قدرت تحسین در برابر حسادت

تنها تو را میپرستیم و تنها از تویاری میجوییم

با سلام این اولین کامنت من در سال 1403 است و ضمن تبریک سال نو به تمام دوستان و عزیزان سایت و استاد نازینینم با بانوی اول سایت میخواستم در مورد تجربه ام در مورد این فایل ارزشمند که مربوط به سال های قبل است توضیح بدم من هدفم رو گذاشتم که الان که بازار ها همه نمیشه گفت بسته اما اکثر مشاغل تعطیل هستند و من هم الان کار خاصی ندارم که انجام بدم و برایم وقتم آزاد آزاد هست بیام و طبق قولی که دادم بیام خودم رو به آموزش های استاد ببندم و فرکانسم رو درست کنم ولی خب انگار امروز کمی کم کاری کردم که البته بگم که منظورم اینه که نیومدم که صد در صد روزم رو بگذارم ولی این فکر داخل ذهنم بود که چرا وقتی که کسی پول میسازه ویا شرایط مالی مطلوبی نسبت به من داره این قدر از داخل دارم میسوزم و انگار وجودم پر میشه از عصبانیت و حال بد و انگار بدم میاد که مبینم که یک نفر داره پیشرفت میکنه وانگار سختمه که میبینم که یک نفر اینقدر میتونه پیشرفت کنه که استاد با این فایل شگفت انگیزش این خبر نوید بخش رو به من داد که بابا تو داری به جای تحسین اینکه یک نفر داره و میتونه داری حسادت میورزی و من اصولا آدم حسودی نیستم به غیر از شرایط مالی خوب و آسایش مالی و پول بدم از چیزی نمیاد و هیچ حسادتی نسبت به کسی ندارم مثل زمانی که همیشه از افراد در مورد این صحبت میکردن که نگاه کن پسر فلانی چقدر خوبه و درس خون چقدر در باره فلان چیز موفق شده و …. اما وقتی که میگفتن که فلانی رفته سر کار و این قدر پول در آورده باعث میشد که انگار خنجری داخل وجودم فرو میکردی ولی اون شخص باید هم سن و سال من باشه تا من حسادت بورزم وانسانی خود ساخته باشه نه اینکه با ارث پدرش به جایی رسیده باشه دلیل این هم اینه که وقتی میدیدم که یک نفر تونسته به جایی برسه و از لحاظ مالی به جایی رسیده باعث میشد که فک کنم که بابا این فرد هم سن منه و من هم از اون خیلی برترم هم از لحاظ هوش و هم از لحاظ فیزیک بدنی و ….. پس من حتما بی عرضه ام که مثل اون نشدم و این شخص بهتره و من هم حس گناه واحساس قربانی شدن بهم دست میداد که به این علت و یا اون علت بوده که من نتونستم موفقیت مالی به دست بیارم ولی وقتی که دارم نگاه میکنم میبینم که بابا نه دلیل این که اون بابا به فلان موقعیت رسیده و من نرسیدم اینکه من داخل مغزم اینه که بابا مردم نون ندارند بخورند و انسانی که از لحاظ مالی پیشرفت کنه در پیش خدا هیچ اجر و قربی نداره و این حس هم باهام بود برای این افراد که با ارث به جایگایی رسیدند که بابا نگاه کن البته اینم بگم که این برای این بود که خودم رو تبرئه کنم و برای کم کاری خودم بود که این حس قربانی شدن باهام بود که ببین من اگه به جایی نمیرسم این باعث شده که من پدر پولداری ندارم و نداشتن پدر پولدار و خانواده پولدار باعث شده که من به جایگاهیی که میخوام نرسم ولی وقتی که میبینم و خودم رو مورد آزمایش و تحقیق میزارم به این خودشناسی رسیدم که بابا دلیل این که تو به جایی نمیرسی این بوده که علاوه بر باور های محدود کننده معنوی و باور عدم لیاقت این باور خود خوری یا همون احساس قربانی شدن باهام بود و اگر کسی به جایگاهیی میرسه که من دوست دارم جای اون باشم از لحاظ مالی انگار مثل خاری تویه چشممه این دلیل رو داره که من که نمتونم به این دلایل که ثروت معنوی نیست و من این همه مظلومم ولی دیگران بدون فکر کردن به خدا به این ثروت رسیدن باعث میشه که پیشش خودم فکر کنم بابا مصطفی تو خیلی بد بختی از خدا هم شانس نیاوردی که بیاد ببینه این همه داری زجر میکشی براش ولی اون به تو هیچ خیری نمیرسونه

این هم باشه یک قدم از مسیر خود شناسی وتوحید انشالله امثال با آموزش های استاد رو صد ها برابر دست آورد بیشتر داشته باشید که به همه اون ها برسید

در پناه حق