انسیه سلیمی پرسیده شده در 10 ماه پیش
سلام امیدوارم حال دل همه عالی باشه
من با فردی از طریق فضای مجازی آشنا شدم که از جهات زیادی مطابق روحیات و معیارهام بود، ولی ایشون قائل به ازدواج سفید بود و این موضوع مخالف روش و فرهنگیه که من بهش باور دارم، چون هیچ تعهدی در این ازدواج نیست و من خودم ذاتا خواهان رابطه دائم هستم، و اصلا خانوادمم این موضوع رو اصلا قبول نمیکنن چون با خانواده هم زندگی میکنم، یه وقتا با خودم میگم اگر تنها زندگی میکردم شاید وارد رابطه با این فرد میشدم، چون مطمئنم تجربه عشق با این آقا بر اساس شناختی که ازش پیدا کردم یه تجربه خاص و کم نظیر میبود. علی رغم میلم باهاش کات کردم ولی همچنان دلم پیشش هست و نتونستم فراموشش کنم. نظم فکریم بهم خورده، انقدر شخصیت این آقا برام جذاب بوده که پایه های درونیم رو متزلزل کرده، وگرنه قبل از اینم پیشنهادهای مشابهی داشتم ولی به دلم نشستند. تو برزخ موندم ….
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام دوست عزیزم
یک سوال؟
شما فرمودید من به این نوع ازدواج سفید باور ندارم
پس یقینا به ازدواج رایج باور دارید. درسته؟
این باور از کجا اومده؟
از خانواده و جامعه
اونها از کجا این باور ها رو دریافت کردند؟
از خانواده ها و جامعه قبلی
اون قبلی ها از کجا اوردن؟
از قبلی تر ها
این دقیقا همون چیزیه که تو قران خدا میگه وکسی نمیشنوه
میگه شما به روش پدرانتون زندگی میکنید و اسرار میکنید که همین روش درسته. حتی اگر پدرانتون نه تعقل کرده باشن و نه هدایت یافته باشند
در جلسه پنج قدم شش استاد مفصلا این مساله رو باز کرده که تمام باورها دقیقا همین جوری شکل گرفته
دوست من نود و نه درصد باورهای مردم دنیا صرفا بخاطر باورهای پدران و پدرانِ پدرانشون بوده
ایا چون دوتا نسل یا اصلا ده تا نسل داشتن اشتباه میرفتند دلیلی بر درست بودن مسیرشونه؟
اینکه شما تصمیم بگیرید به کدوم روش عمل کنید به خودتون مربوطه
ولی این که فکر میکنید مخالف باورهاتونه، یک بار فکر کنید این باورها از کجا اومده اصلا؟ نکنه پدر من و پدر شما هم داشتند خلاف کلام خدا عمل میکردند
الان رابطه استاد از جنس همون ازدواج سفیده
کجای ازدواج رایج، چنید عشق و تعهدی دیدین تاحالا؟
کدوم ازدواج دایمی به صرف محضر و عقدنامه تونسته تضمین کنه طرفین متعهد خواهند بود؟ اصلا مگه تعهد به کاغذه؟ ادم متعهد ، متعهد خواهد بود و ادم غیر متعهد هم غیر متعهد ، این چه ربطی به نوع و اسم رابطه داره؟
من خودم رابطه ی پارتنری رو تجربه کردم . همونی که همه میگن اسم نداره همونی که شاید بشه بهش گفت ازدواج سفید. من حداقل تو دنیای اطرافم کسیو ندیدم که چنین عشق و رابطه ایو تو عمرش تجربه کرده باشه. دوست من مگه به اسم رابطه است؟؟؟؟؟
شما قران رو خوندید که خدا چی گفته تا حالا؟
بعید میدونم کسی حتی یکبار بهش فکر هم کرده باشه یا راجع بهش تحقیقی کرده باشه.حداقل من ندیدم که کسی چنین درکیو داشته باشه
ما اصلا در قران چیزی به اسم ازدواج نداریم
ما در قران دو نوع رابطه داریم
رابطه نکاح یا رابطه ملک یمین.
رابطه نکاح تقریبا همونیه که در دنیا بهش میگن ازدواج.البته بدون هیییییچ مراسم و عقد و محضر و کلیسا و ….
بقیه شو کشور ها و حکومت ها و فرهنگ ها و جوامع بهش چسبوندن.
نکاح از نگاه خدا یک رابطه دو طرفه همراه با رضایت دوطرفه و تعهدی طولانی مدته و احتمالا قصد ، فرزند اوری هم هست و طرفین عهد محکمی با هم میبندن که خدابهش میگه ” مِّیثَٰقًا غَلِیظࣰا ” برای برقراری چنین رابطه ای
ملک یمین رابطه ای هست دقیقا مثل نکاح با این تفاوت که عهد محکم نمیبندن .باز به جاش با هم پیمان میبندن . یمین یا اَیمان به معنای عهد و پیمانه. مدتش میتونه باز باشه یا محدود یا مشروط . احتمالا چون پایانش بازه قصدی برای فرزند اوری هم وجود نداره. جنس و میزان رابطه هم میتونه همون اول جزو قراردادها یا عهد و پیمانتون برای طرفین واضح بشه. که ایا قرار رابطه دوستی باشه یا مثلا رابطه دوستی و عاطفی باشه و یا عاطفی و جنسی باشه یا ترکیبی از همه اش یا هرررر مساله ای که خودتون توافق میکنید و در موردش با هم پیمان میبندید. اصل و اساس این رابطه با اَیمان یا همون عهد و پیمانه
کی گفته در چنین رابطه ای تعهد وجود نداره؟
ما در تمام قران بین این دو نوع رابطه میبینیم از کلمه ” یا ” استفاده شده
یعنی از نگاه خدا رابطه یا نکاحه یا ملک یمین و هر رابطه ای خارج ازین نادرسته
تنها در مورد پیامبر از “و” استفاده کرده که بعدا به پیامبر هم میگه هیمن هم دیگه کنسله و تو هم دیگه نمیتونی اینکار رو بکنی
وقتی خدا میگه یا نکاح یا ملک یمین یعنی شما باید به همون یک شخص متعهد باشی دیگه. خدا نگفته هم نکاح هم ملک یمین
برای پیامبر هم مساله احتمالا ارتباط داشته با مساعل قومی قبیله ای و گسترش اسلام
بعد که اسلام به اندازه مناسبی رشد میکنه خدا اون رو هم لغو کرده
مساله اینه که ما قرانو نخوندیم دیگه و فقط باورهامون رو از گذشتگان به ارث بردیم
بقول خدا حتی اگر گذشتگان نه تعقل کرده باشند و نه هدایت یافته باشند
حالا با چنین نگاهی که خدا به روابط داره میبینید که تقریبا نود درصد روابط دختر و پسریا مرد و زن در دنیا کاملا منطبق بر اصل و اساس قرانه و تمام عذاب وجدانهای مسلمانها بی پایه و اساس بوده و هست
دوست دختر و دوست پسر ملک یمین هم هستند.ازدواج سفید ملک یمینه. پارتنرها ملک یمین هم هستند. اصلا دو تا ادم مجرد( اینش مهمه) که بنا به هر دلیلی به تور هم میخورن و تصمیم میگیرن فقط یک یا چنر روز با هم فقط و فقط سکس داشته باشند و از وجود هم لذت ببرن ملک یمین هم هستند و خدا میگه این حلاااااااااااااله چون باهم عهد و پیمان دارن . ( میدونم چشمای همه چهارتا شده چون باورهای رایج یک میلیارد بار گفته شده ولی حرف خدا رو نشنیدیم و همین جملات رو هم احتمالا نشنیدید). اصلا هم قرار نیست این پیمان ها یا قول و قرار ها جابی نوشته بشه ها یا مدرکی رد و بدل بشه چون خدا جایی اینو نگفته.صرفا همونی که با هم توافق میکنن کافیه. و خدا به این امر شاهده
اقاااااا کلا هرررر رابطه ای در هر جای دنیا به هر اسمی با هر عنوانی با هر شکلی چه صرفا جنسی باشه چه جنسی و عاطفی باشه چه هرررر چیزی که طرفین در موردش اتفاق نظر داشته باشند از نگاه خدا درست و حلال و زیباست ، تا زمانی که این رابطه دو نفره باشه. به محض ورود شخص سومی به این رابطه ، دیگه میشه فحشا. چه شخص دوم و سوم همزمان و رودر روی هم باشند چه مخفیانه و دزدکی بدور از نفر دومی شکل بگیره فحشاست .حالا اگر این فحشا علنی بشه ، میشه زنا
اما جامعه ما طبق معمول اصلا کاری به نگاه خدا نداره
از نظر جامعه ما فقط ازدواج یک رابطه ی ” اسم ” داره و برای این رابطه هم انگار حکم سعادت و خوشبختیو بریدن . حالا این سعادت و خوشبختیو کی تضمین کرده؟؟؟؟؟ نمیدونم
از نظر جامعه ما تمام زنهای دنیا بی ارزشن ، پستن ، کثیفن که بخاطر رابطه جنسی وارد هررابطه ای میشن و برای خودشون ارزش قاعل نیستند و فقط ایرانی ها برای خودشون ارزش قاعلن که فقط وارد یک رابطه اسم دار به اسم ازدواج میشن.
کجا اینو گفته ؟ نمیدونم. خدا گفته؟ من که ندیدم گفته باشه
برید قرانو مطالعه کنید تا متوجه بشید دوست من
ایه 3 سوره نور رو مطالعه کنید:
خیانت یعنی چی؟ خیانت یعنی اینکه برای پارتنر یا همسر یا هر کسی که باهاش تو رابطه ای شریک بیاری
الزّٰانِی لاٰ یَنْکِحُ إِلاّٰ زٰانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَ الزّٰانِیَهُ لاٰ یَنْکِحُهٰا إِلاّٰ زٰانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ
تقریبا تمام مترجمین این شرک رو ، شرک به خدا معنی کردند
ولی اخه من نمیدونم وسط سکس یهو شرک به خدا از کجا اومده؟؟؟؟؟ منظور از مشرک یعنی شریک برای رابطه هستش
ایه میگه زنا یعنی برای شریک جنسیت باز شریک بیاری
یعنی همسر یا پاتنر داری ولی یه نفر دیگه هم باشه که باهاش سکس داری
این کار اگر مخفی باشه میشه فحشا اگر علنی باشه میشه زنا( چرا میگه چهار تا شاهد؟؟؟؟؟ چون وقتی علنی باشه قطعا انسانهایی هم دیدنش پس میتونن شهادت بدن.نه در ایران بلکه سکس در ملا عام در تمام دنیا یه کار زشت و قبیحه). هر رابطه ای خارج از نکاح یا ملک یمین میشه فحشا . میشه خیانت . میشه بیتعهدی.
که خدا هم میگه این بی تعهدی اصلا کار پسندیده ای نیست.
مثل پورن استارها که علنی روابط متعددی دارن. که خدا بهش میگه زنا
کل داستان رابطه در قران همینه
خلاصه همه قران رو تو همین کامنت گفتم ( تو بحث روابط)
حالا شما انتخاب کن که میخای به باورهایی پایبند باشی که اصلا حتی خودتون هم نمیدونید از کجا اومده ، یا به چیزی باور داشته باشید که رب و خالق جهان هستی تعریفش کرده
خدا وکیلییییی یک بار از خودتون همینو بپرسید دوست من. برای چنین باوری که میگید که من به این موضوع باور دارم حتی یک ثانیه فکر کردید؟؟؟؟؟ نمیگیم یک سال، نمیگیم یک ماه . حتی یک ثانیه فکر کردید؟؟؟؟ بعید میدونم
فقط ما اینو دیدیم و شنیدیم. همین.از هر کی هم بپرسی اونم همینو میگه . که دیده و شنیده.
بعد احساس سردرگمی میکنیم. چون به خدا توجه نمیکنیم و حرفشو نشنیدیم لاجرم سردرگمیم
البته که کاملا یقین دارم حتی تو همین سایت بیش از نود و نه درصد دوستان حتی با همین کامنت من هم هزاااار درصد مخالفن. نه برای اینکه دلیلی دارن ها . نه . فقط چون بر خلاف تمام دیده ها و شنیده هاشونه
همون شنیده ها یی که هییچ پایه و اساسی نداره جز تکرار مکرر و مداوم توسط خانواده و جامعه و فرهنگ
براتون بهترنیها رو ارزو میکنم دوست عزیزم
درپناه خدا باشید
سلام به شما اقای حمیدرضای عزیز
من همیشه‌پاسخ های‌شما رو میخونم و به طور کلی طرز فکر شما رو‌دوسدارم
سپاسگزارم بابت متن خوبتون
به من خیلی اضافه کردین
دوست عزیزی ک این سوال رو مطرح کردن بیشتر از حیث احساس به این موضوع‌پرداختن
این رو منی ک یه خانمم خیلی بیشتر حس کردم از بین حرفاشون
درواقع چیزی ک باعث شده ایشون یه بُری به باورهاشون بزنه فشاری هست ک از جانب احساسشون بهشون وارد شده
و اینکه من یا ایشون و خیلی از ادمای دیگه دوسداریم ازدواج کنیم همون نکاح ک شما فرمودین برای اینه ک این مدل ازدواج رو بیشتر دوسداریم وحس بهتری به این مدل زندگی داریم
حالا هرباوری ک میخوات پشتش باشه
ووقتی انسان عاشق کسی میشه ک اون این مدل ازدواج رو نمیپسنده خب مسلمه ک فردی ک علاقه مند یه نکاح هست تصمیم براش سخت میشه
چون کلی رویا پردازی کرده برای زندگی با اون مرد منتها به مدلی ک دوسداره
و بنظر من اینجاست ک احساس لیاقت باید بیاد وسط و انسان قائم به ذات خودش بمونه و بگه من ارزش اینو دارم ک همونطوری ک میخوام و میپسندم ازدواج کنم و صددرصد خدا کبوتر با کبوتر باز با باز‌رو بزودی برام اِعمال میکنه
صددرصد
واِلا همه ی اونای ک شما فرمودی فقط برای اینه ک خداوند میخوات زندگی رو برای بنده ها اسون کنه و سعی کنه ک تمرکزشون روی اصل ها باشه ک الحمدلله ک بشر قرنهاست ک چسبیده به فرع ها و اصلا ازشون قانون ساخته
بازم تشکر بابت پاسخ های خوبتون
سلام و احترام
جناب نارنجی ثانی عزیز اولا اگر دقت بفرمایید شما در تشخیص نوع ازدواج استاد عباسمتش کاملا اشتباه برداشت کرده اید و لازمه بدونید ازدواج ایشون اصلا سفید نیست بلکه و بلکه یک ازدواج کاملا شرعی با رضایت و خواستگاری از خانواده دختر و با حفظ کزامت اون خانم محترم و فقط با این تفاوت بزرگ که : به دلیل قوانین آمریکا و اروپا که ثبت رسمی ازدواج منجر به تعلق نصف کامل دارائی های همسران در صورت طلاق هستش و چون خانم شایسته عزیز آورده ی مالی به این رابطه نداشته اند این نوع تعریف رابطه کاملا طبیعیه پس لطفا دیگران رو با برداشتتون دچار اشتباه نکنید،
و اما فرمودید باورها و اینکه ارزش همه چی رو فقط به باورها ربط دادید
دوست عزیزم برادر خوبم یه سری مسائل اصل هستند و بنیادی و غیر قابل تغییر مثلا قتل عمد کار بدیه ؛ دزدی کار بدیه زنا و فحشا کار بدیه حالا چه از پدران ما باورهاش به ما رسیده باشه و چه از اونها به ما نرسیده باشه پس به نظر من صحیح نیست به دلیل تاثیر گذاری که بعضی از کامنت های تاثیر گذار شما دارند مفاهیم اشتباهی رو از طریق دیگر کامنت هاتون انتقال بدین. براتون بهترین ها رو از خدا آرزو میکنم
درود و نور بر حمید رضا دوست عزیز
عالی توضیح دادی و برامون بازش کردی.
مدتهاست این سوال تو ذهن منه که یعنی فقط تو قالب ازدواج میشه رابطه برقرار کرد و عشق ورزید؟
اصلا این باوری که از بچگی باهاش بزرگ شدیم تو مسئله روابط برام منطقی و قابل هضم نبود.
میدونستم اشتباهه ولی درستشم نمیدونستم چیه.
امروز برام قشنگ با توضیح شما جا افتاد.
واقعا برای وقتی که گذاشتی و با سخاوتمندی
برامون حاصل تحقیق و بررسی تو قرآن رو گفتی
ازتون سپاسگزارم
همیشه از خودم میپرسیدم مثلا تو
قاره های دیگه پارتنرها با هم کنار هم خوشحالن بدون ازدواج یعنی همگی دارن مسیر رو اشتباه میرن فقط ما مسلمونها درست میریم که ازدواج میکنیم. ذهنم نمیتونست بپذیره.
میدونستم اشتباهه و خوشحالم امروز با کامنت شما مطمین شدم که اشتباهه و دیگه هیچ قضاوت و عذاب وجدانی تو ذهنم نیست.
تحسینتون میکنم بابت این بررسی موشکافانه قوانین از قرآن و بابت بزرگ فکر کردن و روشنفکریتون
بازم ازتون سپاسگزارم
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
سلام آقای نارنجی
این کامنت صرفا جهت اطلاع به شماست که من جزو اون یک درصد باقیمانده ام که نتنها کلی درس و نکته های مهم از پاسختون یاد گرفتم و برام بسیار نور هدایت داشت وصحبت هاتون کاملا برام منطقی بود و راحت پذیرفته شد.
باتشکر از شما برادر توحیدی و ارزشمندم.
عضوِ فعال یک درصد باقیمانده ی السابقون🤭🌹
سلام دوست عزیز
منم خواستم نظرمو بدم و دقیقا مشابه سرور عزیز نظرمو بیان میکنم کاملا درست میگن ازدواج سفید از نظر من یعنی ترس و بی تعهدی که در وجود یه آقا میتونه باشه وگرنه اگر آن اقا قصدش رابطه ای درست بر پایه تشکیل خانواده و فرزند باشه چرا باید فرقی کنه و اینکه اصرار به سفید باشه
سلام و نور
درود به دوست عزیز اقای اسماعیل رستمی دقیقا درسته،ازدواج استاد اصلا سفید نیست ولی این طور برداشت میشه،این سبک رابطه که دوست عزیزمون پرسیدن تهش جز آسیب و افسردگی ارمعانی برای زن نخواهد داشت.
سلام ودرود به آقای رستمی عزیز که چقدر قشنگ و منطقی مودبانه به کامنت آقای ثانی پاسخی دادن،و با احترام فراوان به آقای ثانی،
ولی باید بگم با این کامنت شما حس خوبی بهم نداد چون حقیقتا نباید انسانهای بزرگی چون پیامبر اسلام، استاد عباس منش و خانم شایسته را با این نوع ازدواج که هیچ تعهدی در اون نیست و فقط بحت لذت و حل مسائل جنسی برای چند لحظه وروز هست مقایسه بشه. شاید بظاهر مسئولیتی برای آقایان نباشه، امروز با این خانم فردا با خانم دیگه و نتیجه نهایی خدا میدونه برای اون آقا چی میشه، ولی آیا لحطه ای فکر کردیم اگه در ابن رابطه بچه ای بوجود بیاد اون مادر باید چکار کنه، اون فرزند اگه ازش پرسیدن پدرت کیست چه جوابی داره بگه شاید درجواب من میگید شما هم باورهای قدیمی گذشتگان رو دارید، خوب احساس اون خانم چی میشه وقتی با یه بچه تو بغل ببینه (بقول این جدیدا) پارتنرش هم تو بغل یکی دیگس چی میشه، بازم بهش میگید برو باورهایت درست کن اصلا اون شخص دیگه میتونه عزت نفس پیدا کنه و به زندگی برگرده، بازم شاید بمن بگی باورهای پوسیده دارم،
با عرض پوزش از آقایان، اصلا کمی فکر کنیم تو اینجور ازدواجها مردها برای چی میان جلو آیا بغیر از حل مسئله جنسی و نداشتن مسولیت هست آیا خانوم ها هم برای این موضوع میان یا برای پر کردن خلا احساسشون هست،
اصلا میدونید که توی تعهد هست که انسان رشد میکنه، وقتی تو متعهد هستی و باید کاری رو به سرمنزل برسونی اونوقت هست که باید بزرگ بشی نه با یه مشکلی یا هوس جدید فرار کنی، شما پیامبر اسلام رو با ازدواج سفید یکی میدونید شما استاد عباس منش رو که خود من سه سال تمام هر روز با صداش با فایل هاش زندگی کردم با این نوع ازدواج مقایسه میکنید یا استاد شایسته که از نظر عزت نفس و توحیدی بودن بجایی رسیدن که جواب تلفن استاد رو نمیدون با ازدواج سفید مقایسه میکنید.
من با هیچ کس کاری ندارم که چه تصمیمی میخواد بگیره،
بقول استاد هر کی هر جایی هست جای درستش هست،
فقط لطفا شما کمی تامل کنید،
آقای ثانی عزیز یه جاهایی تند شد معذرت میخوام، دوست دارم،
منم باید نظرم رو می‌نوشتم اینم شاید از باورهای غلطم باشه.
خدانگهدارتون.
سلام ودرود اقای ثانی گرامی
سپاس فراوان بابت اگاهی هایی که به اشتراک گذاشتید خیلی از سوال هایی که داشتم با این کامنت شما جوابشو گرفتم
درپناه خداوند باشید
سلام حمیدرضاجان دوست خوبم امیدوارم حالت بهتر از همیشه باشه و در بهترین حالت ممکن باشی میدونی منم سالها از اون مذهبیهای گمراه بودم از اونا که تا چهلم محرم لباس مشکی به تن داشت و هر شب دعای توسل و زیارت عاشورا و برای همه چی به تمام امامان التماس میکردم واقعیتش عملکردم جوری بود که امامان انگار خدای اولم بودن و خدا رتبه ی دوم رو برام داشت یه تار مو که چه عرض کنم انقدر حجاب داشتم که اجازه نمیدادم ابروهام کاملا مشخص باشه یادمه تو یک روز کل قران و خوندم البته اون روز معنیشو وقت نکردم بخونم محرم ها پا برهنه میرفتم بیرون و عمدا پاهامو میزاشتم جاهای که بیشتر درد بگیره تا بیشتر ثواب کنم چون ته باورهام این بود تو این دنیا که هیچ دلخوشی نداشتم لااقل دلمو به بهشت اون دنیا خوش کنم چه نذرها که برا حاجتهام که نکردم و هیچکدومم جواب نداد اینا رو گفتم که بدونی تا چه حد و اندازه مذهبی افراطی بودم و یادمه همون اوایل که با قانون جدب اشنا شده بودم بخاطر مداری که درش بودم به استاد قانون جذبی هدایت شدم که دائم از توسل کردنمون به امامان میگفت و تمام عمرم رو تو در و دیوار بودم و بعدش که با سایت اشنا شدم یادمه سریال زندگی در بهشت و که نگاه میکردم و خانم شایسته رو بدون روسری دیدم متوجه شدم که حجاب یه مسئله ی هستش که به ما قبولوندن که راه بهشت همینه.
اون موقعها فایلهای حجاب استاد و ندیده بودم ولی به راستی و درستی استاد و همسرشون یقین داشتم و برا همین دیگه نگران این مسئله ی حجاب نبودم و یادمه یه روز داشتم کامنتهاتو میخوندم که در جواب یکی از دوستان گفته بودین منجی وجود نداره و یکم توضیح داده بودین بخدا قسم تو همون خط اول کامنتتون من پدیرفتم کسی داره میگه حرفتو پذیرفتم که بارها خواب امام زمان و دیده بود! چند بار جمکران رفتم و حتی نامه ام تو چاه انداختم ..بااینحال حرفتو قبول کردم چون منطقی بود بقول استاد قلبم این حرف و پذیرفت و بازهم تو مسائل صیغه و عقد و محضر چند بار دیگه توضیح دادین و با تمام وجودم پذیرفتمش و دلم همچین رابطه ی بی قید و شرط رو میخاد در نهایت بازم میخام ازت تشکر کنم بخاطر کامنتهای که باهامون به اشتراک میزاری و درهای از علم و اگاهی رو برامون باز میزاری دوستت دارم دوست خوبم و به دستای پر مهر خدا میسپارمت
حرف حسااب
آفرین به تو پسر قشنگ معلومه کلی در این باره تحقیق کردی
من هرجا به سوال های این مدلی برخورد کردم یا ردش کردم یا اومدم جواب خودم و بنویسم گفتم ولش کن تو نمیتونی دیدگاه اکثریت راجع به یسری مسائل خصوصا این مسائل خصوصی راجع به سکس و ازدواج سفید ازدواج و کلن این موارد تغییر بدی و اکثر مواقع هم کامنت های شما رو خوندم و لایک کردم شاید بقول یکی از دوستامون منم جز اون محدود افرادی باشم که دیدگاه ها شما رو میپسندم
اصلا تو ذهنم داشتم جواب دوستمون و میدادم گفتم لذتش و ببر بابا پایبند نکن خودت و به اسم روابط و خب شما مفصل و منطقی تر توضیح دادین اگه کسی دنبال جوابش باشه میرسه بهش بقولی اهل دلاش میفهمن
موفق باشی
درود بر حمیدرضای عزیزم با این پاسخ فوق العاده و عالی
ببینید دوستان من توی سوالاتی که از تعدادی از دخترها کردم که دلیل اینکه میگین رابطه باید علنی و طبق قوانین ازدواج باشه چیه، اکثر جواب ها این بود که میخایم اون تعهد باشه که اگه پسر ولمون کرد یچیزی بنام مهریه باشه که پشت ما باشه و آیندمون رو تضمین کنه، تا اینجای جواب هزاران شرک درون جوابشون بود که البته من چیزی نگفتم بهشون و وقتی عمیق تر جواب دادن متوجه شدم که اکثرشون میگفتن بخاطر اینه که پرده بکارت از دست بره دیگه کسی نمیاد ما رو بگیره یا دیگه اون احترام رو نداریم، واقعا یه پرده بکارت که نمیدونم اینقد ارزشش از کجا اومده چیه که ارزشمندی یه دختر رو تایید کنه و کل لیاقت یه دختر بسته به پرده بکارتش باشه، این جوابی بود که ازشون شنیدم، خب حالا شاید کسی بگه آیا من بعنوان یه مرد حاضرم با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته یا ازدواج کرده وارد رابطه بشم و جواب من اینه که ۱۰۰۰درصد حاضرم و با کمال میل و اصلا این مورد بی ارزش نمیتونه باعث بشه که من با کسی که بهش علاقه دارم وارد رابطه نشم، این سوالو اول از خودم میپرسم، آیا من خودم تا این سن رابطه جنسی نداشتم؟؟؟ بله داشتم، پس از نظر من این مورد بشدت بی اهمیته و البته اینم بگم که بستگی به فرهنگ خانواده داره ولی خب اگه شخصی خودش این موضوع رو بپذیره بنظرم نه خانواده میتونه جلوش رو بگیره نه فرهنگ، چون خود استاد هم میگن که توی ایران هم همین رابطه رو داشتن، البته اینم بگم که موضوع بکارت دیگه توی شهرهای بزرگ که بکلی تقریبا بی اهمیت شده و داره جا میفته که ارزش یه دختر به شخص خودشه نه چیزای بی اهمیتی مثل این، واقعا ازت سپاسگزارم که پاسخ عالی دادی، مخصوصا درمورد اینکه نوشتی فرقی نمیکنه فرد ازدواج کرده باشه یا توی رابطه پارتنری باشه، نباید شخص سومی وارد رابطه بشه و این خیلی درسته، چون تعدادی از دوستان سالهای دور من اعتقاد داشتن که میشه مثلا چندین دوست دختر داشت و این حرف برای من چقدر مسخره و چرت بود و البته هست، بازم سپاس
سلام به حميد رضا جان
انقدر ازت سپاسگزارم كه نميدوني چقدر و خداروشكر ميكنم خدا هدايتم كرد به كامنت بينهايت زيبات حميد جان من دقيققا تو اين مسئله بسيار كج فهمي داشتم و انقدر صحبت هات منطقي و درست بود كه ذهن من بدون هيچ مقاومتي پذيرفت و واقعا حالم و خوب كرد
سلام دوست عزیزم
در یک کلمه بگم این دیدگاه فوق‌العاده هست. عالی بیان کردین چون خودم کتاب‌های زیادی راجع به ازدواج های دوره پیامبر خوندم و می تونم بگم این کامنت بی نظیره.
یک رابطه درست و توحیدی بدون ترس و اجبار با عشق و احساس خوب
البته نسل های جدید دنبال همین نوع رابطه هستن و کم کم جامعه ما هم به این پذیرش می رسه
سلام به همه دوستان عزیزم
متشکرم از لطفتون نسبت به بنده
اما در خصوص سوال دوست عزیزم جناب ابریشم کار عزیز:
اگر ما درک کنبم که کل این جهان با اینهمه نعمت و فراوانی فقط و فقط برای ایحاد احساس خوب و داشتن آرامش و لذت برای ما انسانها بوجود اومده، آیا واقعا چنین ظلمی به خودمون میکنیم که وارد رابطه ای بشیم که مطمعنیم طرف مقابل نه برای لذت و احساس خوب بلکه بخاطر کاسبی و بخاطر پول داره اینکارو انجام میده ؟؟؟؟ آیا واقعا حاضریم ؟
صادقانه بگیم ، آیا لذتی بالاتر از رابطه جنسی با کسی که اون هم دقیقا داره ازین لذت ، لذت میبره وجود داره ؟
آیا کسی که بخاطر پول سکس میکنه لذت میبره ؟ نه ، قطعا نه ،
شاید از پولش لذت ببره ها ولی قطعا از سکسش لذت نمی‌بره
این نظر شخصی منه ها ، من هرگز تمایل ندارم به چنین روابطی فکر کنم حتی ، یجورایی برام مشمئز کننده اس
یه مثال ،
خوردن یک غذای لذید واقعا لذت بخشه ،
اما اگر بهت پول بدن بگن بزور مثلا فلان غذا رو بخور که اصلا دوست نداری ، واقعا لذتی داره اون غذا ؟؟؟؟
بنظرم کلی باور اشتباه پشت این جور غذا خوردن یا سکس نهفته اس
باور کمبود ، باور عدم احساس لیاقت و ….
آدمی که باور به فراوانی داره چرا باید در ازای دریافت پول غذایی بخوره که دوست نداره ؟
بالطبع آدمی که باور به فراوانی روابط زیبا و حلال ( طبق تعریف خدا ، نه مردم ایران ) داره چرا باید در ازای دریافت پول سکسی رو انجام بده که از طرف مقابل خوشش نمیاد؟؟؟؟
بنظرم اگر داشتن حس خوب و‌لذت در راس تصمیمات ما قرار بگیره ، ما هر کاریو انجام نمیدیم ، که اتفاقا خدا هم همینو میخواد.
دیگه ما خودمون ، خودمون رو وارد چنین روابطی نمیکنیم.
چون در این صورت به خودمون ظلم کردیم
دیگه اینجا بحث ، بحث هم مداریه ،
مثلا یک خانم‌ممکنه چنین درخواستی بکنه ، ولی اگر من در مدار چنین داستانی نباشم خوب نمی‌پذیرم قاعدتا.
حالا من حتی نگاهم رو فراتر ازین هم میبرم
در همین لحظه اگر بهترین و زیبا ترین و منحصر بفرد ترین دختر دنیا به من پیشنهاد بده ، اما پیشنهادش فقط و فقط رابطه ی ازدواج اونهم به سبک ازدواج ایرانی باشه ، من بدون لحظه ای معطلی جوابم‌منفی خواهد بود.
چون وقتی فارق از نگاه رایج و عوام به ازدواج ایرانی نگاه کنی ، هیچ بویی از حضور خدا و نگاه خدا تو چنین‌ازدواج مرسومی به مشامت نمیخوره
بنظرم شرک‌آلود ترین ، نوع رابطه میتونه همین ازدواج به سبک ایرانی باشه ،
البته ازدواج به سبک کشورهای دیگه هم دست کمی از ایران نداره ولی در ایران دیگه واقعا گندش در اومده
واقعا چرا استاد بوضوح بارها گفته من حاضر نیستم تا آخر عمرم دیگه ازدواج کنم؟؟؟؟
واقعا باید فکر کرد که چرا ؟
تمام ارکان ازدواج ایرانی دقیقا برخلاف قوانین کائنات و خداست.
پر از شرک ، پر از ترس ، پر از باور کمبود ، پر از حس حمایتگری از یک‌سو و حس نیاز به حامی از اون سو ، پر از احساس عدم لیاقت ، پر از باج دادن ، پر از وابستگی و……
تا صبح میشه در مورد شرک هاش نوشت
پر از دروغ های علنی، پر از قول و قرار های واهی و دروغین و ….
مردها زیر بار چنین شرایطی میرن چون به خدا ایمان ندارن ،
زنها هم چنین باجهایی میگیرن ،چون باز هم دقیقا به خدا ایمان ندارند ،
مثلا من در یک رابطه دوستی بین دختر و پسر در اروپا یا آمریکا تقدس و صداقت و زلالی و پاکی بیشتر میبینم ، تا یک‌معامله اقتصادی به اسم ازدواج ایرانی ،یک خرید و فروش ، یا یک کاسبی مدرن ،
بعد هم نمیدونم چرا فکر میکنیم این یعنی ارزش ، این یعنی مقام والای یک زن ،
اگر استاد تونسته چنین رابطه ای رو شروع کنه اول انقدر جسارت داشته که از دست این باورهای مسموم عوام خلاص بشه ، بعد پاداش اش رو دریافت کرده
ما هم میتونیم ، البته به شرط اینکه جرات و جسارت داشته باشیم یک بار هم که شده خودمون رو واکاوی کنیم.
در کل من نظرم‌اینه که اگر میخای غذا بخوری و هر دلیل و توجیحی واسه خودت میاری که غذایی رو بخوری که بهش علاقه نداری ، ردپای یک تفکر شرک‌آلود وجود داره ،
این فقط در مورد خوردن غذا نبود ،
اگر باورهامون رو اصلاح کنیم و به خدا ایمان داشته باشیم چنین لذت نابی رو از دست نمیدیم ، که در ازای یک لذت فیک و پولی خودمون رو از اصل لذت محروم کنیم.
در پناه خدا باشید دوست عزیزم
سلام آقای نارنجی ثانی پاسخ هاتون بسیارعالی و منطقیه
من خودم به شخصه دوسه سال میشه که اینجور ازدواج ها رو منطقم قبول نمیکنه، هرچندخودم سنتی ازدواج کردم ۱۵سال پیش، ولی به همسرم کاملا جدی گفتم بریم محضر تمام سکه هامو ببخشم که اگه یه روزی نخواستی باهام زندگی کنی مجبور نباشی به خاطر مهریه رابطه روتحمل کنی
علنی هم اعلام کردم به همسرم و اطرافیانم اگه یک روزی بهت علاقه نداشته باشم هرگز تحت هیچ شرایطی اون رابطه رو ادامه نمیدم
اصلا ذهنم قبول نمیکنه احساس میکنم نهایت بی ارزشی یک زنه که بخواد همچین زندگی رو تحمل کنه اگه رابطه ای توش عشق نباشه، ادامه دادنش خیانت به خودته، خیانت به خداست که عمرباارزشمونو حروم میکنیم
حالا اون رابطه ازدواج دائم باشه یا دوستی یا هر اسمی که روش باشه،
درپناه الله یکتا
منتظر کامنت های زیباتون هستم
سلام اقا حمیدرضا وقتی کامنت شمارو خواهرم دست خدا شد و برام خوند گفت نرگس بیا یه چی برات بخونم شاید ب دردت بخوره گفتم کی نوشته گف شما گفتم پس حتما برام بخون :) چقدررررر برام تحسین برانگیزه این نوشته چقدر تحسینتون کردم ب ازای هرخطی که خواهرم میخوند پونصدبار افرین گفتم بهتون چون منم دختر مذهبی بودم قبلا و هرچند ریشش هنوز در وجودم هست اما حرفای شما برام اشناست مرسی از کامنت زیباتون بازم برامون بنویسید از این نوشته های پر از منطق و بت شکن دمتون گرم
سلام به آقای ثانی و همه دوستان در سایت.
البته استاد این رو هم گفتن که ازشون بت نسازیم و ادعایی ندارن که همه عملکردشون مورد تایید هست و چه بسا بعدها به دلایلی دیدگاهشون تغییر کنه.
سلام برادر عزیزم اقای نارنجی ثانی
الهی صدهزار مرتبه شکر که منم حدود دو ماه پیش به همین نتیجه رسیده بودم
با ترکیب دوره عشق و مودت و قرآن
کاملاً با نظر شما موافقم
و شما خیلی عالی تر توضیح دادید
براتون بهترین ها رو آرزو می کنم
با سلام به همه دوستان در سایت نور و آگاهی
سلام به آقای حمید رضا نارنجی ثانی عزیز
بنده بدلیل به رشته تحریر در آوردن کتابم که در خصوص رابطه مستقیم قلب و مغز،سپس با احساس خوب و نوع فرکانس ارسالی به کائنات جهان هستی و نهایتا جذب آرزوها و خواسته هاست به این سایت هدایت شدم و نهایتا با مرور مقاله هایی در خصوص شگفتیهای مغز و قلب انسان؛لازم می دانم قبل از هر صحبتی اشاره کنم به یک مقاله مهم:
خدا در کجای مغز انسان وجود دارد؟(( نقطه خدا ))
به گفته محققان افرادی که علاقه شدیدی به معنویت دارند90%کمتر در معرض آلزایمر و بیماریهای افسردگی قرار می گیرند و همچنین افراد معتقد قشر داخلی مغزشان ضخیم تر بوده و کمتر دچار تومورهای مغزی می شوند.
تاثیر دین و معنویت بر جداره های داخلی اکسپیتال مناطق چپ و راست و همچنین لوب مزیال نیمکره راست مغز بسیار زیاد است.
دانشمندان می گویند:دین سبب افزایش فعالیتهای لوب فرونتال می شود و همین لوب آهیانه ناحیه ای در بالای گوش است که فعالیت این ناحیه مغز در افراد معتقد و خداشناس قوی تر است.در درون مغز(( عصبی )) وجود دارد که با اعتقادات انسان ها رابطه مستقیمی دارد و محققان دریافتند انسان با فکر کردن و تمرکز درباره عقایدشان جریان خون در این عصب ها بیشتر می شود.
گفتنی است؛افرادی که خدا را در وجود خود حس می کنند نیمکره سمت راست مغزشان کمتر دچار اختلال می شود و تمرکز این افراد بالاتر است و همچنین با حضور در(( اماکن مقدس)) فرکانس انتقال انرژی های مثبت به مغز ایشان افزایش می یابد و این سبب سلامت سلولهای مغزی می شود.
مطالعات انجام شده در دهه 90 برای فهم رابطه پیچیده میان معنویت و مغز انسان ابتدا توسط پرسینگر،روان شناس مغز و اعصاب دانشگاه لورنتیای آنتاریو و سپس توسط متخصص مغز و اعصاب ((راما چاندران))در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده شد که در مغز انسان یک بخش یا منطقه خدایی(( نقطه خدا ))وجود دارد.
بررسی ها نشان داده که فعالیت لوب های گیجگاهی مغز انسان با تجربه های معنوی او پیوستگی دارد؛زوهار و مارشال؛اشاره کردند که لوب های گیجگاهی به سیستم کناری(حاشیه ای)،یعنی کانون حافظه ای و هیجانی مغز انسان نزدیک است و شاید بتوان بخشی از این مناطق را منطقه خدایی(( نقطه خدا ))مغز انسان نامید.
با توجه به توضیحات ارائه شده در متن بالا که حاوی تعداد زیادی کد راهنما می باشد،برای بتوانم جواب در خور شایسته ای به سوال کننده بدهم؛چند تا سوال از دوست عزیزم آقای حمید رضا نارنجی ثانی داشتم.
دین و مذهب شما چیه و در ایران زندگی میکنید یا اینکه در خارج از ایران هستید؟
معنی این جمله ای که شما بکار بردید،چیست؟منظور از دیگه(( کنسله )) چیست؟
تنها در مورد پیامبر از “و” استفاده کرده که بعدا به پیامبر هم میگه هیمن هم دیگه کنسله و تو هم دیگه نمیتونی اینکار رو بکنی
معنی این جمله را هم برام تفسیر کنید یا عبارت ساده تر رو بفرمائید چیست؟((فقط ایرانی ها برای خودشان ارزش قائل هستند یعنی چی؟))
از نظر جامعه ما تمام زنهای دنیا بی ارزشن ، پستن ، کثیفن که بخاطر رابطه جنسی وارد هررابطه ای میشن و برای خودشون ارزش قاعل نیستند و فقط ایرانی ها برای خودشون ارزش قاعلن که فقط وارد یک رابطه اسم دار به اسم ازدواج میشن.
آیا شما برای تفسیر آیات قرآن کریم مدرک تفسیر قرآن هم دارید یا خیر؛ملاک تفسیرهای قرآنی شما چیست؟
لازم است اشاره کنم به این نکته مهم که بازی با احساسات و عواطف انسانها چه عقوبتی در دنیا و آخرت دارد.
در خاتمه به دوست عزیز خانم زهرا رحمتی عرض میکنم اگر که دوست داشتند می توانم جواب صحیحی به نظریه ایشان درباره فلسفه دین و ائمه و نماز بدهم.
با آرزوی بهترینها برای دوستان عزیز و جناب آقای عباس منش دوست داشتنی
در پناه حضرت حق
سلام به دوست خوبم آقای زرگریان عزیز
من واقعا تشنه ی فهم عمیق این موضوع هستم میشه راجب کامنتتون بیشتر توضیح بدید
مشتاق جواب شما هستم
ممنونم
سلام اقا حمید عزیز
میشه بگی چرا اینقدر خفن مینویسی خودم میگم چون تمام نوشته هات حاصل تفکر و تعقله
تو قرآن یه آیه هست میگه اگر از اکثریت مردم پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه میکنند زیرا آنها تنها با حدس و گمان زندگی میکنند یعنی خود خدا میگه هر کاری بقیه انجام دادن تو برعکسش کن اون میشه راه من
حتی یه جا دیگه میگه بدترین جنبندگان نزد خدا کر و لالانی هستند که نمی اندیشند
خیلی خنده داره واقعا اینکه
نتیجه زندگی اکثریت در تمام جوانب داره فریاااااد میزنه که این مسیر ، مسیر غلطیه ولی بازم با وجود این زندگی های مزخرف به داشتن این باورهای مزخرف افتخار میکنیم
به قول استاد آقا نتیجه نتیجه نتیجه داره حرف میزنه
از ۹۸٪ متاهلا میپرسی زندگی چطوره گِل بر سر میگیرن
ما با این افکار آلودمون روابط آلوده کردیم
دیگه این فسلفه بافی و جایگاه و شان های دروغین چیه برا خودمون ساختیم
تلاشم میکنیم که به دیگران تحمیلش کنیم
من خیلی خوشحالم که حتی تو همین سایت جز افراد سرند شده سایت هستم :)
همون یک درصد
با خوندن تک تک جملاتت با تمام وجودم تحسینت کردم و اصلا مغزم رگ به رگ نشد
من به عنوان یه نسل جدید تائید میکنم که ازدواج الوده ایرانی در حال کمرنگ شدنه :)
و از این بابت بینهاااایت خوشحالم واقعا
اینقدر بی نظیرررر مینویسی که نمیشه تشکر نکرد
صمیمانه ازت ممنون و سپاس گزارم و انشالا همینطوریکه الان هستی همواره
در مسیر اولوالباب باشی
سلام به استاد عباس منش عزیز و تمامی دوستانی که بدنبال یافتن راه حق و حقیقت در سایت نور و آگاهی فعالیت میکنند
دوست خوبم گلشیفته محمد نژاد
کل داستان زندگی ما انسانها و این چند ثانیه ای که میهمان این چرخ گردون هستیم در این شعر حضرت مولانا خلاصه شده است:
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو،بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید،زنجیر پی زنجیر
با عمل به قوانین خداوند در قرآن کریم و رسیدن به مرز خودشناسی که همان شکرگزاری و تسلیم بودن است؛می توانیم به خداشناسی رسیده و بدنبال آن پی به راز خلقت انسان و آفرینش جهان هستی ببریم؛چیزی که انسانها نسبت به درک آن لجاجت و سر سختی نشان داده و به دعوت حضرت ابلیس لبیک گفته و آن بدلیل شیرینی و لذت گناه است؛حالا دلیل پیروی از حضرت ابلیس و مقاومت در برابر فرمان الهی چیست؟ متفکرانه و عمیق به این فرموده امام علی ع توجه کنید:
((ای مردم،در راه راست،بدلیل شمار اندک رهروان آن،احساس تنهایی نکنید؛زیرا مردم بر سر سفره ای گرد آمده اند که سیری آن کوتاه مدت و گرسنگی اش طولانی است.))
یکسری از دوستان در سایت عباس منش برای بقاء و ماندن در صدر پاسخ دهندگان به سوالات از یک نصفه خط یا فوقش یکی،دو خط جواب سطحی و یا به قولی روی هوا جواب داده و از پاسخ صحیح به سوال به راحتی عبور میکنند؛حالا تازه یکسری از سوالات آنقدر مهم وکلیدی هستندکه برای بسیاری از دوستان هم ممکنه این سوال پیش آمده باشد؛هم برای سوال کننده و هم برای پاسخ دهنده حائز اهمیت بسیاری است؛چه بسا پاسخ به این سوال به ارزش از دست رفتن دین و ایمان طرف مقابل باشد و در انتها حق الناس و سالیان سال عذاب وجدان و …
تعهد یک زن به عفاف و پاکدامنی اش؛تعهد یک زن و توجه به ندای خدای درون و دست رد به سینه شیطان درون؛رمز خود شناسی عمیق یک زن نسبت به حفظ این عضو در بدن که شاید برای یکسری از خانمها اصلا نگهداری از این عضو آنقدر هم چیز مهمی نیست؛مردان برای هوسرانی و لذتی زود گذر و زنان برای فرار از زیر بار تعهدی سنگین از شیطان درون تبعیت میکنند؛ البته غافل از اینکه حرکت به سمت نقض یکی از قوانین کائناتی خداوند کرده؛ آیاتی که معلوم نیست با کدام عقل و منطقی و بدون توجه و استدلال به معانی آیات قبل و بعد از آن آیه مورد نظر تفسیر می شود؛جالب تر نظر تعدادی از دوستان ((به به و چه چه)) که دمت گرم؛پسر قشنگ،آقای خاص و … !!!!!
آقایان و خانمهای عزیزی که وقت با ارزشتان را صرف خواندن این کامنت میکنید و الان که ساعت01:00 بامداد است و مشغول تایپ این دل نوشته ها هستم؛ اگر شاهد صحبتی از استاد در بابت تفسیر آیاتی از قرآن کریم هستید،ایشان چندین و چند بار کل قرآن را از اول تا به آخر و از آخر تا به اول مرور کرده و چندین تفسیر قرآن را مطالعه کرده اند تا توانسته اند قوانین جذب را از دل این کلمات نورانی بیرون بکشند؛برگزاری چندین سمینار و همایش رایگان در مکانهای مختلف،چه مذهبی و چه غیر مذهبی،مهاجرتهای متوالی از شهری به هر دیگر اونهم دست خالی و بدون طلب کمک از دیگران و بدون التماس و هزاران مورد دیگر که این عزیز بزرگوار به جان خریده تا رشد کرده و نهایتا به موفقیت برسندو اقدام به راه اندازی این سایت نورانی برای هدایت من و شماها کرده اند؛کاری که خیلی از دوستان می خواهند یک شبه و بدون تحمل سختی طی طریق کنند!!!
وقتیکه انسان اراده به خواندن نماز(تسلیم) میکند،تمامی اعضاء و جوارح بدن انسان به تسبیح و ذکر و سپاس گزاری خداوندی رحمان و رحیم مشغولند و تمامی نقاط بدن که با زمین تماس پیدا میکنند؛ تحریک شده؛ ضربان قلب بیشتر شده و با سرعت بیشتری خون را در رگها پمپاژ می کند؛این احساس(شکرگزاری) پاک و ناب از قلب به سمت مغز انسان هدایت و سبب تحریک عصبی به نام((نقطه خدا)) در مغز گشته که باعث ارسال پالس و به نوعی فرکانس از این نقطه به سمت کائنات جهان هستی می شود؛جالبه با ذکر نام نماز و تسلیم شدن انسان در پیشگاه خداوند؛ اکثرا جبهه گیری کرده و به سمت حکومت و دین و منفی بافی های ذهن هدایت می شوند که این عمل کار ذهن فقیر می باشد بدلیل مقابله کردن با قرار گرفتن در مدار تغییر و پیشرفت انسان.(خداوند هیچ نیازی به خواندن نماز ما انسانها ندارد بلکه این ما هستیم که نیاز به عبادت پروردگارمان داریم)
همگی می دانید اگر آهن ربایی را در کنار قطب نما قرار دهیم از مسیر اصلی منحرف شده، به بیراهه می رویم؛سرگردانی،سر در گمی،آوارگی تا هدایت به سمت نابودی.
حالا این مثال برای چیه!وقتیکه در برابر حضرت ابلیس تعظیم میکنیم(شیطان درون)با دست خودمان یک آهن ربایی(تراشه) به نام تکبر و غرور و خود بزرگ بینی در کنار((نقطه خدا)) قرار می دهیم که از مسیر اصلی یا مدار جذب و موفقیت دور شده و با خاموش شدن فعالیت این نقطه از بدن عملا مهر تاییدی می زنیم بر نجواها و وسوسه های شیطان درون؛تازه در اوج سرگردانی و حیرانی؛بجای اینکه دست به اصلاح و خودسازی درونی بزنیم تا به خودشناسی برسیم در صدد آن بر می آییم که انسانهای دیگر را راهنمایی و ارشاد کنیم اما غافل از اینکه:هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر // رنج از پی رنج آید،زنجیر پی زنجیر
حضرت ابلیس زنجیرها را به گردن یکایک انسانهای گمراه انداخته و همگی؛ بدنبال سرابی پوچ و خیالی به دره و پرتگاه عمیق خودخواهی و تکبر سقوط کرده و نابود می شوند.
دوستان خداوند استفاده از قدرت عقل و اراده درونی را به اختیار انسان گذاشته تا انسان مسئول پیروزیها و شکستهای خودش باشد و نتواند تقصیر را به گردن دیگران و شیطان بیندازد.انسان مسئول حفظ ارزشهای والا و مقدسی است که خداوند به ودیعه در اختیار انسان قرار داده و می بایست جوابگوی تک تک اعمال و رفتارش باشد؛پس بیائید بیشتر به مقوله ازدواج دائم و غیر دائم،حفظ عفت و پاکدامنی در مردان و زنان با ایمان؛نگهداری و استفاده صحیح و درست از اندام و اعضاء بدنمان،تسلیم در برابر اوامر و فرمانهای خداوند؛تامل و تفکر عمیقی نسبت به نظام کائنات؛ گذر ایام،شب و روز توجه داشته و بیشتر از قبل به حکمت و اسرار خداوند بیندیشیم.
دوستان عزیز و گرامی در سایت عباس منش، امیدوارم توانسته باشم گامی در تکمیل جواب قبلی ام برداشته و به سوالات ذهنی بسیاری پاسخ داده باشم.
در پناه حضرت حق
سلام دوست خوبم
هرانچه از دل براید بر دل نشیند…
شما نوری شدی بر تاریکی های من
چقدر لذت بردم
اقای زرگریان عزیز همکلاسی خوبم بازهم بنویسد مشتاقانه منتظر کامنت هاتون هستم
درپناه خدا باشید
سلام آقای زرگریان
جسارتا پاسخ شما الان چه ربطی به گفته های آقای حمید رضا داشت؟؟؟
من نه شمارو از نزدیک دیدم و میشناسم نه آقای ثانی رو پاسخ اول که آقای ثانی دادن تقریبا تونست با درونم ارتباط برقرار بکنه ولی حرفاشون رو کامل نپذیرفتم گفتم شاید پاسخشون اون جواب اصل و الهی نباشه شما تنها کسی بودین که مخالف حرفاشون بودید کاش یکم مرتبط با حرفای ایشون کامنت میزاشتین تا منی که دنبال حقیقت و آگاهی هستم اصل را از فرع بهتر میتونستم انتخاب کنم
ممنون از همه دوستان که تلاش میکنند تا به آگاهیهای بیشتری دست یابیم🙏
سلام آقای هادی
قانون جذب و موفقیت مراحل سیر و سلوک خودش را داشته و هر کسی بنا به ظرف وجودی اش از این دانش بهره مند می شود لاجرم برداشت و استنباط از حرفها و سخنان یک نفر برای انسانها با شخصیتهای متفاوت در نوع خودش متفاوت و متغیر است و وقتی شخصی از رد و بدل شدن یکسری از پیامها که حاوی کدهای رمز دار مخصوص به خودش است متوجه رموز بکار رفته در کلمات نمی شود باید به این نتیجه برسد که نیاز به کار کردن بیشتری رو باورهایش دارد یعنی نیاز به خودسازی درونی دارد.
اگر دوست عزیز ما یا همان پسر قشنگ!!!
اگر ایشان نظرات نسبت به این کامنت را خوانده اند که 100%خوانده شده ولی جوابی نداده حتما داره خیلی خیلی فکر میکنه که چه گافی داده که چرا قبلش فکر نکرده و از جملاتی که باب طبع سوال کننده و همچنین برای عده کثیری خوشایند است استفاده کرده؛مثلا یک انسان متکبر و مغرور آنقدر شیطان درونش بهش تسلط پیدا کرده که بدون داشتن هیچ مدرکی اقدام به تفسیر قرآن کرده؛حالا یه چیزهایی از استاد رویت کرده ولی مغز و اصل کلام را نفمیده و برداشت مغرضانه و منفعت طلبی خودش را داشته است.
دیگر نیاز به توضیحات بیشتر در این خصوص را جایز ندانسته و برای همه هم تیمی ها و اعضاء نورانی این سایت شگفت انگیز آرزوی بهترینها را دارم.
در پناه حضرت حق
سلام آقای حمید رضای عزیز …چقدر کامنتون قشنگ بوود چقدر آگاهانه بر مبنای قرآن توضیح دادید چقدر به دلم نشست …ای کااش این آگاهی ها رو چندین سال پیش می گرفتم ای کاااش اینهمه در غفلت و نااگاهی زندگی‌نمیکردم که به خاطر ندونستن کلام خدا و کوتاهی خودم حالا متوجه بشم چه ظلمی به خودم کردم!!من چند روزه ترجمه قرآن رو شروع کردم به خوندن و انقد تشنه ی دونستن حرفای خدا هستم که با جون و‌دل میخونم و راجب ترجمه ها فک میکنم و این لطف بزرگ رو از استاد عباسمتش دارم و از امثال دوستان عزیزی مثل شما که منبع اطلاعات هستن دارم … آقای ثانی عزیز بی صبرانه منتظر آگاهی های بی نظیر و کامنتهای فوق العاده ی شما هستم …خییییلی خوشحالم که خداوند منو هدایتم کرده به این سایت ….خدایا خییلی دوستت دارم .
سلام
اینکه میگی کم نظیره ….یعنی یه جای کار میلنگه
اگرچه باور کمبود ،اونم تو ایران که از بدو تولد تا لحظه ازدواج تو سرت میکوبن که مرد خوب،،در نایابه …خیلی طبیعیه
اما این باورها هستند که ما رو به قعر میکشن
پس نگران نباش
تو یکی از درخواست هات و به خواسته های قبلیت اضافه کردی
پس نفر بعدی که بیاد سمتت..علاوه بر خصوصیات دلخواهت…موافق ازدواج دائمه
تو بخواه و نگران رفته ها نباش
مطمئن باش ،بهتر از اون میاد تو زندگیت
موفق باشی
به نان خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگرم به مسیر درست و آسان
سلام دوست عزیزم
عمل کردن و کار انجام دادن و همه جیز به باورهای ما ربط داره
وقتی میبینی تو دوراهی قرار گرفتی بین قلبت و ذهنت قرار گرفتی از خداوند هدایت بخواه و ببین احساست چی میگه
استاد تو پروژه گام به گام چند روز پیش یه فایل گذاشته آخرین گام پروژه ست درست در مورد این مسله دوراهیه
برین گوش بدین حتما کمک وراهنمایی میشین
اشکال از باورهاست یه جای کار ایراد داره که نمیتونی تصمیم بگیری ذهنت یه چیزی میگه و قلبت چیزه دیگه
در پناه خداوند باشین
سلام دوست ارزشمندم
درباره سوالی که پرسیدی
قرآن آیه زیبایی دارد
الطیبات للطیبین
یعنی اگر میخواهی رزق تو آدمای طیب و پاک باشن
خودت باید طیب و پاک باشی
حالا میشینیم قشنگ قرآن را بررسی میکنیم
که آدم طیب چه باورها و افعال و عملکرد و اعمالی دارد
وقتی در فرکانس و مدار طیبات باشیم
لاجرم طیبین را تجربه میکنیم
میدونی …اصلا کسی که تو یک مداری هست
خود به خود فرکانس هاش هستن که هلش میدن سمت اون اتفاق یا اون ارتباطات
یعنی باور کن همه چیز اون انرژی هست
انرژی پاک و خالص …که باید مدام به خودت بدی
با باورات و افکار و اعمالت
بعد نیاز به هیچ زور زدنی نیست
پاسخ دوستانم بخونی در عین دو دستگی که درش هست
باز میتونی با تفکر و سیره اهل بیت ع و قرآن کریم
به اون اصل برسی
به ریشه
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا
ما باید بدونیم که سراغ چه کسانی باید بریم
ملاک معیار و میزان چه کسانی هستن…
موفق شاد خوشبخت باشی
دوست خوبم سلام وقتت بخیر ببین شما باید طبق اولویت خودت ب اون ارزش های درونی خودت تصمیم بگیری نه خانواده نه طرف مقابل باید بدونی خودت چی میخوای چه چیزی رو میخوای دنبال کنی و در نهایت به چه چیزی تو زندگیت برسی ده سال بیست سال و سی سال آینده هر کدوم از اینها تصمیم هایی چه سمت پدر مادر و خانواده چه سمت ایشون که مورد مسئلمون هستش بود مناسب با اهدافت با برنامه هات اون سمت پیش برو پس چیزی که مهمه اینه که خودت ببینی چی برات مهمه هیچ درست و غلطی وجود نداره
سلامی گرم به دوست عزیزم
رفتارها و تدابیر شیطان چه عجیب و غریب بود و تسلیم شدن فرزندان آدم به او چقدر ساده !
مردم خدا را دوست دارند،در حالی که از او نافرمانی میکنند و از شیطان بدشان می‌آید،در حالی که از او اطاعت میکنند پس این نوعی که نامش انسان است چه عجیب و غریب است!
تناقضات او چقدر سنگین و بردباری و رحمت خداوند نسبت به او،چقدر بزرگ و باشکوه
این سخنان کلاغی بودکه شاهد ظلم فرزند آدم به برادرش شد و از طرف خداوند مامور شد که به فرزند آدم بیاموزد که چگونه برادر مرده اش را در دل خاک پنهان کند
پس بشنویم سخنان کلاغ مامور خداوند را
در بین کلاغ‌ها معروف است که همانا آن ها محکمه هایی دارند که پایبند قوانین و داوری و عدالت است این محکمه ها هنگامی برپا میشود که یکی از کلاغ‌ها لانه ی کلاغ دیگر را غصب کند،یا سعی در تصرف همسر کلاغی دیگر داشته باشد یا بر غذای کلاغ‌های کوچیک تر تجاوز نماید که برای هر یک از این جرایم عقوبتی خاص وجود دارد.
در صورت غصب لانه،به تخریب لانه ی کلاغ متجاوز اکتفا میکنیم وبا حالت سرزنش بر سر سارق فریاد بر می آوریم و او را به ساختن لانه ای برای کلاغی که لانه اش را غصب نموده مجبور می کنیم
در حالت غصب جفت کلاغ دیگری، جماعت کلاغ‌ها با ضربات منقارهای خود،او را از بین می‌برند.
در حالت غصب غذا ی کوچکتر ها جماعت کلاغ‌ها،پرهای متجاوز را میکنند تا مانند جوجه ها بدون پر شوند همچنین طرد کردن از جمع نیز،به مجازات سرزنش و کندن پر اضافه می شود
عدالت در کلاغ‌ها از دیگر غرایز آنها قوی تر است و عدل در دنیا آنها،غریزی و مطلق است،در حالیکه اصالتا در دنیای انسان ها،اکتسابی و غصبی است.
میدانیم همانا نفس،به هوا وهوس متمایل میشود و در آنچه مصلحت او در آن است،جانبداری میکند،چوب خشک را در چشمانش پر کاه می‌بیند: در حالی که همین پر کاه؛در چشم دیگری درخت است.
اینها را گفتم که بدانید خداوند برای ما که به قول شما عقل و شعور نداریم قوانینی وضع کرده، چطور برای شما که شعور و درک را در وجود شما نهاده بدون قوانین شما را رها کرده ....
آیا امکانش هست؟
بریم سراغ آدم وحوا و قوانینی که برایشان قرار داد و آنها آنرا نقض کردند.
گریه ی آدم و خدا بر روی زمین،شاهدی تاثیر گذار برای پایان بود……و از صدای گریه ها،اندازه ی گناه و معنی عصیان و درست بودن توبه را فهمیدیم. آدم همچنان در توبه بود،اگر این تعبیر صحیح باشد….اما حوا مادر تمام زنان روی زمین بود …..
پروردگارا!ما به خودمان ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحم نکنی قطعا از زیان کاران خواهیم بود.
این اولین دعای آن دو نفر بود که با هم خدا را خواندن
:
:
:
:
حوا اولین فرزندش را به دنیا آورد….
آدم ها مانند ما کلاغ‌ها تخم نمی گذارند،فقط می زایند.
حوا در اولین زایمانش یک پسر و یک دختر و در زایمان دومش نیز یک پسر و یک دختر به دنیا آورد….
فرزند پسر زایمان اول،بر دختر زایمان دوم حلال بود….
حوا قابیل و خواهرش اقلیما….و هابیل و خواهرش لیوثا را به دنیا آورد.
زمان گذشت با تمام اتفاقاتی که برای این دو برادر گذشت و زورگویی ها و سنگ دلی های قابیل و نرمی و کرنش کردن هابیل……
تا به سن ۲۰ سالگی …..
قابیل فریاد زد “نه ،من بهتر از او هستم” (شیطان پشت این کلمه ایستاده بود) و در مقابل پدرش فریاد می زد “با لیوثا ازدواج نمیکنم ” با اقلیما ازدواج خواهم کرد…او همراه من به دنیا آمده است من به او سزاوار ترم.
آدم به پسرش فهماند که همانا خواهرش برای او حلال نیست.
اما امان از شیطان و امان از قابیل……
بر گرفته از کتاب داستان حیوانات در قرآن
بله دوست عزیز قانون خداوندی از همان ابتدا بشر تعیین شده چه موافق میل ما باشد چه مخالف و از همان ابتدا فرزندان آدم به مخالفت از آن قوانینی بر آمدند که موافق میل آنها نبوده البته زیر سایه شیطان و این قوانین تغییر نا پذیر است و این ماهستیم که با توجه به عقل و شعوری که خداوند در درون همه ماقرار داده این قوانین را بپذیریم یا طغیان کنیم و اگر این کنیم فقط و فقط به خودمان ظلم کرده این
در پناه ایزد یکتا شاد و سلامت باشید.
سلام وقت بخیر
خواهر عزیزم خوشحالم که تونستم براتون کامنتم رو بفرستم. چقدر خوبه که نه من و نه شما هیچ علاقه ایی به القا باور ها و اگاهی ها مون به یکدیگر نداریم
و ازین بابت خدا رو شکر می کنم.
ولی باید پیرو حرف هاتون بگم که اون حرفایی که اخرهای پیامتون زدین منطقی نیست و با اگاهی های قران در تضاده
خداوند در سوره نساء آیه ۲۳ گفته که :
“حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا”
این آیه به طور صریح بیان میکند که ازدواج با مادران، دختران، خواهران، عمه‌ها، خاله‌ها، دختران برادر و خواهر، دایه‌ها (مادران شیرده)، خواهران رضاعی، مادران همسران و نوه‌های زنانی که با آنها زناشویی کرده‌اید، حرام است.
حالا این ایده که گفتین : که این دو تا خواهر و برادر با هم دیگه حلال بودند و می تونستن باهم رابطه برقرار کنن با این اگاهی ها نقض میشه.
خدا می گه خواهر و برادر به هم حلال نیستند و این حرف ها نقض میشه.
(نمی گم این حرف ها ، حرف های شماست . می خوام بگم که اینا با اگاهی های قرانی نقض میشه)
حالا اینکه پس چطوری این دو نفر ادامه نسل دادند و …. بماند.
(شاید خداوند یک خانم و اقایی دیگه رو هم افریده و به زمین فرستاده (نمیدونم و هیچ ایده ایی ندارم))
باز هم خدا رو شکر می کنم بابت این اگاهی ها و کسب دانش و تجربه ایی که داریم.
امیدوارم براتون مفید بوده باشه 🌹🌺🌸
سلام به برادر و دوست هم مسیرم
از اینکه پاسخ کامنت مرا دادید بسیار خوشحالم و تمام حرف هایت را به دیده منت قبول دارم
اما فکر کنم از بخشی از صحبت های من دچار سو تفاهم شدید
من هیچ گاه منظورم ازدواج خانوادگی نامشروع و حرام نبوده
این که ازدواج این برادر خواهر ها بوده که شکی در آن نیست اگر در زمان ما حرام و امری قبیه هست با توجه به گسترش انسان ها در این زمان است
در آن زمان که انسان ها فقط آدم و حوا بودند و نسل بشر باید از آنها شکل میگرفت اقتضای زمانه ایجاب میکرد که برادر و خواهر با هم ازدواج کنند
اما خداوند برای آن هم قانون در نظر گرفت تا به ما معنای ازدواج حلال را بفهماند
وقتی آدم به پسر ها گفت “باید هر یک از شما قربانی به سوی خدا ببرید قربانی هر کس قبول ش او بر حق است
به راستی خداوند قربانی را از یکی از آن ها پذیرفت و از دیگری نپذیرفت هابیل به برادرش گفت همانا خداوند از پرهیز کاران قبول میکند : سوره مائده آیه ۲۷
منظورم از این حرفا رابطه فقط با ازدواجی حلال است که خداوند هم از همان بدو آفرینش بشر با توجه به اقتضای آن زمان قرار داده
پایه و بنیاد یک خانواده با ازدواج شکل میگیرد و تعهد رو برای زن و مرد می آورد زیر سایه این تعهد فرزندانی به وجود می آید که از سلامت فکری و رفتاری برخوردار هستند
شاد و پیروز باشید
جمعی ای از احادیث تصریح دارند که فرزندان حضرت آدم(ع) هرگز با هم ازدواج نکرده اند، بلکه آنها با حوریانی که خداوند از بهشت فرستاد، ازدواج کردند؛ مانند این که، از امام صادق(ع) پرسیدند: پیدایش نسل از فرزندان حضرت آدم(ع) چگونه بوده است؟ زیرا بعضی از مردم می گویند به حضرت آدم وحی رسید که دختران خود را به پسران خود تزویج نماید و اصل و ریشه تمامی مردم از آن برادرها و خواهران است. امام صادق(ع) در پاسخ فرمود: «حق تعالی منزّه و برتر از این است که گوینده ای در باره حضرتش چنین بگوید، آیا پیامبران، فرستادگان، مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را از حرام آفریده و قدرت نداشته آنها را از طریق حلال بیافریند و با این که از خود این مردم عهد و پیمان بر حلال و پاک و پاکیزگی گرفته است… سپس حضرت امام صادق(ع) به شرح و بیان ابتدای نسل از فرزندان حضرت آدم(ع) پرداخت تا این که فرمود: «وقتی قابیل، هابیل را کشت، حضرت آدم(ع) از داغ جوانش هابیل فزع و جزع نمود. .. و خداوند حضرت شیث(ع) را به تنهایی بدون توأم با خواهری به آدم عنایت فرمود، و اسم شیث، هبه اللَّه است و آن حضرت اول کسی است که از آدمیان در زمین وصی و جانشین پیغمبر شد و بعد از حضرت شیث(ع) خداوند یافث را به آدم مرحمت فرمود و یافث هم بدون همزاد متولد گردید، و چون به حد بلوغ و رشد رسیدند، و اراده نمود خداوند که نسل زیاد شود چنان که می بینید (زیاد شده اند) و تزویج خواهر با برادر حرام بود از این جهت حق تعالی حوریه ای به نام نَزلَه در عصر روز پنجشنبه از بهشت فرستاد و امر فرمود به آدم که او را تزویج و همسر شیث نماید، سپس در عصر روز بعد حوریه دیگری به نام مَنزِلَه فرستاد و به آدم(ع) امر فرمود که به یافث تزویج نماید پس از آن که حضرت آدم آنها را بدو فرزند خود تزویج نمود برای حضرت شیث پسری متولد گردید و برای یافث دختری متولد شد و چون به حد بلوغ و رشد رسیدند خدای تعالی امر فرمود به آدم که دختر یافث را به پسر شیث تزویج کند، و حضرت آدم اطاعت امر کرد و آنها را همسر یکدیگر نمود، و از ایشان، پیامبران و فرستادگان الهی و برگزیدگان و نسل آنها متولد شدند…»
دوست عزیزم
من این رابطه رو از دو منظر و دوتا انسان میخوام بررسی کنم
یکی که بنظرم شما جزوش باشی یه زن وابسته که وارد این رابطه میشه هست( من ازینجا فهمیدم شما وابسته ای چون هنوز با این اقا رابطه نداشتی ولی درونت رو متزلزل کرده شما هنوز باهاش زیر سقف نرفتی یا سفر نرفتی که بدونی چه شخصیتی داره فقط طبق ظواهر دلت رو برده)
یه زن وابسته وقتی وارد این رابطه میشه طبق قانون نابود میشه چون دچار وابستگی میشه دچار ترس از دست دادن میشه و وقتی طبق قانون خداوند اون فرد ازش دور میشه و از دستش میده خیلی سخته دوباره خودشو جمع و جور کنه دوباره رو عزت نفسش کار کنه دوباره به زندگی عادی برگرده
اما یه زن با عزت نفس یه زن غیر وابسته ازدواج غیر رسمی میکنه و خوشبخت تر هم میشه و به همه جا هم میرسه و اگر رابطش کات بشه اتفاق خاصی براش نمی افته یکی مثل خانم شایسته یکی مثل جوجینا نامزد رونالدو اینا ازدواجشون رسمی نیست اما خوشبختن اما زندگیشون از ازدواج رسمی قشنگ تره
همه چی بستگی به شخصیت و باورها و احساس ارزشمندی شما داره
با یه عمل یکسان یکی خوشبخت عالم میشه یکی بدبخت عالم میشه
موفق باشین
به نام خدا
سلام.
من تعدادی از پاسخ ها به این سوال رو خوندم و پاسخ لیلای عزیز رو پسندیدم.
پاسخی هم نوشتم، ولی به نظرم رسید ارسالش نکنم.
ازت ممنونم انسیه عزیز برای سوالی که مطرح کردی.
الان میخوام از منظری دورتر یا از دید ناظر به سوال پاسخ بدم.
سوالت باعث شد سرچ کنم در مورد ازدواج سفید.
نمیخوام وارد بازی های رایجِ این غلطه، این درسته، ادم های مذهبی اینطوری میگن آدم های غیر مذهبی اینطوری میگن و … بشم.
چیزی از جزییات سرچم نمیخوام بنویسم، چون هر کسی که بخواد بدونه خودش میتونه سرچ کنه.
برام جالب بود ازدواج سفید دو مفهوم داره.
مفهومی در جوامع اروپایی.
مفهومی در ایران.
که متفاوت هم اجرا میشن.
این سوال مستقیم ارتباط داره با ازدواج دایم، موقت، صیغه، محرم بودن یا نبودن، روابط زناشویی بر اساسِ شرع یا غیر شرع، پایبندی و تعهد زن و مرد نسبت به هم و …
از اونجایی که هر کدوم ما نسبت به مسایل اعتقادی، مذهبی، دینی، محرم نامحرم و … عقاید و باورهای خودمون رو داریم که بعضاً بسیار هم متفاوته، چون با باورهای متفاوتی بزرگ شدیم، یا اینکه بعدا خودمون باورهامون رو عوض کردیم، فارغ از درست بودن یا نادرستی شون، فکر میکنم اینکه هر کدوم از ما بگیم ازدواج سفید، ازدواج دایم یا موقت و … کدوم درست یا غلط هستن کمکی به هم نمیکنیم.
چون هر کسی با باورهای خودش، میگه درسته یا غلطه و روش پافشاری هم میکنه.
بهترین پاسخ برمیگرده به کلام الله.
در قرآن، در مورد همه ی نیازهای اساسی و ضروری انسان که بهش کمک میکنه زندگیِ بهتری رو تجربه کنه، خداوند یکتا سخن گفته.
ضمن اینکه میشه هر لحظه فقط از خداوند مشورت گرفت که کاملترینه.
با قلب، میشه با خدا ارتباط گرفت.
فارغ از اینکه فلانی اینو میگه، فلانی اونو میگه نمیشه تصمیمی گرفت و مسیولیتشم انداخت گردن فلانی.
من هر تصمیمی تو زندگیم بگیرم، مسیولیتش با منه.
مسیولیت احساسات و عواطفم، جسمم، روحم، زندگیم و …
چه بقیه خوششون بیاد چه نه، چه بگن درسته چه غلط، من باید تکلیفم با خودم و خدای خودم مشخص باشه و از حد و حدود خدا عبور نکنم همین، ولاغیر.
یه چیز دیگه هم بگم:
برخی دوستان و حتی خودمم اولش وارد بازی شدیم:
فلانی چه نوع ارتباطاتی داره تو زندگیِ شخصیش؟
درسته یا غلطه؟
کار بدی میکنه یا کار خوبی میکنه؟
دقیقا وارد بازی قضاوت شدیم.
من چیزی از فلانی نمیدونم جز سطح.
من درک عمیقی از فلانی و جزییات زندگی و افکارش ندارم و حق قضاوت هم ندارم.
منِ انسان که کج فهمی جزیی از مراحل درک و رشدم هست، چطور میتونم مطمین باشم منظور فلانی رو از حرفها یا اعمالش درست متوجه شدم که نظریه میدم در موردش؟
پس هیچی.
پس فقط سکوت.
پس حاشیه ممنوع.
پس سخن لغو و بیهوده ممنوع.
با خودمم.
به هیچ یک از دوستان جسارت نمیکنم.
هر کسی زندگی، افکار، باورها و اعمال خودشو داره که مسیولشون هست و فقط باید پاسخگوی الله باشه که از عمق و باطنِ خالصشون آگاهه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
از ته دلت یه فاتحه بخون براش . و فایلهای استاد رو گوش بده و بخواب . تو ذهنت با یکی دیگه باش . اینا نشونس که داری به هدفت نزدیک میشی
و اون هدف یک آدم خوب با ویژگی های خوب و دائمیه .سخته ولی استاد میگن نچسبین ولش کنین بره
سلام
مُهر و سند ازدواج تعیین میکنن ثبات زندگی بین افراد رو یا اعتماد ب رب که هادیه و شجاعتی که لازمه بخرج بدیم و تغییر کنیم و از حرف نظر مردم رها بشیم و بریم تو آغوش هدایت خداوند تا زندگی که دوسش داریم رو خلق کنیم
اصلا چرا باید یک فکر [ازدواج داعم یا سفید]بخاد برای ما احساس خوب یا بد تعین کنه که اگر داعم باشه خوبه و نباشه خوب نیست ایا سکه و سند محضری تعیین میکنه که اون فرد بمونه سر زندگیش حتی اگر ادم مناسبی نباشه ما میخایمش اصلا این فرد رو حتی اگر اون باوری که از گذشتگان رسیده به ما و با بررسیش میفهمیم که این رفتار یعنی شک داشتن ب قوانین خداوند و خوبی در جهان و بی اعتمادی به قانون و فرکانس و همدار شدن و قانون کبوتر با کبوتر
چون اگر ما وارد مدار درست بشیم لاجرم طبق سیستم ی اقای خوب یا ی خانم خوب رو جذبش میکنیم یا به ادما و شرایطی هدایت میشیم تا باورامون تقویت بشن که اصلا رابطه چی هست و ما چی میخایم از جهان
وقتی به قانون ایمان بیاریم که کارکردش همینه و جز این نیست دیگه ایا ازدواج داعم برامون معنی پیدا میکنه که باید داعم باشه وگرنه من اعتماد نمیتونم بکنم دیگه ترسی نمیونه شکی نمیمونه در کار خدا شک نیست و هدایت رو میپزیریم
بنظرم باید ب خداوند و سیستمش اعتماد کرد تکاملی پیش رفت رشد کرد تا ب یقین رسید که هیچ اتفاقی هیچ بدی به ما نمیرسه جز خیر و خوبی اگر ما ب شناخت برسیم
ایمان میخاد تکامل نیاز داره تغییر باید ایجاد بشه
اقا اصلا زمان قدیم یا زمان ادم و هوا مگه محضر خونه بوده یا اخوند بوده که عقد شون کنه اصلا حرف مردم در کار نبوده الان همش برای حرف مردمه و قانونایی که در اوردن از خودشون پس بی خیال مردمی که اگر بهشون حقیقت رو ب
هم بگی هزار تا دلیل دارن که حرف اونا درسته قدرت رو باید داد ب خداوند
اصلا چرا اینقدر بد بینی جهان پر‌از ادمای خوبه بابا چرا ما فکر میکنیم ما خوبیم و بقیه گرگ هستن ما باید انقدر روی خودمون کار کنیم تغییر ایجاد کنیم‌که بدونیم جهان مارو فقط با خودمون روبرو میکنه پس تغییر میدیم ی نسخه خوب از خودمون میسازیم تا بخودمون اول اعتماد کنیم که بله من لایق هستم من ارزشمندم و درونمونم اینو تایید میکنه
بقیه جزوی از ما هستن دیگه بیرون ز تو نسیت انجه در عالم هست باور کنید ما ب سمت کانون توجهمون هدایت میشیم اگر فکر کنی ادم خوب زیاده جذبش میکنی باور کنی جذبش میکنی تایید کنی دنبال کنی خوبی رو میبینی اگر فکر کنی ادما پستن دزدن کلاه بردارن تایید کنی داری تایید میکنی اگر فکر میکنی ادم خوب با تعهد محضری خوبه سخت در اشتباهی. بزار جهان خوبارو بفرسته سمتمون با تغییر من
مگه بقیه ادم نیستن خب اونا هم ادمن دوست دارن زندگی سالمی تجربه کنن و داشته باشن با ادمای خوب شروع کنن زندگیشونو کل داستان باور های ماست ثبات در ایمان به کارکرد سیستم خداوند و سمت خودمون رو درست اجرا کردن
اگر ما تغییر بدیم خودمون رو همه این مساعل و شک ها و تردید ها تبدیل میشه به ایمان به خالق بودن خودمون و قدرت اجابت کنندگی خداوند اینهمه شک و تردید یعنی هنوز ما درک نکردیم قانون جهان رو پس‌تمرکز رو بزاریم روی خود شناسی و عمل کردن و تمرین کردن تا ب شناخت و یقین برسیم با نتیجه توی مسیر ب شناخت ب حقیقت برسیم
ب عنوان یک تمرین نوشتاری اینارو نوشتم چون خودم هنوز اول مسیرم و کلی راه دارم تا بفهمم درک‌کنم و عمل کنم و نتیجه بگیرم تکاملی
ان شاالله همگی‌مون بهترین هارو تو زندگی هامون تجربه کنیم و رشد کنیم
شب و روزتون بخیر
سلام دوست عزیز
اینکه ما بین خواسته هامون و باورها و اعتقادات گذشتگان مون گیر کردیم نیاز به کار کردن روی خودمون داره
لازمه یک سری به باورها مون بزنیم ریشه یابی کنیم و باورهای قدرتمند تری رو جایگزین کنیم که بتونه به ما کمک کنه
باوری که شما رو به انجام دادن یا ندادن کاری به شک انداخته مطمئنا باور کمک کننده ای برای شما نیست
پس قبل از هر تصمیمی روی باورهات و روی شناخت بیشتر خودت و خدا و قانونش کار کن
زیرا آنچه ما میدانیم باور ما نیست فکری است که به ما قبولاندن, تلاش کن باورت هات رو از نو نصبت به خواسته ات بسازی
در پاسخ به سوالت هر کسی نصبت به باور و آگاهی های خودش پاسخ میده
(که شاید چندان کمکی بهت نکنه در این مسائل شخصی )
در نهایت همه چیز بستگی به باور و اعتقادات خودت بر میگرده
زیرا که افکار تو خلق کننده زندگی توست
در این جور مواقع به درون خودت برو به شناخت بیشتری از خودت برس
فاصله بین خاسته هات و باورهات را بسنج
زیرا که خواسته و باورت باید هماهنگ باشند
در این صورت است که دیگر به تردید نمی افتی
و میتوانی آگاهانه تر تصمیم بگیری
موفق باشید
سلام انسیه عزیز
من نمیخوام بهت بگم ازدواج رسمی خوبه یا ازدواج سفید تصمیم با خودته ، خواسته های افراد با هم متفاوته .
ولی شما اگه میخواهید رابطه ای به سبک رابطه ی استاد داشته باشید که دوستان مثالشو زدن ، باید قبلش باورهاتونو در این مورد تغییر بدید
اگه با باورهای فعلیت وارد همچین رابطه ای بشی یک رابطه ی پر از ترس و اضطراب و احساس گناه و صدها احساس ناخوشایند دیگه خواهی داشت که نه تنها لذت نمیبری بلکه آسیب هم میبینی .
اگه میبینی اینجا دوستانی از درستی این نوع رابطه صحبت میکنن بخاطر اینه که باورای قبلیشونو تغییر دادن و با باورهای جدید تجربه ای لذتبخش از این رابطه دارن .
ممکنه کسی با ازدواج خوشحال و راضی باشه و دیگری بدون ازدواج مثلا استاد درمورد روابط سبک شخصی خودشو داره و این نوع رابطه رو برای خودش مناسب دونسته و باورای هماهنگ هم داره البته که رابطش هم خیلی زیباست
ولی قرار نیست از ایشون تقلید کنیم ، شما هم آزادی سبک دلخواه و مناسب خودتو داشته باشی .
یه باور غلطی هم که داری باور به کمبوده ، افراد بسیاری هستند بسیار بهتر از این اقا که میتونی رابطه ای به شکل دلخواهت رو تجربه کنی .
سلام دوست عزیز
منم خواستم نظرمو بدم ازدواج سفید از نظر من یعنی ترس و بی تعهدی که در وجود یه آقا میتونه باشه وگرنه اگر آن اقا قصدش رابطه ای درست بر پایه تشکیل خانواده و فرزند باشه چرا باید فرقی کنه و اینکه اصرار به سفید باشه
سلام عزیزم
دوستان ساز موافق و مخالف زیادی داشتن به این مسئله، منم خواستم بنویسم شاید بدردت بخوره.
رابطه در جوامعی ک ما توش بزرگ شدیم طوریه ک دوست داریم اسم داشته باشه و رسمی باشه.
صرف نظر از آدمایی ک اوپن ماین هستند و تعریف های منحصر به فرد خودشون ارائه میکنند
من به شخصه خودم میدونم رابطه باید جدی باشه چون تو زندگیت شوخی نیست که باهات سروکار الکی داشته باشه، امروز باشه فردا دلش نخواست ماها و سالها ازت دور باشه و بره تو غار تنهاییش و به این بهانه ازت دور بره
این مسائل در کشورهای پیشرفته بیشتر دیده میشه.
ولی خب اینجا ببین خودت چی میخوای!
تعهد ، بله!
نمیگم وایسته باشید خیر!
ولی مقرر شده رابطه شگفت انگیزی ک مدنظرمون هستُ تجربه کنیم نه رابطه های بی سرانجام
اونقد بخودت ارزشمندی قایل باش که فقط به سمتِ رابطه جدی جذب بشی!
چون هممون آرزو داریم با کسی باشیم که براش ارزش داشته باشیم که متعهد باشه، احساس مسئولیت سرش بشه
اونقدر سست نباشه در تصامیمش که مشکلات زیاد شد پا بده و بره
من تحسین تون میکنم باوجود رابطه خوب کات کردین
در واقع بخودتون حرمت قائل شدین
آسیب های زیادی داره ازدواج سفید
اونی ک میگه نه برو لذت مهمه و پیدا نمیشه همچین کسی، متوجه آسیب های عاطفی ک یک فرد ممکنه برخورد کنه بهش رو جدی نمیگیره
یک زن روحیه لطیف داره
هر زنی ممکن به مادر شدن فک کنه حالا همه هم نه اغلیت، چه تجربه شیرینه مادر شدن!
نمیخوای فرزند داشته باشی که با عشق بزرگش کنی
نمیخوای خانه ایی مشترک باشه از خودت و شوهرت که دوستان رو دعوت کنی و خانواده خودتو
تو لایق بدنیا اومدی به هر رابطه‌‌ی غیر جدی کشیده نشو تحت ازدواج سفید حتی!
باور فراوانی رو گسترش بده حتما افراد متعهدتر بسیاری رو هم جذب خواهی کرد.
اونی ک از خودش نامطمئنه و نمیخواد رسمی پا بذاره بیاد جلو، لایق تو نیست و تو هم عروسک خیمه شب بازی کسی نیستی که باتو به تجارب ازدواج سفید برسه .
بنام خداوندی که عالم محضر اوست
سلام به روی ماهت انسیه جونم
من تجربه و درک خودم می نویسم عزیزم
اول از همه پاسخ تمام سوال هایی که داریم و میتونیم در سکوت و سکون از درونمون دریافت کنیم
تمام کارها از نگاه بقیه میتونه هم درست باشه هم اشتباه
به تجربه میگم بهترین راه و پاسخ و فقط فقط و فقط در سکوت و سکون از درون خودمون دریافت میکنیم
من با توجه به شخصیت خودم اهل تجربه هستم
ترجیح میدم تجربه کنم چون
۱- همه چی خوبه و درهای نعمت بیشتری باز میشه برام
۲- اونجوری که فکر میکردم پیش نمیره و من تکلیفم مشخص میشه و مطمئنا درس خوبی برام داره و مهمتر اینکه از شک و تردید و بلاتکلیفی رها میشم
به نظر من ، انسان به این جهان اومده که زندگی و تجربه کنه
ما به اندازه یی زنده گی میکنیم که تجربه میکنیم
رابطه یک تعامل دو طرفه اس
آقای نارنجی خیلی زیبا موضوع رابطه رو از دیدگاه قرآن تشریح کردن منم با ایشون کاملا موافقم
من خودم چند سال پیش عاشق آقایی شدم که ۴ سال از من کوچیکتر بود و بعد از سه ماه که دورا دور زاغ شو میزدم رفتم بهش گفتم من از شما خیلی خوشم میاد و اتفاقا همون رابطه من و به خودشناسی عمیق هدایت کرد
جالبه که خودتون نوشتین
مطمئنم تجربه عشق با این آقا یک تجربه خاص و کم نظیر خواهد بود
مییدونی انسیه جون ، بشین با خودت خلوت کن ببین علت اینکه خودت و از این تجربه کم نظیر محروم میکنی چیه ؟؟
اگه کلا یک هفته فرصت زندگی داشتی چه تصمیمی میگرفتی ؟؟
آیا طوری زندگی کردی که لحظه مرگ بگی من آماده ام ؟؟
کسانی که در این دنیا زیبا زندگی کردن ، مرگ زیبایی دارن و طبق آیات قرآن آخرت با شکوهی هم خواهن داشت
سلام دوست عزیز
واقعیت اینه که شما عاشق تصوری که از اون فرد داری شدی نه خود واقعیش
و اما واقعیت …
فردی که حاضر به «تعهد» برای شما و با شما نیس.. چون اصلا شما رو در «آینده» خودش نمی بینه… اصلا خواهان تشکیل خانواده با شما نیس .. منتهی یه مدت بی قانون و تعهد با شما میخواد سر کنه و وقتی پا به سن گذاشت و ترس از تنهایی پیری و … افتاد میره دنبال فرد مناسب برای «ازدواج»
تلخه ولی واقعیت ازدواج سفید همینه که اتفاقا به ضرر خانومه چون خانوما بازه طلاییشونو از دست میدن و برای مرد اتفاقی نمیفته تازه زندگیش بیشتر روی روال میفته از لحاظ کار و وضعیت اجتماعی و اقتصادی
از فکر به فردی که تو رو در آینده ش نمی بینه و نمیخواد، حذر کن
هر کات و اتمام رابطه ای درس هایی درونش داره، درس بگیر و سعی کن ذهنت رو منحرف کنی تا کمتر یادش بیفتی.. به مرور به روال طبیعی زندگیت برمیگردی
خانوم یعقوبی بنده تا به این لحظه تمام پاسخ های شما رو میخوندم و لذت میبردم و تحسینتون میکردم ولی با این پاسخ ضعیف و عاری از هر گونه باور درست و نشناختن قانون و تبعیت نکردن از حرفهای استاد عزیزمون واقعا برای خودم متاسف هستم که گول حرفهای قشنگ شما ولی پر از تعصب را خوردم. زندگی با یک فرد حتی اگر یک روز به ما لذت بدهد کافی است چون به قول استاد در دوره عشق و مودت کیفیت رابطه مهم است نه کمیت
سلامی که از جنس نام زیبای خداست؛
انسیه جان خواهر گلم
در جهانی که مملو از عقاید و نگرش های متنوعه شما مختارید هر نوع نگاهی که مایلید رو داشته باشید و بر مبنای همون نگاه تصمیماتتون رو بگیرید و زندگیتون رو پیش ببرید ؛
ولی
این مختار بودن همیشه به صدور مجوز از طرف خدا هم منجر نمیشه،
یعنی
شما آزاد هستید برای هر تصمیمی اما هر تصمیمی رو هم خدا تایید نمیکنه،
در مورد سوال شما، علی رغم جذابیت ها و حتی محسناتی که اون نوع رابطه و اون آقا ( توی اون مثلا ازدواج ) داره ولی خدا هرگز چنین رابطه ای رو به عنوان نوعی ازدواج تاییدش نکرده و صرف داشتن محسناتی در یک موضوع کلیت و همه ارکانش رو تایید و پذیرفتنی نمیکنه دقیقا مانند مثالی که خدا توی قرآن در مورد شراب و قمار میزنه که میگه این دو دارای سودهایی هستند اما زیانشان از سودشان بیشتر است؛ و در نزد خدا نه تنها ازدواج سفید که ماهیتش کاملا روشنه بلکه روابطی که اسم ازدواج موقت ( صیغه ) رو یدک میکشند هم کمترین تکرار میکنم کمترین جایی توی قرآن و فرامین پاک‌خدا ندارند و کاملا ساختگی و در تضاد کامل با کرامت زن با ارزش زن و با مقام بزرگ انسانی زن هستش و متاسفانه فقط عده اقلیت خیلی کمی ( کمتر از ده درصد مسلمانان جهان ) بهش معتقدند یعنی عده ای از عزیزان اهل تشیع اون هم فقط نوع دوازده امامی و غالبا توی ایران و بخشهایی از عراق ولی چون ما اینجا زندگی میکنیم و با این عقاید بزرگ‌شدیم گاها دچار اشتباه میشیم و اون رو نوعی از ازدواج میدونیم !!! .
انسیه حان خواهر و همکلاسی گلم،
اگر اون شخص ضمن اون محسناتی که شما میگید دارند کمی تنها کمی هم حاضر به پرداخت بهای به دست آوردن موجود و وجود ارزشمند شما باشند اون وقت تعهد هم به موضوع اضافه شده و مشکل حله ، اگر دغدغه ایشون هزینه های بالای تععد شرعی و قانونیه که البته میشه با توافق خودتون اون تعهدات مالی رو به کمترین و قابل دستیابی ترین سطح آورد و اگر هم هدف فقط خوش گذرانی موقت هستش که هر لحظه ذهن و جسم ارضا شد بشه مثل یه وسیله مصرفی شما رو کنار گذاشت این هرگز با کرامت شما نمیخونه؛
به خدا
و
به الله که کارگشاست توکل کنید و ازش چیز ناقص و بنجل نخواید و فقط چیز ارجینال بخواید مطمئن باش شما شایستگی داشتن یه همسر واقعی که دوستون داشته باشه و سالهای سال کنارتون باشه و مهمتر از هر چیزی بتونه بهای مالی و معنوی به دست آوردنتون رو پرداخت کنه رو دارید پس احساساتتون رو مدیریت کنید و با حس خوب تکرار میکنم با حس خوب ایمان و باور به لطف خدا به استقبال داشتن یه زندگی واقعی برید.
آنچه شرط بلاغت بود را گفتیم / خواهی تو پند گیر یا خواهی ملال.
در پناه الله مهربانتر از مادر شاد و سربلند و سعادتمند باشید.
سلام به استاد نور و عشق و شما دوست عزیز
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی تویی
طبق فرموده خداوند در قرآن کریم:کسانی(عده قلیلی) هدایت(به سمت نور و موفقیت) می شوند که نماز بخوانند،در سختیها و مشکلات صبر پیشه کند،به تهی دستان و فقیران انفاق کنند و حرف و عملشان یکی باشد.
بزرگترین گناه نا امیدی و بالاترین و برترین عبادت امید به رحمت و بخشش خداوند است.
لازم میدانم اشاره کنم؛ با تعهد به انجام مراحل خودشناسی(انجام تمرینات و گوش فرا دادن به فایلها و نصایح استاد نور ) و اصلاح باورهایتان به مراتب میتوانید جذبی فراتر از رفع رنجشها و کسب نیازهایتان داشته باشید؛بزرگ فکر کنید ولی با قدمهای کوچک حرکت کنید؛این یک قانون است؛خودتان را در زمانیکه که به خواسته ها و آرزوهایتان رسیدید ببینید و تصور کنید.
جهان آئینه باورهای ماست؛خداوند به صراحت در قرآن می فرماید:ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم و در جایی دیگر می فرماید:بعد از هر سختی آسانی است و به این بارو الهی برسید که فرموده:بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؛قرار نیست همه شرایط 100% فراهم بشود برای اینکه شما حرکت کرده و به آرزوها یا خواسته هایتان برسید،اصلا یک چنین چیزی محال و نشدنی است؛چرا میخوای بدن پاک و مقدست رو که روح خدا در تو وجود داره و خداوند است که تو را روزی داده و هر روز این فرصت را نه به شما بلکه به تمام انسانهای روی زمین داده تا زندگی کرده ،نفس بکشند و سپاس گذار نعمتهایش باشند؛این را هم برای اینکه دیگه دلت دنبال اون مرد شیطانی نباشه میگم؛اون شخص شیطانی بوده در کالبد یک انسان که میخواسته عفت و پاکدانی شما را لکه دار کند؛ چون شما یک خانواده اصیل و مهربان دارید،چون شما رزق و رزوی حلال خوردید،چون شما سر سفره پدر و مادرت بزرگ شدی،چونکه شما به معیارهای یک زندگی تاب و اصیل متعهد هستی،چونکه شما میخواهی با عزت زندگی کنی نه با خفت و خواری؛همانند مادرم، بانوی دو عالم،مظهر عشق و وفا و یکتا پرستی،حضرت فاطمه زهراء ع ؛پس خودت را دست کم نگیر و سرنوشت با عزت و با شکوه خودت را به سرنوشت آدمهای شیطان صفت گره نزن تا در دنیا و آخرت سعادتمند و با افتخار زندگی کنی؛فرعون اگر چشم بصیرتش باز بود و رود با عظمت نیل را می دید مگر احمق بود که برود و خودش را در وسط نیل قرار داده تا غرق شده و بمیرد!فرعون با چشمانی بسته بدنبال شیطان درونش راه افتاده بود و حضرت ابلیس لحظه لحظه او را به سمت پرتگاه غرور و تکبر و خودخواهی هدایت میکرد تا نابود شود که نابود هم شد؛ بخاطر قلب پاک پدر و مادرت از لبه پرتگاه نابودی نجات یافتی پس به خودت بیا که خداوند آنقدر دوستش داشته که نگذاشته با شیطانی انسان نما همبستر شوی که سرانجامش نابودی است پس تو از هدایت شدگانی؛نگران اون شخص هم نباش او می رود تا با انسانهای دل مرده زنده نما همبستر شود؛ پس شما باید از همین ابتدا با فایلهای دانلودی و رایگان استاد شروع کنید و آرام آرام شروع به ساختن باورهای قوی بکنید تا شخصیت شما شکل بگیرد؛مقاومت ذهن در برابر تغییرات اولین مانع جدی و ترمز ذهنی شماست که نباید اون را دست کم بگیرید؛تنها و تنها با ایمان محکم و قوی و توکل به خداوند است که می توان بر سختیها و مشکلات این راه غلبه کرد؛تا به مرز خودشناسی نرسید نمی توانید روی باورهایتان کار کنید؛تا وقتیکه به ترسهایتان حمله نکنید و به آرامش نرسید نمی توانید در مدار جذب و موفقیت قرار بگیرید؛ فقط و فقط باید روی خدای خودت حساب کنید،روی خودت و روی دیگران به هیچ عنوان حسابی باز نکن تا مسیر برات مشخص بشه و با عشق و معرفت گام در مسیر پر از هیجان موفقیت بگذارید؛همین مبلغی که برای خرج روزانه از پدر میگیرید مانع از حرکت رو به جلوی شما و قرار گرفتن در مسیر موفقیت می شود و شما را در حالت سکون و بی اختیاری نگه می دارد.
مهم ترین موضوع حس و حال خوب شماست که از نجواها و وسوسه های شیطان درون خلاص شده تا به رنجشهای درونی خاتمه داده و به ندای خدای درون گوش دهید تا به آرامش و لذت برسید؛انسان می بایست از زمانی که در آن قرار دارد با موفقیت و به سلامتی و با کسب تجربه عالی عبور کرده و نسبت به آن بی تفاوت نباشد تا در همان زمان متوقف نشوید؛چونکه باید از زمان حاضر عبور کرده تا به لذت و لحظات شاد آینده برسید؛ پس لازمه برای فهم بیشتر این موضوع کمی درنگ کرده و در گذر شب و روز؛ گردش کرات و سیارات بیندیشید و پی به راز زیبای خلقت جهان آفرینش ببرید،زندگی و گردش ایام خیلی زیباتر از اون چیزی است که ما انسانها با چشم ظاهربین بهش نگاه میکنیم باید با چشم دل؛ با عشق و با معرفت به همه نعمتها و ثروتهای خداوند نگاه کرد و لذت برد نه اینکه بی تفاوت از کنارش رد بشیم؛ خوب از همین جا شروع به کار کردن روی باورهای مثبت و صحیح بکنید؛از چیزی که می خواهید تصویر سازی کرده یا با ذکر جزئیات کامل سناریو نویسی کنید تا با حس مطلوب و شادی که میگیرید بهترین فرکانس را به جهان هستی ارسال کرده،سپاس گذاری بابت تمامی داشته ها و نداشته هایتان بکنید و سپس رها کنید تا جهان هستی آرام آرام شروع به مهیا کردن خواسته شما بکنه ولی لجاجت و پافشاری بیش از حد نسبت به جذب و دریافت این موضوع و خواسته نداشته باشید زیرا لاجرم همین کمبودها را جذب کرده و به نتیجه دلخواه و مطلوبی نمی رسید؛پس مواظب افکار و باورهایتان باشید.
جهان هستی مجموعه منظمی از نامنظمی ها و آشفتگی هاست.تمام چرخه کائناتی و جهان هستی که نظاره میکنید،حول و محور همدیگر و در یک مدار منظمی توسط یک خالق زیبا،قدرتمند،رحمان و رحیم اداره و هدایت می شود.
بر طبق قوانین جهان هستی و کائنات خداوند شما ذهنتان را بر هر چیزی متمرکز کنید و به آن توجه کنید همان را در زندگی و کسب و کارتان جذب می کنید؛رنجشها و موانع ذهنی شما و اینکه منتظر کمک نقدی هستید و هیچ تلاشی برای رسیدن به ثروت نمیکنید ؛ نشان از تغییرات جدی و اساسی در باورها و نوع نگرش درست شما به قوانین حاکم بر نظام و جهان هستی است به همین دلیل این رنجش را کوچک و بی اهمیت نشمارید؛ ولی برای رسیدن به تمام خواسته ها و آرزوهایتان می بایست ورودی های ذهنتان را مدیریت کرده و افکار و اندیشه هایتان را به سمت رشد و پیشرفت و نور هدایت کنید، در مسیر جذب و موفقیت برای بدست آوردن تمام خواسته هایتان اول از همه آرامش داشته باشید و بعد در سایه ایمان و توکل به خداوند به سمت هدفهایتان حرکت کنید،ایمانی درست و صحیحه که جسارت و شجاعت برای شما به همراه داشته باشد با احساس خوب و عالی؛ به فرمایش امام علی(ع)دو نوع رزق داریم:رزقی که شما به دنبالش می روید و رزقی که اون دنبال شما می آید؛در موردجذب جفت روحی الهی و شایسته؛داشتن آرامش و اعتماد به نفس بالا و احساس ارزشمندی؛روابط و دوستی های سالم و موفق؛ کسب و کار موفق؛ کسب ثروت؛داشتن شعور و معرفت الهی نیز به هم همین گونه است و از همین فرمول و قانون تبعیت میکند؛ کاری کنید که بقیه بدنبال جذب شما باشند نه اینکه شما بدنبال جذب دیگران باشید؛کاری کنید تمام کسانی که شما را می شناسند از اتفاق خارق العاده ای که خودتان برای خودتان رقم زده اید؛ انگشت به دهان،مات و مبهوت بمانند؛پس خودتان را دست کم نگیرید؛ روح و جسم و ذهن با ارزشتان را بازیچه و ملعبه دست دیگران قرار ندهید؛شخصیت داشته باشید،مودب باشید و برای وجود انسانها ارزش قائل باشید تا برای شما و شخصیت شما ارزش قائل باشند،این یک قانون است.
جدا شدن از رنجشهای ذهنی،خودخوریها و تمام احساسات منفی و نهایتا رسیدن به کمال، آرامش درونی، با تعهد و با عزت زندگی کردن خصوصیت بارز شماست؛ پس این خودش یک نشانه است برای اینکه شما دست به تغییرات عمده ای در درون خودتان بزنید تا به آرامش؛موفقیت و خوشبختی برسید،وقتیکه تصمیم میگیرید تغییر کنید؛در مدار جذب قرار میگیرید و شروع به کار کردن روی باورهایتان میکنید؛ میزان آگاهی شما و درک متقابل شما نسبت به قوانین جهان هستی و کائنات خداوند به میزان و مقدار ایمان شما به خالق جهان هستی بستگی دارد؛نیروهای غیبی در صورتیکه شخص در مسیر و مدار درستی قرار داشته باشد به کمک شما می آیند؛تنها کسی که می تواند در این وضعیت سرنوشت ساز به شما کمک کند خودتان هستید، پس دست کمک بسوی کسی دراز نکنید.
به هیچ وجه نگرانی نسبت به آینده از نظر داشتن آرامش جسم و روح یا داشتن زندگی مشترک ایده آل و سالم؛مقابله و رفع ترسها،رفع نیازها و کمبودها؛روابط درست؛تحصیل؛ کسب و کار ؛ تولید ثروت و کسب معرفت نداشته باشید؛با تغییر شما و قرار گرفتن در مدار جذب حالتها و رفتارهای شما تغییر کرده وشخصیت شما شکل می گیرد؛ دوستان و اطرافیان شما و آنهایی که در مدار شما قرار ندارند؛ حتی اگر در مکانهای نادرستی قرار داشته باشید؛تمامی اینها از مدار شما حذف می شوند حتی نزدیک ترین فرد به شما و بدون دخالت شما؛ در صورتیکه با ایمان کامل به مسیرتان ادامه دهید و شک و تردیدی برای ادامه مسیر به خودتان راه ندهید؛ به مراتب در مدار جذب ارتقاء پیدا کرده و با قوانین موفقیت بیشتری آشنا می شوید؛ ممکن است در طول مسیر جذب با انواع اتفاقات گوناگون و ناشناخته ای مواجه شوید؛نترسید،بی جهت دلهره و اضطراب به خودتان راه ندهید؛با آگاهی کامل و چشمانی باز به پیامها و هشدارهایی که این اتفاقات برای شما در پی دارید توجه کنید تا ادامه مسیر برایتان مشخص و واضح شود؛پس نگران اتفاقات حال و آینده و اینکه چطور می شود نباشید.
وقتیکه می ترسی؛شک و تردید و اضطراب سر تا پای وجودت را میگیرد،ایمانت رو از دست می دهی و شیطان درونت قدرت میگیره،اتصالت با کائنات هستی خداوند بزرگ قطع شده و نهایتا کم آورده؛ افسردگی؛ انزوا و نابودی…
همیشه به یاد داشته باشید تغییر کردن و قدم در مدار جذب و موفقیت گذاشتن کار ساده و آسانی نبوده و کار هر کسی هم نیست؛ سخته ولی محال و دور از ذهن نیست،پس باورهایتان را بر اساس واقیعتها بسازید نه خیالی،پوچ و تو خالی.
در قدم اول برای رهایی از رنجها و مشکلات می بایست از اهرم رنج و لذت استفاده کنید یعنی با کار کردن مداوم و پیاپی روی باورهای مثبت رنجش درونی اتان را به لذت تبدیل کنید که نشانه آن رسیدن به آرامش است.
در قدم دوم بعد از رسیدن به آرامش و خودشناسی؛روی خودتان و علایق شخصی اتان سرمایه گذاری میکنید تا باورهایتان شکل صحیح گرفته و به موفقیت و خوشبختی برسیدو قدمهای بعدی از درون به شما الهام شده و مسیر مشخص میشود.
با آرامش؛تامل و تفکر عمیق از زمانهای پیش رو با موفقیت عبور کنید تا لحظات شاد آینده را تجربه کنید؛این شما هستید که بر اساس باورهای درست؛تلاش مستمر؛توکل و ایمان به خداوند؛ حد و مرزهایتان را مشخص می کنید به همین دلیل حد و مرزها برای همه انسانها یکسان و مشخص نیستند؛شما بر اساس تعالیم و آموزشهای استاد به یکسری از باورهای قدرتمند که منشاء آن از درون شماست می رسید و با سرمایه گذاری روی علایق و کار کردن شبانه روزی روی افکار و باورهای صحیحی که داریدآرام آرام شخصیت شما شکل گرفته و مسیر واقعی و درست به شما از درون الهام می شود و نشانه های هدایت برایتان در طول مسیر مشخص و روشن می شود البته اگر با ایمان حرکت کنید و منتظر کسی نباشید؛در این مسیر بغیر خدا به کسی توکل و تکیه نکن؛ خودت را حقیر نشمار و صبر و تلاش بسیار داشته باش؛هر اتفاقی که برات افتاد فقط با قدرت حرکت کن ولی تسلیم نشو،تسلیم نشو،تسلیم نشو…
خیلی چیزهایی که در طول مسیر بهشون آگاهی پیدا میکنی را برای هیچ کسی تشریح نکن و انرژی هدر ندهید؛ برای رسیدن به اهدافی که از قبل مشخص کردید نسبت به تک تک اونها باید متعهد باشی؛ مثل یک انسان متاهل که به همسر و فرزند و زندگی مشترکش تعهد دارد؛شما هم برای رسیدن به اهدافت هم به خودت و هم به تمامی قوانین جهان هستی می بایست متعهد باشید؛اگر خلاف قوانین کائناتی قدمی برداری و خطایی مرتکب شوید هر چی که رشته کردی پنبه می شود و تمام تلاش های شبانه روزی شما اعم از انجام تمرینات استاد یا مراقبه هایی که انجام دادی یا کتابهایی که برای رسیدن به موفقیت خواندی بدون نتیجه می شود؛پس وقتیکه در مدار جذب و موفقیت قرار میگیری آن هم به اراده و خواست خودت و نه به اجبار و زور؛خواه ناخواه برای به ثمر رسیدن تلاشهایتان باید از قوانینی که در جهان هستی به فرمان خداوند وضع شده است احترام گذاشته و متعهد باشی؛ برای مثال یک شخصی که به باشگاه بدنسازی و پرورش اندام مراجعه میکند یهویی بهش نمیگن بیا این آمپول عضله را بگیر و به بدنت تزریق کن تا بدنت یک روزه ساخته بشه؛ باید وقت و زمان بگذاری،باید به باشگاه مراجعه،ثبت نام کرده،هزینه باشگاه و مربی را پرداخت کنید و هر روز یا یک روز در میان در باشگاه تمرین کنی و با وزنه های آهنی و فلز سرد دست و پنجه نرم کنید،با برنامه های تمرینی و غذایی که به شما می دهند پیش بروی تا بدن شما آرام آرام و در زمان خودش به یک اندام زیبا و تراشیده بدنسازی مبدل شود؛خلاصه اینکه یا به عبارت ساده تر چاه باید خودش آب داشته باشد نه اینکه آب داخلش بریزید؛ باز هم تاکید میکنم در صورتیکه باور قوی و پشتکار محکمی در رسیدن به اهدافت داشته باشی به موفقیت می رسی؛ بی هدف و بدون باور و اراده قوی چیزی بدست نمی آوری یعنی آب در هاون کوفتن؛ پس خیلی باید مواظب وسوسه های حضرت ابلیس باشی(هزاران سال عبادت شیطان را دست کم نگیرید؛هر لحظه با نجواهای وسوسه انگیز و نابود کننده شما را به سمت پوچی و نابودی می کشاند) و به بیراهه نروید مانند گفتن دروغ مصلحتی؛اصلا هم جایی معلوم نیست ولی در این مسیر نقض قوانین و خطای بزرگی است.
شما نمی توانید قوانین حاکم بر نظام جهان هستی را به نفع خودتان تغییر دهید بلکه باید طبق اصول و قوانین کائناتی در مسیر درست گام برداشته تا به آرامش و نتیجه دلخواهتان برسید؛ لاجرم برای داشتن یک ذهن ثروتمند نیاز دارید که ورودی های ذهنتان را کنترل کنید تا بر ترسهایتان غلبه کرده؛ به آرامش برسید و بتوانید با قوانین جهان هستی ارتباط صحیح و درستی برقرار کنید و در مدار واقعی خودتان قرار گرفته و پیشرفت کنید؛ رنجشهای بی مورد و ذهنیت غلط در بابت تمامی باورهای نادرستی که ترس در شما بوجود می آورد را از خودتان دور کنید تا ندای خدای درونتان را بشنوید؛سپس آرامش گرفته و اعتماد به نفس پیدا کنید؛طبق قوانین جهان هستی هیچ وقت همه اوضاع و شرایط برای رسیدن به اهدافتون کامل نیست پس با چشمانی باز،دلی آرام و ایمان محکم و قوی قدم اول به سمت خود شناسی را بردارید؛ برای قدمهای بعدی عجله نکن تا به درجه و مقام معرفت و شناخت دست پیدا نکنید،رشد و پیشرفتی حاصل نمی شود.
شکر گذار تمامی نعمتها؛داشته ها و نداشته هایتان باشید؛ با حس عالی و مناسب بهترین فرکانس را برای جذب آرزو و خواسته خودتان به جهان هستی ارسال کنید؛ با سبک بالی و خیالی آسوده از تمامی رنجها و مشکلات خودتان را در آغوش خداوند رها کنید و عاشقانه با معبود و معشوق خودتان عشق بازی کنید و لذت ببرید تا تمامی درها به روی شما باز بشه؛نه اینکه درهای زندگی،خیر و برکت براتون بسته شده؛منظورم نور الهی را درون خودتان روشن نگه دارید تا سعادتمند و خوشبخت باشید؛ باید تغییر کنی؛ شما می بایست احساسات و هیجانات خودت رو تحت کنترل بگیری؛تا خودت و خصوصیات مثبت و منفی خودت را نشناختی به هیچ کسی اعتماد نکن؛همانطوری زندگی کن که دوست داری؛ به چشم خودت زیباست و لذت می بری؛ به زندگی عادی خودت مشغول باش وتقلای بیش از اندازه نکن که یه شبه به همه چی برسی و به هیچ انسانی اجازه سوء استفاده از احساسات پاک و ناب خودت را نده و نور الهی را درون خودت زنده نگه دار و تا میتوانی از معصیت و گناه دوری کن.
زیبا سخن بگو،شیک پوش،منظم و با ادب باش؛اراده داشته باش،ترسو و ضعیف نباش،احساساتی نباش،شخصیت داشته باش،قدرت داشته باش،دنبال این نباش که یکی کمکت کنه، نیازی به این نداشته باش که مهر تایید دیگران رو بگیری و اینکه دیگران در موردت چی فکر میکنن؛به خودت و به ندای خدای درونت گوش کن و به مسیری که باید ادامه بدی تمرکز کن تا به لذت و آرامش برسی.
وقتی در مدار واقعی خودت قرار میگیری با احساس خوب و عالی که نشاط و شادی را برات بهمراه داره؛خودبخود جهان هستی مکانهای نادرست، آدمهای ناهمگون و ناجوری که با تو هم فرکانس نیستند رو از مدارت حذف میکنه؛حتی امکان دارد با تغییر مدار شما در یک مقطع زمانی تنهای تنها بشوید؛ با تغییر مکانی یا حذف اطرافیانتان ترسی به خودتان راه ندهید باید این تنهایی را مدیریت کرده و از این زمان تنهایی به سلامت عبور کنید؛ دنبال نگرانی و رنج کشیدن رفتار دیگران با خودت هم نباش و به این ترتیب جهان هستی آدمهای با شخصیت و هم فرکانس با خودت رو در مدارت قرار میده و با دوستان جدیدی آشنا میشی که از مصاحبت با اونها لذت می بری و شاد و خوشحال هستی،دیگه خودت رو خسته نکن و ذهنت رو بیشتر از این درگیر افکار نادرست و آدمها ناجور و رابطه های پوچ و بی پایه و اساس نکن؛خودت رو بقل کن و شکرگزار خداوندی باش که انسان رو اشرف مخلوقات قرار داد و تمامی فرشتگان بجز ابلیس در پیشگاه خداوند و به فرمان خداوند به انسان سجده کردند،پس خودت رو دست کم نگیر و بزرگ فکر کن.
هر انسانی به محض اینکه خواسته ای رو در ذهنش به تصویر میکشه(خوب یا بد،زشت یا زیبا،خیر یا شر) فرکانسی به جهان هستی ارسال میکنه که سریعا شروع به ساخته شدن میکنه و رسیدن به این خواسته بستگی به قدرت ذهن و قدرت باور شما نسبت به اون خواسته داره؛مثلا کسی که ذهنش حول و حوش مریضی و بیماریه به هزار بیماری مبتلا میشه و کوله باری از قرص و دارو را مثل غل و زنجیر هر روز به دوشش میکشه و این طرف و اون طرف می بره؛ یا کسی که همش با ترسهایش زندگی میکند دچار اضطراب و نگرانی شدیدی شده و هر روز رنجشش بیشتر از روز قبلش می شود؛این باورهای مخربیه که از یک ذهن فقیر و بیمار ناشی میشه و نقطه مقابلش باورهای مثبت و سازنده یک ذهن ثروتمند و قدرتمند است که هر فردی می بایست ابتدا برای رسیدن به خواسته اش شکرگذار تمام داشته ها و نداشته هاش باشه و ایمان و یقین محکمی داشته باشه که به تمام خواسته هاش میرسه مثل خریدن بهترین ماشین،خانه،ویلا،ازدواج موفق،پولدارشدن و …؛ این یک نشانه است برای اینکه انسان تغییر کنه و پای خواسته هاش بایسته،بدون اینکه به کسی نیاز داشته باشه و منتظر کسی باشه؛شهامتش رو داشته باشه و تغییر کنه؛در برابر تغییرات مقاومت نکند بلکه از تغییرات استقبال کنه.
سخت ترین مرحله قانون جذب تغییر کردنه؛به نسخه ای از خودت تبدیل بشی که تا حالا نبودی و آرزوش رو داری؛زبان؛احساسات و هیجانات را تحت کنترل خودت بگیر و رازهای زندگیت رو به هیچ کسی نگو،پا شو و حرکت کن…
اگر در کاری که داری انجام میدی و روی خودت و باورهات کار میکنی؛ داشتن عزت نفس یا اعتماد به نفس بالا یا هر کار دیگه ای؛بایدهر روز سپاسگذار نعمتهای خداوند باش؛نگرانی و غم و اندوه رو از درونت بریز بیرون؛تا برای خواسته هات تلاش نکنی و بهاش رو پرداخت نکنی (بهای معنوی و مادی)چیزی بهت نمیدن؛تلاش کن تا به آرزوهات برسی؛در برابر سختیها و مشکلات زندگی صبور باش؛ دلت را به خدا بسپار وقتیکه می دانی بدون حکمت او برگی از درخت نمی افته؛به آرامش برس تا بدونی میخوای چیکار کنی؛سفره دلت رو برای هر کسی باز نکن تا ازت سوء استفاده نشه.
برای اینکه به آرامش و ثروت برسید ورودی های ذهنتون رو کنترل کنید تا بهترین فرکانس رو به کائنات خداوند ارسال کنی و به خواسته ها و آرزوهات برسی؛بهترین،عالی ترین و نزدیک ترین فرکانس به جهان هستی،فرکانس شکرگذاری از تمام نعمتهای خداوند است؛شکرگذاری از تمام داشته ها و نداشته هاتون؛ برای اینکه هر روز خداوند به شما اجازه نفس کشیدن و زندگی کردن می دهد تابنده ای باشید که سپاس گذار نعمتهایش است.
به خدا توکل کن و تسلیم امر و اراده قدرتمند خداوند باش و منتظر کسی نباش که نجاتت بده؛تنها کسی که میتونه کمکت کنه فقط و فقط خودت هستی؛دوست و دشمنت درون خودت هستند…
تو مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هات اوضاع سخت میشه ولی مسائل و سختیها جزیی از زندگی هستند؛اونها اومدن تا تو خواسته هات رو بهتر و واضح تر بشناسی و به آرزوهاتون برسی.
سختیها و رنجها دوست تو هستند؛اگه به گذشته ات فکر کنی متوجه میشی بزرگترین پیشرفتها و موفقیت هات موقعی بوجود اومدن که با تمام وجود به مشکل و رنج برخورد کردی،اونها نقطه عطف تو شدند،رنجها باعث پیشرفت و حرکت تو شدند؛اگر همیشه همه چیز بر وفق مرادت باشه تو هیچوقت حرکت نمیکنی؛مثل مرداب فاسد و متعفن میشی،اما یادت باشه مثل رود جاری باشی؛جاری باش و حرکت کن؛به سنگها و موانع سر راهت برخورد بکن،زخمی بشو اما نا امیدنباش؛خسته بشو اما نشین گریه کن،افسرده نشو؛عصبانی بشو اما توی خشم باقی نمون و باز حرکت کن…
برای اینکه به اعتماد به نفس بالایی برسی و خودت رو دوست داشتی باشی و برای خودت ارزش قائل باشی؛ از تمرین آئینه استفاده کن؛ روزی 10 تا 15 دقیقه جلوی آئینه بایست،خداوند رو از این خلقت شگفت انگیز ستایش کن و این عبارت تاکیدی رو تکرار کن:من تو را دقیقا همانطور که هستی دوست دارم و می پذیرم.
مرتب این عبارت تاکیدی رو تکرار کن و بنویس: می خواهم ؛ می توانم ؛ می شود.
اگر میخوای به آرامش برسی و ذهنت رو بر باورهای مثبت برنامه ریزی کنی؛از زمان طلایی(گلدن تایم؛طلوعین )نیم ساعت قبل از اذان صبح و نیم ساعت بعد از اذان صبح؛زمان طلوع خورشید که بیشترین انرژی از آسمان به زمین ساطع میشه استفاده کن؛مراقبه و راز و نیاز کن تا از مرحله زنج بگذری و به بیداری درونی برسی…
روی خودت و باورهای مثبت بیشتر کار کن و تمام فایلهای دانلودی و رایگان استاد رو گوش کن،چندین و چند بار گوش کن تا ملکه ذهنت بشه و برای خودت ارزش قائل باش تا دیگران برات ارزش قائل باشند.
هیچ کس به آدمی چیزی نمی دهد مگر خود او،هیچ کس از آدمی دریغ نمی دارد مگر خود او،بازی زندگی یک بازی انفرادی است،اگر خودتان عوض شوید همه اوضاع و شرایط به نفع شما عوض خواهد شد.(فلورانس اسکاول شین)
تخیل همه چیز است؛تخیل پیش درآمد تمام داشته های ما در آینده است.(آلبرت انیشتین)
فرشتگان به ساکنین بهشت می گویند:سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان در برابر سختی تکالیف الهی چه عاقبت خوبی دارید در خانه آخرت. سوره رعد(آیه24)
(ولی ای رسول ما،ناراحت مباش و برای زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان)به تسبیح پروردگارت و به حمد و سپاس او مشغول شو واز سجده کنندگان(و نمازگزاران باش،لذا روایت است که هرگاه پیامبر اکرم ص غمگین میشد به نماز بر می خواست و آثار غم و اندوه را در نماز از دل می شست)
(ای محمد ص همواره به)بندگی پروردگارت مشغول شو تا مرگت فرا رسد(زیرا عبادت پروردگار به انسان شرح صدری می دهد که همه مشکلات برای انسان کوچک می شود و همه موانع در نظر انسان خوار می گردد و بندگی برای خدا در طول عمر به هیچ وجه قطع نمی شود و حتی بالاترین مقام انسانی یعنی رسول اکرم ص تا آخرین لحظات عمر شریفش مشغول عبادت و نماز بود؛بر خلاف گروهی از انسانهای گمراه که می گویند وقتی به یقین رسیدی دیگر نیازی به عبادت و نماز نیست ) سوره حجر(آیات98 و 99)
(ابلیس نیت خود باطنی خود را آشکار ساخت و)گفت:پروردگارا بخاطر اینکه مرا(بوسیله خلقت انسان)گمراه ساختی من(نعمتهای مادی موجود)در زمین را در نظر آنها زینت میدهم و انسانها را به ان مشغول می دارم و سرانجام همه را گمراه خواهم ساخت،مگر آن بندگان خالص شده تو(که توانایی گمراه کردن آنها را ندارم)
(خداوند بعنوان تحقیر شیطان و تقویت قلب جویندگان راه حق،)فرمود:این(راهی که بندگان برگزیده من می روند)راه مستقیم من است(هر کس از این راه برود در امان است)
(ای ابلیس،)البته تو هیچگونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری(تا آنها را وادار به معصیت کنی)مگر گمراهانی که شخصا بخواهند از تو پیروی کنند(و با میل خود دعوت تو را اجابت کنند)
(پیروان تو به حال خود رها نمی شوند)و مسلما وعده گاه همه ایشان دوزخ است.(همان جهنمی که)برای آن هفت در وجود دارد و برای هر دری گروهی از پیروان(به فرا خور گناه خود)تقسیم شده اند(و برای هر جرم و گناهی جایگاهی تعیین شده است) سوره حجر(آیات39 تا 44)
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو،بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید،زنجیر پی زنجیر
خداوند زیبائیها یار و نگهدار استاد مهربانی ها، شما و همه دوستان دوست داشتنی