کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 105

1365 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسترن ص گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    روز هشتم سفرنامه

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    چ جمله های نابی: باید بزرگ فکر کنی ولی کوچیک شروع کنی. تنها کسی که میتونه جلوی ما رو بگیره فقط خودمون هستیم هیچ دوست و دشمنی بیرون ما وجود نداره. هر چیزی که برای رسیدن به هدفمون میخوایم همین الان پیشمونه. وقتی شروع به حرکت میکنی قدرت هایی رو در خودت پیدا میکنی که قبلا خبری ازشون نبوده. اگر همیشه همه چیز بر وفق مراد تو باشه تو هیچ وقت حرکت نمیکنی و مث مرداب فاسد میشی. وقتی شروع به حرکت میکنی نیروهای غیبی به کمک میان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Vahid گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    به نام خداوند مهربان ودوست داشتنی

    سلامخدمت استاد عباسمنش عزیز وهمه دوستان

    هشتمین روز از سفرنامه سومین کلیپ انگیزشی

    جا داره از خانم شایسته تشکر کنم بابت گرد هم آوردن سفرنامه وچیدمان فایلها به نظر من تا اینجا صحبت‌های استادها به ترتیب گذاشته شده برای کسی که از صفر شروع کنه بهترین مکانه

    اما درس:من از این فایل هدف داشته باشیم وبرای هدفمان قدم برداریم قدم کوچیک باشه ولی حرکت کنیم جاری باشیم به موانع بخوریم ولی نشکنیم درس من اینه که تو مسیر بمونم هرطور که میخواد بشه …..وتو این مسیر حرکت کنم قدم بردارم کوچلو کوچولو نا امید نشم خدا هوامو داره ممنون از استاد عزیز بابت تمام زحمتتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    یزدان ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    بنام خدا

    سلام

    روز هشتم از روزشمار تحول زندگی من

    سپاسگزار خداوند هستم که منو خالق زندگیم آفرید.چقدر آگاهی ها خالصن.زندگی اینجاش قشنگه که اگه تمام فرصتا رو هم از دست دادی بازم میتونی از همین الان شروع کنی.و هر ابزاری که نیاز داری درون خودته ..همه چی سرجای درستشه.الان که به خودم نگاه میکنم و به افکار و باورهای گذشتم فکر می کنم میبینم اگه غیر از این بود باید تعجب می کردم. بیشتر وقتو با آدمهای منفی و تلویزیون و آهنگهای غمگین ولی الان استاد بزرگی دارم و یه سایت الهی و مملو از آدمای موفق و مثبت پس معلومه که ده سال آینده باید کجا باشم.الهی شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 823 روز

    به نام قدرتمندترین انرژی و قانونمندترین سیستم که خالق این جهان است

    و من را بسیار دوست دارد، برایم ارزش قائل است و مشتاق خوشبختی و ثروتمندی من است

    و از رگ گردن به من نزدیک‌تر است

    و بواسطه باورهایم، من را خالق زندگیم قرار داده

    و جهانی از فراوانی و نعمت و ثروت و فرصت و عشق و لذت و خوبی و زیبایی و آدم‌های خوب را خلق کرده

    و می‌خواهد که من سهمی در گسترش این جهان زیبا داشته باشم و اثر خوبی از خودم به جا بزارم،

    چون انسان بسیار لایق و ارزشمندی هستم.

    *

    سلام به تمام خوبی‌ها، زیبایی‌ها، آدم‌های خوب، نعمات، ثروت‌ها، فرصت‌ها، سلامتی، آرامش، آسایش، رفاه، عشق، وفاداری، اعتماد، صداقت، درستی، موفقیت، عزتمندی، آبرومندی، تجربه‌های شیرین، لذت‌های ناب، خوشبختی و سعادتمندی

    *

    آیا زندگیم همون چیزیه که می‌خواستم؟

    چقدر از خواسته‌هام محقق شدن؟

    صراحتا نه هنوز. اما همینقدر که خواستم زندگی رویاییم رو برای خودم بسازم و پارسال هدایت شدم به اینجا، نشونه خیلی خوبیه برام. تا قبل از اومدن به اینجا، زندگی خلاصه می‌شد به شب و روزهای معمولی که تسلیم شرایط خوب و بدی بودم که برام پیش می‌اومدند. تصورم از زندگی، عدم اختیار و پذیرش هر چیزی بود که زندگی و محیط اطرافم پیش پام میزاشتن. من جبر رو قبول کرده بودم و خیلی چیزها رو به شانس داشتن یا نداشتن مربوط می‌دونستم. هر چند که همیشه امید داشتم اما در حقیقت، خودم رو به جریان رودخانه سپرده بودم که گاهی تند بود و گاهی آرام، گاهی از دل کوه و مناظر زیبا می‌گذشت و گاهی هم اینطور نبود. اما الان تو مسیری زیبا قرار گرفتم که اتفاقا امید داشتن الانه که واقعا معنا و مفهوم پیدا کرده. آشنا شدن با یکسری از حقایق و قانون‌های جهان هستی تا همین الانش کلی نگرش و زاویه دید من رو به همه چیز، خصوصا خودم، خدا، زندگیم و جهان تغییر داده که تازه دارم می‌فهمم زندگی یعنی چی، زنده بودن یعنی چی، امید واقعی یعنی چی. این خیلی باارزشه که زندگی من دست خودمه، دست باورهای منه؛ اینکه راز رسیدن به اتفاقات دلخواه، احساس خوب داشتنه؛ اینکه واقعا میشه به آرزوها و رویاهام برسم. الان خودمو خیلی دوست دارم، حتی بقیه آدم‌ها رو هم بیشتر دوست دارم. معنای توحید در عمل رو درک کردم و خدا رو خیلی نزدیک به خودم می‌بینم. جهان رو زیبا‌تر از قبل می‌بینم. حسم به همه چیز خوبه، روحیه‌ام فوق‌العاده عالیه. چشم بیناتری برای دیدن زیبایی‌های زندگیم دارم. احساس هویت می‌کنم، احساس می‌کنم افسار زندگیم دست خودمه. احساس می‌کنم در بیرون وجودم حتی اگر طوفان به پا شده باشه، چیزی که مهمه آرامش درونی منه. من احساس زنده بودن و زندگی واقعی رو توی این مدت یکساله هست که تازه متوجه شدم.

