قدرت تحسین در برابر حسادت

بنام یکتای هستی بخش

روز 69 سفرنامه

قدرت تحسین در برابر حسادت.

استاد عزیزم قبلا این فایل رو گوش داده بودم و این فایل معرکه است.و خودمو با یکسال پیشم مقایسه میکنم یا حتی 7،8 ماه پیشم واقعا شباهتی به اون موقعم ندارم.هر چند که اونموقع فکر میکردم که خیلی خوب دارم روی خودم کار میکنم.

میخوام یه مثال از خودم بزنم که به عنوان ردپا ازم بمونه که بدونم چقدر تغییر کردم.تقریبا 7، 8 ماه پیش یکی از شریکام مسافرت رفت شمال یه هفته و من به قدرییی حسادت میکردم که چرا من نمیتونم برم و خود خوری میکردم که چند روز کلا افت انرژیمو احساس میکردم.به قدری حسادتم شدید بود که همون روز اینستامو پاک کردم که استوری هایی که میذاره رو نبینم.و حتی تو اون یه هفته به این فکر میکردم که وقتی شریک برگشت چیکار کنم که پیشش نشینم یا خودمو یجوری مشغول کنم که عکسای مسافرتشو بهم نشون نده.یعنی در اینننننن حددددد حسادت داشت خفم میکرد.نمیدونم اون موقع ها بود که این فایل رو دیدم یا قبلا دیده بودمش و اون زمان به یادش آوردم.با خودم گفتم به جای حسادت کردن عکسایی که بهت نشون میده رو نگاه کن تجسم کن .ایده بگیر که تو هم با همسرت بری. نمیدونم چجوری تونستم ولی تا قبل اون هیچ وقت اینجوری نبودم.روزی که شریکم برگشت سالن به قدری حالم خوب بود و آرامش داشتم که بهش گفتم عکساشو بهم نشون بده.و چقدر لذت بردم و خودم تعجب کردم از این آرامش و لذتی که داشتم.بعد از اون که شیرینی تحسین کردن رفت زیر زبونم و فهمیدم چقدر آرامش داره آدم وقتی که حسادت نمیکنه.از اونموقع هر وقت که متوجه شدم حسادت میکنم سریع شروع میکنم به تحسین کردن و ذوق کردن و تایید کردن به عنوان یه نشونه که منم میتونم داشته باشم.و تو دفترم و نت بوک گوشیم در مورد چیزایی که دوستام میخرن مینویسم و تایید و تحسین میکنم .منی که حتی فکر کردن به داشته های دیگران با احساس خوب برام زجر آور بود الان با اشتیاق در موردشون مینوسم.البته که خیلیییی جای کار دارم و یه وقتایی ناخودآگاه اون حسادته میاد سراغم ولی خیلی خوب به نسبت گذشته میتونم توجهم رو ببرم سمت تایید و تحسین.

یعنی یه بار دوستم یه موقعیتی براش پیش اومده بود و همه میگفتن چه شانسی آورده ولی من میگفتم به خاطر باورهای خوبشه که این موقعیت رو داره.حتی خواهرم تعجب کرده بود که من اینقدر آروم و خوب دارم در مورد موقعیت دوستم میگم بهم گفت واقعا تو حسادت نمیکنی بهش گفتم نه برای چی باید حسادت کنم.تو دلم گفتم به جای حسادت تحسینش میکنم .

ولی الان داشتم با خودم میگفتم که چرا این فایل رو امروز باید ببینم این فایل چه پیغامی برای من داره.من که دیگه فهمیدم به حسادت باید تحسین کنم ، حتما یه ایرادی دارم که این فایل به عنوان نشونه اومده برام اصلا غیر باوره این دقت قوانین خداوند.همین دیروز بود که داشتم یکی از فایلهای استاد رو که تو تمپا گرفتن با اسکوتر و حالت تجسم داره به دوستم نشون میدادم که اونم خیلی علاقه مند به این موضوعاته و رو خودش داره کار میکنه البته با اساتید دیگه و به صورت پراکنده فایلهای استاد رو هم گوش میده.وقتی که دیروز فایلو بهش نشون دادم خیلی ذوق کرد و این فایلو برام بریز در یک آن چنان حسم بد شد که نگو.تا حالا بارها این موضوع اتفاق افتاده بود.من یه باوری اشتباهی دارم که اصلا دوست ندارم کسی از اطرافیان نزدیکم از فایلهای استاد استفاده کنن.و یه جورایی فکر میکنم فقط خودم باید موفق شم از این مسیر.حالا بقیه از هر مسیری میخوان موفق بشن کار ندارم باهاشون.ولی اینکه وقتی کسی از دوستانم میفهمم میخواد کلا دیگه از شیوه استاد استفاده کنه برام مثل زنگ خطر میمونه.

دیروز از خدا خواستم گفتم خدایا کمکم کن میدونم که این باورم اشتباهه و میخوام برای همیشه حلش کنم تو کمکم کن.دیروز فایلارو براش نریختم.ولی دیشب برای اینکه این تمرین رو به خودم بدم که با حس حسادتم مقابله کنم امروز صبح که اومدم فایلا رو برای دوستم ریختم.و این فایل هم نشانه ی پروردگارم بود برای من که حسادت نکنم .

خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم .وقتایی که به شرایط مالیم نگاه میکنم تغییر محسوسی رو نمیبینم یاد آوری این تغییرات خیلی بهم انگیزه میده که قانون داره جواب میده فقط باید ادامه بدم.

استاد عزیزم بی نهایت سپاسگذارم که سبک زندگی منو سبک فکر کردن منو با این آگاهی ها تغییر دادی و میدی.

خداوندم بی نهایت سپاسگذارم.

دوستان عزیزم تک تکتون لایق بهترینها هستید

در پناه الله یکتا