نکته مهم: این فایل یک مقاله است که فقط به صورت نوشتاری است
عنوان:
دوره «همجهت با جریان خداوند»، چگونه دانشجویان خود را هدایت میکند تا خواستههای نیمهکاره را به ثمر برسانند؟
- چه میشود که بعضی از افراد به بسیاری از خواسته های خود می رسند اما بعضی ها حتی با وجود تلاش فراوان، هنوز به نتیجه دلخواه نرسیده اند؟
چرا بعضی از خواسته ها، درست در یک قدمی نتیجه، متوقف می شوند؟
چرا فقط نشانه های خواسته ام را می بینم اما آن خواسته در زندگی ام ظهور پیدا نمی کند؟
دوره «همجهت با جریان خداوند» طراحی شده تا این الگوهای محدود کننده و تکرارشونده را برای همیشه تغییر دهد. اما چگونه؟
بسیاری از ما این تجربه را داشتهایم: با اشتیاق فراوان، مسیر تحقق خواستهای را آغاز کردهایم؛ نشانهها را دیدهایم، انگیزه داشتهایم، و حتی احساس کردهایم که در آستانهی خلق آن خواسته قرار داریم… اما ناگهان انگار در یک قدمی خواسته، همهچیز متوقف شده است. یا نهایتاً دستاوردی نصفهونیمه نصیبمان شده؛ چیزی که نهتنها ما را خوشحال نکرده، بلکه حس عمیقتری از ناتوانی و ناکامی در ما به جا گذاشته است. تا جایی که برای خواسته های جدید، اولین ترس ما این است که نکند دوباره همان الگوی همیشگی تکرار شود. حتی وقتی نشانه های پر رنگ از خواسته را می بینیم انگار این ترس، ما را از ادامه دادن منصرف می کند چون از نا امید شدن های دوباره، رنج می بریم.
“راهکارهای ریشهای حل این مسئله”، هستهی اصلی آموزشهای دوره «همجهت با جریان خداوند» را تشکیل میدهند.
مهمترین شاخصه این دوره، تکیه بر ۱۷ سال تجربهی استاد عباسمنش در آموزش مبانی قانون خلق زندگی دلخواه به میلیون ها دانشجوست. آموزه های این دوره عصارهای است از توانایی استاد عباس منش در آموزش مفاهیم اساسی در خلق شرایط دلخواه در زندگی؛ از جمله:
- تشخیص اصل از فرع در مسیر تجربهی خوشبختی
ساخت و تثبیت باورهای توحیدی مرجع
نحوهی شکلگیری باور به فراوانی به عنوان قدرتمند کننده ترین باور مرجع
تشخیص فرکانس خواسته، تثبیت و تقویت آن تا رساندن آن به نتیجه و ظهور خواسته در تجربه زندگی
به همین دلیل، دوره «هم جهت با جریان خداوند»، یکی از کاربردیترین دورههای استاد عباسمنش تا به امروز محسوب میشود. چرا که از صفر تا صدِ فرمول تحقق خواسته را به دانشجویان خود آموزش میدهد.
این مقاله، بخش بسیار کوچکی از مفاهیم مطرحشده در جلسات این دوره تا کنون را بررسی میکند و ارتباط معنا دار بین آموزش های این دوره و نتایج دانشجویان این دوره را کنار هم قرار می دهد.
دوره هم جهت با جریان خداوند، ساختاری منظم، پیوسته و رو به تکامل دارد. به گونه ای که هر جلسه از دوره، پیشنیازی است برای درک جلسه بعدی و تقویت نتایج گرفته شده در جلسات قبل. این ساختار به هم پیوسته و تکاملی، هم در شناخت عمیقتر قانون به دانشجویان دوره کمک می کند و هم در تمرین “خلق شرایط دلخواه” و بهبود نتایج. در واقع،دوه «هم جهت با جریان خداوند»، یک راهنمای گامبهگام ساده و قابل اجرا برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام است.
یادآوری نقش واقعی من در شرایط زندگیام: من خالق زندگی خودم هستم
در نخستین گام، دوره هم جهت با جریان خداوند این باور بنیادین را به دانشجو یادآوری میکند که: «تو میتوانی شرایط دلخواه خود را خلق کنی.»
اما برخلاف آموزشهای سطحی یا انگیزشی، استاد عباسمنش با منطقهای محکم، یادآوری کلام خداوند در قرآن و پشتوانهی تمرینهای عملی در دوره، این اصل را بهگونهای برای دانشجو قابل درک میکند که هم مسئولیت شرایط کنونی زندگیاش را میپذیرد و هم امیدوار میشود که اگر این شرایط ناخواسته است، چگونه میتواند بدون نگرانی و با استفاده از قانون، آن را تغییر دهد.
چرا تا نزدیکی خواسته میروم اما محقق نمیشود؟
استاد عباسمنش در دوره «همجهت با جریان خداوند»، دلیل اصلی به ثمر نرسیدن روند خلق خواستهها را با توضیح مفهوم “مومنتوم مثبت” و “مومنتوم منفی” به خوبی به دانشجویان می شناساند. سپس با تشریح همه جانبه “قانون مومنتوم”، حل مسئله اساسی دانشجویان در به ثمر نرسیدن خواسته هایشان را بهدرستی و از ریشه ها شروع می کند.
شاید واژهی “مومنتوم” را کموبیش شنیده باشید، اما دوره «همجهت با جریان خداوند» مفهومی کاربردی از مومنتوم را به شما آموزش میدهد که زندگی روزمره شما را متحول می کند و چرخ زندگی را روان می کند. هیچ منبعی تاکنون، این مفهوم را تا این حد کاربردی و نتیجهبخش در تمام جنبه های زندگی، ارائه نداده است.
مفهوم مومنتوم و نحوهی استفاده از آن برای به ثمر رساندن فرکانس خواسته، در این دوره آنقدر دقیق آموزش داده می شود و از طریق ساختارهای ساده تمرین میشود که باعث شده دانشجویان این دوره به خاطر اجرای این مفهوم در زندگی، در همان جلسات اولیه، نتایجی بگیرند که مدتها برای رسیدن به آن تلاش میکردند.
به عنوان مثال:
📌 فاطمه عزیز درباره تجربه خود چنین می گوید که:
“من چندین ساله که دارم روی باورهام کار میکنم، اما به اون خواستههایی که میخواستم نرسیده بودم. خیلی برای خودم سؤال بود که چرا توی نتایج من تغییرات اساسی رخ نمیده و نتایج اونطور که میخوام پررنگ نیست؟!
به خودم میگفتم: من که مرتباً حواسم به کانون توجه و احساسم هست… من که دارم سعی میکنم به خواستهم توجه کنم و…
گاهی مسیر خوب پیش میرفت و حتی گاهی چنان به نزدیکی خواسته میرسیدم که انگار توی دستمه… اما در بین راه، دوباره زمین میخوردم. مدتی ناامید و خسته میشدم و دوباره از اول…
وقتی دوره رو خریدم و توی جلسهی اول، استاد مفهوم مستمر نبودن ارسال فرکانس خواسته رو با «قانون مومنتوم» توضیح دادند، مسئلهی اساسی بهثمر نرسیدن خواستههام رو فهمیدم.
قسم میخورم که وقتی روی آموزهها تمرکز کردم و تمرینات رو انجام دادم، فقط چند روز بیشتر طول نکشید که تفاوت در نتایج شروع شد و به قول استاد، نتایجم مثل یه گلولهی برفی داره میغلتِه و میره جلو و هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه.
بعد از بیست سال زندگی مشترک، روابطم آنقدر عالی شده که تازه دارم معنای زندگی کردن با عشق رو میفهمم.
از نظر مالی هم، جریانی از نعمت و ثروت، همینجوری خودبهخود وارد زندگیم شده. دارم فقط پیامهای واریزی به حسابم رو میبینم که برای بعضیهاشون حتی ایدهای ندارم از کجا اومدن!
این تغییر در نتایج اینقدر پررنگه که باعث تعجب اطرافیانم شده… اما باعث تعجب من نیست چون داستان مومنتوم رو خوب درک میکنم و خوب میفهمم که این نتایج از کجا دارن آب میخورن.
کارها برام راحت انجام میشه. من طبق آموزشهای استاد توی دوره، فقط به مومنتوم منفی اجازهی شکلگیری نمیدم، و خداوند داره بقیهشو انجام میده”.
از دیگر دلایل مهم نتیجه بخش بودن آموزشهای این دوره -حتی در همان جلسات اولیه-، تسلط استاد عباسمنش به صورت همزمان به مفاهیم زیر است:
۱. قوانین زندگی
۲. اصول اساسی قرآن (آیات محکم و توحیدی)
همچنین، تسلط استاد در تشخیص اصل از فرع، باعث شده دانشجویان از همان قدم اول در مسیری حرکت کنند که قبلاً شاخ و برگهای اضافی زده شده و حواشی آن حذف شده است. حواشیای که فقط باعث حواسپرتی دانشجو میشوند و او را از مسیر اصلی دور میکنند.
بهعنوان مثال، در این دوره، مفهوم مومنتوم از زوایای زیر بهخوبی توسط استاد عباسمنش توضیح داده شده است، آنهم به زبانی ساده و قابلفهم برای مخاطب. کاری که در هیچ آموزشی، اینچنین جامع، همهجانبه و سودمند ارائه نشده است. این جنبه ها شامل:
- توضیح مومنتوم با استفاده از آیاتی از قرآن که دارای افعال مضارع هستند.
منطقهای محکمی که استاد در این بخش در اختیار دانشجو قرار میدهد، باعث میشود حلقهی گمشده در نتایج دانشجو ـ یعنی تداوم در ارسال فرکانس خواسته ـ به مسیر او برگردد و دانشجو بتواند ذهنش را برای تقویت فرکانس خواسته، تربیت کند و با ادامه این روند، مسیرهای عصبی جدیدی در ذهنش بسازد. این مسیرهای عصبی جدید، نقش دانشجو را از “عروسک خیمه شب بازی ذهن” به “ناظر بر ذهن” تغییر می دهد. به گونه ای که ذهن فرد با او در مسیر خواسته اش هم مسیر می شود. - نحوهی ایجاد مومنتوم مثبت که فرد را بر “شانههای خداوند” مینشاند و با جریان خداوند همجهت میکند.
این جنبه از قانون مومنتوم، از طریق دو مفهوم اساسی به دانشجو توضیح داده میشود:
۱. شناسایی باورهای شرکآمیز مرجع: افکار منفی که مومنتوم منفی را شکل دهی و تقویت میکنند، از یک باور مخرب سرچشمه میگیرند. شناسایی این سرچشمه، کمک می کند که در سریعترین زمان ممکن، مومنتوم منفی را تضعیف کرد.
۲. شناسایی باورهای توحیدی مرجع: در شکلگیری مومنتوم مثبت، افکار مثبت از یک باور سازنده و توحیدی سرچشمه میگیرند که به خلق خواستهها سرعت و قدرت میبخشند. دانشجویان در این دوره بر شکل دهی و تقویت این رشته افکار تمرکز می کنند. - بررسی آیاتی از قرآن که دقیقاً نشان میدهند چگونه وارد مومنتوم مثبت شویم و در جریان خداوند باقی بمانیم.
- تقسیم کار با خداوند بهعنوان نیرویی که ما را خلق کرده، از این قدرت به ما بخشیده و در مسیر خلق شرایط دلخواه، هدایت ما را به عهده گرفته است. این مفهوم از دو جنبه توسط استاد عباسمنش توضیح داده میشود:
۱. سمت خداوند در همجهت ماندن با جریان او چیست؟ چگونه این اعتماد را بسازیم که خداوند همیشه سمت خود را انجام میدهد؟
۲. سمت ما در همجهت شدن با جریان خداوند چیست و چگونه آن را اجرا کنیم؟ - تمرینات عملی برای ایجاد مومنتوم مثبت از طریق توکل به خداوند در عمل.
- تکنیک “Time Out” برای توقف هر نوع مومنتوم منفی:
تکنیکی قوی که کنترل نجواهای ذهن حتی در بدترین حالت را تبدیل به یک بازی لذتبخش میکند.
📌نتیجهی درک جلسات مربوط به قانون مومنتوم و نحوهی استفاده از آن در زندگی روزانه برای روان شدن چرخ زندگی را «محمد»، یکی از دانشجویان، اینگونه بیان میکند:
“آگاهیهای این دوره، منطقهای محکمی به من داده که نگرانی را از زندگیام حذف کرده؛ چون آنقدر تواناییام برای خلق اتفاقات زندگیام را برایم منطقی کرده که نیازی به نگرانی دربارهی مسائلم و خواستههایم ندارم.
من میدانم سمت من فقط این است که باید روی مومنتوم مثبت خودم را نگه دارم تا خداوند من را به سمت چگونگیها هدایت کند.
استاد چقدر خوب این مفهوم را در دوره توضیح میدهند.
باورم نمیشود که الان کنترل ذهن تا این حد برایم راحت شده، و چقدر خداوند هدایتم میکند تا کنترل ذهن هر روز برایم راحتتر هم بشود. حتی اگر اتفاقی هم بیفتد، در نهایت به نفعم تمام میشود.
من در بازار کار میکنم و همهچیز در محل کارم برایم راحتتر شده. قبلاً باید دنبال مشتری میگشتم، حالا مشتریها خودشان سراغم میآیند و بهراحتی درخواست محصول میکنند.
یکسری مشتریهای دردسر در کار ما بودند، اما الان بهطرز معجزهآسا یا اصلاً نیستند، یا رفتاری بسیار محترمانه دارند، یا اصلاً فرصت برخورد با آنها را ندارم”
📌 الهام عزیز، تجربهی خود از درک مومنتوم و انجام تمرینات مربوط به آن را در مسیر رسیدن به خواستهها، اینچنین بیان میکند:
“مدتی بود که نرسیدن به بعضی از خواستههام برام سؤال شده بود. خیلی فکر میکردم تا بفهمم ایراد کار کجاست؟
تا اینکه هدایتم شدم به این دوره و صحبتهای استاد دربارهی مومنتوم، و فهمیدم من در بعضی موضوعات، وقتی شروع میکنم روی خودم کار کنم، اولش کلی انرژی میذارم، اما از یه جایی به بعد رهاش میکنم و نمیتونم اون انرژی و انگیزههای اولیه رو حفظ کنم.
شروع کردم به گوش دادن جلسات و حتی نوشتن اونا تا مومنتوم رو بهتر درک کنم.
وقتی نقش اساسی مومنتوم رو فهمیدم، زمان گذاشتم تا از همین مومنتومی که توی دوره یاد گرفتم، یه اهرم رنج و لذت برای خودم بسازم،
تا هم مفهوم مومنتوم مثبت رو برای خودم جا بندازم و
هم اجازه بدم که توی هر موضوعی این مومنتوم در من شکل بگیره، از این نقطه عبور کنم و برسم به اون جایی که خداوند خودش کارها رو برام انجام بده… و لاجرم، خواستههام وارد زندگیم بشن! به همین راحتی!
چند روز پیش داشتم ورودیهای مالی ماه قبل رو چک میکردم و خودم متعجب شدم از این همه نتیجهی مالی.
یعنی اگه چک نمیکردم، اصلاً متوجه نمیشدم که توی این مدت چقدر پول ساختم. چون این مبالغ یهجا واریز نشدن، بلکه کمکم وارد حسابم شدن، برای همین تا قبل از بررسی، متوجه روند رشد مالی نشده بودم.
دلیلش، “مومنتومی” هست که در طی این مدت کار کردن با این دوره در بحث مالی برای من ایجاد شده.
الان دیگه کاملاً فهمیدم که اینجا همون جاییه که باید ادامه بدم. این مومنتوم رو به کمک این دوره تقویت کنم تا نتایج بیشتر بشن، مومنتوم مالیام سرعت بگیره و من هم روی شونههای خدا بشینم و به هدف بزرگتری که برای خودم مشخص کردم برسم.
آموزشهای این دوره بهم یاد داده که چطور به قانون عمل کنم تا خودم رو به نقطهای برسونم که خداوند کارها رو برام انجام بده.”
معرفی سازوکار خلق: قانون فرکانس + قانون مومنتوم
همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، در اولین قدم، دوره «همجهت با جریان خداوند» نقش واقعی فرد در شرایط زندگیاش ـ یعنی خالق بودن ـ را با منطقهای قوی به او یادآوری میکند، بهگونهای که دانشجو میپذیرد و مسئولیتش را به عهده میگیرد. بعد از پذیرفتن نقش خالق بودن، مسئلهی اساسی دانشجو این است که:
حالا که خالق زندگیام هستم، چگونه خواستهام را خلق کنم؟
بخش عمدهای از آموزشهای استاد عباسمنش پیرامون “قانون مومنتوم” در این دوره، حول این محور است که دانشجو یاد میگیرد “چگونه از این قدرت خلق درونی برای خلق شرایط دلخواهش بهرهبرداری کند”
بخشی از تمرینات اصلی در جلسات اولیه، برای “بهرهبرداری از قدرت خلق درونی”، حفظ و پرورش یک رشتهی فکری مثبت و هماهنگ با خواسته، تقویت آن و رساندنش به نقطهی مومنتوم است؛ یعنی نقطهای که دیگر ذهن، خودش دوست دارد آن فکر هماهنگ با خواسته را ادامه دهد و با شما برای خلق خواستهات همکاری کند.
تمرینات پیرامون این موضوع، بهگونهای طراحی و توضیح داده شده است که دانشجویان به خوبی از قدرت خلق درونی خود در زندگی روزمره استفاده کنند و از همان جلسات اولیه، تغییرات را به وضوح ببینند.
اجرای صحیح قانون مومنتوم، نقش سازندهی خود را در تجربیات دانشجویان زیر بهخوبی نشان میدهد:
📌 امیر عزیز می گوید:
“آگاهیهای دوره «همجهت با جریان خداوند»، مسئلهی اساسی تمام سالهای زندگیم یعنی مشکل سینوسی پیش رفتن در مسیر تحقق اهدافم رو برام روشن کرد. اینکه چرا همیشه اولش با کلی انرژی، انگیزه و اراده شروع میکردم، اما مثلاً بعد از یه هفته رهاش میکردم.
من سالهاست دارم روی خودم کار میکنم. نتایج هم میدیدم، اما خیلی زود درگیر روزمرگی میشدم، کمکم دیگه فایل گوش نمیدادم، توی اولویت نمیذاشتمش، و دوباره بعد از یه مدت، بهخاطر تضادها و خواستههام، با انرژی شروع میکردم… و باز هم این داستان تکراری، هی پشت هم تکرار میشد! مثل یه تابع سینوسی که هی بالا و پایین میره…
نکتهی مهم این بود که میدونستم باید تعهد داشته باشم تا نتیجه بگیرم، اما نمیدونستم چطور باید تعهد رو در خودم ایجاد کنم، و این مشکل اصلیتر من بود…
این مشکل باعث میشد به آموزهها بهطور پیوسته عمل نکنم؛ فرکانسم یه روز بالا باشه و یه روز پایین، و این روند واقعاً آدمو خسته میکنه! باعث میشه وقتی میخوای دوباره شروع کنی، از این بترسی که نکنه دوباره مثل قبل، همون داستان تکرار بشه…
قبل از اینکه این دوره رو بخرم، این ترس توی ذهنم میچرخید که نکنه دربارهی عمل به این دوره هم همین اتفاق برام رخ بده. اما هدایت خواستم و وارد دوره شدم.
این دوره مشکل من رو از ریشه حل کرد و بهم فهموند تعهد، پشتوانههای درونی میخواد که این دوره بهت میده.
دلیل اینهمه بالا و پایین شدن این بود که من در مسیر خواستههام اصلاً به نقطهی مومنتوم نمیرسیدم و مومنتومی در مسیر من وجود نداشت که بخواد تغییرات دلخواهم رو کاملاً ایجاد کنه!
اما الان این دوره با درک مومنتوم، هم کلید رو بهم داده و هم یاد داده که چطوری از این کلید استفاده کنم برای پرقدرت شروع کردن، پرقدرت ادامه دادن، افتادن روی غلتک، نشستن روی شونههای خداوند و به ثمر رساندن.
این دوره دقیقاً دست گذاشته روی حل بزرگترین نقطهضعف شخصیتی من…”
📌آگاهی از قانون مومنتوم و استفاده از آن برای “حدیث عزیز” مساوی شده با ورود جریان بیوقفهی پول و نعمت در زندگی اش. حدیث عزیز میگوید:
“دوره «همجهت با جریان خداوند» برای من پر از خیر و برکته…
از روزی که وارد این دوره شدم و مومنتوم رو فهمیدم، دیگه میدونم “سمت من” برای تجربهی زندگی دلخواهم چیه و دارم انجامش میدم.
