داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)

644 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محبوبه نژاد مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    به نام الله یکتا

    به نام خدای مهربان و عزیز تر از جانم

    و سلام و هزاران درود بر استاد عزیز و مریم جان

    امروزسی و پنجمین روز سفرم است و نمی‌دانید چقدر لذت بخش است صبح ها که از خواب بیدار می شوی می روی سراغ من رابه سوی خواسته ام هدایت کن و دنبال نشانه هایت می گردی و با هر خط خواندن متن های زیبا و گوش کردن به صدای استاد استاد می گویی این است، همین است آنچه می خواستم.

    و بعد با زیباترین تخیل و افکار و با انرژی زیاد می روی که قدم دیگری برداری برای رسیدن به خواسته های قشنگ.و در تمام مسیر خداراشکر را عاشقانه شکر می کنی و با او می خندی جوری که انگار قند تو دلت آب می شود

    و باز در بین کارهایت در بهترین فرصت روز شمار را نگاه می کنی و همراه می شوی با این هدایت الهی

    و بسیار زیباست طی این مسیر و واقعا واقعا بسیار سخت و طاقت فرساست کنترل ورودی های ذهن

    که بعضی وقتها واقعا نجواهای ذهنی کمر شکن می شود،

    چند وقتی بود که همسرم بیکار شده ، البته او بازنشسته است و چند سال در شرکت های مختلف کار می کرد و در آمد خوبی داشت.

    برای همین تصمیم گرفت به شرکت ما که من و خواهرم شریکبم و دوسال است تاسیسش کردیم بیاید

    یک ماهی آمد ولی با توجه به روند کار و از آنجایی که همیشه مدیر بود نتوانست ادامه بدهد

    چند وقتی در خانه ماند و قسط ها و هزینه بچه هاکمر شکن شدن، تا جایی که هر ماه می گفتیم این ماه هم تمام شود ماه دیگر بهتر است

    و من تنها کاری که در این چند ماه کردم راه می رفتم، می خوابیدم ، می نشستم کار می کردم ، پشت فرمان بودم یا هنذفری در گوشم بود و حرفها ی استاد را گوش می کردم و به دستورات اش عمل می کردم که خدارا هزاران بار شکر موفق بودم.تا چند. روز پیش که با خدا حرف میزدم ناگهان یاد حرف استاد افتادم که می گفت هجرت کنید

    به همسرم گفتم دوست داری چکار کنی

    گفت دوست دارم رو پاهای خودم وایسم و کار مستقل کنم ، گفت می خواهم ساخت و ساز کنم

    گفتم تو تجربه ای نداری ، گفت ولی عاشق این کارم

    اولش قبول نکردم در دلم گفتم تنها سرمایه ما به خانه است که آن هم میخواهی به باد دهی

    بعد پیش خودم گفتم خیلی ها اینجوری رشدکردن و موفق شدن مگه همه اینها که دارند کار می کنند با تجربه شروع کردند و یا سرمایه مضاعف داشتند

    مجدد باهم در کنار رودخانه زیبای شهرم صحبت کردیم بدور از هر دغدغه‌ و باور های غلط.

    و باز هم مثل سابق رجوع کردم به مرا به سوی نشانه ام هدایت کن دیدم استاد می گوید تو پای در راه بنه و هیچ مگوی

    من به همسرم گفتم موافقم و ایمان دارم موفق می شویم . شاید باورتان نشود با چه مقاومتی هایی روبرو شدم همه می گویند شما الان یک سال و نیم است که بعد چندین سال به شهرتان برگشتید باز هم می روید به غربت

    ولی من در دلم می گویم من هیچ جاغریب نیستم و همه جا خدا با من است،

    حالا هم هفته دیگر میخواهیم برویم که بررسی کنیم و استارت کار را بزنیم

    و باز هم با مرا به سوی نشانه هام هدایت کن سفر می کنیم

    قول میدهم در اولین فرصت از موفقیت هابم برایتان بگویم

    شاد پیروز، سر بلند، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1353 روز

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان عزیز….و استاد عزیزم که از اعماق دلشون صحبت میکنن بابت این قوانین بدون تغییرش!….و خداوند بزرگم را شاکرم که نرا هدایت کرد…..

    استاد عزیزم همین ساعت وارد سایتتون شدم بهم الهام شد وارد این فایل بشم!خواستمو با ایمان به خداوند بنویسم چیزی که من انجامش داده بودم ولی یادم رفته بود بنویسمش😄….الحمدلله…

    خیلی سپاسگزارم از این فایل بسیار زیباتون!..

    استاد شما معشوقه من شدین…احساس میکنم هر لحظه وارد سایتتون میشم خداوند باهام صحبت میکنه….

    زندگیم 180درجه تقییر کرده..با وجودی که هر لحظه و هر دقیقه باید رو باورامون کار کنیم..تا با احساس خوب به تمام خواسته هامون برسیم…خواستها یه لحظه بوجود نمیاد..از چیزای کوچک شروع میشه باورا تقویت میشه تا بزرگ و بزرگتر بشه…

    فقط باید رو فرکانسامون کار کنیم…فقط توجمون به خواسته هامون باشه نه روی چیزای دیگه….

    خدایا شکرت…شکرت…شکرت…

    توکلم خودتی تویی که هر لحظه ما را براه راست هدایت میکنی!….

    هماهنگی ذهن و روح..باورها…فرکانسمون…تکرار تکرار تکرار …رسیدن به خواسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1225 روز

    به نام الله یکتا،خدایی که وجوداونشانگررسیدن به آرزوهاوخواسته های ماس،تبریک میگم به استادعزیزوکوششگرکه همیشه دنبال رسیدن به هدفهاش هس ودست ازتلاش برنمیداره ،من یه خانم خانه دارهستم درحال حاضرعلاقه ای به شاغل بودن ندارم آرزوهاوخواسته های مالی ام رابرای خدابازگوکردم وسپردم به خودش تادرزمان معین ازطریق دستان خودش درزمین ،منوبه رویاهام برسونه ومطمئن هستم خیلی زوداین اتفاق میفته چون دارم سعی میکنم درمسیردرست باشم وبه قول استادنشونه هاشم میبینم ،امابیکارهم نیستم هدف بزرگی ازلحاظ معنوی دارم که اونم انسان شایسته وباکمالات بودنه که اطرافیانم هم ب خصوص برای فرزندانم الگوی مناسبی باشم واحساس رضایت ازخودم داشته باشم بله فعلاروی تغییرباورهاوعقایددرست وجامع ورفتارهای خداپسندانه کارمیکنم ،شایدخنده داربه نظربرسه برای امسالم یه هدفی راالویت داره انتخاب کردم که بتونم عملیش کنم واونم سکوت کردن ،سکوت دربرابرخشم سکوت دربرابرصدای مخالف سکوت دربرابرقضاوت سکوت دربرابربیان عقایدسکوت دربرابردلسوزیهاسکوت دربرابربی عدالتی ها،چون اول بایدسکوت وتمرکزگرفتن ذهن رایادبگیرم تابعدهابتونم بادرنظرگرفتن حدومرزخودم به جاوبه موقع حرف بزنم آخه خیلی وقتهابازدن حرف بی جاوتاثیرناپذیرحس بدبهم دست داده منی که هنوزنمیتونم کاملاتمرکزداشته باشم که حرفهای مثبتی بزنم که کسی رنجیده خاطرنشه ازم یاقضاوتی نکنم پس فعلاسکوت میکنم البته به یاری وکمک خدا،ازاستادعزیزهم مثل همیشه سپاسگزارم ایشون خیلی تاکیددارن که کلام ماقدرت زیادی داره پس بایدخیلی روش کارکردتادرست بیان بشه به امیداون روزی که به این هدفم برسم ،سپاس فراوان ازعباس منش پرانرژی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    به نام خداوند وهاب و هدایتگر

    سلام به همگی دوستانم در این خانواده بزرگ

    روز بیست و ششم سفرنامه:

    وقتی آرزوهاتو مینویسی و چگونگی تحقق اونا رو میسپاری به خداوند،خیلی آسان و راحت هدایت میشی به سمت کاری که طبق شرایط الانت میتونی انجامش بدی. بقول خانم شایسته نیاز نیست تمام راه رو بلد باشی. فقط کافیه که قدم بعدیت رو انجام بدی و وقتی قدم اول رو انجام دادی،قدم دوم هم بهت گفته میشه و هدایت میشی بسمت قدمهای بعدی.

    این چند وقت برای خودم یکسری هدایت ها اتفاق افتاد که قبلا خودم اگر مسی بهم میگفت اینطوری جوابم رو گرفتم اصلا باور نمیکردم. من چندین بار تا الان توی خواب هدایت شدم. خیلی واضح و دقیق بهم گفته شد این کار رو انجام بده. به این شخص زنگ بزن و….

    یکی از هدایتهام خیلی باحال بود،توی یه مورد از خدا هدایت خواستم و دقیقا خواب دیدم روی یه دیوار نوشته بود که اینکار رو انجام بده!! منم فقط اونکار رو انجام دادم و کارم انجام شد. قدم بعدی توی همین موضوع،دوستم خواب دید که به فلانی زنگ بزن و زنگ زدیم و کاری که همه میان با کلی وکیل و بگیر و ببند و اینجیزا انجام میدم،ما کاملا رایگان و توی چند ساعت انجام دادیم و تمام. وقتی این هدایتها رو هی به خودم یاداوری میکنم،باورم قویتر میشه که من توی مسیر هدایت میشم اگر باور درستی نسبت به خدا داشته باشم. اگر باور داشته باشم که هدایت میشم. وقتی ما هدایت میشیم قطعا خدا برامون کوتاهترین و راحترین راه حل رو قرار میده جلوی پامون. راه هایی که ما اصلا بهش فکر هم نمیکنیم.

    برنامم این بوده و هست که اول خیلی واضح خواسته هامو بنویسم. بعد باورهای مناسب اون خواسته هام رو ایجاد کنم. و اقدام عملی هماهنگ با شرایط الانم در جهت اون خواسته انجام بدم.

    ممنونم ازت استاد که کلی الگو بهمون نشون میدی که باورهامون هی قوی و قویتر بشه.

    ممنونم از خانم شایسته بخاطر متن های فوق العادتون.

    ممنونم از هرکسی که وقت گذاشت و این کامنت رو خواند.

    خدا رو بینهایت سپاسگزارم که من رو در این جمع قرار داد

    شاد سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3631 روز

    سفر نامه فصل دوم – روز سی وشش

    درود و اردات خدمت استاد عباس منش ، مریم بانو، دوستان ، هم فرکانسی ها و همسفران عزیرم💕

    سپاسگزار پروردگار بی منتهای ، که عالم را در شش روز آفرید . 🙏

    ✍سفرنامه روز سی وشش : داستان تحقق یک آرزو

    همه ما در دوران کودکی وقتی داشتیم با لگو ها چیزی می ساختیم ، بخش از داستان تحقق یک آرزو بودیم ، راستی که دنیای لگوها عجب دنیای قشنگی بود ، من دو تا برادر کوچکتر از خودم دارم و این شانس رو داشتم که با کودکی اونها ، من هم به کودک درونم مجال بازآفرینی مجدد بدم.

    یادمه ترکیبی از لگوهای دوران بچگی من با لگوهای گاها متفاوت اونها ، ترکیبی جالب و زیبا بود. راستی همونطور که استاد میگه چقدر فرمول موفقیت ساده و زیباست: هدف داشتن و باور به اون هدف ، تو عالم بچگی هدفمون ساختن بود ، ساختن هر نوع سازه و بنا و شکلی که تو ذهنمون بود و باور داشتیم به اینکه میتونیم بسازیم ، شده کله آدم فضائی و با مقوا می ساختیم اما با لگوهای مربعی و مستطیلی خودمون هر چی رو که میخواستیم ، می ساختیم.

    پس الانم اگه بخواهیم دنیای خودمون رو بسازیم ، اول باید هدفمون تعیین کنیم ، دقیق ، مشخص و واضح ، اینا اصول تعیین هدفه، بعدشم باید باور داشته باشیم که میتونیم ، و اونوقته که دنیامون رو می سازیم ، مثل دنیای لگوها ی بچگی ، زیبا و باشکوه ، محکم و قوی ، دوست داشتنی و ….

    🤲 رب عالمیان ، فقط توئی ، نور عالمین ، فرمانروای عالمین ، قدرت مطلق و لایزال عالمین ، روزی دهنده به تمام آفریدگان عالمین ، هدایتگر تمام موجودات عالمین و…

    🤲پروردگارا آنی و لحظه ای ما را به خود وامگذار ، ما با تو همه چیزیم و بی تو هیچ.

    🤲بار الهی دلی شاد ، روانی پاک و تنی سالم در طول زندگی ، برای هم سفرمانم آرزومندم .💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نفیس صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1257 روز

    به نام خدایی که رحمتش بی‌اندازه‌ست و مهربانی‌اش همیشگی

    سلام

    وقت بخیر ایام بکام

    واقعا با شما موافق هستم استاد،در مسیری‌ که برای تکامل طی میکنیم ممکن است گاهی باایستیم و توقفی داشته باشیم اما نکته مهم اینست که از خط شروع فاصله گرفته‌ایم و با منی که قبلا بوده و تفکراتش تفاوت پیدا کردیم،رشد داشتیم و پخته‌تر شدیم.

    من هم دوباره پس از توقفم شروع کردم و خوشحالم که به راه افتادم،امیدوارم که بهتر و موفق تر عمل کنم.

    شاد و پیروز باشید:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    به نام خدای وهاب

    به نام الله

    روز سی و ششم سفرنامه من

    سلام بر استاد عزیزم

    من هم مثل همه کلی هدف داشتم و توی ذهنم کلی ایده میاد و به لطف خدا ایده ها میاد و هدایت هم‌میشم اما متاسفانه در ادامه مسیر کم میارم.

    اما خوشبختانه به لطف الله و به لطف شما استاد عزیز هفته گذشته بالاخره دوباره شروع کردم به کشیدن نقاشی و چند ماهی بود که یک بوم را خریده بودم اما نمیدونستم چی بکشم. اصلا حالم با خودم با اهدافم بد بود‌ اون احساس لیاقت را نمیکردم. احساس اینکه حالا چی میخواهی بکشی و یا همه دارند نقاشی میکشن و هزار تا ترمز و باورهای مخرب.

    اما شبی که با خودم و خدای خودم در سکوت نشسته بودم بهم گفت تو برو شروع کن بقیه اش بامن. تو قلم را دست بگیر ایده اش با من. رنگ ها با من. و صبح شروع کردم . واقعا ایده ای نداشتم و شروع کردم و رنگ ها را گذاشتم و ساعت ها با نقاشیم عشق کردم و گذاشتم خشک بشه تا مرحله بعدش. و همسر و دخترم گفتند چقدر زیبا شده .

    و امروز هم دوباره ادامه دادم به خودم گفتم مهم تو هستی تو خالق اینکار هستی و حتی خودت هم نمیتونی بار دوم اینکار را بکشی. پس لذت ببر.

    اینقدر با خودم مشغول بودم البته همزمان با کار صدای فایل های استاد هم طنین انداز است و من کار میکنم و فایل هم گوش میکنم. و به معنای واقعی در اینجا نیستم. نمیتونم توصیف کنم اما من ساعت ها نیستم و گذر زمان را حس نمیکنم و به هیچ عنوانی خسته نمیشم. من غرق در لذت هستم. و به خودم میگم تو نمیدانی این تابلو مال کدوم دیوار و خانه است. تو خلق کن بقیه اش را بسپار به خودش. راه باز میشه هدایت میشی به مسیر. خود اثر جایش را پیدا میکنه. فقط از لحظه لذت ببر . و بخودت ببال که تو تنها و تنها تو هستی که خالق این اثر در این زمان هستی.

    و جالب اینجاست که من در تقاشی هیچ وقت نمیتونم همون کار را با همون رنگها و همون شکل ایجاد کنم. پس نشاندهنده اینه که اینکار فقط یکی است. مثل خودم من فقط یکی هستم و مثل من با توانایی و افکار من وجود ندارد. و این باورها و احساس خوب به من آرامش میده و انگیزه میده.

    من باید از الهاماتم استفاده کنم و همچنین تکامل این راه را هم طی کنم. و نیازی نیست به بقیه اش فکر کنم. خود خدا قدم به قدم منو هدایت میکنه.

    من خودم خالق زندگیم هستم همونطور که خالق این نقاشی هستم. پس احساسم را خوب نگه میدارم با ایمان قدم بر میدارم و باورهایم را میسازم. باور لیاقت که مشکل اساسی من است. و پاشنه آشیل من است که همه کارهای دیگران را خوب و زیبا میبینم ولی در مورد کار خودم میگم کار خاصی نکردی همه میتونند. در حالی که میدونم خودم هم نمیتونم . و امروز این باور را ساختم که مینا تو منحصر به فردی و نقاشی امروز تو هم منحصر به فرده. پس لذت ببر و ادامه بده.

    خیلی خیلی دوستتون دارم ♥️

    سپاسگزارم 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سارا شکری گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام الله رحمان و رحیم

    سلام به روز سی و ششم سفرنامه

    سلام به دوستان عزیز،استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز

    وقتی این فایل رو دیدم که به رویاهای باور داشته باش،خودم رو متعهد کردم ،زندگینامه افراد موفق رو بخونم

    توی گوگل زدم مدیر عامل کاله،از خیلی وقتا میخواستم بخونم که کیه مدیر عاملش ،چه تفکراتی داره ،چجوری این همه رشد کرده و موفق شده این آدم

    آخه خیلی پنیرهاش خوشمزه و طعمش خیلی خاصه،هر وقت میرم مغازه برای خرید خونه،همیشه دوست دارم پنیرهای مختلف کاله رو امتحان کنم چون میدانم هر مدلش یه طعم خاص و خوشمزه داره

    ایشون یه آدمی بودن که چند تا شرکت قبل از کاله هم افتتاح کرده بود و خودشون همشون رو از صفر بنا کرده بودن شرکت هاشون رو ولی مهمترین و بزرگترینش همین لبنیات و کالباس ،سوسیس کاله بودش

    ایشون میگفتن توی شرکت کاله ،مدیرش،همه کارش ،اول و آخرش تصمیمات رو خودم میگیرم

    بقیه شرکتها هم برادرانشان مدیر بودن ،هر کدوم یکی ولی تصمیم نهایی توی همشون خودشون میگیرن

    خیلی نوآوری و ساخت یه طعم جدید و بروز بودن توی زمینه کاری خودشون براشون مهم بودش

    همیشه از تجربه افراد باسابقه توی کارش استفاده کرده،از نیروی کار جوانها و از ایده های جدید استقبال می‌کنه

    فکرای بزرگی توی سرشون داره، بلند پرواز و آرزوهای بزرگ داره و داشتن،آینده رو همیشه روشن میبینن و محصولاتش رو در سطح جهانی ،به بهترین کیفیت ها فکر میکنه و با بهترین برندهای خارجی، توی حوزه کارشون تبادل اطلاعات و معاشرت دارن

    ایشون یه جایی توی مصاحبشون گفته بودن من فرزند اول مادرم و فرزند دهم پدرم هستم

    من یه ترمز فکری و باور منفی و اشتباه اینجا توی خودم پیدا کردم ،من فکر میکردم بچه های که پدراشون چند تا زن دارن،به خاطر حسادت بین بچه ها و مادراشون به جایی نمی‌رسد

    ولی ایشون یه نمونه موفق هستش که به موفقیت های بزرگی رسیدن و برادراشون هم توی مدیریت شرکت هاشون بهشون کمک میکنن

    موفقیت یه شبه بدست نمیاد

    باید تکامل طی بشه

    باید پله پله حرکت کنی و مسیر هدفت رو طی بکنی و از مسیر لذت ببری

    همسرم داره مغازشو گسترش میده، این یعنی پیشرفت،خدایا بهمون کمک کن تا مسیر تکاملمون رو طی کنیم و هر روز در حال رشد و پیشرفت باشیم در تمام جنبه های زندگیمون

    خدایا بابت تمام داشته هایم و آرزوهای بزرگی که توی دلم انداختی و خدایان میکنی مسیر رسیدنش رو و اینکه با آرامش و شادی از مسیر لذت می‌بریم سپاسگزارم ❤️

    آرزوی بهترین ها رو برای تمام دوستان مهربان همفرکانسی ام دارم.

    امیدوارم هر روز بیشتر خبر موفقیت هاتون رو بخونم اینجا و لذت ببرم ازشون و خداوندم رو سپاس بگزارم بابتشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3390 روز

    یادم‌ هست چند سال پیش که قصد داشتم از کارمندی به ‌کارآفرینی هجرت کنم برای اینکه دلگرمی و نشانه ای از خدای خودم دریافت کنم قرآن باز کردم و با این آیه مواجه شدم که واتبع لما یوحی الیک والصبِر، البته من قصدم استخاره نبود قبل از باز کردن قرآن گفتم من این کار رو صد در صد انجام میدم هر چی میخواد بیاد بیاد، خدای من فقط تو میتونی منو با حرفات همراهی کنی و دلگرمی باشی برام همین.

    این آیه خیلی ته دلم رو قرص کرد، هر جا ناامید میشدم فقط میگفتم ادامه بده خدا گفته صبر داشته باش و واقعا بزرگترین آفت موفقیت عجله اس و چقدر جالب خانم شایسته توی مقاله شون دقیقا به همین دو موضوع که در این آیه برای من اومده بود اشاره کردن الان که کم کم دارم میوفتم روی دور موفقیت این حرفا بهتر برام واضح و قابل فهم شده، خدایا سپاسگزارم که من رو به این مسیر هدایت کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1209 روز

    سلام دوستان خوبم

    امروز سی و ششمین روز از روزشمار تحول زندگی من

    در مورد باور بود

    و چقدر من خودم را باور نداشتم

    هر باوری بود در مورد فقر و کاستی و نشدن و نمی شود بود

    خدا را شکر که در این مسیر زیبا قرار گرفتم

    حالا می فهمم که باور و افکار ما چقدر مهم هستند و چقدر می تواند باعث پیشرفت ما بشوند و یا پس رفت

    حالا می فهمم که این باور ها چقدر در ساختن آینده من نقش دارند

    خدارو شکر که استاد عزیز را دارم

    شاید کمی سخت باشد ولی می دانم که می توانم در این مسیر خوشبخت بشوم و به تمام آرزوهای خودم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: