نحوه سناریو نویسی برای خواسته‌ها

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگینحوه سناریو نویسی برای خواسته‌ها
704

داستان سناریو نوشتن که یکی از تمرینات دوره قانون آفرینش برای «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه» می‌باشد‌، از این اساس شکل می‌گیرد که
از آنجا که زندگی ما توسط فرکانس‌های ‌مان خلق می‌شود‌، یکی از راه‌هایی که به ما کمک می‌کند تا آگاهانه کانون توجه‌مان را از ناخواسته‌ها منحرف و متمرکز بر خواسته‌هامان نماییم‌، این است که با نوشتن جزئیات فراوان درباره آن خواسته‌ و توجه به آن‌، به احساس خوب برسیم.
افراد زیادی که می خواهند از این اصل برای خود یک تمرین مثل سناریو نویسی بسازند‌، بیشتر از آنکه تمرکزشان بر اجرای این اصل باشد که: برای رسیدن به یک خواسته‌، باید با آن خواسته هم‌فرکانس بشوی‌،
اصل و اساس را کاملاً فراموش کرده و به حاشیه می‌چسبند. یعنی مرتباً می‌پرسند:
باید به کلمات را به زبان حال بنویسم یا گذشته؟
باید حتماً سپاس گزاری‌ام را هم بنویسم؟
تا کی باید این تمرین را انجام دهم؟ …
از چه عبارتهای تأکیدی استفاده کنم؟
تا چه حد جزئیات را شرح دهم ؟
و سوالاتی از این دست.
برای پاسخ به این سوالات‌، لازم است ارتباط این تمرین را با بزرگترین و ساده‌ترین قانون کیهانی یعنی قانون فرکانس درک کنی. تنها در این صورت است که در این باره دیگر هیچ سوالی برایت بوجود نمی‌آید.
ما در جهانی فرکانسی زندگی می‌کنیم. پس جهان به کلمات نوشته شده‌ات، کاری ندارد. آنچه برای او مهم است، فرکانسی است که هنگام نوشتن این کلمات ارسال می‌کنی.
جهان مثل یک دستگاه است که ورودی‌ای را دریافت و بر اساس آن، خروجی مشخصی به تو ارائه می‌دهد. ورودی این دستگاه، فرکانس‌های توست و خروجی این دستگاه، تبدیل آن فرکانس‌ها به شکل اتفاق و تجاربی همجنس با آن فرکانس‌هاست.
یعنی جهان هیچ دخل و تصرفی در آن فرکانس‌ها ندارد، تمامش همان است که خودت فرستادی. فرکانس‌های تو حاصل باورها و کانون توجه توست. همه‌ی ما در هر لحظه‌ای که بیدار هستیم، در حال ارسال فرکانس هستیم و نکته اساسی که باید از خود بپرسی این است:
حالا که در جهانی زندگی می‌کنم که فقط به فرکانسیم واکنش نشان می‌دهد‌، چگونه فرکانس خواسته هایم را ارسال کنم؟
نوشتن سناریو می‌تواند راهی برای تنظیم فرکانس‌های هماهنگ با خواسته‌ات باشد. زیرا همانگونه که از نامش پیداست، سناریو یعنی تبدلی یک اتفاق به شکل کلمات و جملات.
فرض کن شما یک کارگردان هستی و می‌خواهی ماجرای رفتنت از خانه تا فروشگاه را بنویسی به گونه‌ای که بازیگر آن نقش با خواندن آن جملات دقیقاً بتواند آن ماجرا را اجرا کند‌، بدون آنکه سوالی از شما بپرسد.
پس باید ماجرا را با تمام جزئیان بنویس به گونه‌ای که بودن در آن فضا تو را به احساس خوب برساند. در واقع هدف از پرداختن به جزئیات‌، وسیله‌ای است برای تمرکز بر خواسته و بیشتر ماندن در احساس بهتر.
مهفوم سناریو نوشتن یعنی دیدن نکات مثب یک موضوع و تمرکز بر آنچه که رخ دادنش را دوست داری. در واقع تو با این وسیله از این خاصیت جهان که به فرکانس‌هایت واکنش نشان می‌ده‌، آگاهانه به نفع خودت و در جهت رسیدن به خواسته‌ات استفاده می‌کنی.
پس هر اتفاقی را که می‌خواهی برایت رخ دهد، برای خودت کارگردانی کن. زیرا در این جهان فرکانسی، ذهن فرق میان رؤیا و واقعیت را نمی‌داند. به این دلیل که فرکانس هر دوی آنها یکسان است.
یعنی چه شما تصویر کاملی از 10 دقیقه رانندگی با ماشین دلخواهت را در ذهنت بسازی و چه در واقعیت با همان ماشین به همان شکل و در همان خیابان‌ها رانندگی کنی، دقیقاً برای جهان یک فرکانس را دارد و هیچ تفاوتی میان آنها احساس نمی‌کند و در نهایت یک نتیجه که تجربه لذت رانندگی با ماشین دلخواهت را وارد زندگی‌ات می‌کند.
حالا که در چنین جهانی هستی که تنها به فرکانس‌هایت اهمیت می‌دهد ،پس هوشمندانه‌ترین کار این است که فرکانس‌های دلخواهت را به جهان ارسال کنی تا جهان هم اتفاقات دلخواه را وارد زندگی‌ات نماید.
مهم‌ترین نکته درباره سناریو این است که تو را به احساس خوب برساند. به احساس سپاسگزاری و بی‌نیازی از خواسته.
به احساس یقین .
زیرا مگر می‌شود آدم در حال تجربه اهداف و رویاهایش باشد و احساس خوبی نداشته باشد؟
بهایی که باید برای تحقق هدفت بپردازی احساس خوب است. حال آنکه احساس خوب‌، خودش یک نتیجه است کما اینکه ماندن در این احساس هزاران نتیجه جانبی دیگر را نیز به شکل عشق‌، سلامتی و ثروت وارد زندگی‌ات می‌کند.
یکی از مهم‌ترین قوانین که باید در زندگیمان بشناسیم‌، قانون فرکانس است. اساس زندگی ما بر این قانون است. ما موجوداتی فرکانسی هستیم که وارد جهانی شده‌ایم که به فرکانس‌های ما پاسخ می‌دهد.
به شما توصیه می‌کنم برای درک قانون فرکانس وتمرین سناریو نویسی و بهره بردن از این تکنیک در جهت ارسال فرکانس خواسته‌هایت و کنترل کانون توجهات، حتماً جلسات6 و 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها و تمامی جلسات دوره کشف قوانین زندگی را بارها گوش بده تا این قانون را خوب درک کنی.
به نظرم این جلسات و این دوره‌، بهترین جا برای درک چگونگی عملکرد این جهان فرکانسی و چگونگی همراه شدن با سیستم جهان است. زیرا پس از این جلسات، می دانی چه قدرتی داری و می دانی چطورباید از آن برای رسیدن به خواسته‌هایت بهره ببری و چطور دهنِ ذهنت را ببندی تا با نجواهایش مزاحم تمرکزت بر خواسته‌ات نشود و گمراهت نکند.

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
385
بهترین پاسخ

سلام و درود به دوستان عزیزم
با خواندن این صفحه از عقل کل، جرقه ای توی ذهنم زده شد و یاد خاطره های گذشتم افتادم که خیلی برام جالب بود.
من در روزی از شهریور ماه سه سال پیش، اولین روز کار آموزی، خیلی درگیر انرژی ای شدم که از چشمای پاک و معصوم دختری جوان وزیبا به من منتقل شد، نفهمیدم اون روز چطور گذشت…(البته اولین روزکار آموزی من، آخرین روز کار آموزی اون خانم بود)
خواسته من شکل گرفت و من خیلی دوست داشتم حتی یکبار هم شده، دوباره ببینمش…
اما دیگه خبری ازش نبود….
شش ماه بصورت مداوم و هر روز کار من شده بود تصویر سازی و سناریو نویسی درباره فردی که برای اولین بار عاشقش شدم(البته بدون اطلاع از قوانین و تمارین و ابزارها) . راستش با اینکار لذت می‌بردم
هدف من رسیدن نبود چون مقام و موقعیت اجتماعی اون خیلی بالاتر از من بود.
فقط و فقط لذت می‌بردم از تجسم حضورش توی ذهنم یا روی کاغذ.
پس از شش ماه، بصورت کاملا هدایتی در یه روز خیلی عادی زمستونی، با همون فرد توی خیابون برخورد کردم.
اصلا باورم نمیشد اون روز رابطه ما بصورت دوستی شکل گرفت…
و تا الان به صورت معجزه آسا رابطه عاشقانه عجیب و غریبی بین ما شکل گرفته
الان که اینارو نوشتم موهای تنم سیخ شده…
چون واقعا بزرگترین و با توجه به شرایط من در اون زمان، محال ترین خواسته ی من بود.
خیلی جالب بود که با توجه به خواسته ای که داشتم، این بود که اون هم اندازه من عاشق من باشه، رفتارهام خیلی دور از انتظار خودم بودم. میدونی انگار یکی بهم میگفت چه رفتاری رو درچه زمانی انجام بدی.
بعضی وقتا ناخودآگاه رفتار دور از انتظار من، باعث می‌شد خودم جا بخورم از رفتارم اما بعدها متوجه شدم که فلان رفتار من باعث جذابیت برای اون شده…
راستش بعد از این موفقیت بزرگی که کسب کردم، خیلی خواستم اینکار رو درباره ثروت انجام بدم.
تازگیا که دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم، متوجه شدم باورهایی که دارم، نمیذاشت این کار رو انجام بدم.
به خودش گفتم که تو بزرگترین آرزوی من بودی بعداز رسیدن به تو هیچ خواسته ای برام غیر ممکن نیست.
به امید و توکل به خدا و تغییر باورهایم بتونم از این ابزار برای رشد مالی استفاده کنم..
ممنونم از استاد عباسمنش عزیز ❤️



16

4 سال پیش

سلام … دمت گرم سید انشاالله باعشق تمام وقتی که باهم هستید را تجربه کنید و فقط لذت ببرید ..نوش روحتان این رابطه شیرین تر از عسل

سلام به دوست عزیزم چقد کامنتتون دلنشین بود دقیقا آرزوهای محال وقتیبه حقیقت تبدیل میشن این ایمان ماست که زیاد میشه و بیشتر خدارو باور میکنیم و برای اهداف دیگمون مصمم ترمیشیم انشالله عشقتون هرروز زیباتربشه و برامون از زیبایی ها بنویسین


3 سال پیش

سلام دوست عزیزم من عاشق لحظه های هستم که در اولین نگاه عاشق کسی باشی اون هم هم فرکانس باشه با طرف مقابل خیلی عالی من قشنگ تصور کردم که چه حالتی از این عشق رو تجربه کردی آدم کلا محو عشقی که داره میشه تو راه رفتن تو غذا خوردن تو خواب حتی میبینی که به اون طرف مقابل رسیدی تا اینکه به حقیقت می‌پیوندد وخیلی شگفت زده شدم آخر به اون رابطه دلخواهتان رسیدید عالی بود این کامنت که هرچه بخواهیم مینویسیم و تصورش کنیم دست یافتنی میشود وچقدر مصمم میشویم برای رسیدن به خواسته های بزرگتر ومخصوصا در کنار عشقی که آتشین هست عشقتون پایدار


3 سال پیش

وای خدای من …چقد لذت بردم از این کامنتتون…بخدا اشک تو چشام جمع شد …چقد این زندگی عالی و سادس ..چقد این دنیا فوق العاده و قوانینش سادس

خیلی خوشحال شدم براتون …واقعا ی حس عجیبی پیدا کردم..خیلی ذوق کردم ..خدایا شکرت 🥺🥺🥺😭😭😭😭😭


3 سال پیش

سلام ، الان من خیلی شگفت زده شدم ، پس چرا استاد میگه یه ادم خاص را تصور نکنید و نخواهید

اقا اگه جواب میده بگید ماهم انجام بدیم ، مارو ترسوندن از این کار که نه اون ادمی که میخوای و نخواه


2 سال پیش

درود و سلام جناب سیادتی عزیز

خیلی زیاد کیف کردم از تجربه عالی و ارزشمندتون و مرررسی که با ما سهیم شدید

الهی در کنار هم خوب و خوش باشید درست همونطور که دوست داشتید

خوشحال میشم تجربیات دیگتونو هم بخونم که دارید در سلامتی و پیشرفت و خوشی و ثروت لذت می برید.

پس هر چی ادم بخواد انجام شدنی ست بطور کاملا طبیعی و ساده و حلال و مشروع امکانپذیر است نیاز به راههای کج و پستی بلندی و سخت و نامناسب و زور و فشار نیست.

دمتون گرم


2 سال پیش

چقدر این کامنت شما برای من دلنشین بود

چقدر واقعی بود انگار احساستون هم همراه بود، الهی شکر که الان در کنار هم لذت میبرید

خداروشکر که شما با رسیدن به این خواسته فهمیدید دیگه هیچ خواسته ای براتون غیر ممکن نیست

کیف کرد از خواندن کامنتتون

برقرار باشید و عاشق و سلامت و شاد


1 سال پیش

به نام خدای بخشنده و مهربانم

سلامبه استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم

و تمام دوستانم

چقدر از کامنت شما دوست خوب لذت بردم و این یعنی قانون وجود دارد و اینکه نیاز به زمان و تکامل نیاز داره

باکارکردن روی خود و ایمان و توکل و لذت بردن از تجسم و سناریو به آنچه که تجسم میشه می‌رسی

خیلی خوشحال شدم از خواندن کامنت شما و اینها نشانه هست برای درست بودن راهم

احساس ذوق و شوق در قلبم ایجاد شد

خدایاشکرت خدایاشکرت


1 سال پیش

سلام دوست نازنینم ی سناریوی فوق‌العاده نوشتی که واقعا منو برد توی اون حال و هوا

واقعا لذت بردم

از نوشتنت برخوردی در زمستان تا نوشتنت از عشق و علاقه ای وافر که تمام محدودیت های ذهن رو بهش غلبه کردی و توی ذهنت پرورش دادی اون چیزی رو که میخواستی


1 سال پیش

درود بر شما

من الان که پیام شما رو خواندم خیلییی خوشحال شدم برای شما

و اینکه یک سوال چطوری شما روی یک نفر تمرکز کردید در صورتی که استاد فرمودند روی یک نفر تمرکز نکنید؟

من هم دوست دارم این کار رو انجام بدم

اما یک موضوعی در ذهنم هست که نباید روی یک نفر تمرکز کرد

ممکن هست کمی بیشتر راهنمایی کنید ؟


1 سال پیش

سلام دوست عزیز

امیدوارم همیشه بهترین هارو تو زندگی ورابطتون تجربه کنین

چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم

اینکه ایمان داشته باشی به هرخواسته ای که میخای خدا تورو میرسونه

مهم ترین عامل در سناریو نویسی این است که تو چه میخواهی

چه چیزی احساست رو خوب میکنه

ماشین خوب؟ خونه خوب؟

به هر شیوه ای که تصور میکنی با مینویسی و احساس خوبی در تو به وجود میاره درسته و عالیه

یعنی فرکانس درستی ارسال میشه

اما چی باعث میشه سناریو نویسی رو بزاری کنار یا تصویر سازی نکنی؟

وقتی به چگونه فکر میکنی

وقتی روی خودت فکر میکنی و میخوای خودت همه رو انجام بدی

ولی هرچی بیشتر میگذره میفهمی

تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید کرد

نپرس چطوری چون وقتی میپرسی یعنی نکنه خدا است کارو نتونه بکنه یا نکنه برای من

در صورتی که هم خداوند تنها رب و قادر مطلق هست و هم خداوند جهان رو با قوانین اش اداره میکنه که یکی از مهم‌ترین قوانین هم احساس خوب اتفاقات خوب است و احساس بد اتفاقات بد

پس بجای تصویریازی و سناریو های منفی و نا امید کننده شروع کن آرام آرام تصویر ذهنی خودت رو به سمتی ببر که دوست داری و لذت میبری


8 ماه پیش

سلام دوست عزیزم از خوندن کامنتت بینهایت لذت بردم و اشک تو چشمام جمع شد و تحسینت می‌کنم چرا که از مسیر درست حرکت کردی و اتفاق عالی رو برای خودت رقم زدی و به آرزویی که داشتی بدون آویزون شدن به این و اون فقط روی خودت کار کردی و جذبش کردی و رسیدی و از همه مهمتر در حین انجام نوشتن سناریوی زندگیت شخصیتت هم عوض شد بدون اینکه خودت بدونی و این کار جهان بوده تا ظرف وجودت و برای دریافت نعمتهای الهی گسترش بده و به امید الله یکتا به دیگر آرزوهات هم مثل همین خواسته عزیزترین کست که بهش رسیدی به اونها هم می‌رسی با تمرین و موندن در مسیر خواسته هات سپاسگزارم برای حال خوبی که به من دادی ممنونم و بهترینها رو از درگاه خداوند متعال برات آرزو دارم موفق باشی

یا حق


8 ماه پیش

افرین بهتون تبریک میگج و تحسین میکنم و خوشخالم براتون

میدونم الان به چیزای بزرگتری هم که میخواستن دست پیدا کردین

همه چیز را ما خلق میکنیم

دقیقا همراه جزئیات

خدایاشکرت


2 ماه پیش

بنام الله یکتا

سلام ب شما دوست عزیز

سپاسگزارم بابت کامنت زیبایی ک نوشتین

چقد تحت تاثیر قرار گرفتم واقعا چ قدرتی خداوند ب انسان بخشیده

هیچ غیر ممکنی وجود نداره

هیچ رویایی رویا نیست

من خالق زندگی خودم هستم

چقد انرژی گرفتم از کامنت شما پ ایمانم قوی ترشد

سپاسگزارم دوست عزیز


1 ماه پیش

سلام به شما دوست عزیز

واقعا خدارو شکر میکنم چقدر به درستی طبق قوانین جهان به هم رسیدید🥺🥺

منم ایمانم قوی تر شد و خیلی حس خوبی ازتون گرفتم واقعا ممنونم که این حس خوب رو با ما به اشتراک گذاشتید

ایشالا خوشبخت بشین و تا آخر عمر با شادی در کنار هم زندگی کنید❤️

2

درود به تمام آفریده های خدای توانا
خدایا شکرت من که توی دلم همیشه باهات حرف میزنم و ازت راهکار میخوام حالا میخوام اینجا هم ثبت بشه
امروز ۷ خرداد ۱۴۰۴ هدایت شدم به این صفحه
اول اینکه ممنونم که پناهم بودی و هستی…
خیلی کمکم کردی که بالاخره تونستم شاداب تر قوی تر عاقل تر باهوش تر زیباتر خوش هیکل تر مهربان‌تر و خوشبخت تر از قبل باشم تلاش کردم و کمکم کردی
خدایا شکرت بابت دار و ندارم خدایا شکرت بابت سلامت تک تک سلول‌های بدنم خدایا شکرت بابت سلامت و هوش و زیبایی و آرامش دخترم خدایا شکرت بابت سلامت جسم و روح و اراده بی وصف همسرم خدایا شکرت بخاطر روابط عالی خانوادم و خوشحالی بابت رسیدن به تک تک خواسته هام
ممنون بابت خونه عالی از هر نظر ممنون بابت موفقیت دخترم و همسرم وآرامش خودم خدایا یادم هست که ما همیشه در آغوش پر مهر تو هستیم و آینده و حال پر از روشنی رزق و حال خوب است❤️


8

به نام سیستم هدایتگر بشر .
سلام ۱۴۰۴/۰۲/۲۶
H12:10
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند).
خدایا شکرت که خواسته های من برآورده میکنی .
ربنا ازت درخواست میکنم که خانه زیر برای من فراهم کنی سپاسگزارم.
‌…
خداروشکر به لطف خداوند الان تو خانه ایی زندگی میکنم که نوساز با قدمت کمتر از ۲و۳ سال ساخت هست .به متراژ ۱۸۰ متر دارای ۳ اتاق خواب هست. خانه مال خودم و به اسمم هست .
بعد خانه من نورگیری خیلی زیادی داره. یه بالکن بزرگ مشرف به خیابان هایی داره که پر از درخت های بلند و قد کشیده
هستن .داخل بالکن خانه ام باربیکیو گذاشتم و یه میز صندلی و پر از گل گیاه درخت کردمش هرجا بالکن می روی یه گل گیاه می بینی چون من عاشق گیاهان هستم .
آشپزخانه من تمام mdfبه شکل معماری فوق العاده است و ترکیبی از رنگ سفید و سیاه و طوسی . و سقف آشپرخانه با نورگیری مناسب هست و کلا پنجره های رو به خیابان داره که هوا درجریان هست.
بعد آشپرخانه ام فول آپشن دارای هود و گاز روی میزی هست و بسیار فضای آرام دلنشین داره.
هال خانه ام بزرگ هست یه پنجره خیلی بزرگ رو به بالکن داره و داخل اتاق ها و هال تمام معماری های جدید و نما کاری های شیک هست.
هرکدام از ۳ تا اتاق خواب هام تمام فول mdf با کمد دیواری های رنگ نود هست .با فضای خیلی زیاد برای گذاشتن وسایل هام .
همه اتاق خواب هام نورگیری مناسب دارن پنچره های خوب
بعد به شدت فضای مناسب توش به کار رفته .
که یکی از اتاق ها برای خودم همسرم و دیگری برای دخترم‌
و اتاق سوم تبدیل کردم به یه کافی بار پر از گل گیاه وکتابخانه و دقیقا شبیه کافه کردم این اتاقم رو.
فضای هال خانه رو یک طرف فرش اصیل ایرانی گذاشتم و با گل ها آراسته ام.
مبل های راحتی شیک و تمام وسایل مدرن از فرش و مبل تا یخچال صفحه لمسی و بهترین برند های اسنوا گرفتیم.
تمام خانه شیک مرتب هست
هرکی میاد خانه ما میگه به به عجب فضایی داره .
خانه ما نزدیک کار همسرم هست و نهایت شوهرم ۱۰ و۱۵ دقیقه ایی می رسه خانه.
نزدیک مترو خانه ما .و تمام امکانات رفاهی حمل نقل راحت داره.
توی محل آرام ساکت با همسایه های فوق العاده است .
نمای خانه شیک
همسایه ها تحصیل کرده با شخصیت با ایمان
آسانسور
….
خدایا شکرت که این خانه خریدم
ربنا ازت بابت داشتن این خانه سپاسگزاری میکنم


5

بسم الله الرحمن الرحیم. 1404.01.08
خدایا سپاسگزارم با تمام اطرافیانم رابطه ای سراسر عشق احترام صمیمیت آرامش لذت امنیت و آزادی دریافت میکنم چه راحت میتونم تحسین کنم و ویژگی های مثبت افراد رو با احساس خوب بهشون بگم انگار قفل زبانم شکسته شده چقدر قشنگ میتونم احساس مهم بودن به خودم و اطرافیانم بدم همه رو دوست دارم و برای همه احترام قائل هستم و از عمق وجودم بابت داشتنشان سپاسگزارم
چه لذت های دلنشین ساده ای داریم پارک مسافرت بازی با بچه ها لذت بردن از داشتنشون الهی صد هزار مرتبه شکرت تفریحات بیرون رفتنا و لذت ها خوشی های ساده و پر از آرامش و عشق بدون قید وشرط
یاد گرفتم رابطه من اول با خودم و احترام به خودم شکل میگیره اهمیت ارتباط اول با خودمه به خودم عشق بدم سپاسگزار خودم باشم و خودمو تحسبن کنم حال خودم با خودم عالی و ارتباط و لذتم با خودم داءم بیشتر بیستر بیشتر میشه
در چارت زندگیم صدر جدولش اول ارتباطم با خودمه که که اصله که مهمه که صدره
همه بقیه زیر مجموعه من هستن و در الویت بعدی هر روز یه ویژگی قشنگ و جدید از خودم پیدا میکنم و تحسبن میکنم و سپاسگزارم
چقدر ارتباطم با همه بقیه آرامتر و با عشق تر شده انگار که فقط خوبی و لذت حاکمه و دیگر هیچ روحم لطیف شده و قلبم باز الهی صد هزار مرتبه شکرت
همه چی خود به خود عالی شد حتی ارتباطات بقیه با هم و من مینشینم در کناذ و با خودم میگویم خدایم چه راحت آسان تمام اون دشمنی ها و کینه ها و عداوت ها رو از بین برد و جای آن به دوستی و محبت جانشین شده
همین دیروز خانه مادرم بودیم درحالیکه از حرف زدن با مادرم لذت میبردم و تحسینش میکردم و ویژگی های مثبتشو میگفتم بچه ها و همسرم روی حیاط پر نشاط فوتبال بازی میکردن سینی چای با عزر هل آمد و با هندوانه شیرین در کنار آن همسرم برای مادرم و همه تقسیم کرد و قاچ گذاشت لذت خوردن هنداوانه شیرین و آبدار قرمز بر قلبم نشست الهی صدها هزار مرتبه شکرت



1

بسم الله الرحمن الرحیم. 1404.01.08

خدایا سپاسگزارم کاری با درآمد عالی و آزادی زمانی دارم دقیقاً تجربه میکنم لذت داشتن کاری در ارتباط با افراد توحیدی ثروتمند از جنس خدا افرادی که در ارتباط باهاشون اعتماد به نفس و انگیزه ام چندین و چند برابر میشه دیدن زیبایی ها و پروژه‌های عظیم که ریال و رقم هاشون بالاتر از حد تصور است آزادانه بدون ذره ای نگرانی از هیچ بابتی میتونم سفر کاری برم و تمام کار فرما ها تمام امکانات و رفت و آمد و اسکان ها رو به بهترین حالت برایم فراهم میکنن میتونم گاهی آزادانه هر کسی با خودم ببرم بازدید میکنم چیز یاد میگیرم و خودم با لذت ارتقاء میدم

تنها یک دهم درآمدم خرج میکنم و پایبند لذت بردن از داشتن پول و دوستی با اون هستم

این قشنگ ترین و بزرگترین آرزوی زندگی من بود

سفرهای کاریم چقددددددر به رشد شخصیتم کمک کرده این تنهایی ها و لذت های با خودم و خدایم خودم منو به عرش میبره و این هماهنگی و این سبک زندگی که خدا برایم فراهم نموده اوج لذت و آرزوی من است فارغ از هر کس و هر چیز به دور از همه کس و همه چیز این لذت پایدار

خدایا صدها هزاران بار سپاسگزارم

12

به نام خدا
خیلی وقته که کامنت نذاشتم میخوام‌ امشب بعد ماه ها یک ردپایی بزارم برای خودم از اتفاقاتی که توی ماه اخیر برام افتاد اتفاقاتی که یک روزی رویایی بزرگی برای من بودن اما الان اینقدر طبیعی هستن و طبیعی اومدن که انگار همیشه همینجور بوده ولی نبوده

~من میخواستم که خدا به من زندگی مستقلی بده و بتونم خودم به چالش بکشم و همچنین از این استقال و تنهایی استفاده کنم و روی خودم کار کنم و آموزش های استاد و تمرینات انجام بدم اما نه از نظر مالی توان مهاجرت داشتم نه اجازشو اونم برای یک دختر توی خانواده ما خیلی چیز بعیدی بود اتفاقی که افتاد خدا راهی برای من باز کرد که به فکر نه خودم میرسید نه هیچ کس دیگه ……..من برای رشته ای که خوندم مجبور بودم طرح اجباری بگذرونم وگرنه مدرکم بهم نمیدادن و اتفاقی که افتاد این بود دانشگاه ما اعلام کرد که تا ۳ سال آینده این رشته رو نیروی طرحی نمیپذیره( من حس میکنم خدا این کارو بخاطر من کرد ) خانوادم مجبور شدن که بپذیرن من برم شهر دیگه و پدرم‌ این اجازه رو داد بهم که برم طرحم شهر دیگه بزنم نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم اما اینجایی که خدا منو هدایت کرده و الان هستم دقیقاً درست همون چیزهایی که میخواستم و روی کاغذم چندماه پیش نوشته بودم ، غذام رایگانه رفت و آمدم رایگانه اتاق که توی پانسیون بهم دادن طبقه سومه که میتونم کل شهر رو ببینم همونجوری که آرزوش رو داشتم بزرگترین اتاق این طبقه رو به من دادن میخواستم که هم اتاقیم یک نفر باشه فقط همینجورم شد میخواستم کارم بشدت راحت باشه پستی بهم دادن که عملا هیچ کاری نیاز نیست بکنم فقط یکجور کار نظارتیه بزرگترین سپاسگزاری من این روزا از خدا اینکه
«خدایا شکرت من دارم رویاهام زندگی میکنم » الان دیگه اونقدر ایمانم زیاد شده به قانون و به استاد به خدا به سناریونویسی که مطمعنم بقیه خواسته هاهم همینطور میتونم خلق کنم به طور طبیعی و بدیهی فقط کافیه بخوام و احساسم خوب نگه دارم خودشون آروم آروم در زمان و مکان مناسب میان سمتم به همین راحتی واقعاً به همین راحتی اینقدر اتفاق خوب برام میفته که دیدن معجزه برام طبیعی شده از رفتار آدما بگیر تا خود به خود تخفیف دادن فروشنده ها تا واریز پول بی حسابم به حسابم خدایا شکرت فقط منو توی این مسیر نگه دار :)



1

1 ماه پیش

امکانش هست نحوه سناریو نویسی بگین🙏

12

در مورد سناریو نویسی بگم ک من همیشه خواسته هامو می‌نوشتم.
و در مورد شریک عاطفی خیلی عمیق تر .
دلم میخواد کسی بیاد توی زندگیم ک منو دوست داشته باشه بهم احترام بذاره،قدرمو بدونه، بهم اهمیت بده،با هم مسافرتای کوچیک و بزرگ بریم و خیلی بهمون خوش بگذره،مسافرتای لوکس،کلاسم ک تموم میشه بیاد دنبالم کلی با هم صحبت کنم شام بخوریم و بعد منو برسونه خونه، قدش بلند باشه، پوستش تیره باشه، دندوناش خوب و مرتب باشه، وضع مالیش خوب باشه، مهربون و با درک باشه، باهام همدرد و هم دل باشه.توی همه کاری باهام مشورت کنه.
و کلی چیز دیگه همینطور با جزئیات،تجسمش میکردم بهش فکر میکردم.
ی مدت ن خیلی طولانی.
و ب طور معجزه آسایی کسی اومد توی زندگیم جوری ک اصلا باورم نمیشد ک دارم ازدواج میکنم، حتی الانم باورم نمیشه ‌ک یک ساله عقد هستیم. و همیشه شاکر خدام.

ب این نتیجه رسیدم ک اگر چیزی رو از ته دل بخوای،بهش فکر کنی،تجسم کنی، تکرار و تکرار کنی، امید بخدا باشه اون اتفاق برات میوفته.
و برای ثروت یا هر چیزی دیگه هم این کار جواب میده ب شرط پاکی دل، ب شرط ایمان، ب شرط عمل کردن قدم برداشتن.



1

1 ماه پیش

سلام عزیزم

خیلی جالب بود برام که امروز من خیلی اتفاقی به کامنت شما هدایت شدم

چقدررر خوشحال شدم و چقدر حالم خوب شد کامنت شما رو خوندم

امیدوارم که همیشه کنار همدیگه بهترین لحظات رو سپری کنید

18

به نام سیستم هدایتگر بشر
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
..‌….‌
نمی دانی بهار چقدر امروز خوشحالم بالاخره برای اولین بار خانه خودم خریدم و پام گذاشتم توش یه خانه ایی که از بچگی آرزوش داشتم توی یه محله خوب تهران .
خانه ام حیاط داره توش یه باغچه کوچیک پارکینگ داره .نزدیک ۱۸۰ متر ۳ اتاق خواب داره بزرگ .
کلید انداختم رفتم توش اول از خوشحالی زیاد گریه کردم کلی همسرم بغل کردم خداروشکر کردم بالاخره خانه خودمان خریدیم اونم آنجایی که فکرش نمیکردم .الان نزدیک ۵ ماه باردارم اصلا باورم نمیشد بتونیم خانه به این بزرگی اونم تو تهران بخریم .
با نورگیری خوب اصلا پنجره های بزرگ رو به حیاط .کابینت های شیک جدید خانه نوساز شیک بزرگ.
حال وپذیرایی بزرگ خدایا شکرتتتتتتتتتتتت.
اصلا دلم نمیخواد برم از در خانه بیرون .
…..
تک به تک وسایل جهیزیه ام با همسرم رفتیم خریدیم امروز اثاث ها می خوایم بچینیم از خوشحالی دارم پر درمیارم هرچند من باردارم خیلی نمیتونم کمک کنم ولی بازم وجودم غنیمته😁
من بیشتر تو خرید اثاث ها نظر دادم امروزم که موقع چیدن همه کمکم کردن وسایل ها چیدیم .
بعد که وسایل چیدم
شبش درحالی که با گریه میگفتم خدایا شکرت به همسرم گفتم دیدی شد خدا بزرگتر از آرزوهای من وتو هست باورت میشد انقدر همه چی دقیق بچینه قبل از به دنیا آمدن نی نی امون همه چی جور بشه خانه خودمان باشیم
شوهرم باورش نمیشد میگفت نه واقعا نه
خدایا شکرت
……..
اخرهفته یه مهمانی بزرگ گرفتم همه دعوت کردم بیان‌پیشم چون خیلی وقت بود دلم می خواست از دیگران تو خانه خودم پذیرایی کنم
چقدر خوش گذشت چقدر گفتیم خمدیدم چقدر همه برام خوشحالن
چقدر همه کمک کردن تو تهیه وسایلم .
……
خدایا شکرت بابت خرید خانه ۱۸۰ متری تو تهران شکرت شکرت
خدایا شکرت بابت تهیه جهیزیه و سیسمونی شکرت شکرت
خدایا شکرت که همه چی خوب پیش رفتم و من با آرامش بچه ام توخانه خودم به دنیا آوردم سپاسگزارم
…..
ربنا ازت درخواست میکنم جهیزیه ام اثاثم سیسمونی و خانه ام تا برج تیر امسال ۱۴۰۴ داشته باشم سپاسگزارم



2

2 ماه پیش

به نام خالق هستی بخش

به نام نور آسمان و زمین الله نور بخش

استاد فرمودند وقتی یه کد و سناریو می نویسی ولی رخ نمی دهد بگرد دنبال کدهای مخرب و ترمزهای ذهن

من خیلی سال که دلم می خواهد یه خانه از خودم داخل تهران داشته باشم یا حداقل یه خانه خوب بتوانم اجاره کنم ولی این امکان حتی بعد ازدواجم فراهم نشد با اینکه کد نویسی کردم و سعی کردم شکرگزاری کنم

دلم می خواهد بدونم چرا سناریو بالا برام رخ نداده و ترمزهای ذهنم پیدا کنم:

۱_ترمز مهم ذهن من این هست که من رها نیستم وخیلی به داشتن خانه فکر میکنم و نمی توانم بدون داشتن خانه حال خودم خوب کنم و حال خوب خودم گره زدم به اینکه تا وقتی نرم سر خانه زندگی خودم حالم خوب نمیشه و اتفاقات خوبی برام رقم نمیخوره .تا وقتی خانه مادرشوهر زندگی کنم با رفتارها دخالت هاشون من همسرم نمی توانیم شاد باشیم ‌.و راحت باشیم پیشرفت کنیم

بعد اینکه درد ودل باهمه کردن و هی تمرکز توجه کردن به نداشتن خانه و هی صحبت کردن راجبش تمرکز بالای روی این داستان

گاز :مگه خانه خداست که انقدر بهش وابسته شدی و حال خوب خودت گره زدی به آن ما همه در این دنیا مسناجریم و می توانیم تحت هر شرایطی شاد باشیم چرا انقدر به آینده فکر میکنی مثلا تو کلیپ جدید که مریم شایسته عزیزگذاشتن اون خانم باردار با بچه کوچیک درون اتوبوس زندگی میکنن و مسافرت میکنن در حالی که من اصلا حتی تو خیالم نمی گنجه همچین چیزی که زندگی در سفر میگم آینده چی خانه چی فردا اسیر میشم کارتون خواب میشم اگر خانه نخرم.

در حالی که آن خانم حتی با ۳ تا بچه تو اتوبوس هست بعد ذهنم میگه نه اونجا آمریکا اونا ثبات مالی دارن اینجا ایران

مرضیه آیا خدای آمریکا با خدای ایران فرق داره یکم آرام رها باش.

خداوندا کمک کن این نجواها پاک کنم از ذهنم

من می خواهم شاد باشم با همین چیزهایی که الان دارم من برای اولین بار قرار مادر بشم و حس مادر شدن تجربه کنم چرا با این افکار خرابش کنم .

ترمز ۲:اینکه دلم می خواهد خانه بخرم اما میگم اگر این رهبر نبود اگر این دولت نبود اگر شوهرم کار بهتری داشت و حقوق بیشتر اگر بهمون ارث برسه اگر مادر پدر من و همسرم بهمون کمک میکردن .اگر مبلغی پول از ناکجا آباد به دستم می رسید.اگر کسی ضامن من میشد تا وام بگیرم

اگر دیگران کمکم میکردن. اگر تو یک خانواده پول دار به دنیا می آمدم.

اگر دیگران پول همسرم نمی خوردن پس انداز داشت .

ما عمرا بتوانیم با حقوق کارگری خانه بخریم اونم کجا تهران.خانه های قیمت سر به فلک کشیده.

بعدم من هنوز دخترم به دنیا نیامده فکر میکنم اگر اتاق خواب جدا نداشته باشه چی .

اگرمستاجر باشیم دخترم جلوی دوستاش جلوی شوهرش خجالت میکشه .آخه مرضیه دخترت هنوز تو شکم تو هست چرا میری ۲۰ سال دیگه فکر میکنی .

من فکر نمی کنم بشه خانه خرید مگه تو در دهات های اطراف تهران .

گاز:خداوند راه گشا هست از جایی که گمان نبری اگر بهش توکل کنی برات مسیر هموار میکنه و راه برات باز میکنه ‌. تمام عوامل بیرون از تو بریز دور فقط فقط افکار تو باورهای تو مهم هست نه هیچ عامل دیگری غیر از تو ذهنت .

ترمز۳:اگر خانه بگیرم ممکن چون مادر پدرم همیشه بیش از حد مهمان داری میکردن یکی از فوبیا هام اینه .خانه داشته باشم ممکن بقیه بیان چندماه چندماه من بخوام پرستاری کنم ازشون نگه داری کنم.

بگن این خانه خوب بزرگ داره خودشون دعوت کنن منم همش بخوام بشورم بسابم مثل مامانم اینا.چون خانه بزرگ حیاط دار داشتن همه خودشان دعوت میکردن چندماه چندماه خانه ما و میگفتن خوبه حیاط دارید و ما کلی مشکلات ناراحتی داشتیم از این داستان .

برای همین من فکر میکنم خانه هرچی بزرگتر مشکلات بیشتر مهمان داری بیشتر. هرکس بخواهد مراسم بگیره میگه خانه شما بزرگه کلا بشه پاتوق عروسی عزا مراسم و…

من هم بشم خدنگ بقیه و تورو وایسی قبول کنم پس خانه کوچیک باشه دیگر این جوری نیست کسی هم توقعی نداره میگه اینا خانه ندارن خانه کوچیک دارن. دیگه مسولیت نداریم .

وای عجب ترمز وحشتناکی تو مخم بود

گاز:چه ربطی داره خانه بزرگ دردسر بیشتر این کاملا برمیگرده به شخصیت میزبان و باورهای میزبان .اصلا ربطی به متراژ خانه نداره بعدم من همسرم غریبه هیچ کس نمیاد چنین درخواستی بده بهم.بعدشم نسل قدیم ما بی فرهنگ بودن نسل جدید اصلا این مدلی نیستن .

بعدم هرچی خانه بزرگتر تمیزتر فکر خیال آدم بهتر

الان چند هکتار زمین مادربزرگ هست مگه باج میده به دیگران این ربطی به متراژ نداره بستگی به ذهن افکار مادر پدر من داشت که خودشان وقف دیگران کرده بودن

ترمز ۴:اینکه فکر میکنم مستقل بشیم هزینه هامون خیلی زیاد تر میشه .کار من بیشتر میشه .بعدم باید همش بقیه دعوت کنیم

گاز:مستقل بشیم هزینه هامون نصف میشه کلا یک زن وشوهری که درآینده قرار یه بچه کوچیک بهمون اضافه بشه بعدم کار من کلا کم میشه همسرم که سرکاره. یه نهایت شام بپزم یه گردگیری کلا کارخانه ۱ ساعت تو که از تمیز کاری لذت می بری .

ترمز:الان خانه هم بگیریم اثاث های خانه ما تکمیل نیست که جهیزیه کامل ندارم .حالا دلیل جهیزیه کامل نداشتنم کیه بله پدر ومادرم که کل زندگیشون فقط به فکر دیگران بودن و خوردن خوابیدن .اگر پدر و مادرم فکر میکردن و یک درصد آینده نگری میکردن از روزی که من به عنوان دختر به دنیا آمدم یه پس انداز حداقلی برای من داشتن اینطوری نمیشد. بدون اینکه بگن این دختر آبرو داره جلو خانواده شوهرش و اینکه همسرم ته ذهنش میگه چرا خانه بگیرم اونم لاکچری وقتی زنم هنوز نتونسته وسایلش بگیره من چرا ماشینم بفروشم خانه بگیرم اونم نمیکنه .

شوهرم وابستگی شدید به ماشین داره اگر ماشینش بفروشه حالش بد مبشه و اینکه عمرا اینکار کنه چون جونش به ماشینش وصله و اینکه تنها چیزی که به اسمش هست و نمیکنه اینکارو.

بعدم پدر شوهر مادرشوهرم که بدتر از پدر ومادرم فقط به فکر خودشان خوردن خوابیدن عشق حالشون بودن حتی الانم نمیگن عروسم حامله کمکی کنیم بهشون الانم همش هرچی همسرم درمیاره خرج اونا میشه

و تمام مشکلات فکر خیال ها افتاده روی دوش من .

بعدم من میگم ولش کن خانواده هامون گناه دارن اگر برن چیزی بخرن برامون بعدش بخواهند قسطش بدهند نداشته باشن گناه حرامه اگر راضی نباشن .یا اینکه بعدا منت بزارن فلان چیز برات ما گرفتیم فلان خرج ما کردیم به خاطر تو زیر بار قسط رفتیم.

گاز:وای چقدر افکاری که تو ناهشیار من هست سمی هست چقدر شرک آلود هست چقدر پر از کینه تهمت قضاوت هست و هر ثانیه هم این افکار نجواها از ذهن من میگذره .خداونددکه روزی رسان من هست نه دیگران.

چرا منت بزارن و حرام باشه پدر مادرهامون هستن الان تو فردا برای دخترت کاری کنی منت هست خیر.

اینها فقط نجواها شیطان همسرم مرد دلسوزی و حاضر هرکاری کنه برای پیشرفتم.

ترمز:حتما باید خانه از خودم باشه و به نام خودمان تا مستقل بشیم اثاثمون ببریم .و مستاجر نباشیم از مستاجری خیلی بدم میاد و حس میکنم کمتر از گدایی نیست .

به خاطر اینکه صاحب خانه های ما دربچگی آدم های ناجالبی بودن. بعدم من تو مستاجری اذیت شدن خانوادم همش می ترسم از اینکه برم جایی رهن کنم میگم صاحبخانه اختیار آب خوردن تووخانه هم بهت نمی دهد اگر آدم دمدمی باشه و همش بگه خانه خالی کنید چی .اگر به رفت آمد من کار داشته باشه چی .اگر آدم هیز ناسالمی باشه چی.

اگر بچه دار شدیم بگه چرا بچه دارید خانه نمی دهم بهتون چی.

اثاث هام به خاطر حمل نقل تو مسناجری خورد بشه چی ..با این همه ادام آخر مستاجری زندگی کنم همه میگن این انقدر آینده نگر بود فلان یود آخر ببین یه خانه هم نداره شوهر کرد مثلا.

خانه مستاجری نمیشه یه میخ زد رو دیوار بعد اگر الان یه جایی رهن کنیم خانه نخریم سال بعد یهو قیمت ها نجومی بره بالا چطوری پول پیش جور کنیم اسیر خیابان می شیم باید بریم خانه های مردم زیر بار منت دیگران.

اگر نتوانیم اجاره بها یه برج پرداخت کنیم چی .نتوانیم کرایه بدهیم چی .با حقوق کم کارمندی کارگری با یه بچه نوزاد

تو خانه مستاجری

تازه پول پیش خانه مستاجری هم بخواهد با قسط باشه چطوری هزینه ها پرداخت کنیم

نمی توانیم یه نان آب بخوریم هنوز نشده یه مسافرت بریم .

مستاجری خیلی بده کرایه سنگین خانه با شوهری که شغلش ثابت نیست منم که فعلا شاغل نیستم.

با پول کمم که عمرا بتوانیم خانه مناسب بخریم مگه ته مسکن مهر ها توی یک محیط خیلی ناجالب

با متراژ ۶۰ متر اونم خانه های قدیمی ساز یک اتاق خوابه نزدیک فک فامیل های همسر با آدم های ناجالبی که تو مسکن مهر هستن و اینکه هربار بخوای بری تو محیط شهر کلی باید هزینه کنی

دور از کار همسر باید چند ساعت بره بیاد ۶ساعت تو مسیر باشه.

مستاجری هم که کل پول بدهیم برای رهن تا آخر عمر دیگه نمی توانیم خانه بخریم. اسیر میشیم

🥲

گاز:آخه دختر خوب خدا از کجا می دانی انقدر اتفاقات تلخ پشت هم برات رخ می دهد استاد عباس منش تو بندر عباس تو یه اتاق سیمانی میگفت نخود ابپر میکردن میخوردن ولی الان کجاست آمریکا این حاصل دوستی با خداست از کجا معلوم آینده چی میشه .

همه ما در این دنیا مستاجریم

از کجا معلوم تو مگه پیش فرض های خانوادت می دانستی تو کودکی چرا اون افراد ناجالب به عنوان صاحب خانه جذب میکنن

شابد صاحبخانه ما یه ادم با ایمان بود کلا اجازه داد چندین سال بدون هیچ هزینه ایی تو مسکن زندگی کنیم. ‌خداوند از جایی که فکرش نکردی پول خرید خانه برات رساند هزاران هزار معجزه رخ می دهد هزاران دست واسطه میشن از جایی که فکرش نمیکنی روزیت می رسه.مگر خدای من دختر من و همسرم با بقیه فرق داره .

از کجا معلوم خداوند به واسطه بی نهایت دستانش کاری نکرد تو صاحب بهترین خانه بشی .اصلا چرا انقدر فکر های شیطانی

مگه خانه مستاجری چه ایرادی داره میلیون ها آدم مستاجر هستن حتی دختر خالت.

مگه چه ایرادی داره .

تو که نشانه های خدا دیدی مگر خاله و مادر من پولی داشتن خداوند واسطه شد خریدن

مگه عمو هات پولی داشتن

خیر خداوند واسطه شدن به واسطه هزاران دستانش که صاحب خانه بشن

مگر خدای من اونا چه فرقی داره .

خداوند به خودت می سپرم .

مسکن مهر هم ایرادی نداره کلی آدم داخلش هستن اونام انسانی. بعدم تو بهترین جا خانه میخری یا بهترین جا مستاجر میشی

مثلا الان طرف مهاجرت میکنه خارج کشور خانه اجاره میکنه چه ایرادی داره

یا مثلا همکارت خانه فروخت رفت محل خوب مستاجر شد .کلی آدم هستن الان تو تهران مستاجر هستن..الان طرف کلی بازیگر مطرح کشورمون مستاجر هستن چه ایرادی داره.

ترمز:الان که واممون درآمد کسی که قرار بود ضامن ما بشن به قکر خودشان بودن ضامن خودشان شدن حالا من چیکار کنم هیچ کسم نمی شناسم تنها روش گرفتند خانه وسایل هم همین وام بود

کسی نمیاد اعتماد کنه ضمانت کنه

بعدم کسی ضامن بشه من نتونم قسط بدهم چی دین طرف اگر بمیرم چی

اگر شوهرم بیکار بشه نتوانیم قسط بدهیم چی. با این پول مستاجر بشیم پول کرایه و پول قسط چطور بدهیم باید نان خشک بخوریم با هزینه یه بچه کوچیک .

هرکسی به فکر خودش هست هیچ کس نمیاد کمک ما کنه. وام بفروشم تنها امیدم بود با اون مبلغ کم چیکار میتونم کنم .اگر طرف قسط هاش نریزه چی

بعدم استاد گفت وام گرفتن یعنی دعوت چیری که تکاملش طی نکردی.

نفروشیم ۶۰۰ میلیون پول هست میشه هم خانه گرفت هم ماشین هم وسیله ولی قسطش برجی ۶ تومان

بفروشیم ۲۰۰ میاد دستمون ولی دیگه قسط نداریم

صدرصد بگیریم به نفعمون هست

ولی نجوا میگه نه بفروش راحت

این همون طمع دیگه قانون پونزی

مگه خودم نمی توانم استفاده کنم که یکی دیگه اینکار کنه حاشیه بشه.

از قسط بدهکاری بدم میاد .خجالت میکشم زیر دین حتی دولت باشم انگار یکی طلب داره ازم.

گاز:خداوند به درون من اگاه میدانه من هیچ وقت حق کسی نمی خورم و آدم قابل اعتمادی هستم هم خودم هم همسرم هردو باهم پرداخت می کنیم تمام هزینه هارو

….

پرودگار بر تو توکل میکنم خودت این نجواهای شیطانی از ذهنم پاک کن و رهام کن

و کمک کن بتوانیم با ابرو زندگی کنیم سپاس گزارم


1 ماه پیش

به نام خالق هستی بخش

در ادامه تفکر کردنم راجب این سناریو و تمرین های کد نویسی ذهنم بقیه ترمز ها:

کد مخرب:اینکه من امروز وقتی روی نشانه روز خودم زدم هدایت شدم به ویس استاد راجب دعای کمیل و اینکه نحوه دعا و توکل حضرت علی میده

🌹✅🌹 خداوندا همانا من با یاد تو به تو نزدیکی جویم و به وسیله تو از درگاهت شفاعت خواهم و به حق بخشندگی ات از تو درخواست می کنم که مرا به خودت نزدیک کنی و سپاس ات را بر من ارزانی داری و یاد خود را در دل افکنی. حضرت علی از خدا می خواد که شفاعت اش کنه ، از خدا می خواد که به خودش نزدیک ترش کنه ، ما راه رو گم کردیم که از غیر خدا میخوایم که شفاعت ما رو بکنه .

♦️🌼♦️ بارها و بارها خداوند خودش در قران گفته که هیچ کسی نیست که بتونه شفاعت شما رو بکنه ، غیر از خداوند و چقدر حضرت علی (ع) این موضوع رو خوب درک کرده است، از خود خدا میخواد که کمکش کنه و از خود خدا میخواد که شفاعتش کنه و امیدوارم که این موضوع رو درک کنیم .

حالا داستان شفاعت من و این نشانه روز و اینکه من هنوز اثاث نخریدم تو خانه مادرشوهرم هستم چیه .

چون من شفاعت خداوند رو قبول نداشتم شفاعت کی میخواستم بندگان خداوند رو

انقدر تو این مدت که ۶ ماه عقد کردم انقدر حساب کردم و شفاعت کردم روی دیگران از پدر ومادر تا مادرشوهر پدرشوهر و خواهر وبرادر فامیل دوست آشنا که حد و حدود نداره ..هزاران بار بحث کردم با مادرم پدرم که شما فقط به فکر بقیه بچه هاتون هستید شرایط سخت من درک نمی کنید متوجه نیستید هنوز خانه مردمم شما برام جهیزیه تهیه نکردید سیسمونی نخریدید .

یعنی جای شفاعت خواستن از خود رب العالمین که گفته ایاک نعبد و ایاک نستعین از پدر ومادرم توقع داشتم که اونام نمی توانند کمکی کنند.

میلیون ها بار تو این ۶ ماه بحث کردم باهاشون

و درد دل کردم با دوست خانواده فامیلامون که خانواده به فکر من نیستن .

زنگ زدم به دوستانم همکارانم فامیلامون که لطفا یکی ضامن من بشه وامم بگیرم.

هزار بار رفتم تا بانک ملت که رئیس بانک شاید کاری کنه .

حساب کردم روی ضمانت جاریم و شوهرش و وقتی نتونتسنن نکردن ناراحت شدم از دستشون .

درد ودل کردم با دختر دایی که تو شوخی مسخره کرد که تو باید سقط کنی بچتو وقتی پول نداشتی چرا بچه دار شدی

روی هرکس حساب کردم و درخواست کردم حتی روی خودم همسرم حتی روی بیمه خودمان دوتا روی هرچیزی که فکر کنید همون ناحیه تو این مدت ضربه خوردم

هیچ کس حتی یک نفر درخواست کمک من رو تو این ۷ ماه بعد عروسیم قبول نکرد .

در صورتی که من میلیون بار بدرد هرکدامشون خورده بودم.

ولی چون حساب کردم روی دیگران خداوند هم هربار نا امیدی بیشتری سراغم آورد که به خودت بیا من رب توام

من روزی دهنده توام.

حالا تو میخوای حساب کنی روی بنده های من

پس بدو بدو

بدو دنبال اینکه بندگان من برات کاری کنن .شرک قائل شدم

روی بت های دروغین مثل پدر ومادر حساب باز کردم.

میلیون ها ساعت تو این ۷ ماه گریه کردم که چطوری دخترم به دنیا بیاد تو خانه مادرشوهرم باشم .

منی که انقدر دب دبه کب کبه داشنم منی که انقدر مغرور بودم هیچ وقت درخواست کمک از هیچ کس نداشتم

همیشه خودم کار کردم خودم درس خوندم خودم دست نیاز جلوی کسی دراز نکردم حالا انقدر سطح عجز ناتوانی میکنم تو بارداری

که به هرکس رو انداختم ضامن من بشه وام بگیرم.

انقدر همیشه مغرور بودم خانه کسی نمی رفتم برای حتی مهمانی .حالا بعد عقدم مجبورم بمونم خانه پدرشوهر مادرشوهرم

خیلی برام سخت بود که من

منی که همیشه دیگران نصیحت میکردم .غرور منیت داشتم

همیشه راه خوب غلط به بقیه یاد میدادم

میلیون بار به پدر ومادرم گفته بودم چرا وقتی نداشتید صاحب اولاد شدید و جهان همون برام رقم زد.

بارها پدرم نصیحت میکردم پول پس انداز کن آبرو داریم دستمون جلو کسی دراز نکنیم .همیشه عمو دایی خاله و…همه رو نصیحت میکردم که ازدواح خوب کنید بچه هاتون براشون پس اندازه نگه دارید

با هرکس ازدواح نکنید

خیلی منیت داشتم من من من زیاد میکردم

حالا خودم در شرایطی قرار گرفتم که ۴ ماه دیگه صاحب اولین فرزندم میشم درحالی که با همسرم نتوانستیم هنوز جایی رهن کنیم .

هنوز جهیزیه ام نصف کاره

و هیچ پولی هم پس انداز ندارم

و هیچ امیدی هم غیر خداوند ندارم

و هزاران حرف شنیدم که چرا تو عقد بچه دار شدی بچه رو بنداز

در صورتی که من دخترم نعمت خداوند و تحت هر شرایطی نگهش می دارم.

و هیچ کس و هیچ پناهی الان غیر خداوند من همسرم نداریم

واقعا به کلمه مضطر» کسی است که هیچ راهی برای تکیه خود نبیند! نه به خودش، نه به قوم و خویشش، نه به دوستانش، نه به همسایه‌ایش، نه به مقامش؛ به هیچ جا تکیه نکند. وقتی به هیچ جا تکیه نکرد، می‌شود «مضطر».

واقعا به این درجه رسیدم هیچ امیدی ندارم ته ذهنم

همین الانم یک تماس دیگه شد باهام که کاملا روانم بهم ریخت آخرین امیدمم که قرار بود ضمانت کنه فهمیدم قبولش نمی کنن

.گاز:

خدایا خودت کمکم کن خودت آبروم بخر خودت راهی برای من همسرم باز کن

راهمون نشان بده

من هیچ کاری دیگه به بنده هات ندارم روی هیچ مقامی خانواده ایی دوستی آشنایی فامیلی در همسایه ایی روی هیچ کس روی هیج قدرتی حتی رهبر حتی صاحب تمام ثروت های دنیا حساب باز نمیکنم خودت برام یک مسیری باز کن ای پرودگار رحمان رحیم ای خالق آسمان ها و زمین

خودت آبروم بخر وسایلم برسون خانه ام بگیر خودت ضامن من بشو نه این بنده های بی خودت..

خدایا لطفا خودت کمکم کن به خودت درخواست می دهم خودت بشنو دعام

آیه ۶۲ سوره نمل «آیه امن یجیب» می‌گویند: (امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض ا اله مع الله قلیلا ما تذکرون)؛ «یا کسی که دعای مضطر را اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد، و شما را خلفای زمین قرار می‌دهد، آیا معبودی با خداست؟ کمتر متذکر می‌شوید!

خدایا لطفا خودت کمکم کن

15

به نام خدای هدایتگرم به مسیر نور و روشنایی
سلام به روی ماهتون
سناریو نویسی: اول کار فکر می‌کردم خیلی سخته هنوز هم کم سناریو مینویسم تو ذهنم یا وقتی شروع میکنم بعد از چند دقیقه ای از اون موضوع پرت میشم به سمته مثبتها میرم اینم جای شکر داره
جهان به فرکانس‌های ما کار داره که داریم هر لحظه و هر دقیقه با هزاران فکر میفرستیم نه به نوشتنهای ما
من بیشتر کامنتها رو که میخونم سوال میکنن تو عقل کل چه جمله تاکیدی بگیم یا چکار کنیم یا کدوم فایل رو گوش بدیم زودتر برسیم یا کدوم راه رو بریم
بابا استاد بنده خدا که تو همه فایلهاش میگه فقط و فقط روی باورهاتون کار کنید احساستون رو خوب نگه دارین کنترل ذهن کنین و فرکانس خوب به جهان بفرستین از این راهنمایی بهتر کجا پیدا میکنین والا بخدا هیچ جا اینقدر واضح توضیح نمیدن هیچ جا
الان من میخوام درآمدم سه برابر بشه بیام سناریو بنویسم باید اول نکات مثبتشو بنویسم که به درآمد بالا برسم این کار و این کار و این کار رو انجام میدم و چقدر به من کمک میکنه
نیازهامو باهاش برطرف میکنم بهترین جنس‌ها رو میارم تو مغازه ام میچینم و الی آخر خب همین نوشتن احساسه خوب بهت میده و فرکانس خوب میفرستی و فاصله فرکانسی با خواسته ام کم می‌شود و رسیدن بهش قدرت پیدا می‌کند و در زمان مناسب خواسته آن به من داده میشود
خدایا ممنونتم که هر لحظه هدایتم میکنی به مسیر نور و روشنایی و مسیر نعمت و ثروت الهی شکرت سپاسگزارتم
ممنونم از همه دوستانم و گروه تحقیقاتی استاد عزیزم


17

سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش،خانم شایسته و تمامی دوستان و هم فرکانسی های عزیزم
من مدتی پیش یه سناریو نوشتم و داخل اون کامنت گفتم که چند وقت دیگه میام و یه سناریو جدید مینویسنم
من قبلاً گفته بودم با اینکه مدت ها قبل زمانی که دانش آموز و دانشجو بودم با اینکه با سایت عباس منش هم آشنا نشده بودم قوانین رو بلد نبودم ولی تو ذهن خودم سناریو های رو تجسم کرده بودم و الان به لطف الله به تک تک اون خواسته هام به بهترین نحو ممکن رسیدم که اینجا میتونم چند تاشون رو نام ببرم،ازدواج موفق و عالی با خانومی که تو ذهنم تجسم کرده بودم،شغل و درآمد،خونه بزرگ و عالی،فرزند دختر و زیبا و خیلی چیزای دیگه که بخاطر تک تکشون سپاسگزار خداوند هستم اما الان که مدتی هست که با سایت زیبا و دوستان گلم آشنا شدم متوجه شدم که با درک قوانین باید خیلی بیشتر از خدا بخوام و سناریو هام رو تغییر بدم و با اینکه یه روزی شغل و درآمد الانم برام آرزو بود ولی الان متوجه شدم که واقعا جایگاه من اینجا نیست و یجواریی به خود باوری هایی رسیدم که دوباره باید تغییر کنم دوباره باید خودم رو به چالش بکشم دوباره باید بیشتر تلاش کنم چون بقول استاد داره زندگیم آروم میشه و مثل قورباغه ای که میذاریش داخل آب سر و یواش یواش آب گرم میکنی و قورباغه بدون حرکت داخل آب میمیره و من هم الان دقیقا چنین حسی رو دارم و من الان این دقیقا با خواسته من در تضاد هست،و من با کمک دوستانی که کامنت های زیبایی از خودشون بجا گذاشتن و ذهنیتی که از خودم دارم می‌خوام یه سناریو جدید بنویسیم.
به نام خداوند هدایت گر،روزی دهنده،مهربان و قانون مدار
خدایی که قوانینش حتی برا پیامبرانش هم لازم الاجرا بوده
من برا چند مدت دیگه حالا احتمالا یا تا قبل عید امسال یا بعد عید از شغل کارمندی الانم استعفا میدم و به شهر شیراز میخواهم مهاجرت کنم اصلا در مورد شغل آیندم هیچی نمی‌دونم فقط می‌دونم که هدایت میشم خداوند بهم کمک میکنه دستانی از طرف خودش برای کمک بهم می‌فرسته هدایت میشم و من از عید به بعد شغل و درآمد خودم رو دارم و دیگه محتاج حقوق پایین و دردسراش نیستم از شغل آیندم خیلی خیلی راضی هستم خداوند رو سپاسگزارم که با درک قوانینش تونستم به این موقعیت برسم و به این شهر زیبا و دوست داشتنی مهاجرت کنم و خونه نوساز و زیبایی که اکثرا با دسترنج خودم درست کردم که داخل شهرستان هست رو به یه خانواده منظبت و با سلیقه اجاره میدم که از خونه هم استفاده کنند و هم مراقبش باشند و شیراز هم یه خونه ویلایی خیلی عالی تو یه محله خوب و بی نظیر و شیک و مرتب اجاره میکنم خونه ای که چند تا اتاق خواب داره امکانات عالی و بی نظیری داره پاسیو بزرگ و عالی مخصوص گل های که داریم رو داره کابینت کشی عالی حیاط و پارکینگ داره و خیلی چیز های دیگه.
امیدوارم و ایمان دارم که این خواسته های من به حقیقت میپیوند و خداوند رو بابت این همه نعمتی که بهم داده سپاسگزارم.
خیلی خیلی ممنونم از دوستانی که وقت گذاشتید و کامنت من رو خوندید اگر هم از نظر دوستان ایراد یا مشکلی در مورد این سناریو دیدید خوشحال میشم تو قسمت پاسخ نظرتون رو ببینم
دوستون دارم در پناه حق.



1

5 ماه پیش

سلام دوست عزیز خیلی خوب و عالی بود فقط کاش به جای اینکه گفتید خونه اجاره می‌کنم میگفتید خونه می‌خرم و از خونه خودم لذت میبردم ، در کل سناریوتو دوست داشتم و به لطف الله مهربان هر چه زودتر به خواسته ات برسی ، ممنون

9

به نام خدا
پروردگارا این عزت مرا بس که من بنده توام
و این افتخار مرا کافی که تو پروردگار منی

سلام خدمت استاد جانِ جانا و مریم جان عزیز و همه خانواده عزیزم در سایت الهی عباسمنش
من بخش اول دوره قانون آفرینش رو تهیه کردم و این تمرین فوق العاده (سناریو نویسی) رو مدتی هست انجام میدم و به اندازه ای که سناریویی رو که مینویسم باور میکنم . دقیقا اون روز رخ میده و اتفاق میافته که خوب باید روی باورهام در موضوعاتی هم که شاید الان ذهنم کمی باورشون براش سخت باشه کار کنم تا اونها هم به آسانی پلک بهم زدن ایجاد بشه. فقط یه کاری که من خودم برای تقویت ایمان و باورم به این تمرین انجام میدم اینه که شب که میام خونه دفتر سناریو نویسیم رو نگاه میکنم و موضوع یا موضوعاتی رو که اون روز نوشتم رو مطالعه میکنم و اونهایی که توسط فرکانس و ارتعاش من خلق شده رو بابتش سپاسگذاری و شکر گذاری با احساس خوب انجام میدم تا هم شکر نعمت کرده باشم هم تکرار بشه در ناخوداگاهم که من قدرت خلق خواسته هام رو به تمرکز بر خواسته هام دارم .

روزیتون هزار برابر – لحظه هاتون پر برکت.



1

سلام آقا حامد گل

یه سوال

منظور شما از سناریو نویسی روزانه همون ستاره قطبی هست؟

12

به نام الله یکتا
سلام به همه عزیزان
چقدر خوشحال و شادم و چقدر لذت بردم از امروزم
خدایا شکرت که امروز تونستم ی روز سالم داشته باشم و تونستم آگاهانه به افکارم سمت و سو بدم به سمت ایمان
اما چیزی که پر بیراه هم نیست و به موضوع این پرسش میخوره اینه که همیشه و موقع شکرگذاری یا موقع نوشتن خواسته ها به این آیه شریفه توجه کردم
ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ﴿١﴾

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

نون، سوگند به قلم و آنچه می نویسند،
چرا خدا گفته قسم به آنچیزی که می‌نویسید
و همیشه مطمینم که این نوشتن انجام میشه نمی‌دونم چطور
استاد عباس منش میگه که چیزهایی که می‌نویسید صد درصد اتفاق میوفته
تمرین استاد از نوشتن اینه که تعهد بده که مثلا درآمدت شیش ماه اینده میشه سه برابر یا بیشتر و بعد از مدتی میبینی که شده و حتی بیشتر شده
و بعد اونوقت به خودت میگی که اینه که خداوند بی دلیل نیست که قسم خورده
و چقدر حرف خداوند حقه
چقدر این کلام حقه
خدایا شکرت
در مورد سناریو انجام ندادم ولی وقتی می‌نویسم و به احساس خوبی میرسم اون چیزهایی که می‌نویسم صد درصد اتفاق میوفتن


13

سلام به همه دوستان

سناریو نویسی این تمرین را باید اینجوری انجام بدیم فرض کن بهت میگن یه داستان بنویس و تو این داستان اینجوری باشه که این داستان اینه که رفتی ماشینی خریدی الان چه جور اینو می‌نویسی و با چه احساسی می‌نویسی که چطور از خواب لند شدی و کجا رفتی و با کی رفتی و به کدوم بانگاه رفتی و مبلغ چطور پرداخت کردی ، همه ی این ها باید جوری نوشته شود که کار انجام شده .
و اون حست میشه توجه به خواسته هات


17

بنام الله یکتا
درود بر استاد عزیز و مریم بانو
درود به دوستان هم خانواده
با آرزوی رسیدن به خواسته های زیاد آمدم عقل کل سناریو میدونستم. ولی زیاد درکش نکرده بودم.
الان با خواندن جواب عقل کل که گفت با جزییات بنویسید طوری هم نباشه که به حاشیه بروید از اصل خواسته دور نشویم
کامنت دوستان خوندم بهتر بهتر فهمیدم
امروز ۲۱ابان ۴۰۳ خونه شمالی. مورد نظرم سر بلوار پاسداران خریداری کردم. فاصله با منزل استیجاری نزدیک بود هر عصر که از کار میام استراحت میکنم میرم خونه تمیز میکنم رنگ آمیزی مردم کابینت عوض کردم
وسایل خونه کم‌کم. بسته بندی مردم آماده شدم که اسباب کشی کنم
پارس tu5مدل جدید خریدم دارم کارا تعویض پلاک انجام میدم.
وسایل ریزه می‌ره با ماشین خودم میبرم می‌چینم داخل کابینت ها
چند روز دیگه وسایل بزرگ میبرم منتظر فرصت مناسب هستم
به صابخونه گفتم. برا مستاجر جدید اقدام کنه
آمدم داخل خونه شخصی خودم خواستگاری برا دخترم میا که چند ماه همدیگه دیدن صحبت کردن. خانواده ها شرایط موقعیت هم پذیرفتیم خیلی خوب متین خانواده دوست هستن. خیلی دخترم موقعیت شرایط دوست دارن به انتخاب بچه شون احترام گذاشتن. هماهنگ کردن بیان خونه اشنا بشیم خیلی منتظرم آقای دکتر. ببینیم بشینیم باهم حرفهای مادر پسری بزنیم. بریم. اطراف شهر بگردیم. دختر کوچک. دیگه تصمیم گرفت شخص مورد نظرش. سر راهش خدا گذاشت. اونم صبر کرده خواهر بزرگتر. رسمی بشه جریان عقد ازدواج بعد به خانواده پسر بگه بیاید با مامانم بابام اشنا بشن
با ابجی نامزد آبجی ۴نفری میرن بیرون. داداشی
هفته آینده برنامه ریزی مردیم همگی بریم لیرون من داداشی شون همراه بریم
دیگه دغدغه کرایه خونه ندارم برادخرید جهیزیه. پولم خرج میکنم
من خداروشکر دیگه به هیچکس بدهکار نیستم همه حساب. بدهی پرداختم وامهام همه تسویه شدن
بچه ها از دیدم آرامش من واینکه خونه خودم دارم ماشین خودم خریدم خوشحال هستن
من هم خداروشکر خیالم از بابت دخترا راحت شدچون مردهای با اخلاق خانواده دوست. نجیب. پولدار خانواده دار دارن. از تنهایی درآمدن
باهم میرن خرید مسافرت از نظری مالی کاری. همکاری میکنن به دخترم
من هم همراه با عشقم میریم یه سفر مشهد
خدایا شکرت بابت این همه نعمت وجود بچه ها داماد هام موقعیت درسی شغلی کاری عالی همه مون
بابت سلامتی آرامش مون
در پناه الله یکتا شاد باشید سعادتمند در دنیا آخرت


5

وقت همگی بخیر
چه جالب امروز از خدا خواستم هدایتم کنه برای کسی که دوسش دارم که چکارکنم فراموشش کنم یا چی…..
الان داشتم جلسه ۷از قدم اول رو گوش میدادم که استاد گفت اگه سوالی دارید برید قسمت عقل کل سوالها رو ببینید
رفتم وارد شدم و قسمت مورد علاقم که سناریو نویسی هست رو دیدم گفتم برم کامنتا و جوابا رو بخونم
که بعداز خوندن اولین جواب دیدم بلههه هدایت شدمه امروز که چکارکنم
الان ساهت۶عصره و من شهر خواب بودم که خواب عشقمودیدم که بغلش کردم خونه پدرم اولش که بیدار شدم کلی ذوق کردم ولی بعدش ناراحت شدم به خدا گفتم تا میام فراموشش کنم خوابشو میبینم خدا یا حکمتت چیه چرا این چند رو ز همش دارم خوابشو میبینم من خواستم هدایتم کنی فراموشش کنم نه اینکه خوابشو ببینم یه هدایت دیگه برای من در نظر بگیر و بیدار شدم و یه چای درس کردم و نشستم پای سایت
تاالان که خدا منو هدایت کرد به این قسمت
و از کسانی که با سناریونویسی به عشقشون رسیدن و این خیلی منو به فکر برد
چون عشقم رو خدا گذاشت سرراهم
من قبل از اینکه بیاد تو زندگیم جز به جز خصوصیاتشو نوشته بودم
برغی همین مطمین بودم خودشه
اما الان ۸ماهه هیچ رابطه ای باهم نداریم و اونم اصلا جوابمو نمیده برای همین میخواستم فراموشش کنم
ولی خدا هربار یطوری منو باز یادش میندازه قربونش برم نمیدونم حکمتش چیه
من از خدا یه شوهر از هر لحاظ عالی میخواستم و خدا ایشونو گذاشت تو زندگیم امالان ازش خبری نیس
که هدایت شدم به این قسمت
شاید بایدبازم صبرکنم
من الان حدود۳ـ۴یاله که سناریو نویسی میکنم سپاسگزاری میکنم اما رسیدنم کمه
بازم میگم خدایا حکمتتو شکر
الله یحب الصابرین
خدا صبرکنندگان رو دوست داره
من حیث لا یحتصب
ازجایی که فکرضو نمیکنی بهت میدم
خدا جون عاشقتم
میدونم اینقدر دوستم داری که میخوای بهترین شوهر با بهترین موقعیت و خوشبختی بی حدواندازه بهم بدی و خوشحالترین باشم
سپاسگزارم از استاد عزیزم که باعث شد امروزم هدایت بشم
سپاسگزارم از دوستان عزیزم که جواب تک تکشون قشننگه
از خدا برای همتون رسیدن آرزو دارم



1

8 ماه پیش

سلام رز عزیز دلیل نرسیدن به خواسته هات ترمزهای ذهنیت است عزیزم .استاد یه سری فایل راجب ترمز و گاز داره تو همین بخش مربوط به سوالات دوره کشف قوانین بخون متوجه بشو چه ترمزهای داری که مانع رسیدنت به خواسته هات شده همین ترمزها رفع کن ترمز باورهای محدود کننده تو هست

ببین برای رسیدن به هر خواسته ایی رهایی مهم ترین چیزه چرا یک رابطه که ۸ ماه تمام شده بت تو شده چرا ابراهیم وار وابستگی از بین نمی بری

سناریو نویسی بدون از بین بردن ترمز و از بین بردن وابستگی و داشتن رهایی هیچ فایده ایی نداره همین موارد باهم هست که مهمن تکی تکی فایده نداره

32

سلام امروز تاریخ ۱۳ ابان ۱۴۰۳
میخوام از رابطه عاشقانه که چجور برام اتفاق افتاد بنویسم

سالها بود دنبال عشق حقیقی و پاکی میگشتم اما همش پشت هم شکست میخوردم تا اینکه با خودم فکر کردم مشکل من چیه چرا انقدر تکرار میشه تا اینکه با استاد اشنا شدم و فهمیدم مشکلم احساس لیاقت و عزت نفسه ، از هر لحاظ ظاهر و باطن بهترین بودم اما نمیدونستم مشکل کجاست که رابطه عالی جذب نمیکردم در صورتی که لایق ترین بودم . خلاصه دوره عزت نفس گرفتم و شروع کردم و کم کم روی احساس لیاقتم کار کردم . هروز بهتر میشدم . فایل های استاد تو گوشم بود و زندگیم با شکر گذاری و حس مثبت میگذروندم و تمام روابط گذشته مو بخشیدم ، حسم عالی بود ، رها بودم . و نگران نبودم یه حس رهایی با ایمان به اجابت انگار خواستمو داشتم .
تو همون روزهای قشنگ ، یکنفر وارد زندگیم شد همون کسی که دوستش دارم و الان باهمیم . یک پسری که هم سطح خودمه از لحاظ شغلی ، یه پسر با شعور با درک فهمیده ، یه پسر هم فرهنگ ، یه پسر چشم پاک ، یه پسر با نجابت ، با صداقت ، سالم ، وفادار و متعهد ، اهل تحصیلات عالی در لول خودم ، متخصص ، اهل پیشرفت ، مهربان دلسوز ، خانواده دوست ، پسری خوش قول ، اهل عمل ، مرد ، مسئولیت پذیر ، پسری اهل شعر اهل هنر ، کسی که منو محدود نمیکنه ، پسری که پاک و واقعی عاشق منه ، در اوج ازادی عاشق منه ، منو همون جور که هستم میخواد ، مثل یه رفیق برای من ، هم درک هم فاز ، کسی که نیاز نیست خودم براش توضیح بدم ، کسی که خودش بدون گفتن بهم توجه میکنه میدونه چجور خوشحالم کنه و منی که خودم بدون احساس نیاز و وابستگی خوشحالم ولی کنار اون خوشحال تر ، کسی که بسیار بهم احترام میزاره کسی که برام هدایای گرون میخره ، و یه هدیه برام خرید خیلی دوستش دارم یه گوشی سامسونگ fe ۲۴ رنگ سبز ، اون شبی که برام گوشی اورد و منو خوشحال کرد یادم نمیره ، برای دیدنم اومده بود ، یهو دستشو برد عقب ماشین و برام گوشی تو یه باکس خیلی قشنگ گذاشته بود و من واقعا از خوشحالی هیجان زده شده بودم .
پسری که به خانوادم احترام میزاره . پسری که منو صمیمی ترین رفیقش میدونه ، پسری که تمام دخترای قبل من براش پوچ شدن و خوشحاله که اون مسیر رفته تا به من برسه . پسری که منو ازاد میزاره و منم اونو ازاد میزارم و در اوج ازادی عاشق هم هستیم . پسری که شوخ طبع و شیطون و بامزه اس ، پسری که انرژی خوبی داره ، پسری که اهل تفریحه ، پسری که بچه دوست داره ، پسری که تو کارهای خونه باهم همکاری میکنه ، پسری که محبت کلامی داره و احساساتیه ، پسری که بارها تو عملش عشقشو بهم ثابت کرده ، پسری که ثبات شخصیتی داره ، قدرتمنده ، پسری که اهل کلاس و دست و دلبازه ، پسری که موهای مشکی داره و موهاش پر پشته ، از نظر سنی دوسال بزرگتر یا دوسال کوچکتره نهایت ، از نظر ماه تولد بهم میایم . پسری که خوشتیپه ، خوش لباسه ، خوش صحبته ، خنده روهه ، پسری که به نظافت اهمیت میده ، پسری که خوش سلیقه اس ، پسری که دست پخت خوبی داره ، پسری که بعد اینکه به من تعهد داد بدون اینکه من بگم ارتباطشو با تمام دخترای قبل من قطع میکنه و فقط در حد همکار ارتباط داره . پسری که خانوادش خیلی منو دوست دارند و رابطه ام با خانوادش خیلی خوبه و رابطه اونم با خانواده من عالیه ، پسری که کنار هدفام هست بهم انگیزه میده و حامی منه ، پسری که اهل مسافرته . پسری که مثبت اندیشه ، پسری که علاقمند به مطالب رشد شخصیتی و قانون جذبه ، پسری که حاضره برای خوشحالی من هرکاری بکنه و بهم حس امنیت میده . پسری که هردومون کنار هم ارامش داریم
پسری که ادم معنوی هست و ایمان درونش قلبیه ، پسری که به اعتقادات من کاری نداره منم به اعتقادات اون کاری ندارم . پسری که مشوق اصلی منه کسی که خیلی خوب میشه باهاش گفتگو کرد ، اطلاعات عمومی بالایی داره ، توی جمع بسیار بهم احترام میزاره جلو دوستاش بسیاز احتراممو میگیره . ماهی حداقل یکبار سوپرایزم میکنه
انقدر کنارم هم خوشحالیم و رها هستیم . انقدر همو دوست داریم به لطف خدا که همه میان میگن رمز این رابطه موفق چیه ، خدارو هزاران بار شکر میکنم
از خدای خوبم ممنونم که بعد تمام شکستهایی که خوردم منو آگاه کرد که بتونم رابطه که میخوام جذب کنم
الان هم خدارو دارم هم خودمو دارم هم عشقمو دارم
و اینجا از خدای خودم معذرت میخوام بخاطر تمام روزهایی که فکر میکردم خدا بداخلاقه و منو دوست نداره اما نفهمیدم خالق مهربانم میخواد بهترین بهم بده میخواد همه چیزو باهم بهم بده ، میخواد اصل یاد بگیرم و رشد کنم ، خدای عزیزم ممنونم برای این رابطه عالی خیلی ممنونم ازت ، الان به لطف تو خوشحالم حالم عالیه همه چیز عالیه ، دوست دارم ای رفیق ترین رفیق من
و حالا که تو ویلا تو شمالیم و باهم رفتیم کیف کنیم . من رو مبل خونه نشستم و دارم برای تو مینویسم که ممنونم برای این زیبایی ها ، عشقمم رفته بیرون ماهی بخره ، قراره ماهی شکم پر درست کنم ، اخه ماهی دوست داره ،
بعدشم باید برم موادشو حاضر کنم چون الاناس بیاد ، بوی بارون میاد ، هوا عالیه ، نزدیکای اردیبهشته و خیلی فضا عالیه ، بهشته اینجا ، پنجره باز کردم تا بوی خاک و بارون حس کنم و با این چایی داغ که کنارمه مزه مزه کنم . به به مزه چایی ام عالیه ، چایی رو عشقم دم کرده ، عالی چایی دم میکنه ، خدایا شکرت چقد همه چی خوبه ، چقد تو خوبی ،،زندگی خوبه ، دیگه برم سراغ کارام خدا جونم
دوست دارم



1

7 ماه پیش

آفرین دختر قوی …خدا ب من هم همچین پسری رو وعده داده و حس میکنم ک داره بهم نزدیک و نزدیک تر میشه…خداوند از طریق انسانها بهم عشق میورزه و می‌دونم و مطمئنم ک همسری با موهای مشکی و پر پشت خوش قیافه و خوش تیپ خوش سلیقه و وفادار مهربون عاشق نرم خو با گذشت زیاد خانواده دوست خانواده دار پاک و یکرنگ صادق و درستکار با ایمان از خانواده عباس منش خوش رو و جذاب متین و در عین حال با نمک منطقی صبور صالح زیبا با ادب با وقار اهل مطالعه با درک و شعور بالا وارد زندگیم می‌کنه ک هر روز از دیدنش میگم خدایا این پسر واقعا عالیه این پسر تویی ک داری بهم عشق میورزی و هر روز هزاران بار شکر میکنم خدای عاشق رو….خدایا شکرت بابت استاد عباس منش و سایت شون و مریم جونم و اهل این خانواده

6

“به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست”
خدایا صدهزار مرتبه شکرت، ای ارباب جهان خودت خوشگل هدایتمون کن.
هیچ اتفاقی اتفاقی نیست،امشب اتفاقی هدایت شدم به عقل کل قسمت نحوه ی سناریو نویسی برای رسیدن به خواسته ها.

سلام و درود فراوان خدمت استاد عباسمنش بزرگوار و دوست داشتنی و خواهر عزیزم سرکار خانم شایسته عزیز و همه دوستان بی نظیرم در دانشگاه توحیدی خداوند

خدایا صدهزار مرتبه شکرت یک فرد بسیار موفق و پیروز در همه ی جنبه های زندگیم هستم و درک کامل و آگاهانه از قرآن و خداوند و قوانین توحیدی را دارم و خیلی آسون این قوانین و آگاهی هایم را به انسان ها انتقال میدم و به لطف پروردگارم راحت و آسون بر روی آن ها تاثیر مثبت می زارم .
خدایا صدهزار مرتبه شکرت در سمینارهای من انسان های زیادی شرکت میکنن و موفقیت های بسیار بزرگی را در زندگیشان تجربه میکنن و از وجود خداوند در زندگیشان نهایت لذت را می‌برند.
خدایا صدهزار مرتبه شکرت باورهای ثروت ساز زیادی دارم و بینهایت پول و نعمت و روابط سالم و معنوی بسیار عالی دارم و وجود خداوند را در تک تک لحظات زندگیم حس میکنم.
خدایا هزاران مرتبه شکرت با یه دختر هجده ساله ی سالم و خوش اخلاق با باورهای توحیدی و آشنایی با قوانین کیهان که چهره ای بسیار زیبا و خوش قد و اندام آشنا شدم که خیلی دوستش دارم و اونم خیلی عاشقم هست و دوستم داره آشنا شدم،خانواده اش هم خیلی من را دوست دارن و مقیم آمریکا هستند.خدایا صدهزار مرتبه شکرت با همدیگه خیلی داریم عشق میکنیم و آگاهانه قوانین جهان هستی را درک میکنیم و به آنها عمل میکنیم. خدایا صدهزار مرتبه شکرت با همدیگه ازدواج میکنیم و مهاجرت میکنیم آمریکا و آنجا شغل هایی اینترنتی با درآمدی بسیار عالی کسب میکنیم و از بودن در کنار هم بینهایت لذت می‌بریم و همیشه شکرگزاری خداوند میکنیم.
خدا را صدهزار مرتبه شکرت بابت دوقلوهایی که هر دو گل پسر خوشتیپ و ناز و از همه لحاظ سالم هستند به دنیا میاریم و کلی باهاشون عشق بازی میکنیم و از خدای خودمون هر لحظه سپاسگزاری میکنیم.
الهی صدهزار مرتبه شکرت در آمریکا استاد عباسمنش بزرگوار و دوست داشتنی ام و خواهر عزیزم سرکار خانم شایسته عزیز را ملاقات میکنیم و از اینکه دستان خداوند روی زمین بودند بابت آگاهی هاشون در باره یگانگی خداوند تشکر میکنیم و سپاسگزاری خدایمون را میکنیم‌ که هدایتمون کرد.

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار


16

به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
تاریخ ۱۴۰۳/08/05
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
ربنا پرودگار ا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
ربنا از تو بابت تک تک نعمت هایت سپاسگزارم بابت آفرینش بابت تن سالمم به خاطر وجود همسر عزیزم به خاطر سلامتی به خاطر اراشم
ربنا از تو درخواست می کنم من در آزمون استخدامی آموزش پرورش ۱۴۰۳_۱۴۰۴که امسال برگزار میشه شرکت کنم و قبول بشم و به عنوان یک دبیر رسمی روانشناسی در دبیرستان استان تهران قبول بشم .ربنا از تو درخواست میکنم که مصاحبه عملی آموزش پرورش قبول بشم .ربنا از تو درخواست میکنم آزمون استخدامی آموزش پرورش برای دبیری قبول بشم و به عنوان یک معلم رسمی مشغول به کار بشم
ربنا از تو برای حاجت روایی سپاسگزارم ممنونم که کمکم کردی آزمون قبول بشم
پرودگار تو رب العالمین هستی .پول سهمیه پارتی من برای قبولی تو هستی خودت جواب سوالات به ذهن من هدایت میکنی . خودت در مصاحبه کلمات بر زبان من جاری می کنی .ایاک نعبد و ایاک نستعین
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو باید دلیل قبول من باشی .سهمیه و ایثار گری اینا پوچه.
تنها یک عامل مهمه اونم تویی
(ترمز که الان آمد به ذهنم من قبول بشم حق یک نفر دیگه که لایق تره خوردم 🥲.من لایق نیستم فرد دیگر لایق قبولی من جای اون میگیرم.
گاز:من ساعت ها روزها هقته ها تلاش کردم تا درس بخونم هیچ کس اندازه من برای قبولی لایق نیست .من باید قبول بشم قبولی من مطابق عدالت خداوند هست .درسته الان خیلی نخوندم اما ۲۰ سال شبانه روز درس خوندم تلاش کردم و من مهارت کافی دارم)
ربنا شکرت که به عنوان معلم رسمی روانشناسی مشغول به کار شدم
.‌‌‌……‌…….
امروز جواب آزمون استخدامی آمد. خیلی استرس داشتم از هیجان قلبم داشت می آمد تو دهنم .رفتم وارد سایت شدم دستام یخ زده بود در کمال تعجب زدم دیدم سایت سبز شده به عنوان آموزگار روانشناسی کرج قبول شدمممممممم هوراااااااا.از ذوق اشکام سرازیر شده بالا پایین انقدر پریدم.
بعدش رفتم یک دوهفته راجب سوالات مذهبی و نماز و اینجور موارد تدریس خودم آماده کردم و در مصاحبه عملی نمره بالا گرفتم و همشون به شدت باهام خوب رفتار کردن و بعد یک ماه به عنوان معلم رسمی وارد آموزش پرورش شدممممممم
خدایا شکرتتتتتتتت🥲🥲🥲.
……
ربنا ازت سپاسگزارم که یک کارعالی دارم با درآمد عالی ثبات شغلی آینده کاری داره



6

8 ماه پیش

سلام مرضیه ی عزیزم چقد از خوندن کامنتت لذت بردم چقد حس خوبی بهم داد امیدوارم ب هر چی میخوای تو زندگیت همینجوری راحت برسی🤩🤩🤩🤩


8 ماه پیش

سلام زهرا قشنگممممم ممنونم ازت بابت آرزوهای خوبت انشالله که توام به تک تک خواسته های قلبت برسی .

خوشحالم که بهت حال خوب داد موفق باشیییییی😍❤️❤️❤️


8 ماه پیش

سلام مرضیه ی عزیزم خوبی ؟

من معلم پایه اول هستم و ذوق و شوقت رو برای ورود به آموزش و پرورش درک میکنم

من خودم الان با یک چالش عاطفی روبرو هستم و رابطه ی عاطفی ام رو که میدونستم مناسب من نیست دو شب پیش با یک شجاعت و بدون ترس و اینکه طرف من چه فکری درباره‌ی من می‌کنه و چه قضاوتی می کنم تمام کردم

بخاطر این اتفاق یکم تحت فشار هستم اما خیلی تلاش کردم این دو روز ذهنم رو کنترل کنم و تا حدودی هم موفق بودم و البته خودم رو برای شجاعتم تحسین می‌کنم که تکلیفم رو روشن کردم و از بلا تکلیفی نجات پیدا کردم

خیلی از خدا کمک خواستم

و جالبه که امروز صبح قبل از رفتن به مدرسه از خدا هدایت میخواستم کمک میخواستم که بهم تواناییش رو بده

الان که پیام شما رو خوندم و نوع صحبت کردن شما با خدا رو خوندم ( چون همین الان زمان دریافت پیام شما برای من بود )

انقدرررررر زیبا ربنا رو گفتین و صدا زدین که با تک تک کلمات شما اشک ریختم

شما ربنا رو گفتین برای قبولی در آزمون و من پیام شما رو به گونه ی دیگه ای ‌و با توجه به مسئله خودم خوندم و از شدت احساسم فقط اشک ریختم

خیلییییییییییی خیلیییییی زیبا بود عزیزم به حدی زیبا که با تک تک کلماتش اشک ریختم

برات از ته قلبم آرزوی موفقیت می کنم


8 ماه پیش

به نام الله

سلام خانم معلم گل دوست داشتنی من خوشحالم و تحسینت میکنم که شاغلین و در شغل شریف معلمی مشغول به خدمتی تحسین میکنم کارت و تلاشت رو ‌.

و در ارتباط با رابطه عاطفی مریم قشنگم هیچ وقت تو زندگی محتاج محبت هیچ کس نباش تا وقتی که محتاج محبت و توجه دیگران باشی هیچ وقت نمیتونی عشق محبت حقیقی دریافت کنی ‌. تو به عنوان بخشی از وجود خداوند لایق عشق احترام هستی . مریم جانم تا وقتی که تو حال خوب خودت گره بزنی به یک عامل بیرونی اون عامل بیرونی باعث صدمه دیدن تو میشه .

من خودم سال ها منتظر عشق محبت بودم من در ۲۶ سالگی پس از آشنایی با قانون جذب توی ۳و۴ ماه نامزد کردم. ببین این رابطه که تمام کردی اصلا دیگه بهش فکر نکن چون تو اون انقدر تو ذهنت قلبت بردی بالا که شده بت تو هرکس به نحوی بت پرستی می کنی بت پرستی تو شده این رابطه عاطفی و شرک می ورزی پس این شرک ابراهیم وار بشکن و بریزش دور .همه خاطرات با اون محو کن رو بیار به آسمان همه چی به خدا بسپار دلیل حال خوب تو خودت هستی نه هیچ کس دیگه نه هیچ فرد خارج از تو.

می دانی چیکار کردم مریم قشنگم در قدم اول آمدم تمام معیارها و خط قرمزهای برای انتخاب همسر انتخاب کردم. مثلا تک تک توقعاتی که از همسرم داشتم نوشتم تک تک مثلا از ظاهر تا اخلاق تا نوع رفتار تا برخورد چندین صفحه نوشتم که خدایا شکرت که همسری میاد سراغم من همسری دارم که بی نهایت دوستم دار و…همه مشخصات نوشتم و باور کردم که خدا هست و روزی رسان من .

مگه تو می دانی از کجا آمدی به کجا میری نه مگه تو کودکی نگران غذا خوردنت بودی نه پس الانم توکل کن به خدا .

مرحله اول سناریو نویسی کن مشخصات کامل همسرتو که دوست داری .

قدم دوم بیا تک تک ترمزهای ذهنت شناسایی کن استاد در رابطه با این موضوع ترمزهای ذهنی ازدواج دوتا فایل صوتی گذاشتن گوش بده .

مثلا اگر فکر میکنی عوامل بیرونی مثل سن جنسیت قیافه شغل درآمد باعث ازدواجت میشه بریز دور

از خودت بپرس مثلا چه ویژگی باعث می‌شد اگر من داشتم ازدواج میکردم تک تک ترمزهای ذهنت معلوم میشه

پس بیا اونا برطرف کن عزیزم .بعد که ترمزهای ذهنت شناسایی کردی کامل شناختی برطرفشون کن الگو های مناسب ترمزها پیدا کن.

بعد در قدم سوم تحسین کردن تک تک روابط تحسین کن بدون حسادت بدون چشم داشت برای همه تحسین کن و خیرخواه باش .

مرحله چهارم و مهم ترین مرحله رهایی هست و اصلا فکر نکردن به خواسته هااااا یعنی اینکه خودت شاد باش خودت خودتو دوست داشته باش خودت برای خودت خیرخواه باش حال خوب خودت به ازدواج گره نزن از تنهایی لذت ببر .محتاج محبت عشق دیگران نباش وابستگی به هیچ عامل بیرونی نداشته باشششش

انشالله موفق باشی برات دعا میکنم


8 ماه پیش

سلام مرضیه ی عزیزم امیدوارم که عااااالی باشی

امشب که دارم این کامنت رو مینوسم شب خیلی عجیبی هست برام، افرادی رو که پارسال همین موقع آزارم دادن و کن یکسال دقیقااااا یک سال ازشون کینه داشتم رو بخشیدم اون هم به واسطه ی پیام هایی که خدا بهم رساند و الهام کرد خیلی عجیب بود امشب برام خیلی عجیب

و بعد اومدم کامنت زیبای شما رو خوندم

مررررسی از کامنت زیبایی که برام گذاشتی عااااالی بود و کلی درس بهم داد عزیز دلم

حتما کارهایی که انقدر زیبا بیان کردی رو انجام میدم عزیز دلم

برات بهترین ها رو آرزو میکنم مطمئنم که به زودی زود خبر قبولیت رو می شنوم قشنگم


8 ماه پیش

سلام مریم قشنگم

قدم اول برای رها شدن بخشیدن و گذر کردن و متوجه شدن این اصل که هیچ کس هیچ وقت هیچ توی سرنوشت ما هیچ تأثیری نداره .خوب کاری کردی بخشیدی ببخش و رها کن تا رها بشی و آزاد زندگی تا وقتی فکر می کنیم اگر بقیه در حقمون بدی کنن ما دیگه نمی توانیم خوشبخت باشیم هیچ وقت خوشبخت نمیشیم خوشحالم که مدار آگاهیت رفته بالا.

تو بخش دانلود ها حتما فایل استاد راجب احساس گناه عذاب وجدان و حق الناس گوش بده خیلی بدردت میخوره موفق باشی

11

به نام پروردگار من
واقعیت نمی دانم از کجا باید شروع اما با همان مبتدی بودنم
سعی دارم شکر نعمت کنم
خدایا متشکرم که راه درست را به من نشان دادی و مرا به آسانی به سوی آن هدایت کردی زیرا من هیچ نمی‌دانم و تو میدانی تو بودی که راهم را روشن کردی
با احساس خوب و با لذت فراوان و با عشق فراوان در آن رشته ای که همیشه دوست داشتم با رامش خاطر و با همکلاسی های خوب همراه استادان خوب و فضای عالی در بهترین مکان و فضا با منطقه ی زیبا
مکانی که در پاییز و زمستان هوا سرد و مطبوع آنگونه که پالتو و ژاکت میموشم و با در دست گرفتن چایی یا قهوه ای از آن لذت میبرم
و در تابستان های با هوای بسیار عالی که نه گرم است و نه سرد گونه ای که کمی آفتابی است درآن درس میخوانم
بسیار از انتخابم و تلاشم برای درسیدن به ان خوشحالم
از مادر و پدرم که پلی شدند که به خواسته هایم برسم ممنونم
و خوشحالم که همواره سالم و سلامت و زیبا و تندرست در ثروت فراوان با آرامش فراوان زندگی می‌کنند
پروردگارا متشکرم برای راهی که من راه به آن هدایت کردی
حالم خوب است و آرامش فراوان دارم و با علاقه تحصیل میکنم بطوری که جز برترین های رشته خودم هستم
به جواب سوالاتم رسیده ام و هر آنچه ندانم تو مرا به راحتی آگاه میسازی
ثروت فراوان می‌سازم و این کار برایم بسیار آسان است
وقت زیادی برای ورزش و پیانو زدن و انجام کلی کار مورد علاقه ام دارم
رزق و روزی ماهانه ام چندین برابر مردم عادی است
و هر چه بخواهم می‌توانم بخرم
سالن و سلامت هستم و از اندام خوب و عالی که هرکس آرزوی آن را دارد برخوردارم
پوست زیبا و سالم و همواره جوان دارم
فیس زیبا و دلنشین بطوری که هر بار که در آینه خودم را می‌بینم برای داشتن چنین نعمت بزرگی شکر میکنم
همه چیز عالی و در بهترین جای خودش است
حال خوب و عالی دارم که شاهان قدرتمند جهان نیز تجربه آن را نداشتند
بسیار سخن گوی خوبی هستم هدفمند و کار درست و موفق هستم
با افراد عالی برخورد دارم
از لحطه به لحظه زندگی م لذت میبرم
راهم مشخص است و همواره توسط خداوند راهنمایی می‌شوم
با ماشینی که همیشه دوستش داشتم با علاقه و با لذت فراوان در خیابان های دلباز و زیبا با آرامش رانندگی میکنم
و از خداوند بسیار متشکرم


24

به نام خداوند رحمان رحیم
سلام خدمت تک تک دوستان عزیز سایت‌
و استاد عباس منش عزیز و همه عزیزان
من ۴ ماه قبل همینجا تمرین سناریو نویسی خواستگاریم انجام دادم که مثلا خواستگار فرضی برای من آمده و تک تک جزئیات کامل نوشتم حالا برید چندتا کامنت پایین تر متوجه می شوید که منظورم کدام کامنتم هست .آمدم بگم که مو به مو خواستگاریم و نامزدی به همون شکل اتفاق افتاد
و من امروز که خودم کامنت خودم خوندم دیدم وای برگام ریخت
من دوست داشتم ازدواج کنم اما هربار یه مشکلی پیش می آمد بعد از آشنایی با سایت و تمرین های سایت من با کسی که خیلی دوستش دارم ازدواج کردم
بچه ها جدیده اینطوری شده که هرچی می نویسم ۲۴ ساعت بعدش اتقاق می افته
بعد اینکه
من تو یه کامنت شناسایی ترمزهای ذهنی
ریز به ریز ترمزهای ذهنم مینوشتم و برطرف میکردم
وقتی ترمزها پاک شد باورهای درست آمد جاش
من رها بودم اتفاق افتاد
خودم قشنگ مراحل یادم
اول ترمزها شناختم
بعد باور درست
بعد تحسین تک تک روابط
بعد همه چی سپردم به خدا بی خیال شدم
و شد


8

باسلام خدمت همه عزیزان واستاد گرامی وسپاس بی کران به درگاه افریدگار مهربانی وفراوانی سناریو نویسی من در مورد خواسته هام در دفترم به این شکل هست خانه ویلایی بزرگ با ۳اتاق خواب که هر کدام حدود ۱۵ متر هستند اتاق خودم وهمسرم یک طرف تخت خواب گذاشتم وگوشه دیگرش دراور اینه دار و صندلی جلوی دراور که معمولا همسرم ازش استفاده میکنه کمد لباسها کهدر ساختمان طراحی شده ۲در داره که یک طرف لباسهای من وطرف دیگر لباسهای همسرم هست پنجره به سمت پشت حیاط داره البته فضای چند متریه اتاق دارای مستر وسرویس فرنگی هست در اتاق چوبی ورنگ سفید وقاب داره یه اسپیلت ۱۲هزار هم داره یه گوشه اتاق میز کامپیور گذاشتم واغلب کارهای نوشتاریمو روی اون انجام میدم ویک کشو مخصوص دفترهای خودمه رنگ میز طوسی از رنک دیوار تیره تره احساس راحتی وارامشی دارم در این اتاق خدایا شکرت اتاق بچه ها هم هرکدام تخت وکمد جداگانه ومیز کامپوترشون هست ودر کنار هم قرار دارن یه راهرو داره که سمت چپ سرویس دستشویی وحمام هست یه سرویس فرنگی هم داخل حمام داره با درهای ضد اب وارد خانه که میشم سمت راست اشپزخانه نسبتا بزرگی داره با کابینتهای فراوان که همسرم احساس خوبی داره نظرش اینه که هر چه اشپز خانه بزرگ باشه راحتتریم میز غذاخوری ۴ نفره داخل اشپز خانه داریم که چوبی ورنگ سفیده میز قشنگیه دوستش دارم موقع غذا خوردن راحتم حال پذیرایی بزرگ با نور پردازی سقف یک طرفش مبل هفت نفره طوسی رنگ وطرف دیگرش مبل سلطنتی ۹ نفره سفید تلوزیون گوشه دیگر خانه که خودم هیچ وقت فرصت روشن کردنشو نداره راستش اصلا وقتی برای تناشا نمیزارم بیشتر وقتم با گوش کردن به فایلهای عباس منش وتکرار عبارات تاکیدی میگذره ۲ تا پنجره بزرگ رو به حیاط هست ویک پنجره هم اشپز خانه داره که اونم رو به حیاطه یه سکوی بزرگ از حیاط ۵ تا پله میخوره کف خونه کاملا سرامیک شده که گرمایش از کف داره وبا پکیچ گر م میشه اسپلیت وپنکه هم داره اغلب غروبها برای خوردن چای وعصرانه روی سکو میشینم یه میز غذا خوری ۴ نفره هم هستلبه سکو گل کاری شده وامتداد پله هم گل کاری شده هست یه هلالی با اهنن جلوی ورودی پله گذاشتم برای اینکه گل نسترن روش بزارم وپر بشه نمای قشنگی گرفته داخل حیاط گلکاری کردم وگوشه ای رو برای پارکینگ ماشینهام گذاشتم ومسقف شده یه الاچیق خوشکل تابستانی دارم کنارش منفل کباب گذاشتم دوست دارم اکثرا کباب با اتیش هیزم باشه بوی دود هیزم رو دوست دارم هیزم هم خرد کرده کنار منقل هست ویه طرف دیگه حیاط یه سقف زدم ومیز ووسایل ورزشی وبدنسازیم اونجاس هر روز اگه باشگاه نرم خونه تمری میکنم درخت میوه چند تا دارم البالو هلو ویه گوشه تمشک بی خار کاشتم این خونمو خیلی دوست دارم چون توی یه محل خلوت وارامه دور تا دور خونه دیوار کشی شده یه در بزرگ ماشین رو که کنترلیه ویه در کوچک نفر رو داره غروب که میشه شلنگ اب رو میگیرم باغچه و درختارو اب پاشی میکنم منو خانومم عاشق گل وباغچه ایم یه گوشه سبزی هم کاشتم لذت بخشه برام عادت کردم میخوام برم بیرون یه برگ نعنا یا جعفری میکنم ومیخورم😀😀 از ماشینهام بگم پژو ۲۰۶ رنگ مسی تیپ ۵ قبلا تیپ ۲ سفدشو داشتم ولی بخاطر اینکه روی باورهام کار کنم تصمیم گرفتم این رنگ خاص رو بگیرم ونگه دارم برای کارهای داخل شهر دوستش دارم ماشین قشنگیه ویه سانتافه ۳۵۰۰ سفید هم دارم مدلش ۲۰۱۲ هست چون ماشین پر قدرت وراحتیه برای بیرون شهر و تفریحات ومسافرتهام ازش استفاده میکنم برای جاده خوبه راحتم ماشین نرم وپر شتابیه خدارو شکر میکنم که میتونم اتفاقات زندگیم رو خلق کنم خدایا شکرت وباز هم یه تشکر ویژه از استاد عزیزوگرامی داشته باشم که زندگی منو متحول کرده ومنو با تواناییهام وقدرتهای درونیم اشنا کرده ممنونم خلاصه اینکه کلی حال میکنم با این خونه دوستام وفامیل وقتی میان توی حیاط کیف میکنن ولذت میبرن ومن چقد حالم خوبه واحساس راحتی میکنم وچقدر شکر گزارتر شدم احساس میکنم به خدا نزدیکترم وراحتتر از قبل ارتباط صمیمانه تری دارم خدایا شکرت شکرت شکرت



2

سلام برادر عزیزم آقا فریبرز

چقدر عالی نوشته بودی و چقدر به نکات ریز توجه کرده بودی از کامنت خیلی خوشم آمد همزمان با خواندن آن خودم هم تصور کردم که همچین نعمات قشنگی را دریافت کردی ومن به وضوح دیدم مبارکت باشه انشاالله به زودی زود دریافت کنی وخبر خوش را بدهی

موفق باشی


8 ماه پیش

سپاسگزارم ابجی انشالاه برای شما وهمه عزیزان

8

بنام خدای مهربونم
سلام خدمت دوستان عزیزم
من می‌خوام امروز در تاریخ ۴۰۳/۶/۳۱ از ویلای خوشگلم بگم…
به لطف خدای مهربان من یه ویلای عالی با تمام امکانات رفاهی در بهترین و خوش آب و هوا ترین نقطه شمال تو ارتفاعات و تو دل جنگل دارم که آب و هوای بینظیر و دلچسبی داره و فاصله بسیار نزدیکی با مشهد داره .هر وقت دو سه روز تعطیلی پیش میاد با ۷_۸ساعت رانندگی میرسیم.
اول از مسیرش بگم که چقدر زیبا و رویایی هست مسیر جنگلی و امن و راحت .ویلام تو جاییه که نگهبانی ۲۴ساعته داره و همه ویلاهای اطراف, همه مثل ویلای من بسیار لوکس و لاکچریه که مال افراد متشخص و با فرهنگ هست و تمام امکانات رفاهی مثل سوپر مارکت و فضای تفریحی و مرکز خرید و بازار محلی و…داره خداروشکر .
ویوی جنگل از چهار طرف داره و با دریا ۵دقیقه با دوچرخه فاصله داره .صبح ها به همراه همسر و فرزندانم با دوچرخه از مسیر جنگلی بسیار زیبا میریم لب ساحل و کلی لذت می‌بریم.
خود ویلام بسیار لوکسه .کلا ظاهر و باطنش زیبا و عالیه.از در ورودی ,نمای دیوارها ,نمای ساختمان ,محوطه و….همه بسیار زیبا و لوکس طراحی و ساخته شده.
حیاط ویلام پره از درختان پرتقال نارنگی نارنج لیموشیرین انار و زیتون.و چند تا درخت بسیار بلند که مثل نخل هست .(اسمشو نمیدونم).
یه آلاچیق خوشگل داره .
خود ساختمان دو طبقه هست که طبقه دوم یه تراس بزرگ و دلباز داره.صبح ها بساط صبحانه رو تو تراس می‌چینم و با خانوادم یه صبحانه مفصل میخوریم و گل میگیم و گل میشنویم و به صدای دلنواز بارون گوش می‌دیم و حززز میکنیم.
فضای داخلیش هم که بسیار زیبا و راحته .سه تا اتاق با صفا داره که پنجره بزرگ رو به جنگل داره هر کدومش.
پذیرایی هم که از همه طرف رو به جنگل پنجره هاش باز میشه.
همیشه میگم خدایا مگه بهشت غیر از اینه؟
خدای مهربانم ممنونم ازت که بهشت رو تو همین دنیا دارم تجربه میکنم در کنار عزیزانم در حالی که تن خودم و خانوادم سالم و دلمون خوش و جیبمون پر پول هست.
از اینکه که این ویلا رو خدا چقدر راااحت و در بهترین زمان و از چه راه زیبایی بهم داد که دیگه نگم …
کاش میشد عکس ویلامو بزارم شما دوستان هم ببینید.
هذا من فضل ربی


رفتن به بالا