    – باید یاد بگیرم که حتما توی زندگیم هدف داشته باشم، «هدف و خواسته‌هایی واضح و مشخص.»

    – باید خودم رو تو آینده یعنی وقتی که به خواسته‌ها و اهدافم رسیدم، ببینیم و اونقدر این کارو تکرار کنم تا باور کنم که به خواسته‌هام می‌رسم.

    مهم نیست اهدافم چقدر بزرگ‌اند. حتی برای رسیدن به اهداف و آرزوهام نیاز نیست که کارهای خیلی عجیب و غریب یا بزرگی انجام بدم.

    – فقط کافی است که قدم‌های کوچک اما متوالی رو بردارم.

    – باید بزرگ فکر کنم، ولی کوچک شروع کنم.

    – قدم‌های کوچک من رو به هر خواسته‌ای میرسونن.

    تنها کسی که میتونه جلوی من رو بگیره، خودم هستم.

    حتی هیچ دشمنی بیرون از من وجود نداره.

    تنها کسیکه میتونه به من کمک کنه، خودم هستم.

    – همه چیزهایی که برای رسیدن به اهداف و آرزوهام می‌خوام همین الان پیش منه.

    – من همه اون چیزی رو که نیاز دارم، همین الان دارم.

    هیچوقت منتظر نباید باشم تا همه شرایط مهیا بشه و بعد حرکت کنم، چون هیچوقت این اتفاق نمی‌افته.

    – اگر حرکت کنی، همه چیز خوب و عالی میشه.

    اگر حرکت کنی، همه چیز فراهم میشه.

    من آماده شروع کردن، آماده تغییر کردن، آماده ساختنِ یک زندگی جدید و زیبا برای خودم هستم.

    پس از همین امروز شروع می‌کنم:

    * خوندن روزی یک صفحه کتاب

    * روزی 30 دقیقه پیاده روی

    * روزی 20 دقیقه مناحابت

    من همین الان هم خیلی خوبم.

    من فوق‌العاده‌ام.

    من عالیم.

    من معرکه‌ام.

    من بی‌نظیرم.

    – اگر تا الان با ایمان بیشتری حرکت کرده بودم، خیلی پیش‌تر خیلی از چیزهای فوق‌العاده رو بدست آورده بودم.

    پس من با ایمان واقعی و قلبی حرکت می‌کنم تا چیزهای فوق‌العاده رو بدست بیارم.

    – اگر حرکت می‌کردم، اگر گام‌های کوچک اما متوالی رو بر می‌داشتم، احتمالا الان رویاهام رو به تجربه زندگی تبدیل کرده بودم.

    پس قدم‌های کوچک اما متوالی رو برمی‌دارم، تا رویاهام رو در عمل زندگی کنم.

    من خودم رو باور دارم.

    من خدا رو باور دارم.

    من به دنبال رشد و پیشرفت هستم.

    من اهدافی دارم که با برنامه و قدم‌های کوچک دارم به سمتشون حرکت می‌کنم.

    
-وقتی برای رسیدن به اهداف و آرزوهام، دست به اقدام می‌زنم و حرکت می‌کنم، وقتی صبح‌ها زودتر از همیشه از رخت‌خواب دلم می‌کنم، وقتی شب‌ها دیرتر از بقیه می‌رم می‌خوابم، اون زمانه که واقعا دارم طعم یه زندگی واقعی رو می‌چشم.

    – وقتی به هر کدام از اهداف و خواسته‌هام می‌رسم، استعدادهای بیشتری در درون من شکوفا میشه،

    قدرت‌هایی را در وجود خودم پیدا می‌کنم که قبلا نمی‌دونستم اونها رو دارم،

    شخصیت من تغییر میکنه، 

    من به توانایی‌ها و قدرت‌های درونیم پی می‌برم,

    اعتماد به نفسم عملا بیشتر میشه؛

    و این یعنی خوشبختی و این یعنی زندگی واقعی.

    من تصمیم گرفتم که توی فرصت این زندگی، ورژن عالی خودم رو ارائه بدم و به اون شخصیت ایده‌آلی که برای خودم متصور می‌شم، برسم.

    
- برای رسیدن به اهدافم باید دلیل پیدا کنم و خوب می‌دونم که هر چقدر دلایل بیشتری داشته باشم، انرژی بیشتری هم برای رسیدن به اهدافت و خواسته‌هام پیدا خواهم کرد.

