آیا من خوش‌شانس هستم؟

آن روزها که هنوز داستان باورها را نفهمیده بودم و نمی‌دانستم که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورهای خودمان است‌،  هزینه‌های زیادی داشتم.

مجبور بودم به خاطر بیماری‌های مختلفی که هر بار به نوعی مرا درگیرشان بودند، هزینه کنم تا برای مدتی از من دورتر بماند.

مجبور بودم گیربکس پیکان دنده آرژانتینی‌ام را تعمیر کنم تا دوباره بتوانم با آن مسافر کشی کنم.

مجبور بودم به خاطر بلاهای جور واجور هزینه کنم:

از خرابی لوله فاضلاب خانه، شکستن وسایل و… که بخاطر باورهای محدود کننده و افکار بیمارگونه، جذب زندگی‌ام می‌شد.

سپس نگاهی به اطرافیانم انداختم و دیدم آنها هم هزینه می‌کنند:

آن‌ها هم بخاطر بیماری‌، درد سر، ورشکستگی های شغلی، کلاهبرداری هایی که طمع‌شان آنها را قربانی کرده، وام های بانکی‌ای که برای پرداخت قسط یک وام دیگر گرفته‌اند‌، قسط پولهای نزولی که برای رفع موقتی مشکلاتشان گرفته اند، اجاره خانه، چشم و هم چشمی با دیگران و … در حال هزینه کردن هستند.

بعد نگاهی به زندگی ثروتمندان انداختم‌. متوجه شدم آنها نیز مانند من در حال پول خرج کردن هستند:

آن‌ها پولشان را برای لذت بیشتر هزینه می‌کردند و من برای رنجِ کمتر.

آن‌ها پولشان را برای خرید ملک هزینه می‌کردند و من به زور پولی برای پرداخت اجاره خانه‌ام جور می‌کردم، آنهم بعد از اینکه روزهای طولانی به خاطر عقب افتادن اجاره، مجبور بودم طوری وارد خانه شوم که با صاحب خانه روبرو نشوم.

آن‌ها پولشان را برای توسعه کسب و کار  هزینه می‌کردند و من برای ضرر و زیان ناشی از رفتن از این شغل به آن شغل

آن‌ها درآمدشان را برای مسافرت به جاهای زیبای دنیا  مثل سفرهای آمریکا، اروپا، جزایر قناری، هاوایی، ماچوپیچو و … هزینه می‌کردند و من پولم را برای تعمیر گیربکس تاکسی پیکان دنده آرژانتینی‌ام که هر روز به نوعی وسط خیابان خاموش می‌شد.

آن‌ها برای خرید قایق‌های تفریحی مجلل هزینه می‌کردند و من برای تعمیر ماشین لباسشویی یا بلاهای متعددی که بخاطر بودن در فرکانس و مدار نامناسب مرتب به آن برخورد می‌کردم.

آن‌ها برای خرید هدیه‌های گرانبها برای مادر و همسر و فرزند و خانواده‌شان هزینه می‌کردند و من آرزو داشتم که بتوانم یک گرم طلا به مادرم هدیه دهم یا همسرم را با هدیه‌ای خوشحال کنم.

آن‌ها برای خوردن بهترین غذا در بهترین رستوران‌ها هزینه می‌کردند و من برای بیماری‌ای که ناشی از خوردن یک غذای نامناسب و ارزان بود.

آن‌ها زمانشان را برای بازی گلف، تنیس و … هزینه می‌کردند و من برای انتظار در صف اتوبوس، مترو، دکترهای جور واجور، بستری در بیمارستان و ..

زمان آنها برای  ایده‌پردازی برای گسترش کسب و کارشان هزینه می‌شد و زمان من برای گله و شکایت از اوضاع مملکت

آن‌ها قهرمانِ زندگی فرزندان و فامیلشان بودند و من شرمنده‌ی خانواده‌ام.

و به این اصل رسیدم که در هر صورت همه‌ی ما در حال هزینه کردن هستیم. اما مسئله این بود که من نمی‌خواستم برای اصل و اساسی هزینه کنم که منشأ اینهمه هزینه‌های دیگر بود.

در حقیقت من نمی‌دانستم که منشأ مشکلاتی که همیشه در حال هزینه کردن برای آنها هستم‌، باورهایم است. به همین دلیل برای همه چیز هزینه می‌کردم الا باورهایم.

تلاش‌های من فقط صورت مسئله را پاک می‌کرد اما منبع مشکلات که باورهایم بود، مثل یک آتشفشان غیر فعال به کارش ادامه می‌داد و هر بار مشکلی بر مشکلات قبلی‌ام می‌افزود تا برایش هزینه کنم.

برای همین با اینکه در طی سالها پول زیادی می‌ساختم اما نه لذتی از آن پول می‌بردم و نه پس‌اندازی داشتم. بلکه تمام درآمد من صرف هزینه‌هایی می‌شد که نتیجه باورهای محدود کننده‌ام بود.

این مقایسه به من کمک کرد تا درباره هزینه کردن‌، تصمیمی جدی بگیرم و  داستان دیگری برای هزینه‌های زندگی‌ام بسازم؛

تصمیم گرفتم زمانم را برای  لذت بردن از سلامتی، ثروت، تفریحات و سفرهای مختلف به جای جای دنیا هزینه نمایم.

تصمیم گرفتم به حدی از استقلال مالی برسم که برای خرید چیزی، مهم‌ترین اولویتم، کیفیت و نیازم باشد نه قیمت آن.

به همین دلیل تصمیم گرفتم مهم‌ترین سرمایه گذاری زندگی‌ام را با هزینه کردن برای ساختن باورهایم و تغییر برنامه ریزی ذهنم شروع کنم.

چون داستان باورها را فهمیده بودم و نمی‌خواستم بیش از این‌، هزینه خرابکاری‌های آن باورهای محدودکننده را متقبل شوم.

یادم می‌آید حاضر بودم لقمه نان خشکی بخورم اما با آن کتابی بخرم. آن روزهایی که دوستانم زمانشان را برای حاشیه‌های بی منفعت صرف می‌کردند، من به شدت در حال هزینه کردن روی باورهایم و ساختن باورهای قدرتمند کننده جدید بودم

برخی از آن آموزه‌ها برایم جواب داد و من را به مسیر صحیح برد و برخی از آنها هم نادرست بود اما به من کمک کرد تا قوانینی ثابت را درک کنم و راه صحیح را بیابم.

و زندگی کنونی من حاصل همان سرمایه‌گذاری‌است که برای باورهایم انجام دادم.

زندگی کنونی من در تمام جنبه‌ها عالی است نه برای اینکه من شانس آورده‌ام، برای اینکه هزینه این زندگی را پرداخت کردم. برای همین به شما توصیه می‌کنم نگران هزینه کردن برای ساختن باورهایت نباش. زیرا این سودآورترین سرمایه گذاری زندگی‌ات است.

و اگر الان این هزینه را نکنید، مجبوری هزینه‌های گزافی برای اتفاقاتی در زندگی‌تان بپردازی که حاصل همین باورهای محدود کننده است. از ورشکستگی و کلاهبرداری گرفته تا بیماری و …

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    314MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من خوش‌شانس هستم؟
    24MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

951 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیرحسین سادات» در این صفحه: 1
  1. -
    امیرحسین سادات گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    سلام به سیدحسین عباس منش و دوستان بی نظیرم در سایت

    پس از چند روز وقفه ی شیرین در روند فایلهای روز شما ، اومدم که دیدگاهی در مورد یه فایل عالی که وقتی گوشش دادم انگار که تک تک واژه های برای من گفته شده بود ؛ از تو بابت شهود بی نظیرت سپاس گزارم سید حسین ، زیرا آگاهی هایی همسو با نیرو منبع در اختیارمون میذاری که جزوی از تجربه ها و اگاهی های ما میشه .

    پس از یادگیری قوانین و تجربه هایی که به واسطه تغییراتی که در خودم به وجود آوردم ، متوجه شدم هیچ چیزی اتفاقی ، اتفاق نمی افتد؛ یا چیزی شانسی نیست ؛ چه موفقیت چه شکست .

    هر اتفاق دارای عوامل زیادیه که از درون هرکس نشات میگیره ، حال اتفاق خوشایند یا نا خوشایند .

    زیرا افکار و باورهای ما هستند که شرایط مارو به وجود می آوردند ، پس اگه کسی موفق و ثروتمنده ناشی از فرکانسیه که به جهان فرستاد؛ چون باورهایی همسو با خواسته هاش داره .

    اینکه بگیم شرایط مساعدی یکهو و اتفاقی براش پیش اومده و موفق شده بسیار دیدگاهی غلط و دور از آگاهی ست؛

    وی چون باورهایی درست داشته و در احساس خوب ناشی از صلح با خویشتن بوده ، در مداری قرار گرفته که آنجا شرایط ، اتفاقات ، آدم ها ، ایده هایی وجود داشته و دریافت میکند که او را به خواسته هایش می رساند ، این عین قوانین حاکم بر جهان می باشد.

    همه ما در برابر بارش بی انتها و فراوان نعمت های الهی یکسان هستیم ؛ تفاوت در دریافت نعمت ها فقط در اندازه سطل هاست .

    یعنی ما چه سطلی رو میبریم تا پر نعمت شه ؛ اندازه این سطل به اندازه اییه که ما خدارو باور کنیم ، فراوانیش رو باور کنیم ، وفور رو باور کنیم ، تو باورهامون بهش قدرت بدیم ، تنها قدرت خیر جهان بدونیمش که مارو افریده و روزی میده ، هدایت میکنه ، یاری میکنه ؛

    در این صورت که سطلمون بزرگتر شده و خب طبق طبیعت این امر ، نعمت زیادی دریافت میکنیم .

    باید در زندگی self control داشته باشیم ، باید رفتار ، افکار ، احساس ، ورودی های ذهن ، معاشرت ها و … رو کنترل کنیم ؛ زیرا در هر لحظه کانون توجه مارو شامل میشه و ما باید با آگاهی کانون توجه رو ، روی مسائلی بذاریم که به ما قدرت بده ، احساس خوب بده ؛

    زیرا این امور تداعی کننده اتفاقات ما در هر لحظه می باشند .

    باید زمانمون رو ، فکرمون رو و پولمون رو در جهت سلامت ، ثروت ، موفقیت و لذت خرج کنیم ؛

    زمان و فکری که برای تغییرات در جهت خواسته هامون هزینه میکنیم ، از پولی که هزینه میشه با ارزش تره .

    روی خودت سرمایه گزاری کن ، برای رشدت ، برای لذت بردن از هر لحظه تو زندگیت ، برای ازادی مالی و زمانی، برای موفقیت ، برای کمک کردن به دیگران .

    هزینه کن و تمرکزتو بذار رو این مسائل .

    خدارو باور کن، هوای همه رو داره ، همه رو دوست داره ، عاشق همه اس ؛

    فقط تو باید استفاده کنی از رحمت و حب الهی نسبت به خودت ؛

    باید در جهت خواسته هات تغییر کنی ؛

    باید هرچی که مانع پروازت میشه رو حذف کنی ؛

    صحبت های بیهوده ، روابط غلط و ….

    درکل فقط روی خودت کار کن ؛ به آگاهی هات عمل کن ؛ هدایت های خدارو بپذیر ؛ به الهاماتت عمل کن و هر لحظه احساس خوب داشته باش .

    خدایا شکرت 😘😍

    سیدحسین دمت گرم 😘

    دوستتون دارم بچه ها

    برای همه طلب سلامت ، سعادت و سرور دارم

    در پناه خدا باشید😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: