باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31

به نام خدای زیبایی ها که هر لحظه ما را با مهربانی و عشق به سمت آنها راهنمایی میکند

با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز

دقیقا نمیدونم چند روز از عضویت من در این سایت فوق العاده که بهترین کلاسی هست که تو کل زندگیم ازش بهره بردم میگذره اما چند سالی میشه. این اولین کامنت من روی این سایت هست که اون هم الهام شد بهم که بیام و بنویسم

شروع آشنایی من با استاد از معرفی یکی از دوستان از چند سال قبل شروع شد اما فقط آشنایی بود اما حرفایی که از همون لحظه اول به دلم نشست حرفایی از قانون جذب و اداره زندگی توسط خودمون اولش خیلی با قانون آشنایی نداشتم و فکر میکردم که فقط من باید فکر کنم و بشه و خب میشد ، به قول استاد که میگه باید نشونه هارو درک کنین من واسم اون اول ها سبز شدن چراغ چهار راه ها واسم جالب بود و البته میدونستم که خودم باعثش میشم اما خب آدم هر چقدر که باور کنه همون قدر هم به خودش مطمئن میشه و نصیبش میشه من همون قدر ایمان داشتم نه بیشتر منظور اینه که به چیزای بزرگتر هنوز مطمئن نشده بودم.

همون دوستم که استاد رو به من معرفی کرد دوره ی قانون آفرینش رو تهیه کرده بود و به من هم داد و من هم یکبار کامل دیدم و نوت برداری کردم اما اول هر جلسه میگفت که اگه مجصول رو تهیه نکردین استاد راضی نیست و خب من کلا یکبار نگاه کردم فقط و حتی دوره ی روانشناسی ثروت ۱ هم از طریق یکی از فرماندهانم در خدمت که از لطفش بود که این هدیه رو به من داد اما اونجا هم ی شکی تو من بود ، به خودم میگفتم که درست نیست و نباید استفاده کنم تا اینکه یک فایل رایگانی از استاد گوش کردم که میگفتن که باید بهای موفیقت رو پرداخت کرد و‌گفتن که همین فایل های رایگان پر از اطلاعات فوق العاده هست که با استفاده از همین ها خیلی راحت میشه نتایج بدست آورد و محصولات رو تهیه کرد و من با اینکه هنوز هم اون فایل هارو دارم اما بعد از اون صحبت های استاد دیگه نگاهشون نکردم و تصمیم گرفتم که از فایل های رایگان شروع کنم و تکاملم رو طی کنم و بهاش رو پرداخت کنم تا بهترین نتیجه رو بگیرم چون تو فوق العاده بودن دوره ها شکی نیست اما به خاطر عدم پرداخت بها هیچ چیزی یاد نگرفتم طوریکه که شاید یک هزارم فایل های رایگان هم به من آگاهی نداده که خب شکی هم نیست چون راه اشتباه بوده اما به لطف خدا هدایت شدم .

مهمترین کاری که آدم باید انجام بده شناخت خودش و قبول کردن حقیقت خودش و ایمان به اینکه میتونه درست کنه خودش رو و هر لحظه به موفقیت نزدیک تر بشه و با توکل به خدایی که بر تخت فرمانروایی جهان مسلط بهش برسه.

من ۵ سال درگیر اعتیاد به ماده مخدر گل بودم (۱۹-۲۴ سالگی) یعنی تا عید سال ۱۴۰۱ ، ۵ سال خواب زمستانی ، ۵ سال تمام تلاش و زحمت خودم رو میدادم برای چند لحظه خوشی پوچ که اون هم چون به خودم تلقین میکردم فکر میکردم خوشیه اما جز بدبختی نبود ، استاد میگن که آدم روی هر فرکانسی که باشه یه سری اتفاقات مشخص رو تجربه میکنه و از نظر خودش هم کاملا درسته مثلا کسی که میگه پول درآوردن سخته ۱۰۰۰ تا نمونه داره برای حرفش داره که اثباتش کنه و کسی هم که میگه پول درآوردن راحت ترین کاره اون هم همینطور.استاد میگن که اعتیاد به خاطر عدم اعتماد به نفس کاملا درسته چون با پوست و خونم درک کردم اینو و من وقتی که تصمیم گرفتم که دیگه بسه و باید تموم بشه پیش خودم میگفتم ۲ روز هم امکان نداره که بتونم دووم بیارم اما الان به لطف خدا توی کمتر از ۳ ماه اتفاقاتی برام افتاده که باورش برای خودم هم سخته ، اما تغییرات و پیشرفت رو حس میکنم و منی که عجول بودم قانون تکامل رو درک کردم و فهمیدم که ما قدم به قدم هدایت میشیم و تا اون قدم رو بر نداریم هدایت نمیشیم به قدم بعد.

من بار اول شاید پارسال بود که این فایل رو گوش دادم اما درک نکردم درست اما امشب که گوش دادم از اول تا آخرش حتی همین الان که دارم مینویسم اشک از چشمام جاری شده و اشک شوقه اشکی که حال منو خوب کرد اشکی که به شوق آگاهیه که کسب کردم

حالا میفهمم که استاد میگن برای باور سازی باید تکرار باشه و تکرار و هربار یه نشونه جدید پیدا میشه که هدایتمون کنه. خیلی بار از استاد شنیدم که قانون رو میگن که احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب و احساس بد مساویست با اتفاقات بد اما امشب کامل درکش کردم با این فایل ، من یک فایل دیگه رو میخواستم گوش کنم اما بهم الهام شد که اینو گوش کنم و از خدا خیلی سپاس گذارم برای این الهام فوق العاده.

تو بخش اول فایل که برای آیه های نفی حزن بود وقتی حرفهای استاد رو گوش میدادم و نگاه به زندگی خودم حداقل این ۳ ماه که آگاهانه زندگی کردم میندازم که خیلی قانون رو برای خودم تکرار میکردم اما یجورایی انگار فقط لفظ بود و حجت برام تموم نشده بود اما با شنیدن این آیات حجت تموم شد برام و با خودم عهد کردم که دیگه به نجواهای شیطان گوش ندم و آگاهانه آروم آروم مسلط تر بشم به خودم و زندگیم و قانون رو بهتر درک کنم.از داستان مادر موسی فهمیدم که تفاوت همیشه توی ایمان مشخص میشه ، تو زیر پا گذاشتن ترس ، ایمان داشتن به خدا و مطمئن بودن از نتیجه اون موقعس که معجزه میشه چه تو داستان مادر موسی چه تو تو داستان ابراهیم که زن و بچه رو تو بیابون رها کرد ، اگر مادر موسی از ترسش نمیگذشت مطمئنا چنین نتیجه ی فوق العاده ای نمی گرفت یا همینطور ابراهیم.

در بخش دوم هم که داستان یعقوب گویای خیلی چیزها بود و درس بزرگی به من داد و همون چیزی بود که لازم داشتم ، دیدم که قانون قانونه چه پیامبر باشی چه آدم عادی و من دقیقا همون کار یعقوب رو میکردم و میگفتم چرا اینجوری نتیجه میگیرم که به لطف خدا فهمیدم ترمز کجاست و حالا تلاش میکنم برای حذف کردنش و به قول استاد سبک کردن گاری سنگین افکار منفی که پشت خودم بستیم.

خدا همه چیز رو میدونه و ما هم به این آگاهی و این دانستن وصلیم چون بخشی از خداییم اما این ترمز هاست که جلوی مارو میگیره و ترمز ها به این خاطر بوجود میان که با حساب کتاب خودمون میخوایم خدایی کنیم اما نمیشه اینجوری چون خدا چیزهایی میدونه که ما نمیدونیم و برای خلق آرزوها و زندگی فوق العاده باید از خودمون رد بشیم و خدایی بشیم و بهش اعتماد داشته باشیم و باور کنیم که هر ثانیه تاکید میکنم هر ثانیه هدایت میشیم اما به شرطی که خودمون بخوایم و گوش کنیم و بدونیم که خدا همیشه هست و پشتیبان ماست و اگه نمی بینیم مشکل از ماست که خوب نگاه نمیکنیم و گرنه اون از رگ گردن به ما نزدیک تره یعنی خود ما ، روح ما .

سپاس خدایی را که هر لحظه مارو هدایت میکنه و جهان رو مسخر ما کرده تا هم تو این دنیا و هم اون دنیا سعادت و ثروت و سلامتی و تمام چیزهای خوب رو تجربه کنیم و خودش هم مسئولیت هدایت و عطا کردن رو به عهده گرفته فقط کافیه بندگی کنیم بقیه کارهارو خودش ردیف میکنه.

از خدا برای همتون سعادت ، ثروت ،هدایت ، خوشی و رسیدن به آرامش رو خواستارم.

با سپاس فراوان 💪❤