    مثلا من چرا می‌خوام مهاجرت کنم؟

    چون آرزوی کودکیم بوده. چون همیشه دلم می‌خواسته برم دنیا رو بگردم، با آدم‌های خوب و جدید آشنا بشم، با آداب و رسوم و فرهنگ‌ و تاریخ جاهای دیگه آشنا بشم. چون از راکد بودن خسته شدم. چون دلم می‌خواد خودم تصمیم بگیرم که کجا قراره زندگی کنم. چون دلم آزادی می‌خواد، رهایی می‌خواد. چون دلم می‌خواد وقتی میرم بیرون با لباسی برم که واقعا دوست دارم، با تیپی برم که واقعا دلم می‌خواد. چون دلم می‌خواد کارهای خوب و جدید انجام بدم. چون دام می‌خواد توی امنیت خیلی بیشتری زندگی کنم. چون دلم می‌خواد درآمد خیلی خوبی داشته باشم. چون می‌خوام پیشرفت کنم. چون دلم می‌خواد از محیط بسته‌ای که توش هستم خارج بشم و دنیای زیبای اون بیرون رو تجربه کنم. چون دلم زندگی باکیفیت‌تری رو می‌خواد. چون دلم می‌خواد زندگی جدیدی رو بسازم و تجربه کنم…

    چرا می‌خوام مدرک ایلتس رو بگیرم؟

    چون می‌توان برم خارج از کشور تحصیل کنم و زندگیمو بسازم. چون می‌خوام بتونم با آدم‌های مختلف ارتباط برقرار کنم و راحت باهاشون انگلیسی حرف بزنم. چون زبان انگلیسی رو از بچگی دوست دارم و می‌خوام به ی سرانجام مشخصی برسونمش. چون با اون مدرک، رزومه قوی‌تری خواهم داشت. چون موقعیت‌های شغلی بهتری نصیبم می‌شه. چون کارم رو خیلی بهتر گسترش می‌دم و درآمدم بیشتر از قبلش می‌شه. چون اون موقع می‌تونم توی دوره‌های آموزشی که به زبان انگلیسی هستن با خیال راحت شرکت کنم…

    چرا می‌خوام وزن کم کنم؟

    چون اینطوری تن سالم‌تر و قوی‌تری خواهم داشت. چون خوش‌تیپ‌تر، جذاب‌تر و زیباتر خواهم شد, خصوصا اینکه قد رعنایی هم دارم. چون اعتماد به نفس خیلی بیشتری خواهم داشت. چون حسم به خودم خیلی بهتر خواهد بود، حتی از دیدن خودم در آینه بیشتر لذت خواهم برد. چون اون موقع می‌تونم لباس‌هایی که دوست دارم رو راحت بخرم و بپوشم. چون خودم رو اون زمان حتی برای موقعیت‌ها و نعمت‌های مختلف، لایق‌تر می‌بینم. اره، فکر کنم اونطوری احسای ارزشمندی بیشتری هم داشته باشم…

    اگر اونجایی که باید باشم، نیستم، این موضوع هیچ ربطی به خانواده و دولت و کشور و… نداره، این موضوع فقط به خودم و باورهام ربط داره.

    – قانون اینه که اگر برای رسیدن به اهدافم حرکت نکنم، اونوقت مجبور میشم که ابزاری بشم برای اینکه دیگران به خواسته‌هاشون برسن.

    به همین خاطر از همین امروز، از همین لحظه، دوباره با قدرت، اراده و‌ انگیزه بیشتر شروع می‌کنم به برداشتن قدم‌های کوچک‌ اما متوالی برای رسیدن به خواسته‌هام.

    حتی اگه اوضاع سخت بشه، باید در مرحله اول آرامش خودمو حفظ کنم و تمرکزم رو از چیزهای نادلخواه بردارم و معطوف کنم به چیزهای دلخواه و زیبایی‌ها.

    – یادم می‌مونه که مسائل و سختی‌ها جزئی از زندگی‌اند؛ اونا ی جورایی دوست من هستند و اتفاقا آمدند تا من به خواسته‌هام برسم؛ به عبارتی اونا اومدن تا خواسته‌هام برای من واضح‌تر شوند.

    استاد گفتند که “اگر به گذشته‌ات فکر کنی، متوجه می‌شوی که بزرگ‌ترین پیشرفته‌ات زمانی بوجود اومده که با تمام وجود به مشکل و رنج برخورد کردی.” بله استاد، همینطوره. مثلا بخوام ی نمونه بگم، دقیقا همین پارسال بود که به ی مشکل برخوردم‌ و واقعا رنج بردم که باعث شد بیام اینجا و زندگیم وارد این مسیر زیبا بشه. یادمه ذهنم پر از سؤال‌های بی‌جواب بود و از این سردرگمی حقیقتا رنج می‌بردم و حتی خیلی ناامید بودم. تازه شرایط بدتر هم شد و حال جسمی من هم نامساعد شد. درست در همون زمان من دچار چیکن‌پاکس شدیدی شدم که مبتلا شدن بهش در سنین غیر از بچگی، واقعا ی توتال دیزستر بود. جالبه همین الان که دارم اینها رو به یاد میارم و می‌نویسم دقیقا برای یکسال پیش، همچنین روزهایی هست. خدا رو هزار بار شکر که از اون سردرگمی و ناامیدی، مورد هدایت خدا واقع شدم و به حال بسیار خوب، آرامش، ایمان واقعی، امید فراوان، انگیزه و… رسیدم و همچنان هم این هدایت ادامه داره. واقعا شکر.

    بنابراین اون سختی‌ها نقاط عطف زندگی من شدند و جالب‌تر اینکه، باعث حرکت و پیشرفت من هم شدند.

    اگر همیشه همه چیز بر وفق مرادم باشه، طبیعتا من هیچوقت حرکت نمی‌کنم و ساکن و راکد می‌مونم.

    – من باید مثل یک رود جاری باشم و حرکت کنم، به سنگ‌ها و موانع اطراف برخورد کنم،  حتی زخمی بشم اما آرامش و امیدم رو حفظ کنم، حتی اگر خسته شدم بیام به خودم رست بدم و نزارم افکار نامثبت بر من غلبه کنن، نزارم سگ سیاه افسردگی زمام زندگیمو دستش بگیره، حتی اگر عصبانی شدم سریع خودم رو جمع و‌ جور کنم و خودم رو به مسیر درست برگردونم و حرکت کنم.

    من به دنیا اومدم که خوشبخت باشم. به دنیا اومدم که ثروتمند باشم. من به این دنیا اومدم تا عشق ناب و زندگی عاشقانه فوق‌العاده عالی رو تجربه کنم. به دنیا اومدم تا سلامتی، آرامش، آسایش، رفاه، عزتمندی، موفقیت، ثروت، قدرت، عشق، وفاداری، صداقت، لذت، خوشی و هر چیز خوبی رو تجربه کنم.

    به همین خاطر، من باید از هر لحظه زندگیم برای حرکت کردن و خوشبخت شدن استفاده کنم.

    – اصلا مهم نیست که قبلا چه کسی بودم. مهم اینه که از همین الان شروع کنم و همه چیز رو تغییر بدم.

    هیچکس غیر از خودم مسئول زندگیم نیست؛ هیچکس غیر از خودم قدرت کنترل زندگیم رو نداره. همه چیز به افکار غالب، باورها و احساس من بستگی داره. این من هستم که شرایط و اتفاقات زندگیم رو رقم می‌زنم. همه چیز به درون من بستگی داره، نه عوامل بیرونی. هر نیرو و قدرتی که برای تغییر و بهبود زندگیم لازم دارم، به لطف خدا در وجود خودم قرار داده شده.

    – یادم می‌مونه که اولین قدم برای تغییر، پذیرفتن تمام مسئولیت زندگیم هست.

    پس منتظر کسی نمی‌مونم، بلکه منتظر انقلاب و دگرگونی در شرایط زندگیم بوسیله تغییر باورهام می‌مونم.

    – وقتی با ایمان قلبی و واقعی به خداوند و توحید در عمل حرکت می‌کنم، نیروهای غیبی به کمک من می‌آیند؛ شرایط، اتفاقات، فرصت‌ها، ایده‌ها، عوامل و آدم‌هایی که می‌تونن من رو به هدفم برسونن به سراغم می‌آیند.

    باید از دایره راحتی و منطقه امن خودم بیرون بیام. پا روی ترس‌هام بزارم.

    هر روز به دنبال یک چالش جدید باشم، 

    هر روز به دنبال یاد گرفتن یه مهارت تازه باشم، 

    هر روز بخوام که کمی بهتر از روز قبل باشم.

    کمی صبورتر، کمی بخشنده‌تر، کمی مهربان‌تر، کمی با ایمان‌تر و…

    زندگی ارزشش رو داره، 

    من لیاقتشو دارم،

    چراکه من ارزشمند، فقط یکبار به دنیا میام،

    پس باید طوری زندگی کنم که لایقش هستم،

    تا نقشی در گسترش این جهان زیبا ایفا کنم،

    تا اثر خوبی از خودم به جا بزارم،

    تا تمام رویاهام به تجربه شیرین زندگیم تبدیل شوند،

    تا به تمام آرزوهام برسم،

    پس باید طوری زندگی کنم که در نهایت، بتونم به خودم افتخار کنم،

    تا خدا به من افتخار کنه، 

    تا بعد از 120 سال، این دنیا رو با آرامش، رضایت و لبخند ترک کنم.

    فرصت زیبای زندگی بسیار ارزشمند است، 

    پس هیچ زمانی رو نباید به بطالت گذروند، 

    باید طوری زندگی کنم که پس از گذر از این جهان زیبا، از من بعنوان یه آدم خوب و قهرمان یاد بشه.

    کسی که خیلی خوب زندگی کرد،

    و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران کرد.

    من توانایی این را دارم که در هر لحظه از زندگیم با کنترل کانون توجه‌ و ورودی‌های ذهنم،

    با یافتن حتی کوچک‌ترین زیبایی‌های زندگی‌ و نکات مثبت خودم

    و حتی یافتن کم‌ترین استعداد‌ها ‌و توانایی‌هایم،

    به راحتی احساس خوب را در خودم ایجاد کنم

    و به زیبایی هر چه تمام‌تر، از آن‌ها نردبانی برای رشد، ترقی و پیشرفت خودم بسازم.

    *

    خدای قدرتمند و مهربان من، برای اینکه امروز هم من را به سمت زندگی بهتر و شرایط ایده‌آل و رویایی‌ام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.

    خدای سخاوتمند من، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، ثروت، سلامتی، عشق، آرامش، آگاهی‌ها و هر خیر و برکتی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر.

