باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31 - صفحه 5

629 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 4012 روز

    با سلام به دوستان عزیز.

    دوستا گرامی اکثر آموخته های ما غلط بوده واگرنه اوضاع و احوال زندگیمون بهتر ازاین بود که الان هست.

    من فکر میکنم یک مقداری ما زیادی به چیزهایی که یاد گرفتیم اعتماد داریم. بنظر من واقعیت اینه که ریشه گرفتاریهای ما آموخته های غلط ما هستند.اگه اوضاع و احوالمون عالیه، پس آموخته های ما تا حدود زیادی درست بوده اند، ولی اگه اوضاع و احوالمون عالی نیست پس آموخته های ما تا حدود زیادی غلط بوده اند و من فکر میکنم باید در راستی و درستی آموخته هامون شک کنیم و بریم بدنبال اصلاح کردن اونها. من فکر میکنم اگه یک روزی باین نتیجه برسیم که اکثر آموخته های ما غلط بوده اند اون روز را باید جشن گرفت.

    شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    رضا حسن نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3680 روز

    منم خوشحالم که با شما هستم بمدت6 ماه میشه در موقع خیلی حساس به دادم رسیدین موقعی بود که از همسرم جدا شدم افسردگی شدید گرفتم بصورت کاملا تصادفی با شما آشنا شدم از طریق برنامه آپارات الان بعد 6ماه حالم خوبه مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رضا تفرشی گفته:
    مدت عضویت: 3703 روز

    با اجازه من نظر خودم رو بگم . نظر اکثر دوستان رو خوندم و بعضی دوستان معترض بودن که چرا استاد توسل رو شرک دونستن . به نظر من منظور استاد اینه که چرا خودمون به درجه ای نرسیم که خودمون حرفامون و درخواستمون رو از خدا بخوایم. حالا در مورد شرک هم گفتن شرک خفی. شرکی که به مشرکان و بت پرستان ابراز میشه شرک جلیه که مستقیما برای خدا شریک قائل میشن. همه ما کسایی رو دیدم که تو حرم ائمه کارای عجیب و غریب میکنن و کسایی که تو عزاداری امام حسین واق واق میکنن و خودشون رو سگ در خونه اهل بیت میدونن ایناست که شرکه. اگه با نظر من مخالفین برین یه بار دیگه کلیپ رو گوش بدین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    طاهره خانمی گفته:
    مدت عضویت: 3760 روز

    با سلام و خسته نباشید

    من واقعا خیلی از قسمت های حرف های آقای عباس منش قبول دارم به خصوص صحبتشون در مورد پاداش 10 به یک اما در مورد توسل نمیدونم

    امیدوارم استاد مثل فایل خدا را بهتر بشناسیم و اعتماد به نفس 4 فایلی تهیه بکننو بیشتر بهمون توضیح بدن در مورد توسل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    صدیقه عرفاویان گفته:
    مدت عضویت: 3796 روز

    با عرض سلام خدمت استاد بزرگ و گروه ارزشمند تحقیقاتی ایشان

    در مورد نامه 31 حضرت علی در جمعی صحبت کردم و اینکه خداوند فرموده بین انسان و خودش هیچ واسطه ای قرار نداده ، و خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است و به از هیچ کس نخواهیم که ما را محضر خداوند شفاعت کند چون شرک است ، خب افراد به من گفتند پس جریان دعای توسل چیست و من پاسخی نداشتم لطفا من را راهنمایی فرمایید ، سلامتی و ثروت و شادی را از درگاه خداوند مهربان برایتان آرزومندم . یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حس خوب گفته:
      مدت عضویت: 3778 روز

      برخی از شبهاتی که از سخنرانی عباس منش پیرامون نامه 31 حضرت علی (ع) برداشت کردم:

      شبهه اول: اینکه به کسی توسل میکنند و میگویند فلانی چون به خدا نزدیک تر است حاجتم را به خدا بگوید، حاجت روا شوم، اشتباه است! زیرا خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است؛ خداوند به صورت یکسان به انسان ها نزدیک است لذا نیازی نیست کسی را واسطه قرار دهیم! از سوی دیگر ایشان میگویند فکر نکن که کسی از تو به خدا نزدیک تر است؛ زیرا این فکر یعنی شرک؛ یعنی بی ایمانی!!!!!

      پاسخ: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ. (سوره‌ی ق، آیه 16)

      ترجمه: ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏هاى نفس او را مى‏دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک‏تریم.

      توضیح: عده‌ایی با استفاده از این آیه می‌گویند، خداوند فرموده من به انسان از رگ گردن نزدیک‌تر ام، بنابراین واسطه قرار دادن کسی جهت نزدیک شدن به خدا و رفع حوائج، کاری باطل و بیهوده است، زیرا خداوند به همه نزدیک است و نیازی نیست از واسطه‌ایی جهت نزدیکی به او استفاده کنیم.

      در پاسخ این شبهه باید گفت که درست است که خداوند به همه از رگ گردن نزدیک‌تر است، ولی آیا همه‌ی ما به خداوند نزدیک هستیم؟ توسل و واسطه قرار دادن شیعیان بخاطر نزدیکی شخص به خداست نه نزدیکی خداوند به شخص! نزدیکی خداوند به انسان عام بوده و شامل تمام انسان‌ها چه مسلمان و چه کافر می‌شود، اما نزدیکی انسان به خداوند خاص بوده و از راه اطاعت و بندگی او بدست می‌آید، این نزدیکی دارای ارزش است. (دقت کنید)

      دوست نزدیکتر از من به من است

      وین عجبتر که من از وی دورم

      چه کنم با که توان گفت که او

      در کنار من و من مهجورم

      در مورد اینکه ایشون فرمودند ” زیرا این فکر یعنی شرک؛ یعنی بی ایمانی!!!!! ” باید عرض کنم که توحید بر 4 قسم است:

      • توحید ذات: اعتقاد به یگانگی خداوند است.

      • توحید صفات: اعتقاد به اینکه صفات خداوند، عین ذات مقدسش بوده و هرگز جدا و عارض بر ذات نیست؛ و باور به اینکه صفات الهی را فقط خداوند به صورت مستقل و نامحدود دارد.

      • توحید افعال (ربوبیت): اعتقاد به اینکه یگانه فاعل مستقل هستی خداست و هیچ موجودی در فاعلیت و تأثیر گذاری، مستقل از اراده و قدرت او نیست.

      • توحید پرستش: اعتقاد به اینکه فقط باید خدا را عبادت و پرستش کرد.

      شرک نیز بر 4 قسم است:

      • شرک ذات: اعتقاد به دو، سه یا چند خدا است.

      • شرک صفات: اعتقاد به اینکه صفات خداوند، جدا یا عارض بر ذات اوست یا باور به اینکه صفات الهی را کسی غیر خداوند همانند او به صورت مستقل و نامحدود دارد.

      • شرک افعال (روبیت): اعتقاد به وجود فاعل مستقلی غیرِ خدا، که در انجام و تأثیر گذاری فعل، مستقل عمل کند.

      • شرک پرستش: اعتقاد به پرستش غیر خدا (انسان، جن، فرشته، چوب، سنگ، ستاره، خورشید و …).

      شیعیان به هر 4 قسم توحید معتقدند و این اعتقاد را هنگام توسل نیز دارند، با این حال شما چگونه می‌گویید این فکر یعنی شرک؟؟؟ از کجا به این نتیجه رسیدید؟

      مضافاً اینکه خدای مهربان در قرآن دستور داده وسیله‌ای برای تقرب به او بجوییم و مفهوم توسل در جای جای قرآن آمده که مختصرا به چند مورد از آن اشاره می کنیم:

      1- آیه 35 سوره مائده

      یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَهَ وَ جَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.

      ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!

      توضیح: اساساً ایجاد رابطه میان «انسان خاکى» با «ذات باریتعالى» بدون واسطه امکان پذیر نیست و مى‏بینیم که خداوند پیامهاى خود را به واسطه افراد بخصوصى- که همان انبیا هستند- به مردم ابلاغ مى‏کند و هرگز بطور مستقیم با مردم سخن نمى‏گوید. انسان نیز نمى‏تواند بدون وسیله و واسطه با خداوند ارتباط برقرار کند. حال این وسیله ممکن است یک عمل الهى باشد؛ مانند نماز، روزه و عبادات و ممکن است یک شخص الهى باشد مانند اولیاء اللّه. این معنا در آیات قرآن کریم به روشنى آمده است و تدبر در آنها ما را با حقیقت مطلب آشنا میکند. (تفسیر کوثر، جعفری، یعقوب، ج3، ص141)

      وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گرد (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج4، ص364) در این آیه خداوند متعال به مؤمنان دستور می‌دهد تا برای تقرب به او از وسیله‌ای استفاده کنند و روشن است هر چیزى که مورد رضایت و توجه خداوند باشد، مى‏تواند وسیله قرار گیرد. بنابراین وسیله می‌تواند از نوع اشیاء (مانند کعبه، حجر الأسود) باشد، یا از نوع افعال (مانند نماز، حج و جهاد) باشد، یا از نوع ترک کردنى (مانند روزه) باشد و یا از نوع اشخاص (مانند اولیاء اللّه – امامان، انبیاء، صلحا، و شهداء – ع – ) باشد؛ بالأخره هر چیزى که ما را به خدا نزدیک کند و خدا را به یاد ما بیندازد، مى‏تواند وسیله میان ما و خدا باشد. اولیاى خدا هم همین حالت را دارند و لذا در بعضى از احادیث، اولیاء اللّه به این صورت معرفى شده‏اند، چنانچه طبری روایتی را از رسول اکرم (ص) نقل می‌کند:

