فیزیک کوانتوم و سوره “علق” - صفحه 1

دسته بندی: قرآن

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: قرآنفیزیک کوانتوم و سوره “علق”
156

سلام به همگی عزیزانم
دیشب داشتم ی مقاله در مورد فیزیک کوانتوم میخوندم. برای دوستانی ک تو این زمنیه مطالعه ای نداشتن بگم که: دنیای کوانتوم دنیای ذرات و اتمهاست. و 100سالی میشه که دانشمندان متوجه یک موضوعی شدن: دنیای کوانتوم / یا همون ذرات(از جمله ذرات نور) درحالتی که مشاهدشون میکنیم یک نوع رفتار از خودشون نشون میدن و وقتی مشاهده گری وجود نداره رفتار دیگه ای از خودشون بروز میدن. طی آزمایشات مشخص شده که حتی به مشاهده گرهای مختلف هم رفتارهای متفاوتی نشون میدن. و ازینجا به این نتیجه رسیدن که رفتار ذرات عالم بستگی به عمل مشاهده کردن و مشاهده کننده داره.

(ی ازمایشی هست به اسم دوگانگی موج ذره. اگر بزنید تو اینترنت میاره و کامل مطلب رو میگیرین. در واقع این ازمایش نشون میده که ذرات نور گاهی ذره میشن و گاهی موج. )

دانشمندان تو ازمایشاتشون دیدن که هر ذره کوانتومی در آن واحد تمام رفتارهای ممکن رو داره ولی وقتی بهشون توجه میکنیم و نگاهشون میکنیم یکی ازون حالتها رو انتخاب میکنه و بر طبق اون رفتار میکنه.
ازینجا به بعد 2تا نظریه رو مطرح کردن.
یکی نظریه ریسمان و یکی نظریه جهانهای موازی.
نظریه جهانهای موازی میگه : اگر ذره یکی ازون حالتهای ممکن رو انتخاب میکنه و طبق اون رفتار میکنه پس احتمالا جهانهای دیگه ای موازی با این جهانی که توش هستیم وجود داره که همون ذره حالتهای دیگشو تو اون جهانها از خودش بروز میده.
نظریه ریسمان هم شبیه همین نظریه جهانهای موازی هست با این تفاوت که تو نظریه ریسمان میگن ممکنه این جهانها با هم در تماش باشن ولی تو نطریه جهانهای موازی، جهانها همگی مستقل از همند.
هیچ کدوم ازین نظریات تا حالا اثبات نشده و هنوز تحقیقات ادامه داره. سوالات متعددی هم ازین نظریه دراومده که همشون بی جوابن . مثلا تو ی مثالی میگن گار موقعیتی برای کسی پیش بیاد که جونش بخطر بیفته ولی ازون موقعیت جون سالم بدر ببره، حالت مرگ تو یکی دیگه از جهانهای دیگه براش اتفاق میفته. چون ذره حالتهای ممکن دیگشو تو جهانهای دیگه به نمایش میگذاره.
دیشب کلا درگیر این بحث بودم و از خدا سوالاتی پرسیدم.
شب خواب دیدم که تو دنیا هیچی نیست. تاکید میکنم مطلقا هیچی نبود چز چنتا چیز. من بودم و ی چیز دیگه ک نمیدونم چی بود و سوره “علق ” !! من چنبار اینو تو خواب تکرار کردم( شاید خظاب ب اون چیزه. دقیق نمیدونم) که هیچ چی تو این دنیا وجود نداره الا “اقرا باسم ربک الذی خلق”

صبح وقتی بیدار شدم رفتم سر این سوره. یکی از آیه هاش این بود که منو خیلی به فکر فرو برد:
“أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿۱۴﴾” به این معنیه که “مگر ندانسته که خدا مى ‏بیند (۱۴)”

اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود: اینجا منظور از دیدن خداوند همون عمل مشاهده گریه ک تو دنیای کوانتوم اتفاق میفته. تو ایه قبلی این ایه خدا میگه” چیو دارن تکذیب میکنن؟” و در ادامه میگه” مگر نمیدونن خدا میبینه؟؟”
اگر طبق تعریف استاد خدا رو ی انرژی فرض کنیم که همه چیز تو این دنیا انرژیه، ذرات کوانتومی هم در واقع ی قسمتی از خدا میشن. دنیای کوانتوم میگه ذرات وقتی بهشون نگا میکنی طور متفاوتی رفتار میکنن. تو این ایه هم میگه چیو میخوای تکذیب کنی ؟خداوند/ یا همون ذرات کوانتومی داره میبینه.
دوستان خیلی حرفه هااااااااااااااا. امیدوارم گرفته باشید مطلب رو. یعنی ب نظرم این سوره و این آیه اصل و اساس جهان و قانون رو بیان کرده.

بعدش ی نتیجه ای توی طول روز به ذهنم رسید: گفتم ببین احتمالا فقط ی جهان داریم و این نظریه جهانهای موازی و نظریه ریسمان کشکه. خدا جهان رو طوری وضع کرده که ما هم خالق باشیم و جهان و تمام ذراتش تحت فرمانروایی ما باشه و هر ذره ای با نگاه ما/نگرش ما/ باورهای ما بهمون واکنش نشون بده. که جمع جبری واکنشهای تمام ذرات جهان در هر بعدی میشه اتفاقات زندگی ما. همون مفهوم فرکانسی ک استاد میگه.
یعنی جهان کاملا تحت اختیار ماست و فقط داره واکنش(اتفاقات) میده به کنش ما(باورها و افکار و فرکانسهای ما)
اما متاسفانه چون هیچ کس تو دنیا نمیتونه قبول کنه که اتفاقات جهان هم قانون داره و طبق اون قانون اتفاقات داره ب وقوع میپونده، واسه همین این نطریه ها رو دراوردن که : ذره حالتهای دیگشو تو جهانهای دیگه به نمایش میزاره.
درحالیکه ذره فقط یکی ازون حالتها رو انتخاب میکنه و به نمایش میزاره. و اون حالتی که انتخاب میکنه برمیگرده به مشاهده گرش که ما باشیم.
یعنی انقدر همه ادما قلب و مغزشون بستس که نمیتونن بپذیرن همه اتفاقات دست خودمونه و اصلا اتفاقی در کار نیس.
ولی همه مردم از جمله دانشمندان چون فکر میکنن که اتفاق، اتفاقه و هیمنجوری میفته، برای همین میگن پس ذرات باید اون یکی حالتهاشون رو هم جایی نشون بدن، پس جهانهای موازی داریم.

ی استدلال دیگه هم دارم: میگن تو این جهانهای موازی ، ما توی همشون حضور داریم. یعنی همزمان تو چندتا جهان( البته هنوز نمیدونن چرا فقط این بعد رو داریم درک میکنیم) سوال من اینه: اگر من در همه جهانها باشم پس عمل مشاهده کردن رو دارم توی اون یکی جهانها هم انجام میدم دیگه درسته؟ ولی چه چیزی تعیین میکنه ک تو هر جهانی ذرات چه واکنشی نشون بدن؟ کدوم جهان تعیین کننده جهانهای دیگست؟ یعنی چنتا جهان موازی داریم و منی که توی همشون هستم و دارم عمل مشاهده رو انجام میدم، اگر جهانها مستقل از هم باشن (یعنی من تو هر کدوم یک نوع مشاهده خاص نسبت ب جهان و ذراتش دارم که اتفاقات اون جهان رو میسازه) پس این منی که میگن همزمان توی جهانهای موازی هست، یکی نیست. پس من فقط درین جهان قرار میگیرم و بقیه من نیستن. پس بازم میرسیم به اینکه حتی در صورت وجود داشتن جهانهای موازی درین جهان من خالق زندگی خودم هستم و یکتا هستم مث خداوند.
اگر هم این جهانها مستقل نباشن پس باید ی جهان مرکزی داشته باشیم (که احتمالا همین جهانه) و داره بقیه جهان هارو مدیریت میکنه. که خب تو این جهان باز من خالقم با عمل مشاهده کردن.
البته در صورت وجود این جهانهای موازی باید بی نهایت باشن دیگه. چون تو هر موقعیتی بی نهایت حالت رو میتونیم برای اتفاقات متصور بشیم یعنی ذرات بی نهایت رفتار میتونن داشته باشن. اینجا یعنی برای هر موقعیت خوب و پر از مهر و محبت و عشقی ک تو دنیا وجود داره حالت برعکسش تو جهانهای دیگه وجود داره و ایا این با عدل خداسازگاره؟ یعنی تو اون جهانها من یا اونی ک جایگزین منه هیچ اختیاری نداریم و تحت جبر هستیم؟ اونجا دیگه واقعا اتفاق اتفاقه !!

ازین نظریه ها خیلی سوالات بحث برانگیز و چالش برانگیز مطرح میشه. که دیگه تا همینجا کافیه.

و اما الان ی چیز دیگه ای به ذهنم رسید که منو وادارم کرد بیام این موضوع رو توی عقل کل مطرح کنم.
داشتم فکر میکردم به خوابم. خوابی که ی جهان خالی بود و من بودم و ی چیز دیگه ! و سوره علق. سوره ای ک میگه “مگر ندانسته ک خداوند میبیند؟” خب این خواب ایا ب این تعبیر نیس که فقط ی دونه همین جهان رو داریم و تنها چیزی ک اتفاقات توش رو تعیین میکنه همون دیدن خداوند/ یا مشاهده کردن ماست؟

(این عمل مشاهده کردن 2طرفست. هم از سمت ما هم از سمت ذرات/ خداوند. از سمت ما میشه نگاه و نگرش و باورها و کانون توجه و تمرکزمون. از سمت اون ذرات هم میشه دیدن واقعی یا همون دریافت فرکانسهای ما.)

دوستای مهربونم اونایی ک دارین قرآن رو میخونید ممنون میشم بیاید تفسیرتون رو ازین سوره بنویسید. مشتاقانه منتظر پیامهای قشنگتونم. ??

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
129
بهترین پاسخ

تک تک ذرات این عالم
دو تا مشاهده گر دارن
یکی تو و دیگری خدا
حالا تو اگر بیای و از مشاهده گریت دست برداری و مشاهده ات رو فقط و فقط روی خدا بگذاری
ذرات عالم که در سر راه تو قرار میگیرن ، توسط خدا مشاهده گری میشن
و این جمله چه زیباست
خدایا آینده پنهان است اما مهم نیست
مهم این است که من تو را میبینم و تو راه را
در هر لحظه با تک تک سلولهامون فقط خدا رو ببینیم
و همه چیز زندگیمون چه زیبا میشه وقتی فقط خدا نظاره گرشون باشه
خدا تنظیمشون کنه
چون خدا خیر مطلقه و بهترینها رو تنظیم میکنه
هیچ علاقه ای سلیقه ای
اینو میخوام اونو میخوام
اینجوری بشه نه اونجوری
هیچ تدبیری هیچ برنامه ای …
نداریم
مگر خدا
و خداست که هروقت لازم باشه ما کاری انجام بدیم یا تدبیری کنیم
خودش بهمون الهام میکنه❤
خدایا کمکم کن فقط تو را ببینم و با تک تک سلولهام متوجه تو و تو و تو باشم



7

7 سال پیش

دیدگاه و تعریف بسیار زیبا و عالی داشتید


7 سال پیش

خیلی لذت بردم…??

وقتی به این عمق برسیم که فقط خدارو ببینیم به همه چیز رسیدیم….?

هاله عزیزم سلام🌹🌹🌹

خیلی زیبا بود این دیدگاه که خداوند رو همه چیز و همه کس بدانیم.

یکهو این آیه قرآن اومد به ذهنم که :

( هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیء العلیم.)

خیلی زیباست، خیلی امید بخشه، خیلی روح افزاست که احساس کنی همه چیز آنقدر با ثبات و قانون منده و تو فقط عین یک عزیز دردونه انتخاب کنی چی میخوای و صاحبت هر آنچه رو که میخای برات فراهم کنه و بگه بابا تو اصلا ماله همین کاری که بندگی کنی و لذت ببری و منم اربابت باشم و خواسته هاتو برآورده کنم،بدون ذره ای نگرانی از بابت اینکه ممکنه اربابت اشتباه کنه.

خدای من چه حالته باحال و دلپذیری.

هاله ی عزیزم، مهربان دسته خداوندم، سپاس که انقدر ساده بیان کردی کلی احساس خوب رو. 👌 👌 👌

در پناه تک تکیه گاه عالم، شاد و سعادتمند دنیا و آخرت باشی نازنین🌻🌻🌻

رب العالمین مهربانم سپاس ای روح من🙏🙏🙏


5 سال پیش

سلام عزیزدلم

چقدر به موقع اومدی و دست خدا شدی تا منو برسونی به دیدگاه خودم در ۲ سال پیش

اینکه همه چیز خداست

واقعا الان این هدایت رب عزیز من بود توسط تو دوست گلم

البته نمیدونم نسترن هستید یا نسرین که با پروفایل نسترن اومدی😍😁

ولی هر گلی هستی دست هدایتگر خدا شدی برام

هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن

همه چیز خداست

خدا اصلا خودش همه چیزه

وای خدا… ممنون ممنون که بازم هدایتم کردی

نجواهای این شیطان خبیث رو ترکوندی

خیلی قشنگ توصیف کردی عزیزمممم😍😍😍

اینکه من میشینم لذت میبرم بندگی میکنم خدا خودش همه چیزو واسم فراهم می کنه 😍رو شونه های خدا😍😍

دوستت دارم دست زیبای خدا 💓💓💓

هو بکل شیء علیم 😭😭

باور کن عزیزم شیطان همش میگفت خدا از کجا معلوم همه چیزو بدونه

بعد اومدی اینا رو نوشتی

من چی دارم بگم الان

جز شکرخدا

فایل استادو دیدی صبح گذاشت

اونم واسه خود خودم بود

خدایا چطوری شکرت کنم که دستاتو واسه هدایتم میفرستی

هو بکل شیء علیم 😭😭

ممنونم گل من🌹⚘🌹👑⚘🌹⚘

خدایا شکررررت

در واقع می شه گفت هر کسی که معتقد باشه که فیزیک کوانتومی رو فهمیده و درک کرده، در اصل معلوم میشه که هیچ چی نفهمیده!!!

دنیای کوانتوم اونقدر پیچیده و مرموزه که حتی شکوهمندترین فیزیکدانان دوره ی معاصر هم از استدلال و اثبات و درکش به طور کامل ، عاجز بودن.

گمون نکنم نسل بشر تا طی قرون متمادی و سال های آینده بتونه درک کاملا دقیق و برجسته ای از اثبات مکانیک کوانتومی و اسرار جهان کوانتوم داشته باشه؛ اما احتمالا بتونه که یه راز های جدید و نامکشوفی رو که هنوز هم ناشناخته باقی موندن آشکار بکنه…

سخن آخر اینکه جان ویلر، فیزیکدان برجسته ی آمریکایی می گفت:

از بلورها به مولکول ها، از مولکول ها به اتم، از اتم به هسته، از هسته به ذرات و در پایان فراتر از هندسه و ذرات چیز دیگری نهفته است و در پایان به اندیشه باز می گردیم…


2 سال پیش

سلام وصد سلام

سپاسگذارم

چقدر حال دلم عالی خوبه وقتی با شما دوستان هستم

واکنون که مطالعه میکنم نوشته ها ومکتوبات شما نازنینان را سپاسگذارم

فقط می‌گویم سپاسگذارم که هستین هستم ولذت می‌بریم

سپاسگذارم

این در واقع می شه گفت هر کسی که معتقد باشه که فیزیک کوانتومی رو فهمیده و درک کرده، در اصل معلوم میشه که هیچ چی نفهمیده!!!

دنیای کوانتوم اونقدر پیچیده و مرموزه که حتی شکوهمندترین فیزیکدانان دوره ی معاصر هم از استدلال و اثبات و درکش به طور کامل ، عاجز بودن.

گمون نکنم نسل بشر تا طی قرون متمادی و سال های آینده بتونه درک کاملا دقیق و برجسته ای از اثبات مکانیک کوانتومی و اسرار جهان کوانتوم داشته باشه؛ اما احتمالا بتونه که یه راز های جدید و نامکشوفی رو که هنوز هم ناشناخته باقی موندن آشکار بکنه…

سخن آخر اینکه جان ویلر، فیزیکدان برجسته ی آمریکایی می گفت:

از بلورها به مولکول ها، از مولکول ها به اتم، از اتم به هسته، از هسته به ذرات و در پایان فراتر از هندسه و ذرات چیز دیگری نهفته است و در پایان به اندیشه باز می گردیم عالین محمد عزیز تشکر


2 سال پیش

احسنت به تو دوست عزیز چه قدر قشنگ وساده کفتی

برای همین هست که باید در لحظه حال باشیم لحظه حال یعنی بی فکر بی احساس بی هیجان رها ومعلق تو دستای خدا

1

سلام دوست عزیزم امیدوارم که حالتون خوب باشه.
چقدر جالب چقدر جالب.

من این سوال شما رو چند وقت پیش خوندم اما چون می‌خواستم یه جواب خیلی خوب بهش بدم، بدون پاسخ ازش گذشتم و کلاً فراموش کرده بودم.

از طرفی من مشغول گوش دادن فایل‌های آرامش در پرتو آگاهی هستم و توی جلسه ۷ به یک متنی برخورد کردم که خیلی برام جالب بود.

این نوشته توی ذهن من یک سوالی ایجاد کرد و همچنان ذهنم درگیرش بود تا اینکه امروز اومدم توی عقل کل و مجدداً به سوال شما برخورد کردم.

هیچ ارتباط محکم و استدلالی و دقیق و علمی نمی‌تونم بینشون پیدا کنم، اما عین اون نوشته رو اینجا براتون می‌ذارم تا توجه شما رو هم بهش جلب کنم.

استاد توی متن فایل آرامش در پرتو آگاهی جلسه ۷ میگن که:

«وقتی موجودی را بی علت می‌کشی تنفر بسیار زیادی متوجه تو می‌شود؛ با تولد هر موجود، موجودات مشابه با آن در جهان‌های دیگر متولد می‌شوند … هفت جهان دیگر و زمان مرگ تقدیری آن‌ها یکی است. وقتی یکی از آن‌ها قبل از زمان موعود کشته می‌شود باید انتظاری طولانی و سخت را متحمل شود تا زمان مرگ تقدیری فرا برسد و این نفرتی سنگین را متوجه تو می‌کند.»

خواستم این نوشته رو بهتون یادآور بشم تا توی تحقیقات و نتیجه گیری‌های خودتون بهش توجه کنید، شاید بتونید یه ارتباط درست و محکمی بینشون پیدا کنید. چون مطمئنم که به هم بی‌ربط نیستند.

ممنون میشم اگه تمایل داشتید پاسختون و نظرتون رو بنویسید تا من هم بتونم به این نتایج دست پیدا کنم.

در پناه الله باشید.


13

به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام دوست عزیزم
سلام آیدا ی قشنگم
امیدوارم حالت عالی باشه
اول از همه ازت به خاطر تمام توضیحات و جزئیات و حتی سوالاتی که پرسیدی ازت ممنونم ….
راسش من ۳ سال پیش با اون آزمایش به اسم دوگانگی موج ذره. آشنا شدم و همونجا در حالی که هنوز با سایت استاد آشنا نشده بودم و استاد دیگه ای داشتم تا آماده بشن متوجه شدم پس این دید و نگاه منه که به این انرژی جهت میده …
ولی راسش نیومدم اینو بگم …
اومدم درباره ی جهان خودمون و خودمون بگم …
میدونی اتفاقات اخیری که برام افتاده انگار منو در سه جای مختلف می‌برد…
از طرفی روی زمینم و انسانم …از طرف انگار از پرتگاهی پرت میشدم و از طرفی انگار در مکانی بی نهایت بودم …
میدونی یه چیزی هست که خیلی واضح تا حالا چندین بار برام تکرار شده که اون کسایی که از مرگ برگشتن میگفتن ما بی نهایت بودیم …
میگفتن هیچ محدودیتی نبود …همزمان هرجا نیخواستیم میرفتیم …به همه چیز اشراف داشتیم …
اونا میگفتن ما همه چیز. و همه کسو همه احساس ها و حتی رفت و آمد ها و حتی حرف دل و نیت ها و صدا ها و کلام های بی صدا رو درک میکردیم …
اونا میگفتن حتی میتونستیم همین اجسام بی جان یا حتی جان دار مثل درخت و پرندگان رو درک کنیم …چیزی که یه انسان نمیتونه ….
آخه ما محدودیت…دیدشون حداکثر تا چندین متر جلو تره …نه عقب نه پشت نه کنار …
حسشون تنها با یکم دیدن و بوییدن و لمس کردنه …شنیدنمون فقط از طریق گوشه ….
بزار یه مثالی بزنم…
آقا فکر کن تو یک نفری هستی که میخواد فوتبال بازی کنی …از همین گیم های فیفا و اینا که اصلا هم بلدش نیستم …
خلاصه تو میشی پای تلویزیون با یه دونه دسته و حرکات شوت و پاسخ اینا رو انجام میدی …دیدت زیاده و میفهمی گل کجاست یا چند نفر پشتت هستن یا توپ به کدوم بازیکن نزدیک تره و بازی میکنی و در آخر یا میبری یا میبازی ….
خب این تو بودی ….یه درک کلی و جزئی از همه چیز هم داشتی …
این از اولی …
حالا تصور کن از بچگی یه لباسی بهت بپوشونن که یه جورایی واقعیت مجازی باشه و یک عینکم بهت بزنن …و همه ی حس گر ها رو هم به تو وصل کرده باشن جوری که تو باور کنی خودتی …با حرکت دادن دستت اون دست قلابی توی عینکم تکون بخوره با خوردن به دیوار با اینکه واقعا دیواری وجود نداره بدنت تحریک بشه و دردت بیاد …خب ؟
حالا فکر کن تو بک بازی کنی توی همون بازی فیفایی که قبلا گفتم …و فقط روی خودت کنترول داری …میدوی توپ رو میگیری میری تا بزنی توی گل …اما چند متری خودتو فقط میتونی ببینی …نه میدونی چند نفر جلوتن نه میدونی چند نفر عقبت هستن و حتی نمیدونی دقیقا توپ رو به کی بدی خوبه یا جطور بزنی گل میشه …
حالا فرض کن اون توپ همون انرژی باشه که قراره تو ببینیش …
در واقع در هر دو حالت تو یکی هستی ….
ولی در مورد اول با محدودیت کمتر و دید باز تر
و در حالت دوم با محدودیت های انسانی زیاد تر …اما تو یک نفر هستی …
خب
حالا تو در حالت دوم هستی در حالی که تو تو هستی و همونی هستی که قابلیت تجربه حالت اول رو هم داره .
خب تو بگو حالا ما این انرژی که توپ هست رو میخوایم بزنیم توی گل …غیر از اینکه باید باور و افکار و مهارتمون درست باشه و تصمیمات درست تری بگیریم و با خود بی نهایتمون که محدود شده ارتباط درستی داشته باشیم تا بتونیم گل های بیشتری بزنیم و برنده بشیم ….
بعد فکر کن بعد از بازی بیان اون لباس رو از تنت در بیارن و مانیتور رو به تو نشون بدن و بگن ببین تو این هستی …
مطمئنا اول گیج میشی که من مگه شخصیت دیگه ای نداشتم …و بعد به خودت که توی زمین بازی میدویدی که نگاه میکنی میبینی اره خودتی …ولی محدود تر …چون الانم خودتی ….
باور کن اصلا درباره ی این مثال هیچ ایده ای نداشتم …واقعا خدا هدایت کرد ولی امیدوارم منظورمو گرفته باشی …
موضوع جهان های موازی و این حرفا نیست به نظرم موضوع محدودیت ماست که وقتی یه چیزی فرا تر از اون محدودیت می‌بینیم براش اسم میزاریم و میگیم یک جهان دیگر …
در حالی که همش یه چیزه این ماییم که یک هزارم یک چیز رو دیدیم و حالا به یک هزارم دیگه که برخوردیم میگیم یه چیز دیگه …میفهمی چی میگم ؟
یا بزار اینجوری هم بگم ….
مثلا من الان اینجا هستم کنار خانوادم باهاشون حرف میزنم …
اگه ۲۰۰ سال پیش یه نفر میومد به من می‌گفت بیا با این شخص توی این چیز مکعبی حرف بزن من میگفتم برو بابا دیوونه شدی ؟ یا فوقش میگفتم وای خدای من تو یک جهان و زندگی دیگه رو کشف کردی
مثلا فکر کن ۲۰۰ سال پیش با یه نفر از اقیانوس حرف میزدی …
اون میگفت من فلانی ام و اینجا همش آبه یا اگه قطب بود همش یخبندان…
و منی که توی ایران زندگی میکنم میگفتم وای یک دنیای دیگه کشف شده که پر از یخه ….
در حالی که کره ی زمین یکیه ولی من اونقدر آزادی مدارم که همزمان بتونم هم قطب رو ببینم هم ایرانو …
الان میشه هااا الان توی هر خونه ای یه کره زمین هست …
…..
میدونی …جریان اینه …هرچی دیگران موازی موازی هم بکنند آخرش همه چیز یه چیزه …به قول استاد همه چیز خداست فقط شکلش عوض شده …
یه مستند بود که از یک سول انسان شروع می‌کرد و می‌رفت به جهان هاو کهکشان ها و …… و از همون سلول شروع می‌کرد می‌رفت به اندام و سلول و اتم و حتی چندین مرحله بعد سلول که مطمئنم آخرش میشه انرژی که همون خداست …
یه چیزی یادم افتاد …
خدا توی قران میگه که همه چیز رو از یک نقطه آفریده…
که الان بهش میگن بیگ بنک و میخوان ثابت کنند …
بابا همین داره میگه همه چیز یه چیزه چرا ملت نمیفهن نمی‌فهمم….
خب و حالا می‌رسیم به سوره علق که به شما الهام شده
وایساااا
_
در حال جست و جو…..

در حال خواندن آیات……
_
وای دختر
ببا ببین چی شد …
تا قبل از این آیه که گفتی که کلی داره از قوانین میگه که هیچی …
بیا بریم سر خود آیه…حالا بعدا درباره ی قبلیا میگم …
ببین آیه اینه …
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿۱۴﴾

مگر ندانسته که خدا مى ‏بیند

ولی
ولی ولی
یری به معنای دیدن خالی نیست….
میدونی فکر میکنم اونجایی که منظور دید انسانی و دیدن با چشمه خدا از ابصار میاد استفاده میکنه …که یعنی با چشم ببینی …حتی توی آیه حجاب که استاد کلی دربارش توضیح دادن هم بود …ولی این یری هست
وای وای وای وای
وای
وای
وای
وای
وایییییییییییییییی
نمیدونی …
الان بگم شاید یه ساعته توی قرآن دارم میگردم و میخونم و با تعجب بعدی و بعدی و بعدیییی
اصلا یه چیزایی داره برام روشن میشه …
ببین من یکسری آیات رو برات کپی کردم میزارم ….ولی اینا رو کپی کن و برو آیات قبل و بعدشم بخون …
اصلا مغزت میترکه ….
من یری رو توی پارس قران جست و جو کردم تا هرچی با این ریشه هست بیاره …بیشتر یُرید آورد ولی یَری ها رو پیدا کردم و نمیدونی …
بزار اول دیدگاهی که بهش رسیدم رو بگم بعد همه آیات برات میزارم …
در واقع یری به معنای یک حقیقته یه چیزی که انسان بهش دسترسی کامل نداره و و وقتی خدا به تو الهام کرده که اون انرژی خداست که داره میبینه یعنی خداست که دارای اون حقیقته کامله و با دید و نگرش تو تبدیل به واقعیت توعه …
بزار اینو بگم …
حقیقت با واقعیت فرق میکنه …
اینو چند ماه پیش خدا بهم یاد داد …
بزار اصلا متنو برات بزارم تا بهتر متوجه بشی …
فرق واقعیت با حقیقت چیه ؟
اصلا فرقی هم داره ؟
دو تا دوست دارم که خواهند و توی کانالشون این سوالو پرسیدند …و اینم جواب منه که قبلش از خدا خواستم خدا بگه نه من ….
سلام
این یه سوال واقعا عالیهههه
نمیدونم تو پرسیدی یا خواهرت ولی
بهترین سوالیه که میشه پرسید …
عالی هستی دختر …
ازت می خوام حرفام رو قبول نکنی و خودت به معنای واقعی و فرق بین واقعیت و حقیقت برسی …
اما دوست دارم جواب این سوالو بدم …
حقیقت اون چیزیه که واقعا هست …
چیزی که اتفاق میوفته با حضور تمام جنبه ها …
یه پکیج کامل از وجود همه چیز …
که حس میکنم هیچ کس به اون حقیقت ۱۰۰ درصد دسترسی نداره و یه جورایی فقط خدا میدونه …
و اما واقعیت
بخشی از حقیقتی که ما می‌بینیم
ما می‌فهمیم
ما تجربه میکنیم
با توجه به باور هامون
باتوجه به درکمون
با توجه بهشناختمون از جهان
با توجه به افکارمون
با توجه به تجربه ها و گذشته ای که داشتیم …
حقیقت یکیه ولی واقعیت برای هر کسی متفاوته …
واقعیت هرکس منحصرا واقعیت خود اون فرده …با توجه به افکار ،باور ها ،اعتقادات ،تجربیات،گذشته و درکی که از جهان داره ….
نمیدونم چقدر متوجه حرفام شدی …حتی اصلا مطمئن نیستم که خودمم کاملا این جملات رو درک کرده باشم ….
اما
ازت ممنونم به خاطر این سوال که باعث شد دباره فکر کنم و این جواب ها رو بنویس …
عاشقتتت❤️❤️😍😍😍
خودم چند بار خوندم و هر بار انگار یه چیز جدید یادگرفتم …
اصلا ادعایی ندارم که پیام بالا رو خودم نوشتم چون من فقط تایپ میکردمو انگار یه حسی یه وجودی، یه خدایی… پشت این چشما داشت میگفت که بنویسم…
عاشقتم …
موفق باشی …
راستی حتما نظرت رو بگو …
دوست دارم دیدگاه تو رو هم بشنوم …
………
خلاصه …
با وجود تمام این حرفا و این آگاهی ها و در آدمه آیات….
خداست و همه چیز یک چیزه که دقیقا خوابت درسته …نمیدونیم چیه …هنوز درکی نداریم….ولی با توجه به خودمون …این ما هستیم که اون حقیقت رو تبدیل میکنیم به اقلیتی برای خودمون …..
بریم برای آیات؟
برو بریم ….
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
_
وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرَى ﴿۳۶﴾

و جهنم براى هر که بیند آشکار گردد (۳۶)

سوره ۵۳: النجم – جزء ۲۷ – ترجمه فولادوند

 

 تغییر سوره و ترجمه

 

 تلاوت

 

جستجو

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿۱﴾

سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى ‏آید (۱)

 

مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲﴾

[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (۲)

 

وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾

و از سر هوس سخن نمى‏ گوید (۳)

 

إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿۴﴾

این سخن بجز وحیى که وحى مى ‏شود نیست (۴)

 

عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿۵﴾

آن را [فرشته] شدیدالقوى به او فرا آموخت (۵)

 

ذُو مِرَّهٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾

[سروش] نیرومندى که [مسلط] درایستاد (۶)

 

وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾

در حالى که او در افق اعلى بود (۷)

 

ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾

سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد (۸)

 

فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾

تا [فاصله‏ اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد (۹)

 

فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾

آنگاه به بنده‏ اش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود (۱۰)

 

مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾

آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد (۱۱)

 

أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿۱۲﴾

آیا در آنچه دیده است با او جدال مى ‏کنید (۱۲)

 

وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرَى ﴿۱۳﴾

و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (۱۳)

 

عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾

نزدیک سدرالمنتهى (۱۴)

 

عِنْدَهَا جَنَّهُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾

در همان جا که جنه‏الماوى است (۱۵)

 

إِذْ یَغْشَى السِّدْرَهَ مَا یَغْشَى ﴿۱۶﴾

آنگاه که درخت‏ سدر را آنچه پوشیده بود پوشیده بود (۱۶)

 

مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿۱۷﴾

دیده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (۱۷)

 

لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿۱۸﴾

به راستى که [برخى] از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید (۱۸)

 

أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿۱۹﴾

به من خبر دهید از لات و عزى (۱۹)

 

وَمَنَاهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرَى ﴿۲۰﴾

و منات آن سومین دیگر (۲۰)

 

أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى ﴿۲۱﴾

آیا [به خیالتان] براى شما پسر است و براى او دختر (۲۱)

 

تِلْکَ إِذًا قِسْمَهٌ ضِیزَى ﴿۲۲﴾

در این صورت این تقسیم نادرستى است (۲۲)

 

إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾

[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده‏ اید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمى کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (۲۳)

 

أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾

مگر انسان آنچه را آرزو کند دارد (۲۴)

 

فَلِلَّهِ الْآخِرَهُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾

آن سرا و این سرا از آن خداست (۲۵)

 

وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿۲۶﴾

و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد (۲۶)

 

إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَهَ تَسْمِیَهَ الْأُنْثَى ﴿۲۷﴾

در حقیقت کسانى که آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مى ‏نهند (۲۷)

 

وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿۲۸﴾

و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمى کنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمى ‏رساند (۲۸)

 

فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا ﴿۲۹﴾

پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب (۲۹)

 

ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿۳۰﴾

این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته [نیز] آگاه‏ تر است (۳۰)

 

وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿۳۱﴾

و هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است از آن خداست تا کسانى را که بد کرده‏ اند به [سزاى] آنچه انجام داده‏ اند کیفر دهد و آنان را که نیکى کرده‏ اند به نیکى پاداش دهد (۳۱)

 

الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَهِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّهٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿۳۲﴾

آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها جز لغزشهاى کوچک خوددارى مى ‏ورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخ‏ آمرزش است وى از آن دم که شما را از زمین پدید آورد و از همان‏گاه که در شکمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بودید به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاک مشمارید او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است (۳۲)

 

أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿۳۳﴾

پس آیا آن کسى را که [از جهاد] روى برتافت دیدى (۳۳)

 

وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿۳۴﴾

و اندکى بخشید و [از باقى] امتناع ورزید (۳۴)

 

أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿۳۵﴾

آیا علم غیب پیش اوست و او مى ‏بیند (۳۵)

 

أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿۳۶﴾

یا بدانچه در صحیفه ‏هاى موسى [آمده] خبر نیافته است (۳۶)

 

وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿۳۷﴾

و [نیز در نوشته ‏هاى] همان ابراهیمى که وفا کرد (۳۷)

 

أَلَّا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿۳۸﴾

که هیچ بردارنده‏ اى بار گناه دیگرى را بر نمى دارد (۳۸)

 

وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾

و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (۳۹)

 

وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿۴۰﴾

و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (۴۰)

 

ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ﴿۴۱﴾

سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند (۴۱)

 

وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى ﴿۴۲﴾

و اینکه پایان [کار] به سوى پروردگار توست (۴۲)

 

وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿۴۳﴾

و هم اوست که مى ‏خنداند و مى‏ گریاند (۴۳)

 

وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿۴۴﴾

و هم اوست که مى‏ میراند و زنده مى‏ گرداند (۴۴)

 

وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۴۵﴾

و هم اوست که دو نوع مى ‏آفریند نر و ماده (۴۵)

 

مِنْ نُطْفَهٍ إِذَا تُمْنَى ﴿۴۶﴾

از نطفه‏ اى چون فرو ریخته شود (۴۶)

 

وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَهَ الْأُخْرَى ﴿۴۷﴾

و هم پدید آوردن [عالم] دیگر بر [عهده] اوست (۴۷)

 

وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿۴۸﴾

و هم اوست که [شما را] بى ‏نیاز کرد و سرمایه بخشید (۴۸)

 

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾

و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (۴۹)

 

وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾

و هم اوست که عادیان قدیم را هلاک کرد (۵۰)

 

وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾

و ثمود را [نیز هلاک کرد] و [کسى را] باقى نگذاشت (۵۱)

فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾

آنگاه به بنده‏ اش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود (۱۰)

 

مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾

آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد (۱۱)

 

أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿۱۲﴾

آیا در آنچه دیده است با او جدال مى ‏کنید (۱۲)

 

وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرَى ﴿۱۳﴾

و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (۱۳

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَهِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ ﴿۱﴾

سپاس خدایى را که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و در آخرت [نیز] سپاس از آن اوست و هم اوست‏ سنجیده‏ کار آگاه (۱)

 

یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ ﴿۲﴾

آنچه در زمین فرو مى ‏رود و آنچه از آن بر مى ‏آید و آنچه از آسمان فرو مى ‏شود و آنچه در آن بالا مى ‏رود [همه را] مى‏ داند و اوست مهربان آمرزنده (۲)

 

وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَأْتِینَا السَّاعَهُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِکَ وَلَا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿۳﴾

و کسانى که کافر شدند گفتند رستاخیز براى ما نخواهد آمد بگو چرا سوگند به پروردگارم که حتما براى شما خواهد آمد [همان] داناى نهان[ها] که هموزن ذره‏ اى نه در آسمانها و نه در زمین از وى پوشیده نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن است مگر اینکه در کتابى روشن [درج شده] است (۳)

 

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿۴﴾

تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند به پاداش رساند آنانند که آمرزش و روزى خوش برایشان خواهد بود (۴)

 

وَالَّذِینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ ﴿۵﴾

و کسانى که در [ابطال] آیات ما کوشش مى ‏ورزند که ما را درمانده کنند برایشان عذابى از بلایى دردناک باشد (۵)

 

وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَیَهْدِی إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿۶﴾

و کسانى که از دانش بهره یافته‏ اند مى‏ دانند که آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است و به راه آن عزیز ستوده[صفات] راهبرى مى ‏کند (

وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾

و بگو [هر کارى مى‏ خواهید] بکنید که به زودى خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده مى ‏شوید پس ما را به آنچه انجام مى‏ دادید آگاه خواهد کرد (۱۰۵)

إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۹۳﴾

ایراد فقط بر کسانى است که با اینکه توانگرند از تو اجازه [ترک جهاد] مى‏ خواهند [و به این] راضى شده‏ اند که با خانه‏ نشینان باشند و خدا بر دلهایشان مهر نهاد در نتیجه آنان نمى‏ فهمند (۹۳)

یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِکُمْ وَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۴﴾

هنگامى که به سوى آنان بازگردید براى شما عذر مى ‏آورند بگو عذر نیاورید هرگز شما را باور نخواهیم داشت‏ خدا ما را از خبرهاى شما آگاه گردانیده و به زودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند دید آنگاه به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده مى ‏شوید و از آنچه انجام مى‏ دادید به شما خبر مى‏ دهد (۹۴)

اوفففففففففففف
خدایا شکرت …
عجب کامنتی نوشتی خداااا
عجب آگاهی….اصلا مغزم داره میترکه …
اولش که با اون مثال …
بعدم آیات
بعدم با کلمات حقیقت و واقعیت
اصلا نمی دونم چی بگم …
نمیتونم چیزی بگم
فقط اینکه عاشقتونم
ممنونم از همتون ….
و ….
در پناه لله یکتا واقعیت های زیبا بسازید …
دوستتون دارم
در پناه لله یکتا باشید


103

سلام دوست عزیزم
چقدر جالب
من مدتهاست دارم در این حوزه تحقیق و مطالعه میکنم
درسته که سالها از کامنت شما میگذره
ولی دوست داشتم درک خودمو بگم
این نظریه که جهان یک مشاهده گر کل داره و اون رو میتونیم خالق یا رب یا خدا یا هر چیز دیگه ای بنامیم ریشه علمی داره
اولین بار این نظریه توسط فیزیکدان برجسته اقای نیلز بوهر مطرح شد.بعدها فیزیکدانان مطرح دیگه ای مثل هایزنبرگ و شرودینگر هم باهاش همراه شدن
طی یک مناظره ای بین بوهر و انیشتین ، اقای انیشتین در ابتدا این نظریه رو با پوزخند زد کرد
گفت مثلا من اگر به ماه نگاه کنم هست و اگر نگاه نکنم نیست؟
پاسخ داده شد اگر تو نگاه نکنی میلیونها نفر دیگه هستند که دارن نگاه میکنن. و حتی اگر کسی نگاه نکنه یک مشاهده گر کل هست که داره نگاه میکنه
البته سالها بعد خود انیشتین هم با این نظزیه همراه شد و خیلی هم رشدش داد
اما در مورد جهان های موازی و …
بنظر من نظریه جهان های موازی بیشتر یه جور توجیح برای کساییه که چون علمی نسبت به فیزیک کوانتوم ندارن فقط بلدن بهونه بیارن
کسی که ذره ای علم داشته باشه میدونه در کوانتوم یک اصلی هست به اسم superpossition
یعنی همون چیزی که در ازمایشات موج ذره قابل درکه
ما در دنیایی زندگی میکنیم که همه چیز probabilistic عه
به این میگن اصل عدم قطعیت یعنی همه چیز محتمله
اونایی که جهان موازی رو مطرح کردن چون فکر میکنن کسی که مثلا تو این جهان دستش زخمی شده  پس حتما در یک جهان موازی دیگه  دستش زخمی نشده.
در صورتی که نه .اون دستش زخمی شد چون طبق قانون probabilistic . اون در بیشمار احتمال ، اختیار انتخاب داشت . ولی احتمال زخمی شدن رو انتخاب کرد.
این به این معنی نیست چون اون احتمال زخمی شدن رو انتخاب کرد پس حتما باید یه دنیای دیگه ای هم وجود داشته باشه که اون احتمال زخمی نشدن رو انتخاب کنه تا به این شکل عدالت برقرار بشه.
نه . این نظریه برمیگرده به فیزیک نیوتونی.
در فیزیک نیوتنی همه چیز جبریه
اما وقتی در نظریه فیزیک کوانتوم،  نگاه به جهان مادی تغییر کرد
دلیلی وجود نداره فکر کنیم حتما باید بیشمار جهان موازی وجود داشته باشه که یک احتمال دراین دنیا رقم بخوره و بقیه اننتخاب ها در دنیاهای دیگه
این جهان داره به مشاهده ی یک مشاهده گرپاسخ میده ، به  بیشمار احتمالی که هر کدوم از ما داریم انتخاب میکنیم واکنش نشون میده.
اگر من بخام دستم زخمی بشه. این یک احتمال از بیشمار احتمال بوده. من مجبور نبودم اینو انتخاب کنم. اگر انتخابش کردم اگاهانه و از سر اختیار بوده
ظلمی صورت نگرفته که بخواد با یک احتمال دیگه در جهانی دیگه رخ بده تا عدالت برقرار بشه.
و چون عده ای هنوز دوست دارن جهان رو شانسی یا جبری بدونن پس میگن انتخاب یا احتمالی وجود نداره و داره به صورت deterministic رقم میخوره یعنی همه چیز از قبل چیده شده و ما مجبوریم با اون وقایع بصورت جبری برخورد کنیم
میگن ما حق انتخاب نداریم
اونی که فقیره مجبوره دیگه
اونی که بیماره مجبوره دیگه
اونی که عشقش ترکش میکنه مجبوره دیگه
پس یه دنیای دیگه ای هست که اون پولداره اون بیمار نیست و ….
تا اینجوری توازت یا عدالت برقرار بشه
و اما در مورد سوره علق
دیدن خدا یعنی مشاهده گر بودن.
یعنی اون قضاوت نمیکنه . احساسی عمل نمیکنه. همه چیز قانونمند رخ میده
اون فقط مشاهده میکنه و طبق قوانین واکنش نشون میده به انتخاب های هر مشاهده گری ( یعنی ما)
من بعنوان  یک مشاهده گر ، طبق ایات سوره علق
میتونم صلاه کنم به انچه میخام
میتون تولی کنم از انچه میخام
نتیجه به انتخاب من برمیکرده
طبق همون اصل عدم قطعیت
پس من مجبور نیستم
من بین بیشمار احتمال . انتخاب کردم که فلان انتخاب رو بکنم و این جهان این خدا این انرژی یا هر چی اسمش رو بزاریم
مجبوره به انتخاب من واکنش نشون بده
بدون قضاوت. بدون دخالت بدون احساس
مهم نیست انتخاب من چقدر خوب یا چقدر بده
مهم اینه که بدون هیچ ظلمی من نتیحه انتخابم رو دریافت میکنم
در یک کامنتی در مورد واژه عبد و عبید صحبت کردم
ما عبد هستیم. در سوره ذاریات ایه 56 ما به عنوان موجوداتی که قدرت عبد داره معرفی شدیم
یعنی قدرت اختیار
اینکه ما خلق نشدیم الا لیعبدون
یعنی خلق نشدیم الا برای انتخاب
در پنج ایه در قران از واژه عبید استفاده شده
یعنی ما در ابتدا عبد هستیم یعنی قدرت انتخاب داشتیم.
ولی وقتی اگاهانه انتخاب کردیم . دیگه برای دریافت نتیجه اون انتخاب عبد نیستیم. بلکه عبید میشیم
یعنی نسبت به دریافت نتیجه اون انتخاب تو برده میشی. تو مجبوری که با نتیجه انتخابت روبرو بشی
عبید یعنی مملوک یعنی برده
یعنی تو برده ی انتخاب های خودت هستی.
این دقیقا منطبق بر فیزیک کوانتومه
در بین بیشمار احتمال تو قدرت انتخاب داشتی
در این دنیای probabilistic تو حق انتخاب داشتی . یعنی تو عبد بودی.
ولی وقتی که یک احتمال رو بین بیشمار احتمال انتخاب کردی دیگه نسبت به دریافت عواقب اون انتخاب دیگه جهان شکل deterministic به خودش میگیره یعنی جبر بهش حاکم میشه. یعنی دیگه تو عبید میشی . برده ی دریافت عواقب انتخاب خودت میشی.
هیچ ظلمی هم صورت نمیگیره
وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ‌ لِلْعَبِیدِ
خدا میگه ما ظلمی نمیکنیم . خودت انتخاب کردی
و جهان مجبور بود تو رو به انتخابت وصل کنه
عبد به معنای بندگی نیست
به معنای عبادت و راز و نیاز نیست
به معنای نماز و روزه نیست
عبد یعنی تو به صورت ساختاری و ماهوی دارای قدرت انتخاب خلق شدی
روزی نمیرسه که بخوای وظیفه انتخاب های خودت رو بندازی گردن خدا یا هر چیز دیگه ای
اگر میگی هر چی خدا بخواد ………………………….. خدا هیچی نمیخاد.
خدا اصلا دخالتی در کار و امور تو نداره
اون فقط یک قانون رو در جهان run کرده و دیگه دخالت و قضاوتی نمیکنه
اگر بگی هر چی خدا بخواد یعنی اصلا خدا رو درک نکردی
اگر بگی من که قدرت ندارم قیمت دلار ، رییس حکومت ، معاون اداره ام ، زنم ، شوهرم و…… اونا نمیزارن من به خواستم برسم
یعنی باز هم درک نکردی اونا عبد زندگی خودشون هستن و تو عبد زندگی خودت
هر کسی فقط و فقط عبد بر زندگی خودشه
ما قدرت انتخاب و خلق زندگی بقیه رو نداریم
مگر اینکه فکر کنیم یا باور داشته باشیم که این اتفاق میفته
اونجا که میگیم من که قدرتی ندارم . چون رییس اداره ام این تصمیمو گرفت من اخراج شدم . پس حالا ، اینجا تو انتخاب کردی که قدرت انتخاب خودتو وصل کنی به تصمیم رییست
در واقع به جهان اعلام کردی تصمیم من در گرو تصمیم رییسمه
و جهان هم میگه چشم
و در این لحظه تو دیگه شدی عبیدِ اون تصمیم. یعنی برده ی این تصمیم . یعنی جهان مجبوره تو رو با عواقب این تصمیم اصابت بده.
حالا خیلی خنده دار نیست که فکر کنیم یه دنیای موازی دیگه ای هم هست که در اون دنیا من تسلیم قدرت رییسم نمیشم و مثلا از اداره اخراج نمیشم؟
اقا مگه من مجبور بودم این انتخابو بکنم؟
من انتخاب کردم و با نتیجه اون انتخاب هم روبرو شدم.
کدوم ظلم؟ کدوم جبر؟
تمام زندگی ما داره با همین عبد و عبید ها رقم میخوره
این نگاه قرانیش که برای ادمای 1400 سال پیش گفته شده
نگاه علمیش و نگاه کوانتومیش  هم میشه جهان probabilistic و deterministic
من قدرت انتخاب دارم که برم جلوی یک پرتگاه
تا لحظه ای که انتخاب نکردم یه قدم دیگه برم جلو ، عبد هستم. یعنی قدرت انتخاب دارم. یعنی هنوز جهان حالت probabilistic داره. یعنی احتمال بهش حاکمه
اما زمانی که انتخاب کردم قدم بعدیو بردارم . دیگه عبید هستم. یعنی قدرت انتخاب ازم صلب شد و جهان حالت deterministic به خودش میگیره. یعنی دیگه جبر بهش حاکم میشه
یعنی دیگه جهان طبق قوانینش جبرا منو با دره ی اون پایین اصابت میده و من احتمالا میمیرم.
حالا خدا کجاست؟ خدا فقط مشاهده گره. الله یری .
خدا فقط میبینه
بدون دخالت و قضاوت و احساس
جهان داره با همین دقت ریاضی وار به انتخاب های ما واکنش نشون میده
بدون هیچ ظلمی
من انتخاب میکنم و با عواقبش برخورد میکنم
به همین سادگی



27

9 ماه پیش

دورت بگردم حمید رضا.

اخ که چقدر دوست دارم ساعت ها در باره ی کوانتوم از نزدیک باهات حرف بزنم.واقعا ممنون که وقت گذاشتی و مستمون کردی از آگاهی هات.

هر آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.

میدونی خدا تو چه لحظه ای کامنتتو بهم نشون داد؟

۳۹ سال و ۱۱ ماهه که درگیر فقرم.۷ سال از اولین روزی که بیداری توم استارت خورد میگذره.چهار ساله که هدایت شدم به سایت و نان استاپ دارم رو خودم کار میکنم.

در طی بیست و یک سال تاریخچه ی کاریم چهار تا مهارتم تا استاد کار شدنم یاد گرفتم و این آخریه که عشقمم هست در حد جهانی و یونیک پیشرفت کردم توش.تو این روزا بعد از مدت ها دارم احساس میکنم که در های قلبم داره نسبت به ثروت باز میشه.و از مشتری هایی داره آروم آروم بهم پول های باکیفیت و با عزت و احترام میرسه که دو سال پیش وقتی طلبم رو ازشون میخوایتم سرم داد میزدند و باید با انبر ازشون پول رو میکشیدم بیرون.چون تازه وارد این مدار شدم یه لحظه مثل قبلم بد فکر کردم و همش یه فکرایی تو سرم میچرخید که انگار اونا یه لطفی به من کردند و من الان بده کار اونام به خاطر لطفشون و نظر اونا خیلی در باره ی من مهمه.البته بعد از این فکرا سریع نویز حال بدی رو تو خودم اجساس کردم.چون این روزا که تو دوره هم جهت با خدام تکاملم طی شده و حال عالی ای دارم.چند بار فلش بک زدم که چه فکری شروع کرد این مومنتوم منفی رو.

از خدا نشونه خواستم گفت که علت حال بدیت عامل دونستنه مشتریته.

به محض این که اینو فهمیدم ، نوتیفیکیشن گوشیم به صدار در اومد و خدا با کامنت قشنگت برام وضعیتم رو توضیح داد.گفت که بی پولی هات و دریافت بی احترامی هات به خاطر باورهای اون موقت بوده. جهان یا خدا مجبور بود اون نتایج فقر و بی احترامی رو بهت نشون بده. چون تو با باورها و ترمزهایی داشتی روزات رو میگذروندب که حتی ازشون هم خبر نداشتی.

الان خبر دار شدی ازشون و داری باورهای جدیدی میسازی.

در واقع همین آدما که محترم و پول بده شدند هم اون موقع هم الان مامور خدا بودند.

یعنی جهان الان مجبوره با افکار روزانه ی الان من توسط همین آدما بهم ثروت و احترام رو بده.

لاجرم

خوبه که به خودم یادآوری کنم این روزا که اول مسیر دیدن نتایج مالیم دائما از کلمه ی لاجرم استفاده کنم که درگیر افکار شرک آلود نشم.

احسنت بر تو حمید رضای گل.

دقیقا درست میگی.


9 ماه پیش

سلام دوست کنجکاو و جستجوگر و بسیار عزیز من

ممنون از مطالبی که مطرح کردی.

در مورد مثال آخری که زدی همون انسانی که لبه دره هست و اختیار داره که یک قدم دیگه برداره و سقوط کنه یا اینکه برگرده عقب.

اگر ما در این مثال یک بچه یک ساله رو که هیچ شناختی از پرت شدن و دره نداره قرار بدیم، آیا باز هم توجیهتون همینی هست که گفتین؟ به هرحال اونم یک انسانه و قوانین هم برای همه یکسانه.

شاید بگین بله قانون برای همه یکسانه اگر اون بچه هم بره جلو پرت میشه و قانون جاذبه براش فرقی نمیکنه که اون یه بچس یا یه انسان بالغ و خداهم مشاهده میکنه.

اما ایا اون بچه چیزی از مفهوم جبر یا اختیار میدونه؟

آیا اون بچه چیزی از دره و پرت شدن میدونه؟

آیا اون بچه چیزی از مرگ میدونه؟

ممنون میشم توضیحتون رو بخونم


9 ماه پیش

درود بر شما آقاحمید

مثل همیشه از کامنتتون کلی یاد گرفتم. عالی توضیح دادین. مخصوصا مفهوم عبد و عبید

عبد: یعنی من یه فکر یه مسیر یه باور رو انتخاب میکنم

عبید: یعنی بنده انتخابم میشم لاجرم نتیجه ای که میگیرم در راستای انتخابمه ..

امیدوارم درست متوجه شده باشم .

وقتی مثال اخراج توسط رئیس رو زدین ، با خودم گفتم خب رییس اخراج کرده چه ربطی به انتخاب کارمند برای اخراج شدنش داره…

بعد کامنت رو تا آخر خوندم برداشتم از مثال این بود: یکسری ترسها ، باورها و عملکردها نتیجه ش اخراج شدن رو برای کارمند رقم زده.

اگر اشتباه فهمیدم ممنون میشم برام بازش کنید .

ولی خیلی بجا بود و کامنت شما یه نشونه بود برای من و شرایط الانم …و نجواهاایی که از سر شب اذیتم میکنه و تو ذهنم داشتم قدرت رو میدادم به کسی جز خودم برای صدور ویزام..

من انتخاب کردم مهاجرت کنم پس الزاما ویزا باید در نتیجه انتخاب من صادر شه، پس با ذهن نگران و نجوا قدرت رو ندم به سفارت و آفیسررر..

من انتخاب کردم و جهان فقط میگه چشم و نتیجه میاد

باز هم ازتون سپاسگزارم بابت نشر آگاهی

سلام به شما مجتبی عزیز

من متوجه منظور شما میشم ها

ولی احساس میکنم اگر هر کدوم از ما نخوایم دست از نگاه احساسی نسبت به خدا یا جهان برداریم تغییری در زندگیمون رخ نمیده

مثلا الان اگر من یه جوابی بدم که باعث شادی و رضایت شما بشه ، ایا اگر اون بچه بره خودشو بندازه پایین نمیمیره؟

ایا واقعا رضایت و شادی شما یا تمام هشت میلیارد ادم روی زمین اگر باهم جمع بشه چی؟ ایا اون بچه خودشو بندازه نمیمیره؟

میمیره . براحتی هم میمیره

این جمله رو خیلییییی عمیق بهش فکر کنید:

خدا ، جهان ، قانون یا هر چیزی که دوست دارید اسمش رو بزارید اینجوریه:

بدون دخالت ، بدون قضاوت ، بدون احساس

تمام

اگر دایناسورها منقرض شدند فکر میکنید خدا نشست گریه کرد؟

اگر در جنگهای انسانی میلیون ها نفر کشته میشن خدا گریه میکنه؟

شما اصل کلام من رو درک کردید؟

به خدا چه اصلا؟

دوست عزیزم

خدا ادم نیست

احساس نداره

قوانین run شده

یه بچه بره جلو پرتگاه تصمیم بگیره خودشو بندازه پایین میمیره

یه مسیحی میمیره

یه شیعه میمیره

بودایی میمیره

یه قدیس میمیره

یه پیامبر میمیره

جوون میمیره

پیر میمیره

یه پورن استار میمیره

یه فوتبالیست میمیره

به خدا ربطی داره؟

بچه یه ساله میمیره

دوساله میمیره

پنج ساله میمیره

واقعا برای گرانش زمین چه فرقی داره؟

من به شما حق میدم که تو فضای مذهب و دین و عرفان و ….. تو ذهن ما خدا یه موجود احساسیه. ولی همین هم انتخاب ما بوده. میتونستیم انتخاب کنیم به روش گذشتگان عمل نکنیم

ولی خدا فیزیکه

خدا قانونه

احساس نداره

به قول ایلان ماسک:

fizic dosnt change

فیزیک تغییر نمیکنه.

اینجوری فکر کرده که شده ایلان ماسک

حالا شما ذهنت رو درگیر بچه یک ساله کنی که چرا خودشو انداخت پایین و مرد؟ ایا الان دیگه نمیمیره؟ بازم میمیره

میخواست نره.

شاید بگی اگر بچه خودت بود هم همینو میگفتی؟

اگر بچه من بره خودشو بندازه پایین، مگه من چه تاثیری بر جاذبه زمین دارم که بخوام ذهنم رو درگیرش کنم؟

بچه ی نابالق و نا عاقل احتیاج به مراقبت و نگه داری داره

باید در حد توانم وظیفه مو درست انجام بدم. همین

اگر ندادم ، جاذبه مقصره؟ خدا مقصره؟

بچه عقل نداشت.اطرافیانش هم نداشتن؟

اگر در این دنیای احتمالات. من بجای حساب کردن رو یه خدای خیالی و موهوم احساسی که چون بچه ام کوچیکه حتما خدا مواظبشه . بیام انتخاب درست رو انجام بدم . حواسم به بچم باشه. بچه من نمیره لب پرتگاه. اگر رفت دیگه دنیای احتمالات تموم میشه و میشه دنیای جبری.یعنی اگر بیفته قطعا میمیره.

هممممه چیز از همین عبد بودن شروع میشه ها.

همه چیز از انتخاب های من شروع میشه

اینکه من انتخاب کنم خدا احساس داره یا نه

وقتی انتخابم غلطه ایا خدا مقصر انتخاب غلط منه؟

خدا جایی گفته من احساس دارم؟ خدا گفتی جاذبه زمین گزینشی عمل میکنه؟

انتخاب

انتخاب

انتخاب

همش همینه

انتخاب درست نتیجه درست

عبد ، عبید

راه فراری ازش نیست.

این نگاه به حفظ جون بچم بیشتر کمک میکنه یا نگاه های خیالی نسبت به خدای خیالی؟

این میشه تمام همون کامنت اولم

وقتی از بیس درکمون اشتباه بوده تمام انتخاباتمون هم تخیلی پیش میره

بعد میگیم اااااااااااا چرا خدا هوامو نداشت

حالا من اشتباه کردم  چک صادر کردم چرا خدا احساس نداشت دلش برام بسوزه نیفتم زندان؟؟؟؟

من انتخاب میکنم که  ندیده و نشناخته ده میلیارد مهریه قبول مکنم چهار روز بعد میفتم زندان میگم ااااااا خدا کجا بود پس؟؟؟؟؟

خدا سر جاش بود

تو چرا زیر بار حرف زور رفتی؟ مگه اسلحه گذاشتن رو سرت که مهریه ده میلیاردی قبول کردی؟ انتخاب کردی . برده ی انتخابت شدی

تو انتخاب کردی با دویست تا تو اتوبان بری. جریمه شدی. انتخاب کردی . برده ی انتخابت شدی

خدا این وسط چیکارس دوست من

من همین تیکه شو واقعا درک نمیکنم

خدا کجای تصمیمات فردیه منه؟

که وقتی گند میزنیم خدا رو مقصر میدونیم؟

واقعا کی میخایم قوانین بازیو یاد بگیریم و بجای غر زدن ، خوب بازی کنیم و برنده ی بازی باشیم؟

چند سال غر زدیم؟ قوانین بازی تغییر کرد؟ نکرد دیگه

یبار منطقی رفتار کنیم

این شروع همه تغییراته ها

یک انتخاب درست بکنیم و دیگه بجای فکر کردن به این مثال های سطحی که چرا بچه خودشو انداخت پایین و مرد. به فکر زندگی خودمون باشیم. اینطوری بهتر نیست؟

حالا شما باید انتخاب کنید که میخواید جزو کدوم دسته باشید.

غر بزنید؟ یا یک انتخاب درست بکنید


9 ماه پیش

به نام خدای معجزه ها

خدایی که هر چه دارم از لطف بی نهایت اوست

سپاس ویژه از اقا حمید گل

اقا دمت گرم

دست خوش

نمیدونی چه باری از رو دوش ما برمیداری

و انصافا به قول استاد تمام این جملات میلیارد دلار می ارزه

اصلا ی آگاهی نابی به ذهن و باور ادم تزریق میشه و خدایا هزاران بار شکرت که در مدار درک و شنیدن این آگاهی هستم

و بازم سپاس ویژه پسر

گل کاشتی

ایشالا پاداشش بی وقفه به زندگیت راهی بشه

خدایا هزاران بار شکرت


9 ماه پیش

سلام حمید رضای عزیز ازتون ممنونم بابت کامنت زیبایی که نوشتین هر جایی هستین براتون آرزوی سلامتی و ثروت و خوشبختی دارم

من کامنت های شما رو میخونم و لذت میبرم از توجه شما به اطرافتون ب انتخاب هاتون و نتایجی که در بردارند ، یکبار روتین روزانتون رو نوشته بودید ک تعادل بین لذت بردن از زندگی و کار کردن روی خودتوت رو با مثال زندگی خودتون برام واضح کردین که ما باید تعادل رو برقرار کنیم : هم روی خودمون کار کنیم هم تفریح کنیم هم بازی هم ورزش – لذت میبرم که اینقدر روی موضوعات تمرکز دارید و روی قانون تبحر

عبد یعنی تو بصورت ساختاری دارای قدرت انتخاب خلق شدی

روز نمیرسه که بخوای وظیفه ی انتخاب هات رو بندازی گردن خدا یا هرچیز دیگه

در آیه ۹۷ سوره نسا اومده…… وقتی فرشتگان روح اینایی که به خودشون ستم کردند رو میگیرند از اونا میپرسند در زمین چگونه بودید ؟ اونا میگن ما مستضعف بودیم ما توسری خور بودیم ، به ما ظلم شد ، ما حق انتخاب نداشتیم ، رئیس جمهور این تصمیم رو گرفت و ب ضرر ما شد ، قانون تغیرر کرد به ضرر ما شد و خودشون رو در خلق زندگی شون هیچ کاره میدونن ، نتیجه ی انتخاب ها و تصمیماتشون رو گردن کسی دیگه انداخت ( شرک ) برای این سیستم پذیرفتنی نیست ، سیستمی که میگه شما زندگی خودت رو خلق میکنی به واسطه ی چیزی که از پیش با دست خودت میفرستی ( فرکانس ها ) و اصلا تو کتش نمیره میگه مستضعف بودی ، بدون که اینجا برای تو بدتر خواهر بود

اگر میگی هرچی خدا بخواد…. خدا هیچی نمیخواد

خدا اصلا دخالتی در کار تو نداره

اگه بگی هر چی خدا بخواد یعنی اصلا خدارو درک نکردی

هر کسی عبد زندگی خودشه ، تو هم عبد زندگی خودت

من اعتراف میکنم در ۸۰ درصد مواقع تو ذهنم بوده هرچی خدا بخواد…..

انگار این باور مخربی که میگه : سرنوشت ما از قبل مشخص شده ، اینکه چه شغلی رو انتخاب کنیم ، همسرمون کی باشه چجوری باشه ، توان مالی مون چه حد باشه چه خونه و ماشینی داشته باشیم ، کجا زندگی کنیم ، فقیر باشیم یا ثروت مند هنوز که هنوزه در ذهنم من قدرت داره و ظاهرا فقط فکر میکردم که توی این مورد خوب شدم ولی در باطن هیچی عوض نشده و هنوز این باور قدرتمند کننده که من خالق زندگیمم به این معنی که چند دقیقه بعد چند ساعت بعدم رو من دارم خلق میکنم اونقدر که منجر به نتیجه بشه قدرتمند نشده

وقتی خواسته یا هدفی داشتم خیلی دچار تردید میشدم که آیا خواسته ی من، خواسته ی خدا هم هست یا خلاف اونه آیا واقعا این خواسته به نفع منه و این تردید بدترین چیز برای من بود یا هدفی شروع نمیشد یا در ادامه مسیر شک و تردید ها منو از ادامه ی مسیر بازمیداشت

مثال واضحی که الان باهاش مواجهم : من تمرکز گذاشتم و دارم برای آزمون استخدامی میخونم و خوب هم پیش میرم ، بعد از چند روز به خودم میگم نکنه باید کل این داستان آزمون رو رها کنم و برم سمت علاقم که خوانندگیه

بعد میگم بذار سر یه کار دولتی باشم بعد کم کم خوانندگی رو شروع کنم

چون باور های مذهبی مخرب زیادی هم در این مورد دارم‌ میگم : شاید خدا نمی خواد ک من خواننده بشم

و خلاصه این گفتگو ها نمیذاره که من روی آزمون استخدامی تمرکز بذارم و یه روز میبینی هیچی نمیخونم یه روزم ۴ ساعت میخونم و هدفی که انتخاب میکنم ۱۰۰درصد مطمئنم نیستم نه اصلا ۷۰ درصد هم اطمینان ندارم ک برام خوبه یا نه و خب باذشک و تردید حرکت کردن نتیجه ای در پی نداره

دارم باری ب هر جهت پیش میرم میگم هرچی خدا بخواد ، انتخاب نمیکنم ، تصمیم نمیگیرم میگم هر چی خدا بخواد

ممنون ازت حمید رضای عزیز که کمک کردی بهتر خودم رو بشناسم


9 ماه پیش

سلام بر عزیزای دل

اگه بپرسن ازمون که چرا انسان آینه رو اختراع کرد جوابمون چیه؟

هر جوابی بدیم همونیه که خدا به خاطرش دست به خلقت زده.

خدا میخواسته که زیبایی های خودش دیده و استفاده بشن.

یعنی خدا میخواد که من نه تنها ثروتمند بلکه در تمام جنبه ها بهره مند باشم.

هر چیزی هم که لازم بوده در اختیار جانشینانش برای اینکار داده.

هیچ عذری پذیرفته نیست.

حالا اگه یکی بپرسه خب قوانینی که خدا اتخاذ کرده برای خدایی کردن چیه از اینجا به بعد کامنت حمید رضا جوابشه.این که دیگه فرمون دسته ماست.حتی اگه تمایلمون این باشه که بشیم یه پورن استار موفق با عشق هدایت میشیم به همون مسیر.بدون قضاوت.به هر مسیری.همه ی ما این قدرت رو داریم که الان انتخاب کنیم و پونزده سال دیگه یا ابراهیم بشیم یا ایلان ماسک یا مرجع تقلید یا الکسیس تگزاس یا کارتن خواب یا تزریقی.اگه تزریقی بشیم به نفع خداهه اگرم جف بزوس بشیم بازم به نفع خداهه.

ولی سوال اینه

کدومش به تو حال میده…


9 ماه پیش

سلام به آقای نارنجی ثانی عزیز شما گفتین که خدا دخالت نمیکنه و بی احساس و قضاوت هم نمیکنه تا اینجا رو متوجه شدم ولی این که گفتین هر چی خدا بخواد یعنی خدا رو درک نکردیم رو نفهمیدم مثال میزنم اینکه من باید مواظب بچم‌ باشم اینجا هم درست ولی وقتی مادر موسی بهش الهام شد که بچتو رها کن در آب و مادر موسی هم رها کرد و به خدا توکل کرد که اگر توکل نمی‌کرد و الهامشو عملی نمی‌کرد بچش کشته میشد میشه بیشتر توضیح بدین ممنونتون میشم من از طرز فکرتون خیلی خوشم میاد و شما رو در این سایت دنبال میکنم.

سلام دوست عزیزم

خانم تکوری عزیز

یه سوال؟

ایا مادر موسی تو خونه نشسته بود و داشت زندگیشو میکرد ، اوضاع گل و بلبل بود و یهو خدا دلش خواست مثلا مادر موسی رو امتحان کنه یا مثلا دوست داشت حالشو بگیره یا مثلا صلاح دونست یه رنجی براش ایجاد کنه تا مادر موسی مجبور بشه کاریو بر خلاف میلش انجام بده و توکل کنه ؟؟؟؟؟

ایا اینجوری بود؟

نبود دیگه.

همه ما در طول روز یا در طول زندگیمون تو شزایط مادر موسی گیر میکنیم

که اوضاع به گونه ای پیش میره که خودمون راهی براش بلد نیستیم.

اما با تمام وجود دنبال راه حل هستیم.

زمانی که ما دنبال راه حل هستیم، یعنی مغز ما در بین بیشمار احتمال دنبال اون احتمالی هست که مارو به جواب میرسونه

اینجا طبق همون قوانین کوانتوم که صحبتش شد.

دنیا یا خدا یا هرچی به شکل یک ایده یک الهام یک پیشنهاد یا هر چیز دیگه ای جواب رو به ما میده

همونطور که به مادر موسی داد.

ببینید داستان توکل اصلا ربطی به معنویت نداره. مگه یقین به جاذبه ی زمین مربوط به معنویت میشه؟

نه بلکه این یقین از درک قوانین فیزیک میاد.

توکل هم همینه

وقتی ما درک کنیم در یک جهان کوانتومی زندگی میکنیم که داره با قوانین ثابتی پیش میره و اگر ما به این قوانین یقین داشته باشیم زندگی بهتری رو تجربه میکنیم دیگه بواسطه یقین به قانون جاذبه زمین دست به کارهای احمقانه نمیزنیم و سعی میکنیم به این قانون عمل کنیم

این پروسه یعنی توکل

در 1400 سال پیش مردم درک این مطالب فیزیکیو نداشتن خدا بهشون گفته ایمان داشته باشید و توکل کنید

الان علم این مطالبو اثبات کرده. دیگه توکل به معنای یک پدیده ی ماورایی کاربرد نداره بلکه توکل از علم و یقین میاد.

اگر درک کنیم ساختار فیزیولوژیک بدن انسان دارای چنین ویژگیهایی هست که قادره بواسطه ی ارتعاشات و فرکانسهای وجودیش به جهان هستی فرکانسهایی ارسال کنه و طبق قوانین کوانتوم و طبق قانون سوم نیوتن ( هر کنشی ، واکنشی داره هم ارز ولی درخلاف جهت همون نیروی اول) یقین داری که اگر تو فرکانسی بفرستی به جهان ، جهان لاجرم بهت پاسخ میده. دیگه واژه ی توکل تبدیل مبشه به یقین و درک علم. یقین به قوانین فیزیک.

مادر موسی علم نداشت. الان علوم قوانین کوانتوم رو اثبات کرده.

مادر موسی در شرایط بحرانی گیر کرد. جون بچش در خطر بود. با تمام وجود میخواست بچش در امان باشه. جهان طبق ثانون بهش پاسخ داد. مادر موسی عمل کرد. و بچش زنده موند.

اینها همش قوانینه کوانتوم در جهان کوانتومیه

ایمان ، توکل ، تسلیم و ….. 1400 سال پیش برای مردمی بوده که درکی از فیزیک نداشتن.

الان همون واژه ها هستند ولی میشه نگاه فیزیکی بهشون داشت.

ذوست عزیزم

همه چییییییز قانونه

یه مثال از طبیعت:

ما در قران خوندیم برگی بدون اذن خدا بر زمین نمیفته

((((((((((((((((یه اصل کلی از درکم بواسطه ی شش سال تحقیق در قران بگم>>>>>>>

اگر اسم خدا میاد و ما دچار احساسات و غلیان احساسات میشیم یعنی درک درستی از خدا نداریم

اگر اسم خدا اومد و منطق مارو درگیر خودش کرد یعنی داریم درست فکر میکنیم

احتمالا خیلی ها با این حرف موافق نیستند.

ولی عین واقعیته)))))))))))))))))))

حالا میگم چرا به چنین درکی رسیدم

بریم سراغ اذن خدا برای افتادن برگ بر زمین

همه ما اکثر اوقات وقتی این ایه رو میخونیم دچار احساسات میشیم چشامون اشکی میشه که وای خدا تو چقدر لطیفی تو چقدر قدرتمندی و ازین قبیل احساسات

چرا؟ چون خدا رو یه انسان میبینیم

فکر میکنیم یه انسان قدرتمنده که در تمام لحظات هواسش به همه چیز هست حتی یه برگ درخت. پس حالا که خدا انقدر مهربونه که هواسش به برگای درخت هم هست پس حتما هواسش به منم هست و …..

اما

تمام این پروسه افتادن برگ از درخت داره با قوانین فیزیک پیش میره

ربطی به احساسات و قدرت خدا نداره

البته که خدا یا خالق چنین قوانینی رو run کرده ولی اینطوری نیست که واسه تک تک برگها اذن صادر کنه

وقتی فصل سرد شروع میشه

دمای هوا کاهش پیدا میکنه

بواسطه کاهش دما میزان کلروفیلی که به سطح برگ سبز درختا میرسه کم میشه و برگ چون کلروفیل یا سبزینه ی کمتری دریافت میکنه رو به زردی میره و کم کم لطافت و تازگی شو از دست میده و خشک میشه ، وقتی زرد میشه چسبندگی مولکولی نقطه اتصال برگ به شاخه اروم اروم کم و کم و کمتر میشه. تا زمانی که جاذبه ی زمین کمتر از چسبندگی مولکولی بین برگ و شاخه ، به برگ نیرو وارد میکنه برگ رو درخته. اما زمانی که نیروی جاذبه بر چسبندگی مولکولی غلبه میکنه برگ از درخت جدا میشه و به زمین میفته.

ایا تمام این پروسه چیزی به جز فیزیک بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایا یک خدای بیکار نشسته بود دونه دونه واسه برگها اذن صادر کنه؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا قانونه. خدا قوانین رو run کرده و هر لحظه تمام اتفاقت کیهان داره بر اساس همین قوانی رقم میخوره

ایا مردم 1400 سال پیش درکی ازین علوم داشتند؟

بنابراین خدا به زبان خودشون گفته برگها به اذن من بر زمینم میفتن

البته که اذن خدا همون قوانی فیزیکه که در جریانه

ایا امروز ما هنوز تلاش میکنیم به واژه های 1400 سال پیش بچسبیم؟ و اسم اینو میزاریم ایمان؟ یا مثلا ایمان به غیب؟ ایمان به غیب یعنی یقین به قوانینی که در جریانه ولی ما با چشم غیر مسلح نمیتونمی ببینیمشون

ما امواج الکترو مغناطیس رو نمیتونیم ببینیم. ولی الان با دستگاه های MEG یعنی دستگاه مگنتو انسفالو گراف میتونیم اندازه گیریشون کنیم

میزان ارتعاشات و فرکانسهای مغز ما با همین دستگاه ها قابل اندازه گیریه

1400 سال پیش ادمها اینو درک میکردن؟ اما الان چی؟

خدا میتونست به مادر موسی اینارو بگه؟

فقط گفت ایمان داشته باش

میبینید دوست من همه چیز همینطوریه ها

فقط ما بشدت علاقه داریم خودمون رو تو 1400 سال پیش غل و زنجیز کنیم

و بجای منطقی کردن مطالب با علم سعی کنیم توکل کنیم

مثلا اگر پشت یک دری یه هدیه ای برای شما بزارم و بهتون بگم پشت در هدیه هست. یک راه اینه که درو باز کنید و هدیه رو ببینید. یک راه هم اینه که توکل کنید و به حرف من ایمان داشته باشید

حالا اختیار با شماست که میخواید کدوم روش رو پیش بگیرید

من که دارم سعی میکنم از روش اول استفاده کنم

تا همه چیز برام منطقی تر بشه

امیدوارم به درک بهتری رسیده باشید دوست عزیزم

در پناه خدا باشید


9 ماه پیش

سلام دوست عزیز واقعا ازتون سپاسگزارم خیلی قشنگ توضیح دادین دقیقا همینه توکل هم یه قانون جهان هستی هست من تازه متوجه شدم توکل یعنی چی توکل یعنی تا جایی که بتونی از بچت مواظبت کنی نه اینکه بری پارک و بچه بره سرسره بازی و زمین پارک هم سیمانی باشه و مادر با دوستاش صحبت کنه و بگه بخدا توکل میکنم این اشتباهه و هنوزم خیلی جا داره قانون توکل رو بفهمم.واقعا بهتون تبریک میگم اینقدر به راز های جهان هستی پی بردین امیدوارم بیشتر از این به این راز ها دست پیدا کنید همینقدر که وقت گذاشتین بهم توضیح دادین ممنونم. از خدا سپاسگزارم چنین سایت عالی ای رو در اختیار من قرار داده.هر چی در مورد فیزیک اطلاع داشته باشیم بیشتر میتونیم این قوانین رو درک کنیم چقدر قوانین فیزیک رو در مورد برگ درختان قشنگ توضیح دادین همینطور در مورد مادر موسی واقعا ممنونم.در پناه الله شاد و پیروز باشید.


9 ماه پیش

سلام خدمت آقای نارنجی عزیز

یه سؤال داشتم ازت ممنون میشم نظرتو بهم بگی.

اینکه میگی توکل همون قانون کوانتومه که داره مثل جاذبه عمل میکنه.میشه بگی که شما توکل رو توی چهار چوب قانون چه طوری تعریف میکنی؟

چون توی زندگی من یه برهه هایی بوده که من درمانده شده بودم و توی سایه تسلیم بودن، خدا منو به یه مسیر هایی هدایت میکرد که هر عقل سلیمی میگفت دیوونه و بیخیال بهم.

یعنی اگه یه ناظر سوم میدید منو میخواست درجا منو بکُشه.

مثال مادر موسی خیلی شبیهشه.تو اون روزگارا مسیرهایی بهم گفته میشد که کمترین تنش رو برای جسم و فیزیکم در بر داشت.ولی از لحاظ ذهنی دقیقا مثل مادر موسی بودم.

یه بار به یه چالش جدی برخورده بودم و داشتم با خدا مناجات میکردم و داشتم داستان های جاهایی که توی زندگیم تسلیم بودمو و همشون سرِ آخر مثل داستان مادر موسی معجزه وار همه چی برام رایگان و سوپر عالی تموم شده بود رو برا خودم باز گو میکردم تا بتونم این بار هم ذهنمو کنترل کنم و آروم باشم.وقتی داشتم به خدا میگفتم که توی هشت موردی که الان به یاد آوردم ،خدایا تو کارارو برام کردی یهو تو همون لحظه که این جمله رو گفتم با یه نشونه ی خیلی تابلو و واضح بهم گفت که خودتی.

من خیلی از اون روز به این ور فکر کردم که آخه تو اون روزا من چیکار کردم جز رها کردن.در واقع من تو اون روزا فقط میگفتم هر خواسته ای بهایی داره.تهش اینه که همه چه بپاشه دیگه.من حاضرم قربانی کنم.و خودمو ذهنی آماده کرده بودم برای هر وضعیتی.حالا سوالم اینه از شما یه سری فرکانس ها رو خیلی راحت میتونم تو چهار چوب قانون کوانتوم بگونجونم.برای مثال

lf سپاسگزار بودن then لازیدنکم شدن

if باور های خالص then نتایج دلخواه

ولی نمیدونم برای تسلیم بودن باید بگم چی.ایام های تسلیم بودن های من که قوی ترین و غالب ترین فرکانس من نه سپاسگزاری بود نه توجه به زیبایی ها. فقط میگفتم خدا به من گفته.منم میرم جلو تهش اینه که همه چی نابود بشه.

چون میدونم که ابراهیم آماده شده بود که بسوزه

ابراهیم واقعا سر بچشو برید

حالا اینکه خدا بهم گفت خودتی دقیقا با توضیحات شما هماهنگه.فقط نمیدونم از لحاظ قانون روش اسم بزارم که if تسلیم باشیthen ?


9 ماه پیش

سلام جناب ثانی عزیز

واقعا خیلی عالیه دیدگاه ها و کامنت های با ارزشتون

شما در جواب آقا مجتبی نوشتید، خدا هیچ احساسی نداره در غم و اندوه و مشکلات و….

من این برام سوال شده که پس صفات خداوند که تو قرآن مطرحه مگر دلالت بر احساسات خداوند نداره مثل رحمان و رحیم و غفور و… اینکه خداوند مشتاق تره به رسیدن ما به ثروت که استاد تو یه فایلشون حداقل من یه باری شنیدم که گفتن.

ممنون میشم اینم یکم توضیح بدین 🙏🙏

(با تشکر از شما و سایر دوستان که اطلاعات و آگاهی هاشون رو منتشر میکنن و کلی زمان ارزشمندشون رو در اختیار ما میزارن)

سلام خانم دریا دل عزیز

یه سوال ؟

انسان ها سکس می‌کنند، آیا چون این ویژگی در مخلوق هست پس خالق هم‌سکس میکنه ،؟

خود خدا که یه جیز دیگه میگه

میگه لم یلد و لم‌یولد

این دوگانگی از کجا میاد؟

چرا ما فکر می‌کنیم ویژگی‌های بشری باید در خدا باشه ؟

ما ادرار می‌کنیم آیا خدا هم ادرار میکنه؟

ما آب میخوریم آیا خدا آب میخوره؟

ما نیاز به خواب داریم ، آیا خدا هم نیاز به خواب داره ؟

در کل ما کلی نیاز داریم ، آیا خدا هم‌نیاز داره ؟

ببینید اصل و اساس ما یه چیزه و اون هم انرژیه

ولی ما بعنوان انسان یه سری ویژگی داریم که این ویژگی‌ها خاص انسانه فقط ، و خود خدا بعنوان خالق اون ویژگی‌ها رو نداره

تمام اون چیزهایی که شما در مورد رحمان و رحیم و غفور گفتید اونها احساسات نیستند بلکه ویژگی ذاتی هستند .

رحمن یعنی یک‌نیروی همواره پاسخ مثبت دهنده .

رحمن یعنی شما بگی میخوام خودمو بندازم پایین میگه چشم

بگی نمیخام بندازم میگه چشم

این جمله رو فک کنم‌صدبار گفتم

این کلمات مال ۱۴۰۰ سال پیشه ، مردم درکی بیشتر ازین نداشتن

آیا هنوز هم دوست داریم بزووووور تو ۱۴۰۰ سال پیش گیر کنیم؟؟؟؟؟

رحمن یک قانونه فیزیکه .

رحمن قانون سوم نیوتنه

رحمن جهان probablestice

رحمن قانون موج ذره است،

موج در تمام‌کیهان موجوده، اون‌چیزی که منِ انسان بین بیشمار احتمال انتخاب می‌کنم تبدیل به ذره میشه متجلی میشه پدیدار میشه.

اگر خدا رو رحمن فرص کنیم و این رحمانیت رو به مهربانی و احساس خدا ربط بدیم پس چرا انسانها از گرسنگی میمیرن ؟ چرا تو زجر و بدبختی جون میدن ؟ پس کو مهربانی خدا؟؟؟؟

اینا تناقضه دیگه

رحمن یعنی هر چی تو بخوای به شکل ماده در زندگیت متجلی میشه

بی احساس لی قضاوت بی دخالت

میخوای شیشه بکشی ؟؟؟؟ چشم بی قضاوت و دخالت و احساس برات بساط شیشه محیا میکنم

میخوای خودتو بندازی ته دره؟ چشم انجامش میدن

غفور برای مردم ۱۴۰۰ سال پیشه

عبور یعنی من دخالتی تو کارلتون نمیکنم هرررررررررررررررررررررررررررر رررررررررررررر کاری که بکنید من میبخشم ، من میبخشم ، من میبخشم ، هزاااار بار من میبخشم ..اصلا ربطی نداره به من که بخوام ببخشم یا نبخشم ، خودتون باید خودتون رو ببخشید .

چرا خدا گفته من غفارم ؟

چون مردم فکر میکردن خدا باید ببخشه .چون قبلا بت ها باید میبخشیدن الان خدا باید ببخشه

خدا میگه باباااااا به من ربطی نداره

برام اهمیتی هم نداره

دنیا رو به آتیش بکش ، به من ربطی نداره من میبخشم ، اما خودت چی ؟ تو با قتل و کشتار حالت خوب میشه ؟؟؟؟؟

تمام ویژگی های خدا دقیقا داره اینو میگه

خدا کاملا خودشو داره کنار میکشه

میگه من میبخشم

من ظلم نمیکنم خودتون میکنید

میگه من عذاب نمیکنم خودتون میکنید

میگه من جهانو مطیع و فرمانبردار تو کردم و دیگه دخالتی نمیکنم

همه جیز داره با قوانین پیش میره

تمام کامنتم داره همینو میگه

برگ درختان با قانون میفته

اتفاقات زندگی من داره با قانون رقم‌میخوره

پدیده حزر و مد

بخار شدن ای دریا

شکل گیری ابر

وزش باد و جابجایی ابر

بارش باران

رشد گیاه

و وو و و

همه و همه فیزیکه

واقعا همش فیزیکه

ربطی به احساساتی بودن خدا نداره

فقط خدا ۱۴۰۰ سال پیش دیگه شفاف تر ازین نمیتونسته بگه

امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.

سلام مجدد خدمت آقا رضای عزززیز

واقعا نیازه که ما اگر میخایم قوانین رو درک کنبم بار مذهبی و عرفانی و روحانی کلمات رو ازشون جدا کنیم و بهشون‌ معنای امروزی و فیزیکی و قابل درک بدیم

وگرنه بهتون قول میدم تا آخر عمر درگیر معنای معنوی کلمات میشیم

توحید

شرک

تسلیم

هدایت

عبد

و و و و

اینا همش یک‌پدیده ی فیزیکی پشتشه ولی فقط عوام ، و البته درک ۱۴۰۰ سال پیش ،مارو به گمراهی میکشونه

شرک یعنی عدم درک قانون ، جتی قانون جاذبه

وقتی خدا میگه من شرک رو به هیچ کس نمیبخشم ،

یعنی اگر خودتو بندازی پایین میمیری ، دیگه نیستی که ببخشمت.

آیا بار معنوی تو این جمله وجود داشت ؟

سقوط ، گرانش زمین ، قانون ، فیزیک

نه روحانی بود نه معنوی نه مذهبی

تسلیم ،یعنی یقین به کارکرد ریاضی وار قوانین فیزیک

یعنی if ، then

قبلا گفتم

اگر اسم تسلیم بیاد اشکات سرازیر بشه یعنی هیچی درک نکردی

در جمله ی if , then چیز اشک آور و عرفانی وجود داشت ؟

این یعنی تسلیم

یه سوال

اگر شما صبح تو قابلمه مرغ بار بزارید ؟نیازه که تا ظهر بخاطر وجود مرغ تو قابلمه سپاسگذاری کنید چون ممکنه اگر سپاسگذار نباشید مرغ تبدیل به ماهی بشه ؟

سپاسگذاری واقعا تاثیری بر تبدیل مرغ به ماهی داره

تسلیم یعتی من مرغ پختم ظهر مرغ میخورم.

یعنی من عبد بودم و عبید انتخاب خودم هستم

اونجاهایی که شما آزاد و رها بودید یقینتون به قوانین بسیار زیاد بوده

حالا مهم نیست که از نگاه دیگران کتر شما غیرعرب محسوب می‌شده

مهم این بوده که شما مرغ بار گذاشتید و ظهر در انتظار مرغ بودید

آیا این خیلی عجیبه؟

یکی از بهترین کارهایی که به خودم کمک کرده

حذف نگاه و طعم های مذهبی و بارهای معنوی از مطالب قرآن بوده.

اگر امروز این کارو نکنیم

ده سال دیکه سوتی هایی میدیم که مشخصا از درک نادرست کلمات و عبارات قرآنی نشات گرفته

. براتون بهترینها رو از خدا میخام جناب عبدی عزززیز.

سلام به روی ماهت حمیدرضای عزیزم

چقدر بینظیر مینویسی ، منم دلم برای همصحبتی با شما تنگ شده

میخوام نظر خودم و بگم در مورد این کامنت های بینظیر

چرا اصرار داریم که خدا قرآن و گفته ؟؟

محمد یه آدم بوده و در سکوت درونش به روشنایی رسیده و یه سری مفاهیم که ناشی از سکوت و خلوت خودش بوده رو بیان کرده

البته یه سری از مطالب هم مربوط به شنیده ها و دیده هاش میشه و شرایط زندگیش

اگه این کتاب دست نخورده باقی مونده برای اینکه آدم ها دوره به دوره ازش بهره ها بردن و چون قدیسش کردن کسی جرات نکرده کتاب و تغییر بده بخاطر احساس گناه و ترس از نابودی

به نظرم حتی اگه قرآن مانع خلوت درونت با خودت بشه هم انسان و به گمراهی میکشه

هر انسانی اگه به سکوت درونش متصل بشه به هیچ چیزی نیاز نداره

هر انسانی که علوم فیزیک و کشف کرده در خلوت و سکوت خودش بوده

فقط عمیق تر فکر می‌کنم ، خدا چیزی جز تخیلات ذهن انسان نیست

انسان از بدو تولد نیازمند وارد جهان میشه و همیشه می‌خواد خودش و آویزون یه چیزی کنه

انگار اگه دست آویز نداشته باشه وحشت میکنه و نمیتونه به حیات ادامه بده

اصلا فکر کنیم نه خدایی وجود داره ، نه قرآنی هست و نه هیچ چیز دیگه یی

اون وقت چیکار می‌کنیم ؟؟؟؟؟!!!!!

البته وقتی انسان درگیر بدست آوردن هست اصلا نمیتونه فکر کنه

یه مرحله بالاترش اینکه خودش و گول میزنه میگه باید غنی بشم تا رها بشم ، اول برسم وقتی رسیدم و سیر شدم اونوقت به مرحله بعدی و رهایی از پُر شدن فکر می‌کنم

این شعر بینظیر

آب کم جو ، تشنگی آور بدست

یعنی چی ؟؟

چرا باید تشنه تر بشیم ؟

این سکوت

این تشنگی

این رهایی

چیه ؟؟؟؟؟؟؟


9 ماه پیش

سلام حمیدرضا جان

بی نهایت ازتون ممنونم که نتایج تحقیقات چندین ساله ی خودتون رو با ما به اشتراک می گذارید

الهی خیر و برکت خداوند شامل این رفتارتون بشه و هزاران برابرش وارد زندگیتون بشه

به قول خودتون then⬅️if یعنی طبق قانون خدا، این رفتار اشتراک گذاری، نتیجه اش میشه پاداش هزار برابری چون تنها جریان جاری جهان، خیر مطلق که اگر بهش وصل باشی، نتایج میشه یه بذری که هزاران بذر دیگه بار میده و اگر از این جریان دور باشی، خودت ضرر می کنی

این پیام صرفاً به خاطر این بود که ازتون سپاسگزاری کنم

و بگم که بی نهایت تحسینتون می کنم

و بگم که قدر خودتون رو بدونید

شما خیلی فوق العاده اید

خیلی درکتون فوق العاده است

یادتونه همش می گفتید من علم و حکمت سلیمانی می خوام؟؟

خواستم بگم این خواسته تون داره اجابت میشه

بهتون تبریک میگم

این تحسین، یکی از بهترین تحسین هایی که بود که تو عمرم تجربه کردم

واقعاً از عمق وجودم بود

با حس خیلی بی نظیر

امیدوارم با همون حسی که من این فرکانس رو ارسال کردم، شما هم دریافت کنید

به قول خودتون: then⬅️if

براتون موفقیت ها و علم و حکمت روزافزون آرزو می کنم.

برادر توحیدی من، خیلی دوسِــــــتون دارم


9 ماه پیش

سلام آقای حمیدرضا

نمی دونم چطور تشکر کنم ازتون که آگاهی های نابتون رو اینجا به اشتراک می گذارید از لحظه ای که این کامنت ها رو خوندم درون من‌ یه تغییر عجیبی رخ داده تا حالا چندبار این کامنت ها رو خوندم و ذهنم از همون موقع درگیر این آگاهی ها شده، چقدر فوق‌العاده هستن

اینقدر منطق این صحبت ها زیاد بوده که من قادر نیستم بگم چقدر من رو تغییر داده، منطق برای اینکه من صد درصد خالقم، منطق برای کنترل توجه، منطق برای کنترل ذهن، منطق برای اینکه عوامل بیرونی تاثیری ندارن

منطق برای اینکه قوانین بدون ذره ای اشتباه در حال کار کردن هست

به خصوص اونجا که نوشتین الرحمن یعنی قانون سوم نیوتن، الرحمن همون قانون موج و ذره هست. ممنونممممم

اگر میشه موضوع رو بیشتر باز کنید و توضیح بدین. مخصوصاً درباره مطابقت قوانین فیزیک با قرآن


9 ماه پیش

سلام به روی ماهت سارای عزیزم امیدوارم حالت بهتر از همیشه باشه و در بهترین حالت ممکن باشی دختر کجایی؟!! خبری ازت نیست

دلم خیلی برات تنگ شده بود خواستم برات ایمیل بفرستم که خداروشکر کامنت زیباتو خوندم و فکر کنم شما در سکوت و خلوت خودتون مشغولین بهت تبریک میگم اتفاقا منم جدیدا به این باور رسیدم ادم در سکوت و خلوت با خودش اگاهیهای بهش گفته میشه جوابهای را در خودش کشف میکنه که هیچ جا تا به الان نه شنیده و نه خونده …قطعا با اینکار درهای جدیدی به روی زندگیت باز میشه و به عشق عظیمی به خودت وصل میشی که شکست ناپذیر میشی

سارای عزیزم دوستت دارم و بهترینها رو برات خواستارم

سلام مرضیه عزیز

ممنونم از ابراز لطف شما

بینهایت سپاسگذارم از شما و بقیه دوستان که فقط دارم از همه عشق و احساس خوب دریافت میکنم

من که در حد توانم دارم آنچه درک میکنم با بقیه به اشتراک میزارم

اگر دوست دارید میتونید در یوتیوب منو پیدا کنید چون چند روزیه که دارم فعالیت میکنم .


9 ماه پیش

سلام حمیدرضای عزیز

کامنتی که برات مینویسم از طرف من ۱۶ ساله است، امروز که حمام بودم خیلی فکر کردم و دیدم واقعا نیازه که افکار توی سرم و بیان کنم

خیلی وقت که شما رو دنبال میکنم و کامنت های شما رو میخونم، ولی چند روز با این اگاهی جدیدی که ازتون خوندم و به صورت واضح بیان کردین مغزم داره اذیتم میکنه

قبلا وقتی گریه میکردم و تنها بودم توی ذهنم تصور میکردم که خدا کنارمه و مثل یک انسان داره در اغوشم میگیره و اشک هامو پاک میکنه

ولی جدیدا هر زمانی که حالم بده، یا ناامید میشم دیگه وجودشو احساس نمیکنم

مثل اینکه با یک ربات طرف باشم

کسی که نیست و نمیشه بهش تکیه کرد و بی احساس و بی روح

دیگه مثل قبل فکر نمیکنم که یک نفر تو شادیام، گریه هام، تنهایی هام، حال خوب و حال بد کنارمه

دیگه انگار خودم و خودم فقط و دارم از این تنهایی رنج میبرم

قبلا هر احساسی داشتم فقط به خودش میگفتم ولی الان همه چیو میریزم تو خودم و از من داره این قضیه یک انسان افسرده میسازه

در صورتی که وقتی با اون دیدگاه احساسی و انسانی بهش نگاه میکردم خیلی ادم خوشحالی بودم، از تنهاییم گله نمیکردم و بلکه میدونستم همیشه یکی کنارمه تو همه شرایط

فکر میکردم اون تنها شخصی که هرکاری هم بکنم بدون هیچ قضاوتی همه جوره کنارمه

ولی الان تموم اون دیدگاه ها بهمم ریخته و انگار که مغز توی شوک درک این قضیه باشه و هنوز هندل نکرده باشه شرایط، داره حال منو دگرگون میکنه

خوشحال میشم برام بنویسی و دستی از دستان خدا بشی برای من تا حداقل شاید من و منطق ذهنم به نتیجه ای برسیم

در پناه رب باشی

سلام بهار عزیز

چقدر شما خوشبخت هستید که در این‌سن دنبال رشد هستید

بهتون تبریک میگم و باتمام وجود براتون آرزوهای خوب میکنم

بهار شونزده ساله ی نازنین ، چرا تو شونزده سالگی انقدر باید حالت بد باشه که گریه کنی و نیاز داشته باشی سرتو بزاری رو شونه های خدای موهوم و رو شونه اش گریه کنی ،

اگر مرده توی قبر می‌بود که باید جواب میداد.

نیست بهار جان

این قبر خالیه

اگر اون خدایی که تو ذهنمون ساختند درست بود که باید حال ما خوب می‌بود و نیازی نداشتیم رو شونش گریه کنیم

چرا برعکس به قضیه نگاه نمیکنی ؟

اصلا چرا من باید یه خدای موهوم ِ احساسی تو ذهنم بسازم که تو روزهای سختی بهش نیاز داشته باشم تا براش گریه کنم و اون برام دل بسوزونه؟

اگر دنبال سنگ صبور میگردی بهار جان ، یه پارتنری دوستی چیزی پیدا کن ، چه نیازی داری به خدا

اگر اون خدای موهوم خدا بود که حالت بد نبود اصلا

اگر خدای واقعی رو رزک کنی که اصلا دیگه حالت بد نیست

اصلا نیازی نداری به یه تکیه گاه

خدا خودتی

تکیه گاه خودتی

خدا اگه احساس داشت اگه دلش قرار بود به رحم بیاد که من خودم ته همه ی گریه کنا بودم ، پس چرا جواب نداد؟

شما دنبال یه پدیده ای هستی که براش گریه کنی یا یه نیرویی که بواسطه درک اون‌نیرو تبدیل به بهاری بشی که تا آخر عمر دیگه هییییچ اشکی از چشماش نیاد؟

واقعا کدومو میخای

عاشق آه و ناله ای که خلاصه واسه یکی سفره ی دلتو باز کنی؟

یا بشی بهاری که انقدر بزرگ‌میشه که اصلا دلش نگیره

اصلا یادش بره دل گرفتن چجوری بود؟؟؟؟

اولش ممکنه احساس کنی این خدا که اصلا باحال نیست

دل نداره

ولی سوال ؟

خدا باید دل داشته باشه؟

کامنت سارا مردای ی عزیز رو بخون لطفا

انقدر به ما گفتن تو هیچی نیستی تو ضعیفی خدا رو فقط واسه همین بدختیامون میخوایم

به جرات میگم

الان‌من نیازی به خدای قبلی ندارم

خدا منم

خدا خود منم

اونی که محمد می‌رفت تو غار دنبالش می‌گشت، چیزی بیرون از خودش نبود

می‌رفت که صدای ذهنش رو خاموش کنه تا به صدای درونش گوش بده

میدونی نماز چیه ؟

میدونی اقام الصلاة چیه؟

تا حالا مراقبه کردی؟

تا حالا تو درونت مستقر شدی ؟

اقام یعنی ساکن شدن ، یعنی مقیم شدن.

صلاة یعنی توحه گردن

اقام الصلاة یعنی در سکوت درونت مقیم شو

یعنی توجه کن به عمق درونت و در اون سکوت مقیم شو

اتو الزکاه

یعنی ذهنت رو اصلاح کن

خلوت کن

پیدایشش کن

محمد تو غار مراقبه می‌کرد

یعنی اقام الصلاة می‌کرد

تمام اینا واسه چیه؟

واسه اینکه عالم ماده رو کنار بزنی تا برسی به عنق وجودت ، به خدای درونت ، به خودت که خدایی

خدا منم

خدا تویی

خدا تو عنق وجودته

سرتو بزار رو شونه ی خودت

از درونت قدرت بگیر

تو به هیچ کسی نیازی نداری

تو سوره ابراهیم میگه آنچه که شما نیاز داشتید از قبل به شما داده شده است

از قبل

چی داده شده به ما؟

قدرت خلق

من تازه دارم‌میفهمم چرا هیچ نتیجه ای نمیگرفتم

چون اصل یه چیز دیگه اس

تا زمانی که حالت بده ، تو در مرحله حیوانی زیستن هستی ، هممون همین هستیم

چرا خدا میگه الا بذور الله تطمئن القلوب؟

چون آروم که میشی ، خدای درونت بیدار میشه

از مرحله حیوانی زیستن میرسی به مرحله خلق

تمام قرآن میخواد بگه ذهنت رو آروم کن تا خالق بشی

خلق در هیجان رخ نمیده ، در سکوت و سکون رخ میده ،

حالا تصمیم با خودته

میخوای یه بهتر ضعیف و غمگین باشی که دنبال یه شونه برای گریه میگرده

یا یه بهار خالق؟؟؟؟

خالق نیازی به گریستن نداره

خودت انتخاب کن بهار نازنین

دوباره باید بگم دمت گرم

که تو این سن دنبال رشدی

دمت گرم


9 ماه پیش

سلام مجدد حمیدرضا جان

کامنتتون خیلی به دلم نشست و لذت بردم واقعا

حمیدرضا عزیز، من دختری نیستم که بشینم زار زار بخوام گریه کنم شاید منظورمو اشتباه رسوندم

اتفاقا برعکس خیلی روحیه شاد، اهل گشت و گذار و تفریح، سپاسگزاری دارم و فکر میکنم همین روحیه مثبت باعث شده توی این سن من به این مسیر هدایت بشم

اینکه میگم نیازمند اون آغوش خدای موهوم بودم به این دلیل بود که زیاد دوست ندارم حال بدم و بیان کنم معمولا این احساس بدم تایم زیادی نداره، شاید بخوام یک ربع نیم ساعت ناراحت و دپ باشم و اصلا طولانی ترینش یک روز بوده، چون حتی خودمم ورژن دپ خودمو دوست ندارم

ریشه اون حال بدم مقایسه کردن و عزت نفس پایین بوده

حتی بعضی وقتها خودم و با بچه های سایت مقایسه میکنم و با خودم میگم چجوری میشه که انقدر قوی دارن روی خودشون کار میکنن و نتایج فوق العاده ای دارن؟

من به نوبه خودم از وقتی که توی این مسیر قرار گرفتم نتایج زیادی داشتم

ورودی مالی داشتم و تقریباً منی که صفر بودم به ۱۲ میلیون در دو ماه رسیدم

ولی موقعی حس من بد شد که من دیگه درس و کلاس هام شروع شد و اونقدر درگیر و غرق رشته مورد علاقم شدم که وقت نمیشد سرکار برم و دوباره به صفر رسیدم

تا قبل از اون چون ورودی نداشتم برام مهم نبود ولی وقتی به اون دست آورد رسیدم و یهو خوردم به بن بست انگار که اعتماد بنفس من سقوط کرد

اینجا یک پرانتز اضافه کنم که ( میدونم استاد گفتن نباید احساس لیاقت شما گره بخوره به عوامل بیرونی ولی هرکاری میکنم که این موضوع و توی ذهنم حل کنم باز مغزم حرف خودش و میزنه )

وقتی نتایج دوستان و میبینم، وقتی وارد سوشال مدیا میشم و میبینم اون زندگی دلخواهی که من برنامه ریزی کردم برای ایندم و از الان دارن پله پله بهش میرسن هرچقدر سعی میکنم که تحسین کنم ولی باز هم احساس منفی در من ایجاد میکنه همین باعث اون گریه هایی میشه که گفته بودم

انگار که یک مسابقه باشه و بقیه دارن ازم میزنن جلو و من حتی حرکت هم هنوز نکردم

ممنونم که برام می‌نویسی دوست من

امیدوارم صد هزار برابر اون احساس خوبی که به من منتقل کردین به خودتون برگرده

سلام آقای ثانی عزیز

ممنون از آگاهی های خوبی که تو کامنت ها میدید

فقط در این زمینه یه سوال ذهن من رو درگیر کرده

معجزاتی که تو قرآن برا پیامبرا اومده مثل گلستان شدن آتش برای ابراهیم ،عصای موسی،بارداری مریم و … چطور میشه با این قوانین توجیه کرد ؟

سلام جناب صادقی عزیز

سپاسگزارم از لطف شما

اگر قبلتر ها بود سعی میکردم یا جوابی به این سوال شما ندم یا یه جوری بزور سعی کنم توجیحی بکنم که شما رو متقاعد کنه

بزارید یکم بازش کنم

بعد ازینهمه تحقیق در قران

یه چیزیو فهمیدم

که شاید شوکه کننده باشه

که خیلی مهم نیست قران چی گفته

چیزی که در قران گفته شده شنیده های محمد بوده از خدا و ندای درونش

مهم اون صدای درونه

مهم اون اگاهی محضه که هر کدوم از ما در هر لحظه بهش دسترسی داریم

همه ما گذشته متفاوتی داریم که با توجه به گذشتمون با توجه به روحیاتمون با توجه به افکار و دغدغه هامون میتونیم توسط اون نیروی درونی به پاسخ سوالاتمون دسترسی داشته باشیم

محمد از دریچه نگاه خودش سوال پرسیده

شاید دریچه دیدش ایراد داشته

مگه من و شما یا هر انسانی کامله که محمد کامل بوده باشه

اصلا شما به رفتار های پیامبرا نگاه کنید

ابراهیم

ابراهیم چرا اسماعیلو قربانی کرد؟

من به اینها خیلی فکر کردم که امرزو این حرفو میزنم ها

ایا ابراهیم بهش وحی شد که اسماعیلو قربانی کنه ؟ یا ابراهیم چون در جامعه ای زیست میکرد که همه بزرگان فرزندانشون رو برای بت ها سر میبریدند فقط دچار این نگرش یا رویا شد که پس منم باید برای خدای خودم فرزندم رو سر ببرم؟

یه لحظه با خودش فکر نکرد که اصلا چرا من باید بچه مو سر ببرم؟

چرا این فکرو نکرد؟ چون نگاه غالب جامعه همین بود.

کدوم خدایی هست که برای رسیدن بهش نیاز باشه بچه تو سر ببری؟

وقتی ماهیت خدا رو درک کنی میبینی همه ما داریم از زاویه ی خودمون به خدا نگاه میکنیم

خدا نیازی به قربانی بچه نداشت

ابراهیم فقط اینطوری فکر میکرد

بنظر من اگه بچه شو سر میبرید قتل عمد انجام داده بود

رو چه حسابی باید فکر کنی باید چنین کاری بکنی؟ ایای چیزی جز القاعات جامعه و فشارهای اجتماعی؟ چیزی جز مقایسه؟

ادمای امروز بدبختی میکشن چون دارن به شکل مدرن تری خودشونو با بقیه مقایسه میکنن

ابراهیم هم دچار همین جو زدگی شده بود یقینا

هیچ کسی کامل نیست

خدا یه قانونه که نیازی نداره براش کاری کنی تا واسط کاری بکنه

مگه ما هر روز صبح واسه جاذبه زمین کاری میکنیم تا اونروز واسمون کاری بکنه؟

خدا همین جاذبه است

هر کاری که ما برای رسیدن به جاذبه بکنیم یعنی فقط جاذبه رو نفهمیدیم

هر کاری که ما انجام میدیم واسه اینه که فکرررر میکنیم اینکار درسته . ولی ایا واقعا درسته؟ یا هر کدوممون تو مسیر ازمون خطاهای خودمون هستیم؟

ابراهیم هم داشت ازمون خطا میکرد

محمد هم

نوح هم

موسی هم

و من هم

و شما هم

نوت گوشی من هر روز پر میشه از مطالبی که تو اون روز در موردش فکر کردم درک کردم اگاه شدم اشتباه کردم عضبانی شدم یه ایراد کشف ک ردم یه خباگ پیدا کردم یه سوتی دادم

نوت گوشی منم مثل قران پر از درسه

درسهایی برای خودم که فقط من میفهمم چون تو این برهه از زمان برام اهمیت داشته و دغدغه ام بوده

حالا اگر این نوت ها دست کسی بیفته ممکنه ایا بدردش میخوره؟ یه چیزاییش اره یه چیزاییش نه

مثلا من دیروز میخواستم خمیر ریش اصلاح بخرم. مدلی که میخواستم مدل خاصی بود که همه جا پیدا نمیشد. من خواستم و خدای درونم گفت برو فلان داروخانه و من رفتم و خریدم . خیلی راحت

ایا این بدرد کسی میخوره؟ خودش نه ولی درکش اره.

اینکه من رفتم فلان داروخانه . به این معنا نیست که اون داروخانه مهم بوده یا خمیر ریش پدیده ی ماورایی باشه

ولی درسش اینه که همه چیز میتونه ساده اتفاق بیفته

من هم هزار تا معجزه داشتم تو زندگیم

مثلا همونی که یه جایی توضیح دادم .گفتم دوست دارم فلان ماشین با فلان رنگ رو داشته باشم

خدا گفت ماشینتو بفروش . من هم فروختم. و متعهد بودم که قرعه کشی ثبت نام نکنم برای ماشین

و هیچ ایده ای هم نداشتم

اتفاقی که افتاد این بود که سه روز بعد اون ماشین مد نظر من بدون قرعه کشی فروش فوق العاده گذاشت.

این برای اون زمان یه معجزه بود

چون خلاف قوانی اون روزهای کشور بود

خدا قانون رو برام عوض کرد

من اسمشو میزارم معجزه . اسمش رو میزارم همزمانی

هم زمانی برای منی که تونستم به حس درونیم پایبند بمونم . جهانم مجبور بوده پاسخ بده به من. و این همزمانی رخ داد

احتمالا اتش هم همینطوری سرد شده

ما که نبودیم خبر نداریم

محمد در قران هم که خیلی بازش نکرده

گفته فقط سرد شد

شاید باد وزیده

شاید بارون گرفته

شاید شاید شاید

ما نمیدونیم

ولی ایای اکانش وجود نداره؟ یک احتمال بین بیشمار احتمال نمیتونسته رخ بده که اتش بلایی سر ابراهیم نیاره؟

چرا میشده

همون طور که برای من شد

همون طور که من خبر نداشتم چطوری میخوام تو کشوری که خرید ماشین فقططططططططططططط از طریق قرعه کشی انجام میشه و من قصد اینکارو نداشتم به حس درونی دلم رو قرص کرد که بین بیشمار احتمال من احتمال داشت ماشین به زوشی غیر از قرعه کشیو انتخاب کنم ، و دنیا طبق قانونش لاجرم مجبور بود یه راهی برای من باز کنه. چون من حتی اگر در ظاهر احمقانه بنظر میرسه تونستم یه چنین احتمالی رو انتخاب کنم

معجزه همینه

ظاهرش عجیبه

ولی همه چیز در همین دنیا و طبق قوانی نثابت همین نیای فیزیکی رخ میده

فقط ما نمیدونیم

موسی چطور اون کارو کرد؟ من واقعا نمیدونم. اما احتمالا ملاقات هاش با خدا باعث شد اون این احتمال رو در ذهنش پرورش بده که من میتونم با همین چوب دستیم بترسونمشون

و جهان لاجرم بهش پاسخ داد. چطوری ؟ من نمیدونم

بزرگ ترین فیزیکدانان حال حاضر دنیا هییییچ پاسخ دقیقی واسه پسزگیهای فیزیک کوانتوم هیچ جوابی ندارن

میگن ما فقط میدونیم اینطوری کار میکنه ولی اینکه چرا اینطوری کار میکنه، نمیدونیم

دانشمندا فقط دارن پدیده نگاری میکنن

و از کنار هم قرار دادن این پدیده ها به یک فرمول میرسن

و ازش استفاده میکنن

خود بنیان گذاران کوانتوم میگن اگر کسی ادعا کنه که کوانتوم رو فهمیده مطمعن باشید که هیچی نغهمیده

در سال 2026 این حرف زده شده

چرا و چطور مریم باردار شد؟ نمیدونم

این یک احتمال بوده بین بیشنار احتمال

اون تونسته اینو درک کنه

چطور بیمار ها مداوا میشن؟ زمانی که تمکزشون بجای بیماری میره روی یک احتمال متفاوت. یعنی سلامتی.

چطور این اتفاق میفته؟ توسط قوانین فیزیک کوانتوم

ما با ماده نمیتونیم ماده رو تغییر بدیم

ولی در سطح رقیق تری از انرژی ، انرژی میتونه ماده رو تغییر بده

یک ذره ای در کیهان وجود داره به اسم ذره ی هیگز.

فیزیکدانی به اسم دکتر بوزون هیگز این ذره رو در سال 2012 کشف کرد.

کار این ذره چیه؟ جرم دادن به همه چیز

ما با قدرت ماهوی وجودمون میتونیم توسط فکرمون در جهان هستی تغییری ایجاد کنیم و این تغییر به شکل ماده به شکل واقعی توسط فعل و انفعالاتی توسط ذره هیگز به شکل واقعی خلق بشه و جرم پیدا کنه

من نمیدونم شاید نطفه ی عیسی توسط ذره ی هیگز در رحم مریم جرم پیدا کرد

من نمیدونم واقعا

ولی میدونم که انسان چنین قدرتی داره

من نمیگم . علم و فیزیک ثابت کرده.

وقتی کمی از دریچه علم به دنیا نگاه کنیم میبینیم که ما چقدر هیچی نمیدونیم

فقط کافیه نگاهمون رو در جای درستی مستقر کنیم

هیچ پدیده ی معنوی یا روحانی وجود نداره

همه چیز فیزیکه

همه چیز

نمیدونم شما گیج تر شدید یا این کامنت بهتون کمک کرد

ولی یک احتمال بین بیشمار احتمال میتونه توسط ذره ی هیگز عینیت پیدا منه . تبدیل به جرم بشه

عجیب نیست؟

سلام به دوست خوبم آقای ثانی عزیز

من واقعا نمی‌ توانم صحبتهای شما رد کنم

احتمال این رو داره تمام فرضیه های شما درست باشه

من یک کتاب صوتی گوش کردم بنام سینوهه

که طبیب مخصوص فرعون بوده و تمام اتفاقات اون زمان رو جمع آوری کرده

توی اون کتاب یه صحبتی در مورد بعضی از زن های رومی میکرد

که بعضی زن های رومی که از راه نادرست باردار میشدن یا بچه رو نمی‌خوا ستن بچه رو روی رود نیل رها میکردن یا کسی بچه رو

از آب می‌گرفت و یا بچه از بین می رفته

و این احتمال هست که مادر موسی با الگو برداری از این اتفاقات که اون زمانها باب بوده چاره ای جز این نداشته که یا شاهد مرگ بچه اش باشه یا یه توکل از خودش نشون بده و به ندای درونش پاسخ مثبت بده و موسی رو به نیل بسپاره

خیلی وقته می‌خوام این مطلب رو توی سایت منتشر کنم ولی فکر کنم اینجا بهترین جای بود که مطرح بشه

امید وارم که فایده داشته باشه


8 ماه پیش

سلام وعرض ادب خدمت جناب نارنجی ثانی محترم و بزرگوار

ممنون وسپاسگزارم بابت این کامنت بی نظیر وعالیتون که چقدر خوب وعالی پازل های قانون را در ذهن من منظم کرد وچقدر درک من از قوانین بالا برد انشاالله این نوری که در قلب من روشن کردین هزاران هزاران برابرش بگرده به زندگیتون ومسیر زندگیتون را روشن کنه

سپاسگزارم که درک تون از قوانین را با ما به اشتراک میزارین وباعث درک بهتر ما از قوانین میشین

بی نهایت سپاسگزام

سلام به دوست عزیزم جناب حبیب الله نازنین

چقدر این صحبت شما جالب بود

راستش من که اطلاعی نداشتم چنین کتابی هست و ۰نین‌مطلبی توش نوشته شده

ولی بنظرم بسیاری از مسائلی که برای ما پس از قرنها عجیب و غریب یا افسانه یا خرافه تلقی میشه ، فقط بدلیل عدم علم و آگاهی ما از اون شرایط و زمانه بوده

احتمالا مادر موسی این مساله براش خیلییییی هم عجیب نبوده احتمالا صد ها بار به چشمش دیده که کودکانی ازین مساله زنده بیرون اومدن

و فقط بقول شما احتیاج داشته بین بد و بدتر ، بد رو انتخاب کنه و کمی ایمان نشون بده

همین

یعنی همین واقعه ی تاریخی که شما گفتید مکتوب شده چقدر میتونه به درک‌ما کمک کنه

حالا این رمز گشایی میتونه یک کتاب تاریخی باشه میتونه یک‌مطلب علمی باشه یا هر چیز دیگه ای

ما در قران نداریم که خدا به ابراهیم وحی کرده باشه

بلکه میگه اون در رویا دید

ما الان میدونیم خواب ها و رویا ها نتیجه توجه ما در بیداری به یک موضوعه

پس ابراهیم چون قصد داشته برای خدای تصورات خودش یه کاری انجام بده و از اونجا که فرهنگ رایج ، فرهنگ سر بریدن کودکان برای بتها بوده، پس در رویا میبینه که داره برای خدای تصورات خودش اینکارو انجام میده

ازونجایی که احتمالا مرگ اسماعیل فرا نرسیده بوده ، و ازونجا که اسماعیل یک انسان مستقله و روح مستقل خودش رو داره و در لحظه انجام این گار حالت تسلیم داشته و حالش خیلی هم نامیزون نبوده طبق قانون دری باز شده ، راهی جلوی پاش گذاشته شده تا به زندگیش ادامه بده،

احتمالا گوسفندی اون نزدیکی بوده که یهو خودش رو نشون داده و ابراهیم به خودش اومده و دست ازینکار برداشته

در کل اگر ما دیدمون‌نسبت به وقایع دید باز تری باشه و انقدر درگیر معنویت و روحانیت همه چیز نشیم پی به یک واقعه علنی یا تاریخی یا فرهنگی می‌بریم که در زمان خودش موجه بوده ولی الان برای ما در این عصر و زمان توجیحی نداره

12

سلام. لطفا درباره عالَم مثال و عالَم عقل تحقیق بفرمایید
انسان چون اصل و اساسش جنبه غیرمادی‌ایش یعنی روح هستش پس امکانش رو داره که خارج از محدودیت زمان و مکان باشه مثالش هم خیلی از خواب هاییه که ما از آینده میبینیم و در آینده واقعا تعبیر میشه.
نکته دوم هم اینکه در آیه سَبَّحَ لله ما فی السماوات و الارض تامّل کنید
اونوقت متوجه میشید که براساس قواعد کوانتوم منظور ایه چیه که حتی موجودات بی جان مثل سنگ‌ریزه هم خدا رو تسبیح میکنند



1

9 ماه پیش

سلام مجدد خدمت شما دوست عزیز آقای نارنجی ثانی

واقعا لذت بردم و ممنونم که اسامی خدا رو برام معنا گشایی کردین با دیدگاه قوانین جهان.

فقط یه مطلب دیگه ممنون میشم یکم با توجه به درکتون از قرآن و قوانین اونم یکم توضیح بدین.

اینکه ما عملی که انجام بدیم کنش و واکنشی دقیقا مساوی اون رو قراره دریافت کنیم. معنیش الان میشه همون قانون کارما؟ که منتظر واکنش عملمون باشیم؟

و من سپاسگذاری که قراره ظرف وجودمون رو گسترش بده و لایق دریافت نعمت های بیشتر بشیم. با توجه به قوانین و سیستمی بودن جهان چطوری درک بهتری ازش داشته باشم و بفهممش؟؟

واقعا سخته که یه عمر با ان شاء الله و ماشاالله و بسم الله و…. تمام کارهامون رو انجام می‌دادیم و بر این باور بودیم که خدا یه نقش پر رنگ تو تصمیمات و زندگی ما داره. و بخوایم بپذیریم که همش قانون ثابت و سیستمه و تمام

الان خواستم بنویسم خداوند بهتون عمر طولانی با عزت بده بعد با خودم گفتم نکنه این دیدگاهم، با همون برداشت 1400 سال پیش از قرآن باشه و درخواست و دعا برای دیگران هم تاثیری تو روند زندگیشون نداشته باشه.

پیشاپیش سپاسگزارم از صبوری و نشر علم و آگاهی تون

9

سلام به دوستان عقل کل
بسیار زیبا بیان کردین مطلب کوانتوم رو
سپاسگزارم.
من چند تا فایل توی ، یوتیوب در مورد این مطلب گوش کرده بودم و جهان های موازی
درک درستی نداشتم
الان اومدم سرچ کردم تا بدونم نظر استاد و مریم بانو توی این زمینه چیه.
مطلب زیبا و واضح و روشنی بود.
کمک کرد به دید من از جهان و خالق بودن خودم به عنوان مشاهده گر و ذرات مشتاق مشاهده ی من .
استاد هم توی چند تا فایل تاکید کردن که در مورد کوانتوم مطالعه کنیم ولی فک کنم خودشون فایل و توضیح مستقلی از این مساله ندارن
سرچ کردم توی فایل های ارزشمندشون ( رایگان ) ، برام چیزی نیاورد.

اومدم توی این بخش از سایت که معتقدم اتصال داره به عقل کل جهان ، آگاهی کل و منبع انرژی .
ممنونم
و شکرگزار خدای مهربونم هستم
و قدر دان شما بابت این آگاهی های ناب
دوستتون دارم


8

سلام خدمت همه ی دوستان.
یه آیه هست تو قرآن با این مضمون. وشاهدٍ و مشهود.یعنی قسم به مشاهده کننده که و مشاهده شونده.به نظرم مشاهده کننده من هستم که از روح خدا درونم دمیده شده و قدرت خلق کنندگی پیدا کردم.و مشاهده شونده هم تک تک ذرات عالم هستند که طبق فیزیک کوانتوم در آن واحد بی نهایت شکل دارند ولی به اون شکلی در میان که من مشاهده کننده دارم مشاهدشون میکنم.یعنی شکل جهان من به جهان‌بینی من ربط داره.
درباره ی چند جهانی هم نظر من که هم از فیزیک کوانتوم آگاه شدم هم از قوانین هم از قرآن اینه که ما یه کیهان داریم که بی نهایته و همین الان بی نهایت حیات دیگه در کهکشانهای دیگه وجود داره که به دلیل خاصیت فضا زمان و سرعت نور دسترسی ما از طریق بدن مادیمون بهشون غیر ممکنه و من هر سری تو یکیشون حضور پیدا میکنم برای رشد کردن.یعنی منی که الان تو این دنیا اومدم با این پدر و مادر و این تضاد ها انتخابه خودم بوده.یعنی من توی کره ی قبلی که زندگی میکردم و زندگیم با مرگ تو اون کره تموم شده وارد عالم ارواح شدم و تو اونجا با وصل بودن به آگاهی کل و با توجه به نقاط ضعف شخصیتیم خودم تصمیم گرفتم برای اینکه رشد کنم بیام تو این کالبد توی این دنیا با این پدر و مادر و کشور و….و دوباره بعد از مرگ توی این دنیا وارد عالم ارواح میشم و دوباره خودم تصمیم میگیرم که برم توی فلان کره توی فلان سالش و اونجا دوباره روند رشد کردنمو ادامه بدم.ممکنه روح من توی این دنیا در نقش یه جانی یا جنایت کار باشه و توی جهان های بعدی پیشرفت کنه و در نقش یه پیامبر توی اون جهان ادامه بده.ممکنه روح شخصی که به عنوان مادر من یا عشق من داره به زندگی ادامه میده تو اون جهان در نقش دشمن من به حیاتش ادامه بده.این آگاهی جواب خیلی از سوالات منو داده.من همیشه برام سؤال بود که بالای نود درصد مردم بویی از قانون به مشامشون نرسیده از دنیا میرن.یعنی به همین سادگی یه زندگی شصت هفتاد ساله و بعدش رزتی قیامت و پاداش و جزا؟…
به نظر من اینطور نیست و ما با مرگمون آماده میشیم برای تولد تو یه جهان دیگه که شاید از لحاظ ظاهر یه تفاوتهایی با این کره یعنی کره ی زمین داشته باشه.مثلا اونجا دستامون به خاطر اقلیمش و آب و هواش بلندتره یا چند تا چشم داریم .ولی چون قوانین تو کل کیهان ثابت و بدون تغییره ، کلیت همینه که اینجاهه.یعنی همون قوانینی که باعث شدن خورشید تو منظومه ی ما شکل بگیره همون قوانین هم باعث میشن که بقیه ی ستاره ها تو کل کیهان شکل بگیرن. پس قانون فرکانس و نتایج هم دقیقا اونجا به همین شکلی که الان داره کار می‌کنه بدون کوچکترین تغییر داره کار می‌کنه و جاریه.یه آیه هم هست تو قرآن که میگه یا ایهالانسان.انک کادحٌ الی ربک کدحً فملاقیه.یعنی ای انسان تو توی یه حرکته دائم به سمت پروردگارت هستی که دائما داری توش بالا و پایین میشی.شخم میخوری و در نهایت ملاقاتش می‌کنی.



5

2 سال پیش

سلام دوست خوبم مرسی از این اگاهی هایی ک به اشتراک گذاشتی، منم دقیقا با نظر شما موافقم و بنظرم ما اینقد زندگی میکنیم و هی زندگی در جهان های متفاوت رو تجربه میکنیم ک به اون نقطه اصلی تکامل برسیم و در نهایت به اصل خودمون برسیم و حس میکنم بخاطر همینه ک هر کدوم از افرادی ک در زندگی مون رو ملاقات میکنیم باید تیکه ای از نور یا همون انرژی یا خدا بدونیم چون در نهایت همه ما میرسیم به منبع

خدایا شکرت💚


2 سال پیش

سلام ندا عزیز.منم ممنونم بابت دیدگاهت.مخصوصا اینکه بهم یاد آوری کردی که آدمای دور و برم تکه ای از خودم و خدا بدونم.اینجوری راحت تر همون‌جوری که هستند میپذیرمشون و اجازه میدم که اونا هم تکاملشون رو طی کنن و زور نمی‌زنم برای تغییرشون.


2 سال پیش

این حرف شما یعنی تناسخ؟


2 سال پیش

زیاد راجب تناسخ نمی‌دونم.این درکیه که دریافت کردم.


2 سال پیش

سلام رضای عزیز!

منم با نظر شما موافق بودم تا اینکه وارداین سایت شدم و با نظریات استاد آشنا شدم

برام این سوال شد که ..

اگه من روحی هستم که ممکنه برای بار چندم دارم زندگی می کنم و خودم هم داستان زندگیم رو انتخاب کردم و به من نشون دادن که قراره تو هفتاد سال زندگی با بعد زمان و مکان و زندگی زمینی با کیا زندگی کنم و درس هامو بگیرم و تکامل پیدا کنم و منم قبول می کنم و میام و بعد از 10 سالگی یادم میره چه قولی دادم ، برای چی اومدم و درگیر ذهنیت و منیت میشم و … ..

پس این که من می تونم با تغییر فرکانسم و با قدرت خالق بودنم و نگاه مشاهده گریم و باورهام و ذهن خلاقم ، خودم جهانم رو بسازم و ذرات کوانتوم رو اونطوری که خودم می خوام بسازم و برای خودم ایده آل بچینم ،

پس داستان اون درس ها و کلاس هایی که از دنیای بالا انتخاب کردم برای رشد روح خودم چی میشه؟

با تحلیلی که استاد از قوانین دارن ، انگار ما داریم تو کار خدا و برنامه ی قبلی که بخاطرش به این دنیا اومدیم، دست می بریم.

البته من با نظریه استاد احساس راحتی بیشتری می کنم و دوست ندارم بازیگر یه نمایش نامه ی از قبل نوشته شده باشم حتی به قیمت رشدم.

دوست دارم فرصت نوشتن نمایش نامه ی زندگیم به خودم داده بشه و دنبال رشد معنویم باشم .

یعنی الان استاد که برای خودشون بهشتی روی زمین با درک قوانین خلق کردن ، خلق خودشون نبوده ؟

کلاس درسشون توی این دنیا بوده و از قبل تعیین شده بوده که داستان زندگیشون از کودکی تا بحال اینطوری باشه و ایشون قبل از تولدشون انتخاب کردن و اومدن و دارن تجربه می کنن و درحین حال به تامل روح می رسن ؟

16

سلام وصد سلام
دوست خوبم بسیار سپاسگذارم
بابت مکتوب کردنت وبودنت ومنم هستم واین خوبه وسپاسگذارم
واین سپاسگذاری رو هر لحظه تبدیل میدارم واسه درک این جملات وسلامت وکلمات مهم بسیار سپاسگذارم
وکامنت خانم راد اکبری برام جالب بود وان را کپی میکنم تا بیشتر درک کنم سپاسگذارم
چرااین قدر موضوع را پیچیده کرده ای و خودت را به فکر فرو بر ده ای این قانون را بپذیر که سرنوشت ما دست خودمان است با توجه به افکاری که داریم بقیه را رها کن قربونت
در این مورد در ثروت 3 صحبت شده است و فیلمش هم داده میشود نه در مورد جهانهای موازی در مورد واکنش ذرات ومشاهده گر وووو
در دوره کشف قوانین هم استادمیگویندسوالاتی از این دست که کمکی به ما نمی کند چرا باید مطرحش کنیم مثلا تناسخ و … منم مدتی در مورد جهانهای موازی خیلی اطلاعات می گرفتم تا رسیدم به صحبت استاد و رهایش کردم .
عزیز جون من دست بردار مگر ما چقدر زنده ایم حالشو ببر ما هر انرژی بفرستیم ذرات به ما واکنش نشان میدهند پس انرژ ی خوب ودرست بفرستیم و والسلام
حالا نظر من در مورد سوره علق :
نظر کلی من درمورد این سوره این است که خدا را بشناس از چیزهایی که می بینی و به سمت خدا بیا و برای خدا بندگی کن .
این را هم اضافه کنم هر چیزی را که ما لازم داریم خدا به ما می گوید و راه را نشانمان میدهد این قدر به خودت سخت نگیر و بزار که هدایت میشویم
ودیگر اینکه خوابهایی که می بینیم برای اتفاقات و فرکانسهایی است که قبل از خواب داشته ایم و چون شما دراین مورد فکر میکردیدهمان در خواب شما آمده است.
ریز بین نباش خود من هم این طور بودم والانم هستم ولی دارم خیلی سعی می کنم کل قضیه را بگیرم و خودم را رها کنم
سپاسگذارم



1

ای قربون ادم چیز فهم اره والا خیلیا دوس دارن حاشیه برن نمیدونم منظورشون چیه ببین عوض اینکه رو قانون ثابت تمرکز کنیم یاد بگیریم و اجرا کنیم مغزمون کجاها ببینید میره کنکاش میکنه معذرت میخام بعضی از بچه های سایت درکشون پایینه میان یه چیزایی سوال جواب میکنن که بدتر ادم خوندینیش قاطی میکنه بدتر باز خوشحالم که با شما هم عقیدم ممنونتون هستم

6

آیه 121 و 122 سوره هود دقیقا موید این نظر شماست.
آنجا که خداوند می فرماید وَقُلْ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ و بعد می فرماید وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ یعنی عمل و عکس العمل .. یعنی همین که شما فرمودید هم از سمت ما و هم از سمت خداوند … و چه زیبا فرمود وانتظروا … یعنی منتظر عواقب عملتون باشید


7

سلام آیدا جان
این رو اگر از موضوع کثرت بحث بکنید
بی نهایت شاخه و سوال های متنوع پیش میاد
اما اگر وحدت را بپذیریم
که جهان مخلوق خداست و در تمام مخلوقات ذات خداوند وجود داره
در حقیقت یک ذات الهی وجود داره که ازش تصویرهای مختلفی در جهان ها و زندگی های متفاوت بازتاب شده.
اگر بیننده ای هست، آن ببینده خداست در عمق و کنه نظارت و اثر ناظر بودن.
هر انسان و هر زندگی منتهی به یک وجود میشود و آن وجود خداست که تمایل دارد خود را تجربه کند.


15

سلام وقت بخیر
من خیلی علاقه به فیزیک کوانتوم دارم ولی هنوز خیلی اطلاعات یکپارچه ای نمیشه واسه این موضوع داد .
چیزی ک من تجربه کردم اینه که یه بار به صورت اتفاقی توی خیابون یه آقایی رو دیدم از دور واسم آشنا بود چهره اش انگار ۱۰۰۰ سال بود میشناختمش رفتم جلو اونم داشت منو نگاه میکرد و میومد جلو هرچی نزدیکتر میشدیم به هم انگار آشناتر بودیم باهم و من فقط داشتم فکر میکردم توی ذهنم که این جقدر آشناست و من کجا ایشونو دیدم و هیچی به ذهنم نمی رسید تا اینکه رسیدیم به هم چشم تو چشم شدیم و یهو اومد جلو گفت ببخشید من شما رو کجا دیدم گفتم دقیقا منم همین سوال رو داشتم که شما رو کجا دیدم خلاصه وایسادیم به سوال ک اینجا اونجا من میگفتم اون میگفت نه … اون می پرسید و من میگفتم نه من اصلا نمیدونم اینجا کجاست ک شما میگین و تاحالا همچین چیزی رو تجربه نکرده بودم خیلی جالب بود خلاصه خداحافظی کردیم و رفتیم وقتی اومدم خونه و واسه خالم تعریف کردم گفت این همون قانونیه ک میگن روح شما قبلا یکبار زندگی کرده و شاید روحاتون همدیگر رو توی زندگی های قبلی میشناختن …. خب قطعا یه چیزی هست ولی اینکه دقیقا چیه کسی نمیدونه چون ندیده ….
فقط خدا میدونه ….
هرچیزی به موقع خودش واسمون روشن میشه و خواهیم فهمید پس عجله نکنید و بگذارید خودش پیش بره


31

سلام عزیزم
چرااین قدر موضوع را پیچیده کرده ای و خودت را به فکر فرو بر ده ای این قانون را بپذیر که سرنوشت ما دست خودمان است با توجه به افکاری که داریم بقیه را رها کن قربونت
در این مورد در ثروت 3 صحبت شده است و فیلمش هم داده میشود نه در مورد جهانهای موازی در مورد واکنش ذرات ومشاهده گر وووو
در دوره کشف قوانین هم استادمیگویندسوالاتی از این دست که کمکی به ما نمی کند چرا باید مطرحش کنیم مثلا تناسخ و … منم مدتی در مورد جهانهای موازی خیلی اطلاعات می گرفتم تا رسیدم به صحبت استاد و رهایش کردم .
عزیز جون من دست بردار مگر ما چقدر زنده ایم حالشو ببر ما هر انرژی بفرستیم ذرات به ما واکنش نشان میدهند پس انرژ ی خوب ودرست بفرستیم و والسلام
حالا نظر من در مورد سوره علق :
نظر کلی من درمورد این سوره این است که خدا را بشناس از چیزهایی که می بینی و به سمت خدا بیا و برای خدا بندگی کن .
این را هم اضافه کنم هر چیزی را که ما لازم داریم خدا به ما می گوید و راه را نشانمان میدهد این قدر به خودت سخت نگیر و بزار که هدایت میشویم
ودیگر اینکه خوابهایی که می بینیم برای اتفاقات و فرکانسهایی است که قبل از خواب داشته ایم و چون شما دراین مورد فکر میکردیدهمان در خواب شما آمده است.
ریز بین نباش خود من هم این طور بودم والانم هستم ولی دارم خیلی سعی می کنم کل قضیه را بگیرم و خودم را رها کنم
موفقیت ادامه دارد ……


24

سلام به دوست صمیمی و ثروتمندم _ دوست خوشقلبم
_
در مورد سوره ای که گفتی : وقتی من حتی توی ذهنم آیه اولشو مرور می کنم و یا بیان می کنم :
به هیچ عنوان نمی تونستم چیزی بگم.
یعنی :
آیه می گه : اقرا باسم ربک الذی خلق اسم فرمانروایت را که خلق کرد را بیان کن //_
من واقعا نمی دونستم چی بگم چه اسمی بگم
آیا بگم الله ؟
آیا بگم رحمن ؟
آیا بگم رب العالمین ؟
خلاصه تا قبل از اینکه اشکم در بیاد فکر می کردم که اسمش چیه و موقعی که می خواست گریه ام بگیره بیخیال می شدم .
_
الآن خنده ام می گیره _
_
در مورد جهان ها موازی و جهان های طنابی ://_
ببین عزیزم :
جهان های دیگه که ذره در حالت های دیگه داره خوشو بروز می ده اینه که :
جهان ها در مغز من هستن _
ذره که همون رفتار منه ( انرژی ) به یک شکل که من انجامش دادم بروز پیدا کرده و در ادامه در مغزم ( ذهنم ) سایر حالت هاشو ادامه می ده که اگه من به هر کدوم اون حالت ها توجه بکنم دوباره اونم { بر اساس قانون فرکانس } بروز می کنه _ این مسئله می تونه با برداشتن توجهم از سایر حالت های اون ذره فعالیتش را در سایر جهان ها مختومه کنه .
این کار فقط با کنترل کامل افکار ممکنه ون وقتی بر افکار مسلط هستم می تونم سایر حالت های فعالیت ذره رو مدیریت بکنم و با این مدیریت یا می تونم به خلق شکل جدید وِجهِه و شکل و فرم بدم یا اینکه از خلق جدیدش توجهمو بردارم که خلقش منتفی می شه
اشخاصی که ( آدم های معمولی که قانون رو نمی دونن ) توی ( جهان های دیگه ) ذهنشون سایر حالت های ذره ( کاری که انجام داده اند ) رو بدون اینکه خیلی آگاه باشن ، بررسی و توجه می کنند و باعث پیداش سایر حالت های اون ذره ( بنا به مقدار ارسال فرکانس در هر کدوم از حالت های ممکن ) می شن و اون حالت های دیگه رو خلق می کنند .
انسان هایی که قانون رو می دونند و به مرحله از کنترل افکار رسیده اند که می تونن خلق حالت های دیگه از ذره رو با برداشتن توجه از مسائل و یا اتفاقات ، منتفی کنند کسانی هستن که بر مشیت مسلط هستن و می تونن با شاء خودشون اتفاقات رو خلق کنن و یا خلق اتفاق رو منتفی کنن که البته هر شخص فقط می تونه در مورد زندگی خودش این کار رو انجام بده
_
شاد و ثروتمند و سلامت باشی



5

5 سال پیش

خیلی خوب توضیح دادین علمی و زیبا بهتر تونستم موضوع فرکانس و کنترل افکار رو درک کنم با تشکر


5 سال پیش

سلام اقای جهانگیر ، بنظر شما بهترین روش برای کنترل ذهن و بودن در حس خوب ، در شرایطی که با چند نفر انسان منفی و تلویزیون و رفتارای منفی هستیم چیه ؟

من خودم میگم بیشتر وقتاتا مجبور نیستم نرم بیرون و تو اتاقم باشم و فایلهای استاد رو همش گوش بدم .

کنترل ذهن و توجه نکردن به بدیها و موندن در حس خوب واسم خیلی سخته تو شرایط فعلی

سلام

هیچ ورودی ای تا شما بهش اجازه ندی، وارد ذهنت نمیشه، فقط میاد و میره

تو با توجه کردن بهش داری اجازه ورود میدی

اینکه تو چطور میتونی بهش توجه نکنی زمانی که مجبوری در برابرش قرار بگیری، بر میگرده به کنترل ذهنت و طی کردن تکاملت

اینطور نیست که تو از الان بگی خب من میدونم این درسته و دیگه توجه نمیکنم

اصلا شدنی نیست

فکر کن تو 90 درصد افکارت روز ناخواسته، باورهات توی ذهنته

ذهنت داره جسمت رو کنترل میکنه و تو عملا میخوای یه ذهنیتی که الان فرمانده است رو بیرون کنی و فرمانده جدید بیاری

خب مقاومت میکنه

تو باید کم کم توجهت رو از ناخواسته ها بزاری روی خواسته ها، هر روز یک درصد نسبت به روز قبلت تمرکزت بیشتر بره رو خواسته هات

اینجوری ذهنتو گول میزنی

مثل همون قورباغه که باشعله آروم میپذنش

ذهن متوجه نمیشه

اما اگه تو بخوای به یکباره همه چیزو تغییر بدی، پیروز نمیشی‌

سلام به آرامش عزیزم ـ دوست صمیمی و ثروتمندم ـ پاره وجودم

ـ

من ازت انرژی خوبی میگیرم و واقعا حس خوبی به تو دارم ـ دوستت دارم ـ

در خصوص کنترل ذهن در شرایطی که با اشخاصی همفرکانست نیستن میخوای بدونی که چه کار باید بکنی :

ببین عزیز دلم :

من در هر موقعیتی که باشم در اصل تو یه مدار هستم /

حالا این مدار یا خواسته منه و یا ناخواسته منه که در هر دو حالت خودم این مدار رو انتخاب کردم ـ

چه آگاهانه و چه ناآگاهانه //

ـ

خبر خوش اینکه قانون مدارها در اصل اینطوری کار میکنه که :

من وقتی به خواستم توجه کنم و ذهنمو کنترل کنم و باورسازی کنم ـ جهان هستی منو از اون مدار به مداری که باید باشم میبره و منتقلم میکنه و دیگه با آدمایی که در مدار من هستن مواجه میشم و زندگیم به روال ذات خودم میشه

ـ

برای اینکه بتونی از این مرحله بگذری و در مدار خواستت تثبیت پیدا کنی :

این کارها رو که بهت میگم انجام بده و خبرشو بهم بده ://

اول اینکه یه تعداد عکس از تو اینترنت که عکس خواسته هاتن دانلود کن ـ

مثلا :

عکس اوتومبیلی که میخوای داشته باشی و عکس گوشی و عکس پول و عکس مکانهایی که میخوای مسافرت کنی و عکس خانها ها و ویلاهایی که میخوای داشته باشی و عکس هواپیما و کشتی و هر وسیله ای که میخوای باهاشون مسافرت کنی و عکس کس یا کسانی که دوستشون داری و میخوای باهاشون ارتباط داشته باشی و به خصوص :

عکس یه کسی که تماشا کردن عکسش و یادش میتونه بهت تمرکز بده و آرامش میگیری و وقتی بهش فکر میکنی با حس خوب ذهنت دیگه پرش به افکار دیگه نداره ـ

ـ

این عکسها رو تو گوشیت یا روی سیستمت بذار و همواره هر فرصتی که داری این عکسا رو تماشا کن و باهاشون تصویر سازی کن ـ

ـ

هر موقع که اون آدمایی که با دیدنشون حس ناخواسته بهت دست میده رو دیدی فوری این عکسها رو تو ذهنت بیار و مرورشون کن و یا اگه توی گوشیت هستن همون موقع گوشیتو باز کن و عکسها رو تماشا کن

ـ

یه عکس که بهت گفتم از شخصی که میتونه برات تثبیت افکار بیاره خیلی خیلی توی این لحظات میتونه بهت کمک کنه که هم حست خوب باشه و هم اینکه فکرت همجهت با خواستت باشه ـ

ـ

این روش رو سه روز انجام بده و نتیجه رو به من بگو

ـ

ـ

شاد و قدرتمند ـ ثروتمند و سلامت و عاشق باشی ـ

خیلی دوستت دارم آرامــــم ـ

منتظرتم


4 سال پیش

درود بر دوست هم فرکانسی

از خواندن کامنت شما بسیار لذت بردم و بهتون تبریک میگم (خواندن داستان پروفایل تون) که چنین تغییر بزرگی در زندگی تون ایجاد کردید و تحسین تون میکنم کلام تون رو و شناخت تون از قوانین جهان هستی رو.

هر جا که هستی در پناه رب العالمین شاد، آرام و ثروتمند باشی

7

سلام. واقعا عالی بود. به جریان خواب که رسیدم موقع خوندنش مو به تنم سیخ شد… چقدرجالب بود واقعا. امیدوارم به این مرحله برسم که خداوند در خواب بهم نشانه هاشو نشون بده و من درکشون کنمتاکید میکنم درک کنم. چون من خواب زیاد میدیدم ولی بااین مسائل آشنا نبودم… اماازاین ببعد… وضعیت فرق میکنه. متشکرم ازاین تجربه زیباتون و وقتی که گذاشتین برای تایپ دانسته هاتون.چقدر فیزیک زیبا و قابل فهم میشه با قرآن


2

عالی بود نگاهم عمیق تر شد .سپاسگذارم



1

5 سال پیش

سپاس،واقعا با خوندنش لذت بردم احساس میکنم درکم یه ذره بهتر شد

2

خیلییی ممنون ازینکه اطلاعاتتون رو به اشتراک گذاشتین واقعا برای من هیجان انگیز بود و اشکم رو درآورد از اینهمه بزرگی پروردگارم از اینهمه عظمت و عشق…. حالمو خیلی عوض کرد این پیام سپاسگزارم


11

سلام شادباش وسپاس فراوان
درادامه پاسخ قبلی
اقرایعنی اقدام کن
همین الان اقدام کن
باتمرکزکامل تمرکزتمرکزتمرکز
تمرکزی که ازعشق به وجودمی اید
آب کم جوی تشنگی اوربدست
اون تشنگی هم خداباتضادهابرای مابوجودمیاره
فقط مابایدبه هدایت عمل کنیم
همانگونه که خداانسان راازعلق به وجوداورد
اقرا زندگی ماعشقمونه
علق زندگی ما تضادهاست
عشق پیامبرخواندن
وعلق اوبیسوادی
یه ثروتی تودنیاهست به اسم طلای کثیف همون زباله
تودنیای مادی اززباله ثروت میسازیم
میتونیم اززباله های معنوی هم ثروت معنوی بسازیم
بهش فکرکنید
دوستان دوستتون دارم واین هنرمن نیست چون همتون
به خودی خوددوست داشتنی هستید
شادشادشادباشید



1

6 سال پیش

سلام دوست عزیز مثال تون برای معنی اقرا وعلق زیبا بود واقعالذت بردم اما منظورتونواز زباله های معنوی که ما میتونیم ازش ثوت معنوی بسازیمو متوجه نشدم خوشحال و ممنون میشم اگه کسی توضیح بده 🌺😍

9

به نام خداوند حاضر وناظر
سلام دوستان خوبم،وممنون از این سوال زیبا،چقدر لذت بردم ،چقدر قدرت خداوند رو حس کردم،
وبا این خوابی که تعریف کردید،یادم از یک شعر،عارف بزرگ مولانا افتاد،
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برهیچ مپیچ
دانی که در این جهان چه ماند باقی؟
عشق است و مخبت است و باقی همه هیچ
خوشحالم که انسان آفریده شدم،خوشحالم که روحم از جنس وقدرت خداونده،خوشحالم که خداوند فقط به من اختیار خلق زندگیم رو داده،و خوشحالم که من واشرف مخلوقات کرده،و خوشحالم که با استاد وشما دوستان اشنا شدم تا قوانین رو بشناسم،سیستم رو بشناسم
خدایا سپاسگذارتم۰❤


17

سلام وشادباش وسپاس فراوان ازتمام دستان خدایی که تواین سایت عشق تولیدمیکنن وبه اشتراک میزارن. بزرگترین هدیه ای که ازخداازطریق استادعزیزم گرفتم آشنایی باقران بوده والان هم کاملاهدایتی به این مطلب شماهدایت شدم. وازاستادعزیزم بینهایت سپاسگزارم که هدایت روبه من آموخت الهامات وهدایت عشق منه.
سوال کردم تواین همه کلمه چرااولین کلمه ای که به پیامبرگفته شداقرابوده
کلی جواب اومدکه مختصربه چندتاش میپردازم
چرااقرا. چون پیامبرعاشق خوندن بوده. چراعاشق خوندن بوده؟ چون بیسوادبوده(تضاد). اقرایعنی همین الان درلحظه بخوان وبه چگونه اش کارنداشته باش. وفقط اجراکن. یعنی ایمان داشته باش واجراکن. درمورداقراانقدربرام چیزی اومده که حدنداره وهرروزبیشتروبیشتربه من گفته میشه
بسم ربک الذی خلق
اقراهای ماتوزندگی همون عشقمونه همون عشقی که ازتضادبوجوداومده همانگونه که برای پیامبربوجوداومد
وبایدهمانگونه که خداوپیامبران به اون پرداختن به اون بپردازیم یعنی بصورت تکاملی. اقرایعنی اولین کاری که بایدبکنی اینه که به عشقت بپردازی یعنی توپای درراه بنه وهیچ مپرس
خلق الانسان من علق
تواین ایه خداگفته انسان راازعلق بوجوداوردیم
دقت کنیداول انسان اومده بعدگفته علق
میتونسته بگه ازعلق انسان رابوجوداوردیم
این ترتیب درقران همه جاهست مثلابعضیهاقسمت خوشمزه غذارومیزارن اخرغذامیخورن مثل ته دیگ واین اشتباه است اون حس خوب روبایداول غذاباخوردن ته دیگ بوجوداوردوتااخرغذااون حس رودارید. وقتی ته دیگ رومیزاریدبرای اخرغذا حسهایی مثل عجله وعدم شوق و… بوجودمیادیامثالهای دیگه که توزندگیمون هست خدابااین ترتیب داره میگه اول به اون چیزی که خیلی دوست داری بپرداز
همانگونه که خدابه عشقش که ماهستیم پرداخته ماهم به عشقمون بپردازیم
عاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست
شادشادشادباشید



1

6 سال پیش

سلام دوست عزیز خیلی جواب تون زیبا بود وعالی ممنون

2

سلام دوست عزیزم به نظرم راجع به این قضیه یه کتاب بنویسید با رفرنس به خوابتون.خیلی جالب بود ارتباطی که بین این ایه و یافته های علم کوانتوم بیان کردین.


20

تو جهانی هستی که برای مدتی محدود به شکل انسان درآمده ای .
تو خودت تمام جهانی ستاره ها و کهکشان ها و ذرات همه درون خودته.
حالا به خوابت فکر کن ببین معنیش این نیست که “هیچ چیز نبود”، شاید یعنی همه چیز درون خودت بود؟