    جز خداوند معبود دیگری برای خود قرار مده.که مورد سرزنش قرار خواهی گرفت و از زیانکاران خواهی بود..(دقیقا سیستم قانون عدل الهی)الله اکبر.

    سلام و درود به بهشت زیبایییم بهشتی که بهشتی شدن را به من آموخت…

    این فایل 6دقیقه ایی دقیقا پر از باورهایی است که میشه مدام برای ذهن طغیانگر یادآوزی کرد…

    ذهنی که همه چیز رو برات دور میکنه.و تو رو از قدمهای کوچک منع میکنه و جوابی دهن پر میخاد..

    الله اکبر از این بزرگی خداوند و قوانین بدون تغییرش،که هر چی پیش میرم .معنای مفهموم جملات این سایت و قرآن برام بولدتر میشه…

    میخام داستان هدایت من بعد از نزدیک به یه سال خورده ایی..خداوند از طریق های مختلف به من فهموند که فلان کار رو انجام بدم.به مرحمت خودش و ناگفتنه نمونه ترس خیلی داشت من قدم به قدم رفتم جلو…

    دقیقا شب اول عید..نشانهاشو بصورت پیوسته به شکلهای مختلف برام یاداوری میکرد..

    و من نزدیک به دو هفته داشتم اون ایده ها رو تست میکردم.یه صحبتی باهام کرد و رفتم اونکار رو انجام دادم..اون یه تکه الهام کوچک فهمیدم دقیقا بزرگترین الهام بود…اینقدر این الهامات کوچک بعد از چند هفته برام بولد شد..تونستم با کار کردن حقیقتا ترس خیلی کنارش بود…تونستم عمل به الهامتش اونکار رو انجام بدم…

    و یچیز با کیفیت ارائه بدم…

    و توی یه مقاله از خانم شایسته عزیز راجع به همین موضوع…بهم یاداوری کرد..و من چنین برداشتی کردم…تو باید بکاری که انجام میدی ایمان داشته باشی..و صحبتی خداوند بصورت واضح بهم گفت..اگه اونکاری که داری توش مهارت پیدا میکنی خودت از تمام وجودت میپسندیش و خودت بهش ایمانداری…مثل جنسی که تو برای تامین نیازت از دیگران میخری و دوستداری بهترین آبشن رو داشته باشه….باید تو کارت ،خودتم !همون رفتار رو نسبت بکارت داشته باشی.

    حقیقتا من هر چی میخرم باید بهترین باشه باید از تمام وجودم بخامش!بهمین دلیل بازم به لطف پروردگار و الهامات خداوند بود که تونستم توی کارم این قانون ایمان به کارم را بهش عمل کنم.انجام بدم…

    خیلی جالبه!من خیلی بیشتر داره این موضوع برام بولد میشه…حتی تو ریزترین کارهای شخصیم.هر موقع نسبت به کارام با شور و انگیزه و شوق انجامش داددم اون انرژی رو بهم برگردونده و باعث شده بهترین کار ارائه بشه …

    چند روز پیش یه نمونه کار سرویس خواب به یوی از مشتریام تحویل دادم…اینقدر دوختش تمییز و مرتب و با عشق بود..که پارچه اییی که ایشون کم گرفته بودن من با بهترین نحوه برش به ایشون تحویل دادم…

    و از خدادند هدایت خاستم.و خداوند بهم گفت این قیمت رو بده…و بهم گفت ارزش نسبت به کارت داشته باش.و قوی برخورد کن.من قبلا تحویل کارای خیلی خوبی ارائه میدادم ولی بخاطر یسری باورها..نسبت به کارم ارزش قائل نبودم.نمیگم خیلی خوبم ولی باید خیلی توی این موضوع قوی بشم..

    دوستان عزیز.میدونم شما هم میدونید هر چی خودشناسیمونو قوی میکنیم بیشتر میدونیم چقدر باورهای اشتباه از اطرافیانمون به خوردمون دادن..فقط باید کنجکاوی کرد در این باورها که نشعت از چی میگیره…

    و من پیش رفتم..دیدم اره من هنوز نسبت به کارم ارزش قایل نیستم…و بعد از یه مدت کار کردن که هنوز دارم روش کار میکنم هنوز خوب نشدم…

    بخودم گفتم..اگه میگی ایمان داری باید با ایمان قوی با طرف مقابلت صحبت کنی..ایشون بخاطر مقاومتهای اطرافیانش…و منم با توحیه کردن منطقی ایشون راضی شد و حتی عذرخواهیم کرد…و اینجا بخودم تحسین کردم…

    وقتی نسبت بکارت ارزش قایل باشی..وقتی کار خوب ارائه بدی حتی اونفرد هم میدونست من خیلی کارمو صحیح انجام دادم.و حتی راضی به پرداختش بود..ولی بخاطر گفته های دیگران میخاس حرف منو نقض کنه..

    ولی من با شجاعت بدون هیچ رودر بایستی کارمو انجام دادم..

    و بازم جای تحسین بخودم دادم..و درسهایم را یاد گرفتم..و می دونم هنوز جای کار کردن دارم…و الان استادم درک میکنم…ایمان یعنی چی…

    هیچکسی یه شبه تجربه کسب نمیکنه..یه تکنیکایی با قدمهای متوالی و پی در پی و الهامات لطف پروردگار بهش رسیدم…که فقط چند ساعت مبهوت میشم از گفته هاییی و عملهاییی که میشه تو تک تک کارهام…و حتی کارهای شخصیم…به قدرتهایی زیادی رسیدم..کل روزم انگار تو بهشتی هستم که هر روز شکوفه هاش قشنگتر میشه..

    من سپاسگزار خداوندم..که طی این مدت عضویت…چه اون تمام سالیانی که داشتم فقط میدویدم درسته پیشرفتم بود…ولی ظرفم سوراخش خیلی زیاد بود…

    این طی عضویتم و با قدمهاییم و ترسهایم که زره زره اب شد..اصلا فکر نمیکنم منم مثل بقیه افرادم..کلا من روی شونه های خداوندم هر جا اون بره منم همراهشم..روحمو ذهنم کنار همدیگه به آرامش رسیدن…و برای پایبندی باید بتونم….این ایمان این توحید رو ادامه بدم…تا بیشتر مزه این بهشت همیشه جاویدانمو بچشم..

    ممنونم…واقعا فقیر بودن.تنبل بودن.خیلی آسونه…

    ولی شجاعت و جسارت داشتن…خیلی نیاز به بها داره که فقط با قدمهای کوچک اوج میگیره..و دریافت نیروهای غیبی..همه بکمک تو میان که تو رو به خاستت برسوننن..که انشالله همیشه پر از جاویدانی باشه .(بازم برمیگرده به ایمان.)و اون قدرت درونت..

    بهشت یعنی بها…یعنی خودشناسی…و رسیدن به خداشناسی…کل زندگی تو همین دو کلمه هست…که وقتی درونش فرو میری..میدونی ای وای….چقدر نیاز به تاهد داره..تا به خداشناسی برسی..الله اکبر از این نحوه درست شدن شخصیت درون و بیرون…که منجر به رفتار میشه..

    رفتار همون…از درون متراود…که نیاز به جهادی اکبر داره…که هر چی میخاد باشه فقط از قدمهای کوچک شروع و به بزرگ ختم میشه..

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 1664 روز

    سلام به استاد عزیزم

    زمانی که وارد این مسیر شدم می‌دونستم که باید مسئولیت تمام زندگی خودم رو قبول کنم کار سختی بود که قبول کنم تمام این زندگی همش به عهده من بوده هر نتیجه‌ای که الان به وجود اومده هر موفقیت هر رنج و هر شکست توسط من رقم زده شده نه توسط خانوادم یا هر کسی…

    باید اعتراف کنم که جز سخت‌ترین کاری‌هایی بود که قرار بود انجام بدم ولی می‌دونستم جز این راهی ندارم و تنها راه من برای ادامه زندگیمو موفق شدن اینه که تمام مسئولیت زندگی خودم رو خودم قبول کنم

    گاهی وقتی که به یه باور مخرب می‌رسم و می‌دونم که باید عوضش کنم انقدر ریشه در ذهن منطقی که احساس می‌کنم من چقدر برای عوض کردنش نیاز به نیرو و توان زیادی دارم باید اعتراف کنم که زمانی که در تنگنا قرار گرفتم و تصمیم گرفتم به سختی و به شدت روی خودم کار کنم و در این مسیر قرار بگیرم اون وقت بود که تمرکز من پاسخ داد و باعث شده من نتیجه‌های بزرگی رو توی زندگیم بگیرم اما شیطان

    همین جاست که به سمت آدم حمله ور میشه تا نذاره سپاسگزار باشه و اون رو درگیر زندگی روزمره می‌کنه و به همین راحتی یادش میره نیروی برتری داشت هدایتش می‌کرد و دست به دست اون داشت در این مسیر قدم می‌ذاشت…

    تنها چیزی که می‌دونم اینه که من باید برای به دست آوردن خوشبختی همچنان هر روز استمرار داشته باشم هر روز ورودی‌های ذهن خودم رو کنترل کنم و هر روز حواسم باشه که چه کسی گوش میدم و چه حرف‌هایی می‌زنم و چه فکری می‌کنم و چه چیزی را تصور می‌کنم و چه چیزی را در ذهنم به تصویر می‌کشم و بارها و بارها احساسش می‌کنم

    امیدوارم خدا من رو هدایت کنه و من رو در مسیر نگه داره و همیشه مراقب و همراه من باشه

    این فایل ارزشمندو باید دائم و هرروز گوش بدم و یادآوری کنم به خودم ک در چه مسیر بهشتی ای هستم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 847 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و تمامی دوستان هم فرکانسم! امروز یک چرخه‌ی بسیار لذت بخش رو تجربه کردم و میخوام اینجا ردپایی بذارم از این روز زیبا. امروز در لحظاتی که از نظر احساسی شرایط خوبی نداشتم و گفتگوهای ذهنی منفی کمی آزارم میداد، آگاهانه شروع کردم به صحبت کردن با خودم. به خودم یادآوری کردم که چقدر بی نظیر هستم. چقدر ارزشمندم. چقدر لایق داشتن احساس خوبم. یه خودم گفتم حدیثم تو عالی هستی؛ سعی کن حالتو با چیزای کوچیک خوب کنی. میدونی که با حال خوب به همه چی میرسی مگه نه!؟ برای خودم یک موزیک لذت بخش گذاشتم، موهامو شونه کردم و مرتب بستم، روی صورتم ماسک گذاشتم و حسابی به خودم رسیدم. بعد یکی از فایل های دانلودی شما رو گوش دادم و سراسر وجودم پر از احساس خوب شد. بعد نشستم با تمرکز شروع کردم به انجام تمرینات نویسندگیم؛ چند متن ادبی خفن خلق کردم و مدام به خودم احساس افتخار می‌دادم. بعد از یکی دو ساعتی که نوشتم، به طور واضح متوجه تغییر فرکانسم شدم. و چیزی که مورد توجهم قرار گرفت این بود : وقتی ایمان داشته باشیم، باعث میشه حرکت کنیم؛ و قدم هایی که برمی‌داریم، هرچند کوچک، اعتماد به نفس ما رو تشدید می‌کنه و باعث میشه بیشتر و بیشتر احساس لیاقت داشته باشیم. باور کنیم که میتونیم؛ که قدم های کوچک ما رو به چیزهای بزرگ میرسونه؛ که باید خودمون رو بسپاریم به هدایت خداوند؛ و استمرار در حال خوب؛ و ایمان، و استمرار، و حال خوب، و ایمان، و استمرار، و حال خوب. اگر سعی کنیم به این شکل زندگی کنیم و تا این حد تکاملی و با ایمان قدم برداریم، به هر خواسته که بخوایم میرسیم. من به این باور رسیدم که : حال خوب انسان رو به هر خواسته ای میرسونه؛ هر خواسته ای! و من امروز این رو تجربه کردم. حالم رو خوب کردم و این حال خوب باعث شد قدم بردارم و قدم برداشتن زمینه‌ی افزایش اعتماد به نفس رو فراهم کرد ( در تمام طول انجام تمریناتم احساس می‌کردم چقدر خوب میتونم پیشرفت کنم؛ مدام به خودم یادآوری می‌کردم که با تمرین همه چیز ممکن میشه )

    خدایا شکرت!

    خدایا شکرت بابت قدم های تکاملی!

    خدایا شکرت بابت هدایت شگفت انگیزی که هر لحظه من رو در برمیگیره!

    بابت وجود استاد که دستی از دستان خداوند روی زمینه!

    سایه‌تون مستدام..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    عباس گرجی گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    درود میفرستم استاد عباس منش عزیز و خانوم شایسته مهربان و به همه دوستان عزیزم در این بهشت زیبا و رنگارنگ

    اگه 10 سال پیش بود و یکی ازم سوال میکرد این همون زندگی که دوست داشتی از بچگی در آینده برای خودت بسازی؟همونه؟؟ قطعأ میگفتم نه چون از خودم و عملکردم راضی نبودم چون هر برنامه ریزی میکردم برای هر هدفی تا به یه چالشی برخورد میکردم رهاش میکردم و بیخیالش میشدم

    اما الان همه چی فرق کرده الان هدف های من مشخصه تکلیفم باخودم در این دنیا مشخصه اگه یکی بیرون منو ببینه شاید بنظر بیاد از نظر تون که هر روز بیهوده قدم بر میداری برای هدف هات ولی برای من نظر اونا مهم نیست چون نقشه راه من ، برای خودم کاملأ مشخصه میدونم به چی میخوام برسم ، من الگوهام رو پیدا کردم و دارم درست الگو برداری میکنم از موفقیت های این افراد مسیر برام واضحه. قبلأ اگه به مشکلی بر میخوردم فکر میکردم از پسش برنمیام اما الان به این درک رسیدم که هر مشکلی یه راه حلی داره و وقتی مشکل رو حل کنم خودم و درونم بزرگتر از قبل میشه و کلی درس میتونم برای مشکلات احتمالی کسب کنم.الان آروم آروم قدم بر میداذم عجله ندارم برای نتایج اجازه میدم خودم که تجربه کسب کنم و بزرگتر بشم و به واسطه این نتایج بزرگ منتظرمه.واقعا از خدای بزرگ و مهربان سپاسگذارم که هدایتم کرده به این مسیر الهی

    روز شمار تحول زندگی من

    روز هشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سعید زارع گفته:
    مدت عضویت: 2480 روز

    درود مهربان و استاد گلم و خانم شایسته عزیزم

    خیلی خوبه که من قبول نکردم که کلیپ انگیزشی هست چون اینو قبول کردم که این سایت و تمام آدمهاش مطالب بیخود نمیگذارن و من هم شانسی بهش هدایت نشدم

    خودم متعهد کردم که نکاتش درک کنم

    واسه این کار احتیاج به مسولیت پذیری دارم،

    مسئولیت چی؟ تکامل خودم ، درک آگاهی ها ، درک هدایت ها ،حل کردن مسائل خودم

    خب حالا باید چی درک کنم و عمل کنم؟

    امروز در مسیر درست هستم چون خودم با خطاهای خودم دوست دارم و با این دیدگاه به این فایل و آگاهی هاش دو دستی چسبیدم

    چرا چسبیدم ؟ چون استاد گفت که صبر نکن تا همه چی کامل باشه بعد حرکت کنی ، من هم اضافه میکنم اجازه ندارم صبر کنم تا همه چیز خراب بشه بعد حرکت کنم

    به خدا خیلی خودم دوست دارم ، این دیدگاه هر روز داره قوی تر میشه که‌من واسه خودم کافی هستم و میتونم باورهام تغییر بدم

    امروز سعی میکنم خلاصه بنویسم که هم لذت بخش باشه و هم قابل تکرار و قابل عملی کردن

    1:اگه میخام غذای خوب به بدنم بدم باید بیشتر پول بدم تا مواد غذایی با کیفیت تری بخرم حالا به همین صورت اگه میخام به روحم غذای بهتری برسونم باید انرژی بیشتری بگذارم که ورودی هام کنترل کنم یا راه های دیگه ای که به روحم غذای مناسب میرسونه امتحان کنم ،افکار با کیفیت بالا انتخاب کنم ، انتخاب افکار با کیفیت خوب هم تمرینی هست ومیتونم یادش بگیرم چون همیشه بهترش هست و باید به قول استاد جاری باشم.

    2.به گذشته ام نگاه کردم و متوجه شدم دقیقا زمانی که به درد های شدید خوردم پیشرفت های بزرگ تجربه کردم اول خودم تحسین میکنم و تبریک میگم و بعد سوال میپرسم که چطوری زندگی کنم که دیگه به مشکل نخورم ؟(مشکل مساوی با درد تکراری)تضاد عامل رشد- دیگه اون روش خدایی نمیدونم الان باید طوری زندگی کنم که قبل از اینکه به معضل برخورد کنم خواسته هام برآورده کنم این روش خداست و جهان بزرگترین پاداش ها رو به من میده ، باید با زبان نشانه ها حرکت کنم ،،،راهکار ها : اعتماد به خدا، اعتماد به خودم ، شناخت خودم که خیلی مهم هست و کلی راه های لذت بخش دیگه .

    اصلا مهم نیست قبلا چه کسی بودم از همین الان شروع کنم :وقتی پیشرفت کردم این با تمام وجودم درک کردم اما بعد دوباره فکر کردم که اینکه خیلی راحت بود چرا اینقدر طول کشید ؟جواب این بود : چون من آماده نبودم ،چطوری آماده باشم ؟عمل کنم، نه تنها به حرف های استاد بلکه به آگاهی هایی که کامنت میکنم .

    وقتی حرکت میکنم نیروهای غیبی به کمکم میان (رفتم یکم در مورد این مسئله تحقیق کردم )

    نیروهای غیبی خداوند زمانی به کمکم میان که‌من تمام تلاشم میکنم و از تمام امکاناتم استفاده میکنم

    حالا چرا اصلا به نیروهای غیبی یا کمکهای غیبی خداوند احتیاج داریم ؟ چون ما محدود هستیم و خداوند نامحدود و غنی پس به این کمک به صورت طبیعی احتیاج داریم که به مدارهای بالاتر بریم .

    وقتی تصمیم به تحول اعتماد به نفسم گرفتم بینهایت دلیل داشتم که نمیتونم اما چند دلیل قوی هم داشتم که میتوانم و توانستم از ترسهام رد بشم ،مثلا بهم الهام شد که الان که هوا سرده برو شنا ، اصلا فکر هم نکردم و رفتم تو دریاچه زیبای کنار خونم شنا کردم

    آب اونقدر سرد بود که پاهام حس نمیکردم بار اول 1:60 بار دوم 2:30 دقیقه ،بار سوم 5 دقیقه ،بار چهارم 6 و بار پنجم 7 دقیقه تو آب بودم

    پس باز هم کاری انجام دادم که میترسیدم اما الان خودباوریم بیشتر شده یعنی باز هم به روحم غذا رسوندم و شرط اساسی که برا تغییر باید منتظر کسی واسه حرکت نباشم اینطوری آرام آرام با انجام کارهای مختلف رعایت میکنم .

    متشکرم استاد دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    اگر الان اینجام اگر کاری رو انتخاب کردم که چالش داره اگر به تضادهای سنگین دارم برخورد میکنم این یعنی این که من بهترین هارو میخام یعنی من تصمیم گرفتم عادی نباشم باید عالی باشم باید نتایجم با بقیه تفاوت داشته باشه

    من خانتخاب کردم این مسیرو و اگر در این سایت هستم یعنی خداوند میخاهد خداوند منو بخشیده و میخاهد که من باورامو درست کنم میخاهد برای من بهترین رابطه رو راحت ترین ثروت هارو زیباترین جاها رو

    خداوند به صبر من داره هدایت میکنه منو

    پول چقدر نعمت بزرگیه موفقیت چه نعمت بزرگیه به آدم اعتماد به نفس میده خداجونم بابت ثروت سپاسگزارتم بابت پول سپاسگزارتم بابت لاکچری ترین و گرون ترین ماشین و راحت ترین ها سپاسگزارتم بابت خونه هایی که شهر زیر پای مالک است و در بالکن استخر دارن سپاسگزارم

    این ها همه احساس خوب می دهند احساسات خوب باعث پیشرفت این جهان می‌شوند

    خدایا همه در برابر خواست تو مجبورن به صورت ناخوداگاه سر خم کنند خدایا من هم در برابر خواست تو سر خم میکنم خداجونم شکرت که به من قدرتی دادی که بتونم خواسته داشته باشم در واقع این خواسته از خواست خودت سرچشمه گرفته خواسته های من باعث رشد جهانه و تو اینو میخای که خواسته من درواقع خواسته توست من نیستم که خواسته دارم در واقع تویی و خودت هم وسایل رسیدن بهش رو فراهم میکنی در واقع خواسته توست و اجابتش رو هم خودت به عهده گرفته ای و من فقط به تو و فرمانروایی و این که تویی که فقط داری اتفاقات رو رقم میزنی ایمان بیارم و اگر در مسیر تو هستم بابت هر اتفاقی تو رو شکر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: