سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان عزیزی که با خیال راحت میتونم سوالم رو براشون مطرح کنم و مطمئن باشم که درست ترین راهنمایی ها رو میکنن.
دوستان من حدود ۴ سال قبل با اقایی توی دانشگاه اشنا شدم و رابطمون در حد همکلاسی بود فقط و حتی موقع صحبت کردن همدیگه رو شما خطاب میکردیم.تو این مدت هیچ حس عاشقانه ای نبود فقط مثل دو تا دوست بودیم.برام مثل یه دوست هم جنس محترم بودن و گاهی توی درس راهنمایی میکردن منو.تا اینکه یه روز فهمیدم ایشون به من وابسته شدن.تصمیم گرفتم که همین رابطه ی کم رو هم قطع کنم و به خودشون هم دلیلشو گفتم.بعد از اون هر موقع به رابطه ی جدیدی فکر میکنم برای ازدواج یا اینکه یه موقعیتی پیش میاد یا اهنگی گوش میدم ناخوداگاه یادشون میفتم.فقط برام مثل یه دوست هستن.ولی همیشه ته دلم یه حسی میگه که دوست دارم کنارم باشن.مثل یه دوست خانوادگی یا همچین چیزی.یه ساله که ندیدمشون و چندماهه که هر ارتباطی هم قطع شده .از طرفی حس بدی دارم که من که میخام با کس دیگه ی ازدواج کنم حق فکر کردن به یه نفر دیگه رو ندارم و یه حس دیگه هم میگه که خب من که کار اشتباهی نکردم و نمیکنم.
میخاستم کمکم کنین بدای فراموشی اون اقا و اینکه دیگه تصور نکنمشون تو هیچ موقعیتی . و اینکه کمکم کنین برای اینکه دیگه با این حسم نجنگم و فرار نکنم ازش.چطور خودمو قانع کنم.
و یه چیز دیگه اینکه من به هییییییچ عنوان اون اقا رو هیچ فکر دیگه ای جز دوست روشون ندارم و نداشتم .مثلا حتی نمیتونم تصور کنم که ایشون همسرم باشن.ولی همیشه تو موقعیت ازدواج که قرار میگیرم ناخوداگاه میان تو ذهنم.
ممنونم از راهنمایی های ارزشمندتون
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
باسلام خدمت شما
گاهی ما در عالم خوداگاه فکرمیکنیم که به یک شخص وابسته نشدیم اما در ناخوداگاه بسیار به ایشون وابسته شدین…
وابستگی به دلیل خلا های درونی دردرون ما شکل میگیره..وهرچقدر بخواید بااون حس بیشتر بجنگین بیشتر پررنگ میشه در ذهن شما..
بهترین کاراینه که کانون توجهتون رو به چیزهایی در زندگیتون بگذارید که بهشون علاقمند هستین وحس خوبی به شما میده..وهمچنین حتما روی باورهای توحیدی وعزت نفستو ن کارکنید تابه حس هماهنگی باخود مقدس دست پیداکنید وبه احساس رهایی وبه احساس خوب برسید..وباید بدونید که بالاترین رابطه مارابطه باخداست وانسانها حتی اگر همسر ما باشن یک روزی ممکنه که بهردلیلی مارو تنها بگذارن و برن..وماباید همیشه دریک رابطه عالی باخدا باشیم وبدونیم که همیشه خدا بهترینهارو برای ما بوجود میاره.
شادو پیروزباشید
خیلییی ازتون ممنونم که باعث شدین این حس گناهم ازبین بره.نظر ها انگار دقیفا همونچیزی بود که میخاستم بشنوم.ته دلم همین ها رو به خودم میگفتم ولی باز یه چیزی بهم میگفت تو که مطمئن نیستی.ممنووونم که منو مطمئن کردین .
سلام
شما روی این موضوع خیلی حساس شدید و اون داره مقاومت میکنه
وقتی شما میفرمایید هیچ احساسی غیر از دوست یا یک همکلاسی به ایشان نداشتید پس چه لزومی داره با اون فکر بجنگید رها کنید و خیلی عادی با این موضوع برخورد کنید قدرتش کم میشه و فراموش میکنید
وقتی شما میگید من حق فکر کردن به کس دیگه ای را ندارم این باعث میشه که بیشتر به اون موضوع توجه کنید . این دوست را هم مثل تمام دوستان دیگتون بدونید و از اینکه دارید به اون فکر میکنید احساس گناه نداشته باشید خودتون را با کارهایی که علاقه دارید مشغول کنید خیلی راحت فراموش میکنید
موفق باشید
دوست عزیز سلام
شما زمانی می تونید یک قضیه ، یک اتفاق ، یا یک فرد را فراموش کنید که توجه خودتان را به چیزی که می خواهید معطوف کنید.
تا وقتی که ذهن تان خالی باشد طبیعی است که خاطرات گذشته در آن جای می گیرند و قصد رفتن هم پیدا نمی کنند. بنابراین سعی کنید هر وقت این آقا به ذهن تان آمد توجه تان را به افرادی که دوست دارید یا به خواستگارانتان معطوف کنید.
سلام و درود
من احساس میکنم شما نسبت به اطرافیان خودتون وابستگی عاطفی زیادی دارید و نبودن انها رو دلیلی برای تجربه کردن شرایط و اتفاقات بد یا کمک نداشتن و تنها بودن میدونید. بنابراین باید این باورهای ضعیف کننده رو تغییر بدید تا به احساس خوب برسید. باید فقط و فقط به خداوند به عنوان تنها نیرویی که میتونه به شما کمک کنه باور داشته باشید و بدانید هیچکسی نمیتونه کوچکترین تاثیری در احساس و زندگی شما داشته باشه مگر اینکه خودتون بهش اجازه بدید. برای مثال باور کنید که من به تنهایی بسیار قوی و توانا هستم، خداوند همواره پشتیبان من است، من به کمک تنها قدرت مطلق در جهان هستی به خواسته هایم دست پیدا میکنم و …
هم چنین مهمه که هیچ احساس گناه و عذاب وجدانی نداشته باشید بخاطر اینکه پیشنهاد اون اقا رو رد کردید چون حق انتخاب دارید و میتونید برای زندگی خودتون تصمیم بگیرید. هیچ دلیلی نداره بخاطر این پاسخ منفی ناراحت باشید. به گذشته به عنوان یک فصل تمام شده از زندگیتون نگاه کنید که هرچقدر الان بهش فکر کنید هیچ تغییری نمیکنه و فقط باعث میشه شما از افکار مثبت و توجه به خواسته هاتون فاصله بگیرید. شما میتونید در فرکانس های بسیار بهتری قرار بگیرید و افرادی وارد زندگیتون بشن که تمام معیارهای مدنظر شمارو داشته باشن تا درکنارشون خوشبختی رو تجربه کنید. بنابراین تمام توجه خودتون رو روی خواسته هاتون بگذارید میتونید معیارهای همسر ایده ال خودتون رو بنویسید و هر روز بخونید یا درموردش تجسم سازی کنید تا افکار منفی و احساس وابستگی ازتون دور بشه.
در پناه حق
سلام دوستم
اگر به اون اقا وابسته شدین و حس وابستگی داشتین این بیشتر بخاطر عزت نفس شماست..و باید بیشتر روی عزت نفس کار کنید و ۳تا فایل عزت نفس استاد رو حتما گوش کنید و با خودتون به هماهنگی برسین و ارزش خودت رو بیشتر بدونی..حتی اگر تا الان هم روی عزت نفست کار کردی بیشتر هم میتونی کار کنی
و نگران فراموش کردن اون اقا نباش..تو به عنوان دوست گاهی میاد تو ذهنت ..فقط بگو دوست و همکلاسی خوبی بود و یادش بخیر چه روزهایی بود دوران دانشگاه..و به خوبی یاد کن چون خودت هم میگی قصد ازدواجی این وسط نبوده
و اینکه من از حرفات متوجه شدم حس گناه داری چون منم قبلا همچین چیزی رو تجربه کردم…به هیچ عنوان حس گناه نداشته باش چون باعث میشه عزت نفست بیاد پایین و حتما فایل ۳ عزت نفس استاد رو گوش بده..و این رو بدون هر ادمی وارد زندگیت میشه چه مرد باشه چه زن باعث میشه تو رشد پیدا کنی و یکسری تجارب بدست بیاری و این اصلا گناه نیست و مهم قلب تو هست که پاکه و خداوند اون رو میبینه و خودت هم خوب میدونی
و وقتی فکر میکنی این موضوع در ذهنت باعث میشه در اینده در زندگی با همسرت مشکل ایجاد میشه و بهش میگن خیانت و از این حرفا و حست رو بد میکنی…به نظر من این فکر تو ینی گناه که باعث میشی لذت زندگی در همین لحظه رو از خودت بگیری
والا بخدااا منم از بس از این حرفا شنیده بودم از دیگران که فکر میکردم واقعا یه کار بدی کردم اما در صورتی این فکر و باور اشتباهه…پس به دید یک دوران خوب بهش نگاه کن…موفق باشی
در پناه خدا
سلام خدمت شما
شما میخواهید ایشون رو فراموش کنید و هیچ حسی نسبت به ایشون ندارید اما کاری که شما میکنید فراموش کردن نیست بلکه یاد اوری و توجه هر روزه است.
شما میخواهید ایشون رو فراموش کنید و دائم با خودتون تکرار میکنید که من که میخوام فراموشش کنم پس چرا فراموش نمیشه در حالی که شما دارید با این کارتون بیشتر به ایشون توجه میکنید پس توقع فراموش کردن رو نداشته باشید.
راه فراموش کردن ایشون بی توجهیه. اگر که اهنگی گوش میدید و یاد ایشون میفتید امری طبیعی است چراکه در چنین موقعیت هایی ذهن شما میخواهد که گفته های اون اهنگ شامل حال شما نیز بشه پس اولین کسی که در ذهن شما میاد ایشونه ( مخصوصا اگر تا به حال رابطه ای نداشته باشید)
پس نسبت به اینکه دوست دارید مثل یک دوست خانوادگی کنارتون باشه یا اینکه هنوز یاد ایشون میفتید بی اهمیت باشید و خودتون رو سرزنش نکنید.تا بعد از مدتی همین حس رو هم نداشته باشید.