آیا من خوش‌شانس هستم؟ - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

951 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محبوب ایرانی گفته:
    مدت عضویت: 1089 روز

    به نام ایزد منان

    من خیلی خوشحالم که با استاد آشنا شدم والان اعتماد به نفسم 1000 برابر شده چون قانون کائنات را خوب بلدم و میدونم که احساس خوب اتفاقات خوبی به همراه داره و این از عنایت و توجه خداوند به من بوده که با استاد آشنا بشوم من عاشق هدفم هستم و میدونم که خداوند در هرلحظه داره منو هدایت میکنه به سمت خوبی ها و نعمت ها وثروت ها ومن سپاسگذار خداوند هستم که استاد عزیزم را در مسیر من قرار داده تا به رسالت خودم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    به نام خدا

    روز شمار تحول زندگی من

    روز بیست و دوم

    شب و روز از عدالت خداوند حرف میزنیم، مثلا می گوییم قاضی اصلی خداست، یا مثلا قدرت اصلی دست خداست و عدالت او هیچ مشکلی ندارد، بعد می گوییم که خداوند به فلانی ثروت داد یا مثلا خدا براش خواست، خدا به اون لطف داره، چون اون از اولاد پیغمبر است خداوند لطف زیادی به او دارد، پس اگر اینطورهست خدا باید در عدالتش پارتی داشته باشد که برای بعضی ها بخواهد و برای بعضی ها نخواهد، پس یعنی عدالت خداوند مشکل دارد!؟

    خداوند عزیز، کل سرنوشت انسان را در درست خودش قرار داده است و این بهترین عدالتی است که می توان اجرا کرد، پس به جای گله از خداوند بهتر است روی خودمان کار کنیم، چون:

    سرنوشتمان در درست خودمان است!

    بهترین سرمایه گذاری که ما می توانیم در زندگی انجام دهیم سرمایه گذاری روی خودمان است چون:

    سرنوشتمان دست خودمان است!

    هر لحظه و هر ثانیه باید افکارمان را زیر نظر داشته باشیم، به قول استاد، یک فکر بیمار فکر بیمار دیگری را به دنبال می آورد و این افکار سازنده سرنوشت و زندگی ما هستند.

    استاد عزیزم، در روز بیست و یکم گفتم که درامدم هنوز به آن مبلغ مورد نظرم نرسیده است ولی زندگی ام زیبا و زیبا تر شده است، مثلا مخارج زندگی ام کاهش یافته است و هزینه های اضافی خرج نمی کنم، سال هاست که در کمال تعجب دندان درد نداشته ام و برای دندان پزشک خرجی نکرده ام، با اینکه مبلغ کرایه ها بالا تر رفته، قشنگ حس می کنم که نسبت به آن زمان، درصد کمتری از درامدم را خرج کرایه رفت و آمدم می کنم.

    من هم مثل شما وقتی امتحان دارم، بیشتر از اینکه کتاب های درسی ام را مطالعه کنم، روی خودم کار می کنم و روی خودم کار کردن باعث می شود که در امتحان نمره خوبی بگیرم، مثلا وقتی روی خودم کار نکرده ام و احساس آرامش ندارم اصلا نمی توانم کتاب و جزوه را بخوانم ولی وقتی با کار کردن روی خودم احساس آرامش پیدا می کنم، به راحتی جزوه هایم را می خوانم و ذهنم بیشتر برای یادگیری آماده می شود.

    در سنین نوجوانی ام، دانستن حقیقت زندگی و چیستی آن یک مسئله مهم برایم شده بود، کتاب های زیادی را خوانده بودم ولی احساس می کردم که جواب کامل در آن ها نوشته نشده است، خود قران را هم زیر نظر داشتم، وقتی آن را می خواندم به معنی آیات آن توجه می کردم، ولی متوجه نمی شدم، در گوگل، قران و قانون جذب را جستجو کردم و آن فایل معروف شما (قران و قانون جذب) را دیدم و آن موقع بود که واقعا درک کردم قران چه چیزی می گوید و حقیقت را فهمیدم، از شما بسییار، بسیار ممنونم که حقیقت را به من فهماندید.

    از وقتی قانون را درک کرده ام، دوستانم کمتر از قبل شده اند، دوستانی اندک ولی شایسته :)کسانی که با زندگی در کنار آن ها، باور هایم روز به روز بهتر می شود و از این بابت خداوند را شاکرو سپاس گذرام. خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    اشتباهی که هر بار آن را انجام می دهم این است که به جای تمرکز تغییر روی خودم، روی تغییر بقیه تمرکز کرده ام و جهان هر بار بابت این کارم من را تنبیه می کند، خوشبختانه تشخیص داده ام که این کارم اشتباه بوده و تلاش میکنم که دیگر همچین کاری نکنم.

    خداوند را شاکر و سپاس گذارم که فایل روز بیست و دوم را هم گوش دادم و کامنت نوشتم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1515 روز

    سلام

    روز بیست و دوم

    18 فوریه

    استاد عزیزم، درست قبل از اینکه این فایلو نگا کنم، به شدت درگیری ذهنی داشتم. ذهنم بهم میگفت، دو روز تو خونه‌ای چرا به کارهای عقب افتادت نمیرسی؟ چرا درستو نمیخونی؟ چرا فرانسه نمیخونی؟ مگه نمیخوای انگلیسی تو تقویت کنی؟ چرا تمرین نمیکنی؟ و به شدت داشتم خودمو سرزنش میکردم که آخه از صبح تا شب تو سایتی، چرا برنامه ریزی نمیکنی به همه کارات برسی و کلی از این حرفا…

    چقد خوب جوابمو دادین، دقیق و عینی: ” اونا داشتن برای امتحان درس میخوندن، من داشتم روی باورهام کار می‌کردم، این راهی بود که زندگی منو تغییر میده نه اون چیزایی که شما میخونین” عالی بود استاد، من باید با تغییر دیدگاهم به یاد گرفتن زبان، خیلی راحت تر زبان یاد بگیرم. من باید با تغییر دیدگاهم به ارتباط برقرار کردن، بتونم با آدما ارتباط برقرار کنم‌. باید به خودم بگم آدمهای دیگه غول نیستن اونام آفریده خدان.‌اونا هیچ برتری نسبت به من‌ ندارن. منم میتونم با یادگیری مهارت مثل اونا باشم. اما ارزش درونی منو، مهارتهام تعیین نمیکنه، بلکه خودم تعیین میکنم. چقد بخودم بها میدم؟ چطور میتونم به خودم بیشتر بها بدم؟

    من از تو سایت شما بودن لذت میبرم، به خدا پناه میبرم از شر نجواها که هرلحظه میخاد لذت رو با نگرانی های بی مورد برام حرام کنه..

    قبلا فقط فایلهای شما رو با سرعت 2 برابر، گوش میدادم، یکی پس از دیگری. نه کامنت میذاشتم نه کامنت میخوندم نه توضیحات استاد شایسته رو میخوندم. فقط گوش میدادم و لذت میبردم از حرفای قشنگتون. اما الان تعهد دادم که کامنت بذارم و بقول استاد شایسته، نکته‌ای که برداشت کردم رو ثبت کنم برا خودم. یعنی علاوه بر اینکه ورودی خوب به ذهنم میدم، افکارمم آنالیز میکنم و خودمو مسئول تر میدونم. نمیدونم قراره چی بشه اما مطمئنم قراره شخصیتم به کلی عوض بشه. دیگه قرار نیست مریم خجالتی باشم، آروم حرف بزنم و ابراز نظر نکنم. و سریع تسلیم خواسته‌های بقیه بشم. نه… قراره یک مریم مدیر باشم. مریمی که اعتماد بنفس و عزت نفس داره و خودش مدیر و مسئول زندگیشه و خودش رو بخاطر هیچ کس نه رئیسش، نه شوهرش، نه همکاراش، له نمیکنه. این هدف زندگی این روزهای منه، قوی و قدر بودن مثل خدای خودم.

    ما باید تا ابد روی خودمون کار کنیم. من نتیجه‌ی وقت گذاشتن، با خودم حرف زدن، به خدا توکل کردن، شکرگزاری کردن و تجسم کردن و باورهای منفی مو پیدا کردن رو دیدم. من به این راه ایمان دارم، باید بیشتر تجسم کنم و خودمو بیشتر تو آینده ‌ای که به خواسته هام رسیدم ببینم. من موفق تر میشم، باور کن.

    استاد عزیزم خداروشکر بخاطر بودنتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1585 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز بیست دوم، روزشمار تحول زندگی من!

    دقیقا یه جایی توی زندگیت هست یه روزهایی یه ساعتهایی، میشینی با خودت فکر میکنی که یعنی چی، دنیا وزندگی وبدنیا اومدن و تحصیل کردن، ازدواج وبچه دار شدن، اینهمه حرص وجوش خوردن واذییت شدن وعذاب کشیدن خب برای چی؟!

    اصلا چرا خدا منو آفریده که انقدر عذابم کنه؟!

    اینو کی میگفت؟! منه مینای دوسال پیش!!

    تعجبی هم نداشت، چون دوباره به یه تضاد بزرگ توی زندگیش برخورده بود، وخودش رو عاجز میدید، از پشت سرگذاشتنش، وبه خوبی گذر کردن ازش….

    اما منه مینا دوسال پیش به لطف الله مهربان وقتی پاگذاشتم به این سایت و کم کم خدامو شناختم با قوانین آفرینش جهان هستی آشنا شدم، وقتی فهمیدم به نام خداوند بخشنده ی مهربان یعنی چی؟ وقتی فهمیدم هرآنچه در جهان هست در تسخیر منه، وقتی فهمیدم خداوند عادله وعدل وانصافش رو درک کردم، وقتی فهمیدم من مسئول صد درصد تمام انتخابهای خوب وبد زندگیم وسرنوشتم بودم، نوع حرف زدنم، نوع افکارم، نوع اعمالم عوض شد چرا؟ چون باورهام داشت عوض میشد، شاید کم کم وآروم آروم این اتفاق افتاد ولی افتاد، ولی اثر کرد، ولی جواب داد…

    بلاخره رسیدن روز شبهایی که من هم بتونم بگم خدایا بزرگیتو شکر، داده ونداده ات رو شکر، خدای به خاطر صبح جدید وروز جدید شکر، خدایا به خاطر فلان تضاد وفلان مسئله که باعث شد به تو نزدیکتر بشم وبه عظمت وبزرگی تو وبه توانایی خودم پی ببرم شکر….

    از اینکه بهم فرصت جبران دادی شکر، از اینکه فهمیدم چون بی توبودم انقدر عذاب میکشیدم وحالا چون باتوام انقدر خوشبختم وراضی شکر….

    استاد جانم همین فایل، همین یه دونه فایل رو هربار توی هر مقطع از زندگیم توی این دوسالی که در مسیر شما هستم گوش کردم ، به الله قسم هزار پله منو به بهشت نزدیکتر کرد، اونجا که گفتید، آیا من میخوام وقت وانرژی وپولم رو هزینه کنم برای رفتن به دادگاه و بیمارستان و تعمییرات وسایل و گرفتاریهای ریز ودرشت، یا میخوام هزینه کنم برای پیشرفتم برای اینکه یاد بگیرم چطور زندگی کنم که هم همیشه در سلامت باشم وهم در ثروت وخوشی وشادی وارامش…

    دقیقا همون قسمت هر بار تکونم داد، بیدارم کرد، هوشیارم کرد، تا یادم بیفته هدفم از زیستن چیه؟!

    منیکه مدتهاست میدونم، مسئول زندگیم خودم هستم وهرچی بکارم همونو درو میکنم، وهروقت چیز خوب کاشتم محصول خوب برداشت کردم، هروقت بر عقل وتوانایی خودم فقط تکیه نکردم واز نیروی برترم کمک خواستم به بهترین شکل هدایتم کرد وزندگی که با الهامت وهدایت ها وتوکل ها وایمان سپری بشه جز خیر برای من چیزی نداشته!!

    خدا همون خداست، جهان همون جهان وآدمها همون ادمها، شرایط واوضاع وقوانین همون شرایط واوضاع و قوانین!!!

    پس چی فرق کرده؟؟!!!

    باورهای من!!!

    من بادیدن زندگی شما و از طریق راه وروشهایی که بهم شناسوندین، فهمیدم هیچکس توی دنیا ننشسته که برام تصمیم بگیره وهیچ سرنوشت از پیش تعیین شده ای وجود نداره، شاید ذهن زمینی من قدرت درک اینو نداره که پدرومادرم، فرزندم و شهرم، وقوم وقبیله ام و دین ومذهبم ، رو چطور انتخاب کردم، ولی در نهایت این انتخاب خودم بوده، وحتما یه روزی وقتی از این زندگی زمینی رفتم به درک اون هم میرسم، ولی عوضش این ازادی رو خداوند بهم داده، که با همین پدرومادر وخانواده و قوم وخویش و دوست وغریبه چطور رفتار کنم که در ارامش وامنیت باشم، چطور از شهری، از کشوری که دوست ندارم مهاجرت کنم، چطور وقتی قوانین کشورم رو نمی تونم بپذیرم به جایی مهاجرت کنم که با قوانینش اوکی باشم، چطوری مذهبی رو قبول کنم یا کلا لا مذهب باشم ودین خاصی نداشته باشم، حتی بهم این آزادی وقدرت رو داده که بتونم تغییر چهره واندام بدم، حتی من این قدرت رو دارم که طبع بدنم رو تغییر بدم، نوع پوشش یا نوع حرف زدن وحتی نوع افکار وباورهامو تغییر بدم….

    وچقدر درک قوانین بدون تغییر خداوند راه گشا ونجات بخش من شد، اینکه دوتا مسیر تو دنیا بیشتر وجود نداره، مسیر خیر وشر، و هرکسی خودش تصمیم میگیره توی کدوم مسیر باشه و تو اون مسیر حرکت کنه…

    وجالبیش اینه که با ظرافت کامل وبه روشنی این دومسیر از هم قابل تشخیص هستند، هم از طریق شواهد عینی، هم شواهد حسی والهامی…

    اینکه هرجا حالمون بده، هرجا منفی بافی میاد سراغمون هرجا تصمیمات عجولانه و پی درپی میگیریم، هرجا احساسمون بده، یعنی در مسیر نادرست هستیم ، اونجاها که سردرگمیم، پشت هم اتفاقات بد میفته، وگرفتاری پشت گرفتاری پیش میاد، دقیقا نشون میده افتادیم تومسیر شر….

    واونجاها که حال دلمون خوبه و احساساتمون عالیه، یعنی افتادیم تو مسیر خیر….

    حالا چطوری فرمون رو میزون کنیم که تو جاده ی خیر وخوشی برونیم، با تمرکز روی مثبت ها، با سپاسگزاری مداوم…باکنترل ذهن وقتی که صدای نجواها رو می شنویم…

    هرکسی یه جوری حال دلش خوب میشه، باید همون روش یا روشهارو مدام تکرار کنه، تا همیشه تو فرکانس خوبیها باشه…

    اینکه انقدر شما میگید، دوستان آگاهانه تمرکزتون رو ببرید رو چیزهای مثبت ، وقتی نجواها دارن میان….

    برید دوش بگیرید، برید پیاده روی، کتاب بخونید، ورزش کنید وحتی بخوابید، مراقبه کنید، برید کارهایی انجام بدید که بهتون حس خوب میده وحواستون رو از تمرکز روی ناخواسته ها برمیداره….

    اوایل سخته، خیلی سخت، چون ذهن یک عمر به نجواها میدون داده، اونهام اومدن و هرطوری بوده مارو مغلوب کردن، ولی وقتی از اهرم رنج ولذت اگاهانه استفاده میکنی وبه خودت میگی الان نگرانی تو، دلواپسی تو، منفی نگری تو برات دردسرهای بیشتر وبدتری رو به همراه میاره وبدجور زمینت میزنه، پس پاشو برای خودت یه کاری بکن، حداقل اگه نمی تونی جلوی اتفاقی رو که افتاده بگیری، جلوی اتفاق بد بیشتر رو بگیر…

    این روش خیلی خیلی بهم جواب میده همیشه، راهکار استفاده از اهرم رنج ولذت..

    اینکه میخوای بیمارتر بشی؟ میخوای بیشتر حرص بخوری؟ میخوای تجربه های بدتری داشته باشی؟ میخوای بیشتر ببازی؟!

    جواب قطعا خیر هست…

    میگم پس پاشو خودت رو جمع کن، برو سایت، برو فایهای قدمهاتو گوش کن، نت برداری کن، برو دیدگاههارو بخون، برو دیدگاه بذار، اینکه حداقل کاریه که می تونی انجام بدی ولی بزرگترین نتایج مثبت رو برات به همراه داره…

    استاد جانم فقط کسی اینو درک میکنه که واقعا قبول کرده باشه که مسئول صد درصد زندگیش خودشه، پس خودش هم می تونه همه چیز رو به نفع خودش رقم بزنه حتی اگه توظاهر همه چیز به ضررش نشون میده….

    اونجا که میگی خدایا حتی این ذهن هم توهستی این باور هم توهستی، این افکار توهستی، این صدا این اعمال توهستی، پس جاری شو ساری شو در من تا باهم این کارو انجام بدیم، من به تنهایی قدرتش رو ندارم ولی باتو خیلی قدرتمندم، نشونم بده چطوری انجامش بدم…اینجاست که خداوند با اجازه خودتووووو، والبته از روی رحمت ومهربانی همیشگیش میاد و کارهاتو سروسامون میده، بیماریتو درمان میکنه، پول میخوای بهت پول میده، رفیق میخوای بهت رفیق میده، توچی میخوای؟ همونو بهت عطاء میکنه…

    به شرط ایمان وعمل صالح، وخودمراقبتی، وصداقت و در ستکاری وصدالبته یکتاپرستی….

    اینکه شما میگید که همه می تونن خوش شانس باشن، اینکه خداوند برای همه میخواد، اینو من باتک تک سلولهای وجودم باور دارم…

    خداوند همه ی بنده هاشو دوست داره ورحمتش شامل همه میشه، اماااااااا

    کی بیشترین نسیب رو داره؟ اونکه ایمان بیشتری داره…

    واقعا که من آدم خوش شانسی هستم که خداوند بهم لطف کرده تا بتونم خودم رو، خودش رو، قوانینش رو بشناسم تا بتونم هم خیر دنیا وهم خیر آخرت رو برای خودم بدست بیارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زینب محمدپور گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    سلام

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای آگاهی امروز

    خداروصدهزارمرتبه که به این مسیر زیبا از بین هزاران مسیر هدایت شدم و جز زیبایی چیزی نمیبینم و حالم با این اگاهی ها عالیست پس مسیرم درسته

    با اینکه چند روزیست که از روزشمار عقب افتادم‌ وواقعا انگار یه چیزی کم بود تو زندگیم، امروز هم حالم خوب نبودو تمرکز نداشتم بهم الهام شد برو سراغ سایت و تمرین خودسازیتو ادامه بده و واقعا حالم با اینجا بودن عالیه

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای این سایت که روز به روز به باارزش بودنش پی میبرم

    امروز هم من تصمیم گرفتم شروع کارم رو استارت بزنم و به دلیل ترس ها و مقاومت های ذهنم نرفتم سراغش تاالان، فایل امروز بهم میگه هزینه کن روی کارت که میشود که میتوانی و این باور رو ایجاد کن که زینب عزیزم تو میتوانی هرکاری را که بخواهی انجام بدهی و شرایط رو به نفع خودت تغییر بدی و انقدر از نظر مالی مستقل شوی که خریدهایت رو براحتی انجام دهی خریدی باکیفیت بدون توجه به قیمت.

    من امروز تصمیم گرفتم هزینه کنم برای یادگیری و بیشتر شدن مهارتم تا بعدها مجبور به پرداخت هزینه های گزاف ناشی از بی پولی و بی مهارتی نشوم.

    خداروصد هزار مرتبه شکر برای وجود استاد عزیزو خانوم شایسته مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا چگینی گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به اساتید عزیز و دوستان گرامی

    من این فایل را دو روز است که بارها و بارها گواش دادم و هر بار اگاهی جدید، تجربه ها و خاطرات گذشته را برایم یادآور میشد. به جواب خیلی از سوالاتی که مدتها در ذهنم بود و با هیچ منطقی نمی توانستم آن را توجیح کنم دست پیدا کردم. واقعا خدا را شکر میکنم و از استاد عباس منش عزیر هم سپاسگزارم که باعث می‌شود بیشتر فکر کنیم و بتوانیم سطح زندگی خود را ارتقا دهیم.

    من کسی هستم که یاد گرفتم کمتر هزینه کنم . در بچگی هر وقت خواسته ای از مادرم داشتم که هزینه داشت پاسخ مادرم این بود که پدرت تا زمانی اجازه میده شما درس بخونید که هزینه نداشته باشه و من که عاشق درس و مدرسه بودم سعی میکردم همه چیز را مجانی بدست بیارم که نکنه بخاطر هزینه من مجبور به ترک تحصیل و بعد ازدواج شوم و این باور مخرب چه بلاهایی سر من آورده.

    از بچگی مدرسه دولتی، دانشگاه دولتی، مسیر طولانی رفت و آمد به دبیرستان با پای پیاده در روزهایی که واقعا سرما به مغز استخوانم نفوذ میکرد. حاضر نبودم یه تاکسی سوار شوم. همه چیز را مفت میخواستم. با اینکه می‌توانستم در شهر خودم دانشگاه آزاد رشته مورد علاقه ام را بخوانم اما به خاطر اینکه پول ندهم حاضر بودم هر رشته ای شده فقط دولتی باشد. این در حالی بود که از نظر شرایط مالی پدرم هم انقدر بد نبود که نتواند این موارد کوچک را جوابگو نباشد.

    در دانشگاه کمترین هزینه را برای خرید کتاب داشتم و حتی اگه جزوه از کسی میگرفتم فتوکپی نمیکردم و می‌نشستم یکی دو روزه کل جزوه رو می نوشتم. اول ترم میرفتم و بعد از امتحانات پایان ترم به خانه برمیگشتم که کرایه ندهم و کلا سعی می‌کردم جوری زندگی کنم که کمترین هزینه را برای خانواده ام داشته باشم و الان هم دقیقا بعد از سالها در زندگی مشترک هم کمترین هزینه را دارم.

    دقیقا استاد جان شما خیلی خیلی باهوش هستید. خیلی عالی و زود اصل را از حاشیه تشخیص دادید و توانستید از انرژی و عمر خود در مسیر درست استفاده کنید. نوش جونتون تمام خوشی ها و لذتهایی که در زندگی دارید. واقعا لایق بهترین ها هستید‌.

    زمان‌هایی را که شما صرف ساختن باورکردید من در سالن مطالعه خوابگاه صرف خواندن درس سخت ژنتیک 1و 2، آمار و احتمالات ، دسته بندی جانوران و حفظ کردن نام علمی و رده و راسته و … کردم. چقدرررررررر زمان و انرژی صرف کردم. بهترین سال‌های عمرم بود. همیشه از این دوران به عنوان شیرین ترین برهه زندگی ام یاد میکنم اما امروز که برای اولین بار به آن فکر کردم چقدر بی‌نتیجه بود. نه تنها در دوران تحصیل بلکه در زمانی هم که کارمند بودم و درآمد داشتم و با عشق و علاقه کار میکردم، باورهای مخرب، نداشتن اعتماد بنفس و عزت نفس، احساس عدم لیاقت و ارزشمندی و باور کمبود باعث شد که کل انرژی و زمانم را صادقانه برای کار بگذارم و خدا را شکر نتایج مالی خوبی هم داشتم اما برای خودم کمترین و پایین ترین چیزها را انتخاب میکردم و این احساس باعث شد من که برای خودم ارزش قائل نبودم دیگران هم با من این گونه باشند.

    همیشه دلخوری هایی از کیفیت پایین مراسم ازدواج و خریدها داشتم اما امروز فهمیدم دلیلش صددر صد خودم بودم. من همیشه در پی کم کردن خرج بودم و کیفیت بعد از قیمت برایم اهمیت داشت و جهان هم دقیقا همچین خانواده ای را سر راهم قرار داد که برای من بی کیفیت ترین ها را انتخاب کنن . پس من امروز دیگه حتی سر سوزن از دیگران به دلیل نادیده گرفتن خواسته های من و رفتارهایشان ناراحت نیستم چون نتیجه افکار و اعمال و باورهای مخرب خودم بودن . وقتی من این همه با خودم نامهربان بوده ام چه انتظاری هست که دیگران برای من ارزش قائل شوند!!!!!

    حتی در حال حاضر متاسفانه با کیفیت ترین ها را برای دیگران و ارزان ترین ها را برای خودم میخواهم. یعنی بخواهم برای کسی کادو بخرم اصلا به قیمتش کاری ندارم فقط بهترین باشد اما برای خودم چقدر دنبال تخفیف، قیمت پایین‌تر و در نهایت بیخیال نیازهایم میشوم.

    واقعا همه چیز باور است . امیدوارم بتوانم از اینجا به بعد درست زندگی کنم بگونه ای که وقتی 5 سال بعد میام و ردپا می‌گذارم بگویم خدا را شکر که همه چیز عالی است و من به ارزشمندی خودم پی برده ام و بیشتر از همه خودم را دوست دارم و برای تغییر باورهایم توانسته ام قدمی بردارم و با جان و دل هزینه کرده ام.

    استاد جان سلولی از شما سپاسگزارم که به من یاد دادید که می‌توانم خالق زندگی خودم باشم و مسئول تمام شرایط و اتفاقات زندگی ام فقط و فقط خودم هستم و هیچ عامل بیرونی تاثیری بر زندگی ام ندارند. طلب خیر برای تمام اجزای جهان هستی و شما استاد بزرگوار و همه دوستان در این سایت معنوی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی ها

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میگذارید و سپاسگزارم از شما مریم جون عزیز که این مجموعه باارزش رو گرد آوری کردید ،من عاشق مطالب و مقاله های ابتدایی شما هستم شمااونارو عالی می‌نویسید

    درسته استاد عباسمنش عزیزم ،ما همیشه داریم هزینه میکنیم ،باید تصمیم بگیریم که این هزینه درجهت خواسته هامون باشن یا ناخواسته هامون.

    مریم جون یه مقاله در عقل کل داره راجب احساس لیاقت و پرداخت بها،

    خییییلی عالی بود و خیلی روم تأثیرگذاربود به دوستان پیشنهاد میکنم برن تو عقل کن و سروش کنن و بخونن ،

    از ابتدای تولدطی فرآیند رشد باورهایی درمن ایجاد شد که میتونم بگم 99درصدشون محدود کننده بود و چون باورهام مخرب بود نتایجم مخرب و زندگیم سخت و طاقت فرسا بود

    حالا باز دارم خودمو از نو تربیت میکنم و ازنو باورهای قدرتمند کننده و سازنده می‌سازم و به طبع ،زندگیم داره هرروز بهتر و بهتر میشه و چرخ زندگیم روانتر میچرخه،

    به چه اندازه؟!

    به اندازه ای که رو خودم کار کردم ،میخوام هزاران برابر بیشتر و متمرکز تر کارکنم تا هزاران بار روانتر ازاین بچرخه

    علاوه بر اینکه تلویزیون رو کاااملا قطع کردم ،خیلی از روابط سمی و روابطی هم که به رشدم کمک نمی‌کرد رو هم قطع کردم اینکارم به پشتوانه ی ،شجاعتی که از آگاهی های استاد عباسمنش دریافت کردم انجام دادم

    من دختر کتاب خونی بودم ،میخواستم که درخودم تغییر ایجاد کنم به وسعت یک کتابخونه کتاب دارم اما با احترام،مطالعه ی همه اونارو هم متوقف کردم و همه رو گذاشتم کنار ،

    پنج ساله که هیچ سمیناری شرکت نکردم هیچ لایوی از هیچ استاد دیگری غیراز استاد عباسمنش ندیدم و هیچ گرایشی به هیچ آگاهی دیگری ،فعلا ندارم چرا؟؟

    چون این آگاهی ها داره بهم آرامش میده،رضایت از زندگیمو بالابرده،من آگاه تر و توحیدی ترشدم،نتایج دلخواهمو کسب کردم ،بیشتر رویاهامو زندگی کردم و استاندارد هام تو همه چی بالاتر رفته واین اون مسیری هست که می‌خوام بهش ادامه بدم

    گاهی اوقات دوستدارم فرمولی کشف بشه که 24ساعت شبانه روزم کِش بیاد تا من زمان بیشتری در سایت باشم و ورودی مناسب نوش جان کنم

    چون الان می‌دونم که چقدر با اهمیتن،میدونم که تمام تجربیاتم به این ورودی ها و باورها بستگی دارن ،پس با جونو دل مراقب ورودی هام هستم

    امیدوارم خداوند بهم کمکم کنه تا بتونم با قدرت بیشتری پیش برم تا خدارو بهتر بشناسم،تا جهانشو گسترش بدم

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها ی ناب و زندگی ساز رو دراختیارمون قرارمیدین 🟢

    دوستتون دارم وعششششششق برای همه ی هم خانواده ای های عزیزم دراین سایت توحیدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زهرا رضایی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    بنام خدا

    روزشمار تحول زندگی من روز 22

    شانس یعنی درزمان مناسب درمکان مناسب بودن و این فرایند درزمان مناسب در مکان مناسب نتیجه فرکانس درست فرستادن و باورهای مناسب هست در گذشته حالا یا 1ثانیه قبل یا سال قبل .اگر برای رسیدن به خواسته ها بها پرداخت نکنیم باید چندبرابرش رو در جهت ناخواسته ها پرداخت کرد که قطعا بهایی که درجهت ناخواسته پرداخت شود بسیار سنگین باشد

    من تصمیم گرفتم زمانم را برای لذت بردن از سلامتی، ثروت، تفریحات و سفرهای مختلف هزینه کنم

    تصمیم من اینه به حدی از استقلال مالی برسم که برای خرید چیزی، مهم‌ترین اولویتم، کیفیت و نیازم باشد نه قیمت آن.

    به همین دلیل تعهد میدهم به خودم مهم‌ترین سرمایه گذاری زندگی‌ام را با هزینه کردن برای ساختن باورهایم و تغییر برنامه ریزی ذهنم شروع کنم وبراش هزینه کنم و جز اون 1درصد جامعه باشم

    و با تمام وجود در این راه قدم بگذارم چون مسیر لذت بخشیه و استادی در بالای قله موفقیت ایستاده که خودش این راهو رفته و رسیده وصادقانه وبا کل وجودشون دونسته ها و تجاربی که براش بها داده رو منتقل میکنه

    سپاسگزارم از خدا استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2759 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    این فایل نشانه من بود من هر روز نشانه ام را می زنم در هر مورد من ذهنم گیر کرده باشه خداوند از طریق این نشانه من هدایت می کند که متوجه بشوم باید چه کاری انجام بدهم

    من وقتی با استاد آشنا شدم بسیار ولع داشتم برای تغییر, تمام زندگیم فایل های استاد شده بود و به شدت هم ورودی کنترل می کردم و بزرگترین دستاورد من تغییر شخصیت بود و از خودم راضی هستم و از خدای منان سپاسگزارم و از استاد عزیز هم سپاسگزارم

    من خیلی روی باورهام کار می کردم خیلی یعنی خیلی کسی مغز من می شکافت فقط تمرکزم روی باورهام بود و همین باعث شد کلا گذشته را فراموش کنم و در زمان حال زندگی کنم و خدا را صد هزار مرتبه شکر آرامش بی نظیری دارم البته کنترل ورودی برای من خیلی مهم هست و پنج سال دارم این کار. را انجام میدهم

    وقتی این فایل گوش کردم شب بود و خوابیدم با گوش دادن به صحبت های استاد در موارد منفی من شب دقیقا خواب در مورد با آن موارد و پاشنه آشیل های خودم خواب دیدم و خیلی تو خواب اذیت شدم صبح که بلند شدم فکر کردم خدایا چرا با این همه کار کردن با گوش دادن به این فایل این موارد تو ذهن من بالا آمد قلبم به من این طوری گفت چون من یک مدت روی باورهام کار نمی کنم یعنی من خیلی با خودم صحبت می کردم ولی یک مدت هست مثل قبل نیستم و ذهنم خسته شده و همین باعث شده که با این فایل فهمیدم ناخودآگاه درست نشده و باید مثل قبل روی باورهام کار کنم

    یک موردی که من تو این چند سال تجربه کردم می نویسم برای کسی که کامنت من می خوند از این تجربه من استفاده کنه من فهمیدم نباید یک بعدی کار کنی یعنی فقط همه چیز تعطیل کنی فقط فایل گوش بدهی این کار باعث می شه بعد ازیک مدت خسته بشوی این مسیر باید پیوسته و آهسته باشه کاری که من انجام دادم ذهنم خسته کردم و آن شوق از بین بردم ولی الان که هم به کارهای مفید دیگرم میرسم هم فایل گوش می دهم خیلی خیلی حالم بهتر هست خدا را صدهزار مرتبه شکر که هدایت شدم

    استاد عزیز از شما هم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    متین کلته گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    قدم22

    آیا من خوش شانس هستم؟!

    با سلام خدمت استاد گرامی و دوستا عزیز.

    جمله قشنگی که خودت تعیین میکنی کجا هزینه کنی! اتفاقایی که برامون میفته ماحصل نوع فکر و فرکانس ماست، ما همیشه در حال هزینه کردن هستیم و خودمون تعیین میکنیم که چجوری و کجا اون هزینه رو پرداخت کنیم. وقتی که در زندگی هر چیزی رو الویت مهم زندگی خودمون قرار بدیم تمام فکر و انرژی ما در راستای همون الویت جهت میگیری میکنند. به هر حال ما در حال هزینه کردن عمر و ثروت خودمون هستیم پس چه بهتره که این سرمایه گذاری رو خودمون و روی کیفیت زندگی خودمون باشه، استاد جمله خوبی گفتن که اگ برای زندگی خوب و لذت بردن هزینه نکنی همون پولارو برای بیماری و خیلی چیزای دیگه باید هزینه کنی.

    الویت اول خودت و زندگیت باشه تا تا اینجای کار پیش اومدی متین جان ادامشو هم برو و لذت ببر از این مسیر زندگیت.

    رَضیتُ بالله ربَّا و بِالاِسلامِ دینا و بِمُحَمَّدا صلَّی الله علیه و سَلَّم نبیَّاً و رَسولا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: