آن روزها که هنوز داستان باورها را نفهمیده بودم و نمیدانستم که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورهای خودمان است، هزینههای زیادی داشتم.
مجبور بودم به خاطر بیماریهای مختلفی که هر بار به نوعی مرا درگیرشان بودند، هزینه کنم تا برای مدتی از من دورتر بماند.
مجبور بودم گیربکس پیکان دنده آرژانتینیام را تعمیر کنم تا دوباره بتوانم با آن مسافر کشی کنم.
مجبور بودم به خاطر بلاهای جور واجور هزینه کنم:
از خرابی لوله فاضلاب خانه، شکستن وسایل و… که بخاطر باورهای محدود کننده و افکار بیمارگونه، جذب زندگیام میشد.
سپس نگاهی به اطرافیانم انداختم و دیدم آنها هم هزینه میکنند:
آنها هم بخاطر بیماری، درد سر، ورشکستگی های شغلی، کلاهبرداری هایی که طمعشان آنها را قربانی کرده، وام های بانکیای که برای پرداخت قسط یک وام دیگر گرفتهاند، قسط پولهای نزولی که برای رفع موقتی مشکلاتشان گرفته اند، اجاره خانه، چشم و هم چشمی با دیگران و … در حال هزینه کردن هستند.
بعد نگاهی به زندگی ثروتمندان انداختم. متوجه شدم آنها نیز مانند من در حال پول خرج کردن هستند:
آنها پولشان را برای لذت بیشتر هزینه میکردند و من برای رنجِ کمتر.
آنها پولشان را برای خرید ملک هزینه میکردند و من به زور پولی برای پرداخت اجاره خانهام جور میکردم، آنهم بعد از اینکه روزهای طولانی به خاطر عقب افتادن اجاره، مجبور بودم طوری وارد خانه شوم که با صاحب خانه روبرو نشوم.
آنها پولشان را برای توسعه کسب و کار هزینه میکردند و من برای ضرر و زیان ناشی از رفتن از این شغل به آن شغل
آنها درآمدشان را برای مسافرت به جاهای زیبای دنیا مثل سفرهای آمریکا، اروپا، جزایر قناری، هاوایی، ماچوپیچو و … هزینه میکردند و من پولم را برای تعمیر گیربکس تاکسی پیکان دنده آرژانتینیام که هر روز به نوعی وسط خیابان خاموش میشد.
آنها برای خرید قایقهای تفریحی مجلل هزینه میکردند و من برای تعمیر ماشین لباسشویی یا بلاهای متعددی که بخاطر بودن در فرکانس و مدار نامناسب مرتب به آن برخورد میکردم.
آنها برای خرید هدیههای گرانبها برای مادر و همسر و فرزند و خانوادهشان هزینه میکردند و من آرزو داشتم که بتوانم یک گرم طلا به مادرم هدیه دهم یا همسرم را با هدیهای خوشحال کنم.
آنها برای خوردن بهترین غذا در بهترین رستورانها هزینه میکردند و من برای بیماریای که ناشی از خوردن یک غذای نامناسب و ارزان بود.
آنها زمانشان را برای بازی گلف، تنیس و … هزینه میکردند و من برای انتظار در صف اتوبوس، مترو، دکترهای جور واجور، بستری در بیمارستان و ..
زمان آنها برای ایدهپردازی برای گسترش کسب و کارشان هزینه میشد و زمان من برای گله و شکایت از اوضاع مملکت
آنها قهرمانِ زندگی فرزندان و فامیلشان بودند و من شرمندهی خانوادهام.
و به این اصل رسیدم که در هر صورت همهی ما در حال هزینه کردن هستیم. اما مسئله این بود که من نمیخواستم برای اصل و اساسی هزینه کنم که منشأ اینهمه هزینههای دیگر بود.
در حقیقت من نمیدانستم که منشأ مشکلاتی که همیشه در حال هزینه کردن برای آنها هستم، باورهایم است. به همین دلیل برای همه چیز هزینه میکردم الا باورهایم.
تلاشهای من فقط صورت مسئله را پاک میکرد اما منبع مشکلات که باورهایم بود، مثل یک آتشفشان غیر فعال به کارش ادامه میداد و هر بار مشکلی بر مشکلات قبلیام میافزود تا برایش هزینه کنم.
برای همین با اینکه در طی سالها پول زیادی میساختم اما نه لذتی از آن پول میبردم و نه پساندازی داشتم. بلکه تمام درآمد من صرف هزینههایی میشد که نتیجه باورهای محدود کنندهام بود.
این مقایسه به من کمک کرد تا درباره هزینه کردن، تصمیمی جدی بگیرم و داستان دیگری برای هزینههای زندگیام بسازم؛
تصمیم گرفتم زمانم را برای لذت بردن از سلامتی، ثروت، تفریحات و سفرهای مختلف به جای جای دنیا هزینه نمایم.
تصمیم گرفتم به حدی از استقلال مالی برسم که برای خرید چیزی، مهمترین اولویتم، کیفیت و نیازم باشد نه قیمت آن.
به همین دلیل تصمیم گرفتم مهمترین سرمایه گذاری زندگیام را با هزینه کردن برای ساختن باورهایم و تغییر برنامه ریزی ذهنم شروع کنم.
چون داستان باورها را فهمیده بودم و نمیخواستم بیش از این، هزینه خرابکاریهای آن باورهای محدودکننده را متقبل شوم.
یادم میآید حاضر بودم لقمه نان خشکی بخورم اما با آن کتابی بخرم. آن روزهایی که دوستانم زمانشان را برای حاشیههای بی منفعت صرف میکردند، من به شدت در حال هزینه کردن روی باورهایم و ساختن باورهای قدرتمند کننده جدید بودم
برخی از آن آموزهها برایم جواب داد و من را به مسیر صحیح برد و برخی از آنها هم نادرست بود اما به من کمک کرد تا قوانینی ثابت را درک کنم و راه صحیح را بیابم.
و زندگی کنونی من حاصل همان سرمایهگذاریاست که برای باورهایم انجام دادم.
زندگی کنونی من در تمام جنبهها عالی است نه برای اینکه من شانس آوردهام، برای اینکه هزینه این زندگی را پرداخت کردم. برای همین به شما توصیه میکنم نگران هزینه کردن برای ساختن باورهایت نباش. زیرا این سودآورترین سرمایه گذاری زندگیات است.
و اگر الان این هزینه را نکنید، مجبوری هزینههای گزافی برای اتفاقاتی در زندگیتان بپردازی که حاصل همین باورهای محدود کننده است. از ورشکستگی و کلاهبرداری گرفته تا بیماری و …
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD314MB26 دقیقه
- فایل صوتی آیا من خوششانس هستم؟24MB26 دقیقه
به نام الله مهربان که سخاوتمندانه هدایتم کرد به سمت این آگاهی های توحیدی ،
چه شد که انقدر موفق شدی….
_دلیل موفقیت افراد موفق
برداشت افراد ناگاه از موفقیت افراد ،شانس و اتفاقی بودن آن موفقیت بوده است اما موضوع اصلی این است که:تمام اتفاقات زندگی ما نشأت گرفته از باورهای ماست
.
«««قضیه جدیتر از این حرفهاست. باید انتخاب کنی که میخواهی دنباله رو چه نحوه تفکری باشی و افسار زندگیات را دست چه باورهایی بدهی و چه نحوه نگرشی را به عنوان مشاور برگزینی،اگر مشاوری که همه امور زندگیات را به آن سپردهای، مشاور لایق و قدرتمندی نباشد، زندگی یک جهنم واقعی میشود.
باورهای تو مشاور دائمی تو و منشأ تمامی ایدهها و راهکارهایی است که برای موضوعات مختلف داری.
باورهای تو خالق تک تک اتفاقات زندگی توست.
نگاهی به زندگی ثروتمندان بینداز،متوجه میشوی که آنها نیز مانند ما در حال پول خرج کردن هستند:
آنها پولشان را برای لذت بیشتر هزینه میکنند و من برای رنجِ کمتر.
من نمیدانستم که منشأ مشکلاتی که همیشه در حال هزینه کردن برای آنها هستم، باورهایم است.
به همین دلیل برای همه چیز هزینه میکردم الا باورهایم.
تلاشهای من فقط صورت مسئله را پاک میکرد اما منبع مشکلات که باورهایم بود، مثل یک آتشفشان غیر فعال به کارش ادامه میداد و هر بار مشکلی بر مشکلات قبلیام میافزود تا برایش هزینه کنم.
به همین دلیل تصمیم گرفتم مهمترین سرمایه گذاری زندگیام را با هزینه کردن برای ساختن باورهایم و تغییر برنامه ریزی ذهنم شروع کنم.»»
من هم مثل استاد ، یجایی به این یقین رسیدم که مهمترین سرمایه گذاری ،سرمایه گذاری روی خودمه به همین خاطر همیشه بخش بزرگی از درآمد ،از وقت و انرژیمو صرف این مهم کردم .
درحالی که الان تازه بعد از اینهمه کار کردن روی خودم جز افراد متوسط جامعه از نظر مالی شدم اما بااین حال بیشتر از 60 میلیون تومن از محصولات ارزشمند این سایت رو تا به امروز، خریداری کردم و دارم باهاشون زندگی میکنم ،صدالبته که هزار برابرش به شکل پول واقعی ،به شکل خونه ، به شکل ماشین ،به شکل آرامش ،به شکل عشق و احترام و سلامتی و اعتمادبنفس و اندام مناسب و خواب راحت و شادی و احساس خوب وارد زندگیم شدن اما اول من تصمیم گرفتم که به شیوه قوانین زندگی کنم وبعد این موهبت ها یکی پس از دیگری وارد زندگیم شدن .
بقول استاد من خداوند رو انتخاب کردم این من بودم که تصمیم گرفتم به شیوه ی دیگری زندگی کنم و با تغییر باورها و سرمایه گذاری روی خودم ، این کار رو آغاز کردم و مداومت ورزیدم.
من باید متعهد بشم که زندگی کنم بااین قوانین و دنبال حاشیه ها نباشم و برای کار کردن روی خودم وقت و انرژی و هزینه بیشتری بذارم .
با تمام وجود حرکت کنم ، من میدونم که تو جهان بی نهایت جاده برای ادامه دادن هست
اما متعهدم که تمرکزم روی مسیری باشه که بهم کمک کرده
صدمو میذارم روی این آگاهی ها و مسیر همواری که در اون، آسان شدم برای آسانی ها ،
من تصمیم گرفتم که جز یک درصد سعادتمند مردم جهان باشم
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی ها
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میگذارید و سپاسگزارم از شما مریم جون عزیز که این مجموعه باارزش رو گرد آوری کردید ،من عاشق مطالب و مقاله های ابتدایی شما هستم شمااونارو عالی مینویسید
درسته استاد عباسمنش عزیزم ،ما همیشه داریم هزینه میکنیم ،باید تصمیم بگیریم که این هزینه درجهت خواسته هامون باشن یا ناخواسته هامون.
مریم جون یه مقاله در عقل کل داره راجب احساس لیاقت و پرداخت بها،
خییییلی عالی بود و خیلی روم تأثیرگذاربود به دوستان پیشنهاد میکنم برن تو عقل کن و سروش کنن و بخونن ،
از ابتدای تولدطی فرآیند رشد باورهایی درمن ایجاد شد که میتونم بگم 99درصدشون محدود کننده بود و چون باورهام مخرب بود نتایجم مخرب و زندگیم سخت و طاقت فرسا بود
حالا باز دارم خودمو از نو تربیت میکنم و ازنو باورهای قدرتمند کننده و سازنده میسازم و به طبع ،زندگیم داره هرروز بهتر و بهتر میشه و چرخ زندگیم روانتر میچرخه،
به چه اندازه؟!
به اندازه ای که رو خودم کار کردم ،میخوام هزاران برابر بیشتر و متمرکز تر کارکنم تا هزاران بار روانتر ازاین بچرخه
علاوه بر اینکه تلویزیون رو کاااملا قطع کردم ،خیلی از روابط سمی و روابطی هم که به رشدم کمک نمیکرد رو هم قطع کردم اینکارم به پشتوانه ی ،شجاعتی که از آگاهی های استاد عباسمنش دریافت کردم انجام دادم
من دختر کتاب خونی بودم ،میخواستم که درخودم تغییر ایجاد کنم به وسعت یک کتابخونه کتاب دارم اما با احترام،مطالعه ی همه اونارو هم متوقف کردم و همه رو گذاشتم کنار ،
پنج ساله که هیچ سمیناری شرکت نکردم هیچ لایوی از هیچ استاد دیگری غیراز استاد عباسمنش ندیدم و هیچ گرایشی به هیچ آگاهی دیگری ،فعلا ندارم چرا؟؟
چون این آگاهی ها داره بهم آرامش میده،رضایت از زندگیمو بالابرده،من آگاه تر و توحیدی ترشدم،نتایج دلخواهمو کسب کردم ،بیشتر رویاهامو زندگی کردم و استاندارد هام تو همه چی بالاتر رفته واین اون مسیری هست که میخوام بهش ادامه بدم
گاهی اوقات دوستدارم فرمولی کشف بشه که 24ساعت شبانه روزم کِش بیاد تا من زمان بیشتری در سایت باشم و ورودی مناسب نوش جان کنم
چون الان میدونم که چقدر با اهمیتن،میدونم که تمام تجربیاتم به این ورودی ها و باورها بستگی دارن ،پس با جونو دل مراقب ورودی هام هستم
امیدوارم خداوند بهم کمکم کنه تا بتونم با قدرت بیشتری پیش برم تا خدارو بهتر بشناسم،تا جهانشو گسترش بدم
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها ی ناب و زندگی ساز رو دراختیارمون قرارمیدین 🟢
دوستتون دارم وعششششششق برای همه ی هم خانواده ای های عزیزم دراین سایت توحیدی.
به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که جهان هستی رو با قوانین بدون تغییرش آفرید تامن خالق تک تک تجربیات خودم باشم
رد پای ۲۲👣💚👍
منشأ همه مشکلاتی که همیشه در حال هزینه کردن برای آنها هستیم، باورهایمان است😥😥😥
به همین سادگی وبه همین پیچیدگی
سادس چون عامل درونی هست وخداروشکر به همین علت درونی بودن من میتونم راحت تر تغییرش بدم
وپیچیده چون باید این باورهارو بشناسم وشروع کنم به ساختن باور های قدرتمندکننده وتکرارشون کنم وتمرینشون کنم در هرلحظه از زندگیم ونتایج کوچک رو تحسین کنم ولذت ببرم
به اندازه ای که قوی ترمیشم دراین مورد ،نتایج بزرگتری هم خلق میکنم
الان میفهمم سرمایه گذاری روی خودت یعنی چی،الان میفهمم زگهواره تا گور دانش بجوی یعنی چی
هیچ عامل بیرونی درتجربیات زندگی من دخیل نیست
این جمله خیلی تکان دهندس برام
مسئولیت صد درصد تمام اتفاقات زندگی من باخودمه و به دست باورهامه
زمانی که دردستمه 👍درهرصورت باید خرج شه این انتخاب منه که وقتموبرای رشدم ،برای سرمایه گذاری رو خودم بذارم
یابرنامه ای براش نداشته باشم وجهان طبق قانون اونو خرجِ صف مطب پزشک و … خلاصه تجربیات نادلخواهم، کنه
من میتونم سرمایمو صرف رشدوپیشرفتم کنم تا باساختن باور قدرتمندکننده هدایت بشم به سمت مسافرتهای دلخواهم به سمت سلامتی تمام عیار وروابط دلخواهم یا نگهشون دارم برای روز مبادا وجهان هم پشت سرهم لحظه های ناخوشایند ونادلخواه رو تقدیمم کنه تا من اونجاها خرج کنم
خدای من این قوانین کجابودن
من اصلا نمیدونستم همچین چیزی وجود داره نمیدونستم جهان داره اینجوری کارمیکنه
چقدر لذت میبرم انگار هرروز یک حجابی برام برداشته میشه یک آگاهی ناب بهم میرسه ،خدای خوبم ،مهربون پروردگارباسخاوتم کمکم کن بعد ازاینکه این دیدگاه هارو مینویسم همچنان دراین حس خوب بمونم
میدونم که باتکرار وتمرین این آگاهی ها درمن ماندگارمیشه ،میخوام هرلحظه بااین آگاهی ها زندگی کنم میخوام نگاهم تماما ازهمین دریچه باشه
یجایی استادفرمودن که همه ی اتفاقات زندگی رو از فیلتر قوانین ثابت جهان هستی رد میکنن ومیگن که الان این اتفاق رو، باتوجه به قوانین چطور میتونن حل کنن
واین برام بسیار دلنشین بود
وشدالگوم ومیخوام که اینجوری به همه مسائل نگاه کنم
چقدر خوب مقایسه کردید تجربیات یک انسان با ،باورهای مخرب ومحدود کننده وتجربیات یک انسان با باورهای قدرتمندکننده رو، استادچقدر برام منطقی وقابل فهم شد👍🏻✅سپاسگزارم ازاینهمه هوش سخنوریتون🙏⚘
من باجانو دل هزینه های محصولات رو پرداخت میکردم خودم میدونستم دارم چی میخرم اما برای دیگران جواب نداشتم هرچند خودم مهمم ودرنهایت کاری که فکرمیکنم درسته رو انجام میدم اماحالا بااین آگاهی ها قلبم کاملا آرام گرفته ومطمئن ترشدم که باید برای رشدم هزینه کنم
کاملا تکاملم رو حس میکنم
ازمریم بانوی درصلح به شدددددددت سپاسگزارم که با مقاله ی ابتدایی روز شمار تحول
تاکید کردن که باید متعهدباشیم درنوشتن دیدگاه روزانمون خدامیدونه چققققدر به رشدم کمک کرد
قد هزارتا محصول وکتاب موفقیت و سمینار وکارگاه برام مفیدبود
خدامیدونه چه قدرت وچه رازی دراین استمرار نهفتس
خدایاشکرت که تعهد روزانه ی انجام این کارو درقلبم انداختی
سپاس از هدایتت،سپاس ازاستادکه خودشو شناخت و به ما دراین مسیر کمک عظیم کرد
سپاس از مریم بانوی عزیزم وسپاس ازشمادوستان برای مطالعه دیدگاهم🥰👍🏻
دوستتون دارم 💚💚💚⚘
تادیدگاه بعدی درپناه عشق الهی باشیم هممون🥰🙏😊
ردپای روز بیست ودوم👣
من قبل ارآشنایی بااستادوآگاهی هاشون اصلا نمیدونستم که هزینه های غیرمترقبه هم از باورهای غلطم میاد
استادیه حدیثی روزیاد نقل قول میکنن واونم اینکه شرک دردل مومن مانند راه رفتن مورچه دردل شب برروی سنگ سیاه است
من میخوام بگم که باورهای غلط ومحدود کننده هم مانند همون مورچه دردل شب ،نامحسوس ریزو غیرقابل دیدن هستند
همه جاریشه دواندن ومچ ذهن رو دراین رابطه گرفتن کاری بس ریزبینانس👌
خدای مهربان ودانارو سپاسگزارم که چشم بیناوذهن آگاه بمن داده برای دیدن این ترمزهام تابتونم باکمک استادو مریم بانوی نازنین درمسیربمونم وحاشیه نرم واززندگیم لذت بیشتری ببرم وکیفیتش رو هرروز باورودی های مناسب بالاببرم❤🙏
سلام به دوست عزیزم علیرضا
نمیدونم چرا کامنت شمارو ندیده بودم،یه جورایی محاله که پاسخ دوستانمو ندم
چون با پاسخ دادن،هم به خودم کمک میکنم هم به دوستان هم مسیرم.
علیرضای عزیز ، فکر میکردم که تقریبا تو همه ی کامنت ها از نتایجم میگم وحالا که شما میفرمایید از نتایجم بنویسم برام جای تعجبه ،شاید تو کامنت های مربوط به محصولات بیشتر از نتایجم مینویسم ، نمیدونم…..
البته اگر دوره ثروت یک رو خریده باشید اونجا تو صفحه اول اون دوره هم گاهی کامنتم هست ،استاد یه جورایی بنرش کردن برای صفحه اصلی ، یه روزایی هست یه روزایی نیست ،اینو میگم چون خودم تقریبا هفته ای دو سه بار میرم اون قسمت تا دیدگاه جدید بزارم ،میبینمش.
چون همونطور که خودت میدونی اون دوره سی و چندجلسس.
خوب اول بگم که داستان هدایتت رو خوندم ولذت بردم از پشتکاری که داری وخیلی تحسینت کردم وبهت افتخار کردم ، دوم خوشحالم که تو سایتی و از این آگاهی های توحیدی استفاده میکنی برات آرزوی موفقیت بیشتر دارم،و سوم بابت اینکه دنبالم میکنی و دیدگاه هامو میخونی ازت سپاسگزارم.
حالا بریم سر اصل مطلب .
خوب من تقریبا هفت سال پیش با استاد عباس منش عزیزم آشنا شدم
دیپلمه بودم، شغل نداشتم به اصطلاح خانه دار بودم، کلیییییی تا دلت بخواد بدهی و قرض و قوله داشتیم از بانک و موسسه تا دوست وآشنا، خونه بنام خودم نداشتم،ماشین نداشتم،اعتمادبنفس میتونم بگم که در مقایسه با الان ، اون موقع اصلا نداشتم ، در مقایسه با الان اونموقع مشرک کاااامل بودم اما نمیدونستم ، آرامش کمی داشتم شاید واقعا در مقایسه با الان میتونم بگم نداشتم اما فکر میکردم که دارم ،جنس آرامشی که الان دارم کاملا متفاوته، پس انداز نداشتم ،تجربه های سفر با کیفیت اصلا نداشتم و….
اما حالا بعد از هفت سال کار کردن روی آگاهی های توحیدی این سایت چیه لطف الله مهربان …
تو شهر محل سکونتم که قزوینه خونه بنام خودم دارم، و یه آپارتمان اجاره ای تو گیلان برای تفریحم دارم هردو تاخونه با امکانات رفاهی کامل وبسیار شیک و مدرن هستند، ماشین بنام خودم دارم ، دیپلمه بودم با آگاهی های استاد بعد از 15سال ادامه تحصیل دادم و الان لیسانس مدیریت کسب و کار و دوتا مدرک بین المللی از دانشگاه تهران دارم،شغل نداشتم ،الان هم شاغلم هم مربی مهارتهای زندگی هستم که با دانشگاه ها مدارس، سازمانهای دولتی مثل شهرداری هاوفنی حرفه ای ها و… و سازمانهای خصوصی قرار داد میبندمو سمینار آموزشی برگزار میکنم ، اعتمادبنفس بسیار بالایی دارم چون پشتم به شدت به خداوند گرمه، دارم قدم به قدم توحیدی زندگی کردن رو یاد میگیرم و به نسبتی که روی خداوند حساب میکنم از شرک دور میشم ،بسسسسیار آرامتر از قبلم هستم ، آرامش تو چشام و صافی وشفافیت پوست صورتم آرامش درونمو به بیرون انعکاس میده ، خودمو خیلی بیشتر از قبل دوستدارم ، قبلا اصلا حل مسئله بلد نبودم و اتفاقات کوچیک و بزرگ منو بهم میریخت الان بلدم احساساتمو مدیریت کنم و خیلی زیباتر زندگی میکنم ، من یقین دارم که احساس خوب اتفاق خوب به ارمغان میاره پس به شددددت از احساسم مراقبت میکنم ،اینکارو با تغییر نگرشم انجام میدم نه به وسیله عوامل بیرونی،
به هیییچ شخص و موسسه ای بدهکار نیستم هیچ ،بلکه حساب بانکیم خوبه ازش راضیم ، پول و طلا پس انداز دارم، تو این هفت سال هدایت شدم به سفرهای بسیار باکیفیت ، که تو سی اندی سال هرگز نرفته بودم، خونم وسایل های خونم بسیار باکیفیت هستند ،غذاهایی که میخوردم فقط غذاهایی بودن که سیر بشم الان غذاهای بسیار باکیفیت میل میکنم، تو ارتباطاتم آدمهای سمی خود به خود از زندگیم بیرون رفتن ،یعنی من یه مدت طولانی فقط تمرکزم روی کار کردن رو خودم بود و هنوزم هست ، اما یجایی انگار سرمو بالا گرفتم دیدم إ،اصلا اون آدمهانیستن و در کمال آرامش از زندگیم بیرون رفتن، با خودم با جهان هستی درصلحم و با مراقبت از کانون توجهم ، جز زیبایی و عشق نمیبینم ،چون میدونم قانون اینکه توجهت به هرسمت و سویی بره تجاربتم به همون سمتوسو میره پس در این مورد وسواس زیادی به خرج میدم .
مستقل تر، آرامتر ، پول دارتر ،سلامت تر و زیباتر شدم ،چون به این آگاهی ها عمل کردم ، من نقش خودمو در تغییر زندگیم بسیار پررنگ دیدم چون قانون جهان هستی که تمااااام اتفاقات زندگیم در دست باورهام هست رو،باور کردم و با تمام توان به سمت ساخت باورهای جدید و قدرتمند کننده رفتم از تک تک محصولاتی که خریدم نهایت استفاده رو بردم ،شبانه روز خودمو با آگاهی های این سایت بمب باران کردم و ذهنمو تغذیه کردم و استمرار بخرج دادم و نتایجمو مرور کردم و انگیزه گرفتمو خودمو تحسین کردمو باز ادامه دادم و همچنان ادامه خواهم داد تاابد .
چون من دنبال سعادتمندی در دنیا و آخرت هستم ومیدونم این مسیر منو به اونجا میرسونه.
علیرضای عزیز، کامنتم طولانی شد چون شما ازم خواستی از موفقیت هام برات بنویسم ، امیدوارم برات مفید باشه و انگیزه ای باشه برای ادامه دادنت.
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمندباشی هم در نیا و هم درآخرت.