داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

همه ی دستاوردهای بزرگ بشر از دل یک رؤیا، یک آرزو، یک هدف و یک ایده ی ساده آغاز شده  است.

اما رویایی که جدّی گرفته شده‌،

هدفی که یک آرزوی دور و دراز به شمار نیامده‌،

و ایده‌ای که مثل وحی منزل اجرا شده است.

افراد موفقی که به چشم یک اسطوره به آنها می‌نگری و دستاوردهای‌شان را تحسین می‌کنی‌، تکنولوژ‌‌ی‌ای که هر روز زندگی را برایت راحت‌تر می‌کند‌، مثل همین موبایل یا کامپیوتری که اکنون در اختیارت است و می‌توانی این جملات را بخوانی‌‌، یا همین فضای مجازی که سبب شده‌، بتوانیم از هر جای دنیا‌، در این خانواده صمیمی جمع شویم و…

دستاورد آدم‌هایی است که‌، نه از تو باهوش‌ترند و نه هیچ ویژ‌‌گی‌ی خارق‌العاده‌تری نسبت به تو دارند. فقط توانسته‌اند خودشان را باور کنند.

توانسته‌اند به یاد بیاورند که آنها با این قدرت به دنیا آمده‌اند تا تمام اتفاقات زندگی‌شان را به گونه‌ای که می‌خواهند‌، خلق کنند. تو هم می‌توانی این باور را بسازی. آنوقت جهان همانگونه که حامی آنها شد‌، حامی تو نیز می‌گردد.

دلیل خیلی واضح و منطقی‌ای برای آرزوهایی که در دلت زنده می‌شود و همه وجودت را پر از شور و اشتیاق می‌کند وجود دارد  و آن دلیل این است که:

خداوند، قبل از  شکل دادن آن آرزو در دل‌مان‌، امکان و توانایی به تحقق رساندنش را به ما می‌بخشد.

فقط کافی است قوانین خداوند را درک کنیم. کافی است اصل و ذات خودمان به‌یاد بیاوریم و بپذیریم که:

«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورها و فرکانس‌های خودمان است».

وقتی به این نقطه برسیم‌، دیگر هیچ رویایی در دلمان نمی‌پوسد و تبدیل به آرزویی دور و دراز نمی‌گردد. بلکه تبدیل به هدفی می‌شود که برایش قدم بر‌می‌داریم و قدم به قدم آن را می‌سازیم و همراه با تحققش ظرف وجودمان را رشد می‌دهیم. عزت نفس‌مان را می‌سازیم و هم خوب زندگی‌ می‌کنیم و هم کمک می‌کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد.

مهم نیست هدفت چقدر بزرگ است، فقط کافی است باور کنی خالقی هستی که‌، با فرکانس‌هایت همه چیز را خلق می‌کنی.

وقتی خودت و توانایی‌هایت را باور می‌کنی‌، وقتی باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با هدفت را بسازی‌ و با خواسته‌ات هم‌مدار بشوی‌، راه کارها‌، ایده‌ها  و الهاماتی از راه می‌رسند‌ که قدم به قدم شما را در مسیر تحقق آن هدف هدایت و حمایت می‌کنند. این قانون جهان است. این برنامه خداوند است و این راه پیشرفت و گسترش جهان است.

به همین دلیل است که جهان بیشترین حمایت‌هایش را همواره از افرادی می‌کند که بیشترین گسترش را ایجاد می‌کنند.

جهان بزرگترین پاداش‌هایش را به افرادی می‌بخشد که با جدی گرفتن رویا‌های‌شان‌، بیشترین گسترش را ایجاد می‌کنند.

تحقق اهداف فرمول ساده‌ای دارد:

۱. داشتن هدف‌های واضح و مشخص.

۲. ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف.


مطالعه مقاله در عقل کل با عنوان «راهکاری قطعی برای اجرای تصمیمات و تحقق اهدافی که سالها به تعویق انداخته‌ایم»

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو
    125MB
    10 دقیقه
  • فایل صوتی داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو
    9MB
    10 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

644 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «طیبه» در این صفحه: 4
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 8 بهمن رو با عشق مینویسم

    دلم میخواست این رد پام رو تو یه فایلی بذارم که مربوط به آرزو و خواسته باشه

    و نوشتم آرزو این فایل رو برای من آورد و اینجا رد پامو مینویسم

    امروز وقتی بیدار شدم و تمریناتم رو انجام دادم

    دوباره به نشانه دیروزم گوش دادم ،نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11

    در دفترم نوشتم درک هامو

    داشتم‌کار میکردم و میخواستم رو چوبای آینه دستیم طرح هایی که چاپ کردم رو بچسبونم با چسب چوب

    یهویی حس کردم که میتونم با آینه دستیام قلاب بافی درست کنم و نقاشیایی که میخواستم روی آینه ها بکشم رو نظرم تغییر کرد و من شروع کردم به بافتن

    وقتی تا شب بافتم 6 تا آینه بافتم

    به خودم گفتم طیبه مگه قرار نبود تمرکزتو بذاری روی نقاشی

    کم کاری خودتو برای تکرار باورهای قوی رو نذار اینجوری زمان بگذره

    خدا کلی بهت تاکید کرد

    که روی باورا کار کن و بشین باورهای قوی بساز و با احساس خوب تکرار کن

    امیدوار باش و به خودت یادآوری کن که وقتی داشتی روی باورای فروش نقاشیات کار میکردی

    چجوری تو همون روزای اول نشونه هاشو داشتی دریافت میکردی و ازت خریدن

    به یادت میارم طیبه

    یادته باوراتو تکرار میکردی و قیمت آینه دستیتو گذاشتی 280 و تو دل تاریکی شب ازت خریدن ؟؟؟

    شانسی و یا اتفاقی نبود

    خوب یادت بیار

    اون روزا داشتی تکرار میکردی

    و یادته که میرفتی جلو در مدارس چقدر فروش روزانه ات خوب بود و بچه ها کلی آینه و زیر لیوانی میگرفتن ازت ؟؟؟؟

    به یادت بیار روزی رو که تو همکلاسیای کلاس نقاشی رنگ روغنت ،آینه دستی سفارش میدادن و ازت خرید کردن

    به یادت بیارطیبه

    و به یادت بیار هر روز و روی باورهات کار کن

    صد در صد نشانه ها با قوی و قوی تر شدن باورهات به سرعت میاد و شواهدش رو میبینی

    بعد من شروع کردم و بافتم و گفتم اینارو ببافم بعد نقاشی هم کار میکنم

    امروز نقاشی انجام ندادم و کارای دیگه انجام دادم

    ظهر مادرم گفت برو سنگک بخر و وقتی رفتم خیلی حس خوبی داشتم و الان دیگه هر موقع میرم بیرون با خدا دوتایی میگیم‌و میخندیم

    وقتی میخواستم سنگک بخرم به خواهرم زنگ زدم و گفتم میخوای یکی هم برای شما بخرم که گفت میاد خونه ما و منم دو تا خریدم و رفتم خونه

    ظهر خواهرم اومد و به قدری حالم خوب بود و با خواهرم حس خوبی داشتم

    خواهری که من نمیتونستم باهاش درست ارتباط برقرار کنم ،الان دیگه بیشتر وقتا خیلی خیلی رابطه مون با هم خوب شده

    خداروشکر میکنم

    وقتی اومدن خواهر زاده ام خیلی آروم تر شده بود جالبه از وقتی خودم آروم شدم حس میکنم همه اطرافیانم آروم شدن

    وقتی ناهار خوردیم مادرم سفره رو پهن کرد

    من برای اولین بار وقتی خواهرم اومده بود ناهار خونه ما

    نشستم پای سفره و غذامو نبردم تو اتاق بخورم

    یا رو میز غذا خوری آشپزخونه

    این خیلی برام خوشحال کننده بود که من قدم برداشتم برای به صلح رسیدن با خودم و این به صلح رسیدن با خودم نشونه اش همین سر سفره نشستنم و با هم ناهار خوردنمون بود

    خداروشکر میکنم که رابطه ام با خانواده و همه و همه خیلی خیلی عالی تر از قبل شده

    وقتی یکم با خواهرم صحبت کردیم ،خواهرم با ذوق میگفت من این هفته 3 میلیون 500 درآمد داشتم تو جمعه بازار

    و خیلی حالش خوب بود و مدام به این فکر بود که بره خونه شون و چیزای جدید یاد بگیره و ببافه تا جمعه ببره برای فروش

    خیلی خوشحال بودم

    هم برای خودم و هم برای خواهرم

    یه چیزی جالبه

    من چند ماه پیش تو رد پاهام نوشتم که سر اینکه مشارکتی با مادرم برای همدیگه بفروشن ،دعوامون شد و بعد اون یه جریانی هم شد خواهرم به کل کمتر اومد خونه مون

    اما به طرز عجیبی وقتی من روی خودم کار کردم و دوره عشق و مودت رو گوش دادم و بعد دوره عزت نفس رو خریدم

    به یک باره رفتارامون با همدیگه خیلی خیلی بهتر شده

    من انگار دارم یاد میگیرم که همه چی در زندگیم ،همه و همه فرکانس و باورای خودمه

    وقتی خواهرم رفت با پسرش ، من با احترام تا دم در رفتم و بدرقه کردم

    طیبه ای که تا دو ماه پیش به سختی میرفت دم در و اتاقش میموند و خواهرش میومد خداحافظی میکرد

    اما الان خودش داره یاد میگیره احترام گذاشتن رو

    چقدر خوشحالم که خدا داره درسای احترام گذاشتن رو به من یاد میده و آگاه و شاخکام نیزه که تمرینات رو در عمل اجرا کنم

    خدایا شکرت

    شب که شد، یکی از همکلاسی هام پیام داد و گفت که میشه هرچی رنگ داری عکس بگیری و بفرستی

    میخوام ببینم چه رنگایی ندارم که بخرمشون

    من رفتم از یخچال رنگ روغنایی که داشتم رو بردارم و بیارم و عکس بگیرم

    یهویی دیدم من یه عالمه رنگ دارم

    داداشم نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد

    یهویی خندیدم و بهش گفتم وای ببین چقدر رنگ دارم

    رنگای میلیونی

    و گفتم و خندیدم و از خندیدن من تعجب کرد

    و گفتم خدایا شکرت

    من هیچ کدوم از این رنگا رو پارسال نداشتم و پول هیچ کدومو نداشتم

    تو چقدر عظیمی که تو یک سال به من بی نهایت فراوانی دادی که من بتونم یه عالمه رنگ آرتیست و فوق آرتیست بخرم و قیمتاشونم از 400 تا 2 میلیون و 600 بود

    خدایا شکرت

    و بعد به داداشم جریان تعویض بومی که از ورکشاپ گرفتم رو تعریف کردم و خندید

    که تمرین دوره عزت نفسم بود

    وای خدای من به قدری خوشحال شدم که شکر کردم گفتم من کی این همه رنگای گرون قیمت رنگ روغن رو خریدم و خودم خبر ندارم

    خدایا شکرت

    خیلی حس خوبی داشتم

    17 تا رنگ روغن داشتم

    و 7 تا هم رنگ روغن معمولی

    خدایا شکرت

    حالا یه عالمه قلمو و بوم دارم که اتاقم پر از وسایل نقاشیه و توی این یک سال کلی وسیله خریدم

    مداد رنگی فابر کاستل خریدم

    که گذاشتم رو میز کارم و میبینمش الان

    یه جعبه قرمز رنگ که روش طرح شبیه به موتیف داره و رنگیه و خیلی خاصه و رنگ پوست رو هم خریدم

    خدایا شکرت که بهم هدیه دادی و این همه نعمت بهم عطا کردی

    شکرت

    امروز تا 2 نصف شب بیدار بودم و داشتم آینه دستی قلاب بافی ،طرح قورباغه و جوجه و گل میبافتم

    خدایا شکرت

    برای تک تکتون و استاد عزیزم و مریم خانوم شایسته و زیبا رو و جذاب نور خدا رو به شکل شادی و سلامتی و آرامش و عشق و نعمت و ثروت از خدا میخوام که در زندگیتون جاری بشه

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    داستان شگفت انگیز تحقق یک آرزو

    وقتی خدا برای تو اینجوری نشونه واضح میده ، این یعنی آروم باش ،یعنی خیالت راحت ، گفته میشه، پس میشه

    گفته و به دلت انداخته پس میشه

    فقط باید سعی کنی بهای در شان خواسته ات رو بپردازی

    این پیام رو وقتی ،تو راه برگشت به خونه بودیم ،از خونه خاله ام ،حدود ساعتای 1 نصف شب بود که اصلا فکری نداشتم ، میخواستم یه فایلی رو گوش بدم گفتم خدا چی میخوای الان من بدونم و عمل بکنم و سعیمو بکنم ؟؟؟

    همینجوری رندم دوباره از گوشیم خواستم یکی از فایلارو انتخاب کنم رو یه فایل دستمو گذاشتم و دیدم نوشته

    داستان شگفت انگیز تحقیق یک آرزو

    خود موضوع فایل برای من نشونه بود

    که خدا واضح داشت باهام حرف میزد

    از وقتی پرچم افتاد و بهم گفت درخواستتو از خودم بکن و بگو که چی میخوای فقط امیدت به خودم باشه

    و اتفاقات و نشونه های بعدش که قشنگ واضح میگفت که میشه ، در اصل شده

    فقط تنها کاری که باید انجام بدم من باید قدم بردارم و بهای در شان خواسته مو بپردازم

    تا سریع رخ بده

    وقتی شروع کردم به گوش دادن فقط خندیدم و گفتم خدایا شکرت و یه آرامش عمیقی به قلبم اومد

    این پیام نه فقط برای یه درخواستم بلکه برای تمام جنبه های زندگیم از طرف خدا بود که بها بپرداز

    بهای در شان خواسته

    دلیل اینکه هی تکرار میشه برات ، اینه که تا بهایی پرداخت نکنی که در شان خواسته ات باشه نمیتونی بهش برسی

    پس حرکت کن ،عمل کن ،قدم بردار

    وقتی استاد گفت که میشه به هدف ها رسید

    و هم جهت بود با خواسته هامون

    و تو ذهنمون خودمون باور کنیم که بپذیریم که میتونیم برسیم

    و تمام حرف های استاد برای من نشونه بود

    باید سعی کنم آجرای کوچیک باورامو کنار هم بچینم و این چیدن رو از خدا کمک میخوام و میدونم که کمکم میکنه

    و این جمله که

    خدا و جهان هستی وقتی ایده و هدفی رو در دل شما میندازه ، راه رسیدنشم به شما نشون خواهد داد

    و توانایی خلق و رسیدن به اون خواسته رو بهتون خواهد داد و نشون میده راه رو به شما

    و من میدونم که میشه چون تو این یکسال که البته 7 مهر ماه میشه یک سال ، که من تو این سایت پر از آگاهی هستم ، و تغییراتم رو حس میکنم ، فقط باید در مورد همه جنبه ها بیشتر تلاش کنم تا بیشتر نتیجه رو ببینم و امید داشته باشم که وقتی خواسته های کوچیکترم رخ داد ،صد در صد خواسته های بزرگم رو هم خود به خود رخ میدن

    و سپاسگزارم از خدای ماچ ماچی جذابم که هر لحظه حواسش بهم هست

    و به راحتی و سادگی و طبیعی ترین شکل ممکن به خواسته هام رسیدم

    وقتی رسیدیم خونه خوابم نمیومد یکم طراحی کردم و تمرین خط تحریری رو انجام دادم و بعد با خدا خواستم حرف بزنم نزدیکای ساعت 3 نصف شب بود

    وایسادم جلو پنجره یه حسی بهم گفت واینستا بشین ،رفتم نشستم یهویی حس کردم باید دوباره وایسی و شروع به صحبت کردن بکنی ،دوباره وایسادم و وقتی حرف میزدم حس کردم که دوباره گوش بده

    وقتی گوش میدادم ، گوشیمو برداشتم و فایل آرامش در پرتو آگاهی رو قسمت یک رو که چند روزه دارم گوش میدم و گوش دادم

    و گریم گرفت ، نزدیک اذان دوباره همون مرغ سحر شروع کرد به خوندن ،خود به خود شروع کردم سوره حمد رو بخونم و یه لحظه دوباره حس کردم باید ساکت باشم و گوش بدم

    وقتی اذان رو گفت گوش میدادم و معنیاشو میگفتم

    وقتی رسید به حی علی خیر العمل

    گفتم بشتاب به سوی کار خیر

    من تاحالا با فکر به معنی اذان دقت نکرده بودم ،امروز یه جور متفاوت گوش دادم به اذان

    انگار خدا وقتی بهم این نشونه رو داد که این فایل رو گوش بدم بهم گفت گوش کن از اونروز وقتی سعی میکنم گوش بدم یه سری آگاهیایی بهم داده میشه که قبلا هیچ توجهی بهش نکرده بودم

    وقتی به معنی بشتاب به سوی کار خیر عمل خیر فکر کردم

    پرسیدم کار خیر چیه؟؟؟؟

    دوباره اصلا حواسم نبود

    برگشتم و نشستم و

    مثل یه چراغ که روشن بشه ، تو دلم روشن شد و گفته شد

    الان منتظر بودی چیکار کنی؟؟؟ بری وضو بگیری و نماز بخونی و با رب و صاحب اختیارت حرف بزنی

    همون کار ،بهترین کار خیره عمل خیره

    و من وقتی درک کردم که بهترین کار با خدا حرف زدنه گریم گرفت

    اینو بارها و بارها میدونستما ،حتی خود استاد عباس منش بارها گفته بود که توحید اصله ،سعی کنید که اصل رو بهش توجه کنید

    بقیه چیزا خودش میاد

    یاد هدفگذاری سال 1403 افتادم که استاد میگفت اگر هدفتونو تغییر شخصیتتون بذارین و سعی کنین که باخدا حرف بزنین ،رفتارتونو نزدیک تر کنین به خدا و عمل کنین توحید رو در عمل نشون بدین باقی کارا همه چیز خودش خود به خود درست میشه

    و یه جایی میگفتن که تو به خدا وصل بشو همه چی بهت داده میشه

    من وقتی به اینا فکر کردم تازه درک کردم معنی حی علی خیر العمل رو

    گریم گرفت و گفتم آره همه چیز تویی خدا و رفتم و نمازمو خوندم اینبار کمی متفاوت تر

    و وقتی تموم شد دوباره حس کردم که میتونی درخواستتو بگی و من درخواستمو گفتم و دعا کردم و بعد که باخدا حرف زدم ،خوابیدم صبح بیدار شدم

    وقتی درخواستمو میکردم یه لحظه گفتم یعنی کی منو دعوت میکنی خدا به کربلا ؟ یه لحظه از دلم رد شد

    خیلی حس خوبی داشتم ،میدونم که خودش هدایتمون میکنه

    حس میکنم شبا که حرف میزنم ، یه جور متفاوت تر از وقتای دیگه هست یه جور دیگه هست آرامشش

    وقتی صبح بیدار شدم مثل همیشه با عشق شروع کردم به نقاشی و طراحی و تمرین خط تحریری

    حس میکنم کار کردن رنگ روغنم پیشرفت کردم که همه کار خداست چون من بارها خراب میکردم تمرینمو ولی وقتی میخوام شروع کنم و قبلش میگم خدا خودت کمکم کن من بلد نیستم ،خیلی خیلی خوب و آروم میشم و آرامشی سراغم میاد که ،با آرامش میشینم و رنگ میکنم و بعد میبینم من 5 ساعته نشستم رنگ میکنم و هیچ دردی در گردن و کمر و یا دستام و چشمام و کل بدنم ندارم که هیچ ، خیلی خیلی هم احساس راحتی دارم و انقدر بدنم بی وزنی احساس میکنم که واقعا خیلی حس خوبیه

    و همه اینا یه نشونه هست که بگه طیبه به من بسپاری خود به خود پیش میره خودش و همه چیز درست میشه

    وقتی کارم تموم شد هدایتی رفتم سراغ فایلای دانلودی گوشیم

    رفتم یه فایل در مورد امام حسین بود گوش دادم و هدایتی رفتم یه فایلی باز کرم که پاسخ به سوالات بود از استاد الهی قمشه ای که با این سوالات به مقصود خود برسید

    من این فایل رو پارسال قبل آگاهیم دانلود کرده بودم و گوش داده بودم

    ولی هیچی از حرفاشو متوجه نمیشدم انقدر برام سنگین بودن که نمیتونستم درک کنم

    وقتی گوش دادم 14 دقیقه بود

    خیلی چیزا رو تازه شنیدم و درک کردم

    یه چیزی گفت که خیلی توجهمو جلب کرد

    علم تبدیل به کنش میشه

    وقتی فهمیدی ناقصی به طرف کمال حرکت میکنی

    کار خوب چیه؟

    اونه که نقصان منو کم میکنه کمالمو بیشتر میکنه

    وقتی داشت توضیح میداد تازه میفهمیدم که من دارم به طرف کمال در مسیر خدا حرکت میکنم و به سمت زیبایی دارم میرم

    وقتی اینا تکرار میشه یاد حرفای استاد عباس منش میفتم که میگفت همه چی تکراره

    برای همینه که خدا گفته تا جایی که میتونید قرآن بخونید

    هر بار که مدارم تغییر میکنه تازه متوجه حرفایی میشم که بارها قبلا شنیده بودم

    یه حرف دیگه هم میگفت استاد الهی قمشه ای

    امید من در عالم چیه؟؟

    امید من اینه که

    و من یعمل مثقال ذره خیر یره

    و من یعمل مثقال ذره شر یره

    تو اگر به طرف دانایی بری که به بغداد نمرسی که

    به دانایی میرسی

    این ره که تو میروی به ترکستان است

    این به ترکستان میرسه به مکه نمیرسه

    اگر به سمت زیبایی رفتی ،یواش یواش

    من جاهد فینا لنهدینم سبلنا

    اگر تو طرف ما اومدی که نمیری از سر شیطون در نمیاری که

    حتما میرسی به ما

    اینو که گفت باز یه آرامش قلبی بهم دست داد و حرفای استاد عباس منش در این مورد بهم یادآوری شد

    که میگفتن وقتی به سمت خدا میریم و کنترل میکنیم خودمون رو ،رفتار و افکارمون رو ،خدا کلام شیطان رو پست میکنه

    و کلام خودش رو بالا میره

    در صورتی که هر روز تلاش کنیم تا روی خودمون کار کنیم

    و کنترل کنیم خودمونو

    و بعد ادامه داد که به این امید وار باش که اگر کار خوب بکنی

    اگر به زیبایی ،به دانایی برسی

    حتما اینها بازتابش به تو خواهد رسید

    یعنی تو به اون مقصود ها و به اون کمالات خواهی رسید

    اگر سالک راه کمال باشی حتما به کمال میرسی

    اگر سالک راه نیکویی باشی حتما به نیکویی میرسی

    اینو که گفت به دلم افتاد پس اگر سالک راه خدا و خود خدا باشم پس صد درصد به خدا میرسم

    اینکه مثل خدا مهربون باشم بخشنده باشم ، عاشق باشم و … هرآنچه که صفات نیکو هست و خدایی بهش میرسم

    و بعد اشاره کرد به دست گفت دست آدمیزاد تا از اینجا بیاد برسه به اینجا هزار ادوار داره

    اونجا بود که یاد حرفای استاد عباس منش دوباره افتادم که میگفتن یه جوجه چجوری از یه تخم مرغ تبدیل به جوجه میشه

    یا هدایت میشه یه نطفه که یه قلب تشکیل بده و یه بینی و دوتا چشم و …

    و گفت یه انگشت آدم حیرت انگیزه زیبایی هاش

    اما آدمی که به سرچشمه لذت رسید ،مهاجر الی الله ، انقدر لذت داره که نمیدونه چیکار داره

    اینکه مهربان میشه ،خوش خلق میشه ،برای اینه که داره لذت میبره

    شما وقتی پر از لذت میشین ،میگین یکیشم بدم به این

    اینه که اصلا لذت ها در این راهه

    انا لله و انا علیه راجعون

    مبدا و منتها خداست و وسط راه مهاجر الی الله

    چقدر من دوست دارم وقتی خدا خوب میدونه به چی نیاز دارم و کمکم میکنه تا فکر کنم و درک کنم و یاد بگیرم و سعی میکنم که عمل کنم

    الان که دارم مینویسم رد پای روز 25 تیر رو ، نصف شب ساعت 2:17 روز 26 تیر شده

    بعد کار کردن اومدم رد پامو بنویسم تا بعد با خدا حرف بزنیم

    چه قراری بهتر از این که با خدا قرار بذاری

    من بی نهایت ازش سپاسگزام و بی نهایت دوستش دارم

    و بی نهایت برای همه عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت بی نهایت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق

    36 .دومین رد پای من از سی و ششمین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    میخواستم بخوابم اتافمو مرتب کردم و خواستم چراغ و خاموش کنم ، یکی از تعهداتم هم این بود هر روز قرآن و نهج البلاغه رو بخونم

    شب نهج البلاغه رو یکم خوندم ولی قرآن رو نخوندم معانیش رو تا سعی کنم عمل کنم

    یهویی گفتم بذار قرآن و ببوسم وقتی بوسیدم ته دلم گفتم کلام توست خدا

    نمیخواستم بخونم چون میخواستم بخوابم ولی خدا جوری هدایتم کرد تا یه چیزی بهم یاد آوری کنه

    و اون قدرت و عظمت و نیروی بینهایت عظیمش

    قرآن و گرفتم دستم و پرسیدم خدا چه سوره ای ؟؟؟

    یهویی ته دلم یه صدای آرومی گفت سوره یس

    پرسیدم یس؟؟ چی میخوای بهم بگی خدا

    یهویی یاد آیه 82 افتادم که بارها بهم تکرار کرده بود تو این سه ماه و الان هم نشونه داد بهم که ببین

    یادآوری میکنم قدرتم رو بهت طیبه و شروع کردم از اول سوره خوندم

    إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿82﴾

    فرمان نافذ خدا چون اراده خلقت چیزی کند ،به محض اینکه گوید موجود باش بلافاصله موجود خواهد شد (82)

    فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿83﴾

    پس منزه و پاک خدایی که ملک و ملکوت هر موجود به دست قدرت او و بازگشت شما همه خلایق به سوی اوست 83

    چه یادآوری شیرینی هست که هر بار وقتی خواسته ای دارم از خدا این آیه رو برام یادآوری میکنه

    بگه موجود باش موجود میشه

    و این باور رو در من تقویت میکنه که خدا برای من همه کاری رو انجام میده و کمکم میکنه حامی من هست از همه نظر

    و دومین نشانه اش این بود که مجدد فایل تصویری از نقاشی های هنرمندی رو دیدم که نقاشیاشو از موزه گرفته بودن و نصب کرده بودن به موزه هنگ کنگ و براش فیلم ارسال کرده بودن با لحظه لحظه فیلمی که دیدم کلی کیف کردم

    و باز هم یه آرامش عمیق خدایا شکرت سپاسگزارت هستم

    بی نهایت عشق برای تک تک شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق

    36 .سی و ششمین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    چقدر هماهنگه موضوعات روز شمار های هر روز با تلاش های من و یا تاکید هایی که خدا میخواد بهم بفهمونه و بهشون عمل کنم

    من امروز وقتی بیدار شدم دوباره تعهد دادم که قدم هام رو بردارم و عمل کنم

    امروز چندین بار ذهنم میخواست منو دور کنه و نذاره کارامو انجام بدم اما انقدر خدا بهم کمک میکنه که تلاشش بی نتیجه میشه و من و خدا باهم کلی حس خوب داریم و من حرکت کردم

    امروز شروع کردم تمرینای رنگ روغن که دوتا طرح بود کار کردم و بعد حاضر شدم برم بازار تا قیمت تعداد جاکلیدی رو بپرسم و یه قیمت برای جاکلیدی هام در نظر بگیرم که فردا برم عمده فروشیا و نقاشیامو نشونشون بدم

    خیلی خوشحالم که قدم برداشتم و هر بار به خودم تکرار میکنم که تعهد دادی امروزو فقط به تعهداتت عمل کن

    چه درمورد مهربانی ،چه درمورد احساس خوب و عشق راستین و سلامتی و شادی و خیلی چیزای دیگه و عمل کردن به ایده هایی که خدا بهم داده من نتیجه گرفتم این سه ماهو و دوست دارم مصمم تر ادامه بدم

    این تعهد باعث شده که قدم برداشتنم سریعتر باشه

    من میتونم تا اینجا شده از این به بعدش هم خیلی راحت میشه آسون تر از هر لحظه میشه برام

    وقتی داشتم متن روز 36 رو میخوندم به اینجا که رسیدم نوشتین:

    وقتی شروع به جدی گرفتن الهامات‌ات می‌کنی‌، راه‌ ارتباط با اصل و اساس خود را باز نگه می‌داری و همواره در طی مسیر به منبع راه‌حلها وصل هستی. به همین دلیل حتی اگر به خاطر یک باور محدودکننده به مشکلی برخورد کنی‌، از هم نمی‌پاشی و ناامید نمی‌شوی.

    قانون تکامل هم مرتباً به یادت می‌اندازد که‌، «هدایت»‌، کلیدوا‌ژ‌‌ه‌ی ماندن در مسیر درست است و تو را از عجله برای رسیدن به مقصد باز می‌دارد

    من حرکت میکنم چون خدایی دارم که هزاران هزار بار بهم نشونه فرستاده و آرومم کرده و تلاشم رو میکنم

    و از مسیر لذت میبرم

    امروز وقتی رفتم بازار انقدر درختاخوشگل بودن همه چی زیبا بود انسان ها همه و همه پر از عشق

    حتی من با دقت کردن جزئیات نقاشی خدا و معمار خاص که این همه زیبایی رو کنار هم آفریده کیف کردم و ازش یاد گرفتم

    به درختا که دقت میکردم به تنه درخت به شاخه ها که چجوری در اومدن و میگفتم خدا استاد نقاشی من توی قدرتمند ترین که این همه زیبایی رو آفریدی

    و کلی یاد گرفتم که تو نقاشیام چجوری شاخه درخت بکشم و تصور میکردم

    وقتی داشتم به درختا نگاه میکردم یهویی گفتم وای ببین خدا بینهایت درخت هست هر کدوم یه جور متفاوتن هیچکدوم شبیه هم نیست حتی اگه شاخه هاشو بخوای بشمری انقدر زیادن انقدر ریز و خوشگلن که نمیشه واقعا شمرد

    حتی به موهای سرم به تک تک تارهای موهام نگاه کردم گفتم خدای من عظمتت بینهایته ببین چقدر موهای لطیف و پر پشت و زیبایی دارم خدایا سپاسگزارتم

    امروز من کلی کیف کردم خدا شگفتانه هایی بهم نشون داد که خیلی فوق العاده بود و من به خودم آفرین گفتم که درمسیر رسیدن به خواسته هام قدم برداشتم

    به خودم سخت نمیگیرم و آرام آرام به اذای هر یک لحظه ای که احساسم بهتر میشه خوشحالم و به خودم

    هر بار میگم آخجون دارم کار خودمو خوب انجام میدم

    و این احساسی که تو این لحظه پیدا کردم و احساس خوبی بود داره یه سری اتفاقات خوب برا من رقم میزنه

    احساس بیشتر بهتر به احساس پایدار تر میرسم

    اونوقته که دارم زندگی خودمو رقم میزنم

    وای که چقدر حس خوبیه خدایا شکرت

    من به تعهدم عمل میکنم و لذت میبرم از هر لحظه اش

    برای تک تکتون عشق بی نهایت و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت بینهایت از خدا میخوام

    عشق برای تک تکتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: