نکته مهم: این فایل یک مقاله است که فقط به صورت نوشتاری است
عنوان: آماده کردن بستری در ذهن برای پرورش باورهای توحیدی مرجع
دوره «همجهت با جریان خداوند» چه تفاوتی را ایجاد میکند؟
استاد عباسمنش در این دوره، قانون خلق زندگی را با زبان ساده و در یک فرایند گامبهگام به دانشجو آموزش میدهد. در هر گام، فقط یک قطعهی کوچک اما حیاتی از فرمول خلق خواستههای نصف و نیمه رها شده را در اختیار دانشجو قرار میدهد و با تمرینات هوشمند و هدفمند، به او فرصت درک آن قطعه و آمادگی برای دریافت قطعهی بعدی را میدهد.
بهگونهای که این فرمول، مثل یک دانه، در ذهن و ناخودآگاه دانشجو شروع به رشد میکند و دانشجو بهآرامی، شیوهی مراقبت و پرورش این توانایی درونی را میآموزد. در نتیجه، دانشجوی این دوره بهصورت تدریجی، آنقدر از مسیر روان نتایج را وارد زندگی خود میکند که احساس میکند هیچ کار خاصی انجام نداده است. بهنحوی که کاملترین توضیحی که میتواند برای نتایجش بگوید این است:
«من روی شانههای خداوند نشستهام و اجازه دادهام تا خداوند کارها را برایم انجام دهد.»
جلسات این دوره، یک سیر تکاملی دارد تا دانشجو چند اصل مهم را اجرا کند:
- سمت خودش چیست و چگونه اجرایش کند
- سمت خداوند چیست و چگونه به آن اعتماد کند
و در این مسیر، با آگاهیهایی که دریافت میکند و تمریناتی که انجام آنها از دانشجو خواسته میشود، بهتدریج آماده میشود برای درک آگاهیهای جلسهی ششم. این جلسه، قلب تپندهی این دوره و قلب تپندهی فعال نگه داشتن قدرت خلق درونی محسوب میشود. در بخشهای بعدی مقاله، به جلسهی ششم بیشتر خواهیم پرداخت.
چه تفاوتهایی، آموزههای دوره «همجهت با جریان خداوند» را تا این حد نتیجهبخش کرده است؟
چالش اصلی: اطلاع از این آگاهی که “من خالق زندگی ام هستم” کافی نیست و تغییری ایجاد نمی کند
استاد عباسمنش، بهعنوان مدرس آگاهیهای دوره «همجهت با جریان خداوند»، بهجای اینکه فقط به دانشجو یادآوری کند که او «خالق زندگی خودش است»، منطقِ پشت این ادعا دربارهی توانایی خلق شرایط دلخواه را آموزش میدهد؛ تا دانشجو با منطق، دربارهی این توانایی درونیاش به آگاهی و باور برسد.
منطق هایی که استاد عباس منش ارائه می دهد، آنقدر ریشه دار و محکم هستند که از عهدهی خلع سلاح کردن هر استدلال و بهانه ای که ذهن بیاورد، برمیآیند.
این آگاهی، اولین اصلی است که در دوره به دانشجو یادآوری میشود؛ همان اصلی که هرکدام از ما، به پشتوانهی آن، وارد این قالب فیزیکی شدیم.
وقتی دانشجو بهواسطهی آگاه شدن، این اصل را میپذیرد، به آرامش میرسد و در این آرامش، بهجای سرزنش عوامل بیرونی یا احساس ناکافی بودن، به درون خود رجوع میکند؛ هم مسئولیت شرایط کنونیاش را میپذیرد و هم ریشهی حل مسائل را در خودش میجوید.
📌 محمد، تجربهاش از درک و عمل به این بخش از آگاهیهای دوره را اینگونه مینویسد:
“من از روزی که وارد دوره «همجهت با جریان خداوند» شدم و روی آگاهیهای این دوره کار میکنم، انگار زندگی روی دیگری از خودش رو بهم نشون داده.
اولین چیزی که آگاهیهای این دوره به من داده، آرامش هست. آگاهیهای این دوره، نگرانی رو از زندگی من حذف کرده؛ چون برام منطقی کرد که نیازی به نگرانی دربارهی مسائلم و خواستههام ندارم. فقط باید روی مومنتوم مثبت خودم رو نگه دارم تا خداوند من رو به سمت چگونگیها هدایت کنه.
استاد، باورم نمیشه که الان تا این حد کنترل ذهن برام راحت شده و چقدر خداوند هدایتم میکنه تا کنترل ذهن بازم برام راحتتر بشه. حتی اگر اتفاقی هم بیفته، در نهایت به نفع من تموم میشه.
من در بازار کار میکنم و همهچیز توی محل کارم برام راحتتر شده. مشتریها بهراحتی درخواست محصول میکنند، در حالیکه قبلاً من باید دنبال مشتری میبودم.
یکسری مشتریهای دردسرساز در کار ما بود که الان به طرز معجزهآسایی یا کلاً نیستند، یا رفتارشون با من تغییر کرده و خوب شده، یا اصلاً وقت نمیکنم با اونا برخورد کنم.
روابطم با خانوادهام بسیار عالی شده.”
استاد عباسمنش به جای انگیزه دادن به دانشجویانش یا حتی فقط توضیح قوانین، آن قوانین را با دانشجویان تمرین میکند.
تمرینات دوره بهگونهای طراحی شده که دانشجو را وادار به خودشناسی و اجرای آگاهی ها در زندگی روزمره میکند.
استاد عباسمنش، بهجای جملات انگیزانندهای مثل: «ادامه بده… تسلیم نشو…» و امثال آن، از طریق تمریناتی که از دانشجو می خواهد، دلایلی را به او می شناساند که مانع به ثمر رسیدن خواسته های قبلی اش شده بود. سپس مفهوم «مومنتوم» را به معادله خلق خواسته اضافه می کند و این قانون را همزمان با استفاده از قانون فیزیک و آیات قرآن، به دانشجو آموزش می دهد.در نتیجه دانشجو می فهمد:
- چرا قبلاً خواستههایش نصف و نیمه رها می شد
- درباره خواسته هایی که قبلا به ثمر رسانده، چگونه نا آگاهانه از قانون مومنتوم کمک گرفته است
- چطور میتواند خواسته هایش را از نقطهی رها شده، ادامه دهد و به ثمر برساند.
“قانون مومنتوم” به شیوه ی کاربردی که استاد عباس منش آن را آموزش می دهد، نقطهی ضعف بسیاری از افراد در محقق نشدن خواسته هایشان را بهدرستی نشانه گرفته و این نقطه ضعف را به خوبی اصلاح می کند.
نتیجه انتقال مفاهیم به زبان ساده و کاربردی این است که دانشجویان این دوره:
چگونگی “حفظ رشتهی افکار مثبت درباره یک خواسته” و تقویت مداوم آن افکار تا رساندن به آستانهی خلق خواسته را به خوبی در عمل اجرا می کنند.
📌 محبوبه عزیز، در نتایج خود دقیقا به همین آموزهها اشاره کرده است:
“از وقتی وارد دوره «همجهت با جریان خداوند» شدم، آگاهیهای این دوره یه حس سبکی و آرامش عجیبی بهم میده. از اینکه میدونم چطور باید فرکانس خواستههام رو ارسال کنم و به آستانهی خلق برسونم، قلبم آروم شده. نجواهای ذهنم بسیار کم شده و دیگه نسبت به مسائلم واکنشی عمل نمیکنم، چون مفهوم مومنتوم رو درک کردم.
آنقدر لطیف شدم که وقتی با خدا حرف میزنم، اشکای شوق سرازیر میشه از پیدا کردن حامی اصلیم، اونهم بعد از اینهمه سال.
من نتایج خوبی توی این دوره گرفتم اما هیچی ارزشمندتر از اتصالی نیست که با خداوند احساس میکنم.
الان حال مولانا رو میفهمم.
اینا تغییرات عمیق درونی من هستند که شخصیت من رو تغییر دادند. رفتار من با آدمهای اطرافم تغییر کرده.
دارم سعی میکنم آدمها رو از رفتارهاشون جدا کنم و به همهی انسانها احترام بذارم.»
«من چند سال بود که داشتم تلاش میکردم رفتارهای نامناسب همسرم رو تغییر بدم و با خودم همراهش کنم. نتیجهاش این بود که نهتنها ایشون تغییر نکرد، بلکه مقاومتهاش در برابر مسیر من بیشتر شد.
آموزههای این دوره خوب بهم یاد داد که دست از تلاش برای تغییر همسرم بردارم و به عقاید و باورهاش احترام بذارم و تمرکزم رو روی خودم بذارم.
نتیجهاش این شده که در طی کار کردن روی جلسات این دوره، پول زیادی به حسابم واریز شده. یعنی موجودی حسابم به مبلغی رسیده که حتی فکرش رو هم نمیکردم.»
«یکی از آرزوهای من رفتن به کویر بود که در طی این دوره محقق شد و من اونجا عظمت و زیبایی خداوند رو تجربه کردم.”
در نتایج محبوبه عزیز، دقیقاً این جملهها و تجربهها دیده میشد:
- درک عمیق اینکه من باید تمرکز را از تغییر بیرون (همسرم) بردارم و بر خودم بگذارم
رها کردن تلاش برای تغییر دیگران
کار بر روی ذهن، شخصیت و رفتار خود
احترام گذاشتن به باورها و عقاید دیگران، به این شکل بستن نشتی های فرکانسی مثل قضاوت دیگران یا خود برتر بینی و … در نتیجه، صرف تمام قدرت تمرکز برای ارسال فرکانس خواسته
نتیجه این تغییر نگرش: آرامش، روانی، ورود پول و حتی تغییر رفتار همسر بدون هیچ فشار یا انتظار
مفهوم “Time Out” برای توقف مومنتوم منفی
“تداوم در ارسال فرکانس خواسته”، لازمهی حیاتی برای رساندن فرکانس خواسته به آستانهی خلق است. در غیر این صورت، خواسته نصفه و نیمه میماند و هرگز به ثمر نمیرسد؛ حتی اگر فرد ۹۰ درصد مسیر را رفته باشد.
دلیل اصلی خواستههای نصفه و نیمه رها شده این است که فرد در جایی از مسیر، از عهدهی اجرای این تداوم برنمیآید:
- خیلیها در همان آغاز مسیر، فقط چند روزی انگیزه دارند و خیلی سریع به روند روتین قبلی برمیگردند.
- بعضیها مسیر را تا جایی ادامه میدهند که نشانهها ظاهر میشود، اما بهخاطر عدم تداوم، نهتنها خواسته به ثمر نمیرسد بلکه نشانهها هم ناپدید میشوند.
- بعضیها تا حدی عالی ادامه میدهند که نتایج سطحی بهوجود میآید، اما چون این تداوم قطع میشود، نتایج ناپایدار و موقتی است و فرد دوباره به نقطهی قبلی بازمیگردد.
راهکار استاد عباسمنش برای مدیریت یک چالش و ویژگی منحصر به فردتکنیک “Time Out”
استاد عباسمنش بهجای “انگیزهبخشی موقتی” به دانشجو (که راهکار کوتاهمدت برای حفظ فرکانس خواسته است)، “هموارسازی مسیر” را به او یاد میدهد. چون میداند انگیزهها همیشه بالا و پایین میشوند، مخصوصاً اگر عامل انگیزه بیرونی باشد.
آنچه تداوم حقیقی را در مسیر ایجاد میکند، “ساختن مسیرهای عصبی جدید” در ذهن است؛ مسیرهای عصبی هماهنگ با خواسته. یعنی بستری که باروری کاملی برای پرورش مومنتوم مثبت دارد و همزمان در برابر شکل گیری مومتوم منفی کاملا نابارور است.
از یک طرف ساخت و پرورش این بستر- مثل کاشتن یک دانه- در مراحل نخستین، نیاز به رسیدگیهای ویژه دارد تا این بستر شکل بگیرد.
از طرف دیگر، استاد عباسمنش میداند که ذهن تمایل دارد به الگوهای قدیمی و مسیرهای عصبی محدودکنندهی قبلی بازگردد؛ مخصوصاً در نقطهی آغاز ، ذهن مقاومت بسیاری در برابر پیروی از مسیر عصبی جدید دارد.
ایشان مدیریت این دو موضوع متضاد را با تکنیکی بهنام “Time Out” به دانشجو یاد میدهد.
تفاوت عمده آموزشهای استاد عباسمنش این است که:
بهجای توقع بیجا از دانشجو برای “مثبتنگری صرف” (که عملاً غیرممکن است)، به او یاد میدهد که:
- چطور در فرایند ساختن مسیرهای عصبی مثبت جدید، افکار نادلخواه و منفینگریهای ذهن را مدیریت کند که باعث شکلگیری مومنتوم منفی و برگشت ذهن به تمایلات قبلی میشود.
کار هوشمندانهای که ایشان در این دوره انجام داده، این است که توانایی توقف مومنتوم منفی را به کمک تکنیک Time Out، تبدیل به یک بازی لذتبخش کرده است.
در جلسات سوم و چهارم، استاد با تمرینهای کاربردی، به دانشجویان یاد می دهد تا هر فرد برای خود جعبهابزارهای شخصیسازیشدهای طراحی کند تا در مواقعی که کنترل ذهن برایش غیرممکن به نظر میرسد و افکار منفی هجوم آوردهاند، دانشجو با رجوع به این جعبهابزار شخصی، مومنتوم منفی را موقتاً قطع کند و فرصتی برای بازگشت دوباره به مسیر اصلی پیدا کند.
ویژگی منحصر به فرد تکنیک “Time Out” این است که یکی از بزرگترین منبع های شکل گیری مومنتوم منفی را از بین می برد. این منبع که تقریبا همه ما تجربه افتادن در چرخه معیوب آن را داشته ایم به این شکل عمل می کند که:
۱. فرد دچار افکار منفی میشود
۲. چون نمیتواند خود را به احساس خوب برساند، این ناتوانی بیشتر او را نگران می کند که نکند به خاطر این افکار منفی، اتفاقات ناخواسته بیشتری برایم رخ دهد!
۳. این جنس از نگرانی، خودش منشأ مومنتوم منفی قویتری میشود. زیرا فرد را به نقطه ناتوانی و ترس از تبعات این ناتوانی می رساند و مسیر را برای فرد مثل یک کلاف سر در گم می کند
اما این بخش امیدوارانه از آموزشهای دوره و تمرینات مربوط به تکنیک Time Out، برای دانشجو تبدیل به یک آغوش امن میشود که: اگر در این لحظه قادر به کنترل ذهن نیستی، نگران نباش. فقط وارد بازی تکنیک Time Out شو!.
به این دلیل که استاد عباس منش خاصیت ذهن را می شناسد و می داند که مهم ترین موضوع در این لحظه، غذا نرساندن به افکار منفی ای است که تا کنون شکل گرفته اند.
📌 ایوب عزیز تجربه خود از درک این بخش از آموزه های دوره را به این شکل می نویسد:
“این چند وقته مدام برای خودم تکرار میکنم که قوانینی که استاد میگوید، دقیقاً همین است و تغییری نمیکند. لازم نیست کار عجیب و غریبی انجام بدهم، فقط باید آن را باور کنم و ایمان داشته باشم که این قوانین همیشه جواب میدهند.
قبلاً وقتی ظاهر قضایا فرق میکرد یا خواستهای دیرتر محقق میشد، دچار تردید میشدم: نکند جواب ندهد؟ نکند من اشتباه میکنم؟ شاید راه دیگری وجود دارد که من نمیدانم؟
اما با درک مومنتوم مثبت، این شکها خیلی کمتر شده و خیالم راحتتر است، چون حالا میدانم مهمترین اصل برای دریافت خواستهها همین مومنتوم مثبت است.»
نتایجی که با تکرار آگاهی های این جلسات گرفته ام این است که:
- حواسم جمعتر شده و اجازه نمیدهم مومنتوم منفی شکل بگیرد؛ اگر هم اتفاقی بیفتد، سریع با تکنیک Time Out به مسیر مثبت برمیگردم.
- مشتریهای بهتری سراغم میآیند و راحتتر بها پرداخت میکنند.
- فروش من چند برابر شده، تا جایی که موجودی انبارم تقریباً تمام شده است!
- کالاهایی را فروختم که قبلاً فکرش را نمیکردم به این زودیها به فروش بروند.”
ایوب عزیز به یکی از ابزارهای خود به عنوان تکنیک Time Out اشاره می کند:
«یکی از مهمترین کارهایی که کمکم میکند، مطالعهی کامنتهای دیگر دانشجویان است. دیدن تجربههای آنها باعث میشود آموزهها را بهتر درک کنم، از روشهایشان در اجرای مومنتوم الگو بگیرم و در مسیر بمانم.
نصب “نرمافزار خلق” در ناخودآگاه ذهن:
در این نقطه، دانشجو بهواسطهی انجام تمرینات جلسات قبلی، آمادهی ایجاد سطح عمیقتری از تغییرات ریشهای است.
در این بخش از آموزههای دوره، استاد عباسمنش، ساختار ذهن را به دانشجو میشناساند و توضیح میدهد که چطور ذهن ما، بر اساس تجربهها و باورهای محدودکنندهی قبلی، مسیرهای عصبی (ذهنیتها و پیشفرضهایی) ساخته که اغلب بر ضد خواستههای ما عمل میکنند.
بزرگترین نشانهی “تمایل ذهن به شکلدهی و تقویت مومنتوم منفی” این است که وقتی فرد با مسئلهای مواجه میشود، ذهنش بدترین سناریو ممکن را به او یادآوری میکند.
یا وقتی وارد مسیر خواسته میشود، بهجای نشان دادن نتایج و موفقیتها، بیشتر موانع احتمالی مسیر را جلوی چشم او میآورد و بهجای ایجاد امید، ترس و نگرانیها را در ذهن او فعال میکند و از هر فرصتی برای این کار استفاده میکند.
راهکار تغییر تمایلات قبلی ذهن و گرایش او به تقویت مومنتوم مثب
استاد عباسمنش میگوید:
«تا زمانی که باورهای مرجع توحیدی در ذهن ساخته نشوند، ذهن تو دوباره به سمت همان مسیرهای عصبی قدیمی برمیگردد. حتی اگر اطلاعات کاملی دربارهی قوانین زندگی و نحوهی تغییر باورها داشته باشی، و به ضرب انگیزه دادن به خودت، تغییراتی سطحی هم ایجاد شده باشد…»
به همین دلیل، در جلسات میانی دوره، مفاهیمی مانند:
- ساخت باورهای مرجع توحیدی
- جایگزین کردن مسیرهای عصبی قدرتمندکننده با مسیرهای قدیمی منفی
- و تمرینات روزانه برای تداوم فرکانس مثبت
بهصورت عملی و با تمرین، آموزش داده میشود. قدم قبل از ایجاد باورهای توحیدی مرجع این است:
1.شناخت محرک هایی که نتایج را ناپایدار و نشانه ها را ناپدید می کند
2 قرار دادن آنها به عنوان خط قرمزهای ذهن
فرض کنید مکانی بسیار زیبا و شگفتانگیز در دل طبیعتی خارقالعاده وجود دارد؛ جایی که بهترین مکان برای رساندن شما به آرامش و اتصال به منبع است. جایی که بهترین مکان برای دریافت نعمتها، آرامش، هدایت و قدرت خلق است. اما بین جایی که الان ایستادهاید و رسیدن به آن مکان زیبا، یک محیط درهمپیچیده از علفهای هرز، شاخههای درهمتنیده و موانعی وجود دارد که باعث شده نتوانید هموارترین مسیر بین خودتان و آن مقصد را ببینید.
راهکار چیست؟
راهکار، ساختن یک جاده است. جادهای که سرراستترین و هموارترین مسیر بین نقطهی کنونی شما و آن مقصد باشد. اما این جادهی هموار و سرراست، یکباره و یکشبه ساخته نمیشود؛ بلکه با صبر، دقت عمل و قدمبهقدم ساخته میشود. اول باید موانع بزرگ را حذف کنید؛ مثل قطع درختان مزاحم و علفهای هرز… یعنی آمادهسازی بستر برای ساختن آسفالت. قدم اول در ساخت این جاده حذف موانع بزرگ است تا دید بهتری به کلیت مسیر به شما بدهد؛ حذف موانعی مثل:
- قطع شاخههای مزاحم
- پاکسازی علفهای هرز
- باز کردن مسیر برای ساخت یک بستر صاف و مناسب
در دوره «همجهت با جریان خداوند»، استاد عباسمنش دقیقاً همین کار را با ذهن شما انجام میدهد. یعنی قبل از شروع به ساختن باورهای مرجع توحیدی ـ که جایگاه تولید و تقویت مومنتوم مثبت در ذهن است ـ اولین قدم را از مراحل بسیار ابتداییتر اما اساسیتر برمیدارد. یعنی:
قطع اتصالات ذهن با باورهای شرکآلود قبلی
استاد عباسمنش در این مسیر به دانشجو “مانعزدایی” را یاد میدهد آنهم از مسیر کمترین مقاومت؛ یعنی به دانشجو یاد می دهد تا محرکهایی را شناسایی کند که باعث بازگشت ذهن او به مومنتوم منفی میشوند. سپس به هر شکل ممکن، از ورود به محدودهی این محرکها پرهیز کند و خودش را در آن فضاها قرار ندهد.
این محرکها -که باید اول شناسایی شوند و سپس از آنها پرهیز شود- درست مثل نشتی انرژی، قدرت خلقکنندگی را خنثی میکنند. دانشجو در حین انجام تمرینات، وقتی متوجه این محرکها میشود، با آگاهیای که دریافت کرده و ابزارهای دقیقی که در اختیار دارد، آگاهانه خود را در معرض یا تلهی این محرکها قرار نمیدهد. به همین سادگی و فقط با انجام ندادن یکسری کارها، عملاً یک عالمه از تلههای ذهنی خنثی میشود.
مثل این است که شما در جنگلی زیبا، برای لذت بردن از طبیعت باشید اما قبلاً شنیدهاید که: درست است این جنگل، زیباییهای خارقالعادهای دارد، اما رنجهایی هم دارد و این رنجها ارزش تحمل کردن را دارند!
افراد ناآگاه، این باور را میپذیرند… همان جملهی معروف: «نابرده رنج گنج میسر نمیشود»
به همین دلیل، بعضیها به خواستهی خود میرسند، اما با زجر!
نه به این دلیل که مسیر خواسته حتماً با رنج همراه است، بلکه فقط به این دلیل که آن افراد قانع شدهاند باید سختی بکشند؛ و از همان قدم اول، خود را برای این سختی آماده میکنند.
اما این بخش از آموزههای دوره، مثل این است که:
جنگلبان آن منطقه ـ که با این جنگل بزرگ شده و سالها در آن زندگی کرده ـ به شما بگوید: «فلان محدوده پر از تله است… اما بقیهی جاها امن، زیبا و پر از آرامش است.»
این آگاهی، یکی از قطعات پازل هموار شدن چرخ زندگی است… برای لذت بردن از جنگلگردی، شما فقط کافی است وارد آن محدودهی خطرناک نشوید! همین آگاهی ساده، جلوی سختیهای بیهوده را میگیرد.
این موضوع برای هر دانشجو، با توجه به گذشتهاش، مسیری که تاکنون آمده و تجربههایی که داشته، کاملاً منحصر بهفرد است. اما دوره، فرمول اصلی را بهگونهای به دانشجو آموزش میدهد که هر فرد بتواند محرکهای شخصی خودش را بشناسد و دست ذهنش را برای بازگشت به الگوی منفیگراییهای قبلی ببندد.
جلسهی سوم، به شناخت عوامل تحریک کننده ذهن (خواه بیرونی و خواه درونی ) برای بازگشت به منفیگرایی و شکل دهی مومنتوم منفی میپردازد.
تمرینات مربوط به این بخش ها، به شکلی فوقالعاده، محرکهایی را برای هر دانشجو – بهصورت شخصی – شناسایی میکند و نحوه پرهیز از آنها را به دانشجو یاد می دهد. بهگونهای که در پایان تمرین، گویی دانشجو بهصورت خودکار، یک اهرم رنج و لذتِ قوی، اما هماهنگ با خواستهاش، در ذهن خود ساخته است. اهرم قدرتمندی که دانشجو را آماده میکند برای ساختن عادتهای رفتاری و شخصیتی تقویتکننده و هماهنگ با خواستههایش.
دانشجو در این بخش از آموزههای دوره، قدمبهقدم متوجه میشود که چه محرکهایی (که اغلب از شرک سرچشمه گرفتهاند) ذهن او را به مسیرهای عصبی قدیمی و محدودکننده برمیگردانند.
در طی احاطه شدن با آگاهیها و انجام تمرینات این بخش از دوره، دانشجو آرامآرام آنچه از قدرت خلق درونی را به عوامل بیرون از خود داده بود، گامبهگام پس میگیرد. در این بازپسگیریها، بیشتر و بیشتر به اصل خود بازمیگردد و اتصالش با منبع خلق را پیوستهتر و قویتر برقرار نگه میدارد. این پیوستگی، ابتدا خودش را در قالب این نشانهها نشان میدهد:
- آرامش
- کم شدن نگرانیها
- کم شدن ترسها
- باج ندادن به ترسها و نگرانیهایی که عوامل بیرونی ایجاد کردهاند
و بعد، آرامآرام، این آرامش تبدیل میشود به نعمتهایی در قالب:
- رفتار خوب دیگران
- دریافت ارزش و احترام از جامعهی اطراف
- صلح درونی با همهچیز
- هدایا و نعمتها
- پول
- برطرف شدن نیازها در کمترین زمان
- افزایش درآمد
- ایدههایی که درآمد را افزایش میدهند و رونق را به زندگی بازمیگردانند و …
نکتهی جالب ماجرا اینجاست که اکثریت دانشجویان این تجربه را دارند که:
اولین نعمتی که بهوضوح وارد زندگی آنها شده، علاوهبر آرامش و صلح درونی، همان مبلغی است که برای خرید دوره پرداخت کردهاند. جالبتر اینکه:
این مبلغ، خیلی سریعتر از چیزی که فکرش را میکردند، به زندگی آنها برگشته؛ آنهم از طریقی که اصلاً انتظارش را نداشتند…
📌مجید عزیز، تجربهی خودش از درک قانون مومنتوم را اینگونه مینویسد:
“دوست دارم بنویسم که چطور با درک مومنتوم، همهچیز در تجربهی من تغییر کرده…
سلامتی کامل بدون دارو:
چند روز بود که خارش شدید گلو و سرفههای مداوم داشتم؛ تا جایی که خودم و اطرافیانم کلافه شده بودیم. مدام دارو میخوردم و آبنمک غرغره میکردم، اما مشکل همچنان پابرجا بود.
از یه جایی به بعد، تمرکزم رو روی آگاهیهای جلسات دوره گذاشتم و اجازه ندادم مومنتوم منفی ادامه پیدا کنه. امروز که یه لحظه به خودم دقت کردم، دیدم بدون مصرف حتی یک دارو، مشکل بهطور کامل برطرف شده!
فروش واحد مسکونی بعد از مدتها انتظار:
من دو تا واحد ساختمانی دارم که مدت زیادی بود برای فروش گذاشته بودم اما هیچ مشتریای پیدا نمیشد. از زمانی که وارد این دوره شدم و روی درک و اجرای مومنتوم مثبت تمرکز کردم، شرایط تغییر کرد.
✅ چند روز پیش، یک مشتری عالی پیدا شد.
✅ دیروز معامله را نهایی کردیم.
✅ با اینکه مشتری قرار بود مبلغ را طی چهار ماه پرداخت کند، در نهایت، کل مبلغ را یکجا تسویه کرد!
درس بزرگ این تجربه: عمل به آموزههای این دوره، آدم رو روی شانههای خداوند مینشونه و خداوند کارها رو به بهترین و راحتترین شکل انجام میده.”
📌حمید عزیز تجربهی خودش از حضور در این بخش از دوره را اینگونه مینویسد:
“حضور در این دوره، تمرکز من رو روی نکات مثبت و زیباییهای زندگی افزایش داده و باعث شده احساس خوبی که دارم، تداوم پیدا کنه. انگار خودبهخود در مدار هماهنگی با قانون و همجهت با جریان خداوند قرار گرفتهام.
ورودیهای مالی و مشتریهای غیرمنتظره:
✅ ورودیهای مالی بهتر و راحتتری داشتم.
✅ مشتریهای جدیدی جذب کسبوکارم شدند که قبل از این دوره هرگز نداشتم.
✅ اجناسی که ماهها فروش نرفته بودند، حالا بهراحتی فروش میروند.
✅ یکی از مشتریها، بدون اینکه درخواست کنم، مبلغی رو بهعنوان هدیه نقدی برام واریز کرد.
✅ سودآوری کسبوکارم بیشتر شده، در حالیکه کارم راحتتر از قبل شده.
همزمانیها و تسهیل امور زندگی:
✅ هر وقت دنبال جای پارک بودم، خیلی راحت و سریع برام جور شد.
✅ گوشیم که خراب شده بود و نیاز به تعمیر داشت، خودبهخود درست شد!
✅ مغازهدار قبول کرد که ویترینی که مدتها میخواستم اضافه کنم، نصب کنم.
روابط بهتر و حس صمیمیت بیشتر:
✅ ارتباطم با همسرم و پسر پنجسالهام، شادتر، صمیمیتر و گرمتر شده.
✅ گفتوگوهای ذهنیام خیلی مثبتتر شده و توجه بیشتری به نکات مثبت همسرم دارم.
✅ برخورد اطرافیانم محترمانهتر شده و احترام بیشتری دریافت میکنم.
✅ یکی از همسایههایی که باهام هممدار نبود، از همسایگیمون رفت.
عملگرایی بیشتر و حل آسانتر مسائل:
✅ بالاخره پروژهای که مدتی معطل بود، اجرا کردم و صاحب مغازه اجازهی انجامش رو داد.
✅ برای یکی از همکارانم پروژهای انجام دادم که خودش فکر نمیکرد توانایی انجامش رو داشته باشم.
✅ چندین راهحل برای مشکلات مشتریان پیدا کردم که بهراحتی از طریق تلفن حل شدند.
◀ پایان بخش دوم مقاله…
ادامه دارد…
سلام و درود خدمت شما استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته ی نازنینم
و درود به دوستان عزیزم
امیدوارم حال دلتون عالی باشه و جیبتون و حساب های بانکی تون پر پول باشه و رزق و روزی بدنبال تان بدود و بوزد و ببارد ..
بچه ها من باز اومدم که تحقیقات مو با شما دوستان عزیزم به اشتراک بذارم !!!!
خدایااآاا شکرت که امروز میخوام خیلی خیلی شاد و خوشحال باشم و میخوام تا شب موقع خوابیدن فقط و فقط شاد باشم و خوشحال و با
احساس خوب = اتفاق خوب و نتایج خوب رو کاملا لمس کنم
امروز بازم اومدم در مورد کتاب صوتی نویل گادارد بنویسم . در کامنت قبلیم در همین قسمت در مورد چگونه در خواب به خواسته مون برسیم؟ مباحثی رو تحقیق کردم و مختصری هم نوشتم
و امروز میخواهم رسیدن به خواسته هامون را از طریق دعا و نیایش. بنویسم و خدارو شکر گذارم که در مدار دریافت آگاهی های بیشتر و قشنگتری برای خلق خواسته و آرزوهامون هستیم
اول میخوام چکیده ای از مباحثی که در کامنت قبلیم نوشتم رو دوباره بخودم یادآوری کنم تا ذهنم مومنتوم مثبت خودشو شروع کنه و بقول معروف قبل از هر ورزشی بدنمون باید گرم و نرم بشه!!!
اینکه روزمون رو با خوبی و خوشی شروع کنیم . و به اتمام برسانیم یعنی حتما قبل از خوابیدن بتونیم احساس مون رو خوب و پایدار نگهداریم
البته من چند شبی هست که دارم آگاهانه این تمرین رو انجام میدم و همین نوشتن کامنت یعنی بنوعی تمرین کردن … مثل اینکه واقعا دارم نتیجه میگیرم . یعنی دارم مومنتوم مثبت خودم رو آرام آرام به حرکت بیشتری در میارم.
و باز هم .جهت یادآوری بخودم این جمله رو مینویسم یعنی مدام این جمله رو مینویسم که یادم بمونه اینکه .
چون ما زمانی که بخواب شیرین فرو میرویم اراده ای نداریم
خوابیدن ادامه ی همان احساسات بیداری مان هست
فضای خوابیدن مهم ترین قسمتی از زندگی ما هست
چون بلافاصله بعد از خوابیدن ضمیر ناخودآگاهمون کارش شروع میشه
چند شبی است که بطور آگاهانه به دریم بوردم که روبروی تختخوابم هست نگاه میکنم و با تجسم و تصویر سازی آخرین فیلم رو با احساس خوب برای ضمیر خودآگاهم ثبت میکنم ..
یعنی با صدای بلند به گوشم این اطلاع رو میرسونم تا بشنود و میگم خدایاا شکرت که تمام خواسته های من محقق شده فقط باید کمی صبوری کنم چون ضمیر ناخودآگاهم به دنبال ابزار و وسیله ای است که آن را به شکل واقعی و فیزیکی بدستم برساند پس اگه این تمرینات رو انجام دادید صبح اول وقت بدنبال این نباشیم که همین الان به خواسته ام باید رسیده باشم و یا همین الان برسم !!!
صبوری کنید !!! عجله نکنید !!! چون باید در ذهن این موضوع تثبیت بشه !! و تبدیل به باورمون بشه !!! پس صبوری شرط رسیدن به خواسته مون هست . باید زمان بدیم .. باید به جهان فرصت بدیم .. که همه چی رو بطور درست و مناسب برامون هندل کنه .. اینکه همه چی بصورت منظم و سر جای خودش انجام بشه … هر وقت این روش رو تکرار کنیم آرام آرام جزی از باورها مون میشه !!!
شغل و کسب و کار ضمیر ناخودآگاه مون همین است
یعنی کارش اینه که آن انرژی تجسم و افکار ذهنی مون و تخیل در فضای متا فیزیک را با یک سری انرژی های دیگه هندل و هماهنگ کنه تا تبدیل به فیزیک جهان مادی بشه
در واقع ضمیر ناخودآگاه ما همان دانشمند فیزیک کوانتوم هست
در گذشته و قبل از دریافت این آگاهی ها و قبل از آشنایی ام با استاد عباسمنش عزیز و این سایت و افکار پوسیده ی مذهبی که داشتم خداوند رو بشکل یک انسان خیلی بزرگتر با اعمال و احساسات انسانی میدیدم و
یکی از پرسش هایی که همیشه از خودم میپرسیدم این بود که … خداوند چطوری میتونه ما رو نظارت کنه و همه ی اعمال و کارها و افکار و دیده ها و شنیده های ما رو اینقدر دقیق کنترل کنه؟؟؟؟
نه تنها ما رو بلکه کل جهان هستی رو هندل میکنه
و یا چرا میگه از رگ گردن به شما نزدیکترم؟؟
هر روز بیشتر و بیشتر میفهمم و باور میکنم که من همان خالق هستم .. من همان خلق کننده ی خواسته هام هستم .. من همان درون خودم هستم ..
خدایااآاا شکرت که قدرت و انرژی خداوند در خدمت من هست
دعا کردن
دعا خواندن هم همانند خواب دروازه ی ورودی به ناخودآگاه است
دعا توهم خواب است که تاثیر دنیای بیرونی رو کاهش میدهد
(همان چیزی که استاد همیشه میگن که به شرایط بیرونی توجه نکنیم)
دعا ذهن را برای پذیرش پیشنهاد از درون آماده تر میکند
دعا و نیایش هنر فرض کردن و یا احساس بودن و یا داشتن چیزی که میخواهیم داشته باشیم و یا آن چیزی که میخواهیم باشیم. هست
ذهن در حالت دعا و نیایش در حالت آرامش و پذیرشی شبیه به احساس و حالت قبل از خواب هستش
پس با هر حالتی که به خواب بریم یعنی با همان احساس و حالت وارد ضمیر ناخودآگاهمون شدیم.. و در حقیقت روز بعد ادامه ی امروز مون هست با این تفاوت که مومنتوم احساس ما به چه سمتی بیشتر متمایل است .. مثبت و یا منفی ؟؟؟
مومنتوم من داره مثبت و مثبت تر میشه !! دارم صداشو آروم آروم میشنوم!!؛
انسان در خواب و یا در هنگام دعا و نیایش وارد ضمیر ناخودآگاه خودش میشه
وقتی دعا و نیایش میکنیم یعنی احساس مون خوب میشه
نکته ی مهمی که باید خیلی بهش توجه داشت و آگاهانه این تمرین رو انجام بدیم این هست که مواظب نحوه ی احساس مون برای دریافت مون باشد
یعنی هر چیزی را که دعا میکنیم باور کنیم که آنرا دریافت میکنیم و خواهیم داشت
تنها شرط لازم اینه که باور کنیم که دعاها و نیایش های ما از قبل اجابت شده است
چیزی که استاد بطور مداوم در باره ی باور داشتن خیلی تاکید دارن و تکرار میکنند
،آیه ی 186 بقره بود ….
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند،یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را. زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند.
پس طوری به استقبالش بریم که انگار با یک معشوق قرار داریم
یعنی ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه بطور خلاقانه به هم می پیوندن تا تاثیرات شو بگذاره تا دستوراتش را دریافت کنه
بمحض اینکه آرزو و خواسته مون به عنوان یک واقعیت تحقق شده بپذیریم !!! ناخودآگاه یک وسیله ای رو مثل بنز برای تحقق آن پیدا میکند و آن آرزو و یا خواسته مون از مسیرهای مختلف راهشو پیدا میکنه و خودشو بما میرسونه!!!
پس بقول انیشتن .. حتما قبل از خوابیدن یک سوالی از ضمیر ناخودآگاه مون بپرسیم و یا حتما یک خواسته ای داشته باشیم و یا حتما یک دعا و نیایش انجام بدیم
یاد فیلم های قدیمی آمریکایی میوفتم.. چقدر در این فیلم ها عادت های خوبی را وارد ذهن و ضمیر ناخودآگاهمون میکرد که قبل از خوابیدن توی رختخواب حتما یک دعا و نیایش رو انجام میدادند و بعدش با همان احساس خوب میخوابیدن
و یا قبل از غذا خوردن حتما از آن نعمت سپاسگذاری میکردند و حتی در بعضی جاها دستانشون رو به هم گره میزدند و چشماشونو میبستند و یک دعای قشنگی رو انجام میدادند ..
و یا حتی در کشور خودمون کُوردها در جشن ها و پایکوبی هاشون با شادی و لذت دست بدست هم میرقصند و نعمت شاد بودن را غنیمت میشمارند
خدا رو شکر گذارم که امروز این فرصت را بمن داد تا بیام اینجا و ردپایی بجای بگذارم تا باورهامون قوی تر بشه و ایمان و اعتماد کنیم که حتما خواسته هامون بعد از ارسال فرکانس و یا همون ارسال احساس مون در جهت دستیابی به خواسته هامون محقق شده هست
برای دعای موفقیت آمیز = باید تسلیم آرزو بشیم
یعنی چی؟؟؟
یعنی اینکه احساس کنیم آرزو برآورده شده است
چرا؟؟؟؟؟!!!!
چون ضمیر ناخودآگاه ما بدنبال راه حل آن هست و یک راهی و یا یک کاری و یا یک وسیله ای را برای تحقق آن آرزو و یا خواسته و یا آن پرسش پیدا میکند
پس دیگه سخن رو کوتاه میکنم
من باید آنقدر این جمله رو تکرار و تکرار و تمرین کنم تا بطور مداوم یادم بماند که
بقول استاد عزیزمون همه چی باوره
باور کنیم که ضمیر ناخودآگاه مانند دوربینی است که همه چی . ما رو و همه ی اعمال و رفتار و صحبت های ما را بطور کامل ثبت و ضبط میکند و بعدش صاف میبره میذاره کف دست ضمیر ناخودآگاه مون ..
دیگه تصمیم با خودمون هست که آیا میتوانیم آگاهانه بطور مداوم خودمون را مواظبت و کنترل کنیم یا نه !!؟؟؟؟؟
راستی یک موضوع دیگری رو دوست دارم اینجا مطرح کنم در مورد یک کامنتی از دوستان که سیوش کرده بودم تا مدام برای ذهنم تکرارش کنم و میخوام از همین نتایج رو ضمیر ناخودآگاهم برام هماهنگ و هندلش کنم!!! اینکه اولویت زندگیم رو درخواست کنم ..
به هرم مازلو فکر میکردم و بررسیش میکردم
که سلسله مراتب نیازهای انسان رو داره به انسان نشون میده که از قاعده هرم میگه
1) نیازی های اولیه و فیزیولوژیک
2) امنیت
3)عشق و تعلق
4)احترام به خود
5)خود شکوفایی
من فقط به شماره یک کار دارم که نیاز های اولیه هستش که شامل
غذا، آشامیدنیها، خواب، سرپناه و خانه و سفر و گردش و تفریح کلا میشه گفت همان ( استقلال مالی) هستش
یعنی وقتی به ثروت و رفاه مالی نرسی نمیتونی بری مرحله بعدی که امنیت هستش یا نمیتونی به خودت عشق بورزی و وارد رابطه با کسی بشی و اصلا نمیتونی به خود شکوفایی برسی در ادامش…..
پس اگر ما الگومون استاد هستش بیاییم اولویت رو قرار بدیم روی ثروت چون با ثروت همه چی خود به خود انجام میشه و روی دور مومنتوم مثبت پول و ثروت میفتیم و بعد بیشتر سپاسگذارتر میشیم و بعد به همه چی عشق میورزیم . و بعد به همه عشق میورزیم . و بعد دوست داریم به همه کمک کنیم و بعد دوست داریم بازم بیشتر به خدا نزدیکتر بشیم و بعد باز هم بیشتر عاشق خودمون میشیم و بخودمون میبالیم که خداوند آنقدر ما رو دوست داشته که هر چیزی رو درخواست میکنیم و یا آنچه را دوست داریم میتوانیم داشته باشیم و یا نقدا و جیرینگی میخرمش و یا بصورت هدایا و عطایا ی الهی دریافتش میکنیم
و نخوایم برای بقیه زندگی کنیم و اونوقت واسه دل خودمون زندگی میکنیم و لذت میبریم
خب دوستان عزیز و نازنینم که با اون چشمان خوشکلتون این کامنت طولانی منو خوانید و صبوری بخرج دادید ممنون و سپاسگذارم و مطمعن هستم نشانه های زیادی رو دریافت کردید . چون احساسمون خیلی خوبتر شده . چون همش داریم فکر میکنیم که عععععععع الان دارم همه چی رو ثبت میکنم . .. یعنی باید آگاهانه مواظب افکارم باشم و یا بقول استاد کنترل ذهن داشته باشم ؟؟؟ چون ریز بین تر شدیم . و میرم توی دفترمون مینویسیم که امروز چقدر برای دریافت خواسته مون نشانه ها رو دریافت کردیم .. از دیروز کلی نشانه ها و نعمت ها دریافت کردم کلی اتفاقات قشنگ پیش اومده .. که به امید خدا در قسمت باورهای فراوانی. باورهای ثروت ساز. مثل هر ماه چکاب فرکانسی ماهانه ام رو آنجا مینویسم . البته اگر حوصله خواندن کامنت های طولانی منو داشتید !!!!!!! آخه من دارم تمرین هامو بطور مداوم انجام میدم و خیلی دوست دارم همه مون به احساس خوب بیشتری هدایت بشیم که کلید و رمز رسیدن به خواسته مون همین هست و بس !!!خیلی جالبه ..
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام خداوندی که خالق است و من رو هم خالق آفرید تا با افکارم و باورهام دینامو خودم خلق کنم
سلام به دو استادان عزیز و نازنیم و دوستان عزیزی که بطور مداوم در این سایت گوهر نشان حضور دارند
چقدر خداوند آدم را هدایت میکنه اینکه چند وقتی بود و مدام به این فکر بودم که آدم چطوری به خواسته هایش میرسه ؟؟
و چطوری باور را در خودم ایجاد کنم و تغییرشون بدم
یکی از راهکارهایی که بهش هدایت شدم مبحث خواب و دعا کردن هست که توی یوتیوپ به کتاب نویل گادارد هدایت شدم
بعد از چند بار گوش دادن این کتاب صوتی تصمیم گرفتم مطالبشو نت برداری کنم با آگاهی هایی که از مطالب و آموزه ها و فایل های استاد در این سایت دریافت کردم انگار ذهنم برای درک مطالب بیشتری آماده تر شد و مدام با خودم صحبت میکردم و از خودم سوال میکردم آخه استاد چطوری پله های موفقیت رو طی کرد و به خواسته اش رسید ولی چرا من اینقدر کند پیش میرم با اینکه استاد در تمام فایل هاشون برای هر موضوعی کلی توضیح دادن و کلی مثال میزدند
اینکه احساس خوب = اتفاقات و نتایج خوب باید داشته باشیم یعنی چه؟
البته نه اینکه ندونم یعنی چی!! بلکه انگار بیشتر دوست داشتم عمق این مبحث را بدونم
اتفاقا امروز وقتی به این کتاب صوتی هدایت شدم و نت برداری کردم و حدودا بیست صفحه ای نت برداری کردم دوست داشتمم قسمتی از این کتاب را بطور مختصر اینجا بنویسم.. هر چند باز هم میدونم کامنتم طولانی میشه
ممنونم که حوصله بخرج میدید و این کامنت منو با دقت میخوانید میدونم که یک سری محدودیت های ذهنی مون برطرف میشه و بیشتر باور میکنیم که واقعا خواسته ها و آرزوهامون اجابت شده هستند!!!البته اینو اول بخودم میگم چون از شب گذشته دارم روی مبحث خوابیدن و درخواست آرزو قبل از خوابیدن تمرین میکنم!!!
اینکه روزمون رو باید با خوبی و خوشی به اتمام برسانیم . حرفی که استاد در تمام فایل هاشون برامون بطور کامل و مداوم تکرار کردن ..
در این کتاب نویل گارداد گفته شده :
حتما تا قبل از خوابیدن احساس مون باید خوب باشد.
چونما زمانی که به خواب فرو میرم اراده ای نداریم زمانی که به خواب فرو میرم اراده ای نداریم
در واقع خوابیدن ادامه ی همان احساسات بیداری است
فضای خوابیدن مهم ترین قسمتی از زندگی ما هست و ما میتونیم بیشتر خواسته هامون را از خوابیدن دریافت کنیم
در واقع یک سوم زندگی ما رو خواب تشکیل میده ولی دو سوم زندگی مون به خواب زنجیر شده و ما میتونیم بیشتر خواسته هامون را از خوابیدن دریافت کنیم
داستان از اینجا خیلی جالب میشه!!!
در واقع انسان در خواب و یا در هنگام دعا وارد ضمیر ناخودآگاه میشه یعنی در خواب و در رویای شبانه وقتی خواب سنگین و عمیق بر ما چیره میشه
کار ضمیر خود آگاه چیع؟؟؟
هر چیزی رو که در بیداری انجام میدم .. یعنی بطور مداوم میبینیم و میشنویم و صحبت میکنیم و یا اعمال و رفتارهایی که آگاهانه انجام میدم ضمیر خودآگاه آنها رو بطور دقیق ضبط میکنه ولی بعدش وظیفه اش اینه که این چیزها رو بدست ضمیر ناخودآگاه برسونه
در واقع دو تا کار خیلی مهم رو انجام میده
یکی ضبظ واقع طول روز
و دوم . رساندن این پیام ها به بایگانی ذهن که همون ضمیر ناخودآگاههست
ولی نمیتونه همینطوری تمام وقایع طول روز را به بایگانی برسونه
یعنی تا وقتی که ما بیدار و هوشیار هستیم همینطوری به تمام کارها و اعمال ما توجه میکنه در واقع یک بیننده و شنونده ی ساکت و خاموش و بی سر و صداست!!! و همینطوری بما زُل میزنه و داره ضبط میکنه ..
داستان بازم جالبتر میشه!! و آن چیزی که از این قسمت فهمیدم و برداشت ذهنی خودم هست رو اینجا مینویسم!!!
همینطوری که بما زُل زُل نگاه میکنه منتظره که ما بخوابیم و فوری بره همه ی این اسناد و مدارک ضبط شده رو کف دست ضمیر ناخودآگاه بذاره!!! چون یکی از وظایف دیگرش خبرچینی و جاسوسی برای ضمیر ناخودآگاه هستش
حالا چطوری این آگاهی های ضبط شده رو بدست ضمیر ناخودآگاه باید برسونه؟؟؟
فقط از دریچه ی خوابیدن میتونه این کار رو بکنه
یعنی در واقع بخاطر اینکه ضمیر خودآگاه این اسناد و مدارک ضبط شده را ببره بدست ضمیر ناخودآگاه مون و یا آن بایگانی برسونه باید از مسیر و جاده ی خوابیدن ما بگذرونه!!!!
خوب حالا یک سوال دیگر پیش میاد اینکه
چرا باید قبل از خوابیدن احساسمون رو خوب نگه داریم؟؟؟
چون قراره این پیام احساس خوب توسط ضمیر خودآگاه مون در موقعی که ما به خواب سنگین و عمیق مون فرو رفتیم رو بدست ضمیر ناخودآگاهمون برسونه!!!
خواب دریچه ای هست که ذهن خودآگاه بیدار .از آن عبور میکنه تا بطور خلاقانه به آن ناخودآگاه بپیونده
خب حالا بازم یک سوال دیگه پیش میاد
اینکه خب ضمیر ناخودآگاه با دریافت این اسناد و مدارک ضبط شده چیکار میکنه؟؟؟
کسب و کار و شغل ضمیر ناخودآگاه محقق و فرایند تحقق خواسته ها و آرزوهامون را تبدیل به دنیای مادی و فیزیکی میکنه
وقتی این پیام های روزمره مون را قبل از خوابیدن با خودمون حمل میکنیم و با همان افکار و اعمال مون به خواب شیرین فرو میرم ضمیر خودآگاه کارش اینه که این پیام ها رو بدست ضمیر ناخودآگاه برسونه حالا چه مثبت باشه و یا منفی باشه
بعدش ضمیر ناخودآگاه ابزار و وسیله ای را پیدا میکنه که آن پیام ها رو تبدیل به واقعیت زندگیمون بکنه
پس نتیجه میگیریم برای محقق شدن آرزو ویا خواسته مون باید تجسم سازی و تصویر سازی کنیم و تحقق یافته را در ذهن مون ببینیم
یعنی نتیجه ی خواسته مون رو توی ذهنمون مرور کنیم و ببینیم یعنی باید با یک احساس خوب به نتیجه ای که در ذهن مون دیدیم خوشحال باشیم
یعنی از خودمون بپرسیم اگه این آرزوم برآورده شده بود چه احساسی داشتم؟
وقتی این سوال را از خودمون بپرسیم میتونیم تصور آن احساس را در خودمون ایجاد کنیم
پس باید همیشه قبل از اینکه به خواب بریم باید حتما احساس کنیم که خواسته مون برآورده شده چون ضمیر خودآگاه مون این خواسته مون رو فوری موقع خواب بسمت ضمیر ناخودآگاه مون میبره
برای همینه که انیشتن گفته:
حتما قبل از خوابیدن یک خواسته و یا یک سوال و یا یک آرزومون رو در ذهن مون تصور کنیم
چون انیشتن بیشتر جواب های محاسباتی شو در خواب دریافت میکرد و حتی من در جایی خوانده بودم که انیشتن برای اینکه پاسخ سوالاتشو در خواب دریافت کنه روی صندلی میخوابید و یک چیزی مثل سنگ توی مشت دستش میگرفت و زیر دستش روی زمین یک قابلمه میگذاشت تا هر وقتی بخواب رفت آن سنگ از دستش بیوفته توی قابلمه که با صدای آن بیدار بشه!!! تا آن خواب و یا پاسخش رو دریافت کنه
واقعا که انیشتن همینطوری انیشتن نشد!!!!!
البته داستان رسیدن به خواسته ها و آرزوها در این کتاب رو من خیلی سعی کردم مختصرش کنم .. چند نکته ی دیگر رو اضافه کنم و بقول معروف سخن رو کوتاه کنم در مورد دعا هم مطالبی نوشتم که به امید خداوند بعدا در یک کامنت دیگه میام براتون مفصل مینویسم..
پس باید قبل از خوابیدن احساس مون رو خوب کنیم و تمام توجه مون را بخواسته و ارزومنو جلب کنیم .. و از آنجایی که ما هیچوقت این تمرین ها رو انجام ندادیم در اوایل شاید کار دشواری بنظر برسه .. چون ما عادت کردیم فقط زمانی که واقعا داریم از خوابیدن غش میکنیم به رختخواب بریم
پس برای اینکه بتونیم این تمرینات رو انجام بدیم خودمون رو آماده ی خوابیدن کنیم.
مثلا من خودم معمولا 2 ساعت قبل از خوابیدن بسمت رختخواب میرم .. از آنجایی که من شب ها زود میخوابم که بتونم قبل از سپیده دم صبحگاهی برای مراسم و نوشتن سپاسگذاری و. مدیتیشن براحتی بیدار بشم چندین ساله که زود خوابیدن رو با عشق تمرین کردم و الان خیلی راحت سر ساعت 10 شب من خواب هفت پادشاه رو میبینم !! برای همینه که از ساعت هشت شب من بسمت رختخوابم خیز بر میدارم و دفتر سپاسگذاری و تقویم روزانه ام رو مینویسم و بابت روز موفقیت آمیز و پر رونقم از خداوند تشکر و قدردانی میکنم و با چند تا خواندن کامنت دوستان به خواب خوش شبانه فرو میرم .. هر چند در این ایام عید کلا برنامه هام بهم ریخته ولی دارم سعی میکنم دوباره روتین زندگی مو با کمک و همکاری خداوند برنامه ریزی کنم
قبلنا زیاد مقید به نوشتن شبانگاهی نبودم یعنی گاهی مینوشتم و گاهی کلامی این تشکرها رو میگفتم ولی امروز با این آگاهی ها. به درک عمیقتری رسیدم که باید حتما تا قبل از خوابیدن حال و احوال مو خیلی خوب کنم و با احساس خوب این تمریناتی رو که استاد برای ستاره ی قطبی گفتند رو بطور کامل انجام بدم و تازه فهمیدم که نوشتن این تمرینات ستاره ی قطبی چقدر واجب و حیاتی است!!!!! خدایاااا شکرت
وقتی به خواب فرو میرم باید در مدار آگاهی چیزی باشیم که میخواهیم باشیم و یا میخوایم داشته باشیم
مثلا .. وقتی با احساس خوب بگیم من موفقم. و بعد به خواب بریم .. آگاهی موفقیت رو تصور کنیم و چند لحظه حفظش کنیم و بعد بخوابیم .. و بقیه ی ماجرا را به ضمیر ناخودآگاه بسپاریم .. در واقع این همان تقسیم کار است که استاد همیشه در فایل هاشون گفتن ..
یعنی تصور و لذت و شادی و احساس خوب از ماآااااا و ترتیب کارها را دادن از ضمیر ناخودآگاه..
ضمیر ناخودآگاه بدنبال ابزار و وسیله ای میگرده که حتما ما رو به آن موفقیتی که قبل از خوابیدن تصور کردیم برسونه . یعنی مومنتوم مثبت رو ادامه بدیم و بطور مداوم این احساس خوب رو پایدار نگاه داریم
هرگز با احساس دل سردی و نارضایتی به خواب نریم
هرگز در آگاهی شکست نخوابیدم
تصور انسان در خواب از خودش روی ناخودآگاه اثر میگذارد و باید خودمون رو در آرزوی برآورده شده تصور کنیم
ناخودآگاه فقط از طریق احساس انسان تاثیر میپذیرد و به روشی که فقط خودش میداند به این تاثیرات شکل و بیان میدهد
اعمال انسان توسط تاثیرات ناخودآگاه تعیین میشود
انسان بیدار مجبوره تاثیرات ناخودآگه خودشو بیان کنه
اگر در گذشته ندانسته خودمان را تحت تاثیر قرار داده پس اجازه بدیم شروع به تغییر فکر احساس خودش کنه
زیرا فقط با انجام این کار دنیای خودشو تغییر میده زیرا فکر کردن با احساس منفی میشه به اشتباهات گذشته دوباره آلوده کردن خودمان باشد
از ظاهر و ظواهر روزمره نامناسب روی برگردان و احساس خوب را فرض کنیم ( تجسم ) که اگر از قبل همان کسی بودید که میخواهید باشید داشتید
اگر هنگام آماده شدن برای خواب آگاهانه خودمان را در حالت آرزوی برآورده شده احساس نکنیمآنوقت مجموع واکنش ها و احساسات در حالی که خواب هستیم به ما آموزش داده میشه که فردا آنها را بیان کنیم و ادامه ی روز مون همان افکار قبلیمون هست
بعبارتی احساس خوب قبل از خواب ما سبب میشه که بعد از بیداری ادامه ی آن احساس رو تجربه کنیم در واقع مومنتوم احساس مثبت ما بدین شکل میتونه ادامه دار بشه و خلق خواسته مون رو سرعت ببخشیم و مومنتوم مثبت ما سرعت بیشتری میگیره و خواسته مون رو در جهان فیزیکی دریافت کنیم ..
یاد حرف استاد افتادم که در فایلی گفتن . بعد از مرگ ما ادامه ی همین زندگی رو تجربه میکنیم در واقع هر جور در این دنیا زندگی کردیم به همین روال زندگی را در بُعد دیگر ادامه میدهیم ..
در مورد خواب و بیداری هم همینطور است
یعنی اتفاقات اعمال و رویداد ها و شرایط روز ادامه ی همان دیروز و از قبل تعیین شده مان است مگر اینکه آگاهانه و هدفمند طرز تفکر خودمون را هنگام خواب رفتن تعریف کنیم و احساس مون رو خوب و عالی کنیم.
ایده های که در احساس پیچیده شده آند اعمال خلاقانه است
از حق الهی خودتون عاقلانه استفاده کنید
از طریق توانایی و فکر کردن و احساس کردن شما به همه ی تمام خلقت تسلط دارید و میتوانید آرزوهاتون رو با احساس خوب و تصویر سازی و تجسم از نتایجی که در ذهن مون بتصویر کشیدیم . خلاق باشیم و خلق کنیم
و جمله ی آخر اینکه ..
در حالی که بیدار هستید شما باغبانی هستید که بذری برای باغ خودش انتخاب میکند اما اگر هر دانه ی گندم را در زمین نکارید گندمی هم وجود ندارد
تصور شما از خودتان هنگام به خواب رفتن بذری است که در زمین ضمیر ناخودآگاه مان میکاریم
به خواب رفتن با احساسات رضایت و شادی شرایط و رویدادهایی در دنیای شما بوجود میاد که این طرز فکرها آن را تایید میکند
پس با احساس آرزوی برآورده شدن بخوابیم چون بقیه ی کارها رو ضمیر ناخودآگاه خودش انجام میدهد
اینجاست که باید قبل از خوابیدن این دعا را باید حتما بنویسم و بگم خدایااآاا شکرت که تمام فرشتگان و ناجیان الهی و همه ی انسانها و شرایط و اوضاع و موقعیت ها و همه ی قوانین مریی و قوانین نامریی و تمام قوانین طبیعت زمین و زمان و آسمان و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کنار هم قرار گرفته و دست به دست هم داده اند و به مدد و کمک من شتافته آند تا دستان قدرتمند خداوند نور نجات من باشند و با رهنمود های مشخص هدایتم میکند تا بفهمم چه باید بکنم و من در برابر خیر و صلاحم هشیار و بیدارم و هرگز هیچ فرصتی را از دست نمیدهم
خدایااا شکرت که با معجزات دل چسبت سوپرایزم میکنی
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیزم رنا حاحی نازنیم
..
رنا جان اول از تو ممنون و سپاسگذارم که به کامنت های من هدایت شدی واقعا جای تشکر و تقدیر داره که چنین دوستان عزیزی چون ترا دارم ..
حافظ ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد
شادیت مبارک باد ، ای عاشقِ شیدایی
رنا جان چقدر عکس خوشکلی توی پرو فایلت هست چقدر موهای خوشکل و پر پشت و حجیم داری چقدر تحسینت کردم . اتفاقا رفتم پروفایلت رو خواندم اینکه متولد افغانستان هستی و اینکه در یک خانواده ی فوق العاده متعصب زندگی میکردی و یواشکی درس خواندی و کنکور دادی و الان هم مهاجرت کردی به پاکستان و چقدر تحسینت کردم بخاطر اینکه به چنین سایت ارزشمندی هدایت شدی و داری روی باورات کار میکنی واقعا جای تحسین داره و برات آرزو میکنم به خواسته های رویایی و زیبایت برسی و همیشه شاد و خوشحال و موفق باشی!!!
رنا جان در مورد درخواستت برای خرید محصولات سایت باید عرض کنم شما میتونی با خانم فرهادی عزیز تماس بگیری و در قسمت پشتیبانی سایت . اون پایین کامنت ها اسکرول کن برو پایین .نوشته شده .
و یا به مدیریت سایت آقا ابراهیم عزیز کامنت بنویسید
..
آدرسش هم اون پایین کامنت ها مراجعه کن . یعنی برو اون پایین پایین کامنت ها آدرس ایمیل ها و شماره تماس تلفن گذاشته شده پشتیبانی سایت هست و میتونی تماس بگیری مطمعنان راهنمایی تون میکنند..
اون بالا هم یک گزینه با رنگ قرمز هست سوال دارمکلیک کن
و یا اون قسمت که نوشته خرید محصولات خارج از ایران
رنا جان برای خرید دوره .نگران نباش و من مطمعمن هستم به راهکار درست و مناسب هدایت خواهی شد
به امید خدا در مدار درست و مناسب بسمت خرید محصولات و دوره های ارزشمند استاد هدایت خواهی شد
برات بهترین ها رو آرزو میکنم ..
شاد و موفق و ثروتمند و سلامت باشی
به امید روزی که ببینم و بشنوم که جهان هستی راهکارهای آسان و قشنگ رو بسرعت در مسیرت قرار داده !!!
تو خود پای در راه بنما و هیچ مَپُرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد
درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز و گرامی آقا مسعود تربتی نژاد
خدا رو صد هزار مرتبه شکرگذارم که به این کامنت من هدایت شدید و بیشتر از آن خوشحال شدم که چراغ آبی رنگ جادویی سایت رو برام روشن کردی بخدا اینقدر از این نقطه ی پیام رسان آبی رنگ لذت میبرم که واقعا همون
احساس خوب =اتفاق خوب و نتایج خوب . برام رقم میخوره
میدونید آقا مسعود موضوع چیع ؟؟!
موضوع اینه که هر چقدر هم چالش و یا تضادی برام پیش بیاد با همین نقطه آبی رنگ سایت چنان خوشحال و ذوق زده میشم که انگار یک خوش خبری عالی داشتم !!! که البته همینم هست !! یعنی واقعا یکی از اون چیزهایی که حالمو خیلی خوب نگه میداره همین چراغ جادویی آبی رنگ سایت هست !!!
الان هم مطمعنم که شما هم خیلی خوشحال شدید!!! و دارید میخندید!! خدا رو شکر بقول خانم حمیرا بخند به روی دنیا !!! دنیا بهت بخنده !!!
لبخندی بر روی چهره تون نشسته که سبب ثبت شدن مومنتوم مثبت شده !!؛
تعبیر مولانا…
در اگر بر تو ببندد ، مرو و صبر کن آنجا
زِ پس صَبر ، تو را او به سَرِ صَدر نشاند
اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
یعنی فقط همین یک نکته ی مثبت رو در ذهن مون داشته باشیم خودش باعث خوشحالی مون میشه .. اینکه با خواندن کامنت شما کلی نشانه پیدا کردم .. یکی از آن نشونه ها این بود که برم دوباره کامنت خودمو بخونم و بخودم یادآوری کنم که قبل از خواب به چیزهای خوب فکر کنم !!! اینکه امروزمو مرور کنم … اینکه امروز چرخ خریدمو برداشتم و رفتم بازار روز کلی خرید کردم .. اینکه چه باقالی سبز و تازه ای خریدم و آوردم خونه پاکش کردم و جاتون خالی یک شوید باقلا پلوی خوشمزه با مرغ زرد رنگ درست کردم و نوش جان کردیم … پیاز و سیب زمینی و بادمجان و غیر. اینکه چه هندوانه ی قرمز و شیرین خوشکلی خریدم .. وقتی داشتم هندوانه رو خریداری میکردم یک آقایی با خانمش کنارم بودند . آن آقا داشت مثل طبل به آن هندوانه میکوبید !!! چه صدای قشنگی از هندوانه بلند شد!!! منم مثل آن آقا طبلی کوبیدم و دیدم چه صدای قشنگی ازش بلند شد. همون برداشتم . وقتی آوردم خونه فوری شستمش و قاچ قاچ کردم . گذاشتم توی یخچال . عجب عطر و بویی داشت!!!
آقا مسعود عزیز اگه بخوام از یک به یک همین خرید ساده ی امروزم بگم میتونم کلی داستان بنویسم و خودمو درونش غرق کنم اینکه چقدر نعمت و فراوانی هست اینکه چقدر ثروت و پول هست . اینکه چقدر شغل و کسب و کار و جنب و جوش هست . اینکه چقدر مردمان نازنین و خوب و عالی وجود داره .. اینکه چقدر خوبه آدم در سلامتی باشه و بره توی خیابان راه بره و از صدای آواز پرندگان لذت ببره . اینکه جوانه زدن درختان رو ببینه و غیره که اگه بخوام بنویسم میتونم تا صبح یا شاهنامه از این جهان هستی بنویسم !!! خدایا شکرت .. تازه بعدش و بگم براتون ..
وقتی برگشتم خونه از درب پارکینگ وارد ساختمان شدم چون چرخ خریدم خیلی سنگین بود از دری پارکینگ داخل شدم که برم توی آسانسور . وقتی وارد پارکینگ شدم آقای اسماعیلی یک از همسایه های خوبمو دیدم . که البته اینجا زندگی نمیکنه همینطوری یکوقتایی میاد اینجا سر میزنه .. در ضمن یک آهنگر فوق العاده هنرمندی هست که دو تا درب پارکینگ خونمه مون رو خودش ساخت و نصب کرد حتی نقش گل های آهنی روی درب پارکینگ رو بصورت دست ساز شکل داده . یک دست خط فوقالعاده هنرمندانه ای داره که آدم به دست خطش خیره میمونه خلاصه خیلی هنرمنده ا ..تابستان سال گذشته وقتی داشت توی پارکینگ با دستگاه جوش کار میکرد اغلب مواقع ایشون رو میدیدم و کلی باهاشون صحبت میکردم خیلی خیلی آدم با درک و شعوری است آنقدر از قوانین جهان هستی صحبت میکرد که من فکر کردم از شاگردهای استاد عباسمنش هست !!! ولی ایشون چون علوم قریبه رو میدانست سبب خیر برام شد که بیشتر با ایشون مراوده و گفتگو داشته باشم !!!!
و امروز شکر خدا بعد از چند ماه ایشونو دیدم و یکی دو ساعت توی پارکینگ صحبت میکردیم .. و جالبع که توی این مدت توی بابلسر داشت ساخت و ساز انجام میداد!!!!
منم که دیدم راجب پول و ثروت و ساخت و ساز و این چیزها صحبت میکرد بیشتر مشتاق شدم که سوالات زیادی از آن مناطق و یا کارش صحبت کنم!!!!
خلاصه ی کلام آقا مسعود عزیز این همه برات داستان گفتم که بگم !!! .. مومنتوم احساس مثبت من داره آروم آروم سرعت میگیره !!!
دارم این بخش از مومنتوم مثبت ساخت و ساز و پول و ثروت رو در خودم فعال میکنم . فقط باید تا آخرین لحظه ی قبل از خوابیدنم احساسمو خوب و عالی و پایدار نگه دارم !! چون فردا ادامه ی امروز هست و تازه بعد از نوشتن این پیام برای شما میخوام به خواسته ام فکر کنم و یک تصور سازی و تجسم سازی برای خواسته ام رو در ذهنم بتصویر بکشم . چون ضمیر خودآگاهم منتظره که تمام مدارک بیداریمو جمع و جور کنه و بسرعت بدست ضمیر ناخودآگاهم برسونه !!! وقتی به این موضوع فکر میکنم که یک چیزی در وجودم هست که به اموراتم رسیدگی میکنه و برای موفقیتم بدنبال ابزار و وسیله ای میگرده که موفقیتم رو بواقعیت تبدیل کنه خیلی خوشحال هستم .. تنها باید با لذت لذت بخوابم و با خوابیدن منتظر پاسخ و جوابم باشم !!!
ووواییی چقدر ذوق میکنم
الان هم با شنیدن صدای بارون روی کانال کولر دارم بیشتر لذت میبرم و صدای زیبای خداوند را از همین قطره های بارون میشنوم !!!
خدایااآاا شکرت
مرسی مرسی آقا مسعود تربتی نژاد عزیز که سبب خیر و برکت برام شدید تا بیام اینجا براتون بنویسم و احساسمو خوب و عالی کنم و دوباره برم کامنت خودمو بخونم و بخودم یادآوری کنم که باید هر شب بخودم این تمرین رو یادآوری کنم .
تو خود پای در راه بنما و هیچ مَپُرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد
آقا مسعود عزیز واقعا ممنون و سپاسگذارم که پیام ارزشمندی رو برام فرستادید و شاد و خوشحالم کردید و در این لحظات شبانگاهی باز هم دارم آگاهانه با احساس خوب بخواب خوب و خوش و عمیق و با کیفیتم میرم و مطمعن هستم با این پیام خوب و عالی شما با خاطره ای خوب و خوش به ذهنم یادآوری میکنم که شادی و خوشحالی بیشتری را میخوام
آقا مسعود عزیز بهترینع بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگی آرزومندم و امید دارم با خواندن این پیام من مومنتوم مثبت شما در تمام جنبه های زندگی . همینطوری سرعت بیشتری پیدا کنه بقول آقا افلاطون عزیز آنقدر بخندی که گوشه ی لبتون بچسبه به گوش تون !!!!!!! الهی آمین
موفقیت و پایداری و سلامتی و تندرستی کامل و ثروتمندی رو برای همه مون آرزومندم
با درود و وقت بخیر خدمت شما دوست و عزیز گرامی آقای محمد رضا روحی
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون را برای این پیام احساس برانگیز گذاشتید . مرسی مرسی واقعا برام ارزشمنده .. واقعا با عشق و شوق و ذوق و لذت و لبخند پیام شما رو خواندم و هم اکنون پاسخ مینویسم
در واقع هر وقت آن چراغ خوشکل آبی رنگ جادویی سایت رو میبینم از ذوقم بال در میارم و کلی خوشحال میشم و احساسم خوبتر و عالیتر میشه !!! خدا رو شکر
بی گمان شما هم از دیدن این نقطه ی آبی رنگ جادویی شاد و خوشحال میشد و این همان احساس خوب = اتفاقات خوب و نتایج خوب است . خدا رو شکر
آقای روحی عزیز خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که کامنت طولانی منو با صبر و حوصله خواندید نشانه های قشنگی دریافت کردید و این جمله ی پر معنا را نشانه کردید اینکه گفتید
برای دعای موفقیت آمیز = باید تسلیم آرزو بشیم
بله درست هست هر وقت تونستیم بطور واقعی در ذهن مون آن خواسته را بدست آورده ببینیم و در آن خواسته مون لحظه ای زندگی کنیم یعنی به معنای واقعی آنرا خلق کردیم و تسلیم آن آرزومون شدیم . .. من که دارم بطور آگاهان تمرین میکنم و مومنتوم خلق آرزوهامو دارم سرعت میبخشم و بطور مداوم دارم نشونه هاشو میبینم . واقعا نشانه ها آنقدر زیاد شده که حسابش از دستم در رفته ..!!!
پس نتیجه ها همین گوشه کنار هاست فقط هنوز جلوی چشمم مریی نشده وگرنه وجود دارد
آقای روحی عزیز بازم ممنون و سپاسگذارم که به کامنت من هدایت شدید و سبب خیر و برکت برام شدید که دوباره برم کامنت خودمو بخونم و بخودم دوباره یادآوری کنم که تمرین امشب مو توسط آقای روحی عزیز به من یادآوری کردید ..
براتون آرزو میکنم که به آرزوی قشنگ تون برسید
آرزو میکنم در این مسیر رسیدن به خواسته هاتون سرعت مومنتوم مثبت شما روان و روانتر و باز هم روانتر و تصاعدی بشه الهی آمین
شاد و موفق و سلامت و ثروتمند باشید
الهی آمین
با درود و وقت بخیر خدمت شما آقای محمد رضا تفتی عزیز . خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای این پیام تحسین آمیزی که برام فرستادید. واقعا جای تقدیر و تشکر داره که چنین دوستان خوب و عالی و مهربانی. در این سایت بهشتی دارم و از اینکه به کامنت های من هدایت شدید لطف خداوند هست که از طریق شما دوستان عزیزم به من انگیزه ی بیشتری میده تا با امید و شادی بیشتری در این مسیر الهی حرکت کنم .. واقعا ممنون و سپاسگذارم که چراغ جادویی آبی رنگ پیام رسان سایت رو برام روشن کردید بی گمان این مهروزی شما بسمت خودتان کمانه میکنه و خوش خبری های بیشتری رو دریافت میکنید .. و ممنون و سپاسگذارم برای دعاهای قشنگی که برام نثار کردید . و گفتید از قدیم هرکس چیز جدیدی بهم یاد میداد و اونو انجام میدادم اون طرف را یاد و دعا میکردم
و اینکه منو بسمت کامنت خودم هدایت کردید تا دوباره بخودم یادآوری کنم که این تصویر سازی و تجسم را بطور مداوم قبل از خوابیدن تمرین کنم ممنون و سپاسگذارم ..
جهان همان چیزی رو که به تصویر میکشیم و تجسم میکنیم رو برامون. رو میکنه و تبدیل به واقعیت و تجربه ی زندگی مون میکنه . پس باید با اراده ی محکم و محکم تر ادامه بدیم این مسیر الهی رو ..
خدایاآا شکرت که ما رو دست خالی به این جهان نفرستادی. بقول آستاد عزیز انگار پامون رو جای سفت گذشتیم دلمون قرصع.. خدایااا شکر
آقای محمد رضای عزیز براتون بهترینع بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگی آرزومندم
و چقدر از این جمله تون خندیدم چقدر بامزه گفتید دیگه کلاه تون را نشانه رفته ام(عکس پروفایل)(به مزاح)
ممنون. یاد فیلم های کابویی افتادم ( استیکر خنده) مرسی مرسی که خنده ای بر چهره ام نشانید و دلمو شاد کردید!!!
روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و شادمانی و ایام بکامتون شیرین و گوارا همراه با عشق و کامیابی در کنار عزیز دلتون و تمام عزیزانتون . بدرقه ی راهتون باد
شادی و موفقیت و سلامتی و پایداری و پول و ثروت رو برای همه مون آرزومندم !!!
الهی آمین