درباره محتویات «دوره عزت نفس»‌، به عنوان فردی که از آن استفاده و نتیجه گرفته‌ای‌، به من توضیح بده. - صفحه 3

قطعاً پایه های تمام موفقیت های شما روی ” عزت نفس تان” قرار داده می شود. به اندازه ای که این پایه ها قوی باشد، به همان اندازه می توانی اولین قدم ها را برداری تا آن موفقیت ها رخ دهد. بنابراین بهترین شروع، از ساختن عزت نفس است.
زیرا این مشکل افراد زیادی است که از یک طرف خواسته هایی دارند که به شدت به می خواهند به آن خواسته ها برسند، اما از طرف دیگر باورهای محدود کننده ای دارند که مانع از هدایت شدنت به سمت آن خواسته شده است.
یعنی نه می توانند درباره اش تصمیم بگیرند.
نه قدمی بر می دارند.
نه هیچ ایده ای برای شروع دارند.
حتی اگر تصمیمی هم بگیرند، هرگز به مرحله عمل نمی رسد و دوباره بر می گردند به همان خانه اول، به همان ترس های همیشگی که مدام مانع برداشتن اولین قدم شده است و ریشه همه اینها دقیقاً از کمبود عزت نفس ناشی شده است.
در حالیکه مهم ترین نیروی محرکه ای که در وجود همه ما هست، وقتی بیدار می شود و شروع به حرکت می کند که عزت نفس مان را می سازیم.
بارها از استاد عباس منش شنیده ام که می گوید مهم ترین دلیل موفتیت های زندگی من در هر برهه، حاصل تلاشی بوده که برای ساختن جنبه ای دیگر از عزت نفسم، داشته ام.
حتما شما هم افرادی را می شناسی که نه قیافه، تحصیلات یا توانایی خاصی دارند، نه اصول ارتباطات را بلد اند، اما چقدر محبوب و موفق اند!
چقدر آدمهای درست و حسابی، دوست دارند با آنها باشند؟
وقتی دستاوردهای این افراد را بررسی می کنی، با هیچ منطقی نمی توان پذیرفت که چنین فردی با چنین ویژگی هایی به چنین موفقیت هایی برسد.
حال موفقیت در ازدواج با فردی شایسته باشد، استخدام در کاری با ارزش، ارتقاأء شغلی، قبولی در دانشگاه و رشته تحصیلی عالی، داشتن خودروی مجلل یا ویلاهای زیبا و موقعیت های مالی بی نظیر
بعد به خودمان می گوییم:
من که از هر نظر از این فرد با استعدادتر و تواناتر هستم. تحصیلات و اطلاعات بیشتری دارم، توانایی های جسمانی ام هم بسیار بیشتر است.
پس چرا حتی نصف موفقیتی که این فرد دارد را ندارم؟
چرا با وجود اینهمه تلاش برای ترفیع شغلی، مدیر عامل حتی ذره ای از توانایی هایم را ندید؟
چرا نتوانستم با فردی که دوستش دارم، ارتباط برقرار کنم؟
چرا در آن مصاحبه کاری پذیرفته نشدم؟
چرا با اینکه می دانم از عهده فلان کار بر می آیم حتی یک قدم هم برایش بر نمی دارم؟
چرا حتی نمی توانم برای زندگی ام کوچکترین تصمیمی بگیرم؟
و هزاران چرای دیگر…
پاسخ همه این چراها، در میزان عزت نفس مان نهفته است. عزت نفس یعنی:
فارغ از اینکه دیگران چه قضاوتی درباره ما دارند، بتوانیم توانایی های خود را باور کنیم.
فارغ از اینکه دیگران چه توقعاتی از ما دارند، بتوانیم کاری را انجام دهیم که خودمان دوست داریم
فارغ از اینکه دیگران چه احساسی نسبت به ما دارند، بتوانیم بدون نیاز به هیچ دلیلی، خودمان همانگونه که هستیم، با تمام خطاها و اشتباهات مان دوست داشته باشیم.
بتوانیم بدون هیچ دلیلی خود را لایق آنچه بدانیم که دوست داریم تجربه نماییم زیرا همه ما ساخته دستی هستیم که به جز ارزش، نمی آفریند و توانایی های یکسانی به همه ما برای ساختن زندگی مان به شکلی که دوست داریم باشد، بخشیده است.
بنابراین، دلیل اکثر اتفاقات ناخواسته ی زندگی ات را فقط و فقط در کمبود عزت نفس ات جستجو نما و مطمئن باش به محض اینکه عزت نفس ات را می‌سازی، انتخاب‌های زندگی‌ات، دست خوش تغییرات اساسی می‌شود.
وقتی عزت نفس ات و باور احساس لیاقت را در خود می سازی، دیگر علائق ات در حد علاقه باقی نمی ماند، بلکه با قدرت، ایمان، انگیزه و اشتیاق درباره اش تصمیم می گیری و قدم بر می داری. دیگر حرف های مردم و بسیاری از موضوعات بدیهی قبلی که برایت خیلی مهم بود، اهمیتش را از دست داده و اهدافی جایگزین آن‌ها می‌شود که از تو آدم دیگری می‌سازد.
عزت نفس مانند سنگر بانی است تا دندان مسلح که محافظ تو در برابر نجواهای فلج کننده شیطان است.
و این مهم ترین ویژگی و مهم ترین قدرت عزت نفس است. زیرا دلیل همه شکست ها، عدم توانایی در کنترل ذهن بوده است. یعنی زمانی هایی که نتوانسته ایم خطایمان را ببخشیم، زمانی که در احساس گناه ماندیم، زمانی که از عهده نجواهای ذهن بر نیامدیم و سکان را به دست او دادیم تا خود تخریبی را آغاز کند، نقطه شروع هر شکستی است.
بنابراین، خیلی مهم است که سنگربانی مثل عزت نفس را همواره در وجودت داشته باشی. زیرا ما انسان هستیم و همیشه در معرض خطا و اشتباه. گاهی ممکن است به خاطر باورهای محدود کننده، در کارو هدفت موفق نشوی، نمره قبولی نیاوری یا مرتکب اشتباهی شوی که سرزنش خانواده، رئیس، دوست وآشنا و … را برایت به همراه داشته باشد.
اگر در این مواقع سلاحی مثل عزت نفس برای کنترل نجواهای ذهنت نداشته باشی، ذهن آنقدر این شکست را در نظرت بزرگ جلوه می‌دهند که دیگر نتوانی خودت را لایق و شایسته زندگی با کیفیت بدانی و تو را به نقطه‌ای می‌رساند که باور کنی توانایی انجام هیچ کاری را نداری .
اگر در این جور مواقع نتوانی با عزت نفس ات، افساز ذهن را در دست بگیری، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه می‌دهد و چنان باورهای محدود کننده‌ای در تو می‌سازد که باور می‌کنی:
حتماً به اندازه کافی با هوش، با استعداد، دوست داشتنی و لایق نیستی
حتما به اندازه کافی توانایی نداری.
تو کجا و آن موفقیت ها کجا!
حتی فکر کردن به آنها را هم گناه می داند…
آنوقت باورت می‌شود که نمی‌توانی مثل آن آدمهای موفقی که می‌شناسی و آنها را بسیار با صلابت و پشتکار می دانی، موفق باشی.
باورت می‌شود آدم محبوبی نیستی یا لیاقت یک زندگی خوب و با کیفیت در تمام جنبه‌ها را نداری و در نهایت کاری می کند که این شرایط را به عنوان سرنوشتی غیر قابل تغییر، بپذیری.
فرو رفتن در مدار عدم موفقیت در تمام جنبه‌های زندگی، از اینجا شروع می‌شود و تا آنجا ادامه می‌یابد که دیگر میان خودت و یک زندگی زیبا، یک رابطه توام با عشق و مودت، یک کسب و کار عالی و زندگی ای باکیفیت در مکانی با کیفیت، فرسنگ‌ها فاصله می‌بینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.
تفاوت زندگی ات در تمام جنبه‌ها، با عزت نفس و بدون عزت نفس، از زمین تا آسمان است.
فردی که عزت نفس ندارد، از ارتباط باآدمهای موفق می‌ترسد چون آنها را لایق و خودش را نالایق می‌داند.
حتی از داشتن هدف های بزرگ و رویاهای زیبا نیز می ترسد. حتی قادر به گرفتن یک تصمیم کوچک در زندگی اش نیست زیرا اگر عزت نفس نباشد، فرد قادر به گرفتن هیچ تصمیمی نیست. امروز تصمیم می گیرد و با جدیت خودت را متعهد به اجرایش می‌کند، اما فردا هیچ خبری از آنهمه جدیت نیست.
حتی اگر هم تصمیمی بگیرد، هیچ برنامه‌ای برای اجرایش نخواهد داشت زیرا اصلاً قادر به دیدن و باور کردن خودش و توانمندی‌هایش در اجرای آن تصمیمات نخواهد بود.
فردی که عزت نفس ندارد، قدرت نه گفتن به خواسته‌های نامعقول دیگران را ندارد. همواره برای هر کاری منتظر تأیید دیگران است. برای جلب توجه و تأیید شدن توسط آنها، کارهای عجیب و غریب می‌کند، لباس‌های عجیب و غریب می‌پوشد و آرایش‌های خسته کننده یا حتی جراجی های زیبایی خطرناک را به جان می‌خرید.
فردی که عزت نفس ندارد، جرآت شروع هیچ کاری را ندارد. چون تصورش از خودش این است که از پس هیچ کاری بر نمی‌آید . به همین دلیل اصلاً کاری را شروع نمی‌کند که حالا بخواهد از عهده اش بر بیاید یا نیاید.
وقتی عزت نفس نباشد، آنچنان احساس عدم لیاقت وجود آدم را پر می‌کند که به راحتی ارزش‌هایش را نادیده می‌گیرد. این باور واقعاً به تمام معنا فرد را فلج و جرأت هر اقدامی را از او می‌گیرد. حتی اگر ایده‌ای کارآمد به ذهنش برسد، اصلاً آن را مطرح نمی‌کند.
سپس وقتی می بیند افراد زیادی با اجرای همان ایده های به ظاهر ناکارمد، ثروتمند و موفق شده‌اند، بیشتر خودش را سرزنش می کند. زیرا کمبود عزت نفس پوششی بر توانمندی‌ها، ارزشمندی و خلاقیت‌هایش گذاشته که نمی‌تواند آنها را ببیند و باور کند که ذهن او نیز قادر است ایده‌های ثروت آفرین و راه کارهایی زندگی ساز ارائه دهد.
همه موفقیت‌های شما روی پایه‌ای به نام عزت نفس چیده می‌شود. همانگونه که پی یک ساختمان تعیین می‌کند ساختمان شما چند طبقه باشد و تا کجا بتواند بالا رود، عزت نفس هم تعیین کننده این است که تا چه از حد موفقیت را می‌توانید کسب کنید. به همین دلیل وقتی تصمیم می‌گیری فراتر از نگاه آدمهای معمولی پیش بروی و به موفقیتی برسی که حق طبیعی توست و به سبکی زندگی کنی و کاری را انجام دهی که به آن علاقه درای، اولین قدم را باید از ساختن عزت نفس شروع نمایی.
زندگی تو با عزت نفس و بدون عزت نفس، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. عزت نفس مهم‌ترین عامل موفقیت یعنی “احساس لیاقت” در تو می‌سازد. این باور قدرتمند کننده، همچون سرباز لایقی است که هرگز و در هیچ موقعیتی به نجواهای ذهنت اجازه تخریب تو را نمی‌دهد.
وقتی در جلسه هشتم دوره عزت نفس، با موضوع “احساس لیاقت” برخورد و توضیحات استاد را در این باره بشنوی، و راه کارهای ایشان را جهت ایجاد این باور می‌آموزی، به وضوح معمای شکست‌هایی که در مورد اهدافت داشته‌ای، برایت حل می‌شود.
به وضوح درک می‌کنی تاکنون این باور مانع ورودِ چه نعمت‌هایی به زندگی‌ات شده و شما را از چه تجارب ناب و زیبایی باز داشته است و مهم تراز همه اینکه این باور چقدر چموش و مخفی است.
“باور عدم لیاقت”، کاری می‌کند که یا در یک قدمی موفقیت همه چیز را از دست برود یا حتی اگر هم اوضاع خوب پیش برود، دوام زیادی نخواهد داشت و دوباره به شکلی عجیب‌تر، آن موفقیت بار و بنه‌اش را از زندگی فرد جمع می‌کند…
این باور محدود کننده همیشه مانند یک دشمن همیشگی در گوشه‌ی ذهنمان به انتظار نشسته تا به محض کوچکترین روزنه‌ای، به محض انجام کوچکترین اشتباهی در زندگی، آنچنان با نجواهایش باورهایمان را تخریب و توانمندی‌هایمان را در نظرمان ناچیز و دست کم تلقی کند که دیگر جرأت هیچ اقدامی نداشته باشیم حتی اگر ایده‌هایمان کارآمد و توانمندی‌هایمان مثال زدنی باشد.
یکی از مهم‌ترین مأموریت‌های دوره عزت نفس، ساختن باور “احساس لیاقت” است.
وقتی تصمیم می‌گیری با انجام تمرینات این دوره، در صدد ایجاد این باور در درونت بر آیی، نتایجی که وارد زندگی‌تان می‌شود، که تمام ناکامی‌های تمام سالهای گذشته‌ات را جبران می‌کند.
آنوقت به این نتیجه می‌رسی که : “احساس لیاقت داشتن”، کلید عزت نفس است. زیرا اگر خود را لایق و شایسته موفقیت ندانیم، حتی اگر به خاطر سایر باورهای قدرتمند کننده‌ای که در خود ساخته‌ایم، به موفقیتی دست یابیم، این باور موجب می‌شود، آن موفقیت‌ها به شکلی باورنکردنی از بین بروند…
عزت نفس انتخاب‌های آینده‌ات را درباره همه چیز تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیت ات و حتی میزان موفقیت مالی‌ات را دستخوشِ تغییرات اساسی می‌کند.
خیلی فرق می‌کند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن
خیلی فرق می‌کند قبل از گذراندن این دوره و ایجاد عزت نفس، اقدام به انتخاب میزان ثروت و نعمتی که می‌خواهی نمایی، یا بدون عزت نفس
عزت نفس، ابعاد ظرف تو را می‌سازد. حتی ظرفی که برای گرفتن زیر باران نعمت الهی در دست می‌گیری، به میزان عزت نفسی بستگی دارد که می‌سازی
عزت نفس، قادر است نتیجه هر کاری را از صفر به ۱۰۰ یا بالعکس، تغییر دهد. تفاوت تجربه‌ات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است. عزت نفس، همه چیز است! به همین دلیل است که استاد عباس منش اینقدر بر ساختن عزت نفس تاکید دارد.
به شما پیشنهاد می‌کنم این دوره را تهیه خودت را غرق در آموزه‌های این دوره نما و عزت نفس ات را بساز. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط می‌تواند بهترین‌ها را وارد زندگی‌اش کند.
گروه تحقیقاتی عباس‌منش