      حدثنا القاسم قال، حدثنا الحسین قال، حدثنا فرات، عن أبی سعد، عن سعید بن جبیر قال: سئل النبی صلى الله علیه وسلم عن أولیاء الله، قال: هم الذین إذا رُؤُوا ذُکِر الله. (جامع البیان فی تأویل القرآن (تفسیر طبری)، طبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، ج15، ص 120 (محقق: أحمد محمد شاکر؛ ناشر: مؤسسه الرساله؛ چاپ: اول 1420 هـ – 2000 م)

      ترجمه: از رسول خدا در مورد اولیاء خدا سوال شد، حضرت فرمودند: آنها کسانی اند که زمانی که به آنها نگاه می‌کنید به یاد خدا می‌افتید.

      شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار مى‏گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است، و همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها، زیرا همه اینها موجب نزدیکى به ساحت قدس پروردگار مى‏باشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان مى‏باشد جزء این مفهوم وسیع است. حضرت علی (ع) مهمترین وسیله ها را در خطبه 110 نهج البلاغه نام برده اند. و آنها که آیه فوق را به بعضى از این مفاهیم اختصاص داده‏اند در حقیقت هیچگونه دلیلى بر این تخصیص ندارند، زیرا همانطور که گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنى هر چیزى است که باعث تقرب مى‏گردد.

      2- آیه 19 سوره محمد (ص)

      فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ.

      ترجمه: پس بدان که معبودى جز «اللَّه» نیست و براى گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را مى‏داند!

      توضیح: در این آیه خدای مهربان به پیامبر اسلام (ص) دستور می‌دهد تا برای خود و مردان و زنان مؤمن طلب استغفار کن. مشخص است که پیامبر (ص) به حکم مقام عصمت هرگز مرتکب گناهى نشده، اینگونه تعبیرها یا اشاره به مسأله ترک اولی و حسنات الأبرار سیئات المقربین است، و یا سرمشقى است براى مسلمانان. (اقتباس از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج21، 452) این دستور خداوند به پیامبر (ص) برعلاوه اینکه جواز توسل است، مطلق نیز است و محدود به زمان مشخصی نشده و شامل تمام زمان ها (حتی بعد از وفات ایشان) می‌شود.

      خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: چرا خداوند دستور داده است تا پیامبر اکرم (ص) برای دیگران استغفار کنند؟ خداوند می‌فرماید:

      وَ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ. (سوره هود – آیه 90)

      ترجمه: از پروردگار خود، آمرزش بطلبید؛ و به سوى او بازگردید؛ که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه‏کار) است!»

      آیا جمع بین این آیه که مؤمنین امر به استغفار و توبه شده‌اند، و آیه قبل که خداوند به پیامبر اکرم (ص) دستور می‌دهد برای مؤمنین طلب مغفرت کند، جواز استفاده از وسیله و توسل را به صورت مطلق نمی‌رساند؟

      3- آیه 64 سوره نساء

      وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً.

      ترجمه: و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه‏] بر خود ستم کردند نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند، و پیامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى‏کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند.

      توضیح: این آیه با صراحت موضوع توسل و استفاده از واسطه را برای رسیدن به حوائج دنیایی و اخروی تأیید کرده و شرط آمرزش گناهکاران را توسل و استفاده از واسطه معرفی می‌کند. از این آیه به خوبى استفاده می‌شود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خداوند و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچ وجه ممنوع نیست و با توحید منافات ندارد و اینگونه پاسخ دندان شکنى به کسانی که این گونه وساطت را انکار می‌کنند، داده می‌شود.

      روشن است که پیامبر (ص) آمرزنده گناه نیست، ایشان از خداوند طلب آمرزش می‌کنند. نکته قابل توجه این است که قرآن نمى‌گوید: تو براى آنها استغفار کن بلکه می‌گوید: «رسول» براى آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر (ص) از مقام و موقعیتش استفاده کند و براى خطاکارانِ توبه کننده، استغفار نماید.

      خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: اگر توسل جایز نیست چرا خداوند می‌فرماید اگر برعلاوه استغفار خودشان رسول (ص) نیز برایشان استغفار می‌کرد، آن زمان خدا را بسیار بسیار توبه پذیر و مهربان می‌یافتند؟ آیا آمرزش آنها فقط با استغفار خودشان و بدون بهره گیری از وسیله ممکن نبود؟

      4- آیه 97 و 98 سوره یوسف

      قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿97﴾ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿98﴾

      ترجمه: گفتند: اى پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بى‏تردید ما خطاکار بوده‏ایم. (97) گفت: براى شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم کرد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

      توضیح: هنگامی که کرده‌ی زشت پسران حضرت یعقوب(ع) بر ملاء شد، به پدر خود متوسل شده و از او خواستند که برایشان طلب استفغار کند، حضرت به خواسته شان جواب مثبت داده و فرمود که به زودى از درگاه خدا براى شما آمرزش مى‏طلبم.

      خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: اگر توسل ناجایز است پس چرا به عنوان یک عمل تأیید شده در قرآن مطرح شده است؟ چرا یعقوب نبی (ع) که پیامبر الهی و معصوم بودند به جای اینکه فرزندان را از توسل بازدارند و بگویند چرا خودتان استغفار نمی‌کنید، به توسل آن‎ها جواب مثبت داده و فرمودند به زودی برای شما آمرزش می‌طلبم، و خداوند نیز در قرآن کریم سخن یعقوب نبی (ع) را تأیید نموده است؟

      5- آیه 37 سوره بقره

      فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.

      ترجمه: سپس آدم از پرورگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت، چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.

      توضیح: این آیه اشاره به توبه حضرت آدم (ع) دارد که خداوند به ایشان کلماتی را تعلیم فرمود تا به وسیله کلمات، خداوند توبه اش را قبول کند.

      بسیاری از بزرگان اهل سنت مانند سیوطی، بن‌جوزی، و قندوزی تصریح کرده اند که مراد از کلمات، اسامی پنج تن آل ‌عبا (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع)) است.

      برخی دیگر از مفسرین و دانشمندان بزرگ اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، ابن‌کثیر، ابن عساکر، طبرانی، بیهقی، سمهودی و ابن‌‌تیمیه مراد از کلمات را فقط پیامبر اکرم (ص) می‌دانند.

      نکته قابل تأمل اینجاست که حضرت آدم (ع) پیش از خلقت ظاهری و بعد از خلقت نوری خدا را به حق ایشان قسم داده و متوسل می‌شوند و سرانجام بخشیده می‎شوند.

      خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: اگر توسل ناجایز است چرا خداوند برای حضرت آدم (ع) کلمات (و ابزاری جهت آمرزش) آموزش داد تا حضرت بدان توسل کند و مورد بخشش الهی قرار گیرد؟ آیا خداوند نمی‌توانست حضرت را بدون توسل ببخشد؟ آیا خدائی که دستور به توحید میدهد دستور به شرک می‌دهد؟ (نعوذ بالله)

      شبهه دوم: توسل همانند عمل مشرکینی است که خداوند در مورد آن در قرآن آیه 18 سوره یونس می‌فرماید:

      وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُون.

      ترجمه: و آنان به جاى خدا چیزهایى را مى‏پرستند که نه زیانى به آنان مى‏رسانند و نه سودى به آنان مى‏دهند و مى‏گویند: اینان شفیعان ما نزد خدایند. بگو: آیا خدا را به شفیعانى خبر مى‏دهید که آنها را در آسمانها و زمین [به عنوان شفیع‏] نمى‏شناسد؟ او از آنچه که شریک او قرار مى‏دهند، منزّه و برتر است.

      سپس اضافه میکند که دیدگاه شیعه همانند بت پرستانی است که خدا را قبول داشتند ولی قائل بودند که ما درخواست خود را به واسطه های میگیم و واسطه های به خدا میگویند.

      پاسخ: آیه‌ 18 سوره یونس (وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ…) را نمی‌توان منطبق بر توسل کرد زیرا:

      الف: عبارت «یَعْبُدُونَ» یعنی «عبادت می‌کردند» به کار رفته، درحالیکه در توسّل و زیارت، کسى را پرستش نمى‏کنیم.

      ب: ما به حیات برزخى معتقدیم، قرآن هم شهیدان را زنده مى‏دانند. (آیه 154 سوره بقره) ما از اولیای خدا که در راهش شهید شده‏اند، تقاضاى دعا داریم. مقایسه‏ى آنان، با سنگ و چوب، بى‏انصافى است.

      ج: پرستش بت‌ها، یا براى ترس است یا امید نفع. بت‌ها، نه زیان مى‏رسانند که از روى ترس عبادت شوند و نه سودى مى‏رسانند تا لایق عبادت باشند، پس بهانه‌اى براى بت‏پرستى نیست.منطبق کردن پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)به مفهوم «لاَ یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنفَعُهُمْ» یعنی «نه ضرری برایشان دارد و نه فایده ای» نیز جای تعجب است، چرا که اطاعت از پیامبر اکرم (ص) چه بعد از وفات و چه قبل از وفات، برای مسلمانان سودمند و عصیان وی در هر زمان زیان‌بخش است.

      همچنان قیاس کردن گفته‏ی مسلمانان که پیامبران شفیعان ما هستند با گفته‏ی بت پرستانی که می‏گفتند: «هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا» قیاس مع الفارق است؛ زیرا شفیعان آنان دروغی بود ولی شفیعان شیعیان مشروع، و خداوند امر و جواز آن را صادر نموده است.

      با توجه به قسمت آخر آیه که خداوند می‌فرماید:«آیا خدا را به شفیعانى خبر مى‏دهید که آنها را در آسمانها و زمین [به عنوان شفیع‏] نمى‏شناسد؟ او از آنچه که شریک او قرار مى‏دهند، منزّه و برتر است».

      به این نتیجه می‌رسیم که آنان طوری بت‌ها را شفیع قرار می‌دادند که شرک هم مرتکب می‌شدند زیرا برعلاوه دروغی بودن شفیعان، به استقلال آنها نیز معتقد بودند، در حالیکه شیعیان به کسانی که متوسل می‌شوند هیچ استقلال قائل نیستند، به عبادت شان نمی‌پردازند؛ و آنان را به منظور واسطه‌ی فیض غیر مستقل می‌خوانند که جواز آن را خداوند متعال در قرآن داده است.

      پس این آیه توسل مشروع را نفی نمی‌کند.

      شبهه سوم: حضرت علی علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام می‌فرمایند: خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری.

      پاسخ: در بخشی از نامه 31، سفارش حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) چنین آمده است که:

      وَاعْلَمْ، أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّموَاتِ وَالاْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَتَکفَّلَ لَکَ بِالاِجَابَهِ، أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَتَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ.

      ترجمه: (فرزندم!) بدان آن کس که گنج هاى آسمان ها و زمین در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمین نموده است، به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند. خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى.

      در این نامه حضرت علی (ع) ضمن اشاره به نکاتی جهت تشویق به دعا می‌فرمایند: «خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى». در اینجا حضرت به این موضوع اشاره می‌کنند که اساس اسلام بر این است که انسان‌ها می‌توانند رابطه‌ی مستقیم با پروردگار خود پیدا کنند، همان گونه که همه روزه در نمازهاى خود از آغاز تا پایان، مخصوصاً در سوره حمد، با پروردگارشان خطاب مستقیم دارند به گونه‌اى که هیچ واسطه‌اى میان آنها و او نیست. این افتخار بزرگى است براى اسلام و مسلمانان، که اسلام راه ارتباط مستقیم با خدا را بر همه گشوده و جاى جاىِ قرآن مجید، شاهد و گواه بر آن است به ویژه آیاتى که خداوند را با تعبیر «رَبّنا» یاد می‌کند. بر خلاف بعضى از مذاهب باطله که پیر و مرشد و شیخ خود را واسطه می‌دانند و گاه ارتباط مستقیم با خدا را روا نمی‌پندارند.

      در اینجا این سؤال پیش می‌آید که آیا موضوع توسل و شفاعت که آیات و روایات فراوانی بر مشروعیت و مطلوبیت آن دلالت دارد است، با برقرارى ارتباط مستقیم با خداوند متعال منافات ندارد؟ با توجّه به این دو نکته پاسخ این سؤال روشن مى شود:

      اولاً: حضرت فرمودند: «(خداوند) به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند» درحالیکه شیعیان در توسل و شفاعت، برای پیامبر (ص) و امامان (ع) هیچگونه استقلالی قائل نبوده و معتقدند که ایشان به اجازه و قدرت الهی می‌شنوند و پاسخ می‌دهند، و اگر خداوند متعال نخواسته باشد مشکلی حل وحاجتی روا گردد، توسل هم سودی ندارد، با این اوصاف، درخواست از ایشان، درخواست از غیر خدا نیست.

      ثانیاً: حضرت فرمودند: «خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى»؛ درحالیکه محال است پیامبر (ص) و امامان (ع) بین انسان و خداوند حجاب (و سبب دوری) شوند. ایشان نه تنها حجاب نیستند بلکه سبب کوتاهی فاصله معنوی انسان با خداوند می‌شوند و به واسطه‌ی وجود ایشان موانع فیض برداشته شده و مشمول فیض الهی می‌شویم، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید:

      وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا. (سوره نساء، آیه 64)

      ترجمه: و اگر آنان هنگامى که [با ارتکاب گناه‏] به خود ستم کردند، نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند، و پیامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى‏کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند.

      برای توضیح این مطلب باید بگوییم، وقتی که می‌خواهیم با شخصی که دارای مقامات دنیایی است ارتباط برقرار کنیم لازم است شخصی را واسطه قرار دهیم و یا لااقل با رئیس دفتر آن شخص هماهنگ کنیم، اما امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف آسان بودن ارتباط با خداوند متعال می‌فرماید او با این همه جلال و عظمت ما را مجبور به آوردن واسطه و شفیع نکرده و هر کس بخواهد می‌تواند با او ارتباط مستقیم برقرار کند و مجبور به آوردن شفیع نیست.

      حضرت در این بیان جبر بودن توسل و شفاعت را نفی می‌کنند نه جواز و مطلوبیت آن‌ را و هرگز نمیتوان از این بیان برداشت عدم جواز و مطلوبیت توسل و شفاعت را داشت. (زیرا لازمه‌ی بودن چیزی نبودن چیز دیگری نیست – دقت کنید).

      از سوی دیگر در کتاب معتبر نهج البلاغه خطبه‌ایی از حضرت موجود است که ایشان در مصیبت عظیم و جانکاه رحلت پیامبر خدا (ع) پس از ابراز عشق و علاقه خطاب به پیغمبر اکرم (ع) عرضه می‌دارند:

      بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ. (نهج البلاغه، خطبه 235)

      ترجمه: پدر و مادرم فدایت باد! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و همیشه ما را به خاطر داشته باش.

      و اینگونه میان خودشان و خداوند متعال، حضرت رسول اکرم (ص) را واسطه قرار دادند. اگر واقعاً گفته ایشان در نامه 31 نفی توسل و شفاعت است پس چگونه (برخلاف سخن خود) میان خود و خداوند واسطه‌ قرار داده و توسل نمودند؟ (دقت کنید)

      ثالثاً: در جواز و مطلوبیت توسل و شفاعت به اذن خداوند تردیدی نیست؛ زیرا آیات و روایات زیادی به این موضوع دلالت دارد چنانکه خداوند متعال مى‏فرماید: «مَنْ ذَا الَّذِى یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ». (سوره بقره، آیه 255)

      ترجمه: کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟

      بنابراین کسى که دست به دامان پیامبر (ص) و امامان (ع) برای شفاعت (در دنیا یا آخرت) مى‌زند در کنار آن می‌دانند که ایشان اجازه شفاعت را از سوی خداوند دارند، لذا از خداوند می‌خواهد که اذن شفاعت را از آنها نگیرد، پس مکمِّل آن نیز ارتباط مستقیم با خداست.

      بخاری نیز در صحیح خود از پیامبر اکرم (ص) نقل می‎کند که فرمودند:

      «أُعْطِیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِی: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِیرَهَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِیَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً، فَأَیُّمَا رَجُلٍ فِی أُمَّتِی أَدْرَکَتْهُ الصَّلاهُ فَلْیُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِیَ الْمَغَانمُ وَلَمْ تَحِلَّ لأَحَدٍ قَبْلِی، وَأُعْطِیتُ الشَّفَاعَهَ، وَکَان النَّبیُّ یُبْعَثُ إلی قَوْمِهِ خَاصَّهً وَبُعِثْتُ إلی النَّاسِ عَامَّهً». «صحیح بخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل، ج1، ص 128 (بیروت، دار ابن کثیر، الیمامه، 1407ق) »

      ترجمه: به من پنج چیز داده شده که به هیچ‏کس قبل از من داده نشده است؛ یکى اینکه من تا مسیر یک ماه به واسطه ترس یارى شدم، دیگر اینکه زمین براى من محل سجود و منشأ طهارت قرار گرفته است. پس هرکس در امّت من نماز او فرا رسید باید نماز گزارد. و غنائم براى من حلال شده ولى براى هیچ‏کس قبل از من حلال نبوده است. و به من شفاعت داده شده است. و پیامبران قبل از من تنها بر قومشان مبعوث مى‏شدند بر خلاف من که بر عموم مردم مبعوث گشته‏ام.

      همانگونه که ارتباط مستقیم با خداوند در جاى خود محفوظ بوده و مسلمانان شب و روز از آن استفاده می‌کنند، توسل شفاعت نیز در جاى خود ثابت است؛ به تعبیر دیگر هر دو در کنار هم، دو راه به سوى رحمت خداوندند ولی هرگز یکدیگر را نفی نمی‌کنند.

      شبهه چهارم: من از سخنرانی ایشان چنین برداشت کردم که قانع بودن در برابر نعمات الهی بیهوده می‌دانند! زیرا در دقیقه 3:26 کلیپ نامه 31 حضت علی (ع) به امام حسن (ع) گفتند:

      دوستان ما باید تو زندگی مون یاد بگیریم که از خدا چیز زیاد بخواهیم، من همیشه در دوره هام هم میگم، میگم انسان موفق، انسان خوشبخت، انسان سعادت مند، کسی که از خدا خیلی چیز میخواد، خیلی خیلی زیاد، هرچقدر که میخوای از خدا بخواه، هرچقدر از خدا نعمت بیشتری بخوای به معنای اینکه تو بنده شایسته تری هستی به معنای اینه که تو خدا رو بیشتر باور کردی، فکر نکن اگه از خدا کم بخوای بهتره ها، اصلا خوب نیست، از خدا همیشه، بخواه، زیادشو بخواه، اگر باور داشته باشی بهت میده، از خدا همه چی بخواه، زیاد بخواه، از خدا همه چی بخواه، زیاد بخواه، تو زندگیم یاد گرفتم که در مورد خدا بسیار بسیار جاه طلب باشم، بسیار بسیار زیاد، خدا به افرادی که جاه طلبانی ازش درخواست می‌کنند نعمت های زیادی میده، هرچقدر که میخوای بخواه، هرچقدر که بیشتر بخوای بیشتر عطا میکنه، هرچقدر که کمتر بخوای کمتر عطا میکنه،اگر کم از خدا میخوایم باور نداریم خداوند رو.

      پاسخ: بدون شک راضی و قانع بودن به نعمات الهی از صفات بسیار پسندیده مؤمن بوده که آیات کلام الله مجید، روایات معتبر و علمای اخلاق به آن اشاره و توصیه نموده اند به چند حدیث در این زمینه اشاره میکنم:

      پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: خوشا بحال آنکه با اسلام هدایت شود ومعیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند (نهج الفصاحه . شماره 1980 )

      امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر که به معاش اندک خدا راضی گردد خدا هم به عمل اندک او راضی شود. (اصول کافی. ج3 . ص207 . حدیث 3 )

      امام رضا علیه السلام فرموده اند: کسیکه جز به روزی زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار او را بس نباشد و هر که روزی اندک کفایتش کند عمل اندک هم کافیش باشد. ( اصول کافی ج 3٫ ص 207٫ حدیث 5 )

      حضرت علی علیه السلام فرموده است: به آنچه داده شدی قناعت ورز تا حساب روز قیامت بر تو سبک و آسان گردد. (میزان الحکمه . ج8 . ص 283 – 282 )

      حضرت علی علیه السلام نیز فرمودند: خوشا بحال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت قناعت کند و از خدا راضی باشد. (نهج البلاغه فیض الاسلام حکمت 41)

      شبهه پنجم؛ خیلی ها فکر میکنن بسم الله الرحمن الرحیم، «رحمن رحیم» بیشترین ترکیبی است که با کلمه رحیم آمده در حالیکه بسم الله الرحمن الرحیم فقط یک آیه هست در قرآن! بقیه جاها را ما خودمان گذاشتیم!!!!! فقط در سوره حمد بسم الله الرحمن الرحیم به عنوان آیه آمده است.

      پاسخ: چگونه ایشان ادعا میکنند که بسم الله الرحمن الرحیم را ما خودمان گذاشتیم در حالی که قرآن از دستکاری مصوون است؛ خداوند در آیه 9 سوره حجر میفرماید:

      إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.

      ترجمه: بى‏ تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‏ ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود.

      آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 1 سوره حمد پس از ذکر روایات با موضوع بسم الله الرحمن الرحیم می‌فرمایند: از مجموع آنچه گفته شده چنین استفاده مى‏شود که حتى اکثریت قاطع اهل تسنن نیز بِسْمِ اللَّهِ را جزء سوره مى‏دانند.(تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج1، ص18)

      شبهه ششم: ایشان با ذکر سخن امام علی (ع) که فرمودند: (خداوند) هر گناه تو را یکی و هر نیکی تو را ده به حساب آورده است. می‌گوید:

      ببین خدا چقدر مهربونه، بر عکس حرفهایی که به ما زدن ها! به خدا این ها برعکس حرفهایی که حد اقل به من زدن! حد اقل به من، یه حرفهایی دیگه ایی زدن!

      من توی یه شهر مذهبی بزرگ شدم؛ من توی قم بزرگ شدم، بیست سالمو توی اون شهر زندگی کردم، دقیقا برعکس این حرفها رو در تمام جاهایی که مراکز دینی بوده، شنیدم، به خدا!

      به من گفتند اگر کوچکترین خطایی کنی… اگه کوجکترین اشتباهی کنی….دیگه کارت تمومه… پل صراط پلی هست که باریکی مو و تیزی شمیر! به من احساس گناه دادن بخاطر اشتباهاتم، من و از خدا دور کردند، صبح تا شب این کارو کردند.

      پاسخ: آقای عباس منش، خداوند در سوره زلزال قرآن میفرماید: فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ (7) وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ (8)

      پس هر که هموزن ذره‏اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (7) و هر که هموزن ذره‏اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (8)

      اما جناب عباس منش، تعبیر از مو باریکتر و از شمشیر تیز تر شاید کنایه باشد. شیخ طوسی (ره) در رساله «آغاز و انجام» که شامل مباحث مبدأ و معاد است در این باره می‌نویسد:

      «اینکه صراط از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است ، یعنى هم تشخیص دادن وظیفه این چنین است و هم رفتن راه وظیفه اینقدر سخت است . انسان تا بخواهد بفهمد وظیفه‌اش چیست، مثل اینکه از راهى که از شمشیر تیزتر و از مو باریک تر است، مى‌گذرد. و بعد از آن که وظیفه را تشخیص داد وقتى بخواهد به آن وظیفه درست عمل کند، مثل آن است که مى‌خواهد از راهى که از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است عبور کند.»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Tahere گفته:
        مدت عضویت: 3690 روز

        برخی از شبهاتی که از سخنان آقای احسان فهامی برداشت کردم:

        در مورد شفاعت حضرت یعقوب از پسرانش و یا حضرت محمد (ص) از یارانش، همه زنده بودند و در این دنیا با هم امکان ارتباط را داشتند، در آن رویداد خاص با هم در محضر خدا حضور داشتند. بنابراین اصطلاحاً شفاعت در مورد آنها کاملاً عقلانی و درست بود.

        اما در مورد ما که امکان دسترسی به حضرت رسول (ص) و امامان و حتی امام زمان را نداریم، اولین مرحله و شرط لازم (که رفتن به نزد این بزرگواران است، و به زعم شما دست به دامان آنها شدن ) در مورد ما صدق نمیکند …

        خواهشاً نگویید که آنها در آن دنیا، صدای ما را در این دنیا میشنوند و یا ما را میبینند، که این عین شرک صفات و در مقابل توحید صفات (طبق گفته خودتان) میباشد. و تنها خداست که از رگ کردن به ما نزدیکتر است. و تنها اوست که در لحظه ما را میبیند و صدای ما را میشنود (در قرآن صفات سمیع و بصیر و علیم و قدیر و… فقط به خدا اختصاص دارد، نه کس دیگر). و خواهشاً نگویید خدا این قدرت را به این بزرگان داده، که نداده، طبق سوره توحید ( که مسلمانان حداقل باید روزی 17 بار در نماز بخوانند) ، که میفرماید: … هیچ کس همتا و همانند او نیست.

        در ضمن اگه خدا اجازه شفاعت کردن به پیامبر (ص) داده، به هیچ وجه به ما اجازه شفاعت خواستن و دست به دامن غیر خدا شدن، نداده ( ایاک نعبد و ایاک نستعین ). بنابراین خیلی فرق است بین شفاعت کردن و شفاعت خواستن.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ابراهیم گفته:
        مدت عضویت: 2748 روز

        سلام

        مطلب شما رو کامل خوندم نه اینکه برام جدید باشه همه اش رو قبلا شنیده بودم فقط خواستم مرور کنم چی رو؟؟ باورهایی که خیلی از ما رو حتی خودم رو زمین گیر کرده امام رضا ( ع) میگه خداوند نزد گمان ( باور) بنده ی خویش است این حرف امام هشتم شیعیان است میتونید تحقیق ‌کنید یعنی به اندازه ی گمان بندگان میشه خداباشه٫٫٫٫٫ میتونه نتیجه حدیث باشه

        این باورهایی که شما دارید خدایی رو میسازه که زندگی فعلی شما رو ساخته و گمان( باور) استاد خدایی رو میسازه که زندگی فعلی اش رو شکل داده بحث بی فایده است نتایج مشخصه و هرکس میتونه انتخاب کنه چه زندگی ای رو دوست داره٫٫٫٫ ایمان ابراهیم ثروت سلیمان یا ٫٫٫٫٫٫

        قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین٫٫٫٫

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    شریفه غلامی گفته:
    مدت عضویت: 3887 روز

    سلام

    چقدر فضای سایت نسبت به قبل صمیمی تر شده…

    خدایا شکرت

    از اینکه در فضاهای طبیعی از استاد عکس گرفته میشه حس پویاییی و تحرک بهتر انتقال داده میشه

    واقعا متشکرم از زحمات بی دریغتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علی سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 3924 روز

    در سپیده دم ازل ان زمان که سازندگی کائنات اغاز می گردید

    و کتاب تکوین گشوده میشد نخستین کلمه ایی که با قلم تقدیر

    بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه ی زیبای استاد بود

    و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت

    همیشه و در همه چیز استاد من هستید .

    سپاسگزاری من در کلام و نوشتن نمی گنجد با تمام وجود ممنونم جناب عباس منش عزیز .

    امیدوارم خدا به تو بدهد هر آچه تو را به خدا نزدیکتر میکند . انشاءالله .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: