همه ی دستاوردهای بزرگ بشر از دل یک رؤیا، یک آرزو، یک هدف و یک ایده ی ساده آغاز شده است.
اما رویایی که جدّی گرفته شده،
هدفی که یک آرزوی دور و دراز به شمار نیامده،
و ایدهای که مثل وحی منزل اجرا شده است.
افراد موفقی که به چشم یک اسطوره به آنها مینگری و دستاوردهایشان را تحسین میکنی، تکنولوژیای که هر روز زندگی را برایت راحتتر میکند، مثل همین موبایل یا کامپیوتری که اکنون در اختیارت است و میتوانی این جملات را بخوانی، یا همین فضای مجازی که سبب شده، بتوانیم از هر جای دنیا، در این خانواده صمیمی جمع شویم و…
دستاورد آدمهایی است که، نه از تو باهوشترند و نه هیچ ویژگیی خارقالعادهتری نسبت به تو دارند. فقط توانستهاند خودشان را باور کنند.
توانستهاند به یاد بیاورند که آنها با این قدرت به دنیا آمدهاند تا تمام اتفاقات زندگیشان را به گونهای که میخواهند، خلق کنند. تو هم میتوانی این باور را بسازی. آنوقت جهان همانگونه که حامی آنها شد، حامی تو نیز میگردد.
دلیل خیلی واضح و منطقیای برای آرزوهایی که در دلت زنده میشود و همه وجودت را پر از شور و اشتیاق میکند وجود دارد و آن دلیل این است که:
خداوند، قبل از شکل دادن آن آرزو در دلمان، امکان و توانایی به تحقق رساندنش را به ما میبخشد.
فقط کافی است قوانین خداوند را درک کنیم. کافی است اصل و ذات خودمان بهیاد بیاوریم و بپذیریم که:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورها و فرکانسهای خودمان است».
وقتی به این نقطه برسیم، دیگر هیچ رویایی در دلمان نمیپوسد و تبدیل به آرزویی دور و دراز نمیگردد. بلکه تبدیل به هدفی میشود که برایش قدم برمیداریم و قدم به قدم آن را میسازیم و همراه با تحققش ظرف وجودمان را رشد میدهیم. عزت نفسمان را میسازیم و هم خوب زندگی میکنیم و هم کمک میکنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد.
مهم نیست هدفت چقدر بزرگ است، فقط کافی است باور کنی خالقی هستی که، با فرکانسهایت همه چیز را خلق میکنی.
وقتی خودت و تواناییهایت را باور میکنی، وقتی باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با هدفت را بسازی و با خواستهات هممدار بشوی، راه کارها، ایدهها و الهاماتی از راه میرسند که قدم به قدم شما را در مسیر تحقق آن هدف هدایت و حمایت میکنند. این قانون جهان است. این برنامه خداوند است و این راه پیشرفت و گسترش جهان است.
به همین دلیل است که جهان بیشترین حمایتهایش را همواره از افرادی میکند که بیشترین گسترش را ایجاد میکنند.
جهان بزرگترین پاداشهایش را به افرادی میبخشد که با جدی گرفتن رویاهایشان، بیشترین گسترش را ایجاد میکنند.
تحقق اهداف فرمول سادهای دارد:
۱. داشتن هدفهای واضح و مشخص.
۲. ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف.
مطالعه مقاله در عقل کل با عنوان «راهکاری قطعی برای اجرای تصمیمات و تحقق اهدافی که سالها به تعویق انداختهایم»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری داستان شگفتانگیزِ تحقق یک آرزو125MB10 دقیقه
- فایل صوتی داستان شگفتانگیزِ تحقق یک آرزو9MB10 دقیقه
🤗به نام خداوند هادی و بخشنده ی بی نهایت 🤗
یادمه یه روز یه خواسته ای درونم شکل گرفت اونم این بود که میخوام قدم به قدم از همین شغل خودم رشد کنم و برم بالا و بالاتر تا یه روزی برای خودم ساخت و ساز کنم.
دلیل شکل گیری این خواسته هم این بود که یکی از دوستام یه بار بهم گفت یه پسر جوونی که نزدیک سی سال سن داره ، اکثر برج های اینجارو ساخته. (البته من از صحت این خبر مطمئن نیستم ولی شنیدن این خبر این خواسته رو درونم من ایجاد کرد)
واقعا هم هیچوقتیو یادم نیس که ذهنم بگه نمیشه و یا من نمیتونم و … البته که به شدت هم رو خودم کار میکردم و با کسی در مورد این موضوع حرفی نزدم.
یه مدت کوتاهی گذشت و جهان منو به سمت یه سری الگو ها هدایت کرد ، یه نفرو پیدا کردم و فهمیدم که این آقا سال ها پیش که همسن من بوده ، فقط یه مکانیک ماشین بوده و بعدش وارد کار ساختمونی شده و قدم به قدم حرکت کرده و الان یکی از کساییه که برج های زیادی ساخته و خیلیا هم میشناسنش.
الگو های دیگه ای هم پیدا کردم که یه نفر دیگه تو دبی کار میکرده و پول هایی که در میاورده رو گویا باهاش ملک میخریده و بعد از چند سال یه هتل درست حسابی تو شیراز میسازه که الان دختراش دارن هتل رو مدیریت میکنن و خود اون شخص هنوز هم تو دبی مشغول کاره با اینکه سن و سالی ازش گذشته و البته که جایگاه شغلی الانش اصلا قابل مقایسه با اون موقع نیس.
همه ی اینارو دیدم و رسیدم به مهندسینی که در کنار کارشون ، کار پیمونکاری انجام داده بودن و الان داشتن برای خودشون ساخت و ساز میکردن.
یا مثلا داستان چند نفرو شنیدم که گویا اینا یه بیزنس خونوادگی داشتن و کله پاچه صادر میکردن به خارج از کشور و بعد از سود اون وارد حوضه ی ساخت و ساز شدن تو تهران و الان به جز تهران توی این شهر هم بهترین برج و گرون قیمت ترین برج رو اونا ساختن که واقعا تحسین برانگیزه و خودشون در حال حاضر مالک ۷۷ واحد از اون برج هستن.
ولی آخرین چیزی که اصلا من خیلی باهاش حال کردم یه الگوی فوق العاده بود که دقیقا تو حوضه ی کاری من فعالیت کرده بود و با وجود اینکه این حرفه رو از برادر کوچکترش یاد گرفته بود ، با اختلاف خیلی زیاد از تمام برادرانش و کل فک و فامیل موفق تر و ثروتمند تر بود.
ایشون بعد از شروع از صفر و فعالیت تو همین حوضه ی کاری من ، قدم به قدم رشد کرده و هدایت شده و الان چند ساله که داره ساخت و ساز میکنه و در حال حاضر هم در حال ساخت دو تا برج تو این شهر و یه پروژه ی بزرگ دیگه هم تو شهر خودشونه.
و نکته ی جالب این داستان اینه که ایشون فقط یه سازنده نیست ، بلکه مالک تعدادی از واحد های این برج هاست.
و جالب ترین قسمت ماجرا اینه که در حال حاضر من دارم با ایشون همکاری میکنم که تو کامنت قبلی که تو فایل «داستان هدیه تولد» نوشتم توضیح دادم.
واقعا جهان چقد دقیق عمل میکنه ، من تو این کسب و کار یه خواسته ای داشته باشم و بعد هدایت بشم با کسی همکاری کنم که اون آدم از همین کسب و کار من رسیده به اون خواسته. واقعا کلی ایده میتونم ازش بگیرم و کلی به باور سازیم کمک میشه.
خدایا شکرت برای این هدایت.
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️
از خدا میخوام هممونو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه.
از خدا میخوام الگو هایی رو سر راهمون قرار بده که بتونیم باور هامونو قوی تر کنیم.
از خدا میخوام کمک کنه تا حال دلمون خوب تر باشه.