سلام به دوستام عزیزم :)
.
این باور که
رزق و روزی من رو خدا میده
خدا رزق می دهد
( و نه دیگران )
.
من زیاد این باور رو حتی از کودکی شنیدم
ولی هر بار اعتماد کردم و بر طبقش پیش رفتم
جواب نداده و بلاء بر سرم اومده
اگر
رزق خدا میده
و خدا رزق دادن انسان رو بر عهده گرفته
پس چرا به خیلیا رزق نمیده؟
و خیلیا گرسنه هستن؟
حتی خوراک برای خوردن ندارن؟
چه شد؟
چرا رزق نمیده بهشون؟
.
چه طور میشه به چنین خدایی اعتماد کرد اصلا ؟
.
دوم :
.
زندگی خودم بارها و بارها شده یک راه مشخص بهم نعمت رسیده
اگر اون راه رو بستم
دیگه از هیچ راه دیگه ای بهم نرسیده!
یعنی دستم خالی مونده
مجبور شدم باز برگردم به همون راه!
و منت بکشم !
خب اگر خدا
از بی نهایت طریق
رزق می دهد!
پس چرا یهو رزقش قطع شد؟
.
خدا رزق میده
یا
همون شرایط خاص و انسانها
که اگر نباشن
رزق به شدت کم میشه
یا قطع میشه اصلا!
و یا حتی ده ها برابر باید زحمت بیشتری بکشم تا همون قبلی رو به دست بیارم
از یک راه جدید !
که اون راه جدید رو هم خوده خودم ایجاد کردم!
.
این رو من بارها به تست گذاشتم
نتیجه همواره یکسان بوده
.
پس رزق دادن خدا چه معنی میده؟
سوم :
اگر این تجربیات ناشی از باورهای منه!
و چون باوره منه برای من اینجوری شده
.
خب پس
من دارم رزقم رو تعیین میکنم
دیگه دست منه!
رزق من دست منه
دست باورهای منه
.
پس اعتماد و تکیه بر خدا
رزاق دانستن خدا
رزق دادن خدا
و …
چه معنی میده؟
خودمم دیگه
این که به خدا اعتماد کنم
مثل یک انسان که روش حساب میکنی
میگی فلانی قول داده کمکم میکنه
خیالم راحته
بزار هر چی بشه بشه !
پشتم گرمه !
چه معنی خواهد داد؟
پس چرا خدا به من نارو میزنه هر بار؟!
چهارم :
.
من چه طور می تونم به این خدا اعتماد کنم
وقتی چیزی که در زندگی من هست
اصلا رزاق بودن خدا رو نشون نمیده
همواره یک شخص مشخصی بوده به من کمک کرده
که اگر نمیکرد از هیچ راه دیگه ای بهم هیچی نرسیده
تست کردم که میگم
یعنی اعتمادم به انسانها
و قول و قرار هاشون
واقعا خیلی بیشتره
در این مورد
چون بارها انسانهایی بودن کمکم کردن
ولی از خدا خواستم و روی هیچکس حساب نکردم
و اعتماد کامل کردم
و بر پایه ی این اعتماد خیلی کارهای حساس رو کردم
ولی
چنان بلاهایی سرم اومده که
که هنوز که هنوزه جبران نشدن توی زندگیم و هرگز هم نخواهند شد
من اصلا نمی تونم روی خدا حساب باز کنم
چون دیدم بارها زیر پامو خالی کرده
کله پا شدم
پدرم در اومده
.
واقعا خدا خرین چیزیه
که توی مسائل مالی
دوست دارم روش حساب باز کنم
یعنی اونقدر تجربیات تلخه تلخ داشتم
آخر :
دوستان چه طوری
از این دیدگاه نتیجه گرفتن؟
.
دوستان تجربیات شون رو در این مورد بگن
.
این که
چه طور میشه این باور رو ایجاد کرد ؟
.
چون اگر دیگران دست های خداوند هستن
پس چرا این دیگران رو من حذف میکنم
ار هیچ راه دیگه ای بهم نمیرسه؟
چه شد خدا ناتوان شد بهم رزق برسونه؟
.
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام دوست عزیزم
سوالتون خیلی جالب بود
چون خود من هم این روزها درگیر همین مساله رزق هستم
استاد تو جلسه اول قدم شش یه مطلبی گفتن
اینکه چطوریه که ما به جی پی اس اعتماد میکنیم و چون بهش اعتماد میکنیم بدون اینکه شناختی از یه شهر جدید یا کشور جدید داشته باشیم میریم و براحتی ادرس رو سرچ میکنیم و بدون نگرانی به مقصد میرسیم. یا مثلا میریم وسط یه جنگل یا دشتی و چون روی جی پی اس حساب کردیم تو اون شهر جدید ، دیگه نگران برگشت به هتل نیستیم و میدونیم هر جای ناشناخته ای از این شهر هم که باشیم یه جی پی اسی هست که فقط با یه سرچ ساده مارو براحتی برمیگردونه به هتل.
سوال اینه که ایا ما به اندازه جی پی اس به خدا اعتماد داریم؟
جواب من اینه که نه ندارم
برای این اعتماد نداشتن هم دلیلی منطقی دارم ها. نمیگم دلیل درست بلکه میگم دلیل منطقی
من به جی پی اس اعتماد دارم چون یقین دارم اگر من سرچ کنم مثلا ” هتل هیلتون ” دقیقا و یقینا و بدون دخالت و بدون قضاوت بدون صلاح و مصلحت بدون اظهار نظر شخصی بدون قرض ورزی بدون لج بازی بدون احساسات بدووووووون هییییییچ عامل اضافه ای ، جی پی اس به من هتل هیلتون رو نشون میده. و من رو به هتل هیلتون هدایت میکنه
اما در مورد خدا چی؟ ایا من اعتماد دارم که اگه من از خدا مثلا یه” ایفن 16″ بخام خدا دقیقا و یقینا بدون دخالت و قضاوت بدون صلاح و مصلحت بدون اظهار نظر شخصی بدون شک به من ایفن 16 میده ؟ نه.هرگز چنین اطمینانی ندارم
چرا؟ ایا قانونش اینه که تو ایفن 16 میخای ولی یه عده ای یه گروهی یه مذهبی یه دینی ، خلاصه یه کسی به غیر از خدا ( بغیر از خود خود خدا هااااا) اومده گفته مهم نیست تو ایفن 16 میخای …….. مهم اینه که به صلاحت نیست به نفعت نیست و هزاااااااار تا چیز دیگه که هممون شنیدیم و هزار بار تجربه اش کردیم
ایا اینو خدا گفته؟ یا به ما گفتن که خدا گفته؟
ایا ما خدا رو از طریق خودش شناختیم یا از طریق یه عده دیگه؟
ایا شما اگر من رو بخای بشناسی بهتره از خودم بپرسی که نظر و نگاهم چیه یا بری از کسی که دشمن منه؟
خوب یقینا اگه از دشمن من در مورد من بپرسی یه چیزایی در مورد من به شما میگه که میترسی به من اعتماد کنی
ما دقیقا به همین دلیل به خدا بی اعتماد شدیم
ما خدا رو از طریق خودش نشناختیم . بلکه ادیان و مذاهب به ما گفتن اگه ایفن 16 بخای به جرم زیاده خواهی باید تو اتش بسوزی
اگه ایفن 16 بخای این یعنی اسراف
این یعنی غرور
این یعنی دوری از راه خدا
یعنی انگار من ایفن 16 میخام ولی خدا دخالت میکنه و میگه به صلاحت نیست که داشته باشی برات بهتره که نوکیا 1100 داشته باشی
یعنی ما یقین داریم که جی پی اس تو کار ما دخالت نمیکنه ولی یقین نداریم خدا تو کار ما دخالت نمیکنه
چرا چون باورهای ما در مورد خدا اشتباهه
و طبق قانون شرایط ما حاصل باورهای ماست
بقول شما هر بار از خدا چیزی خواستیم هزاااااار تا ازین باورهای غلط در موردش داشتیم. و طبق باورهای خودمون و طبق قانون دنیا به خواسته هامون نرسیدیم و فکر کردیم دییییدی درست گفتم دیدی خدا با من لجه دیدی من ایفن میخاستم خداااااا بهم نوکیا داد . دیدی گفتم خدا صلاح نمیدونه من ایفن داشته باشم
نه خدا نبود که صلاح ندونست . من بودم که فکر کردمن به صلاحم نیست. چرا ؟ چون هزار بار اینو شنیدم.
دوست عزیزم ما انقدر باور اشتباه داریم که بعضا خودمون ازش خبر نداریم
من همین هفته پیش متوجه شدم من یه باوری دارم که اصلا چرا خدا باید به من رزق بده؟ یعنی من حتی در برابر دریافت طبیعی رزق که خود خدا اینو بر خودش واجب کرده که رزق من و تمام مخلوقاتش رو بده اما من مقاومت دارم
خدا قسم خورده ها خدا بر خودش واجب کرده ها اما من میگم نه من نمیخام. چرا؟ چون به ما گفته بودن هر که درین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند.
فکر میکنیم با بلا و مصیبت مقرب تر میشیم
بعد میایم ناله میکنیم شاکی مشیشیم که من با این مهارت با این همه توانایی چرا رشد نمیکنم.؟
چون خودم جلوشو گرفتم
چون نرفتم خدا رو از طریق خودش بشناسم
از طریق یه عده ادم منحرف شناختمش
تقصیر خدا چیه این وسط؟
خدا اکسیژن رو به یک اندازه در اختیار ما گذاشته. تقصیر خدا چیه من گلومو دو دستی فشار میدم میگم نه من اکسیژن نمیخام.چون گفتن اگر اکسیژن براحتی با اسایش وارد بدنت بشه مغرور میشی طغیان میکنی.
ما نرفتیم خدا رو بشناسیم دیگه
بعد یقه خدا رو میگیریم
خدا چه گناهی داره؟
اگر من اول از همه خدا رو درست بشناسم بعد میتونم به این خدا اعتماد کنم. وقتی اعتماد کنم دیگه نگران این نیستم که سفارش ایفن 16 بدم و بجاش نوکیا تحویل بگیرم
دقیقا مثل اینکه نگران نیستم که هتل هیلتون رو سرچ کنم ولی جی پی اس صلاح بدونه منو به مسافر خونه ممد اقا هدایت کنه.
نه اگر خدا رو درست بشناسی میدونی اگر تو ایفن سفارش بدی مطلقاااااا و مطلقاااااااا ایفن تحویل میگیری
اماااااا یه مساله مهم اینجا اتفاق میفته
من ایفن سفارش میدم ولی مدار من درک من باورهای من در حد دریافت ایفن 16 نیست
اینجا طبق قانون چون تو درخواست کردی باید باید باید ایفنت رو تحویل بگیری. اما هزاااار تا باور و مانع سر راه تحویل توعه. ممکنه اتفاقاتی بیفته که چون تو در مدارش نیستی باید با چالش هایی برخورد کنی تا طی اون چالش ها ایراداتت رو درک کنی خودتو اصلاح کنی باورهات هم جهت با خواسته هات بشه تا اماده دریافت ایفن بشی
اما بقول استاد در جلسه چهار قدم پینج ( این جلسه جادوییه واقعا) نود و نه درصد ادمها اینجا متوقف میشن اینجا کم میارن اینحا گله و شکایت میکنن اینجا حالشون بد میشه و بجای اینکه ادامه بدن تا ایرادات درونی خودشون رو تغییر بدن تا اماده دریافت ایفن بشن میگن دیدی گفتم خدا مرض داره دیدی گفتم خدا با من لجه دیدی گفتم حتما به صلاحم نیست که خدا داره سنگ میندازه. و دیگه بر میگردن و ادامه نمیدن بعد هم به همه میگن من خواستم ها ولی خدا نذاشت این خدا اصلا با من مشکل شخصی داره
هر وقت چیزی ازش خواستم دقیقا همین کارو کرده بهم نارو زده پشتمو خالی کرده
اون نارو نزد . تو با یه قاشق رفتی سمت دریا میگی خدایا من یه استخر اب میخام. خدا قاشقت رو از دستت میندازه که تو بری یه تانکری یه لوله و پمپی جور کنی که استخر ابت رو پر کنی ولی تا قاشقت رو ازت گرفت تو دیگه به شروع کردی به فحش دادن به خدا. به حکمت موضوع فکر نکردی. گفتی دیدی خدا مرض داره همین یه قاشقی هم که داشتم ازم گرفت.
اما نه خدا قاشقت رو گرفت که تو برگردی ببینی همسایه بقلی داره با لوله و پمپ استخرش رو پر میکنه تا تو هم به فکر بیفتی تا تو هم از این مواهب اسافاده کنی که کار خودت راحت بشه که اصلا انجام این کار محقق بشه ولی تو تو قدم اول گیر کردی و احساست بد شد و برگشتی
به همسایت نگاه کردی هااااا . اما نه نگاه پند گیرنده بلکه نگاه حسرت بار
بجای اینکه فکر خدا رو بخونی که خدا میخاست درس بهت بده میگی خدا میخاد با نشون دادن همسایه دل منو بسوزونه
هدایته اومد هاااااا ولی نگاه تو الوده بود خدا همسایتو نشونت داد که داره با پمپ اب میکشه ولی تو درک نکردی
تو بجای درس گرفتن ازش ، تنفر گرفتی ازش
گفتی خدایا تو چقدر ظالمی که یه قاشق هم به ما ندیدی
من خودم در تمام عمرم همین الگوی تکراری رو با خودم کشوندم تا همین لحظه
اینبار دارم سعی میکنم تغییرش بدم
من تا همین ده دوزاده سال پیش تو خونه بابام چیزی نبود که ارزو کنم و نداشته باشم
تو دوران دانشجویی بهترییییییی ماشینها زیر پام بود. نه یکی دوتا . هر چیو میخاستم تا اخر هفته داشتمش
هر چند تا که میخاستم
بهترین جای شهر اپارتمان داشتم
اون زمان ایفن نبود هنوز . خاص ترین گوشیهای نوکیا مال من بود
به اندازه هزینه ده تا خانواده در کل سال من فقط تو یه ماه پول لباس میدادم، یه کمربند برند میخریدم اندازه در امد سه سال یه کارمند یه کفش میخریدم اندازه درامد سه سال یه کاسب.
اون زمان باورهام نسبت به خدا احتمالا انقدر الوده نبود.
چیکار کردم با خودم؟ ایا خدا عوض شد؟ نه من عوض شدم.
من زندگی پادشاهیو تجربه کردم. چرا اونجا خدا دخالتی تو خواست هام نمیکرد؟ خدا که عوض نشده
من بنز میخاستم بنز سوار میشدم به همین سادگی
فرداش مثلا ماکسیما به بازار میومد اونم سوار میشدم
فرداش کمری اتاق جدید میومد اونم اضافه میشد
ازرای صفر اومد تو بازار رفتم باهاش دور زدم دلمو زد. گفتم این اشغال چیه. چقدر چیپه . نخاستمش
حالا ارزومه داشته باشمش همون اشغالو. ولی ندارمش. خدا که همون خداست.من عوض شدم
بگزریم
حالا دوباره خواسته دارم
خدا هم میده ولی تو مسیر تحقق این خواسته ها اول من باید باورهام هم جهت بشه با خواسته هام
خدا قصد امتحانم کردن یا ازار منو نداره
با قاشق رفتم میگم اندازه یه استخر اب میخام.نمیشه اقاااا نمیشه. تو باید ظرفت رو بزرگ کنی. تو باید از درون از ریشه تغییر کنی
وگرنه محقق نمیشه
صلاح م مصلحتی در کار نیست. اتفاقا مصلحت اینه که تو دریافت کنی هر انچه که خودت میخای رو. اما طبق قانون نه از روی احساسات.همه چیز طبق قانون طبق مشیت اتفاق میفته.
هیچ خطایی وجود نداره
امیدوارم خودم بتونم خدارو واقعی تر بشناسم. تا بتونم باهاش رفاقت کنم باهاش شراکت کنم
شرط رفاقت و شراکت اعتماده . اول باید از طریق خودش بشناسمش تا اگه قاشقمو ازم گرفت نگم بهم نارو زد بگم دمش گرم اون یه چیزی میدونه اون داره کار رو برام اسون میکنه
من بلد نیستم ولی اون خدایی کردنو بلده. اما ایا من بندگی کردنو بلدم.؟؟؟؟
به امید روزی که هممو.ن بنده های خوبی بشیم
در پناه خدا باشی دوست عزیزم
سلام دوست خوبم
امیدوارم که حالت عالی باشه
خیلی ممنونم بابت کامنت های زیبا و ارزشمندی که مینویسی
منم دارم سعی میکنم همواره نگاه قانونمند به خداوند داشته باشم و نقش خدا رو تو رقم زدن اتفاقات به صفرررر برسونم و بدونم بازی از من شروع میشه و خدا بدون کوچیکتررررین دخالتی فقط و فقط داره به فرکانس های من پاسخ میده و این نگاه منطقی به خداوند تو کامنت های شما موج میزنه
من همواره به کامنتات امتیاز میدم ولی اینبار
خواستم ازت تشکر کنم و بگم دوره راهنمای عملی به شددددت میتونه کمک کنه که این نگاه منطقی تو ذهنت جا بیفته و به شناخت درستی از خداوند برسی
بازم ممنونم که این آگاهی های ارزشمند با ما به اشتراک میذاری
سلام به شما آقای نارنجی ثانی
من کامنتهای شما رو پیگیری میکنم و واقعآ خدا رو شکر میکنم که در این سایت هستم
خیلی واضح و زیبا مینویسین
لذت میبرم از اینکه ی موضوع را اینقدر خوب توضیح میدین
من مثه شما نمیتونم توضیح بدم البته من اول راهم و مسیری که شما طی کردینو نرفتم
از خدا میخوام به شما برکت بده از هرنوعی
به مالتون به جسمتون و به قلمتون
درپناه الله باشید
با سلام خدمت آقای ثانی عزیز
سپاسگزارم از شما به خاطر کامنت ها و پاسخ های مفید و آموزندهای که میدید که به نظر من چون خیلی ساده و با مثالهای که هرروز توی زندگی با اونا برخورد داریم میزنید درک و فهم صحبت هاتون راحتتره و آدم کاملا درک میکنه مطلب رو
آقا در مورد این قسمت ازصحبت که در زمان دانشجویی به هر چی میخواستید میرسیدی ذهن من میگه چون اون موقع یه پدری بوده که شما اراده میکردید و اون براتون مهیا میکرده واحتمالا الان اون پدره نیست وگرنه یهویی باورهای شما آنقدر عوض شد که از عرش به فرش رسیدید؟ اگه الان اون پدر با شرایط قبل بود شما با همین باورها مثل قبل به خواسته هاتون نمیرسیدید؟ من یه پسر8ساله دارم که از 5سالگی آرزوشه یه ماشین شارژی داشته باشه هنوزم بهش نرسیده الان این نرسیدن به باورهاش ربط داره؟ آیا اگه من وضع مالی خوبی داشتم تو همون 5سالگی به آرزوش نرسیده بود؟
بازم از شما سپاسگزارم درنهایت آرامش شادوسلامت باشید دوستون دارم
سلام به دوستان عزیزم
صحرا و لیلی عزیز ممنونم بابت لطف و محبتتون به بنده
چقدر جالب که همین چند روز پیش داشتم نگاه میکردم به دوره هایی که هنوز نگرفتم. بین دوره عشق و مودن در روابط و دوره راهنمایی عملی شک داشتم و انگار این هدایت خدا بود از زبان شما
ممنونم ازتون .واقعا ممنونم
جناب امیری عزیز
شما به مساله جالبی اشازه کردید
و من باید یه توضیحاتی بدم تا هم برای خودم شفاف تر بشه و هم شما بهتر درک کنید
عمر زندگی مشترک من با پدرم تا لحظه فوتش حدود 25 سال بود
پدر من هم مذهبی بود و باورهای بعضا نادرستی نسبت به خدا داشت. البته نه مثل من
در طول این 25 سال زندگی ما مثل یویو بود
یعنی یک موج سینوسی با فاصله بسیار زیاد بین نقطه بالایی موج و نقطه پایین
بعضی ها افت و خیز تو زندگی دارند ولی نه در این حد
ولی زندگی ما چند سال پادشاهی مطلق بود چند سال فقر مطلق
چرا؟ چون پدر من یه جمله معروف داشت که البته فقط یک جمله نبود بلکه دقیقا باورش بود و به این جمله افتخار میکرد و تمام زندگیش با همین باور داشت رقم میخورد
یک میلیارد بار اینو شنیده بودم ازش که :
خدایا یک روز مرا سیر و یک روز مرا گرسنه نگه دار. تا در اثر سیری هار نشم و در روز گرسنگی به یادت باشم.
این اساس کل زندگی ما بود
بخدا غلو نمیکنم ها
این دقیقا زندگی ما بود
پدر من بشدت خوب بلد بود پول بسازه البته در روزهای سیری
در سال 70 درامد پدر من ماهی سی میلیون تومن بود. به ارزش الان شاید بشه گفت ماهی سی میلیارد
ولی روزهایی هم بود که ما یه سری لوازم لوکس تو خونه داشتیم که مجبور بودیم بفروشیم تا فقط گرسنه نمونیم
این تغییرات شاید هفت هشت بار در این مدت 25 ساله برای ما رخ داد
یعنی چند سال بالا چند سال پایین
الان من میفهمم که دلیلی اون اتفاقات باورهای پدرم بوده ونه صلاح و مصلحت نه تقدیر و سرنوشت
منی که تو اون شرایط بزرگ شده بودم یقینا همون باورهای پدرم رو دیده بودم و باور کرده بودم
و باعث شده بود من بترسم ازپول زیاد
میگفتم مثلا ببین عموم یا خالم که پول زیاد ندارن چقدر راحتن
ببین فوق فوقش از پله اول نردبون میفتن
ما چی؟ میرسیم به پله اخر نردبون دوباره سقوط میکنیم پایین. این واقعا دردش سخت تر بود
بخاطر همین من بشدت ترسیده شدم ازپول
چون نمیفهمیدم که پول بد نیست بلکه باورهای پدر من ایراد داشته
پدرم فوت کرد. و من هم که همون باورها رو داشتم انگار زمان سقوط دوباره رسیده بود. انگار بعد از چند سال بالا بودن باز ذهن شرطی میگفت خوب حالا وقت سقوطه
و با سرعت خیلی زیادی و براحتی هر چه تمام تر من از عرض به فرش اومدم
یعنی اینطوری نبود که من یه شبه باورهام انقدر بد بشه. من 25 سال تجربه و باور رو در یک شب تجربه کردم.حالا نه در یک شب ، در یک بازه دو ساله
چرا؟ چون ذهن شرطی شده
حالا بعد از پدرم من با کوله باری از باور غلط در مورد خدا و مذهب و پول و همه چی
تازه با کلی ترس از پول، پولی که تو ذهن من عامل تمام بیچارگی های من و خانوادم بوده
سی سال پیش مثلا خاله من یه ماشین و یه خونه داشته الان هم داره
اما ما چی؟ هر چند سال یه شرایطیو تجربه کردیم
پس ذهن من از پول میترسید
و تمام اینها باعث شده که ذهن من به همون شکل مدار بندی بشه
این چواب من به بخشی از سوال شما بود
اما من الان دارم دوتا خانواده رو میبینیم که واقعا شرایط فرزندان در یک خانواده اصلا ربطی به اوضاع پدر و مادر نداره.
فرزندی که باورهاش بهتره احساس لیاقت بیشتری داره براحتی به خواسته هاش میرسه اونی که باورهاش خوب نیست اصلا نمیرسه
بعد بچه ها فکر میکنند که چرا پدر و مادر فرق میزارن بین اون و براردش؟
در صورتی که اونا فرق نمیزارن تو خودت برای خودت ارزش قاعل نیستی تو خودت برای رسیدن به خواسته هات اولویتی قاعل نمیشی
ولی چون قانون رو نمیدونن دچار چنین افکاری میشن
مثلا خانواده خواهر بزرگم:
اینا بشدت وضعشون خوبه
کلی خونه و باغ و ملک و املاک و …. دارن
متاسفانه خواهرم که اونهم خیلی مذهبیه اصلا برای خودش ارزش قاعل نیست
معلمه ، ولی واقعا بقیه زمانش رو وقف شوهر و بچه هاش کرده و مدام بچه هاش ازش سواستفاده میکنن
با این که شرایط کلی و زندگیش خیلی عالیه و ارزوی خیلیاس که جای اون باشن ولی من بوضوح میبینم سهم بسیار بسیار کمتری از رفاه و ثروت اون خانواده بهش میرسه. نه اینکه بقیه یا شوهرش جلوشو بگیرن. نه ، اتفاقا داماد ما بسیار خانواده دوسته. بلکه خودش همه چیزو واسه بقیه میخاد. واسه خودش ارزش قاعل نمیشه. شوهرش ماشین عالی سوار میشه . اما همیشه از خودش میگذره بخاطر بقیه. سالهاست یه پراید قراضه سوار میشه. بهترین گوشیها و لبتاب ها و امکانات رو واسه بقیه میگیره ولی خودش یه گوشی داغون شکسته دستشه که مدام هنگ میکنه و خرابه. چرا؟ چون خودش رو به اندازه شوهر و بچه هاش دوست نداره.
شازیط خانواده درسته که روی سطح کلیس زندگی تاثیر داره ولی میتونی وسط کلی پول باشی ولی چیزی ازون پول و رفاه سهم تو نشه
پس بنابراین من با قسمت دیگه صحبتاتون خیلی موافق نیستم
یعنی زندگی هر کسی دست خودشه
درسته که پدر من هر انچه میخاستم برام محیا میکرد ولی نه بخاطر اینکه پول داشت. بلکه بخاطر اینکه خواسته من بود و احتمالا من هم مقاومتی نداشتم.
اما هر چه بیشتر من مذهبی شدم بیشتر ثروت رو شیطانی دونستم و لاجرم این بلاهارو سر خودم اوردم.
براون بهترین هارو ارزو میکنم دوستان عزیزم
سلام اقای حمیدرضا
ممنونم از کامنتهای همیشه عالی و روان تون
که خیلی جاها منو به خودم برگردونده
دقیقا مثل این پاسخی که که اینجا ثبت کردین
به وسطاش که رسیدم، دیدم چقققققققدر حال این روزهای منه !!!
انگار بدون اینکه حرفی بزنم ،یدفعه دیدم چقدر احوال این روزهای منو اینجا خوب نوشته!!!
منی که این روزها عجییییب گیر کردم و استاپ خوردم!!
منی که نزدیک به ۲ ماه بعد از اینکه شدم موسی و دستامو گرفتم بالا گفتم خدایا من تسلیم
من دیگه زورم حتی به خودمم نمیرسه ،
و یدفعه انگار چنان دست منو گرفت و از یه مسیری با سرعت نور ردم کرد،که انگار دیگه رو زمین نبودم!
حالا یدفعه چی شد!!!🤦🏼♀️
چرا گیر کردم!!!
و یه جووووری تو این روزها گیر کردم و انگار در نمیام بیرون،
و تمااام توانمو گذاشتم که فقط ذهنمو کنترل کنم
ولی یکی تو مغزم عین رادیو حرف میزنه که …
دیدی اینم جواب نداد
دیدی همین یکی دو ماه بود
برگرد سرجای اولت!
ولی دارم مقاومت میکنم،که ردش کنم!
که نندازم گردن خدا،چون یقینا مشکل از منه
اونی که تغییر میکنه منم ،نه اون!
و این کامنت شما عجیب توصیف این روزهای من بود…
بازم ممنونم از تحلیل های همیشه عالیتون🙏🏻
در پناه امن خدا باشید…
سلام به حمید عزیز
خیلی تحت تاثیر کامنت تون قرار گرفتم جوری که صفحه گوشی رو دیگه نمیدیدم. اشک ها خودش جاری میشد.با همه قلبم درک کردم منظور کلامتون رو. چون پارسال همین موقع ها بود که من افتادن قاشق از دستمون رو زندگی کردم. و. امسال و امشب من جایی ام و در شرایطی ام که پارسال آرزو شو داشتم. چه قدر قشنگ نوشتید حس کردم انگار خدا میگفتد به بنده هایی که دنبال شنیدن اند از قلم شما. و یاد حرف پاکیزه افتاده که گفت گاهی دلم برای خدا می سوزه.
ما اونو نشناختیم به خاطر نا اگاهی مون و اون این همه لطف داره به ما. ولی ما ازش طلب کاریم.
واقعا حالمو دگرگون کردی و چقدر سپاسگذار شدم ممنونم ازت
سلام به برادر خوبم ،خدارو شکر میکنم برای دوستای مثل شما که باعث رشد ما میشوند،من به بشخصه هربار کامنتهای شمارو میخونم چه زنگهایی که در ذهنم به صدا درنمیاد ،واقعا به اگاهیام اضافه میشه و خدارو شکر میکنم که از از طریق بندهاش منو هدایت میکنه ،از شما بسیار بسیار سپاس گزارم
سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید و پاسخ دادید روح پدرتون شاد منم 19سالم بود که بابام فوت کردن هیچ وقت ثروتمندبودن رو تجربه نکردم پدرم تک فرزند بودمادرمم تک فرزند بوده عمو و عمه ودایی وخاله نداشتم که مثلا اونا ثروتمند باشن و برم تجربه کنم تو محله مونم همه کارگر بودن مثل خودمون منم مثل بقیه نهایت آرزوم یه شغل حقوق بگیری بود و یه سقف بالا سرم که همونم شدم وبه خاطرباورهای اشتباهام اون سقفم دادم رفت همیشه فکر میکردم که اگه پدرم یه آدم ثروتمند بود منم الان باورهای خوبی داشتم و یه آدم موفق بودم واونایی که تو ثروت بزرگ شدن چقدر رابطشون با پول بهتر از ما بوده و راه پول ساختن رو بلدن و این یه چیز بدهیه براشون الان با صحبت های شما میبینم میتونی پول زیاد رو تجربه کنی ولی باورهای کاملا غلطی داشته باشی باورها روباید آگاهانه بسازی خودش ساخته نمیشه به قول استاد درخت میوه رو خودت باید بکاری علف هرزه که خودش سبز میشه.تاقبل از آشنایی بااستاداین فقر و بی پولی و فلاکت برام پوئن مثبت بود ودلم خوش بهشت اون دنیا بود وقتی از مذهب و هیئت میگی کاملا درک میکنم که در مورد چه افکار و باورهایی صحبت میکنی تو شهر ما توی هر محل تعداد هیئت ها و حسینیه ها چند برابر سوپریهای محله است از یه ماه به محرم تا یک ماه بعد صفر هرشب هزارتا هیئت و روضه داریم وچقدر به خودم افتخار میکردم که بچه هیئتی هستم و الان کلی باغ و ملک وهوریه و آماده کردن تو بهشت برام ای دل غافل باورتون میشه همیشه غصه خارجی هارو میخوردم که بیچارهها امام حسین ندارن میرن جهنم و هزاران چرت و پرت دیگه که به اسم مذهب و خدا وامام تو مغز ما کردن الان تغیر این باورها بعد 40سال واقعا خیلی سخته و یه جهاد اکبر میخاد چندوقت پیش واقعا از خدا خواستم که من نمیخام دیگه کارگرباشم و مدام ذهنم درگیر این موضوع بود کلافه شده بودم و از کارمم لذتی نمیبردم تا اینکه چند روز پیش سر کار یه اشتباهی کردم که شاید میشد موجب اخراجم بشه اگه جمع نمیشد راستش خیلی خیلی ترسیدم از بیکاری از کرایه خونه از گشنگی زن و بچه ازحرف مردم و صدتا چیز دیگه اون اتفاق به خیر گذشت بعد که آروم شدم انگار خدا بهم میگفت مگه درخواست نکردی پس چی شد کو اون ایمانی که اجازه بدی من کارمو بکنم دیدم واقعا من فکر میکردم که باورام عوض شده یکم که بهم فشار میاد همون افکار و باورهای قبلی ازم میزنه بیرون من واقعا دوست دارم انسان بهتری باشم بهای مالی و مانیم میدم ولی واقعا از شنیدن صحبت های استاد تا عمل کردن به اونها یه کهکشان فاصله است
در نهایت آرامش وسلامتی باشی دوستون دارم
آقای ثروتمند سوالات شما زیاده من فقط در مورد این سوالتون پاسخ میدم که گفتین رزق من دست منه و باورهای منه و خدا این وسط چه کاره است…؟
ببینید ما انسان ها و تمام موجودات ذاتا به یک قدرت بزرگ و رب باور داریم چه خدا رو بشناسی چه نشناسی اصلا کلا موجودات گیاهان ودرختان حیوانات و انسان هاو…در هر شرایطی احتیاج به پروردگار دارند چون خدا ذاتا اینجوری خلق کرده نمیتونی بدون رب و پروردگار حس آرامش پیدا کنی تمام انسان های بزرگ دنیا هم بری نگاه کنی شاید بعضی هاشون خدا رو نشناسن ولی در اعماق وجودشون به یک قدرت باور دارند که همه چی از اونه
شما با وصل شدن به خدا میتونی جریان ثروت رو در زندگیت ایجاد کنی اگر باور کنی که خدا روزیتو میده نه بنده ی خدا دیگه از هیچکس انتظاری نداری
رزقت بستگی به باورهای خودت، نسبت به ثروت داره.چون خدا برای همه به یک اندازه میخواد تو چی برای خودت میخوای…
منبع تمام ثروت ،نعمت،عشق،سلامتی،مهربانی،روابط خوب و …از کوچه ایی به نام خدا رد میشه.
بدون خدا شاید بتونی به ثروت برسی ولی مطمعنم بنیان محکمی در دنیا و آخرت نصیبت نخواهد شد.
به نام خداوند بخشایش گر و مهربانم به نام خدایی که جهانی پر از فراوانی و نعمت و ثروت آفریده با قوانین بدون تغییرش
همانطور که استاد بارها و بارها در فایلهاش گفته این جهان سیستمه یه قانونهایی داره و اینکه باید خداوند و قدرت و ربوبیتشو باور کنی به هر اندازه و به هر جوری خداوند رو باور کنی به همان اندازه بهت میدهد تو سمته خودتو انجام بده خداوند به موقع اش درهایی از رحمت و نعمت رو به رویت باز میکند
دوست عزیزم اول اینکه باید تغییرات رو از درونه خودت شروع کنی و بیای تو سایت و از فایلهای رایگان استاد استفاده کنی
کم کم با تکرار متوجه میشی کجاها مشکل داری چه باورهای اشتباه داری
اصلا باور چیه ؟ افکار چیه ؟ فرکانس چیه ؟ ترمز چیه ؟ کنترل ذهن چیه ؟
وقتی شرک میورزیم به خداوند و قدرت رو بجای خداوند به انسانها میدهیم وقتی قدرتش رو باور نداریم ایمانمون ضعیفه تمام راههای رزق و روزی بسته میشود و مسئولش خودمان هستیم به خداوند ربطی ندارد خداوند قانون گذاشته
اگر ما دعایی که میکنیم یا با خداوند صحبت میکنیم اگر با احساسه خوب باشد نتیجه خوب هم میگیریم حالا اگر این رو تکرار کنیم نتایج بزرگتری میبینیم
خداوند هر روز صبح به همه ما به یک اندازه رزق و روزی میدهد این ما هستیم که با افکار و باور و فرکانس درستمون میتونیم
در رو باز کنیم و نعمت و برکت رو دریافت کنیم یا با باور و افکار و فرکانس اشتباه و منفی درها رو ببندیم
پس باید اول بپذیریم و قبول کنبم که مسول تمام اتفاقات و شرایط صد در صد خودمون هستیم
دوست عزیزم خداوند زیر پای شما که نه زیر پای هیچ بندشو خالی نمیکنه این خود ما هستیم خداوند رحمان و رحیم است
به نظر من بیا و از فایلهای رایگان شروع کن انگار تازه متولد شدی با تعهد و تمرکز فقط تو سایت باش کامنت بخون
فقط شکرگزاری کن بابت چیزهایی که داری شروع کن و بنویس همین نوشتنها قدرت داره و من قول میدم بهت با شکرگزاری مسیر درست رو پیدا میکنی فقط باید مسیر رو پیدا کنی وقتی تو مسیر میفتی بعد کم کم خداوند رو باور میکنی
خدایا ممنونتم که تونستم اون چیزی رو که یاد گرفتم و باور دارم بگم
در پناه خداوند باشین
سلام دوست عزیز
از خوندن کامنتتون دلم رنجید و اشک به چشمانم حلقه زد انسان چقدر میتونه خودش رو از خدا دور کنه و این دور شدن رو بندازه گردن خداوند
خداوندی که توی وجود ماست و با تمام بی معرفتی ما ما رو رها نمیکنه و دست ما رو ول نمیده
میدونی قضیه تو و خدا مثل چی میمونه ؟
مثل اون مادر و فرزندی میمونه که به دلیل بی مهری فرزند و ندیدن این همه کارهایی که مادر در بزرگ کردنش انجام داده و این همه عشششششقی که به پایش ریخته از او فاصله گرفته و مادر رو در غم دیدار فرزند تنها گذاشته
مادر از دور فرزندش رو می بینه و از دور جویای حالش هست از دور کمک شو برای فرزند میفرسته
به فلانی میگه بچه ام نیاز مالی داره این پول رو بهش برسون نگو مادرت داده بگو از طرف خودمه
و بارها وباره همچنین مواردی و فرزند نمی فهمه که از کجا آمده و اعتبارشو به همه کسی میده که بهش داده
اررررره دوست من راه این نیست که در پیش گرفتی
بر گرد و برو به مسیر اصلی خداااااااا رو بلند صدا کن
باوووووورش کن از اعماق قلبت
اعتماد کن به کسی که قدرت نفس کشیدن رو بهت داد
راضی باش به آنچه که داری
شکر گذاری.:شکرگزاری: شکرگزاری واااااای نگم که شکرگزاری روزانه چه غوغا توی زندگی آدم میکنه
رسیدم به این غوغا که میگم حتما امتحان ش کن
و آخر این که من دورنت رو پیدا کن و روش کار کن نتایج میاد میاد میاد که برات فقط لذت میمونه
در پناه ایزد منان شاد و خوشحال باشی
سلام دوست عزیز
شما این سوال دو سال پیش پرسیدی و امروز من هدایت شدم بهش و میخوام با پاسخ به این سوال خودم آگاه کنم و برای همین هر قسمت سوال به طور جداگانه پاسخ و نگاه شخصی خودم میگم
قسمت اول ” خداوند رزاق و روزی دهنده اما روزی و رزق هیچ انسانی از قبل مشخص و تعیین نشده و هیچ تعهدی برای دادن رزق و روزی به کسی داده نشده در این جهان بینهایت ثروت و برکت و نعمت هست که هر فردی به اندازه ایمان و باورش میتونه از اونها استفاده کنه و بهرمند بشه اگر فردی به خداوند ایمان نداشته یا توجه و تمرکزش روی نبودن و محدودیت و کاستی بوده امروز هم نتیجه همون باور رو میبینه این که نگاه شما به خداوند همانند یک انسان است که وظیفه دارد در قبال همه که مراقب و مواضب اونها باشد و نباید کسی گرسنگی یا فقر رو تجربه نکنه و یا اگر کسی امروز گرینه است یا در محدودیت است باید خداوند برای اون دلسوزی کند و اون رو نجات دهد نه این طور نیست هیچ ترحم و دلسوزی و مراقبتی نیست جهان پر هست از نعمت و برکت هر کسی بر اساس باورهاش میتونه استفاده کند و هر کس در هر جای هست در جای درست خودش و هیچ طلمی وجود ندارد و قرار نیست خداوند با حمایت اون رو نجات از شرایط امروزش نجات بدهد مگر خودش بخواهد و در خودش تعغییر ایجاد کند
قسمت دوم
دوست عزیزم در این جا باید بگم که شما اگر توانمدی داری از قدرتی که خداوند در شما قرار داده و این آزادی رو داده که از این قدرت و روحی که به من و شما هدیه کرده چطوری استفاده کنیم پس اگر راهی در رزق شما با تلاش خود شما باز شده این خود شما یعنی قدرتی که هدیه خداوند است و گرنه تا به امروز مگر انسان موجودی زنده خلق کرده پس زندگی و قدرت ما از خداوند است اما اینکه افراد دستان خداوند هستند و شما از این طریق بهتون رزق میرسد نه اینکه اون فرد مالک اون روزی است اون نعمتی هست که برای شما است و از این دستان بهتون انتقال داده شده و مالک همه خداوند است و اون فرد با کمک به انتقال این رزق به رزق خودش میفزاید و سود هزار برابری میکند و ما از اون شخص قدردانی میکنیم اما با ایمانی که به خداوند داریم نگران نبودن اون دستان یا از بین رفتن اونها نیستیم اما اینکه شما به اون دستان از خداوند بیشتر اعتماد داری با توجه به قوانین جهان برای شما شرایطی به وجود میاید که بیشتر باور کنید و بیشتر مطمئن شوید که درست میگویید من خودم کارم به نوعی است که ابتدا فرد باید به من اعتماد کند و بعد دست رنج یک سال کشت و کارش به من بسپارد تا به فروش برسد و بارها شده که این افراد تعغییر کردن و فردی قوی تر و جدید تر به من جهان معرفی کرده از اونجا که باور من این بوده این افراد دستان خداوند هستند و من کارم به نحو احسن و درست انجام میدهم و نگران بقیه نیستم و هربار که یک نفر رفته نیرو فردی قوی تر و بهتر جایگزین شده و برمیگرده به باور من و شرایط شما برمیگرده به باور شما
قسمت سوم
دوست عزیز جهان به صورت یک سیستم مدیریت میشه و عمل میکنه اینکه امروز شما چه میخواهی و در چه مداری هستی باید یکسان باشد تا به اون خواسته برسی نمیشه بگی من رزق بی نهایت میخواهم ولی توجهت روی کمبود باشه بگی من رزق فراوان میخواهم اما نگاهت به دستان دیگران باشد تا قدرت خداوند درست است روزی دست خداست اما اینکه شما چه باوری داشته باشید یا در چه مداری باشید و یا به چه نیروی باور داشته باشید آزاد هستید و در اختیار کامل خودتان است و نتایج رو خودتون هستید که مشخص میکنید با کانون توجهتون خداوند روست یا دشمن شما نیست خداوند قدرت و توان این سیستم است نه به شما بیشتر از عملکردتون وباورهاتون میده نه کمتر که به شما ظلمی بشه شما بگی در کلام خداوند پشت من است اما نگران نتیجه باشی و بگی خداوند دوست من است اما مرافب باشی فلانی رو از دست ندی که برای پیشتیبانی بهش نیاز دارم کار درست نمیشه یعنی این سیستم جوری نیست که با حرف زدن و چاخان کردن فریبش داد این سیستم به کانون توجه و باورهای ما واکنش نشون میده
قسمت چهارم
نگاهتون به خداوند و این نگاه موجود گری بردارید تا متوجه اشکلات و باورهای نامناسب خودتون بشید شما اگر به مشکل خوردید روی اعتماد به خداوند ایراد از اونجا که خدا رو خواستین با دوستاتون مقایسه کنید نه با سیستم اون دوست داشتید خدا مثل دوست عاطفی و احساسی ببینید تا یم نظام دقیق و منظم
دوست من خدا با ما این ما با خودمان است و هرآنچه در درون ماست در دنیایی بیرون هست
به نام الله بخشنده و بخشایشگر
سلام به همه ی دوستان عزیزم
واقعا جدیدا وقتی با خودم فکر میکنم در مورد اینکه مثلا چرا هروقت از خدا میخوام درخواست پول کنم زور میزنم یا یک حس التماس گونه یا طارف با خدا دارم؟! :)
واقعا خودم خندم میگره،
و از خود قبلم خیلی بیشتر خندم میگیره
چون واقعا ما هنوز خدارو مثل یک آدم میبینیم میخوایم باهاش معامله کنیم میخوایم گولش بزنیم میخوایم پیشش چاپلوسی کنیم میخوایم راضیش کنیم میخوایم بچه خوبه باشیم تا بلکه بهمون نگاهی کنه و یک چیزی یه پولی بهمون بده،
این دقیقا نکته انسانی هست به خدا، دقیقا رفتاری هست که پدر مادرمون یا ما با پدر و مادرمون داشتیم،
ما همون شرطی بزرگ شدیم ،گفتن اگر این کار خوبو انجام بدی اگر دستاتو خوب بشوری اگر نمره ی خوب تو مدرسه بگیری اگر فلان رفتار که باب میل ماست انجام بدی ما هم برات این اسباب بازی رو میخریم یا این پولو بهت میدیم،
وقتی ما اینطوری بزرگ شدیم،خب همین نگاه رو هم نسبت به خدا داریم،
حالا بماند که کلی افکار مذهبی و التماس کردن به خدا و آمانو پیغمبرهم تو ذهنمون هست،
من حس میکنم ما یک الماسی بودیم که در بدو تولد داشتیم میدرخشیدیم هرچقدر بزرگتر شدیم هرچقدر تو سری بیشتر خوردیم هرچقدر از پدر و مادر و دیگران درخواست کردیم و اجابت نشد و فکر کردیم که فقط اونا هستن که میتونن به ما چیزهایی که میخوایم بدن،هرچقدر شرطی تر بزرگ شدیم،
یک سری لایه های سیاه و کدر اومدن روی این الماس و هی این الماس رو شروع کردن به پوشوندن و ما گم کردیم اصل خودمون رو،
موقعی که الماس بودیم فرکانس خواسته هامون صاف یک دست و بدون آلودگی بودن،و هرچی میخواستیم برامون فراهم میشد برامون بود،
هرچی بزرگتر شدیم این فرکانس خواسته ها آلوده شد با شرک آلوده شد با قدرت دادن به عوامل بیرونی و وابسته شد به افکار و باورهایی که از پدر و مادر و خانواده و جامعه و تلویزیون و رسانه دریافت کردیم و خیلی خوب توی ذهن ما ساخته شد،
و یک بار نشستیم با خودمون فکر کنیم،که این جهان داره چطور کار میکنه چرا یه سری چیزا رو میخوام راحت میاد تو زندگیم و فراهم میشه برام و یه سری چیزا رو به خصوص برای خیلی هامون پول ،به سختی و زجر و التماس میاد؟!
و خدارو صد هزار مرتبه شکر که خداوند هدایتگر که وظیفه ی خودش دونسته هدایت رو،
مارو هدایت کرد و خودش رو به ما شناسوند البته همین هم طبق درخواست ما بوده،و ذره ذره آگاهی به ما داد تا آماده ی شنیدن و درک صحبت های استاد بشیم که در مورد اصلو اساس جهان هستی و کارکرد جهان هستی بیشتر بدونیم و درکش کنیم و ازش استفاده کنیم برای زندگی شاد تر و لذت بخش تر،
جهان ، خداوند، یک سیستمه، یک سیستمیه که هرچی بهش ورودی بدی همون رو خروجی میگیری
اگر ما داریم همش آب هویج تحویل میگیریم از دستگاه آب هویج گیری و انتظار آب سیب رو داریم خب دیگه دادو فریاد برای چیه؟ التماس برای چیه؟ ناراحتی و افسردگی برای چیه؟!
خب بهش باید سیب بدیم تا بهمون آب سیب بده،
و خدا و شکر هرچقدر این شرط و شروط هایی که از بچگی برامون گذاشتن بلکه نعمتهایی که میخوایم رو دریافت کنیم،
هرچقدر این شرط و شروط هارو بر میداریم انگار داریم اون لایه های تیره و کدری که روی الماس وجودیمون به وجود اومده بود رو برمیداریم و دوباره داریم میرسیم به اون فرکانس پاک و خالصی که از خودمون ساطع میکردیم که هر روی رو میخواستیم و ارسال میکردیم برامون میشده،
ما در مورد پول و ثروت خیلی افکار و ورودی های محدود کننده به ذهنمون داده شده تا خودآگاه،و الان انگار دقیقا ما یک سد بتنی خیلی خیلی عظیم خودمون درست کردیم جلوی ورودی نعمت ها و بعد انتظار داریم به محض اینکه به خدا میگیم پول بده پول هم وارد زندگیمون بشه،
نه اینطوری نیست،
ما اول میایم شروع میکنیم به تخریب این سد بتنی محکم با برداشتن ترمز ها و شرط و شروط هایی که از بچگی کردن تو ذهنمون،این سد بتنی شروع میکنه به تخریب شدن،
بعد میایم جریان دائمی رحمت و فضا خداوند رو که همون فراوانی هست رو باور میکنیم و توجه میکنیم به فراوانی ها و برای ذهنمون منطقی میکنیم
که نتیجش میشه رها تر شدن نتیجش میشه کمتر نگران بودن و کمتر ترسیدن و از همه مهمتر رفتارهای متفاوت از قبل انجام دادن،
در واقع ما در حال هدایت شدن به سمت دریافت نعمت ها و ثروت ها هستیم،شاید هنوز هم نیومده باشه ها اما جریان هدایت داره مارو حرکت میده و آماده میکنه برای رفتن در مداری که دائم با فرصت های ثروت آفرین برخورد کنیم،
یعنی حتی نیازی نیست ما دخالت کنیم تو کار خدا و براش راه و مسیر مشخص کنیم ما فقط باید سمت خودمون رو انجام بدیم،
مقاومت هارو برداریم،و اجازه بدیم اتفاقات یکی یکی ره بدن،
انتظار بی جا از خداوند نداشته باشیم چون تبدیلی در سنتش نخواهیم یافت،
برای همین با صبر با ایمان با توکل ذره ذره روی باور هامون کار کنیم و خوبی این جهان و خداوند اینه که از همون موقع که میایم کار میکنیم روی خودمون روی دوره ی روانشناسی ثروت ۱،
میبینیم که جهان داره پاسخ میده به باور های جدید ما،
و اتفاقاتی برای ما رخ میده که میفهمیم قانون سیستم داره جواب میده داره کار میده،
و اینقدر ادامه بدیم تا یک روزی مطمئنم میرسه که اصلا فراموش میکنیم یه روزی ما میخواستیم ثروتمند بشیم، فکر میکنیم یک روند طبیعی بوده و همینه دیگه باید اینطوری میبوده،
در صورتی که ما اومدیم روی باور هامون کار کردیم و این اتفاقات اینقدر نرم برامون رخ داده که نفهمیدیم چطور شدکه اصلا اینطوری شد،
خدایا شکرت،
خداوند وهابه یعنی بی دلیل بی شرط و شروط میبخشه
حالا در مورد مواردی که مقاونت نداریم و خیلی راحت میتونیم باورش کنیم خیلی راحت برامون اتفاق میوفته ، اما جاهایی که نمیشه یا سخت تر میشه باید بگردیم ایرادو پیدا کنیم تا بتونیم خوایتمونو باور کنیم و مثل آب خوردن خواستمون وارد زندگیمون بشه انشاالله ،
یادمون هم باشه که احساس خوبه که مارو به خواسته هامون میرسونه
خداروشکر
سلام عزیزان سوال خوندم جوابها روهم خوندم خیلی عالیه ولی این کامنت عجب سوالیه حکایت از صراحت ورک بودن داره من فکر میکنم این حسام خان حسابی به دنبال خدا میگرده آخه شما میگی خدا کمکم نکرده ولی بنده خدا کمکم کرده وپشتم بهش گرمه خوب همین آدمه رو هم خدا خلق کرده دیگه حالا توسط اون برات داره کار انجام میده بابا خدا که ثابت کرده بهت حواسش بهت هستش حتما باورهای محدود کننده قوی توی ذهنت داری که نسبت های ناروا به منشاء خیروبرکت میدی عزیز جان صبرکن واینقدر خودت و از اصلت دور نکن و برای رابطه خودت و خدات سناریوی منفی نساز اگر بد میبینی بخاطر همین سناریو ساختنهای منفی ذهنت هستش برای دیدن خدا باید وارد قلبت بشی به ندای قلبت گوش کن خدا در ذهن وبیرون دیده نمیشه فقط در قلبت حسش میکنی اون عاشق بنده هاشه یا علی
یک زمان بُگذار ای هَمرَه مَلال
تا بگویم وَصفِ خالی زان جَمال
در بیان نایَد جَمالِ حالِ او
هر دو عالَم چیست؟ عکسِ خالِ او
چون که من از خالِ خوبَش دَم زَنَم
نُطْق میخواهد که بِشکافَد تَنَم
همچو موری اَنْدَرین خَرمَن خَوشَم
تا فُزون از خویشْ باری میکَشَم
سلام دوست عزیز
اول از همه عرض کنم، اگه با حرص و پُرس، با قیافه حق به جانب گرفتن، با داد و بیداد کردن، بدنبال کسانی هستی که تایید کنن حرفها و باورهات رو، هرگز هدایت نخواهی شد، و هیچوقت راه رو از چاه تشخیص نخواهی داد.
انگار ما بلد نباشیم فلوت بزنیم، همه میگن با فلوت آهنگهای خیلی خیلی زیبایی میشه نواخت و صداش روح ادم رو تا آسمانها میبره، فلوت چنینه و چنانه، ما گرفتیم دستمون، حتی بلد نیستیم چطوری باید فوتش کنیم چه برسه به نواختن، با عصبانیت میزنیم زمین میشکنیمش و داد و بیداد میکنیم که، خودتونو مسخره کنین، پس کو؟ میگفتین فلوت صدای زیبا و دلنشینی داره، پس کو؟ مگه نمیگفتین باهاش خیلیها آهنگ میزنن، پس کوووو؟ میبینی چقدر سوالهای بیجاییه؟؟ اوناییکه با فلوت آشنایی دارن و بلدن چطور بنوارن، توی دلشون چی میگن:)
بدنبال جواب هستی؟ سوال صحیح بپرس.
سوال صحیح اینطوریه که:
خدایا رزاق بودنت رو به من نشون بده
خدایا رزاق بودنت رو بهم ثابت کن
خدایا هدایتم کن تا درک کنم رزاق بودنت را
خدایا به من آگاهی بده، شناخت و معرفت بده تا …
خدایا ظرفم رو بزرگ کن تا بتونم درک کنم آگاهیها رو
خدایا …
اینا جملات و سوالها و درخواستهایی هست که تو رو به پاسخ میرسونه، وگرنه با توپ و تشر بیای که اگه میگین خدا فلانه پَ کو؟؟؟ اگه میگین خدا بهمانه، پس کوووو؟
راهش این نیست.
خداوند روزی رسانِ بی حساب من است، و من و تمام انسانهایی که روزی دریافت میکنند تماما از خدا میگیرند، کلا جهان توحیدی به ما یاد داده که همه چیز در دنیا یکیست، روزی دهنده یکیست، حقوق دهنده سرِ برج یکیست، مشتریهای عالم یکیست، کسی که دستمزد میده یکیست، همه چی اوست و جز او هیچ است، خداست که به من مشتری میفرسته و خداوند با دستان مشتری به من پول میده، خداست که با دستان کارفرما به کارمند پول میده، خداوند روزی رسان بی حساب است.
کسانی که از خداوند روزی میگیرند و کسانی که نمیتوانند از خدا روزی بگیرند، کسی که از خدا زیاد میگیره و کسی که مثل من از خدا کم موفق میشه و کمتر روزی میگیره، همه و همه بر میگرده به لیاقتها، لیاقتی که از توحید فرد سرچشمه میگیره، خدا داده، از ازل داده، قبل از اینکه تو بدنیا بیای سهم شیرت در سینه مادرت بود، قبل از تو غذات رو داده، اونموقع مادرت سرت رو گرفته و مجبورت کرده که بخوری، الان ماشالله بزرگ شدی، کسی نمیاد سرت رو بگیره تو هم گویا بلد نیستی چطور باید بخوری، بجای ایراد گرفتن از دریای بیکران نعمت، یاد بگیر که چطور باید بخوری، تو بدنبال یاد گرفتن نیستی بدنبال اینی که بهت ثابت بشه خدا روزی نمیده، بلکه روزی جاهای دیگست، و اینجاست که قدم در کویر بی آب و علف میزاری و جهان باور تو رو بهت ثابت میکنه.
جهان میگه؛ حسام جان تو میگی روزی دست خدا نیست؟ اوکی، کائنات دست در دست هم میدن تا بهت ثابت کنند که روزی دست خدا نیست و واقعیت تو رو به خودت نشون بدن.
بلعکس کسی که ایمان داره روزی دست خداست، تمام کائنات، زمین و زمان جمع میشن تا بهش ثابت کنن که روزی دست خداست.
خداوند روزی رو خلق کرده، و روزی هست، این ماییم که لیاقت خوردنش رو نداریم، نه که بخوام توهین کنم، نه، دارم به واقعیتِ کلمه “لیاقت” اشاره میکنم، لیاقت رو بیشترش رو خداوند به هنگام خلق به ما داده، یعنی لیاقت پیدا کردیم که خداوند ما رو خلق کرده، و در ادامه زندگی در این جهان مادی، ما باید اون لیاقت رو در خودمون کشف کنیم تا به اندازه لیاقتمون از نعمتها بهرهمند بشیم.
نمیدونم آیا میتونم منظورم رو برسونم یانه.
درکل رزق و روزی دست خداست، و اینکه قرآن بارها بهش اشاره کرده، اگه به قرآن اعتقاد داری، دیگه جای شکی نمیمونه، برو دنبال این سوال باش که چطوری اون رزق رو دریافت کنی، اگه نه، به قرآن و حرف خداوند ایمان نداری، کارت کمی سخت تر میشه.
موفق و پیروز باشید
حالا چطوری لیاقت روزی بیشتر گرفتن مون رو زیاد کنیم؟
سلام دوست عزیز حس شرک و بی ایمانی بی اعتمادی به خداوند داخل تک به تک کلماتت موج میزد جدا بهت توصیه میکنم که باورت رو در مورد خداوند عوض کنی واقعا نمی تونم حرفت رو باور کنم که میگی من به خدا ایمان داشتم ولی بهم چیزی نداد و نا امیدم کرده ….فاصله ات امروزت تا ایمان به خدا به اندازه ای زمین تا اسمونه ….میتونم بهت اطمینان بدم که اگر به رزاقیت خدا اطمینان داشتی بدون تردید خدا بهت رزق میداد….چون خداوند دقیقا بر اساس باور ما با ما رفتار میکنه لطفا این احادیث رو بخون و بهش فکر کن و توی ذهنت تجزیه وتحلیلش کن
اینم اون احادیث
(( امام رضا(ع)فرمود : به خداوند گمان نیکو ببر که خدای عزوجل فرموده: “من مطابق گمان بنده مؤمن خود هستم؛ اگر به من گمان نیک داشت آن گونه هستم و اگر گمان بد داشت همان گونه خواهم بود”.))
((شبیه همین معنى به صورت جامعترى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:قسم به خدایى که معبودى جز او نیست هرگاه بنده مؤمنى حسن ظن به خدا داشته باشد خدا نزد گمان بنده مؤمن خویش است زیرا خداوند کریم است وتمام نیکىها به دست او است، حیا مىکند از این که بنده مؤمنش حسن ظن به او داشته باشد، سپس او گمان و امید او را ناکام کند، بنابراین حسن ظن به خدا داشته باشید و به سوى او رغبت کنید». ))
معنی و مفهوم این احادیث اینه که خداوند دقیقا بر اساس ظن و گمانی که ما نسبت با او داریم با ما رفتار میکنه یعنی بر فرض مثال اگه من پیش خودم درمورد خدا این باور رو داشته باشم که خدا هوای منو داره….خدا ررزق منو می رسونه ….من دستان خدا برای گسترش جهان هستم….من حمایت کامل خداوند رو در مسیر خلق خواسته های خودم دارم…..خداوند بیشتر از من میخواد به خواسته ام برسم....پس در نتیجه خداوند هم دقیقا بر اساس همین باور با من رفتار میکنه چون من به خداوند ظن و گمان خوب دارم و با توجه به این حدیث خداوند هم بر اساس ظن خوب و باوری که بهش دارم با من خوب رفتار میکنه …..و اگر باور داشته باشم که خدا نمی خواد من به هدفم برسم…. خداوند میخواد من فقیر باشم…… خدا برای من نخواسته ….خدا به من رزق نمیده …..و پشتم رو خالی میکنه باز هم خداوند دقیقا به همین صورت با من رفتا میکنه چون من به خدا گمان بد دارم ….پس خدا هم با توجه به این حدیث و ظن بد من با من بد رفتار میکنه واقعا این حدیث چقدر قشنگه انصافا هیچ طوری نمیشد به این خوبی قانون باور رو توضیح داد
امیداورم در پناه خدا شاد و ثروتمند و سعادت مند باشید
سلام حسام عزیز
چقدر دوست داشتم کامنتت رو و این نشون میده داری به دنبال ی حال خوب میگردی
چقدر خوبه منم اگه مسأله ای دارم بیام بنویسم به این وضوح
چقدر خوبه توی جایی که همه دارن میگن خدا و نتیجه دوستان بیان و بگن ما از این خدا این نتایج رو گرفتیم
یا به قول شما ما از این خدا نتیجه ای نگرفتیم
اسمت رو که دیدم به اون حس و حال ابتدای اومدن توی این مسیر پی بردم که چقدر حس و حال عالی داشتی انگیزه داشتی که نوشتی حسام ثروتمند
بله آقا حسام ثروتمند که ذهنی ثروتمند داره
ورودی هاش رو کنترل میکنه
آیا هدف از اومدن به این دنیا رسیدن به ثروت هست و بعد همشو بزاری و بری
یا اون خدا بهت آرامش میده با همون هزار تومن لذتی ببری که خود شاه هم نبرد
من تجربه خودم رو میگم
ی آدمی که نصبتا مذهبی بود ی مقدار نه زیاد نه اهل تکلیف نه چیزی اون روزی که کلمه خدا رو از عباسمنش شنیدم انکار این خدا فرق داشت با بقیه خداها
بهم آرامش داد یقین داد هدایتم کرد هربار
حسام عزیز ی گوشی داشتم و ی مغازه خالی از جنس و ی روح گرفتار در دام ذهنی نجواگر
هیچ تجربه موفقیت مالی به صورت مداوم نداشتم
بیشترین پولی که دیده بودم ماهی ده پونزده ملیون کل فروشم
گفتم خدایا دیگه من نگران پول نیستم تو قراره برام بیشترش کنی
تو قراره برام مشتری ها آدم های با کیفیت بیاری و اصلا شرایط اون موقعم رو نمیدیدم
انکار توی دنیایی بودم که میخواستم خلقش کنم
هرجا و هر لحظه و در هر کلام به دنبال استفاده از قانون بودم
مهم نبود طرف مقابلم پدرم باشه یا هرکسی
مهم نبود که قراره فلانی بهم ی میلیارد پول بده
اما مهم بود که قانون چی میگه
من پدرم زمین برنج داره اون سال به همه خواهر ها و برادر ها داده بود و سهم مارو هم کنار گذاشته بود بهم گفتن بیا ببرش گفتم نه اگه پولشو میگیرید من میبرمش دیگه نه دلیل آوردم نه چیزی دلیل داشتم برای خودم اما برای اونها اصلا
و میگفتم من باید یاد بگیرم چجوری پول برنج درارم
فضل خداوند جوری بود که برنج چیه چندین و چند سرمایه گذاری مناسب
چندین و چند ماشین که هر بار ماشین بهتر
هربار شغلم پربار تر
اون روز داشتم به کارمندم میگفتم آیا قبل اینکه بیای اینجا دیدی چیزی به عنوان فلان کار شغل باشه گفت نه
گفتم خدایا شکرت
حسام عزیز میدونی این فلان کاری که میگم چی بود با ی دستگاه دریل و دستگاه پرچ چقدر من ثروت ساختم
و چقدر افرادی که نگاه کردن به من و اون کار رو انجام دادن و ثروت ساختن
بله قدم اول این بود تازه ابتدای ابتدای راهم
حالا کجا رو داری که روی خودم کار کنم قشنگ و باورهای مناسبی بسازم ترمز هام رو برطرف کنم و چه درآمد های قراره وارد زندگیم بشه چقدر قراره پیشرفت کنم
من برای درآمدی که دارم خانوادم باور نمیکنم همچین چیزی باشه
قبول ندارن
و اینها همه از لطف خداونده من که قبلاً همین کار رو میکردم چرا نتیجه نداشت
سلام.از پاسخ اقا جمال که فالوشون کردم و بینظیر بود مثل همیشه، رسیدم به پاسخ شما.یک احساس و انرژی خاصی در نوشتتون به من منتقل شد.کسانی واقعا نتیجه میگیرن که مثل شما بدون بهونه بنی اسراییلی اوردن ایمان میارن و عمل میکنن.بازی درنمیارن.خیلی ممنون که وقتی تاثیرگزار هستید مینویسید.
خدا رزقتون رو بیشتر و پربرکت کنه،جوری که فقط برای خیر و خوشی استفادش کنید.و نتایجتون چراغ راه بقیه
سلام دوست عزیزم
خداوند اکسیژن رو خیلی راحت و خیلی خالص بطور رایگان بدون نزد و منت در اختیار همه قرار داده.
وای آیا شما با اختیاری که داری قدرت اینو نداری که جلوی ورود اکسیژن به ریه هاتو بگیری؟
رزق هم همینطوره.
آیا همه جلوشو میگیرن ؟ نه.
سلام به استادعزیزودوستان گرامی.
بوی شرک توجملهاتون میومد.
در اینکه خداوند روزی دهنده ی ماس وبه هرکسی که باورش کنه رزق بی حساب میده که شکی نیست.ولی قرارنیست هیچ وقت من با هیچ مشکلی برخوردنکنم.
مهم اینه بااین باورم اگه به مشکلی برخوردم ،بازهمچنان باورواعتمادوایمانم روازدست ندم.دراینصورته که بافرصتهاوموقعیتهاوشرایط خوبی روبرو خواهم شد.
استادبارهاتوفایلهاشون گفتن :برای رسیدن به خواسته هاتون پذیرای هراتفاقی هراتفاقی باشید.
ینی اگه باتضادی برخوردید،شروع به شکوه وشکایت نکنید.وقتی بپذیری ینی رشدکردی وایمان خودتو به خدای خودت نشون دادی.
با هر سختی ،آسانی هست.ینی تو دل هرمشکل ،راه حلش هم هست .
وقتی نگاه من به مشکلات به عنوان یک تجربه یادرس باشه ،من میتونم اون راه حل روپیداکنم.
امااگه بادیدن یه مشکل ،تمامنگرشم ازبین بره ،خب مسلما ازمسیرخارج میشم.
شمانمیتونی باچن تااتفاق باورهای خودتو،شکل بدی.
سعی کن نگاهتوبه خداوندتغییربدی.
اگر دیگران کمکت میکنن ووجودشون باعث پیشرفتت میشه،اونهاهم دستی ازدستان خدای توهستن.
یه کم بیشتردرموردخداوندمطالعه داشته باشید.ب نظرم هیچ شناختی ازخدا ندارید!
اگه توکلام گفتیدخدایاروزی رسونه ومنتظرموندید،حتمن عملکردهایی داشتیدکه اینونشون نمیداده .
کلام شمامهم نیس،مهم اون باور وفرکانسیه که شما به جهان ارسال میکنید.
میتونیدازامروزباتغییرزوایه ی دیدتون ،ازموضوعات کوچیک شروع کنیدتاکمکم باورپیداکنیدکه میشود.
مطالعه درموردشناخت خدا یادتون نره.
فایلهای توحیدی استاد،محشره!
ب نظر من ،کسی که خدارو توزندگیش نداشته باشه ینی هیچی نداره.
باخداباشی وپادشاهی کن .
باورش کن تا ببینی چ لذتهای ازدنیامیبری.
سلام
.
گفتید از موضوعات کوچیک شروع کنم
تا این باور شکل بگیره
.
خب دقیقا یعنی چه طوری؟
چون به قول خودتون
به حرف نیست
.
سلام .
چن تاعبارت تاکیدی ازاستادبهتون میگم .
اگه تمایل داشتیدتویه برگه ی خوشگل باخط خوانابنویسیدوسردر ،یخچال یاهرجایی که بیشتر سروکار دارید،بچسبونیدتاهرروزببینیدوبخونیدش.
واقعن تأثیرگذاره.
من روزی ۲۰بارمیخوندم تاباورهامو،بارورتربکنه .
واقعن هم به چنان احساس خوبی میرسیدم که هم انگیزم بیشترمیشد.هم انرژی زیادی دریافت میکردم.بعد کمکم خداروبیشتر وارد زندگیم کردم.
خدا که اومد،احساسات خوبم بیشتر شدوکم کم رزق وروزی وبرکت وارد زندگیم شد.
استادمیگن:هرچی احساست خوب باشه ،هماهنگی بین تووخدابیشترمیشه واتفاقات خوب بیشتری واردزندگیت میشه.
عبارات تاکیدی👇.
«خداونددوست داره ،من همه چی داشته باشم».
«همه چیزدرجهان به من کمک میکند تا من به خواستم برسم».
هراتفاقی توزندگیم میفته برای رسیدن من به خواستمه».
«من اجازه میدم خداوندتومسیرش منوهدایت کنه».
«ازخداممنونم که راه حل مسائل روبه من میگه ومن تسلیمم».
خدا به هر طریقی که بخواهد نعمتها رابه من میدهد».
«خداوندرزق بی حساب میدهدودرآمدمن درحال افزایش است».
«خدایا به تووعدالت توایمان دارم آنچه متعلق به من است نمیتواندازمن گرفته شودومن آسوده خاطرهستم».
«خداوندوقوانین جهان درحال انجام کارهستن تاثروت ونعمت واردزندگی من بشود».
«جهان سرشارازمردمان نازنین و مهربانی است که ازهرجهت به من یاری میرسانن» .
«آنچه راتجسم میکنم میتوانم خلق کنم».
«من انسان فوق العاده ای هستم »
درمورد تک تک این عبارتهافکرکن وباورشون کن .
هرروزوهرلحظه بگو تامعجزاتش رو ببینی.
بااحساس خوبی که دریافت میکنی ،خالق اتفاقات خوب میشی.
سعی کنیدفقط بااعتمادبه خدا،استرس وشک ودودلی وتمامی ترسهاتون رو رهاکنید.
فقط برای امروز،تمرکزت روببر سمت مثبتها وزیبایی ها.
به هیچ وجه ازموضوعات ومسائل منفی حتی اگراتفاق افتاد،صحبت نکن.
نجواهایی که توذهنت میاد،روکنترل کن .
بااین عبارتها،ورودیهای مناسب به ذهنت بده.
به این توجه کن که تاحالا بااین همه بدبینی ونگاه منفی هیچ اتفاق خوشایندی براتون رخ نداده.
پس بیایید متفاوت فکرکنیدتامتفاوت پاسخ بگیرید.
اگه برای خودت ارزش قائل باشی ،اگه دوست داشته باشی به احساس خوب برسی ،اگه دلت خواسته هاتو میخاد ،به جهان وقوانینش اعتمادکن .
وازاین باورهاواین حالت بیرون بیا.
به نام خداوند مهربان
سلام
خداوند به عنوان منبع انرژی از قدرت خود به ما عطا کرده تا بتوانیم زندگی خود را خلق کنیم و به گسترش جهان کمک کنیم چیزی جدا از ما و خداوند وجود ندارد ما و خداوند یکی هستیم خداوند یک سری قوانین مثل قانون فیزیک برای خلق خواسته ها ایجاد کرده که با فرا گیری آن ها به راحتی می توانید شرایط دلخواه خود را خلق کنید که استاد در فایلهای رایگان و دوره ها بارها و بارها به آن اشاره کردند . باورها حاصل تکرار افکاری است که در طی زمان طولانی در ذهن ما شکل گرفته و تغییر آن ها بسیار دشوار و زمانبر است و نیازمند این است که فایل های استاد را هر روز مانند نفس کشیدن به مدت حداقل 2 ساعت گوش دهید درباره آن بنویسید و با خودتان صحبت کنید. خداوند فقط به باورهای شما پاسخ می دهد نه به صحبت شما. ثروت مانند اکسیزن در اطراف ما وجود دارد و همه ما به یک اندازه به خداوند و نعمت های او دسترسی داریم این به خاطر باورها و مقاومت ذهنی ماست که اجازه نمی دهیم ثروت وارد زندگی ما شود و درست است که ثروت بیش از نیاز همه افراد در دسترس است اما افراد به اندازه ظرف وجودی و لیاقت خود می توانند به این نعمت الهی دست یابند.
خدایا شکرت
سلام
خب
با این همه صحبت که شما گفتید
راه حل عملی تون
در مورد
مشکل مطرح شده در سوال
چیه؟
سلام دوست عزیز
جهان به «جنس» فرکانسهای ما پاسخ میده و نه کلام ما
شما این باور رو درونت «باور» نداری و باورهای دیگه ای داری که باید اونا رو شناسایی کنی و کسی هم جز خودت اطلاعی از باورهای درونت نداره
نه اینکه این باور توحیدی برای شما کار نکنه اما برای کسی اجرایی هست که بهش «باور و ایمان» داره
خدا روزی رسان بی حساب هست
اما برای کسی که باورش کنه و تمرکز روی نداشته ها نکنه .. اون افرادی که شما مثال میزنی بازتاب باورهاشون رو زندگی میکنن و باوری که دارن متضاد هست با روزی رسانی خدا
ما در جهان فرکانسیک زندگی میکنیم و وقتی باورهای کمبود و نداشتن باشه ، مسلما هم همین وضع رو تجربه میکنن
دوست عزیز شما باورت این بوده که از فلان راه بهت پول میرسه .. وقتی ورودیش رو بستی ، پولت هم قطع شده
باورت همین بوده ، شما باور نداشتی که خدا از هزاران راه دیگه هم بهت پول میده ، اگه این باور رو داشتی تجربه ش میکردی چون جهان فراوانی هاست نه جهان تک بعدی .. بهتره با خودت صادق باشی و ترمزهای مخربت رو شناسایی کنی نه اینکه ربط بدی به خدا
مورد سوم
طبق قانون چسبیدن ما به خواسته ما رو از خواسته دور و دورتر میکنه
اینکه شما یه راه تعیین کنی برای کسب روزی ، به اون راه بعنوان شاهراه ورودی مالیت نگاه میکنی و فراوانی ها رو نمی بینی و چسبیدی به همون مسیر … این فرکانس مخربی داره و راه ورود نعمت ها رو می بنده ، ربطیبه اینکه شما باور به یه مسیر داری نداره، ضمن اینکه این باور شرک آلود هست که فک کنیم فقط این راه هست که برای ما ساخته شده و دست خدا رو ببندیم
چهارم اینکه
شما بازتاب باورهات رو زندگی میکنی .. شما باور به رزاقیت بی حساب خدا نداری … تجربه ش هم نخواهی کرد مگر اینکه باورهات رو تغییر بدی
فردی بهت کمک کرده ؟؟؟؟
چه بد که اون فرد رو دست خدا نمی بینی
چه بد که باور به کمک بشر داری
چه حیف که امید بستی به انسان ها
چه شرک بزرگی که این همه لطف خدا رو در حقت نمیبینی …
تست کردی ؟
خدایی که به یاری و رزاقیتش هیچ رقمه باور نداری
و به یه آدم اعتبار و قدرت در ذهنت میدی و خدا در جایی از قلبت حضور نداره .. چه انتظاری داری با این فرکانس شرک اتفاقی زیبا برات رقم بخوره؟
امیدوارم روی باورهای توحیدی کار کنی تا درک کنی هیچ کس برای انسان نیست جز خدای بزرگ که این همه جهان با عظمت رو فقط و فقط برای ما مسخر کرده و هیچ نا عدالتی ای وجود نداره و همه چیز برای لذت بردن ماست
من از روزی که از آدم ها و کمک هاشون بریدم، زیباترین اتفاقات زندگی که میشد تجربه کنم و در توهمات هم نمیتونستم ببینم رو ، دارم زندگی میکنم
و گشایش های مالی و بیشترین «سیل» ورود ثروت ها رو به زندگیم تجربه کردم
همه این زیبایی ها زمانی بود که دل از انسانها بریدم و سعی کردم تا حد توانم به خدای درونم اعتبار بدم.. خدا هم برام کم نذاشت و تا حدی که باورش کردم و دارم ، از نعمت ها و ثروت بهره مندم کرده و میکنه
بلکه باور
سلام به شما دوست عزیز و همیشه فعال من :)
.
مسئله من اینجاست که
شما میگی تا باور نکنی نمی بینی!
.
ولی خب تا انسان نبینه و تجربه نکنه
که باور نمی کنه!
.
انسان تا چیزی رو خودش به تکرار نبینه
باورش نمیکنه
.
به قول خودتون به حرف زدن
و کلام نیست!
.
از طرفی هم
می گید
چون باور ندارید
پس تجربه اش نکردید …
.
پس به طور کلی این باور چه طور ساخته میشه ؟
.
.چون این یه چیزه معلومی نیست
که بشه با نمونه پیدا کردن در زندگی بقیه
و سرچ در اینترنت و ….
این باور رو ساخت
چه طور این باور ساخته میشه پس؟
از حرف بودن خارج بشه
و انسان بتونه نتیجه بگیره از این باور
و بر اساسش دست به عمل می زنه
بلاء سرش نیاد!
به شما پیشنهاد دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو میکنم چون جواب این سوال ها در این دوره هست و کامل برات شفاف سازی میشه
اصلا به کلام که نیست ، به فرکانس و باورهای ما هست اما موضوع باور کردن و دیدن الگوها در این دوره در چند جلسه توضیح داده شده که طولانی هست و در متن قابل توضیح دادن نیست
سرور جان سلام از فعالیتت تو سایت و جواب دادنهات که هم دقیق هست و هم خلاصه شده و اصل ،قدردانی میکنم.خدا خیرت بده هزاران برابری که به ما کمک میکنی
سلام دوست عزیز
شما خودتان این باور را دارید که دیگران به شما کمک می کنند و همین باور سبب می شود که شما دنبال دیگران باشید و روی دیگران حساب باز کنید
خداوند رزاق است
این مثال با ببینید
باران در حال باریدن است
هر کس یک ظرف در دست دارد و می خواهد از این آب باران برداشت کند
یک نفر سطل در دست دارد
یک نفر کاسه
یک نفر بطری با درب باریک
نفری دیگری بطری با درب بسته
خوب این دو نفر آخر چطور می توانند از این آب باران بهره مند بشوند
دوست من شما هم افکار و عقایدی که دارید دقیقا همین گونه است
ترس ها
نگرانی هایی که دارید
اخبار و حوادثی که دنبال می کنید
همه اینها یک ورودی هایی را به شما وارد می کند که سبب می شود نتوانید براحتی و آسانی به این نعمت و باران دست پیدا کنید
قدم اول این است که باید روی ذهنیت و باور خودتان کار کنید
باید روی کارکرد خودتان و دیدن و شنیدن های خودتان کار کنید
از همین سایت می توانید شروع کنید
فایل های باورهای ثروت ساز
اجرای توحید در عمل
ایمانی که عمل می آورد
توانایی کنترل ذهن
سریال تمرکز بر نکات مثبت
این فایل ها را ببیند و بعد این سوال خودتان را یکبار دیگر از اول بخوانید خواهید دید که چقدر دیدگاه و نوع تفکر شما عوض شده است
لطفا لینک زیر را مطالعه کنید
https://abasmanesh.com/fa/self-worth-the-main-back-up-of-taking-action/

