ظلم به دیگران در قرآن! - صفحه 1

دسته بندی: قرآن

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: قرآنظلم به دیگران در قرآن!
1

سلام دوستان در آیه زیر:

لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم وکان الله سمیعا علیما. ( خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.) نساء/سوره۴، آیه۱۴۸

در این آیه خدا این مجوز رو میده که اگه بهت ظلم شده بری و از بدی دیگران بگی (بدزبانی کنی) و حقت رو پس بگیری

سوال من اینه: «. اگر ظلمی که به شخص شده به خاطر فرکانسهای خودشه چرا باید بره سراغ شخص دیگری و بد زبانی (جحر بالسوء) کنه؟ چرا این اجازه رو داره که به دیگران خرده گیری کنه وقتی تقصیر فرکانسهای خودشه؟

دوستان دنبال استدلال قوی هستم نه اینکه بگیم قوانین هستی اینو میگه…..
قوانین رو در سایت خوندم اما به نظرم این موردی هست که تناقض جدی با قوانین داره. اگر من در مداری هستم که اونجا ظالم ها هستند و تقصیر منه که در اون مدار قرار گرفتم پس قرآن نباید مجوز میداد که برم دادش رو سر یه ادم دیگه بزنم! چون خودم مقصر بودم

با توجه به این آیه بعضی وقتها بدون اینکه ما مقصر باشیم در حقمون ظلم میشه.

یا مورد دیگه
بچه ۳ ساله ای که مورد کودک آزاری واقع میشه چه فرکانس اشتباهی فرستاده !! که داره بهش ظلم میشه. چه باور اشتباهی داره؟ اتفاقا همین ظلم‌هایی که الان در عین بی‌گناهی و بی تقصیری بهش میشه در آینده فرکانسها شو تخریب میکنه …

دوستان عزیزم لطفا بدون تعصب به سوال نگاه کنین چون تعصب چشم عقل رو کور میکنه.

به نظرتون اگه ظلم دیگران تقصیر خود مظلومه تقصیر اون کودک ۳ ساله چیه؟
یا اگه ظلم به دیگران تقصیر مظلومه چرا باید اجازه داشته باشه از ظالم بد بگه وقتی خودش مقصره؟

پیشاپیش سپاسگزارم بابت پاسخ هاتون

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
5
بهترین پاسخ

با نام و یاد خداوند آفرینش
سلام و درود
در خصوص ظالم و مظلوم، ما باید از دو جهت به ماجرا نگاه کنیم. از جهت ظالم که یقینا انسانی نیست که در مسیر رستگاریست و حتی خداوند در بسیاری از آیات قرآن، چنین انسانی رو مورد لعن قرار داده، اما اینکه چرا در مقابل مظلوم قرار میگیرد و چرا گفته میشود فرکانس های مظلوم و باور های خود او، ظالم را در مقابل او قرار داده، برای پاسخ به آن باید از جهت مظلوم و فرکانس های او بررسی انجام شود و خداوند از روح قدرتمند خودش در انسان دمیده و هدف خلقت این است که هر انسانی با باورهای توحیدی و تکیه بر ابعاد قدرتمند کمالِ آن، اراده کنترل هر چیزی را در خود بیدار کند و با اقدام در راستای هدایت های روح الهی درون، اول غرایز خود و سپس هر آنچه برای رشد خود لازم است را تحت کنترل خود درآورد. انسان مظلوم، انسانیست که حتی اگر باور توحیدی داشته باشد، ولی این باور وی در حد ادعاست و در سطح مغز مانده و در عملکرد او نمودی ندارد و این فرد فقط زبانا ادعای ایمان به خدا میکند و قدرت روح الهی درون را کشف نکرده و به فعلیت در نیاورده که زندگی مصمم، با اراده و قوی ای در مدار قدرت بسازد که هر کسی به او بنگرد او را نماد قدرت خداوند تلقی کند! پس فرکانس ضعف و نیازمندی در اوست که باعث میشود به جای اینکه سرنوشت خود را در دستان خود بداند، سرونوشتش را در دستان انسانهای دیگر میبیند و انسانهای ظالم را به سمت او جذب میکند که در پس رنج هایی که این رابطه برای او خواهد داشت، بتواند تلنگری بخورد که با وجود قدرت خدایی درون، چرا باید در موضع ضعف و تسلط دیگری بر خود قرار بگیرد؟ و تا زمانیکه به این مرحله بیداری نرسد، مدام، مدارِ ضعف او، جاذب انسانهای ظالم خواهد بود!
پس دلیل جذب ظالم توسط مظلوم، احساس ضعف درونی و عدم یافتن روح قدرتمند الهی، درون خود و عدم دسترسی به مدارهای قدرت روح الهیست! و قرار است آن ظلم از طرف ظالم او را بیدار کند! پس اگر پذیرای ظلم شود، همچنان خواب است و در وی بیداری رخ نداده و اما بیداری چه زمانی رخ میدهد؟ بیداری زمانی رخ میدهد که وی قدرت خداوند را در وجود خود بیابد و از مدار ظلم پذیری خارج شود و این خروج از مدار ظلم پذیری به دو صورت رخ میدهد، اولی دور شدن از ظالم و اجازه ندادن تسلط ظالم بر وی، یا اگر امکان دور شدن نبود، قوی ساختن خود و مقابله با وی و اجازه تسلط به وی ندادن هست.
میخواهم بگویم اینکه شخص ظالم که از نظر خدا هم انسان بدی است، بخاطر باورهای نیازمندانه و خود ضعیف پنداری، جذب مظلوم میشود قرار است او را بیدار کند! نه اینکه او بگوید حالا که خودم جذبش کردم، پس می ایستم و همچنان پذیرای ظلم او میشوم! یا حالا که خودم جذبش کردم، پس او اراده ای نداشته و انسان بدی نیست و من خودم باعث فرکانس بد او شدم! نه، اینکه فرکانس ضعف من، او را جذب کرده، چیزی از بد بودن و مورد لعن بودن انسان ظالم کم نمیکند. بلکه این انسان بد، در مدار انسانهای ضعیف قرار میگیرد، چون برای آن انسانهای ضعیف درسی در جهت بیداری دارد! ولی این حکمت جهان رافع مسئولیت بد بودنِ ظالم نیست.
بنابراین خداوند میگوید، شناساندن و معرفی ظالم واقعی به دیگران، غیبت محسوب نمیشود!
در مورد ظلم به کودکان هم من نظریه ای دارم که بیشتر با عدالت خداوند سازگار است. من معتقدم کودکی که مورد تجاوز یا ظلم قرار میگیرد، انسانیست که در کالبد قبلی خود، کودکی را مورد ظلم و تجاوز قرار داده و باید در موقعیت مشابه وی قرار بگیرد. در غیر اینصورت اگر فرض نکنیم، روح هر انسانی در کالبد های مختلف برای رشد بیشتر، به زمین می آید و ادامه مسیر رشد خود در کالبد قبلی را طی میکند، ظلم به کودکی که حتی تشخیص خوب و بد را از هم ندارد، با هیچ عدالتی سازگار نخواهد بود.
در پناه خداوند یکتا باشید.



2

1 ماه پیش

سلام بهار عزیز

ممنونم بابت پاسخ کاملت

قسمت اول تا حدود زیادی بهم کم کرد حالا چند بار دیگه هم میخونمش که بشینه تو ذهنم

در مورد قسمت دوم من هیچوقت نتونستم تناسخ رو بپذیرم. به نظرم تناسخ با قرآن در تضاد آشکاره چون خدا در قرآن میگه شما جز همون یکبار دیگه مرگی رو تجربه نمیکنین


1 ماه پیش

چه دانم های بسیار است لیکن من نمیدانم … . دوست عزیزم سلام

امیدوارم حالتون در پرتو نور خدا روشن و پر برکت باشه ؛

جواب شما به سوال دوست خوبمون رو خوندم و در کنار لذتی که از ظرافت نوشتنتون بردم اما یه جایی هم از نوشته هاتون حیرت کردم و اون اون جایی بود که نوشتید : ( در مورد ظلم به کودکان هم من نظریه ای دارم که بیشتر با عدالت خداوند سازگار است. من معتقدم کودکی که مورد تجاوز یا ظلم قرار میگیرد، انسانیست که در کالبد قبلی خود، کودکی را مورد ظلم و تجاوز قرار داده و… . )

همکلاسی عزیزم چرا خیلی از ما یه لحظه به این فکر نمیکنیم که به عنوان یه آدم الزاما نمیتونیم که برای هر سوالی توی دنیا یه پاسخی داشته باشیم حتی در حد یک نظریه چرا که اون نظریه اگر اشتباه باشه به هر صورت بذری رو در ذهن مخاطب میکاره و مهمتر از اون این هستش که لزوما هیچ شاه کلیدی هم نیست که به همه قفلهای دنیا بخوره و بازشون کنه یعنی مثلا اگر من کتابهای قانون جذب و توسعه فردی میخونم و وقتم رو در جایی مثل این سایت خوب میگذرونم باز نمیتونم فکر کنم که پاسخ همه سوالات دنیا رو میتونم با این تفکرات و از این منظر که البته پاسخ خیلی از سوالاتو میشه باهاش تحلیل کرد و داد بدم؛

دوست نازنینم به قول معروف :

چه دانم های بسیار است لیکن من نمیدانم.

قطعا و یقینا اونچه که پر واضحه و صراحتا هم خدا بهش اشاره کرده ، ما به عنوان انسان هرگز قبلا کالبدی مادی دیگه ای نداشته و قبلا و بعدا در این جهان زندگی نکرده ایم و موضوع تناسخ نه در دین ما و نه در هیچ کدوم از ادیان ابراهیمی پذیرفته نشده و نیست و منحصرا نربود به ادیان بودیایی و دبنهای باستانی شمن باوری و … هستش( به جز یه استثنای احتمالی که بعدا عرض میکنم ) و خود استاد عباسمنش عزیز هم که جایی تو یه فایلشون از کتاب ارزشمند گفتگو با خدای نیل دونالت والش تعریف میکنه و درست و واقعی توصیفش میکنه میگند که به جز اون قسمتش که تناسخ رو تایید میکنه باقیش درست و منطبق بر گفته های توی قرآن هستش،

عزیز دل :

ما انسانها یا بهتره بگم روح الهی ما با پذیرفتن تمامی چالشهای احتمالی و قوانین حاکم بر جهان مادی به این دنیا وارد میشه و چون حضور ما در این دنیای مادی در برابر زمان ابدیت ما خیلی ناچیز و مثل یه مهمونیه کوتاهه و چون خداوند همیشه و از طریق هزاران شیوه شخص رو هدایت به مسیر درست و بازسازی خودش ( همونطور که خیلی زیاد افراد زندگیشون این شکل پیش رفته و موفق هم شدند ) میکشونه و در نهایت روح فرد به عنوان موجودبت اصلی وجودش میتونه به مسیر رشد برگرده و اون مسیر رو طی کنه ،

پس شخص زیانی نکرده

دوست عزیز و خوبم

من سالهای دور خیلی به این مساله ( کودکان بی دفاع و حتی نوزادان قربانی خشونت و جنگ و …. و تفاوت اونها با هم سالان دیگشون که در فضایی خیلی متفاوت تر از اونها به این جهان میومدند و تجربه میکردند فکر میکردم و پاسخی که بر عمق جانم بنشینه رو پیدا نمیکردم تا اینکه گذشت و از طریق الهاماتی که بر دلم نشست پاسخ های ترکیبی ( و نه به اشاره خاص و دیگه تموم ) برام اومدند و دلم برای همیشه آروم شد ،

توی نوشته های بالاتر از یه استثنای احتمالی گفتم یادتونه ؟

اونچه که بر دلم نشست و میدونم از سمت خدا بود این هستش که به احتمال قوی نوزاد یا بچه ای که به دنیا میاد تا روحش خودشو تجربه کنه و رشد کنه ولی در اثر ستم یا حوادثی از دنیا میرند مثلا مثل الان توی غزه یا حوادث ریز و درشت جامعه خودمون ، اگر بخواند فرصتشون تجدید بشه به نظر من چون اونها نقشی در اتفاقی که به از دست رفتن کالبدشون منجر شده نداشتند ممکنه خداوند عادل مهربان در جا و زمان دیگه ای رو اونها رو به کالبد دیگه ای وارد کنه تا کار نیمه تموم تموم بشه.

و دیگر همین.

پوزش میخوام که پاسخم کمی طولانی شد.

در پتاه الله مهربانتر از مادر باشید.

2

سلام داداش وقتت بخیر باشه
ببین سوره نساء که اوردی من الان که این ایه رو خوندم گفتم چقدددددررر عدالت و ریز بینی توی این ایه هست.
چقدر خداوند به فکر همه ماست ، چقدراین قانون دقیق هست.
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ‌
خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
‌ ‌ ‌
اگه یه روزی یه نفری که کار کرده و صاحب کارش ، اشتباه محاسباتی داشته و پول کارمند خودش رو کمتر بده ،
ایا نباید این کارمند از حق خودش دفاع کنه؟
جواب ، بله باید پرونده قضایی شکل بده و در دادگاه ، قاضی به پرونده اش رسیدگی کنه.
حالا تو جلسه دادگاه قاضی از کارمند میپرسه که مشکلتون چیه؟
این فرد نباید جوابی بده؟
نباید بگه ایشون پول منو نداده؟
نباید اشتباهی که صاحب کارش کرده ، به قاضی بگه؟
‌ ‌ ‌
داداش ایه گفته ، کسی که حقش پایمال شده در اینجا مجازه این حرف ها رو بزنه ، بلکه به پرونده اش رسیدگی بشه.
‌ ‌ ‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌این یعنی عدالت الهی
خدایی که به فکر همه چیز هست
خدایی که فکر همه چیز رو کرده
‌ ‌
در مورده سوال دومت ، ببین ما جای هیچ کسی نیستیم ، در ذهن و فکر هیچ کسی نیستیم ، نمی دونیم که چه باور یا فرکانس هایی رو دارن.
باور و فرکانس = نتایج رو پدید میارن
یعنی چی؟ یعنی باید یه باور و فرکانسی باشع تا یه نتیجه خلق بشه در غیر این صورت نمیشه.
در ضمن
داداش بقول استاد زمین مثل یک مهمانی می‌مونه که انسان‌ها می‌آیند به این مهمانی و از این مهمانی می‌روند.
مهم اینه که بدونیم خونه اصلی ما کجاست.

دستت درد نکنه که این سوال قشنگ رو پرسیدی عزیز



1

1 ماه پیش

سلام امیر جان وقت تو هم بخیر

ممنونم بابت پاسخت 👍

خیلی خوب شد این سوال رو پرسیدم

برداشتم از حرفای استاد این بود که اصلا امکان نداره کسی بتونه به کسی ظلم کنه و این ظلم‌هایی که میبینیم تقصیر خود فرد مظلومه و این برام عجیب بود.

با پرسیدن این سوال بهتر درک کردم که در عین حال که میتونیم از ظالم شکایت کنیم همزمان تمرکز مون هم نباید روی ظلمش باشه. که ادامه دار نشه 👍👍👍

2

به نام خداوند جان و جهان
سلام و درود
در تکمیل نظر قبلیم خواستم اضافه کنم، انسان تنها زمانی که قدرت بینهایت الهی درون خود را نیابد و عظمت خداوند را در وجود خود کشف نکند و به آن تکیه نکرده باشد، خود را ضعیف خواهد پنداشت و در نتیجه ضعیف پنداشتن خود، برای عوامل و شرایط خارج از خود و برای سایر انسانها قدرت قایل خواهد شد(شرک عملی است ولو اینکه زبانا ایمان آورده باشد). در واقع کسی که نتوانسته باشد با اتصال به خدای درون خود، تمام زندگی خود را تحت کنترل خود بگیرد، کسی از بیرون پیدا خواهد شد که او نیز در مسیر گمراهیست و با نادیده گرفتن خداوند، قدرت را از آنِ خود خواهد پنداشت و از ضعف و کنترل نداشتن فرد ضعیف سوء استفاده خواهد کرد و کنترل او را به نفع منافع خود به دست خواهد گرفت و به عبارتی او را استثمار خواهد کرد و فرد ضعیف چون خود را ضعیف میپندارد، بنده آن فردِ به ظاهر قویتر از خود خواهد شد! پس درست است موضع یکی ضعف است و موضع دیگری قدرت، ولی از جهت بی خدایی و گمراهی هر دو شبیه هم هستند و هم فرکانس و انسانهای مورد تایید خداوند نیستند! و در قرآن بارها و بارها به اینکه فرد مومن ظلم را نمیپذیرد و در مقابل ظلم می ایستد و با تکیه بر خداوند پیروز میشود سخن گفته شده، چون ما از خداییم و قدرت خدا بر هر چیزی غالب است اگر در اتصال با او باشیم! یعنی بر خلاف باور عموم، انسان ضعیف نیز در مسیر گمراهیست و تنها زمانی در مسیر رستگاری قرار خواهد گرفت که به خودش بیاید قدرت الهی را درون خود کشف کرده و با هدایت آن هم جهت شود و به ظالم اجازه حکومت و تسلط بر خود را ندهد و از بندگی در مقابل ظالم، آگاهانه خود را رهایی بخشد! و به همین خاطر هم هست که گفته میشود در جایی که عده زیادی انسان ضعیف و گمراه هست، شما نمیتوانی ریشه ظلم را به تنهایی بخشکانی چون نمیتوانی مظلوم ها را تغییر دهی و هر کدام از مظلوم ها وظیفه و مسئولیت خودشان است این هدیه بزرگ انسانی رو درون وجود خودشون کشف کنند و به واسطه اتصال با روح الهی درون قدرتمند شوند! بزرگترین و موثر ترین و تنها کاری که میتوانی انجام دهی و مسئولیت تو در قبال زندگی خودت به عنوان یک انسان هست، افسار خودت را از ظالم پس بگیری و با اتصال به روح الهی درون، قدرت خود را بازیابی و برای خروج از تسلط ظالم، فرضا به مکانی دور تر از دسترسی ظالم و جایی که سایه اژدهای ظلم به واسطه وجود مظلوم های بسیار، در آنجا گسترده و پهناور نباشد هجرت کنی و اینکه زیر بار ظلم نروی و تحت تسلط ظالم نمانی و خودت را از مدار عده زیادی از انسانهای ظلم پذیر خارج کنی، و کنترل سرنوشت و زندگی ات را با قدرت به دست بگیری خودش بزرگترین جهاد است!
و تا مظلوم های ضعیف و گمراهی باشند که ظالم ها بتوانند بر آنها مسلط شوند و حکومت کنند، بساط ظلم برچیده نخواهد شد! به همین علت هم هست گفته میشود، ظالم ها وجود دارند، چون هنوز کسانی هستند که خود را ضعیف میدانند و قدرت خداوند را در وجود خود نیافته اند و برای ظالم قدرت قایلند و نمیتوانند از مدار ظلم پذیری خارج شوند. یعنی خودشان به ظالم اجازه قدرت گرفتن داده اند! و ظالم آینه عجز آنها در بدست گرفتن کنترل زندگی و سرنوشت خویش است. و اگر همه کسانیکه خود را ضعیف میپندارند، قدرت خدا را در وجود خود بیابند و از مدار ظلم پذیری خارج شوند و انسان ظالم هرچه جست و جو کند انسانی را نیابد که بتواند بر او مسلط و چیره شود، ناچار است بساط ظلم خود را جمع کند! چون با وجودی که ذات او ظلم و ستم است ولی کسی را پیدا نمیکند که بتواند او را مغلوب ظلم و ستم خود کند و همه آن مظلوم های سابق، به واسطه اتصال با قدرت خداوند از او قویتر شده اند و کسی حاضر نیست زیربار زور و استکبار وی برود!
پس در اصل انسان ضعیف است که برای تولد و رشد ظالم، بستر میسازد و او را روز به روز قدرتمندتر میسازد و با ضعف و ناتوانی خود و اطاعت از ظالم، برای رشد بیشتر او خوراک میشود! و دقیقا مصداق قانون فرکانس است که فرکانس های درونی ما دنیای پیرامون ما را میسازند. پس ظالم ها هستند چون هنوز مظلوم ها هستند و اگر مظلوم ها به خودشان بیایند و به ظلم ظالم پی ببرند و با قدرت و اراده الهی خود از مدار ظلم پذیری خارج شوند، اینکه به بقیه نیز هشدار ظالم بودن فردی را بدهند که در مقابل او بقیه نیز هوشیارتر باشند، این مورد غیبت تلقی نمیشود.
در پناه خداوند باشید🌸


2

دوست خوبم سلام
/
گفتید که اگر استدال قوی دارید پاسخ بدید وگرنه پاسخ های سایت رو خونده ام!
عزیز دل ، همه ما برای درک یک استدال قوی تر یاید ظرفیت های دیگه و بزرگتری رو در ذهننون ایجاد کنیم .
همکلاسی عزیزم ؛ برای درک بهتر و کاملتر این مساله لازمه که کمی ارتفاع بگیرید و از یک زاویه بالاتر و دید باز و وسیعتر به موضوع نگاه کنید:
اگر دقت کنید میبینید که خدا فرمان به انجام دادن این کار نداده بلکه فقط غیر گناه بودنش رو اطلاع داده و نکته مهمی که باید بهش دقت کنید ( همون ارتفاع گرفتن که گفتم ) این هستش که همونطور که هممون میدونیم و میفهمیم ، تهمت زدن و افترا و غیبت از بدترین گناهان هستش و خیلی ها شاید اکثر قریب به اتفاق ما هر کدوم در سطوحی بهش مبتلاییم و خداوند خیلی زیاد ما رو از این رفتارها برحذر داشته و اینجا خداوندی که از خود ما بیشتر به ما که مخلوقشیم آشناست و میدونه مواقعی که دیگه واقعا دلیل مشروعی هم برای گفتن از رفتارهای بد کسی کا در حق ما ناروا داشته پیش میاد چقدر ولع و اشتها داریم که ستمی که بر ما رفته رو پیش عزیزان و گوشهای شنوا بازگو کنیم و خدا اینجا برخلاف تهمت و غیبت ، غیر گناه بودن این کارمون رو به ما اطلاع داده و اگر باز کمی بالاتر بریم و از یک دید وسیع تر نگاه کنیم میفهمیم که این مساله هم زیر مجموعه قانون الهی قصاص ( تلافی مشروع ) هستش که خدا صراحتا گفته که اگر مانند همون ستم رو جبران کنید مجازید ولی اگر ببخشید و در بگذرید ( پا روی اون نفس و اون مجوز خودتون بزارید) برای شما بهتر و قسمتی از گناهانتون رو ما باهاش پاک‌ میکنیم . و اگر اینجا هم ما روح رشد یافته تری داشته باشیم و قوانین رو بهتر و بیشتر درک کرده باشیم و از این حق صرف نظر کنیم قطعا که برامون بهتره.
و اما
و اما
اینکه گفته اید چون رفتارهایی که هر شخصی دریافت میکنه بازخورد فرکانس های خودشه پس ایرادی به ستمگر نباید بگیره این البته ناشی از درک ناکافی قوانین هستش ،
دوست خوبم خداوند انسان رو صاحب اختیار خلق کرده و بر مبنای همین قدرت اختیار در قیامت ازش بازخواست میکنه و نتیجه بهش میده الان فرض کنید کس سر جای پارک ماشینش با یه آدم بی ادب درگیر میشه و اون آدم بهش پرخاش میکنه ، حالا آیا به نظر شما درسته اون شخص نفر اول بزنه اون رو بکشه یا ناکار کنه بعد بگه تقصیر خودش و رفتارهای نادرستش بود؟؟!!!! و بعد از خدا تقاضای چشم پوشی هم داشته باشه ؟!! یا اون طرف بی ادب برگرده بگه توهینهای من و اینکه امروز من به طورت خوردم به دلیل فرکانس های خودته پس اعتراض نکن و جسارتا خفه شو !!! نه دوست عزیزم ما در هر حال ضمن داشتن مسئولیت در برابر رفتارهامون و کنترل نفس، بایستی از حقوقمون هم پاسداری کنیم. در پناه خدایی که مهربان است و بخشنده



1

1 ماه پیش

سلام ممنونم بابت توجه شما

سوال من هم دقیقا همینه.

به موضوع ظلم به دیگران در قرآن اشاره شه.

و در مواردی این ظلم به خاطر فرکانسهای خود شخص مظلوم نیست! و این در تضاد با صحبتهای استاد عباسمنش در مورد ظلم به دیگران هست.

رفتن به بالا