به جای اینکه بخواهی دیگران مسائلت را حل کنند‌، قانون زندگی را یاد بگیر و خودت حلال مسئله شو - صفحه 2

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیبه جای اینکه بخواهی دیگران مسائلت را حل کنند‌، قانون زندگی را یاد بگیر و خودت حلال مسئله شو
146

این پاسخ‌، راهکاری است بر اساس قوانین زندگی‌، برای افرادی است که به محض اینکه به تضادی برخورد می‌کنند‌، سریعاً به گروه تحقیقاتی عباس ایمیل می‌زنند و راهکار می‌خواهند. به عبارت دیگر‌، این راهکار برای افرادی با این ویژ‌‌گی شخصیتی است که‌، «می‌خواهند دیگران به آنها بگویند چکار بکنند».
این پاسخ برای افرادی است که مرتباً می‌پرسند:
به من بگویم آیا با این فرد رابطه برقرار کنم یا خیر؟
آیا وارد این شغل بشوم یا این شغل را ترک کنم؟
آیا ترک تحصیل کنم و به دنبال کار بروم؟
آیا از این فرد جدا شوم یا با آن فرد وارد رابطه بشوم؟
آیا به این شهر مهاجرت کنم یا همینجا بمانم؟
و سوالاتی با این مضمون که: «به من بگو چکار کنم؟»
هر مسئله‌ای که در زندگی با آن برخورد می‌کنی‌، مصداق واضح «ان مع العسر یسری» است. اما طبق قانون یسری‌اش را فقط خودت می‌فهمی. یسری‌اش فقط به خودت گفته می‌شود‌، اما زمانی که در مدارش قرار بگیری. یسری‌اش باید توسط خودت درک شود و این تمام کار زندگی توست.
این مسئله که دوست نداری درباره‌اش تصمیم بگیری و می‌خواهی دیگری برایت تصمیم بگیرد تا مسئولیت نتیجه این تصمیم هم بر گردنت نباشد‌، تضادی است که آمده تا شما را رشد دهد. یعنی تا زمانی که نخواهی با مسائلت روبرو و آنها را حل کنی‌، خبری از رشد ‌ظرف وجودت نیست.
جهان پاداش هایش را در قبال حل مسائل به تو می‌بخشد. هرچه مسائل اساسی تری را حل کنی‌، بیشتر رشد می‌کنی و پاداش‌های بهتری دریافت می‌کنی.
افراد زیادی به تضادهای زندگی خود به عنوان مسائلی غیر منصفانه نگاه می‌کنند و اکثراً از همان ابتدا خود را در حل آن مسائل ناتوان می‌بینند و با این باور‌، راه ورود تمام راهکارها و جوابها را می‌بنند.
آنها نمی‌خواهند مسئولیت تصمیم‌های خود را بپذیرند. به همین دلیل تصمیمی نمی‌گیرند. به همین دلیل دوست دارند فردی مرتباً در کنار آنها باشد که به آنها بگوید چکار بکنند یا چکار نکنند.
استاد عباس منش محصولات بسیاری در هر جنبه‌‌ای از زندگی تولید و در سایت در بخش محصولات قرار گرفته است.
هدف تک تک این محصولات‌، تبدیل تو به استاد حل مسائل شدن در آن جنبه است.
آموزه‌‌های هر کدام از این محصولات به شکلی جمع بندی‌، طراحی و عنوان شده تا با یاد دادن اصل و اساس خوشبختی‌، شما را تبدیل به مشاور خودت نماید. مشاوری آگاه که توانایی حل هر مسئله‌ای را دارد. مشاوری آگاه که قادر است به هر مسئله‌ای هرچقدر کوچک و بزرگ به منزله «ان مع العسری یسری» نگاه می‌کند و به مدار راه‌حلها وصل است.
بنابراین اگر می خواهی خودت را تبدیل به حلّال مسائل زندگی‌ات نمایی‌، به شما پیشنهاد می کنم حتما به کمک دوره‌ای مرتبط با مسئله‌ات‌، اصل و اساس قوانین را درباره آن جنبه از زندگی‌ات بدان.
گروه تحقیقاتی عباس منش ترجیح می‌دهد تا به جای دادن یک ماهی‌، به شما ماهیگیری یاد دهد تا بتوانی بر اساس میل و سلیقه خودت ماهی‌های دلخواه خودت را داشته باشی.
هر کدام از این محصولات‌ نه تنها به شما ماهیگیری می‌آموزد بلکه دست تو را می‌گیرد و به سمت بخش‌هایی از دریا هدایت می‌کند که ماهیهای دلخواهت وجود دارد‌، تا حتی زحمت بیهوده برای پیدا کردم ماهی هم نکشی. دریک کلام‌، این دوره‌ها‌، به تو نحوه هم‌مدار شدن با خواسته‌ات را می‌آموزد. زیرا تنها راه تجربه آنچه که می‌خواهی‌، هم‌مدار شدن با آن خواسته است. هیچ راه دیگری هم ندارد.
بنابراین به جای اینکه سالهای سال عمرت را با این ایده بگذرانی که‌، دیگران به تو بگویند چکار کنی‌، از هرکدام از این دوره‌ها بر اساس نیازت استفاده کن. راهنمای درونت را بیدار کن تا او به تو بگوید چکار کنی.زیرا تنها اوست که راه حل مسئله‌ات را می‌داند و آگاهی های هر کدام از این دوره‌ها‌‌، راهنمای درونت را بیدار می‌کند و سکّان زندگی‌ات را به دست او می‌دهد. پس اگر آمده‌ای تا زندگی‌ات را تغییر دهی‌‌، باید حل مسئله یاد بگیری.
دوره روانشناسی ثروت ۱‌، حلّال مسائل شدن در زمینه مسائل مالی‌‌ات را به تو می‌آموزد.
دوره روانشناسی ثروت۳‌، نه تنها تو را به منبع راه حلها وصل می‌کند‌، نه تنها از تو یک حلّال مسئله می‌سازد‌، بلکه به تو یاد می‌دهد که چگونه از حل مسائل جامعه و دور و اطرافت‌، کسب و کاری به راه اندازی و ثروت بسازی.
زیرا فرمول ثروت یعنی خلق راهکار.
هرچه مسائل اساسی‌تری را از جامعه اطرافت حل کنی‌، ثروت بیشتری می‌سازی
هرچه مسائل آدمهای بیشتری را در جامعه‌ات حل کنی‌، ثروت بیشتری می‌سازی.
هرچه مسائل اساسی تری را حل کنی‌، گسترش بیشتری در جهان به وجود می‌آورد و پاداش‌های بزرگتری از جهان دریافت می‌کنی. زیرا جهان بیشترین پاداش‌هایش را به افرادی اختصاص می‌دهد که رشد بیشتری به وجود می‌آورند.
دوره عشق و مودت در روابط‌، حل مسائل عاطفی‌ات را به تو یاد می‌دهد و با ساختن مهم‌ترین رابطه‌ی زندگی‌ات یعنی رابطه ذهنت با روح‌، تمام روابط زندگی‌ات را مدیریت می‌کند.
دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها‌، از پایه و اساس خدا را به تو می‌شناساند و به تو کمک می‌کند تا به جای نادیده گرفتن آرزوهایت‌، قدرتی که خداوند به تو در خلق آرزوهایت داده را باور کنی و آن را وارد زندگی‌ات نمایی
دوره جهان‌بینی توحیدی به تو راه حل کنترل ذهن می‌آموزد و هم به تو در نحوه شکل گیری آرزوها و هم در نحوه تحقق آنها کمک می‌کند.
دوره کشف قوانین زندگی‌، ترمزهایی را از جلوی پایت حذف میکند که مانع حرکت به سمت خواسته‌هایت شده است و به تو کمک می‌کند تا برنامه نویس زندگی‌ات باشی.
و…
آگاهی‌های هرکدام از این دوره ها‌، به تو کمک می‌کند تا با درک قوانین زندگی، خودت خط و مشی مشخصی که از پایه و اساس درست چیده شده است را، برای زندگی‌ات تعریف کنی. تعریفی که بر اساس شناخت صحیح قوانین خداوند و جهانی باشد که به گونه‌ای ساخته شده تا به ما فرصت تجربه خواسته‌هامان را ببخشد.
تعریفی که بر اساس توحید‌ و توکل باشد‌، به گونه‌ای که حرف های دیگران نتواند بر تصمیمات شما اثر بگذارد یا شما را ناامید‌‌، مضطرب و نگران نماید.
زیرا جهان به این شکل طراحی شده که فرکانس های ما را دریافت و آنها را به شکل اتفاقات، شرایط، ایده، تجربه و … تبدیل کرده و وارد زندگی ما می کند.
وقتی تنها تعیین کننده‌ی اتفاقات در زندگی ما، فرکانس های ما هستند، پس نباید بخواهیم که دیگران دقیقاً به ما بگویند که ایده مان درست است یانه؟
کارمان درست است یا نه؟
این کار جواب می دهد یا نه؟
زیرا همه چیز بستگی دارد به نگرش‌، باور و توکلی دارد که شما در آن لحظه به کاری که انجام می دهید‌، دارید.
همه چیز بستگی دارد به اینکه منشا عمل شمادر آن لحظه، باورهای قدرتمند کننده تان باشد یا باورهای محدود کننده!
همه چیز بستگی به این دارد که سکّان زندگی شما در آن لحظه در دست نجواهای فلج کننده ذهن است یا در دست الهامات امیدوارکننده قلب.
همه چیز بستگی به این دارد که‌، چه باورهایی ساخته ای و آن باورها چقدر قادرند حریف نجواهای ذهنت شوند و چقدر قادرند کانون توجه‌ات را متمرکز و معطوف بر خواسته‌ات نمایند. یا اینکه چقدر باورهایت محدود کننده باشد که نتوانی حریف نجواهای ذهنت شوی و آن نجواها راننده شما و کنترل کننده کانون توجه و فرکانس های شما و در نهایت احساسات‌، واکنش‌ها و رفتارهای شما باشد.
زیرا فرکانس شما این نتجه را تعیین می کند و نه نظرات دیگران.
و مهم‌تر از همه‌:
هر فردی هم که ایده ای برای شما داشته باشد، این ایده با توجه به افکار، باورها و علائق خودش است. حال اگر فردی باورهایش در آن زمینه محدود کننده باشد یا اصلا اعتقادی به آن کار نداشته باشد و نظرش را بگوید، حتی اگر این کار قرار بوده که جواب بدهد، اگر شما نظر این فرد را باور کنی، دیگر یا اقدامی نمی کنی یا اگر هم اقدام کنی اصلا برایت جواب نمی دهد.
دوست من‌، خیلی مهم است که این موضوع را درک کنی که‌، مسئله کارهایی که انجام می‌دهی نیست‌، موضوع این است که چه فرکانسی ارسال کنی؟ و چه باورهایی داری؟!
برای همین است که استاد عباس‌منش همواره قوانین را می گوید، راه تغییر باورها را هم می گوید. اما هیچوقت به افراد نمی گوید که دقیقاً این کار مشخص را اگر انجام دهند موفق می شوند.
هیچگاه نمی گوید که اگر سراغ این شغل بروی یا این ایده‌ی خاص را اجرا کنی، یا معلم یا مهندس یا بازرگان یا … شوی به موفقیت می رسی
نمی گوید اگر با این فرد یا آن فرد خاص رابطه ای را ایجاد کنی، به عشق و مودت خواهی رسید
بلکه می گوید، اگر این باور را ایجاد کنی، این نتیجه مشخص برایت اتفاق می افتد زیرا این قانون جهان است. بلکه می گوید اگر این فرکانس مشخص را ارسال کنی، این نتیجه مشخص را خواهی داشت.
زیرا یک ایده‌ی خاص یا شغل خاص یا محیط خاص یا شخص خاص دلیل موفقیت شما نیست. آنچه تعیین کننده نتیجه‌ است‌، فرکانس و باور است. ایده‌ها‌، شغل‌‌، راهکارها و محیطی که واردش می‌شوی نیز شکلی از باورهایت است که در آن قالب‌ها مجسم شده است.
حتی خداوند هم نمی داند که چه کاری برای شما جواب می دهد و چه کاری جواب نمی دهد. بلکه خداوند فقط این را می‌داند که کدام فرکانس‌،‌ کدام نتیجه را رقم می‌زند. خداوند قوانینی دارد که می گوید اگر بر اساس این قوانین عمل کنی، قطعا این نتیجه مشخص را میگیری و اگر این فرکانس مشخص را ارسال کنی، این نتیجه مشخص را می گیری.
پس بهترین کار این است که این نگرش را که سازگار با قوانین خداوند و اساس جهان است را از پایه و بنیان در وجودت ایجاد نمایی.
راه کار ساختن این بنیان‌‌، بازکشف‌، بازشناخت و بازدرک بهتر قوانین زندگی و تکرار و تکرار و تکرار همیشگی آن آموزه هاست به گونه ای که جزئی از ساختار ذهنت شود و ناخودآگاهت را بر اساس این فرمول‌، برنامه ‌ریزی نماید.
فردی که فرمول را یاد می‌گیرد، به محض برخورد با مشکلی، سریعاً به رفتار خود رجوع و ریشه‌ی آنرا در باورهایش شناسایی می‌کند. یعنی آنقدر قانون زندگی را درک کرده و آنقدر به قانون زندگی ایمان دارد، که عاملی غیر از باورهایش را مقصر ماجرا نمی‌داند و دلیل هر اتفاقی را در خودش و در باورهایش جستجو می‌کند، نه در عوامل بیرون و نه در دیگران و …
به جایی می‌رسد که خودش بهترین مشاور خود می‌شود‌ و بی نیاز از هر نوع مشاوره‌ای می‌گردد.
زیرا قانون را می‌داند و اگر نتیجه راضی کننده نیست، سریعاً باوری را شناسایی می‌کند که مانع نتیجه شده و ازآنجا که راه تغییر باور را یاد گرفته، شروع به تغییر باور می‌کند.
اما وقتی قانون را باور نکرده باشی‌، وقتی هنوز به نقش تغییر باورها ایمان نیاورده باشی‌، وقتی هنوز عمیقاً این موضوع را نپذیرفته باشی که جهان فقط فرکانس‌های من را می‌شناسد و اتفاقات همجنس با فرکانس‌های من را وارد زندگی‌ام می‌کند و فرکانس‌های من همگی حاصل باورهای من است…
یعنی تا زمانی که با ایمان کامل این اصل را نپذیریفته باشی که تمام اتفاقات زندگی من‌، بدون استثنا‌‌ء حاصل باورهای خودم است را قبول نکرده باشی، این کار را انجام نمی‌دهی. به همین دلیل دوست داری همواره یک فرد بعنوان راهنما کنارت باشد که به جای تو فکر کند و به جای تو، باورهایت را بشناسد و به جای تو ایده بدهد و به جای تو تصمیم بگیرد تا در نهایت در نظر تو به جای خودت مقصر ناخواسته‌هایت قلمداد شود.
یعنی به دنبال فردی هستی که مرتباً به تو بگوید چکار بکنی و چکار نکنی.
این روند خطرناکی است چون موجب می‌شود که یادت برود تنها فردی که می‌تواند باورهایت را بشناسد، فقط و فقط خودت هستی. چون تنها فردی که به درون تو و نگرش تو و منشأ آن نوع نگرش دسترسی دارد، فقط خودت هستی.
در نتیجه تنها فردی که می‌تواند منبع آن مشکل را شناسایی و سپس حل کند نیز فقط و فقط خودت هستی.
پس این وظیفه را انجام بده و آن را به دیگری محول نکن!
قوانین زندگی را بشناس و بر آن اساس باورهای قدرتمندکننده را ایجاد کن و سکّان را به دست او بسپار. او به تو می‌گوید که باید چکار کنی و چکار نکنی. این یعنی اجرای توحید در عمل. نتیجه این کار نیز ورود به مدار خواسته‌ها‌، احاطه شدن با خواسته‌های بسیار و تجربه آنهاست.
این یعنی گسترش. به اندازه‌ای که به باورهای قدرتمندکننده‌ات وابسته شوی‌‌، توحیدی تر می‌شوی‌، به اندازه‌ای هم که توحیدی‌تر شوی‌، وارد مداری های بالاتر و احاطه با تجربه‌های باکیفیت تر قرار می‌گیری و به همان اندازه هم بیشتر رشد می‌کنی و دوباره باورهایت توحیدی تر می‌شود و هر بار این مسیر را تا ابد با کیفیت‌تر می‌گرداند.
گروه تحقیقاتی عباس منش.

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
7

امروز خیلی اتفاقی اومدم سراغ عقل بابت تمرین سناریونویسی ولی با این سئوال روبرو شدم و از اونجایی که مریم جون زحمت کشیده بود و قبلا هم پاسخ های خوبشو خونده بودم شروع کردم به خوندن فوق العاده بود بارها و بارها و بارها من قانون تو فایل های مختلف استادم شنیدم ولی انگار نیاز به یادآوری مداوم داره که همین یادآوری باعث میشه قانون برام باورپذیرتر بشه که آقا من باید زندگیمو بسازم هیچ چیزی بیرون نیست که بتونه زندگی مو متحول کنه هر وقت از بیرون دست شستم و رفتم به درونم مراجعه کردم و باورهامو شماسایی کردم اون وقت که درهای رحمت الهی برام باز میشه اون وقت که هدایت خدا در من جاری میشه و متوجه میشم استاد و دیگر دوستان موفق چه جوری تونستن راه پیدا کنن.
به نظرم این جواب باید هر روز اول صبح بخونم و مدام قانون بهم یادآوری بشه.



1

2 سال پیش

با سلام خدمت استاد گرامی وخانم شایسته نمیدونم که‌چگونه به جواب این سوال هدایت شدم من سالهاست دنبال این پاسخ بودم با خوندن این جواب اشک در چشمانم جمع شد وفقط شکرگزاری بابت آشنایی‌ها استاد کردم. من از وقتی یادم میاددر هر کاری از دوستانم از خواهرم راهنمایی خواستم ‌چقدر ضرر مالی وعاطفی وکاری خوردم درکل بگویم من همه زندگیم را بواسطه این دهن بینم بودنم ونظر دیگران راپرسیدن کل زندگیمو از دست دادم حتی کارم بجایی رسیده بود که مدام در فالگیرها بودم واز آنها نظر میخواستم روزی دو بار فالگیر میرفتم وبعد دعا نویس ازاین دعانویس به آن دعانویس که برام شرکتای بازکنند بگویند چه می‌شود چیکارکنم یا از فالگیرها نظر میخواستم سر همین مسئله خونه ولنجکمو از دست دادم مدتی دبی زندگی میکردم اومدم ایران کلی پولامو ازدست دادمو‌روزی که تصمیم گرفتم این خرابات بزارم کناروخودم‌سکان زندگیم در دست خودم باشه نه رمالو فالگیر نه خانواده و دوستان با استاد عباسمنش وسایتشون اشنا شدم زندگی هر روز رو به توحیدی تر شده والان روی دوره کشف قوانین هر روز کار میکنم ‌مبینم تمام زندگی ما دست خودمونه.

7

واقعا این درکی ک توی پاسخ های گروه تحقیقاتی استاد توی سایت وجود داره، منو دیوونه کرده. عالیه…

به نظرم حداقل برای من اینجوریه که بدون مطالعه این پاسخ ها که ریزه کاری ها رو میگه استفاده از فایلا کامل نیست. دمتون گرم همه بچه هایی که اینا رو می نویسید.


6

چقدرزیباست،چقدر دل نشینه،حرفاتون ازطلاست،بخدا قسم انگار یه تلنگر بهم میزنند باهرحرف ازاینجا من کلی جون میگیرم امیدمیگیرم،خدایا شکرت که من اینجام خداروشکر که شماهستین



1

5 سال پیش

استاد جان،شما بهترینید،ازتون مچکرم،اما من به عدالت خدا اصلا نمیتونم ایمان بیارم

1

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به. استادای عزیزم

و‌دوستان مهربانم

امروز هدایتی به این بخش رسیدم

خداروشکر از این ترمز ذهنی غافل بودم هیچوقت اینطور به این
مسئله نگاه نکرده بودم

فکر میکردم کار درستیه مشورت کردن
مثلا برام کاری پیش می‌ اومد میرفتم از این و‌اون سوال میکردم فکر کردم مثلا خدا از طریق آنها به من جواب بدهد

خدا از طریق اشخاص جواب میدهد ولی باید هدایتی بیان نه اینکه من تقلا کنم بپرسم باید رها بشیم

یادم رفته بود جواب تمام سوالهای ما درون ماست
فقط کافیه باورمون رو قوی کنیم

من از امروز شروع کردم برای اینکه قانون برام بیشتر ثابت بشه
چون با دیدن نشانه ها عقل ما دیگر نمیتونه بهونه بیاره

من همیشه یه سری اشیائم توی خونه گم میشدن مثل گیره ی سرم یا مثلا یادم میرفت گوشیمو کجا میذاشتم

یکم عصبانی میشدم تا پیداشون میکردم نمیدونستم چقدر قشنگه این قانون مثل یک بازی جالبیه که هروز یک برنامه جدید داره
من باید بجای عصبانیت ازش درس بگیرم

چند روزیه این روشو دارم اجرا میکنم
این بخشو خوندم و برام بیشتر ثابت شد

الان وقتی چیزی ازم گم بشه یا قدمی برای کاری بخوام بر دارم فقط کافیه از خدا در خواست کنم و اروم بشم و رها کنم در حالت آرامش
جواب زود میاد بدستم عاشق این مرحله از قانون هستم مثل بازیه هههه امتحانش کنید

خدایا شکرت


0

با سلام

من الان بهتر درک میکنم که وقتی استاد میگفت افرادی هستند که هرچند وقت یک بار به سایت عباس منش رجوع میکنند تا مشکلاتشون رو حل کنند و او اون افراد رومعمولا مخاطبان خودش نمیدونست. من با شنیدن این حرفشون خیلی ناراحت میشدم چون خودم هم جزو همون افراد بودم. الان درک میکنم که از امروز به بعد هدف من از رجوع به سایت عباس منش صرفا به این خاطر باید باشه که کم باور های جدیدی رو بسازم یا تقوییت کنم در شرایط ارام و متناسب نه در اوج فاجعه که از طریق نوشتن توی سایت و یا خرید محصولات امکان پذیره.

من در حال حاظر خودمو توی عمق یه فاجعه میبینم که قدرت تصمیم گیریم رو تحت شعاع خودش قرار داده و با امید داشتن به یک مشاور تحصیلی نشستم به مدت ۱ هفته و از تمامی افکاری که منو میتونست به راه حلی برسونه فرار کردم. با دیدن این پاسخ امروز فهمیدم این فرار کردن و باور داشتن به این که شخصی﴿مشاور﴾ وارد زندگی من میشه که راه حل دقیق به من نشون میده اشتباه بوده و خیلی باور خطرناکی بوده که کم کم به من توسط خودم تزریق شده بوده.

به این ترتیب، باید به دنبال راه‌هایی باشم که باورهای جدید و مثبتی را در خود تقویت کنم و به تصمیم‌گیری‌های مستقل برسم.

با سپاس فراوان


0

سلام
به نظر من این موضوع مربوط به زمانیه که یا نمیخواهیم مسئولیت تصمیمی که میگیریم رو بپذیریم و یا اینکه شاید نیاز به تایید دیگران داریم که اولی به خاطر عدم آگاهی به قوانین تغییر ناپذیر آفرینش پیش میاد و دومی به دلیل کمبود عزت نفس و نیاز به توجه دیگران است.
اولین قانون تغییر ناپذیر آفرینش اینه که ما خالق شرایط و زندگی خود هستیم و مسئولیت هر اتفاقی که در زندگیمون پیش میاد فقط و فقط به عهده ی خودمونه باور به این اصل اولش یکم سخت و ترسناکه اما وقتی این مسئولیت رو قبول می کنیم و دیگه توی هر مسئله ای دنبال مقصر نیستیم باعث میشه به خودمون بیاییم و از خودمون بپرسیم من چه فرکانسی فرستاده ام تا فلان اتفاق برام رخ داده؟؟؟؟؟؟؟؟ اون وقته که جهادی اکبر در درون ما شروع میشه و خودمونو مجبور میکنیم که تغییر کنیم که بحثش خیلی مفصله و استفاده از محصولاتی که در پاسخ گروه تحقیقاتی عباسمنش بهش اشاره شده قطعا میتونه راهگشا و هدایتگر باشه. نیاز به تایید دیگران هم که نشان دهنده ی نداشتن عزت نفس هست که باید به دستش بیاریم و خودمونو پیدا کنیم و به احساس رضایت درون برسیم که در این رابطه هم خیلی کتابهای مفید هست هم محصول عزت نفس استاد و هم محصول احساس لیاقت استاد میتونه کمک کننده باشه. از درگاه رب جلیل برایتان عمر مدید و عزت سدید مسئلت درام. :)


رفتن به بالا