بهمحض اینکه افکار منفی سراغم میان، سریع قضیهی مومنتوم رو به خودم یادآوری میکنم و اون افکار در نطفه خفه میشن.
موندن توی این فرکانس، کلی برکت توی زندگیم آورده.
هر روز واریزیهای مرتب به حسابم رو دارم تجربه میکنم.
همیشه دستمزد همسرم یا قسطی پرداخت میشد یا با تأخیر، اما از وقتی روی آگاهیهای این دوره متمرکز شدیم، دستمزد همسرم نقد و اون هم روزانه به حسابش واریز میشه.”
تجربهی حدیث عزیز نشان میدهد که ایشان چقدر خوب قانون مومنتوم را در عمل اجرا کرده و توانسته فرکانس خواستهاش را به مومنتوم مثبت، تقویت این مومنتوم، و سپس به آستانهی خلق خواسته برساند.
تبدیل آرزو به واقعیت زندگی، فقط با ایجاد مومنتوم مثبت:
همانطور که ذکر شد، هدف اصلی استاد عباسمنش این است که دانشجویان، ذهن خود را برای شکلگیری و تقویت مومنتوم مثبت دربارهی خواستههایشان تربیت کنند. درست برخلاف قبل که ذهن تربیت شده بود برای شکلدهی و تقویت مومنتوم منفی و مانع ساختن در مسیر.
وقتی تجربیات دانشجویان دوره را میخوانی، متوجه میشوی که دانشجویان چقدر خوب در حال تمرین این مهارت هستند، چقدر عالی تمرینات را انجام میدهند و در نتیجه، چقدر پیشرفتهای عالی در این زمینه داشتهاند.
📌 حسین عزیز، یکی از دانشجویان این دوره است که تمرینات مربوط به «حفظ و پرورش رشتهی افکار مثبت و رساندن به مومنتوم» را تا حد خوبی انجام داده است. بهگونهای که این تلاشهای ذهنی، باعث خلق خودکار خواستههای او شده است.
حسین عزیز میگوید:
“همیشه میخواستم فروش آنلاین داشته باشم اما هیچ نتیجهای نمیگرفتم. بعد از درک قانون مومنتوم، فهمیدم مشکل من، نبود استمرار در فرکانس خواستهام و نرساندن آن به مومنتوم بود. پای تمرینات دوره نشستم و تمرین کردم که چطور فرکانس خواستهام را تا نقطهی ۱۰۰٪ ادامه دهم.
در طی تعطیلات عید، بهصورت هدایتی، مسافرتی شگفتانگیز برام پیش اومد که بدون برنامهریزی قبلی بود و بسیار عالی و لذتبخش بود. وقتی از سفر برگشتم، متوجه شدم که طی این مدت، فروش آنلاینم شروع شده و فروش داشتم. این نتایج فقط با تمرینات سادهی این دوره برام اتفاق افتاده. و اونقدر جذاب و باارزش بود که وقتی به این فروشها نگاه میکردم، اشک میریختم و حرفای استاد رو تأیید میکردم که:
«وقتی خودت رو با قانون هماهنگ میکنی، چطور خدا کارها رو برات انجام میده و مشتریها رو برات میاره…». آنهم وقتی که در سفر هستی و داری لذت میبری از سفری که خدا برات برنامهریزی کرده.”
این تجربه نشان میدهد که فقط با رساندن افکار هماهنگ به مومنتوم مثبت درباره آن خواسته و تقویت این مومنتوم مثبت، جریان خداوند وارد عمل میشود و خواسته محقق میشود. حالا اگر میخواهی این نتایج بزرگتر شود، باید این مسیر را قویتر ادامه دهی…
◀ پایان بخش اول مقاله…
در بخش بعدی مقاله، وارد مرحلهای میشویم که در آن، «باورهای توحیدی مرجع» نقش کلیدی ایفا میکنند. مرحلهای که ذهن ناخودآگاه، به جای مقاومت، شروع به همکاری میکند و فرایند خلق خواستهها، بهصورت خودکار در درون فرد شکل میگیرد. از این جلسات به بعد، آموزش های دوره وارد لایه عمیق تری می شوند.
📌 در بخش دوم مقاله، توضیح خواهیم داد:
- چگونه باورهای توحیدی، ریشهی مومنتوم مثبت را در ناخودآگاه شما میکارند
- چه مکانیزمی باعث میشود ذهن، بدون فشار و اجبار، در مسیر خواستهها حرکت کند
- و دانشجویانی را معرفی خواهیم کرد که تنها با تمرکز بر این بخش از دوره، نتایج عالی تجربه کردهاند
در قسمت بعدی مقاله، این موضوع توضیح داده میشود که دوره «همجهت با جریان خداوند»، چه کلیدهایی را متفاوت از همیشه و از همه آموزش میدهد.
موضوع بخش بعدی مقاله: نصب نرمافزار خلق در ناخودآگاه ذهن به کمک “باورهای توحیدی مرجع”
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ «1»
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید.
شما با آنان طرح دوستى مىافکنید، در حالى که آنان نسبت به حقّى که براى شما آمده است، کفر ورزیدهاند. (علاوه بر آن که) آنان شما و پیامبر را به خاطر ایمان به خدا که پروردگار شما است، (از مکّه) اخراج و آواره نمودهاند. اگر شما براى جهاد در راه من وطلب رضاى من (از وطن) بیرون آمدهاید (با آنان دوستى نکنید). شما مخفیانه دوستى خود را به آنان مىرسانید در حالى که من به آنچه مخفیانه و آنچه آشکارا انجام دهید آگاهترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه راست گم گشته است.
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ «2»
اگر بر شما مسلّط شوند، دشمنان (سرسخت) شما خواهند بود و دست و زبانشان را به بدى، به سوى شما خواهند گشود و دوست دارند که شما (از دین خود دست برداشته و) کفر ورزید.
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ «3»
در روز قیامت، خویشان کافر و فرزندان کافر شما، هیچ کدام سودى برایتان نخواهند داشت. (در آن روز خداوند) میان شما و آنان جدایى خواهد افکند و خداوند به آنچه انجام مىدهید، بیناست.
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ ما أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ «4»
همانا براى شما در (روش) ابراهیم و کسانى که با او بودند، سرمشق و الگوى خوبى است، زیرا به قوم (مشرک) خود گفتند: همانا ما از شما و از آنچه جز خدا مىپرستید، بیزاریم. ما به (آیین) شما کفر ورزیدیم و میان ما و شما کینه و دشمنى ابدى است، مگر آنکه به خداى یگانه ایمان بیاورید. جز سخن ابراهیم به پدرش که قطعاً براى تو استغفار خواهم کرد و من براى تو (جز دعا و درخواست) مالک چیزى نیستم. پروردگارا بر تو توکّل کردیم و به سوى تو انابه نمودیم و بازگشت ما به سوى تو است.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَهً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ «5»
پروردگارا! ما را محنت کش کافران قرار مده و ما را بیامرز، پروردگارا! تو خود عزیز و حکیمى.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ «6»
بی تردید براى شما در (روش) آنان، (ابراهیم و یارانش) سرمشق خوبى است براى کسى که به خدا و روز واپسین امید دارد و هر کس روى برتابد، خداوند بى نیاز و ستوده است.
===================================
خدای بینهایت بخشنده و مهربونم تو رو با تمام وجودم شکر می کنم که امروز جان دوباره تولد دوباره نفس دوباره بمن هدیه دادی
خدایا شکرت که بندگیتو می کنم
شکرت که خدای خیلی خوبی هستی و خوب خدایی می کنی
شکرت که فرصت کارهای نیک و استفاده از نعمتهای بیحد و حسابتو بمن دادی
و من میخوام از این فرصت به بهترین و زیباترین شکل استفاده کنم
شکرت که با احساس عمیق و بی قید و شرط خوشبختی دیشب در آغوش گرمت خوابیدم
و صبح با شور و شوق و پر نشاط و پر انگیزه بیدار شدم و از جای خوب فرکانسهای پر از احساس خوبمو شروع کردم
و میخوام ادامه دار باشه
شکرت که امروز هم یکی از بهترین بهترین روزای زندگیمه پر از اتفاقات زیبا و دلخواه
شکرت که هر روزم بهترین و زیباترینه
شکرت ای صاحب نظم ضربان قلبم و دم و بازدم نفسهام
شکرت که برام کافی هستی با تو بینیاز از دیگرانم
شکرت که زندگیمو پر از نعمت کردی
معبودم هرآنچه دارم مالک اصلیش تویی و از فضل و بخشش و رحمت و برکت و جود و کرم و محبتت بمن دادی
خدایا عاشقتم عاشقترم کن
قلبم باز کن بسمت دریافت الهامات بیشتر
الهی من بنده ی ضعیف تو هستم
بدون تو هیچ هم نیستم نه چیزی بلدم و نه قدرتی دارم
از قدرت و علم و آگاهیت بر من ببار
چشم و گوش دلمو بینا و شنوا کن
در مقابل شکوه و عظمتت سر به سجده میزارم، اعلام خضوع و خشوع و فروتنی می کنم
دست تسلیمم بالاست
و به هر خیری از سمت تو فقیر و محتاج و نیازمندم
ای که از مادر بر من مهربونتری
همواره حفظ و حمایتم می کنی
همیشه هدایتم می کنی
همیشه همراه منی
هیچوقت خوابت نمیبره
هیچوقت فراموشم نمی کنی
همیشه دستگیرم بودی
دستمو محکمتر بگیر
نزار دستمو از دستت بکشم بیرون
امورم رو بتو میسپرم که به بهترین شکل زندگیمو مدیریت کنی، میخوام در مدار
أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى باشم
آسان باشم برای آسانیها
همیشه به هدایت و کمکت نیاز دارم
برای این کامنت هم به کمکت نیاز دارم
تو بگو تا بنویسم
—————-
سلام به استاد عزیزم
و استاد شایسته جانم و دوستای نازنینم تو این سایت بهشتی مون
خدا رو که افتخار حضور در دوره بینظیر و شگفت انگیز هم جهت با جریان خداوند رو دارم
تا حالا می گفتم همه دوره های استاد فوق العاده و شبیه به هم هستن
و الان با اطمینان و یقین میگم که این دوره در عین شباهت بینظیره
فقط اتفاقات همین دو روز گذشته رو بخوام تعریف کنم یه کتاب قطور میشه و تمرین عملی همه جلسه های دوره است، تازه در یک مورد خاص نه در همه موارد
ماجرا این بود که من دوشنبه شب یه ویدیو گرفتم برای پنج نفر از دوستای عزیزم تو سایت، که تک تک تولدمو ویدیویی تبریک گفته بودن،
و یکیشون به شکل خیلی زیبا و توحیدی با اونا کلیپ درست کرده بود
و با تلفیقی خیلی زیبا و لطیف از آیات قرآن که روی صفحه میامد و نوشته های تبریک فارسی و آهنگ و ترانه های تولدت مبارک به زبان های انگلیسی و عربی ویرایش و صداگذاری کرده بود و برام فرستاده بود
و یه نفر دیگه از اونا علاوه بر اون یه کلیپ جداگانه درست کرده بود خیلی زیبا و توحیدی از سوره والضحی
بصورت نوشتاری و صوتی و عکسهای قشنگی از من که در جاهای خیلی زیبایی در امریکا گرفته بودم رو و چندتا عکس از استاد عزیز و مریم بانو جان، و برام فرستاده بود…
و قرار بود بفرستم برای همونی که کلیپ گروهی رو درست کرده بود که اون برای چهار نفر دیگه بفرسته
و اون ویدیو رو خیلی راحت و آسون و فی البداهه گرفته بودم و خیلی هم خوب شده بود
و هم وویس دادم بهش و هم ویدیو رو شِیر کردم تو صفحه تلگرامش،
و دیدم وویس خیلی خیلی کند در حال دانلود شدنه، تا موقعی که می خواستم بخوابم، دو بار تا ده یازده در صد پیش رفت و و دوباره صفر شد
و ویدیو اصلاً دانلود نمیشد روی صفر در صد مونده بود
و چالش از اونجا شروع شد…
حافظه گوشیم هم تقریباً پر بود،
شب تا نزدیک سحر خیلی از فایلهای ویدیویی رو حذف کردم، حدود 4 و خورده ای گیگ خالی شد،
و هر چی خالی میکردم دقیقاً برعکس عمل میکرد، انگار که ویدیویی اضافه می کردم، یعنی اون4 گیگ حافظه خالی نیم ساعت بعد دیدم شده ششصد مگ…
فرداش یعنی سه شنبه صبح دیدم نه وویس و نه ویدیو دانلود نشده و علامت تعجب توی دایره قرمز کوچولویی گوشه پایین کادرشون هست، یعنی عملاً اون دوستم خبردار نشده بود
یه وویس دیگه براش گذاشتم ساعت 8 صبح، و اونم ارسال نمیشد،
به دخترم سمیه هم که باهاش ارتباط داشت بخاطر اینکه اون موقع تو آمریکا شب بود و در خواب بود نمیتونستم اطلاع بدم
یعنی از هر طرف محاصره شده بودم یه جورایی راهها روی من بسته بود، و حالت خفقان رو بیادم میاورد
خلاصه کنم
تا ساعت 14 و ربع هر کاری کردم نشد، و تبدیل به میدان عملی و واقعی برای تمرین کنترل ذهن شد، و خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخوبی از پسش بر اومدم
ساعت 14 ما، 6 و نیم صبح به وقت سمیه اینا بود، براش تکست نوشتم که به دوستمون اطلاع بده،
و چند دقیقه بعدش وویسی صبح گذاشته بودم ارسال شد، به این معنی که یک راه باز شد، که آیه
و من یتق الله یجعل له مخرجاً رو بیادم میاورد…دو روز در گیر این چالش بودم، چقدر هم بنفعم شد
خیلی چیزها یاد گرفتم درباره همین چالشم
و علاوه بر اون منفعتهای جانبی دیگه هم داشتم،
مثلاً میوزیک پلییری که روی گوشیم داشتم، امکان تغییر سرعت پخش نداشت، و چند بار هم قبلاً سرچ کرده بودم، و چیزی پیدا نکرده بودم،
نه تنها من، که دخترام تو امریکا و کانادا هم می گفتن مال اونا هم همینجوریه،
و من در همین دو روز بهش هدایت شدم پیداش کردم و نصب کردم، و حجمش هم خیلی کمتر از قبلی هست، و قبلی رو حذف کردم
مورد خیلی خیلی جالبتر و زیباتر اینکهوقتی که داشتم برای میوزیک پلییر سرچ میکردم به چت جی پی تی هدایت شدم!!
خیلی وقت بود که دوست داشتم حد اقل یه امتحانی بکنم و تجربه اش کنم
خیلی راحت و خیلی ساده نصبش کردم و بازش کردم
خدایی عجب تجربه با حال و شیرینی بود!!
بصورت صوتی با چت جی پی تی صحبت کردم!! صدای زیبای یه دختر جوونی بود!! اولش انگلیسی شروع کردیم و بعد ازش پرسیدم می تونی به زبون فارسی با من صحبت کنی؟ گفت آف کورس و شروع کرد به فارسی صحبت کردن، گفت سلااام چطوری؟ امروز چه کارا کردی؟!
گفتم کارای خیلی خوبی کردم، اما یه مسئله برام ایجاد شده و اونم راهنماییهایی کرد، یعنی قشنگ انگار یکی روبروم نشسته و داره با من صحبت می کنه!
این قضیه مال سه شنبه شب بود، اینم بگم که هر چی رو که صحبت می کردیم بصورت نوشتاری روی صفحه گوشی میامد
بعد فرداش یعنی چهار شنبه ظهر، دوباره اپ رو باز کردم دیدم صوتی صحبت نمی کنه،یعنی من با صدا حرف میزدم ولی حرفای اون بصورت نوشته میامد، گفتم چطور با صدا صحبت نمی کنی؟ بشکل نوشته جواب داد این امکان برای موقعیت شما فعلاً وجود نداره، گفتم بابا نیمساعت پیش صحبت کردیم؟!
یا شانسی بوده یا بصورت تستی و فقط در چند لحظه بوده
و دوباره باصدا شوع به صحبت کرد
گفتم من بیشتر وقتها خوش شانسم چون در فرکانس شادی و سپاسگزاری هستم!
گفت واااو آفرین آفرین چه جمله و ترکیب زیبایی!!
از پشت گوشی حس و انرژیش بمن رسید!!
بعد خیلی خیلی جالبترش این بود که دخترام نسرین و نسیم تو کانادا گفتن فقط نوشتاری ارتباطشون بر قرار میشه و تا حالا صوتی نتونستن صحبت کنن!!
خوش شانسی از این بیشتر؟؟؟!!!
باز هم خلاصه کنم که مسئله اصلی هنوز حل نشده بود، با کمک حرفایی که با هم زدیم و چیزایی که خودم سرچ کرده بودم هدایت شدم به گالری گوشیم و دیدم هم امکان کم کردن رزولوشن تو خود گوشی هست و هم اینکه میشه ویدیو رو کات کنم و به چند تکه تقسیم کنم
دقیقاً همونی استاد میگه، مسائل راه حل داره و راه حلش در خودشه و دم دسته و ساده است
رزولوشنشو کم کردم و به دو تیکه تقسیمش کردم، و یکیشو برای دوستم فرستادم که دومی رو بعد از اون براش بفرستم شب ساعت دوازده شده بود یعنی همین دیشب، و همش تجسم و تصور میکردم که ویدیو ارسال شده و مشتاقانه منتظر پایان دانلود و ارسالش بودم و خودمو آماده کرده بودم که برای خودم جایزه بگیرم
داشتم قبل از خواب سپاسگزاریهامو تو دفتر می نوشتم و احساسم خیلی عالی بود در حدی که اشکم سرازیر بود آخراش بود که صدای تق ارسالشو شنیدم، یک حالی عجیب و با های های گریه سجده شکر کردم بعدش بحال رقص و پایکوبی در اومدم و می گفتم خدایا می دونستم تلاشم نتیجه میده، اصلاً،آروم و قرار نداشتم از حس خوشحالی و سپاسگزاری، دقیقاً در آغوش خدا بودم، و با همون حال برای دوستم وویس گذاشتم، و بعد با خیال راحت و آسوده و همچنان در حال سپاسگزاری رفتم که بخوابم
فکر کنم تا بحال کامنتی اینقدر طولانی ننوشته بودم، در حالی خیلی هم بصورت خلاصه گفتم
خیلی این دوسه روزه بمن چسبید
خدا رو میلیاردها بار شکر
همه را به خدای فراوانیها و نور آسمانها و زمین می سپارم
هر روز بیشتر و بیشتر هم جهت با جریان خداوند باشیم
سلام به سعیده جان سعیده
بینهایت ازت ممنونم که برام نقطه آبی پر خیر و برکت فرستادی و همینطور تولدمو تبریک گفتی خیلی خوشحال شدم
من هم تولدتو خیلی خیلی تبریک میگم که تو فروردین ماه هست
سال نو بر شما مبارک باشه سعیده عزیزم
الهی که سالی پر از خیر و برکت و نعمت و ثروت سلامتی و لذت و شادی باشه برات
بهترین سالت باشه و هر سال بهتر از امسالت باشه
غرق در دریای خوشبختی باشی و خیلی خیلی بیشتر از خواسته ها و آرزوهاتو زندگی کنی
و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی…
خیلی جالب بود که دیروز دوتا پاسخ داشتم از شما و یکی دیگه از دوستان و هردو تولدمو تبریک گفتین!!
و از اون جالبتر اینکه هر دو فروردین ماهی هستین!!
همزمانی خیلی شیرینی بود، خدا رو صد هزار مرتبه شکر
خدا رو میلیاردها بار شکر که ما رو هدایت کرد به استاد عزیز و این سایت بهشتی مون که علاوه بر درسهای استاد، ما دانشجویان با همدیگه تعامل و ارتباطات خوب و زیبایی داریم همدیگه رو تشوق می کنیم، به هم کمک می کنیم و با همدیگه رشد و پیشرفت میکنیم
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
باز هم ازت سپاسگزارم عزیزم
خیلی دوست دارم و روی ماهتو می بوسم، و
شما رو به آغوش پر مهرخدا میسپارم