«نقش عزت نفس» در دستاوردهای زندگی من

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

همه‌ی دستاوردهایی که آنها را «موفقیت» نامیده‌ایم‌‌، حاصل:

تصمیماتی‌اند که‌، اخذ وعملی شده‌اند؛ ایده‌هایی که جدّی گرفته شده‌ و به مرحله‌ی اجرا درآمده‌اند؛ و قدم‌های برداشته شده‌ای هستند که پشتوانه‌شان نه عواملی در بیرون ما‌، بلکه نیرویی در درون‌مان بوده است.

اگر بخواهم از میان عوامل مختلف‌، قوی‌ترین نیرویی را برگزینم که‌، انسان را به مرحله اقدام و تحقق یک خواسته می‌رساند و او را در این باره از دیگران متمایز می‌کند‌،  آن نیرو‌، قطعاً «عزت نفس» است.

عزت نفس همان نیرویی است که‌، باور تو را نسبت به خودت و توانایی‌هایت تا آن حدّ بالا می‌برد که از مرز محدودیت‌هایت عبور می‌کنی‌، قادر به غلبه بر ترس‌ها و رفتن به دل ناشناخته‌ها می‌شوی و به جای حساب و کتاب‌ کردن‌ها و به تعویق‌ انداختن‌های تمام نشدنی‌، از همان شرایطی که هستی و با همان امکاناتی که داری‌، برای خواسته‌هایت‌، قدم‌هایی عملی برمی‌داری.

عزت نفس است که قدرت «نه» گفتن به درخواست‌های نامعقول دیگران را در وجودت ایجاد می‌کند.

عزت نفس است که تو را از انجام کارهای عجیب و غریب‌، سخت و پیچیده‌ای بی‌نیاز می‌کند که‌، برای جلب توجه دیگران مجبور به انجام‌شان هستی.

عزت نفس است که موجب می‌شود‌ منشأ تصمیمات تو‌، دیگر بر اساس ترسِ از دست دادن نباشد. ترسی که خود را در تلاش برای «راضی نگاه داشتن دیگران»‌، «تأیید شدن توسط  آنها» یا «جلب توجه» آشکار می‌کرد، بلکه علاقه‌ای باشد که‌، برای رشد و تجربه‌ی خودت و توانایی‌هایت داری. فارغ از اینکه دیگران چه نگاهی به تو‌ یا علائقت دارند.

عزت نفس است که‌، تو را قادر می‌کند به جای زیستن به شیوه‌ی مورد تأیید جامعه‌، سبک شخصی خودت را برگزینی.

عزت نفس است که سبب می‌شود فارغ از خطاها و اشتباهات گذشته یا نقص‌ها و نقاط ضعفت، بی قید و شرط  دوست داشتنِ خودت را یاد بگیری و با پذیرش نقص‌هایت و درس گرفتن از اشتباهات‌ات‌، برای بهبود نقاط ضعف شخصیتی‌ات قدم برداری.

عزت نفس است که سبب می‌شود به جای ناامیدی از نتایج ناراضی کننده‌، به دنبال شناسایی و رفع موانعی برآیی که بارها به بهانه‌های مختلف از آن فرار کرده‌ای و تصمیماتی را اخذ و عملی می‌کنی که بارها به تعویق انداخته‌ای.

اگر اینقدر دقیق‌، تفاوت زندگی با عزت نفس و بدون عزت نفس را می‌دانم‌، به این دلیل است که تجربه‌ی هر دو زندگی- با و بدون عزت نفس- را داشته‌ام.

اگر تا این حدّ ساختن عزت نفس را اصل می‌دانم‌ و بر آن تأکید دارم‌، برای این است که- به عنوان فردی که با ساختن عزت‌ نفس خود‌، زندگی اش را از زیر صفر به جایگاه کنونی رسانده- با نتایجم به شما می‌گویم:،

وقتی عزت نفس و احساس لیاقت را در وجودت بسازی‌،  نه تنها خواسته‌هایی به صورت طبیعی و بدیهی وارد زندگی‌ات می‌شود‌، که‌ با تقلاهای بسیار و در طی سالیان نتوانستی به دست آوری‌، بلکه آرامشی حقیقی را در زندگی‌ات تجربه می‌کنی.

آرامشی که خداوند از آن با عنوان «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» یاد می‌کند. زیرا عزت نفس سبب می‌شود تا بدون ترسِ از دست دادن جایگاه‌، روابط‌، محبوبیت‌، شهرت‌، ثروت و فارغ از علائق یا اولویت‌های دیگران‌،‌ سبک شخصی خودت را زندگی کنی. زیرا عامل موفقیت‌تان روی پایه‌ای درونی و توحیدی بنا می‌کنید که عوامل بیرونی قدرتی برای تخریبش ندارد.

عزت نفس است که سبب می‌شود در زمان مناسب‌، تصمیمات درست را بگیری و عملی کنی

عزت نفس‌، شخصیتی قوی در وجودت می‌سازد که بارها از مسائلش بزرگتر است. برای همین برخورد با هر تضادی‌، برایت یک پله رشد است.


مطالعه اطلاعات بیشتر درباره دوره عزت نفس‌

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    97MB
    8 دقیقه
  • فایل صوتی «نقش عزت نفس» در دستاوردهای زندگی من
    7MB
    8 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

261 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیامک آقایی» در این صفحه: 1
  1. -
    سیامک آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته،همراهان عزیز در این سایت و همچنین خواستم تشکر و قدردانی از ۲ عزیزی که زحمات این سایت رو میکشند،داشته باشم

    درست همین چند دقیقه قبل،بعد از اینکه یکی از فایل های استاد رو گوش دادم

    و با شنیدن یک موزیک زیبا داشتم آماده میشدم که به رختخواب برم،با خدای خودم راز و نیاز میکردم

    و ازش تشکر میکردم بخاطر هدایت من به این مسیر بسیار زیبا

    و یکدفعه نمیدونم چطور این موضوع به ذهنم رسید که اگر عزت نفس پایینی داشته باشم

    ،خودم رو دست کم بگیرم و یا دوست نداشته باشم،

    در واقع یک نوع شرک خفیف دارم

    در واقع خود واقعی و خدایی که درونم هست رو نشناخته ام

    و این موضوع انگیزه ای شد که این تجربه رو با شما در میان بگذارم

    چون من کم کم یاد میگیرم خیلی از نقاط ضعف خودم در باره موضوع توحید رو شناسایی کنم

    واقعا دوست دارم همانطور که از این مسیر لذت میبرم

    هدف غایی رو که حرکت به سوی توحیدی شدن هست رو فراموش نکنم

    با تمام تلاشم برای آباد کردن مزرعه دنیا،فراموش نکنم مقصد نهایی کجاست

    واقعیت اینکه من با این ابزار سنجیدن هر فکر و عملم با توحید،خیلی از نقطع ضعف هام رو کشف میکنم

    سعی میکنم جای خودم و خداوند رو بعضی وقتها تو ذهنم تغییر بدم

    از خودم بپرسم اگر جای خداوند بودی و این همه نعمت و توانایی به انسان بخشیده بودی

    انتظار داشتی اون چیکار کنه؟اونموقع میفهمم کار خاصی انجام نداده ام

    از پتانسیل های وجودم همیشه استفاده نکردم

    ولی در چند ماه گذشته با سعی و تلاش در درک این آگاهی ها و عمل به اونها

    چه کار های خوب و خارق العاده ای (با توجه به شرایطم)انجام داده ام

    ترک سیگار،استفاده از لباس و وسایل نو که در کمد ماه ها بدون استفاده رها میشدند، پوشیدن لباس های زیبا قبل از این برای تایید و تحسین دیگران بود و الان هر طور راحت هستم لباس می پوشم،در مواجه با انسان های ثروتمند یا قدرتمند احساس ضعف گذشته رو ندارم، وقتی روی خودم کار میکنم و قلبم گواهی میده که راه درسته،حرف دیگران مثل گذشته دلسردم نمیکنه،دیگه دنبال راه های موفقیت دیگران نیستم و دنبال دریافت الهامات توسط قلب خودم میگردم و بسیاری نتایج ریز و درشت دیگه که درسته با توجه به روند تکامل من این نتایج پایدار یا بزرگ نیستند ولی باعث دلگرمی و امیدواری من برای مصمم شدن هستند.

    الان سعی میکنم مدام به خودم یادآوری کنم که عمل لازمه وگرنه این آگاهی ها فایده چندانی ندارند

    چون اگر عمل نکنم،نتایج خوبی نخواهم گرفت

    وباز دلسرد میشم،پس میفهمم هیچ چاره دیگه ای ندارم

    مسیر رو درست اومدم،هدایت به اینجا و واقعا تغییرات همین چند ماه در مقایسه با گذشته من شگفت آور بوده اند

    پس هروقت میترسم عمل کنم به خودم میگم خدا درون تو هست،اگر حرکت نکنی یعنی ایمان نداری

    هم از آخرت میترسم که با این آگاهی ها دیگه بهانه درست و حسابی ندارم

    هم از خدای خودم خجالت میکشم و هم به خودم میگم واقعا حیفه

    که این مسیر رو قطع کنم چون پشت سرم که نگاه میکنم دست آورد های خیلی خاصی وجود ندارند

    حداقل دوست دارم به آینده امیدوار باشم و نتیجه پایانی که انشاله مورد قبول واقع بشه

    برای همه بهترین ها رو از پروردگار مهربان آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: