیم.با اینکه خونشون اپارتمانی مانند هم بود.خلاصه همه ما به غیر از خانواده جاریم برای1 بار رفتیم خونشون.بازم تحسینشون میکنم خیلی دوست داشتنی و مهمون نواز بودند هر دو و البته 2 دختر گلشون.اره از اون روز خیلی باورم نرم تر و عالیتر شده که ریحانه با اطمینان100٪می خواهی و میشود.وقتی این فایلو میشنوم و جدیدا زیاد گوشش میدم یاد اون ماجرا میفتم و خدایی که میگوید تو فقط بخواه و من با قدرت و ایمان 100٪ باید بخوام و پامو بذارم روی گاز تا شدنی شوند خواسته هایم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1484 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    این فایل نشونه من بود

    من هروقت که برای خواسته ای مقاومت ذهنی نداشتم سریع اجابت شده خواسته من

    همین دیروزماشین من خاموش شدوروشن نمیشد

    به خداگفتم خدایامیخوام ماشینم روشن بشه وبعداستارت زدم وروشن شدبه همین راحتی

    چون مقاومت نداشتم ویک جیزعادی بودبرام وباورداشتم که انجام میشه

    وبازهم پاشنه های اشیل خودم رودیدم

    اول این که بایدباورکنیم که تمام اتفاقات وشرایط وافرادی که درزندگی ماهستندورخ میده به خاطرافکاروباورهای ماست وفرکانس های ما

    مابایداول این روباورکنیم بعدبریم دنبال تغییرباورهای دیگرکه اقامن خودم دارم زندگیموخلق میکنم

    این که بایدباورکنم که ادم های خوب زیادندودستی ازدستان خداوندندکه باعث پیشرفت وکمک من میشوند

    خداوندازبینهایت دستانش به من کمک میکندبرای رسیدن به خواسته هام

    باوراین که ثروتمندان ادم های خوبی هستندوازراه درست به ثروت رسیده اند

    وقتی باورهامونودرست کنیم به سمت ادم های خوب وصادق وعالی هدایت میشیم که افاادم خوب زیاده ادم صادق وحلال خورزیاده

    جای خوب برای کسب درامدزیاده

    بی نهایت فرصت هست برای درامدزایی

    بینهایت شغل موردعلاقه برای من درجهان وجودداره

    ازبینهایت طریق میشه کسب درامدکرد

    خداوندثروتمندان رودوست داردوازانهاحمایت میکند

    وقتی ثروتمندی ارامش داری

    وقتی ثروتمندی فکرت ازاده ومیتونی باخداوندمراقبه کنی وحرف بزنی

    وقتی ثروتمندی میتونی بری دوردنیاروبگردی ولذت ببری

    وقتی ثروتمندی مثل استادمیتونی الگوی عالی باشی برای دیگران که اون هاهم انگیزه بگیرندبرای پیشرفت ورشدمالی

    وقتی ثروتمندی میتونی به مادرت وخوانوادت کمک کنی مادرتوببری مسافرت های عالی

    وقتی ثروتمندی احترام داری مخصوصانزدخداوندوخداوندعاشق توهست وقتی پولداری چون باعث گسترش جهان میشی باثروت ونعمت

    یک باورخوب دیگه ‌ ازخدازیادبخوایم هرچی بیشتربخوایم خداوندبیشتربهمون میده وجلوی خداوندپروباشیم وهمیشه درخواست کنیم

    خداوندبه ماوعده فزونی وثروت داده

    خدابه مایک فرصت داده که ازاین زندگی لذت ببریم وتجربه کنیم این دنیاروبه بهترین نحو

    خدایاازت میخوام که کمکم کنی که ترمزهای مخفی ذهنم روشناسایی کنیم درموردثروت روابط سلامتی ومعنویت تادرهایی ازنعمت وثروت وروابط عالی ترواردزندگی من شوند

    الهی امین

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 1996 روز

    به نام خدا

    روز پنجاه و هفتم

    دلیل این که خیلی ها بعد از دیدن فیلم راز، طبق گفته ی فیلم تصور می کنند و اتفاق خاصی رخ نمی دهد جریان گاز و ترمز است، من تاحالا این جریان را از کتاب دیگری نخوانده ام و استاد فقط به این جریان اشاره می کند، همه کتاب ها می گویند تصور کن، بنویس، تابلو کائنا‌ت درست کن و…) ولی هیچ کدام نگفته اند که اگر باور های تو متضاد با خواسته ات باشد نمی توانی به آن خواسته برسی. خداوند را شاکر هستم که از طریق این وبسایت قضیه به این مهمی را متوجه می شوم و برای رسیدن به خواسته هایم و احساس خوشبختی بیشتر از آن استفاده می کنم، خداوند را هزاران مرتبه شکرت.

    با اصلاح شدن باور ها، رفته رفته شتاب رسیدن به خواسته هایمان هم بیشتر می شود و بیشتر باور میکنیم که چنین قانونی وجود دارد، امروز یکم تنبل شده بودم و در ناخوداگاه حس می کردم که دیگر نیاز به کار کردن روی خودم ندارم و خواسته هایم خود به خود به سمت من می آیند، خوشبختانه توانستم بر تنبلی ام غلبه کنم و به سایت بیایم، خداوند را هزاران بار شاکرم که این روز ها نسبت به روز های قبل خیلی راحت تر بر نجوا ها و مقاومت های ذهنم غلبه می کنم و رفته رفته هم در این کار حرفه ای تر میشوم.

    باور های مخرب، ممکن است باعث ترس ما از حرکت کردن باشند، به زبان فایل، مثل این باشد که پایمان روی ترمز باشد و گاز هم ندهیم، اینگونه باور ها منطقه امنی را برای ما متصور می کنند و ما می ترسیم که از این ناحیه خارج شویم چون نجوا های ذهن می گویند خارج شدن از این ناحیه عواقب بدی دارد، دیشب یکی از فایل های زندگی در بهشت را می دیدم، استاد در آن فایل اره برقی را تعمیر کرده بود و از آن به نحو احسنت استفاده می کرد، اگر استاد جرعت نمی کرد که پیچ آن های آن ابزار را باز کند و تعمییر کند، و می ترسید که در صورت باز شدن خراب خواهد شد آن موقع آن همه کار مفید به درستی را انجام نمی داد.

    فرض کنیم باور های برخی از افراد در مورد خداوند درست باشد، مثلا درست باشد که خداوند برای فلانی نمی خواد و ثروت را برای کس دیگری انتخاب می کند، دلیل آن انتخاب چه می تواند باشد به غیر از خود فرد؟ به قول اینیشین خداوند تاس نمی اندازد، خداوند عادل است و به هر کسی اندازه لیاقتش نعمت می دهد و لیاقت هر کس به باور های او بستگی دارد، اگر باور داریم که خداوند برای ما نمی خواهد پس…. :).

    خداوند را شاکرم که در سنین نوجوانی یادگیری قانون را شروع کرده ام باور های محدود کننده کمتری داشته ام، خداوند را شاکرم که به راحتی می توانم باور های جدید بسازم چون اصلا باور های مخرب زیادی در ذهنم درست نشده اند. خداوند را هزاران مرتبه شاکرم.

    این فایل یکی از مفید ترین و مهم ترین فایل هایی بود که تابه حال شنیده ام و این روز ها به شنیدن چنین حرف های خیلی خیلی نیاز داشتم، این فایل راهنمای مهمی برای رسیدن به خواسته هاست و باید آن را هر روز گوش داد، مخصوصا دقایق آخر این فایل خیلی خیلی مهم هستند، خداوند عزیز را بسیار شاکرم که امروز از طریق این فایل با من حرف زد، خداوند را هزاران بار شاکرم، خدایا شکرت.

    استاد عزیزم، دیروز آن اتفاق بسیار مهمی که می گفتم رخ داد و چند وسیله بسیار ارزشمند به دست من رسید، از دیروز حس می کنم که آدم دیگری شده ام و رسیدن آن وسیله ها به من قانون را بیشتر و بیشتر برایم اثبات کرد، خداوند را صد هزار مرتبه شاکرم که شما را سر راه من داد.

    از خودم خیلی خیلی تشکر می کنم که توانستم بر ذهنم غلبه کنم و فایل روز پنجاه و هفتم را گوش دهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 891 روز

    سلام منم یه ترمز دارم به اسم چراغ خاموش بودن و میترسیدم از اینگه دستگاه پوز بگیرم درگاه سایتمو بگیرم کلا که اسمم نره تو مالیات بهم گیر ندن تو جایی که کار میکنم آدما بهم گیر ندنو اینا مرسی انقدر قشنگ راهنماییم کردین مخصوصا مالیاته اخه اگه من دنبال ثروتم نباید به عوامل محدودیت مثل چند درصدش که میخوام بدم فکر کنم در جهان من همه چیز نییییکوووووووست برای من این روزها دنیا مثل اقیانوسی از خداست که دارم با لذت توش شنا میکنم همش خداست همش خود خود اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    گلاره گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    سلام

    روز 57

    همین فایل ترمز و گاز با خواستن و دریافت بهم رسید و کاملا متحیر شدم چون نسبت به آموزشهای استاد واقعا حالت سیستمی رو بارها دیدم.

    چقد جالبه این فکر کردن به گاز و ترمز و اینکه تو هرکاری بشناسیم و ترمز را پیدا کنیم و باورهای درستش رو پیدا کنیم و رو خودمون کار کنیم که واقعا همین که پامون رو از ترمز برداریم و موتورمون روشن باشه . حرکتمون شکل میگیره و گاز دادن که با سوخت الهی واقعا چه لذتی از حرکت توی اون مسیر رو بهمون،میده.

    الان دقیقا تو همین شرایط هست که یه کاری مبخام با توجه به آموزه های استاد شروع کنم که با شرایط موجودم به درآمد برسم و ترمز مثلا اینکه این کار با فلان و بهمان جور در نمیاد . خودم و خدا کمک کنیم بشه چقد لذت بخشه.

    ممنونم خداجون تا به این جا و در امتدادش . خدایا ترمزا و هدایتا و گاز دادن هارو هدایت میخام ازت.

    استاد ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    هاجر شکری گفته:
    مدت عضویت: 1251 روز

    الهی به نام تو ای قادر بی‌همتا

    سلام ب استادهای عزیز دلم سیدحسین و مریم‌بانو️

    سلام به تک تک دوستان متعهد به کشف قوانین جهان هستی…

    من هاجر هستم. تقریبا یکساله که در این سایت عضو شدم، اما هربار خواستم چیزی بنویسم هزارتا ترمز داشتم.

    یک بار که به تضاد بزرگی رسیدم خودمو مجبور کردم که برای اولین بار بیام و تو سایت چیزی بنویسم. اما جوابی دریافت نکردم و قطعا اونم نتیجه فرکانس‌های خودمه…

    اما چرا الان دارم مینویسم؟

    چون چند هفته اخیر یه عااالمه از کار کردن با فایلهای این سایت و خوندن تجربیات دوستان عزیز آگاهی دریافت کردم و کلی نتیجه دیدم و الانه که خودمو لایق دیدم منم بیام و اتفاقاتی که بصورت هدایتی برام ایجاد شده بود را به اشتراک بذارم که ممکنه آگاهی‌ای برای دیگران باشه

    من و خواهرم (افرا) هر دو عضو این خانواده‌ایم و تقریبا زیاد باهم درمورد قوانین و یادگیری‌هامون حرف میزنیم. این هم خودش یه هدایت خدایی بود که اگر هدایت بشم درموردش کامل صحبت خواهم کرد.

    من درحال استارت یه پروژه‌ام که از ماه پیش بسیار و بسیار نیازمند قوانین بودم و چقدر قوانین کمک‌کننده بودند برام (و اینجا هم تعهد میدم نتیجه پروژه‌ام را در آینده نزدیک به اطلاع شما برسانم). افرا امروز صبح باهام تماس گرفت که از خوابی که دیشب دید بهم آگاهی بده.

    بقول استادجان، خواب از روح ماست (یا همان ضمیر ناخودآگاه) و میتونه یه راهی باشه که خدا داره ازون طریق باهات حرف میزنه و خودم هم عمیقا هم‌نظر با استاد هستم.

    خوابی که افرا برام گفت دقیقا متناسب با حرفهای ذهنی‌ای که دیروز غروب باخودم داشتم بوده! بطوری که خدای قدرتمندم از طریق افرا، به من پاسخ سوالم را داده و منو از ترمز مخفی‌ام آگاه کرد و دریافت این پاسخ حتی به یک روز هم نیانجامید!

    با افرا کلی راجع به ترمزهایی که حین شروع پروژه کاریم برخوردم و شناختمشون و دارم بهتر میشناسمشون و الان کمی بیشتر مغز حرفای استادجان را درک میکنم و بابتش بسیار ذوق انگیزم، صحبت کردیم.

    کلی، کلی حرف زدیم شاید حدود 2 ساعت!!

    وقتی تماس را قطع کردم یه تجربه‌ای که اخیرا داشتم و راجع به ترمزهای مخفی بود یادم افتاد که به صورت پیام برای افرا ارسال کردم و دلم میخواد همون پیام‌ها را اینجا براتون بذارم، چون حس و حال همون لحظه‌هامون ممکنه از تو متن پیامها براتون قابل درک باشه:

    hajar:

    یادم اومد که یه تجربه بدون ترمز داشتم، اینه که یه روز دیدم ترنگ (رئیسم) از تو کیفش یه خودکار طلایی رنگ درآورد و رفتارش هم طوری بود که نشون میداد خودکار ارزشمندیه. من فقط تصورم این بود که این خودکار احتمالا هدیه‌س که براش مهمه و تو جیبش نذاشته و تو کیفش اونم تو یه باکس نگه‌داشته.

    خلاصه کنجکاو شدم و بهش گفتم خودکار رو بده ببینم. بنظرم خودکار جالبی اومد و هی باهاش ور میرفتم و یه‌جورایی باهاش بازی می‌کردم. دیدم روش اسم یه شرکت دارویی زده. تعجب کردم که این یه خودکار تبلیغاتی چرا اینقد برا ترنگ مهمه؟!! که ترنگ انگار صدای ذهن منو شنید گفت: این خودکار طلای 24 عیاره

    من دهنم همینطوری وا موند…

    خیلی ترنگ را بخاطر هدیه‌ای که دریافت کرد تحسینش کردم که اونقد وجودش ارزشمنده که همچین هدیه‌ای دریافت کرده و البته اون شرکت را هم تحسین کردم که چقدر پول دارن و به‌به که چه ایده‌ای جالبی داشتن و چقدر سخاوتمندن و چقدر … که همچین هدیه‌ای تدارک دیدن …

    معجزه: سه روز بعد همون خودکار در یک بسته هدیه ازطرف ترنگ بمن هدیه شد

    این یک تجربه از نداشتن هییییییچی ترمزی بود.

    خواهری، دقت کن تو این ماجرا “من حتی درخواست داشتن اون خودکار را هم نداشتم” اما چون تو مدار تحسین زیبایی ها بودم لاجرم جهان منو با تجربه یه اتفاق خوب روبرو کرد.

    اینه که استادجان و مریم‌جان دائم با اتفاقات خووووب مواجه میشن️

    اینکار ترنگ، چقدددررر تحسین منو برانگیخت. چون من در این مداری که فعلا قرار دارم، اینقدر سخاوت ندارم که بخوام همین خودکار را به کسی هدیه بدم. اما چون اون زمان در مدارم این ترمزه نبوده، اون هدیه سخاوتمندانه را دریافت کردم. پس الان فهمیدم که یه ترمزی دارم و باید ترمزم را بردارم که بارها و بارها هدایای بزرگی از جهان دریافت کنم

    خلاصه اینکه یه همچین اتفاقی چقدرررر درس برام میتونست داشته باشه وقتی به چشم درس بهش نگاه میکنم، نه یه اتفاق یه‌بارکی و ساده

    Afra:

    امروز از اون روزهای عالی منه

    که از صبح از توی خواب خدا داره باهامون حرف میزنه و ما میشنویم

    hajar:

    این حرفها را روزهاست که میخواستم بهت بگم. ببین چقد جالبه:

    فرصتش را نداشتم یا کلا برنامه برای گفتن اینها ایجاد نشده بود و خلاصه ک من هیچی بهت انتقال ندادم.

    چون تو نیاز داشتی که امروز این حرفا رو بشنوی

    شاید اگر همون روز میگفتم اصلا این حرفا برات هیچ آگاهی‌ای نداشت.

    Afra:

    واقعا همینطوره. بهشون در این لحظه نیاز داشتم.

    خداروشکر کردم برای وجودش در وجود تو، که باهام اینطوری حرف میزنه و جواب گیرهای ذهنی منو میده

    (تو پرانتز اینم بگم که موسیقی گوشیم روشن بود و همان لحظه یه فایلی از استاد play شد که جمله بعدی‌ای نوشتم از همان فایله، واقعا الان اسمش را هم نمیدونم که بگم)

    hajar:

    تردید بدترین سم برای موفقیت است.

    برای حذف تردید، باید عضله تصمیمگیریتو فعال کنی. حتی اگر اشتباه تصمیم گرفتی!!

    اما، اما اگر مطمئن باشی که به خدا وصلی، همان تصمیمت هم از الهام الله‌ست. حتی اگر نتیجه‌ی اولیه، ظاهر بدی داشته باشه، اعتماد داری که اون ظاهر بد هم نشونه‌س و دنبال هدایتش میگردی و حتما هم نشونه‌ت رو ازتوش پیدا میکنی

    همینا رو من خودم هفته پیش درکش نمیکردم

    Afra:

    این حرفای تو مربوط به تصمیم منه که دوهفته گرفتم و تردید دارم که انجام بدم یا نه

    hajar:

    اصن این جمله رو همیییین الان تو فایل داشتم گوش میدادم نوشتم

    اتفاقا بخودم گفتم این جمله را برای چی بنویسی؟!!! چون که به موضوعات امروز خیلی بی‌ربطه.

    اما دلم گفت بنویس، هدایته.

    بعد ک نوشتم، حرفای بعدیش هم اومد و تونستم تو پیام بعدی نتیجه‌گیری کنم و این جمله را ب حرفای امروزم ربط بدم.

    اما الان تو میگی که :

    این جمله درراستای حال توست

    اینهههههه هدایت رب بلندمرتبه

    باز جالب‌تر که واقعا که خودمم همین لحظه تصمیم گرفتم که ب الهامم عمل کنم و چقد ظریفه که احتمال داشت به الهامم عمل نکنم و چقد فاصله این دوتا ازهم کمه

    Afra:

    وااای خدای من دارم هنگ میشم از حال خوب

    hajar:

    بارها این پیام‌ها رو خوندم. توش یه‌عالمه آگاهی داره

    یه عالمه حس خوب

    یه عالمه ایمان

    یه عامله اعتماد ب خدا رو نشون میده

    یه عاااالمه وجود خدا توشون دیده میشه

    Afra:

    خدایا ممنون که داریمت

    دیالوگ منو و افرا تموم شد و من حس کردم که وظیفه دارم بیام این حرفا رو بزنم. با اینکه شاید کل این حرفام به این فایل مرتبط نباشه، اما تنها جمله‌ای که بهم گفته شد این بود که برو تو دیدگاه فایل گاز و ترمز بنویس و بقول استادجانم، منم گفتم چشم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      متین گفته:
      مدت عضویت: 1644 روز

      سلام هاجر عزیز

      خوندن این الهامات و هدایتهای دوستان به روند بهتر شدن در درک قانون خیلی به من کمک میکنه .

      تحسین میکنم که 2تا خواهر انقدر از نظر فرکانسی بهم نزدیک هستن که خدا از طریق خواهرتون مسئله شمارو حل میکنه و اینها یعنی همه ما بهم وصل هستیم و ما انرژی هستیم و خدا از طریق هرکدوم از ما به کمک فرد دیگه میاد .

      اون قسمت که گفتین خودکار طلای رئیستونو دیدید و فقط تحسین کردید و حتی خواسته ای به جهان نفرستادید ولی جهان با همون تحسین به بهترین شکل به شما پاسخ داد و این فوق العادس و در حیرت میمونم از اینهمه نظم و اینهمه پاداش خداوند به بنده های با ایمانش .

      برادر من دوسال هست که ازدواج کرده و انقدر خانمش هدیه های مختلف بهش میرسه و انقدر در صلح با جهان هست و انرژیش عالیه که انگار خدا این فرد رو برا من فرستاده که جلوی چشمم باشه و ببینم که جهان چقدر عالی پاسخ رفتارهامون رو میده .

      هر دفعه که مییاد تعریف میکنه که از غریبه ها هدیه دریافت میکنه و هدیه های خوب و آدمهای خوب سر راهش هستن و بهش کمک میکنن .

      انقدر که انرژیش خوبه و شاد هست و همیشه همه ازش تعریف میکنن و تحسینش میکنن و من خداروشکر میکنم که تو خانواده ما هست .

      چون اصلا دورو برم همچین ادم شاد و پرانرژی ندیدم و حتی تو دوستهام هم نداشتم انقدر که از نظر خانوادگی و تمام فامیلها و اطرافم انسانهای کم انرژی و در فرکانس پایین و انسانهایی که همیشه درباره اتفاقات بد باهم صحبت میکنن و اومدن زن داداشم و اینهمه تفاوت با ما خیلی باعث شده که منم همیشه یادش کنم و تحسینش کنم و هر موفقیتی که تو کارش کسب میکنه همیشه بهش تبریک گفتم .

      و فردی هست که هرچی بخواد بدست میاره و بخودم میگم باید ببینم و منطقی کنم قانون رو برای خودم که میشود منم هرچی بخوام بهش میرسم .

      هاجر عزیز ممنون از کامنتی که گذاشتی

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Sos گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    به نام خدای که در هر لحظه به انسان الهام میکنه

    سسسسلام استاد بزرگوارم

    سلام بانو مریم جون

    روز 57 تحول زندگیم

    ……………..

    یک فایل فوق‌العاده گاز و ترمز چقد داره بهم کمک میکنه که باورهای محدود کننده خودمو توی ذهنم پیدا کنم با شنیدن چندبار این فایل باور توی گوشه های ذهنم پیدا کردم دری بسته بسوی ثروت هست چقد مخفی بود باید بیشتر روی باور ثروت کار کنم یک ترمز که نمیزاره من از یک حد بالا برم خب چیکار کنم

    قلبم ایمانت به خداوند را بیشتر کن چطور بیشتر کنم باور کن ثروت بی نهایت هست ، باور کن تو با ارسال فرکانس های ثروت به جهان هوشمند دریافت آگاهی و ایده های فوق‌العاده پولساز خواهی داشت ، باور کن خداوند تمام عالم هستی مسخر تو کرده بخواه تا عطا کند ، با ثروتمند شدنت هم خودت به رویاهات دست پیدا میکنه هم جهان را گسترش میدی چقد آرام شدم من باید هر روز و هر روز از خداوند بابت نعمت های که تا الان به زندگیم بخشیده سپاسگزار باشم ….

    اگه ترمز نداشته باشیم هر خواسته ای که داریم جهان بلافاصله اون را بهمون میده چقد این قوانین به درخواست تمام وجودات پاسخ دقیق طبق فرکانس ارسالی برمیگردونه کار جهان همینه

    چه جالب توی این مدت که داشتم روی خودم کارم میکنم بدون ترمز هر چی که خواستم برآورد شده چطور به این مسئله کم توجه بودم اصلن توی ذهنم مقاومتی نبوده راحتی کارهام حل شده سیستم جهان میخوای میشه عالی گفتی استاد …..

    باید روی ترمز های که پیدا می‌کنیم کار کنیم تا با جایگزین کردن‌ آن ها با باورهای قدرتمند توحیدی این سرعت ما را در رسیدن به خواست هامون بسیار کمک میکنه در نبود ترمز گاز با تمام قدرت رو به جلو حرکت بسوی موفقیت های بزرگ

    میلاد پسری از نور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام خدا

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    روز 57 سفرنامه

    گاز و ترمز

    بعضی جمله ها هست وقتی می‌شنوی ساعت ها دوست داری در موردش فکر کنی آنقدر که بهت آرامش میدن

    شاید بهشون عمل نکنی ولی حالتو خیلی خوب میکنن

    ولی مهم اینه یاد بگیرم همین جمله ای که شنیدم آنقدر تکرارش کنم تا بشه باورم تا عمل کنم بهش

    اگر باور های مناسبی بسازم در مورد خواسته هام و ترمز ها رو پیدا کنم و برطرف کنم خواسته هام به سرعت و آسانی وارد زندگیم میشم

    باید چند تا باور رو بسازم

    اول اینکه خدا سریع اجابت می‌کنه

    من با افکارم اتفاقات رو رقم میزنم

    کافیه من بخوام تا بشه

    فقط باید ترمز ها رو برطرف کنیم

    اگر خواسته ای رو میخام و نمیشه یابه سختی میشه بخاطر ترمز هایس که دارم بخاطر باور های محدود کننده ای که دارم

    کار من کشف این باور هاست

    از همین روش استاد کمک گرفتم توی جنبه ی دیگه ی زندگیم کاهش وزن خوبی داشتم ولی از یه جایی به بعد دچار استپ وزنی شدم

    اولش دنبال یه روشی بیرون از خودم بودم که غذامو کم کنم با اینکه با این روش آشنایی داشتم ولی قانون فراموش کردم وقتی فهمیدم جریان چیه و باید از درون خودم حلش کنم یه سری ترمز ها شناسایی کردم و اومدم باور هایی رو برای خودم ساختم ولی این باور ها خیلی تو من قوی تر هستن و باید وقت بیشتری روش بزارم تا حلشون کنم و می‌دونم اگر حل بشن من خود به خود و به راحتییییی به وزن ایده الم میرسم

    نتیجه من

    قانون جهان اینه میخواهی و میشود

    اگر الان به خواسته هات نمیرسی بخاطر یه سری ترمز باید اونا رو کشف کنی و باور های مناسب جایگزین کنی اونوقت خیلی راحت و آسون به خواسته هات میرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام خدا

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    روز 57 سفرنامه

    گاز و ترمز

    بعضی جمله ها هست وقتی می‌شنوی ساعت ها دوست داری در موردش فکر کنی آنقدر که بهت آرامش میدن

    شاید بهشون عمل نکنی ولی حالتو خیلی خوب میکنن

    ولی مهم اینه یاد بگیرم همین جمله ای که شنیدم آنقدر تکرارش کنم تا بشه باورم تا عمل کنم بهش

    اگر باور های مناسبی بسازم در مورد خواسته هام و ترمز ها رو پیدا کنم و برطرف کنم خواسته هام به سرعت و آسانی وارد زندگیم میشم

    باید چند تا باور رو بسازم

    اول اینکه خدا سریع اجابت می‌کنه

    من با افکارم اتفاقات رو رقم میزنم

    کافیه من بخوام تا بشه

    فقط باید ترمز ها رو برطرف کنیم

    اگر خواسته ای رو میخام و نمیشه یابه سختی میشه بخاطر ترمز هایس که دارم بخاطر باور های محدود کننده ای که دارم

    کار من کشف این باور هاست

    از همین روش استاد کمک گرفتم توی جنبه ی دیگه ی زندگیم کاهش وزن خوبی داشتم ولی از یه جایی به بعد دچار استپ وزنی شدم

    اولش دنبال یه روشی بیرون از خودم بودم که غذامو کم کنم با اینکه با این روش آشنایی داشتم ولی قانون فراموش کردم وقتی فهمیدم جریان چیه و باید از درون خودم حلش کنم یه سری ترمز ها شناسایی کردم و اومدم باور هایی رو برای خودم ساختم ولی این باور ها خیلی تو من قوی تر هستن ولایت وقت بیشتری روش بزارم تا حلشون کنم و می‌دونم اگر حل بشن من خود به خود و به راحتییییی به وزن ایده الم میرسم

    نتیجه من

    قانون جهان اینه میخواهی و میشود

    اگر الان به خواسته هات نمیرسی بخاطر یه سری ترمز باید اونا رو کشف کنی و باور های مناسب جایگزین کنی اونوقت خیلی راحت و آسون به خواسته هات میرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 57 سفرنامه

    استعاره ی گاز و ترمز

    خالق مهربونم تو این دوماهه که سفرنامه رو شروع کردم شاید به اندازه ی دوسالی که با قانون آشنا شدم پیشرفت داشتم.به لحاظ اینکه دیگه دلسوزی نمیکنم برا خونوادم..اینکه خیلی منظم شدم و هروز فایل گوش میدم و کامنت میخونم و میذارم اینکه درک کردم که تا آخر عمر باید به این شیوه عمل کنم و هیچ وقت به فکر رها کردن این روش نباشم اینکه دیگه ترسم از حرف فامیل مادریم ریخته و هیچ تصمیمی برای برگشت به سمتشون ندارم.اینکه حسادتم نسبت به داشته های دیگران خیلی خیلی کم شده و حتی ذوق میکنم و داشته های بقیه رو نشونه میبینم برای خودم مخصوصا شریکام رو.

    فهمیدم که قران اون چیزی نیست که من فکر میکردم و دارم درک میکنم سیستمی بودن قران رو.

    ترسم از حرف بقیه خیلییی کمتر شده.ارگنایزینگ رو یاد گرفتم.

    یاد گرفتم چیزای ارزون نخرم و دنبال کیفیت باشم و احساس ارزشمندی کنم.

    یاد گرفتم که اتفاقات بد حتی کوچیک رو با آب و تاب نشینم تعریف کنم

    بیشتر باور کردم که اگر به خواستهام نمیرسم به خاطر باورهای اشتباهمه و ربطی به بیرون نداره.

    خیلی توقعم رو از بقیه مخصوصا همسرم آوردم پایین و پذیرفتم که هیچ وظیفه ای در قبال من نداره.

    یاد گرفتم که هیچ وظیفه ای برای خوشحال نگه داشتن بقیه ندارم.

    یاد گرفتم آسونتر بگیرم.

    یاد گرفتم بیشتر رو خدا حساب کنم و روی هیچ کسی حساب نکنم.

    یاد گرفتم کمتر بعد از اشتباهاتم خودمو سرزنش کنم و رفتن از حل یک تضاد به حل تضاد بعدی خیلی سریعتر از قبل داره برام اتفاق میفته.

    یاد گرفتم کمتر تو ذهنم حساب و کتاب کنم و نگران پوشش هزینه هام نباشم.

    یاد گرفتم بیشتر از اینکه دیگرانو دوست داشته باشم خودمو دوست داشته باشم و بیشتر از اینکه به بقیه عشق بدم به خودم عشق بدم.

    یاد گرفتم به جای تعریف بیش از حد از دیگران از روی کمبود اعتماد به نفس بیشتر به خوبیهای خودم توجه کنم.

    یاد گرفتم بیشتر خودم باشم و برام مهم نباشه حتی اگه دیگران مسخره ام کنن.

    خلاصه با اینکه نتیجه ی مالی هنوز وارد زندگیم نشده ولی روز به روز استرس و ترسهام داره کمتر میشه.ایمانم داره بیشتر میشه آرامشم داره بیشتر میشه باورم داره به مسیر بیشتر و بیشتر میشه.و چرخ زندگیم تو همه ابعاد داره روون تر میشه.عجله ام کمتر میشه.تمرکزم بیشتر میشه وکلی اتفاقات کوچیک مثبت دیگه که الان حضور ذهن ندارم ولی میدونم که خیلییی بیشتر از ایناست.

    خداوند دلم تو همه کار برای من کردی.ایمان دارم این مسئله رو هم برای من حل میکنی.و برای همیشه از مدار بدهی خارج میشم.ازت نمیخوام از دست این اجاره های عقب افتاده خلاص شم ازت میخوام کمکم کنی که ظرف وجودیم بزرگتر شه و بر ترسهام در این مورد غلبه کنم. من میدونم که این مسیر همون مسیر درسته حتی سختی هایی که میکشم لازمه برای رشد من.هیچ چیز اشتباه نیست و من جای درستمم.خداوندا کمکم کن که بتونم تصویر بزرگتر رو از بالا ببینیم و آرامشم بیشتر شه.هر اتفاقی که بیفته برای من خیره.چه برم چه بمونم.

    میدونم که تو کنارمی پس آرومم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: