آیا می‌توان باورها را در ۶۰ ثانیه تغییر داد؟ - صفحه 2

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیآیا می‌توان باورها را در ۶۰ ثانیه تغییر داد؟
70

هرچه درک ما از قوانین بیشتر بشود‌، هرچه بهتر بتوانیم ساز و کار جهان هستی را بشناسیم‌، کمتر در تله افرادی ‌می‌افتیم که می‌خواهند از این دو ویژ‌‌گی ترس و طمع افراد سودجویی کنند.
وعده‌ی زود به موفقیت رسیدن بسیار اغواکننده است. به همین دلیل است که ترفند هایی مثل ترفند پونزی‌ همیشه قربانی‌های زیادی می‌گیرد. زیرا تا ترس‌‌، طمع و باور کمبود است‌، تا ناآگاهی انسان از قوانین زندگی و ساز و کار جهان هستی وجود دارد‌، این ترفندها قربانی های خود را خواهند داشت.
اما هرچه درک ما از قوانین بیشتر می‌شود‌، خیلی از مسائل را از ریشه حل می‌کند. به همین دلیل است که ثروتمندان‌، یعنی افرادی که قانون ثروت را شناخته‌اند‌، هیچگاه قربانی ترفند پونزی نیستند زیرا آنها می‌فهند که موضوعی به نام یک شبه پولدار شدن در قوانین جهان جایی ندارد
زیرا آنها فرایند خلق را آگاهانه یا ناآگاهانه اجرا می‌کنند و به آن پی برده‌اند.
فردی که ادعای تغییر باور در ۶۰ثانیه را دارد‌، قطعاً هنوز نمی‌داند باور چیست و چگونه شکل می‌گیرد.
قطعاً موجودیت فرکانس ما و خاصیت جهانی را که به فرکانس‌ها واکنش نشان می‌دهد را نمی‌داند. وگرنه حرف زدن و ادعا کردن که کاری ندارد. همه افراد می توانند هر ادعایی داشته باشند. اما باید به نتایج آن افراد نگاه کرد و دید در عمل چه حرفی برای گفتن دارند.
اولین سوالای که باید با شنیدن چنین ادعاهایی از خودت بپرسی این است که‌، این فرد تا کنون باورهای چند میلیون نفر را تغییر داده است؟
زیرا اگر موضوع درست است باید تا سال آینده باورهای کل کره زمین تغییر داده شود و کلاً جهان ما در یک روز کن فیکون شود.
زیرا هیچ فردی نیست که نخواهد در 60ثانیه باورهایش را تغییر دهد و سپس کل زندگی‌اش را تغییر دهد.
اما مهم نیست ما چه فانتزی‌هایی داریم‌، زیرا این فانتزی‌ها کمترین تأثیری بر قوانین جهان نمی‌گذارد و جهان بر طبق سیستمی پیش می‌رود که بر آن مقرر شده است. به قول قرآن‌، خداوند هرگز از سنت خود عدول نمی‌کند.
ساختار جهان یک فرایند است که با تکامل رشد می‌کند. هیچ رفتار‌، عامل یا نگرشی یک شبه در ما تغییر نکرده است.
حتی یک فرایند تکامل وجود دارد تا یک آگاهی شنیده شود.
سپس یک فرایند تکاملی وجود دارد تا بخشی از آن آگاهی درک شود
سپس یک فرایند تکامل وجود دارد تا بخشی از آنچه درک شده‌، در رفتار فرد نشان داده شود و سپس در طی فرایندی که آن رفتار به اندازه کافی تکرار می‌شود به این دلیل که آن نوع نگرش همچنان ادامه می‌یابد‌، می‌تواند کم کم به تجربه زندگی آن فرد هم نفوذ کند.
وگرنه دلیل هزاران بار است که تصمیمات متعددی گرفته‌ایم اما هنوز در همان مرحله تصمیم مانده‌اند‌، موضوع تکام است.
ادعای تغییر باور در ۶۰ثانیه آنقدر بی منطق است که هر منطق ضعیفی به راحتی می‌تواند به نادرستی‌اش پی ببرد‌، اگر فقط کمی به نتایج زندگی خودش نگاه کند و اگر بتوانید ارتباط های کوچکی میان نوع نگرش و اتفاقات زندگی‌اش پیدا کند.
اگر بتوانید نگاهی به طبیعت بیاندازد. اگر بتواند رشد یک دانه را درک کند
اگر بتواند به نحوه آموختن یک زبان دیگر نگاه کند
اگر بتواند نحوه زبان آموزی و حرف زدن یک کودک را ببیند
اگر بتواند فرایند یادگیری نوشتن خودش را در کلاس اول دبستان به یاد آورد‌، آنوقت به ساده‌لوحی این ادعا می‌خندد.
زیرا باور یک دکمه نیست که در 60 ثاینه آن را فشرد و همه چیز را تغییر داد. باور یعنی همه آن چیزی که نمودش در زندگی ما مشخص است.
اگر بتوانی خاصیت مداری جهان‌مان را درک کنی‌، به این ادعا خواهی خندید. زیرا جهان ما بر مبنای فرکانس و مدار است. فردی که در مدار فقر مطلق به سر می‌برد‌، هرگز راهی به مدار ثروت ندارد. در بهترین حالت می‌تواند مدارش را کمی بهتر کند و به یک مدار بالاتر برود و سپس در آن مدار به ثبات برسد و دوباره یک مدار دیگر صعود کند و دوباره در آن مدار به ثبات فرکانسی برسد تا بتواند به مدار بعدی صعود کند.
در دنیایی که چنین نظم دقیقی از مدارها در آن حکم فرماست‌، چگونه می‌تواند در 60 ثانیه از مدار فقر مطلق به مدار ثروت مطلق رسید. این دو مدار آنقدر از نظر فرکانسی نسبت به هم بی ربط هستند که به این سادگی پر نمی‌شود.
مثل این است که بگویی روشی کشف شده که گردش زمین به دور خورشید را 60 ثانیه نموده‌، یا نوزاد در رحم مادرش پس از 60 ثانیه متولد می شود.
ما حاصل تکامل هستیم. ما با تکامل به وجود آمده ایم. تکامل در تک تک سلول‌های ما وجود دارد.
اجازه بده خیالتان را راحت کنم. تنها یک شیوه برای رسیدن به موفقیت پایدار وجود دارد و آن شیوه درک صحیح قوانین کیهانی و در رأس آن قانون تکامل است.

دوره 12 قدم، بهترین منبع برای درک قانون تکامل و اجرای آن در عمل است. بهترین منبع برای اینکه بتوانی بهترین قدم های ممکن را برای خواسته هایت بشناسی و بپیمایی. نتیجه این مسیر این است که نه تنها به اهدافت می رسی بلکه از مسیر نیز لذت می بری و این مسیر تو را رشد می دهد.

«دوره 12 قدم»، مثل یک دانشگاه یک ساله‌ است که‌ علاوه بر آموزش قوانین به صورت تئوری‌، فضایی عملی برای کارآموزی‌، تمرین و اجرای آن آموزش‌ها در عمل دارد تا خریداران این دوره بتوانند مدارهای تکاملی را به ترتیب بپیمایند‌، به ثبات مداری و ثبات فرکانسی برسند و تغییری بنیادین در باورهای‌شان ایجاد کنند تا بتوانند نتایج با دوام و ادامه دار در وضعیت مالی شان‌، روابط‌شان‌، سلامتی‌شان و میزان آرامش خود‌، خلق کنند.
هر قدم از دوره 12 قدم مثل یک مدار تکاملی است که باید پیموده شود و مطالب و آموزه‌های هر قدم‌، پیش‌نیاز آموزش‌های قدم‌های بعدی است.

منابع بیشتر برای درک و اجرای قانون تکامل در عمل:

ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
1

سلام
ممنون که با دقت به سوالات ما پاسخ میدید
امروز کلیپی از آقای سپهر دیدم که ادعای تغییر باورهارو در۶۰ ثانیه داشتن و قبلا تو سایت هنگام جستجو این مطلب رو دیده بودم اما زیاد توجه نکرده بودم دقیقا همین مواردی که استاد گفتن به ذهن من رسید که مگر میشه در۶۰ ثانیه به چیزی که میخوایی با توجه کردن بهش برسی
من بارها امتحان کردم در حالتهای مختلف احساسی و به قول استر هیکس ارتعاشات احساسیمو آنالیز کردم متوجه شدم
زمانی که احساس خوبی دارم مدام اتفاقات خوب و حس رضایت فوق العاده دارم و این حس موجب پیشرفت من شده و گاها بعضی مواقع قدرت نفرت و کینه های درونیم با مقدارکمی توجه چند برابر شده و حالم را گرفته و پس از آن اتفاقات بس ناخوشایندی رخ داده
حس عالیه شکرگزاری نزدیکترین حالت و احساس اینکه خدا در درون من جاربست رو بهم میده و من حس میکنم آنقدر توانام که هرکاری بخوام میتونم انجامش بدم
هدارو شکر میکنم که از راه اصلی منحرف نشده ام


1

سلام
مرسی از شما بابت این دیدگاه و این سوال
روند تغییر باور ی فرایند مستمر و پیگیر هست که رابطه مستقیمی با ایمان دارد هر چی استمرار در این مسیر و روی خود کار کردن و جست و جو کردن بیشتر =ایمان قوی تر /باور قوی تر
هر چی این فرایند طول بکشه و بیشتر تکرار بشه نتایج بزرگتری رخ میده احساس عالیتری رقم میخوره
هرچی وقت برای خودمون بزاریم و تغییر باور ها رو رقم بزاریم دنیا هم وقت بیشتری برای رسوندن ما به اهدافمون داره

در واقع با وقت گذاشتن برای خودمون و تغییر باور هامون دست دنیا رو باز تر میکنیم

همون حرفی که استاد در مورد خواسته ها زد هر چی از خدا بیشتر درخواست کنی میگه این بنده من منو خیلی قبول داره خیلی نعمت بهش میدم

ما هر روز در حال تکرار و تمرین روی خودمون هستیم و به هر حال شکل گیری باور های ما یک روزه و در عرض 60ثانیه نبوده سالها خواه یا ناخواه طول کشیده اما با الگو سازی مناسب و ایمان و تکرار و تمرین میشه کمتر زمان بزاری و تغیر بدی دیدگاهت و بعدش مدام در حال تکرار باشی نه این که دست از تلاش برداری و بگی دیگه تموم من تغییر کردم


1

سلام به دوستان عزیز،
در جواب تغییر باور ۶۰ ثانیه ای،
آیا ۶۰ ثانیه زمان صرف شده که شما رشد کنید کلا، چه از لحاظ جسمانی و غیره…؟!!
اگر توی ۶۰ ثانیه شما رشد کردید و بزرگ شدید. پس احتمالا توی ۶۰ ثانیه هم میتونید باورهاتون تغییر بدید،
همه چیز تکامله، هدایت تکامل…
آیا توی ۶۰ ثانیه موهای کوتاه سرتون رشد میکنه؟! یا اینکه نیاز به تکامل و تغذیه مناسب داره برای رشد کردن؟!!!!
پس تغییر باورها هم منوط یه چنین شرایطی است،
تغذیه مناسب تکامل ووووو….


1

همه ما می دانیم تغییر مدار تنها با تغییر باورها ممکن است و تغییر باور تنها با تغییر تفکر و زاویه دید ما ممکن می شود .اگر ما اینقدر سریه می توانستیم تغییر ایجاد کنیم خیلی قوانین بی معنی می شود مثل قانون تکامل مثل بودن تضاد ها پس چنین تغییر به این سرعت ممکن نیست بلکه می تواند تنها تفکر و زاویه دیدمان را تغییر دهد نه باور ها واین به شرطی است که روی این تغییر بمانیم وصبر داشته باشیم .حدیثی زیبای است میگه (وکلٌ شیء عندهٌ بأجل مٌسمّی….) هر چیزی زمانی یا مدتی دارد تازمانش نرسد پایان نمی یابد


4

من از اون فردی که همچنین ادعایی کرد، خیلی ممنون و سپاسگزار هستم،به چه دلیل؟ به خاطره اینکه من از کل حرفهایی که زد فقط اسم استاد عباسمنش داخل ذهنم جرقه زد کنجکاو شدم که این فرد کی هست؟ استاد عباسمنش بله و ازهمون لحظه تا الآن با استاد ومطالبی که در اختیار ما گذاشتند نهایت استفاده را کردم.
ثروت ۱ را هم تهیه کردم و خداروشکر کلی هم نتیجه گرفتم،
آرام باشید


2

سلام
باور یعنی فکری که بارها و باور تکرار میشه
در ذهن ما فکری انقدر تکرار میشود تا بشود باور و ما بعد از باور بسیاری از کارهایمان را به صورت ناخوداگاه انجام میدهیم.
پس اصلا در ۶۰ثانیه باوری شکل نمیگیرد که بتوان ان را تغییر داد.


9

با درود
بدن انسان از حدود 50 تریلیون سلول ساخته شده که این سلول ها عملکردهای رفتاری ما رو کنترل میکنن ( ایجاد میکنن ) . افریدگار یکتا مقدر کرده که هر لحظه میلیون ها عدد از این سلول ها بمیرن و بجای اونها سلول های جدید ساخته بشن …
خوبه که بدونید برای اینکه این سلول ها عملکرد خاصی رو ایجاد کنن نیاز به یک محرک بیرونی و محیطی دارن که دانشمندان به اون محرک ،سیگنال میگن …
جالبه که بدونید این سیگنال ها همون باور های ما هستن نسبت به موضوعات مختلف …
حالا به این موضوع فکر کنید ، که اگر ما در حال کار کردن روی خودمون باشیم و به صورت مستمر در حال ساخت باورهای قدرتمند کننده باشیم و هر لحظه میلیون ها عدد از سلول های قدیمی با باورهای قدیمی میمیرن و میلیون ها عدد سلول جدید با باورهای جدید ساخته میشن …
در نهایت کار به جایی میرسه که 50 تریلیون سلول تو بدن ما هستن که همگی باهم موفقیت رو فریاد میزنن و این تعریف علمی و عملی قانون تکامل هست .
خدایا شکرت



3

5 سال پیش

سلام آقای کیانیان تفسیر بسیار زیبایی بود حذ بردم


5 سال پیش

محترم کیانیان

بسیار عالی! با این دیدگاه و نظرتون فوق العاده انگیزه بیشتری گرفتم برای بیشتر تمرین کردن و منظم! تمرین کردن ..

در مورد تولد سلولهای جدید بدن میدونستم و این رو هم میدونستم که هر سلول حافظه سلولی خودشو داره .. ولی اینجا شما خیلی زیبا این دو رو یعنی همزمانی! تغییر و نو شدن باورها و نو شدن سلولها رو بیان کردین.

ممنون بابت نگرش جدیدی که با این پیام تون انتقال دادین.

پاینده باشین.


5 سال پیش

سلام به دوستان عزیزم دوستتون دارم .

اما تارای عزیز باید بگم که سلول ها دارای حافظه نیستن سالهای سال دانشمندان سعی کردن جایگاه حافظه رو در بدن انسان کشف کنن اما به نتیجه قطعی نرسیدن و حالا ما با این شگفتی روبرو هستیم که اصلا حافظه در درون بدن انسان نیست . حافظه هر انسانی در کاِینات و در میدان کوانتوم قرار داره . میدان کوانتوم میدان انرژی هست و شامل بی نهایت فرکانس و این فرکانس ها ، فرکانس های امکان هستن و هر امکانی در میدان کوانتوم وجود داره .

مثلا شاید شما آرزوی داشتن یک ماشین لوکس رو داشته باشید خب این یک فرکانس خواسته هست که از قبل هم در میدان وجود داشت و به محض درخواست شما این امکان در عالم ماده ایجاد میشه و اینکه شما کی به اون برسید بستگی به این داره که چقدر روی خودتون کار میکنین تا در مدارهای بالاتر از میدان انرژی قرار بگیرین ( امیدوارم این مطالب قابل درک باشه ) . مراحل تکامل شما هم همواره رفتن از یک مدار فرکانسی به یک مدار بالاتر هست .

کاری که سلول ها انجام میدن اینه که اطلاعات هویتی ما رو از میدان دریافت میکنن و با توجه به اون اطلاعات شروع به ساختن پروتین میکنن و همواره یک نوع ماده شیمیایی که متناسب با اون اطلاعات هست رو تولید میکنن و این میشه احساسات و عواطف ما و به خاطر همین هست که هر کدام از افکار ما یه احساس و عاطفه خاص رو ایجاد میکنن . افکار ترس ، تنفر ، کمبود و یا فراوانی ، ثروت و عشق هر کدام یک احساس رو تولید میکنن . میدان کوانتوم فرکانس مربوط به حالت وجودی ما رو دریافت میکنه و حالت وجودی ما همون الگوهای فکری ما هستن که تکرار شدن و احساسات ما رو رقم میزنن . سپس میدان هم به فرکانس ما پاسخ میده و از همون جنس افکار و احساسات برای ما شرایط مادی ایجاد میکنه .

اگه شما بتونید از ذهن تحلیلی خودتون عبور کنید و به ضمیر ناخوداگاه برسین _ که البته کار ساده ای نیست – میتونید فرکانس های قدرتمند کننده رو ارسال کنید که با تکرار و تمرین باورهای بنیادین خوب میتونید بدن رو ( ذهن ناخوداگاه رو) با فرکانس ها و باورهای جدید شرطی کنید . مثلا اگر فرکانس سلامتی و بهبودی کامل بفرستید و چون خوشبختانه ذهن ناخوداگاه اهل قضاوت کردن نیست و کاری به درستی و غلطی باور نداره باعث میشه که سلول ها پروتین جدیدی بسازن که بیان ژنهای اون پروتین بیان سلامتی و سرزندگی باشه و به همین خاطر هست که خیلی ها تونستن حتی بیماری سرطان رو با این روش درمان کنن ( ابتدا فکر و احساس سلامتی کردن و شکرگزاری کردن و بعد بیماری درمان شده )

این قسمتی از عدل خدواند هست که سرنوشت هرکسی دست خودش باشه و خودش میگه که من اجابت کننده درخواست ، درخواست کننده هستم .

بعضی ها هستن که یه مدت روی خودشون کار میکنن و نتایج خیلی خوبی هم میگیرن اما بعدش رها میکنن و شرایط زندگیشون بد میشه و حتی دچار کسالت میشن و بعد میپرسن چه اتفاقی افتاد چرا نتایج خوب ادامه نداشت ؟ خب معلومه شما اون موقع یه سری سلول توی بدنت بود که اون فرکانس هارو دریافت میکردن و نتایج رو رقم میزدن حالا اون سلول ها مردن و سلول های جدید توی بدنت هستن که نیاز به کار مجدد دارن به خاطر همین همیشه باید روی خودتون کار کنید .

خداوند هدایتگر ما باشد .

6

من فکرمیکنم برای بعضی باورها میشه این کاررو کرد چون خودم از اینکه کسی سوت میزد یاصدای دزدگیر ماشین که شاید هرلحظه صداش در میومد گاهی بعضی از دزدگیر ماشینا توبارون اتسالی میکردن دم به دیقه صداشون در میومد وقتی باخودم گفتم هرصدایی اعم از دزدگیر سوت زدن وزنگ تلفن هرچی که قبلا ازش تنفر داشتم اگه بشنوم پول بیشتری جذب میکنم خداشاهده که ازهمون لحظه میخواستم فقط صدای اونها روبشنوم اینم بگم بستگی به باوری هم که برای اون میسازین داره یکی از همکارام هردیقه سوت میزد سرپرست وصاحب کار بهش تذکر میدادن ولی شب کار میشدم شیفتم بااون بود بازم میزد چون سرپرست وصاحبکار که شبا نبودن اونها هم بودن میگفت خوابم میبره اگه صوت نزنم من یه بار اعصابم ریخت بهم رفتم گفتم میشه سوت نزنی اون لحظه گفت باشه ولی بعدش بازمیزد بعد ازتغییر این باور دوست داشتم برم بهش بگم بازم بزن


1

اینها که این حرفها زدن خیلی جالبه اینها شاگرد استاد بودن بجای اینکه بیان راه استاد به خوبی ودرستی جلو ببرن وزندگیشون تغییر بدن بجای این کار اومدن به استاد حسادت کردن وخواستند با این حرفها وموضوعات به پول وثروت برسند وپیش خودشان هم فکر کنند خیلی زرنگ هستندبا طمع وتنبلی وحیلگری کارخودشان جلو ببرن من مطمننم اگه به این راه شک نداشتند وباورهاشون درست میکردن وبه احساس خوب میرسیدن به خیلی چیزها میرسیدن. حالا فقط راهش فرق میکرد.
اینها فقط دروغ هستند کاملا دروغه.



1

6 سال پیش

اصلا از طرز نگاه وکلماتتون که قضاوت پیش نبود خوشم نیومد استاد تو یه فایل گفتن که حتی خودتون هم قضاوت نکنین.

0

با سلام
در کمتر از ۶۰ ثانیه قرار باشه تغییر باور بدیم که پس هممون تا الان تغییر کرده بودیم
چرا؟
چون هممون فکرهای گذری میکنیم و هممون ۶۰ ثانیه فکر میکنیم به تغییر باورها و انجامش میدیم و تهش چی میشه؟
این میشه که سریع باز برمیگردیم به همون خونه اول.
باید تغییر باورها گام به گام و مستمر انجام بشه و این تغییرات توی ۶۰ ثانیه اتفاق نیفتادن.


14

صبحت شما در مورد تغییر باورها، من رو به یاد بحث نوروپلاستیسیته انداخت. این موضوع در علم نورولوژی مربوط به ایجاد تغییرات جدید در مسیرهای نورونی اشاره می کنه. و پایه و اساس تغییر عادت ها هست. و توضیحش به این شکله که در ذهن ما هزاران مسیر عصبی وجود داره که روزانه پیام ها رو منتقل می کنه. هر فکری که بیشتر در ذهن ما تکرار بشه مسیر عصبی مربوط به اون قوی تر میشه و در دفعات بعدی این فکر راحت تر و اتوماتیک وار در ذهن ما به جریان میفته. یعنی در واقع براش میانبرهایی ساخته میشه تا مثلا به محض اینکه در یک موقعیت ناراحت کننده قرار گرفتیم بلافاصله افکار منفی در ذهن عبور کنه و ما هم ناراحت بشیم. این اتفاقات سالها در ذهن ما به این شکل رخ داده و یک سری مسیرهای نورونی بر اساس باورها و افکار غالب ما تقویت شدند.
حالا ما که می خواهیم باورهای جدیدی برای خودمون بسازیم، در ابتدا باید آگاهانه این کار رو انجام بدیم. یعنی آگاهانه حواسمون باشه که در موقعیت های ناراحت کننده، گفتگوهای ذهنیمون رو کنترل کنیم و بجای افکار منفی، افکار مثبت رو به جریان بندازیم تا مسیرهای نورونی جدیدی برای افکار مثبت ساخته بشه. و هر چقدر ما این کار رو بیشتر تکرار کنیم این مسیرهای جدید قویتر میشن و در دفعات بعد، کار برای ما راحت تر میشه. این میشه که خداوند در آیه 17 سوره محمد میفرماید:
وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ ﴿۱۷﴾
(تقوا به معنی توانایی کنترل ذهن!)
بنابراین تغییر عملکرد مغز بصورت بنیادی، در عرض 60 ثانیه امکانپذیر نیست. و نوروپلاستیسیته یک فرآیند وابسته به زمان هستش.
اما خبر خوب اینه که در نهایت به موفقیت میرسونه ما رو.

امیدورام در مسیر زیبای نوروپلاستیسیته، مانا باشید!



4

مرسی از توضیح علمی و جذابتون.لذت بردم.امیدوارم ک هممون بتونیم این مسیرهای فوق العاده رو تو مغزمون ایجاد کنیم?


5 سال پیش

اومدم اینجا تا از خودم بخاطر این توضیح علمی و زیبا تشکر کنم. هر بار با خوندنش حالم خوب میشه.

معنی آیه رو هم اینجا می نویسم برای دوستان:

آنان که به هدایت گراییدند، خدا آنان را هر چه بیشتر هدایت بخشید و توفیق پرهیزکاریشان داد. (توفیق کنترل ذهن داد!)

خدایا سپاسگزارم برای این آیه


5 سال پیش

محترم سمر

بسیار عالی..

عاشق آیه هایی هستم که از علم حرف میزنن و خود همین این باعث تقویت ایمان و باورهای مان میشود!

پاینده باشین.


5 سال پیش

ممنونم تارای عزیز برای پیامت

بله این آیات خیلی زیاد هستند در قرآن. و ما که در این مسیر قرار گرفتیم کم کم پیداشون می کنیم.

امیدوارم همه ما و همینطور تو دوست عزیز بتونیم بحث نوروپلاستیسیته رو در مغزمون به بهترین شکل داشته باشیم.

4

سلام دوست عزیز
تغییردادن باورهازمان میبردچون واقعا سخت است.منکه چندماهی هست عضوگروه شدم واکثرفایلهای رایگان استادراگوش دادم واقعاسخته تغییرباورها خیلی تکراروتمرین میخواد…وقتی فایلهاراگوش میدیم فکرمیکنیم که دیگه همه چی درست شده ولی درعمل واقعا خیلی سخته
ولی
وقتی استادباهمه ی مشکلات تونسته پس حتماماهم میتونیم


3

موفقیت در تکرار باور های درست و پشتکار بدست می آید .
مثال کاری که شروع کردم در مورد یوتیوب است .
اوایل بازدید ویدیو من روز 2 تا هم نمی رسید اما من نتیجه رو حال حاظر نمی دیدم و با تلاش و پشتکار بدون این که ترس در کار داشته باشم ویدیو پشت ویدیو آپلود کردم و هر ویدیو خودم سعی کردم بهتر کنم کم کم داره بهتر میشه و جای کار داره .
اگر از همون اول فکر می کردم بازدید ویدیوم هر روز هزار تا باید دیده بشه با دیدن نتیجه ادامه نمی دادم . دوستان دقت کنید ترس ، طمع و دل بستن به آرزو ها شما به هدف نمی رسونه . شما باید خدمت کنید و هر روز از خود سوال کنید آیا از نظر خودم محصول من می تواند خدمتی به مردم کند.


6

باسلام به همه عزیزان
اگر باور کنی که میشه باورها رو توی 60 ثانیه تغییر داد
آره
میشه باورها رو توی 60 ثانیه تغییر داد
مگه قانون نمیگه که یکی از راه های نرسیدن ما به هر خواسته ای محدودیت ذهنمون هستش؟
پس
طبق همین قانون بی استثناء این اتفاق هم میتونه بیوفته و باز طبق قانون ، چجوری؟
به ما ربطی نداره چجوری.
شاد و پیروز باشید



3

5 سال پیش

احسنت بر شما دوست عزیز . به نظرم زیباترین پاسخ رو دادید واقعا که همینطوره .


5 سال پیش

سلام دوست عزیزم.

استاد در دوره ی راهنمای عملی توضیح میدن دلیل اینکه نمیگن باورهارو میشه خیلی سریع تغییر داد اینه که ما دلسرد نشیم از زود به نتیجه رسیدن و ایمانمون رو از دست ندیم و بدونیم زمان میبره تا با ندیدن نتیجه ی دلخواهمون ایمانمون حتی از قبل ضعیفتر نشه. به نظر من باور اینکه ما میتونیم توی ۶۰ ثانیه تمام این باورهای مخرب این چندین سال از زندگیمون رو تغییر بدیم حالمون رو شاید بسیار عالی کنه و نتایج هم بگیریم(اما فقط نتایجی که در یک مدار بالاتر از ما هستند نه بیشتر!)اما نمیتونه باعث بشه ما سریعتر تکاملمون رو طی کنیم. یا به زبان دیگه نمیتونه قانون تکامل رو فشرده کنه!

و چون معمولا افرادی که علاقمند به تغییر باور در ۶۰ ثانیه هستند از دسته افراد عجولند( به این معنا که به دنبال نتایج غول پیکر در بازه ی زمانی بسیار کوتاه میگردند پس از ندیدن نتیجه ی بزرگ در مدت زمان کوتاه بسیار ناامید تر از قبل میشن و کلا قضیه ی تغییر باورهارو دروغ میپندارند! در صورتی که اشکالشون نادید گرفتن قانون تکامله!)

مثلا اگر من به مدت ۶۰ ثانیه بگم من بی نهایت ثروتمندم و این باورو هم داشته باشم که توی ۶۰ ثانیه میتونم تغییرش بدم حالم رو شاید خیلی عالی کنه( که با توجه به قانون اصل حال خوب داشتنه) اما قرار نیست نتایجمو غول آسا کنه و من رو بعد از اون ۶۰ ثانیه یا حتی دو هفته بعدش بی نهایت ثروتمند کنه.( البته بازم بستگی داره از لحاظ مالی در همین لحظه در چه مرحله ای قرار دارید. اگر همین حالا هم خیلی خیلی ثروتمندید شاید بتونید زود به اون مرحله برسید بازهم به دلیل وجود قضیه ی تکامل!)

نکته ی همه ی این حرفام اینه که :

حتی ساخت این باور که "من در ۶۰ ثانیه میتونم باورهامو تغییر بدم" نیاز به تکامل داره!

یعنی کسی که به هیچگونه نتیجه ی مالی و عاطفی و … در زندگیش دست پیدا نکرده امکااان نداره بتونه حتی با تکرار زیاد این جمله به نتایج بزرگی برسه! ولی فردی مثله استاد عباسمنش که اینهمه نتیجه گرفتند و به قول ماها معجزه هااا دیدند( که البته میگن که برای ما معجزست و در واقع اینها همه باید روند طبیعی زندگی باشه) بخاطر طی کردن تکاملشون میتونن با تکرار این جمله زودتر به نتایج برسن( البته بازهم نتایجی که فقط یک مدار بالاتر از مدار کنونیشونه چون قضیه ی تکامل برای همه حتی استاد هم یکسانه!) چون استادی که اینهمه نتیجه دیدن و اینهمه تکاملشونو طی کردن معلومه یه فرقی با کسی که هیچوقت تاحالا حتی تو فضای این حرفا هم نبوده دارن.

ولی من به شدت به دوستانم پیشنهاد میکنم که در دام این عجله کردنا و زود رسیدنا نیوفتند. چون اگه باورهاشون توی ۶۰ ثانیه تغییر کنه و سیلی از ثروت و موفقیت فردای اون روز وارد زندگیشون بشه هم راضی و خوشحال از زندگی نخواهند بود!!! چون اون تغییر ماهیت چیزها رفتار ها و موقعیت ها در اطراف ما نیست که حالمون رو خوب میکنه و مارو به خوشبختی میرسونه…

بلکه این تغییر نگاهه که به زندگی و کوچکترین اتفاقاتش معنا میبخشه! اون نگاهه که شمارو به سعادت میرسونه.

اون نتایج کوچیک کوچیکه که همیشه زندگی رو هیجان انگیز و زیبا نگه میداره! چون ما یادمون میره که هدف "رسیدن" یا "بدست آوردن" و… نیست! بلکه هدف لذت بردنه. پس اگر شما میخوای لذت ببری حتی اگه خدا تمامی ثروت جهان رو هم بهت همین فردا بده چون تو در نگاهت تغییری ایجاد نشده هیچ لذتی از اونها نخواهی برد و حداکثر یکسال بابت اونها هیجان زده ای و بعدش به پوچی میرسی! چون بازهم یادآوری میکنم :

هدف از زندگی لذت بردنه و نه زود به زود به نتیجه رسیدن. اساس زندگی هم بر پایه ی قانون تکامله! قانونی که به ما میگه اگر قرار بود تا یه دونه رو میکاری بزرگ بشه و میوه بده که دیگه بابت میوه هاش ذوق نمیکردی!! دیگه لذت نمیبردی!!! شاید فقط همون پنج بار اول! چون هدف من اینه که نهایت لذت رو از این "پروسه" ببری که نصف مزه ی میوه در همین سیر تکاملیشه!

من همه ی اینارو به عنوان یه یادآوری به خودم نوشتم ولی امیدوارم تونسته باشم به شما دوستانم کمکی کرده باشم.

سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.


5 سال پیش

سلام دوست عزیز

بینهایت سپاسگذارم که موضوع رو کامل باز کردی و با چه قلم زیبایی توضیح دادی.

عالی بود

0

سلام خدمت شما دوستان … در مورد تغییر باور در 60 ثانیه میتونم بگم اگر عضو خانوادۀ محترم عباسمنش هم نبوده باشی و تا بحال هیچیک از صحبتهای ایشان را هم نشنیده باشید نمیتوانید باور کنید که بتوان باورها را در این زمان کوتاه تغییر داد… گاهی بعضی از سوالات به نظر من از روی استیصال و عجله و سردرگمی عزیزانمان است که پرسیده میشود… گویی به دنبال نتیجه در کوتاهترین مدت ممکن هستند … گویی به دنبال رسیدن به خواسته ها در عرض چند روز هستند همان خواسته هایی که سالها باورهای غلط جلوی تجلی آنها را می گرفته و حالا با عجله و اضطراب و نگرانی به دنبال رسیدن به خواسته ها هستند. ما حتی اگر خواهان رفع تشنگی هم باشیم با اینکه هیچ باور محدود کننده ای در رفع این نیاز نداریم حداقل تا بلند شدن از جا و رسیدن به یخچال و ریختن آب و خوردن آن و رفع تشنگی مان چند ثانیه و حتی دقیقه زمان لازم داریم حالا چطور باید توقع داشته باشیم که باورهای قدیمی ما در عرض چند ثانیه از بین برود. شاید ما به ظاهر به خود بگوییم خوب من از حالا به بعد این باور را قبول ندارم اما چیزی که گفتیم فقط در زبانمان جاری شده ولی در درون ما همچنان قرص و محکم جا خوش کرده و مطمئنا همان باور به ریش ما میخندد و ما را مسخره هم میکند… بنابراین رفع باورهای ناخواسته حتما نیاز به زمان دارد تا در درون ما نهادینه شده و جایگزین باورهای قدیمی ما شوند… با تشکر از شما که جواب منو میخونید…


5

سلام
ازتون متشکرم چرا که در این رابطه بیان تون کاملا گویاست.
و برای جمع بندی خودم ، میخوام این نکته رو متذکر بشم که برای ما بر فرض اگر ماشینی وجود داشت که باورهایمان رو تو ۶۰ ثانیه تغییر میداد،سوال این جا مطرح میشه که بعد از رسیدن به اون خواسته طبق باور ایجاد شده توسط ماشین،ما با افکار و توجهات منفی که بعد از اون میومد چیکار میکنیم؟
آیا همیشه میشد یک باور و یک قالب تکراری و قدیمی رو برای جای جای زندگیمون به کار برد؟
جواب مشخصه:چرا که عالم خداوند بصورت دائمی در حال تکامله
و برای استفاده از این تغییرات ما هم باید باورهایمان رو مدام به چالش بکشونیم.
ما اگر بصورت آمپولی تغییر کنیم،بعد از چند مدت اثر اون از بین می ره و دوباره به شرایط عادی با همون باورهای منفی مون تنها می مانیم.
نمونه اش تو آمریکا یه آدم بی خانمانی یک میلیون دلار برنده شد و پس از مدت ۵ سال تمام پول رو از دست داد و دوباره بی خانمان شد.
این درس گرفتن ، طی مدار و تکامله که اهمیت لذت بردن از مسیر خواسته و ساختن باور رو دوچندان و دیکته میکنه.
شاد و پیروز در پناه الله یکتا.



1

5 سال پیش

محترم پویا

دقیقا! .. شاید بشه تغییر داد ولی نتایج حاصل از این عدم تکامل موقتی هست و سیر نزولی داره بعد از یکی دو تا نتیجه .. اما تکامل واقعی پشت سر هم فقط نتایج ماندگار و لذت بخش رو تجربه میکنه و این روند براش سیر صعودی داره.

3

سلام
تشکر از کامنتتون ، به نظر م میشه 60 ثانیه تمرکز روی باور آن را تغییر بدیم ولی زود بر می گرده به حالت قبل مگر اینکه بایدیک سره آن را تکرار تکرار کنیم که در آن مهارت پیدا کنیم ؛ پس نمیشه بگیم بهتره . هر چیز بهایی داره بهای این قانون هم تمرین وتکرار است و در آن مهارت پیدا کردن است با نوشتن با الگو برداری با گوش دادن بانوشتن وووووو
خدایا شکرت


5

میتونیم در 60 ثانیه یا حتی کمتر احساس خودمون رو خوب کنیم و مسیر افکار و توجهات و زندگیمون رو عوض کنیم ولی در مدت کوتاه نمیشه به همه خواسته هامون برسیم . خود من هم دوست دارم زمانی به خواسته هام برسم که تکامل خودم رو طی کرده باشم تا در اون زندگی ایده آلم راحت باشم و بتونم براحتی بدون هیجانات مخرب لذت ببرم



1

5 سال پیش

خیلی مختصر و مفید نکته ی اصلی که تکامله رو گفتید دوست عزیز. سپاسگزارم از دیدگاه عالیتون.

41
بهترین پاسخ

بالای 2 ساله که با گروه تحقیقاتی آشنا شدم و روی خودم دارم کار میکنم
الان بعد 2 سال به این درک رسیدن که طی کردن تکامل یعنی همان افزایش ایمان

هر چقدر باورهای محدود کننده تره کمی در ذهن داشته باشی یعنی ایمانت بیشتره یعنی تکاملتو داری طی میکنی
آدمی که پله پله به موفقیت های بیشتری میرسه چون پله پله ایمانش افزایش پیدا میکنه
ایمان به خودش به نیرویی که خلقش کرده و جهان رو داره مدیریت میکنه
تکامل یعنی افزایش ایمان

یعنی بعضی حرفها انقدر پوچ و بی اساسه که مرزهای حماقت رو در مینورده.
بعضی حرفا انقدر احمقانست و مسخرست که شیطان هم خجالت میکشه از اینکه بهش فکر کنه

آدم فقط باید به این حرفا تا اونجا که میتونه بخنده تا حسابی به شاد بشه



3

6 سال پیش

تا تکامل طی نشوه، قدر ، شیرنی و لذت زندگی را درک نمیکنی،

تکامل یعنی پله های توحید،

تکامل یعنی درک و جستجوی درون،

تکامل یعنی با عوامل بیرونی نه گفتن و زندگی را از نو ساختن ،،

بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم ست

در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

ممنون همرکانس های عزیزم از ینکه وقت گذاشتید بخاطر مطالعه دیدگاه من.


5 سال پیش

سلام دوست عزیز بسیار عالی قوانین تکامل رو توضیح ودرک کرده ای و مطمئنن با این قوانین بدون تغییر وتکامل راه سعادت بسیار درست وهموارمیشود و باداشتن ایمان و عمل به باورهای درست مطمئنن به هر خواسته ای میرسیم . موفق باشید ودرپنهاه الله یکتا


5 سال پیش

سلام و وقت بخیر،

والا من هم موافقم‌ هم نه، چون خودم یه تجربه از تغییر ی عادت عذاب آورم تو کسری از ثانیه دارم! اینطور که من از اول عمرم یا از اونجایی که یادم میاد تا دو سال پیش که ۳۴ سالم بود همیشه در نقطه آلت جنسیم یه جور حساسیت شدید داشتم، یه حس آلرژی شدید، همیشه نسبت به اون قسمت عذاب داشتم، چند تا شرت یا زیر شلواری با هم میپوشیدم تا مثلا برجستگی نداشته باشه یا اینکه بچه های خودم رو نمیتونستم‌ بغل کنم و غیره…. تا اینکه ی روزی دو‌سال پیش به یاد اووردم خاطراتی از زمان کودکی و نوجوانیم رو که به قطع فهمیدم اونها ریشه های حساسیت من هستن، یعنی خدا میدونه همون آگاهی همانا، از بین رفتن یک عمر عذاب و حساسیت شدید همانا!!

دیگه اینقدر راحت هستم که اگه پاش بیفته لختم خواهم شد بدون خجالت، بدون حس ترس، بدون عذاب!

ماجرای کودکی و‌نوجوانیم این بود که در طایفه ما ی رسم خیلی بد وجود داشت که مردهای فامیل میتونستن از روی مزاق دست به آلت جنسی نوجوونها بزنن نا بفهمن طرف به اصطلاح جوون شده یا نه، حتی در مواردی میپریدن سه چهار نفری تا شلوار اون‌نوجوون یا جوون رو حتی در بیارن! الله اکبر تعجب کردین نه!! ولی متاسفانه من داشتم اون‌تجربه هارو…

ولی خدارو شکر الان از بابت اون ترس و حساسیت کاملا رها هستم یا لا اقل حساسیت دیگه ندارم.

ممنون و متشکرم

3

سلام دوست عزیزم

بیانتون کاملا درسته وقتی به معنای واقعی قوانین را درک کنیم حتما تکامل را فهمیده ایم و میدانیم لازمه رسیدن به خواسته هایمان طی کردن تکامل است و اگر در غیر اینصورت بخواهیم نتیجه بگیریم در واقع قوانین را نفهمیده ایم و شاید به گمان خودمان میتوانیم قوانین را دور بزنیم در صورتی که رسیدنمان سرابی بیش نیست که بر چشم بر هم زدنی فرو میپاشد تحقق خواسته ها فقط با طی شدن تکامل است که پایدار و استوار میماند.
نمونه بی توجهی نسبت به تکامل در خرید دلار دیده شد بسیاری از قشر ضعیف به ضعم خودشان میخواستن یک شبه ره صد ساله بروند و با خرید دلار نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه تمام دارایشان نیز از دست رفت چون نه در مدار ثروت بودند و نه تکاملشان را طی کرده بودند در نقطه مقابل افراد ثروتمندی که دلار خرید کردند و سود بردند چون در مدار ثروت و تکاملشان طی شده بود.

شاد باشی


رفتن به بالا