«نقش عزت نفس» در دستاوردهای زندگی من

سلام استاد.

سلام به همه دوستایی که دارن قدم به قدم خودشونو به خوشبختی نزدیک میکنن. کسایی که با رسیدن به خواسته هاشون دارن جهان رو بزرگتر و شکوهمند تر میکنن.

واقعا چقدر عزت نفس چیز مهمیه. وقتی آدم عزت نفس داشته باشه میتونه هر کاری که دلش میخادو انجام بده، بره تو دل ترسهاش ، از حرف مردم نترسه، کار مورد علاقشو انجام بده، با افراد ارتباط برقرار کنه و مهمتر از همه با خودش در صلح باشه، خودشو دوست داشته باشه و احساس ارزش کنه.

من قبلنا که قانونو نمیدونستم اعتماد به نفسم کمتر بود، خیلی کمتر ، ولی باز تو زندگیم موفقیت داشتم ، هر چقدر کوچیک، ولی باز موفقیت بود، استعداد داشتم، توانایی داشتم و مدام از دیگران تعریفشو میشنیدم. این اواخر که داشتم فکر میکردم چرا اونموقع منکه اعتماد به نفس نداشتم، خودمو ارزشمند نمیدونستم، و در یک کلام نگاه مثبتی به خودم نداشتم ، چرا بازم موفقیت داشتم؟ چرا بازم میتونستم هر چیزی که میخامو برای خودم بسازم؟

بعد از یه مدت فهمیدم که درسته اونموقع اعتماد به نفس نداشتم، اونقدرا اجتماعی نبودم، و بخصوص اواخرش احساس کمبود و کم ارزشی داشتم، اما “عزت نفس” داشتم.

نه اونقدری که الان دارما، نه، ولی اونقدری که به تواناییام اطمینان داشته باشمو چرا. میدونستم که میتونم خیلی راحت یاد بگیرم، میدونستم میتونم هر چیزی که میخامو حالا چه یه کاردستی ساده باشه یا آثار هنری پیچیده و چیزای دیگه رو درست کنم. میدونستم میتونم بالاترین نمراتو بدست بیارم، به توانایی هام اطمینان داشتم.میدونستم که میتونم.

فکر کنم همین باور بود که با وجود کمبود اعتماد بنفس بهم موفقیت داده بود، باوری که خوانواده عزیزم از بچگی داشتن تو گوشم تکرار میکردن: آفرین، چقدر چیزهایی که میسازی قشنگن، چجوری درستشون میکنی؟ تو خیلی باهوشی، تو دختر با استعداد منی و چیزهای دیگه.

اونموقع فقط با اون باور کوچولو میتونستم کارهای بزرگی انجام بدم، یعنی الان که اعتماد بنفس و واقعا اعتماد به خود از وجودم می‌باره چقدر میتونم بالا برم؟ الان که بقیه یهم میگن حتی طرز راه رفتنم، سرمو بالا نگه داشتنم، طرز حرف زدنم، جلوی جمع یا افراد گنده حرف زدنم یا چیزهای دیگه ام هم با بقیه فرق داره. الان که اونقدر جرئت دارم برم تو ترسهام و بهشون غلبه کنم.

وقتی به خودت اعتماد داشته باشی، از ته قلبت محکم باشی که من میتونم هر کاریو انجام بدم، من میتونم جهانو به زانو در بیارم، واقعا میتونی، حتی اگه از قانون هم استفاده نکنی ، باز هم میتونی به موفقیت برسی. منکه تا الان کسیو ندیدم که موفق شده باشه و اعتماد به نفسش کم باشه، بزنه تو سر استعداد هاش ، بگه همه میتونن این کارو انجام بدن اینکه چیزی نیست.

حتی اینکه بگی : خدا همیشه هدایتم میکنه، خدا باهام حرف میزنه ، اون میتونه آتیشو برام گلستون کنه هم عزت نفس میخاد. یجورایی انگار این عزت نفس پایه هر کاریه که ما هر روز انجام میدیم. عزت نفس و اعتماد بنفس به نظرم باهم فرق دارن. اعتماد بنفس بیشتر جنبه بیرونی و ظاهری داره ، اما عزت نفس جنبه درونی. عزت نفس همون احساس قرص بودن دلته وقتی میخای یه کاری به زعم خودت ترسناک انجام بدی. همون چیزیه که میتونی باهاش صاف راه بری، با صدای بلند با بقیه حرف بزنی، تو چشمهاشون نگاه کنی، اگه لازم شد نه بگی، خودتو ارزشمند بدونی در هر شرایطی که هستی، قدر خودت و زمانت و انرژیتو بدونی. همون چیزیه که بهت میگه میتونی. عزت نفس قوتیه که بتونی هر کاری دوست داری انجام بدی، بدون اینکه چیزی از درونت نجوا کنه تو نمیتونی.

عزت نفس شالوده همه کارهاییه که انجام میدیم، عزت نفس همون حسیه که میگه: عههه فلانی فلان کارو کرده؟ منم میخام، منم میخام انجامش بدم، و واقعا هم انجامش میده، و میتونه و هر بار یه مهارت جدید تو خودش کشف میکنه و هر روز بیشتر از قبل احساس ارزش میکنه و معتقده هیچ کاری برای من غیرممکن نیست، من میتونم هر کاریو انجام بدم، الکی نیست که کل جهان مسخر منه!